جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Friday 26 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 21.07.2007, 16:23


بنام خدا

منیژه حکمت

سینما چیست؟ هنر چیست؟ این همه هیاهو، تلاش ، فداکاری و از خودگذشتگی هنرمندان جهان در طول تاریخ هنر، در جهت اعتلای این عالیترین نمود احساس و خرد انسانی برای چیست؟ فقط تولید چند اثر – احیاناٌ – زیبا ، جهت نوازش چشم‌ها و گوشهای دیگران؟

همه می‌دانیم که چنین نیست! همه می‌دانیم (و ادعا نیز می‌کنیم) که در پی رسیدن به ادراکات و مفاهیم و معانی متعالی‌تر و والاتری هستیم و چون نام هنرمند را یدک می‌کشیم ، خواسته و ناخواسته قبول کرده‌ایم که در این مسیر تعالی ، نه تنها از دیگران وابسته‌تر و متعهد‌تر هستیم ، بلکه به نوعی مقام استاد و آموزگار و راهنمای خلایق در مسیر تعالی و ترفیع را نیز بر خود سزاوار دانسته‌ایم! و اگر چنین نبود بر چه اساس و با چه مجوز و پروانه‌ای سکوی خطابه و تریبون سخن گفتن و تاثیر گذاردن بر افکار و احساسات و باورهای توده‌های میلیونی (با استفاده از زبان هنر و ابزار فرهنگ) را اشغال کرده‌ایم؟! این مسئولیت و وظیفه‌ای بس سنگین و جایگاهی بس خطیر و پراهمیت است و هرگز نمی‌توان آن را خرد شمرد و با آن تنها به مثابه ی ابزاری برای امرار معاش یا کسب ثروت ، و یا بدتر از آن ، ارضای خواسته‌ها و علایق شخصی برخورد نمود!

در این میانه ، نه فقط آنچه می‌گوییم و می‌نویسیم و می‌سازیم (به عبارت دیگر نه فقط آنچه به عنوان اثر هنری خلق می‌کنیم) بلکه چگونگی این فرآیند و حتی چگونگی نگاه و برخورد ما با کلیت جهان (به عنوان باورها و اعتقادات یک هنرمند) اهمیتی اساسی و حیاتی در جایگاه اجتماعی و پایگاه مردمی (و در نهایت وضعیت تاریخی) ما به عنوان هنرمندان یک عصر و زمانه خواهد داشت.

این چنین است که دیدن برخی رفتارها و مشاهده‌ی بعضی رویدادها ، به عنوان شاهدین وضعیت اخلاقی و واکنش‌های انسانی عده‌ای (آن هم کسانی که نام هنرمند را برخود نهاده‌اند) ما رابه شدت تکان می‌دهد و به حیرت و افسوس و غضب فرو می‌برد.

ما فیلمسازان و سینماگران به این نکته اعتقاد داریم که یکی از وظایفمان دیدن پلشتی‌های جامعه و بازگویی انتقادی آنها است، به این امید که مردم و حکومتگران را نسبت به این ضعف‌ها آشنا کرده و جلوی تکرار چنان مواردی را بگیریم. هیچ فیلمی ساخته نشده تا انسان را از انسانیت خود تهی کند و یا وظایف او را در موارد مختلف زندگی جمعی ، کم رنگ جلوه دهد. به ویژه ما شرقی‌ها و به خصوص ما ایرانی‌ها همواره در آثار هنری خود (از داستان و فیلمنامه و روایت گرفته تا هرنوع دیگر بیان هنری) مروج و مشوق و فریادگر خصوصیات والای انسانی و اخلاقیات متعالی اجتماعی هستیم. اما افسوس که بسیاری از ما ، در همین نقطه توقف کرده و وظایف خود را در همین جا خاتمه یافته تلقی می‌کنیم! گویا که این نصایح اخلاقی و پند‌های انسانی را فقط به مثابه ابزار کار و مواد خام آثار خود به رسمیت می‌شناسیم و نه باورها و اعتقاداتی که می‌بایست چراغ راه ما در زندگی واقعی و هدایتگر ما در روابط حقیقی با دیگر انسانها باشند!

