جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Friday 26 April 2024
|
مدرسه فمینیستی: مراسم بزرگداشت سیمین بهبهانی عصر روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه، به دعوت کانون شهروندی زنان و انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، و با حضور زنان از طیفها و گرایشهای گوناگون فکری، برگزار شد.
در این مراسم که به دلیل محدودیت سالن، جمعیت به اجبار در بیرون از سالن و خیابان ایستاده بودند، شهلا لاهیجی، نسرین ستوده، نوشین احمدی خراسانی، نرگس محمدی، بنفشه حجازی، فاطمه راکعی، هیلا صدیقی، روح انگیز کراچی، پوران فرخزاد، شهلا اعزازی، عیسی سحرخیز، پروین فهیمی (مادر سهراب اعرابی)، سارا محمدی اردهالی و شیوا دولت آبادی به ایراد سخنرانی و خواندن شعر و بیان خاطرات خود پرداختند.
شهیندخت مولاوردی، معاون زنان ریاست جمهوری به همراه اشرف گرامیزادگان و تنی چند از همکاران ایشان به احترام بانوی شعر غزل ایران در این مراسم حاضر شدند.
در این مراسم که مدیریت اجرای آن را شیما قوشه، وکیل دادگستری و از اعضای کانون شهروندی زنان برعهده داشت، زنانی همچون غزل تاج بخش (شاعر)، پرینوش صنیعی (داستان نویس)، سهیلا فرزین نژاد (مترجم)، مژده دقیقی (مترجم و از اعضای هیئت تحریریه مجله زنان امروز) و نیز ناشران زن مانند آزیتا زالزاده، شهربانو بیژن زاده، زیبا لاهیجی، در کنار کنشگران و پژوهشگران حوزه زنان و فعالان مدنی از جمله شیوا نظرآهاری، مهدیه گلرو، عاطفه نبوی، ساجده کیانوش، سمیرا صدری، میرا قربانی فر، صبا شعردوست، نفیسه زارع کهن، ژینوس سبحانی، عسل اسماعیل زاده، آمنه رضایی، سعادت پیرانی، آزاده فرقانی، گوهر شمیرانی، الهه صدری، دلارام نیکدل، پرستو سرمدی، عالیه مطلب زاده، ترانه بنی یعقوب، فریده غائب، زهره معینی، مهناز محمدی، سیمین کاظمی، مریم نورائی نژاد، مریم صیامی نمین، حوریه فخیمی، سونیا غفاری و... همچنین شهناز کریم بیگی (مادر مصطفی کریم بیگی)، اکرم نقابی (مادر سعید زینالی) و نیز برخی از اعضای مادران صلح و بسیارانی دیگر در این مراسم گرد هم آمدند.
متن تحریر شدهی سخنرانیهای ایراد شده در این مراسم را در ادامه میخوانید:
«شهلا لاهیجی» مدیر انتشارات روشنگران در این مراسم ضمن خوشامدگویی به حاضران گفت: «همانطور که وقتی دیوان حافظ را میخوانیم فکر میکنیم که داریم با یک شعر زنده حرف میزنیم، وقتی اشعار سیمین بهبهانی را هم میخوانیم با او حرف میزنیم، بنابراین او نمرده است چرا که همان طور که حافظ مال همه ماست و همیشه هم هست، سیمین بهبهانی هم مال همه ماست و همیشه هم هست.»
شهلا لاهیجی در ادامه گفت: «من حاضر نشدم به مراسم خاکسپاری سیمین بروم، چون نمیخواستم او را هیچ وقت در خاک ببینیم و در خاک تصور کنم بلکه میخواهم او را همیشه زنده تصویر کنم... من سیمین بهبهانی را از سیزده سالگی میشناختم، وقتی اولین بار شعر هووی او را در مراسم خانه و مدرسه خواندم و اشک همه را درآوردم. بعد از آن هم با شعرهای سیمین، نوجوانی کردم، جوانی کردم، عاشقی یاد گرفتم و با سیمین زندگی کردم تا این که به تهران آمدم و با سیمین از نزدیک آشنا شدم و با هم ایاق شدیم...»
شهلا لاهیجی افزود: «برای همین امروز مراسم عزیزداشت اوست، همین و همین. ما نه ماتم و عزا میگیریم و نه عزاداری نمیکنیم. میزنیم و میخوانیم و اشعار سیمین بهبهانی را زیر و رو میکنیم و یادش را عزیز میداریم... یادش همیشه زنده باد».
سپس «شیما قوشه»، وکیل دادگستری و از اعضای کانون شهروندی زنان که مدیریت اجرایی مراسم را بر عهده داشت، ضمن خیرمقدم به همه حاضران، از آن بخش حاضرانی که به این مراسم آمدهاند اما به دلیل کمبود جا و امکانات، با سختی برنامه را دنبال میکنند از طرف کانون شهروندی زنان و انتشارات روشنگران، عذرخواهی کرد. وی یادآور شد که یافتن مکان عمومی بزرگتر و مجهزتر با توجه به شرایط اجتماعی که همه میدانیم، بسیار سخت و گاه ناممکن است. شیما قوشه سپس گفت: «اینجا گرد هم آمدهایم تا پاس داریم یاد و خاطره سیمین بهبهانی، غزل بانوی ایران و فخر جنبش زنان».
پس از آن «نوشین احمدی خراسانی»، پژوهشگر و فعال جنبش زنان، گفت: «درباره نقش تاثیرگذار سیمین بهبهانی در جنبش زنان، سخن زیاد گفته شده. همه میدونیم که خانم بهبهانی تو حرکتهای مهمی که ما در جنبش زنان در یک دهه اخیر داشتیم نقش تعیین کنندهای داشت. خانم بهبهانی در «کمپین یک میلیون امضاء»، «ائتلاف علیه لایحه ضدخانواده»، «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات»، نه تنها همراه ما بودند، بلکه به خاطر رویکرد غیرخطی شان، نقطه اتصال ما زنان از گرایشهای مختلف فکری بودند. همراهی ایشان تا بدان جا بود که حتا در تظاهرات و تجمعهای ما در کنارمان حضور داشتند و همراه ما مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.»
