خبرگزاری آسوشیتدپرس
بر اساس «یافتههای قطعی» تحقیقاتی که روز جمعه ۱۹ ژوئیه منتشر شد، پهپادهایی که در طول جنگ اخیر اسرائیل و ایران برای حمله به پایگاههای نظامی در عراق استفاده شدند، در خارج از عراق ساخته شده بودند اما در داخل خاک این کشور به پرواز درآمدند.
گزارش کمیته تحقیقاتی که به دستور محمد شیاع السودانی، نخستوزیر، تشکیل شده بود، مشخص نکرد چه کسی پشت حملاتی است که ماه گذشته سیستمهای رادار و پدافند هوایی را هدف قرار داد.
حملات به چندین پایگاه نظامی، از جمله برخی از پایگاههای محل استقرار نیروهای آمریکایی، به سیستمهای رادار در کمپ تاجی، در شمال بغداد، و در پایگاه امام علی در استان ذیقار آسیب رساند.
صباح النعمان، سخنگوی ارتش عراق، گفت که تحقیقات به «یافتههای قطعی» رسیده است.
وی گفت پهپادهای مورد استفاده در خارج از عراق ساخته شدهاند اما از مکانهایی در داخل خاک عراق به پرواز درآمدهاند. او گفت که تمام پهپادهای مورد استفاده در این حملات از یک نوع بودند که نشان میدهد یک عامل واحد پشت کل این عملیات بوده است.
النعمان گفت که تحقیقات، نهادهای مسئول هماهنگی و اجرای عملیات را شناسایی کرده است، اما نامی از آنها نبرد.
در این بیانیه آمده است: «اقدامات قانونی علیه همه افراد دخیل انجام خواهد شد و آنها به دستگاه قضایی عراق ارجاع داده خواهند شد تا طبق قانون پاسخگو باشند.»
پیش از حملات پهپادی، شبهنظامیان عراقی تحت حمایت ایران تهدید کرده بودند که در صورت حمله ایالات متحده به ایران، پایگاههای آمریکایی را هدف قرار خواهند داد. برخی از این شبهنظامیان بخشی از نیروهای بسیج مردمی، ائتلافی از گروههای مسلح هستند که رسماً تحت فرماندهی ارتش عراق هستند، اگرچه در عمل تا حد زیادی مستقل عمل میکنند.
اخیراً، چندین میدان نفتی در منطقه نیمه خودمختار کردستان شمالی مورد حمله پهپادها قرار گرفتهاند که تنشها بین دولت مرکزی و مقامات کرد را تشدید کرده و نگرانیهایی را در مورد امنیت زیرساختهای حیاتی عراق ایجاد کرده است.
وال استریت ژورنال / ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۵
ایران پس از کشته شدن فرماندهان ارشد نظامیاش توسط اسرائیل و حملات ایالات متحده به تأسیسات هستهایاش متحمل ضربه بزرگی شد، اما الگوی توقیف تسلیحات با ارزش بالا نشان میدهد که تهران تلاشهای جدیدی برای تسلیح متحدان شبهنظامی خود در سراسر خاورمیانه آغاز کرده است.
«نیروهای مقاومت ملی یمن» که متحد دولت بهرسمیتشناختهشده یمن است، این هفته یک محموله بزرگ از موشکها، قطعات پهپاد و سایر تجهیزات نظامی ارسالی برای شورشیان حوثی در ساحل دریای سرخ را رهگیری کردند. دولت جدید سوریه اعلام کرده است که چندین محموله تسلیحاتی، از جمله موشکهای گراد – که در سیستمهای پرتاب چندگانه نصبشده روی کامیونها استفاده میشوند – را در مرزهای خود با عراق و لبنان توقیف کرده است.
ارتش لبنان نیز محمولههایی را که از مرز سوریه وارد شده بودند، شامل موشکهای ضدتانک ساخت روسیه که مورد علاقه حزبالله هستند، ضبط کرده است.
مایکل نایتس، پژوهشگر ارشد مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک در ایالات متحده که تخصصش در زمینه متحدان شبهنظامی ایران است، میگوید: «ایران با ارسال موشک به حزبالله و تسلیحات از عراق به سوریه در حال بازسازی حضور خود در منطقه شامات است.»
نیروهای یمنی روز چهارشنبه اعلام کردند که تعداد بیسابقهای از موشکهای ایرانی ارسالشده برای حوثیها را توقیف کردهاند. این محموله توسط نیروی مقاومت ملی، ائتلاف نظامی همسو با دولت قانونی یمن، رهگیری شد. فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام)، که مسئول عملیات نظامی آمریکا در خاورمیانه است، اعلام کرد این بزرگترین توقیف تسلیحات پیشرفته متعارف ایرانی توسط نیروی مقاومت ملی بوده است – ۷۵۰ تن موشک کروز، موشکهای ضدکشتی و ضدهوایی، کلاهکها، اجزای هدفگیری و موتورهای پهپاد.
این محمولهها در یک کشتی سنتی به نام دَوْ (dhow) و زیر محمولههای اعلامشدهای از کولرهای گازی پنهان شده بودند. این محموله شامل موشکهای ضدکشتی «قدر» ساخت ایران و اجزای سیستم دفاع هوایی «صقر» بود که حوثیها از آن برای سرنگون کردن پهپادهای MQ-9 Reaper آمریکایی استفاده کردهاند.
توقیفهای قبلی توسط دولتهای یمن و ایالات متحده معمولاً شامل سلاحهای سبک یا قطعات یدکی بود، نه موشکهای کاملاً مونتاژشده.
این توقیف چند هفته پس از آتشبسی رخ داد که به حملات هوایی ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران پایان داد – مجموعهای از حملات که آسیبپذیری ایران را با وجود زرادخانه موشکی و متحدان شبهنظامیاش که برای محافظت از خود ساخته بود، نشان داد.
ایالات متحده نیز با بمباران تأسیسات هستهای کلیدی ایران به این حملات پیوست. در بهار گذشته، ایالات متحده به مدت نزدیک به دو ماه مواضع حوثیها را هدف قرار داد، تلاشی که با آتشبس پایان یافت و حوثیها را به دنبال تجهیزات پیشرفتهتر گذاشت.
کشتی حامل سلاح و مهمات به حوثیها که توسط «نیروهای مقاومت ملی یمن» توقیف شد
محمد البشا، بنیانگذار شرکت مشاوره امنیتی خاورمیانه مستقر در ایالات متحده، بشا ریپورت، گفت: «زمان و مقیاس این محموله قویاً نشان میدهد که ایران به سرعت در حال پر کردن ذخایر حوثیها است که توسط حملات هوایی ایالات متحده تخلیه شده است.» او گفت که این نشان میدهد که تهران میخواهد «سرعت عملیاتی بالای خود را در هدف قرار دادن اسرائیل و ترافیک دریایی تجاری حفظ کند».
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، روز پنجشنبه گفت هرگونه ادعایی مبنی بر ارسال سلاح از سوی تهران به یمن بیاساس است.
تلاش برای تأمین مجدد سلاح ممکن است از قبل نتیجه داده باشد.
هفته گذشته، جنگجویان حوثی با استفاده از نارنجکهای راکتی، موشکها و پهپادها دو کشتی تجاری را در دریای سرخ غرق کردند که منجر به کشته شدن دستکم سه خدمه و گروگانگیری دیگران شد. این گروه شبهنظامی همچنین هفتههاست که موشکهای بالستیک به سمت اسرائیل شلیک میکند، هرچند اکثر آنها رهگیری میشوند.
در حالی که محمولههای توقیف شده از طریق کشور جیبوتی در شرق آفریقا، که در دهانه دریای سرخ از یمن قرار دارد، عبور میکردند، نیروی مقاومت ملی اسناد متعددی به زبان فارسی پیدا کرد که نشان میداد مبدا آنها ایران بوده است. این اسناد شامل یک دفترچه راهنما برای دوربینهای مورد استفاده برای هدایت موشکهای ضدهوایی و یک گواهی کیفیت متصل به یک باله موشک تولید شده توسط یک شرکت ایرانی بود.
تلاشهای ایران برای انتقال تسلیحات به حزبالله نیز گسترده بوده است. این گروه شبهنظامی پاییز گذشته پس از عملیات مخفیانه اسرائیل، حملات هوایی و تهاجم زمینی که اکثر زرادخانه و رهبری آن را نابود کرد، مجبور به آتشبس شد.
مایکل کارداش، معاون سابق بخش خنثیسازی بمب در پلیس ملی اسرائیل، میگوید: «در ماههای اخیر روند فزایندهای از تلاشهای قاچاق از طریق یا از مبدأ سوریه به حزبالله لبنان مشاهده شده است.»
کارداش، که اکنون مسئول تحقیقات مواد منفجره در شرکت مشاوره امنیتی اسرائیلی Terrogence است، گفت که مسیر تامین تسلیحات با سقوط رژیم بشار اسد، که با ایران همسو بود، و جایگزینی آن با یک دولت متخاصم، مختل شده است. قاچاقچیان اکنون باید پس از ارسال محمولههای کامیونی، سلاحها را در محمولههای کوچک وارد کنند.
در یک نمونه در ماه ژوئن، وزارت کشور دولت جدید سوریه اعلام کرد که موشکهای ضد تانک کورنت ساخت روسیه را در مسیر لبنان در یک کامیون حامل خیار توقیف کرده است. در ماه مه، به گفته رسانههای وابسته به دولت جدید سوریه، شاخه امنیت عمومی موشکهای دفاع هوایی ساخت ایران را در نزدیکی مرز لبنان رهگیری کرد.
با وجود تلاشهای گسترده برای جلوگیری از بازسازی زرادخانه تخریبشده حزبالله، این گروه شبهنظامی، مانند حوثیها، موفقیتهایی کسب کرده است. یک فرد آگاه از عملیات این گروه گفت که حزبالله پهپادها و موشکهای میانبرد خود را تولید میکند و توانسته است شبکههای قاچاق خود را تا حدی بازسازی کند و برخی تسلیحات پیشرفته مانند کورنتها را قاچاق کند.
اتحادیه اروپا روز جمعه (۱۸ ژوئیه ۲۰۲۵) با هجدهمین بسته تحریمی علیه روسیه به دلیل جنگ این کشور در اوکراین موافقت کرد، از جمله اقداماتی که با هدف وارد کردن ضربات بیشتر به صنعت نفت و انرژی روسیه انجام میشود.
به گزارش خبرگزاری رویترز، دیپلماتهای اتحادیه اروپا اعلام کردند که اتحادیه اروپا سقف قیمت متحرکی را برای نفت خام روسیه ۱۵ درصد کمتر از میانگین قیمت بازار آن تعیین خواهد کرد. هدف این سقف قیمت متحرک، بهبود سقف قیمت ۶۰ دلاری برای نفت روسیه است که گروه هفت اقتصاد بزرگ از دسامبر ۲۰۲۲ سعی در اعمال آن داشتهاند.
کایا کالاس، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در برنامه X گفت: «اتحادیه اروپا به تازگی یکی از قویترین بستههای تحریمی خود علیه روسیه تا به امروز را تصویب کرده است.»
«ما به افزایش هزینهها ادامه خواهیم داد، بنابراین توقف تجاوز تنها راه پیش روی مسکو خواهد بود.»
محدودیت قبلی قیمت نفت بیاثر بوده است
با این حال، روسیه تاکنون موفق شده است بخش عمدهای از نفت خود ـــ که شریان حیاتی بودجه دولتی آن است ـــ را بالاتر از سقف قیمت قبلی بفروشد، زیرا سازوکار فعلی مشخص نمیکند چه کسی باید اجرای آن را کنترل کند. معاملهگران شک دارند که تحریمهای جدید اتحادیه اروپا به طور قابل توجهی صادرات نفت روسیه را مختل کند.
دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، اقدام اتحادیه اروپا را که هدف آن با قیمتهای فعلی، محدود کردن قیمت نفت خام روسیه به حدود ۴۷.۶۰ دلار در هر بشکه است، بیاهمیت دانست. قیمتهای آتی شاخص برنت روز جمعه اندکی افزایش یافت و به حدود ۷۰ دلار رسید.
پسکوف به خبرنگاران گفت: “ما بارها گفتهایم که چنین محدودیتهای یکجانبهای را غیرقانونی میدانیم و با آنها مخالفیم. اما در عین حال، البته، ما قبلاً مصونیت خاصی از تحریمها به دست آوردهایم و با زندگی تحت تحریمها سازگار شدهایم.”
بسته تازه تحریمهای اروپا همچنین معاملات مربوط به خطوط لوله گاز نورد استریم روسیه در زیر دریای بالتیک و با بخش مالی روسیه را ممنوع میکند.
کالاس گفت که ۱۰۵ کشتی از «ناوگان سایه» روسیه ـــ اصطلاحی که مقامات غربی برای کشتیهایی که مسکو برای دور زدن تحریمهای نفتی استفاده میکند، به کار میبرند ـــ به همراه بانکهای چینی که «امکان دور زدن تحریمها را فراهم میکنند» در فهرست سیاه قرار گرفتهاند. کالاس نامی از این بانکهای چینی نبرد.
ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، این تصمیم را «ضروری و به موقع» خواند، زیرا روسیه جنگ هوایی خود را علیه شهرها و روستاهای اوکراین تشدید میکند.
آندری سیبیها، وزیر امور خارجه، افزود: «محروم کردن روسیه از درآمدهای نفتیاش برای پایان دادن به تجاوز آن حیاتی است.»
آمریکا در مورد سقف قیمت از اروپا حمایت نمیکند
اتحادیه اروپا و بریتانیا در دو ماه گذشته پس از کاهش قیمت نفت در معاملات آتی که سطح ۶۰ دلار در هر بشکه را تا حد زیادی بیاهمیت کرد، برای کاهش سقف قیمت گروه ۷ تلاش کردهاند.
اما تحلیلگران و معاملهگران نفت میگویند ایالات متحده مقاومت کرده و اتحادیه اروپا را رها کرده تا به تنهایی پیش برود، اما قدرت محدودی برای اجرای این اقدام دارد.
از آنجایی که دلار بر معاملات جهانی نفت تسلط دارد و موسسات مالی ایالات متحده نقش اصلی را در تسویه پرداختها ایفا میکنند، اتحادیه اروپا نمیتواند با جلوگیری از دسترسی به تسویه دلار، معاملات را مسدود کند.
توافق بر سر بسته جدید اتحادیه اروپا برای هفتهها به تعویق افتاده بود، زیرا رابرت فیکو، نخست وزیر اسلواکی، خواستار امتیازگیری در مورد طرح جداگانهای برای کاهش تدریجی وابستگی اتحادیه اروپا به نفت و گاز روسیه شد.
فیکو پنجشنبه شب اعلام کرد که به مخالفت خود پایان میدهد.
کشورهایی مانند یونان، قبرس و مالت نگرانیهایی را در مورد تأثیر سقف قیمت نفت بر صنعت کشتیرانی خود ابراز کرده بودند. اما مالت، آخرین کشور از این سه کشور که مقاومت میکرد، نیز روز پنجشنبه به این جمع پیوست.
فعالان مدنی و سیاسی در ایران
۲۶ تیر ۱۴۰۴
راه رهایی ما از شرایط فعلی، تاکید بر عاملیت و کنشگری مردم و احقاق «حق تعیین سرنوشت» آنان است. راهی که نه سازش و هم راهی با حاکمان و حکومت استبدادی است و نه از مسیر جنگ و اتکا به قدرت های خارجی می گذرد.
ما خواهان برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و تحت نظارت نهادهای مستقل بین المللی و تشکیل مجلس موسسان در راستای شکلگیری یک دولت ملی و فراگیر، برای «گذار دموکراتیک» هستیم.
اینروزها مردم و میهن ما در تقاطع بحرانیترین لحظات تاریخ معاصر خود ایستاده است. ورطهای خطیر و پیچیده که برآمده از مجموعهای از عوامل زمینهدار در ایران، منطقه و نظم ناعادلانۀ جهانی است. وطن ما مبتلای هنگامهای سخت شده که یگانه راه رهایی از آن تأکید بر عاملیت و کنشگری مردم و حق آنان در تعیین سرنوشت خویش است و وظیفۀ تاریخی و ملی ماست که راهی بهسوی این رهایی بگشاییم برای نجات ایران. راهی که نه سازش و همراهی با حاکمان داخلی است و نه از مسیر جنگ و اتکا به قدرتهای خارجی میگذرد. بلکه راه سومی که راه مردم است و مسیری مستقل را سامان میدهد تا با همبستگی و پیگیری اهداف مشترک، سرکوب و استبداد داخلی و جنگ و تجاوز خارجی را عقب براند.
با توجه به این مخاطرات و نیز افزودهشدن لحظه به لحظه بر آن، هماینک و بدون ازدستدادن وقت، وظیفۀ ملی و میهنی خود میدانیم که با صراحت در برابر سیاستهای ایرانسوز نظام ایستاده و حق مردم را برای تصمیمگیری دربارۀ مسائل مبرم و حیاتی پس گرفته و پاس بداریم.
اقدام دو دولت اسراییل و آمریکا -که طبق مندرجات منشور مللمتحد و موازین شناختهشدۀ حقوق بینالملل یک تجاوز آشکار محسوب میشود- متأسفانه امکان تکرار دوباره دارد و هنوز سایۀ شوم جنگ بر سر کشور و ملت ماست. از سوی دیگر بر کسی پوشیده نیست که بیش از دو دهه است تمام ابعاد زندگی مردم ایران تحتتأثیر سیاست هستهای نظام قرار گرفته و حاکمان بر این سرزمین با تبدیل آن به اصلیترین موضوع حکمرانی خود و با ماجراجوییهای مدام در عرصۀ جهانی و تخاصم مستمر در عرصۀ داخلی، هزینههای جبرانناپذیر اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و روانی را بر مردم ایران تحمیل کردهاند که بهرغم تمام هشدارها، کشور را عاقبت در مهلکۀ جنگی ویرانگر افکند. دریغ از آنکه تمام سرسختی و خودکامگی نظام حاکم بر این مسیر، کمترین فایده و اثر ملموسی در پی داشته باشد که منتج به خیر همگانی برای ایران و ایرانیان شود.
امروز نیز نگاهداشتن کشور پس از جنگ ویرانگر دوازدهروزه در شرایط جنگی، با سماجت بر مواضع پرهزینه و بیفایدۀ گذشته، نهفقط تهدیدی جدی برای حاکمیت مردم و حقوق و آزادیهای ایشان بهشمار میرود، بلکه زندگی مشقتبار مردم را سختتر و ناگوارتر از پیش کرده است.
ما به شدت نسبت به سرنوشت ایران نگرانیم و معتقدیم:
– اصرار حاکمیت بر سیاستهای ماجراجویانه و خسارتبار آمریکاستیزی و شعار محو اسرائیل؛
– اصرار بر تداوم سیاستهای غیرشفاف هستهای و گرهزدن امنیت ملی و سرنوشت ایران با حد نامتعارف غنیسازی بدون کسب نظر مردم؛
– اصرار بر بهرهکشی از ذخایر طبیعی و منابع انسانی ایرانزمین در راستای اهداف ستیزهجویانه؛
– اصرار بر امنیتیسازی جامعه و سرکوب مداوم زنان، دانشگاهیان، کارگران، معلمان، هنرمندان، بازنشستگان و دیگر اصناف، اقلیتهای دینی و تمام اقوام ایرانی؛
– اصرار بر تداوم حبس زندانیان سیاسی و عقیدتی و دستگیریهای گسترده؛
– اصرار بر اجرای احکام غیرانسانی اعدام که اینروزها برای ارعاب و نمایش اقتدار ازدسترفته و لاپوشانی شکستهای نظامی/امنیتی شدت گرفته؛
– اصرار بر سلب آزادی بیان، نقض حق اعتراض علنی فردی و جمعی، سانسور رسانهای و فیلترینگ اینترنت؛
بزرگترین سیاستهای خطا و وطنبربادده نظام حکمرانی کنونی است که جامعۀ ایران را با مخاطرات جدی مواجه کرده و روزبهروز با تهدید و محدودیت، مردم را از بدیهیترین شمول یک زندگی عادی و بنیادیترین حق خود، «حق تعیین سرنوشت»، محرومتر میکند. ما هشدار میدهیم تداوم شرایط کنونی عاقبتی هولناک را پیش روی ایران عزیز قرار خواهد داد که آیندگان و فردای وطن را هم از تأثیرات مخرب خطاهای نابخشودنی امروز بینصیب نخواهد گذاشت.
ما خواهان برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و با نظارت نهادهای مستقل بینالمللی هستیم برای احقاق حق تعیین سرنوشت خود و تشکیل مجلس مؤسسان، در راستای یک دولت ملی و فراگیر، برای گذار دموکراتیک.
ما نیک میدانیم که هیچ نظام استبدادی، داوطلبانه تن به برگزاری رفراندوم نمیدهد. پس از تمامی تشکلهای، گروهها و کنشگران مستقل سیاسی، مدنی و فرهنگی دعوت میکنیم تلاش برای تغییر شرایط کنونی کشور را به اولویت فوری فعالیتهای خود بدل کرده و با هماندیشی و همبستگی و پیوستگی در مبارزه، از هر طریق ممکن مانند صدور بیانیه، ایراد سخنرانی، تشکیل اتاقهای تبادل فکر جمعی و گفتوگوهای مردمی، و بکارگیری تمام امکانات فردی و جمعی و استفاده از تمام ظرفیتهای نافرمانی مدنی، برای تداوم جنبش مقاومت مدنی خشونتپرهیز اهتمام ورزیده و زمینه را برای احقاق حق تعیین سرنوشت با برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان قانوناساسی در راستای شکلگیری یک دولت ملی و فراگیر، برای گذار دموکراتیک فراهم کنند.
باشد که روزگاری نیک آتیۀ ایران و ایرانی شود و آفتاب رهایی بر وطن بتابد.
۲۶ تیر ۱۴۰۴
ابوالفضل قدیانی
پرستو فروهر
حاتم قادری
حسین رزاق
سعید مدنی
صدیقه وسمقی
عباس صادقی
عبدالله مومنی
عبدالفتاح سلطانی
عطاءالله شیرازی
محمدرضا فقیهی
محمد سیفزاده
منظر ضرابی
مهدی محمودیان
نرگس محمدی
نسرین ستوده
فریبا هشترودی
ابراهیم حمیدی / المجله
۱۸ ژوئیه ۲۰۲۵
گیر پدرسن، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور سوریه، اعلام کرد دولت مرکزی سوریه در دمشق باید برای اعمال حاکمیت و کنترل خود بر سراسر قلمرو کشور تلاش کند، اما این کار نباید از طریق زور صورت گیرد.
این دیپلمات نروژی ــ که در سال ۱۹۹۳ در تدوین توافقنامههای اسلو نقش داشت ــ در گفتوگو با المجله گفت درک میکند که اعمال اصل حاکمیت بر سراسر خاک سوریه ضرورت دارد، اما افزود که اجرای «خشک و انعطافناپذیر» این اصل بدون در نظر گرفتن مرحله گذار سوریه «اشتباه است».
اظهارات او در حالی مطرح میشود که پس از وقوع درگیریهای فرقهای میان قبایل بادیهنشین و جامعه محلی دروزی در شهر جنوبی سویدا، دولت موقت در دمشق نیروهایی را برای مهار خشونت به این منطقه اعزام کرد، اما این اقدام با حملات هوایی اسرائیل علیه سربازان، تانکها و حتی وزارت دفاع در دمشق ــ به بهانه «حفاظت» از دروزیها ــ مواجه شد.
پدرسن که اندکی پس از سرنگونی دیکتاتور پیشین، بشار اسد، به دست نیروهای تحت رهبری رئیسجمهور موقت، احمد الشراع، با المجله گفتوگوی مفصلی داشت، توضیح داد: «وفاداری به دولت را نمیتوان از طریق زور نظامی تحمیل کرد... شهروندان زمانی احساس تعلق واقعی میکنند که ببینند دولت نماینده آنان است، از آنها محافظت میکند، حقوقشان را به رسمیت میشناسد و با همه افراد بهطور برابر رفتار میکند.»
او ساعاتی پس از آنکه با میانجیگری آمریکا، آتشبس برقرار شد و نیروهای دولت موقت روز چهارشنبه به دمشق بازگشتند، به المجله گفت: «کمکهای بینالمللی، چه از سوی سازمان ملل، چه اسرائیل و چه دیگران، راهحل مشکلات سوریه نیست.»
متن گفتوگو:
● اوضاع سویدا را چگونه ارزیابی میکنید؟
دو مسئله کلیدی در اینجا مطرح است. نخست، موضوع حاکمیت و حق دولت برای اعمال اقتدار خود بر سراسر قلمرو کشور. دوم، نحوه مدیریت مناطقی است که در شرایط کنونی سوریه هنوز خارج از کنترل دولت قرار دارند.
سوریه در حال گذار سیاسی پس از دههها سرکوب و حکومت اقتدارگرایانه است. بنابراین، اعمال سختگیرانه اصل حاکمیت بدون در نظر گرفتن این مرحله انتقالی، نادرست است. در نهایت، وفاداری به دولت را نمیتوان با زور نظامی تحمیل کرد. شهروندان زمانی به دولت احساس تعلق پیدا میکنند که احساس کنند دولت نماینده آنهاست، از آنها محافظت میکند، حقوقشان را به رسمیت میشناسد و با همه افراد برابر رفتار میکند.
اکثر طرفهای حاضر در سویدا و سایر مناطق با اصل بازگرداندن اقتدار دولت مخالفتی ندارند. مسئله این است که این کار چگونه باید انجام شود؟ این روند باید از مسیر گفتوگو، تفاهم متقابل و توافقات مورد پذیرش همه طرفها طی شود.
آنچه در سویدا آغاز شد، ابتدا درگیریهایی میان گروههای بدوی و دروزی بود که دولت را به مداخله برای توقف خشونت و کنترل عناصر بیقانون واداشت. متأسفانه، این درگیریها شدت گرفت. ما شاهد نقضهای جدی بودهایم. دولت موقت نیز به ضرورت توقف این تخلفات و پاسخگو کردن عاملان آن اذعان دارد و اکنون باید به تعهدات خود در این زمینه پایبند بماند.
● در جریان درگیریها، شما و تیمتان چه نقشی ایفا کردید؟
ما تحولات را بهدقت زیر نظر داشتیم و بهطور مستمر با همه طرفهای درگیر در ارتباط بودیم. معاون من هماکنون در دمشق حضور دارد و بهطور فعال با دولت موقت و طرفهای حاضر در صحنه در سویدا در تعامل است. تلاشهای ما بر آرامسازی اوضاع، کاهش تنشها و حفاظت از غیرنظامیان متمرکز بوده است.
● در شبکههای اجتماعی، گزارشهای متعددی از تخلفات منتشر شده است. نگاه شما به این موضوع چیست و برای رسیدگی به آن چه باید کرد؟
ما گزارشهای بسیار نگرانکنندهای را درباره تخلفات، از جمله اعدامهای صحرایی، تحقیرها و نقضهای جدی حقوق غیرنظامیان، دنبال کردهایم. در این درگیریها همچنین شماری از نیروهای امنیتی و سایر طرفها نیز کشته شدهاند.
رسیدگی به این موضوع مستلزم دو اقدام است. نخست، همان کاری که مقامات انجام دادهاند: محکوم کردن این اقدامات، جرمانگاری آنها و پاسخگو کردن عاملانشان. دوم، پایان فوری این تخلفات و ایجاد سازوکارهایی شفاف و مستقل برای تحقیق و تضمین پاسخگویی.
● چه تفاوتی میان سویدا و وقایع ساحل سوریه وجود دارد؟
تفاوتهای زیادی وجود دارد. حوادث ساحل در ماه مارس با حمله بقایای بهاصطلاح رژیم سابق به نیروهای امنیت عمومی آغاز شد و سپس اوضاع از کنترل خارج شد. اما در سویدا، ماجرا متفاوت بود. درگیریها در سویدا میتوانستند با رفتار متفاوت همه طرفها از همان ابتدا مهار شوند و به مرحله تشدید نرسند.
نکته مهم دیگری هم وجود دارد: در ماجرای ساحل، بحثهایی درباره وجود گروههای خودسر یا نافرمان مطرح شد که ظاهراً بدون دستور وزارت دفاع عمل میکردند. اما در سویدا چنین چیزی نبود. رفتار نیروهای وابسته به دولت موقت، از جمله تخلفاتی که علیه غیرنظامیان صورت گرفت، مطلقاً غیرقابل قبول است و در هیچ شرایطی نمیتوان آن را توجیه کرد. خود دولت موقت نیز این مسئله را پذیرفته و خواستار توقف فوری چنین رفتارهایی شده است.
● برخی از چهرههای دروزی سوریه خواهان «حمایت بینالمللی» شدهاند. نظر شما در این باره چیست؟
من همیشه به همه طرفهای سوری ــ فارغ از پیشینه آنها ــ تأکید کردهام که تکیه بر ایده حمایت بینالمللی یا انتظار مداخله نیروهای سازمان ملل یا دیگران، واقعبینانه نیست. چنین اقدامی نیازمند قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل است، که دستیابی به آن بسیار دشوار است.
یک روستا در سویدای سوریه
من همواره تأکید کردهام که بهترین راهحل از مسیر گفتوگو، توافقات متقابل و ترتیبات مشترک بهدست میآید. همچنین ضروری است که همه طرفها به لحن تحریکآمیز خود پایان دهند.
● اسرائیل مناطقی در سویدا و دمشق را هدف قرار داده است. نگاه شما به این اقدامات چیست؟
من بارها گفتهام که همه طرفها باید به حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی سوریه احترام بگذارند. من در تمام گزارشهای علنی خود به شورای امنیت، حملات و مداخلات اسرائیل را محکوم کردهام. این اقدامات باید متوقف شود.
● راهحل شما برای سویدا چیست؟
اولویت فوری باید توقف خشونت، حفاظت از غیرنظامیان و تضمین ارسال کمکهای انسانی و درمانی باشد. خوشحالم که اکنون آرامش نسبی برقرار شده است و امیدوارم بتوانیم بر این مبنا به ثباتی پایدار دست یابیم.
اما برای رسیدن به یک راهحل بلندمدت، لازم است گفتوگویی واقعی و فراگیر میان مقامات دمشق و بازیگران محلی در سویدا شکل بگیرد. این گفتوگو باید بر ترتیبات امنیتی و اداری بلندمدتی متمرکز باشد که هم حضور نهادهای دولتی در سویدا را تضمین کند و هم به مردم سویدا این امکان را بدهد که نقشی محوری در مدیریت امور خود ایفا کنند.
● آیا فکر میکنید این تحولات اولویتهای دمشق را تغییر خواهد داد؟ آیا میتواند به راهحل سیاسی کمک کند؟
اولویت هر دولتی باید تأمین امنیت و ثبات برای مردم خود باشد. بنابراین، دستیابی به تفاهمهایی که به ثبات بینجامد — چه در سویدا و چه در شمالشرق — باید در صدر برنامههای مقامات دمشق قرار گیرد.
در خصوص راهحل سیاسی، من همچنان معتقدم اصول بنیادینی که در قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل آمده است، همچنان معتبر و ضروری است. به این معنا که باید یک گذار سیاسی معتبر و فراگیر، به رهبری و مالکیت سوریها، تحقق یابد که هم خواستههای مشروع مردم سوریه را برآورده سازد و هم از حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی کشور صیانت کند.
● شما بارها خواستار راهحل سیاسی و دولتی فراگیر شدهاید. آیا رویدادهای اخیر به تحقق این هدف کمک میکند یا اوضاع را پیچیدهتر میسازد؟
بیتردید، تأمین امنیت و ثبات بهشدت با موفقیت روند گذار سیاسی در هم تنیده است و نمیتوان این دو را از هم تفکیک کرد. اما اینکه آیا تحولات سویدا به پیشبرد یک گذار سیاسی فراگیر کمک میکند یا نه، تا حد زیادی به واکنش دولت موقت بستگی دارد.
ضمانت واقعی برای یک گذار اصیل در گرو تضمین پاسخگویی، محاکمه مسئولان نقضها و دادن اطمینان به همه اقشار سوریه است ــ نه فقط با حرف، بلکه با اقدامات ملموس. این امر باید در هرگونه قانونگذاری جدید منعکس شود و گامهای قاطع برای پایان دادن به گفتمان فرقهای، تحریکآمیز و نفرتپراکنانه برداشته شود.
برگزاری انتخابات مجلس مردم در آینده نیز باید معتبر و واقعاً فراگیر باشد تا همه سوریها بتوانند به شکلی عادلانه در تعیین آینده کشورشان مشارکت کنند. سوریه باید به دست همه شهروندانش بازسازی شود. تنوع این کشور، مایه قدرت و افتخار آن است. تحقق این هدف نیازمند سیاستهای فراگیر در همه زمینههاست و نباید صرفاً به تشکیل یک دولت نماینده محدود شود.
● دمشق از حمایت عربی، اروپایی و بینالمللی برخوردار است. تحولات سویدا چه تأثیری بر این حمایتها و بر مشروعیت دولت جدید سوریه دارد؟
از نظر من، مشروعیت در نهایت از خود مردم سوریه سرچشمه میگیرد، نه از بازیگران خارجی. بسیاری از سوریها از مقامات فعلی حمایت میکنند، اما بسیاری دیگر نسبت به برخی مسائل همچنان تردید دارند یا ناراضیاند.
در دیدارهای اخیرم با رئیسجمهور موقت شراع و وزیر خارجه موقت شعیبانی، گفتم که سوریه در عرصه دیپلماسی عملکرد خوبی داشته است و اکنون وقت آن رسیده که تمرکز خود را به مسائل داخلی معطوف کند. آنها نیز تأیید کردند که رسیدگی به مسائل داخلی، اولویت اصلیشان در مرحله پیش رو خواهد بود.
در نهایت، مشروعیت تنها از طریق یک روند سیاسی معتبر و فراگیر بهدرستی تثبیت خواهد شد. به همین دلیل است که دوره گذار باید به چارچوبهای قانونی و حکمرانی منتهی شود که در آن همه سوریها حضور واقعی داشته باشند، حقوقشان بهطور کامل رعایت شود و احساس امنیت کنند ــ و پس از آن، از طریق برگزاری انتخاباتی آزاد، شفاف و منصفانه که رئیسجمهور موقت شراع متعهد به برگزاری آن در پایان دوره گذار شده است، مشروعیت تثبیت شود.
فرانسه، بریتانیا و آلمان روز پنجشنبه به ایران اعلام کردند که میخواهند تهران فوراً دیپلماسی در مورد برنامه هستهای خود را از سر بگیرد و هشدار دادند که اگر تا پایان تابستان گامهای ملموسی برداشته نشود، تحریمهای سازمان ملل را بازخواهند گرداند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، وزرای امور خارجه سه کشور اروپایی به همراه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اولین تماس تلفنی خود را با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، از زمان حملات هوایی اسرائیل و ایالات متحده در اواسط ژوئن به برنامه هستهای ایران، برگزار کردند.
یک منبع دیپلماتیک فرانسوی پس از این تماس تلفنی گفت که وزرا از ایران خواستهاند تا فوراً تلاشهای دیپلماتیک را برای دستیابی به یک توافق هستهای «قابل تأیید و پایدار» از سر بگیرد.
این سه کشور، به همراه چین و روسیه، طرفهای باقیمانده در توافق سال ۲۰۱۵ با ایران هستند که در ازای محدودیتهایی بر برنامه هستهای این کشور، تحریمها را لغو کرد.
قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که توافق را تأیید میکند، در ۱۸ اکتبر منقضی میشود و طبق مفاد آن، تحریمهای سازمان ملل میتوانند قبل از آن دوباره اعمال شوند. این روند حدود ۳۰ روز طول خواهد کشید.
اروپاییها بارها هشدار دادهاند که در صورت عدم توافق هستهای جدید، «مکانیسم ماشه» را راهاندازی خواهند کرد که در صورت نقض مفاد توافق توسط ایران، تمام تحریمهای قبلی سازمان ملل علیه این کشور را بازمیگرداند.
این منبع دیپلماتیک گفت: «وزرا همچنین بر عزم خود برای استفاده از مکانیسم به اصطلاح «ماشه» در صورت عدم پیشرفت ملموس به سمت چنین توافقی تا پایان تابستان تأکید کردند.»
این منبع توضیح نداد که پیشرفت ملموس شامل چه مواردی خواهد بود.
از زمان حملات هوایی، بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایران را ترک کردهاند. در حالی که ایران اعلام کرده است که پذیرای دیپلماسی است، هیچ نشانهای مبنی بر از سرگیری قریبالوقوع دور ششم مذاکرات هستهای بین واشنگتن و تهران وجود ندارد.
دیپلماتها میگویند حتی اگر قرار باشد مذاکرات از سر گرفته شود، رسیدن به یک توافق جامع قبل از پایان ماه اوت ـــ آخرین مهلتی که اروپاییها تعیین کردهاند ـــ غیرواقعی به نظر میرسد، به خصوص بدون حضور بازرسان در محل برای ارزیابی برنامه هستهای باقیمانده ایران.
دو دیپلمات اروپایی گفتند که امیدوارند در روزهای آینده استراتژی خود را با ایالات متحده هماهنگ کنند تا احتمالاً به زودی مذاکراتی با ایران برگزار شود.
سیمون مککارتی / سیانان
چین در حاشیه جنگ ایران و اسرائیل: همانجایی که میخواست باشد
وزیر امور خارجه ایران، چند هفته پس از آنکه کشورش زیر موج حملات اسرائیل قرار گرفت و ایالات متحده سه تأسیسات هستهای ارزشمندش را بمباران کرد، این هفته در نشستی با دیپلماتهای منطقهای در چین حضور یافت و درخواستی ساده مطرح کرد.
عباس عراقچی، به نقل از رسانههای دولتی ایران، اظهار داشت که سازمان همکاری شانگهای، که تحت حمایت پکن و مسکو فعالیت میکند، باید سازوکاری برای هماهنگی پاسخ به تجاوزات نظامی داشته باشد و نقش «محوری» در مقابله با چنین تهدیداتی ایفا کند.
ایران، همراه با چین و روسیه، از اعضای کلیدی گروهی هستند که قانونگذاران واشنگتن آن را «محور» کشورهای اقتدارگرا یا ائتلافی رو به رشد و ضدآمریکایی متشکل از ایران، کره شمالی، چین و روسیه نامیدهاند.
اما به نظر میرسد پیشنهاد ایران حمایت مستقیم این سازمان امنیتی منطقهای را که ۱۰ عضو آن شامل شرکای نزدیک چین و روسیه و همچنین رقبای هند و پاکستان هستند، به دست نیاورده است.
در پیام عراقچی نشانهای عمومی از ناامیدی ایران دیده میشود: اینکه در زمان نیاز ایران در ماه گذشته، زمانی که نیروهای اسرائیلی و آمریکایی به میل خود به اهداف نظامی و فناوری برتر ایران حمله کردند، دوستان قدرتمند ایران در پکن و مسکو ظاهراً در حاشیه ایستاده بودند.
با این حال، در دیدار روز چهارشنبه با وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در تیانجین چین، عراقچی «از چین به دلیل حمایت ارزشمندش از ایران تشکر کرد»، طبق بیانیهای از طرف چین.
اوایل این ماه در اجلاس بریکس، گروه دیگری تحت حمایت چین و روسیه که شامل اقتصادهای نوظهور بزرگ است، ایران چیزی بیش از بیانیهای مبنی بر «نگرانی جدی درباره حملات عمدی به زیرساختهای غیرنظامی و تأسیسات هستهای صلحآمیز» دریافت نکرد.
این بیانیه حملات را «محکوم» کرد اما نامی از اسرائیل یا ایالات متحده نبرد.
پاسخ عمومی چین – که به صراحت حملات را محکوم کرد اما نقش مستقیمی در میانجیگری صلح ایفا نکرد – به طور گسترده به عنوان نشانهای از محدودیتهای قدرت چین در خاورمیانه تلقی شد، با وجود تلاشهای این کشور در سالهای اخیر برای افزایش نفوذ اقتصادی و دیپلماتیک خود در منطقه.
پکن در عوض بر استفاده از این درگیری برای برجسته کردن پیامی دیگر تمرکز کرده است: اینکه چین نمیخواهد رهبری جهانی باشد که از قدرت خود به شیوهای مشابه ایالات متحده استفاده کند.
دیدگاه امنیتی چین
دستگاه تبلیغاتی حزب کمونیست حاکم بر چین مدتهاست که «هژمونی» آمریکا و «استفاده بیمحابای» آن از زور را محکوم میکند و نمونههایی از دخالت ایالات متحده در درگیریهای دهههای اخیر را برجسته میکند.
تنشها با واشنگتن بر سر تجارت و فناوری، فروش این پیام را برای پکن مهمتر کرده است، زیرا اکنون بیش از هر زمان دیگری به دوستان نیاز دارد. پکن معتقد است سیاست خارجی جسورانه «اول آمریکا»ی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، فرصتی برای این هدف ایجاد کرده است.
طی دهه گذشته، اقدامات تهاجمی چین برای اعمال ادعاهای مورد مناقشه خود در دریای چین جنوبی، ارعاب نظامی تایوان، و گسترش دامنه نیروی دریاییاش که گروههای ضربت ناو هواپیمابر آن اخیراً رزمایشهایی دورتر از سواحل خود و با قدرت بیشتری نسبت به گذشته انجام دادهاند، نگرانیهایی را در میان همسایگانش ایجاد کرده و هشدارهای فوری واشنگتن به متحدانش درباره نزدیک شدن بیش از حد به چین را تقویت کرده است.
پکن «ریاکاری» ایالات متحده را محکوم کرده و در سال ۲۰۲۲، شی جینپینگ، رهبر چین، دیدگاه خود را برای معماری امنیتی جهانی ارائه کرد. این دیدگاه اگرچه جزئیات کمی داشت، اما بهوضوح با سیستم اتحاد تحت رهبری ایالات متحده و مداخلات نظامی آن مخالف بود.
این دیدگاه، شی جینپینگ و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، را که هر دو به ناتو بیاعتمادند و آن را بازیگری تحریکآمیز میدانند، به هم نزدیک کرده است. این نقطه اشتراک، یکی از دلایل اصلی عدم محکومیت تهاجم روسیه به اوکراین توسط پکن است.
کارشناسان میگویند که عدم نقشآفرینی آشکار چین حتی در میانجیگری درگیری میان اسرائیل و ایران، کشوری که پکن با آن روابط تاریخی و اقتصادی عمیقی دارد، محدودیتهای نفوذ چین در منطقه را نشان میدهد.
اما آنها همچنین معتقدند که پکن علاقه چندانی به ورود به مسائل امنیتی منطقه بهعنوان یک قدرت تأثیرگذار ندارد.
