چهارشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۴ -
Wednesday 2 July 2025
|
نوشته مارک لندلر / نیویورک تایمز /۲۳ ژوئن ۲۰۲۵
رئیس جمهور ترامپ با اعلام «موفقیت نظامی چشمگیر» گفت که بمبهای آمریکایی ستونهای کلیدی برنامه هستهای ایران را از کار انداختهاند. حتی اگر حق با او باشد، این عملیات ممکن است ضربه مهلکی به برنامهای که عمیقاً در تاریخ، فرهنگ، احساس امنیت و هویت ملی ایران ریشه دوانده است، وارد نکرده باشد.
از زمانی که ایران برای اولین بار در سال ۱۹۷۴ تحت حکومت محمدرضا پهلوی، برنامه هستهای غیرنظامی بلندپروازانهای را آغاز کرد، رهبران ایران آن را به عنوان نمادی افتخارآمیز از رهبری کشور در جهان اسلام، بازتابی از تعهد آن به تحقیقات علمی و یک بیمه نامه در همسایگی خطرناک خود میدانستند.
آنچه در زمان شاه صادق بود، در زمان حاکمان مذهبی ایران پس از انقلاب نیز صادق بوده است. و چندین کارشناس مسائل ایران گفتند که این موضوع در مورد هر دولت احتمالی آینده ایران، حتی اگر رهبر فعلی، آیتالله علی خامنهای، از درگیری فزاینده با اسرائیل و ایالات متحده جان سالم به در نبرد، صادق خواهد بود.
رهام الوندی، مدیر طرح تاریخ ایران در مدرسه اقتصاد لندن، گفت: «در کوتاهمدت، تحت فشار شدید، خامنهای یا جانشینان او مجبور به دادن امتیاز خواهند شد. در درازمدت، هر رهبر ایرانی به این نتیجه خواهد رسید که ایران باید یک عامل بازدارنده هستهای داشته باشد.»
آقای ترامپ با پیوستن به کارزار نظامی اسرائیل علیه ایران، هزینههای رهبران ایران را در امتناع از پذیرش محدودیتهای سختگیرانه بر برنامه غنیسازی اورانیوم خود به شدت افزایش داده است. با این حال، کارشناسان میگویند که این درگیری هر طور هم که پایان یابد، او ممکن است دلایل قانعکنندهتری برای آنها جهت دستیابی به یک عامل بازدارنده هستهای ایجاد کرده باشد.
پروفسور الوندی با اشاره به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، و محمد بن سلمان، ولیعهد، گفت: «هر متفکر استراتژیک در ایران، چه در حال حاضر و چه در آینده، متوجه میشود که ایران در خاورمیانه واقع شده است، همسایگان آن اسرائیل نتانیاهو، طالبان افغانستان و محمد بن سلمان عربستان سعودی هستند.»
ایران اکنون میتواند ایالات متحده را به این فهرست تهدیدها اضافه کند.
بمباران آمریکا احتمالاً خسارات جدی به تأسیسات غنیسازی نطنز و فردو و مجتمع تحقیقاتی اصفهان وارد کرده است. حملات قبلی اسرائیل منجر به کشته شدن چندین دانشمند برجسته هستهای ایران و همچنین آسیب رساندن به تأسیسات شد. در مجموع، این امر میتواند برنامه ایران را سالها به عقب بیندازد.
اما بمبها به تنهایی نمیتوانند دانشی را که ایرانیان طی نزدیک به هفت دهه، از سال ۱۹۵۷، زمانی که ایران برای اولین بار توافقنامه همکاری هستهای غیرنظامی را با دولت آیزنهاور امضا کرد، جمعآوری کردهاند، پاک کنند. ایالات متحده در آن زمان کشورها را از طریق ابتکار «اتم برای صلح» رئیس جمهور دوایت دی. آیزنهاور، به مشارکت در اکتشافات صلحآمیز علوم هستهای تشویق میکرد.
در سال ۱۹۶۷، با کمک آمریکا، ایران یک رآکتور تحقیقاتی کوچک در تهران ساخت که هنوز هم وجود دارد. یک سال بعد، ایران پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کرد، که نمادی از تمایل شاه برای پذیرفته شدن در باشگاه کشورهای غربی بود.
شاه که از شوک نفتی سال ۱۹۷۳ سرشار از پول نقد بود، تصمیم گرفت به سرعت برنامه هستهای غیرنظامی ایران، از جمله توسعه ظرفیت غنیسازی داخلی، را گسترش دهد. او دهها دانشجوی ایرانی را برای تحصیل در رشته مهندسی هستهای به موسسه فناوری ماساچوست فرستاد.
شاه این را یک پروژه پرستیژ میدانست که ایران را به صف مقدم کشورهای خاورمیانه میرساند. اما این امر او را در تضاد با ایالات متحده قرار داد، که نگران بود ایران سوخت مصرف شده را به مواد شکافتپذیر که میتوانند در سلاح استفاده شوند، بازفرآوری کند.
