سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۴ - Tuesday 2 September 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 01.09.2025, 11:30

چرا جنوب جهانی از روسیه دست نمی‌کشد


سارنگ شیدوره (مدیر برنامه جنوب جهانی در مؤسسه کوئینسی)
فارن پالیسی / ۱ سپتامبر ۲۰۲۵

* برای کشورهای در حال ظهور با جاه‌طلبی‌های رو به رشد، وجود سه قدرت بزرگ به دو قدرت ترجیح دارد.

هنگامی که غرب پس از تهاجم غیرقانونی روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ تحریم‌های شدیدی علیه روسیه اعمال کرد، تقریباً کل جنوب جهانی از مشارکت در این تحریم‌ها خودداری کرد. تلاش‌های دولت بایدن برای جلب حمایت کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا برای مشارکت در اقدامات سختگیرانه علیه روسیه تنها یک امضاکننده به دنبال داشت: سنگاپور.

با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، موضوع تحمیل هزینه به روسیه از طریق فشار بر کشورهای ثالث همچنان در دستور کار قرار دارد، اما این بار تعرفه‌ها به عنوان ابزار اصلی مطرح شده‌اند. ترامپ اخیراً خشم خود را متوجه هند کرده و تعرفه‌ای ۲۵ درصدی بر واردات این کشور اعمال کرده تا دهلی‌نو را تحت فشار قرار دهد تا خرید نفت از مسکو را متوقف کند.

پس از فراز و نشیب‌های بسیار در تلاش‌های ترامپ برای برقراری صلح در اوکراین، آخرین نشست‌ها در آلاسکا و واشنگتن دی‌سی نویدهایی را به همراه داشته است. با این حال، نتیجه نهایی همچنان بسیار نامعلوم است. سناتور لیندزی گراهام، یکی از جمهوری‌خواهان برجسته، همچنان تهدید می‌کند که هزینه‌های سخت‌تری بر هر کشوری که از روسیه انرژی خریداری کند، مانند هند و برزیل، اعمال خواهد شد تا ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، را به پایان دادن به جنگ ترغیب کند.

اما اگر واشنگتن فکر می‌کند که فشار تهاجمی می‌تواند جنوب جهانی را از روسیه دور کند، باید دوباره فکر کند. کشورهای جنوب جهانی دلایل خوبی برای حفظ روابط خود با مسکو دارند و حتی از تداوم حضور روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ در نظم جهانی استقبال می‌کنند.

درست است که بسیاری از کشورهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین در سازمان ملل به محکومیت تهاجم روسیه به اوکراین رأی دادند. اکثر این کشورها با نقض حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین مخالف بودند، نگران تأثیرات جنگ بر امنیت غذایی بودند و از اشاره‌های روسیه به استفاده از سلاح هسته‌ای خشنود نبودند. اما آن‌ها همچنین علل جنگ را پیچیده می‌دیدند و گسترش مداوم ناتو به نزدیکی مرزهای روسیه را یکی از عوامل آن می‌دانستند. آن‌ها همچنین به خوبی از استانداردهای دوگانه و وعده‌های ناکام غرب آگاه بودند. طرح صلح اوکراین از سوی اندونزی و مأموریت گروهی از کشورهای آفریقایی، که هر دو در سال ۲۰۲۳ پیشنهاد شدند، نشان‌دهنده جستجوی جنوب جهانی برای یافتن موضعی میانه بین روایت‌های روسیه و غرب بود.

علاوه بر این، تعداد قابل‌توجهی از کشورهای جنوب جهانی در قطعنامه‌های سازمان ملل برای محکومیت تهاجم یا رأی ممتنع دادند یا اصلاً رأی ندادند. این شامل تقریباً کل جنوب آسیا، نزدیک به نیمی از کشورهای آفریقایی و حتی برخی از کشورهای جنوب شرق آسیا بود.

