برخی منابع و گزارشهای رسانهای از شنیده شدن صدای چند انفجار در اصفهان در بامداد روز جمعه ۳۱ فروردین خبر میدهند. براساس این گزارشها، صدای انفجارهایی هم در استان سویدا در جنوب سوریه و در نزدیکی بغداد و استان بابل عراق شنیده شده است.
یک مقام ارشد آمریکایی هم به خبرنگار شبکه ای بی سی گفته که اسرائیل با موشکی به سایتی در ایران حمله کرده است. این مقام اشارهای به زمان و مکان اصابت موشک نکرده است.
روزنامه نیویورکتایمز نیز به نقل از سه مقام ایرانی تایید کرد که در ساعتهای آغازین روز جمعه یک پایگاه هوایی در نزدیکی اصفهان هدف حمله قرار گرفت، اما آنها نگفتند که چه کشوری این حمله را انجام داده است.
این روزنامه به نقل از دو مقام نظامی اسرائیلی نوشت که ارتش این کشور در ساعتهای آغازین جمعه به ایران حمله کرد.
بلومبرگ نیز به نقل از دو مقام آمریکایی گزارش داد مقامهای اسرائیلی پنجشنبه به آمریکا اطلاع داده بودند که قصد دارند طی ۲۴ ساعت تا ۴۸ ساعت آینده علیه جمهوری اسلامی حمله تلافیجویانه انجام دهند.
ارتش اسرائیل و دفتر نخستوزیری این کشور از اظهارنظر درباره گزارشها از حمله این کشور به ایران خودداری کردند.
براساس گزارش سایت رادار۲۴ آسمان ایران پس از انتشار اخباری مبنی بر شنیده شدن صدای انفجار در اصفهان، به سرعت در حال خالی شدن از پروازهای ورودی و خروجی است.
مارکو روبیو سناتور ارشد جمهوریخواه در حساب کاربری خود ایکس (توییتر) وقوع انفجارهای بامداد جمعه در ایران را «هدیه تولدی برای خامنهای» توصیف کرد. سناتور روبیو در یادداشتی دیگر هم نوشت اسرائیل توانایی انجام حملات علیه اهدافی در داخل ایران را بدون عبور هواپیماها از حریم هوایی سوریه و عراق و ورود به فضای هوایی ایران را دارد.
جنیفر گریفین، خبرنگار دفاعی شبکه فاکس نیوز، به نقل یک منبع آگاه نظامی آمریکا در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) نوشته است: «حمله موشکی اسرائیل دارای ابعاد ‘محدود’ بود، و با هواپیمای سرنشین دار انجام نشد.»
یک مقام آمریکایی به شبکه خبری سیانان گفت اسرائیل در داخل ایران یک حمله انجام داد، اما به هیچ سایت هستهای حمله نکرد. شبکه سیبیاس هم به نقل از دو مقام آمریکایی خبر حمله اسرائیل به یک سایت در ایران را تایید کرد.
واکنش رسانههای ایران
خبرگزاری فارس نوشت: «برخی منابع محلی از شنیده شدن صدای انفجار در شهر قهجاورستان در شمال غرب اصفهان خبر میدهند. هنوز علت این صداها مشخص نیست و پیگیریهای خبرنگار فارس تا مشخص شدند دقیق این حادثه ادامه دارد.»
ایرنا نوشت: در پی شنیده شدن صدای انفجار در غرب تبریز و حوالی منطقهای بنام وادی رحمت، طبق پیگیریهای خبرنگار ایرنا مشخص شد، پدافند هوایی تبریز در پی مشاهده شی مشکوک شلیک کرده است.
ایرنا مدعی است که هیچ گونه انفجاری در تبریز رخ نداده و هم اکنون نیز شهر در آرامش کامل بسر میبرد.
خبرگزاری مهر در خبری به نقل از گزارش خبرنگار تلویزیون حکومتی ایران در شهر اصفهان، نوشته است که «سه ریز پرنده» در آسمان این شهر منهدم شده است. این رسانه بدون ذکر منبع نوشته: «صدای انفجار شنیده شده در اصفهان ناشی از انهدام سه ریز پرنده در آسمان اصفهان توسط پدافند غیرعامل بوده است.»
خبرنگار تلویزیون دولتی ایران در گزارشی که صبح امروز تهیه کرده با نشان دادن تصاویری از شهر اصفهان در پشت سرش، میگوید که شهر در امنیت کامل است و هیچ حادثهای رخ نداده است.
«چشم در برابر چشم»
منابع امنیتی و دولتی در اسرائیل به روزنامه «جروزالم پست» گفتند، تلآویو عامل حمله به ایران در بامداد جمعه 31 فروردین است اما «به دلایل راهبردی» مسئولیت این حمله را برعهده نخواهد گرفت.
جروزالم پست به نقل از این منابع، که هویت آنها فاش نشده است، نوشت: «چشم در برابر چشم. دندان در برابر دندان. اسرائیل به عاملان حمله ایران پاسخ داد.»
تهران میگوید در حمله روز جمعه به اصفهان سه پهپاد را شناسایی کرده است. کانال ۱۲ اسرائیل اعلام کرد، وزارت خارجه این کشور از نمایندگان خود در خارج از اسرائیل خواسته درباره حمله اصفهان با رسانهها گفتوگو نکنند.
حمله با جنگنده و موشکهای دوربرد
روزنامه «جروزالم پست»، جمعه ۳۱ فروردین گزارش داد که «حمله اسرائیل به اصفهان توسط هواپیماهای جنگنده و با موشکهای دوربرد انجام شده است.»
یک منبع اسرائیلی به این روزنامه گفت: «یک پایگاه نظامی نزدیک به سایت هستهای ایران در اصفهان را هدف قرار دادیم» و افزود که «از پایگاهی که در اصفهان هدف قرار گرفت پهپادهایی شلیک شده بود که خاک اسرائیل را مورد حمله قرار داد.»
این منبع به «جروزالم پست» گفت: «[این حمله] پیامی واضح به ایران بود که ما میتوانیم به تاسیسات هستهای آن ضربه بزنیم».
وی افزود: «حمله ما به اصفهان نشان میدهد که تاسیسلات هستهای ایران در خطر است.»
این منبع گفت که «۹ هدف در یک پایگاه هوایی متعلق به سپاه را مورد حمله قرار دادیم.»
یک مقام آمریکایی در گفتوگو با «آکسیوس» گفت: «اسرائیل به واشینگتن اطلاع داده بود که به حمله ایران پاسخ میدهد و ما از اتفاقی که در اصفهان افتاد شگفتزده نشدیم.»
این مقام آمریکایی همچنین نسبت به خطرات ناشی از حملات متقابل اسرائیل و ایران ابراز نگرانی کرد.
شبکه «پرس تیوی» وابسته به حکومت ایران، به نقل از «منبع آگاه» ادعا کرد، هیچ حملهای از خارج کشور شهرهای ایران را هدف قرار نداده است.
شورای عالی امنیت ملی ایران نیز اعلام کرد، جمهوری اسلامی هدف حمله موشکی از خارج کشور قرار نگرفته است.
مقامهای ایرانی ضمن تکذیب حمله موشکی میگویند پدافند هوایی این کشور «چند ریزپرنده» را در روز جمعه منهدم کرده است.
مراد ویسی، ایراناینترنشنال: برنده حمله بامداد جمعه دولت بایدن بود
مراد ویسی، عضو تحریریه ایراناینترنشنال گفت: «با توجه به حوادثی که امشب اتفاق افتاد، برنده امشب دولت بایدن بود که اسرائیل را قانع کرد حملهای محدود انجام دهد تا راحتتر بتواند جلوی پاسخ جمهوری اسلامی را بگیرد.»
او افزود: «در وضعیت کنونی مهم برداشتی است که تهران از حمله اسرائیل میکند نه خود واقعه. با اینکه مشخص بود اسرائیل حمله میکند و غافلگیری در مورد اصل عملیات وجود نداشت ولی در مورد تاکتیک آن چند غافلگیری رخ داد؛ اول “غافلگیری زمانی” بود زیرا مقامات اسرائیل گفته بودند بعد از عید یهودیان حمله میکنند و دیگری “غافلگیری مکانی” بود؛ تصور بر این بود که اسرائیل مواضع سپاه را میزند اما به پایگاه ارتش حمله کرد.»
دو مقام آمریکایی به سی.ان.ان: اسرائیل پنجشنبه گفته بود حمله ایران را تلافی میکنیم
یک مقام آمریکایی به سی.ان.ان گفت که اسرائیل حملهای را در داخل ایران انجام داده است. این مقام گفته هدف این حمله هستهای نیست.
یکی دیگر از مقامات ارشد آمریکایی به سی.ان.ان گفته که پیش از حمله روز جمعه (به وقت محلی) اسرائیل، انتظار آمریکا این بود که آنها تأسیسات غیرنظامی یا هستهای را هدف قرار ندهند.
سیانان قبلاً گزارش داده بود که اسرائیل به ایالات متحده گفته بود که پاسخش محدود است. نهادهای اطلاعاتی آمریکا گفته بودند که اسرائیل در حال بررسی یک حمله محدود در داخل ایران است، چون احساس میکنند با توجه به مقیاس بیسابقه حمله ایران، باید به نوعی پاسخ دهند.
ایالات متحده از اسرائیل خواسته بود به حمله آخر هفته گذشته ایران پاسخ ندهد. این مقام آمریکایی به سی.ان.ان گفته که ایالات متحده به پاسخ اسرائیل «چراغ سبز نداده است.»
یک مقام ارشد آمریکایی دیگر به این شبکه گفته اسرائیل روز پنجشنبه به آمریکا گفته بود که در روزهای آینده حمله ایران را تلافی خواهد کرد. این مقام گفته ما این پاسخ اسرائیل را تایید نکردیم.
منابع گزارش: صدای آمریکا، ایران اینترنشنال، العربیه فارسی
بیانیه به مناسبت پنجاهو ششمین سال تاسیس کانون نویسندگان ایران
”آزادی اندیشه ... ضرورت است.”
پنجاهو شش سال پیش، در اردیبهشت ۱۳۴۷، «یک ضرورت» جمعی از شاعران و نویسندگان را گرد هم آورد؛ نیاز به ایجاد تشکل صنفی بدون هیچ وابستگی به قدرت و نهادهای حکومتی و در برابر اقدام به تشکیل کنگرهای فرمایشی به نام «کنگرهی نویسندگان و شعرا و مترجمان». آنان بهدرستی دریافتهبودند که هدف از چنین برنامههایی نظارت و تسلط حکومت بر اهل قلم است و سرپوشی بر سرکوب صداهای مستقل و اختناق و خفقان حاکم بر جامعه؛ میدانستند که آفرینش و شکوفایی واقعی هنر و ادبیات جز در سایهی آزادی اندیشه و بیان ممکن نیست و دستدرازی حکومتها بر ذهن و زبان آدمی، وهن آدمی است؛ میدانستند مبارزه با روشهای نوین سانسور و دفاع از آزادی بیان، شکل و تشکلی نو میطلبد. پس گرد هم آمدند و طرحی نو درانداختند: کانون نویسندگان ایران!
پنجاهوشش سال از تاسیس یگانه تشکل مستقل و پایدار اهل قلم در ایران میگذرد. اکنون با نگاهی گذرا بر این تاریخ پرفراز و نشیب میتوان دریافت که روشن نگهداشتن اینگونه چراغ در این سرزمین با وجود حکومتهایی مستبد چه مایه دشوار و چه اندازه جانفرسا است. تهدید و بازداشت و آزار و اذیت اعضا از ابتدای تاسیس که ناگزیر در ادوار مختلف به تعطیلی موقت و گاه طولانیاش انجامید؛ قتل اعضای موثر و متعهد آن در میانهی دههی هفتاد؛ احضار پیدرپی اعضا در سالهای اخیر و پروندهسازی و صدور احکام زندان بلندمدت برای آنها و... نشان میدهد که بیش از نیم قرن مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی بیان، ایستادگی بر مواضع آزادیخواهانه مندرج در منشور و اساسنامهی کانون نویسندگان ایران، نه کاریست خرد!
امروز، در نتیجهی سالها تلاش و مداومت کسانی که جان و عمر خویش را در این راه نهادهاند، مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی اندیشه و بیان دیگر به خواستی عمومی بدل شده است؛ آنچنان که دو سال پیش و در بحبوحهی جنبش زن زندگی آزادی نیز ضرورتش بارها از زبان و صداهایی بعید به گوش همگان رسید.
در پنجاهوششمین سالگرد تأسیس کانون نویسندگان ایران ضمن شادباش به یاران و اهل قلم، یاد جانباختگان راه آزادی ـ احمد میرعلایی، غفارحسینی، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و بکتاش آبتین ـ و یاران درگذشته را که با نور زندگیشان چندی از این مسافت طولانی و نفسگیر را روشن کردهاند گرامی میداریم.
کانون نویسندگان ایران
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
نامه سعید مدنی از زندان دماوند به رئیس قوه قضائیه:
تبعید غیرقانونی است؛ هیچ چیز مانع از وفاداریم به مقاومت مدنی مردم نخواهد شد
ریاست محترم قوه قضایی
به اطلاع میرسانم در تاریخ ۱۴۰۳/۱/۱۴ و در حالی که از تاریخ ۱۴۰۱/۲/۲۷ مشغول گذراندن ۸ سال محکومیت قطعی در زندان اوین بودم، اطلاع یافتم که بنابر نظر دادستان تهران از زندان اوین به زندان دماوند تبعید شدهام. لذا بدون طی هرگونه مراحل قضایی شفاف و روشن و صرفاً بنا برخواست و اراده غیرقانونی مقام نامبرده، به زندان دماوند منتقل شدم و فعلاً دوران محکومیتم را در این زندان میگذرانم.
اگرچه برای همه زندانیان سیاسی تحمیل هزینههای ظالمانه و غیر قانونی به خاطر دفاع از حقوق مردم و منافع ملّی ایران عزیز گوارا و شیرین است، امّا بیتردید اقدامات خودسرانه و غیرقانونی مقامات قضایی بویژه دادستان تهران، از دید و نظر ملت ایران پنهان نخواهد ماند و دیر یا زود همچون اسلاف خویش - دادستانهای پیشین تهران، مرتضوی و جعفریدولتآبادی - تاوان این تصمیمات و اقدامات را خواهند داد.
البته به خوبی میدانید این بار اولی نیست که زندانیان سیاسی به دلیل بیان مطالبات و خواست مردم و اعتراض به وضعیت نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تنگناهای شدید معیشتی جامعه که حاصل بحرانهای ساختاری و دامنهدار است، ناچار به تحمّل مجازاتهای ظالمانه، غیرقانونی و غیرمتعارف شدهاند. پیش از این نیز بسیاری از همبندان اینجانب و خانوادههایشان طعم تلخ احکام غیرقانونی مسئولان قضایی بویژه تبعید از زندانِ واقع در محل زندگی خانوادهشان به محل دیگر را چشیدهاند.
آقای محسنی اژهای!
کدام منطق حقوقی و قضایی، مدعیالعموم تهران را واداشته تا پس از صدور رای قطعی قضات – اگرچه ناعادلانه - حکم صادره را تغییر و تبعید را بر محکومیت دوران حبس اضافه کند تا به این وسیله خانواده مرا برای چند دقیقه ملاقات هفتگی ناچار به سفری چند ساعته کند؟ در کدام مرجع قضاییِ صلاحیتدار حکم بر تبعید اینجانب از زندان اوین به زندان دماوند داده شده است که از آن بی اطلاع هستم؟ چرا مدعیالعموم تهران بدون نگرانی از عواقب نقض ماده ۵۱۳ آیین دادرسی کیفری چنین کرده است؟ چرا حتی بدون ابلاغ رسمی قضایی، حکم غیرقانونی اجرا شدهاست؟
میدانم و میدانید نظام قضایی کنونی اساساً پاسخگو نیست تا به این سوالات و دهها سوال دیگر پاسخ دهد یا با اعتراف به خطا، حکم صادره از سوی دادستان تهران را ملغی کند، لذا پر واضح است اینجانب به هر نحو مقتضی به اعتراض نسبت به وضع نابسامان اقتصادی، اجتماعی و سیاسیِ کنونی به مثابه یک وظیفه ملی، دینی، اخلاقی و انسانی ادامه خواهم داد و نیز پیگیر مطالبات قانونیام نیز خواهم شد و فشارهای غیر انسانی و غیرقانونی بر خود و خانوادهام مانع از وفاداریم به منافع ملی و پشتیبانی و حمایت از مقاومت مدنی مردم برای تامین حق تعیین سرنوشت و زندگی در جامعهای عاری از تبعیض، بی عدالتی، استبداد و قانونگریزی نخواهد شد.
سعید مدنی
۳۰فروردین ۱۴۰۳
زندان دماوند
***
نامهی خانوادهی سعید مدنی در خصوص وضعیت او در زندان دماوند
ما خانواده سعید مدنی قهفرخی، جامعهشناس و زندانی سیاسی از روز ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ که از انتقال او به زندان دماوند مطلع شدیم، مکرر پیگیر وضعیت او بودهایم و با مراجعه به دادستانی کل و دادستانی استان تهران در تلاش بودیم از علت جابهجایی اطلاع پیدا کنیم و نیز درخواستمان برای بازگرداندن او به زندان اوین را به گوش مسئولان قوهقضاییه برسانیم.
بهرغم ثبت چند درخواست و تعیین وقت قبلی ملاقات برای ملاقات با دادستان تهران، تا به امروز آقای صالحی با ما ملاقات نکردهاست، حتی در روزهای ملاقات مردمی. در نتیجه، صرفا توانستهایم در گفتوگو با تعدادی از معاونان اعتراضمان به طی نشدن روند قضایی برای این جابهجایی و نیز مشکلات حاصل از دوری زندان دماوند از محل سکونت خانواده و همچنین عدم ابلاغ رسمی این دستور چه به سعید مدنی و چه به وکلای او را اعلام کردیم. پاسخهای معاونان شامل این قبیل بوده است: «در حکم محل گذراندن زندان قید نمیشود و بنا به تصمیم و صلاح دید ما، ادامه حکم باید در زندان دماوند گذرانده شود؛ این محکومیت تا انتهای زمان حکم ایشان در زندان دماوند باید باشد.»
در پاسخ به اینکه تشخیص مذکور بر چه اساس بوده، گفتهشد اساس تصمیم گزارشی ۵ صفحهای راجع به سلوک او در زندان اوین بوده است که البته نمیتوانند محتوای آن را به ما اعلام کنند.
در پاسخ به اینکه چرا هیچ دادگاهی تشکیل نشده تا قاضیای حکم دهد گفتند خودشان قاضی هستند و اینطور حکم کردهاند.
در پاسخ به مشکلات تأمین امنیت سعید مدنی در زندان دماوند گفتند که مسئولیت این جابهجایی را میپذیرند و از دید آنها مشکلی در تأمین امنیت وجود ندارد.
و در نهایت در پاسخ به دور بودن محل سکونت خانواده به زندان گفتند خیلی از مردم برای تفریح به دماوند می روند و دور نیست.
بهرغم پاسخهای عمدتا بیمنطق، در این گفتوگوها مطلع شدیم که تصمیم حاصل جلسۀ شورای مشورتی قوهقضاییه با حضور رئیس قوه، آقای اژهای بوده است.
سعید مدنی از ۱۴ فرودین در یکی از سلولهای قرنطینهی زندان دماوند نگهداری میشود و اجازه تردد به بند و آشپزخانه زندان را برا حفظ امنیت ایشان ندادهاند. با وجود ناراحتی معده و همچنین سابقهی جراحی برداشتن کیسه صفرا که مربوط به دوره زندان پیشین است، غذای ناسالم زندان در مدت دو هفته مشکلات گوارش او را تشدید و او را متحمل دردهای شدید کردهاست.
بهسبب همین مسائل، ما علاوه بر رنج دوری او از خانه، حالا دائم نگران سلامت و امنیتش هستیم.
منبع: ایران فردا
به دنبال حمله شنبهشب گذشته حکومت ایران علیه اسرائیل، ایالات متحده آمریکا روز پنجشنبه ۳۰ فروردین دهها تحریم جدید علیه برنامه پهپادی، صنایع فولاد، و شرکتهای خودروسازی جمهوری اسلامی وضع کرد.
به گزارش صدای آمریکا، جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، در بیانیهای با اشاره به شلیک صدها موشک و پهپاد از سوی جمهوری اسلامی به اسرائیل گفت آمریکا در حمله مزبور از اسرائیل دفاع کرد و امروز با وضع تحریمهایی جدید، مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی را پاسخگو میکند.
او ضمن تاکید بر ضرورت افزایش فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی گفت متحدان آمریکا نیز به منظور محدودکردن برنامههای نظامی بیثباتکننده حکومت ایران، تحریمهای بیشتری وضع خواهند کرد.
جو بایدن با یادآوری بیش از ۶۰۰ فقره تحریم علیه افراد و نهادهای جمهوری اسلامی و همچنین گروههای نیابتیاش از جمله حزبالله، حماس، حوثیها، و کتائب حزبالله در دوره ریاست جمهوری خود افزود به وزارت خزانهداری دستور داده تحریمهای بیشتری به منظور تضعیف صنایع نظامی جمهوری اسلامی وضع کند.
او با تاکید بر تعهد آمریکا به امنیت اسرائیل و همچنین سربازان و شرکای آمریکا در خاورمیانه به مقامات حکومت ایران هشدار داد: «در انجام تمام اقدامات لازم برای پاسخگو کردن شما تردید نخواهیم کرد.»
تحریمشدگان
دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا، اوفک، با انتشار بیانیهای اعلام کرد ۱۶ نفر و دو شرکت فعال در برنامه تولید پهپاد جمهوری اسلامی را تحریم کرده است.
طبق بیانیه اوفک، این تحریمشدگان در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بازوی تولید پهپاد آن یعنی شرکت کیمیا پارت سیوان (کیپاس) و دیگر تولیدکنندگان پهپاد و موتورهای پهپادی فعالیت میکنند.
محمد صادق ابوطالبی و علیاصغر ابوطالبی هر دو از شرکت مادو، شرکت آسمان پیشرانه، و مدیر عامل آن علی نجفی حبیبی، تحریمشدگان مرتبط با تولید و تهیه موتورهای پهپادی هستند.
بر اساس بیانیه اوفک، عباس سرتاجی، مهدی غفاری نقنه، حسن ارامبونژاد، هادی جمشیدی زوارکی، رضا نهاردانی، و ابوالفضل رمضانزاده مشکانی، همگی از اعضای ارشد نیروی قدس سپاه و فعال در زمینه آزمایش، توسعه، و ارائه پهپاد به گروههای نیابتی جمهوری سلامی در عراق، یمن، و سوریه تحریم شدهاند.
علیرضا نوریان رامشه، محسن صیادی تورانلو، محمد صادق فاتحی، حمید حاجی ابراهیمی فروشانی، علی اصغر الطاف، و اسماعیل عزیزخانی، همگی از کارمندان شرکت کیمیا پارت سیوان هستند که روز پنجشنبه از سوی آمریکا تحریم شدند.
همچنین شرکت فاتح آسمان شریف و مدیرعامل آن مجید دهقان به دلیل همکاری نزدیک با نیروی قدس سپاه تحریم شدند.
اوفک در بیانیه روز پنجشنبه خود همچنین از تحریم پنج شرکت مسئول تهیه مواد مورد استفاده در تولید فولاد توسط شرکت فولاد خوزستان و یا خریدار محصولات نهایی آن خبر داد. طبق بیانیه اوفک، یکی از این شرکتها در دبی، سه شرکت در اروپا (از جمله ترکیه)، و یک شرکت در هنگکنگ مستقر است.
علاوه بر این، سه شرکت زیرمجموعه گروه بهمن با عنوانهای بهمن دیزل، ایران دوچرخ، و شاسیسازی ایران نیز به دلیل همکاری با سپاه پاسداران تحت تحریم قرار گرفتند. شرکت بهمن در مهر ١٣٩٧ به دلیل همکاری با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحریم شد.
همزمان وزارت دارایی بریتانیا هم گفته است که تحریمهای این کشور «چندین سازمان نظامی، افراد و نهادهای ایرانی که درگیر در صنایع پهپاد و ساخت موشکهای بالستیک ایران هستند، هدف قرار داده است.»
به بازداشتشدگان گشت ارشاد توهینهای جنسی میشود و کتک میخورند
شماری از زنان مخالف حجاب اجباری که در روزهای گذشته به دست ماموران گشت ارشاد بازداشت شدهاند، در گفتوگو با ایراناینترنشنال از ضربوشتم شدید، تعرض و آزار خود در زمان بازداشت خبر داده و گفتهاند ماموران پلیس و نیروهای لباس شخصی در زمان دستگیری زنان به آنها توهینهای جنسی میکنند.
یکی از بازداشتشدگان که دختری ۱۷ ساله است در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت ماموران در زمان دستگیریاش در پارک دانشجوی تهران، با خشونت زیادی با او برخورد کرده و علاوه بر کشیدن موهایش و زدن ضربات باتون به بازوی دست راست و رانهایش، او را با الفاظ رکیک جنسی خطاب قرار دادهاند.
این دختر نوجوان در توصیف برخورد ماموران گفت که یکی از ماموران مرد در داخل ون به همه زنان بازداشت شده که در زمان دستگیری مقاومت کرده بودند، حمله کرده و آنها را با باتون مورد ضرب و شتم قرار داده است.
به گفته این شهروند، ماموران پس از انتقال او و دیگر زنان بازداشت شده به بازداشتگاهی در مرکز شهر تهران، رمز گوشیهای تلفن همراه آنان را با زور و تهدید گرفته و گالری تصاویر و لیست تماسها و پیامهای آنان را در شبکههای اجتماعی بررسی کردهاند.
او درباره دیگر زنان بازداشتشده گفت اکثر بازداشتشدگان دختران زیر ۲۰ سال بودهاند اما در میانشان زنان میانسال هم بوده است.
این دختر جوان در ساعاتی که در بازداشت بوده، حدود ۵۰ زن دیگر را در وضعیتی مشابه خود دیده است.
یکی دیگر از زنان بازداشت شده که دختری ۱۹ ساله است به ایران اینترنشنال گفت در بازداشتگاه از دادن رمز تلفن خود خودداری کرده و یکی از ماموران لباسشخصی در حضور دو مامور زن و مرد پلیس، با باتون به سینهها، دستها و پاهای او ضربه زده است.
به گفته این شهروند، ماموران پلیس در پاسخ به اعتراض او گفتهاند کاری از آنان ساخته نیست و بهتر است با این مامور لباسشخصی همکاری کند تا کارش به نهادهای امنیتی کشیده نشود.
این دختر جوان اضافه کرد که پس از مقاومت در برابر ماموران و ندادن رمز تلفن، مامور لباس شخصی با شوکر برقی به شکم و اندام تناسلیاش ضربه زده، او را با الفاظ رکیک جنسی خطاب قرار داده و به خانوادهاش توهینهای جنسی کرده است.
هر دو این دختران ساعاتی پس از بازداشت با دادن مشخصات، نشانی خانه، شماره تلفن خود و اعضای خانواده و زدن اثر انگشت و امضا پای برگههایی که روی آنها نوشته شده بودند «حجاب را رعایت نکرده»، از بازداشتگاه آزاد شدهاند.
بر اساس گزارشها، از روز شنبه تا سهشنبه صدها زن در شهرهای مختلف کشور از جمله تهران و کرج، به دلیل سرپیچی از رعایت حجاب اجباری بازداشت شدند.
بازداشت زنان در سراسر ایران
گزارشهای رسیده به ایراناینترنشنال حاکی است بازداشت زنان مخالف حجاب اجباری در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه به استانهای دیگر کشور گسترش یافته و صدها زن در استانهای فارس، قزوین، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، گیلان، مازندران، هرمزگان و بوشهر بازداشت شدهاند.
یکی از زنان بازداشتشده در یاسوج و شماری از زنان بازداشتشده در شیراز و اصفهان درباره مشاهدات خود در بازداشتگاههای پلیس گفتهاند بسیاری از دختران بازداشتشده در این شهرها کودکان و نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ ساله بودند.
به گفته این شهروندان، دختران بازداشتشده در شیراز و یاسوج با وجود اینکه از سوی ماموران پلیس و ماموران لباس شخصی مورد ضرب و شتم شدید و انواع فحاشیها قرار گرفتند، «مقابل ماموران میخندیدند و از دادن تعهد رعایت حجاب برای آزادی امتناع میکردند».
گفته شده است ماموران به ناچار آنان را بدون اخذ تعهد آزاد کردهاند.
یکی از زنان بازداشتشده که دانشجوی یکی از دانشگاههای تهران است، از ضبط تلفن همراه و کارت دانشجویی خود به دست ماموران خبر داد و گفت پس از بازداشت به زندان قرچک ورامین منتقل شده است.
به گفته این زن جوان که در جریان خیزش ۱۴۰۱ نیز سابقه بازداشت داشته، نزدیک به ۱۰۰ زن دیگر در شرایطی مشابه او، پس از بازداشت به زندان قرچک منتقل شدهاند که برخی از آنان با تودیع قرارهای کفالت و وثیقه و برخی دیگر با دادن تعهد آزاد شدهاند.
این شهروند که خود با تودیع قرار کفالت آزاد شده، به ایراناینترنشنال گفت برخی از زنان بازداشتشده در زندان قرچک به او گفتهاند از روز شنبه تا روز سهشنبه بیش از ۱۰۰ زن به زندان قرچک منتقل شدهاند که بیشتر آنان در همان روز نخست آزاد شدهاند.
او تاکید کرد ماموران به دلیل سرپیچیاش از ارائه رمز تلفن، وسایل شخصیاش را پس ندادهاند و گفتهاند به زودی برای ارائه توضیحات به یکی از نهادهای امنیتی احضار خواهد شد.
یکی از شهروندانی که پس از دستگیری به بازداشتگاه پلیس آگاهی تهران منتقل و ساعاتی بعد با دادن تعهد آزاد شده است، به ایراناینترنشنال گفت دو تن از زنان بازداشت شده همراه با چند پسر جوان که به بازداشت آنها اعتراض کرده بودند، به او گفتند در اثر ضرب و جرح در زمان بازداشت، دچار درد و کبودی در نقاط مختلف بدن شدهاند.
گزارشهای رسیده به ایراناینترنشنال حاکی است شماری از زنان بازداشت شده روزهای اخیر در کرج به زندان کچوئی این شهر منتقل شدهاند و برخی از آنها با وجود آسیبهای وارده به بدن، از رسیدگی پزشکی مناسب محروم ماندهاند.
نسرین شاکرمی، مادر نیکا شاکرمی، نوجوان کشتهشده در خیزش انقلابی، روز پنجشنبه ۳۰ فروردین در یک استوری اینستاگرامی از بازداشت دخترش آیدا خبر داد و نوشت او به دلیل نداشتن حجاب اجباری به دست پلیس امنیت اخلاقی تهران دستگیر شده و همچنان در بازداشت بهسر میبرد.
ایراناینترنشنال روز چهارشنبه در گزارشی نوشت که ماموران هنگام بازداشت شهروندان، به منظور جلوگیری از هجوم مردم و نجات زنان، از تعداد زیادی لباس شخصی استفاده میکنند.
بر اساس گزارشها، تا کنون بخشی از زنان بازداشتشده در تهران به اداره آگاهی، کلانتریها و مرکز مبارزه با مواد مخدر در خیابان نیلوفر منتقل شدهاند.
جمهوری اسلامی از صبح روز شنبه ۲۵ فروردین با اجرای طرحی موسوم به «نور» بار دیگر حضور نیروهای انتظامی، بسیج و ماموران لباس شخصی را برای مبارزه با زنانی که زیر بار حجاب اجباری نمیروند، افزایش داد.
در کمتر از یک هفته از آغاز این طرح، گزارشهای متعددی درباره برخورد خشونتآمیز ماموران با مخالفان حجاب اجباری منتشر شد.
در روزهای گذشته شمار زیادی از مخاطبان ایراناینترنشنال با ارسال پیامهایی تاکید کردند در مواردی شاهد بازداشت توام با ضرب و شتم زنان و حتی تعرض به برخی از آنها بودهاند.
در واکنش به این رویدادها، صدها کاربر رسانههای اجتماعی از روز سهشنبه ۲۸ فروردین طوفانی توییتری با هشتگ «جنگ علیه زنان» راه انداختند.
رفتار حکومت با زنان، تصویری عریان از درندهخویی
جمعی از نواندیشان دینی در بیانیهای ضمن محکوم کردن برخوردهای خیابانی حکومت، اعلام کردند رفتار جمهوری اسلامی با زنان، تصویری عریان از درندهخویی نسبت به نیمی از جامعه بالنده ایران است.
امضاکنندگان این بیانیه با بیان اینکه با قاطعیت مخالفت صریح خود را با فرصتطلبی حکومت در سرکوب دوباره زنان کشور اعلام میکنند، تاکید کردند که دوران «یا روسریی یا توسری» برای همیشه سپری شده و بازگشتناپذیر است.
به گفته نویسندگان این بیانیه، حاکمان کشور میدانند که نمیتوانند ماموران خود را به همه محلات و خیابانها اعزام کنند.
این بیانیه را محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، عبدالعلی بازرگان، رضا بهشتی معزّ، میثم بادامچی، سروش دبّاغ، عبدالله ناصری طاهری، علی طهماسبی، احمد علوی، رضا علیجانی، رحمان لیوانی، داریوش محمدپور، مهدی ممکن، ژیلا موحد شریعتپناهی و یاسر میردامادی امضا کردهاند.
آنها تاکید کردهاند نافرمانی مدنی زنان در برابر حجاب اجباری در بسیاری از شهرهای کشور گستردهتر از آن است که بتوان «با گسیل عدهای سیاهپوش، پر سر و صدا و خشن در معدود نقاط و میادین شهرها» آن را مهار کرد.
امضاکنندگان این بیانیه به حاکمان کشور هشدار دادهاند از جنگیدن تنبهتن با زنان ایرانی پرهیز کنند و تنوع طرز فکرها و گونهگونی سبک زیستها را به رسمیت بشناسند و از این موضوع به عنوان کاری به صلاح کشور، ملت، دین و اخلاق نام بردهاند.
تاکید مسوولان جمهوری اسلامی بر برخورد تند با مخالفان حجاب اجباری
مجتبی ذوالنور، نایبرییس مجلس در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا با بیان اینکه «جنبه ارشادی لایحه حجاب بیش از داغ و درفشی است که متوجه هنجارشکنان با عناد، عقده، غرض و مرض» است، گفت: «کسانی که حجاب غیرکاملی دارند، داغ و درفش نمیشوند. تندی برخورد با کسانی است که هنجارشکن متعمد هستند.»
ذوالنور با بیان اینکه لایحه «عفاف و حجاب» به شکل پلکانی است و رویکرد ارشادی به افراد با حجاب ناقص دارد گفت: «با سلبریتیها و فعالین اجتماعی که به صورت عمدی با ارزشهای مذهبی مخالفت ورزیدهاند، با تندی برخورد خواهد شد.»
امیرحسین بانکیپور، نماینده اصفهان و از حامیان قانون حجاب اجباری به شبکه شرق گفت: «هنوز قانون جدید [حجاب و عفاف] تصویب نشده و تا تصویب قانون جدید دستگاهها باید به وظیفه خود عمل کنند. وظیفه فراجا طبق قانون قبل این بوده که با جرایم مشهود برخورد کند.»
کانال تلگرامی تحلیل شبکههای اجتماعی مجازی، با انتشار مطلبی نوشت در شرایطی که تنش میان ایران و اسرائیل در اوج خود قرار گرفته، کاربران رسانه اجتماعی ایکس به موضوع گشت ارشاد و حجاب، حساسیت بیشتری نشان میدهند.
حسین قاضیان، جامعهشناس، در گفتوگو با ایراناینترنشنال با اشاره به اینکه حکومت به دلیل مقاومت زنان در برابر تحمیل حجاب اجباری به جنگ آنها رفته، تاکید کرد پشتیبان نظام سیاسی ایران یک ایدئولوژی است که «در درون، محتوا و تاریخش، تبعیض علیه زنان دمیده شده» است.
ایراناینترنشنال
ائتلافی فرا حزبی در پارلمان بریتانیا در نامهای سرگشاده به ریشی سوناک، نخستوزیر این کشور، خواستار قرار گرفتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی شد.
این ائتلاف شامل سوئلا براورمن و پریتی پتل، وزرای کشور سابق بریتانیا، در این نامه که ۱۳۴ نماینده پارلمان آن را امضا کردهاند، تأکید کردند که سپاه پاسداران، هرگز «تهدیدی بزرگتر از این» برای بریتانیا نبوده است.
امضا کنندگان این نامه که در روزنامه «تایمز» بریتانیا منتشر شده است، همچنین «اراذل و اوباش» سپاه پاسداران را به حمله با چاقو به روزنامهنگار شبکه تلویزیونی «ایراناینترنشنال» در لندن که ماه گذشته میلادی رخ داد، متهم کردند.
تایمز نوشت: سپاه پاسداران با داشتن حدود ۱۲۵ هزار عضو، مسئولیت سرکوب مخالفان و معترضان در داخل ایران را بر عهده دارد و نیروی قدس، شاخه برون مرزی آن، نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی را در سراسر خاورمیانه هدایت میکند.
سپاه پاسداران در سال ۱۳۹۸ توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق آمریکا، به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی شد. این نخستین بار بود که ایالات متحده، واحد نظامی یک دولت را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی میکرد.
لندن در پی نگرانی از پیامدهایی دیپلماتیک این موضوع از جمله برای سفارت بریتانیا در تهران، از این اقدام پیروی نکرد.
در نامه امضا شده توسط ۱۳۴ نماینده پارلمان بریتانیا گفته شده است که حملات آخر هفته گذشته به اسرائیل، «تازهترین فصل از ترور ویرانگر سپاه» بود.
در این نامه آمده است: «دولت بریتانیا با تحریم حماس و حزبالله با افراطگرایی و تروریسم مبارزه کرده است، اما این کافی نیست».
امضا کنندگان نامه تأکید کردند که سپاه پاسداران منبع اصلی رادیکالسازی ایدئولوژیک، تأمین بودجه، تجهیزات و آموزش برای این گروهها است و دولت بریتانیا باید علیه «عامل اصلی» اقدام کرده و سپاه پاسداران را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند.
در فروردین سال گذشته نیز، ۱۲۵ تن از نمایندگان پارلمان بریتانیا به نخستوزیر این کشور نامهای مشابه نوشتند و تأکید کردند که سپاه پاسداران به عنوان عامل «بیثباتسازی سیستماتیک در منطقه خاورمیانه» و بازوی اجرایی «رژیم ایران برای تحقق جاهطلبیهای مغرضانه و کشتار هزاران تن» معرفی شده است.
امضاکنندگان در بخشی از نامه خود، به خطرات سپاه پاسداران در خاک بریتانیا، از جمله دسیسهچینی برای قتل شهروندان این کشور و گردآوری اطلاعات درباره یهودیان بریتانیا اشاره کرده و خواستار تروریستی خواندن این نیروی نظامی شده بودند.
صدای آمریکا
وزیر خارجه بریتانیا که به اسراییل سفر کرده، امروز (چهارشنبه) پس از دیدار با “اسحاق هرتزوگ” رییس جمهوری اسراییل، از تصمیم تلآویو برای پاسخ به حمله اخیر ایران به اسراییل خبر داد.
به گزارش اسکای نیوز، دیوید کامرون که به همراه همتای آلمانی خود امروز با اسحاق هرتزوگ دیداری سه جانبه داشت، پس از دیدار خود در جمع خبرنگاران از تصمیم تلآویو برای اقدام علیه ایران در پی حمله تلافی جویانه بامداد یکشنبه ایران به اسراییل خبر داد.
کامرون به خبرنگاران گفت: واضح است که اسراییل علیرغم درخواست بریتانیا برای خویشتنداری، تصمیم گرفته است در پاسخ به حمله ایران اقدام کند.”
هرتزوگ نیز در جمع خبرنگاران از بریتانیا و آلمان به خاطر آنچه که “ایستادگی قوی در کنار اسراییل در مواجهه با حمله ایران” خواند، تشکر کرد.
هرتزوگ گفت: “تمام جهان باید قاطعانه و سرسختانه علیه تهدید ناشی از رژیم ایران که به دنبال تضعیف ثبات کل منطقه است، کار کند.”
او افزود: “اسراییل در تعهد برای دفاع از مردم خود صریح است.”
رسانههای بریتانیا گزارش دادهاند که کامرون برای متقاعد کردن مقامات رژیم اسراییل به منظور عدم واکنش علیه ایران یا دستکم واکنشی محدود، به تل آویو سفر کرده است.
نتانیاهو: تلآویو خودش برای خودش تصمیم میگیرد
نخستوزیر اسرائیل امروز (چهارشنبه) در سخنانی خطاب به توصیههای همپیمانان غربی این رژیم در رابطه با جنگ غزه و تشدید تنش در منطقه، گفت که «تلآویو خودش برای خودش تصمیم میگیرد.»
به گزارش خبرگزاریها، «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل پس از دیدار با وزرای خارجه آلمان و انگلیس، گفت: از دوستانمان به خاطر نصیحتها و توصیههایشان و همچنین کمک به ما تشکر میکنم اما ما خودمان برای خودمان تصمیم گیری میکنیم.
وی افزود: برای دفاع از اسرائیل هر اقدامی را که لازم باشد، انجام خواهیم داد.
ایران پس از حمله روز ۱۳ فروردین اسراییل به ساختمان کنسولگری خود در شهر دمشق در بامداد ۲۶ فروردین با دهها فروند پهپاد و موشکهای کروز و بالستیک به اسرائیل حمله کرد. اسرائيل میگوید ۹۹ درصد پهپادها و موشکهای شلیکشده از سوی ایران رهگیری و منهدم شدند تنها به یک پایگاه نظامی در جنوب اسرائيل خسارت جزئی وارد آورد.
با وجود خسارت کم حملات ایران و علیرغم توصیه متحدان نزدیک اسرائیل به خویشتنداری و عدم پاسخ به ایران، دولت نتانیاهو قصد دارد به حملات ایران پاسخ دهد.
پیام اسرائیل به کشورهای عربی: حمله ما به ایران منطقه را برای شما ناامن نمیکند
شبکه تلویزیونی «کان ۱۱» اسرائیل اوایل روز سه شنبه با استناد به برخی گزارشها، اعلام کرد که اسرائیل پیامهایی را به کشورهای عربی در سراسر خاورمیانه ارسال کرده و گفته است که به حمله موشکی و پهپادی ایران به گونهای پاسخ نخواهد داد که این امنیت کشورها یا دولتهای آنها را به خطر بیندازد.
برخی کشورهای عربی خاورمیانه از جمله اردن به طور مستقیم یا غیرمستقیم از اسرائیل در برابر حملات اخیر ایران حمایت کردند، گرچه همه این کشورها میگویند نگران امنیت منطقه هستند.
یورونیوز فارسی
روایتها از خشونت پلیس ایران و مقابله زنان با حجاب اجباری؛ هشتگ #جنگ_علیه_زنان فراگیر شد
همزمان با انتشار روایتهای پرشمار از برخورد خشونتآمیز و بازداشت زنان ایرانی بر سر حجاب از زمان اجرای طرج «نور» برای اعمال حجاب اجباری در روز شنبه ۲۵ فروردین، کاربران شبکههای اجتماعی با هشتگ #جنگ_علیه_زنان به این موضوع واکنش نشان دادند.
در پی اجرای طرح موسوم به «نور»، شماری از فعالان حقوق زنان با انتشار فراخوانی از مردم خواستند ساعت ۹ شب (به وقت ایران) سهشنبه ۲۸ فروردین با هشتگ #جنگ_علیه_زنان، درباره برخورد حکومت ایران با زنانی بنویسند که به حجاب اجباری تن نمیدهند.
طرح «نور» برای مقابله با آنچه که مقامهای پلیس ایران «مقابله با بیحجابی» عنوان میکنند از روز شنبه ۲۵ فروردین آغاز شده است.
فحاشی و ضرب و شتم زنانی که تن به حجاب اجباری ندادهاند و انتقال آنها به ونهای سفید پلیس در روزهای گذشته از جمله روایتهایی بود که در شبکههای اجتماعی منتشر شد.
از همین رو نویسندگان فراخوان هشتگ #جنگ_علیه_زنان به ایستادگی و مبارزه زنان در برابر «اشد» سرکوبها، ستمها و تبعیضهای جنسیتی، اقتصادی، سیاسی، اتنیکی و اجتماعی اشاره کردند و نوشتند جنگ علیه زنان، «جنگی تمامقد» از سوی حاکمیت است که جان و تمامی حقوق اساسی زنان را نشانه گرفته است.
ونهای سفید گشت ارشاد در حالی دوباره با شکلی جدید به خیابانهای ایران بازگشتهاند که فقط یک سال و نیم از جنبش اعتراضی «زن، زندگی، آزادی» میگذرد که بعد از کشته شدن مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد در خیابان وزرای تهران آغاز شد؛ اعتراضهایی که نظام سیاسی ایران را با چالشی بیسابقه در طول ۴۵ سال گذشته مواجه کرد.
زنان و مبارزه روزانه با حجاب اجباری
اگرچه خیابانها پس از ماهها سرکوب شدید از حضور معترضان خالی شد، اما تن ندادن طیف گستردهای از زنان به حجاب اجباری به بزرگترین دستاورد عینی این اعتراضها تبدیل شد، تا جایی که مقامهای ارشد ایران از جمله علی خامنهای، رهبر ایران به «چالش حجاب» اذعان کردند.
با وجود تلاشهای حکومت برای تن دادن زنان به حجای اجباری، زنان زیادی در یک سال و نیم گذشته بدون حجاب اجباری در اماکن عمومی ظاهر شده و میشوند.
اینک به نظر میرسد دور جدیدی از تهدید و خشونت نهادهای حکومتی علیه نافرمانی مدنی زنان و خواسته آنها مبنی بر حق پوشش اختیاری شکل گرفته است.
تصاویر و ویدئوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهند که ماموران پلیس در موج جدید برخورد با آنچه که «بیحجابی» مینامند، نسبت به گذشته به شکل «خشونتآمیزتری» برخورد میکنند.
شماری از مخاطبان یورونیوز فارسی با ارسال روایتهایی از برخوردهای خشن ماموران با زنانی سخن گفتند که از حجاب مورد تأیید حکومت سرپیچی میکنند. بر اساس گفته مخاطبان یورونیوز فارسی، آنها در مواردی شاهد بازداشت همراه با ضرب و شتم زنان بدون پوشش اجباری و حتی گاهی اوقات «تعرض» به برخی از آنها بودهاند.
پیش از این نیز آنها از حضور گسترده ماموران پلیس و نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف ایران برای مقابله با زنانی که به حجاب اجباری تن نمیدهند، خبر داده بودند.
اگرچه برخی از شهروندان ایرانی، بازگشت ونهای گشت ارشاد و ماموران مبارزه با حجاب اختیاری به خیابانها را باعث گسترش وحشت در جامعه میدانند اما برخی دیگر بر این نظرند که فشارهای پلیسی دیگر کارساز نیست و زنان تن به حجاب اجباری نخواهند داد.
شماری از شهروندان ایرانی هم بر این نظرند که از آنجا که حجاب «تنها ویترین باقیمانده» از نظام اسلامی ایران است، حاکمان چارهای جز تشدید برخورد با حجاب اختیاری نخواهد داشت. آنها برای تأیید نظر خود به سخنان آقای خامنهای در مورد لزوم رعایت حجاب اشاره میکنند.
آقای خامنهای در سخنرانی خود در ۱۵ فروردین با تاکید بر «الزام حجاب»، بار دیگر خواستار پیروی زنان از قوانین پوشش جمهوری اسلامی بدون توجه به اعتقاداتشان شد.
او با بیان اینکه «مسئله حجاب که اکنون به یک چالش تحمیلی تبدیل شده، قبلا وجود نداشت»، دخالت بیگانگان از طریق انواع رسانهها را مقصر دانست.
یک هفته پس از این سخنان، سرکوب زنانی که به حجاب اجباری تن نداده بودند با اجرای طرح نور آغاز شد. پلیس تهران مدعی شد که دلیل اجرای این طرح، «مطالبه مردم متدین» است.
البته پیش از این نیز حکومت ایران با استقرار ماموران در ایستگاههای مترو، توقیف خودروها، پلمپ کردن کافهها و رستورانها و خودداری ادارات و وسایل نقلیه عمومی از ارائه خدمات به زنان بدون حجاب، سعی در عقب نشاندن زنان از خواستههایشان برای پوشش اختیاری داشت اما در مقابل، این گروه از زنان کوتاه نیامدند. حتی تهدید پلیس ایران برای نصب دوربین برای شناسایی دختران و زنان بدون حجاب نیز کارساز نشد.
در نهایت نهادهای حکومتی بار دیگر برای حفاظت از «تنها ویترین باقیمانده» از نظام اسلامی ایران به گشتهای ارشاد و البته با برخوردهای قهرآمیزتر روی آوردهاند.
سابقه برخوردهای قهرآمیز علیه مخالفان حجاب اجباری
البته روی آوردن به چنین برخوردهایی قهرآمیزی علیه مخالفان حجاب اجباری در تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران، موضوع جدیدی نیست. با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ نیز برخی از مدافعان نظام تازه تاسیس جمهوری اسلامی با زنانی که حجاب نداشتند یا حتی مردان با پیراهن آستین کوتاه برخوردهای خشنی انجام دادند.
عالیه مطلبزاده، عکاس خبرنگار و زندانی سیاسی سابق در حساب کاربری خود در شبکه ایکس نوشت: «ما دهه شصت را به یاد داریم که مینیبوسها را به صف میکردند با مامورانی که مسلح به ژ-۳ میدانها و خیابانها را میبستند و زنان را به دلیل بیرون بودن مو، داشتن رژ یا حتی پوشیدن جوراب نازک بازداشت میکردند ولی زنها سر حقشون ایستادند و کوتاه نیامدند.»
شماری از کاربران شبکههای اجتماعی هم با بیان اینکه حجاب اجباری فرصتی برای انحراف افکار عمومی است، خواستار نافرمانی مدنی زنان شدند.
آغاز طرح جدید پلیس ایران برای مقابله با حجاب اختیاری که با حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل همزمان شده بود، برخی از منتقدان را بر آن داشت تا این دو موضوع را با یکدیگر مقایسه کنند. آنها بر این نظرند که حکومت ایران به دنبال راهی برای کنترل پیامدهای حمله موشکی و پهپادیاش به اسرائیل در روزهای آینده است.
در هر حال گزارشها از ایران حکایت از آن دارد که زنان با وجود تلاشهای نهادهای حکومتی ایران و حتی برخوردهای قهرآمیز آنها برای مقابله با پدیده حجاب اختیاری همچنان بدون حجاب اجباری در خیابانها و برخی از اماکن عمومی ظاهر میشوند.
محمود النجار / بیبیسی عربی
«مساوی به نفع ایران است.» این تحلیل بعضی کارشناسها از اولین حمله مستقیم ایران به اسرائیل است.
شنبه شب ایران بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک به سوی اسرائیل پرتاب کرد.
جمهوری اسلامی اعلام کرد که این حملات «در واکنش به حمله به کنسولگری ایران در دمشق انجام شده و به همه اهداف خود رسیده است.».
ایران پیشتر تهدید کرده بود که واکنش سختی به حمله روز اول آوریل به کنسولگری خود در پایتخت سوریه نشان خواهد. در این حمله هفت فرمانده و مستشار سپاه پاسداران از جمله یک فرمانده ارشد نیروی قدس، و همین طور شش شهروند سوریه کشته شدند.
اسرائیل مانند بسیاری از حملات قبلی به خاک سوریه، مسئولیت این حمله را به صورت رسمی نپذیرفت، اما کسی تردیدی ندارد که این حمله کار اسرائیل بوده است.
دستاوردها و شکستها
ایران حمله به اسرائیل را یک پیروزی برای خود توصیف کرده است.
اما به گفته علیرضا نوریزاده، رئیس مرکز مطالعات ایران و عرب، جمهوری اسلامی با این حمله هیچ امتیازی کسب نکرده است. او میگوید برعکس، این حملات نقاط ضعف حکومت ایران را نشان داد، چون این پرتابها به هیچ هدفی در داخل اسرائیل اصابت نکرد.
همین مسئله مایه شوخی و تمسخر حمله در میان مردم عادی شد.
نوریزاده معتقد است که اگر ایران آنچه را که او «جنگ روانی» توصیف میکند ادامه میداد، دستاوردهای بسیار بیشتری برایش داشت.
از سوی دیگر دکتر اریک رونتسکی، پژوهشگر مطالعات خاورمیانه در مرکز موشه دایان دانشگاه تلآویو، میگوید اسرائیل به خاطر اعلام وضعیت هشدار فوقالعاده، یک امتیاز از دست داده است. او میگوید این کار باعث ایجاد نگرانی و اضطراب عمومی در میان اسرائیلیها شد و بسیاری اکنون نگران تکرار چنین حملاتی هستند.
اما نوریزاده میگوید بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، الان احساس قدرت بیشتری میکند. این حمله به تقویت و احیای روابط تنگاتنگ اسرائیل با آمریکا و دیگر کشورهای غربی کمک کرد، روابطی که پیش از حمله شنبه شب با اختلاف و انتقاد از اسرائیل به دلیل عملکردش در جنگ غزه همراه شده بود.
اما رونتسکی میگوید با وجود منافعی که این حمله برای اسرائیل داشت، از جنبههای دیگر متحمل ضررهایی هم شد.
به باور او حملات ایران نشان داد که اسرائیل درک درستی از مناسبات قدرت در خاورمیانه ندارد و ناتوانی اسرائیل را در بازدارندگی ایران برای حمله به داخل خاکش به نمایش گذاشت.
بازگشت به «آغوش» کشورهای دیگر
اریک رونتسکی، پژوهشگر اسرائیلی معتقد است که حمله ایران، منافعی هم برای اسرائیل داشته است. او میگوید این حمله ممکن است به یک نقطه عطف سیاسی تبدیل شود چون اکنون اسرائیل برای اولین بار در ماههای اخیر از حمایت سفت و سخت غرب برخوردار شده است.
به گفته او اسرائیل میتواند با استفاده از این فرصت به «آغوش» کشورهای دیگر برگردد، به ویژه آمریکا که دورهای کمسابقه از تنش را با آن تجربه کرده است.
علیرضا نوریزاده، تحلیلگر سیاسی معتقد است که در مقابل، تهران با این حملات از نظر سیاسی -هم در صحنه داخلی و هم در عرصه بینالمللی- باخته است. او میگوید ایران حمایت همسایگان خود را از دست داد و هیچ کشور دیگری هم از تهران پشتیبانی نکرد. او اشاره میکند که تلاشهایی هم از بعضی جهات برای کشاندن ایران به جنگ با آمریکا در جریان بوده است.
هر دو کارشناس بر فشارهای داخلی بر حکومت های هر دو کشور تاکید میکنند.
رونتسکی یادآوری میکند که نگرانیهای زیادی در داخل اسرائیل وجود دارد. او میگوید مشکلات و اختلافات مربوط به سیاست داخلی در اسرائیل، همزمان با جنگ غزه خشم عمومی را برانگیخته و ناکامی تلاشها برای آزادی گروگانها بر این خشم دامن زده است.
نوریزاده هم معتقد است که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با فشارهای شدید روبرو است؛ نه فقط در خیابان و از سوی مردم، بلکه از طرف چهرههایی مهم در داخل حکومت ایران.
«بخشیاز این فشار از سوی سپاه پاسداران وارد میشد که بعد از کشته شدن هفت عضو نیروی قدس در حمله اسرائیل میخواست انتقام بگیرد.»
«پیامی از آتش»
هشام جابر، ژنرال بازنشسته لبنانی که کارشناس امور نظامی و استراتژیک و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در بیروت است، به بیبیسی عربی گفت که «غافلگیری این حملات در این بود که غافلگیرکننده نبود.»
او در توضیح دیدگاهش میگوید که قبل از این حملات، دو هفته «جنگ روانی» در جریان بود که باعث شد اسرائیل در «حالت بیم و هراس» قرار بگیرد.
او میگوید همین حالت باعث آسیب روانی و میدانی شد که دلیل آن بروز اختلال در بسیاری از خدمات و امکانات عمومی و از خانه خارج نشدن بسیاری از اسرائیلیها بود.
هشام جابر عملیات ایران را «پیامی از آتش» توصیف میکند که با هدف نمایش قدرت و قابلیت نفوذ به اعماق اسرائیل و محک زدن آمادگی پدافند هوایی اسرائیل انجام شد.
او همچنین بر این باور است که حمله ایران باعث شد تهران بخشی از اعتبار سیاسی خود را باز یابد که در سالهای اخیر با در پیش گرفتن آنچه «سیاست صبر استراتژیک» میخواند، از دست داده بود.
این کارشناس نظامی معتقد است که ایران این حجم عظیم پهپادها را با هدف مختل کردن سیستم پدافند هوایی اسرائیل فرستاد. او میگوید سیستم گنبد آهنین اسرائیل نمیتوانست تمام موشکهایی را که پرتاب شده بود رهگیری کند و برای این کار به کمک نیروهای آمریکا و بریتانیایی مستقر در خاورمیانه نیاز داشت.
جابر میگوید اگر اسرائیل تصمیم به واکنش نظامی بگیرد «قادر است با موشکهایش خاک ایران را هدف قرار دهد اما نمیتواند از این فراتر برود، چون با واکنش شدید ایران روبرو خواهد شد».
او همچنین خاطرنشان میکند که «جنگندههای اسرائیلی میتوانند با دقت بالایی اهداف ایرانی را بمباران کنند، اما برای این کار باید از حریم هوایی کشورهای عربی عبور کنند -که ایران نسبت به چنین کاری هشدار داده- یا این که از پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه به پرواز دربیایند که ممکن است واشنگتن اجازه این کار را ندهد.»
تغییر مسیر و بازیابی اعتماد
فواز جرجیس، استاد روابط بینالملل در مدرسه اقتصاد لندن، معتقد است که دستاورد اسرائیل از این حملات بیش از ایران بوده است.
او توضیح میدهد که حملات ایران هیچ تلفات یا خسارت قابل توجهی وارد نکرد، و اکنون تمام کشورهای غربی به حمایت از اسرائیل برخاستهاند. او میگوید آمریکا تلاش میکند حمایت غرب را در جهت تامین تسلیحاتی، همکاریهای اقتصادی و کمکهای مالی برای اسرائیل بسیج کند.
جرجیس میگوید جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا با درخواست تشکیل جلسه فوری سران هفت کشور صنعتی برای جلب حمایت از اسرائیل، این کشور را با تصویر یک قربانی به نمایش میگذارد.
او معتقد است بنیامین نتانیاهو از احیای روابط با غرب سود میبرد، مخصوصا با جو بایدن و بعد از یک دوره اختلاف با واشنگتن و کشورهای غربی و انتقادهای آشکار رئیس جمهور آمریکا از اسرائیل و نتانیاهو.
«شکست استراتژیک برای اسرائیل»
اما جرجیس یک جنبه منفی هم برای اسرائیل در نظر میگیرد و آن را نوعی شکست استراتژیک میداند که نقاط ضعف اسرائیل را نمایان میکند.
او میگوید ایران با این حملات نفع سیاسی برده چون ارادهاش برای درگیری مستقیم با اسرائیل را به صورتی بیپرده برای مردم، متحدان و دشمنانش نمایش داده است.
جرجیس معتقد است که ایران ثابت کرده که اسرائیل نمیتواند به تنهایی از خود دفاع کند، بلکه برای این کار نیاز به متحدان غربی خود دارد، چون بسیاری از موشکها را آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اردن منهدم کردند.
او میگوید هدف اصلی اسرائیل از حملات مکرر اخیر به اهداف ایرانی این بود که نشان دهد ایران ضعیف است و جرات نمیکند وارد رویارویی مستقیم شود. اما به گفته او حمله ایران این تصویر را در هم شکست.
جرجیس میگوید با تهدیدها و هشدارهای دو کشور برای افزایش مخاصمات «منطقه اکنون گرفتار وضعیتی بسیار خطرناک شده است.»
او هشدار میدهد که منطقه از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی در لبه پرتگاه قرار گرفته است.
کمپین حقوق بشر ایران
سهشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳ – سکینه پروانه، زندانی سیاسی محبوس در ایران، که بارها شکنجه شده و از زمان بازداشت تاکنون از حق داشتن وکیل محروم بوده در شرایط غیرانسانی و غیرقانونی دوران حبس هفت سال و نیم خود را در زندان اوین پشت سر میگذارند. این زندانی سیاسی بارها در دوران بازداشت با ممانعت مسئولان زندان از درمان و دسترسی به خدمات پزشکی نیز روبرو شده و این بر نگرانیها درباره وضعیت جسمی او افزوده است.
هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر ایران، با اشاره به شرایط سکینه پروانه گفت: «مصادیق نقض حقوق بشر از طرف مقامات جمهوری سرکوبگر اسلامی در شرح روایت سکینه پروانه بسیار مشهود است؛ زنی جوان و کرد جرأت کرده تا صدای خود را علیه سرکوب حکومتی بلند کند».
هادی قائمی با بر اینکه «سکینه پروانه باید فوراً آزاد شود تا به وضعیت رو به وخامت جسمی او رسیدگی شود» گفت: «وضعیت این زندانی زن سیاسی یادآور بیشمار پروندههای قضایی زندانیان سیاسی دیگر در ایران است که نیاز فوری اقدام بین المللی جهت پاسخگویی جمهوری اسلامی به دلیل نقض فاحش حقوق بشر را ضروری میکند».
بازداشت اولیه سکینه پروانه؛ از سناریوسازی مقامات امنیتی برای بازداشت خودسرانه تا شکنجه جهت اعتراف اجباری
سکینه پروانه فعال سیاسی ۳۵ ساله کرد و اهل شهرستان قوچان در استان خراسان رضوی است. (در منطقه شمال استان خراسان رضوی و شهرهایی از خراسان شمالی، جمعیت قابل توجهی از اقلیت کرد زندگی میکنند)
سکینه پروانه در نوجوانی به تهران و بعد از چند سال به ترکیه میرود و چند سالی خارج از ایران زندگی میکند. سکینه پروانه در اوایل پاییز سال ۹۸ به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت میشود. به روایت خود سکینه پروانه (در نامهای که نسخهای از آن در اختیار کمپین حقوق بشر است) ماموران امنیتی به بهانه ملاقات با خانواده در شهر سلیمانیه عراق او را بازداشت و به مرز ایران و عراق منتقل میکنند. سکینه پروانه در جریان بازداشت و انتقال به مرز ایران شکنجه شده و به نوشته خودش «به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و ناخنهای پایم شکسته شد. به مرز ایران و عراق منتقل شدم و در آنجا نیروهای امنیتی از من خواستند تا در دستنوشتهای از تعدادی از احزاب کردی مخالف نظام ابراز انزجار کرده و آن را امضا کنم و بنویسم که با خواست خودم تسلیم نیروهای ایرانی شدهام. خواستهای خلاف واقع که نپذیرفتم و آنها با مقاومت من رو به رو شدند. اما خود یادداشتی نوشته و به اجبار اثر انگشت من را گرفته و پای آن ثبت کردند».
سکینه پروانه در آن زمان طی یک روند کاملا غیرشفاف قضایی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری به پنج سال زندان و سه سال ممنوعیت از عضویت در گروههای سیاسی محکوم شد. در آن زمان پیام درفشان وکیل سکینه پروانه بود (وکیل معاضدتی که برای افراد کم بضاعت هستند و داوطلبانه فعالیت میکنند). این وکیل حقوق بشری در آن زمان خود طی یک پروندهسازی امنیتی بازداشت بود و به شدت شکنجه شده بود. یک فرد مطلع از وضعیت پرونده سکینه پروانه و شرایط وکیل او به کمپین حقوق بشر ایران میگوید «سکینه پروانه درواقع آخرین موکل آقای پیام درفشان پیش از بازداشت خود ایشان بود. در آن زمان سکینه پروانه هیچکس را نداشت که برایش وکیل بگیرد».
به گفته این فرد مطلع «وقتی آقای درفشان را برای اولین بار به شعبه ۲۶ دادگاه آوردند و به دلیل مشکلاتی که در اثر شکنجه برای زبان ایشان به وجود آمده بود اصلا نمی توانستند صحبت کنند و با این حال با نوشتن روی یک کاغذ از مدیر دفتر شعبه خواسته بود چون موعد تجدید نظرخواهی و اعتراض به رای تمام نشده است و خود آقای درفشان در بازداشت هست باید وکیل برای سکینه پروانه تعیین شود که این اتفاق نیفتاد».
سکینه پروانه پس از بازداشت به مدت ۱۰ روز در بازداشتگاههای مریوان و سنندج گذراند و نهایتا به زندان اوین منتقل شد. او در نامهای خود تاکید کرده است که در دوران بازداشت در بندهای دو الف، ۲۰۹ و بند زنان زندان اوین تحت سختترین شرایط بازجویی بوده و مورد شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفته است.
او در تاریخ فروردین ۱۳۹۹ به دلیل شعار نویسی و سردادن شعار در زندان اوین به زندان قرچک ورامین انتقال یافت و پس از ۴ روز نگهداری در سلول انفرادی به بیمارستان روانپزشکی امینآباد شهر ری منتقل شد.
سکینه پروانه در تاریخ ۱۴ تیر ۱۳۹۹ در حالی که آثار کبودی و ضرب و شتم روی بدنش وجود داشت مجددا به زندان اوین منتقل شد و دادگاه در مرداد ۱۳۹۹ وی را به اتهام «اغتشاش در زندان» به ۲ سال حبس دیگر محکوم کرد».
این زندانی سیاسی در آبان ۱۳۹۹ از زندان اوین تهران به زندانهای قوچان و مرکزی مشهد منتقل شد.
زمانی که سکینه پروانه دوره محکومیت خود را در زندان قوچان و مشهد میگذراند، چندین بار به بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه پاسداران مشهد انتقال و برای انجام اعترافات اجباری مورد شبکه جسمی و روحی قرار گرفت. سکینه پروانه به دلیل همین رفتارها در این مدت چندین بار دست به اعتصاب غذا زد.
سکینه پروانه در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ و پس از اعلام عفو از زندان مرکزی مشهد آزاد شد.
بازداشت دوباره پس از عفو نمایشی
کمتر از یک ماه پس از آزادی سکینه پروانه، او روز سهشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ در ترمینال مسافربری شهر مشهد توسط ماموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد نظامی-امنیتی منتقل شد و روز ۲۵ فروردین پس از پایان دوران بازجویی به زندان مرکزی مشهد انتقال یافت.
به گفته یک منبع مطلع «نیروهای امنیتی همزمان با بازداشت سکینه پروانه، راننده تاکسی را که او را به ترمینال رسانده بود هم به مدت چند ساعت بازداشت و مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند».
سکینه پروانه اوایل شهریور ۱۴۰۲ بدون حق داشتن وکیل در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی مشهد به اتهامهای «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی» و «توهین به رهبر جمهوری اسلامی ایران» محاکمه و در مهر ماه همان سال مجموعا به ۷ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد. این حکم پس از چند هفته عینا از سوی شعبه ۳۵ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی تایید شد.
به گفته یک منبع مطلع از وضعیت سکینه پروانه «با وجود اعلام آمادگی یکی از وکلای دادگستری در مشهد برای قبول وکالت سکینه پروانه، قاضی شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی و شعبه ۳۵ دادگاه تجدیدنظر از دسترسی این وکیل به پرونده ممانعت به عمل آوردهاند».
این منبع مطلع درباره دلیل بازداشت مجدد و صدور حکم برای سکینه پروانه میگوید «گفته میشود سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انتشار یک ویدیو در شبکههای مجازی و رسانههای خارج از کشور از حضور سکینه پروانه بر مزار علی مظفری از جانباختگان خیزش ژن ژیان ئازادی (زن زندگی آزادی) در قوچان را مصداق اتهامهای مطرح شده در دادگاه است».
سکینه پروانه در دوران حبس در زندان وکیلآباد مشهد با شرایط بسیار سختی روبرو بوده است که باعث به خطر افتادن سلامت جسمانی او شده است. منبع مطلع از وضعیت سکینه پروانه میگوید «در دیماه سال ۱۴۰۲ بود که شرایط جسمی و پزشکی سکینه پروانه وخیم شد و با این وجود مقامات زندان مانع از دسترسی او به خدمات پزشکی شدند». سکینه پروانه از بیماری تنفسی و قلبی رنج میبرد.
مسئولان زندان مشهد با اعمال محدودیت در تماسهای تلفنی او، تنها در حضور ماموران حفاظت زندان و با شرط حرف زدن به زبان فارسی به او امکان تماسهای تلفنی محدود و کوتاه را میدهند.
چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ زندانی سیاسی سکینه پروانه در سالگرد بازداشتش از زندان وکیلآباد مشهد به زندان اوین منتقل شد. علت این انتقال مشخص نیست.
هادی قائمی گفت:« سکینه پروانه به عنوان عضوی بسیار آسیب پذیر از جامعه، هیچ امکانی برای دفاع در برابر نقض فاحش روند قانونی در پرونده خود ندارد».
.هادی قائمی تاکید کرد: « نام بردن از او، به اشتراک گذاشتن روایت زندگی او و درخواست آزادی این زن جوان، چه از سوی سیاستمداران و یا شهروندان معمولی، یک ضرورت است».
هادی قائمی گفت: «پرونده سکینه مصداق واقعیت سیستم قضایی در جمهوری اسلامی است که در آن حقوق اولیه به طور کاملا غیر قانونی و غیرانسانی و به دستور و نظارت نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تضییع میشود».
شاید یک روزهایی که از مهاجرت صحبت میشد بلافاصله گزینه فرار مغزها به اذهان خطور میکرد، مسئلهای که به مهاجرت نخبگان دانشگاهی از کشور اشاره داشت، آنها مهاجرت میکردند که بتوانند به تناسب مهارت خود در دانشگاهها یا شرکتهای بینالمللی فعالیت دانشگاهی یا اقتصادی خودشان را با کیفیت بهتری ادامه دهند؛ این روند متوقف نشد، حتی اگر آمارهای دقیقتری وجود داشته باشد مواجهه با سیر صعودی مهاجرت نخبگان دانشگاهی در سالهای اخیر اصلاً دور از انتظار نیست.
به گزارش خبرآنلاین، اما حالا اتفاق دیگری رخ داده، هم میل به مهاجرت و هم اقدام به مهاجرت از سطح نخبه دانشگاهی یا افراد متخصص عبور کرده و تبدیل به یک همهگیری شده است، طوریکه گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی حتی اگر نتوانند ایده مهاجرتشان را محقق کنند اما احتمالاً میان اولویتهای زندگیشان آن را حفظ میکنند تا شاید در زمان مناسبی جامع عمل به آن بپوشانند. این میل و اقدام گسترده به مهاجرت چیزی هست که اردشیر گراوند، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی از آن بهعنوان «مهاجرت تودهای» نام میبرد.
او میگوید: «مردم در ابعاد مختلف احساس ناامنی عمومی میکنند، بنابراین فرزندانشان را به خارج از کشور میفرستند. مهاجرت و باروری ویژگی چسبندگی دارند، یعنی اگر یک نفر مهاجرت کند نفر بعدی را با خودش میبرد، به نظرم مهاجرت بهبیرون از ایران همچنان ادامه دارد و ممکن است شکل جدیتر پیدا کند یعنی مثلاً مانند افغانستانیها تودهای مهاجرت کنیم.»
او ادامه میدهد: «خانوار ایرانی با مسئله از دست دادن یک عضو خانواده مواجه شده است، یعنی مهاجرتهای داخلی و خارجی سبب شده عموم خانوارهای ایرانی یک عضو خانواده خود را از دست بدهند و از آن دور شوند.»
مهاجرت و نبود افق دید برای آینده
سمیه توحیدلو، جامعهشناس میگوید: «به نظر میرسد بهعنوان هفتمین کشور مهاجر فرست شناخته میشویم. یکی از دلایل مهاجرت فشار اجتماعی است یعنی اگر فرد شرایط خوبی داشته باشد فشار هم نسلیها و اطرافیان برای مهاجرت اتفاق میافتد. یکی از دلایل تشویق به خارج رفتن جوانان، نبود افق دید برای آینده است. وقتی افراد از تصمیمگیری برای آینده ناتوان میشوند به این دلیل است که نمیدانند فردا روزی چه اتفاقی خواهد افتاد، ارزش پول ملی چهقدر میشود، و انواع مسائلی که ثبات را متزلزل میکند. این موضوعات باعث انواع مهاجرت میشود.»
اوا ادامه میدهد: «یک بخشی از مهاجرت جامعه ما برخلاف گذشته، مهاجرت خانوادگی است. نگرانی از آینده فرزندان به نوعی در میزان مهاجرت در سال اخیر تاثیرگذار بوده است. نمودهای مهاجرت انقدر زیاد است که هرکسی در حلقه اطراف خودش آن را لمس میکند، نمونهاش در بیمارستانها، فضای آکادمیک و دانشگاهی دیده میشود. آمار و رقم مهاجرت آنقدر زیاد است که جمعیت ایرانیان خارج از کشور بعد از این حجم از مهاجرت تغییرات بزرگ و گستردهای خواهد داشت.»
آنها که مهاجرت میکنند از تغییر شرایط جامعه ناامید شدهاند
همچنین فاطمه موسوی ویایه، جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی درباره موج مهاجرت ایرانیها به خارج از کشور به خبرآنلاین میگوید: «همه ناظران توافق دارند موج فعلی مهاجرت ایرانیان عادی نیست. هیرشمن در مقاله «خروج، اعتراض، دولت» اشاره میکند گاهی شهروندان در تقابل با دولت به این نتیجه میرسند که اعتراض به جایی نمیرسد یا هزینهاش بسیار زیاد است و خروج را در دستور کار خویش قرار میدهند و از کشورشان مهاجرت میکنند.»
او ادامه میدهد: «افزایش ۱۴۰ درصدی موج مهاجرت جوانان متخصص در یکسال اخیر که بیش از نیمی از آنان زن بودند را میتوان توسل به استراتژی خروج به دلیل ناامیدی از تغییر و اصلاح دولت دانست. علوم اجتماعی ورای تصمیمهای فردی به روابط و ساختارهای اجتماعی مینگرد، با این زاویه دید آنها که مهاجرت میکنند از تغییر شرایط جامعه ناامید شدهاند و بههمین دلیل کشور را ترک میکنند.»
این جامعهشناس بیان میکند: «امسال شرایطی مشابهی با سال ۱۴۰۲ خواهد داشت، یعنی صبر و انتظار ضمنی جامعه در شرایط انسداد سیاسی، مشکلات اقتصادی مانند گرانی، تورم، بیکاری و فقر افزایش پیدا میکند، به تبع آن موج مهاجرت و آسیبهای اجتماعی چون سرقت، اعتیاد، خودکشی و خشونتهای اجتماعی از جمله قتل و نزاع بیشتر خواهد شد. مشکلات زیست محیطی مثل آلودگی هوا، کمبود آب و فرونشست زمین بدتر خواهد شد. جامعه ایران مثل فنری است که در حال جمع شدن است و این فنر در سال ۱۴۰۳ فشردهتر میشود.»
فاصله گرفتن مردم و حکومت با افزایش بگیر و ببندها
نیره توکلی، جامعهشناس هم نظر مشابهی دارد، او به خبرآنلاین میگوید: «وقتی دولتهای تمامیتخواه سرکار میآیند ذرهای تلاش نمیکنند که مردم را به خودشان جذب کنند بنابراین سیر مهاجرت بیشتر میشود طوریکه حالا مسئله مهاجرت بسیار ناامیدکننده است.»
او ادامه میدهد: «امید دادن به مردم خیلی باید بیشتر از این باشد. راه حل مقابله با این همه تبلیغاتی که برای مهاجرت میشود این است که مردم احساس فاصله با حاکمیت نکنند اما با بگیر و ببند، تمامیتخواهی و یکدست کردن حکومت به نفع یک جناح، این فاصله بیشتر میشود.»
مظاهر گودرزی / خبرآنلاین
آمریکا میگوید در واکنش به حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل، دور جدیدی از تحریمها علیه ایران را با تمرکز بر فروش نفت این کشور، ظرف چند روز آینده اعلام خواهد کرد.
جانت یلین، وزیر دارایی آمریکا امروز سهشنبه (۱۶ آوریل/۲۸ فروردین) گفت در پاسخ به حمله موشکی و پهپادی سپاه پاسداران به اسرائیل و همچنین حملات حوثیهای یمن به کشتیهای تجاری در خلیج عدن و دریای سرخ، آمریکا در تلاش خواهد بود تا با همکاری متحدانش و ائتلافی جهانی، تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کند «چرا که این کشور موجب بی ثباتی در منطقه و اقتصاد جهانی شده است.»
اظهارات وزیر دارایی آمریکا همزمان با ارسال نامه اسرائیل به ۳۲ کشور جهان است که طی آن دولت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این کشور خواسته است که در پاسخ به حمله ایران به این کشور، دولتهای جهان تحریمهای شدیدی را علیه برنامه موشکی سپاه پاسداران وضع کنند وهمچنین این نهاد را در فهرست سازمانهای تروریستی خود قرار دهند.
وزیر خارجه اسرائیل امروز گفت همراه با پاسخ نظامی، اقدامات دیپلماتیکش را هم در این زمینه آغاز کرده است.
اسرائیل کاتز در نامهای به ۳۲ کشور از آنها خواسته تا سپاه پاسداران را به عنوان سازمان تروریستی اعلام کنند. همزمان مقامهای ایران هشدار دادند که به تهاجم احتمالی اسرائیل بیدرنگ پاسخی «گسترده» خواهند داد.
وزیر خارجه اسرائیل در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که اسرائیل در کارزار دیپلماتیک خود از کشورها خواسته است تا تحریمهای بیشتری علیه برنامه موشکی ایران اعمال کنند.
او در ادامه نوشت که «تا قبل از آنکه دیر شود باید ایران را متوقف کرد».
لوایح دوگانه علیه جمهوری اسلامی
جیم ریش، سناتور ارشد جمهوریخواه، با انتشار بیانیهای از حمایت کمیته روابط خارجی مجلس سنا از دو لایحه علیه جمهوری اسلامی ایران خبر داد.
این سناتور آمریکایی روز سهشنبه ۲۸ فروردین، با تاکید بر نقش آشکار کنگره آمریکا برای مقابله با «رژیم» ایران، اعلام کرد که دو لایحه «تروریسم ایران را خاتمه دهید» و « نفت ایران را مخفی نکنید» به تأیید کمیته روابط خارجی مجلس سنا رسیده است.
بر پایه بیانیه این سناتور جمهوریخواه، لایحه «نفت ایران را مخفی نکنید» خرید نفت ایران به وسیله چین را هدف قرار میدهد.
جیم ریش و مارکو روبیو، سناتورهای ارشد آمریکایی، در آبانماه گذشته پیشنویس طرحی را ارائه کرده بودند که بر مبنای آن دولت آمریکا ملزم میشد که با «فرار چین از تحریمهای ایالات متحده بر ضد جمهوری اسلامی» مقابله کند.
جیم ریش در بیانیه خود، میزان فروش نفت ایران به چین در شش سال گذشته، از سال ۲۰۱۸ میلادی تاکنون، را در بالاترین سطح آن ارزیابی و تصریح کرده که درآمدهای نفتی حاصل از این معاملات علاوه بر بیاثر کردن تحریمهای آمریکا علیه ایران، صرف حمایتهای مالی از سازمانهای «تروریستی» نیابتی همچون حماس و جنگ روسیه علیه اوکراین میشود.
این عضو کمیته روابط خارجی مجلس سنا، دو لایحه مزبور را مشوقی برای دولت جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، دانسته که با توسل به آنها بتواند با اعمال تحریمهای جدید و اجرای تحریمهای پیشین نفتی علیه ایران، با انجام اقداماتی عینی منابع مالی «رژیم» ایران را هدف قرار دهد.
او همچنین حمله اخیر از خاک ایران به اسرائیل را در چارچوب گسترش درگیریهای منطقهای در خاورمیانه ارزیابی کرده و درباره «عواقب قابل ملاحظه» آن برای منافع امنیت ملی آمریکا هشدار داد.
این سناتور ارشد آمریکایی پیشتر هم خواستار اقدامات مفیدتر دولت جو بایدن برای محروم کردن حکومت ایران از منابع مالی شده بود که ارتکاب اقدامات «تروریستی» را برای جمهوری اسلامی امکانپذیر میسازد.
بیبیسی، صدای آمریکا
بهاره هدایت، زندانی سیاسی که در چند هفته اخیر در مرخصی درمانی به سر میبرد اعلام کرده که با تمدید توقف حکماش مخالفت شده و فردا باید خود را به زندان اوین معرفی کند.
بهاره هدایت چند هفته پیش (۲۵ اسفند ۱۴۰۲) خبر داده بود که به بیماری سرطان رحم مبتلا شده است. او نوشته بود: بنابر تشخیص پزشک و نتیجه آزمایش، «بخشی از سلولهای داخل رحم دارد مراحل اولیه سرطان را طی میکند.»
خانم هدایت امروز - سهشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳ - در یادداشت کوتاهی در اینستاگرام نوشت:
امروز به وکیلم خانم زهرا مینوئی اطلاع دادند که با تمدید توقف حکمم مخالفت شده، و مسئولین ذیربط معتقدند که ادامه درمان بیماریام در زندان میسر است، علیرغم اینکه به تصریح آنکولوژیست و پزشکان معالج به دلیل خطرات احتمالی و پیگیری روند درمان و جراحیهای در پیش، باید بیرون از زندان تحت نظر پزشک باشم. به این ترتیب باید فردا، چهارشنبه، خودم را برای ادامهی حکم ۴ سالهام به زندان اوین معرفی کنم.
مهم نیست که جسمم کجاست، قلب و جانم در کنار شما مردم شریف و مبارز ایران است، کنار شما خواهران شجاعم در خیابانهای کشورم، و همدوش برادرانم که قلبشان برای آزادی میتپد. کنار ساکنان این سرزمین که دهههاست جنگ را بیخ گوش و گلویشان و پای سفرههایشان زندگی میکنند، بدون آنکه نفیر موشک و قرقر پهپادهای این جنگ روزانه التفات عالیرتبهگان آنسوی آبها را، آنطور که این روزها به خود جلب کرده، به خود جلب کرده باشد.
امثال من شجاعت را از شما میآموزیم، شما بینامانِ بیپایانِ متکثرِ هرروزه.
بهاره هدایت
سهشنبه ۲۸ فروردین هزاروچهارصدوسه
نه به جنگطلبی
در وضعیتی که تنش میان ایران و اسرائیل به اوج خود رسیده و نگرانی از وقوع جنگی گسترده فراگیر شده، ضرورت همبستگی دموکراسیخواهان در «نه به جنگطلبی» دو چندان شده است.
ما، جمعی از فعالان مدنی و کنشگران ایرانی عقیده داریم که در این شرایط «نه به جنگطلبی» موضعی ضروری هم در راستای نفی نظامیگری در ساختار جمهوری اسلامی است و هم در جهت مرزبندی با جنگ و خونریزی در منطقه.
در شرایطی که ایران با بحرانهای چندبعدی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روبروست، افزایش تنش میان ایران و اسرائیل به ضرر جریانهای دموکراسیخواه است. فضای جنگی موجود، علاوه بر آنکه سرپوشی بر پاسخگو نبودن نظام سیاسی مستقر در برابر ابربحرانها است، زمینه سرکوب فزاینده جنبشهای اعتراضی در ایران را هم فراهم کرده است. «گشتهای ارشاد» یا همان لشکرکشی خیابانی جمهوری اسلامی علیه زنان، درست چند ساعت قبل از حمله به اسرائیل و احضارهای متعدد فعالان سیاسی و رسانهای و اجرای حکم کنشگران مدنی در روزهای اخیر، گواهیست بر این گزاره که فضای جنگی امنیتی، میدان سرکوب را وسیعتر و دست اقتدارگرایان را برای فشار بیشتر بر کنشگران جامعه مدنی ایران، بازتر میکند.
ما، فعالان مدنی بر این باوریم که گفتمان دموکراسیخواهی با «نه به جنگ» در هم تنیده شدهاست و این گفتمان هیچ نسبتی با جریانهای جنگطلب، چه در جایگاه جمهوری اسلامی و چه در لباس اپوزیسیون ندارد. تجربه جنگ در منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی، نشان میدهد که جنگ، علاوه بر اینکه جان شهروندان را به خطر میاندازد، زیرساختهای کشور را نابود میکند و راه حل مناسبی برای توسعه پایدار نیست. از این رو حمایت از جنگ با هیچ بهانهای قابل توجیه نیست.
ما امضا کنندگان این بیانیه، ضمن اعتقاد به ضرورت پیشبرد گفتمان صلح در منطقه پر از آتش و خون خاورمیانه، از هر اقدام جمهوری اسلامی ایران که موجب افزایش شعلههای جنگ در منطقه، سرکوب مردم در داخل و امنیتی کردن بیشتر فضا باشد، شدیدا ابراز نگرانی میکنیم و نسبت به رویکردهای جنگطلبانه سایر دولتها هشدار میدهیم. هر گونه تعرّض به خاک سرزمینمان، ایران، را به هر بهانهای محکوم میکنیم و بر ضرورت آتشبس جنگ غزه و پیشبرد مذاکرات صلح اصرار میورزیم.
در فضایی که سیاستهای سرکوب داخلی جمهوری اسلامی از یک سو، و سیاست خارجی ناکارآمد و غیر دموکراتیک آن از سوی دیگر، کشور را به سوی ویرانی میبرد، ما بر این عقیدهایم که مرزبندی با جنگطلبی و تاکید بر اراده شهروندان معترض و استفاده از فضاهای اعتراضی برای فشار به دولتها وظیفه فعالان و کنشگران ضد جنگ است.
از این رو از همه فعالان مدنی و کنشگران میخواهیم در تاکید قاطع، و بدون تردید بر «نه به جنگطلبی» و ماندن بر مدار دموکراسیخواهی با یکدیگر همصدا شوند.
امضاکنندگان:
آذر خونانی اکبری، آذر محلوجیان، آذرمیدخت الهی، آذین مهاجرین، آرتا داوری، آرش آهنگر قشقایی، آرش عزیزی، آرمین شریفی، آروین فیروزی، آزاده ابراهیم پور، آزاده دواچی، آزاده فضیلی، آزاده کیامرثی، آسیه امینی، آفاق ربیعیزاده، آمنه دهشیری، آویده سمردار، آیدا سعادت، احسان حکیمی، احسان فتحیآذر، احسان قشقایی، احمد پورمندی، احمد نجاتى، احمد نقوی، اردوان ارشاد، ارژنگ برهان، ارس امیری، اسدالله شعبانی، اسماعیل ختائی، اشکان بزرگزاد، اشکان فیاض بخش، اعظم پورهمرنگ، اعظم یوسفیان، اف حبیبی، افروز مغزی، افسانه جهانگیری، اکرم مصباح، الهه امیراتنظام، الوند فایقی، امید اقدمی، امیر رشیدی، امیر رضایی، امیر سلطانی، امیرعلی رضازاده، انریکا کارنازا، ایرج قهرمانلو، ایرن فاراد، ایمان آریانفر، باربد گلشیری، بنفشه جمالی، بهار پورحمزه، بهداد اسفهبد، بهرام امامی، بهرام رَستا، بهزاد کریمی، بهمن گودرز زاده، بهناز سیانی، بهنام چگینی، پارسا پورغفار مغفرتی، پرستو فروهر، پروانه حسینی، پرونه کیایی، پروین ابراهیمزاده، پروین اردلان، پروین اسفندیاری، پروین شهبازی، پری نمازی، پریا اسماعیلی، پریسا صیاد، پریسا نظری، پوران مهدی زاده، پولاد منزوی، پویا جگروند، پویا خازنی اسکوئی، پویان مقدسی، پویش عزیزالدین، پیام ذوقی، تارا مفید، تاره نوری، ترانه روستا، تقی توکلی، تهماسب سهرابی، توران همتی، ثمین سرآبادانی، جعفر قدیمخانی، جلال سرفراز، جمال صفری، جمیله داودی، جیران مقدم، حامد عبدالهی سیرجانی، حبیب نیکمراد، حسن زهتاب، حسن گلشاهی، حسن نایب هاشم، حسین انور، حسین بهرامی، حسین پورجانکی، حسین سربندی، حسین فرجی، حمید اکبری، حمید عمرانی، حمید مختاری، حمیدآصفی، حمیلا نیسگیللی، حوری فولادپور، خدیجه مقدم، داریوش جفرودی، داریوش جفرودی، داریوش مجلسی، هلند، داود بیاتونی، داود سرفراز، داود کاویانی، داوود نوزمانی، رامین پروین، رحمان رحمانی، رزق قرشی، رضا جعفریان، رضا علیجانی، رضا کریمی، رضا لر، رضا میر، رضوان مقدم، رفعت شهابی، روحالله قاسمی، روحی شیرانی پور، رویا صحرائی، رویا فضائلی نیا، زبیده دریادل، زهرا توفیق عصری، زهرا جمال، زهرا شاخ، زهره سلطانی، زینب تورنگ، زینت ایرانی، ژیلا مکوندی، سارا اقبالی، سارا سره خانی، سارا سره خانی، سارا نیروبخش، ساناز خدرری، ساناز سوری، سجاد ضرغام، سحر آقاخانی، سحر نجاتی کریم آباد، سرور علیمحمدی، سرور کسمایی، سروش طالبی اسکندری، سعید ابراهیمی، سعید بکریور، سعید رهنورد، سعید نادری، سعیده علی نژاد، سلمه بنیصدر، سلیم مشایخ، سمانه سوادی، سمانه موسوی، سمیه رستم پور، سمیه رشیدی، سهیلا گلشاهی، سونیا الف شفیعی، سیاوش حاتم، سیما موید، سیما آذر، سیما تبریزی، سیما صاحبی، سینا علیزاده اوسالو، شادی گرویی پور، شاهین پیرزاد، شعله زمینی، شقایق اکبری، شکیب نصرالله، شهراد نورکجوری، شیرین برومند، شیما تدریسی، شیما کاپله، شیوا برومند، شیوا شفاهی، شیوا نظرآهاری، صاب. مهدیزاده، صابر عباسیان، صادق شجاعی، صبری نجفی، صوفی استوار، طالب مقدم، طاهر جامبرسنگ، طناز کلاهچیان، طیبه نظری، عاطفه نبوی، عزیز ملک زاده، عشا مومنی، عشرت حسینی، عفت ماهباز، علی ارومیه ای، علی اکبر شاملی، علی بانگی، علی پورسان، علی تقی پور، علی صمدی احدی، علی فرشچیان، علی کلائی، علی معینی، علیرضا ابوفاضلی، علیرضا درویش، علیرضا عبدی، علیرضا مشهدنعمتی، فاضل گنجی، فاضی سجودی، فاطمه حسین زاده، فاطمه حمصیان، فاطمه رضایی، فاطمه شمس، فاطمه صدقی، فاطمه غلامعلی نژاد، فاطمه فنائیان، فاطمه معین، فاطمه مهدوی، فانوس بهادروند، فانی توانگرریزی، فرحناز محمدی، فرزانه مهدوی، فرشته احمدی، فرشته رحیمی الماسی، فرشته مولوی، فرشید فاریابی، فرهاد فرجاد، فروزان فرزانه، فریبا بلوچ، فریبرز پویا، فریده محجوب، کاظم رستمی، کالی وفادار، کامران قادری، کاوه آهنگرقشقایی، کبری عباسی، کمال جعفری یزدی، کیانا کریمی، کیمیا مرادی، گرجى مرزبان، گفت احغری، گلی نجفی، لیدا درفشه، لیلا اسدی، لیلا سیف اللهی، لیلا قنبری، مائده جمال، مادح نظری، ماریا محمودی، ماندانا حسینی، مهران مستعد، مانی مستوفی، مجتبی صادقی اشکوری، مجتبی صفرلو، محسن امیری، محسن مصدق، محمد بشارتی، محمد مقیمی، محمدرضا نیکفر، محمدکریم آسایش، محمود عبدی، مرتضی داور داور، مرسده قائدی، مرصده شهاب الدین، مرضیه لببر، مرنگار دورگولی، مریم اشرافی، مریم پالیزبان، مریم سطوت، مریم شیرینسخن، مریم صادقی، مریم طالبی، مریم فومنی، مریم نمازی، مزدک اعتماد زاده، مزدک دانشور، مژگان فداکار، مژگان قاسمیان، مسعود دقیقی، مسعود رسا، مسعود مولازاده، مصطفی خسروی، معصومه دهقان، معصومه طوفان پور، معصومه یکتا، ملودی کریمی، ملوک قهورخی، ملیحه زهتاب، منصور آزادی، منصور متواضع، منصوره خسروشاهی، منصوره شجاعی، منظر ضرابی، منظر ضرابی، منوچهر جوانمرد، منیره برادران، منیره علوی، منیژه تام، مهتاب جوادی، مهتاب معلم، مهدی خادمی، مهدی مرتضایی، مهدی مصدق، مهدیه گلرو، مهرانگیز کار، مهرداد درویشپور، مهرداد مهر، مهری کیا، مهسا حمیدی، مهسا رهبرى، مهسا علیخانی، مهستی وحیدی، مهشید ناظمی، مهشید نویدی، مهناز پراکند، مهوش هوشمند، مولود حاجیزاده، میترا مهرگان، میریوسف تیموری، مینا مدرسی، مینا نجفدری، مینو طاهری، مینووش اسحقی، میهن روستا، نازلی کاموری، ناسی ذبیح، ناصر خضری، ناهید امیری، ناهید حسینی، ناهید ناظمی، نرگس ظریفیان، نرگس کشاورزنیا، نسرین بصیری، نسیم آزادی، نسیم روشنایی، نعیمه دوستدار، نعیمه هاشمی، نگار خیاط کلکاری، نورا بیانی، نوشین کشاورزنیا، نوید نادری، نیره توحیدی، نیکبخت، نیلوفر فولادی، نیما ناصرآبادی، نیما یاجم، نینا افشاری، هاشم آقایی، هایده خرم آبادی، هدی جلالیان، هلن نصرت، هما امامی، هما کلهری، هنگامه فلاح، هومن آذری، نوشین نظامینوشان.
