يكشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۴ - Sunday 14 December 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 14.12.2025, 7:01

سینما صدای بحران «آب» در ایران


نیره خادمی / اعتماد

سینمای مستند ایران در یک دهه گذشته گام‌های مهمی به سوی پرداختن به مسائل محیط‌زیستی برداشته است؛ با این حال، بخش قابل توجهی از این آثار همچنان در مرز هشدار و مرثیه‌سرایی متوقف مانده و کمتر به تبیین ریشه‌های بحران و مطالبه‌گری اجتماعی پرداخته‌اند. در شرایطی که کشور با بحران‌های عمیق زیست‌محیطی، به‌ویژه بحران آب و ناترازی انرژی روبه‌رو است، سینما می‌تواند فراتر از روایت اندوه، به صدای پرسش، آگاهی و مطالبه عمومی بدل شود. این موضوع جمعه شب در نشست تخصصی «نگین فیروزه‌ای ایران در محاق: بحران زیست محیطی در ایران» با حضور محمد درویش، محمد فاضلی و اچه سویدم در یکی از سالن‌های نوزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت بررسی شد.

مرثیه‌سرایی کافی است

محمد درویش در این نشست از اهمیت توجه به محیط‌زیست در سینمای کشور سخن گفت و با یک مثال از آمستردام آن را شرح داد: «مدتی پیش با رییس شورای شهر آمستردام گفت‌وگو می‌کردم و از او پرسیدم رمز موفقیت شما چه بود که توانستید چنین تغییری در مبلمان شهری، از خودمحوری به بوم‌محوری، ایجاد کنید؟ زمانی ضرب‌المثلی رایج میان سیاستمداران اروپایی وجود داشت که هرگاه به نقطه‌ای می‌رسیدند که مساله‌ای غیرقابل حل به نظر می‌آمد، می‌گفتند: «این دیگر شبیه ترافیک آمستردام شده است؛ گرهی کور که حل نمی‌شود.» از او پرسیدم شما چه کردید که این وضعیت تغییر کرد؟

نکته جالبی را مطرح کرد و گفت بخش عمده‌ای از موفقیت ما مدیون سینماگران است. ما از آنها درخواست کردیم که شخصیت‌های مثبت داستان‌ها، سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی‌شان، انسان‌های دغدغه‌مند محیط‌زیست باشند. مثالی که مطرح کرد این بود که شخصیت اول داستان با دوچرخه از خیابان عبور می‌کند و به شرکت می‌رسد. به محض آنکه پشت کامپیوتر مشغول کار می‌شود، پلیس وارد شده و او را به هک متهم می‌کند و می‌خواهد دستبند بزند و ببرد. اما ما که فیلم را تماشا می‌کنیم، با توجه به شخصیت‌پردازی‌ای که کارگردان انجام داده، مطمئن هستیم این اتهام نادرست و یک پاپوش است. این فرد نمی‌تواند هکر باشد؛ چراکه دوچرخه‌سوار است و برای او ملاحظاتی اهمیت دارد که برای بسیاری از مردم مهم نیست.

با چنین هوشمندی‌هایی توانستند تعداد دوچرخه‌سواران را بر تعداد خودروها غلبه دهند، بنابراین سینما بسیار مهم است. کاری که مستند «مادرکشی» انجام داد، امروز نشان می‌دهد که پیش‌بینی‌ها تا چه اندازه درست بوده است.با این حال، به نظر من دیگر کافی است و سینمای مستند ما باید از مرثیه‌سرایی عبور کرده و به مطالبه‌گری برسد. این امر زمانی محقق می‌شود که بتواند با هنرمندی و دانایی، دانش تخصصی فعالان این حوزه را به شکلی جذاب و به زبانی اثرگذار به آگاهی عمومی مقتدر تبدیل کند. یعنی زمانی که گفته می‌شود باید از اقتصاد آب‌محور فاصله گرفت یا اینکه ما با بحران کمبود آب مواجه نیستیم، بلکه با کمبود خرد در مدیریت آب روبه‌رو هستیم، در این نقطه باید مولفه‌های سینمایی موثری وجود داشته باشد تا بیان این سخنان کم‌هزینه‌تر باشد و سریع‌تر به حرکت اجتماعی منجر شود.»