چرا جنوب جهانی به روسیه این‌قدر میدان می‌دهد؟ یک دلیل واضح این است که روسیه بازیگری عظیم در زمینه دفاع و انرژی است و بسیاری از کشورهای جنوب جهانی واردکنندگان عمده این دو هستند. روسیه بزرگ‌ترین منبع تسلیحات وارداتی برای هند، الجزایر و ویتنام است. در چندین کشور آفریقایی، به‌ویژه در منطقه ساحل، روسیه به عنوان ضامن امنیتی وارد عمل شده و جای فرانسه و ایالات متحده را گرفته است. در زمینه انرژی و تجارت، هند و ترکیه واردکنندگان عمده نفت روسیه هستند و برزیل به شدت به کودهای شیمیایی روسیه وابسته است تا بخش عظیم کشاورزی خود را فعال نگه دارد، همان‌طور که مکزیک و کلمبیا نیز چنین وابستگی‌ای دارند. روسیه همچنین بزرگ‌ترین بازیگر بین‌المللی در زمینه انرژی هسته‌ای است و پروژه‌های فعالی در چندین کشور از جمله بولیوی، مصر، هند، ایران و ترکیه دارد.

اما روابط دفاعی و اقتصادی روسیه تنها برای اقلیتی از کشورهای جنوب جهانی حیاتی است. در اینجا مسائل بسیار بیشتری از منافع صرفاً معاملاتی در جریان است که به عوامل ژئوپلیتیکی و تاریخی عمیق‌تر مربوط می‌شود.

جغرافیا در ژئوپلیتیک اهمیت زیادی دارد و به‌طور اتفاقی، روسیه در شمالی‌ترین نقطه قاره اوراسیا قرار گرفته است. دولت-ملت مدرن روسیه نیز نتیجه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. نتیجه این است که روسیه تقریباً به‌طور کامل از جنوب جهانی توسط یک سپر از کشورهای سابق شوروی جدا شده است. کشورهای جنوب جهانی دلیلی برای ترس از ورود تانک‌های روسیه ندارند. این جدایی جغرافیایی همچنین به این معناست که روسیه، برخلاف چین، هیچ‌گونه مناقشه ارضی با هیچ‌یک از کشورهای جنوب جهانی ندارد.

جنگ سرد نشان داد که قدرت‌های بزرگ می‌توانند کشورهای ضعیف‌تر را از راه دور بی‌ثبات کنند. بسیاری از رهبران و نخبگان جنوب جهانی در آن دوره از خرابکاری‌های مسکو هراس داشتند. اما اقدامات بی‌ثبات‌کننده اتحاد جماهیر شوروی ناشی از انگیزه ایدئولوژیک مسکو برای صدور کمونیسم بود. شکست کامل مارکسیسم-لنینیسم آن را در نظر جهانیان بی‌اعتبار کرد. روسیه به سمت ستایش پتر کبیر به جای ولادیمیر لنین چرخیده است. مسکو دیگر علاقه‌ای به صدور نظام حکومتی یا ایدئولوژی ناسیونالیسم روسی خود به جهان در حال توسعه ندارد — هرگونه جاه‌طلبی توسعه‌طلبانه آن به مرزهایش محدود است. مداخلات مزدوران روس و مداخلات رسمی‌تر در آفریقا به نظر می‌رسد با این روند مغایرت داشته باشد. اما مسکو از احساسات ضداستعماری مردمی برای کسب جایگاهی در ساحل و جاهای دیگر استفاده کرده است، اگرچه شروع به مواجهه با شکست‌های مشابه ضدشورش‌هایی کرده که فرانسه با آن‌ها روبه‌رو بود.

روسیه با وسعت عظیم سرزمینی، زرادخانه هسته‌ای، خودکفایی در دفاع و انرژی و توانایی مستقل برای اعمال قدرت فراتر از منطقه، به عنوان یک قدرت بزرگ شناخته می‌شود. همچنین هنوز DNA نهادی امپراتوری شوروی و دامنه جهانی آن را در خود دارد. با این حال، روسیه ضعیف‌ترین قدرت در میان سه قدرت بزرگ است؛ ایالات متحده و چین به‌وضوح قدرتمندتر هستند. به عبارت دیگر، روسیه به اندازه کافی قوی است که تا حدی مانع از تلاش‌های ایالات متحده و چین برای هژمونی شود، اما نه آن‌قدر که خود به یک هژمون جهانی تبدیل شود. این منطقه طلایی است که کشورهای جنوب جهانی با آن کاملاً راحت هستند.

