شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۴ -
Saturday 19 July 2025
|
نویسندگان: الیان پلتیه، فرناز فصیحی و یعقوب اکبری
تصاویر: جیم هایلبروک
نیویورک تایمز – ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۵
در مرز شنی و بادخیز ایران و افغانستان، هر روز نزدیک به ۲۰ هزار نفر در حال عبور هستند — افغانهای شوکزده و هراسانی که در پی موجی از سرکوبهای هدفمند و بیگانههراسی از سوی ایران با اندک داراییهایشان اخراج شدهاند.
بر اساس اعلام کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، از ژانویه تاکنون بیش از ۱.۴ میلیون افغان در پی سرکوب دولت ایران علیه پناهجویان بدون مدرک، از این کشور گریخته یا اخراج شدهاند. تنها از زمان آغاز جنگ ایران و اسرائیل در ماه گذشته، بیش از نیم میلیون نفر به افغانستان بازگردانده شدهاند — سرزمینی که خود درگیر بحرانی شدید انسانی و محدودیتهای سختگیرانه علیه زنان و دختران است — و این روند، یکی از وخیمترین بحرانهای آوارگی یک دهه گذشته را رقم زده است.
این افراد به یک مرکز مرزی مملو از جمعیت در غرب افغانستان منتقل میشوند؛ جایی که بسیاری از آنان در گفتوگو با خبرنگاران نیویورک تایمز، از خشم و سردرگمی خود گفتهاند و اینکه چطور میتوانند در کشوری که بعضی هرگز در آن زندگی نکردهاند، یا مدتهاست که از آن بیخبرند، به زندگی ادامه دهند.
محمد آخوندزاده، کارگر ساختمانی، در مرکز رسیدگی به بازگشتکنندگان در اسلامقلعه — شهرکی مرزی در شمالغرب افغانستان، نزدیک هرات — گفت: «۴۲ سال در ایران کار کردم، آنقدر سخت که زانوهایم دیگر جواب نمیدهد. اما برای چه؟»
این اخراجهای گسترده، با قطع ناگهانی جریان حیاتی حوالههای مالی از سوی بستگان افغان در ایران، خطر فرو بردن افغانستان به ورطه فروپاشی اقتصادی را در پی دارد.
ورود ناگهانی این تعداد از مهاجران اخراجشده، به بحرانهای بیکاری، مسکن و بهداشت در افغانستان که پیشاپیش بحرانی است، دامن زده است. در حال حاضر بیش از نیمی از جمعیت ۴۱ میلیونی تخمینی افغانستان برای ادامه زندگی به کمکهای بشردوستانه وابستهاند.
آخوندزاده، که عصایی در کنار خود داشت، همراه با همسر و چهار فرزندش — که همگی در ایران به دنیا آمدهاند — منتظر اتوبوسی بود که آنها را به کابل، پایتخت شلوغ افغانستان، ببرد. او امیدوار بود که بستگانی در آنجا بتوانند میزبانشان باشند، هرچند جایی خالی هم در خانهها نیست.
آخوندزاده ۶۱ ساله گفت: «هیچچیز نداریم. هیچجایی هم نداریم که برویم.»
راندن به زور بدرفتاری و سوءظن
ایران میزبان بزرگترین جمعیت پناهنده جهان است که به گفته کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، حدود ۹۵ درصد آن — یعنی در حدود چهار میلیون نفر — افغان هستند. مقامهای ایران شمار واقعی را نزدیک به شش میلیون نفر میدانند که در پی دههها جنگ و بیثباتی در افغانستان به این کشور آمدهاند.
تهران محل اقامت و کار افغانها را محدود کرده است — تنها در ۱۰ استان از مجموع ۳۱ استان کشور — و آنها معمولاً تنها مجاز به انجام مشاغل سخت و کممهارت هستند.
دولت ایران اعلام کرده که با توجه به بحران اقتصادی داخلی و کمبود منابع طبیعی، از جمله آب و گاز، دیگر نمیتواند پناهندگان افغان را بپذیرد.
در ماه مارس، دولت اعلام کرد که افغانهای فاقد مدرک باید اخراج شوند و برای خروج داوطلبانه، تا ششم ژوئیه مهلت تعیین کرد. اما پس از درگیری دوازدهروزه ایران و اسرائیل در ماه گذشته، این سرکوبها شدت گرفت.
نیروهای امنیتی محلهای کار و محلهها را بازرسی کرده، در ایستهای بازرسی گسترده در شهرهای بزرگ خودروها را متوقف کرده و شمار زیادی از افغانها را بازداشت و سپس در گرمای طاقتفرسا به مراکز اخراج پر ازدحام منتقل کردهاند.
مقامهای ایرانی و رسانههای دولتی — بیآنکه سندی ارائه دهند — مدعی شدهاند که افغانها توسط اسرائیل و ایالات متحده برای انجام حملات تروریستی، تصرف مراکز نظامی و ساخت پهپادها جذب شدهاند.