نوشین احمدی خراسانی در ادامه سخناناش افزود: « نقش سیمین بهبهانی برای ما صرفا به این همراهیها محدود نمیشود. بلکه به نظرم میراث اصلی خانم بهبهانی برای ما فعالان جنبش زنان، روش و منش خانم بهبهانی در مواجهه با فضای مردانه موجود است. خانم بهبهانی، هم از این نظر که یک زن بود و هم از این زاویه که سبک کارش غزل سرایی بود، در فضای ادبی و روشنفکری مردانه، در حاشیه قرار داشت. ولی خانم بهبهانی هیچ گاه در طول فعالیتهای کاری اش، از این که در فضای روشنفکری و ادبی مردانه تو حاشیه قرار دارد گله و شکایت نکرد بلکه به جای آن کار کرد، آفرید و خلق کرد و در نهایت فضای ادبی مردانه را از آن خود کرد و راه را برای بسیاری از زنان نسل بعد از خودش هم باز کرد. در واقع او به جای این که مانند برخی از ما زنان، بخواهد با گله و شکایت از حاشیه بودنش در این فضای مردانه، برای خودش جایی باز کند، از خود خلاقیت نشان داد، آفرید و آثار بسیاری خلق کرد، تا جایی که بالاخره توانست حرفی برای گفتن در ادبیات معاصر ما پیدا کند و فضای ادبی مردانه را از آن خود کند و به این ادبیات غنای بیشتری ببخشد و در نهایت هم از حاشیه به متن ادبیات معاصر ما وارد شد و احترام و تکریم جامعه را برانگیخت.
به هرحال روش و منش خانم بهبهانی به ما میگوید که ما میتوانیم به جای آن که به شکل مرسوم بنشینیم و از این که زنان جایگاهی ندارند گله و شکایت کنیم و با شیون سالاری بخواهیم حق و حقوق زنان را در این دنیای مردانه بگیریم، میتوانیم با کار و تلاش و خلاقیت و تاسیس گری، در حوزههای مختلف چه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و چه ادبی و فرهنگی و حتا جنبشهای اجتماعی، فضاهای موجود مردانه از آن خود کنیم، هرچند میدانم که ناچاریم برای این کار، دو برابر همتایان مرد خود، تلاش کنیم.» وی در ادامه افزود: «در طی چند دهه اخیر هم هر موقع ما در جنبش زنان، روش ایجابی و تاسیس گرایانه را در پیش گرفتهایم و به جای برخوردهای واکنشی و سلبی، با آفرینندگی و خلاقیت حرف خود را زدهایم و حرکتهای خود را پیش بردهایم و خواستهایم چیزی به این دنیا بیافزاییم، نه تنها گفتمانهای مردانه موجود در جامعه را تحت تاثیر قرار داده ایم، بلکه مردان را نیز همراه خود کردهایم، ولی هر موقع کنشگری ما به این محدود شده که بنشینیم و از مردانی که چیزی میآفرینند و به خاطر آن مورد احترام جامعه قرار گرفتهاند، خرده بگیریم و حق خودمان را از آنان طلب کنیم، بدون این که خودمان تلاش کنیم و حرفی برای گفتن داشته باشیم، به جز ایجاد واکنش و نامشروع کردن حقانیت جنبش زنان، به بهبود شرایط زنان کمکی نکرده ایم. چرا که اگر روشهایی که اتخاذ میکنیم، ناکارآمد و غیرمسئولانه باشند میتوانند اهداف برابری خواهانه ما را لوث کند و به آن ضربه بزند.»
وی در انتها گفت: «منش و روش ایجابی سیمین بهبهانی، دستمایه گرانقدری است که ما فعالان جنبش زنان میتوانیم از آن بیاموزیم و به عنوان میراث خانم بهبهانی از آن بهره ببریم... یاد خاطرهاش گرامی باد که افتخار ما زنان بود.»
«بنفشه حجازی»، شاعر و پژوهشگر حوزه زنان، سخنران بعدی این مراسم بود. وی با اشاره به کتاب «با مادرم همراه» که زندگی نامه خودنوشت سیمین بهبهانی است و انتشارات سخن آن را در سال 1391 منتشر کرده، گفت: «فکر میکنم این کتاب مورد بی مهریهایی هنگام انتشار قرار گرفته باشد چرا که در این اتوبیوگرافی ما از فعالیتهای حقوق زنان ایشان چیزی نمیبینیم، فقط در مورد فعالیتهای ضدجنگ و گرایش به صلح، در جاهایی سخن گفته شده است.»