ویلیام فیگوئرا، متخصص روابط چین و ایران و استادیار دانشگاه خرونینگن در هلند، میگوید: «چین در زمینه ارائه میانجیگری پیشنهاد داده و بیش از حد مایل است... اما ظرفیت کمی برای اعمال قدرت نظامی در خاورمیانه دارد و حتی اراده سیاسی کمتری برای دخالت آشکار و مستقیم.»
برخلاف ایالات متحده که داراییهای نظامی قابلتوجهی برای حمایت از متحدان و منافع خود در منطقه حفظ کرده است، حضور نظامی چین در منطقه محدود به یک پایگاه دریایی در کشور جیبوتی در شاخ آفریقا است. در واقع، تنها اتحاد نظامی چین، اتحادی تاریخی با کره شمالی، همسایه و کشوری با نظام تکحزبی کمونیستی مشابه است.
پکن همچنین زمستان گذشته از مشارکت در تلاشهای بینالمللی برای حفاظت از مسیرهای کلیدی کشتیرانی که مورد حمله شورشیان حوثی یمن قرار گرفته بودند، پس از جنگ اسرائیل در غزه، خودداری کرد.
این حملات منافع تجاری چین را در معرض خطر قرار داد، هرچند حوثیها اعلام کردند که کشتیهای چینی یا روسی را هدف قرار نمیدهند. در مورد تلاشها برای برقراری آتشبس بین اسرائیل و حماس در غزه نیز، چین بار دیگر در حاشیه باقی مانده است، با وجود اینکه خود را بهعنوان صدایی پیشرو در سطح بینالمللی برای درخواست آتشبس و انتقاد از جنگ اسرائیل معرفی کرده است.
برخی کارشناسان استدلال کردهاند که اگر چین قدرت نظامی جهانی بیشتری داشت، ممکن بود این قدرت را بیشتر در خارج از منطقه خود به کار گیرد.
اما در درگیری اسرائیل و ایران، تمرکز پکن به جای آن بر «ارائه حمایت خود از قوانین بینالمللی بهعنوان جایگزینی برتر برای آنچه بهعنوان مداخلات نظامی غیرقانونی غرب توصیف میکند» بود، به گفته تونگ ژائو، پژوهشگر ارشد اندیشکده کارنگی برای صلح بینالمللی.
ژائو افزود: «اگرچه این روایت در میان کشورهای خاورمیانه جذابیت محدودی دارد، اما در جنوب جهانی بهخوبی عمل میکند، جایی که به تقویت تصویر چین و رقابت استراتژیک آن با واشنگتن در سطح جهانی کمک میکند.»
دوستان در هوای مساعد؟
جاناتان فولتون، پژوهشگر ارشد برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک، معتقد است که حتی اگر واکنش پکن برای تهران غافلگیرکننده نبود، سفر به چین و «وانمود کردن به اینکه همهچیز خوب است» ممکن است برای عباس عراقچی و عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع ایران، که هر دو در هفتههای اخیر به چین سفر کردهاند، «قرص تلخی» بوده باشد.
پکن و تهران هیچ پیمان دفاعی مشترکی ندارند و روابط آنها عمدتاً اقتصادی بوده است. به گفته مویو شو، تحلیلگر ارشد نفت در شرکت اطلاعاتی تجاری کپلر، چین بیش از ۹۰ درصد تجارت نفت ایران را که از طریق واسطهها وارد میشود، در اختیار دارد. این تجارت در سال گذشته حدود ۴۰ میلیارد دلار سود برای ایران به همراه داشته است.
حتی در رابطه با نزدیکترین شریک بینالمللی چین، یعنی روسیه، پکن با احتیاط عمل کرده است: از عرضه گسترده تسلیحات نظامی برای جنگ مسکو در اوکراین خودداری کرده و در عوض سوخت روسیه را خریداری کرده و کالاهای دوکارهای را که میتوانند به پایگاه صنعتی دفاعی روسیه کمک کنند، تأمین کرده است.
این حمایت، همراه با پشتیبانی مستقیمتر نظامی از سوی ایران و کره شمالی برای جنگ روسیه، نگرانیهایی را در غرب درباره هماهنگی رو به رشد میان اعضای بهاصطلاح «محور ضدآمریکایی» ایجاد کرده است.
اما آخرین آزمون فشار این «محور» ضعفهای آن را نشان داد: تحلیلگران میگویند در حالی که بمبهای اسرائیلی و آمریکایی بر ایران فرو میریخت، روسیه و چین بیشتر بر منافع و لفاظیهای خود متمرکز بودند تا اینکه بهصورت مادی از ایران حمایت کنند یا از نفوذ خود برای متوقف کردن اسرائیل یا ایالات متحده استفاده کنند. با این حال، شی جینپینگ و پوتین از این درگیری برای تأکید بر جبهه متحد خود بهره بردند.
با این همه، وقتی صحبت از روابط با ایران میشود، آزمون واقعی احتمالاً در آینده نهفته است.
برایان هارت، پژوهشگر پروژه قدرت چین در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (CSIS) در واشنگتن، در گفتوگویی اخیر اظهار داشت: «این نمونه خوبی است که نشان میدهد چین در مداخله مستقیم در یک درگیری نظامی محدودیتهایی دارد.» اما او افزود: «هنوز زود است که حمایت چین از ایران را نادیده بگیریم.»
هارت گفت که مدل چین برای روسیه، یعنی «تقریباً نزدیک شدن به خط بدون ارائه حمایت نظامی آشکار»، میتواند به الگویی در اینجا تبدیل شود، زیرا پکن به دنبال کمک به بقای رژیم تهران است. گزارشهای سیانان نشان میدهد که اوایل امسال، مواد شیمیایی دوکاره ساخت چین که برای تولید سوخت موشک مورد نیاز است، به ایران تحویل داده شده است.
با این حال، به گفته جاناتان فولتون از شورای آتلانتیک، پکن ممکن است با توجه به «ناتوانی ایران در دفاع از حریم هوایی خود» در برابر اسرائیل در ماه گذشته، با تردید بیشتری به ایران بهعنوان شریکی قدرتمند در منطقه نگاه کند.
فولتون افزود که در مورد تأثیر رویدادهای اخیر بر هماهنگی میان کشورهای بهاصطلاح «محور»، اصول اولیه تغییر نکرده است.
به گفته او، چین، ایران، روسیه و کره شمالی بهجای تشکیل یک اتحاد یا بلوک مشابه آنچه در غرب وجود دارد، دارای «همسویی در نارضایتیها» علیه غرب هستند، اما «ایدههای بسیار متفاوتی» درباره چگونگی بازسازی قوانین جهانی برای رفع این نارضایتیها دارند.
برای پکن، «آنچه در خاورمیانه نیاز دارد، انگیزهای اقتصادی دارد – منطقهای باثبات – و ایران واقعاً از این هدف حمایت نمیکند. ایران به همان اندازه که برای پکن مشکل حل میکند، مشکلاتی نیز ایجاد میکند.»
نیویورک تایمز
نوشته جولیان ای. بارنز، دیوید ای. سنگر و اریک اشمیت
۱۷ ژوئیه ۲۰۲۵
طبق یک ارزیابی اطلاعاتی جدید آمریکایی، نیروگاه غنیسازی هستهای فردو که در اعماق زمین قرار دارد، ماه گذشته توسط ۱۲ بمب عظیم که بمبافکنهای B-2 نیروی هوایی ایالات متحده بر روی آن انداختند، به شدت آسیب دیده و احتمالاً نابود شده است.
مقامات آمریکایی گفتند که دو سایت هستهای دیگر که در حملات ایالات متحده هدف قرار گرفتند، به این شدت آسیب ندیدهاند، اما تأسیساتی در این سایتها که برای ساخت سلاح هستهای کلیدی هستند، تخریب شدهاند و بازسازی آنها ممکن است سالها طول بکشد.
یک مقام ارشد اسرائیلی هفته گذشته گفت که این حملات به احتمال زیاد ذخایر سوخت نزدیک به سطح بمب را که میتواند برای تولید بیش از ۱۰ سلاح هستهای استفاده شود، از بین نبرده است. اما مقامات آمریکایی اصرار دارند که بدون امکانات ساخت سلاح، سوخت حتی اگر ایرانیها بتوانند آن را از زیر آوار بیرون بیاورند، فایده چندانی نخواهد داشت.
ارزیابی جدید به ایجاد تصویری واضحتر از دستاوردهای حملات مشترک اسرائیل و آمریکا به ایران کمک میکند. این بمبارانها به فوردو ــــ که توسط ایرانیها به عنوان محافظتشدهترین و پیشرفتهترین سایت غنیسازی هستهای آنها در نظر گرفته میشد ــــ آسیب عمیقی وارد کرد و احتمالاً توانایی ایران برای تولید سوخت هستهای را برای سالهای آینده فلج کرد.
مقامات آمریکایی و اسرائیلی میگویند که ایران به احتمال زیاد هنوز ذخایر اورانیوم غنیشده با خلوص ۶۰ درصد دارد که درست زیر سطحی است که معمولاً در سلاحهای هستهای استفاده میشود. اما مقامهای آمریکا معتقدند که این ذخایر زیر آوار دفن شده است و مقامات اسرائیلی بر این نظرند که تنها ذخایر موجود در آزمایشگاه هستهای ایران در اصفهان، علیرغم حملات به آن، قابل دسترسی است.
این سوال اساسی که حملات آمریکا چه مدت برنامه هستهای کلی ایران یا توانایی ایران برای استفاده از اورانیوم موجود خود برای ساخت بمب ابتدایی را به عقب انداخته است، همچنان در دولت ایالات متحده مورد بحث است.
ارزیابی جدید ایالات متحده پیش از این توسط «انبیسی نیوز» گزارش شده بود.
هدف اصلی بمباران آمریکا، فردو بود که توسط دوازده بمب سنگرشکن GBU-57 مورد اصابت قرار گرفت. این ارزیابی نتیجه میگیرد که این انفجارها هزاران سانتریفیوژ هستهای ظریف دفن شده در زیر کوه را از بین بردهاند، یافتهای که با اظهارات رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی مطابقت دارد.
چندین مقام آمریکایی گفتند که حداقل دو سال کار فشرده لازم است تا تأسیسات فردو دوباره عملیاتی شود. اما کارشناسان دیگر میگویند که اگر ایران به دنبال راهاندازی مجدد برنامه خود باشد، احتمالاً این کار را در سایر سایتهای زیرزمینی انجام خواهد داد.
علاوه بر فردو و اصفهان، نیروی هوایی ایالات متحده دو بمب را به نیروگاه غنیسازی قدیمیتر ایران در نطنز که دارای تأسیساتی در سطح زمین و زیر زمین بود، پرتاب کرد. یک زیردریایی نیروی دریایی ایالات متحده موشکهای کروز را به سمت اصفهان شلیک کرد و سعی در تخریب تأسیسات روی زمین در آنجا داشت.
در حالی که تأسیسات زیرزمینی نطنز و تونلهای اصفهان آسیب بسیار کمتری دیده بودند، مقامات آمریکایی گفتند که هرگونه تلاش ایران برای تعمیر یا دسترسی به آنها قابل تشخیص است.
بازسازی تاسیسات تخریبشده رصد خواهد شد
بازسازی تأسیسات تبدیل اورانیوم نیز احتمالاً رصد خواهد شد. مقامات آمریکایی گفتند که با نابودی بخش زیادی از پدافند هوایی ایران، نیروهای اسرائیلی یا آمریکایی میتوانند دوباره حمله کنند و هرگونه تلاش برای بازسازی را متوقف کنند. یک مقام اسرائیلی هفته گذشته تکرار کرد که این کشور آماده «چمنزنی» است و اشاره کرد که این مکانها میتوانند دوباره مورد حمله قرار گیرند.
در حالی که رئیس جمهور ترامپ اعلام کرده است که هر سه سایت «نابود» شدهاند و ایران از جاهطلبیهای هستهای خود دست کشیده است، مقامات آمریکایی هنوز نمیدانند که آیا این کشور مصمم به از سرگیری این تلاش است یا خیر، و آیا با اورانیوم غنیشده باقیمانده سعی در حرکت به سمت بمب خواهد داشت یا خیر.
آقای ترامپ و مقامات اسرائیلی میگویند تمایل آنها برای حمله مجدد ممکن است ایرانیها را از حتی تلاش برای این کار منصرف کند.
در حملات به فوردو، ایالات متحده برخی از بمبهای سنگرشکن را از طریق کانالهای تهویه هوا به اتاق کنترل زیرزمینی و سالنهای سانتریفیوژ فرستاد. این کار از انفجار دهها متری در سنگ جلوگیری کرد. مقامات آمریکایی و اسرائیلی میگویند حتی اگر بمبها به سالنهای سانتریفیوژ نمیرسیدند، موج انفجار سانتریفیوژها، از جمله برخی از پیشرفتهترین و کارآمدترین مدلهای آن را از بین میبرد.
در مقابل، نطنز تنها توسط دو بمب نفوذگر مهمات عظیم مورد اصابت قرار گرفت. این حملات بخش زیادی از تأسیسات را دست نخورده باقی گذاشت، اگرچه احتمالاً سانتریفیوژها را نابود کرده و توانایی ایران برای دسترسی به بخشهای خاصی از تأسیسات را قطع کردند.
برنامهریزان نظامی در فرماندهی مرکزی ایالات متحده طرحهای متعددی را به کاخ سفید پیشنهاد کرده بودند که از چندین موج حمله علیه سایتهایی استفاده میکرد که میتوانستند به طور بالقوه آسیب بیشتری وارد کنند.
مقامات نظامی فعلی و سابق قبل از این حمله هشدار داده بودند که هرگونه تلاشی برای تخریب تأسیسات فوردو، که بیش از ۸۰ متر زیر کوه دفن شده است، احتمالاً نیازمند موجی از حملات هوایی، با روزها یا حتی هفتهها بمباران همان نقاط خواهد بود.
اما آقای ترامپ تصمیم به یک حمله محدودتر به سه سایت گرفت و سپس اسرائیل را به پایان دادن به جنگ خود علیه ایران ترغیب کرد.
بازسازی تاسیسات سالها طول خواهد کشید
پس از این حملات، آژانس اطلاعات دفاعی ارزیابی اولیهای انجام داد که نشان میداد برنامه هستهای ایران تنها چند ماه به عقب رانده شده است. اما کمی بعد، جان راتکلیف، مدیر سیا، اعلام کرد که «مجموعهای از اطلاعات معتبر» نشان میدهد که برنامه هستهای به شدت آسیب دیده است. آقای راتکلیف نوشت: «چندین تأسیسات هستهای کلیدی ایران نابود شدهاند و باید در طول سالها بازسازی شوند.»
اظهارات آقای راتکلیف نشاندهنده اطمینان روزافزون مقامات آمریکایی مبنی بر آسیب شدید تأسیسات هستهای فردو و همچنین تخریب تأسیسات نطنز بود که قرار بود اورانیوم را به فلزی تبدیل کند که میتواند در سلاح استفاده شود. آقای راتکلیف گزارش مفصلتری را به قانونگذاران ارائه داد و گفت که بازسازی تأسیسات تبدیل فلز سالها طول خواهد کشید.
شان پارنل، سخنگوی ارشد پنتاگون، در بیانیهای گفت که «سالها طول خواهد کشید تا» تأسیسات هستهای ایران «احیا» شود و اعلامیه آقای ترامپ مبنی بر «نابود شدن» تأسیسات ایران را تکرار کرد.
آقای پارنل گفت: «شکی در این مورد وجود ندارد. عملیات «چکش نیمهشب» ضربه قابل توجهی به قابلیتهای هستهای ایران بود.»
برخی از کارشناسان از تمرکز ایالات متحده فقط بر این سه سایت انتقاد کردهاند و استدلال میکنند که ایران سایتهای دیگری دارد که میتواند از آنها برای راهاندازی مجدد برنامه استفاده کند.
رزماری ای. کلانیک، متخصص «اولویتهای دفاعی»، اندیشکدهای که از سیاست خارجی خویشتندارانه حمایت میکند، گفت: «ما بیش از حد درگیر داستانهای مربوط به سه سایت بزرگ ــــ فوردو، نطنز و اصفهان ــــ هستیم، در حالی که واقعاً قابلیتهای ایران بسیار گستردهتر و پیچیدهتر است و شامل سایتهای زیادی میشود که ایالات متحده و اسرائیل آنها را بمباران نکردهاند.» «تمرکز بیش از حد بر سه سایت بزرگ، نکته مهمتر را نادیده میگیرد که حتی اگر این سه سایت و محتویات آنها ــــ سانتریفیوژها، ذخایر ــــ نابود شوند، ایران احتمالاً هنوز هم میتواند به سرعت بازسازی شود.»
جفری لوئیس، استاد موسسه مطالعات بینالمللی میدلبری که تصاویر ماهوارهای تجاری ایران را مطالعه کرده است، گفت که معتقد است سه سایت زیرزمینی در ایران مورد حمله قرار نگرفتهاند، یکی در نزدیکی نطنز، یکی در مجتمع نظامی پارچین و یک سایت مخفی سوم.
او با وجود اطمینان مقامات آمریکایی، تردید داشت که بتوان به راحتی به سایتهای اضافی حمله کرد.
آقای لوئیس گفت: «اگر آسان بود، آنها فوراً این کار را میکردند.»
وزارت خارجه آمریکا روز پنجشنبه ۲۶ تیر اعلام کرد واشینگتن از حملات اخیر اسرائیل به سوریه حمایت نکرده و پس از بالا گرفتن تنشها، نارضایتی خود را بهوضوح ابراز و بهسرعت برای متوقف کردن آن اقدام کرده است.
اسرائیل که روز چهارشنبه حملاتی هوایی به دمشق و جنوب سوریه انجام داد، میگوید قصد محافظت از اقلیت دروزی سوریه را دارد.
تمی بروس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، گفت: «درباره مداخله و فعالیتهای اسرائیل… ایالات متحده از حملات اخیر اسرائیل حمایت نکرده است.»
او در نشستی با حضور خبرنگاران که روز پنجشنبه برگزار شد، افزود: «ما در بالاترین سطوح، بهصورت دیپلماتیک با اسرائیل و سوریه در ارتباط هستیم تا هم بحران کنونی را مدیریت کنیم و هم به یک توافق پایدار میان این دو کشور مستقل دست یابیم.»
بروس از پاسخ به این سؤال که آیا واشینگتن از انجام چنین عملیاتهای نظامی توسط اسرائیل در صورت لزوم حمایت میکند یا نه، خودداری کرد.
او گفت: «در مورد گفتوگوهای گذشته یا آینده صحبت نمیکنم. آنچه اکنون با آن مواجه هستیم، همین رویداد خاص است... فکر میکنم که ما و رئیسجمهور بهوضوح نارضایتی خود را بیان کردهایم و بهسرعت اقدام به توقف آن کردیم.»
وی همچنین افزود که ایالات متحده خشونت در سوریه را محکوم میکند و واشینگتن بهطور فعال با همه جناحهای سوری در حال تعامل است تا مسیر رسیدن به آرامش و گفتوگوهای مداوم برای یکپارچگی را هموار کند و از دولت سوریه خواست که هدایت این مسیر را بر عهده بگیرد.
از سوی دیگر در حالی که نخستوزیر اسرائیل میگوید نمیتوانسته در برابر کشتار دروزیها در سوریه سکوت کند، رئیسجمهور ترکیه از او شدیدا انتقاد کرد که دروزیها را بهانه «تجاوز به خاک سوریه» کرده است.
ارتش اسرائیل روز ۲۵ تیرماه ساختمان وزارت دفاع و ستاد مشترک ارتش سوریه در دمشق را بمباران کرد و گزارشها حاکی از آن بود که اطراف ساختمان ریاستجمهوری سوریه نیز هدف حملات هوایی اسرائیل قرار گرفت.
یک منبع وزارت بهداشت سوریه به خبرگزاری رویترز گفت بر اثر حملات اسرائیل به وزارت دفاع در دمشق پنج تن از اعضای نیروهای امنیتی کشته شدند.
اسرائیل حاکمان جدید سوریه به رهبری احمد الشرع را «جهادیهای تغییر چهره داده» توصیف و اعلام کرده است که اجازه نخواهد داد آنها نیروهای خود را به جنوب سوریه منتقل کنند.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روز پنجشنبه بار دیگر با اشاره به این امر گفت حکومت سوریه حق ندارد نیروهای دولتی خود را در مناطق پایینتر از دمشق به سوی جنوب این کشور مستقر کند.
او در ادامه در دفاع از اقلیت دروزی گفت: «حکومت سوریه شروع کشتار دروزیها را در مناطقی که میبایست عاری از سلاح و نیروی نظامی باشد، آغاز کرد و ما نمیتوانستیم در برابر آن ساکت باشیم».
دروزیها بهانه تجاوز به خاک سوریه
در مقابل رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، در همین روز اسرائیل را متهم کرد که دروزیها را به بهانهای برای کشورگشایی تبدیل کرده است.
او گفت: «میخواهم این را یک بار دیگر واضح و روشن بگویم: اسرائیل حکومتی حریص، بیقانون، بیاصول و نازپرورده است».
رئیسجمهور ترکیه افزود: «در این برهه، بزرگترین مسئله در منطقه ما تهاجمهای اسرائیل است، اگر فوراً جلوی هیولا را نگیریم، اول منطقه و سپس جهان را به آتش خواهد کشید».
آقای اردوغان همچنین در تماس تلفنی با احمد الشرع، رئیسجمهور موقت سوریه، گفت که اسرائیل منطقه را تهدید میکند و ترکیه حامی دمشق خواهد بود.
در همین حال، کارولین لیویت، سخنگوی کاخ سفید، روز پنجشنبه به خبرنگاران گفت که به نظر میرسد کاهش تنش در سوریه ادامه دارد.
او افزود: «سوریه موافقت کرد که نیروهای خود را در منطقه درگیری عقب بکشد و ما همچنان فعالانه وضعیت را زیر نظر داریم».
تازهترین موج خشونتها در سوریه با آدمرباییها و حملات متقابل میان قبایل بادیهنشین سنی و گروههای مسلح دروزی در سویدا، که مرکز اصلی جامعه دروزی در این کشور است، آغاز شد.
اما حملهٔ تند اردوغان به نتانیاهو تنها واکنش در برابر حملات اسرائیل نیست. مداخله اسرائیل با واکنشهای جهانی هم مواجه شده و دیپلماتها اعلام کردند که شورای امنیت سازمان ملل روز پنجشنبه برای بررسی وضعیت سوریه جلسه اضطراری تشکیل خواهد داد.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، روز پنجشنبه از خشونتهای جاری در جنوب سوریه ابراز نگرانی کرد و حملات اسرائیل را نیز محکوم کرد.
استفان دوجاریک، سخنگوی سازمان ملل متحد، اعلام کرد که آقای گوترش خشونت علیه غیرنظامیان، از جمله گزارشهای مربوط به «کشتارهای خودسرانه و اقداماتی که شعلههای تنشهای فرقهای را شعلهورتر میکند و فرصت مردم سوریه برای صلح و آشتی پس از چهارده سال درگیری وحشیانه را از آنها میگیرد» بهشدت محکوم میکند.
رادیو فردا
ماکس هاندر، سبین زیبولد و مانوئل اوسلو / خبرگزاری رویترز / ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۵
«پهپاد، پهپاد، پهپاد. فقط پهپاد. تعداد زیادی پهپاد.»
این سخنان فرماندهای خسته از نیروهای اوکراینی است که در حال تخلیه پزشکی از خطوط مقدم به عقب منتقل میشود — و حکایت از دگرگونی ماهیت جنگ مدرن دارد.
پهپادهای انتحاری. پهپادهای شناسایی. پهپادهای بمبافکن. پهپادهایی که دیگر پهپادها را شکار میکنند.
این ماشینها در آسمانها بهصورت انبوه به پرواز درمیآیند؛ ارزان هستند، مرگبارند و بنا به گفته دهها فرمانده نظامی، مقام مسئول و تولیدکننده سلاح اوکراینی که در دفاع از کییف مشارکت دارند، یکی از دلایل اصلی هستند که اوکراین باور دارد میتواند در برابر پیشروی نیروهای روسیه در سال جاری — و حتی در آینده — مقاومت کند.
سربازان اوکراینی، منطقهای به عرض تقریبی ۱۰ کیلومتر در دو سوی خط تماس را که پهپادها در آن پرسه میزنند، «منطقه مرگ» مینامند؛ چرا که پهپادهای بدون سرنشین هدایتشونده از راه دور که هر دو طرف در اختیار دارند، میتوانند به سرعت اهداف را شناسایی و منهدم کنند.
به گفته دو فرمانده میدانی اوکراینی، تبدیل این جنگ به مناقشهای که تاکنون بیشترین استفاده از پهپادها را در تاریخ به خود دیده است، توانایی روسیه در بهرهبرداری از برتریهای سنتیاش در شمار نیروها، توپخانه و تانک را به شدت کاهش داده است.
این فرماندهان و همچنین بنیانگذار سیستم «اوچی» — سامانهای که تصاویر ارسالی از بیش از ۱۵ هزار تیم پهپادی ارتش اوکراین را در خطوط مقدم تجمیع میکند — میگویند، هر وسیله نقلیه بزرگی که در نزدیکی جبهه عملیات کند، به هدفی آشکار بدل میشود و همین سبب شده روسیه دیگر قادر به انجام پیشرویهای سریع با ستونهای زرهی — مشابه آنچه در سال ۲۰۲۲ انجام داد — نباشد.
الکساندر دیمیتریف، بنیانگذار «اوچی»، افزود: «دشمن کاملاً شما را میبیند — مهم نیست کجا میروید یا با چه وسیلهای حرکت میکنید.»
فرماندهان میدان اوکراینی میگویند، در واکنش به این شرایط، روسیه تاکتیکهای خود را تغییر داده است. نیروهای روس معمولاً به صورت گروههای کوچک پنج یا ششنفره — پیاده، یا سوار بر موتورسیکلت و چهارچرخ — حمله میکنند تا با جلب آتش نیروهای اوکراینی، مواضع آنها را آشکار کنند و سپس با پهپاد به این مواضع حمله کنند.
وزارت دفاع روسیه به درخواست اظهارنظر در این باره پاسخی نداد.
با وجود این تغییرات در شیوه جنگ، نیروهای روسی همچنان ابتکار عمل را در دست دارند و در شرق و شمال اوکراین، به کندی اما به طور مستمر در حال پیشرویاند. به گفته تحلیلگران نظامی، روسیه که در ابتدای جنگ از نظر فناوری پهپاد عقب مانده بود، اکنون به سطح اوکراین رسیده و همانند دشمن خود، تولید داخلی پهپاد را با سرعتی معادل چند میلیون دستگاه در سال ادامه میدهد.
در همین حال، رهبران اروپایی در تلاشاند تا سخنان رئیسجمهور دونالد ترامپ را که این هفته اعلام کرد آمریکا از طریق ناتو به اوکراین سلاح خواهد رساند — و هزینه آن را اروپا خواهد پرداخت — تحلیل و تفسیر کنند. مقامات آمریکایی و اروپایی این هفته گفتند، جزئیات زیادی همچنان نامشخص است؛ از جمله نوع و میزان تسلیحات، سرعت ارسال آنها و نحوه دقیق تأمین هزینه.
کاخ سفید به پرسشهای مطرحشده درباره این طرح ارسال سلاح پاسخی نداد. سخنگوی کاخ سفید، آنا کلی، گفت: «این جنگ بیش از حد طولانی شده و ترامپ میخواهد به کشتار پایان دهد، به همین دلیل است که سلاحهای آمریکایی را به ناتو برای اوکراین میفروشد و همزمان تهدید به اعمال تحریمهای سنگین علیه روسیه میکند.»
افرادی که برای این گزارش با آنها گفتوگو شده — پیش از اعلام خبر ارسال تسلیحات از سوی ترامپ — گفتهاند که باور دارند اوکراین حتی اگر کمک نظامی بیشتری از سوی ایالات متحده دریافت نکند، همچنان قادر خواهد بود به جنگ ادامه دهد و در برابر روسیه مقاومت کند؛ هرچند هیچکدام بازه زمانی دقیقی برای این توانمندی ارائه ندادند.
بسیاری از آنها به نقش برجسته پهپادها اشاره کردند که تا حدی میدان نبرد را متوازن کرده و باعث شده اوکراین به سطحی از خودکفایی برسد. همچنین به افزایش کمکهای نظامی از سوی متحدان اروپایی نیز اشاره کردند.
الکساندر کامیشین، مشاور راهبردی و کارشناس تسلیحاتی رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، در پاسخ به این پرسش که در صورت توقف ارسال سلاح از آمریکا چه اتفاقی خواهد افتاد، گفت: «ما میتوانیم ماهها مقاومت کنیم.» او افزود: «در سال ۲۰۲۳ یا ۲۰۲۴، شرایط بسیار بدتر بود — آن زمان ما درباره روزها یا هفتهها صحبت میکردیم.»
کنراد موزیکا، تحلیلگر نظامی لهستانی که بارها از خطوط مقدم بازدید کرده، گفت که تمرکز اوکراین بر فرسودهسازی قدرت تهاجمی روسیه است و افزود که کییف در حال حاضر توانایی لازم برای انجام عملیاتهای تهاجمی گسترده را ندارد.
او خاطرنشان کرد که اوکراین به دلیل کمبود نیروی انسانی و منابع برتر روسیه، در یک جنگ فرسایشی طولانی احتمالاً دچار مشکل خواهد شد. موزیکا با وجود نقش تحولساز پهپادها در میدان نبرد، نسبت به اغراق در توانایی آنها برای جبران فقدان توپخانه و خمپاره هشدار داد.
او افزود: «برای وارد آوردن میزان آسیبی که یک گلوله توپ به هدف وارد میکند، باید دهها پهپاد را به کار گرفت. پهپادها میتوانند تا حدی شکافها را پُر کنند و به شما فرصتی برای تنفس بدهند، اما جایگزین توپخانه نیستند.»
بارش ویرانی از آسمان
پهپادها به مثابه شیاطیناند — دستکم برای کسانی که در «منطقه مرگ» درگیرند، منطقهای که در امتداد خط تماس هزار کیلومتری امتداد دارد.
پهپادهای شناسایی دو طرف — که شبیه هواپیماهایی کوچک هستند، از پلاستیک یا یونولیت ساخته شدهاند و به دوربینهای پیشرفته مجهزند — میتوانند دشمن را از چند کیلومتری شناسایی کنند. این پهپادها بر فراز خطوط مقدم پرواز میکنند و آنچه میبینند را بهصورت زنده مخابره میکنند.
آنها اهداف را برای ناوگان پهپادهای بمبافکن — که اغلب هگزاکوپترهایی به اندازه میز قهوهخوریاند و میتوانند نارنجکهایی با بالچههای چاپ سهبعدیشده با دقت بالا رها کنند — شناسایی میکنند. همچنین اهداف را برای پهپادهای انتحاری مشخص میکنند، برخی از آنها با کلاهکهای آرپیجی تجهیز شدهاند که برای نفوذ به زره طراحی شدهاند و مستقیماً به سمت سربازان، تانکها و سامانههای تسلیحاتی پرواز میکنند.
فرمانده گروهان ۳۵ سالهای که از خط مقدم تخلیه میشد و با نام رمز «اتم» شناخته میشود، گفت که اکنون پهپادها برای سربازان دو طرف بزرگترین تهدید جانی به شمار میروند — جایگزین گلولههای توپ، مینها و نیروهای دشمن که در ابتدای جنگ تهدیدهای اصلی محسوب میشدند.
اولگا کازوم، امدادگر ۳۴ سالهای که با او در همان اتوبوس بود، این گفته را تأیید کرد: به گفته او، بیشتر جراحتهایی که او و همکارانش در میدان نبرد درمان میکنند، ناشی از حملات پهپادی است.
براساس برآوردهای داخلی ارتش اوکراین که رویترز به آنها دست یافته، در سال ۲۰۲۴ حدود ۶۹ درصد حملات به نیروهای روسی و ۷۵ درصد حملات به خودروها و تجهیزات، توسط پهپادها انجام شده است. همچنین حدود ۱۸ درصد حملات به نیروی پیاده روس و ۱۵ درصد حملات به خودروها و تجهیزات توسط توپخانه صورت گرفته و سهم خمپارهها حتی کمتر از این میزان بوده است.
رقابت تسلیحاتی در حوزه پهپادها در زمان جنگ، نوآوریهای فراوانی را به همراه داشته است؛ هر دو طرف اکنون از پهپادهای کوتاهبرد با فیبر نوری استفاده میکنند که در برابر جنگ الکترونیک مقاوماند و نمیتوان آنها را با اختلال الکترونیکی از کار انداخت. همچنین از «پهپادهای رهگیر» بهره میبرند که مأموریت دارند پهپادهای شناسایی و تهاجمی دشمن را ردیابی کرده و نابود کنند.
وادیـم سوخارفسکی، فرمانده پیشین یگان پهپادی اوکراین تا اوایل ژوئن، میگوید: برنامه اوکراین برای تولید ۳۰ هزار پهپاد دوربرد در سال جاری — پهپادهایی که برای حمله به اهدافی در عمق خاک روسیه، مانند انبارهای مهمات و تأسیسات انرژی طراحی شدهاند — توان تهاجمی این کشور را افزایش داده است.
به گفته سوخارفسکی، هزینه متوسط هر پهپاد تهاجمی دوربرد بین ۵۰ هزار تا ۳۰۰ هزار دلار است — حدود ۱۰ برابر کمتر از هزینه یک موشک با برد مشابه — هرچند کلاهک جنگی پهپادها کوچکتر است. او این سخنان را در گفتوگویی که پیش از کنارهگیری از سمت خود انجام داد، مطرح کرد.
او افزود: «این پاسخ نامتقارن ماست» و توضیح داد که اوکراین دقیقاً به این دلیل که فاقد موشکهای کافی است، توسعه چنین پهپادهایی را آغاز کرده است.
الکساندر کامیشین، مشاور رئیسجمهور زلنسکی، نیز اظهار داشت: «شما نمیتوانید در یک جنگ بزرگ فقط با دفاع پیروز شوید.» او حملات پهپادی دوربرد را «یکی از اصلیترین برگهای برنده اوکراین در برابر روسیه در شرایط فعلی» دانست.
نیاز اوکراین: سامانههای پاتریوت آمریکا و اطلاعات
به گفته زلنسکی، صنایع نظامی اوکراین با سرعت زیادی در حال گسترش است و هماکنون حدود ۴۰ درصد از تسلیحات و تجهیزات — از جمله پهپادها — مورد استفاده ارتش را تأمین میکند. زلنسکی روز چهارشنبه هدفگذاری کرد که این سهم در مدت شش ماه به ۵۰ درصد برسد.
کییف همچنین در تلاش است تا منابع تأمین تسلیحات خود را متنوعتر کند و متحدان اروپایی نیز در حال افزایش ارسال مهمات به اوکراین هستند؛ روندی که احتمالاً تابآوری این کشور را در برابر شوکهای ژئوپلیتیک بیشتر خواهد کرد.
مؤسسه کیل، مرکز پژوهشی اقتصادی مستقر در آلمان، ماه گذشته در گزارشی اعلام کرد که برای نخستین بار از ژوئن ۲۰۲۲، مجموع کمکهای نظامی اروپا به اوکراین از کمکهای ایالات متحده فراتر رفته است — کمکهای اروپا به ۷۲ میلیارد یورو رسیده، در حالی که کمکهای واشنگتن ۶۵ میلیارد یورو بوده است.
این مؤسسه همچنین گزارش داد که جریان کمکها به اوکراین در ماههای مارس و آوریل بهشدت تغییر کرد؛ بهگونهای که هیچ کمک جدیدی از سوی آمریکا اختصاص نیافت و در مقابل، کشورهای اروپایی سطح حمایتهای خود را افزایش دادند.
اگرچه ایالات متحده در طول این جنگ، بزرگترین تأمینکننده واحد گلولههای توپخانه برای اوکراین بوده و همچنان هم هست، اروپا اکنون ظرفیت تولید خود را گسترش داده و صدها هزار قبضه مهمات از داخل و خارج قاره خریداری کرده است.
بر اساس گفته یک منبع امنیتی اروپایی — که به شرط ناشناس ماندن درباره موضوعات محرمانه سخن گفت — از مجموع حدود ۴۲۰ هزار گلوله توپخانهای که اوکراین از ابتدای سال جاری تا اواسط ماه مه دریافت کرده، تنها ۱۶۰ هزار قبضه از ایالات متحده تأمین شده است.
کامیشین اعلام کرد که اوکراین در سال ۲۰۲۴ حدود ۲.۴ میلیون گلوله تولید کرده، هرچند بیشتر آنها خمپاره بوده که برد کمتری نسبت به گلولههای توپخانه دارند.
با این حال، تحلیلگران نظامی میگویند که اوکراین بهطور خاص در حوزه دفاع هوایی و اشتراکگذاری اطلاعات به شدت به ایالات متحده وابسته است.
کییف بهویژه خواهان دریافت سامانههای دفاع هوایی پاتریوت آمریکاست — سامانهای که قادر به رهگیری موشکهای بالستیک است و روسیه این موشکها را با فراوانی رو به افزایش شلیک میکند. به گزارش تحلیلگران نشریه نظامی اوکراینی دفنس اکسپرس، تا آوریل سال جاری، اوکراین تنها هفت سامانه عملیاتی کامل پاتریوت در اختیار داشت — بسیار کمتر از ۲۵ سامانهای که زلنسکی درخواست کرده است.
همچنین، حملات پهپادی و موشکی دوربرد اغلب به اطلاعات ماهوارهای آمریکا متکی هستند. مؤسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا اعلام کرد که کشورهای اروپایی فقط تا حد محدودی قادر به جبران این کمبود خواهند بود، اگر ایالات متحده تصمیم به قطع همکاری اطلاعاتی بگیرد.
بحران آب در ایران؛ زنگ خطر فرونشست، تورم غذایی و تهدید زیرساختها
تابستان ۱۴۰۴ در حالی به یکی از خشکترین دورههای نیم قرن اخیر بدل شده که اکنون دیگر وزیر نیرو نیز نسبت به وضعیت «بیسابقه» ذخایر آبی هشدار داده و همزمان گزارشها از خشک شدن کامل برخی سدها، فرونشست زمین و تنشهای شدید آبی در بیش از ۳۰۰ شهر کشور حکایت دارد.
به گزارش اقتصاد۲۴، اما این اعلام بحران تازه توسط وزیر اصلا حرف تازهای نیست و پیش از این نیز تصاویر منتشر شده در زمستان سال گذشته و در شبکههای اجتماعی و رسانههای داخلی ایران از خشک شدن بخش بزرگی از سد کرج، موجی از نگرانی را نسبت به چگونگی تامین آب شرب تهران در ماههای آینده ایجاد کرده بود.
در همان زمان بسیاری این تصاویر تکاندهنده را با چند دهه گذشته یعنی زمانی که سد کرج از پر آبترین سدهای ایران بود مقایسه کرده بودند.4 علی شریعت، دبیر کل فدراسیون صنعت آب، در گفتوگویی با خبرگزاری انتخاب که روز سهشنبه ۲۱ اسفند منتشر شد، از بحرانی بزرگ و جدی خبر داده چنان که آنطور که او گفته بود «عملاً چهار سد از پنج سد اصلی تهران از مدار بهرهبرداری خارج شده» و باید منتظر «جیرهبندی آب» بود.
خشکسالی و اخطارهایی که شنیده نشد
شریعت هم چنین با اشاره به تابستان خشک و بدون آب ایران در سال ۱۴۰۴ افزوده بود که «خیلی خوشبینانه است که فکر کنیم تابستان بسیار سختی در پیش داریم. به نظر بنده نه تنها تابستان بلکه در بسیاری از استانهای کشور، بهار سختی پیش را داریم.»روز شنبه ۱۸ اسفند سال گذشته نیز رجحان سزاوار، مدیر مطالعات پایه منابع آب شرکت آب منطقهای البرز، نوشته بود که «سد کرج فقط ۸ درصد آب دارد که این میزان نسبت به زمان مشابه در سال گذشته ۱۰ درصد کمتر است.»
این اخطارها و ابراز نگرانیها نیز در حالی بود که در همان زمان نیز بنا بر اعلام معاون وزیر نیروی ایران، حجم ذخایر سدهای کلیدی تامین آب تهران نسبت به سالهای گذشته (پیش از ۱۴۰۳) با کاهش جدی روبهرو شده بود.چنان چه که در اسفند ۱۴۰۳ گفته شد که وضعیت سدهای لار، لتیان، ماملو و به ویژه سد کرج که بخش زیادی از آب شرب تهران را تامین میکند، بحرانی است.
هم چنین مدیرعامل شرکت مدیریت منابع آب ایران خبر داد «سد کرج با هفت درصد پرشدگی در شرایط بحرانی و بیسابقهای قرار دارد. سد لار نیز با یک درصد پرشدگی و سدهای لتیان و ماملو با ۱۲ درصد پرشدگی، شرایطی مشابه سد کرج دارند.»
خالی بودن سد کرج که یکی از اصلیترین منابع تامین آب شرب تهران محسوب میشود، در طول تاریخ بهرهبرداری این سد بیسابقه بود و محدودیتی جدی برای تامین پایدار آب پایتخت محسوب میشود.
این در حالی است که کارشناسان با تاکید بر پیوستگی بحران آب با ضعف حکمرانی، کشاورزی ناکارآمد و تغییرات اقلیمی، نسبت به پیامدهای اقتصادی فاجعهبار این روند در امنیت غذایی، تولید، زیرساخت و حتی بقای تاریخی هشدار میدهند.
ریشههای بحران: اقلیم، مدیریت، سیاست
ایران اکنون با یکی از پیچیدهترین و عمیقترین بحرانهای زیستمحیطی خود مواجه است؛ بحرانی که به گفته عباس علیآبادی، وزیر نیرو، در شش دهه اخیر سابقه نداشته و تنها با کاهش مصرف و مدیریت دقیق میتوان «تابآوری» در برابر آن را افزایش داد. اما دلایل این بحران فقط به کمبارشی محدود نمیشود.
از یک سو، کاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدی بارشها در سالهای اخیر و افزایش دمای میانگین کشور روند خشکسالی را تشدید کرده؛ از سوی دیگر، مدیریت نادرست منابع، توسعه نامتوازن و سیاستهای پرهزینه در حوزه سدسازی، انتقال آب بینحوضهای، و کشاورزی آببر، وضعیت منابع را بحرانی کرده است.
هم چنین بیش از ۹۰ درصد آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود؛ آن هم با بهرهوری پایینتر از ۴۰ درصد. استفاده از الگوهای کشت آببر، روشهای آبیاری سنتی و عدم اصلاح ساختار مالکیت زمین باعث شده بخش عمدهای از منابع آبی به هدر رود.