سینما می‌تواند ظرفیت‌سازی کند

فعالان محیط‌زیست سال‌ها بر اهمیت نیروگاه‌های حرارتی تاکید می‌کردند از‌جمله درویش که همواره گفته است که مزیت اصلی ایران خورشید و باد است، اما کسی این حرف را جدی نمی‌گرفت. «می‌گفتند سرمایه‌گذاری در انرژی‌های نو در کشوری که دارای منابع نفت و گاز است، اشتباه است. اگر آن زمان این موضوع وارد مستندها و سریال‌های ما می‌شد، شتاب امروز به ‌مراتب بیشتر بود. گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس ارایه داده، نشان می‌دهد ما حتی به پنج درصد اهداف خود در حوزه استحصال انرژی‌های تجدیدپذیر نرسیده بودیم. اما امسال ناگهان از ظرفیت ۳۶۰۰ مگاوات عبور کردیم؛ یعنی کاری که در صد سال نتوانستیم انجام دهیم، در طول دو سال محقق شد، بنابراین سینما می‌تواند به این شتاب خردمندانه و امیدبخش بپردازد و ظرفیت‌سازی کند.»

او در ادامه به نگرانی‌های مردم درباره مشکلات آبی اشاره کرد: «بخش قابل توجهی از نگرانی‌های مردم هنوز پابرجاست. هنوز بخشی از جامعه تصور می‌کند کابوس تشنگی نمی‌تواند از سر ما بگذرد، در حالی که کل آب شرب مردم ایران تنها ۹ درصد از آب قابل استحصال کشور است. پس چرا با کمبود آب مواجه هستیم؟ چون اسکناس‌های ارزشمند را در شومینه می‌ریزیم تا خودمان را گرم کنیم. ما بدترین رفتار را با آب داشته‌ایم و سپس می‌پرسیم چرا دچار کم‌آبی و فرونشست شده‌ایم.ما ۲۵ برابر مجموع جمعیت کشورهای کویت، امارات متحده عربی، قطر، بحرین، عمان، عربستان سعودی و یمن آب در اختیار داریم و این کمبود آب، نه ناشی از فقر منابع، بلکه ناشی از رسوب خرد و ضعف در مدیریت است.»

بی‌صداترین بخش، آب محیط‌زیست است

دکتر محمد فاضلی، مهمان دیگر این نشست در این بخش به اهمیت داستان سینمایی درباره آب پرداخت و گفت که باید مفهومی تحت عنوان ظرفیت زیست‌پذیری سرزمین را به مردم منتقل کنیم. «مرثیه‌سرایی که تمام می‌شود داستان سینمایی آب است که می‌ماند. ظرفیت زیست‌پذیری سرزمین حاصل مدیریت همزمان آب، خاک، انرژی، پسماند و غذاست. من در این چارچوب، به دلایل تحلیلی، هوا را وارد نکرده‌ام، هر چند هوا نیز وجود دارد و می‌توان این مدل را به یک شش‌ضلعی تبدیل کرد.یک کشور زمانی زیست‌پذیر است که این پنج مولفه به‌ صورت هماهنگ و درست مدیریت شوند. آب، خاک، انرژی، پسماند و غذا را «زیست‌مایه» می‌نامم؛ زیست‌مایه‌های زندگی. این زیست‌مایه‌ها اولا باید همزمان دیده شوند و نمی‌توان آنها را جدا از یکدیگر درنظر گرفت. این زیست‌مایه‌ها با یکدیگر ترکیب و به‌هم تبدیل می‌شوند. برای مثال، غذا چگونه پدید می‌آید؟ غذا حاصل ترکیب آب، خاک و انرژی است. وقتی آب، خاک و انرژی در کنار هم قرار می‌گیرند، محصول آن غذاست. پسماند چگونه ایجاد می‌شود؟ پسماند، باقیمانده غذاست که در ترکیبی دیگر به شکل متفاوتی بروز می‌کند. تخریب زیست‌مایه‌ها نیز به یکدیگر تبدیل می‌شود؛ یعنی اگر خاک را تخریب کنید، آب نیز تخریب می‌شود و بالعکس. این زیست‌مایه‌ها دارای منطق‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند و توسعه پایدار یعنی حفظ همزمان این پنج مولفه. آب پنج کاربری اصلی دارد: شرب، بهداشت، محیط‌زیست، کشاورزی و صنعت. در حال حاضر، بزرگ‌ترین بحران ما بحران آب است و هر یک از این پنج کاربری منطق‌های متفاوتی دارند.»