وی ادامه داد: «سیمین بهبهانی را عمدتاَ با شعر میشناسیم اما او در زمینه نثر و قصه گویی هم مهارت دارد، همان طور که در این اتوبیوگرافی میبینیم، نثر سیمین بهبهانی در این خودنوشت خیلی تکنیکی و فنی نیست که حوصله آدم را سر ببرد ولی مثل قصه است و گاهی آدم احساس میکند که در حال خواندن یک رمان است نه یک سرگذشت نامه. از همین روست که این سرگذشت نامه به رغم آن که داستان عادی و روزمره را شامل میشود که هر کدام ما در زندگی داریم ولی جذاب است و این هم به خاطر تکنیکی است که در آن به کار میبرد. داستان این کتاب به صورت نامه نگاری است که نامهها را برای یک کسی به نام مهربان مینویسد و آنها را با «ای مهربان» شروع میکند. در طول اتوبیوگرافی ما متوجه میشویم که این مهربان، یک مرد است، مسن است و احتمالا قلباش را عمل کرده و در ایران نیست و یک کمی هم بداخلاق است. خانم بهبهانی با ابهامی که در مورد این شخص ایجاد میکند، در واقع ایهام شاعرانه بوجود میآورد، به طوری که در جایی میگوید «تو در وجود منی» و همین باعث میشود ما فکر کنیم که شاید خانم بهبهانی درحال صحبت با «آنیموس» خود است یعنی احتمالا این شخص مهربان خودش است... اما در این میان در جایی که میخواهد خودش را نقد کند، از شخصی به نام مدعی فضول استفاده میکند که در واقع این فضول نیز بخشی دیگر از خانم بهبهانی است. در واقع خانم بهبهانی در جاهایی که میخواهد در این اتوبیوگرافی خودش را نقد کند یا یک چیزی جالب بگوید از این مدعی فضول استفاده میکند. به این ترتیب یک بخش دیگر از روحیه خانم بهبهانی از طریق این شخصیت رو میآید و به این صورت قصهاش را دل انگیز میکند.»
بنفشه حجازی در ادامه افزود: «خانم بهبهانی برای من از سه محور خیلی جالب است، یکی او و شعرش، یعنی غزلهای ایشان است که مباحث زیر مجموعه آن، سالها غزل سراییاش در رادیو برای ترانهها و آغاز شهرتاش از سال 1361، و نیز مقاومتهایی که میکند در ارتباط با شعر نو و معاصر که به نوعی ما این مباحث را در اتوبیوگرافیاش از زبان مهربان میشنویم.» وی در ادامه افزود: «خانم بهبهانی در کتاب اتوبیوگرافی اش، فلش بکهای جالبی را استفاده میکند مثلا از زمان زایمان مادرش وقتی میخواست او را به دنیا آورد، میرود به زمانی که در ازدواج دوم مادرش میخواهد وسایل خانهشان را بفروشند. به هرحال این فلش بکها و تکنیکهایی که استفاده میکند، به نوعی کشش رمانی دارد. در عین حال مدعی فضول که بخشی از خانم بهبهانی است در عین حال که مخالفت خوانی با او میکند، بار تعریف بخشی از وقایع را هم به گونهای که قصه خسته کننده نشود برعهده دارد...»
بنفشه حجازی سپس افزود: «خانم بهبهانی و مادرش، فخر عظما ارغون که زندگی این دو با هم، زندگی زنان را در یک قرن گذشته نمایندگی میکنند، هیچ گاه کلامی علیه مردان نگفتهاند.». بنفشه حجازی در انتهای سخنان اش، بخشی از گفتههای خود سیمین بهبهانی را از کتاب اتوبیوگرافی اش، قرائت کرد.
«روح انگیز كراچی»، شاعر و پژوهشگر تاریخ و ادبیات زنان، سخنان خود را چنین آغاز کرد: «به حکم دِینی که به خانم بهبهانی؛ مادر شعر زنان امروز ایران دارم در این جمع حاضر شدم و به چند ویژگی شعر او اشاره میکنم.» وی سپس افزود: «سیمین بهبهانی، شاعری غزلسرا آنهم در زمانی که شعر نیمایی رو به رشد بود و کسی خریدار غزل نبود، او راهش را ادامه داد... شعر باید از لحاظ زیباشناسی خوب باشد، با وزن یا بیوزن. همان طور که خانم بهبهانی میگوید شعر فرافکنی ضمیر یک ملت است. ملتی که اسیر است از پرواز سخن میگوید و ملتی که اخلاق ندارد ادبیات تعلیمی دارد که میتواند داروی شفابخشی باشد.»
کراچی سپس به ویژگیهای سیمین بهبهانی پرداخت: «نخستین ویژگی ارزشمند وی توجه به مشکلات زن ایرانی است. سیمین دغدغه سرنوشت زن ایرانی را داشت. همان طور که مادر ایشان، «فخر عظما ارغون» نیز در آن زمان به مسائل زنان میپرداخت، خانم بهبهانی هم زبان و رویکرد زنانه در شعرش کاملاً مشخص است.»
این پژوهشگر تاریخ زنان، ویژگی دوم خانم بهبهانی را چنین برشمرد: «ویژگی شعر او نوگرایی در غزل هم به لحاظ ساختار و هم به لحاظ محتواست. او توانست موضوعات کلیشهای غزل را از بین ببرد. او هم در اوزان عروضی بدعتی ایجاد کرد و هم فضای معنایی تازهای را در فرم بستهی غزل فارسی به وجود آورد. فارغ از محتوای اشعارش، زبان و بیان زنانه اشعار او و رویکرد زنانهاش به مسایل اجتماعی کاملا در اشعار و سرودهایش برجسته است.» کراچی سپس به صداقت سیمین بهبهانی در سرودههایش اشاره کرد: «از دیگر ویژگیهای شعر او صداقت کلام بود. او زنی شاعر بود با تمام تجربههای شخصی، خصوصی و اجتماعی که با کلامی صمیمی زندگی خود را میسرود. شاعری عاشق، معلمی دانا و فعالی اجتماعی و مادری به تمام بود. او هیچ گاه شعر را رها نکرد و باید گفت در این دوران گذار ایرانی به راستی که خوش درخشید.»