پیامدهای اقتصادی بحران آب
تبعات این بحران بزرگ آب در کشور، اما تنها در کوتاه مدت و مربوط به قطع آب برخی شهرها برای چند ساعت نیست، ریشههای این بحران بسیار عمیقتر از بحران در تامین آب شهری و پایداری شبکه آب است. در حقیقت نتیجه بحران آب میتواند به شکل جدی منجر به آسیب به ارکان اصلی و زیرساختهای کشور شود و این تازه کاملا مسالهای جدا از بحرانهای جدی امنیتی است که کمبود آب و خشکسالی میتواند برای کشور ایجاد کند.
تهدید کشاورزی و امنیت غذایی
چنانچه کمآبی گسترده موجب کاهش تولید محصولات استراتژیک مانند گندم، برنج، پسته و صیفیجات شده و ایران را بیش از پیش به واردات وابسته کرده است. این روند نهتنها امنیت غذایی را تهدید میکند، بلکه با تشدید تورم خوراکیها، اثر مستقیمی بر معیشت خانوارها دارد.
به استناد دادههای بانک جهانی، خشکسالی سال ۱۳۷۸ حدود ۴.۴ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور را کاهش داد. اکنون نیز کارشناسان بر این باورند که در صورت تداوم روند فعلی، ایران ممکن است در بازه میانمدت با زیانی بالغ بر ۶ تا ۱۴ درصد از GDP سالانه در بخشهای کشاورزی، انرژی، سلامت و حملونقل مواجه شود.
فرونشست زمین؛ زیانی خاموش، اما پرهزینه
برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، افت سطح آبخوانها و خشکسالی باعث شده پدیده فرونشست زمین در استانهای مختلف به بحرانی ملی بدل شود. بنا بر گزارشها، نرخ فرونشست در برخی نقاط تهران، اصفهان و دشتهای مرکزی تا ۳۰ سانتیمتر در سال نیز رسیده است.
فرونشست زمین پیامد مستقیم برداشت بیرویه از آبخوانهاست. این پدیده به معنای نشست دایمی سطح زمین و از بین رفتن ظرفیت ذخیره آب است که خسارات جبرانناپذیری به زیرساختها، کشاورزی و اقتصاد ملی وارد میکند. ترکخوردگی زمین، آسیب به راهها، خطوط انتقال انرژی و ساختمانها هزینههای هنگفتی برای بازسازی و تعمیر ایجاد میکند و ریسک سرمایهگذاری را بالا میبرد؛ که در نتیجه آن اقتصاد کلان را با کاهش بهرهوری سرمایههای فیزیکی و افزایش ریسک اقتصادی مواجه میکند که میتواند رشد اقتصادی کشور را تحت فشار قرار دهد. این وضعیت، هشدار جدی برای تصمیمگیرندگان است که اصلاحات عمیق و بنیادین را در سیاستهای آب کشور در دستور کار قرار دهند.
این پدیده در حال تخریب زیرساختهای حیاتی همچون راهآهن، جادهها، خطوط انتقال برق و حتی بناهای تاریخی است. گزارشها از ترکخوردگی در تأسیسات حملونقل شهری و خطر برای بناهایی، چون مسجد جامع اصفهان و بقایای تخت جمشید حکایت دارد.
مهاجرت زیستمحیطی؛ زخم پنهان بحران
خشکسالی و بیآبی در مناطق جنوب، شرق و جنوبغرب ایران موجب مهاجرت دستهجمعی روستاییان شده است. بسیاری از روستاهای خوزستان، سیستان و بلوچستان، کرمان، کرمانشاه و حتی استانهای شمالی با تخلیه جمعیت و نابودی کامل معیشت سنتی مواجهاند. این مهاجرتها تبعات مستقیم بر بازار کار، تورم شهری و ناهنجاریهای اجتماعی خواهد داشت.نتیجه این است که مناطقی که زمانی قطبهای کشاورزی، صنعتی یا جمعیتی کشور بودند، امروز با کمبود شدید آب دست و پنجه نرم میکنند.
کارشناسان نیز در این بین از نقشه نابرابر آبی ایران سخن میگویند؛ جایی که فلات مرکزی با بیش از ۷۰ درصد جمعیت کشور، تنها ۱۰ درصد منابع تجدیدپذیر آب را در اختیار دارد.هم چنین این نابرابری حالا با موجی از مهاجرتهای اقلیمی، مهاجرت از مناطق خشک به شهرهای برخوردار یا حاشیههای کلانشهرها همراه شده است؛ مهاجرتی که نهتنها مشکلات مناطق مبدا را رها نمیکند، بلکه مقصد را هم با بحران جدیدی مواجه میسازد. با شدت گرفتن خشکسالی و کاهش ۴۰ درصدی بارشها نسبت به میانگین بلندمدت، فلات مرکزی ایران در آستانه فروپاشی تعادل آبی و جمعیتی قرار گرفته است.
باید توجه کرد که بحران آب و مهاجرت جمعیت زنگ خطر تعادل زیستی در ایران است. چنان چه که پیش از این مسعود امیرزاده، کارشناس حوزه آب، با اشاره به اثرات اجتماعی کم آبی گفته بود که آب، عاملی تعیینکننده در شکلگیری سکونتگاههای انسانی و پراکندگی جمعیت به شمار میرود. او هم چنین تاکید داشت که «در شرایط طبیعی، جمعیت متناسب با ظرفیت آبی یک منطقه توزیع میشود؛ به این معنا که هرچه منابع آبی یک ناحیه بیشتر باشد، تراکم جمعیت نیز در آنجا افزایش مییابد و برعکس. این الگوی طبیعی طی دهههای اخیر در ایران بهواسطه انتقال گسترده آب از مناطق دارای منابع آبی به مناطق کمآب، تغییر میکند.»
او تهران را نمونهای بارز معرفی میکند که فراتر از توان طبیعیاش، با انتقال آب پذیرای جمعیتی سنگینتر از ظرفیت واقعی شده است. همین وضعیت را در شهرهایی مانند اصفهان، شیراز و بندرعباس نیز شاهد هستیم؛ شهرهایی که اکنون با رشد فزاینده جمعیت و کمبود منابع آبی روبهرو هستند.
به دنبال راهکارهای فوری و ساختاری
حالا، اما بحران جدی آب تنوره میکشد و به نظر میرسد باید در دو بخش به راهکاری برای آن اندیشید.
راهکارهای کوتاهمدت:
- کاهش مصرف شرب و صنعتی از طریق اصلاح تعرفهها و آموزش عمومی
- توزیع عادلانه آب اضطراری در مناطق بحرانی با تانکر و تأسیسات سیار
- ممنوعیت برداشت بیرویه از چاهها و حفاظت از منابع آب زیرزمینی
- توقف پروژههای انتقال آب پرهزینه و فاقد ارزیابی محیطزیستی
راهکارهای بلندمدت:
- اصلاح ساختار حکمرانی آب با تقویت نهادهای مستقل و مشارکت جوامع محلی
- مدرنسازی کشاورزی از طریق توسعه آبیاری هوشمند، اصلاح الگوی کشت، و حمایت از کشت مقاوم به خشکی
- سرمایهگذاری در فناوریهای نوین مانند شیرینسازی، بازچرخانی آب، ذخیرهسازی مصنوعی و بازیافت پساب
- توسعه دیپلماسی آبی با کشورهای همجوار برای مدیریت منابع مشترک و جلوگیری از درگیریهای آینده
تهدیدی فراگیر، نیازمند تحول بنیادین
مساله اکنون این است که بحران آب در ایران دیگر نه یک هشدار دوردست، که واقعیتی جاری و تهدیدی فوری برای اقتصاد، امنیت و حیات اجتماعی کشور است. در غیاب تصمیمات سختگیرانه و سیاستگذاری شجاعانه، بحران میتواند به نقطهای بازگشتناپذیر برسد.
فرونشست زمین، تورم غذایی، فرار سرمایه انسانی از روستاها و تخریب زیرساختها تنها بخشی از هزینههایی است که کشور برای مدیریت نکردن یک بحران فراگیر یعنی عدم مدیریت منابع آبی کشور پرداخت میکند.اکنون دیگر تأخیر بیشتر در اصلاحات، نهفقط توسعه اقتصادی، که زیستپذیری بخش بزرگی از سرزمین ایران را تهدید خواهد کرد.
نجمه بزرگمهر / فایننشال تایمز / ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۵
پیامدهای جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، رقابتی شدید بر سر آینده نظام جمهوری اسلامی به راه انداخته است. اصولگرایان تندرو بار دیگر نبرد تلخی بر سر قدرت را با سیاستمداران اصلاحطلب آغاز کردهاند.
ناکامیهای ایران در برابر اسرائیل و ایالات متحده، که ماه گذشته با حملات خود فرماندهان ارشد نظامی را کشته و تأسیسات هستهای ایران را تا حد زیادی ویران کردند، در روزهای اخیر به اتهامزنیها و بحثهای تند در داخل جمهوری اسلامی دامن زده است.
ایدئولوگهای تندرو، که طرفدار دشمنی همیشگی با غرب هستند، علیه احتمال ازسرگیری تعامل با آمریکا موضع گرفته و به رئیسجمهور اصلاحطلب ایران، مسعود پزشکیان، حمله کردهاند. پزشکیان این هفته اعلام کرد که همچنان به مذاکره با واشنگتن تمایل دارد.
او روز دوشنبه در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «ما همچنان معتقدیم که پنجره دیپلماسی باز است و این مسیر مسالمتآمیز را با جدیت دنبال خواهیم کرد.» اصلاحطلبان استدلال میکنند که جمهوری اسلامی تنها با دو برابر کردن تلاشهای دیپلماتیک، کاهش سختگیریهای ایدئولوژیک و باز کردن اقتصاد خود میتواند به حیات خود ادامه دهد.
رئیسجمهور هفته گذشته پس از مصاحبهای با تاکر کارلسون، شخصیت رسانهای محافظهکار، که در آن شعار «مرگ بر آمریکا» را کماهمیت جلوه داد، خشم نمایندگان تندرو مجلس را برانگیخت. پزشکیان ادعا کرد این شعار، که از زمان انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ نماد تجمعات حکومتی بوده، نباید به معنای واقعی کلمه برداشت شود.
حدود ۲۴ نفر از نمایندگان تندرو پارلمان بعداً در نامهای به رئیسجمهور از او انتقاد کردند. امیرحسین ثابتی، نماینده مجلس، هشدار داد که در صورت عدم تغییر رویکرد دولت، «تغییر رویکرد پارلمان» رخ خواهد داد؛ برخی ناظران این را تهدید ضمنی استیضاح تفسیر کردند.
ابوالفضل زهرهوند، از نمایندگان شاخص جناح تندرو، هفته گذشته به رسانههای داخلی گفت که از اظهارات پزشکیان «وحشتزده» شده است. او اظهار داشت که رئیسجمهور «حداقل صلاحیت برای این جایگاه را ندارد... و آمریکا را تطهیر کرده است. ما به این نتیجه رسیدهایم که وظیفه اصلی دولت[پزشکیان]، پایان دادن به انقلاب اسلامی است.»
ایران پیش از حمله غافلگیرانه اسرائیل، که بعداً آمریکا به آن پیوست و سپس آتشبسی شکننده در ۲۴ ژوئن برقرار کرد، چندین دور مذاکره با ایالات متحده درباره برنامه هستهای خود انجام داده بود.
این حمله، که مقامات میگویند بیش از ۱۰۰۰ نفر، عمدتاً غیرنظامی، را کشته، حس ناسیونالیسم را در ایران بیدار کرد و ایرانیان حول پرچم کشور متحد شدند.
اما تندروها، که در طول درگیری به دلیل حفظ انسجام ملی عمدتاً سکوت کرده بودند، پس از آتشبس، استدلال میکنند که این جنگ، مخالفت آنها با مذاکرات را تأیید کرده و نشان داده که دیپلماسی بیشتر نمیتواند مانع حملات بعدی آمریکا یا اسرائیل شود.
حمیدرضا ترقی، سیاستمدار تندرو، گفت: «اکنون بیش از هر زمان دیگری، این رویارویی با آمریکا و اسرائیل، گفتمان ما را که ریشه در دین ما دارد و معیار درست و نادرست را تعیین میکند، تقویت کرده است. این اصلاحطلبان هستند که استدلالها و حمایتشان از مذاکره با آمریکا اعتبار خود را از دست داده است.»
اصلاحطلبان نگرانند که تحریکات تندروها ممکن است به تهاجمات خارجی بیشتری منجر شود. یک روحانی در تلویزیون وابسته به دولت با صدور فتوایی، کمپین جمعآوری کمک مالی برای تعیین جایزهای برای سر رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، به راه انداخت.
سعید لیلاز، تحلیلگر اصلاحطلب، میگوید: «تندروها هیچ راهحلی برای پیشرفت ارائه نمیدهند و از حمایت عمومی برخوردار نیستند. نگرانی اصلی آنها ایدئولوژی نیست، بلکه کنار گذاشته شدن از هرگونه توافق آینده با آمریکا است.»
دیپلماتهای ارشد ایران همچنان، همانطور که پیش از جنگ تأکید داشتند، اصرار دارند که تهران در هیچ توافق جدیدی از خواسته خود برای ادامه غنیسازی اورانیوم در داخل کشور، که یکی از مواضع کلیدی آمریکا است، کوتاه نخواهد آمد. ایران میگوید برنامه هستهایاش صلحآمیز است.
اما تصمیمات نهایی درباره استراتژی ایران پس از جنگ، به احتمال زیاد توسط رهبر ۸۶ ساله کشور، آیتالله علی خامنهای، اتخاذ خواهد شد. او روز چهارشنبه از همه جناحهای سیاسی خواست اطمینان حاصل کنند که اختلافاتشان به اتحاد ملی آسیب نمیرساند.
وی خواستار پیشبرد قاطعانه دیپلماسی و نظامی شد، اظهاراتی که ممکن است نشاندهنده تأیید او برای ازسرگیری احتمالی مذاکرات با آمریکا باشد.
با این حال، او همچنان لحن تند خود علیه واشنگتن و اسرائیل را حفظ کرد و از قوه قضائیه خواست که از طریق دادگاههای بینالمللی، اقدام قانونی علیه حمله به ایران را پیگیری کند.
اصلاحطلبان اما نه تنها به دنبال تأثیرگذاری بر روابط خارجی، بلکه به دنبال تغییرات گسترده در داخل کشور هستند.
حدود ۲۰۰ اقتصاددان و مقام سابق اصلاحطلب هفته گذشته بیانیهای صادر کردند و خواستار «تغییر پارادایم در حاکمیت» شدند. آنها از دولت پزشکیان خواستند که دیپلماسی با آمریکا و اروپا را دنبال کند، سیاستهای مالی را اصلاح کند و با فساد مبارزه کند تا اعتماد عمومی را بازگرداند.
میرحسین موسوی، نخستوزیر سابق که از سال ۲۰۱۱ در حصر خانگی به سر میبرد، نیز خواستار برگزاری رفراندوم ملی برای تأسیس پارلمانی برای تدوین قانون اساسی جدید و آغاز گذار سیاسی شد.
اما هیچ نشانهای وجود ندارد که مراکز قدرت ایران، بهویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – قدرتمندترین نهاد کشور – به او اجازه نقشی در شکلدهی آینده بدهند. مصطفی تاجزاده، زندانی سیاسی ارشد دیگر، هفته گذشته بهطور ناگهانی با احکام جدیدی روبهرو شد که او را تا سال ۲۰۳۲ در زندان نگه خواهد داشت.
کریم، یک تاجر مواد غذایی در تهران که نخواست نام خانوادگیاش ذکر شود، گفت: «مردم به نظر میرسد منتظرند ببینند در این نزاع داخلی قدرت چه اتفاقی میافتد. اما سیاستمداران شاید متوجه نباشند که زمان در حال اتمام است و باید خیلی سریع تصمیم بگیرند.»
احمد الشرع، رئیسجمهور سوریه، در یک سخنرانی تلویزیونی به وضعیت استان سویدا و تجاوزات اسرائیل پرداخت:
به گزارش خبرگزاری «سانا» نکات کلیدی سخنان احمد الشرع به شرح زیر است:
● مردم ما در انقلابی برای دستیابی به آزادی خود قیام کردند و با فداکاریهای عظیم به پیروزی رسیدند. این مردم همچنان آمادهاند تا در صورت تهدید کرامتشان، برای آن مبارزه کنند.
● رژیم اسرائیل، که از زمان سقوط رژیم پیشین ثبات ما را تهدید کرده و میان ما تفرقه افکنده، بار دیگر در تلاش است تا سرزمین مقدس ما را به صحنهای از هرجومرج بیپایان تبدیل کند. این رژیم با این کار قصد دارد وحدت مردم ما را از هم بپاشد و توانایی ما برای پیشرفت در مسیر بازسازی و توسعه را تضعیف کند.
● رژیم اسرائیل از هر وسیله ممکن برای ایجاد درگیری و تفرقه استفاده میکند و این واقعیت را نادیده میگیرد که سوریها در طول تاریخ طولانی خود، هرگونه جدایی و تجزیه را رد کردهاند.
● برخورداری از قدرت عظیم لزوماً به معنای پیروزی نیست. ممکن است جنگی آغاز شود، اما کنترل نتایج آن آسان نیست. ما مردم این سرزمین هستیم و بیش از حد توانمندیم که اجازه دهیم تلاشهای موجودیت اسرائیل برای تجزیه ما به نتیجه برسد. ما بسیار قوی هستیم و اجازه نمیدهیم فتنهای تحریکآمیز عزم ما را متزلزل کند.
● ما، مردم سوریه، بهخوبی میدانیم چه کسانی سعی دارند ما را به جنگ بکشانند و چه کسانی به دنبال تفرقهافکنی هستند. ما به آنها فرصت نخواهیم داد تا مردم ما را به جنگی که قصد دارند در سرزمین ما شعلهور کنند، گرفتار کنند؛ جنگی که تنها هدفش تکهتکه کردن میهن ما و پراکنده کردن تلاشهایمان به سوی هرجومرج و ویرانی است.
● سوریه زمین آزمایش توطئههای خارجی نیست و جایی برای تحقق جاهطلبیهای دیگران به قیمت رنج کودکان و زنان ما نیست.
● دولت سوریه متعلق به همه است. رویای هر سوری، بازسازی میهن خویش است. از طریق این دولت، بدون تبعیض متحد میشویم تا جایگاه و اعتبار سوریه را بازگردانیم و آن را در صف مقدم ملتهایی قرار دهیم که در امنیت و ثبات زندگی میکنند.
● وحدت ما سلاح ماست، سختکوشی مسیر ماست و اراده قوی ما بنیانی است که آیندهای شکوفا را بر آن بنا خواهیم کرد.
● تلاشهای دولت برای بازگرداندن ثبات و اخراج گروههای غیرقانونی موفق بود. در این مورد، رژیم اسرائیل به حملات گسترده علیه تأسیسات غیرنظامی و دولتی متوسل شد تا این تلاشها را تضعیف کند، که بهطور قابلتوجهی وضعیت را پیچیدهتر کرد و به تشدید عمومی منجر شد.
● میانجیگری مؤثر ایالات متحده، کشورهای عربی و ترکیه، منطقه را از سرنوشتی نامعلوم نجات داد.
● ما با دو گزینه روبرو بودیم: یا جنگ آشکار با رژیم اسرائیل به قیمت امنیت مردم دروز و بیثباتی سوریه و کل منطقه، یا اجازه دادن به بزرگان و شیوخ دروز برای بازگشت به عقلانیت و اولویت دادن به منافع ملی بر کسانی که به دنبال خدشهدار کردن اعتبار مردم شریف سویدا هستند.
● ما از جنگ نمیترسیم و زندگی خود را وقف رویارویی با چالشها و دفاع از مردممان کردهایم. با این حال، منافع سوریها را بالاتر از هرجومرج و ویرانی قرار میدهیم. تصمیم بهینه در این مرحله، انتخابی خردمندانه برای حفاظت از وحدت میهنمان و امنیت مردم آن، بر اساس منافع ملی عالی بود.
تظاهرات در حلب علیه تجاوزات اسرائيل و دفاع از تمامیت سوریه
باراک راوید / آکسیوس
دولت ترامپ از اسرائیل خواسته است که حملات خود به اهداف دولتی سوریه را متوقف کند و مذاکرات مستقیم با دمشق را آغاز نماید. این مطلب را یک مقام ارشد آمریکایی روز چهارشنبه به آکسیوس اعلام کرد.
چرا این موضوع اهمیت دارد: مقامات آمریکایی به شدت نگرانند که حملات اسرائیل — از جمله به ستاد نظامی سوریه در دمشق و نزدیکی کاخ ریاستجمهوری — ممکن است دولت جدید سوریه را بیثبات کند.
این مقام گفت که ۴۸ ساعت گذشته میتواند پیشرفتهای بهدستآمده در جهت یک توافق امنیتی جدید بین اسرائیل و سوریه به عنوان گامی اولیه برای عادیسازی روابط را به طور جدی تضعیف کند. این مذاکرات پیشتر پیشرفت قابلتوجهی داشت.
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، روز چهارشنبه به خبرنگاران گفت که آمریکا «بسیار نگران» حملات اسرائیل در سوریه است و خواستار توقف درگیریها شده است.
پشت پرده: تام بارک، فرستاده ویژه آمریکا برای سوریه، طی روزهای سهشنبه و چهارشنبه چندین تماس تلفنی با رون درمر، مشاور ارشد بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، انجام داد تا برای کاهش تنش فشار بیاورد.
این مقام ارشد آمریکایی گفت: «ما به اسرائیلیها گفتیم که عقبنشینی کنند و نفس عمیقی بکشند.» او افزود که دولت آمریکا در حال فشار برای مذاکرات مستقیم بین اسرائیل و سوریه برای حل بحران است.
دفتر درمر به درخواست اظهارنظر فوراً پاسخ نداد.
خلاصه خبر: در روزهای اخیر، درگیریهایی بین شبهنظامیان دروزی و یک گروه بادیهنشین در شهر سویدا در جنوب سوریه رخ داده است. از زمان سرنگونی دیکتاتور بشار اسد در دسامبر و جایگزینی او با احمد الشرع، شبهنظامی سابق، خشونتهای پراکندهای بین اعضای این دو گروه اقلیت رخ داده است.
وقتی دولت سوریه برای بازگرداندن نظم تانکهایی را به منطقه اعزام کرد، نیروی هوایی اسرائیل به این تانکها حمله کرد. مقام آمریکایی گفت که سوریه پیشتر به اسرائیل درباره اعزام تانکها اطلاع داده و اعلام کرده بود که این اقدام علیه اسرائیل نیست.
اما مقامات اسرائیلی ادعا میکنند که این تانکها وارد منطقهای شدهاند که اسرائیل خواستار غیرنظامی شدن آن است. اسرائیل بخشهایی از جنوبغرب سوریه را اشغال کرده و خواستار آن است که مناطق وسیعی در این منطقه عاری از سلاحهای سنگین باشد.
طی ۲۴ ساعت گذشته، درگیریها در سویدا بین دروزیها، بادیهنشینان، شبهنظامیان وابسته به دولت سوریه و نیروهای امنیتی سوریه ادامه داشته است. به گفته دیدهبان حقوق بشر سوریه در لندن، دستکم ۲۵۰ نفر کشته شدهاند.
خبر داغ: رهبران جامعه دروزی در اسرائیل از دولت این کشور خواستند که مداخله کند و ادعا کردند که شبهنظامیان وابسته به دولت سوریه در حال انجام قتلعام دروزیها در سویدا هستند.
شب سهشنبه تا صبح چهارشنبه به وقت محلی، اسرائیل حملات خود علیه اهداف دولتی سوریه در جنوب این کشور و در دمشق را تشدید کرد.
روز چهارشنبه حدود ظهر به وقت محلی، صدها دروزی اسرائیلی حصار مرزی با سوریه در بلندیهای جولان را شکستند و وارد منطقه حائل بین دو کشور شدند تا به سویدا برسند.
مقامات اسرائیلی ادعا میکنند که این حملات برای حفاظت از اقلیت دروزی در سوریه به عنوان بخشی از تعهد اسرائیل به جامعه دروزی این کشور است و شبهنظامیان وابسته به دولت سوریه دهها دروزی را کشتهاند.
با این حال، مقام ارشد آمریکایی گفت که اطلاعات آمریکا هیچ دخالتی از سوی دولت سوریه در جنایات سویدا نشان نمیدهد.
این مقام افزود که دولت اسرائیل به دولت ترامپ گفته است که آنچه در سویدا رخ داده را مشابه حمله ۷ اکتبر به جامعه دروزی میبیند.
این مقام آمریکایی اظهار داشت که اقدامات اسرائیل تحت تأثیر فشار سیاسی داخلی از سوی جامعه دروزی اسرائیل — که حدود ۲ درصد از جمعیت را تشکیل میدهد — بر دولت نتانیاهو است.
آخرین تحولات: علیرغم فشار آمریکا برای آرامش، ارتش اسرائیل در بیانیهای اعلام کرد که در حال اعزام نیروهای کمکی به مرز با سوریه است تا حملات بیشتری را تسهیل کند و حملات علیه دروزیها را متوقف نماید.
در این بیانیه آمده است: «اسرائیل اجازه قتلعام دروزیها در سوریه را نخواهد داد.»
فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام)، روز چهارشنبه ۱۶ ژوئیه، در اطلاعیهای در وبسایت خود، از توقیف محموله بزرگی از سلاحهای متعارف پیشرفته ایرانی توسط «نیروهای مقاومت ملی یمن»، وابسته به دولت قانونی یمن، خبر داده است.
ژنرال مایکل اریک کوریلا، فرمانده سنتکام، این موفقیت بزرگ را به «نیروهای مقاومت ملی یمن» تبریک گفته است. به گفته سنتکام، این بزرگترین محموله مهمات توقیف شده ایرانی است که قرار بود به دست حوثیها برسد.
فرمانده سنتکام نوشته است: نیروهای مقاومت ملی یمن (NRF) به رهبری ژنرال طارق صالح، بیش از ۷۵۰ تن مهمات و سختافزار شامل صدها موشک کروز، ضد کشتی و ضد هوایی پیشرفته، کلاهکها و جستجوگرها، قطعات و همچنین صدها موتور پهپاد، تجهیزات دفاع هوایی، سیستمهای راداری و تجهیزات ارتباطی را رهگیری و توقیف کردند.
به گفته نیروهای مقاومت ملی یمن، در تجهیزات توقیفشده دفترچههای راهنما به زبان فارسی وجود داشت و بسیاری از سیستمها توسط شرکتی وابسته به وزارت دفاع ایران که توسط ایالات متحده تحریم شده است، تولید شده بودند. این محموله غیرقانونی برای استفاده حوثیهای تحت حمایت ایران در نظر گرفته شده بود.
سنتکام در اطلاعیه خود گفته، اقدامات نیروهای واکنش سریع یمن (NRF) حمایت از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد است و بازتاب مستقیمی از تعهد آنها به یمنی امن، دریای سرخ و خلیج عدن امن است.
ژنرال مایکل اریک کوریلا، فرمانده سنتکام، از اقدامات نیروهای واکنش سریع یمن تمجید کرده و گفته است: «ما از نیروهای دولتی مشروع یمن که همچنان مانع جریان مهمات ایرانی به مقصد حوثیها میشوند، قدردانی میکنیم.»
بروشورهای مهمات به زبان فارسی
نویسندگان: الیان پلتیه، فرناز فصیحی و یعقوب اکبری
تصاویر: جیم هایلبروک
نیویورک تایمز – ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۵
در مرز شنی و بادخیز ایران و افغانستان، هر روز نزدیک به ۲۰ هزار نفر در حال عبور هستند — افغانهای شوکزده و هراسانی که در پی موجی از سرکوبهای هدفمند و بیگانههراسی از سوی ایران با اندک داراییهایشان اخراج شدهاند.
بر اساس اعلام کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، از ژانویه تاکنون بیش از ۱.۴ میلیون افغان در پی سرکوب دولت ایران علیه پناهجویان بدون مدرک، از این کشور گریخته یا اخراج شدهاند. تنها از زمان آغاز جنگ ایران و اسرائیل در ماه گذشته، بیش از نیم میلیون نفر به افغانستان بازگردانده شدهاند — سرزمینی که خود درگیر بحرانی شدید انسانی و محدودیتهای سختگیرانه علیه زنان و دختران است — و این روند، یکی از وخیمترین بحرانهای آوارگی یک دهه گذشته را رقم زده است.
این افراد به یک مرکز مرزی مملو از جمعیت در غرب افغانستان منتقل میشوند؛ جایی که بسیاری از آنان در گفتوگو با خبرنگاران نیویورک تایمز، از خشم و سردرگمی خود گفتهاند و اینکه چطور میتوانند در کشوری که بعضی هرگز در آن زندگی نکردهاند، یا مدتهاست که از آن بیخبرند، به زندگی ادامه دهند.
محمد آخوندزاده، کارگر ساختمانی، در مرکز رسیدگی به بازگشتکنندگان در اسلامقلعه — شهرکی مرزی در شمالغرب افغانستان، نزدیک هرات — گفت: «۴۲ سال در ایران کار کردم، آنقدر سخت که زانوهایم دیگر جواب نمیدهد. اما برای چه؟»
این اخراجهای گسترده، با قطع ناگهانی جریان حیاتی حوالههای مالی از سوی بستگان افغان در ایران، خطر فرو بردن افغانستان به ورطه فروپاشی اقتصادی را در پی دارد.
ورود ناگهانی این تعداد از مهاجران اخراجشده، به بحرانهای بیکاری، مسکن و بهداشت در افغانستان که پیشاپیش بحرانی است، دامن زده است. در حال حاضر بیش از نیمی از جمعیت ۴۱ میلیونی تخمینی افغانستان برای ادامه زندگی به کمکهای بشردوستانه وابستهاند.
آخوندزاده، که عصایی در کنار خود داشت، همراه با همسر و چهار فرزندش — که همگی در ایران به دنیا آمدهاند — منتظر اتوبوسی بود که آنها را به کابل، پایتخت شلوغ افغانستان، ببرد. او امیدوار بود که بستگانی در آنجا بتوانند میزبانشان باشند، هرچند جایی خالی هم در خانهها نیست.
آخوندزاده ۶۱ ساله گفت: «هیچچیز نداریم. هیچجایی هم نداریم که برویم.»
راندن به زور بدرفتاری و سوءظن
ایران میزبان بزرگترین جمعیت پناهنده جهان است که به گفته کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، حدود ۹۵ درصد آن — یعنی در حدود چهار میلیون نفر — افغان هستند. مقامهای ایران شمار واقعی را نزدیک به شش میلیون نفر میدانند که در پی دههها جنگ و بیثباتی در افغانستان به این کشور آمدهاند.
تهران محل اقامت و کار افغانها را محدود کرده است — تنها در ۱۰ استان از مجموع ۳۱ استان کشور — و آنها معمولاً تنها مجاز به انجام مشاغل سخت و کممهارت هستند.
دولت ایران اعلام کرده که با توجه به بحران اقتصادی داخلی و کمبود منابع طبیعی، از جمله آب و گاز، دیگر نمیتواند پناهندگان افغان را بپذیرد.
در ماه مارس، دولت اعلام کرد که افغانهای فاقد مدرک باید اخراج شوند و برای خروج داوطلبانه، تا ششم ژوئیه مهلت تعیین کرد. اما پس از درگیری دوازدهروزه ایران و اسرائیل در ماه گذشته، این سرکوبها شدت گرفت.
نیروهای امنیتی محلهای کار و محلهها را بازرسی کرده، در ایستهای بازرسی گسترده در شهرهای بزرگ خودروها را متوقف کرده و شمار زیادی از افغانها را بازداشت و سپس در گرمای طاقتفرسا به مراکز اخراج پر ازدحام منتقل کردهاند.
مقامهای ایرانی و رسانههای دولتی — بیآنکه سندی ارائه دهند — مدعی شدهاند که افغانها توسط اسرائیل و ایالات متحده برای انجام حملات تروریستی، تصرف مراکز نظامی و ساخت پهپادها جذب شدهاند.
خدیجه رحیمی، دامدار ۲۶ ساله، که سخنان بسیاری از افغانهای حاضر در گذرگاه مرزی را بازتاب میداد، گفت وقتی ماه گذشته در ایران بازداشت شد، مأمور امنیتی به او گفته: «ما میدانیم که برای اسرائیل کار میکنی.»
ابوالفضل حاجیزادگان، جامعهشناس در تهران، گفت دولت ایران با استفاده از افغانها بهعنوان سپر بلا، در تلاش است تا مسئولیت شکستهای اطلاعاتی خود — که به اسرائیل اجازه نفوذ گسترده در ایران داده — را منحرف کند.
آقای حاجیزادگان در گفتوگو با خبرنگاران گفت: «پیوند زدن اخراج افغانها با درگیری ایران و اسرائیل، نشاندهنده این است که رژیم حاضر نیست نارساییهای امنیتی و اطلاعاتی خود را بپذیرد.»
افزایش جنایات ناشی از نفرت
بهگفته بیش از دو دوجین افغانستانی مقیم ایران یا افغانهایی که بهتازگی به افغانستان بازگشتهاند، همچنین بر اساس گزارشهای گروههای امدادی و حقوق بشری و ویدیوهایی که در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شده است، اتهام جاسوسی، موجی از حملات نژادپرستانه علیه افغانها را در هفتههای اخیر در ایران دامن زده است.
افغانستانیها مورد ضرب و جرح قرار گرفته یا با چاقو به آنها حمله شده است؛ از سوی صاحبخانهها و کارفرمایان مورد آزار و اذیت واقع شدهاند و این افراد حتی سپردهها یا دستمزدهایشان را پرداخت نکردهاند؛ و در مواردی از ورود به بانکها، نانواییها، داروخانهها، مدارس و بیمارستانها بازداشته شدهاند.
ابراهیم قادری، ماه گذشته در حالی که با دوچرخه به سمت کارخانه کارتنسازی در تهران میرفت، مورد حمله قرار گرفت. دو مرد او را متوقف کردند و با فریاد «افغان کثیف» خواستار تلفن همراهش شدند. قادری که در مرکز پذیرش مهاجران در هرات ماجرا را بازگو کرد، گفت وقتی نپذیرفت، آنها به پایش لگد زدند و با چاقو دستش را بریدند.
مادر او، گلدسته فاضلی، گفت که پزشکان در چهار بیمارستان از پذیرش او خودداری کردند، فقط به این دلیل که افغان است، و آنها در پی این حمله از ایران خارج شدند.
بسیاری از افغانها در ایران گفتهاند که با ترس دائمی زندگی میکرده و از خانه بیرون نمیرفتند. فراه، مهندس کامپیوتر ۳۵ ساله ساکن تهران، در گفتوگوی تلفنی گفت که هفته گذشته، جوانان محل او و پسر چهار سالهاش را هنگام بازگشت به خانه مورد حمله قرار دادند و بارها به فرزندش لگد زدند.
او — که مانند دیگر مصاحبهشوندگان، از ترس انتقامجویی خواست نام خانوادگیاش فاش نشود — گفت: هفته گذشته در مترو شاهد بودم که یک زن افغان را کتک میزدند. «از شدت ترس خشک شده بودم و میلرزیدم، چون میدانستم اگر حتی یک کلمه بگویم، مرا هم میزنند.»
حتی افغانهایی که اقامت قانونی دارند، میگویند مأموران امنیتی مدارکشان را پاره کرده و آنها را به اجبار اخراج کردهاند.
علی، ۳۶ ساله، که میگوید در ایران متولد و بزرگ شده و دارای وضعیت اقامتی قانونی است، تعریف کرد که بهتازگی همراه با یکی از دوستان ایرانیاش در ایست بازرسی متوقف شده است.
او گفت: «یکی از مأموران به من گفت: کارت اقامتت را پاره میکنم، میخواهی چه کار کنی؟ داری میروی کمپ اخراج.» علی ادامه داد: «از ترس میلرزیدم. التماس کردم و با آنها بحث کردم، گفتم من تمام عمرم در ایران زندگی کردهام، خواهش میکنم این کار را با من نکنید.»
تلاش برای پاسخگویی به بحران
جواد موسوی و نه نفر از اعضای خانوادهاش هفته گذشته با اتوبوسی از ایران وارد اسلامقلعه شدند. در زیر آفتاب سوزان، در حالی که سعی داشت افکارش را جمع کند و ساکها، فرشها و کولهپشتیهای خانواده را از اتوبوس پیاده کند، گفت: «اصلاً کجا برویم؟»
پسرش، علیاکبر ۱۳ ساله، خانواده را به ساختمانی راهنمایی میکرد که میتوانستند گواهی بازگشتشان را از آنجا دریافت کنند. در کولهپشتی نیمهباز او، باارزشترین وسایلش قرار داشت — یک توپ فوتبال بادرفته، یک بلندگو و یک هدفون برای گوش دادن به آهنگهای محبوب ایرانیاش به زبان فارسی. او گفت: «تنها نوع موسیقی که میفهمم.»
همچون خانواده موسوی، هر روز در هفته گذشته بین ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر در میان انبوه چمدانها، چادرها و انبوه بازگشتکنندگان، راه خود را جستوجو میکردند؛ تلاش برای عبور از ساختمانها و انبارهای مملو از جمعیت که زیر نظر مقامات افغان و نهادهای سازمان ملل اداره میشود.
مادران، در میان طوفانهای بیامان شن، نوزادانشان را بر روی پتوهای آلوده عوض میکردند. پدران ساعتها در صف میایستادند تا اثر انگشت بدهند و بتوانند مقداری کمک نقدی اضطراری دریافت کنند — در دمایی که به بیش از ۳۵ درجه سانتیگراد میرسید. نیروهای امدادرسان که تعدادشان کمتر از نیاز بود، در درمانگاهی صحرایی به بازگشتکنندگان دچار کمآبی رسیدگی میکردند، در حالی که دیگر کارکنان بهسرعت بستههای غذایی توزیع میکردند یا قالبهای بزرگ یخ را در ظرفهای آب میانداختند.
افغانستان پیش از آنکه ایران شروع به اخراج گسترده افغانها کند، درگیر کاهش کمکهای خارجی از سوی ایالات متحده و سایر کشورها بود. پیش از آن هم، نزدیک به یک میلیون افغان از پاکستان اخراج یا مجبور به ترک آن کشور شده بودند. سازمانهای امدادی تنها توانستهاند یکپنجم نیازهای بشردوستانه افغانستان را در سال جاری تأمین مالی کنند و در ماههای اخیر بیش از ۴۰۰ مرکز درمانی در کشور تعطیل شده است.
آیندهای نامعلوم، بهویژه برای دختران
مقامات افغان وعده دادهاند که ۳۵ شهرک در سراسر کشور برای اسکان بازگشتکنندگان بسازند — بسیاری از این افراد بدون آنکه اجازه داشته باشند اموال یا داراییهای نقدی خود را از بانک برداشت کنند، اخراج شدهاند.
محمدحسن آخند، نخستوزیر افغانستان، از ایران خواسته است در روند اخراجها خویشتنداری به خرج دهد، «تا از ایجاد کینه یا خصومت میان دو ملت برادر جلوگیری شود.»
میا پارک، رئیس دفتر سازمان بینالمللی مهاجرت سازمان ملل در افغانستان، گفت: «باید بپذیریم که ایران شمار زیادی از افغانها را در خود جای داده و حق دارد تصمیم بگیرد چه کسانی میتوانند بمانند و چه کسانی نه. اما ما خواهان آن هستیم که با آنها رفتاری انسانی و محترمانه شود.»
در اسلامقلعه، بسیاری از افغانها گفتند که به کشوری بازگشتهاند که پس از بهقدرت رسیدن طالبان و برقراری حکومت سختگیرانه در سال ۲۰۲۱، دیگر برایشان آشنا نیست.
زاهیر موسوی، بزرگ خانواده، گفت که از این بیم دارد که مجبور شود تحصیل چهار دخترش را متوقف کند؛ چراکه طالبان تحصیل دختران بالاتر از کلاس ششم را ممنوع کرده است.
او گفت: «میخواهم آنها را مشغول نگه دارم، میخواهم چیزی یاد بگیرند.»
یکی از دختران، نرگس، در ایران دانشآموز کلاس هشتم بود. او گفت حالا تصمیم دارد به آموزش خیاطی که پیشتر یاد گرفته، بپردازد. «توش خیلی خوب نیستم، اما حداقل همین هست.»
آن شب، پس از یک روز حضور در مرکز رسیدگی به بازگشتکنندگان در اسلامقلعه، خانواده سوار ون شدند تا به هرات — بزرگترین شهر غرب افغانستان، در ۱۱۰ کیلومتری مرز — بروند.
علیاکبر، همان پسر با توپ فوتبال بادرفته، در طول مسیر گریه میکرد؛ چرا که متوجه شد تلفن همراهش را گم کرده است — تنها وسیلهای که با آن میتوانست به موسیقی محبوب ایرانیاش گوش دهد.
خانواده ساعت یک بامداد، چمدانهای خود را در پارکی عمومی که به اردوگاهی موقت برای ۵ هزار نفر تبدیل شده بود، زمین گذاشتند. مردان مجرد بیرون از چادرها، با تنه درختان بهعنوان بالش، خوابیده بودند. زنان و کودکان خانواده دو چادر دریافت کردند.
اما هنوز سفری صدها کیلومتری در پیش داشتند — به سوی ولایت هلمند در جنوب روستایی افغانستان، زادگاهشان. فرصتهای زیادی آنجا نبود، اما آن را تنها جایی میدانستند که توانایی رفتن به آن را دارند.
بیانیهٔ ۷۰۰ تن از کنشگران سیاسی، مدنی و فرهنگی در حمایت از طرح سیاسی میرحسین موسوی
در روزهایی که گذشت ایران “این سرزمین دیرین با مردمانی نجیب و سربلند” مورد تجاوز نظامی آمریکا و اسراییل قرار گرفت و متاسفانه سیاست خارجی نادرست، فساد گسترده و خطاهای محاسباتی پیدرپی حکمرانان راه چنین تهاجم رذیلانهای را هموارتر کرد. جان و مال ایرانیان در آتش جنگی سوخت که دلسوزان ملک و ملت سالها نسبت به وقوع آن هشدار داده بودند. امّا خرد جمعی ملّت سرافراز ایران بار دیگر ثابت کرد که در عین تنّوع قومی و مذهبی، ریشههای همبستگی ملّی را هنوز در بطن خود زنده نگه داشته است. ما با تکیه بر خرد جمعی مردم شریف ایران هنوز به ساختن آیندهای روشن برای ایرانی آزاد، متکثّر و مستقل امیدواریم و برای تحقّق چنین امیدیست که یکصدا و متّحد شدهایم.
ما جمعی از فعّالان سیاسی، مدنی و فرهنگی که از درون یا بیرون زندانهای جمهوری اسلامی پیوسته شاهد دردها و رنجهای این مردم بودهایم، از مواضع اخیر میرحسین موسوی که در بیانیهای مسئولانه و تاریخی از دل حصر خانگی در خیابان اختر منتشر شد، پشتیبانی میکنیم. تأکید او بر لزوم احترام به حق تعیین سرنوشت مردم ایران و ضرورت بازنگری بنیادین در ساختار سیاسی کشور، نه از سر ستیز بلکه برای نجات ایران از تکرار خطاهای مهلک تاریخی است.
