جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Friday 26 April 2024
|
فخرالسادات محتشمیپور در نامهای خطاب به اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس نسبت به گزارش بازدید اعضای این کمیسیون از زندان اوین واکنش نشان داد.
به گزارش نوروز همسر مصطفی تاجزاده در این نامه با طرح سوالاتی نسبت به هتل خواندن زندان اوین در گزارش بازدید اعتراض کرده و از اعضای کمیسیون خواسته است تا اگر نمیتوانند صادقانه گزارش دهند لااقل سکوت کنند.
خانم محتشمیپور همچنین ابراز امیدواری کرده است تا در میان اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس مردی پیدا شود تا مدرسوار در مقابل ظلم بایستد و از خطاها و جنایاتی که توسط نیروهای اطلاعاتی امنیتی در زندانهای جمهوری اسلامی صورت میگیرد گزارش دهد.
متن کامل این نامه به شرح زیر میباشد:
اعضای محترم کمیسیون امنیت ملی
سلام
خیلی خوشحال شدم که در آستانه دهه فجر پیروزی انقلاب اسلامی موفق به دیدار زندان اوین شدهاید. در طول سالیان پس از پیروزی انقلاب همه خبرهای خوب را سعی میکردند در این ایام مبارک بدهند. کلی هم بازدیدهای خوب و خداپسندانه در این ایام صورت میگرفت از جمله بازدید از زندان اوین اما یک سوال: مگر مردم انقلابی بلافاصله پس از پیروزی زندانیان سیاسی را آزاد نکردند به امید این که دیگر هرگز زندانی سیاسی – عقیدتی نداشته باشیم؟! از این سوال نمیشود گذشت به امید رسیدن به جواب اما یک سوال اساسی دیگر: آیا امروز بالاخره درِ همه بندها به روی شما باز شد؟ بندهای به قول خودشان امنیتی(چون شما نمایندگان محترم و گرفتار هنوز وقت نکردهاید لایحه جرم سیاسی را تصویب کنید!) که در آن به وفور زندانی بدون تخت وجود دارد. و بندهایی که آن پس و پشتها و زیرها دارند و درِ اتاقهای بازجویی چطور؟ و شکنجهگاههای مخفی که در آن به اصطلاح تعزیز در هنگام بازجویی انجام میشود همانها که در مورد بعضی از شاکیان از کودتاگران انجام شد و بعضیهایشان را هم بیم دادند و تهدید کردند اما حضور میلیونی مردم در انتخابات آرام ۲۵ خرداد مانع انجام آن شد! شما توانستید هیچ زندانی سیاسی را حین بازجویی با چشم بند و به شکل اهانت آمیز رایج مشاهده کنید؟ یا پشت آن شیشههای جیوهای فریبنده؟ یا در سلول انفرادی که به تعبیر رهبری شکنجهگاه است؟! حالا از اینها که بگذریم آیا شما توانستید با زندانیان سیاسی گفتگو کنید؟ حالشان را بپرسید از مشکلاتشان آگاه شوید؟ یادتان باشد این زندان(اوین) هتل چند ستاره جمهوری اسلامی است و باید به زندان قرچک و رجایی شهر و قزل حصار و کارون و بهبهان و همدان و دیگر جاها بروید تا بفهمید زندانی چه میکشد!