حادثه‌ای که در سر صحنه‌ی فیلم سینمایی "آتش سبز" برای پگاه آهنگرانی روی داد و برخورد مسئولین و مدیران این پروژه با این حادثه ، بار دیگر ما را در برابر واقعیات تلخی قرارداد که هنوز حاکم بر سینمای ما و روابط درونی این سینماست.

در حالی که فیلمسازان و سینماگران ایرانی تلاشی واقعی و کوششی همگانی را برای به روز شدن و صنعتی شدن سینمای ایران برخود هموار کرده‌اند و خود را برای مواجهه با ابزار و تکنولوژیهای جدید آماده می‌کنند و جامعه اصناف سینمای کشور با زحمت بسیار سعی دارند نقش تخصص را در لوای امنیت شغلی نهادینه کنند، اما در کمال تاسف و تحیر ، هنوز برخی از ما با توسل به شیوه‌های قدیمی و غیر حرفه‌ای و فارغ از مسئولیت نسبت به عوامل مختلف یک فیلم، کار خود را بی‌توجه به اصول اخلاقی و انسانی و حرفه‌ای پی می‌گیریم.

پگاه آهنگرانی ، به عنوان یک بازیگر جوان سعی داشت تا نهایت همکاری را با کارگردان و گروه سازنده‌ی فیلم آتش سبز به عمل آورد. لذا علیرغم اینکه خود به چشم می‌دید که طنابی که قرار است او ، زندگی ، جوانی ، آرزوها و هستی‌اش را به آن بیاویزد ، طنابی پوسیده و نامطمئن است، (و علیرغم تذکر این موضوع از طرف عوامل به کارگردان فیلم)، اما با اطمینانی که کارگردان و عوامل تولید به او دادند و به خاطر اینکه متهم به "نق زن" و "عدم همکاری" نشود ، درون آن تور قرار گرفت و یک بار تا ارتفاع 9 متری و بار دیگر تا ارتفاع دو و نیم متری بالا کشیده شد! بدون اینکه کوچکترین تمهیدی برای حفظ جان او از طرف گروه تولید فیلم به عمل آورده شود! حتی کارهای بدیهی و اولیه‌ای مثل گذاشتن چند تشک یا کارتن مقوایی در زیر تور هم (که حتی در زمان‌های قدیم و دوران اولیه‌ی سینما نیز استفاده می‌شد) از او دریغ کردند!

از بخت خوب (و شاید از لطفی که خداوند به او و خانواده‌اش دارد) طناب در ارتفاع 9 متری دوام آورد و هرطور بود این جوان را در آن ارتفاع رها نکرد! اما وقتیکه باز او را با همان طناب بالا کشیدند ، طناب بیچاره دیگر طاقت نیاورد و از هم گسیخت! (شاید به این دلیل که دیگر او را بالا‌تر نبرند!) و جوان ما را در بدترین وضعیت ، با کمر بر زمین کوبید!

دو نقطه از مهره‌های ستون فقرات پگاه شکسته است ، رباط پشت او پاره شده و تاندان پای چپ او هم قطع شده است!

آیا این یک اتفاق است که خارج از توان و اختیار بشر روی میدهد و در برابر آن کاری نمی‌توان کرد؟ ایکاش اینطور بود...!‌ای کاش می‌توانستم فکر کنم که این یک مشیت خداوندی است ! اگر چنین بود به خود و دیگران میگفتم این اراده ی خداست و می‌بایست در برابر خواست او تسلیم و راضی بود!

اما متاسفانه اینطور نیست...! نکته‌ی درد آور و آزار دهنده این است که با کمی تعمق و رعایت حداقل اصول حرفه‌ای سینما ، که در واقع الفبای اولیه‌ی فیلمسازی است ، این اتفاق نمی‌افتاد. این اصول اولیه ، آن چیزهایی است که هرکس که خود را فیلمساز می‌داند و به خود اجازه می‌دهد که سرنوشت یک فیلم و سلامتی ، سابقه و عِرض و آبروی عده‌ی زیادی از عوامل پشت و جلوی دوربین را در دست خود بگیرد ، باید و ضروری است که دستکم آنها را بداند!!