همانگونه که میرحسین هشدار میدهد، دفاع ملّی در برابر تجاوز بیرونی نمیتواند بهانهای برای تداوم سیاستهای غلط داخلی باشد. اتّحاد در برابر تجاوز خارجی تنها در صورتی پایدار و مؤثر خواهد بود که ساکنان ایرانزمین در سرزمین خود احساس امنیت، کرامت و مشارکت واقعی در تعیین سرنوشتشان را داشته باشند.
ما نیز بر این باوریم که گام نخستین و ضروری برای عبور از شرایط بحرانی کنونی، برگزاری همهپرسی آزاد جهت تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی جدید است؛ قانونی که بر مبنای دموکراسی، حاکمیت ملی و موازین حقوق بشری تنظیم شده باشد.
بر مبنای چنین قانونی و در هنگامهی همهپرسی آزاد، همهٔ ایرانیان — با هر عقیده، گرایش سیاسی، و سبک زندگی — باید خود را دارای نماینده و شریک در تنظیم امور حاکمیت جدید بدانند.
ما همچنین خواهان رفع فوری حصر از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، آزادی فوری و بیقیدوشرط همهٔ زندانیان سیاسی و عقیدتی، پایان سانسور و انحصار رسانهای، و به رسمیت شناختن سیاستورزی و جامعه مدنی مستقل هستیم.
در دفاع از ایران، هیچچیز ضروریتر و اخلاقیتر از بازگرداندن قدرت به مردم نیست.
تیرماه ۱۴۰۴
فهرست اسامی امضاکنندگان به ترتیب حروف الفبا:
الف (١١٢-١). زهرا آجرلو، سهند آدمعارف، ابوطالب آدینهوند، مجید آذرپی، فاطمه آرامنژاد، سیدحسن آزاده، عباس آزاده، محمد آزادی، محمدکریم آسایش، حسن آصالح، حمید آصفی، طیبه آفریجه، هاشم آقاجری، رضا آقاخانی، محمد آقازاده، هادی آقازری، زهرا آقاقلی، فرح آقامحسنی، سهند آقایی، مسعود آقایی، هدایت آقایی، محسن آویژگان، حامد آئینهوند، رضا ابراهیمزاده، سپیده ابطحی، تورج اتابکی، سیامک احدی، مهرداد احمدزاده، ایمان احمدی، پیمان احمدی، نعمت احمدی، نعمتالله احمدی، سیدحامد احمدی، طیبه احمدی، محمدرضا احمدی، محمدصادق احمد آخوندی، امیر احمدیآریان، بهمن احمدیامویی، مهدی احمدیآزاد، نوشین احمدیخراسانی، زهرا احمدینژاد، محسن اخوانگوران، همایون اربابیان، سعید اردشیری، کمال ارس، سامان ارسطو، حسین ارغوانی، مصطفی اسدی، نسرین اسدیجعفری، حسن اسدیزیدآبادی، رحیم اسدیلاری، علیاصغر اسفندیاری، سمانه اسفندیاری، محمدجواد اسفندیاری، روزبه اسکندری، فتانه اسکندری، رویا اسکویی، محرم اسلامی، حسین اسلامی، سیدکوهزاد اسماعیلی، نورسا اصغری، دانیال اصغرنیا، ابراهیم اصغریمنیر، اکرمسادات اعتصامی، حسن اعتمادی، حبیبالله افتخاری، محمدرضا افخمی، شمس افرازی، مریم افرافراز، مهدی افروزمنش، طیبه افریجه، علی افشاری، فرزانه افشاری، فهمیه افشاری، رضا افضلزاده، شهرام اقبالزاده، فرشته اقبالی، گودرز اقتداری، پریسا اکبرزاده، کرامتالله اکبری، مینا اکبری، مرجان اکبریتاج، آرش اللهوردی، سیدعبدالحمید الهامی، مرتضی الویری، جواد امامی، ولیالله امامی، زهره امانی، شهربانو امانی، مظفر امیدی، الهه امیرانتظام، شیححبیب امیری، علی امیری، سیروس امیریزنگنه، حسین امینی، مهدی امینی، فرزانه امینی، سودابه امینی، مهدی امینیزاده، غلامرضا انصاری، امیرحسین انصاری، وهاب انصاری، هوشیار انصاریفر، عبدالحسین ایرانی، محبوبه ایرجشیروانی، حسن ایزدی، علی ایزدی، سهیل ایزدی، سعیده ایزدی، یوسف ایمانپور و مژگان ایلانلو.
ب (١٥٢-١١٣). سیدمراد باباحیدری، مهدی بابادی، علیاصغر باباصفری، رحیم باجغلی، محسن بادامچی، مسعود باریکانی، مسعود باستانی، پژمان باقری، سیدمحمود باقری، محمدرضا باقری، آرزو باهر، حسین بحیرائی، عطیه بختیار، علیرضا بختیار، محمدباقر بختیار، هانیه بختیار، محمدرضا بخشی محبی، احسان بداغی، مجتبی بدیعی، علی براری، امیدرضا بردبار، افسانه برزوئی، سعید برزین، عادل برکم، غلامرضا بشیری، فرشته بقائی، سجاد بنام، تیرداد بنکدار، محمدعلی بنیهاشمی، صفیه بهاری، عباس بهرام، عصمت بهرامی، مهدی بهرامی، قربان بهزادیاننژاد، علیرضا بهشتیشیرازی، رضا بهشتیمعز، خاطره بهفر، مجید بهمنزاده، ناهید بیات و فاضل بیگدلی آذری.
پ (١٧٣-١٥٣). میثاق پارسا، مانی پارسا، بهرام پارسایی، مطهره پارسی، بهرام پاکزاد، علی پایدارمطلق، مسعود پدرام، شهربانو پرخیده، علی پرسان، رامین پرهام، امیر پسندهپور، ابراهیم پشتکوهی، مهدی پناهی، سهراب پهلوان، عاطفه پهلوان، عباس پوراظهری، محمد پوردوائی، پارسا پـورغفـارمغفرتی، احمد پورمندی، جهانگیر پیشبین و حسن پویا.
ت (1٨٩-١٧٤). مصطفی تاجزاده، شیما تدریسی، محمد ترابی، ناصر ترکان، زهرا ترکلادانی، عزتالله تقوائیان، هادی تقیزاده، ایلیا تهمتنی، فرهاد توانا، نیره توحیدی، حمید توسلی، مهدی توفیقحق، عباس توکل، مرتضی توکلی، علییار توکلی، و علی تیموری.
ث (١٩١-١٩٠). احمد ثاراللهی و علی ثباتی.
ج (٢١٢-١٩٢). روزبه جامهشورانی، مهدی جامی، فرناز جعفرزادگان، حسین جعفری، علی جعفری، غزل جعفری، محمد جعفری، محمود جعفری، سامرضا جعفریان، سیدعلی جلالی، فریده جلالی، علی جلیلوند، مسلم جلیلی، محمد جمادی، فرشته جمشیدی، فردوس جمشیدی رودباری، علی جهانگیری، حسن جواهری، فرزاد جواهری و رضا جوشنی.
چ (٢١٧-٢١٣). امین چالاکی، محمد چاووشیانتبریزی، احمدرضا چگینی، بهنام چگینی و لیلا چمنخواه.
ح (٢٥٠-٢١٨). سیاوش حاتم، مریم حاتمی، مسیح حاتمی، شهاب حاجتی، باقر حاجیآقاپور، مرضیه حاجیهاشمی، نسرین حبیبدوست، هادی حبیبی، زهره حبیبی، فرزانه حجت، غلامرضا حجتی، مهرداد حجتی، علی حدیثی، داوود حسنپور کهنمویی، شهاب حسنزاده، یاسین حسنزاده، طیبه حسنلو، فائزه حسنی، علیرضا حسنی، فاطمه حسنی، حمید حسینی، صالح حسینی، سیدالحسن حسینی، مهرالسادات حسینی، سیدجواد حسینینژاد، بهزاد حقپناه، فاطمهسادات حقی، فاطمه حقیقتجو، مسعود حکمت، شاهد حلاجنیشابوری، سعید حناییکاشانی، تیمور حیدری و محمد حیدریرنانی.
خ (٢٦٨-٢٥١). کیانوش خاکسار، آرش خاندل، آزاد خانی، اسماعیل ختایی، سیاوش خرسندی، ناهید خداکرمی، فرهاد خسروخاور، محمد خسرویان، مجید خلتآبادی فراهانی، حبیبالله خلج، بهروز خلیق، محمد خلیلی، محمدحسین خوربک، واحده خوشسیرت، بختیار خوشنام، جمشید خونجوش ،محمد خیراللهی و نفیسه خیوه.
د (٢٩٧-٢٦٩). رضا دادیزاده، محمد دادیزاده، اکبر دانشسرارودی، ناصر دانشفر، مصطفی دانشگر، مزدک دانشور، امیرسالار داوودی، حسین دباغ، سروش دباغ، بابک دربیکی، احمد درخشان، حسین درخشان، جواد دردکشان، فاطمه دردکشان، محمد دردکشان، محمود دردکشان، ملیحه دردکشان، منیژه دردکشان، نورالدین دریکوند، سعید دژمپور، سیداحمدرضا دستغیب، علی صفار دستگری، امیرخسرو دلیرثانی، مصطفی دهباشی، سعید دهقان، هوتن دولتی، هوشنگ دولتشاهی، جمشید دیوانی و محسن دینی.
ذ (٢٩٩-٢٩٨). باقر ذهبیون و کمال ذهبیون.
ر (٣٥٢-٣٠٠). مریم رازانی، احسان راستان، رسول راستگفتار، محمدصادق ربانی، ویدا ربانی، الهه رجایی، حسین رجایی، سهیلا رجایی، علیرضا رجائی، غلامرضا رجائی، امین رجبپور، ابراهیم رجبیان، علیرضا رجبیان، هژیر رحمانداد، تقی رحمانی، محسن رحمانی، جواد رحیمپور ،فتحالله رحیمزاده، مرتضی رحیمزاده، نصرالله رحیمزاده، اکبر رحیمی، اکرم رحیمی، حسن رحیمی، حسین رحیمی، رسول رحیمی، رضا رحیمی، زهرا رحیمی، سمانه رحیمی، سمیه رحیمی، فاطمه رحیمی، علی رحیمی، یاسر رحیمی، ابوالفضل رحیمیشاد، علی رحیمیمقدم، حسین رزاق، احسان رزاقی، رضا رستمی، لیلا رستمی، جلال رستمکلایی، یونس رستمی، علی رستمیان، ابوالفضل رضائی، آناهیتا رضائی، سجاد رضائی، محسن رضائیگهر، منصوره رضائی شرودانی، مرتضی رعیتی، آناهیتا رمضانی، حمید روزبان، روشنک روزبهانی، رحمت روستاپور، محمدحسین روشن و تورج ریحانی.
ز (٣٦٧-٣٥٣). علیرضا زارعپور، محمد زاغیان، ایرج زبردست، عباس زرکوب، مجید زرگر، اسماعیل زرگریان، ثریا زرینکمر، امیر زرینکمر، رضا زمان، قاسم زمانی، مجید زمانی، محسن زمانی، مهدی زمانی، حسن زهتاب و علیرضا زوارهای.
ژ (٣٦٩-٣٦٨). رضا ژند و محمد ژوبین.
س (٤٠٣-٣٧٠). اکرم ساداتاعتصامی، محمدعلی ساداتحسینی، علی ساکی، صدیقه سالاری، لیلا سامانی، علیرضا سبحانی، مصطفی سبطی، علی ستارخان، رضا ستاری، بهروز ستوده، عیسی سحرخیز، حسین سربندی، محمدرضا سرداری، حسین سرمدی، عبدالکریم سروش، امید سعیدی، بهزاد سعیدپور، علی سعیدی، سام سکوتیبداغ، پروانه سلحشوری، احسان سلطانی، محمدرضا سلطانی، فرحناز سلطانیان، علیاکبر سلمانی، بلقیس سلیمانی، عبدالله سلیمانی، محمد سلیمانی، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، صدرا سمنانیرهبر، بهرام سمیع قهفرخی، سمانه سهرابی، منصور سیاری، حامد سیاسیراد و کاوه سیدحسینی.
ش (٤٤١-٤٠٤). کامیاب شادمان، علی شاکری، تقی شامخی، محسن شاهآبادی، علی شاهزیدی، حمید شاهمحمدی، منیره شاهولی، احمد شجاعی، بهرام شجاعی، صادق شجاعی، منصوره شجاعی، امیرساسان شرفی، ژیلا شریعتپناهی، علی شریعتی، محمدمهدی شریعتی، محمدهادی شرفزاده، حسین شریفزاده، محمدحسن شریفزاده، آرمین شریفی، علی شریفی، مسعود شریفی، مصطفی شریفیان، هرمز شریفیان، حسین شفیعزاده، ازهر شفیعی، سعیده شفیعی، مریم شعبانزاده، کاظم شکری، منا شکرریز، فاطمه شمس، عبدالحمید شمس، ناهید شمس،شادیه شهیدی، شهین شهیدی، محمدحسن شهیدی، پرویز شهپر، آریا شیخی و فاطمه شیری.
ص (٤٨٧-٤٤٢). سعید صاحبزمانی، حسین صادقی، فاطمه صادقی، هدایت صادقی، حسن صالح، ابراهیم صالحی، اسماعیل صالحی، حسین صالحی، رضا صالحی، زهرا صالحی، زینب صالحی، فاطمه صالحی، عباس صالحی، محدثه صالحی، محمد صالحی، محمدتقی صالحی، محمدعلی صالحی، مهزیار صالحی، ملیکا صالحی، نجمه صالحی، نرگس صالحی، عبدالحمید صباحی، جلیل صحرائی، سید محمد صحفی، رویا صدر، محمود صدری، سعید صدوقی، حسنعلی صفاپور، حنانه صفاپور، ریحانه صفاپور، نازنینزهرا صفاپور، یاسر صفاپور، محمدمهدی صفاپور، مانی صفار، نیما صفار، علی صفاردستگردی، محسن صفاییفراهانی، حسن صفدری، ابوالحسن صفری، سوده صفوی، منیر صفوی، فضلالله صلواتی، وحید صلواتی، حسن صمدیان، محسن صنیعی و احمد صیامپور.
ض (٤٨٩-٤٨٨). رحمان ضمیری و وحید ضیائی
ط (٥٠١-٤٩٠). ناصر طالبی، عبدالمطلب طاهری، علی اکبر طاهری، اصغر طاهری، عزت طاهریان، محمدصادق طباطبایی، سیدمحمد طباطبایینیا، علی طبیعتپور، سوسن طهماسبی، محمدحسین طهماسبپور شهرک، محمد طیبی و امیر طیرانی.
ظ (٥٠٢). علی ظفرزاده.
ع (٥٣٩-٥٠٣). محمد عابدی، معصومه عابدینی، حمیده عاملیان، سعیده عاملیان، رضا عامرینسب، فریبا عباسی، سعید عباسآبادی، محمدلطیف عباسپناه، نصرالله عباسی، عباسعلی عبداللهی، امید عبدالوهابی، علیرضا عبدی، حسینعلی عرب، مهدی عربشاهی، بهزاد عربگل، صبا عربگل، علیاکبر عربگل، مجیدعلی عسگریان، آرش عزیزی، حمید عصار، هژیرعطاری، فرزانه عظیمی، کاظم علمداری، اسماعیل علوی، سیدعبدالحسین علوی،محمدعلی علیان، رضا علیپور، گودرز علیزاده، علی علمی، محمدرضا علیمی، آسیه علینژاد، مهتاب علینژاد، محمد علینی، میترا علیوردلی، محمود عمرانی، پارسا عمرانیان و کوروش عیسایی.
غ (٥٥٠-٥٤٠). سعادت غفارپور، محمدحسین غفارزاده، احمد غلامی، علی غلامی، محمد غلامی، مهدی غلامی، هادی غلامی، محمدباقر غلامپور، میثم غنیان، ابراهیم غنیپور و رضا غنیمی.
ف (٥٧٩-٥٥١). عباسعلی فاتح، علی فاتحی، حسین فاتحی قهفرخی ،سعید فاضل، ابراهیم فاضل نجفآبادی، خیرالله فاضلیفر، حسین فاطمی، مهدی فتاپور، سیروس فتاحی، مسعود فتحی، میلاد فداییاصل، مجید فراهانی، مهران فرجی، علیرضا فرزاد، علیرضا فرزین، امینالله فرهادی، ابوالقاسم فرهنگ، فاطمه فرهنگخواه، رضا فریدیحیایی، علی فریدیحیایی، یغما فشخامی،ساسان فصیحی، محمدرضا فقیهی، سمانه فکوری، مرتضی فلاح، پروین فهیمی، صدیقه فولادگر، حامد فولادیان و کاوه فولادینسب.
ق (٥٩٤-٥٨٠). یاشار قاجار، امیر قاضیپور، محمد قائدی، محمد قائممقامی، مهرانگیز قدرتی، ابوالفضل قدیانی، یدی قربانی، بهروز قزلباش، محسن قشقایی، فرهاد قلیچخانی، سعید قلیچی، رحیم قمیشی، اکبر قناعتزاده، سینا قنبرپور و اجلال قوامی.
ک (٦٤١-٥٩٥). مهرانگیز کار، محسن کارچانی، حمید کاری، آزاده کاظمی، رضا کاظمی، عباس کاظمی، یحیی کاظمی، رحیم کاظمیسرشت، علیمحمد کاکایی، پوران کاوه، سیدسعید کتابیپور، جعفر کبیری، مهدی کدخدایی، محمدعلی کدیور، مرضیه کرباسیزاده، حسین کربلایی، خسرو کردپور، مسعود کردپور، کاظم کردوانی، جواد کرمی، شهرام کرمی، بهزاد کریمی، رضا کریمی، محمد کریمی، محمود کریمیحکاک، رضا کشاورز، سعیده کشاورزی، محمدجواد کشاورزی، نوشین کشاورزنیا، حسن کلانتری، روحالله کلانتری، علی کلائی، خسرو کمالی، صدیقه کنعانی، شهمرد کنعانیمقدم، محمد کنگرلو ،مریم کهنسال نودهی، سپیده کوتی، فریدون کورنگی، کیان کیانرسی، بهناز کیانی، جلال کیایی، رضا کیایی، فرح کیایی، جعفر کیوانچهر و جعفر کیوانچی.
گ (٦٥٥-٦٤٢). نعمتالله گلدری، کتایون گلرخ، مهدیه گلرو، حسن گلشاهی، سهیلا گلشاهی، مرتضی گلیزادهفرد، محمد گنابادی، پریسا گنجی، فاطمه گوارایی، بهمن گودرززاده، حسین گودرزی، میثم گودرزی، علی گودرزیان و ژاله گوهری.
ل (٦٥٧-٦٥٦). مزدک لیماکشی، حسن لک.
م (٧٥٢-٦٥٨). محمد مالجو، عفت ماهباز، اصغر مبینی، رحمتالله متولیدرویش، حسین مجاهد، فرشید مجاورحسینی، علی مجتهدزاده، عباس مجنونی، محمد محبکیا، مصطفی محبکیا، فخرالسادات محتشمیپور، فرهاد محرابی، زهره محققی ،داریوش محمدپور، صابر محمدی، فرحناز محمدنژاد، سیدفرزاد محمدی، رضا محمدی، طهمورث محمدی، علی محمدی، محسن محمدی، محمد محمدی، محمدعلی محمدی (م ریحان)، مهدی محمدی، مهدی محمودیان، محمود محمودیمقدم، تقی مختار، سعید مدنی، محسن مدیرشانهچی، علی مرادی، قاسم مرادی، امیرحسین مرتضایی، توفیق مرتضیپور، علیاصغر مریدی فریمانی، علی مزروعی، طالب مستاجران، حبیبالله مشیریراد، محسن مصدق، حسنعلی مصطفایی، امیرحسین مصلی، محمدجواد مظفر، مهدی مظفری، روزبه معادی، مونا معافی، محمدرضا معمارصادقی، عباس معینی، محسن معینی، حسین مفتخری، محمدرضا مقیسه، ولنتاین مقدم، شاهین مقرب، عبدالکریم مکرمی، علی ملکپور، ابراهیم ملکی، مطهره ملکی، مهری ملکی، اصغر ممبینی، سعید منتظری، سعیده منتظری، محمدعلی منصوری بیرجندی، محمود منشیپوری، خسرو منصوریان، محمد منظرپور، شهیده مهاجر، ناصر مهدوی، بیژن مهر، مهدی مهرابی، قاسم مهرآور، رامین مهرداد، سارا مهرنیا، میثم مهرنیا، طاهره مهیاری، حامد موانیهای، محیا موحدمنش، محمد موحدیفاضل، حافظ موسوی، سلمان موسوی، سیدمهدی موسوی، حبیب موسویبیبالانی، فرج مومنی، عبدالله مومنی، منصوره مومنی، امیر میانه، رضا میر، صدرا میردامادی، یاسر میردامادی، اللهکرم میرزایی، قاسم میرزایینکو، علیرضا میرشکاری، اشرف میرعباسی، حسن میرلوحی، زینب میرلوحی، سید احسان میرلوحی، مسعود میری و شارمین میمندینژاد.
ن (٧٩٠-٧٥٣). مهدی ناجی، سارنگ نادری افشار، بهنام ناصری، عبدالله ناصری، نورزاد نبوی، مریم نجاتبخش، سعید نجفپور، افسانه نجومی، روحالله نخعی، رضا نساجی، محمود نصیری، مسعود نصیری، حسن نظری، عباس نظری، علی نظری، مصطفی نظری، آرسن نظریان، سعید نعیمی، حسین نقاشی، محمدسجاد نقوی سنجانی، مهرزاد نکوروح، عباس نمازی، مهرداد نمازی، داود نوائیان، محمدرضا نوراللهیان، سیدمحسن نورانی، حسنعلی نوربها، محسن نوربها، بتول نوریها، حسینعلی نوربها، غلامرضا نوریاعلا، ناصر نوریزاده، علیاکبر نوذری، اسماعیل نوشاد، عبدالرحیم نیکخواه، نسرین نیکنامفرد، حمید نیکو و فاطمه نیلی.
ه (٨٠٧-٧٩١). محمدرضا هادی، احمد هادوی، محمدامین هادوی، رضوان هادیپور، مهردخت هادیپور، حسین هادیزاده، احسان هاشمی، سیداکبر هاشمی، سیدجواد هاشمی، علی هاشمی، علیرضا هاشمی، مسیح هاشمی، نادر هاشمی، سیدهاشم هدایتی، هما هودفر، مسعود هوشمندرضوی و کوروش هیرکانی.
و (٨١٣-٨٠٨). محمد ورزشکار، مهدی وزیربانی، صدیقه وسمقی، حسین وفاپور، حمیده وفاکیش و محمدعلی ولایتی.
ی (٨٢٨-٨١٤). محمد یاوری، مریم یحیوی، مناف یحییپور، بیژن یزدانی، حسین یزدی، سینا یعقوبی، ابراهیم یکتائی، رضا یکتائی، زهرا یکتائی، مریم یکتائی، فرهاد یگانه، آرش یوسفی، جلالالدین یوسفی، حسن یونسی و سیاوش یونسی. سارا لقمانی و نوکل منشوری.
وال استریت ژورنال / ۱۵ جولای ۲۰۲۵
جنگ اخیر اسرائیل با ایران هشداری بود برای کشورهایی که دارای سامانههای دفاع موشکی پیشرفته هستند یا به دنبال توسعه آنها هستند. طی ۱۲ روز، ایران با موفقیت فزایندهای به دفاع هوایی اسرائیل نفوذ کرد و نشان داد که حتی پیشرفتهترین سامانههای جهان نیز قابل نفوذ هستند.
گرچه بیشتر موشکها و پهپادهای ایران سرنگون شدند، اما تهران با تغییر تاکتیکها و از طریق آزمون و خطا شکافهایی در زره دفاعی اسرائیل یافت.
به گفته کارشناسان دفاع موشکی که دادههای منبع باز و تصاویر عمومی از قطعات موشکها را تحلیل کردهاند، تهران شروع به پرتاب موشکهای پیشرفتهتر و دوربردتر از مکانهای متنوعتری در عمق خاک ایران کرد. تحلیلگران دریافتند که رژیم ایران همچنین زمانبندی و الگوی حملات را تغییر داد و گستره جغرافیایی اهداف را افزایش داد.
با ادامه جنگ، ایران موشکهای کمتری شلیک کرد، اما نرخ موفقیت آن افزایش یافت. این نتیجه بر اساس تحلیل دادههای وال استریت ژورنال از اندیشکدههای مستقر در اسرائیل و واشنگتن دیسی به دست آمده است.
در نیمه اول درگیری، ۸ درصد از موشکهای ایران از دفاع هوایی اسرائیل عبور کردند. در نیمه دوم جنگ، این میزان به ۱۶ درصد افزایش یافت. این دادهها از مؤسسه یهودی برای امنیت ملی آمریکا (جینسا) در واشنگتن به دست آمده است.
مورا دایچ، رئیس مرکز تحلیل دادهها در مؤسسه مطالعات امنیت ملی دانشگاه تلآویو، اظهار داشت که این نرخ موفقیت شامل موشکهایی که پرتابشان ناموفق بود یا پیش از ورود به حریم هوایی اسرائیل رهگیری شدند، نمیشود. دایچ، که اندیشکدهاش دادههایی درباره حملات ایران و قابلیتهای دفاعی اسرائیل ارائه کرده، افزود که این آمار همچنین بین موشکهایی که اجازه داده شد به مناطق باز اسرائیل برخورد کنند و آنهایی که رهگیرهای اسرائیلی نتوانستند متوقف کنند، تمایز قائل نشده است.
موفقترین مجموعه حملات ایران در ۲۲ ژوئن، دو روز پیش از پایان جنگ، رخ داد. در این روز، ۱۰ موشک از ۲۷ موشک شلیکشده به اسرائیل اصابت کردند. آری سیکورل، معاون مدیر سیاست خارجی جینسا، گفت که دادهها نشان میدهند ایران با موفقیت نحوه، زمان و نوع شلیک موشکهای خود را تنظیم کرد.
ارتش اسرائیل از اظهارنظر درباره آمار جینسا خودداری کرد و تنها اعلام کرد که جزئیات نرخ رهگیری را به اشتراک نمیگذارد.
دفاع هوایی اسرائیل — شامل گنبد آهنین معروف که موشکهای کوتاهبرد از غزه و لبنان را رهگیری میکند — از بهترین سامانههای جهان است و با همکاری ایالات متحده توسعه یافته است.
رافائل کوهن، دانشمند ارشد سیاسی در مؤسسه رند (که به عنوان اندیشکده پنتاگون تأسیس شد)، گفت: «هر سامانه موشکی، حتی سامانهای پیشرفته مانند سامانه اسرائیل، در نهایت نشت میکند. کلید موفقیت هر سامانه دفاع هوایی کمتر به ساخت یک سامانه بینقص در یک لایه خاص بستگی دارد و بیشتر به اثر تجمعی لایههای مختلف وابسته است.»
تحلیل اظهارات عمومی اسرائیل نشان میدهد که نرخ رهگیری آنها در طول جنگ کاهش یافت. در طول درگیری، ارتش اسرائیل اعلام کرد که ۹۰ تا ۹۵ درصد موشکهای ایران را رهگیری کرده است. اما پس از آتشبس در ۲۴ ژوئن، ارتش اعلام کرد که در مجموع ۸۶ درصد موشکها را رهگیری کرده است.
در ژانویه، رئیسجمهور ترامپ فرمانی اجرایی برای توسعه «گنبد آهنین برای آمریکا» امضا کرد؛ سامانه دفاع موشکی ۱۷۵ میلیارد دلاری که در ابتدا به نام سامانه اسرائیل نامگذاری شده بود و اکنون «گنبد طلایی» نامیده میشود، برای محافظت از ایالات متحده در برابر حملات موشکی احتمالی طراحی شده است. وسعت آمریکا دفاع از آسمان آن را بسیار دشوارتر از اسرائیل میکند.
اوکراین نمونه بهتری از دفاع از قلمرویی وسیع در جنگی چندساله ارائه میدهد، اما دفاع هوایی آن ترکیبی از فناوریهای آمریکایی، اروپایی و بومی است. کوهن از مؤسسه رند میگوید که سامانه یکپارچه پیشرفته اسرائیل بیشتر شبیه به چیزی است که ایالات متحده به دنبال توسعه آن است.
موفقیت اسرائیل در حمله به پرتابگرهای موشکی ایران مانع از استفاده تهران از موشکهای قدیمیتر، کمتر دقیق و کوتاهبرد شد. اما این امر همچنین باعث شد که تهران زودتر به سراغ موشکهای پیشرفتهتر و دوربردتر خود برود.
بر اساس فیلمهایی از بقایای موشک که توسط کارشناسان موشکی تحلیل شده است، قطعات موشک هایپرسونیک فتاح-۱ ایران در دستکم دو شهر اسرائیل سقوط کرد.
موشک فتاح-۱ با زاویه تندی از خارج جو زمین و با سرعتی بیش از ۱۰ برابر سرعت صوت فرود میآید و دارای کلاهکی است که در پرواز جدا میشود و میتواند از رهگیرها فرار کند. تنها پیشرفتهترین سامانههای اسرائیل — آرو ۳ و دیویدز اسلینگ — میتوانند در میانه پرواز مسیر خود را تغییر دهند تا آن را ردیابی کنند.
ایران همچنین از شلیک باراژهای بزرگ شبانه به پرتاب امواج کوچکتر در طول روز و از مکانهای متنوعتر تغییر رویکرد داد. تهران با تغییر الگوهای شلیک، هدفگیری شهرهای دور از هم و تغییر فواصل زمانی بین حملات، رهگیرهای اسرائیل را بیشتر آزمایش کرد.
یهوشوا کالیسکی، کارشناس دفاع موشکی در مؤسسه مطالعات امنیت ملی، میگوید: «آنها سعی کردند سامانه دفاعی اسرائیل را تکهتکه کنند.»
با ادامه درگیری، کاهش تعداد رهگیرها و هزینه بالای آنها نیز اسرائیل را وادار کرد تا منابع خود را ذخیره کند و تنها موشکهای ایران را که بزرگترین تهدید را ایجاد میکردند، هدف قرار دهد.
مقامات اسرائیلی و ایرانی به طور جداگانه خواستار بازنگری در قابلیتهای هوایی خود شدهاند.
کالیسکی گفت: «هر دو طرف در یک منحنی یادگیری قرار دارند؛ آنها در تلاشند حملات خود را بهبود بخشند و ما، دفاع خود را.»
بیانیهی فعالان زنان ایران علیه اخراج مهاجران افغانستانی
مرز، ملیت، طبقه، جنسیت: ما علیه سیاست حذف میایستیم
در هفتههای اخیر و در پی تجاوز اسرائیل، حکومت بهدنبال بازسازی نوعی انسجام داخلی از طریق «دیگریسازی» است و پناهندگان، مهاجران و ایرانیان افغانستانیتبار بار دیگر قربانی این فرافکنی سیاسی شدهاند. سرکوب، بهجای پاسخگویی و حرکت به سمت بازسازی امکان همزیستی، مسیر همیشگی حاکمیت برای انحراف از بحرانهای ساختاری است.
ما، جمعی از فعالان حقوق زنان، با خشم و هشدار، سیاستهای فزایندهی اخراج مهاجران افغانستانی از ایران را محکوم میکنیم. آنچه تحت عنوان «ساماندهی اتباع غیرمجاز» معرفی میشود، در واقع پروژهای هدفمند برای حذف بدنهای بهحاشیهراندهشده، سرکوب سیاسی، و بازتولید نظم ملی و جنسیتی در ایران است.
تقاطع ستم، و بار مضاعف بر دوش زنان
در میان همهی مهاجران، زنان افغانستانی در موقعیتی بهغایت آسیبپذیر قرار دارند. بسیاری از آنان در ایران در خانهها، کارگاهها و مزارع در شرایطی بیثبات، بدون بیمه و بدون حمایت قانونی کار کردهاند. زنان سرپرست خانوار با اخراج به افغانستان با وضعیت فاجعهبارتری دست به گریبان خواهند بود. آنها به کشوری بازگردانده میشوند که در آن اجازهی کار ندارند و از تأمین معیشت محروماند. زنی که تنها نانآور خانواده است، در افغانستانِ تحت سلطهی طالبان، راهی برای زنده ماندن خود و فرزندانش نخواهد داشت.
دخترانی که در مدارس ایرانی بزرگ شدهاند، اکنون به کشوری رانده میشوند که در آن آموزش برایشان ممنوع است.
اخراج برای زنان فقط تغییر جغرافیا نیست؛ بازگشت اجباریست به سیستمی زنستیز که آنها را از ابتداییترین حقوق انسانی محروم میکند.
برای بسیاری از اخراجشدگان، «بازگشت» معنایی ندارد. برخی در ایران به دنیا آمدهاند و خانهای جز اینجا نمیشناسند. برخی دیگر، با وجود تولد در افغانستان، پس از سالها زندگی در ایران ریشههای تازهای پیدا کردهاند: شبکههای اجتماعی، مدرسهی فرزندان، امنیت نسبی یا شغلی که با زحمت بهدست آمده. اخراج برای همهی آنها شکلی از تبعید، بیخانمانی و برای برخی به معنای به خطر افتادن جان آنها ست.
ما، امضاکنندگان این بیانیه اعلام میکنیم:
ما، در کنار مهاجران افغانستانی، بهویژه زنان و کودکان، ایستادهایم.
ما، اخراج، تحقیر، حذف و بیحقوقسازی آنان را نه یک اقدام منفرد، که بخشی از پروژهی سرکوب میدانیم، سرکوبی که با بدن ما، زندگی ما و آزادی ما نیز سر و کار دارد.
ما، از تمام نهادهای مدنی، دانشگاهیان، هنرمندان، روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی میخواهیم که در برابر این «اخراج سیستماتیک دیگری» سکوت نکنند.
ما، بر تحقق مطالبات زیر پافشاری می کنیم، نه به عنوان امتیاز، که به مثابه حقوق بنیادین انسانهای به حاشیه رانده شده:
توقف فوری روند اخراجها و برخوردهای امنیتی با مهاجران؛
بهرسمیتشناختن حق اقامت، تحصیل، اشتغال و زندگی برای تمامی مهاجران افغانستانی، بهویژه نسلهایی که در ایران متولد شدهاند و در این سرزمین زندگی کردهاند؛
تضمین امنیت، آزادی و حق انتخاب برای زنان و دختران مهاجر؛
انجام بررسی مستقل دربارهی بازداشتها، مرگهای مشکوک، و رفتارهای غیرقانونی و غیر بشردوستانه در فرآیند اخراج؛
رد صریح سیاستهای «دیگریسازی» و مقابله با هرگونه گفتمان تبعیضآمیز مبتنی بر ملیت، جنسیت و طبقه؛
در روزگار جنبش ژن ژیان آزادی برای کرامت انسانهای ساکن این سرزمین کنار هم میایستیم.
اسامی امضاکنندگان:
آتنا فاضلی
اسما قائدیزاده
افسانه خاکپور
افسانه یزدانی
الناز انصاری
اکرم احقاقی
اشرف طاهری
الهام هومین فر
الهه امانی
الهه سروشنیا
امیلی امرایی
آتفه چهارمحالیان
آذر محلوجیان
آرمان محمودی
آریاناز گلرخ
آزاده بیزارگیتی
آزاده چاوشیان
آزاده چاوشیان
آزاده شيرمست
آزاده صادقی
آزاده کیان
آسیه سپهری
آمنه زمانی
آی تک دیباور
آیدا قجر
آیدا میرزایی
بابک خطی
احسان ضیا
احمد مرادی
بنفشه جمالی
بهناز نصرتی
پانته آ کیان
پرستو فروهر
پرستو قربانی
پرستو نیازی
پروانه مداح راد
پروین اردلان
پروین ضرابی
پریا اسماعیلی
پریچهر نعمانی
پریسا نظری
پگاه پزشکی
پگاه جهاندار
پویا شاهسیاه
ترانه بنی یعقوب
تیبا بنیاد
تینا سجادی
جلوه جواهری
جواد مرادی
جیران مقدم
حسین رئیسی
حکیمه شکری
خدیجه پاک ضمیر
خدیجه حسینی
خدیجه مقدم
خدیجه مقدم
دلارام علی
دینا قالیباف
راضیه برومند
رخشنده اعظمی
رزیتا شرفجهان
رضوان مقدم
رضا زرمهر پریخواه
رضا علیجانی
رقیه رضائی
رها ثابت سروستانی
رها عسکریزاده
رها حسینی
روحی شفیعی
روزبه سیدی
روژیا فروهر
رومینا شاهی
روهینا کریمی
رویا حشمتی
رویا رجبی خراسانی
زارا امجدیان
زری عرفانی
زهرا سپهر
زهرا عادلی
زهرا محمدی
زهرا محمدی
زهرا موسوی
زهره اسدپور
زهره دادرس
زهره طراوت
زهره عبداله خانی
زهره معینی
زینب پیغمبرزاده
زینب شادفر
ژيلا افتخاري
ژیلا بنییعقوب
ژیلا موحد شریعت پناهی
ژینوس تقیزاده
سارا طاهری
سارا کرمانیان
سارا کریمی
سارا نوری
سالومه رحیمی
سپیده ابطحی
سپیده جدیری
ستاره سجادی
ستاره عطار
سرور كسمايي
سرور صاحبی
سعید پیوندی
سکینه رضایی
سلامت عظیمی
سمیرا حاتمی
سمیه رستم پور
سهراب حوریان
سهره دوانی
سهیلا فعال
سوزان کریمی
سوسن رخش
سونیا شفیعی
سونیا غفاری
سید جواد طاهری.
سیما صاحبی
سیما صمدیان
سیمین علایی
سیمین فروهر
سیمین فروهر
سیمین کاظمی
شَری نجفی
شَری نجفی
شبنم محمدزاده
شریفه موحدی زاده
شقایق وحیدی
شقایق یوسفی
شکریه خالقیار
شکیبا عابدزاده
شمسی میرزایی
شنو شاسواری
شهباز خیام باشی
شهربانو حیدری
شهرزاد مهدوی
شهلا طالبی
شهین حیدری
شهین غلامی
شورانگیز داداشی
شیرین احمدنیا
شیرین خیام باشی
شیرین کریمی
شیرین ملکفاضلی
شیما وزوایی
شیوا عاملیراد
شیلا خیام باشی
صادق عبدی
صدیقه حاج محسن
صنم احمدی
طهورا آیتی
عادله محسنی
عالیه مطلب زاده
عباس فتاح اکبری
عبدالرئوف بهرامی
عسل عباسیان
عصمت بهرامی
علی میرزایی
علیرضا بهنام
علی کهکی
غزاله معتمد
غلام مجتبی فیاض
غنچه جودی
غنچه قوامی
فاطمه رضایی
فاطمه شمس
فاطمه نیلی
فاطمە کریمی
فاطیما اعتمادی
فائزه دائمی
فرخنده جعفری
فردوس دینی
فردوس شیخالاسلام
فرزانه برزگر
فرشته اسکندری
فرشته طوسی
فرشیده اسدی
فرشیده اسدی
فرناز حائری
فرناز حائری
فروغ سمیع نیا
فروغ عزیزی
فریبا یگانه
فریده غائب
فهیمه فرسایی
فیروزه مهاجر
قمر تکاوران
کاظم علمداری
کامران متین
کامیله مومنی
کاوه کرمانشاهی
کتایون کشاورزی
گرجى مرزبان، وين، كنشگر مدنى
گل فراهانی
گیتی اسکندری
گیسو جهانگیری
لاله درختی
لطیفه شجاعی
لیلا سیف اللهی
لیلی فرهادپور
ماندانا قاسمزاده
ماهپاره ریاحی
محدثه حاجیحیدری
محمدآغا ذکی
محمدکریم آسایش
مرجان نمازی
مرضیه رسولی
مروین یوسفپور
مريم حسینزاده
مریم لشکری
مریم افرافراز
مریم بهرمن
مریم پالیزبان
مریم حسینی
مریم دهکردی روزنامهنگار
مریم رحمانی
مریم رضایی
مریم رضوی روحانی
مرتضا نظری سدهی
مریم اشرافی
مژده علایی
مژگان علایی
مژگان علائی
مستوره شفاهی
معصومه زمانی
ملالی ـژواک
ملکتاج واحدیار
ملیحه حیاتی
منصوره بهکیش
منصوره شجاعی
منصوره شجاعی
منیره برادران
منیژه موذن
منیژه نجم عراقی
مهتاب محبوب
مهدیه گلرو
مهرنوش علیمددی
مهری رضایی
مهسا اسدالهنژاد
مهین خدیوی
مونا تاج علی
مونا معافی
مژگان اینانلو
میترا صفاری
مینا افتخاری
مینا جعفریثابت
مینا کشاورز
مینا محمودیان
میهن روستا
نازنین خلیلیپور
نازی اسکویی
ناهید امینی
ناهید تقوی
ناهید جعفری
نجمه واحدی
نرگس بهاری
نرگس حسنلی
نرگس حسنلی
نسرین اشراقی
نسرین کریمی
نسرین متقی
نسرین طاعتیان
نسیم سلطانبیگی
نغمه عباسی
نگار باقری
نگین صنیعی
نگین همایونی
نورا بیانی
نوشین احمدی خراسانی
نوشین کشاورزنیا
نیره توحیدی
نیلوفر رسولی
نیلوفر نیکسار
نیلوفر هومن
نینا طاهری
هاجر مرادی
هادی میری آشتیانی
هلیا همدانی
هما رحیمی
هما صابری
هما مرادی
هنگامه فلاح
هومن طاهری
واحده خوش سیرت
وحیده حیدری
کریستینا گلدبام / نیویورک تایمز / ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۵
بنا بر اعلام یک گروه ناظر بر تحولات دخلی سوریه، در یکی از مرگبارترین موجهای خشونت فرقهای در جنوب این کشور، از روز یکشنبه تاکنون بیش از ۱۰۰ نفر در جنوب سوریه کشته شدهاند.
این درگیریها روز یکشنبه میان قبایل بادیهنشین سنی و شبهنظامیانی از اقلیت مذهبی دروزی که کنترل استان سویدا در جنوب سوریه را در دست دارند، آغاز شد. این رویارویی به چندین روز نبرد در نواحی صعبالعبور جنوب سوریه انجامید و بار دیگر دشواریهای دولت جدید سوریه در تثبیت اقتدار خود بر سراسر کشور را نمایان ساخت.
