پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۴ - Thursday 19 June 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 20.05.2025, 23:45

شعر فمینیستی زنان کرد


شیلان فؤاد حسین

برگردان: قربان عباسی

شعر فمینیستی زنان کرد: شکل‌گیری صدا در کردستان جنوبی و دیاسپورا

چکیده
این نوشتار به بررسی شعر مدرن کردی با تمرکز بر آثار شاعران زن اهل کردستان جنوبی در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۹ می‌پردازد. پس از دهه‌ها سرکوب، شعر و ادبیات زنان کرد در سال ۱۹۹۱ و با آزادی کردستان جنوبی از سلطه حزب بعث ظهور کرد. این پژوهش با فراکاوی تحولات ادبیات و شعر کردی در دوران مدرن و با تمرکز بر ارزش همبودی و فرهنگی شاعران زن، کُنشگری هنری فمینیستی نیرومند زنان کرد در کردستان جنوبی و دیاسپورا را برجسته می‌کند. همچنین، نشان می‌دهد که این شاعران و آثارشان بازتاب‌دهنده گفتمان تاریخی و سیاسی هستند که در آن رشد کرده‌اند. این آثار نمایانگر مخالفت هنرمندان با قوانین مردسالارانه، مبارزات آن‌ها برای آزادی بیان و هویت و تلاششان برای برابری و عدالت است. در این مقاله، آثار چهار شاعر زن به عنوان نمونه‌های مورد بررسی انتخاب شده‌اند. اشعار این شاعران به مسائلی مانند نابرابری جنسیتی، قتل‌های ناموسی و پدرسالاری پرداخته‌اند. همچنین، این مقاله پیامدهای خشونت، درگیری و آوارگی که در دهه‌های اخیر بر مردم کرد تحمیل شده است را تحلیل می‌کند.

مقدمه
شعر کردی از دیرباز تحت سلطه نویسندگان مرد بوده است: زنان به دلیل سرکوب صدای شاعرانه‌شان و نادیده گرفته شدن نقش ادبی‌شان، قادر به مشارکت در این حوزه نبوده‌اند. علاوه بر این، به دلیل جنسیتشان در جامعه‌ای که غالباً مردسالار بود، از حضور در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی به حاشیه رانده می‌شدند. این وضعیت نه تنها در حوزه ادبیات، بلکه در سایر عرصه‌های اجتماعی و سیاسی نیز مشاهده می‌شود و نابرابری جنسیتی را در کردستان جنوبی نمایان می‌سازد. طبق گفته منتقدان کرد، مستوره کردستانی (۱۸۰۵–۱۸۴۷) نخستین شاعر زن کرد به شمار می‌رود که فعالیت ادبی‌اش از اوایل قرن نوزدهم آغاز شده است. دلایل متعددی برای غیبت زنان کرد در عرصه ادبیات وجود دارد. به گفته مقدم، «کمربند پدرسالارانه با قوانین رفتاری محدودکننده برای زنان، تفکیک جنسیتی سخت‌گیرانه و ایدئولوژی قدرتمندی که شرافت خانوادگی را به فضیلت زنانه پیوند می‌دهد، مشخص می‌شود.» این توضیح در مورد کردها نیز صادق است، جایی که زنان تحت‌تأثیر خواسته‌های مردان قرار دارند و یک مرد ارشد اغلب با دستانی آهنین بر خانواده حکومت می‌کند. جامعه کرد که تحت سلطه قوانین پدرسالارانه و «سیستم روابط اجتماعی» است، نقش اصلی در کنترل رفتار اجتماعی را در دست دارد. با وجود این، زنان در قالب ساختار مردسالار، به تقویت بنیان‌های پدرسالاری کردی کمک می‌کنند. طرد شدن در جامعه‌ای مردسالار، سبب شد تا زنان کرد از مشارکت در عرصه‌های مختلف، به ویژه عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری، بازبمانند و اساساً از تاریخ حذف شوند. سیاست‌های ضد کردی رژیم بعث عراق، بی‌ثباتی اقتصادی و نابرابری اجتماعی، نظام پدرسالارانه و جنسیتی در جامعه کردی را تقویت کرده و حقوق اساسی زنان را نادیده گرفته است. این وضعیت فشارهای بیشتری به زنان وارد کرد. پس از سقوط صدام حسین در ۲۰۰۳، دوره‌ای نسبتاً آرام فرا رسید و دولت و پارلمان مستقل کردستان تشکیل شد. زنان کرد در این دوران در مبارزات حقوق زنان شرکت کرده و برای برابری جنسیتی جنگیدند که موجب تحولات مثبت در قوانین و نگرش‌های اجتماعی کردستان جنوبی نسبت به زنان شد.

شاعران زن نقش مهمی در پرداختن به مسائلی همچون نابرابری جنسیتی ایفا کرده‌اند. اشعار آن‌ها با اراده‌ای که در دستیابی به اصلاحات اجتماعی و فرهنگی مرتبط با روابط جنسیتی، همزیستی مسالمت‌آمیز و برابری دارند، هم‌راستا است. همانطور که مونتفیوره می‌گوید: «اشعار میان افراد مبادله می‌شود یا در گروه‌ها دست به دست می‌گردد – فعالیتی که در مقیاس کوچک اما صمیمی و گسترده، یکی از ویژگی‌های جنبش زنان است.» اواخر دهه ۲۰۰۰ شاهد رشد اقتصادی و ثبات سیاسی بی‌سابقه‌ای بود، به طوری که زنان کرد آزادی‌های بیشتری به دست آوردند و در مبارزات خود برای برابری جنسیتی فعال‌تر شدند. نتیجه این تحولات، حضور زنان در دولت اقلیم کردستان (KRG) بود، جایی که اکنون زنان در مناصب عالی دولتی قرار دارند. از دهه آخر قرن بیستم، صدای بسیاری از شاعران زن کرد، به ویژه در کردستان جنوبی و دیاسپورا، به گوش رسید. این شاعران آثار خود را به زبان‌های مختلف از جمله کردی (سورانی و کرمانجی)، عربی، فارسی، ترکی و بسیاری از زبان‌های غربی منتشر کردند.