با توجه به شواهد و قرائن موجود ، با ساده‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین تمهیدات ، می‌شد از این اتفاق جلوگیری نمود. حضور یک متخصص جلوه‌های ویژه ، که چنین موردی از جمله ساده ترین کارها برای آنهاست ، به طور قطع می‌توانست راهکارهای بی‌خطر و عملی این صحنه را برای گروه تدارک ببیند و از این اتفاق جلوگیری نماید!

نکته‌ی عجیب و تاسف آور دیگر ، نوع برخورد مسئولین گروه با این حادثه است که آن را تبدیل به فاجعه نمود! اگر رویدادهای پس از حادثه درست مدیریت می‌شد، اگر کسی با حداقل دانش پزشکی در محل حضور داشت ، اگر حضور یک دستگاه آمبولانس (برای صحنه‌ای که به هرحال احتمال خطر در آن بود) پیش بینی می‌شد ، اگر بعد از حادثه ، مضروب را به شیوه‌ی درست و بدون کشیدگی و تکان دادن‌های وحشتناک به یک درمانگاه یا بیمارستان می‌رساندند ، ضایعات بعدی که حتی احتمال داشت خدای ناکرده تا قطع نخاع این جوان پیش برود ، پیش نمی‌آمد!

اما اکنون طبق نظر پزشکان، پگاه باید حداقل چهار ماه روی تخت بخوابد و هیچ حرکتی نداشته باشد و تازه هنوز مشخص نیست پس از طی این دوره با چه وضعیت جدیدی مواجه خواهیم بود.

واقعه‌نگاری این حادثه بر این نکته صحه می‌گذارد که عوامل مؤثر در ساخت این فیلم با بی‌مبالاتی و بی‌مسئولیتی کامل نسبت به این واقعه برخورد کرده و هر لحظه به تشدید آن کمک کرده‌اند.

طنابی پوسیده که قرار است بازیگری را نه متر بالا بکشد، چرا نباید توسط طنابهای کمکی دیگر مهار شود؟ معلوم است که این طناب، که باید توسط فردی از پشت دیوار نه متری، کشیده شود ، همزمان با ساییده شدن به بالای دیوار کاهگلی ، خراشیده شده، رفته رفته از قطر آن کاسته می‌شود! برای مرحله بعدی اجرای این صحنه چرا این طناب عوض نشده است؟

هنگام خواندن فیلمنامه در مرحله پیش تولید چرا هیچیک از عوامل تولید و کارگردانی نسبت به حضور مسئول جلوه‌های ویژه برای اجرای این صحنه تأکید نکرده‌اند؟ امیدوارم تصور نکرده باشند که وظیفه مسئول جلوه‌های ویژه فقط انفجار و باران و دود است! چرا برای این صحنه اندیشه‌ای برای تمهیدات لازم ، مثل پر کردن زیر تور ماهیگیری برای اتفاقات پیش بینی نشده – که این بار اتفاق افتاد- نشده بود؟ چرا برای حضور آمبولانس سر صحنه‌ای که به هرحال احتمال خطر سقوط وجود دارد ، فکر نشده بود؟

لازم به توضیح است نحوه حمل پگاه از سر صحنه تا درمانگاه بیرجند به شکلی غیر استاندارد و توسط یک دستگاه پیکان که سر صحنه بوده است، صورت گرفته و پس از آن به حالت نشسته روی صندلی عادی هواپیما به تهران منتقل شده، که همین باعث آسیب دیدگی بیشتر رباط ستون فقرات او شده است!

چرا خبر رسانی به خانواده پگاه آهنگرانی اینقدر دیر صورت گرفت؟ چرا به آنها گفته شده وضعیت او نگران کننده نیست؟ چون در غیر اینصورت حداقل آنها در تهران نسبت به انتقال وی به بیمارستان از تمهیدات بهتری استفاده می‌کردند. (اگر پاسخ، تشخیص پزشکان در درمانگاه بیرجند است، آن را اعلام کنند تا نسبت به اقامه دعوی حقوقی بر علیه آنان اقدامات لازم صورت گیرد.)