این بحران همچنین پای اسرائیل را به ماجرا کشاند؛ بهگونهای که این کشور موجی از حملات هوایی را علیه نیروهای دولتی سوریه در سویدا ترتیب داد. روز سهشنبه، نیروهای کمکی دولت وارد استان شدند و وزیر دفاع سوریه اعلام کرد که آتشبس برقرار شده است. در ادامه، مهمترین نکات این درگیریها را میخوانید:
چرا این درگیریها آغاز شد؟
بر اساس گزارش دیدهبان حقوق بشر سوریه ــ یک نهاد ناظر بر جنگ مستقر در بریتانیا ــ درگیریها از روز یکشنبه زمانی آغاز شد که اعضای یک قبیله بادیهنشین در امتداد بزرگراه اصلی سویدا به یک مرد دروزی حمله کردند و اموال او را غارت کردند. این واقعه به تبادل حملات و آدمربایی میان شبهنظامیان دروزی در سویدا و گروههای مسلح قبایل در همان منطقه انجامید؛ گروههایی که برخی از آنها حامی دولت تلقی میشوند.
با بالا گرفتن ناآرامیها، به گفته مقامات سوری، دولت در روز دوشنبه نیروهای نظامی را برای سرکوب درگیریها اعزام کرد. اما با توجه به بیاعتمادی ریشهدار به دولت جدید، بسیاری از شبهنظامیان دروزی بر این باور بودند که نیروهای دولتی برای یاری رساندن به قبایل سنی و حمله به دروزیها وارد عمل شدهاند.
در واکنش به این تصور، بسیاری از گروههای شبهنظامی دروزی بسیج شدند تا نیروهای دولتی را عقب برانند و با آنها درگیر شدند. رهبران شبهنظامیان دروزی اعلام کردند که اسرائیل نیز وارد میدان شد و روز دوشنبه و سهشنبه حملاتی هوایی علیه نیروهای دولتی سوریه در سویدا انجام داد.
طبق گزارش دیدهبان حقوق بشر سوریه، دستکم ۱۳۵ نفر در مدت ۴۸ ساعت کشته شدند که دو کودک نیز در میان قربانیان بودند. بنا بر همین گزارش، ۱۹ نفر از این افراد در جریان «اعدامهای میدانی» به دست نیروهای دولتی جان خود را از دست دادند. دولت سوریه در برابر درخواست نیویورک تایمز برای اظهار نظر درباره این گزارشهای مربوط به اعدامها، واکنشی نشان نداد.
شبهنظامیان دروزی چه کسانی هستند؟
اقلیت مذهبی دروزی که پیروان آن شاخهای از تشیع را دنبال میکنند، حدود ۳ درصد از جمعیت سوریه را تشکیل میدهند. در جریان جنگ داخلی سوریه ــ که نزدیک به ۱۴ سال به طول انجامید ــ دروزیها برای دفاع از خود در برابر دولت اسد و همچنین در برابر گروههای تندرویی که آنها را مرتد میدانستند، چندین گروه شبهنظامی تشکیل دادند.
این گروههای مسلح در طول سالها کنترل مؤثری بر استان سویدا ــ که زادگاه اصلی دروزیها در سوریه و استانی راهبردی در مرز با اردن و در نزدیکی اسرائیل است ــ به دست گرفتند.
پس از آنکه ائتلافی از شورشیان اسلامگرای سنی در دسامبر گذشته به حکومت پنجاهساله خاندان اسد پایان داد، مقامات جدید سوریه مذاکراتی را با رهبران دروزی آغاز کردند تا شبهنظامیان آنان را در ارتش ملی دولت جدید ادغام کنند.
مقامات دولتی بر این باورند که جذب نیروهای دروزی در ارتش برای تثبیت اقتدار حکومت تازه در سراسر کشور، بهویژه در مناطق جنوبی، امری حیاتی است. اما رهبران شبهنظامیان دروزی همچنان به رئیسجمهور جدید سوریه، احمد الشرع، و وعدههای او مبنی بر حمایت از حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی متعدد کشور، با دیده تردید مینگرند.
الشرع و بسیاری از اطرافیانش پیشتر از اعضای یک گروه شورشی اسلامگرای سنی بودند که زمانی پیوندهایی با القاعده داشت.
چرا اسرائیل وارد ماجرا شده است؟
اسرائیل به دو دلیل عمده در درگیریهای جنوب سوریه مداخله کرده است. نخست، رهبران اسرائیل میخواهند نیروهای دشمن خود در سوریه را مهار کنند. دوم، آنان قصد دارند نگرانیهای اقلیت دروزی ساکن اسرائیل را ــ که با دولت این کشور روابط نزدیکی دارد ــ برطرف کنند.
پس از سقوط رژیم اسد، اسرائیل بهشدت نگران آن بوده که شبهنظامیان وابسته به ایران و سایر نیروهای اسلامگرا در جنوب سوریه، در نزدیکی مرزهای اسرائیل، مستقر شوند. طی ماههای اخیر، نیروهای اسرائیلی کنترل منطقه حائل تحت نظارت سازمان ملل در جنوب سوریه را در دست گرفتهاند؛ به داخل مناطقی در جنوب دمشق (پایتخت سوریه) نفوذ کردهاند تا نیروهای ضداسرائیلی را بازداشت کنند؛ و صدها حمله هوایی را علیه اهداف نظامی در سراسر سوریه انجام دادهاند.
به گفته کارشناسان روابط اسرائیل و سوریه، مقامهای اسرائیلی همچنین برای دفاع از دروزیهای سوریه بهصورت نظامی مداخله کردهاند یا تهدید به مداخله کردهاند. اسرائیل با این اقدامات، امیدوار است یک متحد بالقوه در برابر گروههای دشمن در نزدیکی مرزهای خود ــ بهویژه در بخش سوری بلندیهای جولان ــ به دست آورد.
ایتامار رابینوویچ، مورخ اسرائیلی که در دهه ۱۹۹۰ هدایت مذاکرات با سوریه را بر عهده داشت، در این باره میگوید: «دولت اسرائیل صراحتاً میگوید: ما نمیتوانیم ریسک کنیم، نمیخواهیم نیروهای دشمن در جولان سوریه مستقر شوند، نمیخواهیم ایران و حزبالله در آنجا بازی دربیاورند — این منطق ماست.»
با این حال، بسیاری از رهبران دروزی در سوریه اعلام کردهاند که نمیخواهند اسرائیل به نیابت از آنها وارد عمل شود.
این تحولات چه معنایی برای دولت جدید سوریه دارد؟
این درگیریها ــ که سومین موج بزرگ خشونت علیه اقلیتهای مذهبی سوریه از زمان سقوط رژیم بشار اسد در ماه دسامبر به شمار میآید ــ بار دیگر نگرانیها را درباره احتمال فروغلتیدن کشور به یک جنگ فرقهای برانگیخته است.
در اوایل ماه مارس، گروههای مسلحی که پیشتر در نیروهای امنیتی اسد خدمت کرده بودند، در سواحل سوریه به نیروهای دولت جدید کمین زدند. این حمله آغازگر چندین روز خشونت فرقهای شد که به گزارش دیدهبان حقوق بشر سوریه، بیش از ۱۰۰۰ کشته بر جای گذاشت؛ عمدتاً از اقلیت علوی.
در ماه مه، موجی از خشونت در نزدیکی دمشق به کشته شدن بیش از ۳۹ نفر ــ عمدتاً از اقلیت دروزی ــ در عرض دو روز انجامید.
مقامهای سوری اعلام کردهاند که دور تازه درگیریها در سویدا، ضرورت کنترل کامل دولت مرکزی بر این استان را برجسته کرده است.
وزارت کشور سوریه این خشونتها را «یک تشدید خطرناک» توصیف کرد و افزود: این رخدادها «در غیاب نهادهای رسمی ذیربط به وقوع پیوسته است که این امر به تشدید هرجومرج، وخامت اوضاع امنیتی و ناتوانی جامعه محلی در مهار بحران منجر شده است.»
باراک راوید / آکسیوس
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، و وزرای امور خارجه فرانسه، آلمان و بریتانیا در تماس تلفنی روز دوشنبه توافق کردند که پایان ماه اوت را بهعنوان ضربالاجل غیررسمی برای دستیابی به توافق هستهای با ایران تعیین کنند. این اطلاعات از سه منبع آگاه از این تماس به دست آمده است.
چرا این موضوع مهم است: در صورت عدم دستیابی به توافق تا این ضربالاجل، سه قدرت اروپایی قصد دارند مکانیسم «بازگشت خودکار» (snapback) را فعال کنند که بهصورت خودکار تمام تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد را که در چارچوب توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) لغو شده بودند، دوباره اعمال میکند.
جزئیات بیشتر: مکانیسم بازگشت خودکار، که در توافق هستهای برای واکنش به تخلفات ایران گنجانده شده بود، در ماه اکتبر منقضی خواهد شد. فرآیند فعالسازی این مکانیسم ۳۰ روز طول میکشد و کشورهای اروپایی میخواهند این فرآیند را پیش از آنکه روسیه در ماه اکتبر ریاست شورای امنیت سازمان ملل را بر عهده بگیرد، به پایان برسانند.
مقامات آمریکایی و اروپایی، مکانیسم بازگشت خودکار را هم بهعنوان ابزاری برای فشار بر تهران در مذاکرات و هم بهعنوان گزینهای در صورت شکست دیپلماسی در نظر دارند. اما ایران استدلال میکند که هیچ مبنای قانونی برای اعمال مجدد تحریمها وجود ندارد و تهدید کرده است که در پاسخ، از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) خارج خواهد شد.
آخرین خبرها: منابع آگاه گفتند که تماس بین روبیو و همتایان اروپاییاش با هدف هماهنگی مواضع در مورد مکانیسم بازگشت خودکار و مسیر پیشرو در دیپلماسی هستهای با ایران انجام شد.
نکته جالب توجه: به گفته دو منبع، کشورهای اروپایی اکنون قصد دارند در روزهای و هفتههای آینده با ایران وارد گفتوگو شوند و این پیام را به تهران منتقل کنند که ایران میتواند با انجام اقداماتی برای جلب اطمینان جهانی درباره برنامه هستهای خود، از اعمال تحریمهای بازگشت خودکار جلوگیری کند. این اقدامات میتواند شامل ازسرگیری نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) باشد که ایران پس از حملات آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهای خود آن را متوقف کرده بود. یکی از منابع گفت که اقدام دیگر میتواند انتقال حدود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده تا ۶۰ درصد، که در این تأسیسات نگهداری میشود، به خارج از ایران باشد.
پشت پرده: از زمان پایان جنگ بین اسرائیل و ایران، دولت ترامپ تلاش کرده است مذاکرات برای توافق هستهای جدید را از سر بگیرد. برخی مقامات در فرانسه، آلمان، بریتانیا و اسرائیل نگران بودند که دولت ترامپ کشورهای اروپایی را تحت فشار قرار دهد تا مکانیسم بازگشت خودکار را فعال نکنند تا مذاکرات احتمالی آسیب نبیند.
بنا به گفته دو مقام اسرائیلی، هفته گذشته بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در دیدار خود در کاخ سفید با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، مارکو روبیو و استیو ویتکاف، فرستاده کاخ سفید، این موضوع را مطرح کرد. نتانیاهو از ترامپ خواست که مانع فعالسازی مکانیسم بازگشت خودکار نشود و به ویتکاف گفت که آمریکا باید به ایران بهوضوح اعلام کند که زمان زیادی برای دستیابی به توافق و جلوگیری از اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل ندارد. یک مقام اسرائیلی اظهار داشت: «ما احساس کردیم که ترامپ و تیمش با ما موافق هستند.»
اظهارات مقامات: یک مقام ارشد آمریکایی گفت که دولت ترامپ از فعالسازی مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها حمایت میکند و آن را اهرمی در مذاکرات با ایران میداند. این مقام افزود که ترامپ به شدت از اینکه ایران هنوز به میز مذاکره بازنگشته است، ناامید شده است.
به گفته این مقام آمریکایی، استیو ویتکاف به ایران اعلام کرده است که هرگونه مذاکرات آینده باید مستقیم و بدون واسطه انجام شود تا از سوءتفاهمها جلوگیری شده و فرآیند تسریع شود.
شورای اتحادیه اروپا روز سهشنبه در بیانیهای اعلام کرد که هشت فرد و یک نهاد از ایران را به دلیل «نقض جدی حقوق بشر» و «سرکوب فراملی»(ترورهای فرامرزی جمهوری اسلامی) تحریم کرده است.
در این بیانیه آمده است که آنها مسئول نقض حقوق بشر از طرف نهادهای دولتی ایران در خارج از ایران، به ویژه اعدامها و کشتارهای فراقضایی، خودسرانه و فوری، و همچنین ناپدیدشدنهای اجباری افرادی هستند که مخالف یا منتقد جمهوری اسلامی ایران تلقی میشوند.
متن بیانیه شورای اتحادیه اروپا
شورای اتحادیه اروپا امروز (سهشنبه ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۵) اقدامات محدودکنندهای را بر اساس رژیم تحریمهای جهانی حقوق بشر اتحادیه اروپا علیه هشت فرد و یک نهاد اعمال کرد. آنها مسئول ارتکاب نقضهای جدی حقوق بشر و سوءاستفادهها از طرف نهادهای دولتی ایران در خارج از ایران، به ویژه اعدامها و کشتارهای فراقضایی، خودسرانه و فوری، و همچنین ناپدید شدنهای اجباری افرادی هستند که مخالف یا منتقد اقدامات یا سیاستهای جمهوری اسلامی ایران تلقی میشوند.
فهرستهای امروز، نگرانیهای اتحادیه اروپا در مورد سرکوب فراملی توسط نهادهای دولتی ایران از طریق استفاده از عوامل نیابتی، به ویژه با مشارکت جنایتکاران و شبکههای جرایم سازمانیافته که مخالفان و مدافعان حقوق بشر را در سراسر جهان، از جمله در خاک اتحادیه اروپا، هدف قرار میدهند، تأیید میکند.
این شورا شبکه زیندشتی، یک گروه جنایتکار مرتبط با وزارت اطلاعات و امنیت ایران (MOIS) را در فهرست قرار میدهد که اقدامات سرکوب فراملی متعددی، از جمله ترور مخالفان ایرانی و افراد منتقد اقدامات یا سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، انجام داده است.
فهرستهای امروز همچنین شامل ناجی ابراهیم شریفی زیندشتی، رئیس شبکه زیندشتی ـــ یک قاچاقچی مواد مخدر ایرانی و رئیس جرایم سازمانیافته ـــ و برخی از همکاران جنایتکار او: عبدالوهاب کوچک، علی اسفنجانی، علی کوچک، اکرم اوزتونچ و نیهات آسان، که در ترور مسعود مولوی وردنجانی، مخالف ایرانی و سعید کریمیان، مالک ایرانی تلویزیون جم، دست داشتهاند، میشود.
این شورا همچنین محمد انصاری، فرمانده واحد ۸۴۰ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که دستور ترور روزنامهنگاران منتقد جمهوری اسلامی را داده بود، و رضا حمیدیراوری، افسر اطلاعاتی وزارت اطلاعات که بر عملیات تحت هدایت ناجی زیندشتی نظارت دارد، را هدف قرار میدهد.
افرادی که امروز در فهرست قرار گرفتهاند، مشمول مسدود شدن داراییها هستند و ارائه وجوه یا منابع اقتصادی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، به آنها یا به نفع آنها ممنوع است. علاوه بر این، ممنوعیت سفر به اتحادیه اروپا برای افراد حقیقی ذکر شده اعمال میشود.
اتحادیه اروپا حمایت خود را از آرمان اساسی مردم ایران برای آیندهای که در آن حقوق بشر جهانی و آزادیهای اساسی آنها مورد احترام، حفاظت و تحقق قرار گیرد، ابراز میکند. اتحادیه اروپا تعهد خود را به یک رویکرد سیاسی جامع با در نظر گرفتن همه گزینههای موجود، مجدداً تأیید میکند: در صورت لزوم، انتقادی و در صورت همسو بودن منافع، آماده تعامل بر اساس احترام متقابل.
قوانین قانونی مربوطه در مجله رسمی اتحادیه اروپا منتشر شده است.
پیشینه
رژیم تحریمهای جهانی حقوق بشر اتحادیه اروپا، که در ۷ دسامبر ۲۰۲۰ تأسیس شد، اتحادیه اروپا را قادر میسازد تا افراد، نهادها و ارگانها ـــ از جمله بازیگران دولتی و غیردولتی ـــ مسئول، درگیر یا مرتبط با نقضهای جدی حقوق بشر و سوءاستفادهها در سراسر جهان را هدف قرار دهد.
در ۴ دسامبر ۲۰۲۳، شورا چارچوب اقدامات محدودکننده تحت رژیم تحریمهای جهانی حقوق بشر را به مدت سه سال، تا ۸ دسامبر ۲۰۲۶ تمدید کرد. فهرستهای تحت این رژیم منقضی میشوند و هر ۱۲ ماه یکبار بررسی میشوند.
اتحادیه اروپا تحولات این حوزه را از نزدیک دنبال میکند و در نتیجه، اطمینان حاصل میکند که فهرستها تحت بررسی مداوم قرار میگیرند.
یک حزب مذهبی در پی اختلاف بر سر خدمت سربازی از ائتلاف حاکم اسرائیل خارج شده است و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، را با اکثریت بسیار ضعیفی در پارلمان تنها گذاشته است. با اینحال دولت او همچنان از حمایت سیاسی کافی برای تضمین آتشبس احتمالی غزه برخوردار است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، شش عضو حزب «اتحاد یهودیت توراتی» (UTJ) در اعتراض به عدم تضمین معافیت آتی دانشجویان مذهبی ارتدکس افراطی از خدمت سربازی در آینده، نامههای استعفای خود را یک شبه از سمتهایشان در کمیتههای پارلمانی و وزارتخانههای دولتی تحویل دادند.
شاس، دومین حزب ارتدکس افراطی که از متحدان نزدیک «اتحاد یهودیت توراتی» است، ممکن است از این اقدام پیروی کند و دولت را بدون اکثریت پارلمانی رها کند.
قانونگذاران «اتحاد یهودیت توراتی» گفتند که خروج آنها پس از ۴۸ ساعت اجرایی خواهد شد و به نتانیاهو دو روز فرصت میدهد تا برای حل بحرانی که ماههاست ائتلاف او را درگیر کرده است، تلاش کند.
پارلمان اسرائیل در پایان ماه ژوئیه به تعطیلات تابستانی میرود و این امر به نخستوزیر سه ماه دیگر فرصت میدهد تا قبل از اینکه اکثریت پارلمانی را از دست داده و سقوط کند، به دنبال راهحلی باشد.
علاوه بر موضوع خدمت سربازی دانشجویان مذهبی افراطی، نتانیاهو با فشار احزاب راست افراطی در ائتلاف خود بر سر مذاکرات آتشبس در غزه نیز روبرو است.
مذاکرات غیرمستقیم بین اسرائیل و گروه شبهنظامی فلسطینی حماس با هدف توقف جنگ در غزه به مدت ۶۰ روز انجام میشود تا نیمی از گروگانهای باقیمانده در اسارت حماس آزاد شوند و کمکها به این منطقه آسیبدیده سرازیر شود.
ایتمار بن گویر، وزیر امنیت ملی و بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی، میخواهند اسرائیل به جنگ ادامه دهد، اما نتانیاهو همچنان احتمالاً آرای کافی در کابینه برای تضمین آتشبس بدون آنها را خواهد داشت.
توپاز لوک، یکی از نزدیکان نتانیاهو، روز سهشنبه به رادیو ارتش گفت: «به محض اینکه توافق مناسب روی میز باشد، نخستوزیر قادر خواهد بود آن را تصویب کند.»
معافیتهای نظامی
اسرائیلیها به طور فزایندهای از جنگ ۲۱ ماهه غزه که با حمله غافلگیرانه حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد و منجر به مرگبارترین روز اسرائیل با ۱۲۰۰ کشته و ۲۵۱ گروگان توسط شبهنظامیان فلسطینی شد، خسته شدهاند.
به گفته مقامات بهداشتی، حمله بعدی اسرائیل علیه حماس از آن زمان تاکنون بیش از ۵۸۰۰۰ فلسطینی را کشته، تقریباً کل جمعیت غزه را آواره کرده، منجر به بحران انسانی شده و بخش بزرگی از منطقه محاصره شده را به ویرانه تبدیل کرده است.
همچنین با کشته شدن حدود ۴۵۰ سرباز تاکنون در نبرد غزه، بالاترین آمار تلفات نظامی اسرائیل در دهههای اخیر را به خود اختصاص داده است. این موضوع به بحثهای داغ بر سر لایحه جدید خدمت سربازی که در مرکز بحران سیاسی نتانیاهو قرار دارد، دامن زده است.
دانشجویان حوزه علمیه ارتدکس افراطی مدتهاست که از خدمت اجباری سربازی معاف هستند. بسیاری از اسرائیلیها از آنچه که بار ناعادلانهای بر دوش قشر متوسط جامعه میدانند، خشمگین هستند.
رهبران یهودی ارتدکس افراطی میگویند که اختصاص تماموقت دانشجویان به مطالعه کتاب مقدس یهودیان، مقدس است و بیم آن دارند که مردان جوانشان در صورت اعزام به ارتش از زندگی مذهبی دور شوند.
سال گذشته دیوان عالی کشور دستور پایان دادن به این معافیت را صادر کرد. پارلمان در تلاش است تا لایحه جدیدی برای خدمت سربازی تدوین کند، اما تاکنون نتوانسته خواستههای «اتحاد یهودیت توراتی» را برآورده کند.
مکس بوت / واشنگتن پست / ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۵
اعلامیه روز دوشنبه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در مورد کمک به اوکراین، بار دیگر ثابت میکند که او غیرقابل پیشبینی است.
اگر ترامپ در طول حرفه سیاسی پرتلاطم و یکدههای خود در چیزی ثابتقدم بوده باشد، آن حمایت از دیکتاتور روس، ولادیمیر پوتین، و تردید نسبت به اوکراین بوده است. در سال ۲۰۱۴، ترامپ الحاق غیرقانونی کریمه توسط پوتین را — که پیشدرآمدی بر تهاجم تمامعیار روسیه به اوکراین بود — «بسیار هوشمندانه» توصیف کرد. خصومت ترامپ با اوکراین در ماه فوریه به اوج خود رسید، زمانی که او در دفتر بیضی کاخ سفید با رئیسجمهور ولودیمیر زلنسکی مشاجرهای تند داشت. این رویداد منجر به توقف موقت کمکهای آمریکا به کییف شد و بهراحتی میتوانست نشانهای از کنار کشیدن کامل ایالات متحده از حمایت اوکراین باشد.
با این حال، روز دوشنبه، ترامپ در دفتر بیضی با مارک روته، دبیرکل ناتو، دیدار کرد و لحنی کاملاً متفاوت به خود گرفت. رئیسجمهور اعلام کرد که ایالات متحده سلاحهای پیشرفتهای را به متحدان اروپایی خواهد فروخت که سپس به اوکراین تحویل داده میشود، و او تهدید کرد که اگر پوتین ظرف ۵۰ روز به توافقی برای پایان جنگ نرسد، تعرفههای ۱۰۰ درصدی بر روسیه و شرکای تجاریاش اعمال خواهد کرد.
اولتیماتومهای ترامپ هدفی متحرک هستند — همانطور که تهدیدهای مکرر و اغلب به تعویق افتاده او برای اعمال تعرفهها نشان میدهد — و دولت او همچنان باید اقدامات بیشتری برای کمک به اوکراین انجام دهد. اما این تغییر، با وجود همه چیز، شگفتانگیز و خوشایند است. این خبر خوبی برای اوکراین و آرمان آزادی است — و خبر بدی برای پوتین و متحدان مستبد او در پیونگیانگ، پکن و تهران.
این تغییر تا حدی نتیجه تلاشهای زلنسکی برای بهبود روابط با ترامپ پس از رویارویی در دفتر بیضی است. بهعنوان مثال، تصویر معروف گفتوگوی آنها در مراسم تشییع جنازه پاپ فرانسیس در ماه آوریل را به یاد بیاورید. زلنسکی نشان داده است که علاوه بر یک رهبر جنگطلب پرشور، میتواند دیپلماتی ماهر نیز باشد.
اما این تغییر در سیاست آمریکا عمدتاً نتیجه اقدامات پوتین است. ترامپ و پوتین چندین تماس تلفنی داشتهاند بدون اینکه پیشرفتی در پایان دادن به جنگ تجاوزکارانه روسیه حاصل شود. همانطور که ترامپ روز دوشنبه شکایت کرد، تماسهای تلفنی همیشه «خوب» هستند اما سپس «موشکها به سمت کییف یا شهر دیگری شلیک میشوند». بهتدریج برای ترامپ روشن شده که رهبر قدرتمند روس او را بازی داده و هیچ علاقهای به پایان دادن به جنگ ندارد.
بار دیگر، به نظر میرسد پوتین به شدت اشتباه محاسباتی کرده است، همانطور که ملاهای ایرانی زمانی که سعی کردند مذاکرات هستهای با ایالات متحده را طولانی کنند، اشتباه کردند. ترامپ نشان میدهد که وقتی به این نتیجه برسد که کشوری با حسن نیت عمل نمیکند، از تنبیه آن ابایی ندارد.
البته بزرگترین و فاجعهبارترین اشتباه پوتین این بود که تصور میکرد میتواند در سال ۲۰۲۲ در عرض چند هفته کل اوکراین را تصرف کند. در عوض، او کشورش را در جنگی فرسایشی گرفتار کرد که حدود یک میلیون سرباز کشته یا زخمی به جا گذاشته است — تلفاتی بیش از مجموع تمام جنگهای پس از ۱۹۴۵ روسیه (یا اتحاد جماهیر شوروی). این تلفات شامل تعداد زیادی تانک، نفربرهای زرهی، هواپیماها، کشتیها و سایر تجهیزات نظامی است که هیچکدام پیروزی مورد نظر پوتین را به ارمغان نیاوردهاند. از روزهای ابتدایی پرهیجان تهاجم، نیروهای روس با سرعتی کندتر از حملات جبهه غربی در جنگ جهانی اول پیش میروند.
با این حال، پوتین به جای پذیرش شکست، بر شدت اقدامات خود افزوده است. او نرخ حملات موشکی و پهپادی به شهرهای اوکراین را افزایش داده و تخمین زده میشود ۶۰۰,۰۰۰ سرباز را در داخل و اطراف اوکراین بسیج کرده است. پوتین همچنان امیدوار است که نیروهای مسلح او، با وجود ۳.۵ سال ناکامی در میدان نبرد، بتوانند اوکراین را شکست دهند و او حاضر است رابطهاش با ترامپ را به خطر بیندازد تا به ارتش خود زمان بیشتری برای پیشروی بدهد.
با وجود برتری عددی نیروهای روس، هیچ نشانهای از نزدیک شدن آنها به یک پیشرفت وجود ندارد. جبهه عملاً متوقف شده است، زیرا تعداد زیاد پهپادها در هر دو طرف، پیشروی انبوه سربازان را بیش از حد خطرناک کرده است. با برنامهریزی اوکراین برای تولید ۴ میلیون پهپاد در سال جاری، نیروهایش باید بتوانند تهاجم تابستانی روسیه را دفع کنند.
بزرگترین خطر برای اوکراین در ماههای اخیر، کاهش بالقوه خطرناک مهمات پدافند هواییاش بوده که به حملات گسترده پهپادی و موشکی روسیه اجازه داده آسیب بیشتری به شهرهای اوکراین وارد کنند. بمباران هوایی بعید است که جنگ را برای روسیه به پیروزی برساند — سوابق تاریخی حملات هوایی، از جنگ جهانی دوم به بعد، نشان میدهد که این حملات معمولاً به جای تضعیف، اراده مقاومت را تقویت میکنند — اما میتوانند جان بسیاری از غیرنظامیان بیگناه را بگیرند.
اکنون، اعلامیه ترامپ مبنی بر ارائه مهمات پدافند هوایی بیشتر، همراه با سایر تسلیحات، باید تهدید حملات هوایی روسیه را کاهش دهد. بهطور خاص، ترامپ اشاره کرد که آماده است سیستمهای پاتریوت بیشتری به اوکراین بفروشد.
این شروع بسیار خوبی از سوی ترامپ است، اما اگر او میخواهد جنگ را به پایان برساند، کارهای بیشتری باید انجام دهد. مهمترین گام، علاوه بر اعمال سریعتر تحریمها علیه روسیه، ارائه داراییهای منجمد شده روسیه که در غرب نگهداری میشوند به اوکراین است.
فیلیپ زلیکاو، مقام ارشد سابق امنیت ملی که اکنون در مؤسسه هوور مشغول به کار است، اخیراً نوشت که میزان داراییهای روسیه تحت کنترل آمریکا بسیار بیشتر از آن چیزی است که قبلاً گزارش شده بود. به گفته زلیکاو، از آنجا که بسیاری از داراییهای روسیه از اوراق بهادار به پول نقد با ارزش دلار تبدیل شدهاند، ایالات متحده اکنون حدود ۵۰ میلیارد دلار از داراییهای روسیه را کنترل میکند. (بخش عمده باقیمانده از ۳۰۰ میلیارد دلار در اروپا نگهداری میشود، هرچند ژاپن، کانادا و استرالیا نیز داراییهای قابلتوجهی دارند.)
اگر برآورد زلیکاو دقیق باشد، این بدان معناست که دولت نیازی به متقاعد کردن متحدان مردد آمریکا برای توقیف مقدار قابلتوجهی از داراییهای روسیه ندارد؛ خود آمریکا میتواند این کار را انجام دهد. ۵۰ میلیارد دلار مبلغ هنگفتی است که میتواند به اوکراین برتری قاطعی در جنگ بدهد.
اوکراین تاکنون عملکرد چشمگیری در افزایش تولید داخلی تسلیحات خود داشته است، اما کییف تخمین میزند که با بودجه اضافی میتواند تولید خود را سه برابر کند. استفاده از داراییهای روسیه برای شکست تهاجم روسیه و کشاندن پوتین به میز مذاکره، عدالتی شاعرانه خواهد بود.
البته، هنوز بعید به نظر میرسد که ترامپ داراییهای منجمد شده روسیه را توقیف کند. اما تا روز دوشنبه، این هم غیرمحتمل به نظر میرسید که او کمک بیشتری به اوکراین ارائه دهد. همانطور که آیتالله علی خامنهای و ولادیمیر پوتین اکنون با تأسف دریافتهاند، دستکم گرفتن ترامپ یا پیشداوری درباره کارهایی که او انجام خواهد داد یا نخواهد داد، یک اشتباه است.
نامه اعتراضی به روزنامه شرق:
جناب مهدی رحمانیان، صاحب امتیاز و مدیر مسئول محترم روزنامه شرق،
در روزهای اخیر (از ۶ تیر ۱۴۰۴ برابر با ۲۷ ژوئن ۲۰۲۵) در صفحه رسمی “شرق” در اینستاگرام، نسخه ویدیوئی مخدوش و مثله شدهای از ویدیو برنامه ویژه صفحه ۲ تلویزیون بیبیسی فارسی که در همان روز ۵ تیر ۱۴۰۴ پخش شده بود منتشر شده است که نمونه آشکاری است از تحریف، سانسور، توهین و اتهامزنی دور از صداقت، انصاف و اخلاق و قوانین روزنامهنگاری و صرفا در جهت اهداف مغرضانه سیاسی و ساخت و پرداختهای مشابه روزنامه “کیهان” برای بد نام کردن دگراندیشان:
موضوع اعلام شده میزگرد مدنظر عبارت بود از “آتش بس اسرائیل و ایران، چه گزینههایی پیش روست؟ ” که با سر دبیری و مدیریت خانم فرناز قاضیزاده و شرکت سه مهمان دعوت شده توسط ایشان: نیره توحیدی، استاد دانشگاه ایالتی کالیفرنیا (کارشناس جنسیت و توسعه) و مهرداد وهابی استاد اقتصاد در دانشگاه سوربن شمالی، پاریس، و مجید تفرشی، تاریخنگار و تحلیلگر مسائل بینالمللی اجرا و پخش شده بود. در این برنامه ویژه یک ساعته آقای تفرشی به جای پرداختن به سوال های اصلی جلسه، بارها با عصبانیت و پرخاش دو میهمان دیگر را مورد عتاب و خطاب و توهین و اتهامهای ناروا قرار داد و بعد از پایان برنامه نیز همان روز ویدیو ضبط شده برنامه را به طور مغرضانه و یک جانبه بر مبنای صحبتهای خودش و حذف و سانسور اکثر بخشهای سوالهای مجری برنامه و بیانات دو میهمان دیگر به یک مونتاژ تبلیغاتی تبدیل کرد که در جهت خودنمایی و در خدمت به ایدئولوژی و سیاستهای تا کنونی نیروهای افراطی و جنگطلب در ایران و اسرائیل قرار دارد.
در عین حال این ویدیو مثله و مونتاژشده، یک خوراک تبلیغاتی برای ترویج باوری است غلط و مغایربا ایجاد همبستگی ملی و مدنی مردم میباشد. زیرا مردم را بر مبنای یک دوگانه مصنوعی برعلیه هم قرار میدهد که یا باید تابع و مطیع حکومت ولایی باشید یا حامی تجاوز نظامی اسرائیل متجاوز هستید. این دو گانه باطل به جای تشویق و ترویج تلاشهای مدنی و سیاسی برای ایجاد تغییرات ساختاری و تحول یا گذار مسالمت آمیز، عملا حامی حفظ وضعیت ورشکسته سیاسی، اقتصادی، و بحران زده امروز میباشد. در حالی که در واقعیت ایرانیان میهندوست و آشنا به تاریخ ایران و مناسبات بینالمللی با توجه به تجربههای شکست خورده دخالتهای نظامی فراقانونی و امپریالیستی آمریکا و روسیه در عراق، سوریه، لیبی، افغانستان و اوکراین، هم به جنگ و تجاوز نظامی نیروهای خارجی نه میگویند و هم به حکومت استبداد دینی کنونی که با نا کارآمدی، فساد، و سرکوبگری در داخل و خصومتگرایی و جاهطلبیهای مسلکی و ایدئولوژیک، به ویژه اسرائیل ستیزی و دشمنتراشیهای احمقانه در سیاست خارجی، وطن ما را به این وضعیت فاجعهبار کشانده است. در همان حال که مردم را از بسیاری حقوق شهروندی محروم کرده، اصرار و سواس گونه داشته که گویا تنها “حق مسلم” برای ایرانیان غنی سازی هستهای است که همه منافع ملی میهن عزیزمان را باید قربانی آن و نیروهای میلیتاریستی نیابتی مورد لزوم آن صرف نمود و کشور و میهمن را در گرداب تحریم و انزوا و جنگ غرق کرد.
امثال آقای مجید تفرشی از آن رو از دست امثال مهرداد وهابی و نیره توحیدی عصبانی است و متوسل به تهمت زنی و حذف صدای آنها میشود که ما در تحلیلها و بیانیههای خود هم زمان هم جنگ و تجاوز اسرائیل به میهن خود را محکوم کرده و میکنیم و هم حکومتی را که مسئول اصلی کشاندن ایران به ورطه جنگ و ورشکستگی ایران ما در همه زمینهها بوده است. حکومتی که هنوز هم در توهم پیروز بودن و رجزخوانی و تحریک اسرائیل و آمریکا برای شکستن آتشبس و تداوم جنگ است. والا کدام وجدان آگاهی است که رهایی مردم ایران از وضع رقت بار کنونی را از حکومتی خارجی انتظار داشته باشد که خود سالهاست حقوق ملت فلسطین را بی رحمانه پایمال کرده است و نخستوزیرش را دادگاه بین المللی به جنایت های جنگی متهم نموده است.
امثال مجید تفرشی اما به جای این که راه حلی برای وضعیت خطیر فعلی و برنامهای برای تداوم بخشی به آتش بس و پیشگیری از آغاز مجدد جنگ ارائه دهد، با ژستهای تو خالی میهنپرستانه مردم را «علیه حرامیان» و الگوبرداری از “مطیع بودن به مانند اقلیت یهودی در ایران” و تسلیم به فرمان و تشخیص فرماندهان و لابد رهبر داهی “نظام مقدس” موجود فرا میخواند.
غمانگیزتر اما این است که روزنامه شرق که ادعای مستقل بودن و اصلاحطلب بودن دارد چرا اجازه داده است این ویدیو پر از سانسور و مثله شده در صفحه اینستا گرام آن درج شود؟! چرا بدون هرگونه وارسی از دعاوی دروغین آقای تفرشی علیه خانم توحیدی و اقای وهابی مبنی بر حمایت از حمله اسراییل و آمریکا جانبداری میکند و این دو استاد دانشگاه را «کارشناسان بیبیسی» مینامد؟ ایا هرکس که نظام جمهوری اسلامی را یکی از مسئولان اصلی جنگ حاضر میپندارد باید «خائن به وطن»، «جاسوس موساد و سیا» قلمداد شود؟ چه درست گفته اند که ازاولین قربانیان جنگ همانا حقیقت گویی و نفی آزادی بیان و گزارش های صادقانه است.
ما از مدیریت روزنامه “شرق” انتظار داریم ضمن پوزش خواهی از این حرکت غیر اخلاقی و ضد حرفه شریف روزنامه نگاری ، این نامه ما و ویدیو اصلی و دست نخورده میزگرد را در همان سایت خود انتشار دهند:
با احترام، نیره توحیدی و مهرداد وهابی
پنجم ژوئیه ۲۰۲۵ برابر با دوازده تیر ۱۴۰۴
آتشبس اسرائیل و ایران؛ چه گزینههایی پیش روست؟ - صفحه دو ویژه
فرزانه قبادی / اعتماد
وقتی صدای انفجار در شهری میپیچد، یکی از اولین چرخهایی که از حرکت میایستد، چرخ چمدان مسافران است. حال اگر این صدا از جنگی خبر داشته باشد که پایانش مشخص نیست، دیگر باید نام آن شهر را تا اطلاع ثانوی از فهرست مقاصد گردشگران خط زد. این همان اتفاقی است که در جنگ اخیر برای گردشگری ایران افتاد. اما ضربهای که جنگ به گردشگری ایران وارد کرد، اولین آسیب نبود. سالهاست که این بخش درگیر بحرانهای مزمنی است که یکی پس از دیگری پیکرش را نشانه رفته است و جنگ مهلکترین ضربهای بود که بر تن زخمیاش وارد شد.
حالا برخی فعالان این بخش معتقدند که دیگر کار گردشگری ایران تمام است و تا اطلاع ثانوی بازگشت به شرایط نسبتا عادی هم رویایی دور از دسترس برای گردشگری است. با این حجم از بحرانهایی که هر کدام یک بخش از آن را هدف قرار داده، از مناسبات مالی بینالمللی تا از دست رفتن سرمایه انسانی از این بخش و قرار گرفتن ایران در فهرست قرمز سفارتخانهها همه کاری کرد که گردشگری ایران در آسیبپذیرترین روزهای خود با جنگ مواجه شود.
ایجاد صندوقهای حمایت از بخش گردشگری برای بحرانها
ارشک مسائلی، عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در گفتوگو با «اعتماد» درباره وضعیت گردشگری ایران بعد از جنگ میگوید: «گردشگری در هر بحرانی که رخ میدهد، اولین بخشی است که آسیب میبیند و آخرین بخشی است که از بحران خارج میشود. در سالهای اخیر، با بحرانهای متعددی مواجه بودهایم؛ از تحریمها که اثر غیرمستقیم بر گردشگری ورودی ما گذاشتهاند تا قرار گرفتن ایران در فهرست قرمز کشورهای مختلف، پاندمی هم که در سطح بینالمللی شرایطی خاص ایجاد کرد. مخاطرات طبیعی هم از بحرانهایی است که میتوانند در این بخش تاثیرگذار باشند. ما تقریبا با تمام این بحرانها مواجه شده بودیم که جنگ آغاز شد. اما سوال مهم این است که در برابر چنین شرایطی چه باید کرد؟»
به باور او نبود حکمرانی موثر در بخش گردشگری کشور یکی از مواردی است که باعث شده در بحرانهای پیش آمده گردشگری آسیبپذیرتر شود و با تاخیر بیشتری به شرایط عادی بازگردد، همان موضوعی که باعث شده گردشگری از بحرانی تا بحران بعدی مجال بازیابی توان خود را پیدا نکند. مسائلی در خصوص این موضوع میگوید: «بخشهای مختلفی در حوزه گردشگری فعالند، اما حکمرانی واحدی وجود ندارد که بتواند سیاستگذاری مناسب انجام دهد تا کسبوکارهای گردشگری در برابر بحرانها، تابآوری لازم را داشته باشند. متاسفانه هر چه جلوتر رفتهایم، این شرایط بدتر شده است.»
در جنگ اسراییل علیه ایران شاهد اتفاقاتی از جمله بروز مشکلات عدیده در خصوص بازپرداخت خسارات مردم از سوی ایرلاینها برای پروازهای لغو شده و همچنین تعدیل نیروی گسترده در بخش گردشگری بودیم، مسائلی به عنوان دانشآموخته اقتصاد و کارشناس و پژوهشگر گردشگری، برای پیشگیری از چنین مشکلات و همچنین مدیریت بحران اصولی در این بخش پیشنهاداتی دارد: «یکی از اقدامات ضروری، تشکیل صندوقهای حمایتی است. این صندوقها میتوانند در بحرانهایی همچون وضعیت پیش آمده فعلی، از بروز بیکاری جلوگیری کرده و به کسبوکارها کمک کنند تا نیروهای آموزشدیده خود را حفظ کرده و از دست ندهند. این صندوقها میتوانند در مواقعی که دفاتر مسافرتی پول گردشگر را به ایرلاینها دادهاند، اما امکان بازپرداخت وجود ندارد، وارد عمل شوند. باید سازوکارهایی در کمیتههای بحران طراحی شود تا بازپرداخت پول مسافران بهطور شفاف و عادلانه انجام شود.»
امهال مالیات و عوارض برای فعالان گردشگری، اعطای تسهیلات و وامهای کمبهره و بلندمدت، حمایتهای بیمهای از فعالان این بخش هم یکی دیگر از پیشنهادات او است. اما مساله اینجاست که بخش گردشگری ذینفعانی دارد که هر یک کلونیها و مدیریتهای جداگانه خود را دارند و مدیریت چنین مجموعهای نمیتواند با راهکارهای واحد صورت پذیرد. شاید بتوان گفت مساله اصلی همان است که در ابتدا مطرح شد: «نبود حکمرانی واحد و موثر در گردشگری کشور».