سخنان مقامهای اسرائیلی پس از برگزاری دومین جلسه کابینه جنگ این کشور نشان میدهد که اسرائیل به دنبال عمل به توصیه جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا مبنی بر عدم واکنش به حملات پهپادی و موشکی ایران نیست.
رئیسجمهوری ایالات متحده پس از حملات ایران در گفتگوی تلفنی با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گفته بود که این کشور باید سرنگونی اکثر موشکها و پهپادهای ایران را یک «پیروزی» قلمداد کند. او همچنین به نخستوزیر اسرائیل اطلاع داده بود که آمریکا در واکنش احتمالی اسرائیل به تهران مشارکت نخواهد کرد.
با این حال رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل روز دوشنبه گفت که کشورش به حملات ایران واکنش نشان خواهد داد.
گزارش رسانههای اسرائیلی به نقل از دیگر مقامهای این کشور نیز همگی از طرح اسرائیل برای تلافی حملات شنبه شب ایران حکایت دارد.
چرا اسرائیل نمیتواند به «پیروزی» مورد اشاره بایدن اکتفا کند؟
مهار صدها پهپاد و موشک پرتابشده از سوی ایران با وجود هزینه مالی بالای آن برای اسرائیل یک موفقیت محسوب میشود. اسرائیل طی ماههای اخیر به دلیل جنگ غزه به شدت در عرصه بینالمللی مورد انتقاد قرار گرفته بود.
با این حال حملات شنبهشب ایران نشان داد که حتی در چنین شرایطی نیز آمریکا، دیگر کشورهای غربی و حتی برخی از کشورهای عربی منطقه حاضر هستند تا به اسرائیل برای مهار پهپادها و موشکهای ایران کمک کنند. به عبارت دیگر کشورهایی مانند امارات عربی متحده، اردن، مصر، مراکش و حتی عربستان سعودی با وجود انتقادهایی که بابت جنگ غزه دارند همچنان از قدرت گرفتن ایران در منطقه و گسترش نفوذ تهران بیمناک هستند.
اسرائیل که تا روز شنبه بابت جنگ غزه، عدم برقراری آتشبس و حمله به کاروان امدادگران در نوار غزه مورد شماتت قرار میگرفت با حمله ایران بار دیگر در نقش قربانی از حمایت علنی قدرتهای غربی و حمایت غیرعلنی برخی از کشورهای منطقه برخوردار شد.
با این حال مقامهای اسرائیل به این امر واقف هستند که عدم واکنش به حملات موشکی و پهپادی ایران میتواند معادله جدیدی را در «جنگ در سایه» بین دو کشور برقرار کند. ایران و اسرائیل از حدود دو دهه پیش بر سر برنامه هستهای و موشکی تهران و سپس جنگ داخلی سوریه در عمل به طور دائم با یکدیگر در تنش بودند.
ترور شخصیتهای درگیر در برنامههای هستهای و نظامی در خاک ایران، حملات سایبری و حمله اسرائیل به تجهیزات و فرماندهان سپاه در سوریه از جمله مصادیق این «جنگ در سایه» از طرف اسرائیل بود. در مقابل ایران نیز با تقویت گروههای نیابتی و تلاش برای گسترش نفوذ خود در سوریه از «محور مقاومت» سخن میگفت.
اسرائیل احتمالا اکنون پس از حملات شنبهشب نگران افزایش هزینه عکسالعمل در برابر تحرکات ایران در منطقه است. به عبارت دیگر اسرائیل که تاکنون بر روی هراس ایران از درگیری مستقیم نظامی حساب میکرد دریافته است که تهران دیگر بیمی از رویارویی مستقیم با اسرائیل ندارد یا حداقل اینطور وانمود میکند و بنابراین از این پس در صورت حملات اسرائیل به فرماندهان سپاه در سوریه یا لبنان ممکن است گزینه واکنش نظامی مستقیم را انتخاب کند.
سخنان حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران پس از حملات موشکی و پهپادی ایران را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. او گفت: «تصمیم گرفتیم که یک معادله جدید بسازیم و آن این است که از این به بعد [اسرائیل] در هر نقطهای به منافع، داراییها، شخصیتها و به شهروندان ما حمله کند، ما از مبدا جمهوری اسلامی ایران او را مورد تهاجم متقابل قرار خواهیم داد.»
فرمانده کل سپاه البته افزود که شرایط این معادله جدید «تا حدودی» برای ایران «ناشناخته و مبهم» بود.
تلاش اسرائیل برای عدم تثبیت «معادله جدید» مورد نظر ایران
اسرائیل احتمالا واکنش نظامی خود را تنها یک پاسخ به حملات شنبهشب ایران نمیداند بلکه آن را بخشی از راهبرد کلی خود برای مقابله با تهران و گروههای مورد حمایت ایران ارزیابی میکند.
به این ترتیب این کشور احتمالا گزینههایی را در عرصه نظامی و دیپلماتیک انتخاب خواهد کرد که بدون افزایش غیرضروری تنش با ایران بتواند پیام مورد نظر را به مقامهای جمهوری اسلامی منتقل کند. پیام اسرائیل این خواهد بود که واکنش مستقیم نظامی ایران نه تنها به دلیل رهگیری و انهدام موشکها و پهپادها خسارت مالی و جانی چندانی بر جای نگذاشت، بلکه به دلیل واکنش متقابل اسرائیل هزینه زیادی هم برای تهران خواهد داشت.
اسرائیل به عبارت دیگر تلاش خواهد کرد تا در ذهن رهبران ایران کفه هزینه چنین حملاتی را در مقایسه با فواید آن سنگینتر کند. از نظر اسرائیل اکنون باید در موازنه قوا با ایران هم بازدارندگی از طریق واکنش متقابل (ترس از واکنش طرف مقابل) و هم بازدارنگی از طریق عدم موفقیت در انجام عملیات وجود داشته باشد. رویدادهای شنبهشب از نظر اسرائیل بازدارندگی از طریق عدم موفقیت در تحمیل خسارت مالی و جانی را ایجاد کرده است و حالا باید بازدارندگی از طریق واکنش نظامی پدید بیاید. اسرائیل در عمل در همان موقعیتی قرار گرفته است که ایران پس از حمله به ساختمان کنسولگری خود در دمشق و تا پیش از حملات شنبهشب با آن روبرو شده بود.
در مقابل حساب و کتاب کردنهای ایران اندکی متفاوت خواهد بود زیرا ایران در این موازنه قوا چندان نمیتواند روی بازدارندگی از طریق عدم موفقیت عملیات اسرائیل حساب کند. کشته شدن محمدرضا زاهدی و رضی موسوی، دو نفر از فرماندهان سپاه در سوریه طی ماههای اخیر نشان میدهد که اسرائیل توانایی کسب موفقیت و رسیدن به هدفش را در عملیات نظامی دارد.
ایران با استفاده از واژه «تنبیه» از سوی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و واکنش نظامی شنبه شب تلاش کرد تا در برابر اسرائیل به نوعی بازدارندگی از طریق واکنش متقابل ایجاد کند. سخنان حسین سلامی در مورد «معادله جدید» در رابطه با اسرائیل نیز در همین راستا بود.
اما حالا اسرائیل برای جلوگیری از تثبیت این «معادله جدید» مورد نظر ایران چارهای جز واکنش نظامی که ممکن است حتی چند وجهی و ترکیبی باشد برای خود نمیبیند.
یورونیوز فارسی
دولت اسرائیل میگوید اقدامات دیپلماتیکش در پاسخ به حمله ایران را آغاز کرده است. اسرائیل کاتز، وزیر امور خارجه اسرائیل در فراخوانی که برای دهها کشور نوشته است از آنها خواسته تا تحریمهایی را علیه برنامه موشکی ایران اعمال کنند.
این در حالی است که در پی افزایش تهدید اسرائیل علیه ایران، ابراهیم رئیسی گفت «کوچکترین اقدام علیه منافع ایران» با پاسخی «گسترده و دردناک» علیه همه عاملان آن مواجه خواهد شد. ساعاتی پیش، رئیس ستاد ارتش اسرائیل به صراحت تایید کرد به حمله سپاه پاسداران پاسخ خواهد داد.
پیشتر ابوالفضل شکارچی، سخنگوی ارشد نیروهای مسلح گفت پاسخ نیروهای نظامی ایران اینبار «قدرتمندتر از پاسخ قبلی به اسرائیل» خواهد بود.
علی باقری، معاون سیاسی وزیر امور خارجه هم شب گذشته در برنامهای در تلویزیون دولتی ایران گفت واکنش جمهوری اسلامی به حمله احتمالی تلآویو اینبار «در ثانیه» خواهد بود. او تاکید کرد اسرائیل «اینبار ضربهای سخت تر، سریعتر و فوریتر خواهند خورد» و «باید بدانند که ۱۲ روز مهلت نخواهند داشت.»
شب گذشته، هرتزل هالِوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل در صریحترین اظهارنظر درباره واکنش احتمالی تلآویو به حمله موشکی و پهپادی بامداد یکشنبه ایران، گفت «اسرائیل به حمله موشکی ایران پاسخ خواهد داد.»
ساعاتی پیش ابوالفضل شکارچی همچنین به کشورهای غربی هشدار داد «در باتلاق» حمایت از اسرائیل فرو نروند و «به جای محکومیت اقدام مشروع و قانونی» ایران، «عاقل» باشند».
سخنگوی ارشد نیروهای مسلح خطاب به کشورهای غربی گفت «جمهوری اسلامی ایران ثابت کرده است جنگ طلب نبوده و به دنبال گسترش جنگ نیز نیست.»
شب گذشته علی باقری، معاون سیاسی وزیر امور خارجه در برنامه گفتگوی ویژه خبری گفت «در صورت تکرار خطای دیگر باید انتظار داشته باشند که ضربه ای سختتر، سریعتر و فوریتر خواهند خورد. باید بدانند که ۱۲ روز مهلت نخواهند داشت. پاسخی که دریافت میکنند مقیاس و سنجش آن روز و ساعت نیست بلکه ثانیه خواهد بود.»
در روزهای گذشته نمایندگان مجلس ایران تهدید کردهاند که در صورت حمله اسرائیل از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) خارج خواهند شد.
رئیس ستاد ارتش اسرائیل به صراحت پاسخ به حمله سپاه را تایید کرد
هرتزل هالِوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل در اظهاراتی صریح گفت «ایران قصد داشت به ظرفیت استراتژیک نظامی اسرائیل ضربه بزند. این اتفاق در گذشته هرگز رخ نداده بود. ایران تعداد زیادی موشک کروز و پهپاد به سوی سرزمین اسرائیل شلیک کرد و این با پاسخ همراه خواهد شد.»
هرتزل هالِوی در پایگاه هوایی «نواتیم» این صحبتها را مطرح کرد که از جمله اهداف حمله سپاه به اسرائیل بود. این پایگاه روز یکشنبه بر اثر برخورد موشکهای ایران آسیب دیده بود.
رئیس ستاد ارتش اسرائیل در این ویدیو درباره زمان و شدت حمله اسرائیل توضیح نداده است.
رسانههای بینالمللی این اظهارات را «صریحترین تایید» یک مقام ارشد اسرائیلی در خصوص پاسخ به حمله سپاه ارزیابی کردند.
پیش از این اظهارات، کابینه جنگی اسرائیل روز گذشته برای دومین بار با دستور کار چگونگی پاسخ به حمله موشکی و پهپادی مستقیم یکشنبه گذشته ایران تشکیل جلسه داد. دولت اسرائیل اما هنوز علنی نکرده است که آیا برای پاسخ به حمله یکشنبه سپاه به تصمیمی رسیده است یا نه.
پس از حمله ایران با تعداد زیادی موشک و پهپاد سخنگوی ارتش اسرائیل هم تاکید کرد «ما هر کاری که برای حفاظت از اسرائیل ضروری است انجام خواهیم داد و درباره زمان و فرصت مناسب آن انتخاب خواهیم کرد.»
تلاش نخستوزیر بریتانیا برای جلوگیری از حمله اسرائیل به ایران
ریشی سوناک، نخست وزیر بریتانیا قرار است امروز با بنیامین نتانیاهو همتای اسرائیلی خود صحبت کند.
نخست وزیر بریتانیا همراه با دیگر متحدان اروپایی خود از اسرائیل خواهد خواست تا از حمله به ایران خودداری کند.
ریشی سوناک گفت که با نتانیاهو درباره چگونگی جلوگیری از تشدید بیشتر درگیریها گفتگو خواهد کرد.
پیش از این، روسیه و چین خواستار خویشتنداری دو طرف شده بودند و آلمان و فرانسه و بریتانیا هم به صراحت از اسرائیل خواسته بودند از تشدید تنش خودداری کند.
فرانسه و بریتانیا در کنار آمریکا و اردن برای دفاع از اسرائیل در برابر حمله هوایی ایران، به کمک تلآویو شتافتند.
گزارش شده بود دولت آمریکا به صراحت به بنیامین نتانیاهو اعلام کرده است که در دفاع از اسرائیل در کنار این کشور خواهد بود اما در حمله به ایران مشارکت نخواهد کرد.
بیبیسی فارسی
انتشار گسترده اطلاعات نادرست و تصاویر جعلی توسط حکومت جمهوری اسلامی از حمله بامداد ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ به خاک اسرائیل، با موج گستردهای از واکنشهای کارشناسان راستی آزمایی و کاربران شبکههای اجتماعی مواجه شد.
در همان ساعات اولیه حمله ویدیوهای منتشر شده در صدا و سیما و رسانههای حکومتی، روایتهایی جعلی از اصابت موشکهای بالستیک به اهداف نظامی مورد نظر، فرار شهروندان اسرائیلی و شادی فلسطینیان در مسجدالاقصی منتشر کردند که جعلی است. این تصاویر ابتدا در حسابهای کاربری رسانههای نزدیک به حکومت ایران و سپس به دفعات در صداوسیما منتشر شد.
این در حالی است که مقامات اسرائیل در همان روز، اعلام کردند که بیش از ۹۹ درصد از سیصد موشک و پهپاد ایرانی توسط سامانههای دفاع موشکی اسراییل و متحدانش رهگیری و منهدم شدند، و از مجموع ۱۷۰ پهپاد، ۳۰ موشک کروز و ۱۲۰ موشک بالستیک شلیک شده تنها «تعداد کمی» از موشک های بالستیک به اسرائیل، بدون آسیب جدی، رسیدند.
در همان ساعات اولیه حمله، ویدیویی جعلی با حسابهای کاربری جام جم و روزنامه ایران در شبکه ایکس منتشر شد با این شرح که «مهمترین پایگاه هوایی اسرائیل هدف موشک خیبر قرار گرفت.»
حامد سوزنچی از صفحه کاربری «فکت نامه» در گفتگو با صدای امریکا گفت که این ویدیوی جعلی، در اصل «ویدیویی قدیمی از آتش سوزی شیلی است» که رسانههای حکومتی، آن را به «آثار برخورد موشک به پایگاه اسرائیل منتسب کردند.»
این کارشناس راستی آزمایی درباره «کارزار تازه اخبار جعلی جمهوری اسلامی» گفت که از همان ساعات اول حسابهای رسمی وابسته به حکومت ایران ویدیوهایی را منتشر کردند که «هدفشان تاثیرگذار نشان دادن این حملهها بود.»
ویدیوی جعلی دیگری که بارها توسط رسانههای رسمی حکومت ایران بازپخش شد؛ به دروغ ادعا میکند که شادی مردم فلسطینی را در محوطه مسجد الاقصی را از حمله جمهوری اسلامی به خاک اسرائیل نشان میدهد. در حالی که اصل این ویدیو مربوط به مراسم ماه رمضان بوده و ۱۶ فروردین در شبکه اجتماعی «تیک تاک» پخش شده بود.
ویدیوی جعلی که در حساب کاربری روزنامه جام جم، به حمله حکومت ایران و «ناتوانی پدافند اسرائیل» نسبت داده شده، مربوط به اصابت موشکهای اوکراینی را به کشتی روسی در جنوب اوکراین در تاریخ ۴ فروردین است.
یک ویدیوی جعلی دیگر که توسط روزنامه شرق و به نقل از نورنیوز، رسانه منسوب به شورای عالی امنیت ملی منتشر شد، ادعا میشود که تصاویر مربوط به فرار مردم شهرکنشین در اسرائیل است.
اما این تصاویر جعلی در اصل مربوط به تجمع هواداران یک خواننده انگلیسی در بوینوس آیرس، آرژانتین است.
امید معماریان، کارشناس رسانه، درباره روشهای جعلیسازی اخبار رسانههای رسمی جمهوری اسلامی، به خبرنگار صدای امریکا گفت که این روشها «شباهت زیادی با الگوی روسها دارد.»
این روزنامه نگار افزود رسانههای حکومتی «یک خبری را منتشر میکنند که غلط است. مثلا صحنه یک انفجاری که معمولا سریع هم میشود شناسایی کرد، از طریق حسابهای کاربری جعلی متعددی پخش کنند و سعی کنند برای مدت کوتاهی توجه بگیرند.»
معماریان افزود که صرف نظر از اینکه مقامات رسانهای حکومت «میدانند راستی آزمایی میشود و دروغشان فاش میشود، ولی کلا میخواهند فضای اطلاع رسانی را مخدوش کنند و افراد احساس بیاعتمادی کنند.»
کارشناس راستی آزمایی، حامد سوزنچی، روشهای جعلی سازی و « کارزار بزرگنمایی» اخبار حمله جمهوری اسلامی به خاک اسرائیل را مشابه اخبار جعلی جمهوری اسلامی در حمله به پایگاه عین الاسد در عراق دانست.
این حمله تلافی جویانه پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در ۱۸ دی ۱۳۹۸، نیروهای نظامی آمریکایی مستقر دو پایگاه عراقی را هدف قرار گرفت.
سوزنچی افزود: «ما میدانیم که آن موقع کسی کشته نشد و آسیبها حداقلی بود، ولی بهسرعت همان موقع یک کارزاری راه افتاد، مخصوصا در شبکههای اجتماعی، که تعداد کشته شدگان و آسیبها و خسارات را بزرگنمایی کنند، از جعل سند بگیریم تا جعل عکسهای بیربط و جعل توییت یک روزنامهنگار اسرائیلی.»
این کارشناس راستی آزمایی، با بررسی الگوهای جعلی سازی اخبار جمهوری اسلامی در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ افزود: «ما الگوهای مختلفی را میبینیم که یکی از آنها بزرگنمایی یا کوچک نمایی بود.» ویژگی دیگر «تکرار خبر دروغ» به فرمهای مختلف از انتشار اخبار جعلی تا ادعاهای دروغ مقامات حکومتی است.
سوزنچی با تاکید بر سیستماتیک بودن «کارزار جعلی سازی اخبار» گفت که رسانههای حکومتی میخواهند این تصویر را برای مخاطبشان ایجاد کنند که این عملیات، «یک حمله بزرگ و بسیار تاثیرگذار و موفقیت آمیز بوده است و راه حلش هم تکرار و گل آلود کردن فضای رسانه و اطلاعات است.»
صدای آمریکا
بعد از ساعتها مذاکرهی بیحاصل در نهادی که قرار بوده سهجانبه اداره شود، حداقل دستمزد روزانه کارگران برای سال ۱۴۰۳، رقم ناچیزِ ۲۱۲۳۳۱۳ ریال تعیین شد. بسیاری از کارگران کشور با دستمزد پایه و مزد روزانه مشغول به کار هستند؛ به این معنا که یک روز کامل کار میکنند و فقط ۲۱۲ هزار تومان حقوق میگیرند، حقوق آنها کمتر از قیمت نیم کیلو گوشت قرمز است، پولی که با آن نمیتوان یک وعده ناهار برای یک نفر فراهم کرد.
به گزارش ایلنا، تردیدی نیست که قدرت خریدِ دستمزد مصوبِ شورایعالی کار در همان روزهای اولِ فروردین، به شدت ناچیز بود؛ اما هنوز یک ماه از تصویب افزایش ۳۵ درصدی حداقل دستمزد و افزایش ۲۲ درصدی مزد سایر سطوح نگذشته، صعود بیامان و بیسابقهی نرخ ارز، قدرت خرید و ارزش دستمزد کارگران را به کمترین میزان ممکن رساند؛ از آنجا که بیشتر هزینههای زندگی، عملاً دلاریست، اگر مزد کارگران به دلار محاسبه شود، این قدرت ناچیز بیشتر نمایان میگردد.
مزد روزانه فقط ۳ دلار!
در ساعات پایانی شامگاهِ ۲۶ فرودین، دلار در بازار آزاد به حدود ۶۷ هزار تومان رسید؛ بنابراین، دستمزد روزانه کارگران، ۲۱۲۳۳۱۳ ریالِ مصوب شورایعالی کار، فقط ۳.۱۶ دلار است؛ کارگران ایرانی برای روزی ۳ دلار کار میکنند؛ دستمزد روزانهی ۳ دلاری با هر متر و معیار استاندارد و بینالمللی که بسنجیم، یک دستمزد به شدت زیر خط فقر است که با آن نمیتوان نیازهای خوراکی را در حد آنچه علیرضا خرمی، فعال کارگری و عضو شورای اسلامی کار پلی اکریل اصفهان، «بخور و نمیر» مینامد، برآورده سازد.
«قدرت خرید دستمزد کارگران به پایینترین میزان در تاریخ شورایعالی کار رسیده است»؛ خرمی با بیان این جمله میگوید: قبل از اتفاقات اخیر و گرانی دلار، دستمزد کارگران واقعاً ناچیز بود و تکافوی هزینههای خوراکی را نمیداد؛ حالا با گرانی ارز، سقوط دستمزد به شکل بیسابقهای، سفرههای کارگران را از رونق انداخته است؛ دیگر چیزی در سبد خرید کارگران باقی نمانده؛ نمیدانیم چرا هر دولتی که میآید به سفرههای خالی کارگران حمله میبرد.
او اضافه میکند: کارگران متخصص و باسابقه، معمولاً مشمولِ سایر سطوح مزدی هستند که امسال حقوقشان ۲۲ درصد افزایش داشته است؛ در همین یک ماهِ فروردین، بسیاری از کالاها و خدمات بیش از ۳۰ درصد گران شده، تورم سال قبل هم حداقل ۵۰ درصد بوده؛ در واقع از آغازِ فروردین ۱۴۰۲ تا پایان فروردین امسال، حداقل ۷۰ یا ۸۰ درصد تورم روی سبد معیشت خانوارها داشتیم اما افزایش دستمزد کارگران متخصص کشور که سرمایه ملی هستند و چرخهای اقتصاد را میگردانند، فقط ۲۲ درصد بوده است؛ در این اوضاع، آیا بازهم قرار است از تحکیم خانواده و فرزندآوری بگویند یا انتقاد کنند که چرا نیروهای متخصص، مجرد میمانند و به ناچار و از روی اجبار، دست به مهاجرت میزنند؛ کارگرِ کاربلد به هر کشوری که مهاجرت کند، مزد روزانهاش از ۳ یا ۴ دلار که بیشتر است!
زمان انتظارِ پرایددار شدن؛ ۱۹ ماه!
به گفته خرمی، از ابتدای دهه ۹۰ شمسی، شوکهای پیدرپی اقتصاد، تامین بیدغدغهی مسکن و خانهدار شدن را از کارگران گرفت؛ «خانهدار شدن» سالهاست که یک رویاست، حالا خرید یک خودروی ساده هم برای کارگران رویاست؛ «پرایددار شدن» رویایی است که به این سادگیها با کار کردن و عرق ریختن، محقق نمیشود.
«پرایددار شدن، رویایی بسیار دور از دسترس است»؛ این گزاره با نگاهی به قیمتهای بازار، خیلی ساده قابل اثبات است. براساس جدول قیمتهای پراید در ۲۶ فروردینماه، ارزانترین نوع این خودرو، پراید هاچبک است که ۲۱۳ میلیون تومان در بازار قیمت دارد. فرض بگیریم یک کارگر حداقلبگیر با احتساب مزایای مزدی همه شمول، به طور متوسط ۱۱ میلیون تومان حقوق میگیرد. قیمت یک پراید هاچبک در بازار، ۱۹.۳۶ برابر دستمزد ماهانه این کارگر است؛ به عبارت سادهتر، یک کارگر حداقلبگیر با ماهی ۱۱ میلیون تومان حقوق، باید بیش از یک سال و نیم، به طور دقیق ۱۹ ماه تمام، کار کند، ریالی خرج نکند، غذا نخورد، فرزندش را به مدرسه نفرستد، بیمار نشود و کرایه خانه ندهد، در واقع کل درآمد ماهانهاش را در یک حساب بانکی ذخیره کند تا بعد از ۱۹ ماه بتواند پراید هاچبک بخرد! آنهم فقط به این شرط که بعد از گذشت ۱۹ ماه، قیمت پراید هاچبک همان ۲۱۳ میلیون تومان باقی مانده باشد و گرانتر نشود!
به این ترتیب، وقتی زمان انتظار برای خرید سادهترین نوع پراید به ۱۹ ماه رسیده است، کارگران چطور میتوانند صاحب یک خوردوی شخصی شوند؛ وقتی نمیتوان یک پراید ساده خرید، چطور میشود انتظارِ خانهدار شدن داشت، زندگی کردن اساساً چگونه ممکن است؟
در چنین شرایطی، آیا واقعیتهای موجود و ناتوانی بیش از نیمی از جمعیت کشور از تامین سادهترین نیازهای زندگی، مجموعهی دولت و کاربدستان را مجاب خواهد کرد که از تصمیم ناعادلانهی خود مبنی بر افزایش ۳۵ و ۲۲ درصدی دستمزدها برگردند و مزد شاغلان بخش خصوصی را که از فقدان امنیت شغلی و تشکلیابی آزادانه رنج میبرند و عملاً قدرت چانهزنی و تاثیرگذاریِ معطوف به نتیجه مطلوب را ندارند، به اندازهی تورم تجمیعی یک سال و یک ماهِ اخیر زیاد کنند؟ تورم تجمیعی از ابتدای فروردین سال قبل تا پایان فروردین امسال، حداقل ۷۰ تا ۸۰ درصد بوده است؛ بنابراین اگر ۴۰ تا ۵۰ درصد دیگر به دستمزد کارگران افزوده شود، آنها از فقر نجات نمییابند، فقط میتوانند آنگونه زندگی کنند که فروردین سال قبل زندگی میکردند....
گزارش: نسرین هزاره مقدم
کانال ١٢ اسرائیل در گزارشی اعلام کرد کابینه جنگی این کشور تصمیم گرفته «آشکارا و با قدرت» به حمله موشکی و پهپادی شنبه شب حکومت ایران پاسخ دهد.
مطابق این گزارش، واکنش اسرائیل حامل این پیام خواهد بود که این کشور اجازه نخواهد داد حمله با این بزرگی «بدون پاسخ بماند.»
این گزارش میافزاید که هدف دیگر واکنش این خواهد بود که به جمهوری اسلامی اجازه ندهد «معادله» مورد نظر خود طی روزهای اخیر را ایجاد کند.
به گزارش تایمز اسرائیل، به نظر میرسد منظور کابینه جنگی این است که از عادیسازی حمله مستقیم جمهوری اسلامی به اسرائیل در صورت تداوم حملات اسرائیل به مواضع و منافع حکومت ایران در آینده جلوگیری کند.
گزارش کانال ١٢ اسرائیل میافزاید که یوآف گالانت و هرزی هالوی، وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، معتقد هستند که پاسخ اسرائیل به حکومت ایران ضروری است، اما این پاسخ نباید به ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده که در برابر حملات جمهوری اسلامی از اسرائیل دفاع کرد، آسیب برساند.
بر اساس این گزارش، اسرائیل نمیخواهد با پاسخ خود یک جنگ منطقهای را ایجاد کند و این پاسخ را با آمریکا هماهنگ خواهد کرد.
کابینه جنگی اسرائیل قرار است روز سهشنبه نیز تشکیل جلسه دهد.
هرزی هالوی: پاسخ خواهیم داد
پس از انتشار گزارش کانال ١٢، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل گفت این کشور به حمله پهپادی و موشکی جمهوری اسلامی پاسخ خواهد داد.
به گفته هرزی هالوی، که از پایگاه نیروی هوایی نواتیم در جنوب اسرائیل سخن میگفت، تصریح کرد: «شلیک این تعداد موشک [بالستیک]، موشک کروز، و پهپاد به خاک اسرائیل با پاسخ مواجه خواهد شد.
یوآف گالانت: چارهای جز تلافی حمله جمهوری اسلامی نداریم
پیش از انتشار گزارش کانال ١٢، وبسایت خبری آکسیوس به نقل از یک مقام آمریکایی و یک منبع مطلع دیگر گزارش داده بود که یوآف گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، روز یکشنبه به لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، گفته است اسرائیل چارهای جز پاسخ به حملات بیسابقه پهپادی و موشکی جمهوری اسلامی ندارد.
طبق گزارش آکسیوس، وزیر دفاع اسرائیل در این تماس به همتای آمریکاییاش گفت اسرائیل معادلهای را نمیپذیرد که در آن حکومت ایران در واکنش به هر حمله اسرائیل در سوریه، مستقیم به خود اسرائیل حمله کند.
به گفته این منابع، در این گفتوگو وزیر دفاع آمریکا نیز همانند جو بایدن بر لزوم جلوگیری از تشدید تنشها تاکید کرده است.
تا لحظه تنظیم متن فارسی این گزارش، وزارتهای دفاع ایالات متحده و اسرائیل واکنشی به این خبر نشان ندادهاند.
این در حالی است که جلسه روز دوشنبه کابینه جنگی اسرائیل برای بررسی پاسخ این کشور به حملات جمهوری اسلامی به پایان رسیده است.
به گزارش کانال ١٢ اسرائیل، در این جلسه چندین پاسخ تلافیجویانه «دردناک» که در عین حال منجر به جنگ منطقهای نشوند، به بحث گذاشته شد.
طبق این گزارش، دولت اسرائیل قصد دارد واکنشی از خود به حملات شنبه شب نشان دهد که با مخالفت ایالات متحده مواجه نشود.
گمانهزنیها درباره نحوه پاسخگویی اسرائیل به حملات جمهوری اسلامی در حالی است که شمار فزایندهای از کشورهای جهان با فراخواندن سفیران جمهوری اسلامی در پایتختهای خود، این «تشدید خطرناک تنشها» از سوی حکومت ایران را محکوم کرده و خواستار کاهش تنشها شدهاند.
صدای آمریکا
تمام شد؟ / صابر گلعنبری
به همان اندازه و چه بسا بیشتر از آن که بحث پاسخ ایران به اسرائیل در شبکههای اجتماعی فارسی داغ است، در رسانهها و شبکههای مجازی اسرائیلی نیز بحث و جدل فراوانی در گرفته است.
در کل، در فضای عمومی و سیاسی در اسرائیل یک نوع سرخوردگی حاکم شده و سخن برخی نزدیکان دولت و کاخ سفید از «پیروزی پدافندی» در مقابل حملات موشکی و پهپادی تاثیر زیادی در تلطیف این وضعیت نداشته و برخی ظرف این دو روز صرف حمله مستقیم از خاک یک کشور در منطقه را به اسرائیل فارغ از اصابت کردن یا نکردن و ساقط شدن و یا نشدن پرتابهها زیر سوال رفتن و حتی بر باد رفتن بازدارندگی اسرائیل توصیف کردهاند.
از این منظر، برخی استراتژیستهای اسرائیلی نزدیک به مراکز تصمیمگیری بر این باور هستند که بیپاسخ گذاشتن حملات مستقیم یک کشور در شرایط کنونی پس از هفتم اکتبر حمل بر ضعف میشود و همچنین تصویری ناخوشایند از بازدارندگی اسرائیل در داخل و سطح منطقه ارائه میکند و در کنار آن ممکن است به معادلهای ختم شود که در آینده دست تلآویو را برای حمله به اهداف تهدیدزا در منطقه ببندد. در عین حال نیز طرفهای مقابل در آینده جریتر خواهند شد.
از این منظر، برای واکنش به حملات ایران دو نگاه عمده در اسرائیل و بعضا آمریکا وجود دارد؛ نخست این که ترجیح میدهد به جای پاسخ نظامی که موجب تشدید تنشها میشود و احتمال وقوع جنگ را افزایش میدهد، از وضعیت ایجاد شده برای متحد کردن متحدان و تشکیل یک جبهه و راهاندازی کارزار فشار سیاسی و اقتصادی علیه تهران استفاده شود.
دولت آمریکا از این راهکار حمایت میکند و از همان روز نخست بایدن با هر گونه پاسخ نظامی اسرائیل مخالفت کرد و وعده راهاندازی یک کمپین فشار سیاسی و دیپلماتیک علیه تهران را داد. این راهکار هم معطوف به این نگرانی عمده است که اگر پاسخ داده شود ریسک وقوع جنگ منطقهای و درگیر شدن اسرائیل با آن در چند جبهه را بالا میرود و ممکن است آمریکا را هم ناخواسته درگیر کند.
اما نگاه دوم به حملهای بسیار محدود به مرکز و یا تاسیساتی در ایران فرا میخواند؛ به گونهای که به تشدید تنش و درگیری نظامی ختم نشود. ارتش اسرائیل طرفدار این نگاه است و جالب اینجاست که خود نتانیاهو که برخی هدف از حمله به بخش کنسولی سفارت ایران را به تلاش او برای شعلهور کردن یک جنگ و کشاندن پای آمریکا ربط میدادند، تا اینجای کار مردد است و تصمیمی قاطع نگرفته است. بخشی از ارکان تصمیمگیر آمریکا هم ظاهرا از این انتخاب دوم حمایت میکنند.
صاحبان این نگاه معتقد هستند که باید با اقدامی محدود مانع از شکلگیری تحولات پیشگفته شد و خواستار فشار سنگین آمریکا بر ایران برای جلوگیری از واکنش آن هستند.
اما در این میان، به نظر میرسد که آمریکا، اسرائیل و برخی متحدان اروپایی آن، راهکار نخست را در هر صورت در پیش خواهند گرفت. البته تل آویو و به ویژه نتانیاهو از این کار یک هدف عمده دیگر را نیز دنبال میکنند و آن هم به حاشیه راندن مساله غزه و برداشتن فشار افکار عمومی جهان بر روی اسرائیل است.
در کنار آن نیز اگر اسرائیل از بیم پاسخ ایران و وقوع جنگی گسترده، در نهایت از واکنش نظامی محدود صرف نظر کند، احتمالا تلاش کند که دست به خرابکاریهای مهم در داخل ایران بزند و حملات جدیدی را نیز در سوریه صورت دهد.
آنچه تقریبا مبرهن است این که برای تلآویو و متحدان غربی آن کنار آمدن با حملهای مستقیم به داخل اسرائیل سخت و دشوار است و آن را واجد پیامدهای راهبردی در آینده میدانند. از این رو به نظر میرسد که در چارچوب یک کارزار در لب مرز پرتگاه جنگ به دنبال راههای جلوگیری از تبدیل شدن حملات ایران به معادله جدیدی در خاورمیانه و مهار پیامدهای آن هستند. در این میان، باید دید دولت بایدن همچنان بر موضع خود در مخالفت با هر گونه واکنش نظامی اسرائیل خواهد ماند یا در نهایت به سطحی محدود از پاسخ رضایت میدهد.
به هر حال، باید منتظر ماند و دید چه خواهد شد.
در پی حمله موشکی و پهپادی ایران به خاک اسرائیل، سیاستمداران سابق و فعلی این کشور بر سر نحوه واکنش مناسب اختلاف نظر پیدا کردهاند.
در حالی که گروهی از اعضای کابینه و مقامات پیشین از کابینه جنگ خواستهاند تا با قدرت به حمله ایران به اسرائیل واکنش نشان دهد، گروهی دیگر خواستار رویکردی متعادل با هدف اجتناب از تشدید تنش شدهاند.
نفتالی بنت، وزیر دفاع و نخستوزیر سابق اسرائیل، با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایکس دفع حملات موشکی و پهپادی ایران را برای پیروزی کافی ندانسته و گفته برگشت بازدارندگی تنها با تحمیل «هزینهای دردناک» به ایران ممکن خواهد شد.
آقای بنت با رد این ادعا که مقامات تهران قصد حملهای «نمایشی و کنترلشده» را داشتهاند، نوشت: «وقتی برای زدن اسرائیل همزمان ۳۵۰ پرتابه شلیک میکنید و از سه نوع سلاح اساسی متفاوت شامل موشکهای کروز، موشکهای بالستیک و پهپاد بهره میگیرید این یعنی شما به دنبال نفوذ به دفاع اسرائیل و کشتن اسرائیلیها هستید.»
وزیر دفاع سابق اسرائیل با بیان اینکه اسرائیل در ۳۰ سال گذشته اشتباهی استراتژیک کرده است نوشت: «ما همیشه با بازوهای اختاپوس میجنگیدیم، اما به سختی به سر ایرانی آن هزینهای تحمیل میکردیم. این معادله اکنون باید تغییر کند: حزبالله یا حماس به اسرائیل راکت شلیک کرد؟ تهران تاوان پس خواهد داد.»
آقای بنت با اشاره به اینکه دشمن اسرائیل «رژیم ایران است نه مردم شگفتانگیز ایران»، خواستار اتحاد غرب برای براندازی حکومت جمهوری اسلامی با استفاده از «مجموعهای از اقدامات نرم و هوشمندانه و بدون نیروی نظامی» شد.
نخستوزیر سابق اسرائیل همچنین نوشت: «ما از کسی نمیخواهیم که برای ما بجنگد. ما کار را انجام خواهیم داد، اما انتظار داریم که متحدانمان از ما حمایت کنند.»
اظهارات نفتالی بنت در حالی است که پیشتر بنی گانتس، وزیر کابینه جنگ، بعدازظهر یکشنبه واکنش فوری از سوی اسرائیل را رد کرده بود.
آقای گانتس گفت: «در مواجهه با تهدید ایران، ما یک ائتلاف منطقهای میسازیم و هزینه آن را با روش مناسب و در زمان مناسب به ایران تحمیل میکنیم. با این روش در برابر میل دشمنان جهت آسیب رساندن به ما، متحدتر و قویتر میشویم».
در واکنش به اظهارات بنی گانتس، ایتامار بن گویر وزیر امنیت ملی اسرائیل گفت که تنها راه ایجاد بازدارندگی کنار گذاشتن «خویشتنداری و تناسب» است. وی اضافه کرد که این مفاهیم «در ۷ اکتبر از دنیا رفتند».
بتسالل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل، نیز با انتقاد از اظهارات آقای گانتس گفت که اکنون زمان «بازگرداندن بازدارندگی» است. همزمان میکی زوهار وزیر فرهنگ و ورزش اسرائیل با انتشار بیانیهای از آنچه او «پاسخ ضعیف به تجاوز ایران» خواند انتقاد کرد. وی گفت: «پاسخ ضعیف به تجاوز بیسابقه ایران، ادامه مفهوم منسوخ منطق معقول در مواجهه با تروریستهای وحشی است.»
آقای زوهار خطاب به بنی گانتس اضافه کرد: «این منطق در برابر حماس شکست خورد و ما به هفتم اکتبر رسیدیم. در برابر حزبالله که مدام به ما حمله میکند و مجبور شدیم برایش ساکنان شهرکهای شمالی را تخلیه کنیم شکست خورد و در برابر ایران که در حمله مستقیم به اسرائیل تردیدی به خرج نداد نیز شکست خواهد خورد.»
در سوی مقابل یوآو کیش، وزیر آموزش از حزب لیکود، با بیان اینکه حمله شنبه شب به اسرائیل «فضایی برای مانور و انعطاف استراتژیک» داده است از کابینه جنگ خواست روی غزه و حماس تمرکز کند. وی گفت: «این کار درست و هوشمندانهای است. زمان ایران فرا خواهد رسید.»
دنی دانون، از اعضای حزب نخستوزیر در کنست، نیز گفت اظهارات آقای گانتس «نماینده احساسات بسیاری از اعضای لیکود است». وی اضافه کرد که ما نمیتوانیم آنچه را اتفاق افتاده نادیده بگیریم، اما «تصمیم به واکنش بر اساس فشار سیاسی را مفید نمیدانم».
منابع داخلی اسرائیل میگویند هرچند احساسات درون حزب لیکود عمدتاً به نفع حمله تلافیجویانه است، با این حال در نحوه انجام این کار اتفاق نظری وجود ندارد. این در شرایطی است که اعضای اپوزسیون عمدتا از رویکردی مشابه رویکرد آقای گانتس حمایت میکنند.
یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون، با انتقاد شدید از بنیامین نتانیاهو گفت: «این دولت، این نخستوزیر، به یک تهدید وجودی علیه اسرائیل تبدیل شده است. آنها قدرت بازدارندگی اسرائیل را نابود کردند.»
آقای لاپید اضافه کرد: «متحدان ما نیز این ضعف را حس میکنند. من هفته گذشته در واشنگتن با مقامات ارشد دولت آمریکا دیدار کردم. آنها از این دولت به خاطر بیمسئولیتی، فقدان حرفهایگری، مدیریت ناموفق و همینطور ناسپاسیاش وحشت کردهاند.»
در مقابل حزب بنیامین نتانیاهو، لیکود، با صدور بیانیهای به این اظهارات یائیر لاپید واکنش نشان داد و گفت: «لاپید که قرارداد تسلیم شرمآوری را با حزبالله امضا کرد... فردی نیست که بتواند موعظه کند. نخستوزیر نتانیاهو تهدید ایران را دهها سال پیش شناسایی کرد و از آن زمان تاکنون رهبری یک کارزار جهانی را برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای و تهدید وجودی علیه اسرائیل بر عهده داشته است.»
یورونیوز فارسی
دیوید کامرون، وزیر امور خارجه بریتانیا، از اسرائیل خواست که پس از حمله موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی اقدام تلافیجویانه انجام ندهد و گفت که اسرائیل باید «هم با دل و هم با سر» فکر کند، زیرا حمله تهران تقریباً یک شکست کامل بوده است.
حمله جمهوری اسلامی با بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد به اسرائیل تنها خسارات اندکی ایجاد کرد، زیرا اکثر آنها توسط سیستم دفاعی گنبد آهنین و با کمک ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و اردن سرنگون شدند. این حمله پس از حمله هوایی منتسب به اسرائیل به ساختمانی در مجاورت سفارت جمهوری اسلامی در سوریه در اول آوریل صورت گرفت.
کامرون در گفتوگو با تلویزیون بیبیسی گفت: «من فکر میکنم آنها کاملاً موجه هستند که فکر کنند باید پاسخ دهند زیرا مورد حمله قرار گرفتهاند، اما ما به عنوان دوست از آنها میخواهیم که با سر و دل فکر کنند و در حالی که سختگیر هستند باهوش باشند.»
او گفت که از اسرائیل میخواهد که تنشها در خاورمیانه را تشدید نکند.
وزیر امور خارجه بریتانیا همچنین به شبکه اسکای نیوز گفت: «از بسیاری جهات، این [حمله] یک شکست مضاعف برای ایران بود. حمله تقریباً یک شکست کامل بود و آنها به دنیا نشان دادند که با نفوذ بدخواهانهشان در منطقه آماده انجام این کار هستند. بنابراین امید ما این است که اقدام تلافیجویانهای انجام نشود.»
جمهوری اسلامی اواخر شنبه دهها پهپاد و موشک را از داخل خاک ایران به سمت اسرائیل پرتاب کرد؛ حملاتی که تهران میگوید در پاسخ به حمله ۱۳ فروردین به کنسولگریاش در دمشق پایتخت سوریه انجام شد و تا بامداد یکشنبه ادامه داشت.
بنی گانتز، وزیر کابینه جنگ اسرائیل، روز یکشنبه ۲۶ فروردین، گفت حکومت ایران بهای حمله به اسرائیل را در زمان مناسب و با روش مناسب خواهد پرداخت.
گانتز با اشاره به خسارات حداقلی ناشی از حمله صدها موشک و پهپاد گفت: حکومت ایران «به قدرت سیستم امنیتی اسرائیل پی برد.»
او همچنین در بیانیهای اعلام کرد که اسرائیل باید «اتحاد راهبردی و همکاری منطقهای» را تقویت کند که به آن فرصت دهد حمله دیروز ایران را پشت سر بگذارد.
او گفت: «ایران یک مشکل جهانی، یک چالش منطقهای و خطری برای اسرائیل است و دیروز جهان در مقابل این خطر به وضوح در کنار اسرائیل ایستاد. نتیجه این است: اسرائیل علیه ایران، جهان علیه ایران. این یک دستاورد استراتژیک است که ما باید از آن برای امنیت اسرائیل استفاده کنیم.»
وزارت امور خارجه اسرائیل نیز با انتشار بیانیهای اعلام کرد جمهوری اسلامی باید هزینه تجاوزگریاش را بپردازد.
طبق بیانیه، «هزینه اولیه» حملات حکومت ایران به اسرائیل باید افزودن سپاه پاسداران به فهرست سازمانهای تروریستی و تحریم جمهوری اسلامی و بهویژه برنامه موشک بالستیک آن باشد.
این بیانیه بر حق اسرائیل برای دفاع از خود در برابر جمهوری اسلامی تصریح کرده است.
صدای آمریکا
سال گذشته حدود ۲۰ پرستار در بیمارستان امیراعلم استعفا دادند، که این رقم برای این بیمارستانِ بسیار کوچک، زیاد است. با توجه به این نمونه، اگر بگوییم در بیمارستانهای بزرگتر آمار استعفا و ترک کار از این رقم بسیار بیشتر است، پُربیراه نگفتهایم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اواخر هفته گذشته خبر استعفای دسته جمعیِ پرستاران بیمارستان طالقانی چالوس در رسانهها منتشر شد؛ واکنشها به این خبر البته متفاوت بود؛ در نخستین ساعات انتشار خبر، مدیر شبکه بهداشت این منطقه آن را تکذیب کرد. چند روز بعد اما رسانهها خبری به نقل از فرماندار منتشر کردند و نوشتند فرماندار خبر این استعفای دسته جمعی را تکذیب نمیکند. به فاصلهی چند ساعت بعد، خبرگزاری ایرنا نقل قول منتشر شده از فرماندار را تکذیب کرد و به نقل از او نوشت که این استعفا صحت ندارد.
اینکه استعفای دستهجمعیِ پرستاران بیمارستان چالوس صحت دارد یا نه، موضوع این گزارش نیست، موضوع، استعفای گسترده پرستاران بیمارستانهای مختلف طی چند سال اخیر است. خبری که از سوی معاونت پرستاری وزارت بهداشت نیز تائید شده؛ به گفتهی محمد عبادی ۱۵درصد از پرستاران به دلیل سختی کار، مشکلات معیشتی یا عوامل دیگر ترک کار میکنند.
پرستاری شغل سختی است اما کم و کاستیهایِ بسیارِ پرستاران در ایران، سختیِ این شغل را برای آنها دوچندان کرده است. از اضافهکار اجباری با حقوقِ ساعتی ۱۶ تا ۲۰ هزار تومان، پرداخت ناچیزِ حقوق برای دو شیفت کارِ سخت و پی در پی، کارانههای ناچیز و تعرفههای نمایشی گرفته تا توبیخهای گاه و بیگاه بابت اعتراضاتشان، از جمله این مصائب است. مصائبی که ظاهرا تمامی ندارد و این را به وضوح میتوان از اعتراضِ پرستاران در شهرهای مختلف دید.
جدیدترین مورد اعتراض، مربوط به پرستاران بیمارستانهای گلستان و بقاییِ اهواز و بیمارستان باغملک است؛ آنها روز شنبه، ۲۵ فروردین ماه، در اعتراض به عدم اجرای تعرفهگذاری پرستاری، عدم پرداخت فوقالعاده خاص، اجبار به انجام اضافه کار و مسائل دیگر، مقابل این مراکز درمانی تجمع کردند. پیش از این، در ۲۰ فروردین ماه نیز پرستاران در شیراز، لامرد و یاسوج در اعتراض به دلایلی مشابه، تجمع کرده بودند. این تجمعات البته مربوط به همین ۲۵روزِ اولین ماه سال است و در ادامهی اعتراضات سال گذشتهی پرستاران انجام شده است.
اعتراض البته همیشه منجر به تجمع نمیشود، گاهی نتیجهی اعتراض را میتوان در مهاجرت، تغییر شغل و یا همان ترک کار دید، که با استناد به گفتهی فعالان این حوزه، طی سالهای اخیر بسیاری از پرستاران و حتی پرستاران رسمی نیز عطای این شغل را به لقایش بخشیدهاند و ناامید از بهبود اوضاع، کار پرستاری را برای همیشه کنار گذاشتهاند.
ترکِ خدمت در پرونده و تبعاتِ سختی که پذیرفته میشود
محمد شریفی مقدم، دبیر کل خانه پرستار، در گفتگو با «ایلنا» در رابطه با گسترشِ ترکِ خدمت بین پرستاران، به صحبتهای معاونت پرستاری وزارت بهداشت و ترک خدمت ۱۵درصد از پرستاران اشاره میکند و میگوید: وقتی از ترک خدمت صحبت میشود، احتمالا بیشتر باید منظور، ترک خدمت پرستاران رسمی باشد. البته ترکِ خدمت محدود به پرستاران رسمی نمیشود و حتی پرستاران شرکتی را هم در بر میگیرد، اما خب چون قراردادِ این پرستاران، موقت و کوتاه مدت است معمولا صبر میکنند تا موعد قراردادشان سر برسد و بعد کار را ترک میکنند. در مورد پرستاران رسمی اما اینگونه نیست؛ آنها وقتی درخواست استعفا میدهند، معمولا به دلیلِ کمبودِ نیرو و اینکه موافقت با استعفا به معنایِعدم نیاز به نیرو تلقی میشود، با استعفایشان موافقت نمیشود و در صورتِ پافشاری بر خواستهی خود وعدم حضور در بیمارستان، ترک خدمت میخورند.
شریفی مقدم ادامه میدهد: وقتی در پروندهی یک پرستار ترک خدمت ثبت میشود، تبعات بدی برای او دارد اما با وجود این تبعات، آمار ترکِ خدمت در بین پرستاران بالاست و این یعنی کسانی که ترک خدمت میکنند، دیگر انگیزهای برای کار ندارند و با همهی این تبعات منفی، رفتن را به ماندن ترجیح میدهند!
دبیر کلِ خانه پرستار در موردِ آمارِ اعلام شده از ترک کار پرستاران میگوید: اگر کادر پرستاری را در سیستم دولتی ۱۵۰هزار نفر حساب کنیم، ۱۵درصدِ این رقم بالای ۲۰هزار پرستار میشود که رقم بالایی است، به قدری که حتی من هم از این آمار تعجب کردم!
آمارِ بالای ترکِ کار؛ استعفای ۲۰ پرستارِ یک بیمارستانِ کوچک
شریفی مقدم برای اشاره به میزانِ بالای استعفا از شغلی پرستاری، به آمار ترک کار در یک بیمارستان کوچک اشاره میکند و میگوید: سال گذشته حدود ۲۰ پرستار در بیمارستان امیراعلم استعفا دادند، که این رقم برای این بیمارستانِ بسیار کوچک، زیاد است. با توجه به این نمونه، اگر بگوییم در بیمارستانهای بزرگتر آمار استعفا و ترک کار از این رقم بسیار بیشتر است، پُربیراه نگفتهایم. البته در شهرستانهای کوچک چون کار نیست، احتمالا آمار ترک کار نسبت به مراکز استانها و برخی شهرها پایینتر است.
ناامیدی از بهبودِ اوضاع و خستگیِ ناشی از کارِ بسیار و حقوق پایین، انگیزهی پرستاران برای کار را هر روز کمتر و کمتر میکند. دبیر کل خانه پرستار میگوید: در یکی از بیمارستانهای شیراز، در روزِ «سیزده به در» ۲۰ پرستار غیبت کردند، و من که زمانی سَرپرستار بودم، میدانم چنین غیبتی چقدر عجیب است! ببینید نارضایتی چقدر زیاد بوده که چنین اتفاقی افتاده است.
«غیبت کردنِ یک پرستار موضوعِ بسیار مهمی است.» شریفی مقدم با تأکید روی این جمله ادامه میدهد: نارضایتیای که بین پرستاران وجود دارد و هر روز بیشتر میشود، خود را به هر شکلی نشان میدهد که به اعتقاد من، تجمع، بهترین و کمهزینهترین شکل آن است. این اعتراض گاهی به شکل مهاجرت، ترک کار، تغییر شغل و در برخی موارد هم متأسفانه به شکل پایان دادن به زندگی نمود پیدا میکند.
تدابیرِ لازم برای حل مشکلِ پرستاران: پروندهسازی و تهدید!
پروندهسازی، تهدید و برخوردهای حراستی تنها پاسخی است که به اعتراضِ پرستاران داده میشود، بدون آنکه مشکلی از آنها حل شود. شریفی مقدم میگوید: مسئولان فکر میکنند با پاک کردنِ صورت مسئله و پنهان کردنِ آن، مشکل را حل میکنند، اما مشکل به صورتهای مختلف بروز میکند. مسئله فقط معیشت نیست؛ برخوردهای مختلفی با پرستاران میشود. ببینید پرستاری که به دلیل شغل سختش در معرض انواع اضطرابها و استرسها قرار دارد، چگونه میتواند فشار ناشی از این برخوردها را تحمل کند؟!
تلاش برای جلوگیری از تجمع با تهدید را اگر در کنارِ حل نمایشیِ مسائل قرار دهیم، به گسترشِ ناامیدی بین پرستاران بیشتر پی خواهیم برد. شریفی مقدم میگوید: قانونِ تعرفهگذاری که در سال ۸۶ نوشته شد را بعد از ۱۵ سال به قول خودشان اجرا کردند کهای کاش اجرا نمیکردند! آنچه اجرا شد به قدری حداقلی بود که اصلا نمیتوان نام آن را تعرفهگذاری گذاشت. اجرای تعرفهگذرای به این شکل، به جای آنکه امیدی برای بهبود معیشت پرستاران باشد، آنها را بیشتر ناامید کرد.
مهاجرت و ترکِ کارِ گستردهی پرستاران را نمیتوان انکار کرد
مسئلهی اضافه کارِ اجباری با حقوقهای پایین، علیرغم الزام قانونی برای توافق طرفین و رأی دیوان عدالت اداری، همچنان پابرجاست. علیرغم تبلیغات بسیار برای اجرای تعرفهگذاری، مشکلات معیشتی پرستاران به قوتِ خود باقیست! علیرغم اخطارها و هشدارهای بسیار در مورد کمبود پرستار، همچنان با جذب پرستار به بهانهی نبودِ بودجه مخالفت میشود. علیرغم تمام فشارهای کاری، پروندهسازی و تهدید همچنان مهمترین راه برای کم کردن صدای اعتراض پرستاران است.
در چنین وضعیتی، روز به روز بر تعدادِ پرستارانِ معترض و ناامید افزوده میشود و در چنین شرایطی، درک چرایی مهاجرت و ترک کار خیلی هم سخت نیست. بنابراین خبر استعفای دستهجمعیِ پرستاران یک بیمارستان حتی اگر تکذیب هم شود، مهاجرت و ترک کار گستردهی پرستاران واقعیتی انکار نشدنی است.
گزارش: زهرا معرفت
منطقه خاورمیانه پرتنشترین دوران خود را سپری میکرد که به ناگاه حمله نظامی اسرائیل به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق و پاسخ شنبه شب ایران به اسرائیل با پرتاب صدها موشک و پهپاد انتحاری، احتمال بالقوه رویارویی نظامی ایران و اسرائیل را افزایش داد، وضعیتی که توأمان برخی تحلیلگران سیاسی تندرو به دنبال انتقام سخت بودند و در مقابل بیشتر کارشناسان اقتصادی و سیاست خارجی مدام به صبر استراتژیک ارجاع میدادند، صبری که به نظر میرسد باید مسئولان کشور بیش از همیشه به آن توجه کنند.
به گزارش اقتصاد 24، پیشتر یک کارشناس مسائل اقتصادی گفته بود: در شرایطی که دلار به مرز ۶۵ هزار تومان رسیده و حداقل ۲۵ درصد دیگر از ارزش پول ملی کاسته شده است، صحبت از جنگ، لطف به نتانیاهو و پشت کردن به اقتصاد ایران است. دولت رئیسی در شرایط اقتصادی منظم و با ثباتی نیست که بخواهد ریسک این تنشها را هم به خود بخرد، حال آنکه ۶ ماه دیگر بحران ترامپ را هم پیش رو داریم، این اقتصاد مگر چند شوک دیگر باید در سال به خود ببیند تا سر پا بماند؟!
محمد یوسفی آرامش همچنین یادآور شده است: «میبینم که عدهای از مقامات از صبر استراتژیک یا راهبردی صحبت میکنند، تمامی فعالین سیاسی، اقتصادی و رسانهای باید روی این واژه مانور بدهند، باور کنید بزرگترین نگرانی ما باید آن باشد که کسی تصمیمی احساسی برای مملکت، آینده مردم ایران و خاک آن نگیرد.».
اما مرتضی افقه، استاد دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی نیز در همین باره میگویدکه: «هر چند اکنون به جدیت مساله جنگ در منطقه مطرح است، اما حقیقت همان است که از نظر وضعیت اقتصادی ما آمادگی ورود به یک جنگ را نداریم.»
شوک اقتصادی از تبعات جنگ
وی در ادامه نیز با اشاره به بحرانهای فزاینده اقتصادی و اجتماعی در کشور افزود: «اکنون نیز باید بپذیریم آقایان اقتصاد را آن قدر خوب مدیریت نکردند که حداقل اگر اکنون خدای ناکرده جنگی نیز رخ داد، دستکم پشتوانه مردمی دچار آسیب نشود. در این شرایط با گستردگی نابرابری، گستردگی بیکاری، گستردگی فقر و و گستردگی نارضایتیهای اجتماعی، اقتصاد کشور آمادگی هیچ مدل شوکی را ندارد؛ چه شوکهای اقتصادی همچون همان چیزی که به نام جراحی اقتصادی نام گذاری کردند و چه شوکهای سیاسی و یا حتی شوک نظامی را کشور اکنون نمیتواند تحمل کند.»
بازارهای طلا و ارز اولین آسیب را میبینند
افقه میگوید: «به نظر من پاسخ همان است که نه و متاسفانه در وضعیت فعلی کشور این آمادگی را ندارد و اگر نیز خدای ناخواسته چنین اتفاقی رخ بدهد اقتصاد کشور چندان توانی برای برابری و مقابله ندارد. البته تصور من این است که مسئولان کشور از رسیدن به نقطه درگیری نظامی اجتناب میکنند چرا که تصمیم گیران کشور این تدابیر را دارند که کشور را وارد چنین موقعیتی نکنند، اما باید توجه داشت اگر جنگ رخ بدهد در همان مرحله اول شوکهای بسیار جدی به بازارهای طلا و ارز و بعدتر به بازارهای دیگر سرمایه و داراییهای شهروندان وارد خواهد شد.»
مرتضی افقه همچنین با اشاره به بحرانهایی که هر جنگی میتواند در منطقه و کشور پدیدار کند به اقتصاد ۲۴ میگوید: «وقوع هر جنگی تبعات شدید برای نرخ تورم و معیشت و زندگی شهروندان خواهد داشت، هم، چون همه جنگها که به صورت مستقیم بر روی اقتصاد تاثیرگذار است. البته این بار با این تفاوت که در جنگ ۸ ساله ابتدای انقلاب، حتی با وقوع یک انقلاب نیز شرایط اقتصادی هم چنان به سامان بود و مردم از قبل انقلاب درآمدهای خوبی داشتند و آمادگی روحی و روانی و اقتصادی در کنار سرمایههای اجتماعی در کشور فراهم بود، اما اکنون با توجه به تحولات اجتماعی و فرهنگی و برخوردهای که رخ میدهد، و به خصوص در حوزه اجتماعی شاید باید مدیران و تصمیم گیران با دقت بیشتری اوضاع را رصد کنند. به خصوص که من در یکی دو سال اخیر با یکی از مسولان وقت کشور نیز در مناظره ایی گفتم که با این شرایط سخت که کشور در منطقه درگیر است و فشار تحریمها وجود دارد، اکنون چه اصراری است بر روی حجاب این طور تمرکز شود و برای خودتان مشغله دیگر ایجاد کنید.»
وی میافزاید: «اکنون هم میبینید در همین شرایط نیز بر روی مسالهای مثل حجاب و مسائل فرهنگی مدام تاکید میشود و انگار اصرار دارند برای خودشان مدام مساله جدید ایجاد کنند و گویی مهمترین مساله به رغم این تهدیدات خارجی که وجود دارد، مساله حجاب است و مشکلی که اکنون با جوانان کشور دارند. بر اساس همین رفتارها است که میگویم اگر خدای ناکرده جنگی رخ بدهد، پیش بینیها خیلی خوب نیستند البته همچنان بعید میدانم که مسئولان دیگر اینقدر بی تدبیری داشته باشند که کشور را به سمت یک جنگ تازه ببرند.»
انتخابات آمریکا حتما بر اقتصاد ایران تاثیر میگذارد
این استاد دانشگاه در ادامه نیز با توجه به انتخابات پیشروی آمریکا افزود: «من مدتهاست درباره متغیرهای اقتصادی گفتهام و اکنون مدتهاست که دیگر متغیرهای اقتصادی کشور تحت تاثیر تحولات غیراقتصادی و به خصوص تحولات فرهنگی و سیاسی و بین المللی است. به خصوص با استقرار دولت اصولگرا که تفکرش اصولا چه در داخل و چه در روابط بین الملل تفکراتی تنش زا به جای تنش زدایی دارد، اکنون نیز شاهد استقرار مجلس تندتری نیز از خرداد ماه در کشور خواهیم بود که تندرویهای بیشتری در مسائل داخلی دارد و ترجیحشان نیز متاسفانه اولویت دادن به مسائل فرهنگی و اجتماعی است که موجب تنش بیشتر خواهد شد و در روابط بین الملل و سیاست خارجی نیز همین تفکر بود که منجر به شکست برجام شد که میتوانست نقطه شروع خوبی برای بهبود شرایط اقتصادی باشد، اما شاهد بودیم همین تفکر در نهایت منجر به شکست برجام در کشور شد.»
افقه همچنین در ادامه نیز با اشاره به تفکرات طیف تندرو در داخل کشور تصریح میکند: «حال میبینیم همان تفکر با شدت بیشتر در راس امور مستقر شدند و حالا در نقطه مقابل ببینید که اگر ترامپ که به نوعی بانی تشدید این تفکر افراطی و گسترش تحریمها بود، به کرسی ریاست جمهوری آمریکا بازگردد، متاسفانه پیشبینی خوبی نمیتوان نسبت به آینده شاخصهای اقتصادی داشته باشیم.»
این اقتصاددان در پایان نیز با توجه به تاثیر بازیهای روانی سیاست خارجی بر روی اقتصاد کشور به اقتصاد ۲۴ میگوید: «عمدتا بار روانی نیز اکنون هم در داخل و هم در خارج است که کل شاخصهای اقتصادی کشور را جا به جا میکند. همین حالا نیز فقط چون بعضی از نظرسنجیها پیش بینی میکند که ترامپ ممکن است به قدرت بازگردد، همین بار روانی به طور مستقیم بر اقتصاد اثر میگذارد. یا میبینید که در داخل نیز با این که تاکید میشود که جنگی نخواهد شد، اما همین احتمال کمی که به خصوص شبکههای خارجی به آن دامن میزنند، در ترکیب برخی از مسئولین و نمایندگان ناآگاه که به مساله دامن میزنند، به طور مستقیم بر روی شاخصهای اقتصادی تاثیر خواهد گذاشت.»
اتحاد جمهوریخواهان ایران مخالف هرگونه منازعه نظامی میان ایران و اسرائیل است
بامداد روز یکشنبه ۲۶ فروردین، حکومت جمهوری اسلامی ایران با بیش از سیصد پهپاد، موشک کروز و موشک بالستیک به کشور اسرائیل، حمله کرد، که به گزارش رسانههای جمعی خوشبختانه خسارات چندانی، بویژه جانی، نداشته است. این حمله در پاسخ به حمله موشکی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق بود که در آن ۷ نفر از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله دو فرمانده ارشد نیروی قدس این سپاه کشته شدند.
شکی نیست که تعرض به مقرهای دیپلماتیک کشورها، حتی با ظن اعمالی خلاف عرف دیپلماتیک، ناقض کلیه اصول تعریف شده در «کنوانسیون وین راجع به روابط دیپلماتیک» است: چه این تعرض حمله نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران باشد که شدیدترین و خشنترین اقدام از نوع خود است، و چه هجوم نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی ایران به سفارتخانه های چند کشور در تهران و تصرف آنها باشد. اقدام نظامی جمهوری اسلامی که اولین حمله مستقیم از قلمرو ایران به خاک اسرائیل در تاریخ دو کشور است، تنش را تا بالاترین مرحله خود تشدید کرده، طوری که کوچکترین اشتباه محاسبه از سوی هر طرف میتواند باعث جنگی تمام عیار، مخرب و خونین میان آنها شده و کل منطقه خاورمیانه را به آتش کشد.
در این زمینه:
از یکسو، سیاست خارجی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران طی ۴۵ سال گذشته که یکی از اهداف آن «محو دولت اسرائیل» تعریف شده، نقشی تعیین کننده بازی میکند. مجموعه این سیاست مغایر منافع ملت ایران و امنیت ملی ما است و کشور ما را در معرض جنگی ویرانگر قرار میدهد که میتواند کلیه زیر ساخت های ایران را نابود و سلامتی و هستی مردم آن را با خطر جدی روبرو سازد.
از سوی دیگر، دولت اولترا راست اسرائیل و در راس آن شخص نتانیاهو نتوانسته در جنگ خونین غزه، که به دلیل حمله مرگبار حماس به اسرائیل آغاز شد، به اهداف خود، به رغم عملکرد بسیار خشن و غیر انسانی آن که تاکنون منجر به کشته شدن بیش از سی هزار فلسطینی شده است، دست یابد. در نتیجه، این دولت قصد دارد تا بجای آتش بس در غزه و دادن اجازه جهت رساندن کمکهای انسانی به ساکنان آن، با گسترش جنگ غزه به یک جنگ منطقهای خود را از بن بست پیش رو خارج کند.
در چنین شرایطی به شدت متشنج و بحرانی، اتحاد جمهوریخواهان ایران خواستار خویشتنداری حکومتهای ایران و اسرائیل و حرکت در مسیر کاهش تنش است تا از بروز یک جنگ خانمان سوز جلوگیری شود.
از یکسو، حکومت ایران باید در سیاست خارجی مخرب خود تجدید نظر کند. بجای اتخاذ سیاستهای ماجراجویانه و تنشزا، چه مستقیم و چه توسط نیروهای نیابتی خود، جمهوری اسلامی باید در چارچوب نرمهای پذیرفته شده بینالمللی، نیروهای خود در کشورهای منطقه را کاملا و طی یک روند مرحله به مرحله خارج کند و همکاری تفاهمآمیز و مبتنی بر حسن همجواری با دولتهای دیگر، از جمله اسرائیل، در زمینههای امنیتی و توسعه اقتصادی را در دستور کار خود قرار دهد، همکاریهایی که تنها و تنها منافع مردم ایران و امنیت منطقهای و جهانی کشور ایران را مد نظر داشته باشد. اگرچه تاریخ ۴۵ ساله جمهوری اسلامی حکایت از آن دارد که گوش آن به این توصیهها بدهکار نبوده و تنها یک حکومت سکولار دمکرات جایگزین آن قادر به پیاده کردن کامل این برنامه است، اما وظیفه ملی همه ایرانیان با هر عقیده و مرامی ایجاب میکند تا با صدای بلند و صراحت کامل به این حکومت اعلام کنند که مردم ایران صلح می خواهند، نای و توان جنگ دیگری را ندارند و جنگ حکومتیان اسلامگرا جنگ آنها نیست. باید جمهوری اسلامی را وادار کرد، تا هنگامی که سرنوشت بیش از ۸۰ میلیون ایرانی در گرو حکمرانی آن است، به این خواست صلح طلبانه ملت ایران گردن گذارد.
از سوی دیگر، دولت نتانیاهو باید از دادن پاسخ نظامی به حمله ایران اجتناب کند و بجای تلاش در گسترش جنگ غزه به یک جنگ منطقهای، چه بسا فرا منطقهای، در کوتاه مدت با استقرار یک آتشبس دائمی در نوار غزه موافقت کرده و از این طریق راه را جهت رساندن کمکهای انسانی به ساکنان آنجا فراهم سازد. و در درازمدت، دست از کارشکنیهای خود در پیشبرد راهحل دو دولت و استقرار دولت مستقل فلسطین بردارد. در اینجا نیز تجربه تاریخی میآموزد که نتانیاهو و همفکران او در دولت اسرائیل وقعی به این تقاضاها نخواهند گذاشت. جامعه جهانی در سازمان ملل متحد و نیروهای غربی حامی دولت اسرائیل، بویژه ایالات متحده آمریکا و بریتانیا که به دولت نتانیاهو در نابود کردن پهپادها و موشکهای ایرانی کمک کردند، موظفند تا به او در این مورد فشار آورند، اگر علاقمند هستند که مجددا در شرایطی مشابه واقعه امروز قرار نگیرند.
هیئت سیاسی اجرایی اتحاد جمهوریخواهان ایران
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
***
همبستگی جمهوریخواهان ایران:
امنیت ملی ایران و میهن دوستی نیازمند نفی همه جانبه جنگ، نظامیگری و اقدامات تنشآفرین از هر دو سوی منازعه است
واکنش تلافیجویانه جمهوری اسلامی در برابر حمله موشکی مرگبار اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق تحت نام «وعده صادق»، شبی پر از بیم و نگرانی در ایران را رقم زد. میلیونها نفر ایرانی در داخل و خارج از کشور در فضایی پر از استرس و تنش ساعات اولیه بامداد را با هراس از شکلگیری سایه شوم جنگ بر آسمان میهن گذراندند.
جمهوریاسلامی که هیچگاه رفاه و معیشت مردم و حفظ حقوق و جان آنها برایش ارزش بالذات نداشته و با مرگگستری در پوشش فرهنگ شهادتطلبی پروژههای سیاسی خودش را جلو بردهاست، با تغییر رویکرد امنیتی- نظامی در برابر اسرائیل، امنیت ملی و ثبات کشور را در معرض خطر بزرگی قرار دادهاست. اکنون این نگرانی وجود دارد که واکنش متقابل اسرائیل منجر به زنجیرهای از عملیاتهای تلافیجویانه متقابل با چشماندازی ناروشن تبدیل شود.
جمهوری اسلامی عملیات «وعده صادق» در قالب «واکنش محدود» را تحت ماده ۵۱ منشور ملل متحد به عنوان «دفاع مشروع» توجیه کرده که با توجه به سابقه درگیریها و تشدید حملات گروههای نیابتی با هدایت جمهوری اسلامی به اسرائیل بعد از شروع جنگ غزه، بحثی جدلی و مورد تردید است. به باور «همبستگی جمهوریخواهان ایران» (هجا)، عنوان «تلافیجویی» بر این عملیات تطابق دارد.
اگرچه بر اساس فکتها و مشاهدات، اهداف ادعایی محقق نشدند اما منازعه قدیمی و تنش غیرطبیعی تحمیل شده بر مناسبات اسرائیل و ایران را وارد مرحله تازهای با تشدید تنشها کرد. اکنون سناریوی ارتقاء منازعه از جنگ نیابتی به رویارویی محدود مستقیم و در ادامه به جنگی تمام عیار محتمل شده که پیامدهای مخرب سنگینی برای اقتصاد در حال احتضار ایران و امنیت ملی کشور داشته و جان و سلامت شهروندان ایرانی را در خطر جدی قرار میدهد.
پرتاب نزدیک به ۳۳۱ پهپاد انتحاری و موشکهای کروز و بالیستیک به فضای اسرائیل در عملیاتی تاخیری و هماهنگشده و ناتوانی اکثریت قریب به اتفاق آنها از عبور از سیستم دفاعی چندلایه و مجموعه پیوسته پدافند هوایی اسرائیل با تجهیزات کمکی آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اردن به لحاظ نظامی و راهبردی موفقیت محسوب نمیشود. آنچه دیشب رخ داد، قدرت بازدارنده برای جمهوریاسلامی ایجاد نکرد، بلکه نشان داد علیرغم هزینههای سنگینی که کشور اعم از اقتصادی، نظامی و فرصت برای گسترش برنامه موشکی پرداخت کرده، اما توان تهاجمی موشکی نمایش داده شده در حدی نیست که در برابر تهدیدات، بازدارندگی موثر ایجاد کند.
پخش فیلمهای جعلی اصابت موشک از سوی رسانههای حکومتی و اعلام انهدام اهداف مورد نظر در بیانیههای سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی هنگامی که هنوز جنگافزارهای هوایی پرتاب شده وارد آسمان اسرائیل نشده بودند، نشان از اعتیاد فزاینده نظام به نمایش و پروپاگاندا است که بیش از پیش مبتذل شده است.
تنها مصدوم جدی عملیات «وعده صادق» یک دختر دوازده ساله عرب اسرائیلی صحرای نَقِب بود که به دلیل چادرنشینی خانواده از پناهگاه دور بود. بدینترتیب بار دیگر معلوم شد که بر خلاف هدفگزاری حملات به مناطق نظامی، قربانیان اصلی عملیاتهای تلافیجویانه جمهوری اسلامی غیرنظامیها هستند. اغراق در نمایش توان موشکی و موفقیت اسرائیل و متحدانش در دفاع هوایی، میتواند مشوق دولت افراطی بنیامین نتانیاهو برای تشدید آهنگ تهاجمی در برخوردهای پیشگیرانه شود.
از آنجاییکه ارتش اسرائیل مدعی شده که ۹۹ درصد موشکها و پهپادهای رسیده به آسمان شهرهای اسرائیلی را رهگیری و منهدم کرده و تنها پایگاه هوایی نِواتیم آسیب جزئی دیده است، لذا ارتکاب واکنش از سوی دولت اسرائیل موضوعیت نداشته و عملی تحریکآمیز برای گسترش جنگ محسوب میشود. خودداری اسرائیل از واکنش متقابل باعث میشود که پرونده رویارویی بیسابقه کنونی بسته شده و فضا برای بازگشت تنش به سطح قبل از حمله موشکی به دمشق در سیزده فروردین هموار گردد.
ازاینرو، «هجا» ماجراجویی و ارتکاب اعمال پرخطر و واکنشهای نامتناسب از سوی جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل را محکوم کرده، خواستار تنشزدایی پایدار در خاورمیانه و توقف فوری جنگ غزه به عنوان کنون اصلی افزایش سطح تنش بیسابقه بین ایران و اسرائیل است. هجا در عین حال به جمهوری اسلامی هشدار میدهد که برخورد امنیتی و تنبیه کسانی که با اقدامات نظامی و راهبردی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل مخالفت فعال و علنی میکنند، را متوقف را کند. شهروندان ایرانی مستقل از درستی و یا نادرستی نظراتشان در هر حوزهای، مجاز هستند که عقیده وباور خودشان را بدون نگرانی و هراس اعلام کنند. کما اینکه تشدید سختگیریها برای اعمال حجاب اجباری نیز بیارتباط با گسترش اعلام نشده فضای پلیسی جهت جا انداختن مانور تبلیغاتی حمله موشکی و پهپادی به اسرائیل نبوده است.
به باور ما، مخالفت همه جانبه با جنگ و سیاستهای جنگافروزانه، رد نظامیگری و تاکید بر صلح پایدار، مناسبترین واکنش از سوی شهروندان ایرانی است تا شرایط کشور وضعیت وخیمتری پیدا نکرده و مناسبات پادگانی و فضای پلیسی در داخل کشور گسترش بیشتر پیدا نکند.
هیئت سیاسی- اجرائی همبستگی جمهوریخواهان ایران
۲۶ فروردین ۱۴۰۳ برابر با ۱۴ آوریل ۲۰۲۴
دادستانی تهران علیه مدیرمسئول روزنامه اعتماد و عباس عبدی، روزنامهنگار اعلام جرم کرد. آن دو برای ارائه توضیحات به دادسرای تهران احضار شدهاند. بنابر گزارش مرکز اطلاع رسانی قوه قضاییه، «دادستانی تهران در راستای وظیفه قانونی عدلیه برای مقابله با برهم زنندگان امنیت روانی جامعه علیه روزنامه اعتماد و عباس عبدی» اعلام جرم کرده است.
ظاهرا دلیل این احضار یادداشت عباس عبدی درباره حمله ایران به اسرائيل با عنوان «خطرناکی پاسخ دادن و ندادن» است که شماره روز یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۳ روزنامه اعتماد منتشر شده است. به دلیل زمان صفحهبندی و چاپ روزنامه، یادداشت عبدی بهطور قطع پیش از حملات موشکی و پهپاد نیمهشب گذشته نوشته شده است.
آقای عبدی در این یادداشت نوشته است: «بازدارندگی از طریق تسلیحات متعارف با کشوری که موجودیت آن را به رسمیت نمیشناسند یا خواهان نابودی آن هستند، بیمعنا است و قابل اجرا نیست. بنابراین دیر یا زود به مرحلهای میرسیم که ظاهرا تاکنون از آن پرهیز کردهایم. راهحل چیست؟ جز تغییر سیاستهای کلان منطقهای هیچ راهی مانع درگیری احتمالی نخواهد شد.»
متن کامل یادداشت عباس عبدی:
خطرناکی پاسخ دادن و ندادن
عباس عبدی / روزنامه اعتماد
هفته پیش، پس از گذشت چند روز از حمله اسرايیل به کنسولگری ایران در دمشق، در یادداشت کوتاهی توضیح دادم که چرا تا آیندهای نزدیک در موضوعات داخلی نخواهم نوشت. علت این بود که تنش خارجی و احتمال بروز جنگ هر چند محدود، بسیار زیاد بود. در چنین شرایطی پرداختن به هر مساله دیگر به جز این موضوع، نه منطقی است و نه پذیرفتنی و چه بسا پرداختن به برخی مسائل داخلی با ابهاماتی ازجمله همراهی با بیگانگان همراه شود. پس اگر در موضوعات مهم داخلی نتوان نوشت، منطقا باید درباره مساله جنگ نوشت و چون نسبت به سیاست خارجی ایران در این مورد نیز نقد دارم لذا نوشتن در این باره و در شرایط درگیری نظامی نیز شاید درست نباشد.
اکنون یک هفته گذشته است و به نظر میرسد که تنش و درگیری مذکور فروکش کرده است. هرچند وعدههای پاسخ همچنان برقرار است و شاید امروز صبح که این یادداشت را میخوانید پاسخ داده شده باشد، ولی تا هنگامی که این پاسخها با نیروهای منطقهای انجام میشود، مساله حاد نخواهد شد.
در این یادداشت میکوشم که منطق نگاه خودم را نسبت به مساله اسرايیل و اینکه بحران در چارچوب کنونی سیاست ایران حلنشدنی است، توضیح بدهم و اینکه چرا معتقدم تنش موجود دیر یا زود به درگیری خواهد انجامید و خطرات این وضعیت، حداقل برای ایران حتی بدتر از درگیری نظامی میان دو طرف است.
ابتدا بگویم که برخلاف تصور رایج معتقدم که حمله اسرايیل در اصل واکنشی بوده است و نیازی به پاسخ و واکنش ایران ندارد. اسرايیل در جریان جنگ غزه بزرگترین لطمه نظامی و حیثیتی و سیاسی را از سال ۱۹۴۸ تاکنون متحمل شده و هنوز نیز از زیر بار این ضربه خارج نشده است. درست یا نادرست آنان حداقل بخشی از این وضع را محصول سیاستهای ایران میدانند و اقدامات خود را واکنشی به این وضعیت معرفی میکنند. پس معتقدم که نیازی به پاسخ نظامی ایران نیست، ولی چرا افکار عمومی فقدان چنین پاسخی را به منزله شکست شعارهای ایران میداند؟
چند علت دارد؛ اول، انتظارات بیهوده و شعاری که طرفداران وضع موجود میدهند؛ بهویژه حرفهایی که در زمان دولت روحانی میزدند. گویی روحانی باید پاسخ میداد و نداد، درحالیکه همان زمان هم دولت بیاطلاع از اقدامات متقابل از سوی حکومت بود. نمونه آن، حمله موشکی به عینالاسد است. آنان با مواضع تبلیغاتی و نابخردانه خود انتظارات را بالا میبردند و امروز در باتلاق آن شعارها گیر کردهاند.
علت دیگر تفاوت ماهوی حمله اسرايیل است. گرچه اسرايیل تاکنون هیچ کدام از حملات را در داخل خاک ایران یا سوریه به عهده نگرفته است، ولی روشن است که اینها همه به وسیله اسرايیل انجام میشود. اتفاقا زدن کنسولگری ایران در سوریه از حیث اقدام نظامی و جنگی به مراتب کماهمیتتر از ترور فخریزاده در کنار گوش تهران بود، ضمن اینکه این حملات نه فقط اقدامی نظامی محسوب میشوند، بلکه ابعاد اطلاعاتی آن بسیار مهمتر و خطرناکتر هستند. درحالیکه اقدامات تهران هیچ کدام مستقیم نیست و با حمایت نیروهای منطقهای انجام میشود. متاسفانه مواردی هم هست که ربطی به ایران ندارد و برخی افراد نابخردانه به عهده میگیرند!!
علت سوم نیز کوشش ایران برای پرهیز از تقابل مستقیم است، زیرا این نوع تقابل معنای خاص خود را دارد و نیروهای جهانی را درگیر ماجرا میکند و ایران مطلقا از آن استقبال نمیکند و این نکتهای است که اسرايیل نیز میداند، به همین علت میکوشد که مستقیم ولو غیررسمی وارد درگیری شود؛ برخلاف ایران که غیرمستقیم و غیررسمی عمل میکند.
رفتار اسرايیل گرچه غیررسمی است حتی مسوولیت حمله به کنسولگری را هم نپذیرفته است، ولی هیچ کس شکی در انجام آنها ازسوی اسرايیل ندارد، همچنان که اغلب اقدامات ایران نیز چنین است، گرچه مواردی پیش میآید که ربطی به ایران ندارد و ایران باید ثابت کند که مربوط به ایران نیست، مثل اقدام ماههای گذشته علیه پایگاه امریکایی در جنوب سوریه و شمال اردن.
مشکل سیاست ایران در این مساله چیست؟
اسرايیل کشوری عضو سازمان ملل متحد است؛ کشورهای جهان حتی اغلب کشورهای عربی و اسلامی آن را به صورت کامل یا ضمنی به رسمیت میشناسند. درحالیکه ایران نه تنها آن را به رسمیت نمیشناسد، بلکه مُبلِّغ نامشروع بودن آن نیز هست و به صورت روشن در این چارچوب نیز گام بر میدارد.
این سیاست دو مشکل جدی دارد؛ اول اینکه، امکان استفاده از ظرفیتهای بینالمللی رسمی علیه اسرايیل را از ایران سلب کرده است. یکی از عجایب این است که پس از حمله اخیر به کنسولگری ایران، در جلسه رسیدگی شورای امنیت شرکت میکنند درحالیکه موجودیت آن کشور را به رسمیت نمیشناسند و حتی قادر نیستند علیه آن به مراجع بینالمللی حقوقی شکایت کنند. در مجموع زبان دیپلماتیک آنان در مواجهه با اسرايیل الکن میشود.
مشکل دوم مهمتر است؛ اسرايیل میداند که بهترین راه برایش به چالش کشیدن مستقیم ایران است؛ چیزی که ایران به علل روشنی از آن پرهیز دارد. بنابراین اسرايیل میداند که ظرفیت بالا بردن دوز چنین حملاتی را دارد و چنین حملاتی ایران را در موقعیت بدتری از حیث پاسخ دادن قرار میدهد و با وقوع اینگونه حملات، امکان دادن پاسخ همسنگ و مناسب از نیروهای نیابتی نیز وجود ندارد. بنابراین گرچه میتوان علت عدم پاسخگویی مستقیم ایران را فهمید و حتی از آن دفاع کرد، ولی پاسخ ندادن نیز، طرف اسرايیلی را تشویق به انجام اقدامات بیشتری میکند و از این نظر پاسخ ندادن نیز تبعات منفی دارد.
استفاده از گزاره پاسخ بازدارنده نیز در اینجا مصداق ندارد و اشتباه است، زیرا بازدارندگی یا از طریق تسلیحات اتمی محقق میشود مثل آنچه که میان دو بلوک شرق و غرب یا هند و پاکستان دیده میشود، یا براساس به رسمیت شناختن موجودیت یکدیگر و موازنه قدرت کلاسیک نظامی است، مثل ترکیه و یونان که در هر دو نوع بازدارندگی هزینههای جنگ بسیار بیشتر از منافع آن حتی در صورت پیروزی است. ولی بازدارندگی از طریق تسلیحات متعارف با کشوری که موجودیت آن را به رسمیت نمیشناسند یا خواهان نابودی آن هستند بیمعناست و قابل اجرا نیست. بنابراین دیر یا زود به مرحلهای میرسیم که ظاهرا تاکنون از آن پرهیز کردهایم.
راهحل چیست؟ جز تغییر سیاستهای کلان منطقهای هیچ راهی مانع درگیری احتمالی نخواهد شد.
نیویورک تایمز به نقل از دو مقام اسرائیلی گزارش داده است که کابینه جنگی اسرائیل امروز بعدازظهر برای بررسی نحوه واکنش به حمله ایران تشکیل جلسه خواهد داد. آنها گفتهاند که یک پاسخ احتمالی - حمله تلافی جویانهای که برخی از اعضای کابینه پیشنهاد کرده بودند - پس از گفتگوی تلفنی بنیامین نتانیاهو با بایدن در روز شنبه لغو شده است.
علت کنار رفتن گزینه حمله تلافیجویانه این دلیل ذکر شده است که حملات خسارات نسبتاً جزئی به بار آوردهاند. مقامات اسرائیلی در مورد محتوای تماس بین رهبران توضیح بیشتری ندادهاند. همچنین مقامات آمریکایی گفتهاند که دولت بایدن با امید به اجتناب از یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه، به اسرائیل توصیه میکند که به ایران شلیک نکند .
جو بایدن همچنین گفته است که روز یکشنبه برای بحث در مورد این حملات جلسهای با حضور رهبران گروه 7 تشکیل خواهد داد و شورای امنیت سازمان ملل نیز قرار است جلسه اضطراری برگزار کند. مقامات آمریکایی گفتهاند که پرزیدنت بایدن و تیمش با امید به اجتناب از تشدید بیشتر منجر به جنگ گسترده تر در خاورمیانه با اسرائیل رایزنی کردهاند.به گفته نیویورک تایمز اگرچه خسارات ناشی از این حمله نسبتاً خفیف بود، اما دامنه حملات بسیار فراتر از جنگ سایه کوچک میان ایران و اسرائیل در سالهای اخیر ارزیابی شده است. به نظر میرسد که اگر دفاع برگزار نمیشد، ممکن بود تعداد زیادی یا صدها نفر کشته شوند.
برخی گزارشها حاکی از این است که وزارت خارجه عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی روز یکشنبه پس از حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل، خواستار کاهش تنش و خویشتن داری شدند. نیویورکتایمز از تل آویو هم گزارش داده که با وجود اینکه اولین روز هفته کاری اسرائیل است، ترافیک کم بوده و نانواییها، کافهها و فروشگاهها باز هستند و به افراد کمی که بیرون آمده بودند تا سگهایشان را قدم بزنند، خدمات میدهند.
اکونومیست: حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل از نظر نظامی یک شکست بود
هفتهنامه اکونومیست روز یکشنبه ۲۶ فروردین حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل را یک شکست نظامی خواند و نوشت حکومت ایران ممکن است با این اقدام مرتکب اشتباه محاسباتی شده باشد.
در گزارش این هفتهنامه آمده است حمله شب گذشته بر خلاف رویه معمول یک عملیات نظامی که با غافلگیری همراه است انجام گرفت و پیش از رسیدن موشکها و پهپادهای جمهوری اسلامی به اسرائیل، ویدیوهایی از مسیر حرکت این پرتابهها در آسمان عراق و اردن منتشر شد.
اکونومیست افزود حال اسرائیل باید درباره چگونگی پاسخ به این اقدام تهران تصمیمگیری کند زیرا اگر ایران بتواند در برابر حمله مستقیم از خاک خود به سایر کشورها مصونیت داشته باشد، این موضوع میتواند معادلات در خاورمیانه را تغییر دهد.
بر اساس این گزارش، واکنش احتمالی اسرائیل به جمهوری اسلامی میتواند به جنگی تمامعیار و ناخشنودی آمریکا و سایر متحدان اسرائیل بینجامد و به همین دلیل، هنوز مشخص نیست اسرائیل چه سیاستی در قبال ایران در پیش خواهد گرفت.