به اینها اضافه کنید هزاران چرا و به چه علت دیگر را...!

عدم استفاده از نیروهای متخصص باعث شده اینک هر یک از افراد گروه مسئولیت را به گردن دیگری بیندازد. عدم حضور مسئول جلوه‌های ویژه، به کار گیری نیروی غیر متخصص و کم تجربه در تولید فیلم سینمایی بعنوان مدیر تولید، بکار نگرفتن متریال مناسب برای اجرای چنین صحنه‌هایی و در عوض استفاده از مواد پوسیده و کهنه و... نشان از رفتار غیر حرفه‌ای و بی مبالاتی در این کار دارد.

یکبار برای همیشه این توهم را از ذهن خود بزداییم که هر بازیگری که در مقابل انجام کاری خطرناک هنگام فیلمبرداری استنکاف می‌کند، الزاماً "خود را لوس می‌کند!". بجای اصرار به او برای انجام چنین حرکاتی، و اساساً بجای فکر کردن به این که از خود بازیگر برای اجرای این صحنه‌ها استفاده کنیم به بکار گیری افراد متخصص و بدلکاران بیندیشیم. این حق را به بازیگران بدهیم که در قراردادشان به این نکات توجه کنند، یا اساساً مثل قانون الزام تهیه کننده به بیمه کردن عوامل فیلم، این نکته را نیز قانونی کنیم تا دیگر شاهد حوادث اینچنین نباشیم.

من بعنوان یک فیلمساز از مسئولین سینمایی تقاضا می‌کنم شرایطی را فراهم آورند تا متخصصین به راشهای فیلمبرداری شده و نوارهای پشت صحنه‌ی این پلانها دسترسی پیدا کنند تا از نظر کارشناسی نسبت به لزوم اجرای این صحنه‌ها به صورت انجام گرفته نظر بدهند. چون به این نکته معتقدم هیچ پلانی در هیچ فیلمی در هیچ کجای دنیا ارزش کم شدن حتی یک تار موی عوامل آن فیلم را ندارد.

من بعنوان مادر پگاه آهنگرانی از سازندگان فیلم "آتش سبز" گله‌مندم. عدم همراهی یکی از عوامل اصلی فیلم هنگام انتقال به تهران و ارائه توضیح کامل و قانع کننده، ادامه دادن کار در حالی که یکی از بازیگران فیلم برخلاف نظر آنان و طبق نظر پزشکان در آستانه یک ضایعه جبران ناپذیر فیزیکی است، عدم حضور یکی از نمایندگان بخش تولید در تمام مراحل بستری پگاه آهنگرانی بعنوان نیروی کمکی در کنار دوستان شخصی‌اش (که بدون حضورشان پشتمان خالی می‌شد،) باعث اصلی این اعتراض است. همه اینها در حالی است که در اولین حضور گروه سازنده بر بالین پگاه، سه روز پس از وقوع حادثه ، تمام هم و غم مدیر تولید پروژه به جای نگرانی از وضعیت جسمانی پگاه فقط و فقط موضع وی نسبت به شکایت بر علیه گروه سازنده فیلم بوده است.

تهیه کننده محترم در مصاحبه‌ای اعلام فرموده‌اند که حال پگاه تا دو هفته دیگر خوب خواهد شد!! جناب آقای قلی پور! کاش اینطور باشد که شما می‌گویید. این نهایت آرزوی ما است. اما چرا پزشکان متخصص چیز دیگری می‌گویند؟!

