سه شنبه ۱۷ تير ۱۴۰۴ -
Tuesday 8 July 2025
|
ادوارد وانگ / نیویورک تایمز / ۶ ژوئیه ۲۰۲۵
زمانی که روسیه برای جنگ خود علیه اوکراین، از چین، کره شمالی و ایران کمک خواست، برخی مقامهای آمریکایی و بریتانیایی شروع به صحبت درباره یک «محور جدید» کردند. به نظر میرسید که این چهار کشور با خشم، اقتدارگرایی و دشمنی با ایالات متحده و متحدانش به هم پیوند خوردهاند.
اما فروش پهپادها و موشکهای بالستیک ایران به روسیه برای جنگ و ارسال نفت به چین، زمانی که اهمیت داشت، نتیجهای برای ایران نداشت و این موضوع تردیدهایی درباره وحدت این کشورها ایجاد کرد.
هیچیک از سه کشور دیگر، در جریان جنگ ایران با اسرائیل یا هنگامی که نیروهای آمریکایی سایتهای هستهای ایران را بمباران کردند، به یاری ایران نشتافتند. چین و روسیه، که بیتردید قدرتمندترین کشورهای این جمع هستند، صرفاً محکومیتهای کلیشهای علیه اقدامات آمریکا صادر کردند، اما هیچ اقدام عملی برای کمک به ایران انجام ندادند.
الکساندر گابویف، مدیر مرکز اوراسیا کارنگی، میگوید: «واقعیت این درگیری این بود که روسیه و چین به کمک ایران نشتافتند. این موضوع محدودیتهای ایدهی “محور” را آشکار میکند.»
او افزود: «هر یک از این کشورها کاملاً خودمحور هستند و نمیخواهند درگیر جنگهای دیگران شوند. اینها جنگها و مجموعه درگیریهای متفاوتی هستند. این کشورها الزاماً ساختارها، ارزشها و پیوندهای نهادی مشترک ندارند، آنگونه که ایالات متحده و متحدانش دارند.»
این چهار کشور همگی نظامهای اقتدارگرا دارند و نسبت به آمریکا که سنتاً در پی تضعیف و به چالش کشیدن مشروعیت آنها بوده، خصومت میورزند. این کشورها همچنین روابط راهبردی دارند و با تجارت و به اشتراکگذاری فناوری تسلیحاتی، تحریمهای اقتصادی تحت رهبری آمریکا را تضعیف کردهاند.
مایکل کیمیج، استاد تاریخ دانشگاه کاتولیک آمریکا و مقام پیشین وزارت خارجه که کتابی درباره جنگ اوکراین نوشته، میگوید: «بله، احتمالاً هماهنگی بسیار محدودی میان چین، کره شمالی، ایران و روسیه وجود دارد؛ به این معنا که با هم صحبت میکنند و ناراحتیهای مشترکی نسبت به آمریکا یا غرب دارند.»
او افزود: «اما این چندان معنادار نیست.»
در میان این کشورها، تنها روسیه و کره شمالی پیمان دفاع متقابل دارند. افزون بر ارسال تسلیحات به روسیه، کره شمالی بیش از ۱۴ هزار سرباز برای جنگیدن در کنار روسها علیه نیروهای اوکراینی اعزام کرده است.
پیوند آنها ریشه در گذشته کمونیستی مشترک و جنگ ضدآمریکایی در شبهجزیره کره (۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳) دارد که چین مائو نیز در آن شرکت داشت.
این تاریخ همچنین دلیل روابط نزدیک چین و روسیه است؛ یکی از مهمترین روابط دوجانبه برای دولت آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان. رهبران این دو کشور طی سالها پیوند شخصی برقرار کردهاند و دولتهایشان تنها چند هفته پیش از تهاجم تمامعیار روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، از «شراکت بدون محدودیت» خبر دادند.
چین همچنان ارزشهایی در پایبندی به برخی هنجارهای بینالمللی که آمریکا پیش از ترامپ و کشورهای دموکراتیک ترویج میکردند، میبیند و از ارسال کمک تسلیحاتی عمده به روسیه در طول جنگ خودداری کرده است. اما به گفته مقامات آمریکایی، چین به بازسازی پایه صنعتی دفاعی روسیه کمک کرده و همچنان یکی از بزرگترین خریداران نفت روسیه است.
روابط روسیه و ایران هرگز چنین نبوده است.
یکی از مسائل، دین است. ایران یک حکومت دینی دارد که سه دولت سکولار و سوسیالیست دیگر با دیده تردید به آن مینگرند. هر دو کشور روسیه و چین، گسترش بنیادگرایی اسلامی را با نگرانی دنبال میکنند. شی جینپینگ، رهبر چین، حتی علیه مسلمانان معتدل نیز اقدامات شدیدی اتخاذ کرده و برخی از مناسک اسلامی را در میان اقلیتهای اویغور و قزاق در شمال غرب چین سرکوب کرده است.
سرگئی رادنکو، مورخ جنگ سرد در دانشگاه جانز هاپکینز میگوید: «هیچ ارزش مشترکی جز شعارهای کلی درباره “نظم چندقطبی جهانی” وجود ندارد و تناقضات فراوانی هم هست.» او افزود: «پوتین نشان داد که روابطش با همسایگان ایران، از جمله اسرائیل و کشورهای عربی، برایش بیش از دوستی با ایران اهمیت دارد.»
رادنکو ادامه داد: «او یک بازیگر فرصتطلب است که فقط به منافع راهبردی خود اهمیت میدهد و اگر لازم باشد، ایران را قربانی میکند. البته این احساس در تهران کاملاً متقابل است.»