دانیل هاگاری، سخنگوی ارتش اسرائیل در مصاحبه اختصاصی با ایراناینترنشنال، در پاسخ به سوالی درباره واکنش احتمالی این کشور به اقدام اخیر تهران اعلام کرد: «برای حفظ منافع خود و امنیت مردم اسرائیل هر اقدامی که لازم باشد انجام میدهیم ... ما نه در حرف، بلکه در عمل واکنش خود را نشان خواهیم داد.»
اکونومیست در ادامه گزارش خود نوشت جمهوری اسلامی پس از دههها رویارویی غیرمستقیم با اسرائیل از طریق گروههای نیابتی خود، برای اولین بار اسرائیل را از خاک ایران هدف قرار داد و این بدان معنی است که «جنگ در سایه» میان دو کشور به پایان رسیده است.
به گفته این هفتهنامه، عملیات اخیر جمهوری اسلامی از نظر نظامی یک شکست محسوب میشود زیرا به جز تعداد معدودی از پهپادها و موشکهای ایران، سایر پرتابهها رهگیری و سرنگون شدند و سرنوشت تعدادی از آنها حتی پیش از رسیدن به حریم هوایی اسرائیل مشخص شد.
ارتش اسرائیل خبر داد از مجموع بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک شلیک شده، سامانههای دفاعی اسرائیل و متحدانش بیش از ۹۹ درصد از پرتابهها را ساقط کردند.
اکونومیست همزمان تاکید کرد برخی پرتابههای ایران به یک پایگاه هوایی ارتش اسرائیل در صحرای نقب اصابت کردند اما تنها توانستند آسیب حداقلی به آن وارد کنند و این پایگاه همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد.
در سوی دیگر، شبکه خبری المنار، وابسته به حزبالله لبنان، ساعاتی پیش گزارش داد ۱۵ موشک جمهوری اسلامی مستقیما به پایگاه هوایی نواتیم در جنوب اسرائیل اصابت کردند و این پایگاه را از کار انداختند.
به گفته رسانههای حکومتی در ایران، اسرائیل از این پایگاه برای حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق در روز ۱۳ فروردین استفاده کرده بود. حملهای که منجر به کشته شدن هفت عضو سپاه پاسداران، از جمله دو فرمانده ارشد آن شد.
اکونومیست نوشت مقامهای حکومت ایران به مدت دو هفته به دنبال اجماع بر سر واکنشی به عملیات مرگبار اسرائیل در دمشق بودند که هم بتواند افکار عمومی را در داخل کشور قانع کند و هم در برابر اسرائیل بازدارنده باشد. در عین حال به تلافیجویی اسرائیل نیز منجر نشود.
این هفتهنامه بریتانیایی افزود تصمیم نهایی مقامهای جمهوری اسلامی و عملیات شب گذشته حکومت ایران ممکن است «اشتباهی استراتژیک» بوده باشد و به منافع تهران آسیب وارد کند.
بر اساس این گزارش، از زمان آغاز مناقشه کنونی در خاورمیانه در روز ۱۵ مهر (هفتم اکتبر) به دنبال حمله حماس به اسرائیل، حزبالله به عنوان یکی از گروههای نیابتی جمهوری اسلامی توانسته است از طریق حملات مداوم خود، بیش از ۸۰ هزار اسرائیلی ساکن در شمال این کشور را آواره کند.
حوثیهای یمن، دیگر گروه شبهنظامی مورد حمایت تهران، با حملات خود امنیت کشتیرانی را در دریای سرخ مختل کردهاند.
اینها تنها بخشی از دستاورهای جمهوری اسلامی در این مدت است.
تهران توانسته بود اختلافات با همسایگان عرب خود را کاهش دهد و به آرامش نسبی در روابط با آنها دست یابد.
همزمان، اسرائیل در باتلاق غزه گرفتار و به طور فزایندهای منزوی شده بود.
دست آمریکا نیز برای حل مناقشه غزه خالی از هر ابتکاری به نظر میرسید.
حمله مستقیم به اسرائیل دستاوردهای ایران در چند ماه گذشته را از سه جهت تضعیف کرد: اول اینکه ایران با اعلام خبر حمله، روزها پیش از انجام آن و استفاده از پهپادهایی کُند که برای رسیدن به مقصد ساعتها در راه بودند، نشان داد به دنبال تحمیل تلفات گسترده به اسرائیل نیست. با این حال، زخمی شدن تنها یک نفر و آسیب حداقلی به اسرائیل حاکی از آن است که این حمله نمیتواند در برابر اقدامات آتی اسرائیل اثر بازدارندگی داشته باشد.
دوم اینکه حمله ایران کشورهای غربی و عربی را در حمایت از اسرائیل متحد کرد. آمریکا و بریتانیا که پیشتر منتقد سیاستهای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بودند، جتهای جنگنده و پدافندهای خود را برای دفاع از این کشور راهی منطقه کردند.
اردن نیز تعدادی از پرتابههای جمهوری اسلامی را سرنگون کرد.
و مورد سوم اینکه ایران با این اقدام خود مساله غزه را به حاشیه راند.
در یک هفته گذشته و تا پیش از حمله اخیر، جامعه جهانی در قبال بحران انسانی در نوار غزه و شیوع قحطی در این منطقه متحد شده بود اما اکنون معادلات تغییر کرده است و اسرائیل میتواند خود را به عنوان قربانی در مجامع بینالمللی مطرح کند.
این بدان معنی است که شرایط نامطلوب مردم غزه دیگر به عنوان اولویت اول در نظر گرفته نمیشود و توجهات به سوی احتمال وقوع جنگی بزرگ در منطقه معطوف خواهد شد.
پیش از این فیلیپ تِرل، سردبیر امور بینالملل شبکه خبری فرانس۲۴، حمله ایران به اسرائیل را «بازی با آتش» توصیف کرد و گفت از حیث توانمندیهای نظامی، جمهوری اسلامی در مقایسه با اسرائیل «یک کوتوله» است.
ایران اینترنشنال
به گزارش سی ان ان رئیسجمهور امریکا به نتانیاهو گفته است که او باید امشب را یک ‘پیروزی’ در نظر بگیرد زیرا حملات ایران به طور گسترده ناموفق بودهاند.
منابع اسرائیلی و آمریکایی میگویند حمله دیشب ایران با ۱۸۵ پهپاد، ۳۶ کروز، ۱۱۰ موشک به ۳۳۱ هدف و به مدت ۵ ساعت انجام شده است. بیشتر پرتابهها قبل از ورود به فضای هوایی اسرائیل توسط سامانههای دفاعی منهدم شدند.
نیروهای هوایی آمریکا و بریتانیا در نابود کردن تهدیدات قبل از ورود به فضای هوایی اسرائیل شرکت کردند.
عربستان سعودی و اردن بخشی از سیستم نظارت و واکنش تحت مدیریت ایالات متحده بودند.
لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا گفت: ارتش آمریکا دهها موشک و پهپاد شلیک شده به اسرائیل را از ایران، عراق، سوریه و یمن منهدم کرد.
نیویورک تایمز همچنین نوشته است که مقامات آمریکایی میگویند بررسیهای اولیه نشان میدهد که خسارت به اسرائیل نسبتاً محدود بوده است.
خسارت کمی به پایگاه نظامی اسرائیل در جنوب کشور وارد شده است.
تا این لحظه گزارشی از تلفات اسرائیلی موجود نیست.
به گزارش رسانههای اسرائیل، تنها فردی که در حملات نظامی ایران به خاک اسرائیل آسیب دید، امینه الحسونی، یک دختر هفت ساله از اعراب بادیهنشین در جنوب اسرائیل است.
پدر امینه که فرزندش از ناحیه سر آسیب دیده، به رسانهها گفت پزشکان اسرائیلی در بیمارستان «سوروکا» در شهر بئرشبع در حال نجات جان دختر او هستند و این کودک هماکنون زیر عمل جراحی قرار دارد.
آقای الحسونی به یدیعوت آحرونوت گفت اعراب بادیهنشین دارای پناهگاه نیستند و قطعهای از موشک ضد موشکی که از سامانه دفاع موشکی اسرائیل شلیک شد، با افتادن به محل زندگی خانواده، به سر امینه اصابت کرد. پزشکان اعلام کردند که امینه الحسونی هنوز در شرایط وخیم قرار دارد.
نهادهای امدادی اسرائیل اعلام کردند ۳۲ تن از مردم اسرائیل نیز در زمان حملات دچار شوک روانی شده و در تماس اطرافیان آنها با مراکز امدادی، به بیمارستان منتقل شدند.
شلیک بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک
دانیل هاگاری، سخنگوی وزارت دفاع اسرائیل میگوید بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک در طول شب گذشته به سمت اسرائیل شلیک شد که ۹۹ درصد آنها رهگیری شد.
هاگاری گفته ایران «۱۷۰ پهپاد، ۳۰ موشک کروز و ۱۲۰ موشک بالستیک» به اسرائیل شلیک کرده است.
او همچنین تایید کرد حمله ایران به زیرساختهای یک پایگاه نظامی در جنوب اسرائیل «آسیبی جزئی» رسانده است.
هاگاری گفت برخی پرتابهها و موشکها علاوه بر ایران، از عراق و یمن به سوی اسرائیل شلیک شدهاند.
او در آخرین توضیحاتش در تلویزیون دولتی اسرائیل گفت ایران اقدام بسیار خطرناکی انجام داده است که منطقه را به سمت تشدید تنش سوق میدهد.
از سوی دیگر، وزیر دفاع اسرائیل گفت: مهار حمله چشمگیر بود و خسارات وارده جزئی بود. هیچ یک از پهپادهای پرتاب شده توسط ایران به مرزهای اسرائیل نرسیده است. ما هوشیار هستیم و برای هر سناریویی آماده هستیم. رویارویی هنوز تمام نشده است و باید هوشیار باشیم.
رسانههای اسرائیلی نیز نوشتهاند «ایران درس مهمی به اسرائیل داد. ما میتوانیم بدون ترس تأسیسات هستهای آنها را نابود کنیم، زیرا دیدیم که آنها چه تواناییهایی دارند و ۹۹ درصد آن را نابود کردیم».
بیانیه رئیس جمهور جو بایدن در مورد حملات ایران علیه دولت اسرائیل
اوایل امروز، ایران و گروههای نیابتیاش در یمن، سوریه و عراق حمله هوایی بیسابقهای را علیه تأسیسات نظامی در اسرائیل انجام دادند. من این حملات را به شدیدترین وجه ممکن محکوم می کنم.
به دستور من، برای حمایت و دفاع از اسرائیل، ارتش ایالات متحده هواپیماها و ناوشکنهای دفاع موشکی بالستیک را در طول هفته گذشته به منطقه منتقل کرد. به لطف این استقرارها و مهارت فوقالعاده سربازانمان، ما به اسرائیل کمک کردیم تا تقریباً همه پهپادها و موشکهای ورودی را سرنگون کند.
من به تازگی با نخست وزیر نتانیاهو صحبت کردم تا بر تعهد آهنین آمریکا به امنیت اسرائیل تاکید کنم. من به او گفتم که اسرائیل توانایی قابل توجهی برای دفاع در برابر و شکست حملات حتی بیسابقه از خود نشان داد و پیامی واضح به دشمنانش فرستاد که نمیتوانند امنیت اسرائیل را به طور مؤثر تهدید کنند.
فردا، من رهبران گروه هفت را برای هماهنگی یک واکنش دیپلماتیک واحد به حمله گستاخانه ایران تشکیل خواهم داد. تیم من با همتایان خود در سراسر منطقه تعامل خواهد داشت. و ما در تماس نزدیک با رهبران اسرائیل خواهیم بود و در حالی که ما امروز شاهد حمله به نیروها یا تأسیسات خود نبودیم در برابر همه تهدیدها هوشیار خواهیم ماند و از انجام تمام اقدامات لازم برای محافظت از مردم خود دریغ نخواهیم کرد.
کاخ سفید
۱۳ آوریل ۲۰۲۴
حمله پهپادی و موشکی شنبه شب جمهوری اسلامی به اسرائیل، با محکومیت گسترده از سوی سران و مقامات کشورهای غربی، منطقهای و آمریکای لاتین روبرو شد.
جو بایدن رئیس جمهوری ایالات متحده با انتشار پستی در ایکس نوشت: «من با تیم امنیت ملی خود ملاقات کردم و آخرین تحولات حمله جمهوری اسلامی علیه اسرائیل را بررسی کردیم.» او بار دیگر تاکید کرد: «تعهد ما به امنیت اسرائیل در برابر تهدیدات ایران و نیروهای نیابتی آن آهنین است.»
نخستوزیر بریتانیا حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل را شدیدا محکوم کرد و گفت این حملات، خطر تشدید تنش و بیثباتی در منطقه را به همراه خواهد داشت. ریشی سوناک در این پیام افزود: «جمهوری اسلامی ایران بار دیگر نشان داد که قصد دارد در حیاط خلوت خود آشوب بهپا کند.»
همزمان دبیرکل سازمان ملل متحد با محکوم کردن شدید حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل گفت: «از خطر واقعی تشدید تنش ویرانگر در سطح منطقه عمیقاً نگران هستم. از همه طرفها میخواهم که برای اجتناب از هرگونه اقدامی که میتواند منجر به درگیریهای نظامی بزرگ در چند جبهه در خاورمیانه شود، خویشتنداری کنند.»
جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم حمله تلافیجویانه جمهوری اسلامی به اسرائیل را محکوم کرد و در ایکس نوشت: «این اقدام ایران غیرقابل قبول و نقض آشکار قوانین بینالمللی است. این حمله تنشها در منطقه را به طور قابل توجهی افزایش میدهد و ثبات و امنیت منطقه را به خطر میاندازد.»
وزیر امور خارجه فرانسه نیز روز شنبه حملات پهپادی جمهوری اسلامی به اسرائیل را «سطح جدیدی» در تهدید امنیت جهانی دانست و آنرا به شدت محکوم کرد. استفان سژورن،در رسانه اجتماعی ایکس با تاکید بر تعهد فرانسه به امنیت اسرائیل افزود: «با تصمیمگیری برای انجام این اقدام بیسابقه، ایران اکنون به سطح جدیدی از بیثباتی رسیده و منطقه در معرض خطر تشدید تنش نظامی است.»
همچنین آنالنا بائربوک، وزیر امور خارجه آلمان در پستی در شبکه اجتماعی ایکس حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل را محکوم کرد و گفت که این حمله کل منطقه را در معرض خطر فرو بردن در «هرج و مرج» قرار میدهد.
جاستین ترودو نخست وزیر کانادا نیز در ادامه موج محکومیتهای سران کشورها، حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل را محکوم کرد و گفت که به طور منظم در جریان اخبار تحولات این حمله قرار میگیرد.
پدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا هم پس از حمله ایران به اسرائیل ضمن ابراز نگرانی عمیق از این اقدام در ایکس نوشت: «باید از تشدید تنش منطقهای به هر قیمتی اجتناب شود.»
لوئیس مونتهنگرو، نخستوزیر پرتغال، هم خواستار خویشتنداری طرفین و جلوگیری از تشدید خشونتها شد.
چندین کشور آمریکای لاتین هم نسبت به حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل و وضعیت کلی خاورمیانه ابراز نگرانی کردند.
شیلی نگرانی خود را از تشدید جدی تنشها در خاورمیانه و حملات ایران علیه اسرائیل ابراز و استفاده جمهوری اسلامی از زور را محکوم کرد.
مکزیک گفت که این حمله میتواند بر زندگی هزاران نفر تأثیری مخرب داشته باشد.
خاویر مایلی رئیس جمهور آرژانتین هم که به دانمارک سفر کرده گفت روز یکشنبه به آرژانتین بازخواهد گشت تا یک کمیته بحران را با توجه به آخرین وقایع اسرائیل تشکیل دهد.
وزارت امور خارجه مصر نیز با صدور بیانیهای «نگرانی عمیق» خود را در مورد حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل ابراز کرد و از طرفها خواست که «حداکثر خویشتنداری» را به کار گیرند.
همچنین وزارت امور خارجه عربستان سعودی ضمن ابراز نگرانی درباره تشدید تنشهای نظامی در منطقه و هشدار درباره خطرات پیامدهای آن، همه طرفها را به حفظ بالاترین سطح خویشتنداری و دور کردن خطر جنگ از منطقه و مردمان آن فرا خواند.
صدای امریکا
زمانها به وقت اروپای مرکزی است
■ [02:40 - 2024-04-14] اسرائیل خواستار نشست اضطراری شورای امنیت و محکوم کردن ایران شد.
■ [02:34 - 2024-04-14] دبیرکل سازمان ملل متحد «تشدید تنش خطرناک از سوی ایران» را محکوم کرده و خواستار حفظ خویشتنداری شد.
■ [02:30 - 2024-04-14] سخنگوی ارتش اسرائیل: بیش از ۲۰۰ موشک پرتاب شده از ایران رهگیری و سرنگون شد. اغلب موشکها و پهپادهای ایرانی در خارج از خاک اسرائیل رهگیری شدند. به گفته این مقام اسرائیلی به زیرساختهای یکی از پایگاههای ارتش اسرائیل در جنوب این کشور صدمهای بسیار جزئی وارد شده است.
■ [02:18 - 2024-04-14] نخست وزیر اسرائیل بامداد یکشنبه پس از آغاز حملات تلافیجویانه جمهوری اسلامی در بیانیهای نوشت: «اسرائیل با هرگونه تهدید از سوی جمهوری اسلامی با قاطعیت برخورد خواهد کرد.»
بنیامین نتانیاهو با اشاره به تهدیدهای مقامات جمهوری اسلامی «در چند سال اخیر و به خصوص در هفتههای گذشته» افزود: «ما خود را برای مقابله با حملات ایران آماده کردهایم. سیستمهای دفاعی ما به خوبی مستقر شدهاند و برای هر نوع وضعیت، چه دفاعی و چه تهاجمی، آمادگی کامل داریم.»
او با قدردانی از حمایتهای ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و سایر کشورها تأکید کرد: «اسرائیل در برابر هرگونه تهدید، با قاطعیت دفاع خواهد کرد و به هر کسی که بخواهد به ما آسیب برساند، پاسخ متقابل خواهیم داد. من به استحکام و قدرت دولت، ارتش و مردم اسرائیل ایمان دارم.»
نخست وزیر اسرائیل در پایان خطاب به شهروندان اسرائیل گفت: «من از شما میخواهم که به دستورالعملهای فرماندهی جبهه داخلی پایبند باشید. ما با یاری خداوند، متحد و مستحکم در برابر دشمنان خواهیم ایستاد و بر آنها غلبه خواهیم کرد.»
■ [01:38 - 2024-04-14] کانال ۱۲ اسرائیل گزارش داد که اسرائیل فوراً تلافی خواهد کرد و یکی از مقامات ارشد ارتش اسرائیل متعهد شد پاسخ بیسابقهای به حمله ایران بدهد.
■ [01:30 - 2024-04-14] یک مقام ارشد آمریکایی به شبکه ایبیسی نیوز گفت که جمهوری اسلامی ۷۰ موشک دیگر به سمت اسرائیل پرتاب کرده است که با احتساب پرتاب ۸۰ موشک قبلی، مجموع آنها به ۱۵۰ میرسد.
■ [00:50 - 2024-04-14] روزنامه ایران: مهمترین پایگاه هوایی اسرائیل در نقب با موفقیت هدف موشک خیبر قرار گرفت. اسرائیلیها از طریق این پایگاه کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق را هدف قرار داده بودند.
■ [00:30 - 2024-04-14] رسانههای اسرائیلی به نقل از منابع امنیتی: موفق به رهیگیری ۹۹ درصد از حملات پهپادی و موشکی ایران شدیم.
■ [00:10 - 2024-04-14] رسانه های اسرائیلی: شورای جنگ تصمیم گرفت تا پایان حملات منتظر بمونه بعد در مورد نحوه واکنش تصمیم گیری کند.
■ [23:40 - 2024-04-13] هشدار سپاه پاسداران به آمریکا!
سپاه پاسداران در اطلاعیه شماره ۲ خود مدعی شد که «اهداف نظامی مهم ارتش اسرائیل» را منهدم کرده است. سپاه در این اطلاعیه آمریکا را «دولت تروریستی» نامیده و به آن کشور هشدار داد: «هرگونه پشتیبانی و مشارکت در ضربه به منافع ایران، پاسخ قاطع و پشیمان کننده نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را در پی دارد.»
سپاه در ادامه اطلاعیه خود «ضمن تاکید بر سیاست حسن همجواری با همسایگان و کشورهای منطقه» اعلام کرده هرگونه تهدید توسط دولت آمریکا و اسرائیل از مبدا هر کشوری، پاسخ متقابل و متناسب جمهوری اسلامی ایران را به منشا تهدید، به دنبال خواهد داشت.
■ [23:25 - 2024-04-13] ویدیوها در شبکههای اجتماعی لحظه رسیدن پهپادها و موشکهای ایرانی و رهگیری آنها در آسمان شهر اورشلیم را نشان میدهد.
■ [23:18 - 2024-04-13] یک مقام نظامی آمریکا: نیروهای ما برای کمک دفاعی اضافی به اسرائیل آمادگی دارند. نیروهای ما به سرنگون کردن پهپادهای ایرانی پرتاب شده به سوی اسرائیل ادامه میدهند.
■ [23:12 - 2024-04-13] رادیو ارتش اسرائیل: منابع امنیتی میگویند هنوز پرتاب موشکهای بالستیک به سمت اسرائیل شناسایی نشده و رسانه های ایران دروغ گفتهاند. همچنین تا این لحظه بعد از گذشت چند ساعت از حملات جمهوری اسلامی به اسراييل هیچگونه تلفات جانی و زخمی و مالی گزارش نشده است.
■ [23:10 - 2024-04-13] العربیه: نزدیک به ۱۰۰ پهپاد ایرانی خارج از قلمرو اسرائیل توسط آمریکا و بریتانیا رهگیری و سرنگون شد.
■ [22:55 - 2024-04-13] دو مقام آمریکایی: ارتش آمریکا پهپادهای ایرانی پرتاب شده به سوی اسرائیل را سرنگون کرد.
■ [22:49 - 2024-04-13] سازمان امنیت دریانوردی بریتانیا: چندین پهپاد از یمن به سوی اسرائیل پرتاب شد.
■ [22:47 - 2024-04-13] «العربیه»: بیش از ۴۰۰ پهپاد در چندین موج از ایران و عراق و یمن به سوی اسرائیل پرتاب شد.
■ [22:45 - 2024-04-13] بنا بر اعلام رسانههای ایرانی فرودگاه بینالمللی تهران و حریم هوایی پایتخت ایران تا اطلاع ثانوی بسته اعلام شد.
■ [22:40 - 2024-04-13] یک مقام نظامی آمریکایی: نیروهای ما بهزودی در دفاع هوایی از اسرائیل و رویارویی با حمله ایران وارد عمل خواهند شد.
■ [22:32 - 2024-04-13] اسرائیل به آمریکا گفته است که در پاسخ به ایران قصد دارد به ایران حمله کند.
■ [22:25 - 2024-04-13] گزارش شده است که اردن حریم هوای خود را برای نیروی هوایی اسرائیل باز کرده است.
■ [22:22 - 2024-04-13] هواپیماهای اسرائیلی در تلاش برای خنثی کردن پهپادها بر فراز سوریه و اردن هستند.
■ [22:18 - 2024-04-13] حدود ۱۰ پهپاد شاهد۱۳۶ در خاک عراق سقوط کرد.
🔻🔻[شنبه ۱۳ آوریل ۲۰۲۴ / خبرها تا ساعت ۲۱ به وقت اروپای مرکزی]🔻🔻
● کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل گزارش داد دهها پهپاد پرتابشده از سوی جمهوری اسلامی در مسیر اسرائیل است و ممکن است ساعتها برای رسیدن آنها به این کشور طول بکشد. این اولین حمله مستقیم ایران به خاک اسرائیل است.
● رسانههای آمریکایی از جمله شبکه خبری سیانان آمریکا اعلام کردند ایران حملاتی را علیه اسرائیل آغاز کرده است. سیانان به نقل از چهار مقام آمریکایی و اسرائیلی گفت، ایران با استفاده از دهها پهپاد علیه اسرائیل حمله کرده است.
● رسانههای آمریکایی میگویند حدود ۷۰ فروند پهپاد کامیکازه از نوع شاهد از ایران به سمت اسرائیل پرتاب شد.
● پهپادهای کامیکازه ایران برای رسیدن به اسرائیل بین ۵ تا ۹ ساعت زمان لازم دارند.
● پرواز هواپیماهای بدون سرنشین بر فراز جنوب عراق مشاهده شد. ویدیوهایی از پرواز آهسته و پرسروصدای پهپادهای شاهد ایران بر فراز جنوب عراق در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
● خبرگزاری فارس ضمن اعلام خبر حمله پهپادی علیه اسرائیل، اعلام کرد که به زودی به اسرائیل حمله موشکی خواهد کرد. رسانههای ایران همچنین نوشتند، چندین موج از پهپادهای ایرانی از پایگاه پنجم شکاری امیدیه به سوی اسرائیل پرتاب شد.
● سپاه پاسداران با صدور اطلاعیهای از شلیک دهها فروند پهپاد و موشک به سمت اسرائيل خبر داد. سپاه اعلام کرد در پاسخ به حملات متعدد اسرائیل از جمله حمله به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق و کشتن جمعی از فرماندهان و اعضای سپاه در سوریه، نیروی هوافضای سپاه اهداف معینی در داخل سرزمینهای اشغالی را با شلیک دهها فروند موشک و پهپاد مورد اصابت قرار داد.
در ادامه این اطلاعیه آمده است که «جزئیات این عملیات با مصوبه شورای عالی امنیت ملی ایران و زیر نظر ستاد کل نیروهای مسلح و با حمایت و همراهی غیورمردان ارتش جمهوری اسلامی و پشتیبانی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح انجام پذیرفت.»
● شورای عالی امنیت ملی ایران: ایران با «عملیات ترکیبی» پاسخ گسترده و پشیمانکنندهای به اسرائیل میدهد.
● بنابر گزارش رسانههای دولتی ایران، پهپادها از کرمانشاه و دوکوهه در غرب ایران، پایگاه پنجم شکاری امیدیه و مناطق دیگری به سوی اسرائیل پرتاب شد.
● ارتش و پدافند هوایی اسرائیل در حالت آماده باش بالا هستند. سخنگوی ارتش اسرائیل گفت «برنامهای که آماده کرده بودیم اجرایی شده است. ایران پهپادهایی را به سوی اسرائیل شلیک کرده است.»
● براساس برخی گزارشها نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در لنبان و عراق (کتائب حزبالله عراق) نیز همزمان عملیاتی را علیه اسرائیل آغاز کردهاند.
● نیروی هوایی اردن اعلام کرد برای رهگیری و سرنگون کردن هر پهپاد یا جنگندهای که حریم هوایی اردن را نقض کند آمادهایم.
● به گزارش العربیه، بریتانیا با جنگندههای خود که از پایگاهی در قبرس برخاستند در عملیات تلاش برای رهگیری و سرنگونی پهپادها و موشکهای ایرانی پرتاب شده به سوی اسرائیل در آسمان خاورمیانه شرکت میکند.
● ایالات متحده در کنار مردم اسرائیل خواهد ایستاد
آدرین واتسون، سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا با تایید آغاز حملات جمهوری اسلامی علیه اسرائیل گفت جو بایدن رئیس جمهوری ایالات متحده به طور مرتب توسط تیم امنیت ملی خود در جریان آخرین تحولات قرار میگیرد.
او همچنین افزود تیم امنیت ملی نیز در ارتباط دائمی با مقامات اسرائیلی و همچنین سایر متحدان آمریکا است.
جو بایدن چند روز قبل به صراحت گفت:«حمایت آمریکا از امنیت اسرائیل آهنین است، ایالات متحده در کنار مردم اسرائیل خواهد ایستاد و از دفاع آنها در برابر این تهدیدات ایران حمایت خواهد کرد.»
● ارتش اسرائیل: ایران دهها پهپاد به سوی ما پرتاب کرد
ارتش اسرائیل شامگاه شنبه ۲۵ فروردین خبر داد که ایران دهها پهپاد به سوی اسرائیل پرتاب کرده است.
ارتش اسرائیل تاکید کرد که سیستمهای دفاع هوایی آن با پهپادهای ایرانی به محض رسیدن آنها مقابله میکند، اما پدافند هوایی ۱۰۰ درصد نخواهد بود.
دانیال هاگاری طی کنفرانسی خبر گفت که رسیدن پهپادهای ایرانی چند ساعت بهطول خواهد انجامید و آژیرهای خطر در هر منطقه مورد تهدیدی به صدا درخواهد آمد.
وی گفت که نیروی هوایی اسرائیل در آسمان در حال گشتزنی است.
از سویی «شبکه ۱۲» اسرائیل گزارش داد که دهها پهپاد ایرانی از خاک ایران پرتاب شده و در به سوی اسرائیل در حال پروازند و تا ساعاتی دیگر به حریم هوایی اسرائیل خواهند رسید.
یک مقام آمریکایی در گفتوگو با «العربیه» تصریح کرد که ایران حملات پهپادی خود به اسرائیل را از خاک خود آغاز کرده است. به گفته این مقام آمریکایی نزدیک به ۱۰۰ پهپاد ایرانی از خاک ایران به سوی اسرائیل پرتاب شده است.
● بنیامین نتانیاهو: ما برای حمله ایران آماده می شویم
«اسرائیلیها باید اعصاب خود را حفظ کنند و من از آنها میخواهم به دستورات فرماندهی جبهه داخلی گوش فرا دهند. من یک اصل روشن را ایجاد کردم، هر کسی که به ما صدمه بزند، ما به او صدمه میزنیم. ما از خود در برابر هر تهدیدی دفاع خواهیم کرد و این کار را با خونسردی و قاطعیت انجام خواهیم داد.»
همه دلسوزان گفته بودند جنگ بُردی برای ایران نخواهد داشت.
ابزار نظامی ما در برابر اسرائیل و آمریکا، برای شکست آنها در یک نبرد مستقیم، کافی نیست.
کارشناسان گفته بودند هر حرکتی اگر تحرکات بعدی طرف مقابل را پیشبینی نکند، جز تخریب و قماری خطرناک، چیزی به همراه نخواهد داشت.
با همه این اوصاف از سوی مقامات، تصمیم گرفته شد، حمله رسمی به اسرائیل صورت گیرد.
آیا پهپادهای شلیک شده به داخل اسرائیل میرسند؟
آیا موشکها به زمین اسرائیل اصابت میکنند؟
هنوز هیچکس نمیداند.
اما با این اقدام، ما رسماً مجوز هر خرابکاری و عملیات تلافیجویانه را از این پس، به اسرائیل و همپیمانهایش دادهایم، و این اصلا چیز خوبی نیست.
مردم اسرائیل به این نوع تهدیدها عادت دارند، پناهگاههای آماده دارند، سیستم دفاعی هوایی مناسب دارند، اما آیا ایران، تهران و شهرهای بزرگ کشور ما چنین زیرساختهایی دارند؟
اگر به مردم گفته شود برای یک ماه مایتحاج خود را خریداری و ذخیره کنید، فردا چه اتفاقی خواهد افتاد!؟
اگر در روزهای آینده گفته شود فلان منطقه مهم در کشور ما، از سوی آمریکا هدف قرار گرفته، عکسالعمل واقعی مردم پیشبینی شده؟ خوشحال نخواهند شد!؟
حتی اگر تمام پهپادها و موشکهای ایران خنثی شوند.
و معلوم شود همه چیز هماهنگ بوده.
تصمیمگیرندگان کاری را آغاز کردهاند که چوبش را به احتمال زیاد، مردم خواهند خورد.
تنها سناریویی که این عملیات را میتوانست توجیه بکند؛
یا باید چنان کوبنده اقدام میشد که اسرائیل و تمام فرودگاههایش را بکلی از کار میانداخت.
یا یک حمله نمایشی با هماهنگی آمریکا و اسرائیل باشد، شبیه عینالاسد!
در غیر اینصورت خوشبینی به آینده بسیار دشوار است.
و البته قضاوت ممکن نیست
ساعتهای آینده، لحظات سرنوشتسازی خواهند بود.
اما تکلیف مردم در دو سه روز مهم آینده باید روشن شود، مدارس، ادارات، اجتماعات، مردم نزدیک به مراکز نظامی، ذخیره آب، غذا، سوخت و موارد دیگر
جان مردم در هر درگیری اولویت اول است. این تدابیر صورت گرفته؟!
فعلا که هیچ تدبیری به چشم نمیخورد!
● یادداشت رحیم قمیشی ساعتی پس انتشار ارزیابی بالا در کانال تگرام خود
همراهان گرامی
پست آخر کانال (آغاز عملیاتی قمارگونه) با توجه به شرایط حساس و جنگی حاکم بر کشور و حساسیتهای موجود، تا دقایقی دیگر حذف خواهد شد.
طبیعتاً کامنتهای دوستان نیز حذف خواهند گشت.
ضمن عذرخواهی، در اولین فرصت سعی خواهد شد، تحلیلی جامع با توجه به نتایج این عملیات حتما ارائه گردد.
طبیعی است در شرایط درگیری با دشمنی خارجی، باید بسیار محتاط بود، تا باعث خالی شدن دل مردم نگردیم.
متشکرم از همه همراهان عزیز که شرایط را درک و همراهی میکنند.
رحیم قمیشی
تلگرام نویسنده
همزمان با افزایش گمانهزنیها درباره زمان بروز واکنش جمهوری اسلامی به حمله مرگبار منتسب به اسرائیل در دمشق، گزارشها از توقیف یک کشتی باری با پرچم پرتغال توسط ایران در تنگه هرمز حکایت دارد.
به فاصله اندکی پس از انتشار این خبر توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس، خبرگزاری ایرنا متعلق به دولت جمهوری اسلامی نیز این خبر را تأیید کرد و نوشت کشتی «مرتبط» با اسرائیل است.
رادیو ارتش اسرائیل هم اعلام کرده که این کشتی، متعلق به یک «میلیاردر اسرائیلی» است.
کشتی توقیفشده اماسسی اِریز نام دارد و آنطور که ایرنا نوشته نیروهای دریایی ویژه سپاه آن را توقیف و به سمتهای آبهای ایران هدایت کردهاند.
بنا بر اعلام سازمان تجارت دریایی بریتانیا، توقیف این کشتی «در ۵۰ مایلی شمال شرق بندر الفجیره امارات در دریای عمان» رخ داده است.
به نوشته آسوشیتدپرس، کشتی اماسسی اریز که از امارات به سوی هند در حرکت بود مرتبط با شرکت «زودیاک مَریتایم» مستقر در لندن است که مالک آن یک میلیاردر اسرائیلی به نام «ایال اُفر» معرفی شده است.
ساعتی پس از انتشار خبر توقیف کشتی، سخنگوی ارتش اسرائیل به جمهوری اسلامی هشدار داد که مسئولیت دامن زدن به تنش در منطقه با تهران خواهد بود.
دانیل هگاری، سخنگوی ارتش اسرائیل، روز شنبه گفت: «عواقب ایجاد تنش بیشتر دامن ایران را خواهد گرفت. اسرائیل در آمادهباش کامل است و ما بر آمادگی خود برای پاسخ دادن به حمله ایران افزودهایم.»
به دنبال افزایش تنشها میان ایران و اسرائیل، گزارشها همچنین حکایت از سرعت گرفتن اقدامات احتیاطی کشورهای غربی در منطقه خاورمیانه دارد.
روزنامه دیلی میل بامداد شنبه، ۲۵ فروردین، به نقل از وزیر دفاع بریتانیا خبر داد که نیروی دریایی این کشور «عملیاتی ویژه» را برای تخلیه شهروندان بریتانیا از منطقه در صورت حمله جمهوری اسلامی به خاک اسرائیل تدارک دیده است.
شبکه ایبیسینیوز روز جمعه به نقل از مقامهای آمریکایی که نامشان را فاش نکرد نوشته بود که ایران دهها موشک کروز و بالیستیک و پهپاد را برای حمله احتمالی به اسرائیل آماده کرده است.
تهران در حال حاضر قادر است با موشکهای خود مستقیماً خاک اسرائیل را نشانه بگیرد و از آنجا که حمله احتمالی ایران و سپس پاسخ متقابل اسرائیل میتواند آسمان منطقه را برای همگان ناامن کند، به نوشته دیلی میل، بریتانیا قصد دارد از راه دریا شهروندان خود را از خطر دور کند.
عملیات احتمالی بریتانیا را باید در کنار اقدامات دیگر کشورها از جمله آلمان و روسیه سنجید که از شهروندان خود خواستهاند فعلاً به ایران و اسرائیل سفر نکنند؛ همزمان چند خط هوایی غربی هم اعلام کردهاند که دستکم فعلا به ایران پرواز نخواهند داشت یا از حریم هوایی ایران عبور نخواهند کرد.
وزارت خارجه هلند هم با صدور بیانیهای اعلام کرده که از روز یکشنبه سفارت خود در تهران را به عنوان یک اقدام احتیاطی میبندد. کنسولگری هلند در اربیل هم فردا تعطیل خواهد بود.
از زمان حملهای به کنسولگری ایران در دمشق در روز ۱۳ فروردین که جان هفت افسر ارشد سپاه پاسداران شامل محمدرضا زاهدی، فرمانده مسئول حوزه سوریه و لبنان در نیروی قدس، را گرفت، گزارشها از احتمال حمله مستقیم ایران به خاک اسرائیل در تلافی این حمله قوت گرفته است.
پس از قاسم سلیمانی، فرمانده سابق سپاه قدس، که به دستور دونالد ترامپ در عراق کشته شد، زاهدی را بلندپایهترین فرمانده ایران که در خارج از کشور کشته شده توصیف کردهاند. غیر از او، در ماههایی که از آغاز جنگ غزه میگذرد، چندین فرمانده دیگر سپاه هم «به دست اسرائیل» در سوریه کشته شدهاند.
جمهوری اسلامی در ابتدا تنها به رجزخوانی معمول خود در این گونه مواقع اکتفا کرد، اما این بار علاوه بر انتشار ساعت به ساعت ارزیابیهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل از اقدامی تلافیجویانه، گروهی از حامیان حکومت در داخل کشور هم فشار آوردند که دیگر صحبت از «انتقام سخت» کافی نیست و باید به اسرائیل ضرب شست نشان داد.
این بود که هفته گذشته در روز عید فطر علی خامنهای پس از یک هفته سکوت نسبی در یک سخنرانی تأکید کرد که از اسرائیل «خبیث انتقام گرفته خواهد شد». از این لحظه بر سرعت انتشار خبرها و تلاشهای دیپلماتیک و ارزیابیهای امنیتی از اقدام تلافیجویانه ایران افزوده شد.
روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال بامداد جمعه در گزارشی ضمن اشاره به احتمال عملی شدن پاسخ نظامی ایران به اسرائیل «در ۴۸ ساعت آتی» نوشت که رهبر جهوری اسلامی هنوز در حال بررسی مخاطرات سیاسی چنین حملهای است، ولی نیروهای نظامی ایران پیشاپیش پهپادها را از آشیانه بیرون آوردهاند.
چند ساعت بعد، شبکه سیانان به نقل از یک منبع مطلع نوشت: جمهوری اسلامی میخواهد پاسخی «مهم» به حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق بدهد، اما در عین حال نمیخواهد مستقیم با اسرائیل وارد جنگ بشود، به همین دلیل، ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا این است که ایران احتمالا از نیروهای نیابتی خود برای انجام اولین حمله استفاده کند.
روز جمعه، جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، نیز گفت انتظار دارد این اتفاق یعنی حمله تلافیجویانه تهران «بهزودی» رخ دهد. او در ادامه به جمهوری اسلامی هشدار داد دست به این اقدام نزند، و بر تعهد آمریکا به دفاع و حمایت از اسرائیل تأکید کرد و گفت: «ایران موفق نخواهد شد.»
همزمان خبرگزاریها به نقل از یک مقام دفاعی ایالات متحده گزارش دادند که واشینگتن در حال «اعزام نیرو و ارسال تجهیزات کمکی» به خاورمیانه است.
اما پیش از انتشار این خبر، وزارت دفاع آمریکا روز پنجشنبه، ۲۳ فروردین، اعلام کرده بود که ژنرال مایکل کوریلا، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا در منطقه، سنتکام، به منظور گفتوگو با مقامات اسرائیلی درباره تهدیدات امنیتی به اسرائیل سفر کرده است.
با بالا گرفتن تنش در منطقه، روز جمعه خبر رسید که ژنرال کوریلا سفر خود را برای یک روز دیگر تمدید کرده و در پی آن حساب توییتری ارتش اسرائیل عکسی از حضور او در صدر جلسه فرماندهان این نیرو منتشر کرد، اقدامی که میتواند مانوری برای نشان دادن حمایت همهجانبه آمریکا از اسرائیل باشد.
این در حالی است که، به نوشته اکسیوس، ایران از طریق چند کشور عربی به آمریکا هشدار داده که اگر ایالات متحده در ضد حمله به اسرائیل کمک کند، نیروهای نیابتی ایران نیز نیروهای آمریکایی را هدف خواهند گرفت.
مقامهای ارشد در دولت اسرائیل، از جمله نخست وزیر و وزیر دفاع این کشور، که تاکنون مسئولیت حمله به کنسولگری در دمشق را نپدیرفتهاند بارها تأکید کردهاند که هر گونه حمله ایران به خاک کشورشان را با اقدامی متقابل و «متناسب» پاسخ خواهند داد.
رویترز به نقل از مقامهای ایرانی و آمریکایی نوشته که تهران به واشینگتن پیام داده که «عجولانه» اقدام نخواهد کرد و به افزایش تنش در منطقه دامن نمیزند.
رادیو فردا
شرکت هواپیمایی ایرفرانس در آخرین ساعات روز جمعه با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که به دلیل «شرایط بحرانی» در حال حاضر بر فراز حریم هوایی ایران پرواز نخواهد کرد. بنابر این اطلاعیه این تصمیم در پی «تنش زیاد در خاورمیانه» اتخاذ شده است.
آنگونه که سخنگوی این شرکت هواپیمایی گفته است، سه پرواز متعلق به این شرکت هوایی مسیرهای خود را که قرار بود بر فراز آسمان ایران صورت بگیرد تغییر داده و با تاخیر چندساعته به مقصد خواهند رسید.
پیشتر دو شرکت هواپیمایی لوفتهانزا و هواپیمایی اتریش نیز از تعلیق و تغییر مسیر پروزهای خود به ایران خبر داده بودند.
هواپیمایی اتریش روز جمعه ۲۴ فروردین به بخش فارسی صدای آمریکا گفت «به دلیل شرایط خاورمیانه» و پس از «ارزیابیهای دقیق» تعلیق پروازهای خود از مبدا تهران و به مقصد تهران را تا روز جمعه ٣١ فروردین تمدید کرده است.
همچنین به گفته این شرکت هواپیمایی «پروازهای طولانیمدت از طریق حریم هوایی ایران تغییر مسیر خواهند داد.» شرکت هواپیمایی اتریش در ادامه ضمن تأکید بر اینکه «اولویت اصلی» آن ایمنی مسافران و خدمه هواپیماهایش است، افزود که وضعیت خاورمیانه تحت ارزیابی مستمر قرار دارد و این شرکت با مقامات مربوطه در تماس نزدیک است.
ساعاتی پیشتر، شرکت هواپیمایی لوفتهانزا نیز در پاسخی مشابه به بخش فارسی صدای آمریکا گفته بود که پس از «ارزیابیهای دقیق» تعلیق پروازهای خود از مبدا تهران و به مقصد تهران را تا روز جمعه ٣١ فروردین تمدید کرده است.
لوفتهانزا در این پاسخ اختصاصی مکتوب به صدای آمریکا گفت طی این مدت از آسمان ایران هم استفاده نخواهد کرد.
این شرکت هواپیمایی حامل پرچم آلمان در بخش دیگری از این مکاتبه به صدای آمریکا گفت تا روز سهشنبه ٢٨ فروردین، پروازها از مبدا و به مقصد امان، پایتخت اردن، در طول روز انجام میشود و بدینترتیب خدمه هواپیماهای متعلق به این شرکت بدون توقف شبانه مستقیماً به فرانکفورت باز خواهند گشت. لوفتهانزا در ادامه با تأکید بر این که امنیت مسافران و خدمه «اولویت اصلی» آن هستند، افزوده که تنها به ارزیابیهای دولتی اتکا نمیکند بلکه وضعیت امنیتی کنونی را نیز ارزیابی میکند و سپس تصمیمات خود را میگیرد.
تمدید مجدد تعلیق پروازها از مبدا و به مقصد ایران توسط شرکت هواپیمایی اتریش و لوفتهانزا و حالا ایرفرانس پس از آن صورت گرفت که لوفتهانزا روز پنجشنبه ٢٣ فروردین به بخش فارسی صدای آمریکا گفته بود پس از ارزیابی دقیق، تعلیق پروازهای خود از مبدا و به مقصد تهران را تا روز یکشنبه ۲۶ فروردین تمدید کرده است.
این در حالی است که در پی انتشار خبر پاسخ شرکت لوفتهانزا به صدای آمریکا مبنی بر توقف کلیه پروازهای خود به مقصد و از مبدا ایران، این شرکت درایمیل اختصاصی دیگری به خبرنگار صدای آمریکا گفته بود که درباره ادامه تعلیق پروازها با بررسی شرایط به صورت «روزانه» تصمیمگیری خواهد کرد.
تمدید مجدد تعلیق پروازهای لوفتهانزا به ایران و از ایران در حالی است که شبکه خبری سیبیاس به نقل از دو مقام آمریکایی گزارش داده بود که جمهوری اسلامی ممکن است روز جمعه حمله گستردهای را علیه اسرائیل انجام دهد.
همچنین خبرگزاری بلومبرگ روز جمعه به نقل از «افراد مطلع از ارزیابیهای اطلاعاتی غربی» گزارش داد که اسرائیل آماده حمله «مستقیم و بیسابقه» جمهوری اسلامی علیه اهداف دولتی خود میشود.
این منابع اطلاعاتی افزودهاند که ممکن است طی ۴۸ ساعت آینده، جمهوری اسلامی حملات خود را با استفاده از پهپادها و موشکهای نقطهزن انجام دهد.
به گفته منابع مزبور، ایالات متحده همزمان با تشدید فعالیتهای دیپلماتیک خود به منظور مهار تنشها، در حال آمادهسازی دفاعی است و داراییهای نظامی بیشتری را به منطقه منتقل کرده است.
شبکه خبری سیانان نیز ساعاتی قبل به نقل از یک مقام ارشد دولت و یک منبع آگاه گزارش داد ارزیابیهای ایالات متحده نشان میدهد که حملات ایران به اسرائیل، مستقیم و علیه چندین هدف در داخل اسرائیل خواهد بود.
در حالی که شمار زیادی از خبرگزاریهای جهان و منابع خبری روز جمعه از حمله قریبالوقوع حکومت ایران به منافع اسرائیل خبر دادند رئیس جمهوری ایالات متحده روز جمعه ۲۴ فروردین در جمع خبرنگاران در پاسخ به پرسشی درباره زمان و مکان حمله احتمالی جمهوری اسلامی به منافع اسرائیل گفت: «نمیخواهم اطلاعات محرمانه را فاش کنم ولی این حمله دیر یا زود انجام خواهد شد.»
جو بایدن در عین حال خطاب به سران حکومت ایران گفت: «این کار را نکنید، ایالات متحده متعهد به دفاع از اسرائیل است و شما موفقیتی به دست نخواهید آورد.»
پس از کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده سابق نیروی قدس در دی ۱۳۹۸ و حمله متقابل موشکی سپاه پاسداران به پایگاههای آمریکا در عراق بود، پرواز پیاس ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین با موشکهای سپاه پاسداران سرنگون و همه ۱۷۶ سرنشین آن کشته شدند.
آن فاجعه باعث شد شرکتهای هواپیمایی وقتی تنش در منطقه از حدی بالاتر میرود، تدابیر ایمنی و امنیتی ویژهای اتخاذ میکنند.
سفارت هلند در تهران تعطیل شد
وزارت خارجه هلند روز شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ اعلام کرد سفارت هلند در تهران و همچنین کنسولگری هلند در اربیل از فردا به دلایل امنیتی تعطیل خواهند بود.
با توجه به بالا رفتن احتمال حمله ایران به اسرائیل، این وزارتخانه تاکید کرده است که امنیت پرسنل را مهمتر از همه چیز میداند.
افرادی که با سفارت قرار ملاقات داشتهاند، به عنوان مثال قرار بوده ویزای خود را دریافت کنند به طور شخصی ایمیل و یا تلفن دریافت خواهند کرد.
وزارت امور خارجه آلمان از شهروندان خود خواست ایران را ترک کنند
وزارت امور خارجه آلمان شامگاه جمعه ۲۴ فرودین (۱۲ آوریل) در بیانیهای بار دیگر نسبت به سفر به #ایران هشدار داد و از شهروندان خود خواست ایران را ترک کنند.
در متن این بیانیه گفته میشود که تنشهای کنونی در منطقه، بهویژه بین #اسرائیل و ایران، خطر تشدید ناگهانی تنش را به همراه دارد و وضعیت امنیتی ممکن است به سرعت و بدون هشدار قبلی بدتر شود و نمیتوان نادیده گرفت که چنین وضعیتی بر مسیرهای حمل و نقل هوایی، زمینی و دریایی نیز تأثیر خواهد گذاشت.
وزارت خارجه آلمان در شبکه اکس (توییتر سابق) خبر داد که آلمان به همراه شرکای خود برای جلوگیری از تشدید اوضاع در خاورمیانه از طریق کانالهای دیپلماسی تلاش میکند. در ادامه وزارت خارجه آلمان به شهروندان آلمانی در منطقه توصیه کرده است که به دستورالعملهای ایمنی این وزارتخانه توجه داشته باشند.
وزارت خارجه آلمان خبر داده است که سفارتخانه این کشور در تهران و منطقه اقدامات پیشگیرانه انجام دادهاند.
بر اساس اطلاعات هفتهنامه اشپیگل، تدابیر امنیتی برای سفارتخانههای آلمان در تهران و تلآویو افزایش یافته است.
اشپیگل نوشته است که هنوز نشانهای از کاهش تعداد کارکنان سفارتخانهها وجود ندارد، اما انتظار می رود اعضای خانواده دیپلماتها به زودی این کشورها را ترک کنند. کارمندان سفارتخانهها اجازه تردد در داخل شهرها را ندارند و در آخر هفتهها نیز باید در دسترس باشند.
صدای آمریکا، دویچه وله فارسی، رسانههای ایران
فاطمه لطفی / روزنامه هممیهن
شناسایی بهترین کشورها برای راهاندازی کسبوکار گامی حیاتی برای کارآفرینان است. موقعیت مکانی یک کسبوکار جدید تاثیر زیادی بر موفقیت آن خواهد داشت. در بازار رقابتی جهانی، انتخاب محل راهاندازی کسبوکار چیزی فراتر از یک مکان ساده برای آن است. در این گزارش قصد داریم با تمرکز بر ویژگیهای منحصربهفرد کشورها و نحوه پاسخگویی آنها به نیازهای کارآفرینان و سرمایهگذاران نوپا، به بررسی بهترین مناطق دنیا برای راهاندازی یک کسبوکار بپردازیم. سنگاپور، کانادا و دانمارک به همراه چند کشور اروپای غربی به اضافه ایالات متحده، هنگکنگ و نیوزیلند ۱۰ جغرافیای برتر در رتبهبندی اکونومیست اینتلیجنت یونیت بودند که عمدتاً از ثبات اقتصادی و سیاسی بسیار قدرتمندی برخوردار هستند.
بررسی این گزارش نشان میدهد در سال گذشته در بسترسازی برای ایجاد محیطهای مناسب کسبوکار، بزرگترین پیشرفتها در محیطهای تجاری ویتنام، تایلند، بلژیک، سوئد، هند و کاستاریکا روی داده، اما بدترین وضعیت در چین، بحرین، شیلی و اسلواکی مشاهده شده است. این گزارش دو روند اصلی در کسب سرمایهگذاریها در محیطهای تجاری در نقاط مختلف دنیا را برجسته میکند. اولاً چشمانداز محیط تجاری چین در نتیجه عدم اطمینان بیشتر در سیاستهای این کشور، تنش با ایالات متحده و چشمانداز بلندمدت چالشبرانگیز رشد بدتر شده است.
در آخرین رتبهبندیهای محیطهای کسبوکار، چین از بازارهایی مانند مالزی، تایلند، ویتنام، مکزیک و هند عقبتر مانده است، درحالیکه این چند کشور به دنبال جذب سرمایهگذاری در بخش تولید هستند. ثانیاً، کشورهای اروپای شرقی بهشدت از پیامدهای جنگ در اوکراین ضربه خوردهاند و در نتیجه فرصتهای بازار کسبوکار در این کشورها کاهش یافته است. در مقابل، اروپای غربی با وضعیت جنگی در شرق اروپا بهتر کنار آمده است. تغییرات در رتبهبندی محیط کسبوکار در سال گذشته، تاثیر جنگ در اوکراین، افزایش تورم و بحران هزینههای زندگی و ترکیب فعلی تضعیف مالی کشورها، انقباض پولی و کاهش رشد اقتصادی را بر محیطهای تجاری جهانی نشان میدهد. بههر حال، آمریکای شمالی و اروپای غربی همچنان بهترین مکانها در دنیا برای انجام تجارت هستند. آسیا بالاتر از اروپای شرقی در رتبه سوم قرار دارد و آمریکای لاتین عملکرد بهتری نسبت به خاورمیانه و آفریقا دارد.
شاخصهای رتبهبندی
این رتبهبندی ۹۱ شاخص را در ۱۱ دسته مختلف به این شرح بررسی میکند: محیط سیاسی، محیط اقتصاد کلان، فرصتهای بازار، سیاست کشورها در قبال کسب و کار آزاد و رقابت تجاری، سیاست کشورها در قبال سرمایهگذاری خارجی، تجارت خارجی و کنترل مبادلات، مالیات، تامین مالی، بازار کار، زیرساختها و آمادگی فناورانه هر کشور. هر یک از ۹۱ شاخص در مقیاسی از ۱ (خیلی بد برای تجارت) تا ۵ (خیلی خوب برای تجارت) نمرهدهی شده است. نمرات هم برای پنج سال قبل و هم برای پنج سال آینده در نظر گرفته میشود. کشورهایی که رتبههای خوبی در این ردهبندی بهدست آوردهاند اقتصادهای پیشرفته و عملکردهای قوی طولانیمدت در شاخص تعیینشده دارند.
بهاین ترتیب کشورهای یونان، آرژانتین، هند، آنگولا، قطر، کنیا، جمهوری دومینیکن، ونزوئلا، لیتوانی و صربستان به ترتیب قدمهای مهمی برای بهبود عملکرد خود برداشتهاند و انتظار میرود در آینده شاهد بهبود رتبههای این کشورها باشیم.
طبقهبندی منطقهای؛ آمریکای شمالی و اروپای غربی: بهترین در جهان برای تجارت
در ردهبندی بهترین محیطهای کسبوکار، کانادا در رتبه دوم و ایالات متحده در رتبه چهارم قرار دارد، رتبه هر دو کشور بدون تغییر نسبت به سال گذشته بهدست آمده است.
از سویی این واقعیت که ۱۰ کشور از ۲۰ کشور برتر در رتبهبندی جهانی در غرب اروپا قرار دارند، نشاندهنده ثبات سیاسی منطقه، بازارهای داخلی بزرگ و رقابتی و باز بودن تجارت جهانی است. بسیاری از کشورهای اروپای غربی توانستهاند در طول سال ۲۰۲۲ برنامههای حمایتی مالی قابلتوجهی را برای شهروندان و مشاغل فراهم آورند، زیرا افزایش تورم هزینه زندگی را افزایش داده است.
با توجه به انقباض سریع پولی، چشمانداز کوتاهمدت اقتصادی این منطقه ضعیف است. اما در میانمدت، هزینههای بیشتر زیر نظر صندوق بازیابی ۷۵۰ میلیارد یورویی اتحادیه اروپا، باعث سرمایهگذاری مناسب برای کسبوکار در بخش دیجیتال، دستور کار سبز و دور شدن از اتکا به روسیه در بخش انرژی خواهد بود.
بزرگترین برندگان منطقه: در مقایسه با یک سال قبل، بلژیک هفت پله و سوئد شش پله، رتبه خود را ارتقا دادهاند. بهبود بلژیک در این رتبهبندی نشاندهنده سیاست بازتر سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. سوئد هم توانسته رتبه خود را با ثبات سیاسی و اقتصادی بهبود بخشد. سوئد یکی از پیشرفتهترین اقتصادهای دیجیتالی جهان است و بیش از بسیاری از کشورهای همتای خود در کربنزدایی از صنایع پیشرفت کرده است، به این معنی که موقعیت خوبی برای واکنش به روندهای تحولآفرین در فناوری و محیطزیست دارد.
بزرگترین بازندگان: اسلواکی در این رتبهبندی نسبت به سال قبل هفت پله سقوط داشت. در این منطقه انقباض پولی بر فرصتهای تامین مالی تاثیر گذاشته است. علاوه بر این، با کاهش رشد تجارت خارجی در بحبوحه ادامه اختلالات زنجیره تامین و افزایش هزینههای بخش تولید انرژی امتیاز فرصتهای بازار اسلواکی بدتر شده است. لتونی هم شش پله سقوط کرده که ناشی از بدتر شدن نمرات تامین مالی و بازار کار است. این کشور دوران نیروی کار رو به کاهش، مهاجرت مداوم کارگران جوان و کمبود مهارت را از سر میگذراند. سقوط شش پلهای صربستان نیز جالب توجه است. امتیاز بازار کار صربستان، که یکی از پایینترین نرخهای مشارکت نیروی کار در اروپا را دارد، به دلیل سطح پایین مهارتهای دیجیتال روبه وخامت است.
آسیا: در آرزوی دوری از چین
سنگاپور بهترین محیط تجاری جهان را برای سرمایهگذاران فراهم ساخته و هنگکنگ، نیوزیلند، استرالیا، تایوان و کرهجنوبی نیز جزو ۲۰ کشور برتر جهان هستند. امتیاز آسیا برای سیاستهایش در قبال تجارت خارجی در حال بهبود است. این امر تا حدی منعکسکننده تاثیر موافقتنامههای تجارت آزاد منطقهای است که در پنج سال گذشته به تصویب رسیده و اثرات آن در دوره پیشبینی پنج ساله از ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۷ محسوس خواهد بود.
بزرگترین برندگان: کشورهای آسیایی که رتبه خود را نسبت به سال گذشته بیشتر بهبود بخشیدهاند، ویتنام، تایلند و هند هستند. ویتنام با ۱۲ پله صعود در ردهبندی بهترین محیطهای کسبوکار، در مجموع بهترین عملکرد را نشان داده، درحالیکه تایلند ۱۰ پله و هند هم ۶ پله صعود داشتهاند. ویتنام و تایلند سیاستهای مطلوبی برای سرمایهگذاران خارجی دارند، در کنار آن از وجود شرکتهایی سود میبرند که سیاست «چینپلاسوان» یا China Plus One را برای داشتن زنجیرههای تامین در چین و دیگر بازارهای آسیایی را دنبال میکنند.
سیاست «چین پلاسوان» استراتژی تجاری برای اجتناب از «سرمایهگذاری فقط در چین» و تنوع بخشیدن به تجارت در سایر کشورها یا هدایت سرمایهگذاریها به سمت تولید در سایر اقتصادهای در حال توسعه مانند هند یا تایلند یا ویتنام است. این امر واکنشی است ازسوی شرکتهای بینالمللی در برابر برنامه کووید صفر چین که عملیاتهای تجاری را محدود کرد و نیز این سیاست به شرکتها اجازه میدهد تا ریسک ژئوپلیتیک مرتبط با روابط ایالات متحده و چین را کاهش دهند.
امتیاز ویتنام به دلیل بهبود چشمانداز اقتصادی و امتیاز تایلند در نتیجه ثبات اقتصادی بیشتر افزایش یافته است. هند پیش از این هم برای جذب سرمایهگذاری در تولید تلاش کرده، اما اکنون در موقعیت مناسبی برای بهرهمندی از روندهای مشابه جذب سرمایه قرار گرفته است. اقتصاد قوی و باثبات و دسترسی به نیروی کار بزرگ اساس جذابیت هند برای سرمایهگذاران است. اصلاحات سیاستی انجام تجارت در هند را آسانتر کرده و سرمایهگذاران بر این باورند که پیشرفتهای عمده در زمینههایی مانند زیرساختها، مالیات و مقررات تجاری، به افزایش جذابیت این کشور برای سرمایههای خارجی خواهد افزود.
بزرگترین بازنده: در این رتبهبندی چین بزرگترین بازنده آسیا و البته در جهان است و در ردهبندی سهماهه دوم در مقایسه با سال قبل ۱۱ پله سقوط کرده است. اگرچه پایان سیاست صفر کووید برای شرکتهایی که در چین فعالیت میکنند مثبت است، تغییرات نظارتی ناشی از جهتگیری سیاستهای اقتصادی و همچنین افزایش هزینههای محلی بر محیط کسبوکار آن تاثیر گذاشته و فرصتها را برای سرمایهگذاران بینالمللی محدود کرده است. چین اکنون در رتبهای پایینتر از مالزی، تایلند، ویتنام و هند قرار دارد.
آمریکای لاتین: با عملکردی نسبتاً بهتر
آمریکای لاتین از نظر اثربخشی سیاسی امتیاز ضعیفی دارد که منعکسکننده مشکلاتی چون فساد اداری، افزایش جرم و جنایت، وجود نهادهای ضعیف و اعمال سیاستهایی اغلب نامنسجم در قبال تجارت است. در سال ۲۰۲۲ جریان ورودی سرمایهگذاری مستقیم خارجی، عمدتاً نهتنها به بخشهای مرتبط با کالا، بلکه به خدمات (مانند رستورانها و امور مالی) و تولید در بسیاری از اقتصادهای آمریکای لاتین باعث رونق این اقتصادها البته در حد اندک شد. این رونق کوچک سرمایهگذاری مستقیم خارجی تا سال ۲۰۲۳ ادامه یافت. بهبودهایی در کشورهایی که اصلاحات اقتصادی در پیش گرفتهاند ثبت شده، اما این بهبودها نسبت به سایر مناطق بازارهای نوظهور کندتر بوده و همین امر نمایانگر مشکلات حاکمیتی در منطقه است. در مقایسه با روندهای جهانی، سیاست مالیاتی آمریکای لاتین بسیار ضعیف است چون اکثر این کشورها سیستمهای حاکمیتی بسیار پرهزینهای دارند. علاوه بر این، بار مالیاتی در حال افزایش است و همین مسئله نشاندهنده نیاز این کشورها به کاهش کسری بودجه پس از پایان همهگیری است.
بزرگترین برنده: کاستاریکا رتبه جهانی خود را با شش پله صعود بهبود بخشیده است. دلیل این امر امتیازاتی است که این کشور به دلیل وجود زیرساختها و آمادگی تکنولوژیکی بالا بهدست آورده است. اجماع سیاسی گسترده در کاستاریکا برای حفظ و ادامه یک اقتصاد باز و سازگار با بازار جهانی به این کشور کمک کرده تا شبکه گستردهای از معاملات آزاد تجاری را تضمین کند و از آن برای جذب سرمایهگذاران خارجی بهره ببرد. کاستاریکا در ماه مه ۲۰۲۱ به جمع کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه پیوست و همین امر مسیر صعود کاستاریکا را در ردهبندیهای جذب سرمایهگذاری خارجی هموارتر کرده است.
بزرگترین بازندهها: در آمریکای لاتین در مقایسه با سال گذشته شیلی ۹ و کلمبیا ۶ پله سقوط کردهاند و امتیازات محیط سیاسی و سیاست در قبال سرمایهگذاری خارجی برای هر دو کشور کاهش یافته است. این سقوط ۹ پلهای در شیلی بهمعنی عدم قطعیتهای سیاسی مرتبط با فرآیند اصلاح قانون اساسی است که نااطمینانی به اقتصاد ایجاد کرده و به اثربخشی سیاستها لطمه زده است و نیز برنامههایی که دولت چپگرا برای گسترش نقش دولت در اقتصاد پیاده کرده، یکی دیگر از عوامل سقوط رتبه شیلی در رتبهبندی جهانی محیطهای کسبوکار به حساب میآید. با این حال، شیلی با ایستادن در رتبه ۳۰ دنیا، همچنان رتبه برتر آمریکای لاتین را در این رتبهبندی در اختیار دارد. در کلمبیا، سیاست اقتصادی در زمان رئیسجمهور چپگرا، گوستاوو پترو، مداخلهگرایانهتر و دولتمحورتر شده؛ از جمله این سیاستها، مقررات سختگیرانهتر برای بخش نفت است.
خاورمیانه و آفریقا: پایینترین ردهبندی
امتیاز کلی منطقه منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) در رتبهبندی جهانی محیطهای کسبوکار نسبت به دیگر مناطق از همه کمتر است. این رتبه ضعیف منطقه منا به دلیل حکومتداری ضعیف و ناامنی تاریخی حاکم بر آن، از جمله سرریز درگیریها در سوریه، یمن و لیبی، در کنار ناآرامیهای سیاسی در کشورهایی چون عراق و لبنان حاصل شده است. کاهش هزینههای سرمایهای در شرایط سختگیریهای مالی پس از شیوع همهگیری کرونا، امتیاز اقتصاد کلان منطقه را محدود کرده، اما از جنبه مثبت، این امر کشورها را به حمایت از اصلاحات تجاری دوستانه، همچون اصلاحاتی برای افزایش مشارکت عمومی-خصوصی و سرمایهگذاری خارجی سوق داده است.
اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیجفارس بالاترین رتبه را در منطقه دارند و امتیازات کشورهای حاشیه خلیجفارس در سالهای اخیر به مدد افزایش قیمت نفت و افزایش ظرفیت جذب برای سرمایهگذاریهای جدید بهبود یافته است. قطر، عربستان سعودی و امارات در بازه زمانی ۲۰۲۷-۲۰۲۳ پیشرفت بیشتری خواهند کرد. هم خاورمیانه و هم آفریقا معمولاً از حاکمیت و مقررات شرکتی ضعیف و نیز نیروهای کار آموزش ندیده رنج میبرند و کشورهایی مانند آنگولا و نیجریه در آفریقا و کشورهای حاشیه خلیجفارس اتکای بیش از حدی به استخراج هیدروکربنها دارند. با این وجود، نرخ بازده برای شرکتهایی که بر فضای پیچیده سیاسی و نظارتی منطقه تسلط دارند، میتواند بالا باشد.
بزرگترین برندگان: هیچ کشوری در خاورمیانه یا آفریقا بهبودی در رتبهبندی محیطهای کسبوکار در مقایسه با سایر مناطق جهان ثبت نکردهاند. آفریقای جنوبی با چهار پله افزایش رتبه، روندی نسبتاً صعودی را تجربه کرده، اما این صعود، بهبود در سطحی پایین را نشان میدهد زیرا این کشور همچنان با اختلال در بخش خدماتعمومی حیاتی مانند تامین برق مواجه است که برای رشد محیط کسبوکار محدودیت ایجاد میکند.
بزرگترین بازنده: در رتبهبندی جدید محیطهای کسبوکار، بحرین ۹ و کویت ۶ پله سقوط کردهاند. هر دو کشور به دلیل بدتر شدن امتیاز فرصتهای بازار در نتیجه سقوط قیمت جهانی نفت که سهم بزرگی از درآمدهایشان دارد، این سقوط را تجربه کردهاند. عدم پیشرفت در اصلاحات اقتصادی و مقررات مربوط نیز بر امتیازات محیط تجاری این کشورها سنگینی میکند.
ایران: در قعر جدول
در رتبهبندیای که پیشتر برای سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ برای محیطهای کسبوکار در کشورهای مختلف ارائه شده بود، ایران در بین ۸۲ کشور در رتبه ۸۱ قرار داشت و رتبه ایران تنها از ونزوئلا بهتر بود. در رتبهبندی جدید اکونومیست اینتلیجنت یونیت، خبری از رتبهبندی ایران یافت نشد. اما بنیاد هریتج، اندیشکده آمریکایی مستقر در واشنگتندیسی، جدیدترین امتیاز آزادی اقتصادی در ایران را ۴۱/۲ اعلام کرده است. به این ترتیب رتبه ایران در آزادی اقتصادی ۱۶۹ در جهان است که نسبت به سال ۲۰۲۳ یک پله سقوط کرده است. با این امتیاز، ایران در بین ۱۴ کشور منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، رتبه چهاردهم را دارد. براساس اعلام بنیاد هریتج، امتیاز آزادی اقتصادی ایران، کمتر از میانگین جهانی و منطقهای است و براساس شاخص ۲۰۲۴ این بنیاد، اقتصاد ایران، اقتصادی «سرکوبشده» است.
طبقهبندی کشورها؛ ۱۰ کشور برتر
۱۰ کشور برتر رتبهبندی بهترین محیطهای کسبوکار دو کشور آسیایی هستند و بهغیر از ایالات متحده و کانادا، بقیه شش کشور اروپاییاند.
سنگاپور: ایدهآل برای کارآفرینان جهانی
سنگاپور به دلیل موقعیت استراتژیک، بوروکراسی کارآمد و سیاستهای تجاری باز، یکی از بهترین کشورها برای راهاندازی کسبوکار است. این ویژگیها سنگاپور را به یک مرکز جذاب برای کارآفرینان، بهویژه کسانی که به دنبال ورود به بازار آسیا هستند، بدل کرده است. شهرت این کشور به دلیل سهولت انجام تجارت یک مزیت بزرگ است که با فرآیندهای عملیاتی ساده آن، کسبوکارها را جذب خود میکند. موقعیت سنگاپور در آسیای جنوب شرقی و نیز دسترسی عالی به بازارهای همسایه جذابیت این کشور را بهعنوان یکی از بهترین مناطق برای راهاندازی کسبوکار افزایش میدهد.
نوآوری در بخشهایی مانند فناوری و فینتک، تمرکز اصلی در سنگاپور است. ابتکارات دولت برای تشویق رشد کسبوکار و جذب سرمایهگذاری خارجی، همراه با فضای سیاسی باثبات و سیستم قانونی شفاف، به جذابیت سنگاپور برای مشاغل جدید میافزاید.
سنگاپور نیروی کار بسیار ماهر و تحصیلکرده و مسلط به زبان انگلیسی دارد؛ درنتیجه این کشور را برای طیف وسیعی از صنایع ایدهآل میکند. این ترکیب از مزایای استراتژیک وضعیت سنگاپور را بهعنوان یکی از بهترین کشورها برای شروع یک تجارت جدید بهطور باورنکردنی محبوب کسبوکارها قرار داده است.
کانادا: یک مقصد تجاری پایدار و دلپذیر
شاخصهای ثبات سیاسی، اقتصاد قوی و تنوع فرهنگی غنی در کانادا بالاست. از این رو بهعنوان یکی از بهترین کشورها برای راهاندازی کسب و کار شناخته شده است. این عوامل محیطی امن و پویا را برای مشاغل و کارآفرینان سراسر جهان ایجاد میکند.
یکی از جنبههای کلیدی جذابیت کانادا، تعهد آن به نوآوریهای تکنولوژیکی است. سیاستهای پیشرو این کشور درخصوص حمایت از بخشهایی مانند هوش مصنوعی و فناوری پاک، کانادا را بدل به مرکزی برای کسبوکارهای پیشرفته کرده است. جامعه چندفرهنگی این کشور چشمانداز مشاغل خود را گستردهتر میکند و محیطی متنوع و فراگیر را برای شهروندان فراهم میآورد.
موقعیت استراتژیک کانادا، بهویژه نزدیکی آن به بازار ایالات متحده، همراه با توافقنامههای تجاری مهم مانند توافقنامه تجارت آزاد بین ایالات متحده، مکزیک و کانادا، دسترسی کسبوکارهای کانادایی را به یکی از بزرگترین بازارهای جهان فراهم میکند. این امر، همراه با رویکرد استقبال از استعدادهای بینالمللی، کانادا را به گزینهای ایدهآل برای کسانی بدل ساخته که به دنبال شروع یا گسترش تجارت خود هستند. به علاوه، دولت کانادا مشوقها و حمایتهای مختلفی برای استارتآپها ارائه میکند که به پرورش اکوسیستم کسبوکار کمک میکند.
دانمارک: آماده برای استارتآپهای تجاری
دانمارک به دلیل فرآیند راهاندازی آسان کسبوکار، اقتصاد نوآورانه و نیروی کار ماهر، بهعنوان یکی از بهترین کشورها برای راهاندازی یک تجارت شناختهشده است. این کشور به دلیل رویکرد مستقیم به عملیات تجاری، کاهش تشریفات اداری و تسهیل راهاندازی کسبوکارها شهرت خوبی در دنیا دارد.
یکی از جذابیتهای اصلی دانمارک، تمرکز آن بر بخشهایی مانند فناوری سبز و فناوری اطلاعات است که فرصتهای متعددی را برای مشاغل پیشرفته فراهم میآورد. علاوه بر این، تعهد دانمارک به توسعه پایدار، مزیت بزرگی برای شرکتهای متمرکز بر محیط زیست است. نیروی کار دانمارکی تحصیلات عالی داشته و مسلط به زبان انگلیسی است.
علاوه بر آن موقعیت دانمارک برای دسترسی آسان به بازارهای اروپایی این کشور را به یک انتخاب استراتژیک برای گسترش تجارت تبدیل میکند. از نظر مالی، سیستم مالیاتی دانمارک جذاب و حامی استارتاپهاست. این کشور مقررات تجاری شفاف و کارآمد دارد و بازار کار آن منعطف است، در نتیجه کسبوکارها میتوانند بهراحتی کارگران را استخدام و حتی اخراج کنند. مولدترین نیروی کار هم در این کشور اروپایی وجود دارد و به شرکتهای تجاری اجازه میدهد که ۲۴ ساعت شبانهروز و ۳۶۵ روز سال را کار کنند.
ایالات متحده: سرزمین فرصتهای بیپایان
ایالات متحده با بازار گسترده و فرهنگ نوآورانه خود، بدون شک یکی از بهترین کشورها برای راهاندازی یک تجارت جدید است. روحیه کارآفرینی در ایالات متحده عامل مهمی برای موقعیت آن بهعنوان یک اقتصاد پیشرو است. این امر را یک اکوسیستم قوی از سرمایهگذاران، محیط پرورشی قدرتمند و سیستم قانونی که به شدت از مالکیت معنوی محافظت میکند، پشتیبانی میکند، چنین اکوسیستمی برای کسبوکارها در زمینههای خلاقانه و فناوری بسیار مهم است. مزیت کلیدی دیگر ایالات متحده بازار مصرف بزرگ و متنوع آن است. ایالات متحده با جمعیتی بیش از ۳۳۰ میلیون نفر، مخاطبان گستردهای را برای مشاغل فراهم میآورد که امکان رشد قابل توجهی دارند. از سویی ایالات متحده نیروی کار بسیار ماهر، زیرساختهای پیشرفته و مشوقهای دولتی بسیاری در صنایع کلیدی دارد.
هنگکنگ: مرکز تجاری استراتژیک
موقعیت استراتژیک هنگکنگ در آسیا و سیاستهای حامی کسبوکار، آن را در میان بهترین کشورها برای راهاندازی یک کار تجاری قرار میدهد. این منطقه محیط مالیاتی مناسبی دارد که برای مشاغلی که هدف آنها بهینهسازی سود است، ضروری است و از سویی دسترسی به بازارهای در حال گسترش آسیا آن را به انتخابی ایدهآل برای گسترش جهانی مشاغل تبدیل میکند. هنگکنگ متعهد به تجارت آزاد با یک سیستم حقوقی قوی است و نیز همراهی سیاستهای آن با حداقل موانع اداری برای سرمایهگذاری خارجی، محیطی خوشایند برای کارآفرینان ایجاد میکند.
موقعیت جغرافیایی استراتژیک هنگکنگ، دسترسی آسان به اقتصادهای بزرگ آسیایی را فراهم میکند؛ نقش سیستمهای حملونقل و زیرساختهای مالی در کلاس جهانی را در این خصوص نباید نادیده گرفت. علاوه بر این، نیروی کار متنوع و ماهر در هنگکنگ دارایی قابلتوجهی برای هر شرکتی است که به دنبال ایجاد یا گسترش فعالیتهای خود در آسیا است.
بهطور کلی، محیط کسبوکار مطلوب هنگکنگ، همراه با حمایت دولت از استارتآپها، آن را بهعنوان مقصد برتر برای رشد تجارت جهانی قرار میدهد.
جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا در واکنش به تهدیدهای جمهوری اسلامی علیه اسرائیل، خطاب به سران حکومت ایران گفت: «این کار را نکنید، ایالات متحده متعهد به دفاع از اسرائیل است و شما موفقیتی به دست نخواهید آورد.»
رئیس جمهوری ایالات متحده روز جمعه ۲۴ فروردین در جمع خبرنگاران در پاسخ به پرسشی درباره زمان و مکان حمله احتمالی جمهوری اسلامی به منافع اسرائیل هم تصریح کرد:«نمیخواهم اطلاعات محرمانه را فاش کنم ولی این حمله دیر یا زود انجام خواهد شد.»
این سخنان عالیترین مقام ایالات متحده در حالی بیان میشود که شمار زیادی از خبرگزاریهای جهان و منابع خبری روز جمعه از حمله قریبالوقوع ایران به منافع اسرائیل خبر دادند.
جان کربی، هماهنگکننده ارتباطات راهبردی کاخ سفید، روز جمعه در جریان یک کنفرانس خبری تلفنی با «واقعی و موثق» خواندن خطر حمله قریب الوقوع جمهوری اسلامی به اسرائیل، بر تعهد ایالات متحده برای دفاع از اسرائیل و نیز محافظت از شهروندان و منافع آمریکا تاکید کرد.
در روزهای گذشته نیز اکثر مقامات مسئول در دولت جو بایدن بر حمایت قاطع آمریکا از اسرائیل در مواجهه با تهدیدات فزاینده حکومت ایران و حامیان منطقهای آن تاکید کرده و گفته بودند که حمایت آمریکا از دفاع اسرائیل در برابر تهدیدهای ایران و نیروهای نیابتیاش «آهنین» است.
همزمان در روز جمعه چند کشور از جمله هند و فرانسه نیز از اتباع خود خواستند به ایران، لبنان، اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی سفر نکنند، شرکت هواپیمایی لوفتهانزای آلمان هم روز ۲۴ فروردین به بخش فارسی صدای آمریکا گفت پس از «ارزیابیهای دقیق» تعلیق پروازهای خود از مبدا تهران و به مقصد تهران را تا روز جمعه ٣١ فروردین تمدید کرده است.
گالانت: به هرگونه حمله مستقیم از سوی ایران پاسخ مناسب خواهیم داد
یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، تاکید کرد که اسرائیل مستقیماً به هرگونه حمله ایران پاسخ خواهد داد.
دفتر وزارت دفاع اسرائیل اعلام کرد که گالانت در گفتوگو با لوید آستین، همتای آمریکایی خود گفت «هرگونه حمله مستقیم ایران، مستلزم پاسخ مناسب اسرائیل به تهران خواهد بود.»
از سوی دیگر وزارت دفاع آمریکا «پنتاگون»، اعلام کرد که وزرای دفاع ایالات متحده و اسرائیل درباره حمایت قاطع واشینگتن از امنیت تلآویو در مقابل تهدیدات ایران و نیروهای نیابتیاش گفتوگو کردند.
همزمان با تشدید تنشهای منطقهای و تهدید ایران به پاسخ به بمباران کنسولگری تهران در دمشق، پنتاگون روز پنجشنبه اعلام کرد که ژنرال مایکل اریک کوریلا، فرمانده فرماندهی مرکزی آمریکا برای دیدار با مقامات ارشد نظامی وارد اسرائیل شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، پت رایدر، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا گفت که کوریلا «با فرماندهی اصلی ارتش اسرائیل دیدار و درباره تهدیدات امنیتی کنونی در منطقه گفتگو خواهد کرد».
از سوی دیگر سخنگوی ارتش اسرائیل نیز ورود کوریلا به اسرائیل را تایید کرد.
او گفت که کوریلا به همراه هرزی هالیوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل «یک ارزیابی استراتژیک برای وضعیت چالشهای امنیتی» در منطقه انجام داد.
در یکم آوریل، سپاه پاسداران ایران از کشتهشدن سردار سرتیپ محمدرضا زاهدی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در سوریه و لبنان و محمدهادی رحیمی، معاون وی و همچنین پنج عضو سپاه همراه آنها در یک حمله هوایی اسرائیلی به ساختمان [مجاور] کنسولگری ایران در دمشق خبر داد.
این حمله از زمان هدف قرار دادن قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران در مجاورت فرودگاه بغداد در ژانویه ۲۰۲۰، شاید دردناکترین ضربه به تهران محسوب شود.
این امر مقامات ایرانی را بر آن داشت تا تأکید کنند که انتقامجویی اجتنابناپذیر است. در حالی که برخی گمانهزنیها حاکی از آن است که واکنش تهران حمله مستقیمی خواهد بود که خاک اسرائیل را هدف قرار میدهد.
دولت اسرائیل نیز متعهد شد که به هرگونه حملهای که این کشور را هدف قرار دهد پاسخ خواهد داد.
ارتش اسرائیل طی چند روز گذشته با هدف خنثی کردن هرگونه حمله موشکی یا پهپادی که احتمالاً توسط ایران یا گروههای تحت حمایت آن در منطقه انجام شود، سیگنالهای «جیپیاس» را بر روی تعدادی از شهرها از جمله تلآویو و قدس، غیرفعال کرد.
از زمان وقوع حمله به ساختمان وابسته به کنسولگری ایران در دمشق، ایالات متحده به دلیل احتمال حمله تلافی جویانه ایران، در حالت آمادهباش قرار گرفته است.
صدای آمریکا / العربیه فارسی
کاخ سفید روز جمعه، ۲۴ فروردین، با «واقعی و موثق» خواندن خطر حمله قریب الوقوع جمهوری اسلامی به اسرائیل، بر تعهد ایالات متحده برای دفاع از اسرائیل و نیز محافظت از شهروندان و منافع آمریکا تاکید کرد.
جان کربی، هماهنگکننده ارتباطات راهبردی کاخ سفید، روز جمعه در جریان یک کنفرانس خبری تلفنی افزود که ایالات متحده با توجه به تهدیدهای جمهوری اسلامی وضعیت نیروهای خود در منطقه را ارزیابی میکند و اوضاع را از نزدیک زیر نظر دارد.
او درباره وضعیت تهدیدهای جمهوری اسلامی علیه اسرائیل گفت: «ما مطمئناً به تهدیدهای علنی مقامات ایران در مورد حمله به اسرائیل توجه داریم و آنها را تهدیدی بسیار موثق از سوی ایران میدانیم. ما با همتایان اسرائیلی خود ارتباط مداوم داریم تا اطمینان حاصل کنیم که آنها میتوانند در برابر این نوع حملات از خود دفاع کنند.»
او با خودداری از ذکر جزئیات گفتگوهای مقامات آمریکا و اسرائیل و نیز دادههای منابع اطلاعاتی، تصریح کرد که ایالات متحده باور دارد که این «همچنان تهدیدی موثق است.»
این مقام ارشد رسانه ای شورای امنیت ملی کاخ سفید گفت که در همین چارچوب، ژنرال مایکل کوریلا، رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام)، به اسرائیل رفته است تا رودررو با فرماندهان نظامی اسرائیل درباره آمادگی آنها برای مقابله با تهدیدهای حکومت ایران صحبت کند.
کربی ادامه داد: «ما وضعیت را به دقت زیر نظر داریم، تیم امنیت ملی جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، هر روز چندین نوبت تازهترین وضعیت را در خاورمیانه به اطلاع او میرساند.» به گفته جان کربی، بایدن به تیم امنیت ملی خود تاکید کرده که حفاظت از امنیت اسرائیل برای او بسیار جدی است.
او گفت که آمریکا همزمان با رصد دقیق تهدیدات جمهوری اسلامی، از محافظت از جان شهروندان و منافع خود در منطقه نیز غافل نیست و کاملا آماده است. کربی با این حال تاکید کرد که نوک پیکان تهدیدهای ایران متوجه اسرائیل است.
کربی بدون اشاره به جزئیات گفت که تغییرات در آرایش نیروهای نظامی آمریکا متناسب با متحول شدن تهدیدات انجام میشود.
او درباره واکنش احتمالی آمریکا به حمله احتمالی از سوی گروههای نیابتی جمهوری اسلامی، و نه خود ایران، گفت: «ما سالها است که میدانیم و گفتهایم که این گروههای نیابتی تنها با حمایت حکومت ایران میتوانند این گونه اقدامات را انجام دهند.»
کربی برای نمونه به حملههای گروههای نیابتی جمهوری اسلامی به نیروها و تأسیسات آمریکا در عراق و سوریه و نیز حملات حوثیها اشاره کرد و گفت: «اگر چه این گروهها هستند که ماشه را میچکانند، اما گلولههای سلاحههایشان توسط ایران فراهم شده است. بنابراین، ایران قطعا مقصر است، ایران قطعاً مسئولیت این نوع حملات را بر عهده دارد و ما پاسخ این حملات را دادهایم.»
کارین ژان پییر، سخنگوی کاخ سفید، در کنفرانس خبری پنجشنبه ۲۳ فروردین درباره احتمال حمله تلافیجویانه جمهوری اسلامی در واکنش به حمله منتسب به اسرائیل به کنسولگریاش در دمشق تاکید کرد که آمریکا نمیخواهد درگیریها در منطقه گسترش یابد.
او افزود: «بدیهی است که ما نمیخواهیم این درگیری گسترش یابد. ما به ایران خیلی واضح گفتهایم که در حمله دمشق دخالتی نداشتیم. ما آن را به ایران اطلاع دادیم و به ایران هشدار دادیم که از این حمله به عنوان بهانهای برای تشدید تنش بیشتر در منطقه یا حمله به تأسیسات یا پرسنل آمریکا استفاده نکند. من وارد جزئیات نخواهم شد، اما ما موضعمان را بسیار واضح گفتهایم.»
سخنگوی کاخ سفید ادامه داد: «شما دیروز مراتب نگرانی رئیسجمهوری را در کنفرانس خبری شنیدید. او تأکید کرد که حمایت ما از اسرائیل - بهویژه در مواجهه با تهدیدهای اخیر حکومت ایران - همواره آهنین است.»
ژان پییر در پاسخ به پرسشی در مورد احتمال عملیات مشترک آمریکا و شرکایش علیه ایران، گفت: «بدون این که وارد فرضیات بشوم، ما موضعمان را خیلی واضح به ایران منتقل کردیم. ما شفاف گفتهایم که از امنیت اسرائیل پشتیبانی میکنیم. تغییری در موضع ما ایجاد نشده است و من وارد جزئیات عملیاتی نخواهم شد.»
برخی از رسانهها از هماهنگی پاسخ آمریکا و اسرائیل به حملات احتمالی جمهوری اسلامی با مقامات اسرائیل به عنوان هدف اصلی این مقام ارشد نظامی آمریکا در منطقه خبر دادهاند.
جو بایدن روز پنجشنبه ۲۳ فروردین در جریان کنفرانس خبری کاخ سفید تأکید کرد که حمایت ایالات متحده از امنیت اسرائیل «آهنین» است و این مسئله را در تازهترین تماسش با نخستوزیر اسرائیل به او گفته است.
قریب الوقوع بودن حمله احتمالی به اسرائیل
شبکه خبری سیبیاس به نقل از دو مقام آمریکایی گزارش داد جمهوری اسلامی ممکن است روز جمعه حمله گستردهای را علیه اسرائیل انجام دهد.
به گفته این دو مقام آمریکایی، جمهوری اسلامی ممکن است در این حمله بیش از ۱۰۰ پهپاد و دهها موشک را به سوی اهداف نظامی در داخل اسرائیل شلیک کند.
این دو مقام آمریکایی افزودند برای اسرائیل دشوار خواهد بود از خود در برابر چنین حمله گستردهای دفاع کند.
به گفته آنها، اگرچه ممکن است جمهوری اسلامی به منظور جلوگیری از تشدید گسترده درگیریها، حملهای در مقیاس کوچکتر انجام دهد اما حمله انتقامجویانه حکومت ایران به اسرائیل «قریبالوقوع» است.
در همین ارتباط، سیما شاین، عضو سابق موساد اسرائیل، در گفتوگویی با سیبیاس، وضعیت در منطقه را «خطرناک» خواند و گفت هرگز به این اندازه نگران نبوده است.
این مقام سابق موساد گفت چنانچه حکومت ایران بخواهد مستقیما به اسرائیل حمله کند، ممکن است همانند حمله پنج سال پیش به تاسیسات نفتی عربستان سعودی، در این حمله نیز مجموعهای از موشکها و پهپادها را مورد استفاده قرار دهد.
به باور سیما شاین، جمهوری اسلامی در صورت حمله احتمالا اهداف نظامی اسرائیل را هدف قرار خواهد داد و اگر تعداد زیادی از شهروندان اسرائیل در جریان این حمله کشته یا زخمی شوند، احتمال تشدید گسترده درگیریها وجود خواهد داشت.
به گفته این عضو سابق موساد، اگرچه هیچ کدام از ایران و اسرائیل خواهان جنگ منطقهای نیستند، اما ارزیابی اشتباه از سوی هر یک از این دو کشور درباره توازن موجود ممکن است تبعات شدیدی برای منطقه و جهان داشته باشد.
آمادهشدن اسرائیل برای حمله مستقیم ایران
خبرگزاری بلومبرگ روز جمعه به نقل از «افراد مطلع از ارزیابیهای اطلاعاتی غربی» گزارش داد که اسرائیل آماده حمله «مستقیم و بیسابقه» جمهوری اسلامی علیه اهداف دولتی خود میشود.
به گفته این افراد که نخواستهاند نامشان فاش شود، یکی از اصلیترین سناریوهای مورد انتظار اسرائیل و متحدانش، حمله جمهوری اسلامی از خاک ایران به اسرائیل است.
این منابع اطلاعاتی افزودهاند که ممکن است طی ۴۸ ساعت آینده، جمهوری اسلامی حملات خود را با استفاده از پهپادها و موشکهای نقطهزن انجام دهد.
به گفته منابع مزبور، ایالات متحده همزمان با تشدید فعالیتهای دیپلماتیک خود به منظور مهار تنشها، در حال آمادهسازی دفاعی است و داراییهای نظامی بیشتری را به منطقه منتقل کرده است.
دو تن از این منابع به بلومبرگ گفتهاند که ممکن است ایران، اسرائیل و آمریکا در لفاظیهای خود بزرگنمایی کنند اما فرض اسرائیل و متحدانش این است که حمله جمهوری اسلامی به این کشور «قریبالوقوع» است. به گفته آنها، فعالیت زیادی از طریق کانالهای دیپلماتیک پشتپرده در حال انجام است.
روزنامه «وال استریت ژورنال» نیز روز پنجشنبه ۲۳ فروردین، به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت که «اسرائیل بر اساس اطلاعات دریافتی از ایالات متحده برای حمله مستقیم ایران به جنوب یا شمال اسرائیل آماده میشود.»