زمینه‌های توسعه شعر زنان کرد

هدف قرار گرفتن توسط ارتش عراق و بی‌ثباتی ناشی از نظام سیاسی عراق، تأثیر منفی بر تولیدات فرهنگی زنان کرد گذاشت. این شرایط دشوار که با موانع جنسیتی خاص اجتماعی و فرهنگی که به طور تاریخی بر زنان تحمیل شده بود، تشدید شد، مانع از آن می‌شد که زنان بتوانند آزادانه با یکدیگر تعامل داشته باشند. علاوه بر این، فعالیت‌های ادبی زنان توسط رژیم صدام حسین ممنوع بود. رژیم اقتدارگرای صدام حسین کنترل کاملی بر تمام جنبه‌های جامعه داشت و این امر به طور طبیعی تلاش‌های زنان برای سازماندهی را نیز خنثی می‌کرد.

دیکتاتوری صدام بر کشور به زنان نیز تسری یافت؛ زنانی که مانند سایر اقشار جامعه، از سازماندهی و جمع‌ شدن در گروه‌ها محروم بودند. در عوض، آن‌ها در ساختارهای اقتدارگرای رژیم قرار گرفتند. از این رو، زنان در این کشور هرگز مهارت‌های سازمانی و بسیج‌سازی را که خواهرانشان در آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا آموخته بودند، نیاموختند. فدراسیون عمومی زنان عراق (GFIW) – تنها سازمان زنان مجاز – تحت نظارت شدید دولت بعثی قرار داشت و به ابزاری در دست حزب تبدیل شده بود؛ اعضا مجبور به عضویت در این سازمان بودند. در ادامه، به بررسی برخی از صداهای خاموش یا ناشنیده در وطن و دیاسپورا می‌پردازیم: بگیخانی نزند، دیلسوز هه‌مه که‌ژال ئه‌حمه‌د و مهاباد قه‌ره‌داغی.

شاعران زن کرد در دیاسپورا: بگیخانی نزند و دیلسوز هه‌مه

به گفته ژانگ، ادبیات دیاسپورایی منتقدان ادبی را ملزم کرده است تا «فرضیات و معانی هویت، ملت، خانه، مکان و حافظه را در یک زمینه گسترده بین‌فرهنگی مورد بازنگری قرار دهند.» ژانگ می‌گوید که «دیاسپورا نه تنها به عنوان فرآیند مهاجرتی که در آن مردم از مرزهای کشورهای مختلف عبور کرده‌اند، بلکه به عنوان یک رابطه دوگانه میان خانه‌ها و اصالت‌های فرهنگی مختلف نیز باید در نظر گرفته شود.» میلیون‌ها کرد به دلایل مختلفی مانند درگیری‌ها و موانع اجتماعی از سرزمین خود به کشورهای مختلف مهاجرت کرده‌اند. در دیاسپورا، زنان کرد فرصتی یافتند تا به تولید شعر و ادبیات بپردازند. آثار آن‌ها هم از تجربیات گذشته الهام گرفته و هم تحت تأثیر فرهنگ سرزمین مادری و همچنین فرهنگ کشور میزبان قرار داشت. همانطور که مونتفیوره می‌گوید، فمینیست‌ها در شعر، تجربیات فردی را محوری می‌دانند و بیان می‌کنند که «جنبش زنان همواره درک و بیان تجربه شخصی – به عبارت دیگر، افزایش آگاهی – را به عنوان یک شکل حیاتی از فعالیت سیاسی تلقی کرده است؛ برخی آن را شکل فمینیستی می‌دانند.» بنابراین، اشاره این مقاله به رگه‌های خودزندگینامه‌ای در شعر شاعران دیاسپورایی (و وطن) ناشی از رویکرد فمینیستی در آثار زنان است.

بگیخانی نزند

بگیخانی نزند شاعر و دانشگاهی بسیار پرکار است که نقش پیشرویی در فعال‌سازی حقوق زنان ایفا کرده است. او از سال ۱۹۸۷ در تبعید در دانمارک، بریتانیا و فرانسه زندگی کرده است و آثارش به دلیل فعالیت‌هایش در سطح بین‌المللی شناخته شده است. تمرکز اصلی او بر مسائل خشونت علیه زنان کرد و قتل‌های ناموسی است. بگیخانی به نسل شاعران زن کرد در دهه ۱۹۹۰ تعلق دارد؛ به طور مشخص‌تر، او پس از نسل‌کشی انفال و حملات شیمیایی به حلبچه شروع به سرودن شعر کرد. این فجایع ملی که مردم کرد را به شدت تحت تأثیر قرار داد، در سراسر اشعار او منعکس شده است. شعر بگیخانی یادآور دلتنگی او برای وطن، خانواده و عزیزان است، با خطوطی که پر از نوستالژی و غم است. بدین ترتیب، فجایع ملی که خانواده بگیخانی و جامعه کرد به طور کلی را تحت تأثیر قرار داد، در اشعار او با لحنی جذاب ظاهر می‌شود که خواننده را به تجربه دنیای او دعوت می‌کند.

موضوع غالب در شعر بگیخانی نابرابری جنسیتی، خشونت مردسالارانه و قتل زنان به دلیل نقض مفاهیم ناموس است: «ابراز عشق علنی یا مخفیانه که از نظر مذهبی و فرهنگی غیرمجاز تلقی می‌شود.» بگیخانی در شعر «پیاوانی هوزه‌که‌م» (مردان قبیله‌ام) از مجموعه «دوێنه‌ی سبه‌ینێ» (دیروز فردا، ۱۹۹۵)، به انتقاد از سلطه مردان بر زنان، به ویژه رفتارهای جنسی پذیرفته‌شده در جامعه کردی می‌پردازد، جایی که زنان توسط مردان مورد سوءاستفاده قرار گرفته و به عنوان شیء جنسی در نظر گرفته می‌شوند. برای نخستین بار در نوشته‌های زنان کرد، اشاره‌ای آشکار به زنان به عنوان وسیله‌ای برای ارضای نیازهای جنسی مردان می‌شود، نه به عنوان شریک برابر. بگیخانی ایده جدید و بسیار بحث‌برانگیزی را در شعر کردی مطرح می‌کند که به «زنان به عنوان ناموس ملت» معروف است. او به تعهد مادران کرد به حفظ بکارت دخترانشان تا زمان ازدواج اشاره می‌کند که ظاهراً با مفهوم ناموس مرتبط است:

ژنه‌کانیان ده‌بن به دایك و بیر له كچێنی كچه‌كانیان ده‌كه‌نه‌وه...
پیاوه‌كان ده‌بن به باوك و بیر له كوڕه‌كانیان ده‌كه‌نه‌وه
پیاوانی هۆزه‌كه‌م به فیزیوه ده‌ست درێژ ده‌كه‌ن و له كه‌ڵێنه‌ ته‌ڕه‌كانی
له‌شیان قه‌فه هێز و قه‌فه شه‌ره‌ف ده‌ڕننه‌وه و ده‌یكه‌ن به موڵكی كوڕه‌كانیان.

