iran-emrooz.net | Tue, 15.08.2006, 23:56
جیمی کارتر، رئيس جمهور سابق امريكا:
خاورمیانه با بازیگران اصلیاش که در هر دو سو مترصد فرصتی هستند تا طرف مقابل را نابود کنند و با گلولهها، بمبها و موشکهایش، آمادهی انفجار است. یکی از نقطهضعفهای ویژهی اسرائیل و دلیل تکراری بروز درگیری در منطقه، دستگیری و حبس زندانیان است. نظامیان فلسطینی و لبنانی میدانند که به اسارت گرفتن یک سرباز یا غیرنظامیِ اسرائیلی یا باعث درگیری میشود یا به معاملهی پرسودِ مبادلهی زندانیان منتهی میشود. این فرض بر مبنای چندین معاملهای است که تاکنون صورت گرفته است، شامل ١١٥٠ عرب عمدتاً فلسطینی در مقابل سه اسرائیلی در سال ١٩٨٥، ١٢٣ لبنانی برای دو سرباز باقیمانده در سال ١٩٩٦ و ٤٣٣ فلسطینی و غیرفلسطینی برای یک تاجر اسرائیلی و اجساد سه سرباز اسرائیلی در سال ٢٠٠٤.
این ترفند به بروز خشوتهای تازه که در ماه ژوئن شعلهور شد، شدت بخشید. فلسطینیها تونلی در زیر دیوار حائل غزه کندند و با حمله به سربازان اسرائیلی دو نفر را کشته و یک سرباز را به اسارت گرفتند. پیشنهاد مبادلهی آنها این بود که در مقابل آزادی آن سرباز، ٩٥ زن و ٣١٣ کودک فلسطينی که در میان تقریباً ١٠ هزار عرب زندانی در زندانهای اسرائیل اسیر هستند، آزاد شوند. اما اسرائیل این بار پیشنهاد معاوضه را نپذیرفت و به قصد آزادی اسیر اسرائیلی و خاتمه دادن به شلیک موشک به اسرائیل، حمله به غزه را آغاز کرد. ویرانیهای به بار آمده باعث شد گروههای مبارز فلسطینی با یکدیگر متحد شده و حمایت سراسری جهان عرب را به خود جلب کنند.
در همان موقع نظامیان حزبالله در جنوب لبنان سه سرباز اسرائیلی را کشتند و دو سرباز دیگر را به اسارت گرفتند. آنها اصرار داشتند که اسرائیل باید از سرزمینهای مورد مناقشه عقبنشینی کند و برای آزادی گروگانها، چندین هزار لبنانیِ دربندِ اسرائیل آزاد شوند. با حمایت امریکا بمبها و موشکهای اسرائیلی بر لبنان فروریخت. خیلی زود موشکهای حزبالله که از طریق سوریه و ایران تأمین شده بود، شمال اسرائیل را هدف قرار داد.
بحثی در این نیست که اسرائیل حق دارد در مقابلِ حمله به شهروندانش از خودش دفاع کند، اما تنبیه کردن مردم بیدفاع به این امیدِ واهی که آنها حماس و حزبالله را به خاطر واکنش ویرانگر اسرائیل سرزنش کنند، غیرانسانی و بیحاصل است. در عوض، نتیجه حمایتِ گستردهی اعراب و سراسر جهان از این گروهها بوده است و در عین حال محکومیت اسرائیل و امریکا نیز شدیدتر شده است.
اسرائیل در واکنش به محکومیت جهانی علیهی حملهی هوایی به روستای قانا که به کشتن ٥٧ غیرنظامی منجر شد (١٠ سال پیش نیز ١٠٦ نفر نیز به همین خاطر در آنجا کشته شدند)، با تأخیر بسیار اعلام کرد که دو روز وقفه در بمباران لبنان ایجاد خواهد کرد و آن را عملی نکرد. مطابق معمول «تأسف عمیقی» ابراز شد، وعدهی «تحقیقات فوری» داده شد و اعلام شد که در اعلامیههایی که در منطقه ریخته بودند، به خانوادهها اخطار داده شده بود که خانههایشان را ترک کنند.