«نرگس محمدی»، فعال جنبش زنان و عضو کانون شهروندی زنان در سخنان خود گفت: «صحبت کردن درباره سیمین هم سخت است و هم آسان. سخت است چون درباره شخصیت خانم بهبهانی صحبت کردن شخصاَ برای من کار دشواری است. چون ایشان زن بسیار پرتوان و پرشوری بودند و این پرشوری تنها صفتی برای جوانی او نبود بلكه ایشان وقتی سنشان بالاتر رفت پرشورتر و پرتوانتر هم شدند. بنابراین، شور و امید، صفتی برای تمام طول عمرشان بود. از طرفی هم صحبت کردن درباره ایشان برای همهی ما آسان است و خیلی صمیمی میتوانیم دربارهشان صحبت کنیم چون ایشان بسیار متواضع بودند. ایشان با همه گروهها و اقشار ارتباط داشتند و هیچ صف بندی و مرزبندی با کسی نداشتند. شخصیت فراگیری داشت امروز که فکر میکردم تا در برنامه درباره کدام ویژگی بهبهانی صحبت کنم فکر کردم درمورد زن بودن و مادر بودنشان صحبت کنم، هر چند منظورم فقط مادر بچههای خودشان نیست بلکه مادری برای همه فرزندان ایران. اما دیدم که ایشان تنها یک مادر و یک زن نیست. همان طور که نمیتوان از او تنها به عنوان شاعر یاد کرد. فعال اجتماعی و جنبش زنان بود و مدافع حقوق بشر . در واقع شخصیت ایشان مجموعهی همهی اینها بود. سال ۸۶ که موضوع جنگ علیه ایران مطرح شد، خانم بهبهانی مشتاقانه برای مقابله با جنگ و دفاع از صلح در ایران با تمام وجود در شورای ملی صلح سردمدار بودند. برای این که ما جنگ طلب نیستیم، ما صلح میخواهیم. در واقع سیمین بهبهانی مشتاق و پُر شور برای مقابله با جنگ و خشونت، تلاش میکرد.»
نرگس محمدی در ادامه افزود: «سیمین خانم فقط در شعر نبود که وارد عرصه میشد بلکه دوش به دوش فعالان حرکت میکرد. او به گونهای یک مسئول به تمام معنا بود. حال با توجه به این شخصیت چندوجهی که سیمین بهبهانی داشت میتوان گفت که ایشان به معنای واقعی کلام یک دردمند اجتماع بود. چرا که از آنچه در جامعه اتفاق میافتاد، رنج میبرد. اما در مقابل این درد و رنج، هیچ گاه منفعل نبود بلکه به عنوان یک شهروند فعال وارد میشد و اقدام میکرد و برای این کار، لحظهای درنگ نمیکرد.»
وی در انتها گفت: «سیمین بهبهانی قلباش با ایران و زنان ایران میتپید و کمترین ادای دین ما زنان به ایشان این بود که حتا شده چند قدمی زنان ایران پیکر او را روی دوش خود مشایعت کنند و در نهایت با دستان ما زنان ایران به خاک ایران سپرده شود که همین اتفاق هم افتاد.»
«شهلا اعزازی»، جامعه شناس و عضو هیئت امنای کتابخانهی صدیقه دولت آبادی، از دیگر سخنرانان این مراسم بود. او درباره جنبههای مختلف تأثیر سیمین بهبهانی در جامعه ایران صحبت كرد و گفت: « مهم ترین ویژگی سیمین بهبهانی، همراهیاش با همگان بود.»
وی سپس افزود: «در یكی از شمارههای كتابهای «تهران» كه توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده و در آن نویسندگان مختلف شعر، نوشته ،تاریخ و حكایت از تهران قدیم را بیان کرده اند. در یکی از جلدهای این مجموعه از سیمین بهبهانی نیز روایتی منتشر شد که در آن، سیمین خانم داستان زندگیاش را در خانه پدری روایت میکند. روایت تهران در آن دوران بچگی خانم بهبهانی. اما این روایت صرفاَ داستان نیست بلکه علاوه بر جذابیت نوشتاریاش، نگاه عمیق و دقیق نویسنده از فضای شهر تهران را به خوبی نشان میدهد. او روایتاش را از زاویه نگاه یک کودک، به زیبایی مینویسد: روایت او و دایهاش در پس كوچههای تهران، خوراكیهای آن زمانِ تهران که برای یک بچه جالب است، روایت عصرهایی با بوی نم باغچههای آب داده شده و تختهایی مفروش برای نشستن و گپ و گفتهای آرام و بیدغدغه. در این روایت او ارتباط خود را با مادرش، فخر عظما ارغون بیان میکند. فخر عظما ارغون هم مانند سیمین خانم معلم بود. به هرحال این روایت خانم بهبهانی بعد دیگری از نحوه نوشتاری او را بیان میکند».
اعزازی سپس به خاطرهاش با سیمین بهبهانی در کتابخانه صدیقه دولت آبادی اشاره کرد و گفت: «سیمین بهبهانی، ریاست هیئت امنای كتابخانه صدیقه دولت آبادی كه یك كتابخانه اختصاصی زنان است برعهده داشت» و افزود: «یاد و خاطره سیمین خانم همواره در کتابخانه صدیقه دولت آبادی پابرجا خواهد بود».
«نسرین ستوده»، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان از سخنرانان دیگر این مراسم بود. نسرین ستوده با تأکید بر نقش محوری سیمین بهبهانی در گردهمایی امروز، سخنان خود را آغاز کرد: «باز هم یک “زن” ما را دور هم جمع کرد. موضوع دیدار امروز ما یک “زن” است، یعنی شخصیت صمیمی و مهربان و زنانهای همچون سیمین بهبهانی. سیمین هم مادر بود و هم وجههی ادبی و اجتماعی داشت و امروز ما خوشحالیم که مجموعهی این خصوصیات، سایه سیمین را بر سر ما افکنده و امروز هم ما را دور هم جمع کرده است.»
