جمعه ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ -
Friday 6 June 2025
|
اسیدپاشی یکی از شدیدترین نوع خشونت علیه دیگران است که بیشتر از سوی مردان رخ میدهد و به واسطه خسارتهای جسمانی شدیدی که به فرد اسیدپاشی شده وارد میکند، حتی ممکن است منجر به مرگ او شود.
اسیدپاشی حملهای است که نه به قصد قتل، بلکه معمولا برای انتقام و نابودی زندگی اجتماعی و آینده قربانی انجام میشود. این پدیده در کشورهای زیادی در دنیا دیده میشود. اکثر کارشناسان معتقدند که بسیاری از موارد اسیدپاشی مشخص نمیشود، مواردی که در مناطق دورافتاده اتفاق میافتد، مواردی که شدت و وسعت جراحت کم است و مواردی که به دلایل مختلف به درستی گزارش نمیشوند. با این حال از ابتدای سال ۱۴۰۴ تاکنون نیز اخباری مبنی بر اسیدپاشی منتشر شده که «اعتماد» در این گزارش به آنها پرداخته است.
● ۱۰ خرداد ماه ۱۴۰۴، «حسین مافی»، فرمانده انتظامی شهرستان ری از شناسایی و دستگیری عاملان اسیدپاشی روی یک دستگاه خودرو در محدوده شمسآباد خبر داد و گفت: «برابر گزارش واصله مبنی بر وقوع یک مورد اسیدپاشی روی خودروی شهروندان در شهرک صنعتی شمسآباد، بلافاصله شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان به صورت ویژه در دستور کار ماموران کلانتری ۱۷۸ شمسآباد قرار گرفت. ماموران انتظامی پس از انجام تحقیقات اولیه همچنین استفاده از ابزارهای نوین پلیسی توانستند ۲ متهم اصلی را شناسایی و در عملیاتی منسجم دستگیر کنند. طی بررسیهای صورت گرفته، متهمان دستگیر شده از خویشاوندان شاکی بودند و دلیل این کار را اختلافات قبلی نامیدند که پس از تشکیل پرونده تحویل مراجع قانونی شدند.»
● ۳ خرداد ماه ۱۴۰۴، موسوی، معاون اجتماعی سازمان اطلاعات فاتب از دستگیری فردی خبر داد که به جرم اسیدپاشی، تیراندازی و تخریب اموال عمومی در شهرک دانشگاه دستگیر شد. معاون اجتماعی سازمان اطلاعات فاتب گفت: «با شکایت شهروندان ساکن شهرک دانشگاه، مبنی بر اینکه یکی از اشرار این محدوده ضمن عربدهکشی در محله اقدام به اسیدپاشی، تیراندازی هوایی و تخریب تعدادی از واحدهای صنفی این محله کرده است، تیمی از ماموران پایگاه پنجم پلیس امنیت عمومی برای دستگیری متهم وارد عمل شدند. ماموران در محل حاضر شده و بررسیهای خود را آغاز کردند که در نهایت با تحقیقات تخصصی متهم شناسایی و طی اقدامی ضربتی در مخفیگاهش دستگیر و در بازرسی از مخفیگاه او یک قبضه سلاح گرم، سه قبضه سلاح سرد و چند بطری حاوی اسید کشف شد. متهم پس از دستگیری به پلیس امنیت عمومی منتقل شده و تحت بازجویی قرار گرفت که در جریان بازجوییها اعتراف کرد که با یکی از شهروندان این محله اختلاف مالی و خانوادگی داشته که برای تسویه حساب، ارعاب و انتقام از طرف مقابل، اقدام به این عمل مجرمانه کرده است.»
● ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، مسلم انصاری، سرپرست فرمانده انتظامی خرامه گفت: «در پی اعلام به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع یک فقره اسیدپاشی در یکی از محلههای این شهرستان، بررسی موضوع در دستور کار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت. با حضور ماموران در محل مشخص شد فردی با سواری پژو در حال حرکت بوده که راکب یک دستگاه موتورسیکلت اقدام به پاشیدن اسید به صورت او کرده و متواری شده است. شاکی برای سیر مراحل درمان روانه بیمارستان شد. کارآگاهان تحقیقات خود را آغاز کردند و موفق شدند عامل اسیدپاشی را شناسایی و او را دستگیر کنند. متهم در تحقیقات فنی پلیس انگیزه خود را اختلافات شخصی عنوان کرد. فرد اسیدپاش پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مرجع قضایی معرفی شد.»
● ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، رسانهها نوشتند که مرد جوانی در کرج با ورود به مدرسه، اقدام به پاشیدن اسید روی صورت خانم ناظم مدرسه کرد و بلافاصله از محل گریخت. بعد از این حادثه، گشت پلیس به محل حادثه رسید و با تحقیقات سریع و اظهارات قربانی اسیدپاشی دریافت که عامل اسیدپاشی، همسرش بوده است. بنابراین با دستور فوری بازپرس پرونده، همسر این زن تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و با حکم ورود به منزل، ماموران پلیس توانستند او را هنگام بستن چمدانش که قصد فرار داشت، دستگیر کنند. متهم پس از اعتراف به اسیدپاشی مدعی شد: «چند وقتی بود که با همسرم اختلاف داشتم. مدام پنهانی با تلفن حرف میزد و من به او مشکوک شده بودم تا اینکه تصمیم به جدایی داشتیم. روز حادثه او به من ناسزا گفت و از خانه بیرون رفت. این موضوع تمام ذهنم را درگیر کرده بود. بنابراین تصمیم گرفتم با پاشیدن اسید این ماجرا را تمام کنم. پس از اینکه او به مدرسه رفت، من هم به دنبالش رفتم و در مدرسه بطری اسیدی را که از قبل تهیه کرده بودم، روی صورتش پاشیدم تا او را تنبیه کنم.»
مجازات اسیدپاشی
بنا بر ماده ۲ قانون تشدید مجازات اسیدپاشی و حمایت از بزهدیدگان، مجازات حبس تعزیری اسیدپاشی با توجه به میزان آسیب وارد شده به بزهدیده تعیین میشود. اگر در نتیجه اسیدپاشی بزهدیده فوت شده باشد، اسیدپاش به بیش از بیست و پنج سال حبس تعزیری محکوم میشود. در صورتی که بزهدیده فوت نشده باشد، مجازات حبس اسیدپاش به این ترتیب تعیین میشود: ۱) اگر شکل صورت بزهدیده بهطور دایمی تغییر کند، اسیدپاش به بیش از بیست و پنج سال حبس محکوم میشود. ۲) اگر دیه آسیبی که وارد آمده است بیش از نیمی از دیه کامل انسان باشد، اسیدپاش به پانزده تا بیست و پنج سال حبس محکوم میشود. ۳) اگر دیه آسیبی که وارد آمده است از یکسوم تا نیمی از دیه کامل باشد، اسیدپاش به ده تا پانزده سال حبس تعزیری محکوم میشود. ۴) اگر دیه آسیبی که وارد آمده است تا یکسوم دیه انسان کامل باشد، اسیدپاش به حبس تعزیری درجه چهار یعنی پنج تا ده سال محکوم میشود؛ در خصوص تشدید مجازات اسیدپاشی مطابق ماده ۳ قانون تشدید مجازات اسیدپاشی مشروط، تعلیق و تخفیف مجازات در مورد مرتکب اسیدپاشی قابل اعمال نیست. البته استثنای این امر وقتی است که بزهدیده یا اولیای دم اعلام گذشت کرده باشند که در این صورت مجازات حبس تا یک درجه قابل تخفیف است.
با این حال مجازات تهدید به اسیدپاشی تعیین نشده و تابع مقررات کلی مربوط به تهدید و اکراه است، اما طبق بخش پنجم قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) طی دو ماده، جرم تهدید و مجازات آن مشخص شده است. به موجب ماده ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی اگر کسی دیگری را به قتل یا آسیبهای جسمی، حیثیتی یا مالی تهدید کند، به زندان از دو ماه تا دو سال یا شلاق تا هفتاد و چهار ضربه محکوم میشود.
