شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - Saturday 16 August 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 10.08.2025, 21:40

این قسمت: ویلیام شکسپیر

نگاهی شوخ طبعانه به زندگی نویسندگان


برگردان: علی‌محمد طباطبایی

همسر شکسپیر در روز عروسی‌شان چندین ماهه باردار بود - و او آخرین زنی نبود که فرزندی از این شاعر به دنیا آورد.

۲۳ آوریل هم یکی از شادترین و هم غمگین‌ترین روزها در تاریخ ادبیات است. این همان روزی است که در سال ۱۵۶۴ ویلیام شکسپیر متولد شد (اگر به این فرضیه منطقی اعتقاد داشته باشید که تولد او سه روز قبل از غسل تعمیدش بوده) و همچنین روزی است که پنجاه‌ و دو سال بعد در همان روز درگذشت. ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ همچنین روز درگذشت میگل د سروانتس (Miguel de Cervantes) است، اما قطعاً حتی نویسنده دن کیشوت هم با افتخار می‌پذیرفت که توسط مردی که بزرگترین نویسنده تاریخ شناخته می‌شود، تحت‌الشعاع قرار گیرد.

شکسپیر دقیقاً در یک خانواده اشرافی متولد نشد. پدرش، جان، یک دستکش‌ساز موفق بود که گاهی با قانون مشکل پیدا می‌کرد. او به دلیل نگهداری توده کود در مقابل خانه خانواده‌اش جریمه شد و به دلیل فروش پشم در بازار سیاه تحت پیگرد قرار گرفت. زمانی که عضو محترم شورای شهر بود، شکسپیر پدر به تدریج شاهد کاهش موقعیت اجتماعی خود بود تا جایی که درخواست او برای دریافت نشان خانوادگی توسط کالج هرالدز (College of Heralds) رد شد. ویلیام شکسپیر بعدها در جایی که پدرش شکست خورده بود موفق شد و شعار «Non sanz droit» («نه بدون حق») را انتخاب کرد که نشان می‌دهد او هنوز از نحوه برخورد با پدرش عصبانی بود.

جزئیات زندگی اولیه این شاعر بزرگ مبهم است. در هجده سالگی، با آن هاثوی (Anne Hathaway) بیست‌وشش ساله ازدواج کرد که در روز عروسی حداقل سه ماهه باردار بود. تا سال ۱۵۸۵، شکسپیرها دوقلوهایی نیز به خانواده اضافه کرده بودند. حدود این زمان، شکسپیر به اصطلاح از نقشه محو می‌شود. گمانه‌زنی‌های زیادی در مورد فعالیت‌های او در طول هفت سال بعد وجود دارد. برخی می‌گویند که او به عنوان منشی، باغبان, کالسکه‌ران, ملوان, چاپگر یا نزول خوار کار می‌کرد. یکی از طرفداران خیال‌پرداز شکسپیر حتی ادعا می‌کند که مدتی را به عنوان راهب فرانسیسکن گذرانده است. احتمالاً هرگز داستان واقعی را نخواهیم دانست.

شکسپیر در سال ۱۵۹۲ به اسناد تاریخی بازمی‌گردد، زمانی که یک نمایشنامه‌نویس دیگر او را در نوشته‌ای به عنوان «کلاغ تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ای که با پرهای ما زیبا شده» محکوم می‌کند. تندخویی این اظهارنظر نشان می‌دهد که ویل جوان در آن زمان در لندن به میزان قابل‌توجهی موفقیت دست یافته بود. اگرچه نمایش‌نامه‌های اولیه او امروز ممکن است کمی خام به نظر برسند، اما در آن زمان بسیار پرطرفدار بودند. درآمد حاصل از کمدی‌های مستهجنی مانند «کمدی اشتباهات» (Comedy of Errors) و تراژدی‌های خونینی مانند «تیتوس آندرونیکوس» (Titus Andronicus) به شکسپیر این امکان را داد که زندگی یک مرد نجیب‌زاده روستایی را داشته باشد، هدفی که همیشه به آن آرزو داشت. او در املاک و مستغلات معامله می‌کرد، با بهره وام می‌داد و برای پس‌گرفتن آن شکایت می‌کرد، و سهمی در تئاتر گلوب خرید که به ثروتمند شدنش کمک کرد. او همچنین با خیال راحت به همسرش خیانت می‌کرد، از پرداخت مالیات طفره می‌رفت و عموماً مانند مردی رفتار می‌کرد که نه قانون و نه اخلاق بورژوازی به او دسترسی نداشتند. آیا جای تعجب دارد که چرا این مرد را دوست داریم؟

