iran-emrooz.net | Sat, 07.05.2011, 14:56
به گزارش کلمه، متن کامل نامه ۹ زندانی سیاسی زن در قرچک ورامین به شرح زیر است:
ملت شریف ایران
وجدانهای بیدار
آیات و مراجع عظام تقلید
مقامات مسئول جمهوری اسلامی
مجامع حقوق بشری در سراسر دنیا
حدود یک هفته از انتقال ما زندانیان سیاسی زن زندان رجایی شهر به «زندان قرچک ورامین» میگذرد. آنچه ما را وادار به نوشتن این نامه کرده است، حجم عظیم اتفاقاتی ست که جز محیر العقول خواندنشان واژهای دیگر برای توصیفشان نمییابیم.
از بدو ورود به این اصطلاح «ندامتگاه» چنان از آنچه در اطرافمان میگذرد شگفت زدهایم که باور نمیکنیم سال هاست جمعی از زندانیان را در جمهوری اسلامی ایران به قصد «تادیب» به چنین مکانی میفرستند. ما که تجربهٔ اسارت در زندان رجایی شهر را نیز در کوله بار خود داریم، هرگز گمان نمیبردیم که پس از خروج از رجایی شهر شاهد چنین وضع اسف باری باشیم.
در بند زنان زندان رجایی شهر، هر روز شاهد انواع و اقسام بیحرمتیها، قانون شکنیها، موارد متعدد تعدی به حقوق زندانیان و چه بسا در مواردی قتل زندانیان توسط مجرمین خطرناک بودیم. به هر روی پیگیریهای مداوم اینجانبان، منجر به اختصاص دو اتاق مخصوص زندانیان به اصطلاح امنیتی شد. تا اینکه زمزمهٔ انتقال زندانیان زن به زندان کچویی کرج آغاز شد. با خود میپنداشتیم که هر جایی بهتر از رجایی شهر باشد، اما پس از انتقال بخش اعظم زندانیان به زندان کچویی کرج، از شرایط ناگوار زندانیانی شنیدیم که همه به قصد «تادیب» و» تربیت» بدانجا فرستاده شدند! از ابتدای این انتقال، شایعات گوناگونی نیز در رابطه با زندانیان سیاسی آغاز شد.
دیری نگذشت که سه شنبه هفته گذشته ما را نیز با دست بند و پا بند و تحت شرایط فوق امنیتیای که حتی در دوران بازجویی نیز به خود ندیده بودیم، در بدترین وضع ممکن راهی جاده ورامین کردند، تا پس از گذران سه ساعت و نیم راه، که منجر به بدحال شدن تنی چند از زندانیان نیز گردید، ما را به زندان قرچک ورامین واقع در بیابانهای اطراف تهران، منتقل کردند. در رابطه با جایگاه جغرافیایی این زندان، همین بس که ما همچنان در عجبیم از آنکه خانوادههای ما چگونه خواهند توانست برای ملاقات با ما به این ینگه دنیا بیایند؟
بگذریم از اینکه با گذشت چیزی حدود یک هفته هنوز نه حرفی از ملاقات هست و نه دیداری با خانوادهها. به هر روی ما از آنچه تحت عنوان حقوق زندانیان نامیده میشود میگذریم و تنها از بدیهیترین حقوق انسانی آدمیانی میگوییم که در این زندان مدت هاست نگهداری میشدهاند و هم اکنون ما نیز به لطف مسئولین سعادت تجربهٔ چنین شرایطی را پیدا کردهایم.
زندان قرچک ورامین شامل هفت سوله است که هر سوله با تختهایی به ظرفیت چند ده نفر تجهیز شده است. این در حالی ست که در هر کدام از این سولهها بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری میشوند. عدم وجود کوچکترین سیستم، برای تهویه هوا، وضعیت اسف بار بهداشتی به نحوی که بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن برای بسیاری از زندانیان ناراحتیهای تنفسی جدی به وجود آورده است. دو سرویس بهداشتی برای بیش از ۲۰۰ نفر، دو اتاقک حمام برای همین تعداد از زندانیان در نظر گرفته شده. محدودیتهای به وجود آمده به خاطر سرویسهای بهداشتی، عملا باعث شده است تا بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تختها به عنوان «سرویس بهداشتی» استفاده کنند.
به دلیل نبود حتی یک شیر آب جداگانه زندانیان برای شستشوی لباس و ظروف خود باید از همین حمام و سرویس بهداشتی استفاده کنند. روزانه به اصطلاح «سه وعده» غذایی در سلف سرویس این زندان ارائه میشود
مجددا از پرداختن به وضعیت بهداشتی سلف سرویس و کیفیت غذا اجتناب میکنیم و تنها اینکه در هفته گذشته به دلیل کمبود جیره غذایی، چندین بار وعده نامبرده به بسیاری از زندانیان نرسید. وعده مذکور نیز اغلب دو قرص نان خشک و یک سیب زمینی، و یا مقدار بسیار اندکی ماکارونی را شامل میشود. از آنجا که بسیاری از زندانیان کم سن و سال حتی زیر ۱۸ سال نیز در این زندان نگهداری میشوند، به وضوح میتوان مشکل سوءتغذیه جدی را در میان بسیاری ز زندانیان مشاهده کرد.