اسیدپاشیهای مهم ایران
از جمله اسیدپاشیهای مهمی که در تاریخ ایران ثبت شده، میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
صبح ۱۷ بهمن ماه ۱۳۷۵ بود که آن حادثه هولناک رخ داد. فائزه ۱۷ ساله به همراه خواهر ۹ سالهاش در سرمای زمستان پایتخت و در خلوتی خیابان قدمهایشان را تند کرده بودند که هر چه زودتر به مدرسه برسند، اما درست وقتی به کوچه شالیفروشها در محله آهنگ رسیدند، سایه دو پسر جوان را دیدند که در تعقیبشان بود. آنها حتی فرصت نکردند به چهره دو جوان نگاه کنند و در چشم برهم زدنی سوزش مایعی که روی صورتشان پاشیده شده بود، صدای فریادهای سوختم، سوختمشان را به آسمان برد. هر چند پرونده اسیدپاشی به فائزه و فتانه همانند پرونده آمنه بهرامی جنجال زیادی بهپا کرد، اما آنچه باعث شد این ماجرا در تاریخ ثبت شود، حکم دادگاه علیه متهمان بود؛ حکمی منحصربهفرد، شجاعانه و تکاندهنده. این نخستینباری بود که دادگاه، فردی را به جرم طراحی نقشه اسیدپاشی به اعدام محکوم میکرد که اگر چنین احکام قاطعانه و بازدارندهای ادامه پیدا میکرد، شاید دیگر کسی جرات نمیکرد برای جبران ناکامیها و شکستهایش، دست به هولناکترین جنایت دنیا یعنی اسیدپاشی بزند. دادگاه انقلاب عمل حمیدرضا خوشنویس را از مصادیق بارز افسادفیالارض تشخیص داد و او را به اعدام محکوم کرد. دادگاه انقلاب اسلامی همچنین محمود (یکی از اسیدپاشها) را به 25سال تبعید در زندان و حمید (متهم ردیف سوم) را به ۱۱ سال تبعید در زندان محکوم کرد.
مهناز کاظمی به دلیل دادن دادخواست طلاق توسط شوهرش مورد حمله اسیدپاشی قرار گرفت. او ۲۱ بار صورتش را عمل جراحی کرده و پزشکان برای ساختن بینی یک ماه دست چپ وی را به صورتش وصل کرده بودند. محمد مصطفایی، وکیل دادگستری وکالت او را به صورت رایگان به عهده گرفت و توانست پس از سه ماه از زمان وقوع جرم مقدمات دستگیری همسر فراری مرتکب جرم را فراهم کند. مهناز بعد از این اتفاق به صورت ناشناس با دو دختر خردسالش در محلی مخفی زندگی میکند.
آمنه بهرامی، مهندس الکترونیک بود که بعد از حادثه اسیدپاشی، با وجود ۱۷ بار عمل جراحی، بینایی و پوست صورتش را از دست داد. خواستگار او به دلیل شنیدن «جواب نه» به صورت آمنه اسید پاشید. پس از یک سلسله مزاحمتهای تلفنی بالاخره در ۱۲ آبان ۱۳۸۳ آمنه، در پارک روبهروی بیمارستان رسالت در راه بازگشت به خانه از محل کار به یکباره مورد حمله مجید موحدی قرار میگیرد. مجید پس از ۶ ساعت انتظار ۱۰ صبح تا ۴ و نیم عصر در مسیر همیشگی رفتوآمد به محل کار آمنه به کمین نشستن، آمنه را در حالی یافت که عازم رفتن به خانه از محل کار بود، تعقیب میکند و این در حالی است که آمنه اصلا متوجه او نمیشود و مجید که در پشت سر او راه میرفته، سعی میکند از آمنه جلو بزند و آمنه با این تصور که یک رهگذر مزاحم است به او راه میدهد که عبور کند و ناگهان مجید را در برابر خود مییابد و مجید در یک لحظه محتوی پارچ قرمز پر از اسید سولفوریک را روی صورت آمنه ریخته و پا به فرار میگذارد. آمنه تصور میکند پارچ حاوی آب جوش است، اما پس از چند ثانیه دچار درد و سوزش زیادی میشود و پس از داد و فریاد زیاد، با کمک مردم به بیمارستان رسالت منتقل میشود. پس از حدود ۲ روز جستوجوی پلیس آگاهی تهران، مجید خودش را به پلیس معرفی و به اسیدپاشی اعتراف میکند و روانه بازداشتگاه میشود.
داود روشنایی در سال ۱۳۸۴ به دست یک مرد ناشناس و به دلایل نامعلومی قربانی اسیدپاشی شد. او در این حادثه چشم چپ خود را از دست داد و گردن، قسمتهایی از قفسه سینه، دست و پایش نیز در این حادثه دچار صدماتی شد، این درحالی است که چشم راستش نیز دارای بینایی ۲۰ درصدی است.