این روزنامه همچنین به نقل از شخصی که یک «منبع نزدیک به رهبری ایران» نامید، نوشت که بحث در مورد طرح های حمله در ایران در جریان است اما هنوز تصمیم نهایی گرفته نشده است.
وال استریت ژورنال به هویت این مقام آمریکایی و منبع ایرانی اشاره نکرد.
در جریان حمله منتسب به اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق در روز ۱۳ فروردین، هفت تن از فرماندهان ارشد و اعضای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کشته شدند. از آن هنگام، رهبر و سایر مقامات جمهوری اسلامی اقدام به تهدید در مورد حمله تلافیجویانه به اسرائیل کردهاند.
در این حال، سخنگوی ارتش اسرائیل روز پنجشنبه اعلام کرد که نیروهای نظامی این کشور برای حمله جمهوری اسلامی کاملا آماده هستند.
به نوشته وبسایت «تایمز اسرائیل»، دانیل هاگاری گفت که اسرائیل «در حالت آماده باش و برای سناریوهای مختلف بسیار آماده است و ما دائما در حال ارزیابی وضعیت هستیم.»
وی با اشاره به ژنرال مایکل کوریلا، رئیس ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) که وارد اسرائیل شده است، گفت: «ما برای حمله و دفاع با استفاده از انواع تواناییهای ارتش اسرائیل و همچنین با شرکای استراتژیک خود آماده هستیم.»
همزمان با ادامه تهدیدهای رهبر و سایر مقامات جمهوری اسلامی، جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، روز چهارشنبه ۲۲ فروردین، تاکید کرد که حمایت ایالات متحده از امنیت اسرائیل «آهنین» است و این مسئله را در تازهترین تماسش با نخستوزیر اسرائیل به او گفته است.
همچنین آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، از جمهوری اسلامی خواسته است از موضع خود عقبنشینی کند و از طریق کشورهای مختلف به تهران پیام داده است که افزایش تنش به نفع هیچ کشوری از جمله خود ایران نیست.
در همین حال، دیوید کامرون، وزیر خارجه بریتانیا، در شبکه اجتماعی «ایکس»، نوشت که با حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، تماس گرفته و گفته است که حاکمان ایران نباید خاورمیانه را به درگیری گستردهتری بکشانند.
او احتمال آغاز ناخواسته درگیری از سوی یکی از طرفین را محتمل دانسته و توصیه کرده است که جمهوری اسلامی در جهت مخالف، یعنی کاهش تنش، گام بردارد.
آنالنا بائربوک، وزیر خارجه آلمان، نیز در گفتگوی تلفنی با همتای خود در ایران خواستار «حداکثر خویشتنداری» از سوی همه طرفها و پرهیز از تشدید تنش شد.
وزارت خارجه آلمان در پستی در ایکس به نقل از او نوشت: «جلوگیری از تشدید بیشتر تنش منطقهای به نفع همه است. ما از همه بازیگران در منطقه میخواهیم با حداکثر خویشتنداری مسئولانه عمل کنند.»
در این میان، روسیه که روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی دارد، صرفا در مورد سفر به خاورمیانه هشدار داده است.
صدای آمریکا
مهران صولتی
اگر چه انتظار برای پیگیری قانونی تخلف منسوب به کاظم صدیقی از طریق احضار به دادگاه ویژه روحانیت از همان ابتدا خوشبینانه به نظر میرسید ولی توقع برای عدم حضور در نماز جمعه به احترام افکار عمومی کاملا درست و واقع بینانه بود، اما هر چه بود نظام سیاسی تصمیم گرفت که در اقدامی شگفتانگیز این ریسک را بپذیرد که گویا عامدانه قصد دارد در مقابل حساسیت گسترده شهروندان لجاجت ورزیده و نشان دهد که در همچنان بر پاشنه سابق میچرخد. تصمیمی که شاید بتوان آن را حاوی پیامهایی به شرح زیر دانست:
تداوم جامعه قطبی شده: جامعه ایران به دنبال اعتراضات ۹۶ تا ۱۴۰۱ و غیبت معنادار انتخاباتی از ۹۸ تا ۱۴۰۲ چنان پولاریزه شده که برخی از جامعه شناسان به شکلگیری دو جامعه در مقابل هم باور یافتهاند. اکثریتی که آنچنان با حکومت بیگانه شدهاند که نسبت به تصمیمهای نظام سیاسی کاملا بیاعتنایی پیشه کرده و حکومت هم از جذب آنها ناامیده شده است، و اقلیتی که همچنان به نظام سیاسی وفادار مانده و از سیاستهای آن پشتیبانی میکنند. البته در رویدادهای پنج ساله اخیر هم شواهد بسیاری برای تشدید این قطبیت میتوان مشاهده کرد.
جامعه به مثابهی تهدید: توسعه یافتگی یک کشور منوط به رابطه همافزای جامعه و حکومت و دستیابی به معادله؛ جامعه قوی/ حکومت قوی میباشد. وضعیتی که در آن دو طرف یکدیگر را به عنوان فرصت تلقی کرده و در پی انحلال یا فروپاشی طرف مقابل نیستند. اما واقعیت این است که در فقدان عزمی برای حرکت به سوی توسعه در ایران امروز و ترجیح یافتن بقاء بر ارتقاء در نظام حکمرانی، تلقی جامعه به عنوان تهدید از سوی بخشهایی از حاکمیت جدی بهنظر میرسد. سیاستی که به دنبال تشکلزدایی سیستماتیک، اتمیزه کردن جامعه و افزایش هزینه فعالیتهای گروهی میباشد.
سرمایهای به نام وفاداران: انقلابها با ترجیح تعهد بر تخصص، و غیریتسازی با مخالفان زیر عنوان ضدانقلاب شهروندان را به خودی/ غیر خودی تقسیم کرده و میکوشند تا جامعهای یکدست از نظر ارزشی ایجاد نمایند. از این به بعد انقلابها دو فرجام پیش رو دارند: نخست بازگشت به وضعیت نرمال، عادی سازی شرایط و حاکمیت قانون که میتواند مبدایی برای حرکت به سوی توسعهیافتگی باشد، و دوم گریز از نرمالیزاسیون، کش دادن وضعیت انقلابی و حاکمیت فرمان که جامعه را همچنان در وضعیت استثنایی حفظ میکند. در حالت دوم است که وفاداران همچنان سرمایهی مهمی برای حکومت بهشمار میروند.
عقبنشینی به مثابهی خط قرمز: زمانی که جامعه و حکومت خود را در مقابل یکدیگر تعریف کنند دوگانهای شکل میگیرد که هر یک از طرفها سویه دیگر را به عنوان تهدید تلقی میکنند. در چنین شرایطی جامعه به دنبال معادله؛ جامعه قوی/حکومت ضعیف، حکومت در پی رابطه؛ حکومت قوی/جامعه ضعیف، و البته آنچه در عمل تحقق مییابد معادله؛ جامعه ضعیف/حکومت ضعیف است که عامل اصلی بیثباتی، فرسایش سرمایهها و توسعه نیافتگی بهشمار میرود. در شکلگیری این وضعیت فاجعه بار البته حکومت با ایجاد انسداد سیاسی، خط قرمز تلقی کردن عقبنشینی، و بلاموضوع کردن تغییرات نقش اساسی را ایفا میکند.
نکته پایانی: حضور بسیار اندک نمازگزاران در نماز جمعه ۲۴ فروردین نشان داد که دستاندرکاران برپایی این مراسم نه تنها جامعه بلکه طرفداران خود را نیز نشناختهاند. اگر تاکنون اتخاذ تصمیماتی مانند حجاب اجباری و فیلترینگ اپ های موبایلی تنها مقاومت اکثریت ایرانیان را برانگیخته بود دعوت از صدیقی به اقامه نماز جمعه هم در عمل نارضایتی بسیاری از مخاطبان همیشگی این مراسم را در پی داشته است.
تلگرام نویسنده
ارتش اسرائیل مکاتبات سران گروه افراطی حماس با جمهوری اسلامی را که از عملیات نظامی ماههای اخیر در غزه به دست آورده، به طور اختصاصی به روزنامه بریتانیایی تایمز نشان داده که حاکی از پرداخت صدها میلیون دلار از سوی ایران به این گروه در غزه در یک دهه اخیر است.
هرچند از دهها سال پیش که حماس در غزه پا گرفت، اعطای کمک مالی و تسلیحاتی ایران به این گروه که توسط آمریکا و اروپا تروریستی به حساب میآید مطرح بود، به گفته ارتش اسرائیل، مکاتبات به دست آمده در جنگ غزه شواهد قانعکننده در خصوص یک سری پرداختهای پیچیده است که دامنه تأمین مالی پیگیر حماس از سوی ایران را نشان میدهد.
این روزنامه روز پنجشنبه، ۲۳ فروردین، نوشت در میان اسناد نامهای از سوی ایران خطاب به «ابو ابراهیم» (لقب یحیی سنوار، رهبر داخلی حماس) وجود دارد که جدول پرداختهای ایران در فاصله سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ به آن پیوست شده است.
رادیوفردا پیشتر به نقل از ارتش اسرائیل خبر پرداخت ۱۵۴ میلیون دلار مستقیما از سوی ایران به یحیی سنوار در یک دوره شش ساله را منتشر کرده بود.
اما همراه با سایر پرداختها به اعضا و مقامات دیگر حماس، جمع پول نقدی که اکنون اسناد آن در اختیار اسرائیل است، از سوی خود سران حماس در دفاتر حساب و کتاب و نامههایشان ۲۲۲ میلیون دلار ثبت شده است.
این اسناد از جمله شامل دو نامه نیز با دستخط مروان عیسی از سران حماس است که آنها را با لقب خود «ابو البراء» امضا کرده است.
یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، دو ماه پیش در جریان بازدید از یکی از تونلهای زیرزمینی حماس در غزه پاکتهایی پر از پول نقد را نشان داد و گفت که اینها بخشی از پولهایی بود که ایران مستقیما برای سنوار ارسال کرده بود.
مروان عیسی که مهره شماره سوم در کادر رهبری داخلی حماس محسوب میشد، در بمبارانهای اسرائیلی در ماه گذشته در منطقه نصیرات در مرکز غزه کشته شد.
به نوشته تایمز، یک نامه با تاریخ سال ۲۰۲۰، پرداختهای ماهانه ایران را نشان میدهد که از ژوئیه ۲۰۱۴ شروع شد.
حماس در میانه تابستان ۲۰۱۴ درگیر عملیات نظامی گسترده با ارتش اسرائیل بود. در آن زمان، یحیی سنوار سه سال بود که از زندان اسرائیل در جریان معامله بر سر آزادی سرباز ربوده شده اسرائیلی، گیلعاد شالیط، آزاد شده و در حال به دست گرفتن پستهای بالاتر در کادر رهبری حماس بود اما هنوز اسماعیل هنیه رهبر داخلی در غزه محسوب میشد.
نامهها حاوی جزئیاتی است مانند مبالغی است که مستقیما به شخص سنوار پرداخت شده و یک مورد نیز به پرداخت مستقیم به «ابوالعابد» اشاره دارد. «ابوالعابد» لقب اسماعیل هنیه است، که از بعد از به دست گرفتن پست ریاست دفتر سیاسی حماس از غزه خارج شد و ساکن دوحه در قطر است.
بیشترین مبلغ پرداختی در یک دوره را جمهوری اسلامی ایران پس از عملیات حماس در ۲۰۲۱ علیه اسرائیل به دست این گروه افراطی رسانده که ۵۸ میلیون دلار بود.
پس از آن در همان سال، در دو نوبت دیگر نیز هر بار یک مبلغ پنج میلیون دلاری پول نقد ایران بدست حماس رسید. دو میلیون دلار از این دو مبلغ مستقیما برای خود شخص سنوار ارسال شده بود.
وزیر دفاع اسرائیل دو ماه پیش گفت ارتش یکی از پاکتهای حاوی ۲۰ هزار دلار پول نقد برای «سنوار و خانوادهاش» را در یک تونل کشف کرد.
در یکی از دو نامه به دستخط مروان عیسی، او نوشته است که در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ «به درخواست خود ما» پرداختی از سوی ایران انجام نشد.
معاریو در مورد وقفه در پرداختی در این دو سال نوشت این امر میتواند مربوط به این واقعیت باشد که حماس در آن زمان بر بازسازی غزه و عدم مقابله مستقیم با اسرائیل تمرکز کرد، و همچنین ممکن است به دلیل اختلافات وقت در میان مقامات ارشد حماس در خصوص ماهیت رابطه این گروه سنی سلفی با حکومت شیعی ایران باشد.
تشکیلات اطلاعاتی اسرائیل معتقد است که پرداختهای ایران به حماس و جهاد اسلامی فلسطین دستکم تا حمله حماس به اسرائیل در روز ۱۵ مهر سال گذشته ادامه داشت و به تأمین مالی جهت ذخیره راکتها و تسلیحات دیگر در غزه کمک کرد.
اسماعیل هنیه در دوره جنگ جاری دو بار به ایران رفته و از سوی رهبر جمهوری اسلامی مورد تقدیر قرار گرفت. همزمان، زیاد نخاله، دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین چند بار در دوره اخیر در تهران به سر برده که آخرین آن در هفتههای گذشته بود.
رادیو فردا
در تازهترین تحول درباره پرونده قضایی بمبگذاری مرکز همیاری یهودیان در سال ۱۹۹۴ (بمبگذاری آمیا)، عالیترین دادگاه کیفری آرژانتین حکم داد جمهوری اسلامی این حمله را طراحی و گروه شبهنظامی حزبالله لبنان آن را اجرا کرده است.
انفجار مرکز همیاری یهودیان در بوئنوسآیرس در ۲۷ تیر ۱۳۷۳ (۱۸ ژوییه ۱۹۹۴) موجب کشته شدن ۸۵ نفر و زخمی شدن ۳۰۰ نفر از شهروندان یهودیتبار آرژانتینی شد و مرگبارترین حمله تاریخ آرژانتین را رقم زد.
در حکمی که روز پنجشنبه منتشر شد، دادگاه تجدیدنظر آرژانتین، ایران و گروه لبنانی تحت حمایتش، حزبالله را مسوول این بمبگذاری دانست و گفت که این حمله در انتقام از عقبنشینی آرژانتین از توافق همکاری هستهای با تهران صورت گرفت.
دادگاه آرژانتین با تایید نقش «سیاسی و استراتژیک» جمهوری اسلامی در بمبگذاری، راه را برای خانوادههای قربانیان هموار کرد تا علیه جمهوری اسلامی شکایت کنند.
در سه دهه گذشته، ایران کسانی را که در این پرونده در آرژانتین محکوم شدهاند تحویل نداده و حکم بازداشت آنان که از سوی اینترپل صادر شده، به جایی نرسیده است.
اکبر هاشمی رفسنجانی (رییس جمهور وقت)، علیاکبر ولایتی (وزیر خارجه وقت)، علی فلاحیان (وزیر اطلاعات وقت)، محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه پاسداران)، احمدرضا اصغری (دبیر سوم پیشین سفارت جمهوری اسلامی در آرژانتین)، احمد وحیدی (فرمانده وقت نیروی قدس)، محسن ربانی (رایزن فرهنگی پیشین جمهوری اسلامی در آرژانتین) و عماد مغنیه (رئیس وقت ستاد عملیات ویژه حزبالله لبنان) از متهمان این پرونده هستند که هاشمی درگذشته و مغنیه کشته شده است.
در حکم دادگاه تجدیدنظر آرژانتین آمده است: «اهمیت این نقضهای شدید حقوق بشر برای جامعه بینالملل بهعنوان یک کل، موجب وظیفه یک دولت برای ارائه حمایت قضایی میشود».
این حکم بمبگذاری در مرکز همیاری یهودیان آرژانتین را «جنایت علیه بشریت» توصیف کرده است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت که تصمیم دادگاه تجدیدنظر آرژانتین در این پرونده غیرمترقبه نیست.
قوه قضاییه آرژانتین مدتهاست که ایران را عامل این حمله میداند و روابط بین دو کشور بهویژه پس از شکست یک تحقیقات مشترک تیره شده است.
ایران دخالت خود در این انفجار را رد کرده است.
حزبالله لبنان، گروهی که اکنون درگیر با اسرائیل در مرز لبنان و اسرائیل است، هنوز به این حکم واکنشی نشان نداده است.
دادگاه ضمن مشخص کردن نقش مقامات ارشد جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه پاسداران در این حمله، اعلام کرد که ایران این بمبگذاری را در واکنش به لغو سه قرارداد با آرژانتین که میتوانست تهران را از فناوری هستهای در اواسط دهه ۱۹۸۰ برخوردار کند، طراحی کرد.
نتیجهگیری در این زمینه بر اساس گزارشهای اطلاعاتی محرمانه صورت گرفته است.
تحقیقات گذشته در مورد بمبگذاری آمیا نه تنها علیه مقامات ایرانی بود بلکه علیه دو رییسجمهور پیشین آرژانتین نیز کیفرخواستهایی صادر شد.
در سال ۱۳۹۳، جسد آلبرتو نیسمان که رئیسجمهور آرژانتین را به سرپوش گذاشتن در این پرونده متهم کرده بود یک روز پیش از ارائه گزارش او به پارلمان آرژانتین، در آپارتمانش در بوئنوس آیرس کشف شد.
آسوشیتدپرس نوشت که طی سالهای گذشته، شاهدان این پرونده تهدید شده یا رشوه دریافت کردهاند.
حکم روز پنجشنبه تنها چند ماه قبل از سیامین سالگرد انفجار آمیا صادر شد.
آرژانتین به مناسبت ۲۵ سالگرد این حمله، حزبالله را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد و داراییهای مالی این گروه را مسدود کرد.
حدود ۲۳۰ هزار یهودی در آرژانتین زندگی میکنند و نمایندگان آنان حکم روز پنجشنبه را «تاریخی» توصیف کردند. به نوشته آسوشیتدپرس، برای بستگان کسانی که در بمبگذاری کشته شدند، این حکم تنها یادآوری دردناکی بود، زیرا پرونده همچنان باز است.
ایران اینترنشنال
خبرگزاری رویترز روز پنجشنبه به نقل از منابع آگاه گزارش داد که مقامات حکومت ایران به ایالات متحده قول دادهاند «حمله تلافیجویانه» به اسرائیل به گونهای باشد که باعث افزایش تنش نشود. جمهوری اسلامی حمله ده روز پیش به کنسولگری خود در دمشق را به اسرائیل نسبت میدهد.
این منابع به رویترز گفتهاند که پیام تهران به واشنگتن توسط حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و در جریان سفر روز یکشنبه او به کشور عمان، که بهطور سنتی در چند دهه اخیر به عنوان یک واسطه بین تهران و واشنگتن عمل کرده، ابلاغ شده است.
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز از جمهوری اسلامی ایران خواسته است از موضع خود عقبنشینی کند و از طریق کشورهای مختلف به تهران پیام داده است که افزایش تنش به نفع هیچ کشوری، از جمله خود ایران، نیست.
متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، در کنفرانس خبری روز پنجشنبه ۲۳ فروردین گفت این پیامها از طریق تماسهای تلفنی بلینکن با وزیران خارجه چین، عربستان سعودی و ترکیه طی ۲۴ ساعت گذشته به تهران داده شد.
سخنگوی کاخ سفید نیز، با تاکید بر این که آمریکا نمیخواهد درگیریها در منطقه گسترش یابد، گفت «ما به ایران هشدار دادیم که از این حمله به عنوان بهانهای برای تشدید تنش بیشتر در منطقه یا حمله به تأسیسات یا پرسنل آمریکا استفاده نکند.»
کارین ژان پیر که در کنفرانس خبری روز پنجشنبه خود با خبرنگاران صحبت می کرد، افزود «ما موضعمان را خیلی واضح به ایران منتقل کردیم. ما شفاف گفتهایم که از امنیت اسرائیل پشتیبانی میکنیم. تغییری در موضع ما ایجاد نشده است.»
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی روز چهارشنبه بدون اشاره به جزئیات، اعلام کرد امیرعبداللهیان با وزیران خارجه عربستان سعودی، قطر، امارات عربی متحده و عراق تلفنی گفتوگو کرده است. برخی منابع گفتند وزیران امور خارجه این چهار کشور عربی، پیام ایالات متحده را به جمهوری اسلامی منتقل کرده و نسبت به تنشافزایی حکومت ایران هشدار دادهاند.
همزمان مقامات اسرائیل نیز اعلام کردند که برای هرگونه حمله مستقیم احتمالی به اسرائیل از خاک ایران آماده هستند و در صورت رخداد این حمله، با حمله مستقیم به ایران، این اقدام جمهوری اسلامی را تلافی خواهند کرد.
در ایران هم رهبر جمهوری اسلامی که یک روز پس از حمله ۱۳ فروردین که به اسرائیل نسبت می دهد گفته بود اسرائیل را «پشیمان خواهیم کرد»، روز چهارشنبه ۲۲ فروردین با تغییر لحنی آشکار، آن حمله را «اشتباه» دانست و گفت «اسرائیل باید تنبیه شود و تنبیه خواهد شد.»
صدای آمریکا
مقامات ارشد ایران وعده دادهاند که حمله اسرائیل به کنسولگری در دمشق و کشتهشدن تعدادی از فرماندهان و اعضای سپاه قدس را بیپاسخ نخواهند گذاشت و اسرائیل را «تنبیه» خواهند کرد. دبیرکل حزبالله نیز گفته است که پاسخ تهران «حتمی» و چه بسا عاملی خواهد شد تا کل منطقه وارد «مرحله جدیدی» از تاریخ خود شود.
در ۱۰ روزی که از حمله اسرائیل به ساختمان دیپلماتیک ایران در سوریه میگذرد، مقامات ایران تهدیدهای مکرری علیه اسرائیل به زبان آوردهاند.
ایران در کنار گزینههایی همچون اتخاذ رویکرد تهاجمیتر در مجامع بینالمللی علیه اسرائیل، پیشبرد حملات سایبری و همچنین افزایش توان هستهای خود، راههای دیگری هم میتواند برای اقدام تلافیجویانه علیه اسرائیل داشته باشد که با رفتارهای پیشین آن در منطقه میتواند مطابقت داشته باشد.
ایران به نوبه خود سابقه تهدید مستقیم اسرائیل را در کارنامه دارد و سابقه دیگری نیز در استفاده از نیروهای نیابتی برای کاربست تهدید و حمله به اسرائیل دارد.
جروزالم پست روز پنجشنبه (۱۱ آوریل) با انتشار مطلبی به قابلیتها و گزینههایی که ایران با توسل به یکی یا ترکیبی از آنها انتقام حمله اسرائیل به کنسولگری خود در دمشق را خواهد گرفت، پرداخته است.
حمله موشکی از خاک ایران
ایران زرادخانه بزرگی از انواع و اقسام موشکهای بالستیک با بردهای مختلف دارد. برخی از آنها با سوخت جامد و برخی دیگر با سوخت مایع کار میکنند، به این معنی که برخی از آنها را میتوان فوری آماده شلیک کرد، در حالی که برخی دیگر برای آماده شدن و استقرار به زمان نیاز دارند.
ایران در گذشته بارها از موشکهای بالستیک استفاده کرده است.
پنج روز پس از اینکه پهپادهای آمریکایی با هدف قرار دادن خودروی حامل قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران در نزدیکی فرودگاه بغداد، او و همراهانش را کشتند، ایران در ۸ ژانویه ۲۰۲۰ میلادی (برابر با ۱۸ دی ۱۳۹۸ خورشیدی)به تلافی این حمله، از موشکهای بالستیک برای هدف قرار دادن پایگاه الاسد در عراق استفاده کرد.
در آن روز، ایران در مجموع ۲۲ موشک شلیک کرد و پایگاه عین الاسد - مقر نیروهای آمریکایی در غرب عراق - و منطقه خودمختار کردستان را که میزبان نیروهای آمریکایی است، را هدف قرار داد.
این موشکها از چندین نقطه در ایران پرتاب شدند و ۱۱ فروند از آنها به پایگاه عین الاسد اصابت کرد. ایران قبل از پرتاب این موشکها به عراقیها اطلاع داده بود.
این موشکها از ساعت ۱:۲۰ بامداد به وقت محلی شلیک شدند و این روند تا چندین ساعت ادامه یافت. گمان میرود ایران در این حمله از موشکهای بالستیک فاتح ۳۱۳ و قیام استفاده کرده است. این موشکها حاوی کلاهکهایی با بیش از ۴۵۰ کیلوگرم وزن هستند.
حمله موشکی از خاک عراق
ایران چندین سال است که موشکها و پهپادهایی را به عراق منتقل کرده است. در سال ۲۰۱۸ میلادی، گزارشهایی در رسانههای مختلف منتشر شد مبنی بر اینکه ایران موشکهایی را در عراق مستقر کرده است. با گذشت یک سال، دیگر خبری از سرنوشت این موشکها نشد و گزارشهای رسانهای درباره آنها متوقف شد.
با این حال، واضح است که در آن دوره، شبهنظامیان مورد حمایت ایران در عراق، کنترل خود را به استان الانبار گسترش داده و داعش را در آنجا شکست داده بودند. ایران سپس اقدام به ایجاد پایگاهی به نام امام علی در سوریه در نزدیکی البوکمال در مرز با عراق کرد. گفته میشود ایران از این منطقه برای انتقال سلاح از طریق سوریه به حزب الله استفاده میکند.
استان الانبار عراق نزدیکترین بخش عراق به خاک اسرائیل است. این استان همانجایی است که صدام حسین در جنگ ۱۹۹۱ موشکهای اسکاد خود را در آنجا مستقر کرد و اسرائیل را هدف قرار داد.
تلاش زیادی در آن زمان توسط ائتلاف به رهبری ایالات متحده برای رهگیری موشکهای فرار و گریزان اسکاد انجام شد.
ممکن است یک سناریو این باشد که ایران به دنبال استقرار موشکهای دوربرد خود در عراق و بازسازی سناریوی صدام باشد.
حمله با موشکهای دوربرد جدید
ایران در ژانویه ۲۰۲۴ به پاکستان و سوریه حمله موشکی کرد و مدعی شد که گروههای تروریستی را هدف قرار داده است. مضافا اینکه ایران از این فرصت برای آزمایش دقت موشکهای جدید خود نیز استفاده کرد؛ چرا که در سوریه از موشکهای بالستیک دوربرد و نسبتا جدید «خیبر شکن» استفاده کرد.
به گزارش رسانههای ایران، این حمله یک «پیام» برای آمریکا و اسرائیل بود. موشک خیبرشکن در سال ۲۰۲۲ رونمایی شد. ایران مدعی است برد آن ۱۴۵۰ کیلومتر است.
این موشکها دارای سرعت بیشتر و دارای قابلیت انجام حملات دقیق است که آن را به یک سلاح استراتژیک خطرناک تبدیل میکند.
استفاده از حوثیها در حمله هوایی ترکیبی
در سپتامبر ۲۰۱۹، تاسیسات نفتی آرامکو در بقیق و خریص عربستان سعودی با تعدادی پهپاد و موشک کروز هدف قرار گرفت. این حملات از سوی گروه حوثیهای یمنی انجام شد. در گزارشهایی که بعدها و در پی بررسی قطعات کشف شده از لاشه پهپادها منتشر شد، از حلقه گمشده ارتباط ایران با حمله به آرامکو پرده برمیداشت.
در ابتدا تصور می شد که حدود ۱۲ موشک کروز و ۲۲ هواپیمای بدون سرنشین در انجام این حملات شبانه دخیل بودند اما سعودیها گفتند که در مجموع از ۱۸ پهپاد و ۷ موشک استفاده شده است.
این پهپادها دارای پیکربندی بال دلتا بودند که آنها را شبیه به پهپادهای شاهد ۱۳۶ ایرانی می کرد. سایر جزئیات این پهپادها با نمونههای ایرانی آن به طور کامل مشابه نبود.
حوثیها با برنامه ریزی یک ماموریت پیچیده و استفاده از تکنیک بردار حمله برای دور زدن پدافند هوایی و راداری عربستان سعودی استفاده کرد. این حمله خساراتی به بار آورد اما کسی کشته نشد، ولی توان نیروهای نیابتی ایران در منطقه را به رخ کشید.
حمله بدست شبه نظامیان عراقی با پهپاد یا موشک
شبهنظامیان تحت حمایت ایران در عراق در هفتههای اخیر تهدیدات خود علیه اسرائیل را افزایش دادهاند. نیروهای موسوم به «مقاومت اسلامی در عراق» ادعا میکند که توانستهاند خاک اسرائیل از جمله شهر ایلات در جنوب اسرائیل را هدف قرار دهند.
ارتش اسرائیل روز اول آوریل (ساعاتی پیش از حمله به کنسولگری ایران در دمشق) اعلام کرد که یک پهپاد که ظاهراً از عراق شلیک شده بود، به ساختمانی در پایگاه دریایی در ایلات، جنوبیترین شهر اسرائیل حمله کرد.
ارتش اسرائیل روز سهشنبه ۹ آوریل اعلام کرد که نیروهای نظامی این کشور برای اولینبار با استفاده از سامانه دفاع موشکی دریایی خود، موسوم به گنبد دریایی «سی-دام» که روی یک ناوچه مستقر است به اهداف متخاصم که قصد ورود به حریم هوایی اسرائیل را داشتند، پاسخ دادند.
ایران می تواند شبه نظامیان عراقی را برای انجام قبیل حملات به اسرائیل بسیج کند. این به ایران امکان انکار در حملات را میدهد. ایران در گذشته از این شبه نظامیان برای هدف قرار دادن اسرائیل با هواپیماهای بدون سرنشین در ماه مه ۲۰۲۱ استفاده کرده است. این گروه ها در عراق نیز نیروهای آمریکایی را هدف قرار داده و در ژانویه ۲۰۲۴ با استفاده از یک حمله پهپادی سه آمریکایی را در اردن کشته اند.
حمله توسط گروههای تحت حمایت ایران در سوریه
ایران تعداد زیادی گروه تحت حمایت ایران در سوریه دارد. این گروهها شامل نیروهای حزبالله در نزدیکی جولان میشود. حزبالله در پاییز ۲۰۱۹ با استفاده از یک «پهپاد انتحاری» از منطقه نزدیک جولان به دنبال تهدید اسرائیل بود. اسرائیل در آن زمان به هسته حزب الله حمله کرد. در ماه های اخیر، حزب الله همچنین به دنبال استفاده از امکانات ارتش سوریه در نزدیکی جولان بوده است.
تحلیلگران اسرائیلی معتقدند که سپاه ایران با شیعیان افغان را تحت عنوان «گروه فاطمیون» به خدمت گرفته است و از این گروه برای گشتزنی در مناطق نزدیک رودخانه فرات در سوریه استفاده کرده است. یکی دیگر از گزینههای ایران میتواند این باشد که به این شبهنظامیان یا دیگر شبهنظامیان سلاح داده و آنها را برای حمله به اسرائیل عملیاتی کند.
ایران در چند سال گذشته از این نوع گروه ها برای انجام دهها حمله به نیروهای آمریکایی در سوریه استفاده کرده است.
حملهای ائتلافی متشکل از حوثیها، حزبالله و سایر گروهها
ایران میتواند با استفاده از گروههایی که از هفتم اکتبر برای حمله به اسرائیل به اسرائیل حمله کرده است، از چند جبهه به اسرائیل حمله کند. به عنوان مثال، حوثیها در یمن موشکهای دوربرد و پهپادهایی دارند که قبلاً بارها برای تهدید اسرائیل استفاده کردهاند.
تهدید پهپادی حوثیها حداقل به سال ۲۰۲۰ باز می گردد و گفته میشود که حوثیها از آن سال پهپادهای شاهد-۱۳۶ ایرانی را در اختیار دارند. این همان نوع پهپادی است که ادعا میشود ایران به روسیه صادر کرده است. ایران بارها این ادعاها را تکذیب کرده است.
ایران به طور سیستماتیک برد انواع پهپادهای خود را افزایش داده است؛ چه بسا پهپادهای شاهد ۱۳۶ نیز در حدود ۲ هزار کیلومتر برد دارند. این پهپادهای انتحاری به دلیل قیمت پایینی که دارند و همچنین به این دلیل که می توان آنها را از قبل برای پرواز در مسیر ایستگاههای تعیین شده برنامهریزی کرد، بسیار رایج هستند. مضافا اینکه آنها خیلی بزرگ هم نیستند.
ایران میتواند نیروهای نیابتی خود را به سمت انجام یک حمله چند جبههای ترغیب کند. کما اینکه شبهنظامیان عراقی و همچنین یک گروه تحت حمایت ایران در سوریه، ایلات را هدف قرار دادهاند. حزب الله لبنان تا کنون هزاران موشک به سمت اسرائیل شلیک کرده است. حوثیهای یمنی موشک های کروز، پهپاد و همچنین موشکهای بالستیک دارند.
اسرائیلی این را یک تهدید چند جبهه ای توصیف کرده اند که تا هفت جبهه را شامل میشود.
حمله به مواضع اسرائیل در کشورهای دیگر
در دهههای گذشته، رسانههای اسرائیلیها بارها تکرار کردند که ایران سعی داشته اسرائیلیها، سفارتخانههای اسرائیل و مواضع مرتبط با اسرائیل در کشورهای دیگر را تهدید کند. به عنوان مثال، در جریان بمبگذاری سال ۲۰۱۲ در اتوبوس حامل جهانگردان اسرائیلی در شهر بورگاس، بلغارستان، دستگاه قضایی بلغارستان در سال ۲۰۲۰ دو فرد لبنانیتبار را به جرم دست داشتن در این حمله به صورت غیابی محاکمه و به حبس ابد محکوم کرد.
اسرائیل همچنین مدعی است که ایران پشت توطئههایی علیه شهروندان و مواضع خود در هند، گرجستان، آذربایجان، تایلند و بسیاری از کشورهای دیگر بوده است.
ایران ممکن است فکر کند که هدف قرار دادن سفارتخانههای اسرائیل یا هدف قرار دادن اسرائیلیها در خارج از مرزهای اسرائیل راه آسانتری برای حمله تلافیجویانه باشد.
حمله به اقلیم کردستان عراق
ایران در دو سال گذشته بارها منطقه خودمختار کردستان در عراق را هدف قرار داده است و ادعا میکند که به دلیل ارتباط با اسرائیل، آن را هدف قرار داده است.
ایران در این حملات مکررا از موشک و پهپاد استفاده کرده است.
سوق دادن حزب الله به جنگ به اسرائیل
در ۶ ماهی که از زمان آغاز جنگ در نوار غزه میگذرد، نیروهای حزب الله بارها خود را در موقعیت حمله به اسرائیل تصور کردهاند. حزب الله تاکنون هزاران راکت به سمت اسرائیل شلیک کرده است.
در نتیجه ایران می تواند به دنبال استفاده از حزب الله برای تشدید حملات به اسرائیل باشد. در این صورت، اسرائیل علاوه بر جنگ درنوار غزه با جنگ دیگری در مرزهای شمالی با لبنان قرار خواهد گرفت.
جنگی که اسرائیل ماهها درباره آن هشدار داده و میگوید که برای آن آماده شده است. ایران در سالهای گذشته به دنبال افزایش تواناییهای حزبالله بوده و آن ها را برای رسیدن زمان مناسب آماده نگه داشته است.
یورونیوز فارسی
در بحبوحه تهدیدهای متقابل جمهوری اسلامی و اسرائیل، که نگرانی در منطقه و جهان را نسبت به احتمال تشدید بحران در خاورمیانه تقویت کرده، نیروی هوایی اسرائیل در رزمایشی در آسمان قبرس «حمله به اهدافِ دوردست» را تمرین کرد.
این در حالی است که رئیسجمهور آمریکا بر «تعهد آهنین» واشینگتن نسبت به تأمین امنیت اسرائیل در مقابل تهدیدات احتمالی از سوی ایران تأکید کرد و همزمان، فرمانده ستاد مرکزی نیروهای آمریکا برای دیدار با مقامات ارشد اسرائیلی وارد این کشور شد.
در سایه گسترش تهدیدات، از یک سو روسیه روز پنجشنبه به شهروندان خود در خصوص سفر به اسرائیل و منطقه هشدار داد و از سوی دیگر، شرکت هوایی لوفتهانزا پروازهای خود به تهران را دستکم تا چند روز آینده تعلیق کرده است.
رویترز پنجشنبه گزارش داد که خبرگزاری ایرانی «مهر» خبری را در خصوص بسته شدن موقتی حریم هوایی تهران «به دلیل تمرینات نظامی» منتشر کرد اما بعداً این خبر را از خروجی خود حذف کرد. خبرگزاری مهر انتشار چنین مطلبی را ازاساس تکذیب کرد.
تمرینات نیروی هوایی اسرائیل
رادیوی ارتش اسرائیل پنجشنبه ۲۳ فروردین خبر داد که نیروی هوایی اسرائیل در روزهای گذشته در یک رزمایش مشترک با ارتش قبرس «حملات به اهداف دوردست را شبیهسازی کرد».
این گزارش افزود آمادگی برای پرواز جتهای اسرائیلی تا فاصله بسیار دور و حمله به اهداف بخشی از آمادگیهای ارتش این کشور در مقابله احتمالی در آینده نزدیک با جمهوری اسلامی ایران است.
به گفته رادیوی ارتش اسرائیل، مشارکت هواپیماهای سوخترسان در تمرین انجام شده در آسمان قبرس و دریای مدیترانه، «به خوبی نشان از آن دارد که شبیهسازی با چه اهدافی انجام شده است».
این رادیو افزود نیروی هوایی اسرائیل پس از فعالیت در جنگ شش ماه اخیر در غزه و لبنان، به تازگی تمرینهای خود در ارتباط با ایران را از سرگرفته؛ «ساعات پروازی و آموزش خلبانان افزایش یافته و بازیابی توان آنها برای عملیات احتمالی در قبال ایران دوباره مورد توجه فرماندهی ارتش قرار گرفته است.»
گزارش رادیوی ارتش اسرائیل به طور گسترده در سایر رسانههای اسرائیل به عنوان تشدید فضای امنیتی منطقه بازتاب یافت.
سایت سعودی ایلاف این هفته از «تمرینهای محرمانه» نیروی هوایی اسرائیل و تعیین فهرستی از یک رشته اهداف در ایران که اسرائیل حمله به آنها را تمرین میکند، خبر داده بود.
پس از سخنان علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در نماز جمعه عید فطر در بامداد چهارشنبه ۲۲ فروردین در خصوص «تنبیه اسرائیل» به دلیل «حمله به کنسولگری ایران در دمشق»، که او با استناد به عرف دیپلماتیک این ساختمان را «بخشی از خاک ایران» نامید، مقامات اسرائیل هشدار دادند که این کشور نه تنها به هر اقدام احتمالی جمهوری اسلامی پاسخ خواهد داد بلکه «در ایران اقدام خواهد کرد».
غیر از یوآو گالانت، وزیر دفاع و ییسرائل کاتس، وزیر خارجه، ژنرال ذخیره بنی گانتس، عضو ارشد کابینه جنگ اسرائیل نیز چهارشنبه گفت؛ «اگر ایران حمله کند، اسرائیل مستقیماً پاسخ خواهد داد».
ژنرال گانتس افزود: «شهروندان اسرائیل باید بدانند که توانمندیهای اسرائیل از هر کشوری در خاورمیانه بالاتر است؛ چه برای دفاع و چه برای حمله، و دشمنان ما معنی آن را به خوبی میدانند».
پیشتر اظهارات یوسی واطوری، یک عضو حزب حاکم لیکود در خصوص پیشنهاد برای استفاده اسرائیل از «تمامی توان» در مقابله با ایران، از سوی برخی رسانههای اسرائیل مورد گمانهزنی قرار گرفته بود که اگر کار به یک جنگ وسیع کشیده شود، آیا این عضو حزب حاکم به طور تلویحی کاربرد سلاح هستهای را پیشنهاد کرده یا نه.
«تعهد آهنین» آمریکا به امنیت اسرائیل «در خلاء بیان نشد»
به گزارش رسانههای اسرائیل، ژنرال اریک کوریلا، فرمانده سنتکام، ستاد نیروهای مرکزی ایالات متحده که دوباره به اسرائیل سفر کرده، موضوع اتحاد راهبردی دو کشور را در برابر خطرات ناشی از ایران، در دیدارهای روز پنجشنبه خود با مقامات ارشد اسرائیلی مانند وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش اسرائیل مطرح خواهد کرد.
ساعاتی پیش از سفر ژنرال کوریلا به اسرائیل، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در استقبال از نخستوزیر ژاپن که به واشینگتن سفر کرده، بدون آنکه از سوی خبرنگاران مورد پرسش قرار گیرد، گفت آمریکا در مورد امنیت اسرائیل «تعهد آهنین» دارد.
یک مقام آمریکایی به شبکه الجزیره گفت تأکید آقای بایدن در خصوص «تعهد آهنین» به اسرائیل در خلاء بیان نشده بلکه نیروهای آمریکایی آماده شدهاند تا به اسرائیل در سرنگون کردن موشکها و پهپادهای احتمالی که چه جمهوری اسلامی، خود و چه گروههای نیابتیاش علیه اسرائیل به کار ببرند، کمک کنند.
خبرگزاری بلومبرگ پنجشنبه با استناد به «منابع آگاه» آمریکایی نوشته بود حمله احتمالی ایران میتواند با کاربرد موشکهایی با دقت بالا در روزهای آتی عملی شود و تنها مجهول آن زمان عملی شدن چنین تهدیدی است.
سایت «زمان» اسرائیل پنجشنبه در گزارشی به قلم امیر بر شالوم، تحلیلگر امور نظامی نوشت آمریکا از بعد از حمله منسوب به اسرائیل در دمشق که به کشته شدن محمدرضا زاهدی، فرمانده ارشد سپاهی منجر شد، همکاری نظامی با اسرائیل در برابر خطر حمله احتمالی اسرائیل را «به میزان قابل توجهی افزایش داده است».
بر اساس «زمان» اسرائیل، آمریکا از احتمال وقوع جنگ بین اسرائیل و آمریکا «عمیقا نگران است».
رادیوی ارتش اسرائیل به نقل از فرماندهان ارتش این کشور اعلام کرد که اسرائیل «تنها بر توانمندی مستقل خود تکیه میکند و نه هیچ عامل دیگر».
رادیو فردا
با یک اقتصاددان دانشگاهی صحبت میکردم، که این وضعیت اقتصاد کشور به کجا میرسد؟ منظور من بالا رفتن قیمت دلار و سکه بود و بیارزش شدن مستمر پول ملی، بدون آنکه جنگی در گرفته باشد!
او که میدانست من درس سیاست خواندهام پرسید، شما میدانی این جنگ قدرت در داخل کشور و این تهدیدهای جنگ با اسرائیل، و برخورد با بیحجابها و بیکفایتی مدیران ارشد کشور، به کجا خواهد انجامید؟
گفتم واقعا نمیشود تحلیل کاملی ارائه داد،
او گفت وضعیت تحلیل دادههای درهم و برهم اقتصاد، از این هم بدتر است!
با خودم گفتم پس این همه تحصیل، و علمی که نتواند بگوید فردا پول ملی باز هم سقوط میکند یا نه، به چه درد میخورد!؟
حداقل یک پیشبینی علمی بکن، بعد بگو اشتباه شد! عامل دیگری آن را به هم زد.
برای اینکه خودم مشمول همان بیتحلیلی برخی اقتصاددانها نشوم، نظرم را بگویم؛ ولو ساعتی بعد متوجه شوم اشتباه بوده.
حاکمان ایران از ۱۶ سال پیش در یک تصمیم مهم، بدون مصوبه مجلس و مجمع و مراجعه به کارشناسان واقعی، تصمیم گرفتند، بهجای کار بر روی دفاع سرزمینی در برابر تهدیدهای اسرائیل، انرژی و بودجه خود را صرف گروههای نیابتی در منطقه کنند.
شاید ایران اگر از همان موقع بر روی تسلیحاتی برای مواجهه مستقیم با اسرائیل کار میکرد، در این زمینه پیشرفتهایی هم بهدست آورده بود، اما چنین نخواست و نشد.
به هر دلیلی.
جنگ غزه، با وجود تلفات انسانی بالایش اما پرده از یک واقعیت پنهان برداشت. اسرائیل به موازات ایران، خودش را برای مواجهه با این سیاست ایران آماده کرده بود!
ورود حماس و جهاد اسلامی به نبرد مستقیم، متعاقب آن انصارالله یمن و حشدالشعبی عراق، فاطمیون و زینبیون، و نهایتا حزبالله لبنان، به درگیری با اسرائیل و منافعش، نتوانست آن رژیم را به زانو درآورد. حتی کشتار صورت گرفته در غزه که افکار عمومی جهان را تحت تاثیر قرار داد، ذرهای در دفاع تمام قد آمریکا از اسرائیل کم نکرد.
ایران ناخواسته مجبور شد تمام کارتهای خود را در ماجرای غزه بازی کند، و حال همه نیروهای نیابتی، که میلیاردها دلار طی سالهای متوالی صرف تجهیزشان شده بود، عملاً به کار گرفته شده و ضمن ایجاد خراشهایی بر پیکره اسرائیل نتوانسته بودند، نقش خود را برای هدف نهایی، که در تهدید دائمی نگاه داشتن موجودیت اسرائیل بوده، ایفا نمایند.
ایران برای مواجهه مستقیم با اسرائیلی که تحت حمایت همه جانبه آمریکا باشد، برنامه موثر و واقع بینانهای نداشته است. و هرگز نیندیشیده بود؛
برابر تلافی حمله اسرائیل و آمریکا، بدون گروههای نیابتی، چه باید بکند؟
به ویژه آنکه نظام، دیگر به آن حمایتهای مردمی که بیبرقی، بیآبی، گرانی، قحطی، بیبنزینی را بخواهند برای تقویت نظام تحمل بکنند، نیستند.
نظام میداند امروز حتی حقوق بگیرانی که وظیفهشان حمایت از نظام است، با یک ماه قطع حقوقشان، پشت به سیستم خواهند کرد.
امروز دیگر نمایش تهدید دشمنان، هیچ انگیزهای بین طرفدارانشان، برای حمایت از نظام، ایجاد نمیکند، بلکه به نارضایتی بیشتر آنها، و دفعشان منتهی خواهد شد. مردم عادی که جای خود دارند.
با همۀ مقدماتی که ذکر شد، میتوان گفت؛
هیچ جنگی در راه نیست. جنگها شده.
چیز مهمی برای رو کردن نمانده.
تسلیحات ما در برابر تسلیحات آمریکا یک اسباببازی بیشتر نیستند. آمریکا دست از حمایت اسرائیل برنمیدارند، تنگه هرمز بسته شدنی نیست، نیروهای نیابتی ۹۰ درصد پتانسیل خود را به فعل رساندهاند.
ایران هرگز برای چنین روزی آماده نشده بود.
به نظرم ورود ایران به هر جنگ مستقیمی با اسرائیل، یک دیوانگی بیشتر نیست.
و اسراییل و آمریکا از آن اقدام استقبال خواهند کرد.
بی پاسخی ایران نه از سر عقلانیت و با برنامۀ استراتژیکش، بلکه از سر ناتوانیاش برای چنین روزهایی باید محاسبه شود.
ایران یا عملیاتی بسیار خسارتبار را تدارک خواهد دید.
و یا خواهد پذیرفت، به همان نیروهای نیابتی، اکتفا کند!
شاید وقتش شده رمالهای معتمدی را که گفته بودند بزودی اسرائیل سقوط میکند، از مجموعه مشاوران و تصمیمگیران سیستم، اخراج کنند. از نگاه آخرالزمانی دست بردارند، و بپذیرند اشتباههای بزرگ و متوالی داشتهاند.
همه اینها را برای آن اقتصاددان نوشتم تا بگویم این هم تحلیل.
حالا بگوید با توجه به جنگی که نخواهد شد، دلار باز هم بالاتر خواهد رفت و ما بدبختتر خواهیم شد؟
جنگ را خودمان میدانیم؛
قحطی و شورش و فرار مقامات و پولدارها
و چون حفظ نظام از اوجب واجبات است
جنگی نخواهد شد.
مگر از طرف نیابتیهای بیچاره
که بلافاصله بگوییم
ما نبودیم!!
تلگرام نویسنده
پاکستان لشکر «زینبیون» را به عنوان «سازمانی تروریستی» معرفی کرد. این گروه شبهنظامی متشکل از شیعیان پاکستان است که پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه، از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای جنگیدن در این کشور ایجاد شد.
سپاه پاسداران از این لشکر برای حمایت از حکومت بشار اسد، رییسجمهوری سوریه در مبارزه با مخالفانش استفاده میکند.
روابط میان پاکستان و ایران از دی ماه سال گذشته و در پی حملات متقابل نظامی سپاه پاسداران و ارتش پاکستان به خاک دو کشور، وارد تنشهایی کمسابقه شد.
سپاه پاسداران در ۲۶ دی ماه به ایالت بلوچستان پاکستان حمله کرد و گفت یک گروه شبهنظامی سنیمذهب بلوچ را هدف قرار داده است.
در واکنش به این حمله، پاکستان روز پنجشنبه ۲۸ دی، با انجام یک حمله نظامی گفت «مواضع تروریستها» را هدف قرار داده است.
همزمان با تشدید تنشها میان تهران و اسلامآباد در ماههای گذشته، اوایل بهمن سال ۱۴۰۲ اداره مبارزه با تروریسم پاکستان از بازداشت یک «تروریست آموزشدیده» در لشکر زینبیون خبر داد.
رسانههای پاکستانی به نقل از این اداره نوشتند که فرد متهم، در جریان یورش نیروهای امنیتی به منطقه بازار سرباز در کراچی بازداشت شد و اعتراف کرد که در حال جمعآوری اطلاعات مهم برای استخبارات یک «کشور متخاصم همسایه» بوده است.
در بیانیه اداره مبارزه با تروریسم پاکستان از سازمان اطلاعاتی خاصی نام برده نشد.
پاکستان اعلام کرده بود این فرد بهطور مستقیم با رویداد حمله به تقی عثمانی، مفتی اعظم این کشور ارتباط داشته است.
مفتی عثمان، قاضی پیشین دادگاه عالی پاکستان و عضو دائمی آکادمی بینالمللی فقه اسلامی سازمان همکاری اسلامی بود.
سوءقصد به او در هشتم ژوییه ۲۰۲۱ رخ داد.
پلیس پاکستان در آن زمان اعلام کرد این حمله تلاشی آشکار برای بر هم زدن صلح و دامن زدن به تنشهای فرقهای در این کشور بوده است.
پیش از آن و در بهمن ۱۳۹۹، نیروهای امنیتی پاکستان از دستگیری یک عضو لشکر زینبیون در ایالت سند پاکستان خبر دادند و اعلام کردند او چهارمین فرد دستگیر شده در پاکستان طی دو ماه به اتهام عضویت در لشکر زینبیون بوده است.
مقامهای امنیتی پاکستان گفتهاند افراد دستگیر شده پیشتر در ایران آموزش نظامی دیدهاند.
حدود دو سال پس از دستگیری تعدادی از اعضای گروه زینبیون، رسانههای پاکستان از کشف یک شبکه پولشویی جمهوری اسلامی خبر دادند که در هفت سال گذشته «پولهای هنگفتی» بین این کشور، ایران و عراق جابهجا کرده است.
ایران اینترنشنال
منابع آگاه گزارش دادهاند که آمریکا از طریق عربستان سعودی، عراق، امارات متحده عربی و قطر به جمهوری اسلامی هشدار داده است که از افزایش تنش با اسرائیل بپرهیزد. همزمان گزارش شده که اسرائیل نیز از آمریکا خواسته با هشدارهای خصوصی و عمومی و نمایش نیروی خود، واکنش تهران را محدود کند.
هر چهار کشوری که وزیران امور خارجه آنها پیام آمریکا را به وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی منتقل کردهاند، میزبان پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه هستند.
روزنامه جروزالم پست، چاپ اسرائیل، شامگاه چهارشنبه ۲۲ فروردین، به نقل از یک مقام آگاه گزارش داد که وزیران امور خارجه چهار کشور عربستان سعودی، قطر، امارات و عراق پس از گفتوگو با مشاور ارشد رییسجمهوری آمریکا در امور خاورمیانه، در تماسی تلفنی با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی این پیام آمریکا را منتقل کردند که تهران باید از افزایش تنش با اسرائیل پرهیز کند زیرا تشدید تنشها، تلاشها برای آتشبس در غزه را بیاثر میکند.
یک مقام ارشد اسرائیلی، که نامش اعلام نشده، هم به وبسایت آکسیوس گفت که اسرائیل از ایالات متحده خواسته است که با ارسال پیامهای هشدار خصوصی و عمومی به ایرانیها و نمایش نیروی خود در منطقه، به محدود کردن واکنش جمهوری اسلامی کمک کند. فرمانده سنتکام هم قرار است به اسرائیل سفر کند.
این مقام اسرائیلی، روز چهارشنبه ۲۲ فروردین گفت: «اسرائیل و آمریکا در روزهای اخیر در حال هماهنگی برای پدافند هوایی و موشکی مشترک در منطقه پیش از حمله احتمالی جمهوری اسلامی بودهاند.»
به گفته این مقام اسرائیلی، جو بایدن رییسجمهوری آمریکا، روز چهارشنبه در یک نشست مطبوعاتی با فومیو کیشیدا، نخستوزیر ژاپن، هشداری عمومی به جمهوری اسلامی ارسال کرد.
جو بایدن ، رییسجمهوری آمریکا روز چهارشنبه گفت: «ما همچنین میخواهیم به تهدید ایران برای راهاندازی یک حمله مهم بپردازیم. آنها تهدید میکنند که حمله مهمی به اسرائیل انجام میدهند.»
او افزود:«همانطور که به نخستوزیر اسرائیل گفتهام، تعهد ما به امنیت اسرائیل در برابر این تهدیدات از سوی ایران و نیروهای نیابتی آن کاملاً آهنین است. اجازه دهید دوباره آن را بگویم، با تعهدی آهنین، تمام تلاشمان را برای محافظت از امنیت اسرائیل انجام میدهیم.»
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا نیز روز چهارشنبه در تماس با وزیر دفاع اسرائیل تاکید کرد در صورت هر تهدیدی از سوی ایران، ایالات متحده در کنار اسرائیل میایستد. دو طرف در این تماس همچنین درباره تلاشها برای آزادی همه گروگانها از طریق یک توافق آتشبس فوری در غزه گفتوگو کردند.
با وجود این، مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه، در پستی در شبکه اجتماعی ایکس، نوشت:«اسرائیل با تهدید حمله قریبالوقوع مستقیم ایران مواجه است و در همین حال هدف حملههای هماهنگ حزبالله، حوثیها و نیروهای نیابتی ایران در عراق و سوریه قرار دارد. جو بایدن باید از انتقاد شدید از اسرائیل به عنوان تنها دموکراسی حامی آمریکا در منطقه دست بردارد و به این کشور اطمینان دهد که آمریکا در برابر چنین حملههایی و در پاسخ دادن به آنها، از اسرائیل حمایت میکند.»
وبسایت آکسیوس در عین حال به نقل از دو مقام اسرائیلی خبر داد که مایکل کوریلا، فرمانده فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) برای گفتوگو با مقامهای اسرائیل درباره تهدیدهای جمهوری اسلامی، روز پنجشنبه به اسرائیل سفر خواهد کرد.
رهبران جمهوری اسلامی به طور علنی تهدید کردهاند که حمله هفته گذشته اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق را که به کشته شدن یکی از ارشدترین فرماندهان سپاه منجر شد، تلافی خواهند کرد. محمدرضا زاهدی، ارشدترین فرمانده سپاه پاسداران بود که از زمان کشته شدن قاسم سلیمانی در حمله آمریکا در سال ۲۰۲۰، کشته شد.
حمله به اسرائیل میتواند به تشدید درگیریها در منطقه بینجامد.
به گزارش آکسیوس، فرمانده فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا، قرار است در سفر خود با اسرائیل با قرماندهان ارشد ارتش اسرائیل و یواو گالانت، وزیر دفاع این کشور دیدار کند.
اسرائیل میگوید در حال آماده شدن برای حمله مستقیم احتمالی و بیسابقه جمهوری اسلامی به اسرائیل از خاک ایران و با استفاده از موشکهای بالستیک و کروز و نیز پهپادهای تهاجمی است.
وزیر امور خارجه اسرائیل، در اقدامی کمسابقه، در پستی در شبکه اجتماعی ایکس، حساب کاربری علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را منشن کرد و به زبان فارسی نوشت:« در صورت حمله ایران به اسرائیل از خاک خود، اسرائیل واکنش نشان خواهد داد و در ایران دست به حمله خواهد زد.»
یواو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل نیز در جریان بازدید از یک واحد دفاع موشکی گنبد آهنین گفت: «هرکسی که بخواهد به ما حمله کند، با دفاعی قوی و بلافاصله با پاسخی قوی در قلمرو خود مواجه خواهد شد.»
یک مقام دفاعی ایالات متحده به آکسیوس گفت که سیاست وزارت دفاع این است که به دلایل امنیتی در مورد سفر افسران خود اطلاعرسانی نکند.»
ایران اینترنشنال
خبرها و نشانههای حاکی از احتمال حمله تلافیجویان جمهوری اسلامی علیه اهداف متعلق به اسرائیل از بعداز ظهر چهارشنبه ۱۰ آوریل / ۲۲ فروردین ۱۴۰۳ در حال افزایش است. ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس بهطور کامل به حال آمادهباش درآمده است.
آخرین خبرها در این باره:
* بلومبرگ: واشنگتن و متحدانش معتقدند که حمله ایران و عواملش با موشک و پهپاد علیه اهداف اسرائیل قریب الوقوع است.
بلومبرگ روز چهارشنبه ۲۲ فروردین به نقل از افراد آگاه از منابع اطلاعاتی که نخواستند هویتشان فاش شود نوشت که حمله بالقوه ایران ممکن است با استفاده از موشکهای نقطهزن در روزهای آینده رخ دهد. یکی از این افراد با استناد به ارزیابیهای اسرائیل و آمریکا گفت که مساله در واقع «زمان وقوع» است نه اصل وقوع آن.
* آکسیوس: اسرائیل برای حمله احتمالی ایران با موشکهای کروز و بالستیک و پهپادها آماده میشود.
* یک اکانت اسرائیلی در شبکه ایکس: قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء سپاه تمامی یگانهای موشکی و سامانههای راداری را در آماده باش کامل قرار داده است.
* شرکت آلمانی لوفتهانزا اعلام کرد، پس از ارزیابیهای دقیق تصمیم گرفته است روز پنجشنبه پروازهای خود به مقصد تهران یا از مبدا این شهر را تعلیق کند. به گزارش رویترز، لوفتهانزا گفت که این تصمیم «بدلیل اوضاع جاری در خاورمیانه» اتخاذ شده است. یک سخنگوی لوفتهانزا به رویترز گفت: ما دائما وضعیت خاورمیانه را زیر نظر داریم و با مقامات در تماس نزدیک هستیم. ایمنی میهمانان و خدمه ما اولویت اصلی لوفتهانزاست.
* رویترز: اسرائیل میداند که ایران حملات شدیدی را انجام خواهد داد برای همین تمامی جنگندههای خود را برای حمله به نطنز و فوردو در حالت آماده باش نگه داشته است.
* ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس به طور کامل و صد در صد به حال آمادهباش درآمده است.
* هواپیماهای سوخترسان آمریکایی که که از هواپیماهای جنگنده و بمبافکن در حال پرواز پشتیبانی میکند به قطر اعزام شد. روز سه شنبه ۹ آوریل ۳ فروند از این نوع هواپیماها وارد خاورمیانه شدند.
* واکنش بایدن به تهدید اسرائیل از سوی ایران: همانطور که به نخست وزیر نتانیاهو گفتم، تعهد ما به امنیت اسرائیل در مواجهه با تهدیدات ایران و گروه های وابسته به آن پایدار است. ما هر کاری برای حفظ امنیت اسرائیل انجام خواهیم داد.
* رایزنیهای امنیتی امریکا و اسرائيل برای هماهنگی درباره حمله احتمالی ایران
خبرنگار شبکه العربیه امروز چهارشنبه گزارش داد که رایزنیهای امنیتی امریکا و اسرائیل برای بررسی احتمال حمله ایران در پاسخ به حمله به کنسولگری خود در دمشق، در تل آویو انجام شده است.
پایگاه خبری اکسیوس نیز گزارش داد که انتظار میرود، مایک کوریلا، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده امریکا (سنتکام) پنجشنبه به اسرائیل سفر کند.
این سایت نوشت که انتظار میرود کوریلا با مقامات بلندپایه ارتش اسرائیل و یوآو گالانت، وزیر دفاع دیدار کند.
اکسیوس به نقل از مقامات اسرائیل نوشت که آنها آماده حمله مستقیم و بیسابقه از داخل خاک ایران با استفاده از موشکهای بالستیک، پهپاد و موشک های کروز هستند.
* آمریکا: در صورت حمله به اسرائیل، مشترکا به ایران حمله میکنیم
یک مقام آمریکایی به الجزیره گفت: اظهارات پرزیدنت بایدن در مورد حفاظت از اسرائیل در مقابل نیروهای کمکی ایران توخالی نبود. اگر اسرائیل از سوی ایران یا عوامل آن مورد حمله قرار گیرد، ایالات متحده در دفاع از اسرائیل مشارکت خواهد کرد. اگر اسرائیل مورد حمله موشکی و پهپادی قرار گیرد، ممکن است به رهگیری آنها کمک کنیم. در صورت حمله ایران یا عوامل آن، حمله تلافی جویانه مشترک با اسرائیل را رد نمیکنیم.
* حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی با وزرای خارجه کشورهای امارات متحده عربی، عربستان و عراق تلفنی گفت و گو کرد.
بیانیه اعتراضی ۳۲۰ فعال سیاسی و مدنی به بازداشت خانم دکتر صدیقه وسمقی
به نام خدا
نزدیک به یک ماه از بازداشت خانم دکتر صدیقه وسمقی در ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ به اتهام واهی «مخالفت با حجاب اجباری» میگذرد و این وضعیت در حالی ادامه دارد که این بانوی فرهیخته، دینپژوه و استاد دانشگاه که در طول بیش از چهار دهه گذشته، همواره نشان داده که تا چه حد دغدغه «ایران و اسلام» را داشته است، به رغم ابتلا به محدودیت شدید بینایی و بیهراس از مخاطراتی که حضور در ایران میتوانست برایش به همراه داشته باشد، در فضای امنیتی پس از اعتراضات گسترده جنبش سبز در سال ۱۳۸۸، مسئولانه و شجاعانه به میهن بازگشت و ترجیح داد که از ادامه فرصت مطالعاتی و آموزشی در معتبرترین دانشگاههای اروپا صرفنظر کرده و در کنار مردم ستمدیده ایران به نقد و اعتراض به سیاستهای حاکمیت بپردازد.
بدیهی است که اعمال فشار و تحمیل رنج زندان به بهانه مخالفت با «حجاب اجباری» اعتباری برای «اسلام» برخاسته از «اخلاق نبوی» و «سیره علوی» به همراه ندارد که «امر به معروف و نهی از منکر» به حاکمان را فریضهای واجب بر میشمارد، حسب آموزه صریح «لا اکراه فی الدین» حتی اجبار در کلیت دین را روا نمیداند و به حکم آیه «کرمنا بنیآدم» صرفنظر از هرگونه تعلق نژادی، دینی و جنسیتی به کرامت مطلق بشر قائل است و همچنین، یادآوری میکند که تحمیل عقیده و ممانعت از آزادیهای اساسی و حقوق شهروندی وبرخورد سرکوبگرانه در قبال مواضع و دیدگاههای انتقادی و آگاهیبخش نسبت به عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، امتیازی اخلاقی و اجتماعی برای نظام سیاسی برآمده از انقلابی فراهم نمیآورد که مبتنی بر مطالبات راهبردی «آزادی» و «حاکمیت ملت» و «استقلال» و «عدالت» به پیروزی رسید و وعده میداد که: «در نظام جمهوری اسلامی ایران، حتی مارکسیستها در بیان عقاید آزادند.»
امضاکنندگان این متن، ضمن اعتراض به ادامه بازداشت خانم دکتر صدیقه وسمقی و اعلام نگرانی جدی نسبت به وضعیت سلامت ایشان، اعلام میدارند که به زندان افکندن دگراندیشان و منتقدان و مصلحان، افزون بر آن که خلاف حقوق بنیادین مندرج در فصل سوم قانون اساسی است، در راستای منافع ملی نیز قرار نداشته و پیامدی جز شیوع ناامیدی و سقوط فزاینده سرمایه اجتماعی ندارد. از این رو، با امید به فائق آمدن «عقلانیت» و «قانونگرایی» بر مصلحتاندیشیهای تنگنظرانه و محافظهکارانه و جناحی، خواستار آزادی فوری کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی و بهویژه سرکار خانم وسمقی بوده و هشدار میدهد که بیتوجهی یا سکوت دستگاه قضایی در این مورد، افزون بر آن که مغایر با اصول تفکیک قوا و استقلال قضایی ارزیابی میشود، خلاف رسالت بنیادین و فلسفه وجودی این نهاد است که قاعدتا باید متضمن اجرای قانون و امکانی برای دادخواهی مردم و پیگیر حقوق شهروندان باشد.
اسامی:
سیدهاشم آقاجری، رضا آقاخانی، ابوطالب آدینهوند، محمدصادق آخوندی، زهرا آقاخانی، امیر آریازند، محمّد آزادی، علیرضا آزادی، حمید آصفی، سیدیعقوب آلشفیعیفومنی، سیدعبدالمجید الهامی، محمدرضا آهنی، مژگان آورند، رضا آیلور، محمد ابراهیمزاده، هادی احتظاضی، آرش احدیمطلق، زینب احمدی، پیمان احمدی، محمدرضا احمدی، زهرا احمدینژاد، رامین اخلومدی، علیاکبر اخوه، مهران ارژنگ، حسین ارغوانی، محمد اسحققمی، رضا اسدی، حمیدامین اسماعیلی، مهدی اقبال، عباس اقبال، علیرضا اکبرزادگان، اعظم اکبرزاده، زهره امانی، الهه امیرانتظام، اکبر امینی ارمکی، یوسف انصاری، علی باباچاهی، مصطفی بادکوبهایهزاوهای، هاشم باروتی، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، محمود باقری، آرزو باهر، حسین بحیرایی، اکبر بدیعزادگان، مجتبی بدیعی، احترامالسادات براتیمنش، افسانه برزویی، فرشته بقایی، رویا بلوری، محمدحسین بنیاسدی، مهری بنیرضی، عماد بهاور، جلال بهرامی، حمید بهشتی، امیر بهمنی، بهنام بیات، صفا بیطرف، فاطمه بیگدلیآذری، مطهره پارسی، مسعود پدرام، پارسا پورغفارمغفرتی، جهانمیر پیشبین، علی تاجرنیا، محمدرضا تحویلداری، جعفر تقوی، علی تقیپور، مریم تموک، مجتبی تهرانی، فرهاد توانا، محمد توسلی، فرهاد توماج، محمد تیموری، حسین ثاقب، حسین جزایری، محمد جمادی، امین چالاکی، بهنام چگینی، رضا حاجی، یونس حاجیزاده، مهرداد حجّتی، مینا حدادی، طیبه حسنلو، محمدعلی حسننژاد، حبیب حسننژاد، محمد حسینی، سیدعلی حسینی، فرزین حقپرست، بهزاد حقپناه، جمشید حقگو، علی حکمت، عبدالکریم حکیمی، ابوالفضل حکیمی، حمیدرضا خادم، علیرضا خاشعیپور، محمد خاکساری، حوری خانپور، مژگان خانزاده، نگار خدادای، محمدرضا خداوردیزاده، گیتی خزاعی، شیرین خسروشاهی، محمود خطیبی، محمد خلیلی، محمّدحسین خوربک، ابراهیم خوشسیرت، بهرام خیری، محمد دادیزاده، اکبر دانش سرارودی، ناصر دانشفر، مصطفی دانشگر، محمّد داوری، سروش دباغ، رضا دبیر، معصومه دهقان، میلاد دهقانی، علی راد، محمدصادق ربانی، زهرا ربانی املشی، الهه رجایی، حسین رجایی، سهیلا رجایی، علیرضا رجایی، علیرضا رجبیان، محسن رحمانی، محترم رحمانی، زهرا رحیمی، احسان رزاقی، جلال رستمکلایی، یونس رستمی، مصطفی رستهمقدم، محمّد رضایی، احد رضایی، سهیل رضوانی، میرکریم رضویآقجه، حسین رفیعی، محمد رهروانی، حمید روزبان، تورج ریحانی، حمیده زارع، رقیه زارعپورحیدری، مهدی زمانی، مسعود زینالزاده، علیرضا ساریخانی، نرجس سالاری، ملیحه سبطی، حامد سحابی، نشاط سحابی، عیسی سحرخیز، حسین سربندی، میثم سعادت، محمدرضا سلطانی، رضا سیدزاده، مهدی سیف حسینی، بهروز شاهرخنیا، حامد شجاعی، احسان شریعتی، علی شریعتی، آرمین شریفی، حجت شریفی، هرمز شریفیان، مهدی شعبانیخلج، رفعت شهابی، پرویز شهپر، شادیه شهیدی، علی شیخالاسلامی، مجید شیعهعلی، فیروزه صابر، محمد صابر، سعید صاحبمحمدی، احمدرضا صادقی، هاشم صباغیان، سعید صحبتی، رضا صدر، آناستازیا صدرحاجی سیدجوادی، نیما صفار، مانی صفار، علی صفاردستگردی، کیوان صمیمی، محسن صنیعی، سایه صیدال، جلیل ضرابی، وحید ضیائی، ناصر طالبی، طاهره طالقانیعلایی، اصغر طاهری، فرید طاهری، علیاکبر طاهریقزوینی، سیدمحمد طباطبایی، علی طهماسبی، معصومه طوفانپور، امیر طیرانی، کریم عابدی، حمیدرضا عابدیان، محدثه عاطفی، محمدلطیف عباسپناه، فرهنگ عباسی، سیما عبدلی، علیرضا عبدی، سهراب عسگری، روئین عطوفت، اسماعیل علوی، طاهره علیزاده، محمود عمرانی، نورالدّین غروی، علیاصغر غروی، محمدرضا غفاری، نسرین غلامحسینزاده، فریده غیرت، منیژه فتحی، مهدی فخرزاده، غفار فرزدی، سعید فرمد، علی فریدیحیایی، مسعود فصیحی، حسین فلاح، شهیندخت قاسمی، ابوالفضل قدیانی، جعفر قدیمخانی، محمد قربانی، غلامحسین قرهخانی، خسرو قشقایی، ماهرو قشقایی، هوشنگ قلیپور، رحیم قمیشی، مصطفی قهرمانی، حسین کاشفی، حسن کاظمی، حسین کبیر، محمدرضا کدیور، حسین کربلایی، محمدحسین کروبی، جمیله کریمی، فؤاد کعبی، صدیقه کنعانی، پروین کهزادی، مهران کهنپورسیران، عباس کوچنژاد، ساجده کیانوشراد، محمد کیانوشراد، بهناز کیانی، رضا کیانی، على گرجی، ناصر گلآبادی، کتایون گلرخ، جعفر گلرخیان، محمدحسن گلرخیان، پریسا گنجی، جعفر گنجی، فاطمه گوارایی، حسین گودرزی، مسعود لدنی، فاطمه لطفی، احسان مالکیپور، زهرا مبلغ، حسین مجاهد، فخرالسادات محتشمیپور، زهره محققی، حمیدرضا محمدنژاد، محمد محمدی، فرزاد محمدی، سعید محمدی، مهدی محمودیان، سعید مدنی، عبدالله مرادی، ندا مرادی، مینو مرتاضی، علی مزروعی، رضا مسموعی، شکراله مسیحپور، اکرم مصباح، شبنمخان مصدق، امیرحسین مصلی، محمدجواد مظفر، مهدی مظفری، مهدی معتمدیمهر، مهری معمارپوری، علی معینی، علی ملکپور، اصغر ممبینی، سعیده منتظری، احمد منتظری، خسرو منصوریان، رامین مهرداد، علی مهرداد، ژیلا موحدشریعتپناهی، حمیده مولایی، على مؤمنى، عقیل مومنی، یاسر میردامادی، عبدالله ناصریطاهری، راضیه ناطق، محمد نانکلی، افسانه نجاتی، ابوالفضل نجفی، مهدی نصیری، سعید نعیمی، اکرم نقابی (زینالی)، مهدی نوربخش، حسن نورزاد، مرتضی نورمحمدی، اکبر نوری، محمدرضا نوری، حسین نوریزاده، ناصر نوریزاده، آرش نیلگون، محمّدامین هادوی، احمد هادوی، محمدهادى هادیزادهیزدى، احمد هاشمی، علیرضا هاشمی، حنظله هدایتی، علیرضا هندی، حسین وفاپور، فرشید یداللهیفارسی، حسن یوسفیاشکوری.
شبکه الجزیره گزارش داد فرزندان و نوههای اسماعیل هنیه، حازم، امیر، محمد هنیه و نوههایش امل، خالد و رزان پس از بمبباران اسرائیل در خودرویشان در کمپ ساحلی غزه، کشته شدند. آنها در حمله اسرائیل به خودرویشان در منطقه «الشاطی» غزه جان خود را از دست دادهاند.
اسماعیل هنیه رسیس دفتر سیاسی گروه حماس، روز چهارشنبه ۲۲ فروردین / ۱۰ آوریل در سخنانی تایید کرد که سه فرزند و سه نوهاش در حمله اسرائیل جان خود را از دست دادهاند.
هنیه در واکنش به کشتهشدن فرزندان و نوههایش از خداوند سپاسگزاری کرد! او گفت: «خداوند را به خاطر این افتخار که با شهادت سه پسر و چند نوهام نصیب ما کرد، سپاسگزارم. ما با این درد و خون برای مردم، آرمان و ملت خود امید، آینده و آزادی میآفرینیم.»
رهبر حماس تاکید کرد: «خون فرزندانم فداکاری در راه آزادی قدس و مسجد الاقصی است. ما تردید نخواهیم کرد، عقبنشینی نخواهیم کرد و به راه خود برای آزادسازی قدس و مسجد الاقصی ادامه خواهیم داد.»
اسرائیل هنوز اظهار نظری در این باره نکرده است. یک منبع اسرائیلی به روزنامه هاآرتص گفت بیم آن میرود که توافق با حماس برای آزادی گروگانها به دلیل کشته شدن فرزندان اسماعیل هنیه به خطر بیفتد.
سازمان حقوق بشر ایران همراه با هشتادویک سازمان و نهاد ایرانی و بینالمللی مدافع حقوق بشر با صدور بیانیهای، خواستار آن شدند که ادامهی همکاری «دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد» (UNODC) با جمهوری اسلامی ایران به توقف اعدامهای مربوط به مواد مخدر مشروط شود.
آنها از آغاز یک کارزار بینالمللی فراگیر در این باره خبر دادهاند.
در این بیانیه آمده است: «اگر هزینه این اعدامها را برای جمهوریاسلامی بالا نبریم، بیم آن میرود که در ماههای آینده صدها نفر به اتهامهای مرتبط با مواد مخدر اعدام شوند. ما از تمام نهادها و فعالان حقوقبشری و کنشگران سیاسی میخواهیم تا در یک کارزار جهانی ویژه برای توقف اعدامهای مرتبط به جرائم مواد مخدر شرکت کنند.»
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، با ذکر اینکه «در سال گذشته جمهوریاسلامی با هدف ارعاب جامعه و پیشگیری از اعتراض، دست کم ۴۷۱ نفر را با اتهامهای مرتبط به موادمخدر اعدام کرد بدون آنکه هزینهای برایش داشته باشد»، گفت: «هدف از این اقدام مشترک، حساس کردن بیشتر جامعهجهانی و افکار عمومی نسبت به اعدام متهمان موادمخدر در ایران و بالا بردن هزینه سیاسی این اعدامها برای حکومت است. اعدام بیش از یک نفر در روز به بهانه جرائم مرتبط با موادمخدر باید برای مردم و جامعه جهانی به امری تحملناپذیر تبدیل شود».
فراخوان به اقدام مشترک برای توقف اعدامهای مرتبط با مواد مخدر
اعدام یا قتل عمد حکومتی مهمترین ابزار جمهوریاسلامی برای هراسافکنی در جامعه و حفظ قدرت است. پس از آغاز خیزش «زن، زندگی، آزادی»، جمهوریاسلامی به اجرای احکام اعدام شتاب بیشتری داد و در سال ۲۰۲۳ دستکم ۸۳۴ نفر را اعدام کرد.
افرادی که به اتهامهای مرتبط با مواد مخدر بازداشت شدند، بیش از نیمی از اعدامهای سال ۲۰۲۳ را تشکیل میدهند. ۴۷۱ اعدام متهمان مواد مخدر هیچ هزینهای برای حکومت نداشته است.
این افراد اغلب متعلق به اقشار تهیدست و بهحاشیهراندهشدهی جامعهاند. آمار اعدام شهروندان مناطق اتنیکی، بهویژه کردها و بلوچها، به نسبت جمعیتشان در ایران، بسیار بالاست. در سال ۲۰۲۳ شهروندان بلوچ یکسوم اعدامهای مواد مخدر را تشکیل دادند.
متهمان جرائم مواد مخدر بدون دادرسی عادلانه و براساس اعترافات گرفتهشده زیر شکنجه توسط دادگاههای انقلاب به اعدام محکوم میشوند و اغلب دسترسی به وکیل انتخابی ندارند.
اعدام متهمان مواد مخدر واکنش درخور بینالمللی نداشته و اعدام روزانهی آنها با سکوت رسانهای همراه است. همین امر باعث شده تا جمهوریاسلامی نسبت به سه سال پیش با کمترین هزینه اعدامهای مرتبط با جرائم موادمخدر را ۱۸ برابر افزایش دهد.
از سوی دیگر «دفتر مقابله با موادمخدر و جرم سازمانملل متحد» که در زمینه مبارزه با قاچاق مواد مخدر با جمهوری اسلامی همکاری میکند، نه تنها هیچ واکنشی به افزایش شدید اعدامهای مرتبط با جرائم مواد مخدر نشان نداده است، بلکه در سال گذشته یک قرارداد جدید همکاری هم با جمهوریاسلامی امضا کرد. این همکاری علاوه بر مشروعیت دادن به اعدامهای حکومت، از طریق کمکهای مالی و تجهیزاتی منجر به اعدامهای بیشتر میشود.
اگر هزینه این اعدامها را برای جمهوریاسلامی بالا نبریم، بیم آن میرود که در ماههای آینده صدها نفر به اتهامهای مرتبط با مواد مخدر اعدام شوند. ما از تمام نهادها و فعالان حقوقبشری و کنشگران سیاسی میخواهیم تا در یک کارزار جهانی ویژه برای توقف اعدامهای مرتبط به جرائم مواد مخدر شرکت کنند.
هدف این کارزار انعکاس صدای بیصداترین قربانیان ماشین اعدام و ارعاب حکومت است. ما همچنین از «دفتر مقابله با موادمخدر و جرم سازمان ملل متحد» میخواهیم که هرگونه همکاری با جمهوریاسلامی را مشروط به توقف کامل اعدامهای مواد مخدر کند.
نهادهای امضاءکننده:
۱. سازمان حقوق بشر ایران
۲. کمیته بینالمللی علیه اعدام
۳. کارزار جهانی نه به اعدام در ایران
۴. ائتلاف جهانی علیه مجازات اعدام
۵. کانون مدافعان حقوق بشر (شیرین عبادی)
۶. باهم علیه مجازات اعدام
۷. سازمان بینالمللی کاهش آسیب
۸. جمعیت حقوق بشر کردستان- ژنو
۹. حال وش
۱۰. کمپین فعالین بلوچ
۱۱. شبکه حقوق بشر کردستان
۱۲. ششرنگ (شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایرانی)
۱۳. سازمان حقوق بشری کردپا
۱۴. سازمان حقوق بشر اهواز
۱۵. عدالت برای ایران
۱۶. مرکز اسناد حقوق بشر ایران
۱۷. نهاد حقوق بشر مردم آذربایجان در ایران- آهراز
۱۸. گروه حقوق بشر بلوچستان
۱۹. کمپین حقوق بشر ایران
۲۰. سازمان اتحاد برای ایران
۲۱. سازمان حقوق بشری ههنگاو
۲۲. سازمان حقوق بشری هانا
۲۳. رسانک
۲۴. همه حقوقبشر برای همه در ایران
۲۵. اتحاد برای پایاندادن به اعدامها در ایران
۲۶. بنیاد مرکز سانی (ایالات متحده آمریکا)
۲۷. به قابیل دست نزنید
۲۸. سازمان لغو مجازات اعدام در عراق
۲۹. گزینههای نجات لیبریا
۳۰. آکات بلژیک
۳۱. اتحادیه مسیحی برای پیشرفت و دفاع از حقوق بشر (جمهوری دموکراتیک کنگو)
۳۲. گروه پشتیبانی متقابل (گواتمالا)
۳۳. تمرکز بر مجازات اعدام (ایالات متحده آمریکا)
۳۴. جمعیت کلیدی و آسیبپذیر تانزانیا
۳۵. پروژه عدالت در مجازات اعدام (استرالیا)
۳۶. عدالت الئوس، دانشگاه موناش استرالیا
۳۷. آکات آلمان
۳۸. ائتلاف آلمان برای لغو مجازات اعدام
۳۹. انجمن فدرال پناهندگان ویتنامی در جمهوری فدرال آلمان
۴۰. کارگروه عدالت انتقالی (کره جنوبی)
۴۱. سازمان فرانسوی اومانیتی دیاسپو
۴۲. فدراسیون حقوق بشر ایتالیا
۴۳. سازمان سلام برای دموکراسی و حقوق بشر (حوزه خلیج فارس)
۴۴. آکات فرانسه
۴۵. کمیته آزادی زندانیان سیاسی
۴۶. انجمن پژوهشگران ایران
۴۷. جمعیت حقوق بشر آذربایجان - ارک
۴۸. کانون خاوران
۴۹. نیکا، شبکه ایرانیان خواهان آزادی و دموکراسی
۵۰. کمپین برای آزادی کارگران زندانی
۵۱. سازمان آلمانی زنان برای آزادی
۵۲. همبستگی با انقلاب مردم ایران- فرانکفورت و ماینز
۵۳. صدای ایرانیان- فرانکفورت
۵۴. برمش- صدای زنان بلوچستان
۵۵. انجمن بین المللی پزشکان و کادر درمان ایران (آیفا)
۵۶. انجمن اقدام برای حقوق بشر
۵۷. کانون سیمرغ کِبِک
۵۸. انسان آزاد (آلمان)
۵۹. کادر درمان برای دموکراسی و حقوق بشر- برلین
۶۰. بنیاد نهمران
۶۱. استقلال و برابری پایدار زنان
۶۲. اعدام کودکان را متوقف کنید
۶۳. سازمان هانای رۆژهەلات
۶۴. البرز- گروهی از حامیان خیزش زن-زندگی-آزادی (پاریس)
۶۵. فدراسیون کامیونیتیهای تَرامِلی
۶۶. سازمان هوار هلپ آلمان
۶۷. شبکه ایرانیان نروژ
۶۸. انجمن همبستگی برای ایران
۶۹. مینهسوتا برای ایران
۷۰. همه برای ایران (سوئیس)
۷۱. مرکز حقوق بشر زاگرس
۷۲. مرکز گزارشگران حقوق بشر کردستان
۷۳. فوروم همبستگی ایرانیان نروژ
۷۴. زن -زندگی-آزادی ملبورن
۷۵. فمینسیتا بن (فعالان ایرانی فلینتا در بن آلمان)
۷۶. کانون حامیان عدالت
۷۷. سازمان قدرت بینالمللی زنان
۷۸. مسیر همبستگی برای ایران (کِبِک کانادا)
۷۹. پزشکان داوطلب کردستان
۸۰. گروه رِو ایران
۸۱. زن زندگی آزادی دارمشتات
۸۲. گروه زنان کردستان ایران
رئیس جمهوری آمریکا در مصاحبهای با شبکه خبری یونیویژن که سهشنبه پخش شد، ضمن «اشتباه» خواندن رویکرد بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در جنگ غزه، خواستار آتشبس شد؛ اظهاراتی که برخی آن را تغییر موضع واشنگتن تعبیر کردهاند، اما کاخ سفید آن را رد میکند.
به گزارش شبکه خبری سیانان، جو بایدن در این مصاحبه گفته است: «من فکر میکنم کاری که او (نتانیاهو) انجام میدهد اشتباه است؛ من با رویکرد او موافق نیستم و گمان میکنم این یک افتضاح است که آن چند وسیله نقلیه را با پهپاد هدف قرار بدهند و منهدم کنند.»
این مصاحبه دو روز پس از حمله مرگبار ارتش اسرائیل به کاروان «آشپزخانه مرکزی جهانی» و یک روز پیش از تماس بایدن با نتانیاهو که طی آن تهدید کرد اگر اسرائیل تغییرات اساسی در رسیدگی به بحران انسانی غزه ایجاد نکند آمریکا حمایتش را از اسرائیل متوقف خواهد کرد، ضبط شده بود.
ساعاتی پس از این تماس رئیس جمهوری آمریکا با نخست وزیر اسرائیل بود که کابینه امنیتی بنیامین نتانیاهو مجموعهای از اقدامات را با هدف افزایش قابلتوجه کمکرسانی به غزه تصویب کرد.
اندکی بعد، نهاد هماهنگکننده فعالیتهای دولتی در سرزمینهای فلسطینی اعلام کرد ۴۱۹ کامیون حامل کمکهای بشردوستانه روز دوشنبه ۲۰ فروردین پس از بازرسی، وارد نوار غزه شدهاند.
ورود این تعداد کامیون در یک روز، بیشترین میزان ورود کمکهای بشردوستانه به نوار غزه از زمان آغاز جنگ اسرائیل و گروه شبهنظامی حماس مورد حمایت حکومت ایران در نیمه مهر ماه سال گذشته است.
رئیس جمهوری آمریکا در بخشی از مصاحبه با یونیویژن، با تاکید بر این که نباید هیچ بهانهای برای عدم ارسال کمکهای بشردوستانه به مردم غزه در کار باشد، گفت «آنچه من میخواهم این است که اسرائیلیها فقط خواستار آتشبس شوند و برای ۶ تا ۸ هفته آینده اجازه دسترسی کامل به غذا و دارو را بدهند.»
رسانهها این اظهارات را یکی از شدیدترین انتقادهای بایدن از رویکرد نتانیاهو در جنگ غزه و تغییر موضع اساسی واشنگتن میدانند.
با این حال، روزنامه تایمز اسرائیل در گزارشی در همین زمینه از قول یک مقام کاخ سفید نوشته است، بایدن به آتشبسی اشاره میکرد که دولت او در حال حاضر بر سر آن مذاکره میکند تا بهواسطه آن بتوان ۴۰ گروگان اسرائیلی اسیر حماس را ظرف شش تا هشت هفته آزاد کرد.
این مقام، که هویت او در گزارش مشخص نشده، همچنین تاکید کرد که «هیچ تغییری در موضع ما بهوجود نیامده است. رئیس جمهوری بر موضع دیرینه ما تاکید میکرد: این که خواهان یک آتشبس فوری بهمدت دستکم شش هفته هستیم، به عنوان بخشی از توافق گروگانها.»
بایدن در مصاحبه با یونیویژن درباره کمکرسانی گفت: «من با همه، از سعودیها گرفته تا اردنیها و مصریها صحبت کردهام، آنها آماده انتقال کمکها هستند و فکر میکنم هیچ بهانهای برای تامین نشدن نیازهای پزشکی و غذایی وجود ندارد؛ این مهم باید اکنون انجام شود.»
این مصاحبه هفته گذشته ضبط شده بود، پیش از آن که ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، پیشنهاد تازهای را برای تضمین آتشبس در جنگ غزه و تبادل گروگانهای اسرائیلی با زندانیان فلسطینی در پایان هفته به مذاکرهکنندگان در قاهره ارائه کند.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید روز سهشنبه گفت حماس هنوز پاسخی نداده و افزود، از نخست وزیر قطر که به عنوان میانجی در مذاکرات جاری عمل میکند خواستهام این گروه را برای پاسخ سریع به پیشنهادی که آزادی گروگانها را تضمین میکند، تحت فشار قرار دهد.
صدای آمریکا
خبرگزاریهای ایران از درگیری مأموران انتظامی با افراد گروه جیشالعدل در شهر «سیب و سوران» در استان سیستان و بلوچستان خبر دادهاند که در نتیجه آن دستکم پنج مأمور کشته شدند.
خبرگزاری دولتی ایرنا روز سهشنبه ۲۱ فروردین اعلام کرد در این درگیری علاوه بر کشته شدن ۵ مأمور انتظامی، عده دیگری از آنها نیز زخمی شدهاند و گروه جیشالعدل مسئولیت این حمله را برعهده گرفته است.
کانال تلگرامی کمپین فعالین بلوچ و حالوش نیز گزارش دادند پنج نیروی نظامی جمهوری اسلامی در تیراندازی افراد مسلح گروه جیشالعدل به «سه خودروی نظامی» در سیب و سوران کشته و سه تن دیگر مجروح شدند.
خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران، تعداد تلفات نیروهای انتظامی در این حمله را شش تن اعلام کرده است.
سیب و سوران از شمال با خاش، از شرق با سراوان و از جنوب شرقی با مرز پاکستان همسایه است.
کمپین فعالین بلوچ همچنین به نقل از یک منبع اعلام کرده که نیروهای جیشالعدل در این درگیری از «صداخفهکن» استفاده کردند و در زمان تیراندازی صدای گلوله شنیده نشده است.
جیش العدل با انتشار بیانیه ای مسئولیت این حمله را برعهده گرفته و مدعی شده است که «یک واحد عملیاتی اطلاعات به همراه نیروهای یگان ویژه» را هدف قرار داده است.
جیشالعدل، گروهی شبهنظامی و مخالف حکومت ایران است که از سوی دولت ایران و چندین دولت غربی از جمله آمریکا به عنوان سازمانی تروریستی شناخته میشود.
از ابتدای امسال، درگیریهای مسلحانه و حمله به اماکن نظامی و انتظامی باعث مرگ دهها تن شده است.
روز ۱۶ فروردین جیشاالعدل با حمله به چند نقطه از چابهار و راسک باعث کشته شدن ۱۶ نیروی نظامی شد.
خبرگزاریهای داخلی اعلام کردند دستکم ۱۸ نفر از افراد جیشالعدل در این درگیریها که بیش از ۱۴ ساعت ادامه داشت کشته شدند.
دو مأمور نیروی انتظامی نیز روز ۱۸ فروردین بر اثر حمله افراد ناشناس به پاسگاه سرجنگل در بخش «کورین» از توابع زاهدان جان خود را از دست دادند.
بر اساس اعلام منابع محلی محسن کمالی دوست، اسماعیل بزی الله ری، کاظم ملائی، حسین سردشتی بیرجندی و بهزاد بارانی در این حمله تروریستی جان خود را از دست دادند.
یکی از مجروحان بهعلت شدت جراحت جهت درمان به یکی از نزدیکترین بیمارستان منطقه اعزام و در حال مداواست.
رادیو فردا، خبرگزاری ایلنا
درپی اعلام «عفو» فعالان محیط زیست برای آزادی از زندان اوین، سپیده کاشانی و طاهر قدیریان نیز روز سهشنبه، ۲۱ فروردین آزاد شدند.