ترجمه:
زنان مادر می‌شوند و مراقب بکارت دخترانشان هستند...
مردان پدر می‌شوند و مراقب پسرانشان
مردان قبیله‌ام با غرور دست دراز می‌کنند و از نواحی مرطوب بدنشان
دسته‌های نیرو و ناموس را درو می‌کنند و آن‌ها را ملک پسرانشان می‌کنند.

در این اشعار، ارزش و ناموس زن به بکارت او و کسب احترام از خانواده، همسر و جامعه گره خورده است؛ در مقابل، مردان رفتاری برتر و مردانه از خود نشان می‌دهند و همین تعصب را در فرزندان خود پرورش می‌دهند. بگیخانی با انتقاد از این دیدگاه جنسیتی و تأکید بر عقب‌ماندگی آن، تجربیات واقعی زنانی را که با آن‌ها ملاقات کرده است، به عنوان ماده اصلی شعر خود به تصویر می‌کشد.

آثار و فعالیت‌های دیگر بگیخانی

بگیخانی در «ڕه‌نگی خۆڵ» (رنگ خاک، ۲۰۰۵)، منظومه‌ای حماسی که با همکاری شاعر کرد دلاوه‌ر قه‌ره‌داغی سروده است، واقعه اول فوریه ۲۰۰۴ را به تصویر می‌کشد، زمانی که دو حزب اصلی سیاسی کرد در هه‌ولێر (کردستان جنوبی) مورد حمله یک گروه افراطی اسلامی قرار گرفتند و ده‌ها کشته برجای گذاشت. این شعر عمدتاً بر هویت ملی متمرکز است که بگیخانی با افتخار آن را در آغوش می‌گیرد و برای سازگاری آن در یک دولت مستقل تلاش می‌کند. «زه‌نگوڵی وتن» (زنگ‌های گفتار، ۲۰۰۶) مجموعه‌ای از اشعار است که از تجربیات شخصی بگیخانی در زمینه‌هایی چون کودکی، عشق، نسل‌کشی انفال، قتل‌های ناموسی و سرکوب زنان تحت سلطه پدرسالاری کرد الهام گرفته شده است. پرداختن به مسائل جامعه پدرسالار کرد، این اثر را در دفاع از حقوق زنان و مبارزه با خشونت و نابرابری جنسیتی نوآورانه و بحث‌برانگیز می‌کند. این مضامین پس از سال ۱۹۹۱، به دنبال کمپین‌های آگاهی‌بخشی جنسیتی سازمان‌های زنان کرد و همچنین فعالیت‌های آگاهی‌دهی در زمینه برابری جنسیتی و حقوق بشر، در شعر زنان توسعه یافت. صلاح حسین‌پور، نویسنده کرد، استدلال می‌کند که «زنگ‌های گفتار، تصویر زندگی نزند، زنگ رنج‌های زنان، جنگ، مهاجرت، تبعید، مبارزه با زندگی و مرگ و شورش است.»

بگیخانی خواستار تغییر نقش زنان در جامعه و شکستن فضای حاشیه‌ای است که همتایان مرد برای نویسندگان زن تعیین کرده‌اند. او با حذف عمدی صدها زن بااستعداد در ادبیات کردی مبارزه می‌کند و به وضوح با نظریه و دستور کار فمینیستی انگلیسی-آمریکایی همسو است. از اوایل دهه ۱۹۹۰، بگیخانی و سازمان‌ها و فعالان فمینیست برای پایان دادن به خشونت و قتل‌های ناموسی در کردستان جنوبی تلاش کرده‌اند.

«جه‌سته‌م هی ئێوه نییه» (بدنم مال شما نیست) که در مجموعه «زه‌نگوڵی وتن» (زنگ‌های گفتار) آمده، یکی از نوآورانه‌ترین اشعار بگیخانی است. «تأثیر فرهنگ غرب و ایدئولوژی فمینیستی بر تخیل شاعرانه بگیخانی» به وضوح در این شعر نمایان است. در این شعر، زنی بدن خود را در جامعه‌ای که آزادی اندیشه و حرکت زنان را نمی‌پذیرد، بازپس می‌گیرد:

در کودکی‌ام
آموختم با خود آشتی کنم
دشت پاییزی پر از وزش باد
بدنم از آنِ خودم شد
آنگاه در میان
نهالی کاشتم
نهال آزادی
اما من یک نفر بودم – و آن‌ها همه.

در این شعر، بگیخانی فرهنگ فمینیستی را وارد شعر کردی کرده و برای «آزادی بدن، خودنمایی، بیان و اعمال اراده آزادانه زن در انتخاب شریک زندگی و بر اساس چه معیارهایی» درخواست می‌کند. مضامین اصلی شعر او شامل آسیب‌های روحی وارده بر خانواده و ملت او، به ویژه در دهه گذشته در وطن یا دیاسپورا و همچنین اشتیاق به وطن است. بگیخانی در صف مقدم فعالان حقوق زنان کرد و جنبش زنان قرار دارد و در عین حال به دنبال یک شغل دانشگاهی است.