زندگی برای شکسپیر وقتی در سال ۱۶۱۳ به املاک خود در استراتفورد (Stratford) بازنشسته شد، خوب بود و از آن زمان تاکنون از نظر شهرت ادبی برایش خوب بوده است. البته، هنوز کسانی هستند که ادعا می‌کنند کسی با چنین پیشینه فروتنانه‌ای و با تحصیلات نه چندان قابل توجهی نمی‌توانسته چنین نمایش‌نامه‌های درخشانی بنویسد، اما آنها اکثراً افرادی عجیب مانند ساموئل تیلور کولریج (Samuel Taylor Coleridge)، هنری جیمز (Henry James)، چارلز دیکنز (Charles Dickens)، جیمز جویس (James Joyce) و سر جان گیلگود (Sir John Gielgud) هستند. برخی حتی ادعا می‌کنند که ملکه الیزابت اول (Queen Elizabeth I) نمایش‌نامه‌های شکسپیر را نوشته است، اگرچه چگونگی ادامه نوشتن آن‌ها پس از مرگش در سال ۱۶۰۳ هنوز یک راز است. شکسپیر واقعی تا سال ۱۶۱۶ زندگی کرد، زمانی که احتمالاً پس از یک دوره نوشیدن مشروبات الکلی سنگین بیمار شد و در سن پنجاه‌ودو سالگی که سن بالایی برای آن زمان بود درگذشت.

در یک اسم چه چیزی نهفته است؟

همانطور که هر کسی که سعی کرده است از یک راه دشوار و سخت عبور کند می‌تواند به شما بگوید، املای انگلیسی به‌طور بدنامی نامنظم و بی‌قاعده است. در زمان شکسپیر حتی آشفته‌تر بود. در نتیجه، بیش از هشتاد‌وسه روش کاملاً معتبر برای نوشتن شکسپیر وجود دارد. «شَگسپِر» (Shagspere) و «شَکسبِرد» (Shaxberd) فقط دو مورد از عجیب‌ترین آن‌ها هستند. حتی خود شاعر بزرگ نیز در ثابت‌نوشتن نام خانوادگی خود مشکل داشت. او آن را حداقل به شش روش مختلف و با دستخطی به‌طور فزاینده‌ای نامرتب امضا کرد: «شَکپِر» (Shackper) (در یک شهادت سال ۱۶۱۲)، «شَکسپیر» (Shakspear) (در یک سند سال ۱۶۱۲)، «شَکسپِی» (Shakspea) (در یک وام رهنی سال ۱۶۱۲)، «شَکسپِر» (Shackspere) (در صفحه اول وصیت‌نامه سال ۱۶۱۶ او)، «شَکسپِر» (Shakspere) (در صفحه ۲ همان سند)، و در نهایت، «شَکسپیر» (Shakspeare) (در صفحه ۳ همان وصیت‌نامه آخر). حداقل هر بار کمی به شکل درست نزدیک‌تر می‌شد.

آه، گوزن!

آیا محبوب‌ترین شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلستان یک دزد پست و فرومایه بوده است؟ افسانه‌های عامه می‌گویند که در دهه ۱۵۸۰، شکسپیر جوان به دلیل شکار غیرقانونی گوزن در ملک یک قاضی قدرتمند به نام سر توماس لوسی (Sir Thomas Lucy) دستگیر شد. اندکی پس از مرگ شکسپیر، یک روحانی به نام ریچارد دیویس (Richard Davies) نوشت که این نمایشنامه‌نویس در جوانی «به دزدی گوشت گوزن و خرگوش معروف بود» و لوسی «بارها او را شلاق زد، گاهی زندانی کرد و در نهایت باعث شد از زادگاهش فرار کند، فراری که به پیشرفت بزرگ او انجامید.» به هر دلیلی که بود، شکسپیر در همان دوران از استراتفورد به لندن گریخت. حتی ممکن است انتقامی از آزاردهنده خود گرفته باشد. گفته می‌شود شخصیت «قاضی شالو» (Justice Shallow) در نمایش‌های «بانوان سرخوش ویندزور» (The Merry Wives of Windsor) و «هنری ششم، بخش دوم» (Henry VI)، تصویر کم‌رنگی از لوسی است.

مالیات این رو بده!  

