iran-emrooz.net | Wed, 01.10.2008, 19:26
دویچه وله: دولت آمریکا با درخواست انجمن غیردولتی «شورای آمریکائیان و ایرانیان» برای گشایش دفتر در ایران موافقت کرده است. این موافقت رویدادی بیسابقه در مناسبات تهران و واشنگتن در سی سال پس از انقلاب ایران است.
شورای روابط آمریکائیان و ایرانیان سازمانی غیر دولتی است که ریاست آن را هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه نیوجرسی به عهده دارد. امیراحمدی و انجمن وی در سالهای اخیر فعالیت گستردهای برای بهبود مناسبات میان ایران و آمریکا داشتهاند. این فعالیتها در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد شدت بیشتری یافته، به گونهای که امیراحمدی در ماههای اخیر دو بار به ایران سفر کرده است. او معتقد است که احمدینژاد در قیاس با روسای جمهوری سابق ایران شجاعت بیشتری برای بهبود مناسبات با ایالات متحده دارد.
امیر احمدی مأموریت سفرهای اخیر خود به ایران را نه میانجیگری، بلکه انتقال پیام میان دو کشور میداند. او در دیدار اخیر احمدینژاد از نیویورک نیز، در شماری از دیدارها و ملاقاتهای وی حضور داشت. تلاشها و فعالیتهای امیراحمدی در ایران قسماَ با واکنش منفی رسانهها و محافل سیاسی اصلاحطلبان روبرو شده است. آنها میگویند که از بهبود رابطه ایران و آمریکا استقبال میکنند، ولی بیبرنامگی و هرج و مرج در سیاست خارجی دولت را بیشتر از آن میدانند که مشی منسجمی در زمینهی یادشده دنبال کند. آنها همچنین این نگرانی را مطرح میکنند که دولت بهبود احتمالی رابطه با خارج را به توجیه و بهانهای برای مشروعیت سیاستهای داخلی خود بدل کند.
گشایش در زمانهای حساس
شورای آمریکائیان و ایرانیان در گزارشی که در سایت خود انتشار داده، همزمانی اجازهی تأسیس دفتر در ایران با تغییر و تحولات سیاسی و اقتصادی جاری در آمریکا و ایران را مورد تأکید قرار داده و ابراز امیدواری کرده است که این دفتر بتواند در خدمت تماسها و تفاهمهای بیشتر جوامع و مقامات دو کشور قرار گیرد. گزارش یادشده با اشاره به انتخاب رئیس جمهور و بخشی از نمایندگان کنگره آمریکا در نوامبر امسال، فرصت را برای بهبود نگاههای طرفین به مناسبات و منافع مشترک مناسب ارزیابی میکند.
مناسبات تهران و واشنگتن، سال ۱۳۵۸، در اوج بحران گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در سفارت این کشور در ایران، قطع شد. از آن پس دو کشور عمدتاَ از طریق کشورهای ثالث در تماس با یکدیگر بودهاند و برخی تلاشها برای مذاکرات مستقیم بینتیجه یا کمنتیجه ماندهاند. در سال ۲۰۰۷ سفرای آمریکا و ایران در عراق مستقیماَ پیرامون اوضاع امنیتی این کشور به گفتگو نشستند. این اولین دیدار رسمی میان دو کشور در این سطح در تاریخ پس از بحران گروگانگیری بود. دو ماه پیش، در جریان آخرین نشست نمایندگان گروه ۵+۱ با سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، برای نخستین بار ویلیام برنز، مدیرکل وزارت خارجهی آمریکا نیز در این جلسه حضور یافت.