این خبر بعد از آن در شبکههای اجتماعی همراه با تصویری از آنها منتشر شد که یک روز پیشتر، دو تن دیگر از فعالان محیط زیست زندانی، یعنی نیلوفر بیانی و هومن جوکار نیز از زندان اوین آزاد شدند.
نیلوفر بیانی، سپیده کاشانی، هومن جوکار و طاهر قدیریان، فعالان محیط زیستی هستند که وکیل آنها روز یکشنبه خبر عفوشان را اعلام کرده بود.
این فعالان محیط زیست به همراه شمار دیگری از کنشگران این حوزه از جمله کاووس سیدامامی، مراد طاهباز و عبدالرضا کوهپایه از جمله همکاران مؤسسه «حیات وحش پارسیان» بودند که در زمستان سال ۱۳۹۶ بازداشت شدند.
پیش از این، عبدالرضا کوهپایه و سام رجبی و امیرحسین خالقی با پایان دوران محکومیت از زندان آزاد شدند. مراد طاهباز هم در مبادلهای سال گذشته از زندان آزاد شد.
کاووس سید امامی که تابعیت کانادا را هم داشت، چند روز پس از بازداشت، به طرزی مشکوک در زندان اوین جان خود را از دست داد و مدتی بعد سازمان اطلاعات سپاه پاسداران دیگر فعالان محیط زیست بازداشت شده را به «جاسوسی» و «همکاری با دول متخاصم» متهم کردند.
این فعالان محیط زیست در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی محاکمه شدند.
بر اساس حکم این شعبه که در بهمن سال ۱۳۹۸ به تأیید دادگاه تجدید نظر رسید، نیلوفر بیانی و مراد طاهباز هر کدام به تحمل ده سال حبس تعزیری، طاهر قدیریان و هومن جوکار هرکدام به تحمل هشت سال حبس تعزیری، امیرحسین خالقی، سام رجبی و سپیده کاشانی هر کدام به تحمل شش سال حبس تعزیری و عبدالرضا کوهپایه نیز به تحمل چهار سال حبس تعزیری محکوم شدند.
عیسی کلانتری، رئیس پیشین سازمان محیط زیست در سال ۱۳۹۹ اعلام کرد که وقتی برای پرونده فعالان محیط زیست اقدام کرد، به او گفتند «به شما ربطی ندارد و شما در کار ما دخالت نکنید».
آقای کلانتری در اظهارات جداگانهای تأکید کرده بود «هیچ مدرکی» دال بر جاسوسی این فعالان بازداشتشده محیط زیست وجود ندارد و به همین دلیل آنها باید آزاد شوند.
او با اشاره به بررسیهای کمیته چهارنفرهای که به دستور حسن روحانی برای پیگیری سرنوشت این بازداشتشدگان تشکیل شد و شامل وزیر دادگستری، وزیر کشور، معاون حقوق و وزیر اطلاعات بود، گفت که این هیئت به این نتیجه رسیده که «فعالان بازداشت شده باید آزاد شوند چون هیچ سندی برای اثبات تهمتهایی که به این افراد زده شده، وجود ندارد.»
وکلای خانواده کاووس سید امامی خواستار آن شدهاند که مشخص شود علت دقیق مرگ او در زندان کدام یک از موارد «خفگی، سکته یا مسمومیت دارویی» بوده است.
این مقام دولتی تأکید کرده بود که وزارت اطلاعات به این نتیجه رسیده که «هیچ مدرکی دال بر جاسوس بودن این افراد وجود ندارد.»
بااین وجود این فعالان محیطزیست سالهای بسیاری را در زندان گذراندند و قوه قضائیه جمهوری اسلامی نیز در حال حاضر برای آزادی آنها از واژه «عفو» علی خامنهای تأکید میکند.
نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی در طی سالهای زندان در نامههایی اعلام کردند که در دوره بازداشت تحت «شدیدترین شکنجههای روحی و روانی، تهدید به شکنجه فیزیکی و تهدیدهای جنسی» و «تهدید به مرگ» قرار گرفتهاند.
سپیده کاشانی در نامه خود نوشته بود که بازجویان این پرونده «ویدئوی جسد» کاووس سید امامی را برای شکنجه به او نشان دادهاند، و همسرش، هومن جوکار، را برای تهدید و شکنجه به پای چوبه دار ساختگی بردند.
رادیو فردا
به نوشته «ایلاف نیوز» مستقر در لندن، اگر حکومت ایران در پاسخ به حمله هفته گذشته در دمشق بطور مستقیم به اسرائیل حمله کند، اسرائیل با حمله به اهدافی در ایران تلافی خواهد کرد.
این گزارش با استناد به یک «مقام امنیتی غربی» که نامش فاش نشده، و «تایمز اسرائیل» آن را بازتاب داده ادعا میکند که اسرائیل در روزهای اخیر رزمایشهای نیروی هوایی را انجام داده است که شامل آمادهسازی برای هدف قرار دادن تأسیسات هستهای ایران و دیگر زیرساختهای کلیدی است.
هم دمشق و هم تهران اسرائیل را مسئول حمله روز دوشنبه گذشته میدانند که در آن هفت تن از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از جمله یک فرمانده ارشد سپاه قدس کشته شدند، اما اسرائیل در این مورد اظهار نظری نکرده است.
روز گذشته رسانه عربزبان «جاده ایران» به نقل از یک منبع دیپلماتیک عرب گزارش داده بود که حکومت ایران به آمریکا گفته در صورت برقراری آتشبس در غزه، از پاسخ دادن به حمله مرگبار اسرائیل علیه کنسولگری خود در دمشق خودداری خواهد کرد.
این رسانه روز یکشنبه گزارش داد منبع مزبور که نخواسته نامش فاش شود، روز جمعه گفت: «اگر آمریکا موفق به مهار وضعیت شود، موفقیت بزرگی برای دولت بایدن خواهد بود و میتوانیم بر مبنای آن کار کنیم.»
انتشار این خبر در «جاده ایران» در حالی است که به گزارش خبرگزاری ایلنا، روزنامه کویتی «الجریده» روز دوشنبه به نقل از یک منبع در وزارت امور خارجه حکومت ایران گزارش داد که آمریکا همچنان در تلاش است جمهوری اسلامی را از پاسخ به حمله هفته گذشته اسرائیل منصرف کند.
با این حال هماهنگکننده ارتباطات راهبردی کاخ سفید گزارش برخی از رسانههای ایران مبنی بر این که جمهوری اسلامی در پیامی به ایالات متحده، شرط عدم انجام حمله تلافیجویانه را منوط به برقراری آتش بس کرده است، رد کرد.
جان کربی روز دوشنبه ۲۰ فروردین در یک کنفرانس خبری تلفنی گفت: «من واقعا نظری در مورد گزارشی که ایران ادعا میکند، ندارم. از پاسخ دادن خودداری میکنم و صادقانه بگویم، اگر ایران خواهان آتشبس در غزه است، باید تمام راههای در اختیارش را برای اعمال فشار بر حماس برای پذیرش توافقی که روی میز است به کار گیرد.»
او ادامه داد: «اگر ایرانیها واقعا این را میخواهند، ما میخواهیم شاهد آغاز فشار آنها بر حماس باشیم. این بهترین نتیجه برای دستیابی به آتشبس است.»
او گفت: «ما خواهان آتشبسی هستیم که زنان، مجروحان، بیماران، و سالمندان را آزاد کند، و این واقعا تمرکز ما است. اگر آنها در مورد آتشبس صادق و جدی هستند باید از نفوذی که بر حماس دارند برای فشار آوردن جهت تحقق پاسخ مثبت به پیشنهاد روز میز استفاده کنند.»
این مقام ارشد رسانهای شورای امنیت ملی کاخ سفید در مورد تهدیدات از سوی مقامات جمهوری اسلامی در مورد تلافی تهاجم منتسب به اسرائیل به کنسولگری خود در دمشق گفت: «ایران تهدیدهای بسیار علنی علیه اسرائیل کرده است و یکی از مواردی که رئیسجمهوری آمریکا در تماس خود با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، گفت این بود که دولت اسرائیل میتواند بر پشتیبانی آمریکا برای هرگونه نیاز دفاع از خود در برابر تهدیدات مستقیم ایران علیه اسرائیل حساب کند.»
ساعاتی پیش هم دو منبع آگاه به اطلاعات امنیتی آمریکا به شبکه خبری سیانان گفتند که حمله [حکومت] ایران به اسرائیل احتمالاً توسط نیروهای نیابتی ایران در منطقه انجام میشود، نه به شکل مستقیم توسط ایران.
به گفته این منابع، تهران نسبت به تشدید درگیریها محتاط است و نمیخواهد بهانهای برای حمله مستقیم به ایران به آمریکا یا متحدانش بدهد.
ایالات متحده و متحدانش برای واکنش تلافیجویانه جمهوری اسلامی به حمله هفته گذشته اسرائیل به کنسولگری حکومت ایران در دمشق که منجر به کشته شدن چندین مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد، در منطقه آماده شدهاند.
از زمان حملات تروریستی حماس در ۷ اکتبر و حمله متعاقب اسرائیل به غزه، متحدان حکومت ایران خشونت را در سراسر منطقه افزایش دادهاند، در حالی که ایالات متحده حضور خود را در خاورمیانه افزایش داده است.
ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، اتحادیه اروپا، ژاپن، اسرائیل، و شمار دیگری از کشورها حماس را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار دادهاند.
صدای آمریکا
نیلوفر بیانی، هومن جوکار، دو تن از فعالان زیستمحیطی زندانی شامگاه دوشنبه بیستم فروردین ۱۴۰۳، از زندان اوین آزاد شد.
آزادی خانم بیانی، به دنبال عفو مناسبتی و از زندان اوین صورت گرفته است. هومن جوکار دیگر فعال محیط زیستی نیز ساعاتی پیش از نیلوفر بیانی آزاده شده بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، نیلوفر بیانی به همراه شماری از فعالان محیط زیست در زمستان سال ۹۶ بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند. آنها پس از مدتی توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی در پرونده موسوم به فعالان محیط زیست محاکمه و به احکام حبس محکوم شدند.
بر اساس حکم صادره، نیلوفر بیانی و مراد طاهباز هرکدام به تحمل ده سال حبس تعزیری، طاهر قدیریان و هومن جوکار هرکدام به تحمل هشت سال حبس تعزیری، امیرحسین خالقی، سام رجبی و سپیده کاشانی هر کدام به تحمل شش سال حبس تعزیری و عبدالرضا کوهپایه نیز به تحمل چهار سال حبس تعزیری محکوم شدند.
مورخ ۲۹ بهمن ۱۳۹۸، غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی سابق قوه قضاییه از صدور رای قطعی توسط دادگاه تجدید نظر برای هشت متهم پرونده فعالان محیط زیست خبر داده و در خصوص اتهامات مطروحه و احکام قطعی این شهروندان گفته بود: “مراد طاهباز و نیلوفر بیانی به اتهام همکاری با آمریکا به ده سال حبس و رد وجوه دریافتی از دولت امریکا محکوم شدهاند”.
وی افزود: “هومن جوکار و طاهر قدیریان به اتهام همکاری با دولت امریکا هر کدام به هشت سال حبس و سام رجبی و سپیده کاشان دوست (کاشانی) به اتهام همکاری با دولت امریکا هر کدام به شش سال حبس محکوم شدهاند”. سخنگوی قوه قضاییه تصریح کرد: “امیرحسین خالقی حمیدی به اتهام جاسوسی به ۶ سال حبس و عبدالرضا کوهپایه به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور به تحمل چهار سال حبس محکوم شدند”.
هرانا پیشتر در گزارشی مفصل به آخرین وضعیت این متهمین در زندان اوین پرداخته بود. در این گزارش اشاره شده بود که برخی از این متهمان از جمله یکی از زنان، به قصد اخذ اعترافات اجباری در ایام بازجویی مورد بدرفتاری و آزار جنسی قرار گرفته است.
شامگاه امروز همچنین آرش جوهری، فعال کارگری به صورت مشروط از زندان اوین آزاد شد. آزادی آقای جوهری پس از پذیرش درخواست آزادی مشروط او از زندان اوین صورت گرفته است.
هومن جوکار
یک مقام اتحادیه اروپا روز دوشنبه ۲۰ فروردین به بخش فارسی صدای آمریکا گفت حذف شرکت ابرآروان بر اساس «رایزنیها و ارزیابیهای محرمانه» ارگانهای شورای اروپا انجام شده است.
این مقام اروپایی که نخواست نامش فاش شود، به صدای آمریکا گفت رژیم تحریمهای اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران که در حال حاضر بیش از ۲۵۰ شخص و نهاد را شامل میشود، هر سال قابلتمدید است.
به گفته او، با در نظر گرفتن «اطلاعات موجود از جمله مشاهدههای ارائهشده توسط افراد و نهادهای تحت تحریم و همچنین رویه قضائی مربوطه» تحریمها تمدید، اصلاح، یا حذف میشوند و این مساله «استحکام قانونی تحریمهای اتحادیه اروپا را تقویت میکند.»
مقام مزبور در ادامه، مشخصا در پاسخ به پرسش بخش فارسی صدای آمریکا در ارتباط با چرایی و چگونگی حذف «ابرآروان» از فهرست نهادهای تحت تحریم اتحادیه اروپا گفت: «شورای اروپا در جدیدترین بازبینی خود تصمیم گرفت که تحریم ابرآروان را تمدید نکند.»
به گفته او، کشورهای عضو در مورد این که دلایل حفظ ابرآروان در فهرست نهادهای تحت تحریم دیگر وجود ندارد، به توافق رسیدند.
این مقام اتحادیه اروپا گفت این تصمیم «بر اساس رایزنیها و ارزیابیهای محرمانه در ارگانهای مربوطه شورا گرفته شده است.»
مقام مزبور اتحادیه اروپا پاسخی به دو پرسش دیگر بخش فارسی صدای آمریکا مبنی بر انتشار برخی گزارشها درباره «فشار سیاسی ابرآروان علیه برخی دولتهای اروپایی» و همچنین پیامدهای منفی احتمالی حذف شرکت مزبور از فهرست نهادهای تحت تحریم اروپا با توجه به فراخوانهای مکرر اتحادیه اروپا خطاب به جمهوری اسلامی جهت احترام به حق مردم ایران برای دسترسی آزاد و بدون محدودیت به جریان آزاد اطلاعات، پاسخی نداد.
نگرانی کارشناسان
حذف شرکت «ابرآروان» از فهرست سازمانهای تحت تحریم اتحادیه اروپا، موجب نگرانی برخی از کارشناسان و ناظران مسائل ایران شده است.
جیسون برادسکی، مدیر ارشد سیاستگذاری «اتحاد علیه ایران هستهای» در انتقاد از حذف شرکت ابرآروان از فهرست تحریمی اتحادیه اروپا بهرغم تداوم تحریم آمریکا علیه شرکت مزبور، این اقدام اتحادیه اروپا را موجب تضعیف «زیرساخت تحریمهای» آمریکا و اروپا دانست.
آقای برادسکی روز جمعه ۱۶ فروردین در مصاحبهای کتبی با بخش فارسی صدای آمریکا گفت این زیرساخت تحریمی زمانی موثرتر عمل میکند که هماهنگی میان این حوزههای قضایی وجود داشته باشد
به گفته او، اتحادیه اروپا دلیل اتخاذ این تصمیم را ارائه نکرده است.
در همین ارتباط، سعید قاسمینژاد، پژوهشگر ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها، روز جمعه در ارتباطی مکاتبهای با بخش فارسی صدای آمریکا گفت: «گزارش رسانهها از شکایت [شرکت ابرآروان] به دیوان [دادگستری اروپا] و فشار سیاسی [این شرکت] به کشورهای اروپایی صحبت میکند ولی درباره جزئیات آن گزارشهای بیشتری ارائه نمیکند.»
آقای برادسکی با اشاره به اینکه ایالات متحده آمریکا شرکت ابرآروان را به خاطر روابطش با «برخی از سرکوبگرترین نهادهای حکومتی» در ایران بهویژه وزارت اطلاعات و همچنین تصدی چند مدیر آن در این وزارتخانه تحریم کرده است، گفت: «اتحادیه اروپا به این نگرانیها رسیدگی نکرده و باید این کار را انجام دهد.»
آقای قاسمینژاد نیز با اشاره به تایید «نقش ابرآروان در سانسور اینترنت و ارتباط [آن] با نهادهای سرکوب» جمهوری اسلامی از سوی وزارت خزانهداری آمریکا گفت: « با استناد به گزارش خزانهداری میتوان گمانهزنی کرد که خروج ابرآروان از لیست تحریمهای اتحادیه اروپا میتواند به تداوم فعالیتهای پیشین این شرکت که مورد تاکید وزارت خزانهداری بوده است کمک کند.»
به گفته جیسون برادسکی، شواهدی وجود دارد که برخی شرکتهای آلمانی همچون «سافتکلاد جیامبیایچ» (Softqloud GmbH) شاخهای از ابرآروان هستند و این مساله موجب طرح پرسشهایی درباره دخالت احتمالی آلمان در این تصمیم اتحادیه اروپا و خطرات اجازه دادن به شرکتهایی همچون ابرآروان برای استفاده از خاک اروپا به منظور ممکنکردن سانسور اینترنت در ایران میشود.
بخش فارسی صدای آمریکا در ارتباط با چرایی و چگونگی حذف ابرآروان از فهرست نهادهای تحت تحریم اتحادیه اروپا، گزارشها مبنی بر فشار سیاسی این شرکت بر برخی کشورهای اروپایی، و تبعات منفی حذف شرکت مزبور از فهرست نهادهای تحت تحریم اتحادیه اروپا، از طریق ایمیل با شورای اروپا تماس گرفته و به محض دریافت پاسخ، آن را منتشر خواهد کرد.
پیشینه
اتحادیه اروپا در بروزرسانی سالانه افراد و نهادهای تحت تحریم خود، نام شرکت «ابرآروان» (آروانکلاد) را از فهرست تحریمشدگان حذف کرد.
در متن تصمیم اتحادیه اروپا که روز پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳ منتشر شد دلیل حذف نام شرکت ایرانی «ابر آروان» از این فهرست ذکر نشده است.
اتحادیه اروپا در ٢٣ آبان ۱۴۰۱ در واکنش به سرکوب خشونتآمیز معترضان به کشتهشدن مهسا (ژینا) امینی و نقش شرکت «ابرآروان» در سانسور اینترنت و جلوگیری از دسترسی ایرانیان به جریان آزاد اینترنت، این شرکت را تحریم کرده بود.
حدود هفت ماه پس از این اقدام اتحادیه اروپا، دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا روز جمعه ١٢ خرداد ۱۴۰٢، از تحریم شرکت فناوری ابر آروان، دو نفر از بنیانگذاران این شرکت، و یک شرکت وابسته به آن به دلیل مشارکت در تسهیل سانسور اینترنت در ایران خبر داد.
طبق بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا، «ابرآروان» شریک مهم وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران در توسعه «شبکه ملی اطلاعات» یا همان اینترنت ملی است که برای قطع دسترسی ایرانیان به اینترنت جهانی مورد استفاده قرار میگیرد.
بیانیه وزارت خزانهداری افزوده بود که «ابرآروان» نقش مهمی در توسعه « شبکه ملی اطلاعات» یا همان اینترنت ملی ایفا کرده و از جمله فعالیتهای این شرکت میتوان به مشارکت آن در کنترل و سانسور ترافیک دادهها و مسدود کردن برخی وبسایتها پیرو درخواست «کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه» اشاره کرد.
وزارت خزانهداری آمریکا در بیانیه خود یادآور شده بود که این شرکت ارتباط نزدیکی با نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی از جمله وزارت اطلاعات دارد و مسئولان کنونیاش از اعضای کنونی و پیشین وزارت اطلاعات هستند.
فرستاده ویژه ایالات متحده در امور ایران در آن زمان نیز تحریم ابرآروان را در راستای حمایت از دسترسی ایرانیان به اینترنت آزاد و بدون سانسور دانسته و ضمن یادآوری رابطه نزدیک این شرکت با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی عنوان کرده بود که مدیران ارشد آن از وابستگان کنونی یا پیشین این وزارتخانه هستند.
در شهریور همان سال، استرالیا و بریتانیا نیز شرکت ابرآروان را تحریم کردند. دولت بریتانیا در بیانیه خود از ابرآروان به عنوان مسئول ارائه فناوری مورد استفاده در سرکوب مردم ایران یاد کرده و افزوده بود ابرآروان یکی از شرکای کلیدی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات جمهوری اسلامی است و از توسعه اینترانت ملی به منظور قطع ارتباط مردم ایران با اینترنت جهانی حمایت میکند.
کشورهای غربی و در راس آنها ایالات متحده آمریکا، بهویژه پس از سرکوب خشونتبار اعتراضات به کشتهشدن مهسا (ژینا) امینی و محدودیتهای شدید وضعشده علیه دسترسی شهروندان ایرانی به جریان آزاد اطلاعات و اینترنت آزاد، بارها ضمن تاکید بر حمایت قاطع خود از این حق مسلم شهروندان ایرانی تصریح کردهاند که افراد و نهادهای ناقض آن را پاسخگو خواهند کرد.
صدای آمریکا
یک منبع نزدیک به حزبالله لبنان گفت فرمانده سپاهی که در حمله به پایتخت سوریه کشته شد، یکی از اعضای «شورای حزبالله»، نهاد تصمیمگیری این گروه مسلح لبنانی، بود. این خبر را «تایمز اسرائيل» در گزارشی با استفاده از یک گزارش خبرگزاری فرانسه روز دوشنبه منتشر کرد.
حمله هوایی ۱۳ فروردین نسبت داده شده به اسرائيل یک ساختمان را که جمهوری اسلامی میگوید بخش کنسولی سفارتش در دمشق بود با خاک یکسان کرد و هفت تن از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از جمله دو فرمانده مهم آن را که مسئول نیروی قدس در سوریه و لبنان بودند، کشت.
محمدرضا زاهدی، از فرماندهان ارشد نیروی قدس، بازوی عملیات خارجی سپاه بود.
این گزارش به نقل از منبعی که نامش به دلیل حساسیت موضوع منتشر نشده است میگوید زاهدی تنها عضو غیرلبنانی شورای هشت نفره حزبالله بود. رهبری این شورا را حسن نصرالله بر عهده دارد.
نصرالله پیشتر در یک سخنرانی گفته بود که حزبالله مدیون فرمانده کشته شده سپاه بوده است.
به گفته وزارت امورخارجه آمریکا، برآورد میشود که جمهوری اسلامی سالانه صدها میلیون دلار به این گروه میدهد.
ایالات متحده در اواخر دهه ۹۰ میلادی حزبالله لبنان را در فهرست سازمانهای تروریستی طبقهبندی کرد. وزارت خارجه ایالات متحده همچنین در سال ۱۳۸۹ حزب الله را به عنوان قدرتمندترین گروه تروریستی از نظر فنی در جهان و تهدید امنیتی برای ایالات متحده توصیف کرده بود.
یوآف گالانت، وزیر دفاع اسرائيل، سال گذشته گفت جمهوری اسلامی ۷۰۰ میلیون در سال به حزبالله میدهد.
مقامات جمهوری اسلامی تاکنون روشن نکردهاند که چه مقدار به حزبالله پول میدهند و این مبلغ را کدام بخش بودجه و به چه صورتی تامین میکنند.
معترضان در ایران بارها علیه حمایتهای مالی جمهوری اسلامی از حزبالله و گروههای فلسطینی شعار دادهاند و خواستار توجه توسعه در داخل ایران شدهاند.
مقامات حکومت ایران بارها تهدید کردهاند که به حمله اخیر منتسب به اسرائيل پاسخ دهند. اما برخی از حسابهای کاربری توئیتری که درگیریهای مختلف را رصد میکنند روز یکشنبه نوشتند که ظاهرا حکومت ایران از عملی کردن تهدید خود دست برداشته است و یا همه این مدت فقط «بلوف» میزده است.
با این حال روز دوشنبه علی فدوی، جانشین فرمانده سپاه، در سخنانی بار دیگر تهدیدات معمول را تکرار کرد و گفت «سپاه...به گونهای عمل میکند که دشمن از کرده خود پشیمان شود.» او توضیح بیشتری نداد.
حکومت ایران بارها پس از کشته شدن فرماندهان و دیگر اعضای سپاه از این نوع تهدیدات کرده است و گاهی حتی بدون این که روشن بگوید چه کاری کرده مدعی شده که کشته شدن نیروهای خود را پاسخ داده است.
صدای آمریکا
انتشار ویدیویی از جشن فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه الزهرای بوشهر واکنشهای زیادی را به دنبال داشته است و موج حمایت و تحسین کاربران از این دانشجویان همچنان ادامه دارد.
در این ویدیو که دانشگاه الزهرا گفته «بدون مجوز و اطلاع دانشگاه» منتشر شده است، چند دانشجو در لباس فارغالتحصیلی و مقنعه با ترانهای از عرفان طهماسبی رقص و شادی میکنند.
این ویدیو دیروز (۱۹ فروردین) منتشر و بارها در شبکههای اجتماعی بازنشر شد و توجه و استقبال کاربران بسیاری را جلب کرد.
همانروز زهرا حاجیانی، رئیس دانشکده معماری گفت که حراست دانشگاه الزهرا در حال بررسی موضوع است و «دانشجویی که این فیلم را تهیه کرده شناسایی شده و قرار است به همراه پدرش جوابگوی این کارش باشد.»
او گفته بود که دانشگاه درباره این «فعالیت غیرقانونی» پیگیری قضایی خواهد کرد.
دانشجویی که این ویدیو را منتشر کرده در صفحه اینستاگرامش گفت از او خواسته شده است ویدیو را از شبکههای اجتماعی پاک کند.
چند حقوقدان با اشاره به صحبتهای رئیس دانشکده درباره پیگیری قضائی، گفتهاند که این دانشجویان جرمی مرتکب نشدهاند که تحت پیگیری قضایی قرار بگیرند.
محسن برهانی، وکیل و حقوقدان در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که این ویدیو «بر اساس قانون مجازات اسلامی مشمول هیچ عنوان مجرمانهای نیست.»
او نوشت که شناخت «رفتار خلاف شئون دانشجویی» بر اساس عرف دانشجویی است نه حراست و کمیتههای انضباطی.
علی حسنابراهیمی، حقوقدان هم در ایکس نوشت: «با توجه به اصل بنیادی قانونی بودن جرم و مجازات و عدم مصداق فعل یا ترک فعل مجرمانه و همچنین اصل برائت و تفسیر مضیق دانشجویان دانشگاه الزهرا بوشهر مرتکب هیچ جرمی نشدهاند، پس رسیدگی قضایی قطعا منتفی است.»
آقای حسنابراهیمی نوشت: «صرفا در صورت اثبات تخلف نیز فقط کمیته انضباطی دانشگاه صلاحیت رسیدگی دارد.»
سیروس شهریاری، وکیل پایه یک دادگستری نوشت: «دختران دانشگاه الزهرا بوشهر هیچ جرمی مرتکب نشدهاند تا قابل پیگرد قضایی باشند. شادی به خاطر فراغت از یک مرحله تحصیلی، حق همه و موجب افتخار جامعه است. امید که صرف نظر از نتیجه مشخص قانونی، به احساسات اجتماعی احترام گذاشته شود و اصلا پای این بچهها به مراجع رسمی باز نشود.»
علاوه بر حقوقدانان، کاربران زیادی از دانشجویان دانشگاه بوشهر حمایت کردهاند.
خاطره معینی، از خانوادههای اعدامشدگان دهه ۶۰ در ایکس نوشت: «جشن و شادی مردم به ویژه زنان شجاع میهن که در هر گوشه ایران و به هر مناسبتی اجرا میشود، نشان میدهد که زن زندگی آزادی در رگهای جامعه گرم و پرتوان جاریست و رژیم نتوانسته و نمیتواند با کشتار معترضان، زندان، اعدام و هر سلاح دیگری، نبض پر تپش و زیبای آن را متوقف کند.»
این اولین باری نیست که ویدیوهای پربازدید از شادی، رقص و حتی ورزش کردن جوانان در شبکههای اجتماعی، با برخورد قهری روبهرو میشود.
حدود یک ماه پیش، پس از انتشار ویدیویی از جشن فارغالتحصیلی دانشجویان علوم ورزشی اصفهان که در آن شماری از دختران و پسران دانشجو دیده میشدند که حرکات ورزشی انجام میدادند، دانشگاه اعلام کرد که این برنامه بدون مجوز بوده است و «دانشجویان و برگزارکنندگان این برنامه پاسخگوی اقدامات خود در مرجع ذیصلاح دانشگاه خواهند بود.»
چند روز پیش هم پس از آن که آیسان نجات، مربی و کارشناس ورزشی ویدیو حرکات نمایشی خود در رشتههای ژیمناستیک و تکواندو را منتشر کرد و تحسین کاربران را برانگیخت، صفحه اینستاگرامش به دلیل «انتشار محتوای مجرمانه» مسدود شد.
بیبیسی فارسی
به دنبال عقبنشینی نیروهای اسرائیل از جنوب غزه، مقامات دفاعی این کشور تاکید داشتند که هدف از آن نه پایان دادن به جنگ، بلکه سازماندهی مجدد نیروها نامیدهاند.
ژنرال هرتسی هالوی، فرمانده ارتش اسرائیل، شامگاه یکشنبه ۱۹ فروردین گفت: «جنگ در غزه ادامه دارد و ما با پایان جنگ فاصله داریم.»
ساعاتی پیش از آن سخنگوی ارتش اسرائیل همزمان با آغاز هفتمین ماه جنگ این کشور با گروه افراطی حماس در نوار غزه گفته بود ارتش این کشور «تمام نیروهای زمینی خود را از جنوب غزه، غیر از یک تیپ مستقر در این منطقه، خارج کرده است».
در پی این اظهارات، گمانهزنیها درباره احتمال حمله اسرائیل به شهر رفح بالا گرفت، شهری در مرز مصر که پناهگاه ۱.۴ میلیون فلسطینی است و مقامات اسرائیلی آن را آخرین پایگاه گروه افراطی حماس نامیدهاند.
جان کربی، سخنگوی امنیت ملی کاخ سفید، روز یکشنبه بار دیگر مخالفت ایالات متحده با حمله اسرائیل به رفح را تکرار کرد و به شبکه تلویزیونی ای.بی.سی گفت که ایالات متحده معتقد است که عقبنشینی نسبی اسرائیل «در واقع فقط برای استراحت و تجدید قوا برای این نیروها است که چهار ماه در میدان جنگ حضور داشتهاند».
اما شبکه ۱۳ تلویزیون اسرائیل گزارش داد که این کشور در حال آماده شدن برای آغاز تخلیه رفح تا هفته بعد است و این روند امکان دارد که چندین ماه به طول بیانجامد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از منابع مطلع نظامی گزارش داد که «نیروی قابل توجهی» در غزه برای ادامه عملیات هدفمند از جمله در خان یونس، زادگاه یحیی سنوار، رهبر حماس، باقی مانده است.
بنیامین نتانیاهو که پیشتر تأکید کرده بود انهدام چهار گردان باقی مانده حماس در رفح «برای تضمین پیروزی» کشورش در این جنگ یک ضرورت است، در آغاز نشست کابینه خود در روز یکشنبه گفت: «ما مصمم هستیم جنگ را با پیروزی کامل به پایان برسانیم، تمام ربودهشدگان خود را بازگردانیم، نابودی حماس در کل نوار غزه از جمله در رفح را کامل و تضمین کنیم تا غزه دیگر تهدیدی برای اسرائیل نباشد.»
آقای نتانیاهو سپس عنوان کرد که برای جامعه بینالمللی روشن کرده که بدون بازگشت گروگانها آتشبسی در کار نخواهد بود و این حماس است که مانع از توافق شده است.
اسرائیل هفتههاست که بر حمله زمینی به رفح تاکید کرده، اما حمله نظامی به شهری که حدود ۱.۴ میلیون نفر را در خود جای داده ، زنگ خطر را در جهان به صدا درآورده است.
ایالات متحده که به عنوان اصلیترین متحد اسرائیل شناخته میشود از این کشور خواسته است تا یک طرح معتبر برای محافظت از غیرنظامیان در این باریکه ارائه کند.
در شش ماه گذشته ناامیدی فزایندهای در اسرائیل موج میزند؛ جایی که اعتراضات ضد دولتی افزایش یافته است و خشم نسبت به آنچه برخی آن را انفعال دولت برای کمک به آزادی حدود ۱۳۰ گروگان باقی مانده میدانند، افزایش یافته است.
رادیو فردا
پرویز بابایی (۱۳۱۱ - ۱۴۰۳) مترجم و عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران عصر روز هجدهم فروردینماه درگذشت.
او از آندست انسانهایی بود که تجسم خودساختگیاند، برآمدگان از اعماق که به اوج میرسند؛ چونان کارگری حروفچین که نویسنده و مترجمی کلامآفرین. آنچه او را در این راه همراه و یاور بود پشتکار، خستگیناپذیری و آرمانهای انسانی بود که تا واپسین دم حیات با خود داشت و آثار و اثرات آنها را چه در کوششهای اجتماعی و چه در کنشهای ادبیاش میتوان مشاهده کرد و نیز در پذیرش عضویت کانون نویسندگان ایران.
اگر اینیک را به سبب مخالفت تام و تمام با سانسور و دفاع از آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا برگزید، برابریخواهی چراغ راهنمای کنشهای اجتماعی و انتخاب آثار برای ترجمههایش بود: «تاریخ جهان» (کریس هارمن)، «اومانیسم و سوسیالیسم» (جورج نواک)، «پراگماتیسم در سنجش یا سوسیالیسم علمی» (جورج نواک)، «تاریخ عرب در قرون جدید» (ولادیمیر لوتسکی)، «زندگی و آثار رافائل»، «فرهنگ اصطلاحات فلسفه»، «گزیده نوشتههای کارل مارکس» (کارل مارکس)، «کانت و فلسفه معاصر» (لوسین گلدمن)، «دموکراسی و انقلاب» (جورج نواک) عنوانهای بخشی از تالیفها و ترجمههای او است.
پرویز بابایی که دیر زیست و نیک زیست، خود کتاب تاریخ شفاهی افتوخیزهای سیاسی و اجتماعی در ایران بود. او نیز مانند بسیاری از انسانهای آرمانخواه که در نظامهای استبدادی برای بهتر کردن جهان پا به میدان میگذارند و کیفر میبینند در زمان پهلوی بارها به زندان افتاد که اولین آن در نوجوانیاش بود.
در تمامی این سالها کتابهایش بارها گرفتار سانسور و حذف شد، با وجود این پرویز بابایی دمی از تلاش بازنایستاد و به آنچه باور داشت پشت نکرد.
حضورش در جلسات کانون نویسندگان ایران تا جایی که توش و توان بدن یاری کرد مستمر بود. بارها در مقام رئیس سنی، مجمع عمومی کانون را افتتاح کرد و به آن رسمیت بخشید. بیگمان جای او بهسادگی پر نمیشود.
کانون نویسندگان ایران درگذشت این یار و یاور دیرین خود را به خانواده و جامعه فرهنگی مستقل کشور تسلیت میگوید و در مراسم خاکسپاری او در کنار خانواده و دوستان او خواهد بود. یادش گرامی باد!
کانون نویسندگان ایران
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
بر اساس اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال، فشارهای امنیتی و قضایی بر ۶۵ زن زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین ادامه دارد. هشت تن از آنها از رسیدگی پزشکی محروم ماندهاند. هشت زن به صورت بلاتکلیف در اوین زندانیاند و سه تن دیگر به دلیل کهولت سن از مشکلات بسیاری رنج میبرند.
از میان این زنان زندانی، راحله راحمیپور با داشتن ۷۲ سال سن، مهوش شهریاری ثابت با ۷۱ سال سن و پروین میرآسان با ۶۷ سال سن در اوین زندانیاند و علاوه بر ابتلا به بیماریهای مختلف، به دلیل کهولت سن دچار مشکلات بسیاریاند.
بنابر اطلاع منابع ایراناینترنشنال، رضوانه احمد خانبیگی و نسیمه اسلامزهی، دو زن زندانی با وجود باردار بودن در اوین زندانیاند و در ماههای پیش رو فرزندان خود را در زندان به دنیا خواهند آورد.
شماری از زنان زندانی هم بارها به دلیل فعالیتهایشان در زندان از جمله تحصن اعتراضی، نوشتن نامه و امضای بیانیههای جمعی با محرومیتهایی همچون محرومیت از حق تماس تلفنی و ملاقات با خانواده مواجه شدهاند.
از میان این زندانیان نرگس محمدی از حق تماس تلفنی محروم است و برخی همچون گلرخ ایرایی با محدودیت تماس مواجه هستند.
تماس این زندانیان با فشار نهادهای امنیتی و قضایی از حق تماس با هفت شماره موجود در کارت تلفنشان به تماس با سه شماره محدود شده است.
صدیقه وسمقی نیز به دلیل سرپیچی از حجاب اجباری، از زمان بازداشت تاکنون از حق ملاقات هفتگی با خانواده محروم است.
بازداشت موقت و بلاتکلیفی
اطلاعات رسیده به ایران اینترنشنال نشان میدهد از میان زنان زندانی محبوس در بند زنان زندان اوین، هشت زندانی با قرار بازداشت موقت و بدون حکم قطعی در زندان به سر میبرند و برخی بیش از یک سال است زندانیاند.
نسیم سیمیاری غلامی، فرحناز نیکخو، شیرین سعیدی، پروین میرآسان، پخشان عزیزی، وریشه مرادی، نسیمه اسلامزهی و صدیقه وسمقی، زنانی هستند که به صورت بلاتکلیف در اوین زندانی هستند.
از میان این افراد، نسیم سیمیاری غلامی، پخشان عزیزی و وریشه مرادی با اتهاماتی از جمله بغی مواجه هستند که میتواند به صدور احکام سنگین برای آنها منجر شود.
پروین میرآسان در آبان ۱۴۰۱ همزمان با خیزش سراسری به دست نیروهای امنیتی بازداشت شده و با گذشت بیش از ۱۷ ماه همچنان به صورت بلاتکلیف زندانی است.
فرحناز نیکخو، زن زندانی ۵۰ ساله است که همزمان با خیزش انقلابی در آذرماه ۱۴۰۱ بازداشت شده و با گذشت نزدیک به ۱۷ ماه همچنان در زندان اوین بلاتکلیف است.
صدیقه وسمقی از ۲۶ اسفند در بند زنان زندان اوین زندانی شده و همچنان بلاتکلیف است.
شیرین سعیدی، روزنامهنگار در دیماه ۱۴۰۲ بازداشت شده و با گذشت بیش از سه ماه و نیم از زمان بازداشت، همچنان بدون برگزاری جلسه دادگاه و صدور حکم زندانی است.
نسیمه اسلامزهی هم در شهریور ۱۴۰۲ به همراه همسرش و دختر یکسالهشان به ظن عضویت در گروه داعش بازداشت شدهاند.
این زن ۴۰ ساله که در حال حاضر فرزند دومش را باردار است در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ پس از حدود شش ماه بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین به بند زنان این زندان منتقل شده و در بازجوییها به او گفتهاند فرزند اولش را به یک خانواده شیعه سپردهاند.
محرومیت از درمان
از میان ۶۵ زن زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان اوین، سمانه نوروز مرادی، راحله راحمیپور، پروین میرآسان، مهوش ثابت، نسرین خضری جوادی، ناهید تقوی، فرح نساجی و صدیقه وسمقی از رسیدگی مناسب پزشکی محروم هستند.
سمانه نوروز مرادی از بیماریهای لوپوس مفصلی، سرطان پیشرفته سینه و دیابت رنج میبرد.
راحله راحمیپور که حکم حبسش با وجود داشتن بیماری مغزی اجرا شده و در ایام تحمل حبس بارها به بهداری زندان منتقل شده و وضعیت مناسبی ندارد.
این زن زندانی حدود ۷۰ سال دارد و از رسیدگی پزشکی مناسب در زندان و اعزام به بیمارستان محروم مانده است.
پروین میرآسان هم چند بار سابقه سکته دارد و از بیماری پارکینسون رنج میبرد.
مهوش شهریاری ثابت، شهروند بهائی زندانی، نسرین خضری جوادی، فعال کارگری و ناهید تقوی، زندانی ۶۸ ساله ایرانی-آلمانی با وجود وضعیت نامناسب جسمی از رسیدگی پزشکی محروم ماندهاند.
این سه زن از بیماری حاد مفاصل و استخوان رنج میبرند و از میان آنها، ناهید تقوی و نسرین جوادی به صورت مرتب آمپولهای کورتن مصرف میکنند.
فرح نساجی بیش از ۶۰ سال سن دارد و از بیماریهای همچون آسم رنج میبرد.
صدیقه وسمقی، نویسنده، اسلامپژوه و از منتقدان حجاب اجباری، با وجود ضعف شدید بینایی و فشار مضاعفی که تحمل میکند، همچنان در زندان اوین به سر میبرد.
ایراناینترنشنال، روز سهشنبه ۱۴ فروردین در گزارشی خبر داد که این زن زندانی به صورت اورژانسی به بیمارستانی در تهران منتقل شد.
در این گزارش آمده بود مسوولان زندان پس از بالا رفتن ضربان قلب و فشار خون وسمقی و وخیم شدن وضعیت او، این زندانی عقیدتی-سیاسی را به بیمارستان اعزام کردند.
برخی دیگر از زنان زندانی همچون نرگس محمدی با وجود نیاز مبرم به درمان و رسیدگی پزشکی مناسب همچنان در اوین زندانی هستند.
در سالهای گذشته گزارشهای بسیاری درباره عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان سیاسی در ایران و زیر پا گذاشتن حق دسترسی آنان به درمان مناسب از سوی مسوولان زندانها منتشر شده است.
طی این سالها زندانیان سیاسی زیادی در زندان جان خود را از دست دادند اما جمهوری اسلامی هیچ مسوولیتی در قبال مرگ آنها که به دلیل فشار، شکنجه و ارائه ندادن خدمات پزشکی بود، نپذیرفت.
تحمل حبس برای عقیده و اعتراض به وضع موجود
سپیده کشاورز، مهوش عدالتی، شادی شهیدزاده، فریبا کمالآبادی و مهوش شهریاری ثابت از شهروندانی هستند که به دلیل بهائی بودن زندانی شدهاند و ایام حبس خود را در اوین میگذرانند.
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح ۲۰۲۳ یکی دیگر از زنان زندانی در بن زنان اوین است.
او آخرین بار در آبان ۱۴۰۰ بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در پروندههای مختلف مجموعا به ۱۲ سال و سه ماه زندان، ۱۵۴ ضربه شلاق، چهار ماه رفتگری و نظافت خیابانها، دو سال ممنوع الخروجی، دو سال منع استفاده از تلفن هوشمند، دو فقره جزای نقدی، محرومیتهای اجتماعی و سیاسی و تبعید محکوم شده است.
گلرخ ایرایی، سارینا جهانی، کبری بیکی، سحر مختاری، هستی امیری و فائزه هاشمی تعدادی از زندانیانی هستند که به دلیل حضور در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ و اعتراض به سرکوب مردم در جریان اعتراضات زندانی شدهاند.
معصومه (اکرم) اکبری به دلیل شرکت در اعتراضات سال ۱۳۹۷ زندانی شده و برخی دیگر همچون سعیده (سمیرا) سعیدی و لیان درویش به دلیل فعالیت در فضای مجازی به حبس محکوم شدهاند.
مرضیه جانیپور، معلم بازنشسته به اتهام عضویت در یکی از گروههای عرفان و ادیان نوظهور و ندا فتوحی و مولود حسیندوست به دلیل عضویت در گروه عرفان حلقه زندانی شدهاند.
سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی از فعالین محیط زیست زندانی هستند و مینا خواجوی و لاله ساعتی به دلیل مسیحی بودن زندانی هستند.
فروغ تقیپور، طاهره (فرشته) نوری، شیوا اسماعیلی، پروین میرآسان، سودابه فخارزاده، مرضیه فارسی، زهرا صفایی، آذر کوروندی، زینب همرنگ، الهه فولادی، نسرین روشن، ریحانه انصارینژاد، آنیشا اسداللهی، سها مرتضایی، نسرین خضری جوادی، سپیده قلیان، سروناز احمدی، ناهید خداجو، سمانه اصغری، سکینه پروانه، مریم یحیوی، مریم حاجحسینی و ویدا ربانی، روزنامهنگار با اتهامات سیاسی بازداشت و زندانی شدهاند.
محبوبه رضایی، نرگس منصوری، سمانه نوروز مرادی، رضوانه احمد خانبیگی، مهناز طراح، سمیرا نجاتیان، شکیلا منفرد و زهره سرو دیگر زندانیان سیاسی هستند.
یاسمن صبوحی یکی دیگر از زندانیان محبوس در بند زنان اوین است و اطلاعاتی درباره اتهاماتی به محکومیت او منجر شده در دست نیست.
حکم بهاره هدایت که به دلیل شرکت در تجمع اعتراض به سرنگونی پرواز اوکراین به حبس محکوم شده و به مرخصی اعزام شده بود، اجرای ادامه حکمش تا ۲۲ فروردین به تعویق افتاده است.
ایران اینترنشنال
شادی مکی / روزنامه هممیهن
بررسی میدانی «هممیهن» از چندین محله تهران، از فقیرتر شدن مردم برای تهیه مواد خوراکی و غذایی با توجه به گرانیها حکایت دارد
خردادماه سال گذشته مسعود ستایشی، سخنگوی قوهقضائیه خبر از افزایش میزان سرقتها داده بود، همان زمان مرکز آمار ایران هم گزارش داد که میزان سرقت سیر صعودی داشته بهطوریکه سرقت بعد از مصرف موادمخدر، دومین جرم عمده در کشور است. فارغ از جزئیات این سرقتها، اما برخی آمارها نیز حکایت از این دارند که میزان سرقت در پنج سال گذشته ۴ برابر شده است. در مقابل، قیمت کالاها هم افزایش قابلتوجهی داشته است. گزارشهای مرکز آمار در سال گذشته حاکی از آن بوده که «در گروه گوشت قرمز، سفید و فرآوردههای آنها با ۸۵/۵ درصد، ماهیها و صدفداران با ۶۷/۴ درصد، چای، قهوه، کاکائو، نوشابه و آبمیوه با ۴۶/۳ درصد و میوه و خشکبار با ۴۴/۸ درصد در شهریورماه ۱۴۰۲ نسبت به ماه مشابه سال قبل از آن، بیشترین افزایش قیمت را داشتند.»
وضعیتی که قطعاً امسال وخیمتر میشود. حالا در این شرایط، خبرنگار هممیهن سراغ فروشگاهها و سوپرمارکتهای مواد غذایی در مناطق مختلف تهران رفته؛ محلههای بلوار فردوس، اتابک خاوران، وحدت اسلامی، محدوده خیابان وصال، مطهری، دستغیب، میوه و ترهبار جلال آلاحمد، منطقه آسیاب بادی در کرج و... مغازهداران از شرایطی که بهدلیل افزایش قیمتها ایجاد شده، میگویند و اینکه بالا رفتن قیمتها، چطور منجر شده تا برخی از مشتریان، ناتوان از خرید برخی مواد خوراکی و غذایی، دست به سرقتهای خرد بزنند.
افزایش فقر و سرقت
صاحب یک سوپرمارکت که ۳۰ سال است در محله دستغیب تهران فعالیت میکند، درباره سرقت مواد خوراکی از مغازهاش توضیحهایی به هممیهن میدهد. او میگوید: «سرقت همیشه هست اما هرقدر فقر بیشتر و دست مردم خالیتر شود، دزدی هم بیشتر میشود. گاهی سرقتها را نمیبینیم اما بسیاری را هم به چشم میبینیم.» به گفته او، این دزدیها را افراد مختلفی انجام میدهند؛ بچه تا بزرگسال یا حتی افرادی که از ظاهرشان هم نمیتوان متوجه شد اهل چنین کاری باشند: «گاهی اوقات خودمان هم متوجه نمیشویم، اما دیگر مشتریان به ما خبر میدهند که فلانی مشغول سرقت است.»
این مغازهدار میگوید که برای جلوگیری از سرقت، اجناس گران و اساسیتر را در قفسههای پشت سرش قرار میدهد تا مشتری هم به آن دسترسی نداشته باشد: «مغازهام دوربین مداربسته دارد اما باز هم همیشه امکان شناسایی دزد در لحظه ممکن نیست. دزدی را هم معمولاً غریبهها و رهگذرها انجام میدهند. بیشتر اقلامی که جلوی دست مشتری است و میتوانند با استفاده از شلوغی مغازه، سرقت کنند مانند تنقلات، نان یا موادی که در یخچال هست. بهجز دزدی اما گدایی هم بهنظرم بیشتر شده است، نه اینکه پول بخواهند، بلکه درخواست مواد غذایی میکنند. از سال گذشته تعداد دزدیها و متکدیان بیشتر شده است.»
آنطور که این مغازهدار میگوید هم میزان درخواست جنس نسیه به شدت افزایش داشته، هم بازپرداخت نسیهها کمتر شده است: «بسیاری از مشتریانم که نسیه میگیرند حقوقبگیرند، اما توان بازپرداخت آن را ندارند و منتظر میمانند تا یارانه به حسابشان واریز شود و آن زمان بدهی خود را صاف میکنند. اصلاً قدرت خرید مردم کمتر شده و بالطبع فروش ما هم کمتر شده است.»
برخی دزدان گرسنهاند
«سرقت از مغازهام در سه، چهار سال گذشته خیلی بیشتر شده»؛ این را حمیدرضا، صاحب یکی از سوپرمارکتهای منطقه بلوار فردوس میگوید و ادامه میدهد: «البته این موضوع تازگی ندارد و معمولاً افراد کمسن و سالی هستند که از این کارها انجام میدهند اما این روزها دزدها سن و سال مشخصی ندارند و برخی هم بهدلیل همین گرانی و فقر دزدی میکنند مثلاً ماه پیش مچ یک پیرمرد را درحالیکه قصد سرقت داشت، گرفتم اما وقتی با او صحبت کردم متوجه شدم که واقعاً گرسنه است»
او میگوید که باتوجه به گرانی و افزایش سرقتها، تنها راهکار در مراقبت بیشتر از اجناس است: «یکی از شاگردها وظیفهاش این است که مراقب اجناس و مشتریها باشد و اصلاً برای همین کار حقوق میگیرد. تا حدی که امکان دارد هم اقلام را از دسترس خارج کردهام.»
حمیدرضا ادامه میدهد: «راست میگویند که شکم گرسنه دین و ایمان ندارد. بسیاری از افرادی که دست به دزدی میزنند برای تفریح این کار را انجام نمیدهند. مثلاً یکبار خانمی را شناسایی کردیم که تخممرغ دزدیده بود. بعد متوجه شدیم که مسئولیت ۳ فرزند را برعهده دارد و همسرش را از دست داده است. به مسجد محله شرایطش را اطلاع دادیم، گفتند، باید بهزیستی و کمیته امداد این خانواده را تحت پوشش قرار دهند. سوال من از دولت این است که وظیفهاش در برابر مردم چیست؟»
افزایش نسیه
۴۰ سالی میشود که «جعفر» در محله وحدت اسلامی تهران، سوپرمارکت کوچکی را اداره میکند. یکی از پدیدههای عادی در کسبوکار او دزدی است؛ رفتاری که در گذشته بیشتر توسط کارتنخوابها انجام میشد: «این روزها افرادی با ظاهر موجه هم دست به دزدی میزنند. مثلاً چندوقت پیش خانمی مواد غذایی را پنهانی از یخچال برداشت، در کیف گذاشت و رفت؛ کالباس، شنیسل و... بود. آن لحظه بهدلیل شلوغی مغازه متوجه نشدیم، بعداً که دوربینها را چک کردیم، متوجه قضیه شدیم. کلاً در ۳ سال اخیر دزدی از مغازهام بیشتر شده است.»
او میگوید، باتوجه به اینکه مغازهاش در محل گذر واقع شده و مسافر هم در این منطقه زیاد تردد میکند، معمولاً بیشتر از مغازههای محلی، مورد سرقت قرار میگیرد: «در این دو، سه سال اخیر که قیمتها افزایش داشته و قدرت خرید مردم کمتر شده، میزان دزدیها هم بیشتر شده است و من این مسئله را لمس میکنم. لوازم دمدست مثل کیک و کلوچه بیشتر دزدیده میشود، درواقع خوراکیهایی که خاصیت سیرکنندگی دارند. اما کالاهای اساسی مثل برنج و روغن را در قفسه پشت سرم چیدهام که دمدست نباشند. قطعاً اگر این لوازم را هم دمدست بگذارم، میبرند.»
این مغازهدار تاکید میکند که تقاضا برای خرید نسیه، نسبت به سالهای گذشته بیشتر شده، اما تنها به افراد محدودی پاسخ مثبت داده میشود که آشنا و مورداعتماد هستند.
نسیه را هم نمیتوانند پس دهند
«علی» هم صاحب یکی از سوپرمارکتهای محله اتابک خاوران است که از دزدی مواد خوراکی از مغازهاش گلایه دارد، اما به مردم هم حق میدهد: «وقتی سادهترین اقلام خوراکی مانند چیپس بهشدت گران شدهاند و توان خرید مردم هم کمتر شده، دزدی هم رخ میدهد. براساس مشاهداتم میگویم که دزدی مواد غذایی دمدست و کوچک از مغازه من بیشتر شده است، اما کالاهایی مانند برنج را نمیتوانند سرقت کنند؛ چون در دسترس نیست و حجم آن هم بزرگ است. دزدی آنقدر بود که ناچار شدیم تعداد دوربینهایمان را بیشتر کنیم و مراقب مشتری هم هستیم. حتی گاهی شاهد بودهام فردی که میشناسم، جنسی را پنهانی برده است و من ناچار به تذکر شدهام.»
علی تاکید میکند که ماهانه یکونیم تا ۲ میلیون تومان را بهعنوان خسارت احتمالی در حساب و کتابهایشان برآورد میکنند: «نسیه گرفتن هم رو به افزایش است بهویژه از عید به بعد بسیار بیشتر شده. برخی هم ماههاست توان بازپرداخت هزینه اجناس نسیه را نداشتهاند و ما هم چارهای جز درک مردم نداریم. البته شرایط فروش ما هم بدتر شده است و حتی فروش ما شبهای عید امسال نسبت به زمان مشابه در سالهای گذشته، کمتر بود این درحالیاست که محله ما قدیمی و پرجمعیت است.»
زیان مغازهداران
هایپرمارکتی در خیابان مطهری هم از خسارت ماهانه ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان بابت دزدی اجناسش گلایه دارد، بهویژه که اجناس هایپرمارکت، همگی در دسترس مشتری قرار دارند: «حتی برنج را هم بهراحتی بهویژه در ساعت شلوغ میدزدند، حتی گاهی آب یا نوشابه را میخورند و بدون پرداخت پول میروند. گاهی فرد جنس را برمیدارد و مبلغ را کارت به کارت میکند اما در واقع یا مبلغی واریز نکرده یا بسیار کمتر از قیمت جنس به حساب واریز کرده است. از بابت شرایط شکایت هم کردیم اما کاری از پیش نبردیم. حالا کار به جایی رسیده که به همه افرادی که وارد مغازه میشوند به چشم دزد نگاه میکنیم و مراقبیم که دست به سرقت نزنند.»
او تاکید میکند که در ۲سال اخیر دزدیها بیشتر شده است و هرقدر هم اجناس گرانتر میشود، تعداد دزدیها افزایش مییابد: «در اطراف ما بیشتر ادارات و شرکتها هستند، کارمندان میآیند و نسیه میگیرند اما گاهی تا ماهها توان تسویه حسابشان را ندارند.»
دزدی مواد غذایی برای فروش
«محمد» هم ۱۰سالی است که در منطقه وصال تهران سوپرمارکت دارد و از روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان سرقت کالاهایش میگوید: «البته این مبلغ مواردی است که متوجه میشویم؛ آنها که متوجه نمیشویم بسیار بیشتر هستند. کالاهای اساسی را در قفسههای پشت سر گذاشتهام و بههمیندلیل سرقت نمیشوند اما خوراکیهایی که دمدست هستند بهراحتی سرقت میشوند. سارقان هم قابل شناسایی نیستند. برخی سارقان آنقدر ظاهر موجهی دارند که رویمان نمیشود از آنها سوال کنیم. اگر حواست را جمع نکنی، ظرف دو روز، مغازهات خالی میشود.»
او ادامه میدهد: «در یکی، دو سال اخیر که همهچیز گرانتر شده، دزدی هم بیشتر شده، اصلاً خود ما هم میخواهیم دزدی کنیم. برای مردم چارهای جز دزدی نگذاشتهاند. برخی هم از یک مغازه دزدی میکنند و با قیمت ارزانتر، در مغازه دیگر میفروشند. گاهی هم بچهها به بزرگترها التماس میکنند که برایشان خوراکی بخرند و بعد همان خوراکی را به مغازه دیگر میفروشند. حتی اقلام دزدی هم برای فروش برای ما میآورند اما نمیخریم. تقاضای نسیه هم بهشدت زیاد شده که قبول نمیکنیم.»
برنج و روغن دزدی
«دزدی توسط بچهها را بیشتر مشاهده میکنم، در گذشته شرایط به این شکل نبود.» اینها را مجتبی میگوید که ۲۶ سال است سوپرمارکتاش را در منطقه آسیاب برجی کرج اداره میکند؛ منطقهای که بیشتر ساکنان آن از نظر درآمدی، متوسط به پایین هستند: «در گذشته اصلاً اینطور نبود. دختر دانشآموز چیپس را زیر لباسش قایم کرد و وقتی به او تذکر دادم، انکار کرد، بچه خجالت کشید و رفت. خانوادهها شرایط مالی خوبی ندارند و نمیتوانند هزینهها را تامین کنند و این مسائل هم رخ میدهد. بچهها بیشتر تنقلات میبرند، اما بزرگترها اقلامی که مایحتاج زندگی است را میبرند. چندماه پیش آخر شب فردی به اسم خرید آمد، زمانی که داشتم قیمت اجناس را حساب میکردم، پولی را که روی میز گذاشته بودم، دزدید. برخی هم اجناس گران مانند برنج و روغن را میگیرند و در ماشین میگذارند و به بهانه اینکه کارتشان نمیکشد، میروند.»
او میگوید که برآوردی از خسارات ناشی از سرقتها ندارد اما تعداد سرقتها از سال گذشته بیشتر شده است. مثلاً بسیاری از افراد بعد از ایجاد آشنایی، جنس نسیه میخرند، سر موعد هم بهای آن را نمیپردازند و بعد از آن هم سروکلهشان در مغازه پیدا نمیشود.
تقاضا برای میوههای پلاسیده
ماجرای سرقت از غرفههای میدان میوه و ترهبار جلال آلاحمد (قزلقلعه) هم تأملبرانگیز است. مسئول یکی از غرفههای میوه و ترهبار از تعدد دزدیها گلایه میکند: «میزان دزدیها روزبهروز بیشتر میشود. ۷ماه است که اینجا غرفه داریم، روزهای اول دزدیها کم بود اما در ماههای اخیر روزی ۱۲-۱۰نفر را گرفتیم. برخی هم دزدی میکنند، اما نمیتوانیم بگیریمشان.»
او میگوید: «اینجا دزدی راحت است، مثلاً چند جنس مختلف میخرند، زمان پرداخت قیمت اجناس که میشود، کیسه چند تا از کالاها را روی زمین میگذارند و قیمت یکی، دو کالا را حساب میکنند.»
او میگوید که میدان ترهبار قزلقلعه و میدان ترهبار آزادگان تهرانپارس، بیشترین دزدی را دارند. یکی دیگر از غرفهداران هم که ۱۲ سال است در میدان ترهبار قزلقلعه کار میکند، میگوید دزدی همیشه بوده اما در یکی،دو سال اخیر دزدیها خیلی بیشتر شده است: «میوههای درجه دو، سه را که جدا میگذاریم و آخر شب رایگان توزیع میکنیم، هر روز خواستار بیشتری پیدا میکنند.»
غرفهدار دیگری هم با تایید وجود تعدد سرقت در این بازار میگوید: «گاهی پیش آمده که فرد را سه چهار بار بابت دزدی گرفتهایم، اما باز هم برای سرقت به بازار میآید. البته بعضی هم بهدلیل فقر دزدی نمیکنند، مثلاً یکبار پیرمردی را حین سرقت گرفتم، اما گفت بیماری دزدی دارد. یکبار هم فردی را گرفتیم که خودرویش بیامدبلیو بود. تازگیها درخواست برای میوههای درجه دو، سه ـ که رایگان به مردم میدهیم ـ بیشتر شده است.»
۴/۵میلیون تومان خسارت ماهانه دزدیها
مسئول یکی از مغازههای فروش آشامیدنی قزلقلعه میگوید: «اینجا دزدی زیاد بود اما در این یکی، دو سال اخیر دزدیها بیشتر شده است. نمیتوانم بگویم چه کالایی را بیشتر میبرند، هرچه به دستشان برسد، میبرند.»
برآوردی از خسارات وارده ندارد و اضافه میکند که آنقدر میزان دزدیها زیاد است که گاهی متوجه آن هم نمیشوند: «برخی افراد پنجشنبهها و جمعهها که بازار شلوغ است، تنها برای دزدی میآیند.»
این را مغازهداری میگوید که فروشنده کالاهای اساسی مانند برنج و روغن است و از ترس سارقان، شیشههای روغنی را که در ورودی مغازه گذاشته با چسب به هم چسابنده است: «در ۴ ماهه اخیر، از من ۴/۵میلیون تومان سرقت شده است. سالانه هم ۱۲-۱۰ میلیون تومان خسارت میدهیم. هرچقدر هم جلوتر میرویم، دزدیها بیشتر میشود. قبلاً دزدیها خیلی کم بود اما در یکی، دو سال اخیر خیلی بیشتر شده. حتی گاهی دیدهایم که یک فرد چرخ دستی پر از بار مشتری را با استفاده از شلوغی مغازه برده است و بهجای آن، چرخ خالی خودش را گذاشته است.»
او میگوید که تعداد درخواست برای جنس رایگان از سوی مردمی که توان خرید ندارند، در طول روز بسیار زیاد است که پاسخ به آنها از توان خارج است. فروشنده یکی دیگر از غرفههای فروش کالای اساسی هم به افزایش دزدیها در ۳سال اخیر اشاره میکند: «درحالحاضر نوع چیدمان اجناسمان را تغییر دادهایم و تعداد دوربینهایمان را هم اضافه کردهایم تا دزدیها به حداقل برسد. وقتی غرفه شلوغ میشود، نمیتوانیم مراقب همه باشیم. مثلاً یکبار پیرمردی از همین دمدر، یک کیسه برنج را برداشت و برد. در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ دزدی کمتر بود، اما در حالحاضر دزدیها خیلی بیشتر شده است. برای بعضی هم دزدی روال شده و گاهی دوربینها نشان میدهد که یکنفر بارها دزدی کرده است.»
او هم خاطره مردی که با خودروی بیامدبلیو دزدی میکرد را یادآوری میکند: «باتوجه به افزایش قیمت کالاهای اساسی، برخی توان پرداخت ندارند و برخی دیگر هم دزدی برایشان سود دارد. پلیس هم کاری نمیکند، نهایتاً باید رد مال شود. ماهانه حدود ۳ تا ۳/۵میلیون تومان کسری داریم که ناشی از همین دزدیهاست.»
افزایش ۲ درصدی سرقت مواد غذایی
«میزان سرقت از سوپرمارکتها سال به سال افزایش داشته و از اواخر سال ۱۴۰۰ تاکنون همواره رو به افزایش بوده است.» این را داوود فکوری، رئیس اتحادیه سوپرمارکت و پروتئین به هممیهن میگوید: «اساساً جزو اصنافی هستیم که ۸۰ درصد کالاهایمان در دسترس مردم است. از آنجاییکه قفسههای کالا و یخچالهای ما در دسترس مردم است همواره ۲ درصد بابت دزدبری در نظر میگیریم و گزارشهایی هم درباره دستگیری افراد در حین دزدی داشتهایم.»
او گرانیهای اقلام خوراکی را در سرقت مواد غذایی مؤثر میداند: «اقلام بستهبندی که راحتتر میتوان سرقت کرد، بیشتر دزدیده میشوند. بیشترین سرقت از یخچالها و قفسههایی انجام میشود که از پیشخوان سوپرمارکتها دورتر هستند یا از قفسههایی که بیرون مغازهاند. بیشتر دزدیها را زمانی متوجه میشویم که دوربینها را چک میکنیم.»
آنطور که رئیس اتحادیه سوپرمارکت و پروتئین میگوید، میزان سرقتها در دو، سه سال اخیر حدود ۲ درصد افزایش داشته است: «باتوجه به گرانشدن اجناس خوراکی ما هم با کاهش سرمایه مواجه شدهایم و برای خرید اجناس ناچاریم بهجز سرمایه اولیه مقداری هم از جیبمان بگذاریم. دیگر اینکه دزدیها افزایش یافته، یعنی اگر در گذشته فردی دو پاکت خامه را میبرد امروز تعداد بیشتری در جیب میگذارد و میرود.»
او بر این مسئله هم تاکید میکند که باتوجه به کثرت تردد در سوپرمارکتها و طولانی بودن ساعات کاری، امکان شناسایی سارقان برای فعالان این صنف بسیار کم و فرآیندی زمانبر است. شناسایی سارق در صورتی ممکن است که به فردی شک کرده باشند و او واقعاً دست به دزدی زده باشد. بنابر اعلام فکوری، تقاضا برای خرید کالا به صورت نسیه بسیار زیاد است و هرچه فروشگاهی محلیتر باشد این تقاضا بیشتر میشود، اما پاسخ مثبت به این تقاضاها کمتر شده است: «برخی مناطق شهر مانند پایینتر از خیابان انقلاب این تقاضا بسیار بیشتر از قبل شده است. قصد جسارت به مستأجران را ندارم، اما پرداخت هزینه اجناس نسیه برای این گروه معمولاً سختتر است، حالا یا یادشان میرود یا هرچه که هست این مسئله مشکلآفرین است.»
تقویت فرهنگ فقر
سمیه توحیدلو، جامعهشناس معتقد است که وقتی روایتهای کلان جامعهای از فساد بسیار زیاد بوده و تصور میشود که دزدی، اختلاس و فساد در سطح کلان زیاد است قطعاً این روایات باعث تسریع در روند تبدیل شدن فقر و بیکاری به بزه میشود. او در گفتوگو با هممیهن به بالاتر بودن نرخ تورم مواد خوراکی نسبت به سایر اقلام در یکی، دو سال گذشته اشاره میکند: «بهصورت متوسط در مواد غذایی ۸۰ درصد و در برخی مواد غذایی ۱۰۰ تا ۱۵۰ درصد تورم داشتهایم که در نیمه دوم سال گذشته این مسئله مشهودتر بود. این مسئله برای سبد مصرفی خانوارها در جامعهای که شاهد فقر نسبی حدوداً ۶۵ درصدی هستیم بسیار بزرگ است و هرقدر قیمت مواد خوراکی افزایش یابد، با معضل گرسنگی هم بیشتر روبهرو خواهیم بود.»
او ادامه میدهد: «افزایش تورم، فقر و بیکاری تاثیری مستقیم بر افزایش بزه ندارد. یعنی نمیتوانیم بگوییم افراد بهمحض فقیر یا بیکار شدن دست به سرقت یا رفتار خلاف عرف اجتماعی میزنند.»
توحیدلو با تاکید بر این موضوع ادامه میدهد: «مؤلفههای اجتماعی و فردی بر افزایش بزه تاثیرگذارند. مؤلفههای فردی همان مسئلهای است که از آن بهعنوان وجدان نام میبریم که تحتتاثیر تربیتهای فردی، دینی و اخلاقی قرار میگیرد، این مؤلفهها میتوانند مانع ارتکاب بزه شوند. از طرف دیگر زمانی اثر مستقیم فقر و بیکاری بر بزه قابل مشاهده است که آینده چشمانداز مثبتی نداشته باشد. یعنی میزان اعتماد و سرمایه اجتماعی در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی آنقدر پایین است که افراد احساس میکنند شرایط به سمت بدترشدن حرکت میکند.»
به گفته این جامعهشناس، مهم است که بدانیم آنچه رخ داده، در چه جامعهای بوده است: «یعنی اگر مؤلفههایی مانند بازدارندگیهای مذهبی، وجدانی، اخلاقی و اجتماعی و چشمانداز مردم نسبت به آینده به سمت منفی سوق یابند، میتوانیم بگوییم تاثیر فقر بر بزه افزایش داشته است.»
توحیدلو تاکید میکند که برای تبیین رابطه فقر، بیکاری و تورم با بزه باید به متغیرهایی دیگری هم توجه شود: «میزان درگیری فضای سیاستگذاری و تصمیمگیری در کشور با فساد یا میزان صداقت این نهادها با مردم، متغیرهای اخلاقی و دینی بسته به فرهنگ یک جامعه مواردی تاثیرگذار بر تبدیل فقر به بزه هستند.»
براساس اعلام او، قانون، اخلاق، دین، گناه و مسائل انسانی همه بازدارندههایی هستند که میتوانند از وقوع بزه جلوگیری کنند. بنیان جوامع بدون بازدارندهها مخدوش میشود. در جامعه ما اما یکسری کارکردهای دین از بین رفته، یک دلیل این است که افراد مدعی دینداری بیشتر درگیر خطا شدهاند، موضوع دیگر مدلی از دینداری است که در جامعه ما شکل گرفته و باعث شده که بیش از ۸۰-۷۰ درصد جامعه به جدایی دین از قدرت باور داشته باشند. همه این موارد باعث شده که اختلالی در بازدارندههای جامعه ما رخ دهد.
به گفته این جامعهشناس، بنیان جامعه و نسلهای جامعه ما بر مسئله دینداری و پرهیز از گناه بنا شده، اما بهتدریج این زیرساختها از بین رفته درحالیکه زیرساختهای جایگزین هم به سختی وارد فضای آموزشی کشور شده است: «در جوامع دیگر صرفنظر از دین، اخلاق یا قانون مورد تاکید قرار میگیرد، اما در جامعه ما چنین تاکیدهایی وجود ندارد و بههمیندلیل تحولات اجتماعی با سرعت بیشتری خود را نشان میدهند.
بنابراین تا حدود زیادی بازدارندههایی مانند دین و حتی امیدهای ناشی از دین مانند «خدا خودش میرساند» که در عرف جامعه ما زیاد بوده، امروز بسیار کمرنگ شده و در چنین فضایی امکان انجام بزه افزایش مییابد.» آیا سرقت مواد غذایی باتوجه به فقر و گرانی ناشی از افول اخلاق در جامعه ماست یا مردم تحت فشار شدید معیشتی ناگزیر به این رفتار شدهاند؟
توحیدلو در پاسخ به این سوال میگوید: «بسیاری از خانوادهها تنها نانی برای خوردن دارند، یعنی نمیتوان گفت برای توقعات زیادی که وجود دارد، افراد دنبال کسب منابع بیشتر هستند. وقتی آمار میگوید نزدیک به ۴۰ درصد در جامعه فقر مطلق و حدود ۲۰ درصد هم فقر خشن وجود دارد، بهمعنای آن است که اگر مواد غذایی بیشازاین گران شود بسیاری از خانوادهها چیزی برای خوردن ندارند. درچنین شرایطی افراد ضروری میبینند که بهنوعی نیاز خانواده خود را تامین کنند. در چنین شرایطی انگ اخلاقیزدن به افرادی که درگیر فقر هستند و مرتکب بزه میشوند، راحت نیست.»
این جامعهشناس بر این هم تاکید میکند که نگاه سیاستگذار باید مبتنی بر ایجاد رفاه باشد: «در جامعه ما بهجای رفاه، فرهنگ فقر را تقویت میکنند. توصیه کردن فقر و مقدسانگاری آن، در جوامع مدرن کارکردی ندارد. حکمران باید بهدنبال سیاستگذاریهای رفاهی باشد که در جامعه ما این مسئله رخ نمیدهد. بنابراین در شرایطی که حکمروایی سیاست ناقصی دارد، مردم براساس مسئولیت اجتماعی باید وارد عرصه شوند.»
حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس اسبق کمیسیون امنیتملی، در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین درباره حمله اسرائیل به قرارگاه سپاه در دمشق گفت: «هدف اسرائیل این است که در شرایطی که به جنگ نیاز است، ایران دچار این جنگ بیپایان شود. نتانیاهو میداند که در شرایط جنگی، آمریکا به دلیل وجود موافقتنامههای امنیتی، مجبور است که طرف اسرائیل را بگیرد.»
وی درباره منافع روسیه از کشیده شدن جنگ به داخل خاک ایران گفت: «منافع تمام بازیگران امروز منطقه این است که جنگ به ایران کشانده شود، در شرایط کنونی ایران یک کشور تنها است. کشور نباید در این تنهایی، دچار یک اشتباه استراتژیک شود. لذا، ضمن محکم شدن استحکامات دفاعی کشور، ایران نباید در دام و فتنهای که نتانیاهو ایجاد کرده، بیافتد.»
بخشهایی از نظرات حشمتالله فلاحتپیشه در گفتوگو با خبرآنلاین:
* موضوع حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران و تبعات بعد از آن نشان داد که سیاست خارجی سخنرانیمحور چه آسیبهایی را متوجه کشور کرده است. یکسری از افراد به یکباره، یک خواست عمومی را مبنی بر جنگ با اسرائیل در رسانه ملی شکل دادند و افراد غیر مسئولی آمدند و فضای تحریک را ایجاد کردند؛ غافل از آنکه سخنرانیهای تحریکآمیز در شرایط جنگ سرد منجر به آسیب زدن به استراتژی دفاعی کشورها میشود.
* افرادی که در شرایط عادی سخنرانیها و بلوفهای سیاسی مختلفی را مطرح میکردند، هیچ زمانی شرایط این چند روز اخیر را تجربه نکرده بودند که یکباره سخنرانیها و بلوفهای سیاسی آنان منجر به یک فشار سیاسی بر استراتژیهای کشور شود.
* هدف اسرائیل این است که در شرایطی که به جنگ نیاز است، ایران دچار این جنگ بیپایان شود. نتانیاهو میداند که در شرایط جنگی، آمریکا به دلیل وجود موافقتنامههای امنیتی، مجبور است که طرف اسرائیل را بگیرد. بسیاری از افراد این مسئله را تحت عنوان «ترس استراتژیک» مطرح کردند در حالی که این مسئله به معنی ترس نیست.
* اگر ما در مرزهای کشور امنیت نداشتیم باید مانند برخی از جریانات دیگر و یا دشمنان ایران، شرایط تحریکآمیزی برای ایجاد جنگ را به وجود میآوردیم. اما افرادی که همواره کشور را از جنگ دور کردند، دلسوزان کشور هستند و متاسفانه تجربه نشان داده است که طالبان جنگ در ایران، همان کاسبان تحریم هستند، همان افرادی که نانِ زندگیشان در جنگ است.
* بر این باورم که ایران از توان نظامی لازم برای وارد آوردن ضربات جدی به اسرائیل برخوردار است اما امروز شرایط جنگی نیست لذا، در این شرایط باید اوضاع را به گونهای کنترل کرد که تحولات شرایط طبیعی به خود بگیرد. اگر تحولات، شرایط طبیعی به خود بگیرد بخش عمدهای از این چالشها به قلمرو سرزمین اشغالی و روابط اسرائیل با آمریکا باز میگردد. متاسفانه سوءاستفادهی آتشبهاختیارها به حدی صورت گرفته است که عملا آتش به خرمن منافع ملی کشور افتاده است. بهطوری که افراد به خودشان اجازه میدهند در سیاست خارجی و استراتژی مواضعی را مطرح کنند که آسیبهای جدی را متوجه منافع ملی کند.
* تجربه این روزها نشان میدهد که سیاست خارجی سخنرانیمحور، نتیجه عکس دارد و این مسئله باعث شده که دولت آقای رئیسی فرصتهای بسیاری را در تنش زدایی از بین ببرد. به عبارتی متاسفانه برخی از افراد بلوفهای سیاسی خود را باور کرده و فکر میکنند که تنشهای خارجی قابل مدیریت بوده، فرصت احیای برجام را از دست دادند و حوزه تنش زیادی را ایجاد کردند. بخش بزرگی از منافعی که در دنیای امروز در حال سوختن است، منافع ایران است.
* تداوم جنگ در خاورمیانه در راستای منافع روسیه ارزیابی میشود. مشاهده کردیم که روسها از یک طرف در تعهدات خودشان در تحویل سوخوهای ۳۵ و همکاری پدافندی با ایران در سوریه عمل نمیکنند اما از طرف دیگر نماینده روسیه سخنان تند و تحریکآمیزی در شورای امنیت بیان کرد. غافل از اینکه در میان این سخنرانیها حتی یکبار اشارهای برای صدور بیانیه یا قطعنامه علیه اسرائیل نشد.
* من معتقدم که جلسه شورای امنیت به نوعی وقتگذرانی و بازی بود که دستاوردی برای ایران نداشته و مانعی برای اسرائیل ایجاد نکرد. این واقعیت سیاسی است که با آن مواجه هستیم.
* منافع تمام بازیگران امروز منطقه این است که جنگ به ایران کشانده شود، در شرایط کنونی ایران یک کشور تنها است. کشور نباید در این تنهایی، دچار یک اشتباه استراتژیک شود. لذا، ضمن محکم شدن استحکامات دفاعی کشور، ایران نباید در دام و فتنهای که نتانیاهو ایجاد کرده، بیافتد. دیگران فرصتطلبانه منتظر سوءاستفاده از اشتباه استراتژیک ایران هستند.
* در طول این چند روز اخیر، برخی از افراد، ادعاهای ویرانگری را مبنی بر نقش سردار زاهدی در هفت اکتبر مطرح کردند و برخی از افراد برای آنکه، خلاء برخورد ایران را بپوشانند، به تحریف تاریخی روی آوردند. هیچکسی در ایران اطلاعی از هفت اکتبر نداشته و غافلگیر شدند.
* حتی بخش سیاسی حماس در قطر نیز در قبال این عملیات غافلگیر شد. برخی از افراد برای اینکه تحلیلهای اشتباه خود را ادامه بدهند، آسیبهایی را متوجه منافع ملی کشور کرده و سعی میکنند در هر بحرانی ایران را در متن آن قرار بدهند. این افراد ید طولایی در کشاندن ایران به جنگهای مختلف در منطقه مانند اوکراین یا فلسطین دارند.
* من معتقد هستم که همین که کشور در شرایط کنونی، یک اشتباه استراتژیک را مرتکب نشود، بهترین استراتژی است و باید از یکسری موضعگیریهای آشوبساز در کشور جرمانگاری شود. به طور مثال، یکنفر در چند روز اخیر در رسانه ملی حاضر شده و یکسری مواضع یهودستزانه مطرح میکند.
* یهودستیزی یا دینستیزی منجر به مقابله جامعهجهانی علیه کشور میشود. سیاست کلی ایران، مخالفت با صهیونیسم است نه مخالفت با یهودی. چنین افرادی هستند که کشور را دچار آسیبهایی میکنند که این آسیبها متوجه میشود اما سود و منافع این افراد، شکلدهی به موضوعات افراطی بوده و از قبال آن به نان و نوایی رسیدند. اما این کشور و مردم هستند که آسیبهای ناشی از این ویرانگری را تحمل میکنند.
نفری «۵۰۰ یورو» برای وقت ویزا؛ در سفارت فرانسه در تهران چه خبر است؟
ماههاست که شهروندان ایرانی برای گرفتن وقت ویزا از سفارتخانههای اروپایی در تهران، به ویژه سفارت فرانسه به مشکل برمیخورند و شاهدانی به یورونیوز فارسی از رونق بازار سیاه فروش وقت در خارج از سفارت پرده برداشتهاند.
متقاضیان شنگن، روادید واحد اروپایی، معمولا باید برای دادن مدارک مورد نیاز سفارت، از روی سایت یک شرکت خدماتی بینالمللی به نام ویافاس گلوبال وقت بگیرند.
این شرکت که پیمانکار و طرف حساب سفارتخانههای اروپایی است، در تهران نیز دفتر دارد. اگر برای اطلاعات روادید به وبسایت سفارتخانههای اروپایی در ایران مراجعه کنید، پیوند وبسایت ویافاس گلوبال برای دادن درخواست روادید معرفی شده است.
اما مشکل اینجاست که وقت گرفتن از این پایگاه اینترنتی دشوار و گاه ناممکن است. برخی از شهروندان ایرانی که در سال ۱۴۰۲ قصد سفر به فرانسه را داشتهاند به یورونیوز فارسی گفتهاند که به دلیل ناتوانی از گرفتن نوبت از سایت ویافاس، کلا از سفر صرف نظر کردهاند.
شهروندی به نام صابری به خبرنگار یورونیوز فارسی میگوید به رغم داشتن همه مدارک مورد نیاز برای ویزای شنگن از جمله دعوتنامه مهر شده شهرداری پاریس، نتوانسته از وبسایت ویافاس وقت بگیرد زیرا دائما با پیام «ارور» (خطا) مواجه میشده است.
ظاهراْ به دلیل شلوغی و شمار زیاد درخواستها، متقاضیان مجبورند مدت زیادی پای رایانه نشسته و هر چند دقیقه یک بار تلاش کنند تا اولین وقتی را که باز شد، بگیرند.
تلفن، آدرس و ایمیل دفتر ویافاس در تهران در وبسایت آنها گذاشته شده است و کارکنان ویافاس ظاهرا به رغم آن که تلاش میکنند مسئولیتپذیر و جوابگو باشند، در عمل هیچ کاری برای تسهیل کار وقت گرفتن انجام نمیدهند.
در برخی دیگر از موارد افراد برای گرفتن وقت روادید شنگن از سفارت فرانسه، به برخی دفاتر آژانسهای مسافرتی و بیمه مراجعه کردهاند. این دفاتر یا برای این کار خود آشکارا تبلیغ میکنند یا افراد از طریق آشنایان دیگر به آنها معرفی میشوند.
سارا، شهروندی که خواست نام کاملش فاش نشود، به یورونیوز فارسی گفت به دلیل دریافت مکرر پیام خطا در وبسایت ویافاس، از این سایت مأیوس شده و به توصیه برخی آشنایان به دفتری که ظاهرا کارش صدور بیمه مسافرتی است مراجعه کرده است.
او که بالاخره به همراه شوهر و دو فرزندش موفق به سفر شده و چند روز پیش از مسافرت فرانسه و آلمان به ایران بازگشته، توضیح میدهد که دفتر خدمات بیمه در قبال گرفتن نوبت از او درخواست پول نقد کرده است.
هزینه گرفتن وقت ویزا چقدر است؟
برخی آژانسهای مسافرتی نیز در این کسب و کار سیاه دست دارند. هزینههایی که شهروندان ایرانی به دلالها میدهند، متفاوت و دلبخواهی است. بر پایه اطلاعاتی که به یورونیوز فارسی رسیده، بیشتر مبالغی که از متقاضیان درخواست میشود، بسیار سنگین است و به مبلغی که برای پرواز هزینه میکنند نزدیک میشود.
یکی از شاهدانی که با یورونیوز گفتگو کرده میگوید آژانس مسافرتی در تهران از او بابت گرفتن وقت سفارت ۱۵ میلیون تومان پول خواسته است.
اما سارا میگوید دفتر خدمات بیمه از آنها بابت هر نفر (نه هر پرونده) ۵۰۰ یورو پول نقد درخواست کرده و میافزاید: «از خودمان پرسیدیم چگونه است که این شرکت بیمه میتواند از سایت ویافاس وقت بگیرد اما ما نمیتوانیم؟ ولی چون نیاز داشتیم حرفی نزدیم.»
او همچنین با نقل برخی شنیدهها میگوید دلالانِ وقت روادید، از مشتریان خود تا نفری هزار یورو درخواست میکنند.
مقامات فرانسوی چه میگویند؟
معاون سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه در پاسخ به پرسش خبرنگار یورونیوز فارسی در این زمینه، با یادآوری روند روزافزون درخواست روادید از سفارت این کشور در تهران در دوران پساکرونا نوشت که این رویداد «ممکن است منجر به افزایش زمان مورد نیاز برای دریافت وقت ملاقات از طریق ارائهدهنده خدمات ما ویافاس گلوبال شده باشد.»
این مقام وزارتخانه در پاسخ مکتوب خود همچنین نوشته است: «سفارت ما در تهران به منظور سرعت بخشیدن به فرآیند نوبتدهی و جلوگیری از اشغال وقتها به دست دلالان و واسطهها، سامانهای را برای باز کردن نوبتدهی آنلاین در هر هفته راهاندازی کرده است.»
با وجود این توضیح وزارت خارجه فرانسه، همچنان در وبسایت سفارت فرانسه در تهران سایت ویافاس برای نوبت گرفتن و درخواست روادید معرفی شده است.
این وزارتخانه با این حال نسبت به موارد کلاهبرداری و دلالی در روند گرفتن وقت و اخذ روادید هشدار داده و خواسته است که موارد تخلف در این زمینه گزارش شود: «هشدارهای مربوط به کلاهبرداری، هزینه خدمات و هزینه روادید در سایت سفارت اطلاعرسانی و مرتبا به متقاضیان یادآوری میشود و تلاشها برای ایجاد ارتباط با متقاضیان در این راستا ادامه خواهد یافت. از افرادی که مورد سوء استفاده یا کلاهبرداری قرار گرفتهاند نیز به طور سیستماتیک خواسته میشود تا آن موارد را گزارش کنند و تمام اطلاعات لازم را ارائه دهند.»
در پایان پیام ایمیلی دفتر سخنگوی وزارت خارجه فرانسه به یورونیوز فارسی آمده است که این وزارتخانه «برای مبارزه با کلاهبرداری و به ویژه در برابر دلالان متقلب که از اعتبار متقاضیان سوءاستفاده میکنند»، «در بالاترین سطح هوشیاری» است.
از آنجا که مقامات فرانسوی در مورد اشکالات صفحه نوبتدهی وبسایت ویافاس سخنی نگفتهاند و ظاهرا آن را در حیطه وظایف خود نمیبینند، خبرنگار یورونیوز فارسی در این زمینه با الصاق تصاویری از صفحه نوبتدهی سایت و پیامهای «خطا» از دفتر ویافاس گلوبال در تهران توضیح خواست. این شرکت در پاسخ، به ارسال یک نامه حاوی توضیحات کلی درباره درخواست ویزا و هشدار کلاهبرداری بسنده کرد.
سفارت فرانسه در تهران به نامه یورونیوز فارسی در این زمینه پاسخ نداد.
مردم چه میگویند؟
شهروندانی که نیاز دارند به هر صورت به اروپا سفر کنند، از بیم آن که دفعه بعدی درخواست ویزای آنها رد شود، به کسی یا جایی شکایت نمیکنند.
ظاهرا مقامات ایرانی نیز در برابر مشکلات در روند درخواست و صدور روادید سفارتخانههای اروپایی برای شهروندان ایرانی، خود را مسئول نمیدانند.
یکی از شاهدان در گفتگو با یورونیوز فارسی میگوید شاید فرانسه به دلیل نزدیک شدن زمان بازیهای المپیک تابستانی پاریس به دلایل امنیتی نمیخواهد گردشگران زیادی از ایران به این کشور سفر کنند.
معمولا المپیک یکی از طلاییترین فرصتها برای کشور میزبان است تا ضمن پذیرایی از گردشگران پرشمار در دوران برگزاری بازیها، منبع درآمد مالی چشمگیری برای خود فراهم کند. فرانسویها نیز از این تمایل مستثنا نیستند و بنابراین قاعدتا بیشتر باید روی جذب گردشگران کار کنند.
یورونیوز فارسی
هستی امیری و ضیا نبوی، دو دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی، امروز شنبه هجدهم فروردین ماه، پس از مراجعه به شعبه اول اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت یک سال حبس خود به زندان اوین منتقل شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، این دو دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی اخیرا با دریافت ابلاغیه ای جهت اجرای حکم حبس خود به این مرجع قضایی احضار شده بودند.
این دو دانشجو در تاریخ پانزدهم اسفند سال گذشته نیز برای اجرای حکم حبس ابلاغیهای دریافت کردند که پس از مذاکرات وکلا، اجرای حکم آنها به بعد از تعطیلات عید موکول شد.
آقای نبوی و خانم امیری در مردادماه ۱۴۰۲، توسط شعبه بیست و ششم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری هر کدام از بابت اتهام “تبلیغ علیه نظام” به یک سال حبس تعزیری محکوم شدند. حکم صادره چندی بعد در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات هستی امیری و ضیا نبوی، در تاریخ نوزدهم تیرماه ۱۴۰۲، در شعبه بیست و شش دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.
در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه همان سال، خانم امیری و آقای نبوی در دادسرای اوین تفهیم اتهام شدند. این پرونده در پی اعتراض این افراد به مسمومیت سریالی دانش آموزان مدارس علیه آنها گشوده شد.
هستی امیری، در تاریخ ۹ مرداد ماه ۱۴۰۱، جهت اجرای حکم یک سال حبس، بازداشت و به زندان اوین منتقل شد، وی نهایتا تاریخ هجدهم بهمن ماه همان سال از زندان آزاد شد.
آقای نبوی نیز پیشتر به واسطه فعالیت های خود سابقه بازداشت و برخورد های قضایی را داشته است.
جمال عاملی نیز جهت تحمل حبس راهی زندان اوین شد
جمال عاملی، شهروند ساکن تهران، امروز شنبه هجدهم فروردین ماه پس از مراجعه به شعبه یکم اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت یک سال حبس خود به زندان اوین منتقل شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، آقای عاملی پیشتر با دریافت ابلاغیه ای جهت اجرای حکم حبس خود به شعبه قضایی مذکور احضار شده بود.
وی در بهمن ماه سال گذشته، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری از بابت اتهامات “اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی/ خارجی” و “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران” به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
جلسه دادرسی به اتهامات این شهروند در تاریخ ۱۹ دی ماه ۱۴۰۲ در شعبه مذکور برگزار شده بود.
آقای عاملی در سال ۱۴۰۱ نیز به مرجع قضایی احضار و پس از چند ساعت بازجویی آزاد شده بود.
محمد علی (جمال) عاملی، شهروند ساکن تهران پیشتر نیز به واسطه فعالیت های خود سابقه بازداشت و برخوردهای قضایی را داشته است. وی در آبان ماه ۱۳۹۱، بازداشت و در دی ماه همان سال، جهت پارهای از توضیحات به دادسرای شهید مقدسی واقع در زندان اوین احضار شده بود.
انتخابات شهرداریها در ترکیه چگونه به جنبشهای زنان این کشور جان دوباره بخشید؟
برگزاری انتخابات شهرداریها در ترکیه نه تنها شکستی قابل توجه برای حزب حاکم عدالت و توسعه پیروزی کمنظیر برای حزب جمهوریخواه خلق به همراه داشت بلکه دستآوردهای بزرگی هم برای زنان این کشور به ارمغان آورد.
بر اساس نتایج آرای رسمی، تعداد شهرداران زن در این کشور تقریبا ۳ برابر شده و در ۸۱ استان این کشور ۱۱ زن توانستند به عنوان شهردار انتخاب شوند. اتفاقی که واکنشهای بسیاری را در میان فعالین حقوق زنان به همراه داشت.
الی شفیق، رماننویس و فعال سیاسی ترکیهای در همین خصوص در روزنامه گاردین در یادداشتی به این مسئله پرداخته و مینویسد: نتایج انتخابات محلی در ترکیه هم بسیاری از ناظران سیاسی را شگفتزده کرد و هم نشان داد که اپوزوسیون با تغییر چشمانداز سیاسی و روایت مسلط به یک پیروزی چشمگیر دست یافته است. هرچند سادهلوحانه است اگر فرض کنیم که این نشاندهنده پایان یک دوره است اما مطمئنا شروعی جدید به نظر میرسد.