تا سال ۱۵۹۷، شکسپیر با معیارهای زمان خودش فردی ثروتمند محسوب می‌شد. و ظاهراً به استراتژی سنتی ثروتمندان برای حفظ دارایی‌های خود پی برده بود: یعنی همان فرار از مالیات! نام او در فهرست بدهکاران مالیاتی دفتر مالیات پادشاهی آن سال ثبت شده است. سه سال بعد، بدهی‌اش ظاهراً هنوز پرداخت نشده بود. در سند مالیاتی سال ۱۶۰۰ آمده: «مالیات ۱۳ شیلینگ و ۴ پنی هنوز پرداخت نشده» و این بدهی به اسقف وینچستر ارجاع داده شده است، کسی که حوزه قضایی او شامل بدنام‌ترین زندان بدهکاران لندن می‌شد. اسناد بعدی نشان می‌دهند که شکسپیر— یا کسی از طرف او—بالاخره پول را پس داد.

شایلاکِ واقعی

شکسپیر شاید همیشه بدهی‌های خود را پرداخت نمی‌کرد، اما اصرار داشت دیگران بدهی‌شان را بپردازند. او به عنوان یک وام‌دهنده خسیس شناخته می‌شد که به دوستان نیازمندش پول قرض می‌داد، البته با بهره زیاد! پدر داماد آینده‌اش یک بار گفته بود: «اگر با آقای شکسپیر معامله می‌کنی، تا میتوانی پولت را پس بگیر و برگرد!» شکسپیر مشهور بود که برای وصول بدهی‌های معوق، حتی کم‌مقدار به دادگاه شکایت می‌برد. بدتر از آن، او خسیسی به اندازه «اسکروچ» بود. حتی یک پنی هم به فقرای استراتفورد کمک نکرد و در دوران قحطی، به انبار کردن غله و جو شهرت داشت. پژوهشگران هنوز در این بحث هستند که آیا وصیت او به همسرش، که فقط «دومین تختخواب خوب» خانه را به او بخشید یک حرکت عاشقانه بود یا آخرین خست یک مرد محتضر.

پسر ویل؟

پسران نامشروع نقش‌های مهمی در چندین نمایشنامه شکسپیر دارند، پس جای تعجب نیست اگر خودش هم یکی داشته باشد. او بیشتر وقتش را در لندن می‌گذراند و همسرش، آن هاثوی  را در استراتفورد تنها گذاشته بود تا از بچه‌ها مراقبت کند. در سفرهای بازگشت به خانه، از شهر آکسفورد می‌گذشت و معمولاً در مسافرخانه‌ای متعلق به جان داونانت (John Davenant)، یک شراب‌فروش ثروتمند، اقامت می‌کرد. دونانت همسر خوشچهره‌ای به نام «جین» داشت، و البته شایعه است که او و «بیلی شکس» (1) با هم «هیولای دوپشت» (2) را آفریدند! پسرجین که ویلیام داونانت (William Davenant) نام داشت، در فوریه ۱۶۰۶ به دنیا آمد. شکسپیر پدرخوانده این کودک بود. وقتی پسر بزرگ شد، شباهت‌های عجیبی به پدر ادعایی‌اش پیدا کرد. ویلیام داونانت نمایشنامه‌نویس، مدیر تئاتر و شاعری شد که در سال ۱۶۳۷ به عنوان ملک‌الشعرای انگلستان انتخاب شد. او حتی در سال ۱۶۶۷ با جان درایدن (John Dryden) روی نسخه‌ای جدید از توفان (The Tempest) همکاری کرد. ساموئل باتلر (Samuel Butler) درباره او نوشت: «به نظر می‌رسید با همان روحیه شکسپیر می‌نوشت و کاملاً راضی بود که پسر او خطاب شود.» بدون آزمایش DNA، شاید هرگز از صحت این ادعا مطمئن نشویم.

اولویت با ویلیام!

شکسپیر هوسباز یک بار دوست و همبازی خود، ریچارد بوربیج (Richard Burbage)، را از ملاقات عاشقانه با یک زن جوان که نزدیک تئاتر زندگی می‌کرد، محروم کرد. او شنید که آن دو برای یک قرار مخفیانه برنامه ریزی می‌کنند. زن به بوربیج گفت: «خودت را به نام ریچارد سوم معرفی کن.» «شکسپیر که سریع فکر کرد، به سمت خانه زن شتافت، نام رمز توافق شده را پشت در گفت و به اتاق خواب او راه یافت تا جلسه پرحرارتی را با او سپری کند. وقتی چند دقیقه بعد «بوربیج» رسید، شکسپیر یادداشتی برایش فرستاد: ویلیام فاتح (William the Conqueror) پیش از ریچارد سوم (Richard III) آمد.»(۳)

به هر نام دیگر...