در این سال‌ها هر بار که کارشناسانی چون محمد فاضلی درباره هدررفت آب به‌ویژه در تهران سخن گفته‌اند عده‌‌ای بلافاصله گفته‌اند که ۹۰درصد آب کشور در کشاورزی مصرف می‌شود و چرا بر این مقدار اندک شرب تمرکز کرده‌اید؟ در حالی که به گفته فاضلی حتی اگر تمام آب کشاورزی کرمان صرفه‌جویی شود، تاثیری بر آب تهران نخواهد داشت:

«وجود منابع آبی در فاصله ۲۰۰ کیلومتری، مانند بابل، ارتباطی با تهران ندارد؛ چراکه در حوزه آبریز تهران، عمده مصرف مربوط به شرب و بهداشت است. زمانی که سد زاینده‌رود افتتاح شد، از مجموع حدود هزار میلیون مترمکعب آب جاری، تنها ۶۰ میلیون مترمکعب آن، یعنی حدود ۶درصد، به مصرف شرب و بهداشت می‌رسید. امروز که سخن می‌گوییم، حدود ۴۶۰ میلیون مترمکعب از آب زاینده‌رود صرف شرب و بهداشت می‌شود. در سال افتتاح سد، میانگین آورد سالانه حدود هزار و پنجاه میلیون مترمکعب بود که تنها ۶۰ میلیون مترمکعب آن مصرف شرب می‌شد. در آخرین سالی که من در وزارت نیرو حضور داشتم، حدود ۴۶ درصد آب زاینده‌رود صرف شرب و بهداشت می‌شد. تفاوت اساسی این است که در آن سال‌ها کل آورد آب حدود ۸۰۰ میلیون مترمکعب کاهش یافته بود، یعنی کل آب تقریبا نصف شده، اما مصرف شرب و بهداشت هشت برابر شده بود، بنابراین نمی‌توان گفت سهم شرب و بهداشت ناچیز است.فرض کنید زاینده‌رود با کمبود آب مواجه است، اما در خراسان آب فراوانی وجود دارد؛ چه باید کرد؟ اگر برق کم باشد، برق با سرعت نور منتقل می‌شود، اما آب قابل جابه‌جایی نیست و منطق‌های متفاوتی دارد. آب‌ها صداها، قدرت‌ها و سخنگویان متفاوتی دارند. هر نوع آب، صدای خاص خود را دارد. بی‌صداترین آنها آب محیط‌زیست است. اگر آب محیط‌زیست قطع شود، جازموریان، گاوخونی، پریشان و ارومیه خشک می‌شوند، بدون آنکه صدایی شنیده شود. اما کافی است آب شرب تهران تنها یک ساعت قطع شود.در این میان اما صنعتگران قدرت بیشتری دارند و بخش کشاورزی نیز از قدرت قابل توجهی برخوردار است.»

