iran-emrooz.net | Tue, 20.12.2005, 8:55
وبلاگ "آزاده عصاران"
١٢ روز از فاجعه گذشته ولی هنوز میتوانيد جای بال هواپيما كه ديوار طبقه اول بلوك ٥٢ شهرك توحيد را شكافته، ببينيد. هنوز بوی گوشت سوخته از لابهلای وسايلی كه تبديل به زغال شدهاند، در فضا پراكنده است. در ميان همه اين وسايل دودگرفته و سياه، ١٢ روز پيش خانوادههايی زندگی میكردند، خانوادههايی كه يا در حال تماشای تلويزيون بودند يا پذيرايی از مهمان و يا حتی در حمام و ناگهان زوزه هواپيما و سايه غولپيكر هركولس، ناخوانده خانه و زندگیشان را در هم میشكند. همراه با انفجار هواپيما، آتش به خانههای طبقات زبانه میكشد; «همه با سرو وضع آشفته بيرون ريختند. شدت برخورد هواپيما و انفجار، تعدادی از ساكنان را به گوشهای پرتاب كرد و وقتی در چند ثانيه از شوك اوليه بيرون آمدند، فهميدند كه بايد از شعلههای آتش فرار كنند.»
اينها را يكی از ساكنان شهرك توحيد میگويد و بارها تقاضا میكند نامش ذكر نشود. همه ساكنان گويا معذوراتی دارند و به راحتی نمیتوانند از واقعه سخن بگويند، به خصوص با خبرنگاران.
بيشتر كسانی كه پابرهنه از ساختمان بيرون آمده بودند، هنوز شيشههای خرد شده را كف پايشان به يادگار دارند. يكی از آنها میگويد: شيشه كم كم وارد خونم میشود اما كاری از دست بهداری كوچك شهرك برنمیآيد. بايد جراحی شوم و هزينهاش هم با خودم است. مثل او زيادند زنان مسن و كودكانی كه شيشههای لابهلای پوست و گوشتشان، مانع راه رفتنشان میشود.
٩ طبقه بلوك ٥٢ غيرقابل سكونت است. همه اتاقها و وسايل باقی مانده سياه و سوختهاند. آتشنشانی، بيمه صبا و وزارت بهداشت برای خانههای اين بلوك، صددرصد تخريب اعلام كردهاند، اما برخی مسؤولان معتقدند كه هنوز میتوان از وسايل نيمه سوخته و نيمه سالم آن استفاده كرد. دليل شدت سوختگی، شايد اين است كه مدت زيادی صرف پيدا كردن شلنگ آتشنشانی در طبقات شده و هيچكدام از طبقات نه منبع آب داشتند و نه شلنگ. نمای بيرون بقيه بلوكهای مجاور، همچنان سوخته و شيشهها شكستهاند. از بيش از ١٧ خودرو در فضای بيرون فقط اسكلت سوخته مانده و همچنان در اين مدت تكان نخوردهاند. ساختمانها محافظت میشوند تا غريبه به درون آن راه پيدا نكند، غريبهای كه اطلاعات خاصی را بيرون ببرد!
يك كاميون، تازه مصالح را آورده. شنها را خالی میكند و میرود. در كنار آجرهايی كه سه روز است، دست نخورده ماندهاند.
فضای شهرك غبار گرفته و غمگين است. گوشه و كنار پارچهنوشتهای هلال احمر به چشم میخورد كه فعاليتهای جديد بهداری را معرفی میكند. رهگذری زير كاغذی كه روی آن نوشتهاند: «هر حادثه منفی در زندگی به معنی شكست هميشگی نيست»، مینويسد: «برای شما حتما!»
از بهداری مجهز و چادر خبری نيست
هر چيزی در مورد برپايی چادر و تجهيز بهداری در شهرك توحيد شنيدهايد، از ذهن خود پاك كنيد.
اينجا همان جايی است كه هواپيما ١٣٠- C ميهمانش شد و به گفته مجروحان حادثه، تنها امكانات موجود در بهداری، الكل و پنبه بود. اين روزها، قفسه كوچك داروهای بهداری كه به همت هلالاحمر پاگرفته، بيش از چند داروی مسكن، چركخشككن و ابزار معمول پزشكی، چيز ديگری ندارد. روی قفسه نوشته شده: داروها فقط برای بلوك ٥٢ رايگان است. تنها كسی كه در بهداری هست، میگويد: من هنوز روانشناسان و پزشكان را نديدهام ولی گويا عصرها از ساعت ١٧ به بعد میآيند. هنوز از برنامه مشاوره استقبال چندانی نشده و با وجود كاتالوگهايی كه هلالاحمر به همين مناسبت منتشر كرده، ساكنان نمیدانند در چه شرايطی بايد به سراغ مشاوران و روانپزشكان بروند.
بچهها كابوس میبينند. از شنيدن صدای هواپيما، آشفته میشوند. خانمی كه دربهداری است، به بيماران میگويد: «مشكلی نيست. مداوا میشويد ...»
شهرك توحيد از اين حادثه ٤٠ مجروح دارد و تعداد زيادتری كه مشكل روحی و روانی پيدا كردهاند. با اين همه ٣٨ خانوار اصلی حادثه ديده را در بلوك يك يا مهمانسرا جا دادهاند. جايی كه برای اين تعداد فقط دو سرويس دستشويی و حمام مشترك دارد. آنها قبلائ در ٩ طبقه ٤ واحدی زندگی میكردند.