اینکه شکسپیر کمی عیاش بوده انکارناپذیر است. بالاخره او ۲۶ سونات عاشقانه پر از شهوت برای زنی متأهل ناشناس به نام «بانوی سیاه‌پوش» سرود. اما آیا محترم‌ترین شاعر عاشقانه‌سرای جهان گاهی اوقات برای تیم مقابل هم بازی می‌کرد؟ پژوهشگران هنوز در حال بحث هستند که آیا شکسپیر دوجنس‌گرا بوده است یا نه. طرفداران این ایده به ۱۲۶ سونات دیگر او اشاره می‌کنند که برای مردی به نام «جوان خوش‌چهره» یا «لرد خوش‌سیما» سروده شده. تنها نسخه سونات‌هایی که در زمان حیاتش منتشر شد، به «آقای دبلیو.اچ» (Mr. W. H) مرموز تقدیم شده است. و در وصیت‌نامه‌اش، شکسپیر به دوستان مردش، جان همینگز (John Heminges)، ریچارد بوربیج (Richard Burbage) و هنری کاندل (Henry Condell)—پول داد تا انگشترهای یادبودی بخرند که نشان‌دهنده رابطه نزدیکشان باشد. چنین شواهدی دهه‌هاست که باعث بحث‌های دانشگاهی شده است.

بستگان شرم‌آور

مانند بیشتر چهره‌های مشهور، شکسپیر هم بستگان شرم‌آوری داشت که البته هیچ‌کدامشان به پای دامادش، توماس کواینی (Thomas Quiney)، نمی‌رسیدند. کواینی، صاحب میخانه‌ای بددهن که یک بار به دلیل فروش شراب تقلبی محاکمه شد، همسر مناسبی برای جودیت (Judith)، دختر شکسپیر، نبود. با این حال شکسپیر مانع ازدواج آنها نشد و این دو در ۱۰ فوریه ۱۶۱۶ و آنهم درست دو ماه قبل از مرگ شکسپیر ازدواج کردند. هنوز کیک عروسی کهنه نشده بود که جودیت فهمید کواینی با زن دیگری رابطه دارد. منطقه استراتفورد غرق در رسوایی شد. خود شکسپیر سریعاً وصیت‌نامه‌اش را تغییر داد تا کواینی را کاملاً از ارث محروم کند. در ۲۶ مارس، این میخانه‌دار هرزه به جرم «ارتباط نامشروع» محکوم شد. دستور داده شد که به صورت عمومی توبه کند، هرچند بعداً این حکم به پرداخت جریمه ناچیز و توبه خصوصی کاهش یافت. این ماجرای کثیف باعث شایعاتی شد مبنی بر اینکه شکسپیر توسط خود کواینی به قتل رسید، به عنوان انتقام برای محروم کردن او از ارث. با این حال، هیچ مدرک محکمی برای اثبات این نظریه وجود ندارد.

شاعر خشک و جدی

برای منصرف کردن گورکن‌ها از نبش قبر و انتقال بقایای او به استخوان‌دان (کاری رایج در آن زمان)، شکسپیر روی قبرش یک نفرین نوشت. این سنگ‌نوشته چنین است:

«ای دوست خوب، به خاطر مسیح،
از کندن خاکی که اینجا نهفته است بپرهیز!
خوشا به حال کسی که این سنگ‌ها را نگه دارد،
و نفرین بر کسی که استخوان‌های مرا جابه‌جا کند.»

برخی پژوهشگران پیشنهاد کرده‌اند بقایای شکسپیر نبش قبر شود، یا برای بررسی جمجمه‌اش و تعیین دقیق‌تر ظاهرش، یا برای تأیید شایعه‌ای که می‌گوید او با مجموعه‌ای از شاهکارهای منتشرنشده دفن شده است. اما تاکنون هیچ‌کس جرات نکرده است این نفرین را نادیده بگیرد.