حالا براساس بررسیهای امروز شما در همین هتل چند ستاره به زندانیها، مواد اولیه که برای سلامتشان ضروری است به زندانیها میرسد؟ کلاس و نشریات و ابزار کار فرهنگی و آموزشی به حد وفور در اختیارشان هست تا زندانشان دانشگاه شود؟ مزاحمتهای گاه و بیگاه امنیتیها برایشان کاهش پیدا کرده؟ رفتار زندانبانها خوب است؟ بازجوهای سابق چطور همچنان برای زندانی و خانوادهاش مزاحمت دارند یا نه؟ بیماریها به موقع درمان میشود؟ ملاقاتها برایشان مهیاست؟ ملاقاتهای حضوری چطور؟ بیدردسر، منظم، با حفظ کرامت انسانی زندانی و خانوادهاش انجام میشود؟ از مرخصیها چه خبر؟
عماد بهاور را دیدید حضرات نمایندگان؟ از خودتان پرسیدید این فرزند جوان و برومند انقلاب با این سابقه عالی و زمینههای عالی و استعدادهای عالی چرا این گونه مورد کینه و حقد و حسد بازجوست که در سه سال زندان از ده سال حکمش حتی یک روز هم مرخصی نیامده است؟! از دیگر جوانکهای عمر در زندان تلف شده چه خبر از گمنامها، بینشانها، بیکس و کارها، از آنها که کس و کارشان را خفه کرده به گوشهای انداختهاند تا نام زندانی شان در آمار نیاید و در اخبار نیاید و در افواه نیاید که دل صاحبان قدرت قرص بماند؟!
از نام دارها چه خبر؟ آقای میردامادی اوضاع قلبش خوب بود؟ عبدالله مومنی چطور هنوز دارد تاوان افشای شکنجههای سبعانه غیرانسانی را پس میدهد؟ ملی- مذهبیها چطور بودند؟ هنوز به طور ویژه با آنان برخورد میشود تا به قول فلان بازجوی اطلاعات «به کلی نباشند» تا مأموریت بعضیها تمام شده تلقی شود؟! دانشجوها را هم دیدید؟ از شما نپرسیدند تاوان سیاسی بودن که سفارش امام راحل بود آیا ستاره دار شدن است و حبس و محرومیت از همه حقوق انسانی؟
زنان چطور از شما نپرسیدند تاوان فعالیت مدنی که حق شهروندی است چرا باید از هم گسیخته شدن خانوادهها و بیسامان شدن فرزندان و آزردن پدرو مادرها باشد؟ ژیلا را دیدید؟ از شما نپرسید مرخصی دادن به همسرش حالا که او در بند است چه لطفی دارد؟ بهاییها را دیدید؟ مظلومیتشان شما را از خود بیخود نکرد؟ پای صحبت فائزه نشستید تا از مشکلات بند زنان برایتان بگوید که به جای رسیدگی به آن شاکیانش مجازات میشوند؟!
راستی جای خالی آقای قدیانی جریحه دارتان نکرد؟ خوب در آستانه دهه فجرِ سالِ آخرِ دولتِ کودتا دیدار با این مرد مبارز و مجاهد زمان شاه فراری و شنیدن خاطرات زندانش میتوانست برایتان دل انگیز باشد. حیف که او را همین چند روز پیش، آنها که برای انقلاب حتی یک سیلی نخوردهاند، به نزد انسانهای مستضعفی بردند که قرار بود جمهوری اسلامی برایشان قسط را اقامه کند و عدل را به ارمغان بیاورد اما وفور مشکلات اجتماعی از آنان بزهکارانی ساخت که زندان کم میآورند در برابرشان!
از دوااف چه خبر؟ با چریک پیر ملاقات کردید؟ در محضرش تأدیب شدید؟ درسآموزی کردید؟ زمین ادب بوسه دادید؟ حالا پس از آن دیدار چه حسی دارید؟ استاد بهزاد نبوی زندانی دو رژیم، با تجربیاتی گران سنگ، خمیده قامت دربند دو الف،در بیماری روزگاری سخت میگذارند اما روحیه آن چنان عالی است که قابل وصف نمیباشد!