دیلسوز هه‌مه در سال ۱۹۶۸ در سلیمانیه (کردستان جنوبی) به دنیا آمد و از سال ۱۹۹۷ در تبعید در هلند زندگی می‌کند. تحول نقش زنان، رهایی از نظام پدرسالارانه و حاکمیت هژمونیک آن بر جامعه، هسته اصلی شعر او را تشکیل می‌دهد. هه‌مه به نسل شاعران زن کردی دهه ۱۹۹۰ تعلق دارد؛ شاعران زن کرد که پس از قیام ۱۹۹۱ در کردستان جنوبی ظهور کردند. او تاکنون دو مجموعه شعر منتشر کرده است: «له کۆتاییدا بیرم که‌وته‌وه ته‌ماشای خۆم بکه‎م» (در پایان به یاد آوردم به خودم نگاه کنم، ۱۹۹۶) که در سوئد منتشر شد و «له پاییزێکدا ده‌مخوازیێت» (در پاییزی مرا خواستگاری می‌کند، ۲۰۰۹) که در سلیمانیه منتشر گردید. علاوه بر این، او مقالات متعددی در روزنامه‌های کردی، از جمله مجله «کوردستانی نوێ»، در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی جاری در جهان عرب و مسلمان منتشر کرده است. هه‌مه به عنوان یک فعال حقوق زنان و فمینیست، بارها در رسانه‌های کردی ظاهر شده و صدای قربانی شدن زنان در حوزه‌های خصوصی و عمومی توسط نظام پدرسالارانه سختگیر را به گوش دیگران رسانده است. همچنین بسیاری از اشعار او در مجلات کردی به چاپ رسیده است. شعر هه‌مه بازتاب‌دهنده اشتیاق او به وطن و خاطرات آن است؛ اشعار او حاصل یک دوره دشوار است که از سرکوب سیاسی، نظامی و قومی کردها توسط رژیم بعث عراق برآمده است.

هه‌مه، به عنوان یکی از مهم‌ترین شاعران زن نسل خود که ویژگی‌های جدیدی به شعر مدرن زنان کرد افزوده، می‌گوید: «جامعه ما پر از زنانی است که در زندگی بدرفتاری می‌شوند و زندگی خود را با خانه‌داری و تربیت فرزندان در مرزهای یک خانه دلگیر آغاز و به پایان می‌رسانند. آن‌ها زندگی خانگی را می‌گذرانند و مانند مردگان بدون اینکه بدانند زندگی چیست و چه بوده، آن را ترک می‌کنند.» به گفته مقدم، هه‌مه استدلال می‌کند که «تفکیک جنسیتی که بر اساس حدیث نیز مشروعیت یافته است، بخشی از نظام جنسیتی اسلامی است.» او معتقد است که نظام وحشیانه پدرسالاری به شدت در سنت‌های اسلامی ریشه دوانده است، به طوری که نقش زن به طور عمیق با خانه‌داری، بارداری و مراقبت از کودکان مرتبط است و در نتیجه، آزادی او محدود به دیوارهای خانه است. در همین حال، مردان نقش پیشروی در خانواده دارند و به طور گسترده‌ای در حوزه عمومی پذیرفته می‌شوند، زیرا به اشتباه تصور می‌شود که آن‌ها دارای مغز عملی هستند و بنابراین می‌توانند در حوزه‌های خصوصی و عمومی اقتدار بی‌چون و چرا داشته باشند. هه‌مه بیان می‌کند که:

با وجود این واقعیت که ارزش انسانی زنان در عمل به زندگی و نقش اجتماعی‌شان کمتر از مردان است، زیرا در زندگی عمومی با آن‌ها نابرابرانه رفتار می‌شود، آن‌ها در عین حال یک موجود، یک بدنی هستند که نماینده شرافت و اعتبار اجتماعی است.

«گوناهی زیوین» (گناه نقره‌ای)، در اولین مجموعه شعر هه‌مه، در مورد عشق است و داستان زوجی را روایت می‌کند که مخفیانه با هم ملاقات می‌کنند. به طور خاص، هه‌مه ترس دختر از پیامدهای وخیم قریب‌الوقوع را در صورت کشف رابطه او توسط خانواده و قبیله‌اش توصیف می‌کند:

می‌ترسم که مرا ببوسی
بوی گونه‌ات
برگ علفِ نفسی از تو
قطره‌ای عطر انگشتی
روی موهایم بماند و-
مشک این بوسه بهشتی به بینی سنگی بخورد،
این خبر در میان قبیله‌ی نابینایان
دهان به دهان پخش شود،
آه، این خبر ابری که قلب عشیره را سیاه می‌کند!
آه، این گناه برفی که دیوار شنیدن را می‌شکافد و-
دهان آن را به گوش می‌رساند
و گوش در قلب قبیله دوزخی برایم برپا می‌کند!
شاید به دنبالم بگردند:
تا علف موهایم را ریشه‌کن کنند
تا هر دو لبم را بسوزانند.

موضوع غالب ترس در شعر او به وضوح از زبان یک زن آشکار می‌شود. مجازات نافرمانی از نقش‌های پدرسالارانه می‌تواند شرم‌آور یا وحشتناک باشد، زیرا می‌تواند به معنای شکنجه یا حتی مرگ باشد. این موارد شامل سوزاندن لب‌های او به دلیل بوسیدن یک مرد و بی‌حرمتی به نام خانواده است. مجاب استدلال می‌کند که پس از قیام ۱۹۹۱ در کردستان جنوبی، خشونت و قتل‌های ناموسی علیه زنان افزایش یافت. از قضا، این همان سطح خشونت و سرکوبی است که رژیم بعث علیه کردها اعمال می‌کرد. مجاب نتیجه می‌گیرد که «زنان کرد که از سیاست‌های جنسیتی پدرسالارانه رژیم بعث رهایی یافته بودند، اکنون با پدرسالاری سنتی جامعه کرد و دولت جدید در تضاد بودند. دهه‌ها جنگ و به ویژه نسل‌کشی انفال در سال ۱۹۸۸، ساختار جامعه کرد را از هم گسیخت و خشونت پدرسالارانه را در همه جا رها کرد.» هه‌مه بیان می‌کند که ارتباط هویت جنسی، رفتار و شخصیت زنان با ناموس خانواده، منجر به محدودیت آزادی‌های اجتماعی و مدنی شده است. او در آثار خود مصمم است که هویت جنسیتی را تجزیه کرده و از حقوق زنان به نحو مناسبی محافظت کند. به عنوان مثال، هه‌مه در شعر «ناو» (اسم، ۱۹۹۳)، درباره عشق ایده‌آل و احترام متقابل می‌نویسد؛ سبک خیالی شاعر به وضوح از عدالت اجتماعی بین زنان و مردان – بین عاشق و معشوق – دفاع می‌کند.