نیاز فوری لبنان این است: اسرائیل حملاتش را متوقف کند، ارتش لبنان منطقهی جنوب را تحت کنترل بگیرد و حزبالله به عنوان نیرویی کاملاً مستقل مبارزه با اسرائیل را متوقف کند و جلو حملات آتی به اسرائیل گرفته شود. اسرائیل باید از تمام سرزمینهای لبنان از جمله مزارع شبعا عقبنشینی کرده و تمام اسرا را آزاد کند. نخست وزیر اسرائیل، اهود اولمرت هنوز چنین آتشبسی را نپذیرفته است.
امیدهای بلندپروازانهای است، اما حتا اگر شورای امنیت سازمان ملل چنین راهحل مشروطی را تصویب کند و به اجرا بگذارد، تنها مرهم دیگری بر این زخم و آرامشی موقتی ایجاد خواهد کرد. با کمال تأسف، درگیری فعلی بخشی از چرخهی محکوم به تکرار خشونت است. خشونتی که بر اثر عدم وجود توافقی پایدار در خاورمیانه به وجود آمده است و به طرز بیسابقهای به خاطر ٦ سال وقفه در هر گونه تلاش برای دستیابی به این هدف، وخیمتر شده است.
رهبران هر دو طرف اکثریت قابل توجهی از مردم را که خواهان صلحند، نادیده میگیرند و اجازه میدهند خشونتِ تندورها تمام فرصتهای موجود برای ایجادِ توافق سیاسی را بگیرند.
اسرائیلیهای معذّب به امیدی واهی دل بستهاند که با عقبنشینی بیشتر از سرزمینهای اشغالی، زندگی آنها امنتر خواهد شد، در حالی که فلسطینیها میبینند سرزمینهایی که برایشان باقی میماند، دست کمی از یک زبالهدانی برای انبار انسانها نیست که با «دیوار امنیتیِ» تحریکبرانگیزی محصور شده است. دیواری که دوستان اسرائیل را شرمنده کرده و در ایجاد امنیت و ثبات در منطقه ناکام بوده است.
پارامترهای کلی توافق درازمدتِ دو دولت کاملاً مشخص است.
تا زمانی که اسرائیل با اشغال سرزمینهای عربی و سرکوب فلسطینیان، مصوبات مهم سازمان ملل، سیاست رسمی ایالات متحد و طرح «نقشهی راه» بینالمللی برای صلح را نقض میکند، صلحی واقعی و پایدار برای هیچ کدام از ملتهای منطقه به وجود نخواهد آمد. اسرائیل باید مرزهای قانونی پیش از ١٩٦٧ را محترم بشمارد (به جز اصلاحاتی که در مذاکرات دوجانبه در مورد آنها توافق حاصل شده است.) امریکا باید همچون تمام دولتهای پیشین از بدو تأسیس اسرائیل، پیشگام دستیابی به چنین هدف شدیداً بهتعویقافتادهای باشد.
اشکال اصلی در سیاست عجیب دولت بوش این است که مذاکره بر سر مسائل مناقشهبرانگیز تنها با سرسپردگی طرف مقابل ادامه مییابد و زمانی که ادعاهای امریکا رد شود این گفتگوها شکست میخورد. برای تضمین دستیابی به توافقات امنیتی، لازم است ارتباط مستقیمی با سازمان آزادیبخش فلسطین یا دولت فلسطین و دولت دمشق برقرار شود. در نظر نگرفتن مسائل و رهبران، متضمن ریسکهایی است: ایجاد قوس ناامنی بزرگی از بیتالمقدس تا بیروت، دمشق، بغداد و تهران.
مردم خاورمیانه شایستهی صلح و عدالتند و دِین ما به جامعهی بینالمللی هدایت و حمایتِ قوی است.
ــــ
* جیمی کارتر رییسجمهور پیشین امریکا و بنیانگذار مرکز غیرانتفاعی کارتر در آتلانتاست. این مقاله سوم اوت در تایپه تایمز منتشر شده است.
* برگردان: آرشين ايرانی