با بحرانهای مزمن نمیشود تابآور بود
مفهوم تابآوری در گردشگری به ویژه پس از پاندمی کرونا در سطح بینالمللی مطرح و مطالعات گستردهای در مورد آن انجام شد که کشورها چگونه میتوانند با پیشبینی بحرانها خود را در مقابل آسیب در بخش گردشگری تابآور کنند. پس از جنگ اخیر در ایران هم برخی کارشناسان این مساله را مطرح کردند از جمله حامد بخشی، عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی در خصوص نقش تابآوری در صنعت گردشگری پس از جنگ، به مساله تنوعبخشی به خدمات اشاره کرده است، به باور او: «برای افزایش تابآوری در کسبوکارهای گردشگری یکی از مهمترین راهکارها تنوعبخشی به منابع درآمدی است. برای مثال هتلها میتوانند علاوه بر خدمات اقامتی، به ارائه خدمات جانبی همچون برگزاری کنفرانسها، اجاره سالنهای چندمنظوره و ارائه امکانات اقامت طولانیمدت با تخفیفهای ویژه بپردازند. این اقدامات سبب میشود که حتی در دورههای رکود گردشگری، این مراکز با اندکی تغییر در مدل کسبوکار، تابآوری خود را حفظ کنند.»
نگاه او میتواند در بخشی از گردشگری مصداق پیدا کند، اما در دیدگاه جامعتر، تقلیل بحرانی است که گردشگری ایران در حال تجربه آن است. از سویی ممانعت کشورها از ورود شهروندانشان به ایران و از سویی مسائل اقتصادی که باعث حذف سفر -و در مفهوم کلیتر گردشگری- از سبد خانوادهها شده است.
ارشک مسائلی در خصوص اینکه آیا اساس مفهوم تابآوری در گردشگری ایران مصداقی پیدا میکند یا نه، معتقد است: «تابآوری یعنی یک سیستم در برابر شوکهای وارد شده به بخش عرضه یا تقاضا بتواند خود را حفظ کرده و از هم نپاشد. مثل خمیری که فشرده میشود، اما به حالت قبل بازمیگردد. در دوران پاندمی، این مفهوم در سطح بینالمللی برای صنایع مختلف از جمله گردشگری مطرح شد. کسبوکارهای گردشگری تلاش کردند به مدت یک تا سه سال خود را حفظ کنند تا پس از بحران، به وضعیت عادی بازگردند. اما مساله این است که در ایران، ما همیشه در شوک بودهایم. شوکی که از سال ۱۳۸۸ با تحریمهای اولیه شروع شد و تا ۱۳۹۳ ادامه داشت. بعد از ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ دوره برجام بود که شرایطی نسبتا باثبات داشتیم. در سال ۱۳۹۶ با خروج امریکا از برجام، تحریمهای ثانویه اعمال شد. در سال ۱۳۹۸ پاندمی کرونا آغاز شد. پس از آن هم در سالهای ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۳ به دلیل ریسکهای متعدد داخلی و بینالمللی، امکان بازیابی بخش گردشگری فراهم نشد.
حالا هم با آغاز جنگ دوازده روزه، دوباره در شوک فرو رفتهایم.» مسائلی معتقد است برخلاف دنیا که یک شوک کوتاه را در یک بازه زمانی مشخص تجربه میکند و با انجام تدابیری دوباره به ثبات بازمیگردد، ما در هجده سال اخیر شاید تنها دو سال بدون شوک بودهایم و در همان دو سال هم امکان بازیابی و بازگشت به شرایط عادی در گردشگری نبود؛ چون بازیابی نیازمند زمان و ثبات است: «باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که شوکهای مداوم باعث شده اثرگذاری هر اقدامی در راستای احیا و بازیابی کاهش پیدا کند. بسیاری از ظرفیتهایی که باید در زمان مناسب برای تابآوری استفاده میشد، پیشتر مصرف شدهاند و در جنگ اخیر که آسیب جدی وارد کرد، گردشگری ایران با تجربه بحرانهای متعدد، آسیبپذیرترین وضعیت را داشت. این تفاوت اصلی ما با گردشگری بینالمللی است.»
بخش خصوصی با ناامیدی صحبت میکند
مصطفی فاطمی، مدیرکل توسعه گردشگری داخلی وزارت گردشگری در خصوص آسیبهای جنگ به گردشگری ایران و مواجهه این وزارتخانه با این بحران به «اعتماد» با بیان اینکه هنوز برآوردی از خسارات مالی جنگ به این بخش در دست نیست، میگوید: «در معاونت گردشگری کمیته بحران در جریان کرونا تشکیل شد و در بحرانهای بعدی هم جلساتی با فعالان بخش خصوصی برگزار کردیم تا ببینیم چگونه میتوانیم از بحرانها عبور کنیم. البته بخش خصوصی با ناامیدی صحبت میکند. ضمن اینکه ما در طول این سالها با حجم زیادی از بحرانها مواجه بودیم؛ حجم بحرانهایی که ما به طور همزمان و در حوزههای مختلف با آن روبهرو شدیم به ندرت در کشورهای دیگر اتفاق میافتد. با این حال با علم به اینکه برای هر بحران، یک راهحل وجود دارد، مطالعاتی انجام دادیم تا از دانش و تجربیات جهانی استفاده کنیم. برای هر نوع بحران، مدلهایی از راهحلها وجود دارد. اما این راهحلها قرار نیست بحران را از بین ببرند، فقط آثار و تبعات آن را کاهش میدهند. جنگ هم شدیدترین نوع بحران است. اولین مساله در جنگ، مدیریت بههمریختگی شرایط است. تعدادی از مسافران در مرزها ماندهاند، تعدادی پروازشان لغو شده، برخی سفرهای ضروری داشتند و مسائل دیگری که مطرح است. موضوع دیگر حمایت از فعالان بخش خصوصی است ضمن اینکه به حقوق و وضعیت مسافران هم باید توجه شود.»
فاطمی معتقد است شرایط پیچیده و دشوار است و برای بازگشت به شرایط عادی، پس از جنگ باید ابتدا تبعات و آسیبها را کاهش داد و بعد به سمت عادی کردن شرایط رفت: «ما برای این موضوع برنامهریزی کردهایم، اما شرایط بسیار سخت است. نمیتوانم وعدهای بدهم که به زودی شرایط عادی میشود؛ چنین چیزی صحت ندارد و امکانپذیر نیست. این وضعیت فقط هم مختص بخش خصوصی نیست. ما که در بخش دولتی هم همین شرایط را تجربه میکنیم. در حالی که برای یک مقصد گردشگری برنامهریزی و ایونت برگزار میکنیم، ناگهان با بحران جدیدی روبهرو میشویم و باید همه چیز را از نو شروع کنیم. این یک واقعیت است که ما شرایط را ایجاد نمیکنیم، بلکه شرایط بر ما تحمیل میشود.»
فاطمی همچنین در مورد اینکه چرا کشورهای همسایه پس از بحرانها زودتر از ما به وضعیت قبل برمیگردند، میگوید: «اگر شرایط برابر باشد، ما به راحتی میتوانیم حتی زودتر از آن کشورها به وضعیت نرمال برگردیم. اما منظور من از «شرایط برابر»، مجموعهای از زیرساختهای سیاسی، اقتصادی و غیره است. این شرایط در اختیار ما نیست و نمیتوانیم به تنهایی پاسخگوی آن باشیم. مسائل بسیار متنوعند.» او بر این باور است که اگر شرایط مساعدی برای گردشگری کشور به صورت کلان و از سوی حاکمیت و دولت فراهم شود، گردشگری ایران میتواند با سرعت بالا بازگشت به وضعیت مطلوب را آغاز کند.
آیا گردشگری ایران تمام شده؟
برخی فعالان گردشگری با شروع جنگ و شرایط تحمیل شده بر کشور و اقتصاد و گردشگری ایران، به این نتیجه رسیدهاند که دیگر امیدی به احیای گردشگری دستکم تا دو سال آینده نیست. بخشی که سالهاست با بحرانهای متعدد دست و پنجه نرم کرده و هر بار راهی برای شروع دوباره پیدا کرده و باز بحرانی دیگر آن را متوقف کرده است، حالا با جنگی مواجه شده که کسی میداند تبعات آن تا چه زمانی دامنگیر این بخش خواهد بود. لغو پروازها و پرداخت خسارات مردم یکی از مهمترین چالشهایی بود که این بخش در روزهای جنگ و پس از آن با آن روبهرو بود و همچنان مسالهای حل نشده است. بازداشت گردشگران از سوی دیگر منجر به بازتاب بینالمللی اخبار مربوط به آن شده و همه اینها ضرباتی است که بر پیکر گردشگری وارد میشود. اما هنوز هستند کسانی که معتقدند، نمیتوان با قطعیت گفت که گردشگری ایران تمام شده است.
ارشک مسائلی هر چند معتقد است که وضعیت فعلی گردشگری چندان قابل دفاع نیست که بخواهیم با تکیه بر آمار و ارقامی که مبنایی ندارند وضعیت گردشگری را عادی جلوه دهیم، اما معتقد است: «باید بپذیریم که امنیت و احساس امنیت در کشوری که درگیر جنگ است، وجود ندارد. حال اگر گردشگری بخواهد وارد کشور شود، در نبود احساس امنیت، بعید است این تصمیم را بگیرد. در کوتاهمدت، قطعا افت چشمگیری در گردشگری ورودی خواهیم داشت. اما این نکته را هم نباید فراموش کنیم که ما در این حوزه گردشگری قابل توجهی نداشتیم که بتوان از کاهش آن سخن گفت. بسیاری از آمارها غیرواقعی هستند. تا زمانی که حسابهای اقماری گردشگری وجود نداشته باشد، این آمارها دقیق نخواهند بود. مثلا گفته میشود هفت میلیون گردشگر وارد کشور شدهاند، اما واقعیت این است که اینها اغلب از مرزهای زمینی، برای خرید یا عبور ترانزیتی وارد شدهاند، نه برای گردشگری. ورود این افراد به کشور به بخش گردشگری سودی نمیرساند. اما فکر میکنم گردشگری داخلی به حیات خود ادامه خواهد داد، زیرا شهروند ایرانی گزینه دیگری برای اوقات فراغت ندارد. تحریمها و مشکلات اقتصادی قدرت خرید خانوار را پایین آورده و امکان سفر خارجی برای برخی اقشار وجود ندارد. بنابراین سفر داخلی تنها گزینه باقیمانده برای آنهاست. هر چند در میان برخی اقشار هم شاهدیم که سفر از سبد خانوادهها حذف شده است. در اینجا میتوان گفت بحث اولویتها مطرح است.»
گردشگری ایران، در گردابی از بحرانها گرفتار شده و حالا با تبعات جنگ روبهرو است. برخی معتقدند این بخش دیگر رمقی برای بازیابی و احیا ندارد، متولیان اما بر توان بالقوه آن تاکید میکنند. اما آنچه مسلم است، نبود حکمرانی یکپارچه، زیرساختهای ارتباطی بینالمللی و انباشت بحرانهای حل نشده، فرصت تابآوری را از گردشگری ایران گرفته است. پایداری بحرانها و ناپایداری سیاستگذاریها باعث دلسرد شدن بخش خصوصی و فرسودگی فعالان و در سطحی گستردهتر کوچ اجباری شغلی در میان متخصصان این بخش شده است. گردشگری ایران در شرایطی است که مثل بنایی که در کنار گسل ساخته شده، هر بار لرزهای را تجربه کرده و پس از بازسازی باز با لرزه دیگری مواجه شده، بحران بعدی برای این بنا نه فقط یک لرزه و تلنگر که گامی بلند به سمت نابودی کامل آن محسوب میشود. این بخش نیاز به سیاستگذاری منسجم، اصولی، شفاف و فراگیر دارد. گردشگری ایران باید بیاموزد در زمینی که همیشه میلرزد، چگونه تعادلش را حفظ کند و زنده بماند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز دوشنبه اعلام کرد که سلاحهای جدیدی به اوکراین ارسال خواهد کرد و تهدید کرد که در صورت عدم توافق روسیه برای صلح ظرف ۵۰ روز، خریداران صادرات روسیه را با تحریمهای ثانویه هدف قرار خواهد داد. این تغییر عمده در سیاست خارجی آمریکا ناشی از ناامیدی از مسکو است.
ترامپ در کاخ سفید، در کنار مارک روته، دبیرکل ناتو، به خبرنگاران گفت که از ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، ناامید شده است. او اعلام کرد که میلیاردها دلار سلاح به اوکراین ارسال خواهد شد.
ترامپ گفت: «ما سلاحهای پیشرفتهای تولید خواهیم کرد و آنها به ناتو ارسال میشوند.» او افزود که متحدان ناتو هزینه این سلاحها را پرداخت خواهند کرد.
این سلاحها شامل موشکهای دفاع هوایی پاتریوت است که اوکراین به شدت برای دفاع از شهرهای خود در برابر حملات هوایی روسیه به آنها نیاز دارد.
ترامپ اظهار داشت: «این مجموعه کاملی از سامانهها و باتریهاست. برخی از آنها بهزودی، ظرف چند روز، ارسال خواهند شد... چند کشور که سامانههای پاتریوت دارند، آنها را با سامانههای موجود جایگزین خواهند کرد.» او افزود که برخی یا تمام ۱۷ سامانه پاتریوت سفارششده توسط کشورهای دیگر میتوانند بهسرعت به اوکراین ارسال شوند.
تهدید او به اعمال تحریمهای ثانویه علیه روسیه، در صورت اجرا، تغییر بزرگی در سیاست تحریمهای غربی خواهد بود. قانونگذاران هر دو حزب در آمریکا در حال پیشبرد لایحهای هستند که چنین اقداماتی را مجاز میکند و کشورهای خریدار نفت روسیه را هدف قرار میدهد.
طی بیش از سه سال جنگ، کشورهای غربی بخش عمده روابط مالی خود با مسکو را قطع کردهاند، اما از اقداماتی که فروش نفت روسیه به دیگر کشورها را محدود کند، خودداری کردهاند. این امر به مسکو اجازه داده است صدها میلیارد دلار از صادرات نفت به کشورهایی مانند چین و هند درآمد کسب کند.
ترامپ گفت: «ما تعرفههای ثانویه اعمال خواهیم کرد. اگر ظرف ۵۰ روز توافقی حاصل نشود، بسیار ساده است، تعرفهها ۱۰۰ درصد خواهند بود.»
یک مقام کاخ سفید توضیح داد که منظور ترامپ، تعرفههای ۱۰۰ درصدی بر کالاهای روسی و همچنین تحریمهای ثانویه بر کشورهای خریدار صادرات روسیه است.
دوره تنفس ۵۰ روزه
با این حال، اعلام دوره تنفس ۵۰ روزه توسط ترامپ با استقبال سرمایهگذاران در روسیه مواجه شد، جایی که ارزش روبل پس از کاهش اولیه بهبود یافت و بازارهای سهام رشد کردند.
آرتیوم نیکولایف، تحلیلگر شرکت اطلاعات مالی اینوست ارا، گفت: «ترامپ پایینتر از انتظارات بازار عمل کرد. او ۵۰ روز فرصت داد تا رهبری روسیه پیشنهادی ارائه دهد و مسیر مذاکره را تمدید کند. علاوه بر این، ترامپ معمولاً چنین ضربالاجلهایی را به تعویق میاندازد.»
ترامپ که امسال با وعده پایان سریع جنگ به قدرت بازگشته بود، گفت که این تغییر سیاست ناشی از افزایش ناامیدی از پوتین است که به گفته او، درباره صلح صحبت کرده اما همچنان به شهرهای اوکراین حمله میکند.
او گفت: «ما احتمالاً چهار بار به توافق نزدیک شدیم، اما سپس توافق به نتیجه نرسید، چون همان شب بمبها پرتاب میشدند و ما میگفتیم که هیچ توافقی در کار نیست.»
ترامپ از زمان بازگشت به کاخ سفید، به دنبال آشتی با مسکو بوده و چندین بار با پوتین گفتوگو کرده است. دولت او از سیاستهای حامی اوکراین، مانند حمایت از عضویت کییف در ناتو و درخواست خروج کامل روسیه از خاک اوکراین، عقبنشینی کرده است.
اما تاکنون، پوتین پیشنهاد آتشبس بیقیدوشرط ترامپ را که بهسرعت از سوی کییف تأیید شد، نپذیرفته است. در روزهای اخیر، روسیه صدها پهپاد برای حمله به شهرهای اوکراین به کار برده است.
ترامپ هفته گذشته با ابراز ناامیدی گفت: «ما با حرفهای بیمعنی زیادی از سوی پوتین روبهرو هستیم.»
سفر کیت کلوگ، فرستاده ترامپ به کییف
صبح دوشنبه، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، با کیت کلوگ، فرستاده ترامپ، دیدار کرد. زلنسکی گفت که درباره «مسیر صلح و کارهایی که میتوانیم برای نزدیکتر کردن آن با هم انجام دهیم» صحبت کردهاند، از جمله «تقویت دفاع هوایی اوکراین، تولید مشترک و خرید تسلیحات دفاعی با همکاری اروپا.»
کمی پس از گفتوگوهای زلنسکی با کلوگ، در کییف هشدار حمله هوایی اعلام شد.
در خبر دیگری، زلنسکی روز دوشنبه اعلام کرد که دنیس شمیهال، نخستوزیر قدیمی خود را با یولیا سویریدنکو، معاون اول او، جایگزین خواهد کرد تا «تحولی در قوه مجریه» ایجاد شود. این انتصاب نیازمند تأیید پارلمان است.
سویریدنکو، ۳۹ ساله، اقتصاددان است و پیشتر بهعنوان وزیر توسعه اقتصادی و تجارت و معاون دفتر زلنسکی خدمت کرده بود. او نقش کلیدی در مذاکرات بین کییف و واشنگتن درباره توافق مواد معدنی ایفا کرده است.
روسیه که تهاجم تمامعیار خود را در فوریه ۲۰۲۲ آغاز کرد، حدود یکپنجم خاک اوکراین را در کنترل دارد. نیروهایش در شرق اوکراین بهآرامی در حال پیشروی هستند و مسکو هیچ نشانهای از کنار گذاشتن اهداف اصلی جنگ خود نشان نداده است.
راگیپ سویلو / میدل ایست آی / ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۵
ایالات متحده پیشنهاد کرده است که مدیریت کریدور حملونقل برنامهریزیشده بین ارمنستان و آذربایجان را بر عهده بگیرد تا مذاکرات دیپلماتیک طولانیمدت و متوقفشده بین این دو کشور قفقازی را پیش ببرد. تام باراک، سفیر ایالات متحده در ترکیه، روز جمعه (۱۱ ژوئیه ۲۰۲۵) در یک نشست خبری در نیویورک به خبرنگاران گفت.
اگرچه ارمنستان و آذربایجان در ماه مارس بر پیشنویس توافق صلح به اجماع رسیدند، باکو همچنان بر چندین شرط اضافی پیش از امضای رسمی این توافق اصرار دارد.
آذربایجان از ایروان میخواهد که قانون اساسی خود را اصلاح کند تا اشارههایی به قلمرو آذربایجان حذف شود. یکی از اصلیترین نقاط اختلاف، کریدور موسوم به زنگزور است که آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به منطقه جداافتاده نخجوان متصل میکند.
ارمنستان از استفاده از اصطلاح “کریدور زنگزور” خودداری میکند و استدلال میکند که این اصطلاح دارای بار ارضی و تجزیهطلبانه نسبت به قلمرو حاکمیتی ارمنستان، معروف به سیونیک، است.
آذربایجان اصرار دارد که این کریدور نباید تحت کنترل کامل ارمنستان باشد و ابراز نگرانی میکند که ایروان نمیتواند دسترسی آزاد و بدون محدودیت را تضمین کند. به همین ترتیب، ارمنستان بهطور قاطع با واگذاری کنترل این مسیر به هر طرف ثالثی مخالفت میکند.
این کریدور ۳۲ کیلومتری به مانعی قابلتوجه برای دستیابی به صلح پایدار بین ارمنستان و آذربایجان تبدیل شده است.
باراک در نشستی که در نیویورک برگزار شد، به خبرنگاران گفت: «آنها بر سر ۳۲ کیلومتر جاده بحث میکنند، اما این موضوع بیاهمیتی نیست. این مسئله برای یک دهه ادامه داشته است ـــ ۳۲ کیلومتر جاده.»
او افزود: «بنابراین، آمریکا وارد عمل میشود و میگوید: ‘بسیار خوب، ما این را بر عهده میگیریم. این ۳۲ کیلومتر جاده را برای یک اجاره صدساله به ما بدهید و همه میتوانید از آن استفاده کنید.’»
ترکیه ابتدا این ایده را پیشنهاد کرد
اظهارات باراک اولین تأیید رسمی است که دولت ترامپ پیشنهاد مدیریت این کریدور را از طریق یک اپراتور تجاری خصوصی آمریکایی ارائه داده است که بهعنوان ضامن بیطرف عمل خواهد کرد.
گزارش اخیر بنیاد کارنگی نشان میدهد که این طرح بر اساس پیشنهاد قبلی اتحادیه اروپا طراحی شده است که یک شرکت لجستیک آمریکایی را مسئول مدیریت و نظارت بر حملونقل بار در این مسیر قرار میدهد و دادهها را بهصورت شفاف با همه طرفها به اشتراک میگذارد.
این گزارش خاطرنشان کرد که این پیشنهاد از پیشینههای نظارت بینالمللی در مناطق جداییطلب گرجستان الهام گرفته شده است و هدف آن پاسخگویی به خواسته باکو برای تضمینهای امنیتی قوی و بلندمدت، ضمن حفظ حاکمیت ایروان بر این کریدور است.
در همین حال، ترکیه بهطور محرمانه از باکو خواسته است که توافق صلح را امضا کند و به مقامات آذربایجانی یادآوری کرده است که پویاییهای منطقهای، مانند کاهش نفوذ ایران، در حال تغییر است.
یک منبع منطقهای آشنا با مذاکرات به «میدل ایست آی» گفت که این ترکیه بود که ابتدا ایده مدیریت کریدور توسط یک شرکت خصوصی مورد تأیید هر دو کشور ارمنستان و آذربایجان را پیشنهاد کرد.
این منبع افزود: «با این حال، طرف ارمنی خواستار آن شد که این شرکت در سمت نخجوان کریدور نیز فعالیت کند، که برای باکو غیرقابلقبول بود.»
مناقشه بین ارمنستان و آذربایجان به جنگ قرهباغ کوهستانی در سال ۱۹۹۳ بازمیگردد، زمانی که نیروهای ارمنی این منطقه مورد مناقشه، که توسط سازمان ملل متحد بهعنوان قلمرو آذربایجان به رسمیت شناخته شده بود، را پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تصرف کردند.
پس از یک جنگ خونین ششهفتهای در اواخر سال ۲۰۲۰، آذربایجان در سپتامبر ۲۰۲۳ عملیاتی نظامی برای بازپسگیری قرهباغ کوهستانی آغاز کرد که به توافق آتشبس منجر شد. اکثر ارمنیهای قومی این منطقه را ترک کردند و این منطقه جداییطلب بهطور رسمی در ۱ ژانویه ۲۰۲۴ منحل شد.
فرآیند عادیسازی روابط ترکیه با ارمنستان به شدت به چشمانداز توافق صلح بین آذربایجان و ارمنستان وابسته است.
مقامات ترکیه ارمنستان را بهعنوان حلقهای حیاتی در کریدور میانی میبینند که ترکیه را بهطور مستقیم به آسیای مرکزی متصل میکند. شرکتهای ترکیهای نیز مشتاق مشارکت در پروژههای زیرساختی احتمالی در ارمنستان هستند.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، ماه گذشته میزبان نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، بود که اولین دیدار رسمی یک رهبر ارمنی از ترکیه را رقم زد.
آلیس گاور / المجله / ۱۴ ژوئیه ۲۰۲۵
در روز اول ژوئیه ۲۰۲۵، یک گروه هکری وابسته به ایران تهدید کرد که قصد دارد ۱۰۰ گیگابایت ایمیل را منتشر کند که ادعا میشود از حلقه نزدیکان دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، بهدست آورده است — از جمله ایمیلهای سوزی وایلس، رئیس دفتر کاخ سفید، و راجر استون، مشاور دیرینه ترامپ. مقامات آمریکایی این اقدام را یک کارزار تخریبی با انگیزههای سیاسی خواندند، اما زمانبندی و اهداف این حمله نشان میدهد که با یک اقدام حسابشده و بخشی از روندی هدفمند روبهرو هستیم.
این عملیات بهنظر میرسد بخشی از واکنش تهران به حمایت آمریکا از اسرائیل در جریان جنگ ۱۲ روزه ماه گذشته باشد — جنگی که طی آن، فرماندهان ایرانی، دانشمندان هستهای و تاسیسات هستهای ایران هدف حملات هوایی قرار گرفتند و زیرساختهای دیجیتال ایران نیز با حملات سایبری مواجه شد.
در ۱۷ ژوئن، گروه هکتیویستی وابسته به اسرائیل موسوم به «گنجشک درنده» (Predatory Sparrow) به سامانههای بانک سپه، بانک دولتی ایران که ارتباط گستردهای با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارد، حمله کرد و فعالیت آن را مختل ساخت. سپس، این گروه صرافی رمزارز نوبیتکس — بزرگترین پلتفرم مبادله رمزارز در ایران — را هدف قرار داد و باعث شد ۹۰ میلیون دلار از داراییهای این صرافی از دست برود. هدف از این حمله، افشای نقش احتمالی نوبیتکس در دور زدن تحریمها و تامین مالی غیرقانونی اعلام شد.
بمبهای دیجیتال
اگرچه بمبارانها و شلیک موشکها فعلاً متوقف شده، اما عملیاتهای تهاجمی در فضای دیجیتال همچنان ادامه دارد — همانطور که سالها است ادامه داشته است. ایران و اسرائیل اکنون فضای سایبری را بخش مرکزی راهبردهای امنیتی خود میدانند و کارزارهای سایبری را با عملیاتهای نظامی و تحرکات دیپلماتیک هماهنگ میکنند.
اسرائیل راهبرد بازدارندگی سایبری پیچیدهای را توسعه داده است که حملات سایبری دقیق را با تدابیر دفاع ملی قدرتمند در هم میآمیزد. هدایت این راهبرد بر عهده «اداره ملی سایبر اسرائیل» (INCD) و یگان ۸۲۰۰ — واحد اطلاعات سیگنالی ارتش اسرائیل — است. یگان ۸۲۰۰ که نقش کلیدی در تولید ویروس استاکسنت داشت (همان بدافزار مشهوری که در سال ۲۰۱۰ به سانتریفیوژهای هستهای ایران آسیب رساند)، امروز بهعنوان قویترین نیروی سایبری اسرائیل شناخته میشود.
در کنار این ساختار رسمی، گروههای هکتیویستی طرفدار اسرائیل که ارتباطات غیررسمی با این کشور دارند نیز فعالیت میکنند. شرکت اطلاعاتی «سایفیرما» (Cyfirma) بیش از ۲۰ گروه از این دست را شناسایی کرده است — از جمله «تیم UCC»، «انونیموس اسرائیل» و «شیطانهای سرخ». این گروهها عمدتاً با حملات انکار سرویس توزیعشده (DDoS) و خرابکاری در وبسایتها، در خدمت پیامرسانی اسرائیل و هدف قرار دادن منافع ایران در فضای سایبری فعالیت میکنند.
از سوی دیگر، ایران نیز توانمندیهای سایبری خود را بهطور قابل توجهی تقویت کرده است. شرکت امنیت سایبری «ردور» (Radware) اعلام کرد که پس از جنگ ۱۲ روزه در ماه ژوئن، فعالیتهای سایبری ایران علیه اسرائیل تا ۷۰۰ درصد افزایش یافته است. این فعالیتها شامل حملات DDoS، تلاش برای نفوذ به سامانههای زیرساختی، و حتی کنترل دوربینهای هوشمند اسرائیل بهمنظور کمک به هدفگیری در حملات موشکی بوده است — روندی که نشان از گذار ایران از پایش سایبری صرف به سمت اقدامات اخلالگرانه فعال و جنگ روانی دارد.
نشت سایبری به فضای عمومی
رهبری توانمندیهای سایبری ایران در دست وزارت اطلاعات و امنیت (MOIS) و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؛ این دو نهاد از گروههای پیشرفته تهدید مداوم (APT) حمایت میکنند — از جمله APT34 (مشهور به OilRig)، APT35 (Charming Kitten)، و APT33 (Elfin) — که بهدلیل فعالیتهای بدافزاری، کارزارهای فیشینگ، و خرابکاری در زیرساختها شهرت دارند. در کنار اینها، بازیگران حوزه اطلاعات نادرست مانند «وُید مانتیکور» (Void Manticore) به افزایش توانمندیهای نفوذ اطلاعاتی ایران کمک میکنند و روایتهای مطلوب تهران را در عرصه بینالمللی تقویت مینمایند.
آنچه این تهدید را تشدید میکند، همگرایی فزاینده دیجیتال ایران با روسیه، چین و کره شمالی است. این همکاریها، ایران را به فناوریهای نظارتی، تاکتیکهای باجافزاری و ابزارهای نفوذ مبتنی بر هوش مصنوعی مجهز کرده و به تهران امکان داده است تا کارزارهایی پیچیدهتر و در سطح جهانی گستردهتر را پیش ببرد. این نشت تهدیدات دیجیتال اکنون در ایالات متحده بهوضوح قابل مشاهده است. پس از حملات آمریکا به اهداف ایرانی در ۲۲ ژوئن، گروههای طرفدار ایران حملات سایبری خود به زیرساختها و اهداف سیاسی آمریکا را افزایش دادهاند.
علاوه بر نفوذ به ایمیلهای نزدیکان ترامپ — که توسط گروهی موسوم به «رابرت» انجام شد — هکتیویستهای طرفدار ایران مسئولیت یک حمله باجافزاری به شرکت آمریکایی «KVE Metals» در اول ژوئیه و همچنین اختلال در خدمات شبکه اجتماعی «تروث سوشال» (بستر اجتماعی ترامپ) در اواخر ژوئن را بر عهده گرفتهاند. نهادهای مالی، شرکتهای خدمات عمومی، و پیمانکاران دفاعی از جمله اهداف با اولویت بالا برای این حملات به شمار میروند. افزون بر این، استفاده از فناوریهای منشأ اسرائیلی در برخی زیرساختهای حیاتی آمریکا، ممکن است به جذب یا تسهیل فعالیتهای تلافیجویانه سایبری ایران منجر شود.
آنچه بهویژه نگرانکننده است، تمرکز ایران بر شرکتهای تأمینکننده نرمافزار در لایههای بالادستی و سامانههای فناوری عملیاتی (OT) است — آسیبپذیریهایی که میتوانند امکان دسترسی طولانیمدت و غیرقابل شناسایی به بخشهای مختلف را برای مهاجمان فراهم کنند. این آسیبپذیریها در حالی دامنگیر نهادهای آمریکایی شدهاند که ضربههای اخیر به حکمرانی سایبری این کشور — از جمله برکناری ژنرال «تیموتی هاگ» و کاهش بودجههای فدرال برای امنیت سایبری — وضعیت را وخیمتر ساخته است.
دفاع دیجیتال
هرچند نهادهایی همچون وزارت امنیت داخلی ایالات متحده و «آژانس امنیت سایبری و امنیت زیرساختها» (CISA) خواستار افزایش هوشیاری در بخشهایی نظیر آب، انرژی و حملونقل شدهاند، اما بخش خصوصی همچنان در برابر تهدیدات آسیبپذیر است. در شرایطی که سامانههای دفاعی آمریکا تحت فشار قرار دارند، ممکن است زیرساختهای حیاتی در برابر حملاتی که روزبهروز پیچیدهتر، بهتر تأمین مالی شدهتر، و از انگیزههای ایدئولوژیک قویتری برخوردارند، بیدفاع باقی بمانند.
ابعاد راهبردی این تشدید تقابل سایبری بهواقع هشداردهنده است — بهویژه از آن جهت که مرز میان اهداف نظامی و غیرنظامی بهطرز نگرانکنندهای در حال محو شدن است. در جنگهای نامتقارن امروز، بیمارستانها، بانکها و شرکتهای خدمات عمومی اکنون بهعنوان «اهداف مشروع» تلقی میشوند. همچنین، افزایش شمار واحدهای نیمهخودمختار سایبری در هر دو سوی مناقشه، خطر تشدید ناخواسته یا محاسبات نادرست را در نبردی که هرچه بیشتر جنبه بینالمللی پیدا میکند — و بازیگرانی فراتر از خاورمیانه را درگیر میسازد — بالا برده است.
مدیریت این عصر جدید منازعات سایبری، تنها با بهبود تدابیر فنی دفاعی میسر نیست؛ بلکه نیازمند هماهنگی بینالمللی و بازنگری بنیادی در مفهوم بازدارندگی است. برای اسرائیل، عملیاتهای سایبری ابزاری برای اعمال فشار بدون نیاز به جنگ زمینی تمامعیار فراهم کرده است. برای ایران نیز، این حملات ابزاری کمهزینه برای تلافی و آزمودن آستانه تحمل دشمنان به شمار میرود. اما برای هر دو طرف، خطر خطای راهبردی بهطرز نگرانکنندهای در حال افزایش است.
جبهه دیجیتال دیگر یک عرصه فرعی در منازعات محسوب نمیشود. ابزارهای سایبری به بخشی مرکزی از شیوه اعمال فشار، اخلال در کار دشمنان، و دفاع از داراییهای راهبردی دولتها بدل شدهاند. هرچه پیوند میان حوزههای دیجیتال و فیزیکی عمیقتر میشود، مقاومت سایبری باید بهعنوان یکی از ارکان حیاتی دفاع ملی تلقی گردد — نه فقط در تلآویو و تهران، بلکه در واشنگتن، ریاض، بروکسل و دیگر نقاط جهان.
باراک راوید، مارک کاپوتو / اکسیوس
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز دوشنبه طرح جدیدی برای تسلیح اوکراین اعلام خواهد کرد که انتظار میرود شامل تسلیحات تهاجمی باشد. این خبر را دو منبع آگاه از برنامهها به اکسیوس اعلام کردهاند.
چرا این موضوع اهمیت دارد: ارسال تسلیحات تهاجمی تغییری اساسی در رویکرد ترامپ خواهد بود، کسی که تا پیش از این تأکید داشت تنها تسلیحات دفاعی برای جلوگیری از تشدید درگیری ارائه خواهد داد.
مقامات آمریکایی، اوکراینی و اروپایی امیدوارند که این تسلیحات مسیر جنگ را تغییر داده و محاسبات ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، را در مورد آتشبس تحت تأثیر قرار دهد.
دو منبع به اکسیوس گفتند که دلایل محکمی دارند که باور کنند این طرح احتمالاً شامل موشکهای دوربردی خواهد بود که میتوانند اهدافی در عمق خاک روسیه، از جمله مسکو، را هدف قرار دهند. با این حال، هیچکدام از آنها از تصمیم نهایی مطلع نبودند.
سناتور لیندزی گراهام (جمهوریخواه از کارولینای جنوبی) به اکسیوس گفت: «ترامپ واقعاً از پوتین عصبانی است. اعلامیه فردای او بسیار تهاجمی خواهد بود.»
جزئیات خبر: این ابتکار جدید که در دیدار بین ترامپ و مارک روته، دبیرکل ناتو، رونمایی خواهد شد، شامل مشارکت کشورهای اروپایی برای پرداخت هزینه تسلیحات ساخت آمریکا خواهد بود که به اوکراین ارسال میشوند.
کاخ سفید به درخواست اظهارنظر پاسخ نداد.
در پشت صحنه: این طرح توسط ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در اجلاس ناتو دو هفته پیش پیشنهاد شده بود.
مقامات آمریکایی و اوکراینی اظهار داشتند که دیدار بین ترامپ و زلنسکی در این اجلاس بهترین دیدار آنها تا کنون بوده است.
یک مقام آمریکایی گفت: «زلنسکی مثل یک انسان عادی رفتار کرد، نه دیوانهوار، و مثل کسی لباس پوشیده بود که شایسته حضور در ناتو باشد. همراهان او نیز به نظر دیوانه نمیآمدند. بنابراین گفتوگوی خوبی داشتند.» زلنسکی در این اجلاس برای اولین بار از سال ۲۰۲۲ کت و شلوار پوشیده بود.
نگاه دیگر: طی دو هفته گذشته، ترامپ به دلیل عدم تمایل پوتین به حرکت به سمت آتشبس و تشدید حملات روسیه به کییف و سایر شهرها، به طور فزایندهای ناامید شده است.
یکی از عواملی که باعث شد ترامپ این مسیر را انتخاب کند، گفتوگوی تلفنی سوم ژوئیه بود که در آن پوتین به صراحت اعلام کرد قصد دارد جنگ را تشدید کند.
پوتین اشاره کرد که در ۶۰ روز آینده تلاش جدیدی برای اشغال مناطق تا خطوط اداری مناطق اوکراینی که روسیه در آنها پایگاه قابلتوجهی دارد، انجام خواهد داد.
یک منبع آگاه مستقیم گفت که ترامپ پس از این تماس به امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، گفته بود: «او (پوتین) میخواهد همه آن (مناطق) را بگیرد.»
در روزهای بعد، طرح تسلیحاتی از یک ایده به چیزی ملموستر تبدیل شد.
گفتههای ترامپ: ترامپ شامگاه یکشنبه به خبرنگاران گفت که تسلیحاتی که از طریق کشورهای اروپایی به اوکراین ارسال خواهد کرد، شامل «تجهیزات نظامی بسیار پیشرفته» از جمله سامانههای دفاع هوایی پاتریوت خواهد بود.
ترامپ افزود که کشورهای اروپایی «۱۰۰ درصد هزینه آنها را به ما پرداخت خواهند کرد. این برای ما یک تجارت خواهد بود.»
او همچنین اظهار داشت که از پوتین به دلیل ادعای صلحطلبی و سپس تشدید حملات به اوکراین «بسیار ناامید» است.
چکیده:
■ آنچه در جنگ اخیر برجسته شد میهنپرستی بود نه ملیگرایی. یعنی ما با «همبستگیِ میهنپرستانه» مواجه بودیم. بنابراین اگر مردم مطمئن شوند سایه جنگ دیگر بر سرشان سنگینی نمیکند و اوضاع به حالت عادی برگشته است، از آنجایی که میان «ملت» و «دولت» شکاف افتاده است، دوباره پرونده «ناسیونالیسم ایرانی» روی میز قرار خواهد گرفت.
■ ملت-دولت یک پازل بزرگ است که در آن بهواسطه نقش محوری دولت، هر موجودیتی باید سر جای خود قرار میگیرد و چنانچه این پازل بهدرستی چیده نشود، میتواند یک سرزمین را به خطر بیندازد. پس، دولت وظیفه دارد در میانمدت با احصاء این شکافها، درصدد پر کردنشان برآید و آشتی ملیِ پایدار برقرار کند و در یک کلام دل مردم را بدست بیاورد
■ اگر دولت از روی ترس خارجی به گشایش فضا روی بیاورد، به محض آنکه خیالاش از خارج آسوده شد همه روزنهها و درزها را خواهد بست. ولی اگر دولت صرفنظر از اینکه فشار خارجی باشد یا نباشد، صرفاً بهواسطه ایجاد موازنه داخلی و بهرسمیتشناختن دیگری، گشایشهایی را فراهم آورد، امکان بازپسگیری آزادیها کمتر میشود. من موافق آن بوده و هستم
■ ما بهموازات تمرکز بر اِلمانهای دفاعی و نظامی، میبایست به وجوه مختلف توسعه پایدار و ارتقاء زیرساخت کشور میپرداختیم. توسعه مدنظر من هم طبیعتاً صرفاً اقتصادی نبوده و باید از جمیع ابعاد بهدنبال غنیسازی ملی میرفتیم و شکافهای ملت-دولت را ترمیم میکردیم. حال آنکه صرفاً بر غنیسازی هستهای تأکید و عملاً کشور تکبعدی شد
■ اسرائیل و پروپاگاندای رسانهایاش دارد کاری میکند که جای نجیب (یعنی ایران) و نانجیب (یعنی اسرائیل) عوض شود؛ لذا باید به آتش به اختیارها گفت نگذارید جای نجیب و نانجیب عوض شود. شما همین الان هم توجه کنید نتانیاهو علاوه بر رتوریکهای مربوط به تهدید وجودی، میگوید مردم غزه ظالم هستند و اسرائیلیها مظلوم! وقتی آنها غزه را با این حجم از تلفات و خسارت، ظالم معرفی میکنند حتماً میتوانند ایران را نانجیب و بزرگترین تهدید وجودی جلوه دهند
■ باید مسئله نفوذ را درست بفهمیم و با آن برخورد دقیق کنیم. الان، بهراحتی به افراد برچسب نفوذی میزنند و این کار خطرناکی است. واقعیت این است که نفوذی بهوقتاش ساکت است، و بهوقتاش حرف خود را میزند. یعنی باید عمق میدان را دقیق دید و غرق در لحظه نشد. باید اجمالاً توجهها معطوف به چند مسئله باشد: یکی ریشه افراد است. کسانیکه بهشکل محیرالعقول تغییر ایدئولوژی میدهند، یکباره اسلام میآورند و مَرْکب عوض میکنند، عموماً مطمئن نیستند. دومی عقلانیت است. کسانیکه بهدنبال تضعیف تصمیمهای عقلایی و ضد عقلانیت جمعی و مشخصاً غیرنهادی هستند، معمولاً مخرب هستند
گفتوگو با سعید حجاریان درباره جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران
۲۳ تیر ۱۴۰۴
حسین رضوی / روزنامه هممیهن
سعید حجاریان، از چهرههای شاخص اصلاحطلب است که در همه این سالها از او به عنوان مغز متفکر اصلاحات نام برده شده تا جایی که وقتی علی عسگر او را در سال ۱۳۷۸ ترور کرد؛ روزنامهها شلیک به او را «شلیک به مغز متفکر اصلاحات» عنوان کردند. او که تجربه تدوین طرح وزارت اطلاعات و به نوعی اندیشورزی در حوزه امنیت را در سالهای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب داشت، در سالهای پس از ترور وقتی که به مرور وضعیت بهتری پیدا کرد بر فعالیتهای اندیشهای خود هم در بُعد سیاسی و هم امنیتی از جمله الگوهای امنیت ملی افزود و علاوه بر نگارش کتاب هرازچندگاهی نظراتش را در قالب گفتوگو، یادداشت یا مقاله در اختیار رسانهها نیز قرار میدهد.
در پی جنگ دوازدهروزه بین ایران و اسرائیل بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران دیدگاه و نظراتشان را درباره جنگ، مباحث امنیتی و سیاست داخلی پس از آتشبس مطرح کردند و حالا روزنامه هممیهن در گفتوگو با حجاریان به ابعاد مختلف این جنگ و رفتار نیروهای سیاسی و مردم و آنچه به عنوان تقویت ملیگرایی مطرح میشود پرداخته است.
حجاریان در بخشی از این گفتوگو تفکیکی از میهنپرستی و ملیگرایی را مطرح میکند و به موضوع دولت - ملت در کشور ما و ضرورتهایی که دولت باید به آن توجه کند؛ اشاره میکند و البته در ادامه نیز به تحلیل پروپاگاندای اسرائیل، انرژی هستهای و مباحث امنیتی درباره جنگ و دوران آتشبس میپردازد. این گفتوگو در ادامه میآید.