تقریباً همه کشورهای جنوب جهانی خواهان چندقطبی بودن نظم جهانی هستند. به عنوان مثال، کشورهای بریکس (هشت کشور از ده کشور آن از جنوب جهانی هستند) در اجلاس ژوئیه در ریودوژانیرو از «جستجوی مشترک راه‌حل‌های مشترک برای چالش‌های جهانی و تقویت جهان چندقطبی» سخن گفتند. آن‌ها همچنین اظهار داشتند که چندقطبی بودن «می‌تواند فرصت‌هایی را برای کشورهای جنوب جهانی گسترش دهد تا پتانسیل سازنده خود را توسعه دهند و از جهانی‌سازی اقتصادی فراگیر، عادلانه و سودمند برای همه لذت ببرند.»

نئورئالیست‌های والتزی معتقدند که جهانی دوقطبی پایدارتر از جهانی چندقطبی است. اما برای کشورهای در حال ظهور با جاه‌طلبی‌های رو به رشد، وجود سه قدرت بزرگ به دو قدرت ترجیح دارد. دوقطبی بودن فشارهایی برای تشکیل یک دوگانگی — دو بلوک متضاد — ایجاد می‌کند، همان‌طور که در جنگ سرد شاهد بودیم. این دوگانگی جنوب جهانی را با انتخابی نامطلوب روبه‌رو می‌کند: یا کاملاً با یکی از بلوک‌ها هم‌راستا شوند یا اگر در برابر هر دو مقاومت کنند، خطر تبدیل شدن به میدان نبرد جنگ‌های نیابتی را بپذیرند. از سوی دیگر، یک آرایش G-2 (که در آن دو ابرقدرت در جهانی دوقطبی توافقی پشت پرده انجام می‌دهند) می‌تواند به شکل تقسیم حوزه‌های نفوذ باشد، که فشارهای بیشتری بر جنوب جهانی برای پیروی از قوانینی که توسط قدرت‌های بزرگ وضع شده‌اند، ایجاد می‌کند.

به همین دلایل، تداوم حیات روسیه به عنوان سومین قدرت بزرگ برای اکثر کشورهای جنوب جهانی مطلوب تلقی می‌شود. با وجود سه قدرت بزرگ فعال، وضعیت برای آن‌ها کمی آسان‌تر می‌شود. ایجاد یک G-3 دشوارتر از G-2 است. قدرت‌های متوسط می‌توانند سه قدرت بزرگ را در ترکیب‌های مختلف راحت‌تر بازی دهند تا دو قدرت. به طور کلی، چندقطبی بودن فضای استراتژیک بیشتری برای کسانی که در باشگاه قدرت‌های بزرگ نیستند فراهم می‌کند. حتی ممکن است امکان دستیابی چند کشور از جنوب جهانی به جایگاه قدرت بزرگ در آینده را افزایش دهد.

دیدگاه نسبتاً خوش‌بینانه جنوب جهانی نسبت به روسیه با تلاش‌های خود روسیه برای تحکیم جایگاهش نه تنها در آفریقا، بلکه در آسیا نیز تکمیل می‌شود. پوتین تلاش کرده است روابط با ویتنام را تعمیق بخشد؛ روابط با هند علی‌رغم تهدیدهای واشنگتن مقاوم باقی مانده است؛ و رئیس‌جمهور اندونزی امسال نشست G7 را نادیده گرفت و به جای آن به روسیه سفر کرد. مسکو نشان می‌دهد که به دور از منزوی شدن است و در عوض اعتبار خود را به عنوان یک قدرت بزرگ تقویت می‌کند و تا جایی که می‌تواند در برابر برتری ایالات متحده مقاومت می‌کند.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net