باید از قدرت‌های متفاوت روایت کنیم

براساس آنچه این جامعه‌شناس تاکید می‌کند برای روایت سینمایی از آب باید از قدرت‌های متفاوت روایت کنیم: «آب یک کالای زیستی و محیط‌زیستی است؛ به زیستمندان گره خورده است. پایداری، شادابی، بقا، فرونشست و حیات محیط‌زیست همگی به آب وابسته‌اند. آب یک امر اجتماعی است؛ روابط ما براساس آب تعریف می‌شود. هیچ پدیده‌ای وجود ندارد که آب در آن حضور نداشته باشد. شادی، غم، خنده و حتی افسردگی‌های ناشی از نبود باران، همگی با آب پیوند دارند.فرهنگ، شعر، موسیقی، زیبایی‌شناسی، آداب و رسوم، همگی حول آب شکل گرفته‌اند؛ حتی سنت‌هایی مانند «عروس قنات». علاوه بر این، آب یک کالای اقتصادی است. آب شرب در لوله به‌ صورت مترمکعبی خریداری می‌شود، در صنعت نیز همین‌گونه است. امروز آبی که از خلیج‌فارس شیرین‌سازی و به فولاد مبارکه منتقل می‌شود، برای هر مترمکعب حدود سه یورو هزینه دارد؛ یعنی حدود ۴۵۰ هزار تومان. آب همچنین بعد فناورانه دارد؛ از قنات که فناوری‌ای بسیار پیچیده است تا پمپ، لوله، تصفیه‌خانه، انتقال و شیرین‌سازی. آب دارای وجه حقوقی است؛ نحوه تقسیم آن میان کشاورزان، زیستمندان و مصرف‌کنندگان. آب وجه سیاسی و وجه امنیتی نیز دارد. امروز روابط میان کشورهای منطقه، از ترکیه و افغانستان تا عراق، ایران، آذربایجان و ارمنستان، بر محور برداشت‌های امنیتی از آب تعریف می‌شود.»

آب به نوعی رانت تبدیل شده است

فاضلی تاکید کرد که سینما می‌تواند پرسش‌های آبی مطرح کند به ویژه اینکه آب به نوعی رانت در ایران تبدیل شده است: «اگر مسائل زیست‌محیطی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فناورانه آب حل نشوند، در نهایت آب به مساله‌ای امنیتی تبدیل می‌شود؛ به نقطه‌ای می‌رسیم که قطع آب تهران یا بحران زاینده‌رود به تهدیدی برای ثبات اجتماعی بدل می‌شود.آب همچنین یک منبع بزرگ رانت است؛ یکی از بزرگ‌ترین رانت‌هایی که در این کشور توزیع شده، رانت آب است. آنچه به مردم ارایه نشده و ما در مستند «مادرکشی» تلاش کردیم به آن بپردازیم، همین ابعاد پنهان بود. آب در عین حال ویژگی‌های محلی دارد؛ آب مازندران با آب کرمان، تهران و اصفهان متفاوت است. سخنگویان و صداهای آنها نیز فرق می‌کند. این ابعاد با یکدیگر در تعامل‌اند؛ گاه امر اجتماعی به امر زیستی تبدیل می‌شود، امر زیستی به فناورانه و امر محیط‌زیستی به سیاسی. در این کشور کم نبوده مواردی که با آب رای خریده شده، حکومت شکل گرفته یا قدرت جابه‌جا شده است. نیاز داریم این روایت‌ها و چارچوب تحلیلی را به مردم منتقل کنیم. تاکنون از آب به ‌مثابه یک پدیده ساده سخن گفته‌ایم، درحالی که این ابعاد شناسایی نشده‌اند. سینمای ما باید «پرسش آبی» مطرح کند.سینما می‌تواند به زبان هنر بپرسد؛ سیاست آبی ما چیست؟ تصمیم‌گیری درباره آب چگونه، توسط چه کسانی، با چه سازوکاری و در کدام نهادها انجام می‌شود؟ نسبت میان آب، انرژی، غذا، خاک، هوا و پسماند چیست؟ آیا می‌توان مساله آب را پیش از حل مساله انرژی یا غذا حل کرد؟یادمان باشد که آب مساله‌ای تمدنی در این سرزمین است. ایرانیان بی‌دلیل به حفر قنات نپرداخته‌اند؛ مجموع طول قنات‌ها حدود ۴۰۰ هزار کیلومتر است. این تمدن برای زیستن در سرزمینی کم‌آب شکل گرفته است.»