* بعد از حمله اخیر اسرائیل به ایران و متعاقب آن جنگ ۱۲ روزه، این ادعا مطرح شد که احساس همبستگی ملی مردم ایران بیشتر شده است. علاوه بر اظهارنظرهای داخلی، بهعنوان مثال در فایننشال تایمز هم نوشتهای میخواندم که معتقد بود تجاوز اسرائیل حس ناسیونالیسم ایرانی را برانگیخت و بیدار کرد؛ یعنی امری که تصور میشد تبدیل به پاشنه آشیل نظم موجود شود بهنحوی دیگر متعیّن شد. البته که میتوان درباره چرایی این امر تأمل بیشتری داشت. بهنظر شما- که هم در حوزه «الگوهای امنیت ملی» و هم «سرمایه اجتماعی» فعالیتهای نظری داشتهاید باید این احساس همبستگی را زودگر و برآمده از احساسات تلقی کنیم؟
فکر میکنم برای پاسخ به این این مسئله باید دو مفهوم را از یکدیگر تفکیک کنیم. اولین آنها «میهنپرستی» یا patriotism است و دیگری «ملیگرایی» یا nationalism. در مفهوم اول بیشتر جا و مکان محل بحث است و مشخصاً حس تعلق به «خاک» مورد توجه قرار میگیرد. گویی خانه فرد را آتش زدهاند و او برای اطفاء حریق دست به هر اقدامی میزند؛ چه جمعاً و چه انفراداً. اما در مفهوم دوم تمرکز و توجه عمدتاً بر «هویت» است. در واقع ناسیونالیسم ناظر بر امری وجودی و اگزیستنت است. یعنی فرد احساس میکند دیگری میخواهد او را بهکلی نابود کند و هویتاش را از بین ببرد. یعنی مشخصاً از ایران، ایرانیزدایی کنند تا حدیکه خون ایرانی در رگ غیرایرانی به جریان بیفتد. با این تفکیک و توضیح به گمان من آنچه در جنگ اخیر برجسته شد میهنپرستی بود نه ملیگرایی. یعنی ما با «همبستگیِ میهنپرستانه» مواجه بودیم. بنابراین اگر مردم مطمئن شوند سایه جنگ دیگر بر سرشان سنگینی نمیکند و اوضاع به حالت عادی برگشته است، از آنجایی که میان «ملت» و «دولت» فاصله افتاده است، دوباره پرونده «ناسیونالیسم ایرانی» روی میز قرار خواهد گرفت. یعنی وقتی دولت قادر نیست کارویژههای خود را بهدرستی انجام دهد یا در حوزههایی خود را در برابر مردم تعریف کند، احساسات ملیگرایانه و در نتیجه تعلقات ناسیونالیستی فروکش میکند.
* چگونه میتوان این سنخ وضعیتها را که شما ذیل عنوان «میهنپرستی» صورتبندیاش کردید، از حالت موقت به حالت پایدار درآورد. یعنی از وضعیت همبستگیِ موقعیتی و شکننده خارج شد و به افق بلندمدت و پایدار فکر کرد.
چنانکه قبلاً گفتهام ما هنوز به مرحله ملت-دولت نرسیدهایم ولی با این حال باید تأکید کرد که اوضاع تماماً تیره و تار نیست. ببینید! ناسیونالیسم، محصول دولتی است که دغدغه ملتاش را دارد. اگر توجه کرده باشید زمانیکه کمی وضعیت جنگی مبتنی بر تجاوز اسرائیل فروکش میکرد، برخی میگفتند ممکن است موج بعدی از مرزها و از میان اقوام برخیزد. این یعنی ما با مسئله ملت-دولت مشکل داریم. یک سؤال میپرسم؛ چرا برخی میگویند ملت ترک یا ملت کرد اما نمیگویند ملت بلوچ؟ پاسخ این است که ترکها و کردها در دورههایی دارای دولت بودهاند؛ یعنی علاوه بر پیشینههای هویتی منضم به دولت (ولو بهشکل پوشالی) بودهاند اما بلوچها چنین نبودهاند. یعنی بخشهایی از ترکها و کردها بهخاطر تجربه پیشهوری یا قاضیمحمد و برخی بهدلیل حس بیعدالتی و تبعیض احساس میکنند دولت نمایندگیشان نمیکند و نتیجتاً خود را ملت میدانند. میخواهم بگویم ملت-دولت یک پازل بزرگ است که در آن بهواسطه نقش محوری دولت، هر موجودیتی باید سر جای خود قرار میگیرد و چنانچه این پازل بهدرستی چیده نشود، میتواند یک سرزمین را به خطر بیندازد. پس، دولت وظیفه دارد در میانمدت با احصاء این شکافها، درصدد پر کردنشان برآید و آشتیِ ملیِ پایدار برقرار کند و در یک کلام دل مردم را بدست بیاورد. مهندس موسوی هم درباره حمله اسرائیل اطلاعیهای صادر کرد که در بخشی از آن بر این مسئله تأکید کرده و گفته بود، «هولناک خواهد بود اگر کسانی با رؤیاپردازی واکنش جامعه را تأیید بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند. چنین اشتباهی ملت را دلسرد و بیگانه را امیدوار خواهد کرد که شاید بار دیگر بتواند خدایناکرده در سپری که او را ناکام گذاشت، رخنهای بیابد.»
* چنانکه میدانیم در پس رویدادهایی نظیر تجاوز و جنگ مسئله «اقتدار» مورد تأمل جدی قرار میگیرد و این پرسش طرح میشود که اقتدار کشورها پس از حمله چه وضعیتی پیدا میکند. پیامدهای این جنگ برای نقش منطقهای ایران و مشخصاً ابتکار عمل آن چه بود؟ این وضعیت و شاید بهتر باشد بپرسم احیاء وضعیت پیشا-جنگ چه تأثیری بر همبستگی ملی و مشروعیت سیاسی خواهد گذارد؟
اگر شرایط جنگی باشد، نمیتوان تصور ابتکار عمل جامع داشت زیرا تمرکز، بهدرستی، بر دفع متجاوز و تک و پاتک است. اما اگر شرایط جنگی به پایان برسد، ایران باید درباره نقش منطقهای خود تجدیدنظر کند. ایران میتواند در فاز اول، با همسایگان خود علیالخصوص کشورهای اسلامی، و در گام بعد دیگر کشورهای در حال توسعه ارتباط برقرار کند تا انگاره «ایرانِ منزوی» شکسته شود. اگر هم مذاکرات در یک صورت کلی، به سرانجام برسد، شاید بتوان به حداقلی از ارتباطات اقتصادی با جهان امید داشت؛ کمابیش وضعیتی شبیه زمان ریاست جمهوری باراک اوباما. البته، این الگو طرفینی است؛ به این معنا که همه طرفها باید نقش سازنده ایفا کنند. اگر این الگو، که بنیادش بر توسعه و همکاری است، حاکم شود طبیعتاً همبستگی ملی و مشروعیت سیاسی بالا میرود. اما، اگر مسیر ضدتوسعه پیش گرفته شود، صرفاً باید به ادوات جنگی فکر کنیم.
* زمانیکه فشارهای خارجی بهوجود میآیند و مثلاً تحت عنوان «جنگ» شدت بیشتری میگیرند، ناخودآگاه به مسائل و شکافهای داخلی توجه بیشتری میشود و ایدههایی برای گشایش در عرصه عمومی، رسانه و... مطرح میگردد. حامیان ایدههای مبتنی بر آزادی و گشایش معتقدند چنین مواردی شروط لازم برای تابآوری ملی هستند و در مقابل، مخالفان قائل به نوعی تفکیکاند و اعتقاد دارند این قبیل اقدامها بهمثابه عقبنشینی و اتفاقاً در خدمت پروژه فشار خارجی است. در شرایط فعلی، چه اقداماتی در حوزه سیاست و جامعه میتوان تجویز کرد که در میانه این دو قطب قرار بگیرد؟ آیا اساساً شما قائل به این «میانه» هستید یا موقعیت طرفین را نابرابر میدانید؟
من معتقدم اگر دولت از روی ترس خارجی به گشایش فضا روی بیاورد، به محض آنکه خیالاش از خارج آسوده شد همه روزنهها و درزها را خواهد بست. ولی اگر دولت صرفنظر از اینکه فشار خارجی باشد یا نباشد، صرفاً بهواسطه ایجاد موازنه داخلی و بهرسمیتشناختن دیگری، گشایشهایی را فراهم آورد، امکان بازپسگیری آزادیها کمتر میشود. طبعاً مسیر دوم- که من موافق آن بوده و هستم-، بر تابآوری ملی خواهد افزود.
به اعتقاد من تا زمانیکه جامعه مدنی قدرت نگیرد، و احزاب و رسانهها قوی نشوند، میانهای بهوجود نخواهد آمد و اقدامات گشایشبخش رنگوبوی رانتی و مافیایی میگیرند. مثلاً در زمینه زندانیان سیاسی، من معتقدم باید از ایدهای دفاع کرد که از پس آن کلیه پروندههای زندانیان سیاسی مختومه اعلام شود. توجه کنید، زمانیکه از زندانیان سیاسی نام میبرم، توجهام معطوف به همه کسانی است که صرفاً بهخاطر فعالیت سیاسی، نقد، اظهارنظر و امثال این موارد برایشان پرونده تشکیل شده و حکم گرفتهاند. یعنی، کسانیکه دست به اسلحه بردهاند، ترور یا سابوتاژ کردهاند، از این دایره خارج هستند. برای از امروز به بعد هم میتوان قانون رسیدگی به جرم سیاسی را از وضعیت متروک درآورد و به اجرا گذارد. سخن روشن من این است که نباید هر کس به فکر آزاد کردن زندانی خودش باشد. در زمینه رسانهها هم باید چنین نگاه همهشمولی را بهکار بست؛ یعنی از انحصار در رسانه کاست و به فراگیری آن کمک کرد.
* در همین اثنی، زمانیکه بحث از گشایشها مطرح شد چند اتفاق رخ داد. طرح موسوم به «تشدید مجازات جاسوسی و همکاریکنندگان با رژیم صهیونیستی و کشورهای متخاصم علیه امنیت و منافع ملی» برای تعقیب جاسوسان از سوی مجلس مطرح شد و همچنین اخراج افغانستانیها بهطرز سریعالسیری در پیش گرفته شد. یعنی تسریع در فرآیند قانونگذاری و اقدام باعث شد انتقاداتی عمیق بهوجود بیاید. این اقدامات معلول وضعیت کلی مقابله با جاسوسها بود. اساساً مقابله با جاسوسی چگونه باید رخ دهد تا هم کارآمد باشد، و هم قانون و حقوق شهروندی و مقیمین را خدشهدار نکند.
در مسئله جاسوسی و جاسوسها اولاً، باید تفاوت میان «جاسوس» و «منبع/مخبر» را روشن کنیم. متأسفانه قانون ما در این زمینه ضعفهای جدی دارد و اساساً تقنین در این زمینه دشوار است. ایرادات شورای نگهبان هم تا حدودی مؤید همین مسئله است. ثانیاً، باید برای نوبت چندم تکرار کنم که مرجع تشخیص جاسوسی مهم است. کار ضدجاسوسی تخصصی است و هنوز برای من روشن نیست چرا آن را میان دو نهاد اطلاعاتی تقسیم کردهاند. در این موضوع تمرکز و آموزش و کیفیت نقش کلیدی دارد.
اما درباره افغانستانیها. من گمان دارم همانطور که ممکن است چند نفر افغانستانی بهدلیل فقر و فاقه در دام سرویسهای اطلاعاتی افتاده باشند، شاید به همان اندازه اتباع ایران نیز در همین تلهها هم گرفتار شده باشند. وقتی کشوری بهلحاظ اقتصادی قوی نباشد، درآمد پایین و تورم بالا باشد، انواع واکنشها پدید میآید؛ اعم از تنفروشی، عضوفروشی، موادفروشی، تکدیگری و جاسوسی. در زمان دولت قبل، دروازههای شرقی کشور بیهوده باز شد و حجم انبوهی مهاجر بدون ضابطه مشخص به ایران آمدند. اتباع بیگانه در هر جای دنیا مکانشان مشخص و نقل مکانشان تحت کنترل است، آموزش و شغلشان معلوم است، و حتی سازوکارهای حمایتی هم برایشان تعریف میشود؛ اعم از کمکهای دولت و کمکهای نهادهای بینالمللی. در ایران اما اینگونه نیست و آنها مدام ما بین وزارت کشور، وزارت خارجه و دیگر نهادها و البته قضاوتهای عامه مردم سرگرداناند.
* در وضعیت جنگی و پساجنگی برخی ایدهها و گفتارها و بهطور کلی گروههای سیاسی دچار وضعیت «بیخاصیتی» میشوند. زیرا اولاً توان بسیج سیاسی و منطق عدد در جنگهای غیرکلاسیک محل پرسش قرار گرفته است، ثانیاً نهادهای بینالمللی عموماً نظارهگر هستند و ثالثاً، سیاست از اساس در وضعیت تعلیق فرومیرود. در چنین شرایطی، آیا تولید گفتار سیاسی بلاموضوع است؟ اگر بلاموضوع نباشد میتوان چه طرح نوئی درانداخت؟
در زمانیکه جنگ در جریان است، طبیعتاً بر ایدهپردازی سیاسی فایده چندانی مترتب نخواهد بود. این وضعیت در دوره انقلابات هم حاکم است؛ زمانیکه رخداد یا event انقلاب رخ میدهد، کار نظری فریز میشود؛ زیرا ایدهها مربوط به قبل از رخداد یا پس از آن هستند. چنانکه نیما میگوید: آنکه غربال به دست دارد/ازعقبِ کاروان میآید!
حالا وقت آن است که بگوییم ما قبل از جنگ چه میگفتیم و بعد از جنگ چه پیشنهاداتی داریم. قبل از وقوع جنگ ایده کلی من، چنانکه بارها تأکید کرده بودم، توازن در الگوی توسعه و امنیت ملی ایران بود. یعنی ما بهموازات تمرکز بر اِلمانهای دفاعی و نظامی، میبایست به وجوه مختلف توسعه پایدار و ارتقاء زیرساخت کشور میپرداختیم. توسعه مدنظر من هم طبیعتاً صرفاً اقتصادی نبوده و باید از جمیع ابعاد بهدنبال غنیسازی ملی میرفتیم و شکافهای ملت-دولت را ترمیم میکردیم. حال آنکه صرفاً بر غنیسازی هستهای تأکید و عملاً کشور تکبعدی شد. اما، حالا مسئله این است که بهقول شما چه طرح نوئی را میتوان درانداخت.
از آنجاییکه من معتقدم هنوز جنگ اسرائیل و ایران تمام نشده است، و صرفاً یک جنگ ۱۲ روزه از طریق آتشبس شکننده به پایان رسیده، باید در چارچوب وضعیت «نه جنگ، نه صلح» ایدهپردازی کنیم آن هم با پیوست روشن و بهروزرسانیشدهی امنیت ملی. از آنجاییکه به تعبیر متخصصان جنگ و امنیت ملی ما در میانه نسل چهارم (4GW) و نسل پنجم (5GW) جنگها هستیم، بهمرور وارد وضعیتی میشویم که جنگها بدون شلیک گلوله و حتی بیآنکه مردم درگیر شوند آغاز شده و به پایان میرسند؛ هر چند آسیب متوجه جامعه و قشرهای شکننده میشود.
در چنین فضایی ضروری است اولاً بر سطحی از مبارزه با فساد و تبعیض اصرار ورزیم تا شکنندگی از این ناحیه را حداقلی کنیم. ثانیاً ایدئولوژیزدگی و شعارزدگی را با سرعت کاهش دهیم؛ ملت ایران نه تروریست هستند نه آدمکش. دلیلی ندارد با اعلام و تصریح حاکمیت یا منتسبان به آن برای کشور و مردم این سرزمین دردسر درست کنیم. زمانی آیتالله خامنهای در زمینه سیاست داخلی گفت نگذارید جای ظالم و مظلوم عوض شود. حالا اسرائیل و پروپاگاندای رسانهایاش دارد کاری میکند که جای نجیب (یعنی ایران) و نانجیب (یعنی اسرائیل) عوض شود؛ لذا باید به آتش به اختیارها گفت نگذارید جای نجیب و نانجیب عوض شود. شما همین الان هم توجه کنید نتانیاهو علاوه بر رتوریکهای مربوط به تهدید وجودی، میگوید مردم غزه ظالم هستند و اسرائیلیها مظلوم! وقتی آنها غزه را با این حجم از تلفات و خسارت، ظالم معرفی میکنند حتماً میتوانند ایران را نانجیب و بزرگترین تهدید وجودی جلوه دهند. ثالثاً، باید مسئله نفوذ را درست بفهمیم و با آن برخورد دقیق کنیم. الان، بهراحتی به افراد برچسب نفوذی میزنند و این کار خطرناکی است. واقعیت این است که نفوذی بهوقتاش ساکت است، و بهوقتاش حرف خود را میزند. یعنی باید عمق میدان را دقیق دید و غرق در لحظه نشد. باید اجمالاً توجهها معطوف به چند مسئله باشد: یکی ریشه افراد است. کسانیکه بهشکل محیرالعقول تغییر ایدئولوژی میدهند، یکباره اسلام میآورند و مَرْکب عوض میکنند، عموماً مطمئن نیستند. دومی عقلانیت است. کسانیکه بهدنبال تضعیف تصمیمهای عقلایی و ضد عقلانیت جمعی و مشخصاً غیرنهادی هستند، معمولاً مخرب هستند. علاوه بر اینها فاکتورها دیگری هم هست که در این گفتوگو مجال طرح آنها نیست.
* علاوه بر حوزه سیاست کمی به حوزه امنیت نیز بپردازیم. زمانیکه گروههای نزدیک به ایران، مانند حماس و حزبالله زیر ضرب اسرائیل رفتند، یا پیشتر از آن وقتیکه نظم سیاسی عراق بر نظم نظامی پیشین آن غلبه پیدا کرد، ایده «محور مقاومت» با چند پرسش مواجه شد؛ ایدهای که سابقاً بهلحاظ قوت و گستردگی حتی از آن بهعنوان «ناتوی منطقهاي» یاد میشد. به نظر شما این تغییرات در اتحادها و ائتلافها چه آثاری بر امنیت ملی ایران دارد و جمهوری اسلامی میبایست چه بازتعریفی در جایگاه منطقهای خود انجام دهد؟
نمیدانم الان فرصت مناسبی برای تحلیل جایگاه منطقهای ایران و وضعیتاش باشد یا خیر. اما خیلی از امکانات و دستاوردها اکنون از بین رفتهاند. مشخصاً زمانی ما «محور مقاومت» درست کرده بودیم و الان بیم آن میرود دشمن دور ما «محور شرارت» درست کند! الان، نسبت ما با آذربایجان، ترکیه، عراق و سوریه و حتی کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس از منظر امنیت ملی روشن نیست و بعضی مستعد آن هستند که پایگاه اسرائیل بشوند؛ یعنی امریکا به آنها چنین سهمی بدهد و ایران را تنگنا قرار دهد. تئوری بدیل این وضعیت، اجلاسهای دوجانبه و چندجانبه است تا از پی آن منافعی مشترک تعریف شود و بهتدریج دفع خطر گردد و این مستلزم دیپلماسی قوی و متمرکز در وزارت امور خارجه است.
* بهنظر شما «توان هستهای» چه نقشی در جایگاه منطقهای ایران دارد و باید داشته باشد؟ شما سابقاً گفته بودید: «اتم و مشتقاتاش برای ما پرمخاطره و پرهزینه است؛ چه یک گرم، چه صد کیلو؛ چه غنای یک درصد، چه ۲۰ درصد». اگر بخواهید تفسیر به رأی کنید میتوانید استدلال کنید همان چند صد گرم باعث دردسر شد و حمله به ایران را توجیه کرد. در مقابل میگویند اگر ایران پروژه هستهایاش را سریعتر تعیین تکلیف کرده بود، از N.P.T خارج شده بود و حتی معطوف به ساخت بمب حرکت بود، میتوانست برای خود بازدارندگی بهوجود بیاورد. این وضعیت غبارآلود نسبت به توان هستهای را باید چگونه فهم کرد؟
ورود به پروژه هستهای و ماندن در آن خرج زیادی برای کشورها دارد و تاکنون مخارج قابلتوجهی بر ما تحمیل شده است که با پول آن میشد لوکومتیو توسعه را کاملاً به حرکت درآورد. اما آنچه فعلاً دست ما را گرفته است ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم است که از ترس جاسوسها و... باید آن را پنهان نگه داریم و نمیدانیم در میان مطالبه خروج از N.P.T و همکاریِ حداقلی باید کجا بایستیم. یعنی یک امر استراتژیک تبدیل تفنن برخی افراد شده است. این راه از ابتدایاش پرخطر بود و روسها به ایران تذکر دادند وارد این وادی نشوید اما توجهی نشد.
حالا بیایید فرض کنیم از همان ابتدا ما رفته بودیم سراغ بمب؛ مگر کره شمالی که بمب دارد، شعار محو کشوری را سر میدهد؟ گاهی آزمایشی میکند و باقی اوقات ساکت است. ولی بهلحاظ توسعه کاملاً عقب مانده است. از آن گذشته، همان که کره شمالی را مجهز به این سلاح کرد، یعنی چین، افسار آن را به دست دارد و دشوار است کره شمالی بیاجازه چین به همسایه جنوبیاش یا ژاپن حمله کند. میخواهم بگویم دنیا، دنیای بمبسازی و بمببازی نیست. از آن گذشته، من معتقدم اسلام ما را از استفاده از سلاح کشتار جمعی یعنی «ش.م.ر» منع کرده است و این خلاف مروّت و انسانیت و شرع است که از این نوع سلاحها استفاده شود. ولی خوب اینها منافاتی با دیگر ابزارهای جنگی از جمله صنایع موشکی ندارد زیرا آنها را باید ذیل آیه «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم...» تفسیر کرد.
نان تبدیل به پدیدهای طبقاتی شده؛ دولت با اعلان رسمی، نان را در برخی شهرها تا مرز ۵۲ درصد گران کرده و در واقعیت، نانِ باکیفیت و در دسترس خیلی بیش از اینها گران شده است....
به گزارش خبرنگار ایلنا، فرمانِ گرانی نان صادر شد، یک شوک جدید به سفرههای خالی کارگران؛ سفرههایی که حالا با رسیدن برنج به کیلویی ۳۰۰ هزار تومان و پیشتازی قیمت گوشت از مرز یک میلیون تومان، برای بسیاری به خصوص حداقلبگیران و کارگران روزمزد به نان خالی محدود شده است.
در روزهای اخیر، رئیس کارگروه آرد و نان گفت: قیمت نانهای سنتی در استانهای قم، خراسانرضوی، همدان، گیلان و… افزایش یافته و تغییر نرخ در سایر استانها از جمله تهران تا دوشنبه ۲۴ تیر اعلام میشود. به گفته محمد جواد کرمی، «بر اساس قانون، وزارت کشور اختیار افزایش نرخ نان سنتی را به استانداریها واگذار کرده و استانداران با آنالیز قیمتها در کارگروه تخصصی خودشان موضوع را بررسی و نرخها را استانی اعلام میکنند».
در برخی استانهای کشور، نان بیش از ۵۰ درصد گران شده است؛ آن هم در حالیکه در روزهای بحرانی اخیر، بسیاری از کارگران بیکار شدهاند یا در بهترین حالت، برخی از مزایای مزدی و اضافه حقوق خود را از دست دادهاند؛ برای مثال، یک کارگر شاغل در فرودگاه مهرآباد با بیان اینکه با کاهش ساعت پروازها، دیگر اضافهکاری و تعطیلکاری نداریم، میگوید: دستمزدمان، چند میلیون تومان کمتر از قبل شده است.
از این کارگر رسمی میپرسم نظرت در مورد گرانی نان چیست؛ در پاسخ میگوید: منِ کارگرِ رسمی با ماهی ۲۲ میلیون تومان حقوق، دیگر نمیتوانم در هفته بیشتر از یکی دو وعده برنج بخورم؛ بیشتر غذاهایمان نانیست و گرانی نان، سفرهمان را کوچکتر میکند؛ این اوضاعِ من است، حالا ببینید کارگر روزمزد و ساختمانی چه میکشد....
از برخی استانها از جمله اصفهان و اراک نیز خبر میرسد که برخی شرکتها دست به تعدیل نیرو و اخراجِ کارگران قراردادی خود زدهاند؛ سوال اینجاست که در این شرایط، چرا دولت فرمان گرانی نان را صادر کرده است؟! آیا تعدیل و انقباض به جایی رسیده که یارانه را از اصلیترین مولفهی سبد خوراکی مردم حذف کردهاند؟!
عباس میرزاد، معاون اقتصادی استانداری ایلام، اعلام کرده است که افزایش قیمت نان به دلیل رشد هزینه حملونقل، انرژی، بیمه و مواد اولیه بوده و «ربطی به حذف یارانه ندارد». او همچنین گفته است: «هنوز افزایش قیمتها بهطور رسمی ابلاغ نشده، اما نرخ نان در مرکز استان تا ۵۲ درصد و در شهرستانها تا ۴۲ درصد افزایش یافته است».
او تاکید کرد که این افزایش قیمت قرار بوده پیش از جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی با اسرائیل اجرا شود، اما به تعویق افتاده است. معاون استاندار ایلام گفت: «افزایش هزینههایی جانبی مانند کرایه حمل، قیمت افزودنیها، هزینههای انرژی مانند برق، آب و گاز و همچنین حق بیمه کارگران نانواییها دلایل اصلی این تغییر قیمت بودهاند».
براساس آخرین اطلاعات، در قم، قیمت هر نان سنگک سنتی به پنج هزار و ۲۰۰ تومان، سنگک ماشینی به چهار هزار و ۶۵۰ تومان، بربری به سه هزار و ۵۰۰ تومان، تافتون به هزار و ۹۰۰ تومان و لواش به ۹۲۰ تومان رسیده است. در مشهد نیز مرتضی حیدری، معاون فرمانداری، افزایش ۵۲ درصدی قیمت انواع نان را تایید کرده و دلیل این گرانی را «افزایش اجرت کارگری، هزینههای بیمه و مسائل جانبی دیگر» دانسته است.
اولین بار حدود یک هفته پیش از این، «مهدی امیدوار» سخنگوی اتاق اصناف ایران با اعلام اینکه کمک دولت به بیمه نانوایان قطع شده و آرد هم گران شده، به طور رسمی خبر از گرانی نان در روزهای آینده داد و البته در تحلیلی عجیبتر در یک ویدئو که مورد انتقاد بسیار قرار گرفت، از گزینهای به نام «نان طبقاتی» سخن گفت: « من فکر میکنم به امید خدا فضایی را ببریم جلو، که آن که دوست دارد نان باکیفیت و بهتر بگیرد، به راحتی بگیرد و یارانه هم برای افراد ضعیف جامعه واریز بشود....».
البته نان طبقاتی، پدیدهی جدیدی نیست؛ مدتهاست که نان یارانهای کیفیت قبل خود را از دست داده و در برخی از نقاط به سختی یافت میشود؛ مردم برای خرید نان خوب باید هزینهی آزاد بپردازند.
در این شرایط، افزایش ۵۲ درصدی قیمت نان، یک شوک جدیدِ تاثیرگذار بر سفرههای تهی کارگران ایرانیست؛ «علیرضا خرمی» فعال کارگری در این رابطه میگوید: شما فقط گرانی نان را نبینید؛ بعد از جنگ ۱۲ روزه، بسیاری از اقلام خوراکی، گرانی بیش از ۵۰ درصدی را تجربه کردند؛ برنج ایرانی که بهترین نمونهی آن، قبل از جنگ حداکثر کیلویی ۱۸۰ تا ۲۰۰ هزار تومان بود، در همین دو سه هفته، به کیلویی ۳۰۰ هزار تومان رسیده است؛ قیمت حبوبات صعود کرده، میوهها گران شدهاند و .....
او ادامه داد: دولت با خود چه فکری کرده است؛ چرا مردم باید هزینه نارضایتی نانوایان و افزایش هزینههای تولید را بپردازند؛ چرا حاضر نیستند برای سادهترین نیاز زنده ماندن مردم یعنی نان، یارانه بپردازند؟ کارگران ساده و حداقل بگیری که نمیتوانند برنج بخورند، نباید نان خالی در سفره داشته باشند؟!
خرمی با تاکید بر اینکه در روزهای پس از جنگ کارگران بسیاری بیکار شده یا دستمزدشان به حداقل کاهش یافته؛ گفت: وقتی کارگران بیکار میشوند یا مزایای مزدیشان قطع میشود، گرانی ۵۰ درصدی نان که در واقعیت بیش از این ارقام است -چون نان یارانهای به راحتی گیر نمیآید- یک ضربه بزرگ به معیشت است؛ ضربهای که دولت، خود با قیچی کردن یارانهها به سفرههای مردم وارد آورده است....
بدون تردید، نان تبدیل به پدیدهای طبقاتی شده؛ دولت با اعلان رسمی، نان را در برخی شهرها تا مرز ۵۲ درصد گران کرده و در واقعیت، نانِ باکیفیت و در دسترس خیلی بیش از اینها گران شده است؛ در این روزها، جسته و گریخته اخباری از نان سنگکِ ۱۵ تا ۲۰ هزار تومانی در مناطق مختلف شهرها به گوش میرسد و این یعنی دستمزد روزانه کارگران که چیزی حدود ۳۴۰ هزار تومان است، پول ۱۵ یا ۱۶ عدد نان خالی میشود. نان خالی، مزد ساعتها عرق ریختن کارگر را میبلعد و تمام میکند.....
گزارش: نسرین هزاره مقدم
یگانه تربتی / واشنگتن پست / ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۵
در صحنه سیاسی پرتنش ایران، اجماعی در حال شکلگیری است که این کشور باید مذاکرات درباره برنامه هستهای خود با ایالات متحده را از سر بگیرد، حتی با وجود بیاعتمادی به این که آیا چنین گفتوگوهایی ممکن است مقدمهای برای حمله دیگری از سوی اسرائیل باشد. این دیدگاه بر اساس نظرات تحلیلگران و ناظران سیاسی داخل و خارج از ایران مطرح شده است.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، در هفتههای اخیر با حضور گسترده در رسانهها تلاش کردهاند تا تمایز بین ایالات متحده و اسرائیل را برجسته کنند و تأکید کردهاند که با وجود خصومت اسرائیل، امکان دستیابی به توافقی از طریق مذاکره با واشنگتن وجود دارد.
برای مثال، پزشکیان در مصاحبهای که هفته گذشته با تاکر کارلسون، شخصیت محافظهکار رسانهای، منتشر شد، نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، را متهم کرد که این ایده را در ذهن آمریکاییها القا کرده که ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای است. اما او تأکید کرد که ایران میتواند «بهراحتی از طریق گفتوگو و مذاکره اختلافات و تعارضات خود با ایالات متحده را حل کند.» همچنین، عراقچی در مقالهای در فایننشال تایمز نوشت پیش از آن که حملات اسرائیل آغاز شود، ایران و ایالات متحده «در آستانه یک پیشرفت تاریخی» قرار داشتند.
برخی ناظران معتقدند که شتاب برای ازسرگیری مذاکرات، بازتابدهنده یک جنگ قدرت در تهران است که پس از حملات اسرائیل و آمریکا در ماه گذشته شدت گرفته است. در این میان، کسانی که رویکردی آشتیجویانهتر را ترویج میدهند، در برابر طرفداران رویکرد تقابلی، نفوذ بیشتری پیدا کردهاند.
با این حال، مخالفانی نیز وجود دارند. هادی معصومیزارع، کارشناس منطقهای که پیشتر در رسانهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حضور داشته، به این جنگ قدرت جاری اذعان کرده و از تلاشهای سیاستگذارانی انتقاد کرده که به گفته او از ضربههای واردشده توسط اسرائیل سوءاستفاده میکنند تا مذاکره با آمریکا را پیش ببرند.
معصومیزارع در اپیزودی از یک پادکست که هفته گذشته منتشر شد، اظهار داشت: «امروز، در غیاب بسیاری از این فرماندهان و با این احساس که لایه ایدئولوژیک و انقلابی توسط اسرائیل تضعیف و فرسوده شده، آنها سعی دارند خود و مدل ذهنیشان را بهعنوان ناجی به مردم ایران معرفی کنند.» او افزود که این تلاش بخشی از برنامهای گستردهتر برای تسلط بر مراکز قدرت ایران است.
برای مقامات ارشد ایران، حملهای پایدار مانند آنچه اسرائیل ماه گذشته علیه خاک این کشور انجام داد، همراه با بمباران سه تأسیسات هستهای توسط آمریکا، زمانی غیرقابلتصور بود. با اینحال این حملات چشمگیر تغییری قابلتوجه در مواضع عمومی ایران ایجاد نکردهاند. ایران نه علاقه بیشتری به پیگیری سلاح هستهای نشان داده و نه تمایلی به کنار گذاشتن کامل برنامه هستهای خود. این کشور همچنان بر حق خود برای تولید سوخت هستهای در داخل مرزهایش تأکید دارد و تکرار میکند که به دنبال توسعه سلاح هستهای نیست. شاید شگفتانگیزتر این باشد که حملات آمریکا باعث نشده ایران از واشنگتن روی برگرداند.
حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر مهمان در مؤسسه آلمانی امور بینالملل و امنیت، میگوید: «انتظار داشتم پس از همه اتفاقات و جنگ و غیره، شاهد موضعی یکپارچه در رد هرگونه تعامل با ایالات متحده باشم... اما در واقع، به نظر میرسد که عکس این اتفاق در حال رخ دادن است.» او افزود: «نکته کلیدی اینجاست که آسیبپذیریها بهطور کامل آشکار شدهاند و این امر به رویکردی عملگرایانه منجر شده است.»
ایران در موقعیت دشواری قرار دارد. حملات اخیر نشان داد که سیستمهای موشکی و دفاع هوایی این کشور — که پیشتر توسط رهبران نظامی و سیاسی بسیار مورد ستایش قرار میگرفتند — در برابر حملات دو ارتش پیشرفته ناتوان هستند.
بهویژه، کارزار اسرائیل علیه ایران، نشاندهنده نفوذ عمیق اطلاعاتی این کشور در نیروهای امنیتی ایران بود، که احتمالاً باعث خواهد شد ایران در مورد چگونگی بازسازی توان نظامی و هستهای خود با احتیاط بیشتری عمل کند. اسرائیل موفق شد از پیش تسلیحاتی را به داخل ایران قاچاق کند و یک مکان مورد استفاده مقامات ارشد نیروی هوایی ایران را شناسایی کرده و با حمله به آن، فرماندهان حاضر در آنجا را کشت.
بهنام بنطالبلو، مدیر ارشد برنامه ایران در بنیاد دفاع از دموکراسیها در واشنگتن، اظهار داشت: «این اولین جنگ در خاک ایران از زمان جنگ ایران و عراق [در دهه ۱۹۸۰] است و رژیم کاملاً در مدیریت آن ناکام ماند.»
مشکلات ایران با وضعیت اقتصادی این کشور تشدید شده است، اقتصادی که تحت فشار تورم بالا و بیکاری مداوم قرار دارد. این فشارها ممکن است در هفتههای آینده تشدید شوند اگر کشورهای اروپایی تصمیم بگیرند با اعلام عدم پایبندی ایران به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با قدرتهای جهانی، تحریمهای سازمان ملل را مجدداً اعمال کنند.
دیوید لمی، وزیر امور خارجه بریتانیا، هفته گذشته اظهار داشت که اروپا ممکن است «تحریمهای شدیدی» اعمال کند مگر اینکه ایران «درباره خواسته بینالمللی برای عقبنشینی از جاهطلبیهای هستهای خود جدی عمل کند.»
مقامات دولت ترامپ معتقدند که ایران حتی پس از حملات آمریکا و اسرائیل که مذاکرات موجود را مختل کرد، آماده یک توافق دیپلماتیک درباره برنامه هستهای خود است. این نظر توسط یک مقام آمریکایی که به دلیل حساسیت موضوع نخواست نامش فاش شود، بیان شده و در روزهای اخیر در گفتوگوهای دیپلماتیک تقویت شده است. روز دوشنبه، استیو ویتکاف، فرستاده خاورمیانه، اعلام کرد که این مذاکرات «بهزودی، احتمالاً در هفته آینده» انجام خواهد شد.
با این حال، مصطفی نجفی، تحلیلگر مستقر در تهران که به حلقههای سیاست امنیتی ایران نزدیک است، اظهار داشت که ایران به چند کشور همسایه که بهعنوان میانجی عمل میکنند، روشن کرده است که در شرایط تهدید «اساساً هیچ شانسی برای مذاکره» وجود ندارد. او افزود که ایران همچنین به تضمینی نیاز دارد که اسرائیل در میانه دور جدیدی از مذاکرات دوباره حمله نکند.
نجفی گفت: «پیش از اینکه ایران مسیر دیپلماتیک جدیدی با آمریکاییها آغاز کند، میخواهد این تضمین را داشته باشد، چه از طریق میانجیها یا یک چارچوب قانونی، هرچه که باشد.»
علیاصغر شفیعیان، مشاور سابق کمپین پزشکیان و مدیر یک سایت خبری اصلاحطلب در تهران، اظهار داشت که پزشکیان در طول یک سال حضورش در قدرت، اجماعی در مراکز قدرت ایران برای پیگیری دیپلماسی ایجاد کرده و این لحظه کنونی «فرصتی طلایی» برای مذاکره با ایالات متحده است. او افزود: «ایران اراده لازم برای مذاکره را دارد.»
آیتالله علی خامنهای، بالاترین مقام در نظام دینی ایران، هنوز درباره احتمال مذاکرات جدید با ایالات متحده، که در گذشته با تردید عمیقی به آن نگاه کرده، اظهارنظری نکرده است.
در پی حملات، مجلس ایران به تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نهاد ناظر هستهای سازمان ملل، رأی داد و پزشکیان این قانون را به اجرا گذاشت. اما این قانون همکاری ایران با آژانس را تحت دو شرط مجاز میداند: احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران و تضمین حق این کشور برای غنیسازی اورانیوم. شورای عالی امنیت ملی ایران مسئولیت تعیین این را بر عهده دارد که آیا این شروط برآورده شدهاند یا خیر.
تحلیلگران، از جمله شفیعیان، اظهار داشتند که این قانون مانع جدی برای مصالحه در آینده نیست. نجفی گفت که رأی مجلس «حداقل واکنش به بمباران تأسیسات هستهای ایران» بود که این کشور میتوانست انجام دهد و بهمراتب کمتر از پاسخهای احتمالی دیگر، مانند خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای، بود.
نجفی افزود که تصویب این قانون دو پیام داشت: ایران آماده دیپلماسی است و نمیخواهد تنشها را تشدید کند، اما همچنین آماده است در صورتی که آمریکا فشار را افزایش دهد، اقدامات بیشتری انجام دهد.
او گفت: «ایران مسیر را برای دیپلماسی باز نگه داشته است.»
حید حید / المجله / ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۵
کمیته عالی برای تأسیس یک نهاد قانونگذاری، که اخیرا در سوریه تشکیل شده، گامی مهم در روند گذار سیاسی این کشور به شمار میرود. پس از بیش از یک دهه جنگ، تفرقه و تلاشهای ناکام برای صلح، چشمانداز احیای حیات پارلمانی، هم نقطه عطفی سرنوشتساز است و هم روزنهای از امید را به ارمغان میآورد.
این ابتکار، پیشرفتهایی اندک اما قابل توجه را نسبت به تلاشهای پیشین گذار سیاسی نشان میدهد. این پیشرفتها شامل کمیتهای با تنوع بیشتر، مراحل مشورتی گستردهتر، سازوکارهایی برای بازنگری رویهها و اعتراض به تصمیمات، و تلاشی برای افزایش مشارکت زنان است. با این حال، علیرغم این عناصر نویدبخش، ابهامات ساختاری، شکافهای رویهای و نبود تضمینهای قوی همچنان وجود دارد.
نگرانیهایی درباره نحوه انتخاب زیرکمیتههای انتخاباتی، تصمیمگیرندگان، معیارهای تصمیمگیری، نحوه اجرای سهمیههای نمایندگی، و چگونگی نظارت مستقل بر فرآیند برای اطمینان از عدالت و مشروعیت ادامه دارد. بدون شفافیت و گشودگی واقعی، این فرآیند در معرض خطر تبدیل شدن به یک تمرین از بالا به پایین قرار دارد که به جای رفع بدبینی عمومی، آن را تشدید خواهد کرد.
طرح کلی برای انتخاب
در مرکز این تجربه سیاسی، کمیته عالی انتخابات مجلس مردمی قرار دارد که بر اساس فرمان شماره ۶۶ رئیسجمهوری تأسیس شده است. این کمیته ۱۱ نفره مسئول طراحی و نظارت بر فرآیند انتخاب یک مجلس قانونگذاری ۱۵۰ نفره است. از این تعداد، دو سوم از طریق فرآیند انتخاباتی به رهبری کمیته انتخاب میشوند و یک سوم باقیمانده مستقیماً توسط رئیسجمهور موقت، احمد الشرع، منصوب خواهند شد.
از نظر ساختاری، این فرآیند در دو مرحله اجرا خواهد شد. ابتدا، کمیته عالی، زیرکمیتههای انتخاباتی دو نفره را در سطح استانی تشکیل خواهد داد. یک زیرکمیته مرکزی بر عملیات در سطح استان نظارت خواهد کرد، همزمان سایر زیرکمیتهها در سطح ناحیهای برای مدیریت اجرای محلی فعالیت خواهند کرد.
هر زیرکمیته در سطح ناحیه تا ۵۰ نفر را برای تشکیل نهادهای انتخاباتی در مناطق مربوطه انتخاب خواهد کرد. این نهادهای انتخاباتی اختیار دارند تا نامزدها را معرفی و برای نمایندگی نواحی خود در پارلمان جدید انتخاب کنند. توزیع کرسیها در سطوح استانی و ناحیهای بر اساس آمار جمعیت سرشماری سال ۲۰۱۰ خواهد بود. این انتخابها باید تا ۲۲ اوت نهایی شوند.
پیشرفت محتاطانه
ترکیب کمیته عالی و رویکرد نسبتاً مشارکتی آن، گامی رو به جلو در مقایسه با نهادهای پیشین گذار به نظر میرسد، زیرا از سلطه یک بازیگر واحد — هیئت تحریر الشام (HTS) — که ابتکارات قبلی را تعریف میکرد، فاصله گرفته است.
کمیته ۱۱ نفره کنونی از تنوع بیشتری برخوردار است: هفت عضو که پیشتر با مخالفان رسمی مرتبط بودند، دو نفر مرتبط با دولت نجات پیشین تحت رهبری HTS، و دو فعال مدنی مستقل. اگرچه حضور دو زن هنوز با برابری فاصله زیادی دارد، اما گامی کوچک به سوی پیشرفت محسوب میشود.