کلماتش را به وضوح می‌شنوم:

«حیف است که نتوانم تو را ببیند آه، چه اسمی جادویی است!» من مطمئنم خوشبخت‌ترین زن هستم که مردی چون تو مرا دوست دارد و خوشبخت‌تر از این نمی‌توانم باشم که اجازه داده‌ای دوستت داشته باشم.

در اینجا، صداهای زن و مرد در ابراز عشق برابر است و به همین دلیل، این تصویر غیر استثماری از عشق و روابط عاشقانه، به‌عنوان یک پدیده نو در شعر زنان کرد، قابل توجه است.

دومین مجموعه شعر هه‌مه، «له پاییزێکدا ده‌مخوازیێت» (در پاییزی مرا خواستگاری می‌کند) (۲۰۰۹)، به موضوعاتی می‌پردازد که به وضوح سرنوشت دردناک زنان در جامعه کرد را بازگو می‌کند. اولین شعر این مجموعه، «نێوه‌ندی ده‌سته‌کان» (میان دستان)، داستان دو دلداده است که به‌طور پنهانی یکدیگر را ملاقات می‌کنند. این رابطه به طرز غم‌انگیزی به پایان می‌رسد زمانی که دو عاشق رابطه جنسی برقرار کرده و دختر بکارت خود را از دست می‌دهد. تنها با مرگ این دو عاشق به دست مردان خانواده‌اش، نام خانوادگی او از لکه ننگ پاک خواهد شد. این شعر، همچون بسیاری از اشعار دیگر هه‌مه، نشان‌دهنده حمایت او از ارزش‌های فمینیستی و دفاع از حقوق و آزادی‌های انسانی زنان است. تجربیات بین‌فرهنگی او که سال‌ها در غرب زندگی کرده است، در آثارش به شکل نظریه‌های فمینیستی انگلیسی-آمریکایی و حذف عمدی قراردادهای جنسی مردانه و زنانه و مرزهای سنتی بین آن‌ها، نمایان است.

شعر شاعران زن کرد در وطن:

شعر زنان کرد در وطن‌شان با محدودیت‌های پدرسالارانه‌ای مواجه است که در شعر دیاسپورا آشکارا مشاهده نمی‌شود. از این رو، در اشعار این شاعران، توصیف‌های حس‌آمیز از مبارزات و دردهای زنان وجود دارد. این شاعران شجاع، شعر را برای پیشبرد حقوق زنان و صدای رنج‌ها و بی‌عدالتی‌هایی که متحمل شده‌اند، می‌سرایند. رئوف محمودپور، منتقد کرد، بیان می‌کند که شاعران زن خلأیی را در ادبیات مدرن کرد پر کرده‌اند و با وجود چالش‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در کردستان جنوبی بر سر راهشان قرار دارد، موفق شده‌اند که روند ادبیات کرد را حفظ کنند. «شاعران وطن» با فعالیت‌های خود در تولید شعر، نقشی کلیدی در اصلاح شرایط اجتماعی ایفا می‌کنند که بر حقوق زنان سنگینی می‌کند. شعر آن‌ها بدون هیچ مانعی از مرزهای ملی و محدودیت‌های فرهنگی عبور می‌کند و می‌تواند به‌عنوان عوامل تعیین‌کننده و کاتالیزورهای مؤثری برای تغییرات واقعی عمل کند.

یکی از این شاعران که‌ژال ئه‌حمه‌د، در سال ۱۹۶۷ در کرکوک به دنیا آمد و جزء نسل شاعران زن کرد است که از دهه ۱۹۹۰ شروع به انتشار شعر کرده‌اند و هنوز هم آثار جدیدی منتشر می‌کنند. عبدالله می‌گوید او تلاش کرد متفاوت باشد که ویژگی اصلی ادبیات متعهد است. شعر او در غرب شناخته شده است و در سال ۲۰۰۵ مجموعه‌ای از اشعارش به نروژی ترجمه و با عنوان «Erobringr» (فتوحات) منتشر شد. «دیوانی که‌ژال ئه‌حمه‌د» (مجموعه اشعار که‌ژال ئه‌حمه‌د، ۲۰۰۶) آخرین مجموعه شعر اوست که شامل تمام اشعار فمینیستی منتشر شده قبلی او می‌شود. او از سال ۱۹۸۶ شعر را آغاز کرد، اما اشعارش که در دهه ۱۹۹۰ سروده شده بودند تا اوایل دهه ۲۰۰۰ منتشر نشدند. او علاوه بر شاعری، یک نویسنده برجسته و روزنامه‌نگار فعال در کردستان جنوبی است و یکی از فعال‌ترین اعضای جنبش فمینیستی بیداری به شمار می‌رود.

ئه‌حمه‌د در عرصه سیاست هم فعال بوده و به مقام سردبیری روزنامه «کوردستانی نوێ» (وابسته به حزب اتحادیه میهنی کردستان) رسیده است. کتاب‌های او، مانند «کتیبی ژن» (کتاب زن، ۱۹۹۹)، شامل مقالاتی در مورد ادبیات مدرن، جامعه و سیاست کرد است. او تا به امروز پنج دفتر شعر در سلیمانیه منتشر کرده است که شامل: «به‌نده‌ری به‌رمودا» (بندر برمودا، ۱۹۹۹)، «وته‌کانی وتن» (سخنان گفتار، ۱۹۹۹)، «له‌گه‌ڵ ئه‌ودا» (قهوه‌ای با او، ۲۰۰۱)، «ئاوێنه‌م شکاند» (آینه را شکستم، ۲۰۰۴) و آخرین کتاب او «له نیشتیمانی تیرۆرا، جاده‌م له پیاو خۆشتر ئه‌وێ!» (در سرزمین ترور، خیابان را بیشتر از مرد دوست دارم! ۲۰۰۱) است. او بی‌پروا علیه برتری مردان و فرودستی زنان مبارزه کرده است و به همین دلیل به‌عنوان سرکش‌ترین شاعر زن کرد شناخته می‌شود. په‌له‌وان، نویسنده داستان کوتاه، تأیید می‌کند که «پس از مستوره کردستانی، ئه‌حمه‌د شجاع‌ترین زنی است که درباره احساسات زنانه و بدن آن‌ها نوشته است.» گزارشی از روزنامه هفتگی بدیرخان بیان می‌کند که که‌ژال ئه‌حمه‌د «دردهای شدیدی را از سوی جامعه کرد متحمل شده است.» شعر او نماینده صدای متضادی است که با سرکشی نظام پدرسالارانه را رد می‌کند. به‌ویژه در اشعار اولیه‌اش، او به بی‌عدالتی‌های تحمل‌شده ناشی از ساختار کنترل‌شده جامعه کرد پرداخته است.