افسانه‌ها و سوءبرداشت‌ها

علاوه بر جنجال بی‌پایان درباره اینکه چه‌کسی «واقعاً» نمایش‌نامه‌های شکسپیر را نوشته، چندین افسانه رنگارنگ درباره زندگی و حرفه او ساخته شده است. یک افسانه مداوم می‌گوید شکسپیر در نوشتن نسخه کتاب مقدس شاه جیمز (King James Bible) مشارکت داشته.(۴) ظاهراً اگر مزمور ۴۶ را باز کنید و از ابتدا ۴۶ کلمه و از انتها ۴۶ کلمه بشمارید، به کلمات «تکان» (shake) و «نیزه» (spear) می‌رسید [یعنی همان نام شکسپیر.م]. (این چه چیزی را ثابت می‌کند، خدا می‌داند!) افسانه دیگری می‌گوید شکسپیر در واقع یک نجیب‌زاده ایتالیایی به نام میکل‌آنجلو کرولالانزو (Michelangelo Crollalanzo) (که ترجمه نامش می‌شود «تکان دادن نیزه» یا همان shake spear) بوده که در ۲۴ سالگی به انگلستان فرار کرد تا از تفتیش عقاید اسپانیایی‌ها در امان بماند.

بارنوم و شاعر

هر ساله میلیون‌ها نفر به استراتفورد- آپون- ایون (Strat-ford-upon-Avon) می‌روند تا زادگاه شکسپیر را ببینند. اگر پی.تی. بارنوم (P. T. Barnum)، نمایشگردان آمریکایی سیرک، به خواسته‌اش رسیده بود، کلبه‌ای که شکسپیر در آن به دنیا آمد ممکن بود در حلقه سوم سیرک قرار می‌گرفت، درست کنار فیل رقصان و پسر سگ‌چهره (dog-faced boy)! در دهه ۱۸۵۰، بارنوم از وضعیت اسفناک این بنا (بخشی از آن به عنوان قصابی استفاده می‌شد) چنان شوکه شد که سعی کرد آن را بخرد تا به آمریکا بفرستد و نمایش دهد. اما قبل از اینکه معامله کامل شود، دولت انگلستان، که به حق شرمسار شده بود وارد شد و آن ملک را به عنوان بنای ملی ثبت کرد.

Secret lives of great authors : what your teachers never told you about famous novelists, poets, and playwrights
By Robert Schnakenberg

————————————————-
زیر نویس‌های مترجم:
۱: «بیلی شکس»: نام غیررسمی و خودمانی برای ویلیام شکسپیر (William Shakespeare)، مشابه «حافظ» که گاهی «خواجه» خطاب می‌شود.
۲: «هیولای دوپشت»: ترجمهٔ اصطلاح “the beast with two backs” (کنایهٔ ادبی و طنزآمیز از رابطهٔ جنسی، برگرفته از نمایشنامهٔ «اتللو»ی خود شکسپیر). اگر بخواهیم ترجمهٔ صریح‌تر و امروزی‌تری ارائه دهیم، می‌توان گفت: «...و می‌گویند او و شکسپیر با هم به بستر رفتند!»
۳: طنز تاریخی و ادبی: «ویلیام فاتح» (William the Conqueror) اشاره به ویلیام شکسپیر دارد (همنام با ویلیام فاتح، پادشاه معروف انگلیسی).
- “ریچارد سوم” اشاره به ریچارد بوربیج (بازیگر مشهوری که نقش ریچارد سوم را در نمایش‌های شکسپیر بازی می‌کرد).
- شوخی جنسی: شکسپیر با این پیام کنایه‌آمیز به بوربیج می‌فهماند که «زودتر از تو رسیدم و کارم را کردم!» (چون ویلیام فاتح قرن‌ها قبل از ریچارد سوم می‌زیست).
۴: کتاب مقدس شاه جیمز (ترجمه انگلیسی سال ۱۶۱۱) یکی از مهم‌ترین متون مسیحی و ادبیات انگلیسی است. شایعاتی وجود دارد که ویلیام شکسپیر در ترجمه یا ویرایش آن نقش داشته است، اما این ادعاها بیشتر اسرارآمیز و اثبات‌نشده هستند. برخی محققان معتقدند سبک نوشتاری بعضی بخش‌های این کتاب (مخصوصاً مقدمهٔ آن) شبیه به نوشته‌های شکسپیر است. اما  چرا این نظریه رد می‌شود؟ عدم وجود سند تاریخی زیرا هیچ مدرک معتبری از ارتباط شکسپیر با مترجمان این کتاب وجود ندارد. مورد دیگرتفاوت محتوایی است. شکسپیر بیشتر نمایشنامه‌نویس بود تا متخصص متون مذهبی. از همه مهم تر این که فهرست مترجمان اسامی تمام مترجمان (۴۷ نفر از دانشمندان دانشگاهی) ثبت شده و نام شکسپیر در آن نیست.




نظر شما درباره این مقاله:







 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net