پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Thursday 25 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 15.01.2015, 8:55


در شب م.ا. به‌آذین از نقش انکارناپذیر ترجمه‌های این مترجم در زبان فارسی سخن گفته شد.

به گزارش ایسنا، در ابتدای شب محمود اعتمادزاده ( م.ا. به‌آذین) که به مناسبت یکصدمین سال‌روز تولد این مترجم در روز سه‌شنبه 23 دی‌ماه شب برگزار شد و صد و هشتاد و پنجمین شب از شب‌های مجله بخارا بود علی دهباشی به وجوه گوناگون و عرصه‎های متفاوتی که به‌آذین در آن‌ها فعالیت کرده اشاره کرد و گفت: بدون شک ترجمه‏های به‌آذین از آثار نویسندگان مهم دنیا همچون بالزاک، شکسپیر، گوته، رومن رولان و شولوخف در ارتقای سطح ادبی در زبان فارسی نقشی انکارناپذیر دارد، به‌خصوص در حوزه ادبیات داستانی ایران. ترجمه‏های او در این زمینه الهام‌بخش سه نسل از نویسندگان ما بوده است.

در ادامه توران میرهادی درباره تأثیر به‌آذین بر خود و سفارش او درباره نظام‎های تعلیم و تربیت گفت: ایشان در واقع مرا در تمام طول سال‎هایی که کار کردم به طور مستقیم یا غیرمستقیم راهنمایی کرد. اولین چیزی که ایشان به من توصیه کردند، گفتند رقابت را از مدرسه بردار. و چنین شد که مدرسه فرهاد تأسیس شد و کودکستان فرهاد تأسیس شد و ما رقابت را از مدرسه برداشتیم. یعنی همه بچه‌‏ها به هم کمک می‎کردند برای این که پیشرفت بکنند و هیچ کس رقیب دیگری نباشد.

سپس محمود دولت‌آبادی بخش‎هایی از کتاب «فاوست» گوته ترجمه به‌آذین را خواند و در ادامه دکتر محمد روشن گفت: به‌آذین، مهندس محمود اعتمادزاده ، انسانی والا و آزاده بود. کم‌سخن و فروتن، شرمگین و متین، و آهسته و شکیبا بود. اما با این همه در زندگانی، نشانی از استواری و صلابت داشت. اهل تسامح بود اما مسامحه‏‌کار نبود، مداراگر بود، اما سازشکار نبود. پیدا بود که باورهای اندیشگی او ریشه در اعتقاداتی بنیادین دارد. راه و روش گزیده او، گزیده سال‌های بلند حیات او بود. راهِ منتخب او، راه پاکان و نیکان، درست‌اندیشان و راست‌کرداران بود. میل و محابا در کار و اندیشه او جایی نداشت. به باورهای خود اعتقاد راسخ داشت، و سرپیچی از آن باورها را ناستوده می‏‌دانست.

او افزود: به‌آذین از هر گونه انحراف به شدت پرهیز می‌کرد. گزین اندیشه او، گزیده سال‌های بلند پرفراز و نشیب زندگی او بود. گفت‌وگو از توانمندی‌های او در نگارش، تعارف‌آمیز به نظر می‎آید. آشنایان با شیوه نگارش و نویسندگی او جملگی برآنند که او رنج روح و روان را بر ساحه اندیشه خود گسترده بود. تفننات ادبی و ذوقی در آثار او جایی نداشت. به راستی زبان فارسی را می‎شناخت و بدان ارج فراوان می‎نهاد. در گزینش واژگان، ضمن پرهیز از ناروایی‌ها، سخت گزیده‌جوی و گزیده‌گوی بود.

در این مراسم همچنین پیام ویدیویی پوری سلطانی پخش شد و در ادامه شمس لنگرودی از اولین دیدارش با به‌آذین حکایت کرد و از اشراف او برمسائل عرصه اجتماع و فرهنگ سخن گفت.

مهدی غبرایی نیز به برخی از ترجمه‎های به‌آذین از جمله «جان شیفته» و « ژان کریستف» همچنین «دن آرام» و «زمین نوآبادِ» شولوخف اشاره کرد و گفت: نثری که به‌آذین برگزید نثر معیار و بی‎ممیز است.

سپس کامران پورصفر با عنوان رابطه میان ادبیات و تاریخ در سخنانی گفت: به‌آذین به گواهی تالیفات و ترجمه‌هایش رابطه‎ای عمیق با تاریخ داشته و علاوه بر آنکه در برخی از برجسته ترین تالیفات خود، نظیر دختر رعیت و کاوه، روندهای تاریخی را دستمایه و موضوع کار خود قرار داده، برخی از برجسته‌ترین و بهترین ترجمه‌های او نیز یا داستان‌هایی هستند که از تبدیل تاریخ به قصه به وجود آمده‌اند و یا اینکه تاریخ در آنها مجرای تشکیل و عبور داستان قرار گرفته است.

پورصفر به سیر فعالیت‌های به‌آذین اشاره کرد و گفت: بزرگترین آثار به‌آذین ترجمه‌های اوست و برجسته‌ترین ترجمه‌های او یا تاریخ است و یا پیامد تاریخ و در این میان ترجمه معروفترین کتاب‌های رومن رولان و شولوخوف، در زمره معروفترین ترجمه‌ها به زبان فارسی قرار دارند .

سخنران بعدی این مراسم خسرو باقری بود که به شرح نامه‎های به‌آذین به پسرش زرتشت پرداخت و سپس کاوه اعتمادزاده درباره پدرش گفت: امسال، سال 1393، امروز 23 دی‌ماه، یکصدمین زادروز محمود اعتمادزاده م.ا. به‌آذین، نویسنده، مترجم، هنرمند و مرد مطبوعات، مرد سیاست، اندیشمند و مصلح اجتماعی است. او به همه مردم ایران تعلق دارد. به‌آذین را نمی‎توان ندید.

او در ادامه اظهار کرد: به‌آذین مردی چندبعدی بود و در آثار پرحجم و پرکیفیت و تأثیرات بر جای مانده از او محورهای متعددی وجود دارد که هر یک به نوبه خود قابل بررسی و دقت است و جا دارد محققین و نقدنویسان روی هر یک از محورها بررسی و تحقیق کرده و بنویسند.

فرزند به‌آذین سپس به برخورد پدرش با مسئله مرگ اشاره کرد و گفت: او علی‌رغم عشق به زندگی و احساس لطیفش برخورد بسیار جالب و از بالایی با مرگ دارد و این برخورد در این جمله‏‌اش بازتاب یافت؛ «من نه با اشک حسرت که با لبخند خواهم مرد. طنزی نه چندان تلخ بر لب.» م.ا. به‌آذین

در پایان این مراسم، سیاوش کامکار قطعه‎ای را با سنتور که ساخته خود بود و در مایه دشتی نواخت.



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024