شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Saturday 20 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 15.09.2013, 9:10

باقالی فروش می‌شوم


ابراهیم اورامانى

نیمه‌های شب
برگ برگ شعر‌هایم را
جمع می‌کنم
صبح زود
با گاری‌ای
به بازار می‌روم
از آنجا بر نمی‌گردم
باقالی فروش می‌شوم
یادت نرود
باقالی فروش

***
عصر‌ها با بشقابی باقالی
به «فرمانبران» * می‌روم
که خدا بدش بیاید
عرق، عرق تلخ
می‌خورم
در حالت مستی
چشم در چشم ساقی
که خدا بدش بیاید
عرق می‌خورم

***
نیمه‌های شب
با روحی مست
حکایت این زندگی پست شده را
برای چراغ خیابان‌ها
برای مردان محیط زیست
برای خیابانهای خلوت
شرح می‌دهم
بی‌آنکه چشم براه کسی باشم
یا کسی چشم براهم باشد
گام‌های خسته‌ام را
می‌شمارم
یک... دو... سه
صد... هزار
تا در پناه دکان عطر فروشی‌ای
خوابم ببرد

***
صبح زود
طبق معمول
ه‌مان باقالی فروش همیشگی می‌شوم

****
نزدیکای عصر
هرچه برگ شعر لوله شده هست را
جمع می‌کنم
مباد
تندبادی از جایشان بکند
و بیفتند دم خانهٔ شما
که احساس کنید
من چقدر گناه و
تو چقدر گناهکاری

 

ابراهیم هورامانی
ترجمه: سهیل سخن‌پژوه


* اسم مکانی برای می‌ نوشان در سلیمانیه




نظر شما درباره این مقاله:


 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024