طاهره بهرامی، زن جوان ۲۶ ساله همدانی در آغازین ساعات روز ۱۵ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ با شنیدن صدای زنگ حیاط منزلش به همراه دختر ۳ سالهاش به سمت حیاط میرود. پس از باز کردن در حیاط با زن ناشناس و بلندقامتی روبهرو میشود که دستکشی بر دست و سطل آبی رنگی به همراه داشت و این زن با بیان اینکه شیره انگور از طرف مادرشوهرش برای او آورده است از طاهره میخواهد که برای آوردن ظرف بزرگتر به خانهاش برود. هنگامی که طاهره برای برداشتن ظرف بزرگتر به داخل خانهاش رفت. مونا این زن ناشناس از فرصت استفاده کرده و بهطور ناگهانی وارد خانه شد به گونهای که هنگامی که طاهره از آشپزخانه خارج میشود، زن ناشناس در فرصتی مناسب با آچاری که به همراه داشت، ضربات متعددی به سر طاهره میکوبد. پس از آنکه طاهره بیحال روی دو زانوی خود قرار میگیرد، مونا، چهار لیتر اسید سولفوریک که در سطل آبی رنگ به همراه داشت را روی بدن طاهره میریزد و این در حالی است که کودک طاهره که پشت مادر پناه گرفته بود نیز از این جنایت مصون نماند و قسمتی از صورت و بدنش در اسید میسوزد. مونا در اعترافات خود بیان کرد که با همسر طاهره (جعفر) رابطه داشته و برای انتقامجویی از طاهره اقدام به اسیدپاشی کرده است. با شکایت طاهره پروندهای در دادگاه کیفری استان همدان تشکیل شد. طاهره بر قصاص اصرار داشت. دادگاه کیفری در نهایت حکم به قصاص متهم صادر شد. پرونده به دلیل تجدیدنظرخواهی به دیوان عالی کشور ارسال شد. آبان ماه سال ۱۳۹۰ مقامات پزشکی قانونی اعلام کردند که مونا متهم در زندان همدان خودکشی کرده است.
معصومه عطایی در شهریور سال ۱۳۸۹ از سوی پدر شوهر سابقش مورد اسیدپاشی واقع شد. علت اسیدپاشی مخالفت معصومه در مقابل اصرار پدرشوهر برای بازگشت به زندگی سابق بود. با شکایت معصومه پروندهای تشکیل و جلسه رسیدگی به آن در بهمن ماه ۱۳۹۰ در شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان برگزار شد. شعبه مذکور متهم را به قصاص چشم و پرداخت یکدوم از ۷۲درصد دیه کامل بابت ارش سوختگی صورت، اندامهای فوقانی، قفسه صدری، نقص زیبایی و تخریب صورت و تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. پس از صدور حکم، معصومه عطایی به میزان دیه در نظر گرفته شده اعتراض داشت و محکومعلیه نیز معتقد بود که معصومه نابینا نشده و به همین دلیل پرونده با اعتراض طرفین به دیوان عالی کشور رفت. دیوان عالی کشور نیز با رسیدگی به این پرونده، رای شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان را به علت نقص تحقیقات نقض و پرونده را برای رسیدگی مجدد به دادگاه بدوی ارجاع کرد. شعبه ۱۷ دادگاه کیفری استان اصفهان بار دیگر پدر شوهر سابق معصومه عطایی را به قصاص چشم و پرداخت دیه اعضا به عروس سابقش محکوم کرد. مهر ماه سال گذشته بود که وکیلمدافع معصومه عطایی از گذشت موکلش از اجرای حکم قصاص که دادگاه برای متهم صادر کرده بود، خبر داد. این اعلام گذشت از اجرای حکم قصاص در برابر این بود که شوهر معصومه در مقابل حضانت فرزندشان هیچگونه ادعایی نداشته باشد و حضانت فرزند به معصومه عطایی واگذار شود.
بامداد اواخر اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ مردم روستای براتآباد شهرستان بم با صدای فریادهای کمک زنی جوان به نام سمیه روبهرو شدند که بلند فریاد میزد سوختم و از مردم درخواست آب میکرد. هر چند همسایهها در لحظات اولیه تصور میکردند که این زن ۲۴ ساله دچار برقگرفتگی شده است، اما هنگامی که صورت تخریب شده او و دختر دو و نیم سالهاش رعنا را دیدند، متوجه شدند که این زن قربانی اسیدپاشی شوهر معتادش شده است.
| |||||||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|