چومان هردی، شاعر و فعال کرد، می‌گوید:

[ئه‌حمه‌د] یکی از شاعران زن برجسته در کردستان است... برخلاف دیگر شاعران زن که صدایشان رام شده و به شیوه شاعران مرد می‌نوشتند که‌ژال ئه‌حمه‌د جسور بود و جهان را به همان شکلی که می‌دید، می‌نوشت. او به خوبی ارتباط بین ستمی که به‌عنوان یک زن و سرکوبی که به‌عنوان یک کرد در عراق متحمل شده است را به تصویر می‌کشد. در جامعه‌ای پدرسالار که هر آنچه مربوط به بدن زن است تابو محسوب می‌شود، او خواسته‌ها و آرزوهای زنان را می‌نویسد. صدای شاعرانه او نه تلخ و نه خشمگین، بلکه سرشار از طنز و شوخ‌طبعی دلنشین است.

او با شجاعت تجربیات تحمل‌شده توسط زنان را به تصویر می‌کشد و این تجربیات را از دیدگاه زنانه می‌نگرد. همان‌طور که مونتفیوره در مقاله «هویت فمینیستی و سنت شاعرانه» بیان می‌کند:

«آیا مشکل اصلی فمینیست‌ها این است که زبان موجود برای بیان تجربه زنان کافی نیست؟» پاسخ فمینیستی به‌نظر می‌رسد یک نه واقعی باشد (زیرا زنان می‌توانند خود را بیان کنند) که با یک بله ایده‌آلیستی مقابله می‌شود (زبان مردسالارانه زنان را خاموش می‌کند).

در این راستا، ئه‌حمه‌د از طریق صداهای زنانه (زبان و تجربیات)، تلاش دارد عینیت‌بخشی به زنان در آن جوامع را ملموس سازد – بدون اینکه بخواهد از شعر مردانه استفاده کند. او به‌ویژه از قتل‌های ناموسی در جامعه خود آزرده‌خاطر است و آن‌ها را «تروریسم» علیه زنان می‌داند که شاخۀ خودپرستی مردانه است و بهانه‌ای برای محروم کردن زنان از حقوق اساسی انسانی‌شان؛ بنابراین، سومین دفتر شعر او، «له‌گه‌ڵ ئه‌ودا» (قهوه‌ای با او، ۲۰۰۱)، به این موضوع پرداخته است. او در شعر «له نیشتیمانی تیرۆرا، جاده‌م له پیاو خۆشتر ئه‌وێ!» (در سرزمین ترور، خیابان را بیشتر از مرد دوست دارم! ۲۰۰۱) می‌گوید:

خیابان هیچ خواسته‌ای از من نداشت
در حالی که تمام زیبایی را به من هدیه داد
آن دست‌های دراز و زمختش
به خون هیچ زنی سرخ نبود
بنابراین، وقتی به ایستگاه زنان‌کش می‌رسم
چنین احساس می‌کنم
که خیابان را بیشتر از مرد دوست دارم.

او با مقایسه بی‌رحمی مردان با خیابان بی‌جان و در عین حال پرخطر، آن را زیبا می‌خواند و – با تمام بی‌جانی‌اش – کمتر خودخواه و بی‌رحم‌تر از مردان می‌داند.

در شعر «به‌ ته‌نیا» (تنها)، زنان در روابطشان به‌طور صادق و رمانتیک به تصویر کشیده می‌شوند. آن‌ها مردان را در مرکز زندگی خود قرار می‌دهند، در حالی که مردان خودخواه و خودشیفته هستند و زنان را دارایی شخصی خود می‌دانند و مالکیت کامل بدن آن‌ها را در اختیار دارند. این شعر بازتابی از واقعیت تلخ و گسترده اجتماعی است که فقدان عشق صادقانه در زندگی زنان را منعکس می‌کند.

قدرت گفتمان شاعرانه فمینیستی قه‌ره‌داغی در تصویر قوی و مصممی از ستم اجتماعی نهفته است: انتظارات اجتماعی از نقش زنان پیش از ازدواج، انتظارات خانواده‌های سنتی از عروس‌ها و پیامدهای از دست دادن بکارت. در جامعه کردی، بکارت زن نماد ناموس و تقدس هر خانواده‌ای محسوب می‌شود و تأثیر زیادی بر جایگاه افراد خانواده او دارد. حفظ آن تا زمان ازدواج از اهمیت بالایی برخوردار است و از دست دادن آن پیش از ازدواج می‌تواند به قیمت جان زن تمام شود. شاعر با بیان اینکه «در این عصر پاسداری از حقوق بشر، ئه‌حمه‌د آرزو دارد که او و هموطنانش به عنوان «انسان‌هایی» زندگی کنند که حقوقشان تضمین شده باشد»، ماهیت فعالیت فمینیستی خود را روشن می‌کند. شاعر سارا عومر در مصاحبه‌ای با روزنامه هه‌ولێر در کردستان جنوبی می‌گوید: «گاهی اوقات که‌ژال ئه‌حمه‌د آشکارا در شعری دردهایش را بیان می‌کند و تقصیر را بر گردن جامعه، نظام سیاسی، رهبری، تبعیض و پدرسالاری می‌اندازد.» شعر او با شجاعت از طریق توانمندسازی زنان و اصلاح و مدرن‌سازی جامعه کرد، خواستار برابری جنسیتی است.