ستوده سپس افزود: «سیمین بهبهانی، تا آخرین روز عمرش سرنوشت مشترکی با همه ایرانیان داشت، چرا که او تا آخرین روز مرگش ایران را ترک نکرد و در کنار همه ما ماند و انتخاب کرد که در ایران بماند. البته اگر او انتخاب میکرد که از ایران برود باز هم همه ما به انتخاب او احترام میگذاشتیم همچنان که به انتخاب بقیه هموطنان مان در این مورد احترام میگذاریم. ولی سیمین خانم به رغم آزار و اذیتهایی که شد، باز هم در ایران ماند و با مردم در ایران هم سرنوشت شد و در نهایت در همین جا به خاک سپرده شد. برای همین ما به این انتخاباش عمیقاَ احترام میگذاریم »
این وکیل دادگستری در ادامه افزود: «سیمین بهبهانی به تمام معنا یک مبارز اجتماعی بود که روش پرهیز از خشونت را برگزیده بود. او در کنار فعالان زن در پارک دانشجو مورد ضرب و شتم قرار گرفت ولی باز هم در همه فعالیتهای میآمد و شعر میخواند و شعری از سر قدرت و امید و اقتدار. فکر میکنم همه، آن شعر یک متر و هشتاد سانت را به یاد دارند که با قدرت شروع میشود و با قدرت ادامه پیدا میکند و سر آخر اعلام میکند «من چه کنم با آن پاره جان و تنم» که این نشانهای از همان روحیه عاری از خشونت است که ما میخواهیم در مبارزات مسالمت آمیزمان از آن بهره ببریم. در واقع خانم بهبهانی در مبارزه عاری از خشونت، بخش قدرتاش را پشت سر میگذارد و در حالی که قدرت از آن اوست اما از آن قدرت استفاده نمیکند و از راههای مسالمت آمیز استفاده میکند. اما لازم است در اینجا اشاره کنم که مبارزه عاری از خشونت، روشی نیست که ما دست به اقدامی نزنیم، درحالی که مبارزه عاری از خشونت به معنای انفعال و دست به اقدامی نزدن نیست بلکه این نوع مبارزه زمانی اتفاق میافتد که فرد وارد راهپیماییها و اعتصاب و مبارزات نوع دیگر میشود ولی از ابزارهای خشونت آمیز استفاده نمیکند بلکه با تکیه بر همبستگی و قدرت اجتماعی مان اقدام میکنیم و این روش، آن میراث به جای مانده از روش مبارزه سیمین بهبهانی است.»
این کنشگر حقوق زنان در انتهای سخنانش به میراث ارزشمند سیمین بهبهانی تأکید گذاشت و گفت: «دوست دارم ادای احترام کنم به این بانو که میراث بزرگی از خود برای ما و فرزندان مان برجای گذاشت: شعرش، ادب اش، فرهنگ اش، شخصیت اش، مبارزهاش و آن وجه مسالمت آمیزی که برای ما و فرزندان ما به ارث گذاشت. هیچ کس نمیتوانست نقشی را که شعر سیمین برای کودکان و نسلهای بعد از ما داشت، ایفا کند. پس من همینجا ادای دین میکنم به سیمین بانو و به او میگویم سیمین، ممنونیم از بودنت، از سرودنت و از میراث گرانبهایی که برای ما به جا گذاشتی.»
«هیلا صدیقی» (شاعر)، از دیگر سخنرانان این مراسم بود. او در ابتدا گفت: «من هیچ وقت سعادت این را نداشتم که از نزدیک خانم سیمین بهبهانی را ملاقات کنم، اگرچه این از آرزوهای بزرگ من بود. و وقتی ایشان فوت شدند، متأسفانه در تهران نبودم که سعادت این را داشته باشم تا در مراسم خاکسپاری ایشان حاضر شوم، ولی وقتی عکسهای مراسم خاکسپاری ایشان و سیل مشتاقانشان را دیدم که با چه اشتیاقی رفته بودند که پیکر سیمین بانو را بدرقه کنند، با خودم فکر کردم که در تمام سالهای گذشته آیا هیچ وقت این فرصت پیش آمد که خانم بهبهانی حداقل در برابر نصف یا یک سوم آن جمعیتی که برای مراسم خاکسپاری ایشان آمده بودند، بتواند در پشت تریبون بایستد و یکی از شعرهایش را بخواند؟ و فکر کردم واقعاَ این همه سال از خانم بهبهانی و ما مشتاقان اشعار ایشان این فرصت گرفته شده است. به هرحال امیدوارم نه تنها بتوانیم بزرگداشتهایی از این دست را در مکانهای بزرگتری بگیریم بلکه آرزو میکنم این فرصت برای هنرمندانی که در قید حیات هستند فراهم شود که پشت تریبونها بروند و بتوانند هنرشان را با مشتاقانشان تقسیم کنند.»
هیلا صدیقی در ادامه سخنانش گفت: «من چندسالی بود که متأسفانه نتوانستم پشت تریبون بروم و شعر بخوانم، برای همین اینجا میخواهم شعری بخوانم.» این شاعر سپس قطعهای از سردوههای خود را به احترام سیمین بهبهانی، با بیانی شیوا برای حاضران خواند.
«سارا محمدی اردهالی» (شاعر)، نیز در این مراسم سخن گفت: «آخرین دیدار من با سیمین بهبهانی، یک ماه پیش بود که متأسفانه ایشان در بستر بیماری بود. به رغم آن که او همیشه وقتی پذیرای مهمانی بودند، برایشان مهم بود که خیلی زیبا و آراسته از مهمانشان پذیرایی کنند. ولی این آخرین بار که ایشان را دیدم متاسفانه در بستر بیماری بود ولی به رغم شرایط و بیماریشان به من گفت شعر بخوان. و به نظر من از نظر ایشان، شعر خواندن برای ایشان فقط شعر خواندن نبود بلکه شعر ماندن، شعر بودن و شعر زندگی کردن و آزادگی بود. برای همین است که اینجا میخواهم شعر بخوانم، برای او. شعری را که در همان بستر بیماری برای ایشان خواندم و با وجود آن که او بیمار بود اشکالات شعر مرا یک به یک و با صبر برایم بازگفت و انتقاد کرد. بنابراین سخن دیگری نمیگویم غیر از این که همان شعر را اینجا میخوانم و تقدیم میکنم به ایشان». سپس سارا محمدی دو قطعه از سرودههای خود را به یاد خانم بهبهانی خواند.