خدیجه رحیمی، دامدار ۲۶ ساله، که سخنان بسیاری از افغانهای حاضر در گذرگاه مرزی را بازتاب میداد، گفت وقتی ماه گذشته در ایران بازداشت شد، مأمور امنیتی به او گفته: «ما میدانیم که برای اسرائیل کار میکنی.»
ابوالفضل حاجیزادگان، جامعهشناس در تهران، گفت دولت ایران با استفاده از افغانها بهعنوان سپر بلا، در تلاش است تا مسئولیت شکستهای اطلاعاتی خود — که به اسرائیل اجازه نفوذ گسترده در ایران داده — را منحرف کند.
آقای حاجیزادگان در گفتوگو با خبرنگاران گفت: «پیوند زدن اخراج افغانها با درگیری ایران و اسرائیل، نشاندهنده این است که رژیم حاضر نیست نارساییهای امنیتی و اطلاعاتی خود را بپذیرد.»
افزایش جنایات ناشی از نفرت
بهگفته بیش از دو دوجین افغانستانی مقیم ایران یا افغانهایی که بهتازگی به افغانستان بازگشتهاند، همچنین بر اساس گزارشهای گروههای امدادی و حقوق بشری و ویدیوهایی که در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شده است، اتهام جاسوسی، موجی از حملات نژادپرستانه علیه افغانها را در هفتههای اخیر در ایران دامن زده است.
افغانستانیها مورد ضرب و جرح قرار گرفته یا با چاقو به آنها حمله شده است؛ از سوی صاحبخانهها و کارفرمایان مورد آزار و اذیت واقع شدهاند و این افراد حتی سپردهها یا دستمزدهایشان را پرداخت نکردهاند؛ و در مواردی از ورود به بانکها، نانواییها، داروخانهها، مدارس و بیمارستانها بازداشته شدهاند.
ابراهیم قادری، ماه گذشته در حالی که با دوچرخه به سمت کارخانه کارتنسازی در تهران میرفت، مورد حمله قرار گرفت. دو مرد او را متوقف کردند و با فریاد «افغان کثیف» خواستار تلفن همراهش شدند. قادری که در مرکز پذیرش مهاجران در هرات ماجرا را بازگو کرد، گفت وقتی نپذیرفت، آنها به پایش لگد زدند و با چاقو دستش را بریدند.
مادر او، گلدسته فاضلی، گفت که پزشکان در چهار بیمارستان از پذیرش او خودداری کردند، فقط به این دلیل که افغان است، و آنها در پی این حمله از ایران خارج شدند.
بسیاری از افغانها در ایران گفتهاند که با ترس دائمی زندگی میکرده و از خانه بیرون نمیرفتند. فراه، مهندس کامپیوتر ۳۵ ساله ساکن تهران، در گفتوگوی تلفنی گفت که هفته گذشته، جوانان محل او و پسر چهار سالهاش را هنگام بازگشت به خانه مورد حمله قرار دادند و بارها به فرزندش لگد زدند.
او — که مانند دیگر مصاحبهشوندگان، از ترس انتقامجویی خواست نام خانوادگیاش فاش نشود — گفت: هفته گذشته در مترو شاهد بودم که یک زن افغان را کتک میزدند. «از شدت ترس خشک شده بودم و میلرزیدم، چون میدانستم اگر حتی یک کلمه بگویم، مرا هم میزنند.»
حتی افغانهایی که اقامت قانونی دارند، میگویند مأموران امنیتی مدارکشان را پاره کرده و آنها را به اجبار اخراج کردهاند.
علی، ۳۶ ساله، که میگوید در ایران متولد و بزرگ شده و دارای وضعیت اقامتی قانونی است، تعریف کرد که بهتازگی همراه با یکی از دوستان ایرانیاش در ایست بازرسی متوقف شده است.
او گفت: «یکی از مأموران به من گفت: کارت اقامتت را پاره میکنم، میخواهی چه کار کنی؟ داری میروی کمپ اخراج.» علی ادامه داد: «از ترس میلرزیدم. التماس کردم و با آنها بحث کردم، گفتم من تمام عمرم در ایران زندگی کردهام، خواهش میکنم این کار را با من نکنید.»
تلاش برای پاسخگویی به بحران
جواد موسوی و نه نفر از اعضای خانوادهاش هفته گذشته با اتوبوسی از ایران وارد اسلامقلعه شدند. در زیر آفتاب سوزان، در حالی که سعی داشت افکارش را جمع کند و ساکها، فرشها و کولهپشتیهای خانواده را از اتوبوس پیاده کند، گفت: «اصلاً کجا برویم؟»
پسرش، علیاکبر ۱۳ ساله، خانواده را به ساختمانی راهنمایی میکرد که میتوانستند گواهی بازگشتشان را از آنجا دریافت کنند. در کولهپشتی نیمهباز او، باارزشترین وسایلش قرار داشت — یک توپ فوتبال بادرفته، یک بلندگو و یک هدفون برای گوش دادن به آهنگهای محبوب ایرانیاش به زبان فارسی. او گفت: «تنها نوع موسیقی که میفهمم.»