اعضای محترم کمیسیون امنیت ملی
حالا من به عنوان همسر زندانی خاص جمهوری اسلامی میخواهم یک سوال امنیتی از شما بکنم: گوشتان را نزدیک کنید! آیا درِ بند مصطفی (زنان سابق-متادون اسبق) هم به روی شما باز شد؟ آیا توانستید زندانی خاص بیت شریف را از نزدیک مشاهده کنید؟ ساعت خوابش نبود؟ نزدیک ظهر اگر رفته باشید حتما او را روزهدار در حال استقبال از نماز دیدهاید. خوش به سعادتان اگر پای صحبتهایش که یک سره نصیحت است و موعظه حسنه نشسته باشید. از زندانبانها نپرسیدید که این زندانی چرا از بقیه جدا افتاده است تا بگویند ما هم بیاطلاعیم فقط گفتهاند با او همکلام نشوید وگرنه جایتان زندان سپاه است! هم مرامی که بماند!!! توانستید از همسرجان در مورد قلب بیمارش، چشم بیمارش و همه بیماریهاس زندان ساخته یا در زندان تشدید شده بپرسید؟ بهداری زندان به شما نگفت که دستور بستری پزشک معالج بعد از ۱۵ روز چرا در مورد یک بیمار قلبی اجابت نشده است. مگر این «فرموده» با جان انسان مرتبط نیست که به آن بیتوجهی میشود؟!
راستی آیا آقای بروجردی هم با شما همراه بود؟ همان رئیس کمیسیون امنیت ملی که در همان ماه اول کودتا با تنی چند از خانوادههای زندانی سیاسی در جلسه کمیسیون مقابلش قرار گرفتیم و گفتیم وظیفه نظارت بر زندانها را دارید و وظیفه خبر دادن از آن چه بر زندانیان مظلوم ما میگذرد که با گذاشتن نام امنیتی برآنان هرغلطی دلشان میخواهد میکنند و این گناه شماهاست که در مجلس لایحه جرم سیاسی را تصویب نکردید و گناه شورای نگهبان که در مجلس ششم انجام وظیفه نمایندگان را به هیچ گرفت و گناه...
در آن جلسه من به رئیس جلسه گفتم: آقای بروجردی صندلیای که برآن تکیه زدهاید تا چندی پیش مقامگاه آقای دکتر میردامادی بود که ایادی حکومت با قدرشناسی از خدمات صادقانهاش او و دیگر همفکران خدوم و صادقش را با دمپایی پلاستیکی و و لباس زندان در منظر میلیونهای بیننده تلویزیون قرار دادند، هرچند رئیس قوه قضائیه جدید به ما گفت که این اقدام غیرقانونی بوده و جبران میشود ولی چه سود؟ آب ریخته دیگر به جام بازنمی گردد!
گفتم: آقا این صندلیها با کسی وفا نکرده فکر فردای خود را بکنید و مانع ظلم بیش از حد بشوید! گفتم اگر شما خود را اصول گرا میدانید باید بدانید که اصولگرای واقعی ما و عزیزان دربندمان هستیم که به آرمانهای ضد ظلم و مبتنی بر اقامه قسط و عدل انقلاب و امام پایبند ماندهایم و برای رسیدن به عدالت و حقیقت مصلحت اندیشی نمیکنیم. و بالاخره گفتیم شما باید از عزیزانمان که توسط سپاه گروگان گرفته شدهاند و هیچ کس از مقامات رسمی و قضایی مسئولیتشان را نمیپذیرد، باخبرمان کنید.
نمیدانم یادتان هست که چند روز بعد از آن دیدار نمایندگان مجلس از زندان اوین و بعضی زندانیهای سیاسی بازدید کردند و با هماهنگی مرتضوی دادستان معزول و قصاب مطبوعات و اول متهم جنایات کهریزک، آقای بروجردی و اگر اشتباه نکنم تجری موفق به ملاقات با همسرجان شدند. گزارشهای وارونه حضرات را نمیدانم به یاد دارید یا نه؟ اما ما خوب به یاد داریم صحنههای دلانگیزی را که تعریف کردند و دل از ما بهتران را شاد کردند و دل ما را آزردند آزردنی!