«پروین فهیمی»، مادر سهراب اعرابی و از اعضای مادران صلح، از سخنرانان دیگر این مراسم بود. وی گفت: «من همیشه به خصوص از سال ۱۳۸۸ به بعد با اشعار خانم بهبهانی زندگی کردهام.» پروین فهیمی سپس دل نوشتهاش را برای خانم بهبهانی قرائت کرد: «سیمین بانو با شعر هوای گریهات، گریه میکنم. با شعر چرا رفتهای تو، رفتن عزیزان را از این دنیا شکوه میکنم. و با دوباره میسازمت وطنات، انرژی میگیرم و به اوج میرسم. تمامی شعرهایت برایم نمادی از روزهای درد و رنجی است که بر سر ما زنان و مردان ایران زمین آمده است. اما نوید امید در شعر میسازمت وطن، دوباره امید را در رگهایم به حرکت در میآورد. هیچ ایرانی نیست که با این شعر به هیجان نیاید و آن را با عشق فریاد نزند. من با تمام وجودم این سروده ات را حس میکنم. برای ماندن و توانستن. توانستن آن را مداوم زمزمه میکنم. میسازمت وطن / اگرچه با خشت جان خویش. آری خواهیم ساخت تو را وطن، اگرچه بیش از توان خویش. باور کن سیمین بانو با شعرهایت زندگی میکنم، چون درد و رنج ما در آن نمایان است. تو زندهای زیرا که رنج درونی ات با اشعارت در هم تنیده شده و در میان مردم رنج دیده ما بسیار شناخته شده و من یکی از همان مردم ام که با اشعارت آرامش میگیرم و داد بیداد را فریاد میزنم. روح و روان ات آرام. ممنون که درد ما را باور داشتی.»
پوران فرخزاد، یکی دیگر از سخنرانان مراسم بود اما به دلیل مشکلات جسمی نتوانست در مراسم حاضر شود، اما مریم اهری به نیابت از این شاعر و نویسنده با سابقه، متن زیر را قرائت کرد: شاعر و نویسنده متن زیر را قرائت کرد: «به نام سیمین بانوی بهبهانی، و با درود به حاضران و سپاس از گردانندگان مجلس بانوان نخبهی ایران، خانمها شهلا لاهیجی و نوشین احمدی خراسانی. اگر چه مرگ جسمانی سیمین بهبهانی برای همه شاعران و شعر دوستان به ویژه شاعر بانوان واقعهای تکان دهنده است اما از آن جایی که مرگِ محتوم ناتوان تر از آن است که بتواند به ساحت اندیشه مدارانی چون سیمین نازنین ما لطمهای وارد آورد که هیچ بل به زایشی دوباره نیز میانجامد که نشان از جاودانگی دارد.
غیبت جسمانی او را که در زمان ما پدیدهای به شمار میآید فرخنده باد میگویم البته با امید به این که از کالبد سوزان این ققنوس پیرسال روزگار دیده و تجربه اندوخته، ققنوسهای جوان و هوشیار دیگری برخیزند که ادامه دهنده کردوکارهای ادبی-اجتماعی او باشند. اویی که در زمانه ما به رغم تمامی ستمها و دشمنیها و ناهنجاریهای جاری، خوش درخشید و چراغدار زنان فرهنگساز آینده شد. اگر چه با زنان نامدار گذشته نیز پیوندی صمیمانه و ناگسستنی داشت و هر سلسلهای از زنان شاعر که از رابعه بلخی آغاز شد و به او رسید پایانی خوش نوشت که نشانه تطور اندیشگی زنان و بلوغ اجتماعی ایشان در پهنه شعر و ادب میباشد.
سیمین با سماجت و جسارت ویژهای که داشت به واقع داد محتوم تمامی شاعربانوانی که تا به امروز زیر ستم جامعه مذکر، سنتهای نا به جا، و ظلم خانوادههای متحجر، شانه خم کردند و به ناچار راه خاموشی را پیش گرفتند از جامعه گرفت و راه دوبارهای را به آنان نشان داد.
زنانی سراپا شور و شیدایی و نبوع، اما وحشت زده و رنج کشیده، بیشتر با پایانی دردناک که به راستی میتوان آنان را از شهدای شعر و ادب شناخت. زنانی به نامهایی ماندگار، اما آثاری دست نخورده و منقوش که پژوهشگران شمار آنان را به چهارصد نفر میرسانند اگر چه از بیشترین آنان جز نامی در تذکرهها هیچ نشانی بر جای نمانده است. زنان رنج کشیدهای که بیشتر آنان یا جسماَ از پای درآمدهاند یا به خواسته جامعهی مردستا و به سبب فشارهای روحی از پای افتاده اند.
رابعههایی چون مدستی، پروین بانو ، لاله خاتون و ... رابعههایی غلتبده در خون؛ تهمت زده چونان مدستی؛ گم شده در تذکرهها چون پروین؛ از پای درآمده به دست مرد محبوب چونان لاله خاتون جان سپرد. در مسجدی مثل جهان خاتون؛ عذاب کشیده در رنجیر همانند مهری هروی؛ یا نسیم تاج سلماسی در للکستان آذربایجان؛ و سرانجام همانند پروین و فروغ کشتگان بی تقصیر جامعهای که اینک پس عبور از سنگلاخهای بی شمار سرانجام به همت سیمین بهبهانی بانوی نامیران ما به نقطهای عطف رسیده و آمادهی دوباره سازی است!