بگذریم از نحوه برخورد مسئولین سلف سرویس، نگهبانان و … که با توهین آمیزترین شکل ممکن زندانیان را خطاب کرده و مرتب نهیب میزنند. و باز بگذریم از عدم وجود امنیت جانی در سلف سرویس، به خاطر درگیریهای زیادی که بر سر غذا به وجود میآید. تا جایی که غذاخوری زندان از جانب زندانیان به طعنه «کتک خوری» نامیده میشود.
در زندانهای دیگر اغلب مکانی تحت عنوان فروشگاه جهت تهیه مایحتاج ضروری زندانیان از مواد خوراکی تا بهداشتی در نظر گرفته میشود که ما چنین چیزی را نیز در این زندان ندیدهایم.
محیط هواخوری زندان نیز فضایی ست که در حالت ایده آل ظرفیت چند ده نفر را داراست که همیشه به عنوان محل هواخوری بیش از ۴۰۰ نفر استفاده میشود. محیطی با دیوارهای سیمانی بلند که هیچ شباهتی با هواخوری زندانهایی همچون اوین و رجایی شهر ندارد. بزرگترین لطف مسئولین این زندان به زندانیان اجازهٔ دوبار استفاده از آب جوش جهت نوشیدن چای است، که در هفته گذشته و بر اثر پرتاب ظرف آب جو ش به سمت یکی از زندانیان، چند تن از ایشان دچار جراحت جدی شدند.
تنبیهات بسیار شدید و برخوردها و درگیریهای میان زندانیان بسیار دور ازشان و مقام و منزلت انسان است. چرا که از خود میپرسیم در کجای دنیا نتیجهٔ درگیری بر سر آب جوش و تنبیه متعاقب آن کشیدن ناخنهای دستان یک زندانی باشد؟ در کجای دنیا عدهای مرد باتوم به دست را به بند نگهداری زنان زندانی به قصد ضرب و شتم میفرستند؟ در کجای دنیا کودکان ۱۴ و ۱۵ ساله را در چنین شرایطی نگهداری میکنند؟
دریغا که شرمساریم از آنچه در اطرافمان میگذرد و دو چندان شرمساریم از آنکه نظیر چنین فجایع غیر انسانی در مملکت ما به وقوع میپیوندد. کشوری که کبادهٔ تاریخ و فرهنگ و هنرش، دبدبهٔ اسلام گرایی و انسان دوستیاش گوش فلک را کر کرده است.
ما زندانیان سیاسی زن زندان قرچک ورامین پس از مشاهدهٔ شرایط فعلی تلاشهای بسیار کردهایم تا موارد مذکور را که تنها به مثابهٔ قطرهای از دریای بیعدالتیها و بیقانونیهای موجود در این زندان بوده است را به عرض مقامات زندان برسانیم.
تا به امروز تنها صحبت از انتقال به بند زندانیان مالی، در راستای «کنترل تراکم جمعیت سولهها» بوده است. اگرچه بند زندانیان مالی نیز تنها سولهای ست با شرایط مشابه، که کاملا با محل نگهداری فعلی مرتبط بوده و هیچ برتریای بر جایگاه فعلی ندارد اما مشکل ما تنها اجرای حقوق زندانیان نیست، که اگرچه آن را نیز حق مسلم خود میدانیم اما با توجه به آنچه ذکر شد، سخن از بدیهیترین حقوق انسانی، زندانیانی ست که جملگی به قصد تادیب و تربیت بدین جا فرستاده شدهاند.
مگر آنکه مسئولین قضایی کشور، تمام آنچه شرع و قانون و اخلاق بدان معتقد است را به گوشهای افکنده باشند، و سیستم نظارتی خود را بر این اصل استوار کرده باشند که تمامی مجرمین، از کوچکترین مرتکبین به جرم تا بزرگ ترینشان مستحق مرگاند. که اگر چنین بود امر به معروف و نهی از منکر به چه منظور به عنوان یکی از اساسیترین مبانی شریعت اسلام شناخته شده است؟ قانون اساسی، آیین دادرسی کیفری و قانون مجازات را برای چه و که تدوین کردهاند؟ در ابتدای این عریضه، وجدانهای بیدار را خطاب قرار دادیم، دگرباره از مقامات جمهوری اسلامی ایران، مجامع حقوق بشری، آیات و مراجع عظام تقلید، خواهشمندیم، تا به وظیفهٔ شرعی، انسانی و اخلاقی خود عمل نمایند وخواستار رسیدگی به وضعیت نگهداری زندانیان زن در زندان قرچک ورامین شوند.
در پایان خاطر نشان میشویم که در ابتدای مشاهده این وضعیت و هتاکیها و برخوردهای غیر قانونیای که با زندانیان میشد، تصمیم به اعتصاب غذا گرفتیم، و کماکان بر این حق خود اصرار میورزیم که در صورت تداوم شرایط فعلی، بیمی برای گذشتن از جان خود نداریم که اگر داشتیم هیچ کدام امروز در اینجا نبودیم. اگرچه تجربه به ما ثابت کرده است که بیارزشترین چیز در زندان، جان آدمی ست. آن هم چنین زندانی، که اساس وجودش نه قانون، نه نظام جمهوری اسلامی، نه مقامات قضایی که اصل انسانیت را به زیر سوال میبرد. به هر روی دست به دامان وجدانهای بیدار شدهایم تا اگر ذرهای انسانیت در وجودمان باقی مانده باشد، در برابر این بیحرمتیها بهشان و منزلت انسانی که ملائک بر او سجده بردهاند سکوت نکنیم.
زندانیان سیاسی زن در زندان قرچک ورامین