قه‌ره‌داغی مه‌هاباد، در سال ۱۹۶۶ در کرکوک به دنیا آمد و در سال ۲۰۲۰ درگذشت. او یکی از پرکارترین شاعران زن کرد بود که به نسل شاعران زن کرد دهه ۱۹۹۰ تعلق داشت. قه‌ره‌داغی علاوه بر شاعری، رمان‌نویس، نویسنده داستان کوتاه، منتقد ادبی برجسته، مترجم، روزنامه‌نگار و چهره‌ای پیشرو در جنبش حقوق زنان کرد بود. او به شدت به ملی‌گرایی کرد اعتقاد داشت و همین امر باعث شد در سال ۱۹۸۰ توسط رژیم بعث عراق بازداشت و به مدت یک سال زندانی شود. قه‌ره‌داغی در سال ۱۹۹۳ کردستان جنوبی را به مقصد سوئد ترک کرد و در آنجا به انتشار شعر پرداخت و در سال ۲۰۰۵ به وطن خود بازگشت. او سپس به عنوان مشاور دولت اقلیم کردستان در امور زنان و مسائل مربوط به جنسیت وارد عرصه سیاست شد. قه‌ره‌داغی با توانمندی خود در اجرای حقوق زنان، تأثیر سازنده‌ای بر تغییر نگرش جامعه کرد به برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان داشت. او در اواخر دهه ۱۹۷۰ شروع به سرودن شعر کرد و اولین شعر خود را در روزنامه هاوکاری در سال ۱۹۸۰ منتشر کرد. او در اوایل دهه ۱۹۹۰ شروع به انتشار آثار شعری خود کرد، هم در وطن و هم در دیاسپورا که او را به دو حوزه خلاقیت پیوند می‌داد. قه‌ره‌داغی شش دفتر شعر به ترتیب زیر منتشر کرده است: «نه‌خشه‌ی دواڕۆژی کرێکار» (نقشه آینده کارگر، ۱۹۹۲، هه‌ولێر)، «پانۆراما» (پانوراما، ۱۹۹۳، سوئد)، «ساخ کێڵگه‌ی گه‌نمه‌سامیه» (کوه مزرعه ذرت است، ۱۹۹۴، سوئد)، «میدالیا» (مدال، ۱۹۹۵، سوئد) و پنجمین اثر، گردآوری تمام اشعار قبلی او با عنوان «هاجه‌ی ڕۆ» (تندر روح، ۱۹۹۹، سلێمانی) و در نهایت «هێسوی عه‌شق» (دسته عشق، ۲۰۰۴، هه‌ولێر). قه‌ره‌داغی مخالف ساختارهای اجتماعی، فرهنگ، نظام‌ها، باورها و ارزش‌هایی است که جامعه‌اش را به اسلام پیوند می‌دهند و به شدت به یک جامعه سکولار اعتقاد دارد؛ به همین دلیل است که او را یک شورشی می‌نامند.

شعر قه‌ره‌داغی تا سال ۲۰۰۳ به مسائل جنسیتی در جامعه کرد نمی‌پردازد؛ اما پس از انتصاب به عنوان مشاور دولت اقلیم کردستان، دغدغه‌های مربوط به جنسیت در آثار او پدیدار می‌شود و از آن زمان به بعد، تمرکز خود را بیشتر بر ستم بر زنان قرار می‌دهد و به‌طور جدی با سلطه مردانه در جوامع پدرسالارانه مبارزه می‌کند. حسن، منتقد ادبی کرد، ادعا می‌کند که «شعر مهاباد قه‌ره‌داغی با دو بال عظیم پرواز می‌کند، بال شورش و بال سرپیچی.» در شعر او، ژانرها و مضامین متنوعی یافت می‌شود، اما بیشتر تمرکز بر خاطرات وطن و کودکی، حس نوستالژی و درگیری‌ها و فجایع زندگی مردمش است. علاوه بر این، مسائل سیاسی از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳ در آثار او گنجانده شده است و این مضامین غالباً در شعر کردی دیاسپورای غربی مورد توجه قرار می‌گیرند؛ بنابراین، در مجموعه «میدالیا» (۱۹۹۵)، «هر آنچه قبلاً درباره مضامین قه‌ره‌داغی گفته شده، هنگام آغاز سفری در میان تنوع اشعار این کتاب به ذهن خواننده خطور می‌کند.» همان‌طور که روژبه‌یانی می‌گوید، «مهاباد بدبختی‌های جنگ عراق-کویت و جنگ‌های ائتلاف تحت رهبری آمریکا علیه عراق را تجربه کرده است؛ او حمله شیمیایی به حلبچه را دیده و دردهای انفال را تحمل کرده است.» پس از سقوط رژیم بعث (۲۰۰۳)، قه‌ره‌داغی نگرانی‌های خود را در مورد زنان کرد، مبارزات ناشی از پدرسالاری، قتل‌های ناموسی و نابرابری جنسیتی ابراز کرد.

شعر «لێره‌ و له‌یه‌شم!» (من هم اینجا و هم آنجا هستم! ۲۰۰۳) از دیدگاه فمینیستی شاعر الهام گرفته است؛ دیدگاهی که جنبه‌ای مثبت ندارد و بر ورطه‌های ایدئولوژیک جامعه کرد که زنان را محدود می‌کند، نارضایتی شدیدی از شکاف جنسیتی و ایدئولوژی جنسیتی مردانه متمرکز است. قه‌ره‌داغی استدلال می‌کند که او موجودی کم‌ارزش‌تر نیست، بلکه برعکس، او می‌تواند امور جامعه را به خوبی مردان اداره کند.

من زنم، ثروتمند از خاطره،
غنی از خیال!
اما فقیر از فراموشی و غفلت!

آخرین دفتر شعر قه‌ره‌داغی، «هێسوی عه‌شق» (دسته عشق، ۲۰۰۴)، در دوران زندگی او در دیاسپورا سروده شده است. این اثر به مسائل مربوط به سنت‌های پدرسالارانه کرد و قتل‌های ناموسی تمرکز دارد. عنوان کتاب نام قربانی یک عمل شنیع، «هێشو» (دسته)، دختر جوانی است که توسط پدرش برای حفظ ناموس خانواده به قتل رسیده است. در این شعر، قه‌ره‌داغی نگرانی‌های خود را در مورد نظام جنسیتی مردانه سنتی و پیامدهای تلخ آن بر زندگی و آزادی زنان بیان می‌کند. بی‌رحمی ناموس کرد که «در رفتار جنسی زنان خانواده تجسم یافته است»، به نمایش گذاشته می‌شود. قه‌ره‌داغی علیه تعهدات به سنت‌هایی که منجر به خشونت و قتل زنان می‌شود، استدلال می‌کند و خواستار برابری و ملاحظه است. او در «هێسوی عه‌شق»، این قتل‌ها را تحت لوای نفرت شدید از پاییز نفرین می‌کند، زیرا احتمالاً هێشو در آن فصل به قتل رسیده است:

چقدر از پاییز بیزارم! چقدر!
چقدر از این اکتبر بی‌ثمر ناراضی‌ام، چقدر!
که عشق را دسته دسته از بین می‌برد!
که رنگ‌های بلورین رویا را دگرگون می‌کند!
ای مرد، چقدر خودشیفته‌ای!