آنها میگويند كه روزهای اول، مسؤولان ارتش سر میزدند و مسايل را بررسی میكردند، اما حالا فقط ناهار و شامی مهمانشان هستيم كه به تازگی ديگر شبيه غذای سربازها هم نيست! پيش از اين غذای پادگان را به آنها میدادند.
در راهروی كوچك مهمانسرا، سطلهای زباله قرمز جلوی هر در گذاشته شده است. در را كه باز كنيد، مستقيم وارد يك منزل میشويد; خانهای با موكت، بدون هيچگونه وسيلهای برای پختن و حتی خوابيدن.
آسيبديدگان میگويند: «همين وسايل جزيی را هم هلالاحمر و مردم شهرك كمك كردهاند. مسؤولان امكانات قابل توجهی در اختيار ما نگذاشتهاند.»
بسياری از وسايل قابل استفاده اين آسيبديدگان در ١٥ دقيقه ابتدای ماجرا، به غارت رفته است. جوان میگويد: هنوز يك ربع نگذشته بود كه از در و ديوار شهرك آدم ريخت داخل، اما نه همه آنان برای كمك ... برخی از آدمها به سرعت از خانهها سرقت میكردند; طلا و جواهر، شناسنامه، كفش و حتی لباسها را از خانههای شعلهور میدزديدند. يكی از مسؤولان ارشد ]...[ هم در جواب استمداد ما گفت: اينجا ارتش است و حفاظت از اين منطقه به نيروهای ما ربطی ندارد.
با اين همه، اهالی شهرك با كمك بسيجیها، ١٤٠ دزد را دستگير میكنند، در حالی كه سربازهای آموزشی فقط از ديوارهای شهرك محافظت میكردند.
در راهروی دراز مهمانسرای دو طبقه شهرك توحيد، نزديك به دو هفته است كه حادثه ديدگان يكی از بزرگترين سوانح هوايی ايران زندگی میكنند.
در و ديوار اين راهرو با جملاتی مثل «موفقيتها در پی شكستها میآيند» تزيين شده، اما ساكنان با جيره اندك غذا و لباسهای عاريهای همسايه و فاميل میگذرانند و آنها از زمانی بيم دارند كه حادثه از ذهن مردم پاك شود و برخی از مسؤولان اعطای همين امكانات اندك را هم فراموش كنند.
آنها از تنها گوسالهای میگويند كه در شهرك قربانی شده، از كاميونهای غذا و كمكهای مختلف كه پشتدرهای شهرك نگه داشته شدند و از تلاش مردم برای امداد كه با جواب منفی ]...[ مواجه میشود.
آنها از دلجويی برخی ]...[ میگويند: «شب دوم آمدند دم در و فقط پرسيدند: آقای خانه كجاست؟ و چون آقای خانه نبود، بدون كلامی رفتند! در حالی كه زن و بچه آقای خانه بودند كه بال هواپيما ديوار خانه را جلوی چشمانشان شكافت، ما موج، انفجار و خون را ديديم و حس كرديم. اما مسؤولان...
گويا قرار بوده در اولين روزها حدود يك ميليون تومان به هر خانواده تعلق گيرد كه ناگهان تبديل میشود به ١٥٠ هزار تومان (فقط برای خريد لباس) تا هر ماه ١٠ هزار تومان از حقوق آنها كم شود.
خانمی ديگر كه هنوز كاملائ از شوك بيرون نيامده، میگويد: اگر واقعائ میخواهند جبران كنند، ١٥ ميليون وام به ما بدهند تا همه را به تدريج برگردانيم.
البته، به برخی از آسيبديدگان مبلغ ٢ ميليون تومان تعلق گرفته ولی آنها شكايت میكنند: «با اين مبلغ چه وسيلهای میتوانيم بگيريم، كه جای وسايل خانهمان را پر كند؟»
آسيبديدگان حادثه ١٥ آذر شهرك توحيد، همه زندگی خود را از دست دادهاند و اين دغدغه را دارند كه مبادا، به زودی فراموش شوند. آنها نگران آينده هستند. روزهايی كه شايد ديگر صدايشان به جايی نرسد. به آنها گفته شده كه اگر منازل مسكونیشان صد درصد تخريب شده باشد، پنج ميليون تومان خواهند گرفت. اما كم هستند كسانی كه در ميان آنها صد درصد تخريب منازل آنها مورد تاييد مسؤولان ذیربط باشد.
نوشته و تيترهای روزنامهها اما چيز ديگری میگويد. خبرها حاكی از اين است كه اين پرونده در دست بررسی است و نهادهای مختلف از دريچه خود، مسؤول و پيگير فاجعه ١٥ آذر هستند و ميزان خسارتها دقيقائ بررسی و رسيدگی خواهد شد.
اگر بتوانيد لابهلای خرابههای بلوك ٥٢، برويد، میبينيد كه ساكنان هنوز از ميان خاكسترها و آهنهای مچاله شده خانههای سابق خود، به دنبال وسيلهای برای استفاده مجدد میگردند.
آنها میپرسند كه اين همه مويه و عزاداری برای از دست رفتگان شد، اما چه زمانی ما را درمیيابيد؟
بيرون كه بياييد حتما هديهای از طرف آنها دريافت كردهايد... حتی يك قرآن نذری كوچك...