گامی مقدماتی؟
از دو سال پیش این بحث در آمریکا قوت گرفته است که لازمهی تأثیرگذاری بر روندهای سیاسی در ایران داشتن اطلاعات دقیق از تحولات درونی این کشور و تماس نزدیکتر با مردم آن است. در همین راستا، ظرف ماههای اخیر ایجاد دفتر حفظ منافع در تهران در راهروهای کنگره و محافل کارشناسی آمریکا یکی از جنبههای بحث در بارهی ایران را تشکیل میداده است. برخی از نمایندگان کنگره نیز در این باره رسماَ دولت بوش را به اقدام فراخواندهاند.این ارزیابی وجود دارد که موافقت با گشایش دفتر «شورای ایرانیان و آمریکائیان» شاید گام مقدماتی برای سنجش گامهای بعدی جهت ایجاد دفتر حفظ منافع در تهران باشد. این در حالی است که مقامات ایران نیز از ایجاد چنین دفتری استقبال کردهاند. محمود احمدینژاد در مصاحبههای اخیرش در آمریکا اعلام کرد که ایران برای بهبود مناسبات با آمریکا اقدامات لازم را انجام داده است و حالا نوبت آمریکاست که در این راستا گام بردارد. اظهارات مثبت اسفندیار رحیممشایی، معاون احمدینژاد در بارهی مردم اسرائیل نیز بخشی از اعتمادسازیها و تلاش برای کاهش تنتش در مناسبات ایران و آمریکا تلقی شده است، هر چند که سخنرانی محمود احمدینژاد در سازمان ملل و حملهی دوباره او به اسرائیل، اظهارات یادشده را تحتالشعاع قرار داد و موجی از محکومیت جهانی به دنبال آورد.
حرکت کژدار و مریز دولت احمدینژاد به سوی بهبود مناسبات با آمریکا، در درون جناح اصولگرا لزوماَ با استقبال مواجه نشده و برخی از رسانهها و برخی از تشکلهای تندروتر این جناح، این رویکرد و به ویژه نحرکات و تلاشهای امیراحمدی را مورد انتقاد قرار دادهاند.
نظر کاربران:
آقای امیزاحمدی نزدیک به دودهه است که تلاش می کند تا به قول خودش به "عادی سازی" روابط ایران و آمریکا کمک کند. این کار به خودی خود بد نیست و اصولا قطع رابطه این دو کشور برای نزدیک به سه دهه "غیرعادی" است. اما کوشش های ایشان تا کنون نتیجه بخش نبوده و شخصا فکر میکنم مجموعه حکومت (ونه دولت) جمهوری اسلامی در نهایت با درپیش گرفتن سیاست های ضد و نقیض و یکی به نعل و یکی به میخ، مسئلهی موافقت با تاسیس دفتر آقای امیراحمدی در ایران را ماستمالی و حتی لوث می کند و ایشان بازهم تیرش به سنگ می خورد. من سعی می کنم خوشبین باشم و فکر کنم آقای امیراحمدی حسن نیت دارد و می خواهد خدمتی به هر دو کشورش کند و در نهایت تز "استقرار دمکراسی در ایران از کانال ازسرگیری روابط با آمریکا" را پیاده کند.
ایشان چنین می اندیشد و کسی هم نباید و نمی تواند مانع اندیشه و اقدام اش بشود. اما ایشان همیشه باید یک چیز را درنظر داشته باشد و آن را در محاسبات خود منظور کند: نظام جمهوری اسلامی حاکم بر ایران به هیچ نظام غربی یا شرقی، شمالی یا جنوبی، شبیه نیست. این نظام هیچ قانونمندی را بر نمی تابد؛ یک نظام استبدادی است که در آن وحدت فرماندهی و اجرا وجود ندارد. ظاهرا و مطابق قانون اساسی یک نظمی وجود دارد که رهبر در راس و مشرف بر همه چیز است. اما در عمل گروه ها و گروهک ها و باند های مافیایی و امینتی رقیب امور را می گردانند که هیچ قانونی را جز سلیقه ی خود نمی پذیرند و اجرا نمی کنند. به روشنی روز می بینیم که رفتاری های داخلی و خارجی حکومت از عقلانیت متعارف (حتی) جهان سومی هم بدور است. کارآمدی این رژیم به کارگزاری احمدی نژاد فقط در زمینه ی امنیتی و اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی در داخل (سانسور وبازداشت و سرکوب فعالان جامعه مدنی) و خارج ( عملیات خرابکارانه در منطقه) است. حال آقای امیراحمدی چگونه می خواهد دست آن داماد بدگمان و اخمو را در دست این عروس زشت خو و دروغ -درشت گو بگذارد؟ کسی چه می داند،شاید هم ایشان "مهره مار"ی یا چیزی شبیه آن دارد و اصلا کارش معجزه گری است!؟
بابک