همچون خانواده موسوی، هر روز در هفته گذشته بین ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر در میان انبوه چمدانها، چادرها و انبوه بازگشتکنندگان، راه خود را جستوجو میکردند؛ تلاش برای عبور از ساختمانها و انبارهای مملو از جمعیت که زیر نظر مقامات افغان و نهادهای سازمان ملل اداره میشود.
مادران، در میان طوفانهای بیامان شن، نوزادانشان را بر روی پتوهای آلوده عوض میکردند. پدران ساعتها در صف میایستادند تا اثر انگشت بدهند و بتوانند مقداری کمک نقدی اضطراری دریافت کنند — در دمایی که به بیش از ۳۵ درجه سانتیگراد میرسید. نیروهای امدادرسان که تعدادشان کمتر از نیاز بود، در درمانگاهی صحرایی به بازگشتکنندگان دچار کمآبی رسیدگی میکردند، در حالی که دیگر کارکنان بهسرعت بستههای غذایی توزیع میکردند یا قالبهای بزرگ یخ را در ظرفهای آب میانداختند.
افغانستان پیش از آنکه ایران شروع به اخراج گسترده افغانها کند، درگیر کاهش کمکهای خارجی از سوی ایالات متحده و سایر کشورها بود. پیش از آن هم، نزدیک به یک میلیون افغان از پاکستان اخراج یا مجبور به ترک آن کشور شده بودند. سازمانهای امدادی تنها توانستهاند یکپنجم نیازهای بشردوستانه افغانستان را در سال جاری تأمین مالی کنند و در ماههای اخیر بیش از ۴۰۰ مرکز درمانی در کشور تعطیل شده است.
آیندهای نامعلوم، بهویژه برای دختران
مقامات افغان وعده دادهاند که ۳۵ شهرک در سراسر کشور برای اسکان بازگشتکنندگان بسازند — بسیاری از این افراد بدون آنکه اجازه داشته باشند اموال یا داراییهای نقدی خود را از بانک برداشت کنند، اخراج شدهاند.
محمدحسن آخند، نخستوزیر افغانستان، از ایران خواسته است در روند اخراجها خویشتنداری به خرج دهد، «تا از ایجاد کینه یا خصومت میان دو ملت برادر جلوگیری شود.»
میا پارک، رئیس دفتر سازمان بینالمللی مهاجرت سازمان ملل در افغانستان، گفت: «باید بپذیریم که ایران شمار زیادی از افغانها را در خود جای داده و حق دارد تصمیم بگیرد چه کسانی میتوانند بمانند و چه کسانی نه. اما ما خواهان آن هستیم که با آنها رفتاری انسانی و محترمانه شود.»
در اسلامقلعه، بسیاری از افغانها گفتند که به کشوری بازگشتهاند که پس از بهقدرت رسیدن طالبان و برقراری حکومت سختگیرانه در سال ۲۰۲۱، دیگر برایشان آشنا نیست.
زاهیر موسوی، بزرگ خانواده، گفت که از این بیم دارد که مجبور شود تحصیل چهار دخترش را متوقف کند؛ چراکه طالبان تحصیل دختران بالاتر از کلاس ششم را ممنوع کرده است.
او گفت: «میخواهم آنها را مشغول نگه دارم، میخواهم چیزی یاد بگیرند.»
یکی از دختران، نرگس، در ایران دانشآموز کلاس هشتم بود. او گفت حالا تصمیم دارد به آموزش خیاطی که پیشتر یاد گرفته، بپردازد. «توش خیلی خوب نیستم، اما حداقل همین هست.»
آن شب، پس از یک روز حضور در مرکز رسیدگی به بازگشتکنندگان در اسلامقلعه، خانواده سوار ون شدند تا به هرات — بزرگترین شهر غرب افغانستان، در ۱۱۰ کیلومتری مرز — بروند.
علیاکبر، همان پسر با توپ فوتبال بادرفته، در طول مسیر گریه میکرد؛ چرا که متوجه شد تلفن همراهش را گم کرده است — تنها وسیلهای که با آن میتوانست به موسیقی محبوب ایرانیاش گوش دهد.
خانواده ساعت یک بامداد، چمدانهای خود را در پارکی عمومی که به اردوگاهی موقت برای ۵ هزار نفر تبدیل شده بود، زمین گذاشتند. مردان مجرد بیرون از چادرها، با تنه درختان بهعنوان بالش، خوابیده بودند. زنان و کودکان خانواده دو چادر دریافت کردند.
اما هنوز سفری صدها کیلومتری در پیش داشتند — به سوی ولایت هلمند در جنوب روستایی افغانستان، زادگاهشان. فرصتهای زیادی آنجا نبود، اما آن را تنها جایی میدانستند که توانایی رفتن به آن را دارند.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|