از عشق از آیینه سرودی سیمین / تا ماه و ستاره پَر گشودی سیمین
یک مرد میان ما دهان باز نکرد / یک مرد اگر بود تو بودی سیمین»
«عیسی سحرخیز»، روزنامهنگار و بنیانگذار انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در ایران، از جمله سخنرانهای این مراسم بود. این روزنامه نگار با سابقه، سخناناش را این گونه آغاز کرد: «من فکر نمیکنم ما بتوانیم حالاحالاها نمونهای مانند خانم سیمین بهبهانی در جامعه مان داشته باشیم. من به عنوان خواننده سرودههای خانم بهبهانی، حتا از اشعار و ترانههایی که بر اساس غزلهای ایشان ساخته شده در زندان نیز بهره بردهام. در واقع در زندان هم سیمین با ما بود. ولی آن چیزی که بیشتر از همه برای من اهمیت داشت و آنچه که سیمین بهبهانی را به عنوان یک چهرهی شاخص و یک شاعر متعهد نشان میداد این بود که ایشان یک کنش گر اجتماعی و حقوق بشری بودند و از عدالت و برابری دفاع میکردند.»
عیسی سحرخیز در ادامه سخنانش، حاضران را به کنشگری خانم بهبهانی و فعالیتهای اجتماعی او توجه داد و افزود: «در اصل، سیمین بهبهانی صرفا تماشاگر نبود. چرا که بسیاری از هنرمندان ما تماشاگرند، خوب مینویسند و خوب میسرایند اما معمولا حرکت و کنش اجتماعی ندارند. اما بهبهانی در این سالها در هیچ فعالیت اجتماعی نبود که کنشگرایانه حاضر نشود. در هر حرکتی که نهادهای اجتماعی و سازمانهای غیردولتی به راه میانداختند و از ایشان دعوت میکردند، او نیز بدون هیچ تكبری با آن همگام میشدند. در آخرین کنشی که خانم بهبهانی همراهی نشان داد، کمپینی بود که در جهت لغو اعدام (لگام) به راه افتاد و ایشان نیز فعالانه با آن همراه شد. ایشان ضد خشونت بودند و آن چیزی که او را در جامعه نگه داشته، همین حرکتهای مسالمت آمیز ایشان بوده. ما خیلیها را داشتیم که مانند ایشان حرکت میکردند ولی الان از ایران رفتهاند ولی ایشان در این سرزمین در بدترین شرایط ماندند. به ایشان توهین کردند و فشار آوردند ولی او در مملکت خودش ماند. در واقع ماندند که دوباره بسازند وطن را. امیدوارم این وطن در آینده هر چه بهتر ساخته شود و همه ما بتوانیم در ساختن آن نقش داشته باشیم».
پس از سخنان عیسی سحرخیر، شیما قوشه، حاضران را به میز پذیرایی مختصری که با قهوه تلخ و میکادو همراه بود، دعوت کرد. بعد از پذیرایی مختصر، مراسم ادامه یافت و شیما قوشه، فاطمه راکعی را برای سخنرانی دعوت کرد.
«فاطمه راکعی»، شاعر و عضو مجمع زنان اصلاح طلب، در این مراسم گفت: «برای کسانی مثل سیمین بهبهانی، مرگ معنا ندارد، زیرا ایشان با شعرش، با آثارش با عشق و شعرهای عاشقانهاش که همیشه شور و عشق آفریده، همواره زنده است و هیچگاه نمیمیرد. در واقع او به رغم عدم حضور فیزیکی اش، اما در بین ما همیشه زنده است، به ویژه با آن استقبال ملی که از سرودههایش و نیز در مراسم خاکسپاری ایشان اتفاق افتاد و نشان داد که ایران چندصدایی باید برای هر کسی با هر مرام و مسلک و اعتقاد و تفکری احترام قائل شود. من در مراسم خاکسپاری سیمین بهبهانی در تالار وحدت، شاهد بودم که زنان با اعتقادات مختلف در این مراسم حضور داشتند، از خانمهای چادری تا خانمهایی که اصلا به حجاب اعتقاد نداشتند، از قومیتهای مختلف از لر و ترک و کردها بگیرید تا سلیقههای مختلف سیاسی و همین تنوع خیلی برای من جالب بود. میخواهم بگویم که اکثریت مردم ما همیشه نیمه پُر لیوان را میبینند و نیمه خالی لیوان را نمیبینند یا خیلی کمرنگ میبینند و برای صداقتها و صمیمیتها و عواطف انسانی و صعه صدر و شعر و هنر بسیار ارزش قائل اند. برخی میگویند که در دوران کنونی شعر در ایران خیلی مشتری ندارد ولی به نظر من این طور نیست و شعر خوب همه عشق و وجود ایرانیان است. استقبال از اشعار سیمین بهبهانی نشانه همین عشق مردم به شعر خوب است. ببینید چقدر ایرانیان با شعر سیمین زندگی کردهاند چون او شاعر واقعی بود. شاعر خوب برای کشف زبان یا صرفاَ برای قالب و فرم شعر نمیگوید، بلکه شعر میگوید چون درد دارد، حرف دارد و عشق دارد. این شاعران هیچ وقت نمیمیرند حالا چه سیمین بهبهانی باشد، چه فروغ باشد، چه پروین باشد و چه شاملو باشد و با هر تفکر و اندیشه ای.»
وی سپس از حاضران خواست که شعر دوباره میسازمت وطن را به یاد سیمین بهبهانی به صورت دسته جمعی بخوانند.
پس از آواز دسته جمعی شعر دوباره میسازمت وطن، فاطمه راکعی گفت: «این شعر نشانه آن مادرانگی و وطن دوستی سیمین است که حتا آن فرزندان ناخلفی را که میگوید مانند مار نیشاش زدهاند، ولی میگوید من اینها را به دنیا آورده ام، بنابراین تحملشان میکنم و حتا برای آنها دل میسوزاند. این نگاه مادرانه سیمین اگر نباشد، این کشور چندصدایی ما خدایی ناکرده به سرنوشت بدی دچار خواهد شد و من مطمئنم زنان با وجود تفکرات مادرانهای همچون سیمین و با وجود مادرانی همچون پروین فهیمی به سرنوشت بدی منجر نخواهد شد.»