در اینجا یادآور می‌شوم حق شکایت از گروه سازنده این فیلم به دلیل اهمال در کار و بی‌مبالاتی و عدم مدیریت درست در وقوع حادثه و پس از آن را برای خود محفوظ دانسته و از طرق قانونی نسبت به آن عمل خواهم کرد. اما مسئله‌ی اصلی در این لحظه برای من چیز دیگری است:

پگاه آهنگرانی ، گدشته از این که دختر من است ، یکی از بازیگران و از اهالی این سینماست ، همچنان که خود من هم از اهالی این سینما هستم. تا وقتیکه کلیت این سینما دچار اینگونه مسائل و کاستی‌هاست ، نه تنها من و دخترم ، بلکه همه ی دوستان و همکارانم ، همه‌ی عوامل و اهالی شریف این سینما ، در معرض خطر و حادثه خواهند بود! تا کی باید شاهد اینگونه رویدادها باشیم؟ آیا جان پرارزش کسانی مثل سجادی حسینی ، کارگردانی که سر صحنه کشته شد ، غیاثی، هنرپیشه‌ای که در حادثه‌ی فیلمبرداری جان باخت و چندین و چند نفر دیگر از اهالی این سینما که اعضای بدن و سلامتی خود را نثار این سینما کردند ، کافی نیست؟!

آیا زمان آن نرسیده که فکری اساسی برای چنین حوادثی بکنیم؟ ما که به این می‌بالیم که یکی از معدود کشورهای جهانیم که دارای سینمای ملی هستیم ، نباید مانند بقیه‌ی کشورهای جهان ، متر و معیار و ضوابط و مقرراتی در جهت حفظ جان و سلامتی عوامل فیلمهایمان وضع نماییم؟

رسیدن به چنین ضوابطی بسیار آسان و عملی است. کافی است نگاهی به مقرراتی که کشورهای دارای صنعت سینما در مورد نکات ایمنی عوامل خود وضع نموده‌اند بیاندازیم. اولین و مهمترین نکته این است که کسانی که خود را به عنوان فیلمساز مطرح میکنند می‌بایست دارای حداقل دانش فنی و تکنیکی برای فیلمسازی باشند. باید بدانند که سینما هنر- صنعتی تخصصی است. باید بدانند که احترام به تخصص‌های دیگران ، برای فیلمساز یک ضرورت است ! باید قوانینی وضع شود که در صورت نیاز فیلمنامه به حرفه‌های تخصصی (مثل جلوه‌های ویژه ، بدلکاری ، کارهای خطرناک و...) تهیه کننده موظف به استخدام و استفاده از متخصصین آن حرفه شود. باید بازیگران حق داشته باشند از اجرای اعمال خطرناک ، در صورت احساس خطر، استنکاف نمایند و تهیه کننده موظف باشد برای این صحنه‌ها از بدلکاران حرفه‌ای استفاده نماید. باید گروه تولید ، در صحنه‌های خطرناک موظف به آوردن آمبولانس و احتمالاٌ اتومبیل آتش نشانی در سر صحنه باشد...

امیدوارم مسئولین سینمای کشور به این موارد حیاتی توجه بیشتری مبذول دارند و دیگر شاهد چنین حوادثی در سر صحنه‌های فیلمبرداری در کشورمان نباشیم.

اینک که بیش از هر چیز به سلامتی پگاه می‌اندیشم ، آرزو دارم هر چه زودتر دوباره دخترم را شرایط عادی و جست و خیز کنان ببینم و از همه دوستانش و دوستانم و دوستان سینمای ایران التماس دعا برای شفایش را دارم،

ما ازمدیر عامل خانه‌ی سینما به عنوان بالاترین مقام اجرایی اصناف سینمایی ایران تقاضامی کنیم تا تشکیل کمیته‌ی حقیقت یاب و بررسی کامل این ماجرا و ارجاع به مقامات قضایی ، ادامه ی روند فیلمبرداری این فیلم را متوقف نمایند و نتیجه را سریعاٌ به اطلاع خانواده ی پگاه و جامعه ی سینمایی ایران برسانند.

در خاتمه از تمام دوستان و همکارانم در سینمای کشور که نهایت همدلی و کمک و محبت را در این روزهای سخت با من و پگاه داشته‌اند ، سپاسگزاری می‌نمایم و امیدوارم با کمک و مساعدت همه ی اهالی سینما ، دیگر چنین روزهایی را شاهد نباشیم.



منیژه حکمت
بیست و نهم تیرماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش



" width="640" />
 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024