مدت زیادی است که اپوزیسیون در ترکیه در برابر تمرکز افسارگسیخته قدرت و اقتدار، شکسته و ضعیف شده است. فقدان آزادی بیان، فقدان رسانههای آزاد و عدم تفکیک قوا و مشکلاتی از این دست باعث شد تا کارتها علیه ایدئولوژی مذهبی، ناسیونالیسی و پوپولیستی دولت عدالت و توسعه که پیشتر کمتر کسی جرات داشت آنها را زیر سوال ببرد، فعال شود.
مردمی که خواهان ترکیه ای سکولار، لیبرال و مدرن بودند، احساس می کردند که در یک چرخه رخوت گرفتار شدهاند، گویی همچون بخشی از اثر «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بکت در یکسانی تکرار و در انتظار دموکراسی گیر کردهاند.
اما روز یکشنبه این چرخه شکسته شد. برای اولین بار در بیش از دو دهه، حزب جمهوری خواه خلق (CHP)، حزب اصلی اپوزیسیون، در سطح ملی پیروز شد و حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان رای مردم را از دست داد. CHP بسیار موفق بود، نه تنها در شهرهای لیبرال مانند ازمیر در سواحل دریای اژه، بلکه در شهرهای سنتی محافظهکار و پدرسالار آناتولی و در منطقه دریای سیاه، که تا همین چندی پیش سنگرهای دولتی بودند. آخرین باری که اپوزیسیون اصلی به چنین نتیجه درخشانی دست یافت به سال ۱۹۷۷ باز میگردد.
حدود ۶۱ میلیون شهروند ترکیه در ۸۱ استان رای دادند. مشارکت ۷۷ درصد بود: نه به اندازه انتخابات سراسری گذشته، اما همچنان چشمگیر است. در میان کسانی که پای صندوقهای رای رفتند، یک میلیون جوان بودند که برای اولین بار رای می دادند. نارضایتی گسترده عمومی از وضعیت اقتصاد نقش مهمی در نتایج داشته است. تورم رسمی ترکیه کمتر از ۷۰ درصد است. تخمین زده می شود که رقم غیر رسمی بسیار بیشتر باشد. کاهش ارزش لیر ترکیه به مشاغل ضربه زده و به استانداردهای زندگی آسیب زده است.
اما نتایج فقط مربوط به اقتصاد نبود. شکاف فرهنگی هم موضوعی حائز اهمیت به شمار میرود. بر خلاف ترکیهای درون گرا، فوق ملی گرا، فوق مذهبی، به طور فزاینده ای اقتدارگرا و غیر لیبرال، رویای ترکیهای سکولار، دموکراتیک، کثرتگرا، فراگیر و مدرن هنوز بسیار زنده است.
مردی که در قلب این رویا قرار دارد کسی نیست جز شهردار کاریزماتیک استانبول، اکرم امام اوغلو. استانبول یک پنجم جمعیت ترکیه را در اختیار دارد و یک سوم اقتصاد آن را تشکیل می دهد. آنچه در کلان شهر اتفاق می افتد عواقب عظیمی در سراسر کشور دارد. اردوغان شهردار سابق این شهر یک بار گفته بود: «هرکس استانبول را برد، برنده ترکیه است.» قبل از انتخابات محلی، اردوغان نماز را در ایاصوفیه اقامه کرد و سنت قدیمی را که سلاطین عثمانی قبل از شروع جنگ انجام می دادند، احیا کرد. ایاصوفیه که در سال ۱۹۳۴ توسط آتاتورک به موزه تبدیل شده بود، علیرغم مخالفتهای بسیاری شهروندان که می خواستند آن را به عنوان یک فضای سکولار برای احترام به تاریخ غنی معماری حفظ کنند، توسط حزب عدالت و توسعه به مسجد تبدیل شد.
در این پسزمینه است که امام اوغلو، شهردار فعلی استانبول و مهمترین رقیب اردوغان به بالاترین میزان پیروزی در ۴۰ سال گذشته دست یافت. شعار او همیشه امید و خوش بینی بوده است: «همه چیز خوب و زیبا خواهد شد.» اما جای تعجب نیست که چندین پرونده قضایی علیه او باز شده است. او ممکن است به زندان بیفتد یا به طور کامل از فعالیت سیاسی محروم شود. امام اوغلو در یک سخنرانی تکان دهنده پس از انتخابات خطاب به جمعیت حاضر در این مراسم گفت: «از فردا ترکیه ترکیه متفاوتی خواهد بود. شما در را به روی ظهور دموکراسی، برابری و آزادی باز کردید.» او سپس در پیامی که رسانههای اجتماعی به اشتراک گذاشت نوشت: «در حالی که پیروزی خود را جشن میگیریم، پیامی قوی به جهان ارسال میکنیم: افول دموکراسی اکنون پایان مییابد. استانبول به مثابه چراغ امید، گواهی بر انعطاف ارزشهای دموکراتیک در برابر افزایش اقتدارگرایی است.»
در ۱۱ استان ترکیه زنان توانستند به عنوان شهردار انتخاب شوند
در پایتخت آنکارا، شهردار منصور یاواش نیز عملکرد قابل توجهی داشت و ۶۰.۴ درصد آرا را به دست آورد. اوزغور اوزل، رئیس حزب جمهوریخواه خلق در این شهر، در حالی که جمعیت شعار میدادند: «ترکیه سکولار است و سکولار خواهد ماند»، سخنرانی سازنده و وحدتبخشی ایراد کرد. تا روزها پس از آن، جشنها ادامه پیدا کرد و مردم مشعل روشن کردند و در خیابانها رقصیدند، بوق می زدند و آهنگ مینواختند.»
افزایش نقشآفرینی زنان
یکی از مهمترین شاخص های تغییر چشم انداز سیاسی در ترکیه افزایش تعداد نمایندگان زن است. در دهه گذشته، ترکیه شاهد افول و قهقرایی دلخراش در حقوق زنان و اهداف برابری جنسیتی بوده است. دولت عدالت و توسعه به طور یکجانبه از کنوانسیون استانبول که با هدف حمایت از قربانیان خشونت جنسیتی است خارج شده است. امروزه، یک سوم ازدواجها در کشور شامل کودک عروسها است.
پلتفرم «ما زنکشی را متوقف خواهیم کرد»، جنبشی مردمی که توسط مدافعان حقوق فمینیست و LGBTQ+ ساخته شده است، میگوید که تنها در سال ۲۰۲۳ حداقل ۵۶۳ زن در شرایط مشکوکی کشته یا جان خود را از دست دادهاند. ترکیه مکان آسانی برای زن بودن نیست. بنابراین، قابل توجه است که در این انتخابات نسبت زنان منتخب محلی تقریبا سه برابر شده است. امروزه، با حاکمیت شهرداران زن بر ۱۱ شهر، هنوز راه زیادی تا برابری جنسیتی وجود دارد، اما این یک گام مثبت به جلو است.
افزایش نمایندگی سیاسی زنان در حالی صورت میگیرد که منتقدان دولت میگویند حقوق زنان در سالهای اخیر تحت حکومت اردوغان کاهش یافته است، اتهاماتی که آنکارا آن را رد میکند.
گلنار کوکاپینار، استادیار دانشگاه یدیتپه در استانبول در این خصوص به رویترز میگوید: «شکاف جنسیتی هنوز یک موضوع مهم است و آخرین انتخابات محلی و افزایش تعداد زنان پیروز در انتخابات نشان میدهد که جامعه تا چه اندازه به این مسئله اهمیت میدهد.»
او در ادامه افزود: «زمانی که احزاب نامزدهای زن بیشتری را معرفی کنند و فرصتهای مشابهی با نامزدهای مرد برای آنها فراهم کنند، ممکن است از حمایت عمومی قابل توجهی نیز برخوردار شوند.»
یک نتیجه غافلگیرکننده در اوسکودار استانبول که محلهای عمدتا محافظهکار و طرفدار اردوغان بوده رقم خورد. جایی که در این محله شهروندان با کنار گذاشتن نامزد حزب عدالت و توسعه به صنم ددتاش ۴۳ ساله که یک مهندس دریا است رای دادند و او را به نخستین شهردار زن این منطقه تبدیل کردند.
فیض آکینردم، جامعه شناس و بنیانگذار تحقیقات و مشاوره ZFA، که اوسکودار را مطالعه کرده، معتقد است که این منطقه برای پذیرش «شهردار زنی که ارزشهای منحصر به فرد آن را می پذیرد» آمادگی دارد.
او گفت: «برخلاف تصور عمومی، اوسکودار پایتخت محافظهکاری سختگیرانه نیست، بلکه پایتخت معنویت فراگیر و تعلق فرهنگی مشترک است.
از دیگر نمونههای پیروزی زنان در انتخابات اخیر، گلستان سونوک، از حزب کردی «برابری و دموکراسی خلقها» (DEM) است. او تنها در ۳۱ سالگی در باتمان انتخاب شد، شهری به شدت مردسالار و محافظه کار که در گذشته به دلیل نرخ بالای خودکشی در میان زنان جوان شناخته شده بود. باتمان پایگاه هدا-پار است، یک حزب اسلامگرا که متهم به داشتن ارتباط با گروه شبه نظامی ممنوعه کرد حزبالله است. پیش از انتخابات، نامزد حزب محافظهکار مثلا به شوخی، سخنان دلهرهآوری را مطرح کرد و گفت که با انتخاب شدن به زنان شهر اجازه میدهیم تا رنگ حجاب خود را انتخاب کنند.
با وجود این فضا، سونوک توانست ۶۵ درصد آرا را به دست آورد. سونوک پس از پیروزی گفت: «هدا-پار من را به عنوان یک رقیب نمیدید، زیرا من یک زن بودم. آخرین چیزی که آنها می خواستند این بود که به یک زن جوان پیروز شود. این باعث میشود که من فوقالعاده به آنچه حاصل شده افتخار کنم.» در کنار او جمعیتی که با اشارهای احساسی به وضعیت اسفبار زنان در ایران، شعار «زن، زندگی، آزادی» سر میدادند، با شور و شوق او را تشویق کردند.
الی شفیق در پایان مقاله خود در گاردین مینویسد: یکی از شخصیتهای نمایشنامه ساموئل بکت میگوید: «موضوع اصلی تغییر نمیکند». اما گاهی ممکن است در این سال از انتخابات جهانی که نیمی از جمعیت جهان در ۵۰ کشور رای میدهند یا رای دادهاند، این نتیجه را باید نشانه امید و آرامش دانست.
یورونیوز فارسی
به دنبال حمله «اسرائیل» به کنسولگری ایران در دمشق و کشته شدن فرمانده حوزه سوریه و لبنان نیروی قدس سپاه، یک مقام ارشد دولت آمریکا جمعه ۱۷ فروردین به شبکه خبری سیانان گفت، ایالات متحده در حالت آمادهباش قرار دارد و به طور فعال برای یک حمله تلافیجویانه «قابل توجه» ایران در هفته آینده آماده میشود.
رسانههای دیگر از جمله رویترز، «سیبیاس نیوز»، «یو.اس تودی» و پولیتیکو نیز گزارشهای مشابهی در مورد آمادگی ایالات متحده برای احتمال حمله ایران به منافع و پرسنل اسرائيل یا آمریکا در خاورمیانه منتشر کردند.
سیانان میگوید، مقامات ارشد آمریکایی در حال حاضر معتقدند که حمله ایران «حتمی» است و مقامات اسرائیلی نیز بر این باورند.
طبق این گزارش، آمریکا و اسرائیل سخت در تلاش هستند تا قبل از وقوع این حمله در موقعیت بهتر قرار گیرند، چرا که پیشبینی میشود که حمله انتقامجویانه ایران از طرق مختلف رخ خواهد داد و احتمالا منافع و نیروهای آمریکا و اسرائیل در منطقه هدف قرار خواهد گرفت.
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روز پنجشنبه در تماس تلفنی خود در خصوص حمله تلافیجویانه احتمالی ایران صحبت کردند.
جو بایدن در این تماس با بنیامین نتانیاهو دربارهٔ تهدیدات جدید تلافیجویانه ایران تصریح کرده است که ایالات متحده «قویاً از اسرائیل در مواجهه با این تهدید حمایت میکند.»
این مقام ارشد دولت بایدن به سیانان گفت، مقامات آمریکایی و اسرائیلی تا روز جمعه از محل و زمان این حمله اطلاعاتی در اختیار نداشتند.
روزنامه «یو.اس تودی» هم به نقل از دو مقام آمریکایی جمعه نوشت: ایالات متحده برای حمله احتمالی به اسرائیل یا تأسیسات آمریکایی در خاورمیانه به تلافی حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، در حالت آماده باش قرار دارد.
در همین زمینه، مقامات آمریکایی به «سیبیاس نیوز» هم گفتهاند، مقامات اسرائیل و ایالات متحده به نتیجه رسیدهاند که جمهوری اسلامی در حال برنامهریزی برای حمله تلافیجویانه به اسرائیل است.
طبق این گزارش، اطلاعاتی که آمریکا دریافت کرده نشان میدهد که ایران در حال آمادهسازی شمار زیادی از پهپادهای شاهد و موشکهای کروز برای حمله تلافیجویانه به اسرائیل است.
مقامات آمریکایی به «سیبیاس نیوز» گفتهاند، زمان و هدف حمله احتمالی ایران به منافع اسرائیل هنوز مشخص نیست، اما یک پاسخ متقابل متناسب با حمله به کنسولگری ایران در دمشق میتواند حمله به یک مرکز دیپلماتیک اسرائیل در منطقه باشد.
این مقامات اضافه کردند به لحاظ زمانی این حمله احتمال دارد که از اکنون تا پایان ماه رمضان در هفته آینده روی دهد.
«پیام ایران به آمریکا»
در همین حال، محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور ایران میگوید، به دنبال حمله اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق پیامی برای آمریکا ارسال کرده است.
این مقام دولت رئیسی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «جمهوری اسلامی ایران در پیامی مکتوب به آمریکا هشدار داد در دام نتانیاهو نیفتد: کنار بکش تا ضربه نخوری.»
محمد جمشیدی اضافه کرده است:« در پاسخ، آمریکا از ایران درخواست کرد که اهداف آمریکایی را نزند.»
در همین زمینه گزارشهایی از آمادهباش ارتش اسرائیل برای مقابله با حمله انتقامجویانه احتمالی جمهوری اسلامی پس از کشته شدن افسران ارشد سپاه پاسداران در حمله منسوب به اسرائیل در سوریه منتشر شده است.
در حمله اسرائیل در روز دوشنبه این هفته به کنسولگری ایران در دمشق، محمدرضا زاهدی، فرمانده حوزه سوریه و لبنان در نیروی قدس سپاه پاسداران و شش افسر دیگر سپاه پاسداران کشته شدند.
همزمان با «روز قدس»، تشییع جسد محمدرضا زاهدی و سایر افسران کشته شده سپاهی را که از سوریه به ایران برگردانده شده، روز جمعه برگزار شد.
در حمله منتسب به اسرائیل در دمشق شش تن دیگر نیز که دارای شهروندی سوریه بودند جان خود را از دست دادند.
در همین حال، دولت اسرائیل، سفارتخانههای خود را در شماری از کشورهای جهان در روز جمعه بست.
به گزارش رسانههای اسرائیل، بستن سفارتخانهها نشان نگرانی اسرائیل از احتمال عملی شدن تهدید ایران برای تلافیجویی از حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق است.
حسن نصرالله، رهبر گروه شبهنظامی حزبالله لبنان هم روز جمعه گفت پاسخ جمهوری اسلامی به حمله منتسب به اسرائیل به کنسولگری خود در دمشق «اجتنابناپذیر» است.
حسن نصرالله در سخنرانی خود حمله به ساختمان کنسولگری ایران در پایتخت سوریه را یک «نقطه عطف» از ۱۵ مهر تا به حال خواند.
او که رهبری گروه مورد حمایت جمهوری اسلامی در لبنان را برعهده دارد، اضافه کرد: «مطمئنا پاسخ ایران به هدف قرار دادن کنسولگریاش در دمشق احتنابناپذیر است.»
رادیو فردا
فاطمه کریمخان / روزنامه اعتماد
بحران در آموزش و پرورش، سازی که صدایش فردا شنیده میشود
سخت است که انتخاب کنیم اوضاع در کدام یکی از بخشهای زیربنایی کشور به هم ریختهتر از بخشهای دیگر است. با این حال در میان بسیاری از چالشهایی که این روزها و به خصوص بخشهای زیربنایی را تهدید میکند، آموزش و پرورش یکی از گرفتارترینهاست.
سال ۱۴۰۲، ۱۶ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر «جمعیت» دانشآموزان کشور بوده است. با فرض اینکه هر خانواده احتمالا دو دانشآموز داشته باشد، این عدد به معنای درگیری مستقیم حداقل ۸ میلیون و ۱۰۰ هزار خانوار با نهاد آموزش و پرورش است. به این عدد باید خانواده معلمان و کارکنان وزارت آموزش و پرورش را هم اضافه کرد.
با در نظر گرفتن اینکه بیش از ۱۰۰ هزار مدرسه در کشور وجود دارد، نادقیق نیست اگر حدس بزنیم که حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور به نحوی سالانه با آموزش و پرورش در ارتباط هستند. بیش از ۱۰ درصد کل ردیفهای هزینهای بودجه عمومی کشور صرف وزارت آموزش و پرورش میشود، بخش مهمی از ترافیک کشور تحت تاثیر برنامه مدرسههاست و میتوان حدس زد که هزینههای خانوار وقتی بچهها به سن مدرسه میرسند به شکل غیرقابل انکاری تغییر میکند.
یکی از مهمترین نهادهایی که از بحران کرونا تاثیر جدی پذیرفته است، نهاد آموزش و پرورش است. حتی پیش از کرونا هم بحرانهای همافزا در آموزش و پرورش فراوان بود، کرونا فرصتی را فراهم کرد تا بسیاری از این بحرانها دوباره در صدر اخبار قرار بگیرند. دو سال بعد از خروج از بحران کرونا، وضعیت آموزش و پرورش هنوز عادی نشده است. بیش از ۹۰۰ هزار نفر دانشآموز بازمانده از تحصیل، آمار رسمی بازماندگان از تحصیل در دوره ابتدایی است. آمارهای غیررسمی با افزایش دورههای مورد مطالعه عدد ۴ میلیون بازمانده از تحصیل را نشان میدهد. هر چند آنچه در دوران کرونا بر آموزش و پرورش گذشته است، تاثیر قابل ملاحظهای بر کیفیت آموزش داشته است، تازه بعد از اعلام میانگین معدل دانشآموزان در امتحانات نهایی سال جاری بود که نگرانی از کیفیت آموزش دانشآموزان به شکل قابل ملاحظهای در افکار عمومی مطرح شد.
به این وضعیت باید کمبود قابل ملاحظه معلمان که به بیمعلم ماندن کلاسهای درس حتی در تهران و شهرهای بزرگ ختم شده است را اضافه کرد. همزمان رتبهبندی، ترمیم حقوق و تلاش برای افزایش کیفیت تدریس، نگرانی از ناهماهنگی محتوای آموزشی با نیازهای روز کشور و خیز برداشتن برخی نهادها و گروهها برای افزایش نفوذ در روند آموزش رسمی کشور، بر نگرانیها در مورد وضعیت آموزش و پرورش و آینده کشور افزوده است.
در چنین وضعیتی، سپردن وزارت آموزش و پرورش به کسی خارج از بدنه این وزارتخانه، با سابقه مدیریت و معاونت در یکی از دانشگاههای کشور، آه از نهاد بسیاری از ناظران بلند کرده است. وزیر در ماههای اخیر در پاسخ به تمام نگرانیها از محتوای کتابهای درسی گرفته تا مساله رتبهبندی، عدم تامین معلم برای کلاسهای درس و عملکرد ضعیف دانشآموزان در امتحانات پایانی و سهم پایین مدارس دولتی از قبولی در رشتهها و دانشگاههای خوب، تکرار کرده است که دولت قبلی مقصر است. اقلا دو وزیر قبلی وزارت آموزش و پرورش با او همعقیده نیستند.
کرونا چگونه سیستم آموزش و پرورش کشور را متاثر کرد؟
تعطیلی مدارس، تنها تعطیلی کلاس درس نیست. فعالیتهای اجتماعی، دیدن آدمهای غیر از اعضای خانواده، قرار گرفتن در یک انضباط بدنی جدید، لباس بیرون از خانه پوشیدن، برای بیرون از خانه آماده شدن، رفت و آمد مسیر مدرسه، ورزش و معاشرتهای حیاط مدرسه، همه یک باره تعطیل شد. در حالی که در بهمن ۹۸ آموزش و پرورش امیدوار بود که آموزش از طریق تلویزیون بخشی از بحران را حل کند، یا سامانه شاد به داد آموزش برسد، به سرعت روشن شد که جلوی از دست رفتن بسیاری از آن چیزهایی که ملازم مدرسه هستند را نمیتوان گرفت.
«محسن حاجیمیرزایی» وزیر آموزش و پرورش در دولت دوم روحانی و در دوران کرونا و «علیاصغر فانی» وزیر پیشین آموزش و پرورش در دولت اول روحانی که تا همین چند ماه پیش عضو شورای عالی آموزش و پرورش کشور بوده، به انتقادات و تهدیداتی که به سمت آموزش و پرورش روان است، پاسخ دادهاند و در مورد نگرانیهایشان در مورد اوضاع تربیت و آموزش و پرورش کشور، صحبت کردهاند.
با اینکه حاجیمیرزایی وزیر آموزش و پرورش در دوران کرونا به «اعتماد» میگوید هل دادن آموزش و پرورش به سمت استفاده از زیرساختهای اینترنت برای برقراری مدرسه و تحصیل، فرصتی بود که کرونا برای کشور فراهم کرد، نمیتوان فراموش کرد که کرونا باعث شد بچههای بیشتری از ثبتنام در مدرسه جا بمانند، بچههای بیشتری ناچار به ترک تحصیل شوند، بسیاری که دچار اختلالهای یادگیری بودند، با نبود نظارت معلمان و در سایه کمتوانی والدین از محقق کردن اهداف آموزشی خود جا بمانند و بسیاری مصیبتهای دیگر از این دست. همزمان میتوان بخشی از افت تحصیلی دانشآموزان را به گردن آموزش آنلاین نوشت که به هر حال کمبودهایی نسبت به دیسیپلین آموزش حضوری دارد. آموزش و پرورش البته در تابستان ۱۴۰۱ تلاش کرد با مدارس تابستانی بخشی از این بحران را برطرف کند، اما گزارشی در مورد اینکه چقدر از مساله حل شده و چقدر از آن هنوز به جا مانده است وجود ندارد.
فانی، وزیر اسبق آموزش و پرورش در این مورد به «اعتماد» میگوید حتما باید تصریح کرد که آموزش آنلاین راندمان بسیار کمتری نسبت به آموزش حضوری دارد. در بهترین حالت، آموزش آنلاین میتواند تا ۶۰ درصد آموزش حضوری را پوشش دهد. جبران کردن آن ۴۰ درصد یا به عهده خانواده میماند یا به گرده معلمان سالهای بعد است. با در نظر گرفتن اینکه آموزش آنلاین دو سال تداوم داشته است، هر دانشآموز اقلا ۴۰ درصد از محتوای هر سال تحصیلی را از دست داده است. افت تحصیلی یا عقبماندگی و ناتوانی در سالهای ابتدایی آموزش چشمگیرتر است، بچههای بزرگتر توانستهاند به طریقی خودشان این عقبماندگی را جبران کنند، اما آنجایی که صحبت از آموزش خواندن و حساب ابتدایی است، افت قابل ملاحظهای رخ داده است و روشن نیست برنامههای جبرانی آن چقدر مفید بوده باشد.
عقبماندگی از درس تنها گمشده سالهای کرونا نیست، تمرکز بر استفاده از ابزارهای آنلاین روی سلامت جسم و استخوانبندی دانشآموزان هم تاثیر گذاشته است و علاوه بر آن، این فرض را ایجاد کرده است که انضباط بدنی که در آموزش حضوری تحمیل میشود، میتواند نادیده گرفته شود. در نتیجه این فرض است که مدارس موکت شده و حذف صندلی و نوعی بازگشت به عقب در مورد تنظیم شکل کلاسهای درس بعد از کرونا رخ داده است.
بازماندگی از تحصیل میتواند به تهدید جدی بعدی تبدیل شود
حاجی میرزایی میگوید: «در حال حاضر در مقطع ابتدایی بیش از ۹۰۰ هزار دانشآموز که باید در مدارس ثبتنام کنند، نمیتوانند به مدرسه برسند. جمعیت کل دانشآموزانی که از تحصیل باز ماندهاند، حدود ۴ میلیون نفر است. کرونا و دسترسی نداشتن به وسایل آموزشی یکی از مشکلاتی است که آموزش ابتدایی را تهدید میکند، اما مساله اصلا به سادگی کرونا قابل حل نیست .»
فانی میگوید: «در دورانی که من وزیر بودم، مدیران و معلمان مدارس را ملزم کرده بودم که در به در و خانه به خانه بروند و از وضعیت بچههایی که در سن ورود به مدرسه هستند اما از حضور آنها در مدرسه جلوگیری شده است، آگاه شوند. مدارس موظف بودند در این مورد گزارش بدهند و حتی گاهی کارکنان آموزش و پرورش در مورد فرستادن بچهها به مدارس با والدین یا سرپرستان آنها درگیر میشدند. چنین نظمی در دوران کرونا وجود نداشت.»
با اینکه حاجی میرزایی به درستی میگوید یکی از الطاف خفیه کرونا این بود که با فراهم شدن سیستم آموزش آنلاین، بسیاری از کسانی که به دلیل دسترسی نداشتن به مدرسه یا معلم نمیتوانستند درس بخوانند حالا با یک گوشی موبایل میتوانستند از دسترسی به مطالب آموزشی برخوردار شوند، واقعیت این است که وقتی الزام حضور در کلاس از بین رفت، همزمان با آن الزام درس خواندن هم برای بسیاری از خانوادهها از دست رفت. همانطور که خشونت خانگی در نتیجه کرونا افزایش پیدا کرد، خشونت علیه کودکان هم در این دوره افزایش پیدا کرد و امکان گزارش آن توسط معلمان به عنوان ناظران طولانیمدت دانشآموزان از بین رفت. افزایش فقر در نتیجه شیوع بیماری و کم شدن امکانات کسب درآمد، به کم شدن امکانات تحصیل، افزایش کار کودکان و افزایش ازدواج کودکان ختم شد. بسیاری از کسانی که در نتیجه کرونا از تحصیل بازمانده یا از مدرسه خارج شدند هرگز دوباره به مدرسه برنگشتهاند. این جدای از موج خودکشی دانشآموزانی است که به دلیل دسترسی نداشتن به امکانات آموزشی در دوران آموزش آنلاین اقدام به خودکشی کردند.
فانی با اظهار تاسف از اینکه مساله بازماندگی از تحصیل آن طور که باید جدی گرفته نمیشود، میگوید آموزش و پرورشی که در سابقه خود این را دارد که در یک سال ۸۰ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل را با کمک همین فرستادن مدیران و معلمان به خانهها و راضی کردن اولیا به فرستادن بچههایشان به مدرسه، به آموزش برگرداند، حالا آنقدرها مساله بازماندگی را جدی نمیگیرد. «در مساله بازماندگی از تحصیل، مسائل فرهنگی نقش مهمی دارند، اما علاوه بر آنها مسائل اقتصادی هم بسیار جدی هستند. بچه شش، هفت سالهای که در خانه قالی میبافد یا چوپانی میکند، منبع درآمد است و به سختی میتوان خانواده را راضی کرد که او را به مدرسه برگردانند.»
حاجی میرزایی هم با اشاره به اینکه بسیاری از کسانی که از تحصیل باز میمانند یا ناچار به کار هستند یا قربانی ازدواج کودکان میشوند، میگوید آمارها نشان میدهد در فاصله سالهای تحصیلی ۹۵-۹۶ تا ۱۴۰۲ -۱۴۰۱ که کرونا عملا تمام شده است، ۲۰۰ هزار نفر به جمعیت بازماندگان از تحصیل اضافه شده است.
مشکل دیگری که در حال حاضر در آموزش و پرورش وجود دارد این است حتی آماری که فانی و حاجیمیرزایی عرضه میکنند هم آخرین آمار نیست و ابعاد دقیقا مساله بازماندگی از تحصیل حتی برای وزیر و عضو سابق شورای عالی آموزش و پرورش هم روشن نیست. البته حاجیمیرزایی میگوید این آمار در اختیار وزارت آموزش و پرورش وجود دارد، اما در مورد انتشار آن نگرانیهایی دارند که باعث شده است دسترسی عمومی و همین طور دسترسی محققان و پژوهشگران به این آمار محدود یا سلب شود. هر چند میتوان تصور کرد که اگر وضعیت رو به رو بهبود بود، لزومی بر مخفی کردن آمار و اطلاعات در این زمینه وجود نداشت.
معلمان و فضای آموزشی چالشی که کمتر بر آن دل سوزانده میشود
به نظر میرسد معلمان و هدایتکنندگان آموزش در کشور تا حدود زیادی نامریی هستند، مگر زمانی که تحصن و اعتراض میکنند یا زمانی که مانند سال جاری به شکل قابل ملاحظهای «کم» هستند. تامین معلم برای بیش از ۱۰۰ هزار مدرسه در سرتاسر کشور کار راحتی نیست. جمعیت دانشآموزان و همین طور جمعیت معلمان، جمعیتی سیال و در حال جابهجایی هستند، نه تنها تعداد دانشآموزان در پایههای مختلف و کلاسهای مختلف ثابت نیست، بلکه معلمان هم بازنشسته میشوند، جابهجا میشوند، مهاجرت میکنند یا تنها از ادامه کار خسته میشوند. معلمهای جدید به مجموعهها اضافه میشوند و برخی پایههایی که در آن درس میدهند را تغییر میدهند، برخی با رسیدن به سابقه ۲۰ سال تحصیل ساعت کارشان را کم میکنند و برخی در بدنه آموزش و پرورش جابهجا میشوند.
مدیریت کردن دو جمعیت سیال که بتوانند نیازهای یکدیگر را پاسخ بدهند کار بسیار سختی است که نه تنها از بحران کرونا، بلکه علاوه بر آن از بحران معیشتی، طرح رتبهبندی، ترمیم حقوق، بحرانهای اجتماعی و سیاسی و امواج مهاجرت تاثیر پذیرفته است. وضعیت امسال مدارس در سرتاسر کشور و نبود معلم در بسیاری از کلاسهای کشور در سال تحصیلی جاری نشان داد که اداره کردن آموزش و پرورش علاوه بر جرات نشستن پشت میزهای بزرگ، به خرد هم نیاز دارد.
فانی در مورد روند مدیریت کردن دو جمعیت سیال دانشآموزان و معلمان میگوید: «قاعده بر این بوده است که از اول بهمن ماه هر سال در مورد وضعیت معلمان و دانشآموزان برای سال آینده برآورد آغاز میشد، تا بهار تکلیف روشن بود که چه تعداد معلمساعت از مجموع معلمساعتهای ما کم شده و چه تعداد به آن اضافه میشود همین طور روشن میکردیم که چگونه دانشآموزان توزیع میشوند و هر مدرسه به چه تعداد معلم در چه پایههایی نیاز دارد. با چنین برنامهریزی بود که در مهر ماه به مشکل خاصی برخورد نمیکردیم چون از قبل تکلیف بسیاری چیزها روشن بود.»
حاجی میرزایی هم در مورد این روند میگوید: «نباید در نظر گرفت که تامین معلم کار آسانی است. علاوه بر مساله سیال بودن جمعیت، ما در یکی- دو سال گذشته با مساله رتبهبندی روبرو بودیم. در آغاز قرار بود رتبهبندی طرحی برای تشویق معلمان و کادر آموزشی به ارتقای کیفیت آموزش آنها باشد، اما از آنجا که حقوق معلمان به دلایل بسیار زیادی از میانگین حقوق کارمندان کمتر است، در عمل طرح رتبهبندی به طرح ترمیم حقوق تبدیل شد و از اهداف اولیه خود برای بهبود وضعیت کیفی آموزش عقب ماند. به این مساله باید اضافه کرد که بسیاری از معلمان ما که قاعدتا باید سال تحصیلی ۱۴۰۰ بازنشسته میشدند، برای اینکه ترمیم حقوق طرح رتبهبندی شامل حال آنها شود، بازنشستگی خود را یک سال به تاخیر انداختند. با اجرای رتبهبندی یک باره و در غفلت آموزش و پرورش از برنامهریزی برای این مساله، تعداد قابل ملاحظهای از معلمان خواستار استفاده از حق خود برای بازنشستگی شدند، در حالی که برنامهای برای جبران خروج آنها از سیستم آموزش و پرورش وجود نداشت. در نتیجه این آشفتگی بود که امسال تعداد قابل ملاحظهای از کلاسهای درس بدون معلم ماندند و بعد هم طرحهایی برای جبران معلم از طریق جذبهای بدون برنامه مطرح شد که قبلا هم مطرح بود و بسیار برای آموزش و پرورش خطرناک و مسالهساز خواهد بود.»
ابرو را درست نکردند چشم هم در معرض خطر است
سر و صدای بر حق بلند کمبود معلم به خصوص در سال جاری تحصیلی باعث شده است که بسیاری نگرانیهای قدیمی در مورد احتمال خروج آموزش و پرورش از سلطه دولت یکبار دیگر مطرح شود. از پیش از مشروطه تا امروز رقبای آموزش و پرورش مدرن که همان آموزش و پرورش اجباری همگانی است که در قانون اساسی هم به آن تصریح شده، بدون وقفه در حال سنگاندازی بودهاند و حالا به نظر میرسد در حالی که وزارت آموزش و پرورش در یکی از ضعیفترین دورانهای خود است، این هجمهها برای دستدرازی به اقلا بخشی از اختیارات این نهاد رو به افزایش گذاشته است. در حالی که در دولتهای قبلی وزارت آموزش و پرورش تلاش قابل ملاحظهای برای کم کردن فشار مجلس بر این وزارتخانه و جلوگیری از تحمیل نیرو به آن بدون طی کردن فرآیند معمول جذب این وزارتخانه انجام داده است، در دوره جدید نه تنها بدون وقفه صحبت از انواع و اقسام جذب نیرو برای آموزش و پرورش خارج از ساختار معمول امتحان دادن و آموزش دیدن مطرح میشود، بلکه بحثهای قدیمی در مورد واگذاری مدارس آموزش و پرورش به نهادهایی غیر از وزارتخانه و آموزش موضوعاتی غیر از موضوعات مصوب شورای عالی آموزش در مدارس هم به بحث گذاشته شده و احتمال وقوع آن هم دور از نظر نیست.
فانی میگوید: «یکی از دلایل این تیز شدن دندانهای طمع برای پیکر آموزش و پرورش این است که نیروی متخصص برای اداره این مجموعه به کار گرفته نشده است. آموزش و پرورش بدون شک به یک مرکز اصلی برای مدیریت نیاز دارد. این مساله مورد تاکید مقام معظم رهبری هم بوده است که کسانی که خواهان تضعیف آموزش و پرورش هستند، از خارج از ایران اداره میشوند و باید در برابر آنها مقاومت کرد. من این مقاومت را انجام دادم و برای اینکه کسی نتواند در حوزه مدیریت من دخالت کند دو بار هم استیضاح شدم. اینکه نهادهای مختلف از ما فضا بخواهند که در آن منویات خودشان را ترویج کنند، مساله تازهای نیست اما باید در برابر آن مقاومت کرد.»
خطری که فانی از آن حرف میزند، به چشم حاجیمیرزایی هم رسیده است. او میگوید میل به اینکه ساختاری غیر از ساختار آموزش و پرورش برای آموزش دانشآموزان ایجاد شود، مساله تازهای نیست، تنها هم به یک گروه خاص که امروز بیشتر نامشان شنیده میشود محدود نیست، در دورههای گذشته هم تلاشهای مشابهی چه در قالبی که امروز گفته میشود و چه در قالبهای دیگری مثل مدارس طبیعت وجود داشته است که ما به سختی در برابر آن مقاومت کردهایم. «حرف ما به عنوان متخصصان آموزش و پرورش این است که اگر کسی میخواهد در آموزش و پرورش سهمی داشته باشد، راه قانونی آن همین حالا هم فراهم است؛ میتوانند بیایند مجوز مدرسه غیرانتفاعی بگیرند و کار کنند، اما اگر کسی میخواهد خارج از ضوابط آموزش و پرورش، منابع درسی خودش را بدون نظارت آموزش و پرورش تدریس کند، این به معنی خروج بخشی از جمعیت از سیطره اجرای قانون اساسی است.»
حاجی میرزایی هشدار میدهد که تندرویهایی که امروز در قالب گروههای تروریستی در منطقه شاهد آن هستیم هم از همین مدارس خارج از سیستم آموزش رسمی بنا گذاشته شدهاند و باید در این مورد بسیار حساس بود، چرا که مرکز گریز شدن در عرصه آموزش و پرورش میتواند بحرانهای بسیار جدیتر از آنچه که امروز در کشور با آن روبرو هستیم، به بار بیاورد.
بحرانهای آموزش و پرورش در دهههای گذشته اغلب ثابت بوده است، در شش برنامه توسعه قبل از انقلاب و شش برنامه توسعه بعد از انقلاب، ۱۲ بحران آموزش و پرورش شناسایی شده است که از این ۱۲ بحران، ۱۰ تای آنها مدام تکرار شده است. این مساله که بحرانهای آموزش و پرورش از دورهای به دوره بعدی منتقل میشود، بدون اینکه راهکاری برای آنها پیدا شود از قول دکتر فانی ناشی از عدم ثبات مدیریت و از قول دکتر حاجیمیرزایی ناشی از استفاده از مدیران ناآشنا به مسائل آموزش و پرورش است.
با این وجود به سختی بتوان دورانی پر تلاطمتر از امروز برای آموزش و پرورش کشور در نظر آورد. به نظر میآید آنچه امروز میتوان وضعیت آموزش و پرورش را با آن توصیف کرد، عبارت «بیانضباطی» باشد، بیانضباطی در برنامهریزی، بیانضباطی در اجرا و بیانضباطی در مدیریت. ۳۰ درصد جمعیت کشور به طریقی با وزارت آموزش و پرورش درگیر هستند و آسیب به این حوزه میتواند تا دههها در ساختار مدیریت کشور معلوم و مشهود باشد. بحث که به اینجا میرسد، غیر از اینکه آهی از نهاد دلسوزان بلند شود، حرفی برای گفتن باقی نمیماند.
قاچاق ۲۵ میلیارد دلاری چه بر سر کسب و کارها میآورد؟
در حال حاضر ۱۳۸ گمرک اجرایی در کشور فعال هستند؛ حجم صادرات و واردات رسمی کشور در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۱۲.۸ میلیارد دلار و حجم ترانزیت حدود ۱۰.۸ میلیون تن اعلام شده است. با این حال، حجم قاچاق کالا سالیانه بین ۱۲ تا ۲۵ میلیارد دلار برآورد میشود که حداقل حدود ۲۵ درصد آن از طریق مبادی رسمی است.
درباره میزان سالیانه قاچاق کالا به ایران یا خارج از ایران، آمار روشنی در دسترس نیست. بخشی از این ابهام، به دلیل دستهبندی خاص قاچاق در «اقتصاد پنهان» است که فقط امکان «برآورد» میزان قاچاق را فراهم میکند، اما ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز از سال ۹۹ به بعد درباره همین آمار «برآوردی» نیز سکوت کرده و فقط به اظهارنظر در این باره بسنده میکند.
سعید نیرومند، معاون اداره کل مقابله و رصد جریان مالی این ستاد، ۲۷ تیر سال گذشته یک برنامه رادیویی پیرامون اعلام اعداد و ارقام متفاوت ازسوی مجلس و ستاد درخصوص میزان ارزش قاچاق کالا در کشور گفت: براساس آخرین برآوردهای انجام شده، میزان قاچاق حدود ۱۹.۸ میلیارد دلار تخمین زده میشود؛ از این میزان ۱۴ میلیارد دلار مربوط به قاچاق ورودی و ۵.۸ میلیارد دلار نیز ارزش کالاهایی است که به صورت غیرقانونی از کشور خارج میشود.(خبرگزاری مهر، کد خبر ۵۸۳۹۵۹۸)
این درحالی است که دی ماه ۱۴۰۱، مصطفی پورکاظمشایسته، معاون امور مقابله و هماهنگی حقوقی در ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز گفته بود که «حجم قاچاق کالای ورودی و خروجی کشور حدود ۲۰ میلیارد دلار کالایی بوده که ۶ میلیارد دلار آن قاچاق خروجی و ۱۴ میلیارد دلار آن قاچاق ورودی به کشور است.»
در واقع طی تقریبا ۶ تا ۷ ماه، آمارهای مربوط به قاچاق کالا، چندان تفاوتی نکرده و در یک منحنی ثابت حرکت کرده است. هرچند برآوردها حاکی از این است که در سال ۹۵ میزان قاچاق چیزی حدود ۱۲.۶ میلیارد دلار بوده و در واقع به کمترین سطح خود طی دهه اخیر رسیده است.
براساس آمار سازمان بینالمللی کار، هر یک میلیارد دلار قاچاق کالا، با فشار بر تولیدات داخلی و خروج اقتصاد از مسیر سالم، ۱۰۰ هزار فرصت شغلی را در کشور مقصد از بین میبرد. (منبع: فصلنامه پژوهشهای اقتصادی رشد و توسعه پایدار، سال بیستم، شماره دوم تابستان .۱) با این حساب حجم قاچاق موجود که عمده آن از مبادی رسمی نیز صورت می گیرد تا ۲ میلیون فرصت شغلی را در ایران نابود کرده است.
مطابق گزارش ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز که مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود به آن استناد کرده، یکچهارم حجم قاچاق یعنی ۳.۵ میلیارد دلار از راه مبادی رسمی صورت میگیرد که با فرض آمار ۲۵ میلیارد دلاری قاچاق سالانه کالا، سهم مبادی رسمی از قاچاق کالا افزایش خواهد یافت. به عبارت دیگر باتوجه به ظرفیت نسبتا معین معافیتهای تجاری و خلأهای مرزی در واردات کالا، بخش چشمگیری از اختلاف آماری قاچاق کالا که به ۸ میلیارد دلار میرسد از مبادی رسمی است.
شاخصهای گمرکی و حجم بالای قاچاق کالا، نشان میدهد گمرک در اجرای وظایف خود با چالشهایی مواجه بوده. گمرک ایران موظف است قوانین و مقررات مربوط به تخلفات و قاچاق گمرکی را اجرا کند. حدود ۱۴ شیوه قاچاق از طریق رویه واردات، ۸ شیوه قاچاق از طریق رویه صادرات، ۴ شیوه قاچاق از طریق رویه ترانزیت و حدود ۶ شیوه با سوءاستفاده از سایر رویهها در مبادی رسمی شناسایی شده است.
کماظهاری، اظهار خلاف واقع، تخلیه کالا در محمولههای عبوری (ترانزیت)، جعل اسناد، رشا و ارتشا، از عمدهترین شیوههای قاچاق در مبادی رسمی بوده که مرکز پژوهشهای مجلس به آن اشاره کرده است. بازوی پژوهشی مجلس در گزارشی که به تازگی منتشر کرده چند چالش عمده در نظام گمرکی ایران را نیز به تصویر کشیده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
تعدد گمرکها، مقررات و استثنائات
عدم نیازسنجی در ایجاد و توسعه گمرکهای اجرایی، علاوه بر تحمیل بار مالی، امکان بروز تخلفات را افزایش داده است؛ گمرکهای فاقد توجیه به دلیل فشارهای سیاسی و امنیتی ایجاد میشود و البته عدم تدوین طرح آمایش گمرکها، در ادامه این روند موثر است.
افزایش توجیه غالبا مناطق آزاد و ویژه اقتصادی، بازارچههای مرزی و سایر استثنائات تجاری نیز علاوه بر افزایش تعداد گمرکهای اجرایی، به تعدد رویههای گمرکی منجر شده است. مطابق قانون امور گمرکی در حال حاضر ۱۵ رویه برای ورود یا خروج کالا و وسیله نقلیه وجود دارد؛ علاوه بر این رویهها، مطابق سایر مقررات و دستورالعملها، رویههای ورود و خروج کالا با شیوههای دیگری در گمرکهای کشور انجام میشود که بعضا برخی ضوابط و فرآیندهای عمومی مستثنا بوده یا فرآیند بیشتری دارند.
همچنین بررسیهای مرکز پژوهشها نشان میدهد به صورت میانگین در هر روز کاری یک بخشنامه یا دستورالعمل گمرکی صادر میشود. تعدد رویهها، بخشنامهها و استثنائات گمرکی از یکسو به ایجاد پیچیدگی در اجرای فرآیندهای گمرکی شده و ازسوی دیگر احتمال بروز خطای سهوی یا عمدی را افزایش میدهد.
ارزشگذاری و تعیین تعرفه
به گفته مرکز پژوهشهای مجلس، انگیزههای مختلفی برای کماظهاری، بیشاظهاری و اظهار خلاف واقع در رویههای گمرکی وجود دارد و از سوی دیگر، مستندات و مدارک خارجی قابل جعل بوده و زیرساخت صحتسنجی آن وجود ندارد، از این رو باتوجه به پیچیدگیهای قواعد و فرآیندهای تعیین ارزش و تعرفه کالا و تاثیر مستقیم آن بر درآمدهای عمومی و منفعت بازرگان، تعیین آن از اهمیت بالایی برخوردار است.
چالشهای ارزی
بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد بخش بسیاری از کالاهایی که اصطلاحا در گمرک رسوب کردهاند، به دلیل عدم ثبت سفارش یا اخذ شناسه رهگیری منشأ ارز به ترخیص از گمرک قادر نیستند. تمام واردکنندگان کالا موظفند منشأ ارز کالای وارداتی خود را پس از ثبت سفارش و قبل از ترخیص، در سامانه جامع تجارت اظهار کنند و بانک مرکزی موظف است پس از دریافت اطلاعات منشأ ارز، بلافاصله نسبت به بررسی آن اقدام کرده و در صورت صحت اطلاعات ابراز شده، شناسه رهگیری معتبر به اطلاعات مذکور اختصاص دهد. لذا مجوز ثبت سفارش تا قبل از تعیین منشأ ارز و دریافت شناسه رهگیری مذکور، قابل استناد برای ترخیص در گمرک نیست.
آمار جدید چقدر است؟
سه سال از آخرین گزارش میزان قاچاق ورودی و خروجی ایران میگذرد و رسانهها همچنان منتظر آمار و اطلاعات جدیدی توسط ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز هستند. در حال حاضر اصناف مختلفی چون پوشاک، لوازم خانگی، موبایل و رایانه و دهها مورد دیگر، از حجم بالای قاچاق کالا گلایه دارند. این درحالی است که یکی از شعارهای ريیس جمهور پیش از انتخابات «خشکاندن ریشه قاچاق» بوده است.
اما آنچه در عمل دیده شده، اقدامات قهری در برخورد با قاچاق و به «مزایده گذاشتن» کالاهای مکشوفه است. اتفاقی که در هیچ جای دنیا دیده نمیشود. در ایران مشروبات الکلی یا مواد مخدر و حتی سیگار قاچاق در مواردی امحا میشوند، اما کالاهای دیگر توسط سازمان اموال تملیکی توقیف و پس از مدت زمانی به مزایده گذاشته میشوند. رویهای که مشخص نیست تا چه زمانی ادامه دارد.
عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان، با بیان اینکه باید حرف مردم شنیده شود و اصلاحات مورد نظرشان انجام شود، گفت وقتی شهروندان اصلاحات میخواستند اصلاحطلبان موفق نشدند و مردم از اصلاحات بریدند. او تاکید کرد اکنون کشور تغییرات عمیق میخواهد.
مولوی عبدالحمید در خطبههای نماز جمعه ۱۷ فروردین خود از مسوولان جمهوری اسلامی خواست «با مردم و مخالفان بنشینند» و با کسانی که تند هم هستند، گفتوگو کنند.
او در بخشی از خطبههای خود به حمله روز گذشته جیشالعدل به مقرهای نظامی جمهوری اسلامی در استان سیستان و بلوچستان اشاره کرد و گفت: «ما همیشه از ناامنی هراس داریم و با خونریزی موافق نیستیم.»
اسماعیلزهی به هر دو طرف توصیه کرد به جای برخورد و درگیری، «با گفتوگو و نه با گلوله»، مشکلات را حل کنند.
روز پنجشنبه ۱۶ فروردین گروه جیشالعدل به مقرهای نظامی در شهرهای چابهار و راسک حمله کرد.
پس از این حملات، روابط عمومی قرارگاه امنیتی جنوب شرق نیروی زمینی سپاه پاسداران از کشته شدن ۱۰ تن از نیروهای نظامی جمهوری اسلامی و ۱۸ تن از اعضای گروه جیشالعدل خبر داد و اعلام کرد تعدادی دیگر در نتیجه این درگیریها مجروح شدهاند.
مولوی عبدالحمید در بخش دیگری از خطبههای خود با اشاره به بحران اقتصادی موجود در کشور، اقتصاد ایران را رها شده خواند و گفت اقتصاد کشور نه دست مردم است و نه دست دولت و مشخص نیست این وضعیت به کجا برسد.
او در خطبههای نماز جمعه ۱۰ فروردین خود نیز گفته بود اقتصاد چنان ضربه خورده که شب میخوابیم و فردا صبح میبینیم ارزش پول افت کرده است.
اسماعیلزهی در خطبههای نماز جمعه سوم فروردین از همگان خواسته بود به مردمی که از نظر اقتصادی در وضعیتی نامناسب هستند و نیز به خانوادههای زندانیان، کمک کنند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان در بخش دیگری از صحبتهای روز ۱۷ فروردین خود با اشاره به ممانعت ماموران امنیتی از سفر او به چابهار برای بازدید از زلزلهزدگان گفت: «تنگنظری کردند اما ما برگشتیم و گلایه نکردیم. این برای این بود که امنیت استان را میخواهیم.»
اسماعیلزهی در خطبههای نماز جمعه ۱۱ اسفند گفته بود مدیریت کشور نتوانسته است برنامهریزی کند و زیرساختها را برای منحرف کردن سیل فراهم آورد.
سه روز پس از این اظهارات و در روز ۱۴ اسفند، نیروهای امنیتی خودروی او و همراهانش را در پلیس راه زاهدان-خاش متوقف کرده و از سفر او به مناطق سیلزده دشتیاری در چابهار جلوگیری کردند.
روز جمعه ۱۷ فروردین، نیروهای نظامی و سرکوبگر همچون هفتههای گذشته همزمان با برگزاری نماز جمعه زاهدان در خیابانهای این شهر حضور گستردهای داشتند.
رسانه حالوش که خبرهای استان سیستان و بلوچستان را پوشش میدهد، با انتشار ویدیویی در کانال تلگرام خود نوشت نیروهای نظامی از جمله ماموران سپاه پاسداران در اطراف مصلی و مسجد مکی زاهدان و خیابانهای منتهی به آن، حضور پر رنگی داشته و با ایجاد ایستهای بازرسی، اقدام به تفتیش بدنی و کنترل نمازگزاران کردند.
در ماههای گذشته، شهروندان زاهدانی پس از یک سال اعتراض و تجمع خیابانی پیوسته، به توصیه مولوی عبدالحمید راهپیمایی سکوت برگزار کردند.
جمعههای اعتراضی زاهدانیها از هشتم مهر سال ۱۴۰۱ و پس از وقایع جمعه خونین این شهر آغاز شد.
در جریان جمعه خونین زاهدان، ماموران نظامی و امنیتی با گلولههای جنگی به سمت شهروندان و نمازگزاران شلیک کردند و بیش از ۱۰۰ نفر را کشته و دهها تن دیگر را نابینا، قطع نخاع و مجروح کردند.
ایران اینترنشنال
وبسایت آکسیوس، به نقل از مقامهای اسرائیلی که نام آنها اعلام نشده، گزارش داد که اسرائیل به آمریکا گفته است که اگر جمهوری اسلامی به حملات تلافیجویانه در پی حمله به کنسولگری ایران در دمشق دست بزند، اسرائیل قاطعانه واکنش نشان خواهد داد و درگیری فعلی را به سطح دیگری خواهد کشاند.
رهبران جمهوری اسلامی تهدید کردهاند که اسرائیل را به خاطر حمله ای که منجر به کشته شدن حمید رضا زاهدی، یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران شد، مجازات خواهند کرد.
مقامهای آمریکایی و اسرائیلی به آکسیوس گفتند که دولت بایدن و دولت اسرائیل بسیار نگران هستند که جمهوری اسلامی برای حملهای قریب الوقوع آماده شود.
نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در لبنان، سوریه، عراق و غزه به اسرائیل حمله کردهاند، اما حملهای از خاک ایران به اسرائیل صورت نگرفته است. حمله مستقیم جمهوری اسلامی به اسرائیل بیسابقه خواهد بود و میتواند به جنگ منطقهای در خاورمیانه منجر شود.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روز پنجشنبه ۱۶ فروردین،در جلسه کابینه امنیتی اسرائیل گفت که ایران سالها است که علیه اسرائیل «هم بهطور مستقیم و هم از طریق گروههای نیابتیاش عمل میکند و بنابراین اسرائیل هم به طور دفاعی و هم تهاجمی علیه جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش عمل میکند.»
او گفت: «ما میدانیم چگونه از خود دفاع کنیم و بر اساس این اصل ساده عمل میکنیم که هرکس به ما آسیب برساند یا قصد آسیب رساندن به ما را داشته باشد، به او آسیب خواهیم رساند.»
جو بایدن رییسجمهوری آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، روز پنجشنبه در گفتگویی تلفنی درباره تهدیدات جمهوری اسلامی علیه اسرائیل گفتگو کردند.
کاخ سفید پس از این گفتگوی تلفنی اعلام کرد: «رییسجمهوری آمریکا به صراحت گفت که ایالات متحده قدرتمندانه از اسرائیل در مواجهه با این تهدیدات حمایت میکند.»
حمله اسرائیل به ساختمانی در کنار ساختمان سفارت جمهوری اسلامی در دمشق باعث کشته شدن محمدرضا زاهدی، فرمانده ارشد سپاه پاسداران و مسئول عملیات نظامی جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه شد.
زاهدی ارشدترین افسر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که پس از کشته شدن قاسم سلیمانی در حمله سال 2020 آمریکا کشته میشود.
او به همراه شش افسر ایرانی دیگر در حمله اسرائیل به ساختمانی کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق در روز دوشنبه کشته شد.
رهبران جمهوری اسلامی میگویند که این ساختمان، یک مکان دیپلماتیک بوده و حمله به آن نقض قوانین بینالمللی و حمله به خاک این کشور محسوب میشود.
مقامهای اسرائیلی اما میگویند که این ساختمان، مکانی دیپلماتیک نبوده و ساختمانی بود که سپاه برای عملیات نظامی از آن استفاده میکرد.
سخنگوی سپاه گفته است به زودی حملات مرگبار بیشتری علیه اسرائیل انجام خواهد شد.
زهرا ارشادی، معاون سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد روز دوشنبه در نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل گفت که تهران خویشتنداری قابل توجهی به خرج داده است و اسرائیل باید مسئولیت کامل عواقب این حمله را بر عهده بگیرد.
به گفته مقامهای اسرائیلی، نیروهای دفاعی این کشور به ویژه واحدهای دفاع هوایی و اطلاعاتی در حالت آماده باش هستند. ارتش اسرائیل تمام تعطیلات آخر هفته سربازان رزمی خود را لغو کرده است.
به نوشته آکسیوس، مقامهای اسرائیلی ادعا میکنند اطلاعاتی در اختیار دارند که نشان میدهد جمهوری اسلامی می تواند با استفاده از موشک های بالستیک دوربرد، موشک های کروز یا هواپیماهای بدون سرنشین از خاک خود به اسرائیل حمله کند.
به گفته یک مقام اسرائیلی، این موضوع به طور مفصل در جریان تماس تلفنی یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل و لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در روز چهارشنبه، ۱۵ اسفند، مورد بحث قرار گرفت.
مقامهای آمریکایی و اسرائیلی به آکسیوس گفتند که این دو درباره چگونگی هماهنگی بهتر و آماده شدن برای سناریوهای تشدید تنش در نتیجه اقدام تلافی جویانه ایران گفتگو کردند.
کاخ سفید و پنتاگون از اظهار نظر در این مورد خودداری کردند. ارتش اسرائیل و دفتر نخست وزیر اسرائیل نیز حاضر به اظهار نظر در اینباره نشدند.
مقامهای آمریکایی میگویند که اسرائیل حمله خود به سوریه را با دولت بایدن هماهنگ نکرده است و اسرائیل بدون ارائه جزئیات در مورد هدف، زمانی که جنگندههای اسرائیلی به پرواز درآمده بودند، به طور کلی و اجمالی بدون اشاره به جزییات به ایالات متحده اطلاع دادند.
محمدرضا زاهدی در حملات حماس به اسرائیل نقش فعال داشت
یک گروه سیاسی در ایران موسوم به «شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی» روز پنجشنبه ۱۶ فروردین، بار دیگر بر «نقش برجسته» محمدرضا زاهدی در آنچه «تشکیل جبهه مقاومت» علیه اسرائیل و همچنین «عملیات طوفان الاقصی»، یعنی حملات شبه نظامیان حماس به این کشور در روز ۱۵ مهر نامید، تاکید کرد.
مقامات نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی در توصیف گروه های نیابتی تهران در خاورمیانه از اصطلاح «جبهه مقاومت» استفاده می کنند.
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی که از سازمان های موسوم به اسولگرا در ایران به شمار می رود، در وب سایت خود، «شانا نیوز»، به «بیانیه رسمی گردانهای عزالدین القاسم» شاخه نظامی حماس در مورد فرمانده نیروی قدس (شاخه لبنان و سوریه) استناد کرد.
در بیانیه شاحه نظامی حماس، گروهی که تحت حمایت جمهوری اسلامی است، اشاره شده که محمدرضا زاهدی «سالیان طولانی» در این دو زمینه «نقش برجستهای» داشته است.
شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی پیشتر در روز چهارشنبه نیز درباره این نقش محمدرضا زاهدی بیانیه صادر کرده بود.
این فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در سوریه و لبنان و چند تن دیگر از فرماندهان این نیرو در روز ۱۳ فروردین و به دنبال حمله منتسب به اسرائیل دردمشق کشته شدند.
جمهوری اسلامی اسرائیل را عامل این حمله دانسته است و رهبر و سایر مقامات ارشد سیاسی و نظامی تهدید کردهاند که این حمله را بیپاسخ نخواهند گذاشت.
حساب کاربری منتسب به علی خامنهای در شبکه اجتماعی «ایکس» هم روز چهارشنبه ۱۵ فروردین، با انتشار پستی به زبان عبری تهدید کرد که اسرائیل را از «جنایت تجاوز علیه کنسولگری ایران در دمشق» پشیمان خواهد کرد.
اسرائیل در ادامه رویه معمول خود از ارائه اظهارنظر درباره حملات منتسب به این کشور علیه مواضع جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش در سوریه خودداری کرده است.
ایران اینترنشنال، صدای آمریکا
تصور میکنید با شعار میتوانید حریف قدرت نظامی اسرائیل و آمریکا شوید؟
خب حالا گیرم شما امشب یا فردا که روز قدس است و خیلی هم «مناسبت» دارد یکی دو تا موشک به تل آویو زدید و پشت بندش در تلویزیون دولتی خودتان اعلام کردید که ابهت رژیم پوشالی اسرائیل را درهم شکستید و در میدان فلسطین هم شربت و شیرینی پخش کردید و سرداران معظم سپاه و ارتش هم برای یکدیگر پیامهای تبریک ارسال کردند و غیره.
آیا فکر بعدش را هم کردید؟ ای شمایی که در حرکتهای تاکتیکی(مثل طوفان الاقصی) نابغهاید و در استراتژی جاهل به تمام معنا، آیا به اندازه کافی عقلتان میرسد که بفهمید طرف مقابل با قدرتی ده برابر شما پاسخ حمله موشکی یا پهپادی شما را خواهد داد و تحقیر حمله به کنسولگری را ده برابر بیشتر به شما تحمیل خواهد کرد؟ بعدش چه کار خواهید کرد؟ تا کجا ادامه خواهید داد؟ صد تا موشک میزنید و او هزار موشک به شما میزند.
طرف مقابل شما صدها بمب اتمی دارد و فقط کافی است یکی دو تا از این بمبها را به کار بگیرد یا تاسیسات اتمی شما را یا قرارگاههای نظامی شما را بمباران کند. شما با کدام سلاح، با کدام نیرو، با کدام امکانات مالی، با کدام حمایت مردمی توان شرکت در این جنگ را دارید؟
لابد می خواهید به رآکتور اتمی دیمونا حمله کنید؟ یا شاید مثل آقای رفسنجانی گمان کردهاید که ایران کشور وسیعی است و تحمل چند حمله اتمی را دارد؟ یا شاید دلخوش کردهاید که رژیم صهیونسیتی به زودی فرو خواهد پاشید و حق بر باطل پیروز خواهد شد؟
نکند تصور میکنید با شعار و پروپاگاندا میتوان حریف قدرت نظامی اسرائیل و آمریکا و اروپا شد؟
شما به بنبست برخوردید. شما با اشتباهاتی که پشت سر هم مرتکب شدهاید هم خودتان را به مرز نابودی نزدیک کردهاید هم کلیت کشور ایران را. خارج شدن از این بنبست نیاز به شجاعت و درایتی دارد که در وجود شما نیست.مردم را به چنان استیصالی کشاندهاید که حتی حمله اتمی به کشورشان را راه نجاتی برای خلاص شدن از شر شما میپندارند.
تلگرام نویسنده
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مستقر در ژنو روز پنجشنبه، ۱۶ فروردین، مأموریت گزارشگر ویژه خود در امور ایران را تمدید کرد.
این شورا در پنجاه و پنجمین نشست خود همچنین با تمدید مأموریت کمیته حقیقتیاب این سازمان در خصوص سرکوب معترضان در جنبش «زن، زندگی، آزادی» موافقت کرد.
پیشنویس قطعنامه تمدید مأموریت کمیته و گزارشگر ویژه از جمله با همکاری آلمان و آمریکا به نشست شورا ارائه شده بود.
۲۴ کشور عضو شورا به قطعنامه تمدید مأموریت جاوید رحمان، گزارشگر ویژه و ادامه کار کمیته حقیقتیاب رأی موافق دادند، هشت کشور مخالف بودند، در حالی که رأی ۱۵ کشور عضو شورا ممتنع بود.
کشورهای مخالف سودان، ویتنام، اندونزی، اریتره، الجزایر، بوروندی، چین و کوبا بودند، که شماری از آنها مانند سودان، اریتره و چین خود نیز در مظان اتهام نقض گسترده حقوق بشر مردم کشورشان هستند.
امارات متحده عربی، قطر، کویت، مالزی و هند در میان ۱۵ کشوری بودند که رأی ممتنع دادند.
آمریکا، فرانسه، آلمان و سایر متحدان بلوک غرب همراه با کشورهایی که دولت آنها به تازگی علیه جمهوری اسلامی ایران در صحنههای جهانی رأی میدهند، مانند شیلی و آرژانتین، از تمدید مأموریت گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران و ادامه کار کمیته حقیقتیاب برای بررسی سرکوب معترضان پس از مرگ مهسا امینی، حمایت کردند.
قطعنامه تصویب شده دولت ایران را ملزم میکند با جاوید رحمان و قضات کمیته حقیقتیاب همکاری کامل کرده و در دسترسی آنها به اطلاعات مورد نیاز برای انجام مأموریت محوله به آنها سنگاندازی نکند.
این قطعنامه تأکید دارد که قضات تعیین شده از سوی شورای حقوق بشر برای کمیته حقیقتیاب به زمان بیشتری برای بررسی سرکوب معترضان در رویددادهای پس از شهریور سال ۱۴۰۱ نیاز دارند.
نماینده بلژیک در نشست شورای حقوق بشر به عنوان نماینده بلوک کشورهای اتحادیه اروپا گفت وضعیت حقوق بشر در ایران بهشدت نگرانکننده است و ایران باید از اذیت و آزار سیستماتیک زنان دست بکشد.
نماینده آمریکا در این اجلاس با بیان واژگان «زن، زندگی، آزادی»، تأکید کرد که دولت واشینگتن در کنار مردم ایران ایستاده است.
هیئت نمایندگی ایران در نشست شورای حقوق بشر با تمسخر قطعنامه در ارتباط با ایران گفت در شرایطی که جنگ غزه در جریان است و اسرائیل مرتکب «جنایات گسترده» شده، شورا ایران را که حامی فلسطینیان مظلوم است، محکوم میکند.
دهها تن از گزارشگران، کارشناسان و کمیسران کنونی و پیشین حقوق بشر سازمان ملل در روزهای گذشته خواهان تمدید مأموریت جاوید رحمان و کمیته حقیقتیاب شده بودند. سازمان عفو بینالملل نیز بر لزوم ادامه کار گزارشگر ویژه و کمیته حقیقتیاب در ارتباط با ایران تأکید کرده بود.
جمهوری اسلامی ایران هرگز به آقای رحمان که شش سال است گزارشگر ویژه سازمان ملل در امورایران است، اجازه سفر به کشور را نداده است.
گزارشهای تهیه شده سالانه یا دورهای از سوی گزارشگر ویژه، دولتهای غربی مانند آمریکا و نهادهای بینالمللی حقوق بشری از جمله عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر حاکی از ادامه سرکوب گسترده در ایران در عرصههای مختلف است.
عفو بینالملل این هفته گزارش داد در سال ۲۰۲۳، دستکم ۸۵۳ تن در ایران اعدام شدهاند، ۴۸ درصد بیشتر از سال قبل از آن، که این سازمان دلیل آن را ناشی از تلاش حکومت ایران برای گسترش هراس و وحشت در میان مردم نسبت به عواقب اعتراض علیه رژیم دانست.
رادیو فردا
مقامهای دولت ایران تایید کردهاند که گروه شورشی جیش العدل دست به حملات گسترده و هماهنگی علیه مقرهای نظامی در سه شهرستان راسک، چابهار و سرباز زدهاند که به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا پنج مامور و ۱۵ مهاجم در آن کشته شدهاند. این حملات که از شب گذشته آغاز شده است به گفته مقامها درگیری همچنان ادامه دارد.
به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی(ایرنا) به نقل از منابع امنیتی محلی تاکنون «۱۵» مهاجم که آنها را «تروریست» توصیف کرده است در این درگیریهای مسلحانه کشته شدند.
این گزارش به نقل از محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران حاکی است که از نیمه شب گذشته عملیات مهاجمان در سپاه شهرستانی چابهار و راسک، دریابانی و کلانتری ۱۱ شروع شد.
او میگوید: «هفت تروریست در این عملیات شرکت داشتند که پنج نفر داخل ساختمان کشته و جلیقههای انتحاریشان منفجر شد.»
این گزارش حاکی است که در دریابانی و کلانتری ۱۱ چابهار نیز مهاجمان از طریق مغازههای طبقه همکف وارد ساختمان چهار طبقه شدهاند، که به گفته آقای پاکپور «سه نفر داخل دریابانی رفتند و کشته شدند هر سه دارای جلیقه انتحاری بودند.»
فرمانده نیروی زمینی سپاه میگوید: «۱۵ نفر از تروریستها کشته شدند که احتمال افزایش آنها به ۱۸ نفر وجود دارد، همچپنین پنج نفر از نیروهای حافظان امنیت شهید شدند که سه نفر از آنها از نیروهای فراجا و ۲ نفر نیروهای سپاه پاسداران بودند.»
خبرگزاری ایرنا صبح پنجشنبه در گزارشی نوشت که «یک سرباز، یک پاسدار و یک بسیجی طرح امنیت و ۲ مامور انتظامی نیز در چابهار از شهدای شامگاه چهارشنبه در جنوب سیستان و بلوچستان هستند.»
علیرضا مرحمتی، معاون امنیتی استاندار سیستان و بلوچستان، پیشتر به خبرگزاری ایرنا گفته بود: «تا کنون پنج مدافعان امنیت به شهادت رسیدند و ۱۰ نفر دیگر زخمی شدهاند.»
او اضافه کرد که مهاجمان «یک نفر از شهروندان چابهار را به گروگان گرفتهاند که عملیات نیروهای امنیتی برای حفظ جان این گروگان با احتیاط کامل انجام میشود.»
محمد پاکپور در این باره گفت: «یکی از مشکلاتی که داشتیم گروگانها بودند که با ورود نیروها رها شدند و واحدهای ویژه در حال پاکسازی منطقه هستند.»
پیشتر علیرضا مرحمتی، معاون امنیتی استاندار سیستان و بلوچستان، در گفتگو با شبکه خبر زمان شروع این حمله را ساعت ده شب چهارشنبه به وقت محلی عنوان کرد.
حمله جیش العدل به شش پایگاه نظامی
دقایقی پیش سازمان مسلح جیش العدل با انتشار گزارشی در کانال تلگرامی خود به تشریح محلهای درگیری افراد خود با نیروهای نظامی پرداخت.
متن کامل این اطلاعیه به شرع زیر است: «تشریح محل هایی که توسط مجاهدین در حمله زنجیره ای مورد هجوم قرار گرفته اند
مکان های نظامی که در حمله زنجیره ای دیشب مورد هجوم قرار گرفته اند به شرح زیر است:
۱. مقر دریابانی فراجا
۲. کلانتری ۱۱ محل استقرار کوچکزایی که به دختر بلوچ تجاوز کرد و باعث رقم خوردن فاجعه جمعه خونین شد.
۳. مرکز آگاهی فراجا شهر چابهار
۴. ستاد فرماندهی سپاه شهرستان چابهار
۵. سپاه ناحیه شهرستان راسک
۶. پایگاه محلی سپاه پاسداران
بعدا خبرگزاری حال وش گزارش داد که افراد مسلح به پایگاه سپاه در دو راهی پارود واقع در شهرستان سرباز هم حمله کرده و درگیریهای دیگری در این منطقه روی داده است.
خبرگزاری مهر گزارش داد که این حمله «از ارتفاعات سمت بیمارستان راسک به مقر سپاه» انجام شد که پاسخ متقابل نیروهای سپاه را به دنبال داشت.
خبرگزاری حال وش که اخبار سیستان و بلوچستان را پوشش میدهد پیشتر به نقل از جیشالعدل «از تصرف مقرهای سپاه پاسداران در راسک و ستاد فرماندهی ناحیه چابهار و کلانتری ۱۲ و اداره آگاهی و کنترل بر انبار تسلیحات در طی حمله اعضای خود به این پایگاهها» خبر داد.
در بیانیهای که «رسانک نیوز» از گروه جیشالعدل منتشر کرد آمده است که اعضای این گروه به نیروهای نظامی «که جهت کمک به نیروهای درگیر در مقرهای نظامی در حال اعزام بودند» شبیخون زدهاند.
این گروه در بیانیه خود مدعی شد «دهها تن از نیروهای کمکی دشمن در نزدیک بیمارستان امام علی چابهار» کشته شدهاند.
سازمان «جیش العدل ایران» یک گروه اسلامگرای مسلح مخالف دولت ایران است که خود را «ارتش عدالت و برابری» و معرفی میکند و میگوید برای دفاع از حقوق سنیها به ویژه در استان سیستان و بلوچستان ایران میجنگد.
این گروه در موارد متعدد درگیریهای مسلحانه و خونینی با نیروهای نظامی و امنیتی ایران داشته و مسئولیت چند حمله مسلحانه در مناطق مرزی جنوب شرق ایران را بر عهده گرفته است. ترور مقامها و ربودن مرزبانان و نیروهای مسلح ایرانی هم از جمله فعالیتهای این گروه است.
با این حال به نظر میرسد حملات چهارشنبه شب یکی از بزرگترین درگیریهای آن با نیروهای نظامی باشد.
ایران اواخر دی ماه گذشته از حمله به مواضع این گروه در پاکستان خبر داد که حمله متقابل پاکستان به «مخفیگاههای تروریستها» در استان سیستان و بلوچستان ایران را به دنبال داشت که حداقل ۹ نفر در آن کشته شدند.
حکومت ایران جیش العدل را تروریستی و وابسته به سازمانهای اطلاعاتی عربستان سعودی و آمریکا میداند و آن را «جیش الظلم» میخواند. هرچند آمریکا هم، در کنار ژاپن و نیوزلند این گروه را تروریستی میشناسد.
علیرضا مرحمتی، معاون امنیتی استاندار سیستان و بلوچستان، در گفتوگو با تلویزیون دولتی ایران ادعا کرد که این گروه «درحال اجرای اوامر» اسرائیل است.
بیبیسی فارسی
سازمان عفو بینالملل
بیانیهی مطبوعاتی
۴ آوریل ۲۰۲۴ - ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
اعدام ۸۵۳ نفر در ایران، بالاترین رقم در ۸ سال اخیر، در بحبوحه سرکوب بیامان و دور تازه «جنگ با موادمخدر»
عفو بینالملل در یک گزارش تحقیقاتی جدید که امروز منتشر شد گفت که برای توقف روند وحشتناک افزایش شمار اعدامها که زندانهای ایران را در سال ۲۰۲۳ به مکانهایی برای کشتار دستهجمعی تبدیل کرد، اقدام فوری بینالمللی ضروری است. این سازمان اعلام کرد که ۴۸۱ اعدام، یعنی بیش از نیمی از مجموع ۸۵۳ اعدام ثبت شده در سال۲۰۲۳، به خاطر جرائم مرتبط با مواد مخدر انجام شده است.
گزارش تازه عفو بینالملل با عنوان «نگذارید ما را بکشند»: بحران اعدامهای بیامان در ایران از زمان خیزش سال ۱۴۰۱ نشان میدهد چگونه مقامات جمهوری اسلامی استفاده از مجازات اعدام را برای ایجاد رعب و و حشت در میان مردم و تحکیم قدرت خود در پی خیزش «زن، زندگی، آزادی» از شهریور تا دی ماه ۱۴۰۱ تشدید کردهاند. این گزارش همچنین نسبت به تاثیر ویژه سیاستهای مرگبار مقامات در مبارزه با مواد مخدر بر جوامع فقیر و به حاشیه رانده شده هشدار میدهد.
شمار اعدامها در سال ۲۰۲۳ بالاترین رقم ثبت شده از سال ۲۰۱۵ است و نشاندهنده افزایش ۴۸ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۲ و افزایش ۱۷۲ درصدی نسبت به سال ۲۰۲۱ است. روند کشتار در ایران در سال ۲۰۲۴ ادامه یافته است و تا ۲۰ مارس سال میلادی جاری دست کم ۹۵ مورد اعدام ثبت شده است.
دایانا الطحاوی، معاون دفتر خاورمیانه و شمال آفریقا در عفو بینالملل گفت: «مجازات اعدام در هر شرایطی نفرتانگیز است، اما اعمال آن به صورت دستهجمعی برای جرائم مرتبط با مواد مخدر پس از محاکمههای به شدت ناعادلانه در دادگاههای انقلاب، سوء استفاده فاحش از قدرت است. سیاستهای مرگبار جمهوری اسلامی در مبارزه با مواد مخدر به چرخه فقر و بیعدالتی سیستماتیک و تشدید بیشتر تبعیض علیه جوامع حاشیهنشین، به ویژه اقلیت ستمدیده بلوچ ایران کمک میکند.»
سال گذشته، همچنین شاهد موجی از اعدامها بودیم که معترضان، کاربران شبکههای اجتماعی و دیگر مخالفان سیاسی واقعی یا کسانی که تصور شده مخالف هستند را به خاطر انجام دادن اعمالی که تحت قوانین بینالمللی حقوق بشر محافظت میشوند، با اتهاماتی مانند «توهین به پیامبر» و «ارتداد» و همچنین اتهامات مبهم همچون «محاربه» و یا «افساد فیالارض» هدف گرفتند.
دایانا الطحاوی گفت: «معترضان، مخالفان و اعضای اقلیتهای تحت ستم از جمله افرادی هستند که اعدام شدهاند، زیرا مقامات در چارچوب یک اقدام سازماندهی شده از مجازات اعدام به عنوان سلاحی برای ایجاد وحشت میان مردم و سرکوب مخالفان استفاده کردهاند. بدون واکنش جهانی قاطع، مقامات جمهوری اسلامی جسارت پیدا میکنند تا با مصونیت کامل از مجازات، هزاران نفر دیگر را در سالهای آینده اعدام کنند.»
دایانا الطحاوی همچنین گفت: «یافتههای تکان دهنده ما در مورد حملهی مداوم مقامات جمهوری اسلامی به حق حیات، بر ضرورت فشار جامعه بینالمللی بر مقامات جمهوری اسلامی برای توقف فوری اعدامها تاکید میکند. همزمان با رایگیری شورای حقوق بشر سازمان ملل درباره تمدید ماموریتهای هیات حقیقتیاب در مورد ایران و گزارشگر ویژه برای ایران، بسیار مهم است که به مقامات جمهوری اسلامی این پیام داده شود که کارنامه تاریک حقوق بشری آنها تحت نظارت بینالمللی باقی خواهد ماند و اطمینان حاصل شود که یک مکانیسم مستقل بینالمللی تحقیق و پاسخگویی برای جمعآوری و تجزیه و تحلیل شواهد و اسناد جنایات بینالمللی به کار خود ادامه میدهد.»
۵۲۰ مورد از اعدامهای اجرا شده در سال ۲۰۲۳ (۶۱ درصد) مبتنی بر احکام دادگاههای انقلاب است. این دادگاهها صلاحیت رسیدگی به طیف وسیعی از اعمال از جمله جرائم مربوط به مواد مخدر را دارند که مقامات آن را به عنوان جرائم «امنیت ملی» تلقی میکنند. این دادگاهها فاقد استقلال هستند، تحت نفوذ نهادهای امنیتی و اطلاعاتی عمل میکنند و به طور معمول از «اعترافات» اجباری آلوده به شکنجه در محاکمههای شتابزده بهشدت ناعادلانه برای صدور محکومیت استفاده میکنند.
افزایش سرسامآور اعدامهای مرتبط با مواد مخدر
افزایش چشمگیر شمار اعدامها در سال،۲۰۲۳ عمدتا ناشی از تغییر مرگبار در سیاست مبارزه با مواد مخدر ایران پس از به قدرت رسیدن ابراهیم رئیسی به ریاست جمهوری و انتصاب غلامحسین اژهای به عنوان رئیس قوه قضائیه در سال ۲۰۲۱ است.
عفو بینالملل بیانیههای رسمی مقامات دولتی و قضایی عالیرتبه در انتقاد علنی از اصلاحات قانون مبارزه با مواد مخدر در سال ۲۰۱۷ که منجر به کاهش چشمگیر اعدامهای مرتبط با مواد مخدر بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ شد را تجزیه و تحلیل کرده است؛ آنها در این بیانیهها خواستار افزایش استفاده از مجازات اعدام برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر شدهاند.
این مواضع رسمی، منجر به افزایش وحشتناک شمار اعدامهای مرتبط با مواد مخدر از سال ۲۰۲۱ شده است و با ۴۸۱ مورد اعدام مرتبط با مواد مخدر در سال ۲۰۲۳، این اعدامها ۵۶ درصد از کل تعداد اعدامهای ثبت شده را تشکیل میدهند. این رقم نسبت به سال ۲۰۲۲ که ۲۵۵ نفر به دلیل جرائم مربوط به مواد مخدر اعدام شدند، ۸۹ درصد افزایش داشته است و نسبت به سال ۲۰۲۱ که ۱۳۲ نفر به دلیل جرائم مربوط به مواد مخدر اعدام شدند، ۲۶۴ درصد افزایش را نشان میدهد.
اقلیت بلوچ ایران در حالی که تنها نزدیک به ۵ درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدهند، ۲۹ درصد (۱۳۸ نفر ) از اعدامهای مرتبط با مواد مخدر را در سال ۲۰۲۳ به خود اختصاص دادهاند که تاثیر تبعیضآمیز استراتژی مبارزه با مواد مخدر مقامات را بر حاشیهنشینترین و فقیرترین جوامع نشان میدهد.
افرادی که به دلیل جرائم مرتبط با مواد مخدر اعدام شدهاند اغلب به شیوهای بیرحمانه و به صورت مخفیانه و بدون اطلاع قبلی به خانوادهها و وکلایشان اعدام شدهاند.
در صورت عدم اقدام فوری جامعه بینالمللی، در بحبوحه تلاشهای مستمر قوه قضائیه، مقننه و مجریه برای تصویب قانون مرگبار جدید مبارزه با مواد مخدر که در صورت تصویب، دامنه اتهامات مربوط به مواد مخدر منجر به مجازات مرگ را گسترش میدهد، اعدامهای مرتبط با مواد مخدر همچنان افزایش خواهد یافت.
اعدام به عنوان ابزار سرکوب سیاسی
طی سال ۲۰۲۳، در پی خیزش «زن، زندگی، آزادی» از شهریور تا دی ماه ۱۴۰۱، مقامات جمهوری اسلامی، استفاده از مجازات اعدام را به عنوان سلاحی برای سرکوب مخالفان تشدید کردند.
مقامات در سال ۲۰۲۳، شش نفر را در ارتباط با خیزش ۱۴۰۱ و یک نفر را در ارتباط با اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ اعدام کردند. دستکم هفت نفر دیگر در ارتباط با خیزش ۱۴۰۱ و اعتراضات آبان ۱۳۹۸ به اعدام محکوم شدهاند و در معرض خطر قریبالوقوع اعدام هستند. افزایش شمار اعدامها باعث شده است که زندانیان محکوم به اعدام دست به اعتصاب غذا بزنند و به صورت علنی برای توقف اعدامهایشان درخواست کمک کنند.
سه تن از معترضان به نامهای مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی در ماه می ۲۰۲۳، چند روز قبل از اعدامشان که حکم آن پس از محاکمههای به شدت ناعادلانه صادر شده بود، یادداشتی را به خارج از زندان منتقل کردند که در آن درخواست کمک کرده و نوشته بودند: «تقاضا داریم نگذارید ما را بکشند».
در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۴، گروه دیگری از زندانیان محکوم به اعدام با نوشتن و انتشار نامهای سرگشاده، اعتصاب غذای خود را اعلام کردند و برای نجات جانشان درخواست حمایت کردند: «شاید با کمک شما بتوان جلوی این اعدامها را گرفت. لطفا به هر روشی که میتوانید، صدای ما باشید.»
اعدام کسانی که در کودکی دستگیر شدهاند
سال گذشته در اقدامی تکان دهنده در زمینه استفاده از مجازات اعدام علیه کودک مجرمان، مقامات یک پسر ۱۷ ساله و چهار جوان که در زمان وقوع جرم زیر ۱۸ سال سن داشتند را اعدام کردند.
حمیدرضا آذری در سن ۱۶ سالگی دستگیر شد و کمتر از ۷ ماه بعد پس از یک محاکمه به شدت ناعادلانه که مقامات دادستانی تسریع کردند، اعدام شد. مقامات جمهوری اسلامی به طرز بیشرمانهای سن او را در رسانههای داخلی به غلط و عامدانه ۱۸ سال معرفی کردند تا از پاسخگویی به خاطر نقض قوانین بینالمللی که استفاده از مجازات اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال در زمان ارتکاب جرم را ممنوع میکند، شانه خالی کنند.
در ماههای اخیر، مقامات به طور گمراهکنندهای دستورالعمل جدیدی از رئیس قوه قضائیه را به عنوان گامی در جهت «کاهش بیشتر» مجازاتهای اعدام علیه کودک مجرمان تبلیغ کردهاند. با این حال، تجزیه و تحلیل عفو بینالملل نشان میدهد که این دستورالعمل نقصهای ذاتی دیرینه در قوانین کیفری مربوط به کودکان را برطرف نمیکند و همچنان بر اختیار قضات تاکید میکند که بر اساس ارزیابیهای ناقص در مورد «رشد و کمال عقلی» کودک در زمان وقوع جر م، حکم اعدام صادر کنند.
عفو بینالملل بارها از مقامات جمهوری اسلامی خواسته است تا ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی را اصلاح کنند تا مجازات اعدام برای جرائمی که کودکان مرتکب شدهاند، در همه شرایط لغو شوند.
زمینه
مقامات جمهوری اسلامی از ارائه آمار عمومی درباره صدور و اجرای احکام اعدام خودداری میکنند. برای ثبت تعداد اعدامهای انجام شده در سال ۲۰۲۳، عفو بینالملل با مرکز عبدالرحمن برومند به طور نزدیک همکاری کرد و از منابع باز، از جمله گزارشهای رسانههای حکومتی، رسانههای مستقل و سازمانهای حقوق بشری، اطلاعات جمع آوری کرد. این سازمان همچنین فهرست اعدامهای ثبت شده از سوی سازمان حقوق بشر ایران و شبکه حقوق بشر کردستان را بررسی کرد.
مجازات اعدام نهایت مجازات بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز است. عفو بینالملل با مجازات اعدام صرفنظر از ماهیت یا شرایط جرم، گناهکاری، بیگناهی یا سایر ویژگیهای فردی یا روشی که حکومت برای اجرای آن استفاده میکند، در همه موارد و بدون استثنا، مخالف است.
متن کامل گزارش تازه عفو بینالملل با عنوان «نگذارید ما را بکشند»
وبسایت «ههنگاو» روز چهارشنبه ۱۵ فروردین گزارش داد که سپیده قلیان، زندانی سیاسی محبوس در اوین، در اعتراض به «تبعید سعید مدنی، خود، و همه زندانیان تبعیدی»، اعلام اعتصاب غذا «به صورت نامحدود» کرده است. او خود نیز درخواست انتقال به زندان محل سکونت خود را دارد.
انتقال زندانیان سیاسی به زندانهای شهرهای دور از محل زندگی آنها که مقامات جمهوری اسلامی از آن به عنوان روشی برای مجازات بیشتر زندانی استفاده میکنند، دسترسی خانوادههای آنها را برای ملاقات دشوار میکند.
در حال حاضر برخی از زندانیان دیگر، از جمله والدین دادخواه پویا بختیاری، معترض کشته شده در سرکوب اعتراضات آبان ۹۸ نیز در زندانهایی دور از محل زندگیشان زندانی هستند؛ منوچهر بختیاری در زندان چوبیندر قزوین و ناهید شیرپیشه در زندان زنجان به سر میبرند.
سپیده قلیان پیش از این نیز بارها به شرایط «تبعید خود در زندانهای مختلف جمهوری اسلامی» اعتراض کرده است. از جمله او آذر ۱۴۰۲ در نامهای نوشته بود: «سالها است که در تبعید به سر میبرم. طی این سالها برای رفع این حکم دست به هر کاری زدهام؛ نامهنگاری، مذاکره، مناقشه، تحصن، اعتصاب. گفتهام جان و نان خانوادهام در خطر است، هر هفته طی کردن هزاران کیلومتر راه مصیبت است.»
او همچنین تأکید کرده بود: «پنج سال است که به دستور وزارت اطلاعات به نفی بلد محکوم شدهام.»
سپیده قلیان ۲۴ اسفند ماه ۱۴۰۱ در حالی که بهتازگی از زندان آزاد شده بود، در راه بازگشت از تهران به خوزستان، دوباره بازداشت شد و به زندان اوین انتقال یافت.
تبعید زندانیان سیاسی و ایجاد مشکل برای دسترسی خانوادههای آنها به ملاقات حضوری، پیش از این بارها جان اعضای خانوادهها را به خطر انداخته است.
از جمله، در سال ۱۳۹۲ مادر و همسر پیمان (امیررضا) عارفی، زندانی سیاسی تبعید شده به زندان مسجد سلیمان، هنگامی که از ملاقات او به سمت تهران بازمیگشتند، در تصادف رانندگی جان خود را از دست دادند.
صدای آمریکا
مرگ بر استبداد که سعید مدنی به روز آزادی از شرش ایمان دارد
وقتى صبح عبداله گفت دیشب که حالت خوب نبود و خواب بودى دو بار دکتر به ما تذکر داد که “آرامتر! حسین بعداز یک هفته خوابیده” کلى ذوق کردم که اینجا بزرگترى دارم که حواسش به بدحالىها و بىحالىهایم هست، اما فکر نمیکردم به ظهر نرسیده این ذوق را زهر خواهند کرد!
٢۰ ماه پیش که قدم به بند ۴ اوین گذاشتم، بعداز مهدى محمودیان و قبلاز محمد حبیبى، دکتر مدنى بود که از پلهها بالا آمد و در آغوشش کشیدم و آنقدر گرم در دلم نشست که حالا که دربارهاش مینویسم، بغض امانم را ببرد. انگار حرف سالار بعداز بدرقه دکتر و برگشتمان به اتاق درست بود که “انگار یتیم شدیم”.
٢۰ ماه با سعید مدنى، نفس به نفس زندگى کردم. اتاقمان با هم عوض شد، ۲۰۹ و بازجویى با هم بردنمان، وقت آشپزى- تا عبداله بیاید -کنارش بودم و جز چند روز مرخصى درمانىام وقتى نشد که از هم دور باشیم. آنقدر نزدیک که چون پدرى دلسوز برایم پدرى کند و چون رفیقى عزیز سنگ صبور و همدمم باشد و لحظه لحظه و در هر حالى که دستها و نفسهاى گرم بزرگتری را نیاز داشتم/داشتیم، دریغ نکند.
از همان روزهاى اول که پیشانىام به لبهى نبشى فلزی تخت خورد و شکافت و ساعت به ساعت با الکل تمیزش کرد و پماد زد که اثرش بر چهرهام نماند تا روزها و شبهایى که دردهاى بىدرمانم دست از سرم برنمیداشت و تیمارم میکرد، از هر دوشنبه شبى که براى ملاقات فردایمان کیک درست مىکرد و میوه پوست مىکند تا مبادا پیش خانواده کم و کسرى برای پذیرایى داشته باشیم، تا هربارى که زیر هشت مىخواندنم و او سریعتر از من خودش را مىرساند که مبادا انتقال و اعزامى ناگهانى باشد و غافلکشم کنند، از ساعتها قدم زدن در هواخورى تا زانو زدن پاى میز تاشوى کوچکش که وسط سرشلوغىهاى بسیارش با حوصله بسیار به مسئلههاى بسیارم پاسخ میداد و از دنیای بزرگ جنبشهاى اجتماعى و معجزههایش میگفت، تا همین یک هفتهى اخیر که کاملا از هم پاشیده بودم و فقط دیشب خوابم برد و او ساعت به ساعت به زاغهام سر میزد که بهترم یا نه، شاید ذرههایى از مهر اوست که همین یکماه پیش و در دومین جشن تولدى که برایم در زندان گرفت، وادارم ساخت با تمام وجود بگویم زندگى با سعید مدنى اندازهى یک دانشگاه برایم آموزنده بود و مثل یک عضو عزیز خانوادهام خوش.