پوتین و ترامپ در ۱۴ ژوئن درباره جنگ ایران و اسرائیل صحبت کردند و پوتین پیشنهاد میانجیگری داد. پس از آن، پوتین اعلام کرد که روسیه به ایران در ساخت نیروگاه هستهای کمک کرده و در حال ساخت دو رآکتور دیگر است.
در حالی که او از شراکت روسیه و ایران سخن گفت، تمایلی به تعهد برای کمک به ایران در جنگ نشان نداد.
پوتین گفت: «ما چیزی را به کسی تحمیل نمیکنیم — فقط درباره دیدگاه خود نسبت به راهحل احتمالی صحبت میکنیم. اما تصمیم، البته، با رهبری سیاسی همه این کشورها، بهویژه ایران و اسرائیل است.»
عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در ۲۳ ژوئن، یک روز پس از حملات هوایی آمریکا به ایران، با پوتین در مسکو دیدار کرد، اما خلاصه روسی این دیدار چیزی فراتر از حمایتهای دیپلماتیک معمول نداشت. همان روز، ایران حمله موشکی نمادینی به یک پایگاه نظامی آمریکا در قطر انجام داد و سپس با اسرائیل و آمریکا به آتشبس رسید.
چین نیز در جریان بحران، صرفاً نظارهگر بود.
شی جینپینگ گفت که همه طرفها «باید برای کاهش تنش تلاش کنند.» و زمانی که ترامپ دستور حملات آمریکا به ایران را صادر کرد، چین این حملات را به شدت محکوم کرد و آمریکا را به نقض منشور سازمان ملل متهم ساخت.
اما مانند روسیه، چین نیز هیچ حمایت مادی از ایران نکرد. اگرچه چین گاهی موضع رسمی درباره درگیریهای منطقه اتخاذ میکند، اما اغلب سعی دارد بیطرف به نظر برسد تا منافع خود را حفظ کند. سالهاست که چین روابط خود را با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دو رقیب ایران، تقویت کرده است. عربستان نیز همچون ایران، صادرکننده بزرگ نفت به چین است.
یک جنگ منطقهای گسترده، واردات نفت چین از این کشورها را به خطر میاندازد، بنابراین چین به جای دامن زدن به تنشها، به دنبال آرامسازی اوضاع است.
هدف چین برای ایفای نقش میانجی بیطرف در خاورمیانه در مارس ۲۰۲۳ آشکار شد، زمانی که به تحقق آشتی دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی کمک کرد.
چین همچنین از این فرصت برای توسعه روابط با شریک ایران در منطقه، سوریه، که آن زمان تحت حکومت بشار اسد بود، بهره برد.
انریکو فاردلا، استاد دانشگاه ناپل و پژوهشگر سیاست خارجی چین میگوید: «آن دوره، اوج نفوذ چین در خاورمیانه بود.» اما اکنون، با تضعیف ایران در پی جنگ و سرنگونی اسد توسط شورشیان، چین با احتیاط به بحران ایران و اسرائیل مینگرد تا ببیند کدام دولتها و گروههای سیاسی یا شبهنظامی در منطقه قدرتمندتر خواهند شد.
فاردلا در پیامی متنی گفت: «در حالی که پکن به دنبال ترویج آتشبس و ثبات پس از درگیری است، دیپلماسی کمسر و صدای فعلیاش نشاندهنده اعتماد محدود به توانایی خود برای تأثیرگذاری بر وقایع است. همانطور که در سوریه پس از اسد، چین ممکن است بار دیگر راهبرد صبر و انتظار را در پیش گیرد تا بتواند نفوذ خود را در صحنه متغیر پس از درگیری حفظ کند.»
یون سان، پژوهشگر سیاست خارجی چین در موسسه استیمسون در واشنگتن، معتقد است که فرمول «محور» برای چین، روسیه، ایران و کره شمالی همچنان معتبر است. او گفت: اگرچه این چهار کشور توافق دفاع متقابل ندارند، اما نگرش «ضدآمریکایی، ضدغربی و ضد دموکراسی لیبرال» مشترکی دارند.
سان افزود: «همسویی، حتی بدون دفاع متقابل، باز هم همسویی است. اینکه آنها حاضر نیستند برای یکدیگر بجنگند، همکاری و موضعگیری جمعیشان را کماهمیت نمیکند. چین فناوری هستهای و موشکی در اختیار ایران قرار داده، جنگ روسیه را تأمین مالی کرده و کره شمالی را سرپا نگه داشته است.»
اما سان میگوید حمایت چین از ایران محدودیتهایی دارد و مقامات چینی به رهبری دینی ایران اعتماد ندارند و ایران را در روابط خارجی «بسیار سادهلوح، فرصتطلب، بیتصمیم و مردد» میدانند.
مقامات چینی همچنین آگاهاند که ایران، مانند کره شمالی، کشوری منزوی است و به چین نیاز دارد، حتی اگر گاهی روابطشان دچار فراز و نشیب شود.
در ۲۶ ژوئن، پس از توافق ایران با آتشبس با اسرائیل، عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع ایران، نخستین سفر خارجی خود پس از آغاز جنگ را به شهر چینگدائو چین انجام داد تا در نشست سازمان همکاری شانگهای، یک گروه امنیتی اوراسیایی به رهبری چین و روسیه، شرکت کند.
* ادوارد وانگ، خبرنگار دیپلماتیک نیویورک تایمز در واشنگتن و رئیس سابق دفتر پکن، نویسنده کتاب جدیدی درباره چین است.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|