همسرم در دوران مرخصی برایم روایت کرد که روزی مرا به اتاقی بردند که مرتضوی منتظرم بود و چند سوال نامربوط کرد و جواب شنید و بعد هم کلی مقدمه چینی کرد و چشم بند مرا بیرون اتاق برد و با کلی حاشیه پردازی فهمیدم که بازدیدکنندگانی دارم که باید جوابهای معقول به سؤالاتشان بدهم. آقای بروجردی در مورد ضرب و شتم سوال میکند و همسرجان جواب مثبت میدهد و از بیماریاش و تشدید آن در بازجوییها میگوید و در پاسخ این سوال که کاری، خواستهای ندارید؟ میگوید: خیر من از اینها هیچ چیز نمیخواهم. فقط از طریق خواهرتان(اشرف بروجردی) که با همسرم آشناست به او پیغام بدهید که من زنده و سلامت هستم.
یادم هست که فردای آن روز بروجردی با من تماس گرفت و گفت: همسرتان را ملاقات کردم خاطرتان جمع باشد خوب است و روحیه خوبی هم دارد. فورا گفتم من از روحیه همسرم مطمئنم جسمش چگونه بود؟ ایشان به من اطمینان خاطر داد و بعد هم آن گزارش کذایی توسط او و آقای جلیلی که وجود هرگونه شکنجه را در زندان تکذیب کرد. البته من با او تماس گرفتم و گفتم: آقا شنیدهام میخواهید رئیس جمهور شوید با تعجب گفت چطور؟ گفتم آخر گزارش دروغ میدهید که شایعهها را تقویت میکند. دروغ ممنوع شعار انتخاباتی ما بود و امپراطوری دروغ و فریب کار خود را کرد و پایه کج را گذاشت. به او گفتم چگونه پیش وجدان خود خجلت زده نیستید از این دروغها؟ و او گفت به ما این طور گزارش دادهاند!
حضرات عضو کمیسیون امنیت ملی!
از این همه خاطرات تلخ بگذریم. امیدوارم شما در این ایام مبارکه از کار خود و از گزارش صدق و گفتههای خداپسندانه خود شاد بشوید وگرنه بهتر است سکوت کنید. یعنی امیدوارم میان شما مردی پیدا شود که مدرسوار در مقابل ظلم بایستد و گزارش واقعی دهد که در این زندان چه خطاها و بلکه جنایاتی صورت میگیرد توسط نیروهای اطلاعاتی امنیتی و من به عنوان خواهر کوچکتر شما یادآور میشوم که هرچند حفظ نظام از اوجب واجبات است اما دروغ گناه کبیره است و دروغگو دشمن خدا و عیب پوشی که منجر به استمرار ظلم شود هم دستی با ظالم است و مستوجب عذاب الیم.
یادآور میشوم که اگر از ابتدای انقلاب به جای چشم پوشی بر تقصیرهای حکومت، خطاهای مردم را به دیده اغماض مینگریستیم اینک به این میزان از انحراف و کژی از آرمانهای انقلاب نرسیده بودیم. یادآور میشوم که در سالهای اول انقلاب قصور بیش از تقصیر بود و انگیزههای صادقانه بیشتری وجود داشت اما هرچه میگذرد فاصله ما با آن صداقتها بیشتر میشود درست به میزان بیریشگی نورستگان قدرتمدار. یادآور میشوم که زمانی مجلس میتواند در رأس امور باشد و عصاره فضائل ملت باشد که منافع ملی را در پای قدرتمندان زورمدار قربانی نکند. یادآور میشوم که قیامتی هست و آخرتی هست و میزانی و ذرهای نیکی و بدی پاداش و مجازات دارد.
با دعای عاقبت به خیری
دوم بهمن ماه هزار و سیصد و نود و یک
فخرالسادات عیال سید مصطفی تاجزاده زندانی خاص بیت شریف
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|