در مجموعه شعر «هێسوی عه‌شق» (دسته عشق، ۲۰۰۴)، قه‌ره‌داغی بر چالش‌هایی متمرکز می‌شود که بسیاری از زنان در جامعه کرد با آن روبه‌رو هستند. او دغدغه‌ها و موانع پیش‌روی زنان را به زبانی ساده و بی‌پیرایه بیان می‌کند، بدون اینکه از اصطلاحات پیچیده یا تخصصی استفاده کند. در این راستا، قه‌ره‌داغی تأکید می‌کند که «زن باید مسئولیت کامل و آگاهانه کلمه نوشته شده را بر عهده بگیرد» که به معنای وضوح بیان است؛ در این‌جا، هدف او آن است که هیچ ابهامی در پیام وجود نداشته باشد.

شعر «خۆشه‌ویستی له ده‌ڤه‌ری گوناه دا» (عشق در منطقه گناه) نیز در همین راستا (و مشابه شعر قبلی) بر تمایلات قه‌ره‌داغی تأکید دارد. او بیان می‌کند که جامعه عشق را تنها در محدوده روابط خصوصی و میان افراد متأهل می‌بیند و به هیچ وجه از ابراز عمومی آن استقبال نمی‌کند. در این زمینه، قه‌ره‌داغی مذهب را به دلیل محدودیت‌هایش در برابر ابراز عشق مورد سرزنش قرار می‌دهد و تصریح می‌کند که عشق یکی از مقدس‌ترین تجلیات اعتقاد است، اما در عین حال مجازات و عذاب برای کسانی که عاشق می‌شوند، جزئی از اصول سختگیرانه مذهبی جامعه او هستند. او با بیان اینکه عشق یک حق انسانی است و زنان از طریق آن پیام صلح را می‌آورند، قدرت مذهبی را به چالش می‌کشد:

عشق! تو پیام همیشه گشوده زنان هستی! تو تنها باور تغییرناپذیر منی!

در آخرین آثار خود (از سال ۲۰۰۳ به بعد)، قه‌ره‌داغی در پیام‌هایش همچنان به همان خط مشی‌ پیشین پایبند است.

نتایج نهایی

تحلیل اشعار تعدادی از شاعران زن برجسته کرد، نشان‌دهنده اراده مصمم آن‌ها برای پرداختن به مسائل چالش‌برانگیز در فرهنگ و جامعه کرد است. این شاعران با پردازش موضوعاتی تابو مانند حقوق زنان، قتل‌های ناموسی، خشونت، جنسیت، نوستالژی و خاطرات وطن که اغلب تحت فشار درگیری‌ها و آوارگی قرار دارد، نوآوری‌های موضوعی بسیاری معرفی کرده‌اند. این شاعران از مناطق مختلف کردستان جنوبی می‌آیند. برخی از آن‌ها هنوز در وطن خود هستند و برخی در دیاسپورا، یا در هر دو – که این وضعیت پیچیدگی‌هایی را از تلفیق فرهنگ‌ها و جهان‌های ادبی مختلف، یعنی غرب و خاورمیانه، به تصویر می‌کشد. در نهایت، این شاعران زن کرد نقش برجسته‌ای در تأسیس و گسترش شعر فمینیستی کردی سورانی در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۹ ایفا کرده‌اند.

این بازه زمانی هم‌زمان با آزادی کردستان جنوبی از رژیم بعث است که صدای زنان را سرکوب کرده بود و مانعی بزرگ در مسیر پیشرفت‌های شاعرانه آن‌ها به شمار می‌رفت. کردها به‌عنوان مردمی بی‌دولت شناخته می‌شوند که تحت خطر پاکسازی قومی و جنایات جنگی قرار دارند و از حقوق فرهنگی و هویتی خود محروم بوده‌اند. این عوامل به‌طور قطع نقش مهمی در رنج‌های زنان داشته و به تقویت جامعه‌ای مردسالار کمک کرده‌اند.

با این حال، هنگامی که زنان کرد پس از دهه‌ها سکوت آزادی‌های بیشتری به دست آوردند، تولیدات شاعرانه آن‌ها به اوج‌های جدیدی رسید. زمینه‌های ادبی زنان کرد به کسانی که برای شمولیت در جامعه مبارزه می‌کنند، صدایی بخشید و بدین‌ترتیب آگاهی را در جامعه کرد گسترش داد. این پژوهش با تمرکز بر شاعران مقیم در وطن و دیاسپورا، مانند بگیخانی، نادیر، هه‌مه، ئه‌حمه‌د و قه‌ره‌داغی که اشعارشان توجه زیادی از سوی محققان جنوب جهانی به خود جلب نکرده است، استدلال می‌کند که این شاعران زن نه تنها در سطح محلی بلکه در مقیاسی بسیار وسیع‌تر از طریق به تصویر کشیدن دردها و نگرانی‌های بومی خود، نقش حیاتی ایفا می‌کنند. همان‌طور که قه‌ره‌داغی بیان می‌کند:

فمینیسم، الگویی برای برابری و تعادل میان زن و مرد است. هدف آن به چالش کشیدن تفاسیر و درک‌های نادرست است که منجر به تبعیض جنسیتی می‌شود و انسان‌ها را بر اساس جنسیت بیولوژیکی‌شان طبقه‌بندی کرده و مردان را موجودات برتر و زنان را موجودات پست‌تر می‌شمارد. شاعران زن تحصیل‌کرده در برابر بی‌عدالتی‌های جنسیتی ایستادگی می‌کنند و انقلاب‌های ایدئولوژیکی را در جامعه خود ایجاد کرده و به تبع آن به اخلاقیات جهانی مهم‌تری پرداخته‌اند که نیاز به تغییر دارد.




نظر شما درباره این مقاله:







 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net