او معتقد است که سینما می‌تواند همان‌گونه که «مادرکشی» پرسید، درباره مسوولیت و اختیار تصمیمات کلان آبی نیز سوال کند: وقتی میلیاردها یورو صرف پروژه‌های انتقال آب می‌شود، مسوولیت این تصمیم‌ها با کیست؟ ابعاد اقتصادی و اقتصاد سیاسی این طرح‌ها چیست و سیاست‌های اصلاحی چگونه باید باشد؟هنر می‌تواند این پرسش‌ها را به میلیون‌ها نفر منتقل کند؛ در حالی که مقاله و سخنرانی نهایتا چند هزار مخاطب دارند. اهمیت هنر دقیقا در همین‌جاست.اگر بخواهیم با چنین رویکردی فیلم بسازیم، باید روایت‌های سینمایی متعددی از بحران آب ایران شکل بگیرد؛ روایت‌هایی که امکان گفت‌وگو را فراهم کنند. ما سال‌ها پیش پروژه «درباره آب گفت‌وگو کنیم» را آغاز کردیم و امروز که در میانه بحران قرار داریم، بیش از هر زمان دیگری به روایت‌های سینمایی متکثر از آب نیاز داریم.

مصیبت ویلاسازی و خانه دوم

به گفته محمد فاضلی، ‌روایت سینمایی می‌تواند این پیچیدگی‌ها را بازنمایی کند؛ پیچیدگی‌های حقوقی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی و همچنین پیچیدگی روابط میان این حوزه‌ها. امروز اگر بخواهیم بحران آب را مدیریت کنیم، باید به این واقعیت توجه داشته باشیم که در این کشور حدود ۳۵درصد از غذای تولیدی هدر می‌رود.«اگر هر کیلو گندم را از منظر آب نگاه کنیم، باید بپرسیم چه میزان آب در آن نهفته است. در ایران امروز، هر هکتار گندم به‌طور متوسط حدود سه تن، یعنی ۳۰۰۰ کیلوگرم محصول می‌دهد. در بهترین شرایط کشت نیز هر هکتار گندم حداقل ۵۰۰۰ مترمکعب آب مصرف می‌کند؛ یعنی پنج میلیون لیتر آب برای تولید ۳۰۰۰ کیلوگرم گندم. به این ترتیب در هر کیلوگرم گندم حدود ۱۴۰۰ لیتر آب نهفته است.این یعنی هر کیلو گندمی که مصرف می‌کنیم، معادل حدود هفت بشکه ۲۰۰ لیتری آب در خود دارد، بنابراین هر کیلو گندمی که هدر می‌رود، به معنای هدررفت هفت بشکه آب است. وقتی می‌گوییم سالانه حدود ۳۰ درصد از غذای خود را دور می‌ریزیم، باید توضیح دهیم که اصلاحات در بخش آب بدون اصلاحات در بخش غذا امکان‌پذیر نیست.»

او در بخش دیگری از سخنان خود از مصیبت ویلاسازی و خانه دوم سخن گفت: «در ایران با پدیده‌ای عجیب روبه‌رو هستیم که بسیاری از اطرافیان من، از‌جمله اعضای خانواده‌ام، با آن درگیرند و آن این است که هر ایرانی علاقه دارد یک خانه دوم داشته باشد، یک ویلای شخصی که در آن چند درخت بکارد و مقدار اندکی میوه کم‌کیفیت تولید کند؛ میوه‌ای که عملا سهمی در بهبود رفاه عمومی ندارد.نتیجه این روند آن است که سالانه میلیون‌ها تن میوه تولید می‌شود که هیچ نقشی در ارتقای کیفیت زندگی مردم ندارد. هر فرد برای خود باغی دارد که آخر هفته‌ها به آنجا می‌رود و جوجه‌کباب می‌خورد، اما بهای آن، هدررفت هزاران لیتر و هزاران مترمکعب آب است. واقعیت این است که در هیچ جای دنیا داشتن خانه دوم به این سادگی ممکن نیست. باید پرسید سهم این میزان مصرف آب در رفاه واقعی ایرانیان چقدر است و این پدیده چگونه امکان‌پذیر شده است، بنابراین سینما می‌تواند به این موضوع نیز بپردازد. اگر واقعا سینماگر بودم، فیلمی درباره «مصیبت دوم» می‌ساختم؛ مصیبت ویلا و خانه دوم. ویلاسازی یک فاجعه است؛ نوعی «سندروم مادرکشی» در مقیاسی دیگر.»



 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net