فاطمه راکعی در انتها شعری از سرودههای خودش را برای حاضران قرائت کرد.
«شیوا دولت آبادی»، روانشناس، عضو هیئت امنای کتابخانه صدیقه دولت آبادی و انجمن حمایت از حقوق کودکان در این مراسم گفت: « به یاد سیمین بهبهانی که بغض من فرو نمینشیند از تصور این که این زن با آن آغوش مادرانه و گشادهاش که برای تک تک ما و همه مردم داشت، از میان ما رفته است. هر چند که سیمین بهبهانی همان طور که عده بسیاری گفتهاند، از تالار وحدت به سوی یک ابدیت ماندنی پرواز کرد، یعنی به خاک سپرده نشده بلکه پرواز کرد و در قلب مردم جاودان شد.»
وی سپس گفت: «من این شانس را داشتم که در خیلی سالهای دور در تهران پارس، همسایه خانواده فروهرها بودم و یادم میآید روزی که پرستو فروهر به دنیا آمد، خانم بهبهانی هم که همسایه روبرویی بود، به مناسبت تولد پرستو به خانه آنها سر زدند و از آن روز این خاطره حضور ایشان در ذهنم مانده است. بعد از آن هم که به یاد دارم که سیمین بهبهانی با خواهرم پروین دولت آبادی، از بچگی هر دو در کانون بانوان، شعر میخواندند.» وی در انتها گفت: «سیمین بهبهانی، در زمان خودش، فضا و زمانهاش را چنان به تصویر كشیده است كه انگار دیگر لازم نیست كتاب تاریخ را مرور كنیم.»
پس از خاتمه سخنرانیها، نرگس محمدی، در پایان گفت: «من اینجا از خانم شهیندخت مولاوردی به خاطر حضورشان تشکر میکنم و همینطور از خانم لاهیجی که سبب خیر شدند و اینجا را در اختیار همه ما قرار دادند که گرد هم بیاییم. من امروز به یاد آن روزهایی افتادم که همه ما برای «همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات» در همین دفتر انتشارات روشنگران گرد هم میآمدیم و خانم سیمین بهبهانی در کنار ما حضور داشتند و همینطور خانم شهیندخت مولاوردی نیز در کنار ما بودند و البته برای همه حرکتها به منظور دستیابی به حقوق برابر در جنبش زنان، خانم مولاوردی دوشادوش همه ما زنان حضور داشتند و عنصر تاثیرگذاری بودند و امروز حضور ایشان، یاد و خاطره آن همگراییها و ائتلافها را برای ما زنده کرد. آرزو میکنیم در آینده نیز ایشان همچنان در کنار زنان و خواستههای آنان بمانند.»
لازم به یادآوری است که شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل و از دوستان نزدیک سیمین بهبهانی، به مناسبت درگذشت ایشان، پیامی ارسال کرده بود که متن پیام شیرین عبادی را در زیر میخوانید: «خاموشی شاعری یگانه را به ملت ایران به ویژه فعالان جنبش زنان تسلیت میگویم. نام مرگ را در مورد برخی نمیتوان به کار برد. فقط ازین پس سیمین، دیگر شعری نمیسراید، کلامی نمیگوید. نام سیمین بهبهانی نه تنها در تاریخ ادبیات، بلکه در تاریخ جنبش مدنی ایران زنده میماند. او یار و یاور کانون مدافعان حقوق بشر بود. حضور او در بسیاری از جلسات کانون باعث دلگرمی و روشنی راه ما بود. «صلح» یکی از دغدغههای سیمین بود و از همین رو با عضویت در شورای ملی صلح، کوشش برای ایجاد جامعهای که مصون از بلیه جنگ باشد را بر سایر فعالیتهای اجتماعیاش افزود... دغدغههای اجتماعی او در اشعارش تبلوری زیبا داشت. او به جای نفرت از ظلم، عاشق عدالت بود. به جای آن که زشتیها را نشان دهد تا جوانان را از آن بر حذر دارد، زیباییها را توصیف میکرد تا چراغی باشد فراروی نسل جوان. او ستایشگر زندگی بود، نه خواهان مرگ و شهادت. او راهبر و پیشرو ما زنان در بیان خواستههای زنانه مان بود. هرچند که جسماش غایب است، نامش بر زبان و یادش در قلب ماست. دوست و همراه عزیزی را از دست دادیم، اما به حرمت روح والا و کلام زیبایش راهش را ادامه خواهیم داد.»
بدین ترتیب مراسم بزرگداشت سیمین بهبهانی، با یادها، خاطرهها و اشعار و میراث رنگارنگ سیمین بهبهانی به پایان رسید. در این میان پیش از آن که شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان ریاست جمهوری، جلسه را ترک کند، نفیسه زارع، یکی از اعضای کانون شهروندی زنان، حضور ایشان را غنیمت شمرد و به نمایندگی از کانون شهروندی زنان، مسئله گسترش «طرح تفکیک جنسیتی» در فضاهای گوناگون از جمله در عرصه موسیقی را با وی در میان گذاشت و خواستار پیگیری ایشان در این زمینه شد. همچنین مهناز محمدی، فیلمساز و از فعالان جنبش زنان مشکلات تیم ملی فوتبال زنان را با ایشان در میان گذاشت. در این میان مادر غنچه قوامی، پس از این اتمام این مراسم، شهیندخت مولاوردی را در جریان دستگیری دخترش که در هنگام حضور زنان در استادیوم آزادی برای دیدن بازی والیبال دستگیر شده و همچنان در زندان به سر میبرد قرار داد.
تصاویر و عکسهایی از این مراسم در لینک زیر قابل مشاهده است:
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|