اوایل که وسط جنبش ۴۰۱ هر دونفرمان را برده بودند ۲۰۹، در راهروهایى که ازدحام جوانان بازداشتى جاى سوزن انداختن نگذاشته بود، وقتى از زیر چشمبند پاهاى او را مىپائیدم که مامور امنیتى او را به سرعت میبرد، از سکوتش حرص میخوردم که مدام به نیمکتهاى اطراف راهرو میخورد اما دم نمیزند! و فکر میکردم این نجابت او در برابر نانجیبى آنها دیگر شورش را درآورده اما ماهها بعد که در آخرین بازجویى بر سر گفتوگوهاى زندان، در جواب تهدیدها و لافهاى گزاف بازجو گفته بود “من عمرم را کردهام و امیدى ندارم زنده از این دوره زندانم بیرون بروم، پس نه تهدیدم کن نه تصور کن از بیان آنچه به آن رسیدهام کوتاه مىآیم” فهمیدم آرامش را به وقتش دارد و شورش را به وقتش. و پخته از دههها مبارزهى بىوقفه است با استبداد.
شاید باورش سخت باشد که او اغلب دیدارهایش با مسئولان زندان یا حتى در وسط جلسات بازجویى را هم صرف مذاکره برای تمهید آزادى یا تسهیل شرایط زندان بسیارى از زندانیان دیگر با آرا و عقاید متفاوت میکرد گرچه در لحظهى نیاز به مرزبندى سیاسى با هیچ احدى تعارف نداشت.
با اینکه امکان نداشت هر بار که بازجوهایمان مىآمدند، درباره شرایط من حرفى نزند، از اوضاع بیمارىهایم نگوید و براى استخلاصم مذاکره نکند یا از مسئولان زندان پیگیر اعزام و درمانم نشود اما از همین کار براى غریبهترین زندانى به تفکراتش هم دریغ نمیکرد. چنانکه لحظهى وداعش با بغض و اشک همهى زندانیان و حتى برخى زندانبانها گذشت.
حالا چند ساعتى بیشتر نگذشته که برای آخرین بار موهای دکتر را اصلاح کردم و کمی بعدترش او را از پیش ما بردند اما دلتنگى ویرانم کرده. دلم لک زده براى آنکه با بزلهگویىهاى ذاتى اصفهانىاش سراغم بیاید که بیا کمى هم حبس بکش ترغیبم کند از زاغه بیرون شوم و با تمام بىحوصلگىها، با سالار و سید و عبداله و مجید و مطلب و آقا مصطفى کمى را به شوخى و خوشى بگذرانیم تا چند لحظهاى غم این روزهاى تاریک گورش را گم کند. اما نفرین دوزخ بر این تباهى مطلقه که چشم دیدن لختى کنار هم بودن و آنى به شادى زیستن را حتی این سوى حصارهاى بلند محبس هم ندارد.
مرگ بر این استبداد که سعید مدنی به روز آزادی از شرش ایمان دارد.
حسین رزاق
بند ۴ زندان اوین
منبع: تلگرام تقی رحمانی
اکنون که بیش از یک سال از آغاز جنبش ژینا گذشته است، بر خلاف آنچه ادعا و آرزوی سرکوبگران بود، مقاومت زادهشده در آن لحظه برگشتناپذیر تاریخی به شکلهای مختلفی امتداد خود را مییابد، جمعیتهای کوچک و بزرگ میسازد و صدای خود را رغمارغم همه فشارها بلند میکند. متاسفانه به تبع این امتداد، سرکوب و بازداشت و صدور احکام سنگین برای کسانی که تلاش بیدریغ خود را در این راستا صرف میکنند نیز ادامه دارد. احکام سنگینی که به تازگی برای فعالان حقوق زنان در گیلان (زهره دادرس، متین یزدانی، شیوا شاهسیاه، نگین رضایی، زهرا دادرس، یاسمین حشدری، فروغ سمیعنیا، آزاده چاوشیان، سارا جهانی، جلوه جواهری و هومن طاهری) صادر شده است یکی از مهمترین نمونههای ادامه یافتن مبارزه و سرکوب است.
از تجربه سالها فعالیت فمینیستی آموختهایم که تلاش برای یافتن یکدیگر و ساختن فضاهایی برای همدلی و هماندیشی تنها راه زنده نگه داشتن صدایی است که از دل وضعیت روزمره ساکنان جغرافیای ایران بیرون آمده و واقعا هدف و ادعایی جز بهتر کردن زندگی آنها نداشته و ندارد. باور داریم که فعالان حقوق زنان در گیلان که حالا با اتهامات آشنا و پرتکرار به سالهای طولانی حبس محکوم شدهاند، از وفادارترین افراد به همین هدف بودهاند. آنها در با هم بودنشان، یکی از امتدادهای حقیقی «ژن، ژیان، ئازادی» را ساختهاند تا اجازه ندهند حاصل دههها مبارزه و تلاش جمعی، صدها جان عزیز و سالها بازداشت و زندان و تبعیدهای اجباری یا خودخواسته از دست برود.
در کنار تجربههای ارزشمند تاریخ مقاومت، ما از این کنشگران نیز همبستگی، همدلی و ایستادن در کنار یکدیگر را آموختهایم و میآموزیم. اگرچه تاثیر سالها نفی و سرکوب جنبش فمینیستی را نمیتوان انکار کرد، اما با قطعیت میتوان گفت که اینها هیچگاه موجب توقف ما نشدهاند.
پس میخواهیم بار دیگر صدای جمعی خود را در برابر نیروی سرکوبگر بلند کنیم و بگوییم که باور داریم احکام صادرشده علیه این افراد، در واقع فعالیت بیدریغ و پافشاری بر خواستههای جمعی را نشانه گرفته است. اما بهخوبی میدانیم که صدور احکام فلهای حبس، تبعید و بدتر از آن، پروندهسازیهای امنیتی برای فعالان حقوق زنان زندانی در زندانهای سراسر کشور، چیزی جز وحشت حکومت از عاملیت سیاسی زنان و نقش پررنگ آنان در ایجاد تغییرات بنیادین نیست. از این رو، «احکام حبس» هرگز به نقطهی پایان برابریخواهی و مبارزهی فعالان زنان، بدل نشده است.
ما، جمعی از فعالان حقوق زنان و کنشگران مدنی و سیاسی، خواستار لغو همه این احکام، توقف فشار بر این کنشگران و تداوم آزادی آنها بهصورت بیقیدوشرط هستیم.
اسامی امضاکنندگان:
آتنا کامل، احترام شادفر، احسان حکیمی، احمد خاکبان، احمد زاهدی لنگرودی، احمد مرسلی، احمد نوجوان لاهیجی، آذر محلوجیان، آزاده بیزارگیتی آزاده یکتا، آزیتا شش بلوکی، اسکندر لطفی، اسماعیل صفرزاده، آسیه امینی، آسیه علینژاد، اشرف عظیمزاده، اصغر ایزدی، اعظم پورهمرنگ، اعظم کیانافراز، افروز مغزی، آفرین نجفیزاده، اکرم خاتم، الاهه بیننده، المیرا بهمنی، الناز انصاری، الناز فاطمی، الهام صالحی، الهه امانی، الهه سروشنیا، الهه صدر، آمنه زمانی، ، امیر جواهری لنگرودی، امیر دیباچی، امیررضا دوزنده، آنی تهرانی، اولدوز هاشمی، آیدا سعادت، آیدا قجر، آیدین حلالزاده، آیلین ذوغالیان، باربد گلشیری، باقر فاطمی، برزو فولادوند، بنفشه جمالی، بنفشه رنجی، بهار آزادی، بهرام امامی، بهرام رَستا، بهزاد کریمی، بهنام بابایى، بهنام داراییزاده، بیتا طاهباز، بیتا قربانی، پرستو بیرانوند، پرستو فروهر، پرویز دادخواه تهرانی، پروین اردلان، پروین آهوقلندری، پروین شهبازی، پروین ملک، پریا زارعی، پریچهر نعمانی، پریسا سردشتی، پریسا صیاد، پریسا کاکایی، پگاه پزشکی، پگاه جهاندار، پونه بیگ محمدی، پویا شاهسیاه، پیروز مددی، پیمان سالم، تهمینه صادقزاده، تهمینه مفیدی، تونیا ولی اوغلی، تیبا بنیاد، ثریا چیتساز، جلوه جواهری، جمیله ندایی، حامد فرمند، حبیب حصار، حبیب کلانتری، حسن زهتاب، حسن گلشاهی، حسن نایب هاشم، حسنی پیرمرادی، حسین پورجانکی، حمید احمدزاده، حمید بیآزار، حمید عمرانی، حمید نوذری، حمیدرضا امیراحمدی، حمیدرضا غمگسار، حمیده صابری، حنانه نبوی، حوری فولادپور، خدیجه مقدم، دلارام علی، دینا قالیباف، راحله طارانی، رضا برومند، رضا سپیدرودی، رضا کریمی، رضا نجفی، رضوان مقدم، رها ثابت سروستانی، رها عسکریزاده، رهام سبحانی، روجا فضائلی، روجا کیا، روحی شیرانیپور ، روشنک روزبهانی، روناک فرجی، رویا فضائلینیا، زارا امجدیان، زهرا حسئنئ زهرا قاسمی، زهرا همرنگ، زهره رجبی، زهره معینی زویا سپهری، زینب پیغمبرزاده، زینب صالحپور، ژاله حریری، سارا کریمی، ساغر رحیمی شاد، سبا افقه، سبا معمار، ستاره عزتآبادی، سحر سلحشور، سحر کریمی، سمانه خادمی، سمانه سوادی، سمانه معیری، سمیرا حاتمی، سمیه رستمپور، سنور باپوری، سهیل صافدل، سهیلا ابطحی، سهیلا انزلی، سهیلا قنبری، سهیلا گلشاهی، سهیلا مسافر، سوزان کریمی، سوسن راعی، سوسن رخش سوگل لیوانی، سیامک فرید، سیاوش راجی، سیاوش طلاییزاده، سیما موید، سیمین صبری، شبنم شریعتی، شبنم مقدسی، شعله ایرانی، شعله زمینی، شکیبا عسگرپور، شهرزاد سبزواری، شهلا انتصاری، شهلا مسافر، شهناز احمدی، شهناز قراگزلو، شهین حیدری، شهین نوائی، شیرین احمدی، شیرین اردلان، شیرین آسا، شیرین عبادی، شیرین کریمی، شیما تدریسی، شیما شهرابی شیما نعمتاللهی، شیما وزوایی، شیوا عاملیراد، شیوا قلوزی، شیوا نظرآهاری، صابر ابطحی، صادق منظوری، صبری نجفی، صحرا معصومینژاد، صدیقه حاج محسن، طاهره جاوید، طنین عصفوری، عادل، پدرود، عالیه اقدام دوست، عالیه مطلبزاده، ، عباس بهشتی، عسل عباسیان، عشا مومنی، عصمت بهرامی، عطیه پیرحیاتی، علی امینی، علی پرسان، علی ندیمی، ، علیرضا اخوان علیرضا حشدری، عواطف اسدی، غزال عسکریزاده، غنچه قوامی، فاطمه امیری، فاطمه حسینزاده، فاطمه رجبی، فاطمه رضایی، فاطمه صدقی، فاطمه غریبی، فاطمه مهدوی، فاطمه میرابوالحسنی، فائزه میرحسینی، فرح قادرنیا، فرح کمانگر، فرح مداین، فرحروز رنجبر، فرزانه راجی، فرشته طوسی، فرهاد سیدلو، فریبا برهانزهی فریبا بلوچ، فریبا عباسی، فیروزه خلفی فیروزه فروردین، فیروزه مهاجر، کاظم کردوانی، کامران صداقتی، کاوه زاهد، کاوه کرمانشاهی، کوکب محمدی، کیانا کریمی، کیمیا مرادی، گلی تقوی، گوهر شمیرانی، کیومرث درکشیده، لادن بازرگان، لعیا هوشیاری، لقائیه بختیاری، لیلی الیکایی، لیدا درفشه، لیلا اسدی، لیلا اصلانی، لیلا راوند، لیلا سیفاللهی، لیلا عسگری، مانا رخشان مائده دلبری، مجید دهبان، مجید میرزایی، محبوبه حسینزاده، محدثه سادات فاطمی، محسن بازرگان، محسن خوشبین، محسن فومنی، محمد بیگ محمدی، محمد جواد میردهقان، محمد لاسکی، محمد نوری، محمدکریم آسایش، محمود شوشتری، محمود معمارنژاد، مرتضی امامی، مرتضی داور، مرسده قائدی، مریم اکبرپور، مریم پناهی، مریم جوادی، مریم دهکردی، مریم رحمانی، مریم رحیمی، مریم رضایی، مریم زندی، مریم فتحی، مریم لشکری، مریم محسنی، مریم میرزانژاد، مریم نوابی، مسعود شبافروز، مطهره گونهای، معصومه زمانی، منصور مسعودی، منصوره بهکیش، منصوره شجاعی، منیره برادران، منیژه آزادی، منیژه دهکردی، مهتاب دانش مایه، مهتاب محبوب، مهتاب محمودی، مهدی خادمی لنگرودی، مهدی سرمدیراد، مهدی یوسفی، مهدیه صالحپور، مهدیه گلرو، مهرانگیز کار، مهرداد فلاح، مهری مسعودی، مهسا غلامعلیزاده، مهسا ماجد، مهناز پراکند، مهناز متین، مهین خدیوی، مهین شیرزاد، مهین فریدریشس، مولود حاجیزاده، مولود سلیمانی، مونا تجلی، میترا پوینده، میترا محمودی، میلا مسافر، مینا کشاورز، مینا لبادی، مینا محمودیان، مینا مدرسی، مینو خدیوی، میهن روستا، نادیا آریایی، نازلی کاموری، نازی اسکویی، نازیلا توکلی، ناهید امیری، ناهید میرحاج، ندا ناجی، ندا هوشنگ، نزهت بادی، نسرین اسدیان، نسرین پوری، نسیبه شمسایی، نسیم روشنایی، نسیم عبدی، نسیم کمالی، نسیم مقرب (صحرا)، نعیمه دوستدار، نگار محسنی، نگین باقری، نگین شیخالاسلامی وطنی، نگین شیرآقایی، نوری راجی، نوشین کشاورزنیا، نیلوفر فولادی، نینا وباب، هایده دراگاهی، هدی سبحانی، هستی امیری، هلاله نقشی، هلن نصرت، هما صابری، همایون ابراهیمی، هنگامه فلاح، هوشنگ دیناروند، هیفاء اسدی، ونوشه بحرانی، وهاب انصاری، یحیی سالاری، یسنا احمدی.
نامه صدیقه وسمقی از زندان
حضور محترم اسلامشناسان، اندیشمندان، حقوقدانان، آزادیخواهان و افکار عمومی
آزادی و حقوق انسانی و تعیین سرنوشت فردی، همان قدر که حق مردان است، حق زنان نیز هست و باید به رسمیت شناخته شود. زنان تحت این حاکمیت دینی برای بهدستآوردن حقوق اولیه خود تاکنون هزینههای بسیار سنگینی پرداختهاند.
زنان در کشور ایران نهتنها از قوانین تبعیضآمیز، رنجآور و محدودیتهای فراوان رنج میبرند، بلکه به طور سیستماتیک مورد آزار و اذیت روانی و جسمی قرار دارند؛ چرا که جمهوری اسلامی با بهکارگرفتن تمام قوای خود میکوشد حقوق تبعیضآمیز و الگوی پوشش خود را بر آنان تحمیل کند.
در بسیاری از فضاهای عمومی مانند برخی دانشکدهها از جمله دانشکده الهیات دانشگاه تهران که من حدود ۱۲ سال در آنجا به تحصیل و تدریس اشتغال داشتهام، زنان در کنار تبعیضهای رنجآور و توهینآمیز فراوان، نهتنها مجبور به رعایت الگوی سختگیرانه پوشش جمهوری اسلامی یعنی پوشاندن سرتاپای خود بودهاند، بلکه علاوهبرآن پوشیدن چادر نیز اجباری بوده است.
من شخصاً بهعنوان یک کارشناس فقه و علوم اسلامی و بهعنوان یک زن که خود آثار سیاستها و قوانین موجود علیه زنان را با تمام وجود لمس کرده است، هرگاه در اعتراض به این موضوع با مقامات مسئول گفتگو کردهام، پاسخ همه این بوده که این یک رویه است و ما نمیتوانیم از آن تخطی کنیم.
من به این سیاستها و رویههایی که به طور یکجانبه و خودسرانه توسط مردان علیه زنان وضع شده، اعتراض دارم.
زنان برای برخورداری از حق اولیه خود مانند تحصیل و اشتغال مجبور بودهاند از مقنعه، مانتوی بلند و شلوار با رنگهای تیره استفاده کنند. در فضاهای عمومی نیز در صورت عدم پیروی از این الگو، زنان و دختران همواره مورد تهدید پلیس ویژه بودهاند.
مأموران حکومتی در همهجا به پیروی از خطقرمز استبداد دینی حاکم اجازه یافتهاند با تذکرات و رفتارهای توهینآمیز، کرامت زنان را مخدوش سازند.
مردم ایران در طول دهههای گذشته شاهد صحنههای بسیار دلخراشی بودهاند که طی آن زنان در خیابانها و اماکن عمومی مورد توهین و ضرب و شتم و انتقال اجباری به بازداشتگاهها توسط پلیس ویژه قرار گرفتهاند.
زنان بسیاری تازیانه خورده و نهتنها خود، بلکه خانوادههایشان نیز مورد آزار و اذیت روانی جبرانناپذیر قرار گرفتهاند.
مبارزات مسالمتآمیز زنان علیه این ظلم سیستماتیک تا آنجا پیش رفته که سرانجام جنبش فراگیر «زن، زندگی، آزادی» را رقم زده است.
۴۵سال تجربه دردناک زیستن با قوانین شریعت که به عقیده نگارنده چیزی بیش از سنتهای کهن نیست و بهعلاوه ۴۵ سال زیستن با فقه افراطی جمهوری اسلامی، بسیاری از مردم ایران را به این نتیجه رسانده که دین باید از حکومت جدا شود و بیگمان برای تحقق حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش این جدایی یک ضرورت است.
زنان در ایران، و حتی فراتر از آن در جوامع اسلامی، از سلطه سنتهای کهن که با خدا و اسلام توصیه میشود رنج میبرند. باز شدن مسیر توسعه، آزادی، برابری و دموکراسی در جهان اسلام نیازمند تحول فکری و استقلال هویت و حقوق انسان از خواستهای دینی است.
عدم حساسیت کافی جامعه مدنی و روشنفکری نسبت به وضعیت زنان، به حکومت فرصت داده که به طور روزافزون به تمام عرصههای وجودی زنان دستدرازی کند.
من متواضعانه از شما اسلامشناسان، اندیشمندان، حقوقدانان، آزادیخواهان و نیز افکار عمومی دعوت میکنم که به ارزیابی رفتارهای جمهوری اسلامی با زنان پرداخته و اگر آنها را انسانی، عقلانی و مشروع نمییابید، به تقبیح آن بپردازید تا از این رهگذر، زمینه رهایی زنان در ایران و بهتبع آن جهان اسلام از سلطهای سخت و رنجآور فراهم شده و مسیر برابری و دموکراسی هموار شود.
با احترام، صدیقه وسمقی
دهم فروردین ۱۴۰۳، زندان اوین
اینستاگرام صدیقه وسمقی
خبرگزاری رویترز در گزارشی نوشت که ایران پس از حمله اسرائیل به کنسولگریاش در سوریه با یک دوراهی مواجه است: چگونه میتوان بدون جرقه زدن به درگیری گستردهتری که به گفته تحلیلگران خاورمیانه، تهران خواهان آن نیست، تلافی کرد.
حمله روز دوشنبه که منجر به کشته شدن دو فرمانده سپاه قدس و پنج «مستشار نظامی» در محوطه سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق شد، در حالی صورت میگیرد که اسرائیل به کارزار طولانیمدت علیه حکومت ایران و گروههای مسلح مورد حمایتش سرعت بخشیده است. آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران قول انتقام داده است.
تهران گزینههایی در مقابل خود دارد. این کشور میتواند دست نیروهای نیابتی خود برای حمله به نیروهای ایالات متحده را آزاد کند، از آنها برای حمله مستقیم به اسرائیل استفاده کند یا برنامه هستهای خود را که ایالات متحده و متحدانش مدتهاست به دنبال مهار آن هستند، گسترش دهد.
مقامات آمریکایی که نخواستند نامشان فاش شود، به خبرگزاری رویترز گفتند که از نزدیک دنبال میکنند تا ببینند آیا مانند گذشته، نیروهای نیابتی مورد حمایت حکومت ایران پس از حمله روز دوشنبه اسرائیل به نیروهای آمریکایی مستقر در عراق و سوریه حمله خواهند کرد یا خیر.
حملات نیروهای نیابتی حکومت ایران در ماه فوریه پس از اینکه واشنگتن در واکنش به قتل سه سرباز آمریکایی در اردن با دهها حمله هوایی به اهدافی در سوریه و عراق مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شبهنظامیان تحت حمایت آن تلافی کرد، متوقف شد.
به نوشته رویترز مقامات آمریکایی گفتند که هنوز اطلاعاتی به دست نیاوردهاند که نشان دهد گروههای مورد حمایت حکومت ایران به دنبال حمله به نیروهای آمریکایی در پی حمله روز دوشنبه هستند. حملهای که در جریان آن تعدادی از اعضای سپاه پاسداران از جمله محمدرضا زاهدی، از فرماندهان نیروی قدس سپاه کشته شدند.
ایالات متحده روز سه شنبه در جریان نشست شورای امنیت سازمان ملل صراحتا به تهران در مورد حمله به نیروهایش هشدار داد.
رابرت وود معاون سفیر آمریکا در سازمان ملل گفت: «ما در دفاع از پرسنل خود و تکرار هشدارهای قبلی خود به [حکومت] ایران و نیروهای نیابتی آن مبنی بر عدم سوء استفاده از موقعیت برای از سرگیری حملات خود به پرسنل آمریکایی تردید نخواهیم کرد.»
اجتناب از جنگ همه جانبه
یکی از منابعی که موضوع را به دقت دنبال میکند و به شرط فاش نشدن نامش با رویترز صحبت کرده، گفت که ایران با این معما مواجه است که میخواهد برای جلوگیری از حملات بیشتر اسرائیل و در عین حال اجتناب از یک جنگ همهجانبه پاسخ دهد.
این منبع به رویترز گفت: «آنها با این معضل واقعی مواجه شدهاند که اگر پاسخ دهند، ممکن است درگیر رویارویی شوند که به وضوح نمیخواهند. آنها سعی میکنند اقدامات خود را به گونهای تعدیل کنند که نشان دهد آنها پاسخدهنده هستند اما تشدید کننده نیستند.»
او با بیان اینکه ایران ممکن است به اسرائیل، سفارتخانههای اسرائیل یا تاسیسات یهودیها در خارج از کشور حمله کند، افزود: «اگر آنها در این مورد پاسخ ندهند، واقعاً سیگنالی است که نشان میدهد بازدارندگی آنها یک ببر کاغذی است.»
این مقام آمریکایی گفت: «با توجه به اهمیت حمله اسرائیل، ایران ممکن است مجبور شود به جای تعقیب نیروهای آمریکایی، با حمله به منافع اسرائیل پاسخ دهد.»
الیوت آبرامز، کارشناس خاورمیانه در اندیشکده شورای روابط خارجی ایالات متحده نیز به رویترز گفت که معتقد است [حکومت] ایران خواهان جنگ همه جانبه با اسرائیل نیست اما میتواند منافع اسرائیل را هدف قرار دهد.
آبرامز با اشاره به گروه لبنانی حزبالله که به عنوان قدرتمندترین نیروی نیابتی نظامی تهران تلقی میشود، گفت: «فکر میکنم ایران در حال حاضر خواهان یک جنگ بزرگ بین اسرائیل و حزب الله نیست، بنابراین هیچ پاسخی در قالب یک اقدام بزرگ توسط حزبالله انجام نخواهد داد.»
او افزود: «آنها راههای زیادی برای پاسخ دادن دارند... برای مثال تلاش برای منفجر کردن یک سفارت اسرائیل.»
به نوشته خبرگزاری رویترز حکومت ایران همچنین میتواند با سرعت بخشیدن به برنامه هستهای خود واکنش نشان دهد. برنامهای که تهران از زمانی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ توافق هستهای سال ۲۰۱۵ ایران را برای محدود کردن آن در ازای منافع اقتصادی کنار گذاشت، آن را افزایش داده است.
اما دو مرحله چشمگیر - افزایش خلوص اورانیوم غنی شده تا ۹۰ درصد که درجه بمب در نظر گرفته میشود، یا احیای کار برای طراحی یک سلاح واقعی - میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و دعوتنامهای برای حملات اسرائیل یا ایالات متحده باشد.
منبعی که موضوع را از نزدیک دنبال میکند به رویترز میگوید: «اسرائیل و ایالات متحده به هر یک از این دو اقدام احتمالی به عنوان تصمیمی برای دستیابی به بمب نگاه میکنند. بنابراین... آنها واقعاً ریسک بزرگی میکنند. آیا آماده انجام این کار هستند؟ من چنین فکر نمیکنم.»
جان آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه در اندیشکده CSIS در واشنگتن، گفت که انتظار واکنش گسترده [حکومت] ایران به حمله به سفارت خود را ندارد. «ایران کمتر علاقه دارد که به اسرائیل درسی دهد تا اینکه به متحدان خود در خاورمیانه نشان دهد که ضعیف نیست.»
صدای آمریکا
من رای ندادم. من برای اولین بار، در انتخابات اسفند شرکت نکردم. قبلاً بارها نوشتهام که هیچ دموکراسی کاملی وجود ندارد. دموکراسی مثل فوتبال است که هر بازی، تمرینی است برای حرفهایتر شدن بازیهای بعدی. هر انتخابات نیز یک بازی تمرینی برای دموکراسی است که آن را گامی به سوی بلوغ بهپیش میبرد. همیشه گمان میکردهام اصلاح کشور از طریق انتخابات، سالمتر و کمهزینهتر است. اما اینبار به احترام اکثریت ملت ایران، رأی ندادم.
توافق نانوشته جامعه برای شرکت نکردن اعتراضی در انتخابات، یک «کنش جمعی منفعلانه» است که البته پیامدهای مثبت کوتاه مدتی دارد؛ اما اگر منجر به تغییر ساختاری در داخل یا تغییر رفتاری در خارج نشود، هیچ اثر بلندمدتی نخواهد داشت.
کنشهای جمعی دو دستهاند: منفعل و فعال. «کنشهای جمعی منفعل» (مثل تحریم انتخابات یا تحریم گردهماییهای حکومتی)، هزینه و ریسک ندارند اما دستاوردهای کمی دارند و به سرعت دستاوردهایشان محو میشود. آنچه ماندگار است و تأثیر گذار، «کنشهای جمعی فعال» است که معمولا حدی از هزینه و ریسک را با خود دارند.
کنشهای جمعی فعال نیز دو گونهاند: «کنشهای خشمگرا» و «کنشهای عقلگرا»؛ که اولی خشونتآمیز و دومی خشونتپرهیز است. اعتراضات خیابانی خودجوش و توفنده، معمولا از جنس «کنشهای جمعی فعالِ خشمگرا» هستند که اگر با محوریت نهادهای مدنی (مثل احزاب یا اتحادیهها) شکل نگرفته باشند و فاقد رهبری متمرکز باشند، در بیشتر موارد به خشونت کشیده میشوند. هرگاه کنشهای جمعی به خشونت کشیده شود، آنکه بهره میبرد حکومت است؛ چون هم در خشونتورزی، دستِ بالا را دارد و هم خشونت، برایش مشروعیتِ سرکوب میآورد.
اما «کنشهای جمعی فعالِ عقلگرا»، حرکتهایی هستند که از طریق همکاری عاقلانه و مقاومت آگاهانه و به دور از هیجان اعضای جامعه مدنی پدیدار میشوند. چنین حرکتهایی حتی اگر منجر به تحول امور نشوند، کمترین دستاوردشان تمرین همکاری و ایجاد انسجام و امید در جامعه مدنی و یک گام بهسوی بلوغ اجتماعی است.
اعتراضهایی که اینروزها درباره پارک قیطریه تهران چهره بسته است، یک «کنش جمعی فعال عقلگرا» است. بخشهایی از جامعه، آرام و آگاهانه، دارند اعتراض میکنند. میگویند ساخت مسجد بس است، به جای ساخت مسجد، رفتارتان و ساختارتان را اصلاح کنید تا تتمه مومنان نیز بیدین نشوند. اگر زور دارید قوانین رانندگی را با زور اعمال کنید، رانتخواری را با زور کنترل کنید اما مردم را بهزور به بهشت نبرید!
اما مدیر شهری ظاهرگرا، همچون عصر قبیله، گمان میکند اگر عقب بنشیند اقتدارش از دست میرود. و اینجا دقیقا همان نقطهای است که جامعه مدنی از جامعه قبیلهای متمایز میشود. اینجا نفسِ حضور و مقاومت مدنی مسالمتآمیز، حرکتی از جنس کنش جمعی فعالِ عقلگراست؛ حرکتی از جنس توسعه است.
شهروندان تهرانی کارزاری راهانداختهاند بهمنظور درخواست از حکومت برای دستور توقف عملیات ساخت یک مسجد تبلیغاتی هشتصد متری (نه یک نمازخانه ساده) در پارک قیطریه. شهرداری تهران در سه سال گذشته فقط ۴۷۵۰ متر پارک ساخته است. با ساخت این مسجد نه تنها ۸۰۰ متر از فضای سبز تهران کاسته میشود بلکه با هزینه ساخت این مسجد میتوان چندین هزار متر فضای سبز جدید ساخت. در کنار ابعاد اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی مسأله، نیز نگرانیهای جدیای نسبت به تخریب و تاراج گورها و اشیای باستانی احتمالی آن منطقه وجود دارد. (اینجا را ببنید).
و اکنون ما شهروندان ایران نیز تمایل به مشارکت در کارزار تهرانیها را داریم. به گمان من اگر امضاها به صد هزار برسد، یعنی امید در جامعه مدنی هنوز نمرده است. اما اگر امضاها به یک میلیون برسد، یعنی جامعه مدنی نه تنها زنده و امیدوار است بلکه به خودباوری و خودآگاهی و اعتماد به نفس نیز رسیده است. اگر هنوز یک میلیون نفر از جامعه ایران (یعنی حدود یک درصد جمعیت ایران) جرأت آن را ندارند که با نام و نشان رسمی خود یک کارزار مدنی درباره یک موضوع شهری را امضا کنند، به این معنی است که جامعه ما هنوز ظرفیت و شایستگیِ تحولات عقلانی بدون خشونت را ندارد و در مسیر توسعه هنوز راه دراز و پرهزینهای را در پیش دارد.
من این کارزار را امضا کردم. شما نیز، اگر تحولات ایران را عقلانی و بدون خشونت میخواهید، امضا کنید. اگر هر یک از ما تعهد انجام ده امضا توسط دوستان و نزدیکانمان را بردوش گیریم، یک میلیون امضا در دسترس خواهد بود. اگر امضاها به یک میلیون برسد، ولی تاثیری بر تصمیمات مقامات نگذارد، آنگاه شاهد قوی دیگری خواهد بود بر انجماد و اصلاحناپذیری این ساختار حکمرانی. با یک میلیون امضا، با هر نتیجهای، جنبش قیطریه برنده خواهد بود.
م.ر. / شب قدر ۱۴۰۳
لینک امضای کارزار:
https://www.karzar.net/106414
تلگرام نویسنده
ایران اینترنشنال: ۵۱ نهاد حقوق بشری در نامه مشترکی از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد خواستند به تمدید ماموریتهای کمیته مستقل حقیقتیاب برای ایران و گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران رای مثبت دهند.
در این نامه آمده است تمدید این دو ماموریت «برای رسیدگی و حمایت موثر از حقوق بشر در ایران» ضروری است.
این نهادها به تداوم نقض حقوق اساسی افراد در ایران مانند حق زندگی، حق آزادی بیان، حق محاکمه عادلانه، حق دور ماندن از شکنجه و حق آزادی ادیان اشاره کردند و افزودند گزارش کمیته حقیقتیاب سازمان ملل از «فرهنگ فراگیر مصونیت از مجازات» برای ناقضان حقوق بشر در ایران حکایت دارد.
به گفته این نهادهای حقوق بشری، با توجه به سرکوب و محدودیتهای شدید در ایران پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی»، فرآیند خروج از کشور برای بسیاری از آسیبدیدگان خیزش انقلابی با مشکلاتی روبرو شد، اما در سال گذشته تعدادی از این افراد توانستند در کشورهای ارمنستان، گرجستان، عراق و ترکیه پناهنده شوند.
در این نامه تاکید شده است تمدید ماموریت کمیته حقیقتیاب سازمان ملل میتواند زمینه تحقیق درباره موارد جدید را فراهم کند و شهادت آسیبدیدگان در فرآیند سرکوب جمهوری اسلامی و خانوادههای آنها را به دست آورد.
در ادامه این نامه آمده است: «ما اکنون در مقطعی حساس هستیم که جنایات علیه بشریت در ایران به رسمیت شناخته شده و این به معنی فرصتی منحصر به فرد برای جمعآوری تعداد بیشتری از شهادتها [علیه جمهوری اسلامی] است.»
روز ۱۸ اسفند ۱۴۰۲، کمیته حقیقتیاب سازمان ملل در نخستین گزارش خود درباره خیزش «زن، زندگی، آزادی» اعلام کرد سرکوب خشونتبار این اعتراضات و تبعیض ساختاری فراگیر علیه زنان و دختران، منجر به نقض جدی حقوق بشر در ایران شده است و بسیاری از این موارد سرکوب، مصداق «جنایت علیه بشریت» محسوب میشوند.
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی این گزارش را «تکرار ادعاهای بیاساس، مبتنی بر اطلاعات نادرست و مغرضانه و فاقد وجاهت قانونی» خواند و آن را رد کرد.
پیش از این و در ۲۵ اسفند سال گذشته، آمریکا از تمدید ماموریت کمیته حقیقتیاب درباره ایران حمایت کرده بود.
۵۱ نهاد حقوق بشری در در بخش دیگری از نامه خود بر اهمیت تمدید ماموریت گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران تاکید کردند و افزودند این ماموریت نظارت، مستندسازی و گزارشدهی دقیق را در مورد میزان پایبندی جمهوری اسلامی به تعهدات حقوق بشری خود امکانپذیر میسازد.
به گفته این نهادها، تمدید ماموریت گزارشگر ویژه سازمان ملل منجر به شنیده شدن صدای گروههای به حاشیه رانده شده در ایران مانند زنان، اقلیتهای جنسی و جنسیتی و اقلیتهای قومی و مذهبی خواهد شد.
در میان امضاکنندگان این نامه اسامی شورای دموکراسی ایران، بنیاد کیان، شبکه آزادی، جامعه ایرانیان کوییر سیمرغ، بنیاد زاگرس و خانوادههای آبان برای عدالت دیده میشوند.
جاوید رحمان، حقوقدان بریتانیایی-پاکستانی از تیرماه ۱۳۹۷ به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران انتخاب شده است.
رحمان روز دوم فروردین در گفتوگویی اختصاصی با ایراناینترنشنال اعلام کرد هدف ما محاکمه عاملان جنایتها در ایران است.
همزمان، ۱۳ نهاد ایرانی-کانادایی در نامهای از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل، بهویژه کانادا خواستند از تمدید ماموریت کمیته حقیقتیاب و گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران حمایت کنند.
این نهادها نوشتند: «کانادا میزبان تعداد قابل توجهی از مهاجران ایرانی است که بسیاری از آنها مستقیما تحت تاثیر تخلفات سوی جمهوری اسلامی قرار داشتهاند و برای دستیابی به عدالت به حمایت جامعه جهانی متکی هستند.»
در این نامه تاکید شده است حمایت کانادا از تمدید ماموریتهای مرتبط با حقوق بشر در ایران میتواند گامی در جهت پاسخگو کردن جمهوری اسلامی برای جنایات علیه بشریت در داخل و خارج از کشور باشد.
انجمن خانوداههای جانباختگان پرواز پیاس۷۵۲، دانشجویان دانشگاه تورنتو برای ایرانی آزاد، پزشکان ایرانی-کانادایی برای حقوق بشر، شورای اتحاد ایرانیان و انجمن زن، زندگی، آزادی اوتاوا از جمله امضاکنندگان این نامه هستند.
ایران اینترنشنال
گزارش اختصاصی از پرونده ماشاالله کرمی؛
پروندهسازی مقامات امنیتی و قضایی برای کشتن دادخواهی و جلوگیری از اتحاد دادخواهان
کمپین حقوق بشر ایران
سهشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳- آزار و اذیت و فشارهای امنیتی و قضایی مدام بر ماشاالله کرمی، پدر محمد مهدی کرمی، از معترضان خیزش سراسری «زن، زندگی، آزادی» که به دست مقامات قضایی جمهوری اسلامی با دار به قتل رسید، نشان روشنی از سرکوب سیستماتیک و گسترده خانوادههای دادخواه در ایران است.
هادی قائمی، مدیر کمپین حقوق بشر ایران، با تاکید بر اینکه تلاش حاکمیت خفه کردن صدای دادخواهی این پدر زجر دیده است، گفت: «پرونده ماشاالله کرمی نمادی از تاکتیکهای ظالمانه حاکمیت است که علیه هر که جرأت مطالبه عدالت و پاسخگویی را داشته باشد، اعمال میشود».
محمد مهدی کرمی، فرزند ۲۲ ساله ماشاالله کرمی، همراه با محمد حسینی ۳۹ ساله که هردو در جریان تجمع مردم در روز چهلم حدیث نجفی، از جانباختگان خیزش سراسری ایران، در دیماه سال ۱۴۰۱ پس از فرایندی غیرقانونی و پر از ابهام در دادگاههای نمایشی، اعدام شدند.
کمیته حقیقتیاب سازمان ملل که پس از اعتراضات سراسری مردم ایران تشکیل شد در گزارش خود تایید کرده است که محمد مهدی کرمی و محمد حسینی هر دو در دادگاهی نمایشی که تنها مستندات آن اعترافات اجباری متهمان بوده است، به اعدام محکوم شدند.
کمیته حقیقتیاب سازمان ملل در گزارش خود تایید کرده است که محمد مهدی کرمی و محمد حسینی در معرض شکنجههای شدید جسمی از جمله آویزان کردن و ضرب و شتم با شوکر قرار گرفتند تا از آنها اعتراف اجباری اخذ کنند.
خشم حاکمیت از صدای دادخواهی ماشاالله کرمی
بیش از ۸ ماه از بازداشت ماشاالله کرمی، پدر محمد مهدی کرمی، از اعدامشدگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» میگذرد و به گفته مقامات قضایی اولین جلسه دادگاه وی روز ۲۹ فروردین برگزار خواهد شد. ماشاالله کرمی با عناوین اتهامی اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام و همچنین پولشویی و ارتشاء مال نامشروع روبرو است. بنا به اطلاعاتی که به دست کمپین حقوق بشر ایران رسیده است مقامات قضایی و امنیتی پروندهای بالغ بر ۱۲۰۰ صفحه برای ماشاالله کرمی تشکیل دادهاند که در آن دهها متهم دیگر نیز حضور دارند.
اطلاعات رسیده به کمپین حقوق بشر ایران نشان میدهد که اساس این پروندهسازی در جهت تلقین این ادعا است که ماشاالله کرمی به همراه دیگر متهمان پرونده با دریافت مبالغ کلان از خارج کشور و گروههای سیاسی به شکل کاملا برنامهریزی شده سعی در دامن زدن به اعتراضات و همبستگی دیگر خانوادههای دادخواه با یکدیگر داشتند و از سویی با هدف قرار دادن احساسات مردم پولهای زیادی به دست آورده و در تلاش بودند تا به طرق مختلف منشاء پولها را پنهان کنند. ادعایی که درصدد ساختن تصویری منفی از ماشاالله کرمی و معرفی او به عنوان کلاهبرداریست که با پولهای مردم زندگی مرفهای برای خود فراهم کرده است.
مقامات امنیتی در جریان پروندهسازی برای ماشاالله کرمی به دنبال تحمیل روایتها و سناریوهایی هستند تا با استناد به آنها ادعاهای خود مبنی بر اتهامات امنیتی و مالی علیه این پدر دادخواه و دیگر متهمان پرونده را اثبات کند. روند پروندهسازی و تلاش مقامات امنیتی و قضایی برای پیوند زدن روایتهای مبتنی بر اقدامات مجرمانه امنیتی و مالی، این پرونده را در تاریخ پروندهسازی علیه دادخواهان به یک مورد ویژه بدل کرده است. یافتههای کمپین حقوق بشر در ایران تایید میکند که مقامات امنیتی در روند پروندهسازی برای ماشاالله کرمی سعی در تحمیل روایتی واهی از مسیر دادخواهی ماشاالله کرمی داشتند که برای این مقصود حتی ممکن است در آینده نزدیک اعترافات اجباری او را از تلویزیون حکومتی پخش کنند.
اطلاعات رسیده به کمپین حقوق بشر نشان میدهد که آغاز پروندهسازی برای ماشاالله کرمی دقیقا از زمانی شروع میشود که فرایند انتقال کمکهای مالی مردمی برای آقای کرمی توسط افراد مختلفی انجام میشود و این موضوع امکان پروندهسازی را برای مقامات قضایی و امنیتی با طرح ادعای پولشویی و کلاهبرداری علیه ماشاالله کرمی فراهم میکند.
یکی از اصلیترین دلایل برخورد حاکمیت و شروع پروندهسازی برای این پدر دادخواه، تداوم و استمرار ماشاالله کرمی در زنده نگهداشتن نام فرزندش و دیگر قربانیان جنایت جمهوری اسلامی در سرکوب خیزش «زن، زندگی، آزادی» بوده است.
ماشاالله کرمی، پس از قتل حکومتی پسر ۲۲سالهاش با طناب دار، پیوسته سعی در زنده نگه داشتن نام وی داشت و به مرور بدل به یکی از نمادهای دادخواهی قربانیان خیزش سراسری مردم ایران شد. یکی از اقدامات او در زنده نگه داشتن نام پسرش پخش غذا (نذری) بین مردم بود. اقدامی که به ادعای مقامات امنیتی و قضایی از مصادیق تبلیغ علیه نظام است. ماشاالله کرمی در جریان دادخواهی خود با خانوادههای دیگری از قربانیان و یا بازداشتشدگان خیزش سراسری ارتباط پیدا میکند و تلاش میکند تا صدای آنها را نیز از طریق فضای مجازی به گوش همگان برساند. همین اقدامات در مدت زمان کوتاهی باعث میشود تا بسیاری از مردم در داخل و خارج کشور به هر طریقی که میتوانند کمکهای مالی خود را به ماشاالله کرمی و یا اطرافیان مورد اعتماد او برسانند تا هم از ماشاالله کرمی و خانوادهاش که بضاعت مالی مناسبی ندارد، حمایت کنند و هم مسیر کمک کردن به دیگر قربانیان یا آسیبدیدگان خیزش سراسری مردم ایران را از طریق او فراهم کنند.
بخش مهمی از پروندهسازی علیه ماشاالله کرمی معطوف به پیدا کردن شواهد و مستنداتیست که نشان میدهد منشاء بخشی از پولهای دریافتی از خارج کشور، گروههای به گفته حاکمیت تجزیهطلب و معاند هستند. مقامهای امنیتی و قضایی تلاش دارند تا با روایتهای ساختگی اقدامات ماشاالله کرمی را در ارتباط گرفتن با دیگر خانوادههای دادخواه، مصداقی برای اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام در نظر بگیرند. تاکید مقامات امنیتی در جریان این پرونده بر ارتباط مستمر ماشاالله کرمی با خانوادههای دادخواه نشان از آن دارد که موضوع همبستگی دادخواهان تا چه اندازه برای حاکمیت اهمیت دارد.
یافتههای کمپین حقوق بشر ایران نشان میدهد که مقامات امنیتی در جریان پروندهسازی برای ماشاالله کرمی مکررا سعی داشتند تا دیگر خانوادههای قربانیان خیزش سراسری را در نقطه مخالف ماشاالله کرمی قرار دهند. به عنوان نمونه مقامات امنیتی و قضایی تاکید دارند که در اظهارات متهمان آمده که پدر یکی دیگر از اعدامشدگان از اینکه ماشاالله کرمی مبالغ زیادی پول گرفته و به آنها نداده گلهمند بوده است. و یا اینکه در جایی دیگر از پرونده ادعا شده است که ماشاالله کرمی اصرار داشته تا مبلغی را به خانواده یکی از قربانیان پرداخت کند.
یافتههای کمپین حقوق بشر ایران نشان میدهد که اقداماتی که متهمان پرونده درباره دیگر خانوادههای دادخواه و ارتباط آنها با ماشاالله کرمی کردهاند، همگی در راستای کمک رساندن به دیگر آسیبدیدگان و یا خانوادههای دادخواه بوده است. مقامات امنیتی و قضایی اما ارتباط ماشاالله کرمی با دیگر دادخواهان و همچنین انتشار ویدیوها و تصاویرش در حین انجام کارهایی چون «نذری پخش کردن» را سلسله اقداماتی از پیش طراحی شده و با دخالت نیروهای سیاسی مخالف خارج از کشور میدانند. مقامات امنیتی اقدامات ماشاالله کرمی را باعث «تسهیل مالی اغتشاشگران» و همچنین «حفظ دشمنی» خانوادههای دادخواه با «نظام» میدانند.
براساس یافتههای کمپین حقوق بشر ایران، با وجود فشارهای بسیار در بازجوییها، به هیچوجه ادعای ارتباط با خارج از کشور را نپذیرفته است، با اینوجود مقامات امنیتی و قضایی برای پیش بردن طرح خود نیاز به اثبات ادعای ارتباط با خارج از کشور دارند و از این رو متهم ردیف دوم به عنوان هدایتگر و پل ارتباطی ماشاالله کرمی و فعالان خارج از کشور معرفی میشود. با اینحال مقامات امنیتی و قضایی اصرار دارند که ماشاالله کرمی با وجود تکذیب از تمام فعالیتها و اقدامات متهم ردیف دوم آگاه بوده است. بنا به ادعاهای مقامات قضایی و امنیتی تمامی متهمان پرونده از منشاء پولها آگاه بودند و میدانستند که این پولها از راه «خلاف» تهیه شده است.
مقامات برای اثبات این موضوع به اظهارات و روایاتی استناد کردهاند که نشان از چگونگی پروندهسازی دارد؛ به عنوان نمونه سه تن از متهمان این پرونده اعضای خانوادهای هستند که یکی از آنها ساکن خارج کشور است و کمکهای مالی را که ایرانیان خارج کشور جمع کرده بودند از طریق حسابهای بانکی خانوادهاش در ایران به دست نزدیکان آقای کرمی رسانیده بوده است. مقامات امنیتی مدعی شدند که فرد ساکن خارج کشور در تجمعات ایرانیان علیه جمهوری اسلامی حضور داشته و یکی از اعضای خانوادهاش در ایران در پیغامهای خصوصی علیه جمهوری اسلامی حرف زدند. مقامات امنیتی و قضایی با طرح چنین استدلالهایی سعی در ارتباط دادن ماشاالله کرمی با گروهها و فعالان سیاسی خارج از کشور داشتند.
به ادعای مقامات امنیتی و قضایی، اقدامات پیوسته و مستمر ماشاالله کرمی در ارتباط گرفتن با دادخواهان یک مسیر از قبل مشخص شده در جهت برهم زدن امنیت ملی و براندازی بوده است.
مقامات امنیتی و قضایی در مسیر پروندهسازی برای ماشاالله کرمی مدعی شدند که فرستادن فیلمها و عکسها از فعالیتهای آقای کرمی، مانند پخش نذری، با هدایت و برنامهریزی قبلی و هماهنگی با فعالان رسانهای خارج از کشور صورت گرفته است.
سرکوب دادخواهان با اتهامات واهی مالی
بررسیهای کمپین حقوق بشر ایران نشان میدهد که مقامات امنیتی در روند پروندهسازی برای ماشاالله کرمی و برجسته کردن بخش اتهامات مالی پرونده، تمرکز اصلی خود را بر موضوع دریافت کمکهای مالی قرار دادهاند.
پس از قتل حکومتی محمد مهدی کرمی با طناب دار، ماشاالله کرمی بیوقفه هر کاری برای زنده نگه داشتن نام فرزند خود انجام میداد. همدردی بیشمار ایرانیان در داخل و خارج از کشور و البته وضعیت سخت مالی خانواده کرمی باعث شد که بسیاری بخواهند که به او کمک کنند.
تاکید مدام مقامات امنیتی و قضایی بر «مسیر» واریز کمکهای مردمی در حسابهای بانکی افراد نزدیک به ماشاالله کرمی شاکله اصلی این بخش از پرونده سازی علیه این پدر دادخواه است.
شماری از متهمان پرونده، افرادی هستند که در مسیر انتقال کمکهای مردمی با در اختیار دادن کارت بانکی خود کمک کردهاند. یافتههای کمپین حقوق بشر ایران نشان میدهد که اغلب این افراد از نزدیکان خانوادگی و دوستان معتمد آقای کرمی بودهاند که مقامات امنیتی و قضایی ادعا میکنند آنها نه تنها در جابهجایی و از بین بردن منشاء پولها همکاری کردهاند، بلکه از منشاء و مبداء پولهای دریافتی نیز مطلع بودند. با این حال افراد دیگری که از نزدیکان آقای کرمی نبودهاند، در جریان واریز پول به حسابشان قرار داشتند.
در بخش دیگری از این پروندهسازی روایتی از خرید یک اتومبیل و یک خانه توسط آقای ماشاالله کرمی اما به نام دیگران مطرح شده است. روایتی که مبنای ادعای مقامات امنیتی و قضایی درباره اتهام پولشویی و تحصیل مال نامشروع است.
یافتههای کمپین حقوق بشر ایران نشان میدهد که مقامات امنیتی و قضایی بر اساس اظهارات برخی متهمان پرونده و روایتهایی برآمده از بازجوییها سعی داشتند به هر شکل ممکن ماجرای خرید ماشین و خانه را به عنوان صحنهسازی برای پنهان کردن پولهای کلان دریافتی جلوه دهند. اطلاعات رسیده به کمپین حقوق بشر ایران میگوید که اساس مسیر مبالغی که منجر به خرید اتومبیل و خانه شده است دچار ابهامات فراوان است. اتومبیل مورد نظر از طریق کارت بانکی شخص دیگری و با شرایط پرداخت در چند مرحله انجام شده است و سند آن نیز به نام ماشاالله کرمی نیست. استناد مقامات امنیتی و قضایی در پروندهسازی به گزارش اداره اطلاعات نظرآباد است که مدعی است ماشاالله کرمی کاملا در جریان خرید اتومبیل بوده است.
این موضوع درباره خرید خانهای در شهر تکاب نیز تکرار شده؛ انتقال بخشهایی از کمکهای مردمی از طریق حساب یکی از افرادی که کارت بانکی خود را در اختیار ماشاالله کرمی گذاشته بود منتقل میشد و خرید خانه نیز با همین کارت بانکی انجام شده است. خانهای که سند آن نیز به نام آقای ماشاالله کرمی نیست.
پیشتر کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان روز جمعه ۱۲ آبان اعلام کرده بود در حالی که بیش از هفتاد روز از دستگیری ماشالله کرمی، پدر محمدمهدی کرمی میگذرد، همسر و دیگر پسر ماشالله کرمی در پی هجومهای چندباره ماموران به منزلشان، به ناچار خانه را ترک کرده و به مکان نامعلومی رفتهاند.
ماموران حکومتی هنگام بازداشت ماشاالله کرمی در تاریخ ۳۱ مرداد، همه وسایل الکترونیکی را ضبط و کارتهای بانکی این خانواده را نیز مسدود کردهاند.
یافتههای کمپین حقوق بشر نشان میدهد که سناریو از پیش طراحی شده مقامات امنیتی و قضایی در این جهت بوده است که با وارد آوردن اتهامات مالی و تاکید به منشاء پولهایی که بنا به ادعای مقامات آلوده و خلاف بوده است، بر این ادعا که همه افرادی که کارتهای بانکی خود را در اختیار ماشاالله کرمی گذاشتهاند از منشاء پولها آگاه بودند و برای از بین بردن رد این پولها همکاری کردند، تاکید چندباره کنند تا بتوانند پیوند اتهامات امنیتی و مالی را برجسته کنند.
نیره خادمی / روزنامه اعتماد
گزارشی از روند خاموشی پزشک جوانی که شرایط سختی را تجربه کرد
«پرستو بخشی» چشمهای درخشانی داشت که این چشمها به گفته دوستانش، گواه علاقهاش به پزشکی و تخصص قلب و دنیای سرخ رنگ آن بود. میخندید و میخنداند و در مواجهه با همین روحیه بود که به او میگفتند؛ چرا پزشکی و قلب را انتخاب کردی؟ چرا کمدین نشدی؟ اما همان دختری که دانستن از دیوارهها، لایهها، بطن، آئورت و حجم سفت ماهیچههای قلب را بر همهچیز ترجیح داده بود، در نخستین هفته بهار امسال به زندگی خود پایان داد. میخواست از رنج و رنجشی چند جانبه، رها شود در حالیکه اگر زنده مانده بود ۳۰ اردیبهشت امسال، شعله شمع تولد ۳۵ سالگیاش را به باد میسپرد.
پرستو بخشی، از سال ۸۶ با ورود به دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد تهران، مسیر رسیدن به تخصص قلب را آغاز کرد. هر سال که گذشت در رشته پزشکی جدیتر شد و در سال سوم این رشته، انگار دیگر میدانست از دنیای پزشکی چه میخواهد. برای همین وقتی فارغالتحصیل شد برخلاف بسیاری از همکلاسیها، از تهران به محلات رفت و دوره طرح عمومی خود را در اورژانس که یکی از شلوغترین مراکز درمانی است، گذراند.
مواجهه و رو در رو شدن با بیماران و مردم را دوست داشت و هیچوقت هم به مهاجرت از ایران فکر نمیکرد، حتی وقتی صمیمیترین دوستانش، عزم مهاجرت کرده بودند تا از این شرایط خلاص شوند. روحیه خیرخواهی داشت و گاهی برای درمان بیماران دیگر هم کمک جمع میکرد. وضع مالی پدر و مادر پرستو بد نبود، یعنی نیاز چندانی برای تحمل شرایط سخت و کسب درآمد نداشت اما همان سال که درس پزشکی عمومی را تمام کرد و طرح را هم از سر گذراند، مدتی در یکی از شهرهای کوچک جنوب ایران، کار کرد تا استقلال خود را به دست آورد، شاید از همین روست که حالا در مواجهه با خبر خودکشی او، به کار بردن صفاتی چون «حساسیت نسل جوان» یا «زودرنج بودن» بی معنا و دور از دهن و باور است.
سال ۹۷، در تخصص قلب دانشگاه ایران قبول شد، یک سال بعد متوجه وجود سرطان در جان پدر شد و تمام خوشحالیاش رنگ باخت. دنبال کارهای درمان پدر را گرفت اما چند ماه بعد، اوایل خرداد سال ۹۹ پدر در بیمارستان رجایی بستری شد. بیماری فائق آمد و پدر بیست روز بعد، در روزهای پایانی خرداد برای همیشه از میان دستانش رفت.
هنوز چند ماه از مرگ پدر نگذشته بود که متوجه شد مادر هم سرطان دارد. تمام آن روزهای بیماری مادر، همزمان شده بود با روزهای سخت رزیدنتی در مهمترین بیمارستان تخصصی قلب ایران و کشیکهای طولانی در بیمارستان شهید رجایی و البته شرایط سخت کرونا. همه آن روزها را طی کرد، برای بیماران کمک جمع میکرد و حتی در پویش ویزیت رایگان بیماران کرونا شرکت کرد تا مرداد سال ۱۴۰۲ که مادرش هم از دنیا رفت.
از آن روز شرایط سختتر شد، درخواستش برای به تعویق افتادن دوران طرح مورد قبول واقع نشد و نتوانست به تهران منتقل شود و در نهایت حکم آمد که اواخر پاییز باید برای گذراندن دوره دو ساله طرح به بیمارستان شهید رحیمی خرمآباد برود.
به خرمآباد رفت و مورد آزار و اذیت قرار گرفت و یکی از افراد مشغول در معاونت آموزشی این بیمارستان آموزشی با دخالت در امور درمانی، سعی کرد تا با جمعآوری امضا، علیه او اقداماتی انجام دهد و در نهایت نه تنها حقوقش را نصف که نامه عدم نیازش را هم مهر کردند. حدود دو ماه بلاتکلیف ماند و باز هم شرایط سختتر شد. فایلهای صوتی و پیامکهایی که از او موجود است، شرایط روحی و ناتوانی در گذراندن طرح را تایید میکند و در برخی از آنها به رفتارهای دور از شأن هم اشاره دارد اما مسوولان در این باره زیر بار مسوولیت نمیروند.
اهل آسانی نبود و کار سختتر را انتخاب میکرد
فاطمه ناصری آتشانی یکی از همکلاسیهای پرستو بخشی است که سابقه دوستیاش با او به ۱۶ سال پیش بر میگردد؛ زمانی که هر دو در دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد تهران قبول شده بودند. او که چند ماه پیش از ایران مهاجرت کرده است، درباره شرایط و روحیات مرحوم دکتر بخشی به «اعتماد» میگوید: «در سال ۸۶ و از همان زمان ورود به دانشکده پزشکی با هم آشنا شدیم و اسفند ۹۳ فارغالتحصیل شدیم. پرستو خیلی شاد و سرزنده بود و همان موقع هم همه را در دانشگاه میخنداند. من حتی با خودم فکر کرده بودم که چرا با این روحیه به رشته علوم پزشکی آمده و میگفتم؛ باید کمدین میشد. پرستو چنین روحیهای داشت و البته خوب یادم هست که از ترم ۶ به بعد هم در دانشگاه بسیار جدیتر شد. خیلی سختکوش بود، نمرههایش از همه ما بیشتر بود و برای تخصص هم برنامه داشت.
بعد از فارغالتحصیلی، بسیاری از ما برای طرح بخشهای راحتتر را انتخاب کردیم که به نوعی بیمار کمتری داشته باشد ولی او طرح خود را به اورژانس بیمارستانی در محلات رفت که خیلی هم شلوغ بود. شروع کار در اورژانس بیمارستان برای یک فارغالتحصیل تازه پزشکی خیلی سخت است برای همین، بسیاری از ما در کلینیکها و درمانگاهها مشغول شدیم ولی او از همان موقع سختترین شرایط را انتخاب کرد. روحیه طبابت و سواد بالایی داشت و من هم هر وقت که در دوره طرح مشکل داشتم، از او اشکالاتم را میپرسیدم. بعد هم که برای تخصص خواند و در سال ۹۷ قبولیاش در رشته قلب دانشگاه ایران آمد.
زمان انتخاب رشته بین نورولوژی و قلب مانده بود و با اینکه نورولوژی، شرایط بهتری دارد و قلب استرس و شرایط سختتری دارد ولی قلب جزو انتخابهای اولش بود چون به آن علاقه ذاتی داشت. میتوانست مسیر راحتتر انتخاب کند ولی این کار را نکرد. روحیه بسیار پر جنب و جوشی داشت و رشتههای آسان را نمیپسندید و با اینکه خانواده او، شرایط مالی خوبی داشتند ولی اصلا نازپروده و نازک نارنجی نبود. تخصص قلب که قبول شد، خیلی خوشحال بود و انگار به آرزوی دیرینهاش رسیده بود ولی اواخر همان سال، متوجه بیماری پدرش شد که سرطان داشت.
سال اول رشته قلب، آموزش بیماریهای داخلی است و پرستو در آن یک سال نخست در بیمارستان رسول اکرم بود و مهر ۹۸ وارد بیمارستان شهید رجایی تهران شد. دنبال کارهای درمان پدر بود و همزمان هم برای رزیدنتی به بیمارستان میرفت. پدرش اول خرداد ۹۹ در بیمارستان شهید رجایی بستری شد و بعد از حدود ۲۰ روز از دنیا رفت. بعد از فوت پدرش، خیلی به هم ریخت و حدود یک تا دو ماه هم نتوانست بیمارستان برود اما بعد کمکم، به بیمارستان رفت و همانطور که روند سوگ خود را پشت سر میگذاشت، روی روال افتاد.
هنوز از سوگ پدر درنیامده بود که متوجه بیماری سرطان مادر شد. اینبار پیگیر روند درمان مادر بود و باز هم همزمان رزیدنت قلب شهید رجایی بود. بیمارستان شهید رجایی، مسوولیتها و کشیکهای سخت و سنگینی دارد ولی با این حال، همه را از سر گذراند تا اینکه در مرداد ۱۴۰۲ مادرش هم به رحمت خدا رفت. پرستو از اینجا به بعد، شرایط بسیار سختتری را تجربه کرد و حتی تمام دوستانش را از خود راند. با من هم اصلا صحبت نمیکرد. در کل وقتی افسرده میشد با کسی صحبت نمیکرد. تا قبل از فوت مادر، روی پا بود اما بعد از فوت مادر از پا افتاد ولی همچنان دنبال طرح بود.»
هیچ فردی از آموزش، نباید در بخش درمان دخالت کند
پرستو بخشی که به مدت یک سال طرح خود را به تعویق انداخته بود، سال ۱۴۰۱ به علت مشکلاتی که داشت، درخواست جابهجایی محل خدمت خود را به کمیسیون تعهدات نیروهای متخصص وزارت بهداشت اعلام کرد اما با این درخواست موافقت نشد.
«پرستو بعد از سوگ مادر دیگر آدم سابق نشد. دستور بستری روانپزشک داشت، قرصهای زیادی مصرف میکرد و با وجود این شرایط، برای گذراندن طرح او را به یکی از شلوغترین و بدترین مراکز در خرمآباد فرستادند و همانجا شاهد توهین و تحقیرهای زیادی بود. همه ما در شرایط سوگ، دچار افسردگی میشویم و هر کدام پشتیبانی داریم تا ما را از سیاه چال افسردگی بیرون بکشد اما او فقط یک خواهر داشت که مانند خودش در شرایط سوگ و داغدار بود. با وجود این، تا جایی که توانست او را حمایت کرد و ۸ ماه هم در کنار خواهرش زندگی کرد.
علایم افسردگی ماژور، کاملا واضح بود اما به آن توجه نشد و او را به مرکزی فرستادند که حتی آدمهای معمولی و بدون سوگ هم از تحقیر در آنجا، گلهها دارند. آذرماه به آن بیمارستان رفت، بهمن برایش عدمنیاز زدند و تا اسفند ماه سرگردان بود. شخصی که در معاونت آموزشی دانشگاه است، در کارهای او، دخالت میکرد و حتی در حال جمعآوری نامهای بود که بگویند کادر بیمارستان و بیماران از عملکرد او راضی نیستند. اینها در حالی است که اصلا پرستو پس از گذراندن چهار سال رزیدنتی در بیمارستان شهید رجایی، دیگر در سیستم آموزشی نبود و به عنوان نیروی کار از سوی وزارتخانه به خرمآباد فرستاده شده و قاعدتا نباید هیچ فردی از قسمت آموزش دانشگاه در کار او و شیفتهای او دخالت میکرد اما شرایط طوری شده بود که او نزد همکارانش از یکی از این افراد نام برده بود و گفته بود که از او میترسد.
حقوق او را به بهانههای غیر منطقی و غیر قانونی، نصف کرده بودند در حالی که تمام روزهای شیفت و آنکالی را در بیمارستان ایستاده بود، هیچ بیماری هم از او شکایتی نداشت و بیمارستان هم در هیچ روزی بدون پزشک نمانده بود. اذیت شد و نمیدانست قرار است به کجا برود و در نهایت اسفند ماه، انتقال به دلفان را به او ابلاغ کردند. از اول فروردین کار را در آنجا شروع کرد اما دو روز بیشتر دوام نیاورد.
پیش از این و پس از فوت مادرش، سه بار اقدام به خودکشی داشت و در دو مورد، حتی کار به بیمارستان کشیده شد منتها چون خواهرش در کنارش بود توانست او را نجات دهد بنابراین اگر برای انتقال، با او همکاری کرده بودند و دوره طرح را در تهران میگذارند باز هم حضور خواهر میتوانست، او را نجات دهد تا روند سوگ را به سلامت طی کند. حالا برخی میگویند؛ بررسی کنید که این اتفاق بر اثر سوءمدیریت استان بوده یا خانم دکتر، از قبل مشکل داشته است در حالیکه هر دو مورد درست است. خانم دکتر از قبل دچار بیماری روحی بود و وزارت هم نباید او را برای طرح به شهرستان میفرستاد که در آن شرایط سخت و در برابر آن افراد، قرار بگیرد.
متاسفانه سوء مدیریت به بیماری او دامن زد و با تصمیم اشتباه، شرایطش بدتر شد. کجای دنیا فردی که اقدام به خودکشی و دستور بستری داشته را مجبور میکنند، سر کار برود.پرستو این همه زحمت کشید و حالا که میخواست به استقلال مالی برسد و حس رضایتی که همیشه از تخصص قلب دنبالش بود را بگیرد این اتفاق برایش افتاد. هیچوقت دوست نداشت در عمومی بماند و همیشه هم با من شوخی میکرد تو عمومی میمانی و من تخصص میگیرم.»
برای پرستو مهم بود که در ایران متخصص شود
فاطمه ناصری آتشانی دارای دکترای حرفهای پزشکی، مرداد امسال از ایران مهاجرت کرده و تا مدارک پزشکیاش در کشور مقصد تایید شود در کار درمان نوروفیدبک یک کلینیک در تورنتوی کانادا مشغول است: «سیستم رزیدنتی و تخصص ایران را میدانستم و اصلا نخواستم آنجا درسم را ادامه دهم و حالا هم در همین جا هم که فعلا مشغول به کار هستم، خیلی ناراحت میشوم وقتی به عنوان مهاجری که اقامت ندارم، محیط کارم در اینجا را با محیط کارم در ایران و ۷ سالی که آنجا کار کردم، مقایسه میکنم. اینجا مدیر کلینیک و همکارانم من را حمایت میکنند و هر چیزی که لازم است را به من یاد میدهند و اصلا نمیگوید برو خودت یاد بگیر اما متاسفانه سیستم پزشکی در ایران مانند پادگان است.
بارها هم با پرستو درباره مهاجرت صحبت کرده و گفته بودم با این همه سختی برای چه میخواهی در اینجا بمانی اما قبول نمیکرد و برایش مهم بود که در ایران متخصص شود. اینجا هر روز با یک قانون جدید، پزشکان را تحت فشار قرار میدهند و مردم هم فقط پزشکان سابقهدار کلانشهرها را میبینند که مطب شخصی خود را دارند و این ویترین پزشکی در ایران است ولی لایه زیرین پزشکی در ایران که بیشتر هم هست ما پزشکان تازه فارغالتحصیل هستیم که تحت قوانین غیرعادلانه وزارتخانه و دولت هستیم.»
خیلیها قید تحصیل پزشکی در این سیستم را زدهاند
یکی از دوستان دیگر پرستو بخشی که نخواست نامی از او برده شود، هم درباره تصویری که از آن دوران دارد به «اعتماد» میگوید: «پرستو در دوران دانشجویی فوقالعاده شور و شوق زندگی داشت. چشمهای درشت او از شادی، شوق یادگیری و انگیزه برق میزد و از همان اول میخواست قلب بخواند و همه این را حس میکردیم که انگیزه بالایی دارد ولی از وقتی پدر و بعد مادرش را از دست داد، روحیاتش به هم ریخت. سیستم هم او را اذیت کرد و با تروماهایی که داشت، نتوانست بیشتر از این تحمل کند و جان عزیزش را از دست داد. دوست داشت طرحش به تعویق بیفتد و گفته بود؛ من اصلا آمادگی و کارایی لازم را ندارم.
حتی نصف حقوقش را هم نداده بودند بنابراین میگفت با چه امیدی در اینجا بمانم. کاملا به هم ریخته بود و درگیری روحی زیادی هم داشت ولی با کسی هم درد دل نمیکرد. آمادگی شروع طرح را نداشت و این موضوع را اعلام کرده بود ولی به او گفته بودند باید استاد خودمان این موضوع را تایید کند. گویا بیماری را تایید نکرده بودند و او هم شاید به خاطر اینکه برچسب بیماری به او بخورد قضیه را دنبال نکرده بود. بعد هم که مشکلاتی در خرمآباد ایجاد شد، میخواستند او را از آنجا تبعید کنند. گفتند؛ ما به نیرو نیازی نداریم و دو گزینه برای انتخاب جلوی او گذاشتند. او مجبور شد، دلفان را انتخاب کند که روزهای کمتری دارد. از روزی که چنین اتفاقی افتاده است من در صفحه اینستاگرام خود، صدها پیام از دانشجویان این بیمارستان داشتهام و همگی از رفتارهای دو نفر گلایه داشتند.
من هم در این سیستم بودهام، زمانی که مورد آزار قرار میگرفتم میترسیدم از کسی اسم ببرم که نکند شرایطم بدتر شود. چون شرایط این سیستم را میدانستم حتی یک بار هم امتحان رزیدنیتی ندادم. با خود میگفتم یا از این کشور میروم یا اگر بمانم در حیطه زیبایی کار میکنم. مگر جانم را از سر راه آوردهام که وقتی میبینیم اینطور بردهکشی میکنند بمانم. متاسفانه سیستم پزشکی در ایران طوری است که خیلیها قید ادامه تحصیل در آن را زدهاند.»
ماجرا از کجا شروع شد؟
آنچه تا به حال محرز شده است، شرایط نامناسب روحی این پزشک طرحی است و ظاهرا او نامه روانپزشک معالج خود مبنی بر لزوم بستریاش را به شکل غیر رسمی به فرد رابط خود در مجموعه درمانی فرستاده است اما به آن توجهی نشده است. همچنین برخی از سلسه مراتب اداری برای او در این بیمارستان آموزشی رعایت نمیشود، از جمله اینکه طبابت و جزییات گذراندن طرح مرحومه بخشی که یک نیروی درمانی است تحت دخالتهای اساتید این بیمارستان آموزشی قرار میگیرد. او در پیامکهایی که برای همکاران خود در بیمارستان ارسال کرده به بیمسوولیتی در مقابل خود اشاره کرده که حتی محل اسکان، بهطور کامل مهیا نبوده و مثلا وسایل گرمایشی مناسب نداشته است.
او در پیام دیگری به شرایط نامساعد روحی خود اشاره دارد: «من بیام بیمارستان بیمار ببینم عواقب عدم توانایی من رو شما میپذیرین؟ من چندین بار با خانم (...) تماس گرفتهام ولی حتی مسکن من هنوز آماده نیست.»
یا در جای دیگر در مواجهه با مناسب نبودن محل اسکان خود نوشته است: «من با نامه پزشکی به احترام حرف شما گفتم میام بیمارستان، تو این سرما یه کولر گازی واسه من تهیه نکردهاند، بعد از دو ماه امروز و فردا کردن باز آماده نشده و کسی پیگیر نیست. من جونمو از سر راه نیاوردم تو این سرما بدون وسیله گرمایشی بمونم. من میرم وزارتخونه شکایت میکنم که لرستان امکان فراهم کردن خونه واسه من نداره.»
پس از آنکه شرایط برای خانم دکتر بخشی سخت شده، برای اینکه در شرایط سختتری قرار نگیرد، پیشنهاد حضور در بیمارستان دلفان را قبول کرده است. اما در سومین روز حضورش پس از اینکه تماسهای سوپروایزر بیمارستان با او بیپاسخ میماند در مراجعه پرسنل به محل اسکان، با جسد بیجانش مواجه میشوند.
کارزاری با بیش از ۶ هزار امضا
از روز سیزدهم فروردین هم کارزار درخواست تشکیل کمیته حقیقتیاب در موضوع خودکشی دکتر پرستو بخشی و حذف تعهد رزیدنتی در سایت کارزارنت نیز به قلم دکتر فرهاد تیمورزاده، پزشک و فعال این حوزه، راه افتاده است و تا روز چهاردهم فروردین تعداد امضاهای آن به بیش از ۶ هزار نفر رسیده است. در بخشی از متن این کارزار که خطاب به رییسجمهور، رییس و نمایندگان مجلس و وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نوشته شده، آمده است که اگر به درستی به علل و بسترهای ایجاد خودکشی دکتر پرستو بخشی، پرداخته نشود قطعا باز هم اتفاق خواهد افتاد.
«آنچه خودکشی اخیر را از حدود ۲۰ مورد موفق در سال ۱۴۰۲ متمایز و افکار عمومی جامعه را بیش از پیش درگیر خود ساخته، حجم غیر قابل باور برخوردهای غیرمنصفانه و غیرانسانی در زمانها و مکانهای متفاوت با یک جوان نخبه ولی افسرده شده مواجه با آسیبهای بزرگ روحی-روانی (از دست دادن پدر و مادر ظرف سه سال) و عدم حمایت هیچ سازوکار قانونی از او بود.
آنچه بر سر خانم دکتر پرستو بخشی آمد و این دختر پزشک یتیم را در غربت و تنهایی به خودکشی کشاند، زنجیرهای پیوسته از ظلم، زور و توهین به کرامت انسانی را افشا کرد که از محتوای زورگویانه و متخلفانه متن تعهد رزیدنتی آغاز شده و با اتفاقات متعدد و بیحرمتیهای داخل بیمارستانهای محل رزیدنتی و سپس اداره طرح و نیروی انسانی و کمیسیون موارد خاص و حتی طبقه همکف وزارت بهداشت ادامه پیدا کرد و در جایجای بدون نظارت خرمآباد (یا هر شهر دیگری) با زنجیرهای از اتفاقات غیرانسانی، غیرمنصفانه و حتی توهین و تحقیر به خودکشی منجر به فوت منتهی شد. سرنوشتی که گریبان بسیاری از جوانپزشکان کشور را با یا بدون خودکشی گرفته و بسیاری از آنان در حافظه خود تجربههای تلخ و دراماتیک اینچنینی را در خاطر دارند و چشمانداز روشن و امیدبخشی از آینده را نیز در پیش چشمان آنان نمیگشاید.
انسان به امید زنده است؛ اما قوانین، مصوبات و رفتارهای عملی امید به آینده را در آنان نابود کرده است. آنان خود، زندگی و سعادتشان را گروگانی دایمی در اختیار سیستم و بهتر بگوییم نامرد مردمان میبینند که تا پایان دوران جوانی روی آرامش و خوشبختی را نخواهند دید.»
نویسندگان این کارزار اعلام کردند که برای پایان بخشیدن به بحران خودکشی هیچ راهی جز حذف تعهد رزیدنتی و تعهد پزشکان و پیراپزشکان در مناطق محروم و سهمیههای دستیاری و به رسمیت شناختن حقوق جوانپزشکان کشور مبتنی بر اصل ۳۰ قانون اساسی در تحصیل رایگان و توقف تمام مصوبات غیرقانونی شورای انقلاب و مجلس و شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی و آییننامهها و مصوبات اجرایی وزارت بهداشت مرتبط با آن وجود ندارد: «تشکیل گروههای بررسی و اورژانسهای خودکشی هیچکدام در قبال فشار روحی- روانی ناشی از آنچه در جایجای این کشور از ساختمان وزارت و اداره طرح و کمیسیون بیمصرف موارد خاص و بیحرمتی کارمندان و کارشناسان در جایگاه فرعونهای کوچک منتهی به امضاهای برنزی، نقرهای و طلایی آغاز میشود و در طول مسیر با رفتارهای دانشگاهها و شبکهها و بیمارستانهای مقصد ادامه مییابد و روح و روان فرد را ذرهذره نابود میکند، کارایی ندارد. تبعیضات مکرری که بین فرزندان و وابستگان صاحب هرنوع میزی با جوانان بدون ارتباط خاص یا بدون حامی وجود دارد، آنان را از برقراری عدالت در ادامه مسیر و آینده نومید میسازد.»
اولین خواسته امضاکنندگان این بیانیه در گام اول تشکیل کمیته حقیقتیاب از میان فعالان غیر وابسته صنفی در ماجرای خودکشی خانم دکتر پرستو بخشی و محاکمه عاملان و تعیین مجازات متناسب با قصور یا خطا و تخلف؛ و درگام دوم تعیین دوره دستیاری نه تنها به عنوان شغل، بلکه طبقهبندی در زمره مشاغل سخت و زیانآور؛ و در گام سوم تعلیق فوری قانون تعهد خدمت پزشکان و پیراپزشکان با استفاده از تمام بهرهمندان از سهمیه مناطق محروم بدون کوچکترین اغماضی و درصورت کمبود احتمالی، استخدام پزشکان و متخصصان با حقوق متناسب و سپس لغو دایمی آن با مصوبه مجلس است.
درخواستهای آموزشی، خارج از حیطه وظایف وجود داشته است
از هفته نخست فروردین اخبار زیادی درباره فوت دکتر پرستو بخشی منتشر شده است. هیات رییسه مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی کشور هشتم فروردین، جلسه فوقالعادهای درباره فوت و خودکشی پرستو بخشی، برگزار کرد و خواستار تشکیل کمیته حقیقتیاب در این باره، الزام و پیگیری عملی معاونت انتظامی و دادسراهای انتظامی سازمان و شهرستانها در ورود به پروندههای مربوطه و برخورد انتظامی با خاطیان و مقصران احتمالی و جلوگیری از رخداد حوادث مشابه و مکاتبه و رایزنی با مقامهای عالیه کشور برای اصلاح برخی رویههای سیستم آموزشی و کاری حاکم بر شرایط دستیاران و پزشکان شد.
محمد رییسزاده، رییس سازمان نظام پزشکی هم که در چند روز گذشته برای بررسی موضوع به لرستان سفر کرده بود در این باره به اعتماد گفت: «مهم این است که چنین حادثه تلخی نتیجه مثبتی برای مردم و جامعه پزشکی داشته باشد. متاسفانه اینگونه اتفاقات حاکی از ساختار معیوب دوره طرح اجباری پزشکان و ساختار توزیع این نیروها است. قانون طرح تقریبا به ۳۰ سال قبل برمیگردد که نیاز به بازبینی جدی دارد و سامانه توزیع نیروی طرحی هم از چند سال پیش، دست نخورده مانده است و غیرشفاف و ناکارآمد است. بازبینی در این زمینهها درخواست جدی ما از وزارت بهداشت است. همچنین نوع نگاه به نیروهای طرحی نیز نیاز به تحول اساسی است. این تصور که ما همچنان میتوانیم مانند گذشته بار عظیم درمان در مراکز دولتی و مناطق دوردست و شهرستانها که حق مسلم مردم عزیز این مناطق است را با نیروی ارزان طرحی به دوش بکشیم، دیگر جواب نمیدهد.»
او در پاسخ به این سوال که آیا مسائلی که در فضای مجازی مبنی بر رفتار نادرست و توهینآمیز و دخالتهای فرد آموزشی نسبت به نیروی درمان و پزشک جوان طرحی مطرح شده، درست است؟ گفت که به هر حال این مسائل بهطور کلی وجود دارد ولی در مورد به خصوص و اینکه در تصمیم نهایی تاثیر داشته است یا نه نیاز به بررسی بیشتری دارد.
«ممکن است درخواستهای آموزشی خارج از معمول نسبت به نیروی درمانی وجود داشته باشد که فرد با میل خود انجام دهد ولی اجبار و الزام برای نیروی طرحی نیست. در این مورد هم درخواستهایی آموزشی، خارج از حیطه وظایف وجود داشته است ولی بهطور کلی نوع نگاه به نیروهای طرحی باید دچار تحول اساسی شود و باید همکاران دانشگاههای علوم پزشکی ما در استانها و شهرستانها و مناطق دوردست از حرمت و حیثیت و امنیت نیروی طرحی به شکل ویژه مراقبت کنند نه اینکه چون از جای دیگری آمدهاند و غریب هستند در بافت عمومی دانشگاههای علوم پزشکی محلی، نادیده گرفته شوند. عمدتا هم همکاران این موضوع را رعایت میکنند ولی من با تاکید بیشتری خواستار آن هستم چون این همکاران از شهر و خانواده خود دور میشوند و نیاز به برخورد مسوولانه و پدرانه دارند و باید فراتر از وظایف عادی و قانونی و به شکل حمایتی با این افراد برخورد شود. در همین قضیه هم اگر چنین رویکردی بود شاید وضعیت بهتری رقم میخورد.»
اینکه چرا با وجود ادله و قرائن موجود، اظهارنظر درباره نحوه فوت این نیروی طرحی با ارجاع به پزشکی قانونی مشمول زمان بیشتری شد سوال دیگری است که رییسزاده به آن پاسخ داد: «کلیت قضیه مشخص است و به احتمال بالای ۹۰ درصد بحث خودکشی مطرح است ولی چون پزشکی قانونی مرجع رسمی است باید تمام احتمالات را در نظر بگیرد.ضمن اینکه باید بر اساس نتایج سمشناسی و کالبدگشایی و برخی آزمایشهای تکمیلی، اظهارنظر کند و بعضی از این آزمایشات زمانبر است.»
به گفته او، بر اساس اظهارات مسوولان دانشگاه علوم پزشکی لرستان نامه بستری پرستو بخشی به صورت رسمی و مکتوب به مسوولان داده نشده است ولی احتمالا نامه به شکل غیر رسمی به افراد ذیربط داده شده است.
پاسخ وزارت بهداشت: باشد وقتی دیگر
از سوی دیگر پدرام پاکآیین، سخنگوی وزارت بهداشت روز دوازدهم فروردین از تشکیل کمیته ویژه بررسی ابعاد حادثه فوت پرستو بخشی متخصص قلب و عروق طرحی در دلفان استان لرستان خبر داده است اما هنوز معلوم نیست اعضای این کمیته چه کسانی هستند. او گفته است که دانشگاه لرستان نهایت همکاری را با ایشان داشته است و در سال ۱۴۰۲ هیچگونه درخواستی مبنی بر جابهجایی به کمیسیون تعهدات نیروهای متخصص به دانشگاه علوم پزشکی لرستان و هیچ مرجع دیگری ارایه نشده بود. «مدارک منتشر شده دال بر موضوع افسردگی یا بیماری روحی مرحوم در فضای مجازی به وزارت بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی ارایه نشده بود.»
البته پیگیریهای خبرنگار اعتماد برای دریافت آخرین توضیحات وزارت بهداشت در این باره به نتیجه نرسید و پدرام پاکآیین، سخنگوی این وزارتخانه نیز گفتوگو درباره جزییات ماجرا و اعلام نام افراد عضو در کمیته حقیقتیاب را به زمان دیگری موکول کرد. سید مرتضی خاتمی، از اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هم سرانجام با گذشت بیش از ۱۰ روز از این واقعه، درخواست آسیبشناسی موضوع را مطرح کرد و گفت که پزشکان علاوه بر مشقات و مشکلات ضمن تحصیل که خود نیازمند بحث مفصلی است، در مسیر انجام تعهدات با ناملایمات عدیده دست به گریبانند که شامل مجموعهای از مسائل قانونی، آییننامهای و سلیقهای است که میتوان و باید برای آنها تدبیر کرد؛ البته بیش و پیش از موارد قانونی، آییننامهها و اعمال سلایق، مشکلآفرین هستند.
برخی از چهرههای شاخص حوزه بهداشت و درمان کشور از جمله دو تن از وزرای سابق این حوزه نیز به ماجرای خودکشی پرستو بخشی و مرگهای مشکوک سایر اعضای جامعه پزشکی واکنش نشان دادند. کامران باقری لنکرانی، وزیر بهداشت و درمان در دوره احمدینژاد با انتشار ویدیویی از این شرایط حاکم بر این حوزه انتقاد کرد و گفت: «بیاحترامی، بیتوجهی به شرایط و سیگنالهای بحران و تصمیماتی که بدون توجه به وضعیت روحی و روانی گرفته شدند، در این حادثه موثر بودهاند.»
همچنین سید حسن هاشمی، وزیر بهداشت و درمان دولت روحانی بررسی و تحلیل مرگهای شوکآور و پیشگیری از آنها با کمک جامعهشناسان و روانپزشکان را وظیفه وزیر و همکارانش دانست و در گفتوگو با نشریه طبیب از عملکرد وزارت بهداشت در این زمینه انتقاد کرد. «این وظیفه ذاتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است که در اداره کل مربوطه تمام خودکشیها را در وزارت بررسی و به کمک همه دستگاههای حاکمیتی از شیوع آن به سرعت پیشگیری کند. سکوت آنها در این مقولهای که حتی نشریات و مراکز معتبر پزشکی را شگفتزده کرده مایه تاسف و شرمندگی است.»
خودکشی یا مرگ مشکوک و زودرس رزیدنتها و پزشکان و دانشجویان جوان این رشته، کم سابقه نبوده است. سال گذشته تعداد خودکشی یا مرگهای مشکوک به خودکشی در میان رزیدنتها به ۲۰ مورد رسید در حالیکه از ابتدای سال ۱۴۰۰ تاکنون بیش از ۴۵ نفر از جامعه جوان پزشکی به دلایل مختلف از جمله خودکشی، سوانح رانندگی و ایست قلبی که معمولا ناشی از خستگی شدید کاری است، از دنیا رفتهاند.
پلیس متروپولیتن لندن در تازهترین گزارش خود درباره حمله به پوریا زراعتی، مجری ایران اینترنشنال، اعلام کرد که سه فرد مظنون در این حمله نقش داشتهاند که چند ساعت پس از انجام حمله مستقیما به فرودگاه هیتروی لندن رفته و از آنجا از بریتانیا خارج شدهاند.
طبق این گزارش که روز چهارشنبه ۱۴ فروردینماه در وبسایت پلیس متروپولیتن منتشر شد، سه مظنون حمله با خودروی مزدا-۳ آبی پس از حمله به پوریا زراعتی در محله ویمبلدون لندن از محل متواری شدند و خودروی خود را رها کردند که در منطقه «نیو مالدن» کشف شده است.
زراعتی بعدازظهر جمعه ۱۰ فروردین، هنگام خروج از منزلش در لندن هدف حمله چند فرد ناشناس قرار گرفت و از ناحیه پا مجروح شد. او دو روز بعد در روز یکشنبه از بیمارستان مرخص شد.
پلیس لندن در گزارشی که منتشر کرد به ادامه تحقیقات برای اطلاعات بیشتر اشاره کرده است. دومینیک مورفی، رییس واحد فرماندهی ضدتروریسم پلیس متروپولیتن اعلام کرد که «اکنون در حال همکاری با شرکای بینالمللی برای کسب جزئیات بیشتر هستیم.»
این مقام پلیس تاکید کرد که تحقیقات در این زمینه هنوز در مراحل ابتدایی خود است و انگیزه حمله همچنان مشخص نیست. به گفته او، همه احتمالات ممکن بررسی میشوند و پلیس در زمینه بررسی همه سناریوها فعال خواهد بود.
پلیس متروپولیتن لندن روز دوشنبه اعلام کرده بود از آنجایی که پوریا زراعتی یک روزنامهنگار رسانه فارسیزبان مستقر در بریتانیا است و پیشتر نیز تهدیدهایی متوجه این گروه از روزنامهنگاران شده، این حادثه از سوی فرماندهی ضدتروریسم پلیس متروپولیتن بررسی میشود.
رییس واحد فرماندهی مبارزه با تروریسم گفته بود که: «ما به تحقیق و ارزیابی درباره شرایط این حادثه ادامه میدهیم و تحقیقات ما در حال پیشرفت است.»
او بار دیگر اشاره کرده که ماموران پلیس همچنان در حال جمعآوری سرنخهای مربوط به این حمله هستند و اعلام کرد هرکسی که درباره این حادثه اطلاعاتی دارد و میخواهد درباره آن با ماموران پلیس صحبت کند با شماره تلفن ۰۸۰۰۷۸۹۳۲۱ پلیس تماس بگیرد.
این مقام پلیس روز دوشنبه تاکید کرده بود که «میتوانم تایید کنم که مطمئنم مظنونان حمله خطری برای جوامع ساکن لندن یا بریتانیا ندارند.»
رهبران جمهوری اسلامی، بارها به صراحت کارکنان ایراناینترنشنال و دیگر روزنامهنگاران ایرانی در خارج از کشور را تهدید کرده و دست به اقداماتی علیه آنان زدهاند.
در پی انتشار خبر حمله به زراعتی، تعدادی از مخاطبان ایراناینترنشنال با ارسال پیامهایی حمله به او را محکوم کرده و برایش آرزوی سلامتی کردند.
همچنین شماری از نهادهای صنفی حوزه رسانه و حامی دموکراسی و آزادی این حمله را محکوم کردند.
موسسه «خانه آزادی»، نهاد حامی دموکراسی و حقوق بشر، حمله به پوریا زراعتی را «هولناک» خواند و با اشاره به تهدیدهای جمهوری اسلامی علیه ایران اینترنشنال، از دولت بریتانیا خواست که این حمله را بهعنوان اقدام احتمالی «سرکوب فراملی» بررسی و مهاجمان را کاملا پاسخگو کنند.
ایران اینترنشنال
اقتدارتان پوشالی است؛ حتی از سعید مدنی در بند هم پریشانید!
حکومت اسلامی در تداوم سرکوب سیستماتیک منتقدان سیاسی خود، دکتر سعید مدنی را به زندان دماوند تبعید کرد، تا کماکان حاکمان مدعی اقتدار اثبات کنند حتی از وجود مبارزی خشونتپرهیز همچون سعید مدنی، آنهم در بند و زندان چقدر پریشان میشوند که چنین مذبوحانه تلاش میکنند تا اقتداری پوشالی برای خود بسازند.
گرچه در پس این فشارها و با وجود رنج مضاعف خانواده، اراده و توان سعید مدنی است که هرگز این آزارها، از محکومیت سنگین ۸ سال اخیر، بازداشتها و انفرادیهای طولانی و مکرر، بیش از ۷ سال زندانهای سخت، سالها تبعید، اخراج از دانشگاه و ممنوعالقلمی نیز وی را از تحقیق و اندیشیدن و نوشتن باز نداشت تا کنشگری خیرخواهانهاش برای ایران را متوقف کند.
ما جمعی از همبندیان و همسایهگان دکتر سعید مدنی در زندان اوین، ضمن محکوم کردن تبعید بیوجاهت وی و چنین تصمیمها و ارادههای نابخردانهی سرکوبگران؛ یقین داریم در پس این روزهای تاریک و سیاه، پیروزی و آزادی ملت ایران فرا میرسد و آفتاب اندیشهی نخبگان و دلسوزان این سرزمین و امثال مدنیها بر این زادبوم خواهد تابید.
گلرخ ایرائی | علیرضا ارادتی | رسول بداقی | مصطفی تاجزاده | مهوش ثابت | امیرسالار داودی | ویدا ربانی | کیوان رحیمیان | حسین رزاق | مهران رئوف | مازیار سیدنژاد | رضا شهابی | سپهر ضیایی | سپیده قلیان | فریبا کمالآبادی | نرگس محمدی | عبدالله مومنی | محمد نجفی |روحاله نخعی | فائزه هاشمی | صدیقه وسمقی | مریم یحیوی
***
سعید مدنی، جامعهشناس و کنشگر سیاسی با حکم دادستانی کل به زندان دماوند تبعید شد.
به گزارش امتداد، در پی فشار یک نهاد امنیتی، دکتر سعید مدنی که در حال گذراندن ۹ سال محکومیت خود در زندان اوین بود، ساعتی پیش به زندان دماوند تبعید شد. او اولین بار سال ۷۱ و در پی مطالب انتقادیاش در ایران فردا بازداشت شد. سپس در جریان اعتراضات سال ۸۸ و جنبش سبز ۶ سال حبس در زندان اوین و رجائیشهر و دو سال تبعید به بندر عباس را نیز تحمل کرد.