پروفسور الوندی که کتاب «نیکسون، کیسینجر و شاه: ایالات متحده و ایران در جنگ سرد» را منتشر کرده است، میگوید: «این [پروژه] نمادی از کشوری بود که به عنوان یک قدرت بزرگ ظهور کرده بود، با این ایده جانبی که اگر عراق ایران را تهدید کند، میتوان آن را به سمت استفاده نظامی منحرف کرد.»
شاه حتی گفت که ایران «بدون شک و زودتر از آنچه فکرش را بکنید» به سلاح هستهای دست خواهد یافت، بیانیهای که بعداً آن را رد کرد.
هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، به دنبال اعمال پادمانهایی بر برنامه ایران بود که شاه آن را رد کرد. در نتیجه، فرانسه و آلمان، به جای ایالات متحده، قراردادهای پرسودی را برای ساخت صنعت ایران به دست آوردند. شرکتهای آلمانی ساخت نیروگاه هستهای بوشهر را در سال ۱۹۷۵ آغاز کردند، پروژهای که پس از انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ متوقف شد.
حاکمان جدید ایران در ابتدا برنامه هستهای را یک ولخرجی بیفایده از سوی شاه میدانستند. آنها آن را تا پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۸ کنار گذاشتند، زمانی که بمباران مکرر نیروگاه بوشهر توسط عراق، و البته استفاده از سلاحهای شیمیایی در این درگیری، ایرانیها را متقاعد کرد که یک برنامه هستهای قوی، ارزش بازدارندگی مفیدی خواهد داشت. (بوشهر که توسط روسها بازسازی شد، هنوز در حال اجرا است.)
ری تکیه، متخصص امور ایران در شورای روابط خارجی، گفت: «از برخی جهات، محاسبات جمهوری اسلامی همان محاسبات شاه بود ـــ ابراز قدرت و اعتبار.»
برنامه هستهای از ملیگرایی افراطی دولت، چماق پشت اعتراضات روزانه سازمانیافته دولتی با فریادهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» جداییناپذیر شد. در سال ۲۰۰۶، در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، این برنامه تقریباً به یک بت تبدیل شد. رقصندگان در اجراهایی که حق غنیسازی ایران را جشن میگرفتند، شیشههایی را در دست داشتند که گفته میشد حاوی نوعی اورانیوم است.
این برنامه در یک مسیر دوگانه تهاجمی عمل میکرد: یک برنامه غیرنظامی که سهم کمی در نیازهای انرژی ایران داشت، و یک برنامه غنیسازی مخفی که ایران را در مسیر برخورد با اسرائیل و ایالات متحده قرار داد.
به گفته تحلیلگران، دههها سرمایهگذاری در این برنامه و ستایش آن، دست کشیدن از آن را برای هر رهبر ایرانی دشوار خواهد کرد. حتی در میان ایرانیانی که از دولت عصبانی هستند یا توجه کمی به محاسبات مربوط به بازدارندگی استراتژیک دارند، برنامه هستهای به منبع غرور ملی تبدیل شده است.
آقای تکیه، نویسنده کتاب «آخرین شاه: آمریکا، ایران و سقوط سلسله پهلوی»، گفت: «رژیم جانشین، هر که باشد و هر طور که به قدرت برسد، دیدگاه مشابهی» در مورد پیگیری جاهطلبیهای هستهای کشور خواهد داشت.»
او گفت: «این رژیم بر علم هستهای به عنوان بالاترین شکل تحقیق علمی تأکید خواهد کرد. این رژیم به دنبال داشتن یک برنامه هستهای با جزئیات و با هدایت بومی خواهد بود.» آقای تکیه گفت، سوال این است که آیا «این [رویکرد] تا حدودی برای ایالات متحده قابل قبولتر خواهد بود، همانطور که جاهطلبیهای شاه قابل قبول بود.»
عباس میلانی، مدیر مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد، میگوید: «خامنهای با یک تنگنای وجودی دوگانه روبرو است.»
پروفسور میلانی گفت: «او میتواند به لفاظیهای خود و توصیههای آن رادیکالهای حلقهی نزدیک خود گوش دهد»، که به معنای تلاش برای بستن تنگهی هرمز و تلافی علیه کشتیها و پایگاههای آمریکایی در منطقه است. یا میتواند علناً آسیب به تأسیسات هستهای را کماهمیت جلوه دهد و به دنبال سازش با ایالات متحده باشد و بدین ترتیب «رژیم خود را برای جنگیدن در روزی دیگر نجات دهد.»
پروفسور میلانی گفت: «مردم بیگناه ایران در هر صورت هزینهی سنگینی خواهند پرداخت.»
—————
* مارک لندلر، رئیس دفتر لندن روزنامهی تایمز است که اخبار بریتانیا و همچنین سیاست خارجی آمریکا در اروپا، آسیا و خاورمیانه را پوشش میدهد. او بیش از سه دهه روزنامهنگار بوده است.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|