سعید مدنی در سال ۱۴۰۱ در پی فعالیتهای سیاسی و مدنی و همچنین پژوهش و نگارش کتابهایی در باب جنبشهای اجتماعی بازداشت و به ۹سال زندان محکوم شد.
دلایل تبعید سعید مدنی روشن نیست
وکیل سعید مدنی گفت: امروز با آقای مدنی ملاقات داشتم و امروز صبح از طرف زندان به ایشان گفتند احتمالا به یک زندان دیگر منتقل خواهد شد و سپس به من گفتند فعلا منتفی شده است. اما امروز خبردار شدیم که به زندان دماوند منتقل شدهاند.
محمود بهزادیراد وکیل سعید مدنی در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره انتقال موکلش به زندان دماوند گفت: امروز با آقای مدنی ملاقات داشتم و امروز صبح از طرف زندان به ایشان گفتند احتمالا به یک زندان دیگر انتقال پیدا میکند و سپس به من گفتند فعلا منتفی شده است. اما خبردار شدیم که به زندان دماوند منتقل شدهاند.
وی افزود: انتقال زندانی باید بر اساس حکم تبعید از محلی که محل جرم یا زندگیاش بوده صورت گیرد یا به درخواست خود زندانی برای انتقال به نزدیکترین محل سکونتشان باشد. ولی آقای مدنی درخواست انتقال و یا حکم تبعید نداشته است و ما نمیدانیم با چه مجوزی به یک زندان دیگر منتقلشان کردهاند.
وی افزود: شخص آقای مدنی هم نمیدانستند. امروز صبح که ملاقات داشتیم هم از این موضوع خبر نداشتند. فردا پیگیری خواهم کرد تا ببینم دلیل انتقال چه بوده است، زیرا خلاف آییننامه زندانها است.
خبرنگار صدا و سیما در دمشق به نقل از حسین اکبری، سفیر ایران در سوریه گفت علاوه بر هفت فرمانده و افسر سپاه پاسداران ایران، شش شهروند سوریه هم در حمله به کنسولگری ایران کشته شدهاند. او گفت عملیات آواربرداری ساختمان کنسولگری به مراحل پایانی رسیده است.
جلسات سری سپاه قدس و گروههای نیابتی در لبنان
رادیوفردا مطلع شده که گروههای شبهنظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی از عراق و سوریه و لبنان و نیز گروههای فلسطینی و برخی فرماندهان نیروی قدس سپاه پاسداران در هفتههای اخیر جلساتی سری در تونلهای حزبالله در جنوب لبنان برگزار کردهاند.
محمدرضا زاهدی، فرمانده ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران که در حملهٔ اخیر اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق کشته شد، از جمله حاضران در برخی از این جلسات بوده است.
سه منبع متفاوت از گروههای شبهنظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی به رادیوفردا گفتند که نمایندگان برخی گروههای عراقی از جمله کتائب حزبالله، النجبا و بدر، و نمایندگانی از حوثیهای یمن در این نشستها حضور داشتهاند.
بهگفتهٔ این منابع، نمایندگان دو گروه افراطی حماس و جهاد اسلامی نیز در این جلسات شرکت کردند؛ دو گروهی که آمریکا و اتحادیهٔ اروپا آن را تروریستی میدانند.
دو منبع تأکید کردند که در برخی از جلسات مشترک، ابو عبیده، سخنگوی گروه حماس، نیز حضور یافته است.
این جلسات در حالی برگزار شده که زیاد نخاله، دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، هفته گذشته همزمان با سفر اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس به تهران، برای گفتگو با مقامات جمهوری اسلامی و هماهنگی در مورد ادامهٔ جنگ غزه به ایران دعوت شده بود.
از ۱۵ مهر سال گذشته که جنگ میان اسرائیل و گروه حماس در نوار غزه آغاز شده و ارتش اسرائیل کنترل بسیاری از بخشهای غزه را در دست گرفته است، گروههای شبهنظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران نیز دست به اقدامات تلافیجویانه میزنند.
حزبالله لبنان مناطقی در شمال اسرائیل را هدف حملات راکتی و پهپادی قرار داده؛ حملاتی که واکنش اسرائیل را هم در پی داشته است. تا کنون بیش از ۳۰۰ تن از نیروهای حزبالله لبنان در این درگیریها کشته شدهاند.
برخی گروههای شبهنظامی عراقی نیز دهها حملهٔ راکتی و پهپادی علیه پایگاههای نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه انجام دادهاند که شدت گرفتن تنش و احتمال مداخلهٔ گستردهتر آمریکا باعث شد این حملات فعلاً متوقف شود.
حوثیهای یمن نیز کشتیهای تجاری را که بهگفتهٔ آنها با اسرائیل در ارتباط باشند یا به مقصد بنادر اسرائیل در حرکت باشند، در دریای سرخ هدف قرار میدهند. این حملات واکنش نظامی آمریکا و بریتانیا را در پی داشته و اتحادیهٔ اروپا نیز نیرویی برای حفاظت از حملونقل دریایی به دریای سرخ اعزام کرده است.
با وجود این تدابیر، حملونقل دریایی در آبراه مهم و راهبردی دریای سرخ مختل شده و بسیاری از شرکتهای کشتیرانی طی کردن مسیری طولانیتر و پرهزینهتر را جایگزین کردهاند.
در این میان جمهوری اسلامی ایران مدعی است که در هیچکدام از این حملات نقش نداشته و این گروهها خود برای اقداماتشان تصمیم میگیرند.
خامنهای و رئیسی اسرائیل را تهدید کردند
در پی حملهٔ هوایی منتسب به اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق که به کشته شدن شماری از اعضای ارشد سپاه پاسداران انجامید، وزارت خارجه ایران کاردار سفارت سوئیس را بهعنوان حافظ منافع آمريكا در ایران احضار کرد.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران، بامداد سهشنبه ۱۴ فروردین در شبکه اجتماعی ایکس با اعلام این خبر نوشت که «پیام مهمی به دولت آمریکا بهعنوان حامی رژیم صهیونیستی ارسال شد».
بهگفتهٔ امیرعبداللهیان، در این احضار که ساعت ۰۰:۴۵ بامداد سهشنبه انجام شد، «ابعاد حملهٔ تروریستی و جنایت رژیم اسراییل تبیین و مسئوليت دولت آمريكا مورد تأكيد قرار گرفت».
وزیر خارجه ایران در نهایت تأکید کرده است که «آمریکا باید پاسخگو باشد».
این در حالی است که وبسایت اکسیوس بهنقل از «یک مقام آمریکایی» که نامش را اعلام نکرده، میگوید ایالات متحده به ایران گفته «هیچ دخالت یا اطلاع دقیقی» در مورد حمله اسرائیل نداشته است.
بهنوشتهٔ اکسیوس، این پیام نشان میدهد که دولت جو بایدن «نگران است که حملهٔ اسرائیل به تشدید تنش منطقهای و از سرگیری حملات شبهنظامیان طرفدار ایران علیه نیروهای آمریکایی منجر شود».
همزمان دبیرخانهٔ شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی نیز صبح سهشنبه اعلام کرد جلسهٔ این شورا شامگاه دوشنبه با حضور ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور، و رئیس شورا تشکیل شده و «تصمیمات مقتضی اتخاذ گردید».
حملهٔ هوایی منتسب به اسرائیل به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق که در مجاورت سفارت ایران قرار دارد، به کشته شدن هفت افسر سپاه پاسداران انجامید که محمدرضا زاهدی، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، ازجملهٔ آنها بود.
حسین اکبری، سفیر ایران در سوریه، به خبرگزاری صداوسیما در دمشق گفته است که غیر از هفت نظامی کشتهشدهٔ ایرانی، شش تن دیگر نیز کشته شدهاند که او آنها را «شهروندان سوری» خوانده است.
پایگاه خبری جماران از آقای زاهدی بهعنوان فرمانده پیشین نیروی هوایی سپاه پاسداران و از اعضای فعال نیروی قدس سپاه پاسداران نام برده که فرماندهی این نیرو در سوریه و لبنان را بر عهده داشته است.
مقامات حکومت ایران میگویند این حمله نقض قوانین و تعهدات و کنوانسیونهای بینالمللی است و نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد خواستار برگزاری نشست فوری شورای امنیت این سازمان شده است.
واکنش مقامات جمهوری اسلامی
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، روز سهشنبه در پیامی مکتوب از محمدرضا زاهدی، فرمانده ارشد نیروی قدس که در این حمله کشته شد، تقدیر کرد و نوشت اسرائیل «بهدست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد و آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد».
آقای خامنهای در پیام خود توضیح بیشتر در این باره نداده است.
ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور، نیز صبح سهشنبه با صدور بیانیهای حمله به کنسولگری ایران در دمشق را «ترور کور» خواند و خطاب به اسرائیل نوشت «این جنایت ناجوانمردانه» بیپاسخ نخواهد ماند.
اسرائیل به طور معمول از تأیید یا تکذیب این نوع حملات خودداری میکند و روز دوشنبه نیز دانیل هگاری، سخنگوی ارتش این کشور، گفت در مورد این یا آن حمله که در رسانههای خارجی منتشر شده، اظهارنظر نمیکند و ارتش اسرائیل صرفاً بر جنگ جاری در غزه متمرکز است و کوشش خواهد کرد تا اهداف تعیینشده از این جنگ را پیگیری کند.
با این حال، وبسایت اکسیوس بهنقل از یک مقام ارشد اسرائیلی نوشته است که ارتش این کشور برای حملات احتمالی تلافیجویانهٔ شبهنظامیان تحت حمایت ایران در سوریه در حالت آمادهباش قرار دارد.
اسرائیل میگوید ساختمان مورد حمله «هدف نظامی مشروع» بود
در این میان، روزنامهٔ نیویورکتایمز بهنقل از «مقامات اسرائیلی» و «یک عضو سپاه پاسداران که بر نیروی قدس نظارت دارد» نوشت که حملهٔ اسرائیل به ساختمان وابسته به جمهوری اسلامی ایران در دمشق جلسهای را هدف قرار داد که در آن مقامات اطلاعاتی ایران و شبهنظامیان فلسطینی قرار بود دربارهٔ جنگ غزه گفتگو کنند.
گزارش نیویورک تایمز حاکی است رهبران جهاد اسلامی فلسطین و گروهی از شبهنظامیان غزه که حکومت ایران آنها را حمایت میکند، در نشست دوشنبه در ساختمان ویرانشده حضور داشتند.
سپاه پاسداران تنها به اسامی هفت کشتهٔ خود در حملهٔ دمشق اشاره کرده و نام افراد دیگری را که احتمالاً کشته شدهاند، نبرده است.
زیاد نخاله، دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، هفته گذشته همزمان با سفر اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس به تهران، از سوریه برای گفتگو با مقامات جمهوری اسلامی و هماهنگی در مورد ادامهٔ جنگ غزه به ایران دعوت شده بود.
چهار مقام اسرائیلی که خواستهاند نیویورک تایمز نام آنها را نبرد، گفتهاند که عملیات حمله هوایی کار کشورشان بوده اما وضعیت دیپلماتیک برای ساختمان هدف قرارگرفته را رد کردند.
این مقامات همچنین ادعا کردهاند که این ساختمان در تسلط سپاه پاسداران و فعالیتهای آن بوده و به همین دلیل «یک هدف نظامی مشروع» تلقی میشد.
در آمریکا، کارن ژان پییر، سخنگوی کاخ سفید، گفته است که جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، از گزارشها در خصوص حملهٔ هوایی به کنسولگری ایران در دمشق آگاه شده و تیم کاخ سفید در حال بررسی این رخداد است.
بر اساس گزارش رسانههای سوریه، موشکهای اسرائیلی از سمت «جولان اشغالی» شلیک شد و سامانهٔ پدافند هوایی سوریه شماری از موشکها را رهگیری کرد، اما موشکهایی که اصابت کرد، منجر به «تخریب کلی ساختمان» و کشته و زخمی شدن «همهٔ افراد داخل آن شد».
هرچند اسرائیل بیش از یک دهه است که به «اهداف وابسته به ایران» با قصد جلوگیری از تثبیت نظامی جمهوری اسلامی ایران و متحدین آن در سوریه حمله میکند، اما این نخستین بار است که ساختمانهای وابسته به سفارت جمهوری اسلامی ایران هدف حملهٔ مستقیم منسوب به اسرائیل قرار میگیرد و میتواند نشانی از تشدید محسوس در عملیات اسرائیل علیه حکومت ایران در منطقه باشد.
رادیو فردا
علیرغم دستور اعزام اورژانسی پزشکان اوین، زندان اوین مانع اعزام صدیقه وسمقی به بیمارستان شده است.
دکتر صدیقه وسمقی دین پژوه و اسلام شناس و استاد دانشگاه با اتهام “سر نکردن روسری در انظار عمومی” و “رأی ندادن در انتخابات اخیر”، ۲۶ اسفند ماه بازداشت و به بند زنان اوین منتقل شدهاست.
صدیقه وسمقی به دلیل هجوم وحشیانه به منزلش که دچار اضطراب شدید شده بود و علیرغم اینکه پیش از بازداشت از وضعیت جسمی مناسبی برخوردار بود، از ۲۸ اسفند دچار حملههای عصبی، فشار و سوزش در ناحیهی سینه، لرزش دست و پا، تنگی نفس و نوسان شدید فشار خون شدهاست.
متأسفانه ایشان به دلیل ضعف شدید بینایی در فشار مضاعف و غیرقابل تحملی هستند و بدو ورود به زندان، پزشکان زندان طی نامهای عدم تحمل حبس وی را به مقامات قضایی اعلام کردهاند.
ایشان ۳ بار در شبهای متوالی، نیمهشب ساعت ۲ و ۳ و ۶ صبح با حملهی عصبی روی سینه و سوزش در این ناحیه و بالا بودن فشار خون به بهداری اعزام شدهاند و ۴ بار پزشک به داخل بند آمدهاست.
امروز ۱۴ فروردین به دلیل سوزش شدید در قفسه سینه و بالا بودن فشار خون و لرزش شدید پا و بدن ایشان به بهداری برده شدند. پس از معاینه ۲ پزشک بهداری زندان، دستور اعزام فوری و اورژانسی ایشان صادر شد و پس از ۴ ساعت اتلاف وقت نهایتأ ً اعلام شد مقام قضایی زندان مانع و مخالف اعزام ایشان به بیمارستان هستند.
خانم وسمقی با وضعیت غیرعادی و نگرانکننده به بند بازگشتهاند.
وجدان و انسانیت حکم میکند ایشان با این وضعیت جسمی و ضعف شدید بینایی و حملات مکرر در ناحیه سینه حداقل اجازه مداوا در بیمارستان را داشته باشند.
سر نکردن روسری و مخالفت علنی و قاطع و مستدل این اسلام شناس مشهور ،دلیل حبس ظالمانه او شده است.اما متاسفانه سیاست سرکوبگرانه و بی رحمانه نهادهای امنیتی - قضایی، موجب محرومیت او از درمان و رسیدگی پزشکی نیز شده است.
ضمن اعلام نگرانی از وضعیتنگرانکننده صدیقه وسمقی نسبت به تداوم سرکوب هولناک و مرگ بار حکومت علیه زنان ایران معترض هستم.
از مجامع حقوق بشری میخواهم با قاطعیت مانع سیاست غیرانسانی” یا مرگ یا حجاب اجباری” توسط حکومت استبدادی دینی شوند.
نرگس محمدی
۱۴ فروردین ۱۴۰۳/زندان اوین
نرخ دلار آمریکا در بازار آزاد ایران در کمتر از ۱۰ روز بار دیگر رکورد جدیدی ثبت کرد و روز سهشنبه ۱۴ اسفند به نزدیک ۶۳ هزار تومان اوج گرفت.
طی فقط یک ماه گذشته ریال ایران حدود ۱۴ درصد از ارزش خود را از دست داده است.
کمتر از ۹ روز پیش، ششم فروردین، ارزش پول ایران درحالیکه ایرانیان درگیرودار جشنهای نوروزی بودند، رکورد تازهای زده بود و به ۶۱ هزار و ۳۵۰ تومان رسیده بود.
این در حالی است که ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، در تبلیغات انتخاباتی وعدهٔ حفظ ارزش ریال و مهار تورم را داده بود، اما از زمان روی کار آمدن دولت او در مرداد ۱۴۰۰، نرخ دلار در مقابل ریال ایران بیش از ۲.۵ برابر شده است.
مقامات جمهوری اسلامی توضیح نمیدهند چرا ارزش ریال ایران با این سرعت در حال سقوط است و گمرک ایران نیز هنوز در اعلام وضعیت تجارت خارجی کشور در سال ۱۴۰۲ تعلل میکند.
گمرک و مقامات وزارت اقتصاد ایران طی ماههای گذشته به خاطر اوجگیری تراز منفی تجارت غیرنفتی، برای اولین بار آمارهای صادرات نفت، برق و خدمات مهندسی را نیز به آمارهای گمرکی کشور اضافه کردهاند تا تراز منفی هنگفت تجارت غیرنفتی کشور به چشم نیاید.
آخرین گزارش گمرک ایران نشان میدهد تراز تجارت غیرنفتی کشور (اختلاف واردات و صادرات غیرنفتی) در ۱۱ ماه پارسال رکورد تاریخی شکست و به منفی ۱۵ میلیارد دلار رسید.
گمرک ایران با احتساب صادرات نفت، برق و خدمات مهندسی مدعی شده است که کل تراز تجارت خارجی کشور در ۱۱ ماه پارسال مثبت ۱۹ میلیارد دلار بوده، اما در این گزارش، آمارهای واردات برق، محصولات نفتی و خدمات ایران لحاظ نشده است تا تصویری کامل از کل تجارت خارجی کشور به دست بدهد.
آمارهای بانک مرکزی ایران نشان میدهد کشور سالانه ۱۵ میلیارد دلار واردات خدمات و نصف این رقم صادرات خدمات دارد.
از طرفی طبق آمارهای بانک مرکزی، فرار سرمایه از ایران در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۵ میلیارد دلار بوده است. هنوز گزارشی از وضعیت واردات خدمات و فرار سرمایه از ایران طی سال ۱۴۰۲ منتشر نشده است.
آمارهای شرکای اصلی تجارت خارجی ایران نشان میدهد تراز تجاری جمهوری اسلامی با همهٔ آنها، بهجز عراق و چین، منفی است و با ارزهای محلی در هند، ترکیه، امارات و اتحادیه اروپا نمیتوان معاملات تجاری را پوشش داد و با توجه به عدم کاربرد یوان چین و دینار عراق برای معاملات خارجی، نیاز بیشتری به ارزهای قوی مانند یورو و دلار وجود دارد.
ایالات متحده آمریکا پارسال تحریمهایی هم علیه بانکهای عراقی به خاطر قاچاق دلار به ایران اعمال کرد و از آن زمان جمهوری اسلامی در دسترسی به دلار با چالش بیشتری مواجه شده است.
رادیو فردا
هفته نامۀ فرانسهزبان «لوپوئن»
Publié le ۲۶/۰۳/۲۰۲۴
ترجمه: ن. نوری زاده
جنایت علیه بشریت
متن کامل مصاحبۀ سارا حسین رئیس هیئت مستقل حقیقتیاب با هفته نامۀ فرانسه زبان «لوپوئن»(Le Point)
در مصاحبۀ اختصاصی سارا حسین با هفته نامه «لوپوئن» رئیس هیئت مستقل حقیقتیاب شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد به جزئیات یافتههای خود در مورد وقایع اعتراضات ایران تحت عنوان “زن، زندگی، آزادی” میپردازد. به گفتۀ سارا حسین بیش از ۲۷ هزار مدرک و ۱۳۳ ساعت گفتگو با شاهدان و قربانیان این رخداد که در ۵۸۰ صفحه گردآوری و ثبت شده است کاری بس سخت و سترگ بود.
هیئت مستقل حقیقتیاب در آبانماه ۱۴۰۱ و بدنبال رای ۴۷ کشور عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد تشکیل گردید تا به بررسی اتهامات نقض فاحش حقوق بشر در جریان سرکوب اعتراضات مسالمتآمیزی که پس از قتل ژینا امینی دختر جوان کرد ایرانی بدست پلیس امنیت اخلاقی و بدلیل بد حجابی در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ در تهران روی داد، بپردازد. این اعتراضات که به دستور مقامات عالی رتبه کشور از جمله مقام رهبری (سید علی خامنه ای) و بدست نیروهای امنیتی، نظامی و اطلاعاتی کشور انجام گرفت، (ظاهرا) سرکوب شده است.
هیئت مستقل حقیقتیاب به مدت یکسال و نیم به گردآوری اسناد، مدارک و شواهد پرداخت تا میزان وسعت سرکوب دولتی تظاهر کنندگان که منجر به کشته شدن حداقل ۵۵۱ نفر از جمله ۴۹ زن و ۶۸ کودک شد را تعیین کند. مقامات جمهوری اسلامی پیشاپیش اعلام کردند که تحقیقات هیئت مستقل حقیقتیاب “یک سونگری سیاسی” است و در نتیجه برای ورود اعضای این هیئت، سارا حسین، وکیل دادگاه عالی بنگلادش، شاهین سردار علی، استاد پاکستانی حقوق در دانشگاه وارویک (Université de Warwick) در بریتانیا و ویویانا کریستیچویچ مدیر آرژانتینی مرکز عدالت و حقوق بینالمللی (Cejil) به کشور مجوز صادر نکردند.
سارا حسین رئیس هیئت مستقل حقیقتیاب به مناسبت انتشار گزارش این هیئت به شورای حقوق بشر در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ نکات مهم این گزارش را در مصاحبه با هفتهنامه «لوپوئن» به شرح زیر بیان میدارد.
پرسش: نتایج و نکات مهم شما در این گزارش چیستاند؟
پاسخ: یافتههای اصلی ما این است که (مقامات جمهوری اسلامی) با زیر پاگذاشتن حق حیات، بازداشت و زندانی کردن خودسرانه، اِعمال شکنجه، بدرفتاری و محکومیتهای ناعادلانه، نقض حقوق آزادی برگزاری تجمعات (مسالمتآمیز) و آزادی بیان و نیز تخلفات در زمینه رسیدگی بر اساس تبعیض جنیستی، قومی و مذهبی در جریان اعتراضات تحت عنوان “زن، زندگی، آزادی” متهم به نقض فاحش حقوق بشر از منظر قوانین بینالمللی شدهاند. همچنین ما، مقامات جمهوری اسلامی را به ارتکاب قتل، تجاوزات جنسی و جنسیتی و سایر اَعمال خشونتآمیز و رفتارهای غیر انسانی نسبت به مردم غیر مسلح بویژه زنان و دختران، متهم میکنیم. ما یکبار دیگر متوجه شدیم که ارتکاب قتل، شکنجه، تجاوزات جنسی و جنسیتی و اَعمال خشونت آمیز و رفتارهای غیر انسانی که بطور سیستماتیک توسط نیروهای امنیتی انجام گرفته است، بنابر قوانین بینالمللی جنایت علیه بشریت محسوب میشود. شما اگر گزارش را خوانده باشید درمییابید که ما در هر یک از این اتهامات موارد مشخصی را بیان کردهایم.
پرسش: کشف جنایت علیه بشریت چه چیزی را تغییر میدهد؟
پاسخ: گزارشگر ویژه (جاوید رحمان،گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران) مدتی پس از اعتراضات مردم بر این باور بود که در سرکوب اعتراضات از سوی جمهوری اسلامی جنایت علیه بشریت انجام گرفته است. اما گزارش گزارشگر سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران با گزارش هیئت مستقل حقیقتیاب در مورد اتهام جنایت علیه بشریت نسبت به مقامات جمهوری اسلامی متفاوت است. زیرا ما بر اساس شواهد عینیِ قابل دسترس، اسناد، اظهارات رسمی دولت، بررسی اسناد پزشکی قانونی، شهادتهای افراد و قربانیان این اتهامات را طبق قوانین بینالمللی اثبات کردهایم. این اثبات بدین معنی است که علاوه بر مسئولیت دولتها ی (عضو سازمان ملل متحد) نسبت به ارتکاب این جنایات، افراد ویژهای نیز در قبال آن مسئول میباشند.
پرسش: آیا هیئت مستقل حقیقتیاب توانسته است مسئولین جنایات علیه بشریت را شناسائی کند؟
پاسخ: بله، ما مسئولین این جنایات را شناسائی کرده و نهادهائی مانند سپاه پاسداران، بسیج و پلیس امنیت اخلاقی را مشخص نمودهایم. اما رویه کمیسیونهای سازمان ملل متحد این نیست که نام افراد مسئول را بطور علنی بیان کنند، بلکه لیستی از نام و هویت مسئولان را تهیه میکند تا آنرا به دفتر کمیسیار عالی حقوق بشر تحویل دهد. ما نیز لیستی محرمانه از اسامی مسئولان جنایت علیه بشریت را تهیه کردهایم تا آنرا به دفتر کمیسیار عالی تحویل دهیم. با این وجود و با توجه به پیچیدگی ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی و نیز زمان محدودی که ما برای تحقیق در مورد مجرمان این جنایت داشتیم، نتوانستیم آن طور که میخواستیم عمل کنیم. بنابراین ما فکر میکنیم که برای یک نهاد تحقیقاتی مانند هیئت مستقل حقیقتیاب بسیار مهم است که تحقیقات بیشتری انجام دهد.
پرسش: در گزارش شما به این واقعیت اشاره شده است که نیروهای امنیتی به چشم بسیاری از تظاهر کنندگان بطور عمد شلیک کردهاند که باعث نابینائی آنان گشته است. دقیقا چه اتفاقی افتاده بود؟
پاسخ: هیئت حقیقتیاب در این گزارش آورده است که صدها نفر از جمله زنان، دختران و کودکان به این شکل (شلیک مستقیم به چشمان معترضان) مورد حمله قرار گرفتهاند. ما توانستیم با تعدادی از این مجروحین مصاحبه کنیم و گزارشات پزشکی قربانیان را نیز بررسی نمائیم. چند نفر از آنان به ما گفتند که افرادی را دیدهاند که از فاصله نزدیک چشمان آنها را نشانه گرفته و شلیک کردند. ما همچنین شواهدی از نوع سلاحهای مورد استفادۀ نیروهای امنیتی بدست آوردیم. این سلاحهای تهاجمی و دیگر سلاحها مانند Uzis و AK44 از نوع سلاحهائی نیستند که برای کنترل و متفرق کردن جمعیت و یا حفظ نظم عمومی بکار روند. همچنین شگرد نابینا ساختن قربانیان به وضوح نشان میدهد که از فاصله نزدیک به چشمان آنان شلیک شده است. تکرار این نوع اقدامات در مکانهای مختلف کشور نشان میدهد که این اقدامات عامدانه، گسترده و سیستماتیک و با هدف نابینا کردن جوانان انجام گرفته است. ما متوجه شدیم که بسیاری از افرادی که از ناحیه چشم مجروح شدهاند برای درمان دچار مشکل بودند زیرا برخی از بیمارستانها تحت کنترل مستقیم سپاه پاسداران و سایر نیروهای امنیتی قرار داشتند تا بمحض مراجعه مجروحین به بیمارستان آنها را دستگیر کنند. در نتیجه بسیاری از قربانیان گفتند که از رفتن به بیمارستانها و یا درمانگاهها واهمه داشتند. عدم مراجعه به پزشک به این معنا است که بعد از مدتی چشمان مجروحین دچار عفونت شدید میشود و وضعیت درمان آنها را بدتر میکند. نهایتا برخی از این افراد مجبور به ترک کشور شدند زیرا زخمی که بر اثر چنین جراحاتی بوجود میآید نشان میدهد که آناندر تظاهرات شرکت داشتند و از این رو میترسیدند که دوباره نه تنها مورد اذیت و آزار قرار گیرند بلکه از حقوق شهروند نیز محروم گردند. برای مثال برخی از مجروحین نتوانستند به شغل خود بویژه در مدارس بازگردند. در برخی از موارد نیز آنان اخراج شدند و در برخی دیگر آنان همواره از عواقب احتمالی که ممکن است برایشان بوجوداید در بیم و هراس بسر میبردند.
پرسش: آیا درست است که در شهرهای بزرگ ایران نیروهای امنیتی برای عدم افزایش تعداد قربانیان از تفنگهای شکاری و یا تفنگهای ساچمهای استفاده میکردند؟
پاسخ: نمیتوانم به شما بگویم که آنان برای عدم افزایش تعداد کشتهها از این نوع سلاحها استفاده میکردند. اما بله نیروهای امنیتی تفنگهای ساچمه ای، شکاری و رنگ پاش علیه تظاهر کنندکان بکار میبردند. بسیاری از شاهدان عینی به این موضوع اشاره کردند که برای خارج کردن ساچمه از بدنهای خود دچار مشکل بودند. علاوه بر این بسیاری از گلولهها به نواحی سر و چشم اصابت کرده بودند. باید توجه داشت استفاده از این نوع سلاحها طبق کنوانسیونهای بینالمللی ممنوع میباشد.
پرسش: شما همچنین در گزارش خود به یک روز خونین اشاره کرده ائید، روز جمعه ۸ مهرماه ۱۴۰۱ در زاهدان که از آن به “جمعه خونین” یاد میشود. میتوانید در این باره توضیح دهید؟
پاسخ: ما از شاهدان “جمعه خونین” شنیدیم که تعداد زیادی از مردم زاهدان در روز جمعه که از اقامه نماز جمعه باز میگشتند مورد هدف گلوله سلاحهای جنگی قرار گرفتند. در این رویداد خونین ۱۰۴ نفر کشته شدند که اکثر آنان از مردان و جوانان این شهر بودند.
پرسش: ... و چه کسانی به آنها شلیک کردند؟
پاسخ: شلیک کنندگان از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند.
پرسش: گزارش شما همچنین از تجاوزات جنسی و جنسیتی و نیز شکنجه معترضان در زندانها را مستند کرده است که جنبههائی از سرکوب دولتی بشمار میرود و کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
پاسخ: تعدادی از زنان و دختران گزارش دادند که در هنگام دستگیری با لمس کردن اعضای بدنشان همراه با توهینهای جنسی از طرف نیروهای امنیتی و اطلاعاتی روبرو میشدند و در هنگامیکه در بازداشتگاه بسر میبردند مورد خشونتهای جنسی قرار گرفتند. هیئت مستقل حقیقتیاب گزارشاتی مبنی بر تجاوزات گروهی نسیت به برخی از زنان و دختران بدلیل شرکت در اعتراضات “زن، زندگی، آزادی” و بمثابه مجازات دریافت کرده است. به عنوان مثال، یکی از زنان که در بازداشتگاه مورد تجاوز قرار گرفته بود در هنگام تجاوز به اوگفته میشد که آن نوع آزادی که میخواهی را به تو میدهیم. در نظر آنان آزادی مترادف با رابطه و تجاوز جنسی میباشد.
پرسش: گزارش شما به موارد متعددی از شکنجه افراد در زندانهای (جمهوری اسلامی) اشاره کرده است به ویژه افراد را مجبور به اعترافات دروغین میکردند تا در دادگاههای انقلاب به عنوان سند علیه آنان استفاده کنند.
پاسخ: ما اطلاعات بسیاری در مورد شکنجه افراد در بازداشتگاهها از جمله ضرب و شتم، شوک الکتریکی، سلول انفرادی به مدت طولانی دریافت کردیم. همچنین ناگفته نماند که بسیاری از افرادی که دستگیر و زندانی شده بودند در هنگام بازجوئی به وکیل دسترسی نداشتند و نیز به آنها اجازه ملاقات با خانواده ایشان داده نمیشد.
همانطور که میدانید چند تن از معترضان در آذرماه ۱۴۰۱ در پی محاکماتی که با سرعت و عجله برگزار شد به اعدام محکوم شدند و همانطور که پیش تر گفته شد صدور حکم اعدام این افراد در واقع پیام ترسناکی برای دیگران بود تا به کف خیابانها بازنگردند. متاسفانه چند تن از این محکومین در سالی که گذشت اعدام شدند و در حدود ۲۶ نفر دیگر هنوز در انتظار اجرای حکم اعدام خود میباشند. همچنین هنوز این امکان وجود دارد که افراد بیشتری در ارتباط با اعتراضات اعدام شوند.
پرسش: آیا ادعای مقامات قضائی ایران مبنی بر اینکه اعدام شدگان به جرم کشتن ماموران امنیتی اعدام شدند، نادرست است؟
پاسخ: در این مورد باید به اسناد و شواهد مراجعه کرد با این وجود آنچه که دولت گفته است را نباید نادیده گرفت. مثلا دولت ایران اعلام نمود که تعداد قابل توجهی از ماموران امنیتی (در حدود ۶۶ نفر) در جریان اعتراضات کشته شدهاند. ما این رقم را نه تصدیق میکنیم و نه رد. زیرا ما بعنوان اعضای هیئت مستقل حقیفت یاب نتوانستیم مستقیما در این مورد تحقیق بعمل آوریم و علیرغم درخواست اطلاعات از مسئولین دولت متاسفانه نه از آنها و نه از خانوادههای قربانیان (نیروهای امنیتی) پاسخی نشنیدیم. هیئت مستقل حقیقتیاب بارها از دولت جمهوری اسلامی درخواست کرد تا هر اطلاعاتی در این زمینه دارد را ارائه دهد. (هیچگاه در خواست ما پذیرفته نشد.)
پرسش: دولت جمهوری اسلامی از همان ابتدا تظاهرکنندگان را به عنوان اغتشاشگر متهم کرد. آیا شما مدرکی دال بر وجود معترضانی که دست به اَعمال خشونت آمیز زده باشند، دریافت کردهاید؟
پاسخ: بر اساس اطلاعاتی که در اختیار ما قرار دادند اعتراضات در مجموع مسالمتآمیز بوده است. تکرار میکنم که اگر اطلاعات و شواهد بیشتری از جانب دولت ایران دریافت میکردیم بدون تردید پاسخ دقیقتری به این پرسش میدادم، بطوری که اگر در هر مکانی از سوی تظاهر کنندگان خشونتی اِعمال میشد ما میتوانستیم آنرا با جزئیات بیشتری مستند کنیم.
پرسش: در خلال اعتراضات بسیاری از مدارس دخترانه مورد حملات مرموز گاز واقع شدند. آیا سرانجام شما فهمیدید ماجرا از چه قرار بود؟
پاسخ: بررسی این موضوع برایمان بسیار دشوار بود. زیرا ما نمیتوانستیم مواد شیمیائی مورد استفاده را آزمایش کنیم. ما هیچ نمونهای از این مواد برای تجزیه و تحلیل در دست نداشتیم. توضیحات مختلفی در مورد این حملات از سوی دولت داده شد. در ابتدا میگفتند که این رویداد یک نوع عمل هیستریک دسته جمعی است. (اما بعد علت حوادث نشت منوکسید کربن گفته شد) سپس تصور شد که شاید این دختران مدرسه به دلیل شرکت در تظاهرات مورد هدف قرار گرفتهاند. اما همانطور که گفتم ما نتوانستیم به یک نتیجه قطعی در مورد آنچه که اتفاق افتاد، برسیم.
پرسش: آیا گزارش شما توانست وضعیت زنان در ایران را بمثابه “آپارتاید جنسیتی” اثبات کند؟ همانطور که بسیاری از مخالفان ایرانی خواستار آن میباشند.
پاسخ: خیر، اینطور نیست و دلیلش این میباشد که آپارتاید جنسیتی هنوز تعریف قانونی ندارد. زیرا یک مفهوم و ایده انتزاعی است که جدا سازی و یا طرد افراد بر اساس نژاد و قومیت را نیز در زمینه جنسیت مطرح میکنند. یادآوری میکنم که در مسائل حقوق بین الملل، تحقیقات بر اساس اصول و قوانین بینالمللی و حقوق کیفری بینالمللی قرار دارد. بنابراین “آپارتاید جنسیتی” هنوز در هیچ یک از قوانین بین الملی تعریف و ثبت نگشته است. این اصطلاح به طور فزاینده بوسیله اساتید دانشگاهها و فعالان جامعه مدنی جهت تفکیک و یا طرد ساختاری افراد از یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرد و بحث در این زمینه ادامه دارد. هیئت مستقل حقیقتیاب چون مقید به قوانین بینالمللی است و دارای چارچوبهای قانونی ویژهای است نمیتوانست آپارتاید جنسیتی را در مورد وضعیت زنان در ایران تائید کند. باید توجه داشت که هرچند سطح دانش زنان در ایران به طور قابل توجهی بالا میباشد و نمیتوان نقش آنان را در آموزش و پرورش، آموزش عالی و بازار کار حذف کرد یا نادیده گرفت با این وجود ما به شیوههای جداسازی ساختاری در جمهوری اسلامی اشاره کردهایم. به همین دلیل هیئت مستقل حقیقتیاب در این گزارش روی قوانین و مقررات حجاب اجباری تمرکز کرده است. ما متوجه این واقعیت شدیم که زنان و دخترانی که قوانین حجاب اجباری را زیر پا میگذارند با عواقب بسیار جدی روبرو هستند از جمله محرومیت از فرصتهای شغلی خواه در بخش خصوصی و خواه در بخش دولتی. برای مثال، اگر دختران جوان ایرانی دستگیر شوند و به سرنوشت ژینا امینی دچار نگردند باید برای مدتهای از عمر خود را در زندان بگذرانند و یا حداقل از درس و تحصیل محروم شوند.
پرسش: شما چگونه این پدیده را ارزیابی میکنید که زنان و دختران بسیار زیاد در ایران با وجود قوانین و مقررات سخت، حجاب اجباری را رعایت نمیکنند؟
پاسخ: تغییر و تحول بسیار شگرفی ایجاد شده است. این نوع مقاومتها در واقع از پیامدهای اعتراضات مردم سرچشمه میگیرد و نشان میدهد که موج اعتراضات فروکش نکرده است. بسیاری از زنان و دختران مصمم هستند که حتی با وجود لایحه جدید حجاب و عفاف به حجاب اجباری تن ندهند. گرچه این لایحه هنوز در مجلس به تصویب نرسیده است اما قوانین آن در جامعه اجرا میگردد. در این راستا یکی از شاهدان به ما گفت که ممکن است در هر لحظه شغل خود را به دلیل اجرای لایحه حجاب و عفاف از دست بدهد. این لایحه در واقع مانند شمشیر داموکلس بالای سر زنان عمل میکند. اما با وجود آن زنان و دختران ترجیح میدهند که دیگر سر خود را نپوشانند.
پرسش: در صورت عدم پاسخگوئی مقامات جمهوری اسلامی به توصیههای شما در این گزارش آیا هیئت مستقل حقیقتیاب به سایر کشورها یادآور میشود که از صلاحیت جهانی خود در دادگاهها جهت اقدام قانونی علیه مقامات جمهوری اسلامی استفاده کنند؟ آیا گزارش شما میتواند مبنای قانونی برای تحت تعقیب قرار دادن مقامات جمهوری اسلامی باشد؟
پاسخ: بله، احتمال دارد. زیرا بنظر میرسد که تحقق اجرای عدالت در ایران وجود ندارد. ما یک سال و نیم است که در این مورد تلاش میکنیم. نشانههای کمی وجود دارد دولت ایران به اتهاماتی که در این گزارش علیه مقامات آن کشور وارد شده است (از جمله جنایت علیه بشریت) پاسخگو باشد. در نتیجه هیئت مستقل حقیقتیاب در این گزارش سایر احتمالات را جهت پاسخگو کردن دولت ایران طرح و بررسی کرده است. یکی از آن طرحها این گزینه میباشد که دولتهای عضو (سازمان ملل متحد) بر اساس اصل صلاحیت جهانی مسئولیت دارند آمران و عاملانی که مرتکب جرم و جنایتی که طبق قوانین بینالمللی و دیوان عالی دادگستری بینالمللی جنایت علیه بشریت بشمار میآید را در قلمرو خود تحت تعقیب قانونی قرار دهند. آنان ممکن است دلایل مختلفی برای چنین اقدامی داشته باشند. برای مثال، اگر مرتکبین جنایت و قربانی این جنایت در قلمرو آنان باشند دولتها میتوانند از صلاحیت قانونی خود بنابر قوانین بینالمللی جهت اجرای قانون استفاده کنند. بنابراین ما پیشنهاد کردیم که این موضوع جهت تصمیم گیری توسط خود دولتها مورد بررسی قرار گیرد. لازم به ذکر میباشد که استفاده از این اصل و گزارشات هیئتهای حقیقتیاب در مورد کشورهائی مانند برمه (میانمار)، آرژانتین (و شیلی، برزیل و در حال حاضر اسرائیل) مورد استفاده قرار گرفته است (برای مثال، دیوان دادگستری بینالمللی در رسیدگی به شکایت علیه دولت میانمار (برمه) به اتهام نسل کشی اقدام نمود). بنابراین این گزینه در مورد ایران در روی میز و در دسترس میباشد.
روز گذشته سیزدهم فروردین ماه ۱۴۰۳ تیمور حسینی، رییس پلیس راهور فراجا درباره وضعیت تصادفات و راههای کشور گفت: «تا صبح روز سیزدهم فروردین ماه ۷۴۰ نفر از هموطنان در سوانح رانندگی جان خود را از دست داده و حدود ۱۹ هزار و ۳۲۵ نفر نیز مصدوم شدهاند.»
تیموری با اشاره به ادامهدار بودن سفرهای نوروزی اعلام کرد: «۱۳ هزار تصادف منجر به جرح و فوت افراد در این ایام رخ داده که ۹۰ درصد از خودروهای دخیل از نوع خودروهای داخلی و ۱۰ درصد از نوع خودروهای خارجی بودند. سهم شمارهگذاری خودروهای داخلی ۸۸ درصد و خودروهای خارجی ۱۲ درصد است و این آمار ۹۰ درصدی تصادفات نشان میدهد که خودروهای داخلی ۲ درصد بیشتر از سهم شمارهگذاری دخالت داشتند. سهم انواع خودروها در تصادفات مشخص است؛ بهطور مثال انواع پژو ۳۰ درصد سهم تصادف داشتند، در حالی که سهم شمارهگذاری آنها ۲۷ درصد است. باید در یک گفتوگوی ویژه پس از جمعبندی طرح نوروزی به دقت سهم هر خودرو با در نظر گرفتن شمارهگذاری، عامل انسانی و مولفه راه را در تصادفات جادهای بررسی و اطلاعرسانی کنیم.»
دوازدهم فروردین نیز حسن مومنی، رییس پلیس راه کشور با بیان اینکه ۸۳ درصد خودروهای تصادفی منجر به فوت در طرح نوروزی خودروهای داخلی بوده، عنوان کرد: «از این آمار ۶۲ درصد تصادفات را خودروهای پژو و پراید تشکیل دادهاند. ۳۵ درصد خودروها پژو و ۲۷ درصد پراید بودند که نشان میدهد ۶۲ درصد تصادفات را پژو و پراید تشکیل دادهاند. تصادف جمعی اتوبوس یک درصد، تصادف خودروهای سنگین ۱۷ درصد، تصادف موتورسیکلت ۱۶ درصد تصادفات را به خود اختصاص دادهاند.»
مومنی همچنین به سن افراد درتصادفات اشاره کرد و گفت: «طرح نوروز امسال ۱۹ درصد جانباختگان سن زیر ۱۸ سال بودهاند که این آمار در طول سال ۱۸ درصد بود، سن بین ۱۸ تا ۳۰ سال (سن جوانی) حدود ۳۲ درصد مجموع جانباختگان و ۱۸ تا ۶۰ سال (سن کار) ۶۶ درصد جانباختگان را به خود اختصاص دادهاند که آمار نگرانکنندهای است. در ۱۵فقره بالای سه نفر فوت کردهاند که مجموعا در این ۱۵ فقره ۶۳ نفر فوت و ۳۳ نفر مجروح شدند و دلیل اصلی آن خستگی، خوابآلودگی و سبقت غیرمجاز بوده است. سال گذشته حدودا ۴۰ درصد تصادفات به دلیل عدم توجه به جلو بوده است، اما امسال این آمار به ۴۴درصد رسیده که علت اصلی آن استفاده از تلفن همراه و خستگی و خوابآلودگی بوده است. همچنین ۳۰ درصد نوع تصادفات از نوع واژگونی بوده است که عمده دلیل آن را میتوان خستگی، خوابآلودگی یا سرعت غیرمجاز عنوان کرد. امسال در محور چالوس ۲۶درصد افزایش تردد داشتهایم.»
آمار مرگ و میر تصادفات نوروز ۱۴۰۲
از ابتدای طرح نوروزی تا پایان روز پانزدهم فروردین ۱۴۰۲، مجموعا ۵۴۲ میلیون تردد بینشهری در جادههای کشور انجام شد و از زمان اجرای طرح تا پایان روز چهاردهم فروردین، هزارو ۱۶۸ نفر در صحنه تصادفات در شهرها و جادهها جان خود را از دست دادند که ۲۸ درصد از این افراد زیر ۱۸ سال، سه درصد عابران پیاده، ۱۰ درصد موتورسواران و ۳۳ درصد رانندگان وسایل نقلیه بودند و تعداد کل تصادفات اعم از جرحی، فوتی و خسارتی، ۸۵ هزارو ۴۶۹ فقره بود.
در تعطیلات نوروز ۱۴۰۲ به ترتیب استانهای فارس، سیستان و بلوچستان، کرمان، تهران، خراسان رضوی، اصفهان، خوزستان، مرکزی، آذربایجان شرقی، گیلان و مازندران بیشترین میزان فوتیهای ناشی از تصادفات رانندگی را داشتند. همچنین بیشترین عامل تصادفات جادهای در نوروز ۱۴۰۲ عدم استفاده از کمربند ایمنی و سرعت غیرمجاز بود که در این میان ۲۷ درصد تصادفات مربوط به واژگونی خودروها بوده است.
روزنامه اعتماد
خبرگزاری «رویترز» دوشنبه ۱۳ فروردین به نقل از رسانههای ایرانی گزارش داد که اسرائیل طی حملهای هوایی ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی ایران و اقامتگاه سفیر این کشور در مجاورت با نمایندگی دیپلماتیک ایران در دمشق را هدف گرفته است.
رویترز همچنین به نقل از یک منبع امنیتی گزارش داد که محمدرضا زاهدی، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، در حمله اسرائیل به دمشق کشته شده است. خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران نیز با تایید خبر حمله، اعلام کرد بر اثر حمله شش نفر کشته شدهاند.
خبرگزاری صدا و سیما هم نوشت طبقه همکف ساختمانی که مورد اصابت قرار گرفته مقر سرکنسولگری جمهوری اسلامی و اقامتگاه سفیر ایران در سوریه است و پرچم جمهوری اسلامی بر بالای آن نصب است.
خبرگزاری دانشجو اعلام کرد که حسین اکبری سفیر جمهوری اسلامی در دمشق و خانواده او در اثر این حمله آسیبی ندیدهاند اما شبکه الحدث خبر داد که یک مقام مهم جمهوری اسلامی در حمله هوایی به دمشق کشته شده است.
منابع «العربیه» از وقوع ۳ انفجار در منطقه المزه دمشق خبر دادند. خبرگزاری رسمی سوریه «سانا» نیز وقوع انفجارها در دمشق را تایید کرد.
پیش از آن دیدبان حقوق بشر سوریه از وقوع شنیده شدن صدای انفجارهایی در منطقه «المزه» دمشق و واکنش همزمان پدافند هوایی سوریه به آن خبر داد.
به گزارش دیدبان سوریه ۶ نفر در داخل ساختمان وابستگی سفارت ایران احتمالا از میان مستشاران یا فرماندهان سپاه پاسداران ایران یا حزبالله لبنان، کشته شدند.
در همین راستا «شبکه ۱۳» اسرائیل گزارش داد که ارزیابیهای اولیه حاکی از آن است که هدف احتمالی در دمشق یک شخصیت بلندپایه ایرانی است.
سردار محمدرضا زاهدی
حمله امروز را میتوان جدیترین حمله منتسب به اسرائیل در سوریه معرفی کرد.
مفسر کانال ۱۱ اسرائیل در تحلیل حمله نوشت: «هرکسی که از هوا به ساختمان مجاور سفارت ایران در دمشق (که متعلق به سفارت هم هست) حمله کرد، میخواست پیام روشنی به تهران بفرستد. این یک حمله نیابتی نیست بلکه یک حمله مستقیم است. حمله به مهمترین نماد یعنی سفارت. تعجب نمیکنم اگر این حمله نوعی پاسخ به حمله به پایگاه نیروی دریایی اسرائیل در ایلات باشد.»
خبرگزاری رسمی سوریه سانا هم با تایید این حمله از مقابله پدافند هوایی این کشور با آن خبر داد.
تصاویری که از خسارتهای ناشی از این حمله در رسانههای اجتماعی منتشر شده است دود عظیمی را بر فراز ساختمانی که مورد اصابت قرار گرفته نشان میدهد.
سپاه اسامی افسران کشته شده را اعلام کرد
روابط عمومی کل سپاه در اطلاعیهای افسران کشته شده در حمله اسرائيل به پایگاه سپاه در نزدیکی سفات جمهوری اسلامی در دمشق را منتشر کرد.
بنابر این اطلاعیه کشتهشدگان ۷ نفر هستند که دو تن از آنها به نامهای سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی و سرتیپ پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی، از فرماندهان سپاه و ۵ نفر دیگر افسران همراه آنان بودند.
اسامی این ۵ نفر عبارتند از:
۱. حسین اماناللهی
۲. سید مهدی جلالتی
۳. محسن صداقت
۴. علی آقا بابایی
۵. سید علی صالحی روزبهانی
روابط عمومی کل سپاه گفته حمله به قرارگاه سپاه در نزدیکی سفارت «در پی شکستهای ترمیمناپذیر اسرائیل در برابر مقاومت فلسطین» انجام شده است. اسرائیل مسئولیت این حمله را نپذیرفته اما به گفته مفسر کانال ۱۱ اسرائیل، ممکن است «این حمله نوعی پاسخ به حمله به پایگاه نیروی دریایی اسرائیل در ایلات باشد.»
نتایج شمارش تقریبا تمام صندوقهای رأی انتخابات شهرداریها در ترکیه نشان میدهد که حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور این کشور شکست سختی خورده است.
حزب جمهوری خلق، حزب اصلی اپوزیسیون، برای اولین بار بعد از ۵ دهه با بدست گرفتن ۱۴ کلانشهر از ۳۲ کلانشهر، تبدیل به اولین حزب ترکیه شود. این حزب همچنین برای اولین بار سقف ۲۵ درصد آرای خود را شکست و به ۳۷ درصد رای دست یافت که از دهه ۷۰ میلادی بی سابقه است.
به گزارش خبرگزاری آناتولی، حزب اصلی مخالف اردوغان در مجموع شهرداریهای ۳۶ استان از ۸۱ استان ترکیه را به دست آورد و به بسیاری از سنگرهای حزب اردوغان نفوذ کرد.
«حزب جمهوری خلق» ۳۷ درصد از آرا را در سراسر کشور به دست آورد که در مقایسه با ۳۶ درصد برای حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان، بزرگترین پیروزی انتخاباتی «حزب جمهوریخواه خلق» از زمان به قدرت رسیدن اردوغان در دو دهه پیش است.
مقایسه آرای دو دوره انتخابات شهرداریها برای دو حزب عمده ترکیه:
- تعداد آرای حزب عدالت و توسعه در انتخابات شهرداریها
در سال ۲۰۱۹: ۲۰,۵۸۴,۰۲۹
در سال ۲۰۲۴: ۱۲,۵۰۲,۱۱۵
- تعداد آرای حزب جمهوری خلق در انتخابات شهرداریها
در سال ۲۰۱۹: ۱۲,۸۶۸,۸۱۵
در سال ۲۰۲۴: ۱۳,۹۸۳,۹۲۸
رجب طیب اردوغان در سخنرانی خود از بالکن کاخ ریاست جمهوری به شکست انتخاباتی اذعان کرد و گفت که حزب او در سراسر ترکیه «دچار افت» شده است.
اردوغان با اذعان به شکست حزب خود در انتخابات محلی، تاکید کرد:
- ۳۱ مارس برای ما یک نقطه عطف است. متأسفانه در آزمون انتخابات محلی مردود شدیم و به نتیجهای که انتظار داشتیم نرسیدیم. نتایج انتخابات را ارزیابی و با جسارت، خودانتقادی را دنبال میکنیم.
- همیشه در کنار دموکراسی و صندوق رأی بودهایم، امروز نیز با همان احساس مسئولیت عمل میکنیم و قدرتی بالاتر از اراده ملت نمیشناسیم.
- ملت از صندوقهای رای به عنوان فرصتی برای رساندن پیامهای خود به سیاستمداران استفاده کرد. فارغ از نتایج، برنده و پیروز این انتخابات، دموکراسی و اراده ملی ماست.
بنابر آخرین نتایج شهرداریها که از شمارش ۹۹ درصد صندوقهای رای حاصل شده، در استانبول اکرم اماماوغلو، نامزد حزب جمهوری خلق ۵۱ درصد آرا را به دست آورده است در حالی که مورات کوروم، نامزد حزب عدالت و توسعه تنها ۳۹ درصد آرا را به دست آورده است.
استانبول جمعیتی حدود ۱۶ میلیون نفر را در خود جای داده و بیش از یکچهارم تولید ناخالص داخلی ترکیه را تامین میکند. بیش از ۱۱ میلیون نفر در کلانشهر استانبول دارای حق رای بودند.
در آنکارا منصور یاواش ۶۰ درصد آرا را به دست آورده در حالی که آرای رقیب او از حزب عدالت و توسعه ۳۱ درصد است.
در انتخابات شهرداری دیگر شهرهای بزرگ ترکیه مانند بورسا و آنتالیا، آدانا، دنیزلی، مرسین، آیدین و تکیرداغ نیز نامزدهای حزب جمهوری خلق برنده انتخابات محلی شدهاند.
به نوشته رویترز، اکرم اماماوغلو پس از پیروزی دوباره در انتخابات استانبول به احتمال زیاد نامزد انتخابات ریاست جمهوری بعدی خواهد شد. او در یک سخنرانی بعد از برگزاری انتخابات گفت بر اساس اطلاعاتی که به دست آورده است، «لطف و اعتماد شهروندان به ما مشخص شده است.»
او اضافه کرد: «وضعیت فعلی باعث خشنودی بسیار ما است.»
اوزگور اوزل، رئیس حزب جمهوری خلق، نیز اعلام کرد: «رأیدهندگان تغییر چهره ترکیه را انتخاب کردند. آنها میخواهند دریچه جدیدی به فضای سیاسی جدید در کشورمان باز کنند.»
حزب «دوباره رفاه» به رهبری «فاتح اربکان» فرزند نجمالدین اربکان یک ماه پیش از انتخابات با اردوغان به توافق نرسید و از ائتلاف جمهور خارج شد و توانست ۶ درصد آرا را به دست آورد که یک کلانشهر و چندین شهر کوچک را شامل میشود.
تحلیلگران میگویند حزب دوباره رفاه آرای خود را از بدنه حزب عدالت و توسعه گرفته است. محافظهکارانی که از وضعیت اقتصادی و سیاستهای داخلی و خارجی اردوغان سرخورده شده و به دنبال تغییر در وضعیت کشور اما در چارچوب اسلامگرایی بودند.
حزب «دوباره رفاه» در سیاست خارجی از ایدههای به شدت ارتجاعی پیروی میکند. از مناسبات تجاری ترکیه با اسرائیل و همچنین تایید عضویت سوئد در ناتو از سوی ترکیه انتقاد میکند.
فاتح اربکان، رهبر حزب «دوباره رفاه» پس از اعلام نتایج انتخابات گفت: «نتیجه این انتخابات را رفتار کسانی تعیین کرد که به تجارت علنی خود با اسرائیل و قاتلان صهیونیست ادامه میدهند. پیوستن سوئد به ناتو که از پکک حمایت میکند، بر این نتیجه تأثیر گذاشت.»
طبق اعلام احمد ینر، رئیس هیئت عالی انتخابات ترکیه، ۷۸.۱۱ درصد دارنده گان حق رای در انتخابات شهرداریهای ترکیه شرکت کردند.
او گفت: ۳۴ حزب سیاسی در انتخابات عمومی مدیریت محلی شرکت کردند. انتخابات در ۲۰۷ هزار و ۸۴۸ صندوق با ثبت نام ۶۱ میلیون و ۴۴۱ هزار و ۸۸۲ رأی دهنده برگزار شد. میزان مشارکت در انتخابات شهرداری های کلانشهرهای ترکیه ۷۸.۱۱ درصد بوده است.
تحلیلگران میگویند شکست حزب عدالت و توسعه در این انتخابات میتواند زمینهساز پایان سلطه آن بر سیاست ترکیه شود و از قدرت رجب طیب اردوغان بکاهد و از سوی دیگر نارضایتی عمومی از وضعیت اقتصادی این کشور و نرخ بالای تورم را نشان دهد.
* سرکوب نظاممند چنددههای بهائیان به دست مقامات ایران به صرف تعلق آنها به یک گروه دینی، جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
* نهادهای دولتی به شکل خودسرانه بهائیان را دستگیر و زندانی میکنند، اموالشان را مصادره میکنند، فرصتهای تحصیلی و شغلی آنها را محدود میکنند، و حتی از دفن محترمانه آنها جلوگیری میکنند.
* دولتهای عضو سازمان ملل باید از پیگرد ملی تحت اصل صلاحیت جهانی حمایت کنند و حکم کمیته حقیقتیاب سازمان ملل را تمدید کنند.
ایران: آزار و اذیت بهائیان
(بیروت، اول آوریل ۲۰۲۴) – دیدهبان حقوق بشر در گزارشی که امروز منتشر شد گفت «سرکوب نظاممند چنددههای بهائیان به دست مقامات ایران جنایت علیه بشریت آزار و اذیت محسوب میشود.
گزارش «چکمه روی گردنم: جنایت مقامات ایران در آزار و اذیت بهائیان در ایران» که در ۳۸ صفحه منتشر شد، نقضهای نظاممند حقوق بنیادین اعضای جامعه بهائی را مستند میکند که به دست مقامات ایران از طریق قوانین تبعیضآمیز و سیاستهایی که آنها را هدف میگیرند انجام میشود. دیدهبان حقوق بشر به این نتیجه رسید که بهائیان با مجموعهای از نقضها روبهرو هستند. نهادهای دولتی به شکل خودسرانه بهائیان را دستگیر و زندانی میکنند، اموالشان را مصادره میکنند، فرصتهای تحصیلی و شغلی آنها را محدود میکنند، و حتی از دفن محترمانه آنها جلوگیری میکنند.
مایکل پیج، معاون مدیر بخش خاورمیانه دیدهبان حقوق بشر گفت «مقامات ایرانی بهائیان را از حقوق بنیادین خود در تمامی جنبههای زندگیشان محروم میکنند، و این نه به خاطر اقدامات آنها، که صرفاً به خاطر تعلقشان به گروهی دینی است». او اضافه کرد «افزایش فشارهای بینالمللی به ایران برای پایان دادن به این جنایت علیه بشریت اهمیتی حیاتی دارد».
این گزارش بر مستندات گستردهای مبتنی است که دیدهبان حقوق بشر و گروههای حقوق بشری ایرانی در ارتباط با نقضها علیه بهائیان در ایران جمعآوری کردهاند. پژوهشگران سیاستهای حکومتی، اسناد دادگاهها، و مکاتبات با بهائیان را مورد بررسی قرار دادند. اطلاعات از طریق «خانه اسناد بهائیستیزی در ایران» و اسناد از طریق «ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» مورد دسترسی قرار گرفت. دیدهبان حقوق بشر علاوه بر این، بین ماه مه ۲۰۲۲ و مارس ۲۰۲۳، به زبان فارسی با ۱۴ بهائی در ایران و خارج از ایران مصاحبههایی از راه دور انجام داد.
بهائیان بزرگترین اقلیت شناسایینشده در ایران هستند. آنها از زمان تأسیس دینشان در قرن نوزدهم هدف سرکوبهای شدید حکومتی بودهاند. پس از انقلاب ۱۹۷۹ مقامات ایران صدها بهائی از جمله رهبران جامعه را اعدام کرده یا تحت ناپدیدسازی قهری قرار دادند. هزاران نفر دیگر مشاغل و مستمریهای خود را از دست دادهاند یا وادار به ترک خانه یا وطن خود شدهاند.
از سال ۱۹۷۹ جمهوری اسلامی ایران سرکوب بهائیان را در قوانین و سیاستهای رسمی دولتی خود وارد کرده، و با جدیت به دست نیروهای امنیتی و مقامات قضایی آن را اعمال کرده است. مقامات قضایی قوانین مبهم امنیت ملی را به نحوهای تفسیر میکنند تا به بهائیان برچسب اقلیت دینی غیرقانونی بزنند، و آنها را تهدیدی علیه امنیت ملی ببینند. به باور دیدهبان حقوق بشر، این سرکوب نظاممند مداوم، به شکل عمدی بهائیان را از حقوق اساسی خود محروم میکند، که جنایت علیه بشریت آزار و اذیت به حساب میآید.
اساسنامه رم، معاهده بنیانگذاری دیوان بینالمللی کیفری، آزار و اذیت را به عنوان محرومیت تعمدی و شدید حقوق اساسی بر خلاف حقوق بینالملل به دلیل «هویت گروه یا جمعیت» از جمله بر پایههای ملی، دینی، و قومی تعریف میکند. طبق حقوق بینالملل جنایت علیه بشریت بعضی از جدیترین جنایات هستند که «به عنوان بخشی از یک حمله گسترده یا نظاممند، با اطلاع از حمله، علیه جمعیت غیرنظامی هدایت شده است».
اسناد دادگاههای ایران نشان میدهند که در پیگرد دولتی اعضای بهائیت، مقامات قضایی به طور مرتب با عنوان «فرقه ضاله» به دین بهائی و با عنوان «گروهک غیرقانونی» به این جامعه دینی اشاره میکنند.
سیاستهای رسمی حکومتی مشروح در اسنادی که از سوی دیدهبان حقوق بشر مورد بررسی قرار گرفتند، صراحتاً بهائیان را از فرصتهای شغلی و تحصیلی منع، از پرداخت مستمری به آنها خودداری، و اموال آنها را مصادره میکنند.
بهائیانی که با دیدهبان حقوق بشر صحبت کردند آزار و اذیتها را در قالب زنجیرهای از نقضها توصیف کردند که با اولین برخوردشان با حکومت ایران آغاز میشوند، و تمامی جنبههای زندگی آنها، از جمله تحصیل، اشتغال، و ازدواج را تحت تأثیر قرار میدهد.
نگار ثابت، دختر ۳۸ ساله مهوش ثابت شهریاری، عضو برجسته جامعه بهائی که در حال حاضر در ایران زندانی است، گفت «[وقتی ایران را برای ادامه تحصیل ترک کردم]، قصد نداشتم مهاجرت کنم. اما تجربه من در دانشگاهی در خارج از کشور بسیار متفاوت بود، انگار برای اولین دفعه باری از شانههایم برداشته شده بود و چکمه روی گردنم ناپدید شده بود... آنجا [خارج از کشور] آزادی عجیبی تجربه کردم، و برای اولین بار با بقیه افراد برابر بودم، و کسی خودش را از من دور نمیکرد».
دستورالعمل شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، صادره ۱۹۹۱، سیاستهای حکومتی برای تبعیض نظاممند علیه بهائیان، محدودیت دسترسی آنان به فرصتهای شغلی، تحصیلی، و اقتصادی را مشخص میکند. مقامات ایرانی همچنین از مقررات قانونی برای محرومیت بهائیان از اشتغال، مستمری، و مزایا، و همینطور هدف گرفتن کسب و کارهای بهائیان، و خفقان اقتصادی جامعه از طریق مصادره اموال صدها عضو استفاده میکنند.
دیدهبان حقوق بشر گفت دولتهای عضو سازمان ملل باید از معیارهای پاسخگویی، از جمله تحقیقات و پیگرد در سطح ملی تحت اصل صلاحیت جهانی حمایت کنند و حکم کمیته حقیقتیاب سازمان ملل را تمدید کنند. شورای حقوق بشر سازمان ملل در ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲ کمیته حقیقتیاب بینالمللی مستقل برای جمهوری اسلامی ایران را ایجاد کرد تا نقضهای ادعایی در ارتباط با اعتراضاتی را مورد تحقیق قرار دهد که که در ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲، پس از مرگ یک زن کرد ایرانی ۲۲ ساله در حبس گشت ارشاد ناقض کشور، مخصوصاً در ارتباط با زنان و کودکان، آغاز شد.
پیج گفت «سرکوب نظاممند بهائیان به دست دولت ایران بر تمامی جنبههای زندگی آنها سایه میافکند و شاهدی نگرانکننده بر رفتار تبعیضآمیز آن با اقلیتهای دینی و قومی است، که هیچ جنبهای از زندگی آنها را از این بیعدالتی مصون نمیگذارد».
«چکمه روی گردنم: جنایت مقامات ایران در آزار و اذیت بهائیان در ایران» اینجا قابل دسترسی است:
https://www.hrw.org/fa/node/387674
برای گزارشهای دیگر دیدهبان حقوق بشر درباره ایران لطفاً از این صفحه بازدید کنید:
https://www.hrw.org/middle-east/north-africa/iran
برای اطلاعات بیشتر لطفاً تماس بگیرید:
در نیویورک، مایکل پیج (انگلیسی): +1-646-630-5062 (واتساپ)؛ یا pagem@hrw.org. توییتر: @MichaelARPage
در پاریس، احمد بن شمسی (انگلیسی، عربی، و فرانسوی):+1-929-343-7973 (موبایل)؛ یا benchea@hrw.org. توییتر: @AhmedBenchemsi
بر اساس سند رسیده به دست ایراناینترنشنال، شهریار بیات، زندانی عقیدتی ۶۴ ساله و یکی از بازداشتشدگان اعتراضهای ۱۴۰۱، با حکم دادگاه کیفری تهران به اتهام «سب النبی» به اعدام محکوم شد. دادگاه در حکم صادر شده پستهای منتسب به او در فضای مجازی را بهعنوان مصداق اتهام قرار داده است.
بر اساس این حکم که در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ از سوی شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران، صادر و در زندان قزلحصار به او ابلاغ شده، شهریار بیات با اتهام «سبالنبی» به اعدام از طریق چوبه دار در غیر ملا عام محکوم شده است.
در این حکم با سعید شرافتی و علی تقیان، دو تن از مستشاران دادگاه کیفری یک استان تهران رای به اعدام و ابوالقاسم مرادطلب، مستشار دیگر دادگاه رای به حبس بیات داده است.
بر اساس رای صادر شده، مستشاران دادگاه برای صدور حکم اعدام از متن پیامها و انتشار تصاویر منتسب به بیات که توهین به «محمد پیامبر اسلام، حضرت زهرا، حضرت زینب، حضرت ابوالفضل، حضرت عیسی و مکه مکرمه و آیات قرآنی» تلقی شده به عنوان مصداق این اتهام استناد کردهاند.
در رای دادگاه آمده که مرادطلب لزوم صدور و اعمال مجازات اعدام علیه بیات را به دلیل توبه چند باره او نزد دادگاه و دادسرا منتفی دانسته و شرافتی و تقیان توبه او را با «عدم احراز» رد کرد و حکم به اعدام او دادهاند.
شهریار بیات در تاریخ سوم آبان ۱۴۰۱ به دست ماموران وزارت اطلاعات در شهریار بازداشت و پس از پایان بازجوییها ابتدا به زندان تهران بزرگ و مدتی بعد به زندان قزلحصار کرج منتقل شد.
این زندانی عقیدتی ابتدا با گزارش ماموران انتظامی و ماموران اداره اطلاعات شهریار به دلیل حضور در اعتراضهای سراسری، با اتهامهای تبلیغ علیه نظام، توهین به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و نشر اکاذیب در بستر ارتباطی فضای مجازی بازداشت شد.
پس از بازداشت بیات، اتهام اجتماع و تبانی بر ضد امنیت ملی و شرکت در اعتراضها به او تفهیم و با صدور قرار بازداشت موقت به ماموران وزارت اطلاعات تحویل داده شد.
اداره کل اطلاعات استان تهران، در جریان بازجوییها از بیات، انتشار تعدادی تصویر و پست منتشر شده در فضای مجازی را به او نسبت داد و اعلام کرد این مدارک که از تلفن او استخراج شده نشان میدهد بیات به سبالنبی و اتهامات دیگر متهم است.
نهایتا قرار جلب به دادرسی این زندانی عقیدتی با اتهامهای سبالنبی، توهین به مقدسات، تبلیغ علیه نظام، افساد فیالارض، توهین به علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، توهین به روحالله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی، تشکیل گروه به قصد برهم زدن امنیت کشور و توهین به امامان شیعه، صادر و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه شهریار ارسال است.
بنابر گزارشات رسیده ایراناینترنشنال، این شهروند معترض بازداشت شده در اعتراضهای پس از خیزش مهسا، در بخش نخست پرونده از سوی دادگاه کیفری با اتهام «سبالنبی» به اعدام و در بخش دوم پرونده در دادگاه انقلاب به حبس محکوم شده است.
شهریار بیات، فرزند قربانعلی، متولد سوم مرداد سال ۱۳۳۹ است و تا پیش از بازداشت در شهرستان شهریار در استان تهران زندگی میکرد.
در اردیبهشتماه ۱۴۰۲ برای نخستینبار طی یک دهه گذشته، دو مرد با نامهای یوسف مهراد و صدرالله فاضلیزارع به اتهام «سبالنبی و توهین به مقدسات» درون زندان اراک به دار آویخته شدند.
اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» در ایران، با جان باختن ژینا مهسا امینی، زن ۲۲ ساله ایرانی کُرد در شهریور ۱۴۰۱ پس از دستگیری به دست عوامل گشت ارشاد آغاز شد.
این اعتراضات فورا به یک خیزش سراسری در ایران تبدیل شد. بنا بر آمارهای سازمانهای حقوق بشری، حکومت ایران بیش از ۵۵۰ معترض را در جریان سرکوب این اعتراضات کشت.
قوه قضاییه دستکم ۹ معترض از جمله محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، محمد حسینی، محمدمهدی کرمی، مجید کاظمی، سعید یعقوبی، صالح میرهاشمی، میلاد زهرهوند و محمد قبادلو را نیز در ارتباط با خیزش انقلابی اعدام کرده است.
ایراناینترنشنال
از گمنامترین کشته شدگان اعتراضات سال ۱۴۰۱ است، و شاید از دلیرترین آنها، حالا مشخص شده لیدر خیابانی اعتراضات قزوین بوده است؛ فرزانه کاظمی.
۲۶ ساله، فارغ التحصیل کارشناسی برق، سابقه بازداشت در #اعتراضات_دی_ماه ۹۶ وهمچنین #آبان_خونین_۹۸ داشته، دادگاه انقلاب قزوین اورا به اتهام تخریب چراغ راهنمایی در آبان ۹۸ به پنجاه ضربه شلاق محکوم کرده بود، بر اور همان شلاقها یکی از کلیههایش دچار نارسایی شده بود.
پدرش از شهدای #جنگ_ایران_و_عراق و مادرش معلم بازنشسته آموزش و پرورش است، از زمان قتل حکومتی #مهسا_امینی هر شب در خیابان بود، یک گروه تلگرامی راه اندازی کرده بود وهر شب ساعت ومکان اعتراضات را در قروین اعلام میکرد.
۲۰مهر ۱۴۰۱، نیروهای یگان ویژه در حالی که در یک خودروی ون نیروی انتظامی دو پسر و یکدختر معترض را بازداشت کرده و در حال انتقال بوده، دوستان #فرزانه_کاظمی گفتهاند با پرتاب سنگ به سوی شیشه ون ویدس حمله به خودرو مانع از انتقال آنها شده و بازداشت شدگان را فراری میدهد، دو موتور نیروی انتظامی به دنبال او میروند و در حالی که امکان بازداشت وی هم بوده در کوچهای بنبست در حوالی خیابان سپه از فاصله کمتر از یک متری دوگلوله ساچمهای به سوی او شلیک میکنند.
در ویدیویی از مادر وی در مراسم خاکسپاریاش میگوید: «بعد بک هفته که پیکر فرزانه را نشانم دادند، نشناختم تمام بدنش پر از ساچمه بود، دخترم را تیرباران کرده بودند…»
#علیه_فراموشی
توییتر امیرفرشاد ابراهیمی
به دنبال حمله چند فرد ناشناس با چاقو به پوریا زراعتی، مجری تلویزیون ایراناینترنشنال، تشکلهای بینالمللی روزنامهنگاران ضمن ابراز همبستگی با این روزنامهنگار و محکومیت حمله به او، خواستار حفاظت از روزنامهنگاران و کنشگران شدند.
مدیر دفتر گزارشگران بدون مرز در بریتانیا سوء قصد به پوریا زراعتی را «عمیقا تکاندهنده» خواند و ضمن ابراز همبستگی با کارکنان ایران اینترنشنال گفت: «این اقدام بدون شک باعث حس بیشتر آسیبپذیری و ترس در کارکنان خواهد شد، حتی در حالی که با مقاومت و شجاعت کار خود را ادامه میدهند.»
کمیته حمایت از خبرنگاران نیز سوءقصد به پوریا زراعتی را «اقدام تروریستی» خواند و آن را بهشدت محکوم کرد. این کمیته با اشاره به تهدید سیما ثابت و فرداد فرحزاد در ماههای گذشته نوشت: «بهنظر میرسد این حمله نیز از سوی نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در خاک بریتانیا اتفاق افتاده است.»
انجمن مطبوعات خارجی بریتانیا با شوکهکننده خواندن حمله به پوریا زراعتی، با عبارت «تو تنها نیستی» از او اعلام حمایت کرد. این انجمن با اشاره به تهدید مداوم علیه شبکه ایران اینترنشنال هشدار داد که این حمله ممکن است بر کارکنان ایران اینترنشنال، بیبیسی فارسی و سایر رسانهها تاثیر وحشتناکی داشته باشد.
اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران نیز با محکوم کردن حمله به پوریا زراعتی، ابراز امیدواری کرد این روزنامهنگار به زودی بهبود یافته و به مبارزه علیه جمهوری اسلامی ادامه دهد. این اتحادیه بر ضرورت تحقیقات فوری درباره جنایتها علیه روزنامهنگاران و کنشگران و حفاظت از این افراد تاکید کرد.
عبدالله مهتدی ضمن آرزوی بهبودی برای پوریا زراعتی، گفت «تلاشهای تروریستی» جمهوری اسلامی در خارج کشور علیە روزنامهنگاران و فعالان سیاسی متوقف نشدە است. او خواستار برپایی کارزاری شد که در آن از پلیس بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی خواسته شود قاطعانه علیه «تروریسم رژیم تهران و عوامل آن» اقدام کنند.
مهتدی گفت: «آیا وقت آن نرسیده که دولت بریتانیا سپاە پاسداران را در لیست سازمانهای تروریستی قرار دهد؟»
استیون هاموند، نماینده پارلمان بریتانیا از حوزه ویمبلدون، با آرزوی سلامتی و بهبودی برای پوریا زراعتی نوشت: وحشتناک است که چنین اقدامی در ویمبلدون اتفاق افتاده است.
آدام بیلی، سخنگوی ایران اینترنشنال به رادیو بیبیسی گفت که «با وجود تهدیدها، خبرنگاران ایران اینترنشنال مصمم به ادامه گزارشگری هستند.»
او افزود: «برای ما، چیزی تغییر نخواهد کرد.»
مهرداد آریننژاد، مدیر سازمان فرهنگی تیرگان، در گفتوگو با ایران اینترنشنال با اشاره به حمله به پوریا زراعتی گفت تهدیدها علیه روزنامهنگاران و کنشگران ایرانی خارج کشور نشاندهنده ضعف جمهوری اسلامی و رسیدن حکومت ایران به روزهای پایانی خود است.
در همین حال، مهدی حسینی متین، کاردار سفارت ایران ضمن انکار دست داشتن جمهوری اسلامی در این حمله، در شبکه ایکس نوشت: «ما هرگونه ارتباط به این ماجرا را تکذیب میکنیم.»
زراعتی بعدازظهر جمعه ۱۰ فروردین، هنگام خروج از منزلش در لندن هدف حمله چند فرد ناشناس قرار گرفت و از ناحیه پا مجروح شد.
زراعتی روز شنبه ۱۱ فروردین، تصویری از خودش در بیمارستان را در حساب شخصیاش در رسانه اجتماعی ایکس منتشر کرد. او در این عکس، علامت پیروزی نشان داد.
پلیس لندن گفت با توجه به شغل فرد مضروب به عنوان خبرنگار در رسانه فارسیزبان مستقر در انگلستان، به علاوه تهدیدات متعدد در چند وقت اخیر نسبت به این گروه از خبرنگاران، این حادثه از سوی افسران متخصص از فرماندهی ضدتروریسم در دست بررسی است.
بسیاری از روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر و کنشگران سیاسی نیز حمله به پوریا زراعتی و تهدید روزنامهنگاران را اقدامی برای ایجاد رعب و وحشت و وادار کردن روزنامهنگاران ایرانی خارج از کشور به سکوت دانستند و همزمان از مماشات غرب با جمهوری اسلامی بهتندی انتقاد کردند.
شماری از مخاطبان ایراناینترنشال نیز با ارسال پیامهایی حمله به پوریا زراعتی را محکوم کرده و ضمن آرزوی سلامتی برای او، خواستار پاسخگو کردن علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی درباره این حمله شدند.
رهبران جمهوری اسلامی، بارها به صراحت کارکنان ایراناینترنشنال و دیگر روزنامهنگاران ایرانی در خارج از کشور را تهدید کرده و دست به اقداماتی علیه آنان زدهاند.
ایراناینترنشنال
دالغا خاتین اوغلو / رادیو فردا
رئیس انجمن مهندسی گاز ایران با اشاره به آغاز افت فشار میدان پارس جنوبی اعلام کرده که تا پنج سال آینده تولید گاز کشور ۳۰ تا ۴۰ درصد افت خواهد کرد.
منصور دفتریان روز جمعه ۱۰ فروردین تصریح کرد بررسیهایی که دربارهٔ وضعیت تولید و مصرف گاز در شرکت ملی نفت انجام شده نشان میدهد که حداکثر گاز تولیدی پارس جنوبی در سال ۱۴۱۸ با ادامه شرایط فعلی، ۴۰۰ میلیون مترمکعب در روز خواهد بود و در صورتی که طرح فشارافزایی میدان پارس جنوبی محقق نشود، این مقدار به ۲۰۰ میلیون متر مکعب در روز کاهش مییابد.
بر اساس یک سند شرکت ملی گاز که به دست رادیوفردا رسیده، پارس جنوبی سهمی ۷۹ درصدی در تولید گاز کشور دارد. ایران روزانه ۷۷۰ میلیون متر مکعب استخراج گاز دارد که ۶۱۰ میلیون متر مکعب آن از پارس جنوبی، میدان مشترک میان ایران و قطر، است.
آقای دفتریان گفته است اُفت تولید میدان گازی پارس جنوبی در سال ۱۴۰۴ آغاز میشود، اما هماکنون نیز شروع آن ملموس است.
پیشتر وزارت نفت ایران و برخی نهادهای بینالمللی پیشبینی کرده بودند که افت فشار میدان پارس جنوبی از سال ۱۴۰۲ آغاز میشود. اگرچه پارسال ایران با راهاندازی فاز ۱۱ پارس جنوبی توانسته افت تولید ناشی از کاهش فشار میدان را جبران کند، اما ایران دیگر فاز جدیدی برای راهاندازی ندارد و افت تولید گاز کشور اجتنابناپذیر است.
بخش ایرانی پارس جنوبی شامل ۲۴ فاز است و همهٔ این فازها راهاندازی شدهاند و جایی برای راهاندازی فاز جدید برای جبران افت تولید ناشی از کاهش فشار میدان وجود ندارد.
پیشتر هم شرکت ملی گاز و هم صندوق توسعه ملی گزارش داده بودند که در خوشبینانهترین حالت، باز هم تولید گاز کشور با افت چشمگیری مواجه خواهد شد.
ساختار فنی پارس جنوبی
میدان گازی پارس جنوبی که یکسومِ آن در آبهای ایران و دوسومِ آن در آبهای قطر است، بزرگترین مخزن گازی جهان است که ۵۶ تریلیون متر مکعب ذخایر درجای گاز دارد. ۷۰ درصد این گاز قابل استخراج است.
ذخایر این میدان در عمق سه هزار متری زیر دریا و شامل چهار لایهٔ گازی است که همهٔ آنها میان ایران و قطر مشترک است. نکته اینجاست که شیب این لایهها به سمت قطر است و هر چه قطر تولید بیشتری داشته باشد، ذخایر بخش ایرانیِ میدان به سمت قطر مهاجرت میکند.
همچنین طاق این میدان (بخش گنبدیشکل مخزن) نیز در آبهای قطر است و از هر نظر، قطر دست بالا را در استفاده از ذخایر گازی این میدان مشترک دارد.
قطر همچنین ۱۰ سالی زودتر از ایران تولید گاز از پارس جنوبی را آغاز کرده و تاکنون تقریباً دو برابر ایران گاز و میعانات گازی (نوعی نفت خام فوق سبک) از این میدان مشترک استخراج کرده است.
این میدان همچنین در عمق هزار متری یک لایه نفت خام نیز دارد که قطر از سه دهه پیش تولید نفت از آن را آغاز کرده، اما ایران تنها پنج سال پیش موفق به آغاز تولید محدود نفت خام از این لایه شد.
فشار سرچاهی مخزن گازی در بخش ایرانی آن تا سال گذشته حدود ۲۱۰ بار (تقریباً معادل ۲۱۰ اتمسفر) بود، اما هر سال هفت بار از فشار میدان کاسته میشود و در نتیجه آن تولید گاز ایران هر سال ۱۰ میلیارد متر مکعب کاهش خواهد یافت.
فشار میدان در بخش قطری پارس جنوبی سالها پیش رو به کاهش نهاده، اما این کشور با راهاندازی سکوهای ۲۰ هزار تنی (۱۵ برابر سکوهای بخش ایرانی) با قابلیت حمل کمپرسورهای عظیم، توانسته سطح تولید را حفظ کند و اکنون برای رشد ۶۵ درصدی تولید از این میدان و جهش ۸۵ درصدی صادرات گاز آماده میشود.
فناوری ساخت این سکوها با کمپرسورهای عظیم تنها در دست چند شرکت غربی انگشتشمار است.
مصائب توسعهٔ پارس جنوبی
ایران بعد از برجام، قراردادی پنج میلیارد دلاری با کنسرسیومی به رهبری شرکت توتال فرانسه برای توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی امضا کرد که نیمی از این مبلغ مربوط به تولید روزانه ۵۶ میلیون متر مکعب گاز و نیمی دیگر مربوط به ساخت یک سکوی ۲۰ هزار تنی با دو کمپرسور عظیم برای فشارافزایی فاز یادشده در سالهای آتی بود.
شرکت توتال بعد از خروج آمریکا از برجام این پروژه را رها کرد و شریک چینی آن، سیانپیسی، نیز بهخاطر عدم توانایی در ساخت تأسیسات یادشده و تحریمهای آمریکا از این پروژه خارج شد.
نهایتاً وزارت نفت ایران این پروژه را به شرکت «پتروپارس» ایران محول کرد، اما تنها کاری که این شرکت ایرانی انجام داد، حفر چند چاه و انتقال یکی از سکوهای فاز ۱۲ پارس جنوبی به فاز ۱۱ بود. تولید روزانهٔ کنونی گاز این فاز نیز به جای ۵۶ میلیون متر مکعبی که برنامهریزی شده بود، تنها ۱۱ میلیون متر مکعب است.
علت انتقال سکوی سوم فاز ۱۲ به فاز ۱۱ نیز این است که شرکت پتروپارس حدود یک دهه پیش در جریان توسعه فاز ۱۲ پارس جنوبی، حفاریهای اشتباه انجام داد و اصطلاحاً چاههای متصلشونده به سکوی سوم «آبده» شدند؛ یعنی بیشتر از گاز، آب شور از این چاهها بیرون میآید.
فاز ۱۲ قرار بود روزانه ۸۴ میلیون متر مکعب گاز از سه سکو تولید کند، اما از همان ابتدا تنها توانست ۶۵ میلیون متر مکعب گاز تولید کند و طی سالهای گذشته بهخاطر افت فشار این فاز، تولید گاز به ۴۳ میلیون متر مکعب سقوط کرد.
نهایتاً شرکت پتروپارس سکوی سوم فاز ۱۲ را کلاً لغو و آن را به فاز ۱۱ منتقل کرد. در جریان انتقال سکو نیز بازوی جرثقیل شکست و سکو به آب افتاد و بیرون آوردن آن ماهها طول کشید.
علت این حادثه نیز در این نکته است که ایران سالها پیش کشتی «اوشنیک» را که برای کارهای تخصصی حمل سکو و لولهگذاری استفاده میشود، به روسیه اجاره داد و در زمان نیاز به حمل سکوی فاز ۱۲، روسیه از بازگرداندن این کشتی ۳۰۰ میلیون دلاری به ایران امتناع نمود و نهایتاً چند ماه بعد هلند این کشتی را به خاطر تحریمهای اروپا علیه روسیه توقیف کرد.
تبلیغات دولت ابراهیم رئیسی
صندوق توسعهٔ ملی ایران هشدار داده که تا سال ۱۴۱۳ تولید گاز کشور بهشدت افت خواهد کرد و تنها کفاف یکسومِ تقاضای داخلی را خواهد داد، اما دولت ابراهیم رئیسی هشتم فروردین امسال قرارداد صادرات روزانه ۵۰ میلیون متر مکعب گاز با عراق امضا کرد و از پاکستان نیز خواسته هر چه زودتر قرارداد خرید روزانه ۲۰ میلیون متر مکعب گاز ایران را اجرایی کند.
ایران همچنین در نیمه زمستان پارسال و در اوج کسری داخلی گاز، صادرات آن به ترکیه را سه برابر کرد و کسری داخلی گاز را با مصرف هنگفت مازوت جبران کرد.
جواد اوجی، وزیر نفت، نیز هفته گذشته مدعی شده که قراردادهایی با شرکتهای داخلی برای افزایش روزانه ۱۵۰ میلیون متر مکعب گاز در سالهای آینده امضا میشود.
او پیشتر در اجلاس «مجمع کشورهای صادرکنندهٔ گاز» نیز حجم تولید گاز کشور را «۴۲ درصد» بیشتر از رقم واقعی عنوان کرد و مدعی شد تا چند سال آینده تولید گاز کشور ۲۷۰ میلیون متر مکعب افزایش مییابد.
دقیقاً مشخص نیست چرا درحالیکه آمارهای رسمی خود وزارت نفت و نهادهای بینالمللی سطح تولید روزانهٔ گاز ایران را حدود ۷۷۰ میلیون متر مکعب اعلام میکنند، آقای اوجی در یک اجلاس بینالمللی مدعی تولید روزانه یک میلیارد و ۷۰ میلیون متر مکعب گاز شد و در ادامهٔ ادعای خود گفت این رقم تا چند سال آینده به به ۱.۳ میلیارد متر مکعب خواهد رسید.
وزارت نفت ایران اخیراً قراردادی ۱۵ میلیارد دلاری با چندین شرکت داخلی از جمله پتروپارس و نهادهای زیرمجموعهٔ سپاه پاسداران امضا کرد که بخش بزرگی از آن مربوط به ساخت سکوهای هفت هزار تنی و کمپرسورهای با توان متوسط برای فشارافزایی پارس جنوبی است.
دقیقاً مشخص نیست آیا شرکتهای داخلی واقعاً توان ساخت این تجهیزات را دارند یا نه و حتی در صورت نصب آیا میتوانند جایگزین سکوهای ۲۰ هزار تنی با کمپرسورهای عظیم شوند یا نه. در هر صورت، حتی اگر این تجهیزات با تکیه بر توان داخلی ساخته شود، تنها جلو بخشی از افت تولید گاز را خواهد گرفت و نقشی در رشد تولید گاز نخواهد داشت.
منصور دفتریان، رئیس انجمن مهندسی گاز ایران، میگوید در صورتی که طرح فشارافزایی میدان پارس جنوبی محقق نشود، تولید بخش ایرانی این میدان تا پنج سال آینده به ۲۰۰ میلیون متر مکعب در روز کاهش مییابد؛ بهعبارتی، به میزان دوسوم از تولید بخش ایرانی پارس جنوبی کاسته خواهد شد.
البته گزارشهای تخصصی بینالمللی و خود وزارت نفت که به رؤیت رادیوفردا رسیده، نشان میدهد تولید گاز این میدان تا پنج سال آینده یکسوم افت خواهد کرد، اما شتاب افت تولید گاز در سالهای بعدی بیشتر خواهد شد.
یک هفته در کنارمان بود. با ترسهایش که برایمان بیگانه نبود. از شبهای تنها ماندنش در سلول انفرادی برایمان گفت و وحشتش از عملی شدنِ تهدیدهای بازجو. میگفت بعد از سه شب انفرادی در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات از شدت ضربان قلب و حملههای عصبی به بهداری منتقل و بعد از تجویز پزشک به سلول چند نفره برده شد. از فردای آن روز در اتاق بازجویی تحت فشار قرار میگرفت که در صورت عدم همکاری به شرایطِ قبل برگردانده میشود. نمیدانست منظور از همکاری چیست. فقط میدانست نمیخواهد اسیر اوهامی که دچارش بود بشود.
سارا تبریزی دختری بیست ساله و بدون تجربهی مواجهه با چنین فضایی، چند روز پیش از آنکه سر و کارش با نیروی امنیتی بیافتد، قصد داشت ایران را به مقصد آرزوهایش ترک کند. اگر سارا در جامعهای آزاد، بدون سرکوب و بدون تبعیض، ستم و استثمار زندگی میکرد، نه تصمیم به ترک کشور میگرفت و نه دچار چنین پایان تلخی میشد.
سارا پس از آنکه از زندان به قید وثیقه آزاد شد؛ مفهوم همکاری را فهمید. تماسهای مکرر و پیشنهاد بازجو به آنچه سارا حاضر به تن دادن به آن نبود. و در ادامه تهدید به بازداشتِ دوباره و افشای اطلاعات خصوصیاش. چهارم فروردین، سارا احضاریهای از اداره اطلاعات تهران دریافت و یک روز پس از آن به کام مرگ کشیده میشود.
این مرگ به هر شکل و تحت هر شرایطی که رقم خورده باشد، مسئولیت آن با حکومت است. همچون مرگ هزاران نفری که تحت سیطرهی حکومتها، طی دههها دیکتاتوریِ فاشیستی سر به دار، سر به نیست و مفقود شدهاند. همچون بسیارانی که چشمهایشان را از دست دادهاند یا به طریقی دچار نقص عضو شدند. همچون بسیاری از فرزندانمان که برای امنیت بیشتر یا رسیدن به رویاهایشان وادار به ترک وطن شدند. و بسیارانی که سالها در اسارت ماندهاند و چراغ خانههایشان خاموش شد.
اگرچه حکومت پاسخگو نخواهد بود و در صورتِ ضرورت با دسیسهای دیگر سعی در فرافکنی خواهد نمود، اما مسئولیت این جنایت نیز مانند آنچه پیشتر مرتکب شد، به عهدهاش خواهد بود و روزی در پیشگاه مردم وادار به پاسخگویی خواهد شد.
نرگس محمدی
ناهید تقوی
آنیشا اسداللهی
سپیده قلیان
ریحانه انصارینژاد
محبوبه رضایی
مریم حاجحسینی
گلرخ ایرایی