این کمیته، که به دنبال تضمین حداقل ۲۰ درصد مشارکت زنان است، رویکردی شفافتر و مشورتیتر نسبت به بسیاری از پیشینیان خود اتخاذ کرده و با برگزاری نشستهای عمومی و جلسات اطلاعرسانی استانی، چارچوب پیشنهادی انتخاباتی خود را ارائه کرده و از نظرات عمومی استقبال میکند، و تأکید دارد که پیشنویس قانون انتخابات موقت است و برای بازنگری عمومی باز است.
همچنین، سازوکارهای حفاظتی رویهای معرفی شدهاند. این موارد شامل دورهای مشخص برای ارائه اعتراضات مرتبط با انتخاب و نامزدی اعضای نهادهای انتخاباتی و همچنین تشکیل کمیتههای مستقل تجدیدنظر است. اما در زیر این سطح، فرآیند با ابهاماتی همراه است.
سؤالات درباره انتخاب
با وجود تلاشهای کمیته برای اطلاعرسانی عمومی، کمیته عالی هنوز چندین جنبه حیاتی را روشن نکرده است، بهویژه در مورد انتخاب زیرکمیتههای انتخاباتی دو نفره. در حالی که ظاهراً این زیرکمیتهها باید بیطرف و کاملاً بررسیشده باشند، نحوه انتخاب اعضای آنها همچنان مبهم است. چه کسی آنها را انتخاب میکند؟ چگونه نامزد میشوند؟ استقلال آنها چگونه ارزیابی خواهد شد؟
اندازه کوچک زیرکمیتهها
اندازه کوچک زیرکمیتههای دو نفره نیز یکی از نقاط نگرانی است. با توجه به گستردگی مسئولیتهای آنها — بررسی نامزدها و مشورت با جوامع محلی — محدود کردن عضویت به دو نفر برای انجام چنین وظیفهای در بازه زمانی کوتاه، تردیدهایی را درباره این فرآیند ایجاد میکند.
این زیرکمیتهها از اختیارات قابل توجهی برخوردارند، زیرا اعضای نهادهای انتخاباتی در سطح ناحیه را انتخاب میکنند. اندازه کوچک آنها باعث میشود این دو عضو در برابر دستکاری آسیبپذیرتر شوند، بهویژه در شرایطی که وفاداریهای گروهی و پویاییهای قدرت منطقهای همچنان عمیقاً ریشهدار هستند. اگر انتخابکنندگان خودشان از نظر سیاسی همسو باشند یا توسط منافع خاص دستچین شوند، کل فرآیند ممکن است به خطر بیفتد.
آیا به اعضای زیرکمیتهها اجازه داده خواهد شد که خودشان را به عنوان نامزد پارلمان معرفی کنند؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، این موضوع تعارض منافع آشکاری را ایجاد میکند — زیرا همان افراد، هم مسئول سازماندهی انتخابات و هم رقابت در آن خواهند بود. این مسئله نگرانیهای جدی درباره عدالت و یکپارچگی کل فرآیند به وجود میآورد.
چالشهای سهمیهبندی
نگرانی دیگر به نحوه اجرای سهمیههای نمایندگی مربوط میشود. فرآیند کنونی به نهادهای انتخاباتی ناحیهای اختیار قابل توجهی برای معرفی و انتخاب نامزدها میدهد. بنابراین، چگونه میتوان سهمیهها (مانند ۲۰ درصد مشارکت زنان) را بدون مداخله یا محدودیتهای خارجی تأمین کرد؟
با توجه به پویاییهای اجتماعی و سیاسی موجود، بعید است که زنان تنها از طریق رأیگیری مستقیم به آستانه ۲۰ درصد برسند. یک سوم کرسیهای اختصاصیافته برای انتصابات رئیسجمهوری میتواند به رفع برخی از این نابرابریها کمک کند، اما اگر نخبگان سنتی بر دو سوم منتخب تسلط یابند، این ممکن است کافی نباشد.
اگر برای «تصحیح» فرآیند به انتصابات رئیسجمهوری نیاز باشد، این امر فضای موجود برای جذب افرادی با تخصص فنی را کاهش میدهد و در نتیجه ظرفیت عملکردی مجلس را به نفع دستیابی به معیارهای نمایندگی با انعطافپذیری محدود تضعیف میکند.
ابهام در نظارت
شاید بارزترین شکاف، نبود شفافیت در زمینه نظارت باشد. در حالی که ممکن است همچنان به ناظران اجازه داده شود بر فرآیند نظارت کنند، هویت آنها هنوز مشخص نیست، همانطور که نحوه انتخاب و آموزش آنها نامعلوم است. سؤال دیگر این است که آنها مجاز به نظارت بر کدام مراحل فرآیند خواهند بود. اگر ناظران تنها مرحله نهایی (یعنی رأیگیری داخلی در نهادهای انتخاباتی) را مشاهده کنند، نقش آنها عمدتاً نمادین خواهد بود.
احتمال دستکاری
در عمل، مراحل اولیه فرآیند — مانند تشکیل زیرکمیتهها و نهادهای انتخاباتی ناحیهای — جایی است که تصمیمات بنیادین گرفته میشود و احتمال دستکاری در آن بیشترین است. این مراحل اولیه به همان اندازه رأیگیری نهایی نیازمند نظارت و بررسی دقیق هستند.
برای اینکه نظارت مؤثر باشد، ناظران باید واقعاً مستقل باشند، بهموقع منصوب شوند، آموزش کافی ببینند و به تمامی مراحل فرآیند دسترسی کامل داشته باشند. بدون نظارت قوی و بیطرف، مشروعیت کل فرآیند زیر سؤال خواهد رفت.
آزمون اراده سیاسی
راهاندازی مجدد قانونگذاری در سوریه آزمونی است، نه تنها برای فرآیند، بلکه برای اراده سیاسی. موفقیت یا شکست این تجربه به شفافیت رویهها، یکپارچگی رهبران آن و فراگیری نتایج آن بستگی دارد. این فرآیند میتواند گذار شکننده را مشروعیت بخشد یا بدبینی عمومی دیرینه را عمیقتر کند.
سوریها پیشتر انتخابات نمایشی را تجربه کردهاند، اما یک پارلمان واقعاً نماینده با اقتدار واقعی برای آنها تازگی خواهد داشت. علاقهای محتاطانه اما واقعی برای بازپسگیری نهادهای ملی که به خیر عمومی خدمت کنند، با هدف قانونگذاری و پاسخگو کردن قدرت وجود دارد، اما صرف شعار کافی نیست. برای معنادار بودن این فرآیند، باید بر فراگیری، عدالت و پاسخگویی متمرکز باشد.
هر چیزی کمتر از این، یک تمرین صوری و نمادین خواهد بود، نه گامی واقعی به سوی بازسازی اعتماد عمومی به دولت. اگر سوریها قرار است باور کنند که مقامات انتقالی میتوانند مسیر جدیدی را ترسیم کنند، این فرآیند باید ثابت کند که صرفاً به پر کردن کرسیها محدود نیست، بلکه زمینهسازی برای دولتی است که به همه شهروندان خود خدمت میکند.
همزمان با گزارشهایی که حاکی از دیدار مقامات ارشد اسرائیل و سوریه در باکو در حاشیه سفر احمد الشرع به جمهوری آذربایجان است، دولت باکو از گسترش مناسبات خود با حکومت جدید دمشق و موافقت با صدور گاز به سوریه خبر داد.
خبرگزاری فرانسه با استناد به یک مقام عالیرتبه در حکومت سوریه گزارش داد که دیدار مقامات اسرائیلی و سوری در باکو که برای روز شنبه، ۲۱ تیر، برنامهریزی شده بود، در پایتخت آذربایجان انجام شد.
احمد الشرع که از آذر سال گذشته رهبری سوریه را پس از ساقط کردن حکومت بشار اسد در دست دارد، شنبه برای نخستین بار با سفر به باکو با الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان دیدار کرد.
آذربایجان، کشوری با جمعیت اکثریت شیعه، در عین حال یکی از نزدیکترین متحدان سیاسی و نظامی اسرائیل در میان همسایگان جمهوری اسلامی ایران و در منطقه قفقاز شناخته شده و در حالی که تأمینکننده بخش مهمی از نفت مورد نیاز اسرائیل است، یکی از خریداران عمده تسلیحات ساخت اسرائیل محسوب میشود.
مقام سوری که منبع گزارش خبرگزاری فرانسه است، در همین حال افزود که دیدار مقام بلندپایه سوری و یک مقام اسرائیلی، بر «حضور نظامی اسرائیل در سوریه پس از سرنگونی بشار اسد» متمرکز بوده است.
این منبع پیشتر در این رابطه به خبرگزاری فرانسه گفته بود که انتظار نمیرود خود آقای الشرع در این دیدار شرکت کند.
در پی سرنگونی حکومت بشار اسد در آذرماه سال گذشته، اسرائیل در طول چند هفته حملات هوایی گستردهای در سوریه انجام داد تا داراییهای کلیدی نظامی بهجایمانده از حکومت اسد به دست دولت اسلامگرایان به رهبری احمد الشرع نیفتد.
اسرائیل همچنین با پیشروی در منطقه حائلی که پیشتر نیروهای سازمان ملل در آن مستقر بودند، عمق بیشتری از جنوب سوریه را به اشغال خود درآورد و بر کوه راهبردی جبلالشیخ مسلط شد.
احمد الشرع با تأکید بر اینکه خواهان درگیری با همسایگان نیست و از احیای توافق ترک مخاصمه سوریه و اسرائیل مربوط به سال ۱۹۷۴ حمایت میکند، از جامعه بینالمللی خواسته بود اسرائیل را زیر فشار بگذارند تا حملات نظامی به سوریه را متوقف کند.
دولتهای سوریه، اسرائیل و آذربایجان گزارش دیدار روز شنبه میان مقامات اسرائیلی و سوری در باکو را تأیید یا رد نکردند.
اسرائیل و سوریه هفته گذشته نیز گزارشهای رسانههای عرب منطقه در خصوص انجام ملاقات میان تساخی هانگبی، مشاور امنیت ملی اسرائیل، با احمد الشرع در ابوظبی را تأیید یا رد نکردند.
گزارشها حاکی بود که آقای هانگبی پس از دیدار روز یکشنبه گذشته در امارات، به اسرائیل بازگشت و همراه با بنیامین نتانیاهو که در هواپیمای اختصاصی منتظر آغاز سفر رسمی به آمریکا بود، راهی واشینگتن شد.
گیدئون سعار، وزیر خارجه اسرائیل، پیشتر گفته است که توافق سیاسی با سوریه میتواند در دسترس باشد اما اسرائیل «در هیچ توافقی از ارتفاعات جولان (که در جنگ سال ۱۹۶۷ از سوریه گرفت) چشم نخواهد پوشید».
رئیسجمهور آمریکا که در جریان سفر دو ماه پیش به عربستان با احمد الشرع دیدار کرد، ابراز امیدواری کرده که سوریه به کشورهای دارای پیمان صلح با اسرائیل بپیوندد اما افزوده که هنوز برای رسیدن به این مرحله کار زیادی باید انجام شود.
دونالد ترامپ دوشنبهشب گذشته در مهمانی برای نخستوزیر اسرائیل در کاخ سفید فاش کرد که یکی از کسانی که از او خواستند تحریمهای آمریکا علیه سوریه را لغو کند، بنیامین نتانیاهو بود. این اولین بار بود که آقای ترامپ موافقت و درخواست اسرائیل برای لغو تحریمها علیه سوریه را بیان کرد.
شبکه تلویزیونی آی۲۴ گزارش داده که بنیامین نتانیاهو شهریورماه که برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد دوباره به آمریکا خواهد رفت، با احمد الشرع در کاخ سفید دیدار خواهد کرد و در نشستی با شرکت دونالد ترامپ توافق امنیتی میان اسرائیل و سوریه را امضا خواهد کرد. اسرائیل و سوریه این گزارش را نیز رد یا تأیید نکردهاند.
توماس باراک، فرستاده ویژه آمریکا در امور سوریه، هفته گذشته در سفر به لبنان گفت مذاکرات میان سوریه و اسرائیل «آغاز شده است».
رادیو ارتش اسرائیل روز چهارشنبه، ۱۹ تیر، گزارش داد که ارتش اسرائیل در هفتههای اخیر حملات هوایی به سوریه را غیر از عملیات در جنوب این کشور در مقابله با عوامل مرتبط با جمهوری اسلامی ایران و نیروی قدس سپاه پاسداران، به میزان محسوسی کاهش داده است.
اسرائیل که حدود دو دهه با حضور و نفوذ نظامی ایران در سوریه در دوران حکومت بشار اسد مخالفت عملی میکرد، در روزهای گذشته از عملیات نیروهای کوماندویی خود در جنوب سوریه و بازداشت شماری از افراد اعزامی از سوی «نیروی قدس سپاه پاسداران» خبر داده است.
صدور گاز آذربایجان به سوریه
دفتر ریاست جمهوری آذربایجان روز شنبه، ۲۱ تیر، اعلام کرد الهام علیاف در دیدار با احمد الشرع گفت «به دلیل سیاستهای غیردوستانه دولت پیشین سوریه نسبت به آذربایجان»، دو کشور «دورهای از رکود» را در روابط تجربه کردند اما برپایی دولت جدید سوریه، «چشماندازهای مهمی را برای پیشرفت روابط پدیدار کرده است».
احمد الشرع به همتای آذربایجانی خود گفت رژیم اسد به روابط سوریه با بسیاری از کشورها، از جمله آذربایجان، آسیب زده بود.
دفتر ریاستجمهوری آذربایجان همچنین روز شنبه اعلام کرد در جریان مذاکرات الهام علیاف با احمد الشرع، توافق صادرات گاز به سوریه امضا شد.
حکومت الشرع در تلاش برای جلب حمایت و سرمایهگذاری و همکاری کشورهای جهان برای احیای زیرساختهای سوریه است که در ۱۴ سال جنگ داخلی ویران شد.
گاز آذربایجان از راه ترکیه، که متحد کلیدی برای باکو و دمشق است، صادر خواهد شد و از طریق یک خط لوله در شمال سوریه به این کشور خواهد رسید.
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، حدود سه هفته پیش گفته بود که الهام علیاف آماده ارائه انواع حمایتها به سوریه، از جمله در زمینه گاز طبیعی است.
آقای علیاف در خصوص بسیاری از مسائل بینالمللی، از جمله در قبال سوریه، با مواضع ترکیه همسویی نشان میدهد اما در حالی که خصومت عمیق میان رهبران ترکیه و اسرائیل بر سر جنگ غزه ادامه یافته، باکو به مناسبات گرم و نزدیک خود با اسرائیل ادامه داده و حضور و نفوذ دیپلماتیک اسرائیل در آذربایجان کماکان قوی است.
رادیو فردا
نیویورک تایمز / ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۵
هفته گذشته، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در نامهای برای معرفی دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، به عنوان نامزد دریافت جایزه صلح نوبل، از توافقنامههای موسوم به «توافقنامههای ابراهیم» تمجید فراوانی کرد؛ توافقهایی که روابط دیپلماتیک میان اسرائیل و سه کشور عربی را برقرار ساختند.
نتانیاهو در این نامه خطاب به کمیته نوبل نروژ، این توافقنامهها را که در سال ۲۰۲۰ و با میانجیگری ترامپ امضا شدند، «تحولی بنیادین» خواند که «چهره خاورمیانه را دگرگون ساخت» و گامی «تاریخی در مسیر صلح، امنیت و ثبات منطقهای» بود.
اما در عمل، خاورمیانه ظاهراً هیچ آگاهیای از چنین پیشرفتی ندارد.
در همان هفتهای که نتانیاهو در واشنگتن با ترامپ و دیگر مقامهای آمریکایی دیدار میکرد، ارتش اسرائیل همچنان در حال بمباران شدید نوار غزه بود، حوثیهای یمن دو کشتی تجاری را در دریای سرخ هدف قرار دادند و جنگ داخلی وحشیانهای در سودان ادامه داشت. چند هفته پیش از آن، اسرائیل و ایالات متحده در حال بمباران ایران بودند و ایران نیز با شلیک موشک واکنش نشان میداد. در عین حال، نیروهای اسرائیلی همچنان در خاک لبنان و سوریه حضور دارند، در پی جنگهایی که تنها چند ماه پیش پایان یافتند.
در طی نزدیک به پنج سالی که از امضای توافقنامههای ابراهیم میگذرد، ترامپ، نتانیاهو و دیگر مقامهای آمریکایی و اسرائیلی بارها از این توافقها با امارات متحده عربی، مراکش و بحرین به عنوان «توافقنامه صلح» یاد کردهاند.
اما پژوهشگرانی که به مطالعه این منطقه میپردازند، میگویند چنین تعبیری صرفاً یک بازی زبانی است که حقیقت را پنهان میکند، زیرا اساساً هیچ جنگی – یا حتی هیچ خشونتی – میان اسرائیل و امارات یا بحرین رخ نداده بود. مراکش نیز، جز اعزام نیرویی نمادین به جنگ سال ۱۹۷۳، که بیش از پنجاه سال پیش رخ داد، عملاً در منازعات عربی-اسرائیلی نقشی نداشته است.
حسین ابیش، پژوهشگر ارشد مؤسسه عربی کشورهای خلیج در واشنگتن، درباره این توافقها میگوید: «این توافقها هیچ ربطی به صلح ندارند. صلح صرفاً عنوانی بود که برای تبلیغ آنها انتخاب شد. اما این به این معنا نیست که چنین توصیفی معنا داشته باشد. این توافقها جنگی را پایان ندادند.»
در واقع، این توافقنامهها از کنار اصلیترین منازعه منطقهای – یعنی منازعه میان اسرائیل و فلسطینیها – عبور کردند و میان طرفهایی که اصولاً در حال جنگ نبودند، اعلام سازش کردند.
از آن زمان، خودِ عبارت «صلح منطقهای» به مفهومی مبهم و محل مناقشه در خاورمیانه بدل شده است. عبدالعزیز الغشیان، پژوهشگر سعودی و عضو ارشد غیرمقیم در «فروم بینالمللی خلیج»، میگوید که بارها از حامیان توافقنامههای ابراهیم این سؤال را مطرح کرده است که: «چه کسانی در این ‘صلح منطقهای’ دخیلاند؟» او میافزاید که به این نتیجه رسیده است که برای برخی، این مفهوم بر پایه «نادیدهگرفتن کامل مسئله فلسطین» استوار است.
کاخ سفید در بیانیهای خطاب به نیویورک تایمز از میراث این توافقنامهها دفاع کرد و اعلام کرد که جنگهای جاری در منطقه ارتباطی با میزان اثربخشی آنها ندارد.
در این بیانیه آمده است: «هیچگونه تحریف تاریخ یا فریبکاری فعالان لیبرال و حامیان مالی حزب دموکرات نمیتواند توافقنامههای تاریخی و تحولآفرین ابراهیم را که توسط رئیسجمهور ترامپ به انجام رسید و صلح را به خاورمیانه آورد، بیاثر جلوه دهد. تنها رئیسجمهور ترامپ میتوانست این توافقنامههای صلح را تضمین کند و او شایسته دریافت جایزه نوبل صلح است بهخاطر تمام تلاشهایی که برای پایاندادن به جنگها و درگیریهایی انجام داده که هیچ رهبر جهانی دیگری از عهده آنها برنیامده است.»
مقامهای آمریکایی و قانونگذاران هر دو حزب، توافقنامههای ابراهیم را تحولآفرین دانستهاند که میتواند چهره خاورمیانه را دگرگون کند. این توافقنامهها امکان حضور گردشگران و سرمایهگذاران اسرائیلی در دبی – بزرگترین شهر امارات متحده عربی – را فراهم ساختند، و شرکتهای حوزه فناوری و انرژی نیز قراردادهای تازهای امضا کردند.
روابط تجاری و همکاریهای امنیتی میان اسرائیل و برخی کشورهای خلیج فارس پیش از این نیز بهصورت پنهانی وجود داشت. اما توافقنامههای ابراهیم این روابط را علنی کرد و زمینه گسترش آنها را فراهم ساخت.
با اینحال، طرفهای امضاکننده توافقها در ابتدا چنین جلوهای به آنها نداده بودند.
نتانیاهو هنگام اعلام این توافقها، از بالکن کاخ سفید گفت: «برکات صلحی که امروز آن را بنا مینهیم، عظیم خواهد بود. در نهایت، این توافقها میتوانند به درگیری عربی-اسرائیلی برای همیشه پایان دهند.»
ترامپ نیز در همان مراسم اعلام امضای توافقنامهها گفت که این توافقها آغازگر «طلوعی تازه برای خاورمیانه» هستند، و از آیندهای سخن گفت که در آن «مردمانی از همه ادیان و پیشینهها در صلح و رفاه در کنار یکدیگر زندگی میکنند.»
اما پس از خاموششدن دوربینهای خبری، صلح و رفاه البته سراسر خاورمیانه را دربرنگرفت.
توافقهایی برای عبور از مسئله فلسطین
اشغال کرانه باختری از سوی اسرائیل نهتنها کاهش نیافت بلکه عمیقتر هم شد؛ برخلاف آنچه مقامهای اماراتی هنگام امضای توافق انتظار داشتند. در عین حال، برخی اعضای دولت نتانیاهو خواستار اشغال درازمدت نوار غزه هستند. چشمانداز تأسیس یک کشور فلسطینی در کرانه باختری و غزه، با پایتختی قدس – هدف دیرینه رهبران عرب – بیش از هر زمان دیگر کمرنگ به نظر میرسد.
توافقنامههای ابراهیم بر مبنای همکاری عربی-اسرائیلی بدون پرداختن به مسئله فلسطین بنا شده بودند، اما «همیشه اشتباه بود که از مسئله فلسطین عبور کنیم، و وقتی غزه نشان داد که این یک اشتباه بود، نباید شگفتزده میشدیم»؛ این را مارک لینچ، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل در دانشگاه جرج واشنگتن میگوید. «شاید برخی را غافلگیر کرد – اما نباید میکرد.»
در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حماس – گروه شبهنظامی فلسطینی که بر غزه حکومت میکرد و از حمایت ایران برخوردار بود – حملهای خونین به اسرائیل ترتیب داد که به کشتهشدن بیش از هزار نفر انجامید. در پاسخ، اسرائیل بمباران گسترده نوار غزه را آغاز کرد و سپس تهاجمی زمینی را در پیش گرفت. دو میلیون فلسطینی ساکن غزه اکنون با گرسنگی مفرط مواجهاند، بیش از ۵۰ هزار نفر کشته شدهاند، و بیشتر این منطقه به ویرانهای بدل شده است.
حزبالله لبنان و حوثیهای یمن – که هر دو بهشدت با ایران همپیماناند و توسط آن مسلح میشوند – برای حمایت از فلسطینیها به اسرائیل حمله کردند. اسرائیل نیز واکنش شدیدتری نشان داد و سال گذشته به لبنان حمله کرد. ماه گذشته، اسرائیل حتی وارد جنگی کوتاهمدت با خود ایران شد.
حوثیها که کنترل بخش بزرگی از یمن را در دست دارند، حملونقل دریایی در دریای سرخ را بههم ریختهاند؛ عملیاتی که آن را «کارزاری علیه اسرائیل» مینامند و سوگند خوردهاند که ادامهاش دهند. هفته گذشته، یک کشتی تجاری را غرق کردند، دستکم دو تن از خدمه آن را کشتند و دیگران را به گروگان گرفتند.
آقای الغشیان میگوید مقامهای سعودی و دیگر کشورهای عربی از مدتها پیش هشدار میدادند که مسئله فلسطین «بسیار انفجاری است و بدون حل آن، منطقه نمیتواند به مسیر خود ادامه دهد.» او میافزاید که پیش از هفتم اکتبر، این هشدار «نگرانیای نظری» تلقی میشد، اما اکنون، واقعیتی ملموس است.
لبنان و مصر با بحرانهای شدید اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند. و در سال ۲۰۲۳، جنگی کاملاً جدید در سودان شعلهور شد که یکی از بدترین قحطیهای چند دهه اخیر را رقم زد.
تنها خبر نسبتاً مثبت درباره درگیریها در خاورمیانه در هفتههای اخیر مربوط به سوریه است؛ جایی که جنگ داخلی سرانجام با سرنگونی دیکتاتور سوری، بشار اسد، بهدست شورشیان به پایان رسید. اما این پیروزی هیچ ربطی به توافقنامههای ابراهیم ندارد، و هنوز مشخص نیست که آیا این اتفاق میتواند صلح و ثباتی پایدار در داخل سوریه برقرار کند یا صلحی میان سوریه و اسرائیل رقم بزند.
مقامهای آمریکایی و اسرائیلی بارها خواهان آن شدهاند که کشورهای دیگری – بهویژه عربستان سعودی – به توافقنامههای ابراهیم بپیوندند. اما این تلاشها تاکنون نتیجهای نداشته است. سودان که اغلب از آن بهعنوان محتملترین کشور عربی برای پیوستن یاد میشد، هنوز روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار نکرده است.
سالها تلاش برای متقاعد کردن عربستان سعودی به پیوستن به این توافقها نیز تاکنون بینتیجه بوده است. دولت بایدن با جدیت این مأموریت را دنبال کرد و تلاش کرد توافقی را پایهریزی کند که در آن ایالات متحده امتیازات بزرگی به عربستان بدهد. اما این توافق هرگز شکل نگرفت، و تحلیلگران میگویند که جنگ غزه شانس تحقق آن را حتی کمتر کرده است.
آقای الغشیان میگوید: «در درون منطقه خلیج فارس، هیچگونه گسترشی در کار نخواهد بود» – دستکم نه در قالب کنونی توافقنامههای ابراهیم. او میافزاید که بهویژه در عربستان سعودی، این ایده اکنون «آلوده» شده است.
با اینحال، این موضوع مانع از آن نشده که مقامهای واشنگتن بار دیگر بحث درباره سیاست خاورمیانه را به توافقنامههای ابراهیم بازگردانند.
ترامپ ماه گذشته در شبکههای اجتماعی گلایه کرد: «من بابت توافقنامههای ابراهیم در خاورمیانه جایزه نوبل صلح نخواهم گرفت»، و استدلال کرد که تلاشهایش برای برقراری صلح نادیده گرفته شدهاند. اما در ادامه افزود: اگر همهچیز طبق برنامه پیش برود، کشورهای جدیدی به این توافقنامهها خواهند پیوست، و این تحول میتواند «برای نخستین بار در تاریخ، خاورمیانه را متحد سازد!»
در حالیکه سوریه دوران جدیدی از ثبات و بازسازی پس از سقوط بشار اسد را تجربه میکند، یکی از اصلیترین چالشهای داخلی، همچنان حلنشده باقی مانده است و آن سرنوشت «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) و ساختار خودگردان کردی در شمالشرق این کشور است.
از انزوا به بازگشت به آغوش جامعه بینالمللی
در هفت ماه گذشته، پس از سقوط دولت اسد در دسامبر ۲۰۲۴، نزدیک به ۸۰ کشور و نهاد بینالمللی به دمشق رفتوآمد داشتهاند تا با احمد الشرع، رئیسجمهور موقت جدید سوریه، وارد تعامل سیاسی و اقتصادی شوند.
تحریمها و محدودیتهای بینالمللی که در طی نیم قرن گذشته علیه دمشق اعمال شده بودند، تقریباً بهطور کامل لغو یا تعلیق شدهاند. الشرع قرار است در سپتامبر بهعنوان نخستین رئیسجمهور سوریه در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند.
در همین حال، اقتصاد سوریه نیز نفس تازهای گرفته است؛ بیش از ۲۰ میلیارد دلار قرارداد با شرکتهایی از قطر، عربستان، ترکیه، آمریکا و اروپا امضا شده، و حتی صادرات به ایالات متحده آغاز شده است. زیرساختهای ارتباطی 4G و 5G آمریکا نیز در شبکه «سوریاتل» ادغام شدهاند.
توافقنامهای بیفرجام
در حالیکه دولت جدید در دمشق تلاش دارد ساختارهای ملی را بازسازی و تثبیت کند، نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) که تحت رهبری کردها در شمالشرق مستقرند، تاکنون در مسیر ادغام در ارتش ملی جدید همراهی مؤثری نداشتهاند.
با وجود امضای یک توافق چارچوبی در ماه مارس ۲۰۲۵، مذاکرات بعدی میان دمشق و رهبری SDF پیشرفت چندانی نداشته است. نیروهای SDF بارها تلاش کردهاند تسلیحات سنگین خود را به خطوط تماس در حلب شمالی منتقل کنند؛ اقدامی که نقض آتشبس بهشمار میآید و در برخی موارد، نیروهای آمریکایی برای متوقفکردن کاروانهای کرد مداخله کردهاند.
گزارشهایی از رقه و حسکه حاکی از ادامه ساخت تونلهای نظامی زیرزمینی توسط SDF است. همچنین طی شش ماه گذشته، بیش از صد مرد عرب و چندین زن توسط نیروهای کرد بازداشت شدهاند؛ تنها به این دلیل که بستگانشان به صفوف ارتش جدید سوریه پیوستهاند.
تنشهای نمادین و عملی
یکی از اقداماتی که تنشها را افزایش داد، تصمیم غیرمنتظره SDF در ۱۹ ژوئن برای تشکیل «اداره کل» فرودگاه قامشلو بود؛ اقدامی که خشم اداره کل هوانوردی سوریه در دمشق را برانگیخت و آن را «نقض آشکار قوانین بینالمللی» توصیف کرد.
در بازدید هیئتی از وزارت کشور سوریه از حسکه، مقامات خودگردان کرد بار دیگر تأکید کردند که خواهان حفظ ساختارهای فدرالی و تمرکززدایی هستند. آنها حتی دولت مرکزی را واداشتند در جلساتی در زیر تصاویر عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پکک، بنشینند.
نشست بینتیجه در دمشق
در تلاشی تازه برای حل این بحران، هفته گذشته نشستی با حضور مقامات دولت سوریه، رهبری SDF و نمایندگان ویژه آمریکا و فرانسه، توماس باراک و ژان-باپتیست فِوْر، در دمشق برگزار شد. با این حال، نشست هیچ پیشرفتی نداشت.
طبق گفته منابع نزدیک به مذاکرات، SDF خواهان حفظ ساختار نظامی مستقل خود تحت همان نام و با فرماندهی مستقل در مناطق شمالشرق است. همچنین مقامات خودگردان خواستار بقای کامل ساختارهای اداری فعلیشان شدند.
این شروط نهتنها خشم هیئت دولت سوریه را برانگیخت، بلکه موجب ناامیدی شدید میان میانجیگران آمریکایی و فرانسوی شد. پس از نشست، توماس باراک در اظهاراتی صریح اعلام کرد: «فدرالیسم جواب نمیدهد... تنها راه، راه دمشق است. و ما در حال از دست دادن زمان هستیم.»
کاهش حمایت آمریکا از نیروهای دموکراتیک سوریه
در حالیکه SDF برای بیش از یک دهه متحد کلیدی ارتش آمریکا در مبارزه با داعش بوده است، اما اکنون بهنظر میرسد اولویتهای واشنگتن تغییر کردهاند. پنتاگون رسماً اعلام کرده که تنها ارتش ملی دمشق باید انحصار استفاده از نیرو را در اختیار داشته باشد، و این به معنای پایان کار هرگونه نیروی مسلح جداگانه از جمله SDF است.
در جلسه تأیید سمت فرماندهی ستاد مرکزی ارتش آمریکا (CENTCOM)، دریادار بردلی کوپر تأکید کرد: «ثبات سوریه در گرو بقای احمد الشرع در قدرت است، و این موضوع برای ما اهمیت حیاتی دارد.»
نیروهای دموکراتیک سوریه؛ از متحد به مانع؟
از نگاه ناظران غربی، نیروهای کرد سوریه اکنون از یک بازیگر تأثیرگذار، به مانعی در مسیر احیای ثبات و اتحاد سوریه تبدیل شدهاند. هرچند آنها تلاش میکنند با مقاومت در برابر انحلال و ادغام، موقعیت خود را حفظ کنند، اما این تأخیرها ممکن است تنها موجب از دست رفتن فرصتهای سیاسیشان شود.
فرمان اجرایی اخیر دونالد ترامپ برای لغو تحریمهای سوریه، مسئولیت اردوگاههای نگهداری عناصر داعش را نیز به دولت دمشق سپرده است. این موضوع یکی از مهمترین اهرمهای فشار بینالمللی SDF در سالهای گذشته بوده است.
با نزدیک شدن به ضربالاجل پیشنهادی آمریکا در ماه اوت برای دستیابی به توافق، نشانهها حاکی از آن است که اگر تغییری در موضع SDF رخ ندهد، آنان به اصلیترین مانع در مسیر وحدت ملی و ثبات پایدار سوریه بدل خواهند شد.
نویسنده: چارلز لیستر، کارشناس مسائل خاورمیانه
منبع: نشریه المجله
انتشار ترجمه در وبسایت کردپس
یک مقام اسرائیلی به خبرگزاری رویترز گفت که مذاکرات غیرمستقیم بر سر پیشنهاد آمریکا برای آتشبس ۶۰ روزه، هفت روز پس از آغاز مذاکرات، در طول روز شنبه ادامه داشت. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، گفته است که امیدوار است به زودی بر اساس پیشنهاد جدید آتشبس مورد حمایت آمریکا، به موفقیتی دست یابد.
در غزه، پزشکان گفتند که ۱۷ نفر که سعی در دریافت کمکهای غذایی داشتند، روز شنبه بر اثر تیراندازی سربازان اسرائیلی کشته شدند، که آخرین تیراندازی دستهجمعی در اطراف یک سیستم توزیع کمکهای تحت حمایت آمریکا است که به گفته سازمان ملل منجر به کشته شدن ۸۰۰ نفر در شش هفته شده است.
شاهدانی که با رویترز صحبت کردند، از تیراندازی به سر و تنه افراد خبر دادند. رویترز چندین جسد قربانیان را در حالی که اعضای خانواده در بیمارستان ناصر گریه میکردند، در کفنهای سفید دیده است. ارتش اسرائیل اعلام کرد که نیروهایش تیرهای هشدار شلیک کردهاند، اما بررسی این حادثه هیچ مدرکی مبنی بر آسیب دیدن کسی در اثر تیراندازی سربازانش پیدا نکرده است.
هیئتهایی از اسرائیل و حماس در قطر برای دستیابی به توافقی که شامل آزادی مرحلهای گروگانها، عقبنشینی نیروهای اسرائیلی و بحث در مورد پایان جنگ باشد، تلاش کردهاند.
این مقام اسرائیلی، حماس را مقصر این بنبست دانست که به گفته او “همچنان سرسخت است و به مواضعی پایبند است که به میانجیها اجازه نمیدهد به توافق برسند”. حماس پیش از این خواستههای اسرائیل را عامل جلوگیری از توافق دانسته بود.
یک منبع فلسطینی گفت که حماس نقشههای عقبنشینی را که اسرائیل پیشنهاد کرده بود و حدود ۴۰ درصد از غزه را تحت کنترل اسرائیل قرار میداد، از جمله تمام منطقه جنوبی رفح و مناطق بیشتر در شمال و شرق غزه، رد کرده است.
دو منبع اسرائیلی گفتند که حماس میخواهد اسرائیل به خطوطی که در آتشبس قبلی قبل از تجدید حمله خود در ماه مارس در اختیار داشت، عقبنشینی کند.
این منبع فلسطینی گفت که مسائل مربوط به کمکرسانی و تضمینهای پایان جنگ نیز چالشی را ایجاد میکند. این منبع گفت که این بحران میتواند با مداخله بیشتر ایالات متحده حل شود.
حماس مدتهاست که خواستار توافق برای پایان جنگ قبل از آزادی گروگانهای باقیمانده است؛ اسرائیل اصرار دارد که تنها زمانی به جنگ پایان میدهد که همه گروگانها آزاد شوند و حماس به عنوان یک نیروی جنگی و دولت در غزه منحل شود.
فلسطینیها در حال سوگواری برای عزیزانی هستند که در بیمارستان ناصر در خان یونس، جنوب نوار غزه، در آتشباری اسرائیل کشته شدند.
دستکم ۷۹۸ کشته در شش هفته
تیراندازی دستهجمعی گزارش شده در روز شنبه در نزدیکی یک نقطه توزیع کمک در رفح، آخرین مورد از سلسله حوادثی است که دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد روز جمعه اعلام کرد که در شش هفته گذشته حداقل ۷۹۸ نفر در تلاش برای تهیه غذا کشته شدهاند.
محمود مکرم، شاهد عینی، به رویترز گفت: «ما آنجا نشسته بودیم و ناگهان به سمت ما تیراندازی شد. به مدت پنج دقیقه زیر آتش گیر افتاده بودیم. تیراندازی هدفمند بود. تصادفی نبود. به برخی از مردم از ناحیه سر، به برخی از ناحیه تنه، و به یکی از افرادی که کنار من بود، مستقیماً از ناحیه قلب شلیک شد.»
«هیچ رحمی در آنجا وجود ندارد، هیچ رحمی. مردم به دلیل گرسنگی میروند، اما میمیرند و در کیسههای مخصوص اجساد برمیگردند.»
پس از لغو نسبی محاصره کامل تمام کالاها به غزه در اواخر ماه مه، اسرائیل یک سیستم توزیع کمک جدید راهاندازی کرد و با تکیه بر گروهی که توسط ایالات متحده حمایت میشد، غذا را تحت حفاظت نیروهای اسرائیلی توزیع میکرد.
سازمان ملل متحد این سیستم را ذاتاً خطرناک و نقض اصول بیطرفی بشردوستانه دانسته و آن را رد کرده است. اسرائیل میگوید که این سیستم برای جلوگیری از منحرف کردن کمکها توسط شبهنظامیان ضروری است.
جنگ در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، زمانی که شبهنظامیان به رهبری حماس به اسرائیل حمله کردند و حدود ۱۲۰۰ نفر را کشتند و ۲۵۱ نفر را به گروگان گرفتند. گمان میرود حداقل ۲۰ نفر از ۵۰ گروگان باقیمانده هنوز زنده باشند.
به گفته مقامات بهداشتی غزه، عملیات اسرائیل علیه حماس بیش از ۵۷۰۰۰ فلسطینی را کشته، تقریباً کل جمعیت بیش از ۲ میلیون نفری غزه را آواره کرده، بحران انسانی ایجاد کرده و بخش بزرگی از این منطقه را به ویرانه تبدیل کرده است.
هزاران اسرائیلی روز شنبه در مرکز تلآویو تجمع کردند و خواستار توافقی شدند که تمام گروگانهای باقیمانده در اسارت حماس را آزاد کند.
بوعز لوی، معترض، به رویترز گفت: «ما اینجا هستیم تا به دولت فشار بیاوریم تا هر چه سریعتر به توافق گروگانها برسد، زیرا دوستان و برادران ما در غزه هستند و زمان پایان دادن به این جنگ فرا رسیده است. به همین دلیل است که ما اینجا هستیم.»
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایلنا، بنا بر آخرین آمار از موجودی مخازن سدهای کشور؛ ورودی آب به سدها تا ۲۱ تیرماه سال آبی جاری ( ۱۴۰۴-۱۴۰۳) ۲۲.۴۳ میلیارد متر مکعب است که در مقایسه با رقم ۳۹.۱۵ میلیارد متر مکعب مدت مشابه سال گذشته ۴۳ درصد کمتر است.
خروج آب از سدها با کاهش ۲۱ میلیارد متر مکعبی نسبت به رقم ۲۹.۲۰ میلیارد متر مکعب به ۲۳.۶ میلیارد متر مکعب رسیده است.
حجم مخازن سدها در سال آبی جاری تا روز گذشته ۲۳.۶۷ میلیارد متر مکعب است که نسبت به رقم ۳۲.۱ میلیارد متر مکعب سال گذشته منفی ۲۶ میلیارد متر مکعب اختلاف دارد.
این گزارش حاکی است میزان پرشدگی مخازن سدها ۴۶ درصد است.
بنا بر آخرین وضعیت سدهای تهران تا ۲۱ تیرماه موجودی مخزن سد امیرکبیر ۶۷ میلیون متر مکعب و با ۳۸ درصد پرشدگی نسبت به پارسال ۵۸ درصد آب کمتری دارد، لار ۶۶ میلیون متر مکعب حجم آب و ۷ درصد پرشدگی ۲۴ درصد نسبت به پارسال منفی است، طالقان با ۲۲۱ میلیون متر مکعب موجودی و ۵۳ درصد پرشدگی ۳۲ درصد نسبت به پارسال آب کمتری دارد و لتیان-ماملو با ۶۶ میلیون متر مکعب ذخیره آبی ۶۶ درصد آب پرشدگی داشته و ۴۴ درصد نسبت به پارسال آب کمتری دارد.
● مجموع ۱۳ سد دریاچه ارومیه ۶۲۸ میلیون متر مکعب آب دارند که نسبت به پارسال ۴۰ درصد کمتر است.
● زاینده رود ۳۲۳ میلیون متر مکعب آب را در خود جای داده اما ۳۰ درصد از پارسال کمتر است.
● سد رجایی مازندران ۸۸ میلیون متر مکعب ذخیره دارد که ۱۷ درصد از سال قبل بیشتر است.
● سد دوستی و طرق خراسان رضوی به ترتیب ۷۸ و ۳ میلیون متر مکعب آب دارند که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۶۳ درصد و ۵۲ درصد منفی هستند.
● موجودی زنجیره کارون، دز، کرخه، جره و مارون در خوزستان نیز به ترتیب نسبت به پارسال ۲۳درصد، ۱۸ درصد، ۶۱ درصد، ۳۵ درصد و ۶۵ درصد منفی هستند.
● کوچری و پانزده خرداد در حوضه قمرود نیز نسبت به سال گذشته ۱۰ درصد و ۳۳ درصد آب کمتری دارند.
● یامچی و سبلان در اردبیل نیز نسبت به مدت مشابه سال قبل به ترتیب مثبت ۱۰ و منفی ۱۷ هستند.
● ارس و ستارخان در آذربایجان شرقی به ترتیب منفی ۶ و منفی ۲۲ و خداآفرین بدون تغییر موجودی به میزان مشابه سال قبل ۶۵۶ میلیون متر مکعب آب دارد.
● در آذربایجان غربی بارون، سردشت و آغ چای همگی منفی و به ترتیب ۳۳ درصد، ۱۰ درصد و ۲۹ درصد آب کمتری ذخیره دارند.
● در هرمزگان استقلال، شمیل و نیان و سرنی هر کدام به ترتیب ۷۷ درصد، ۱۰۰ درصد و ۳۹ درصد نسبت به پارسال کاهش ذخیره آبی دارند.
● در بوشهر هر دو سد جگین و رئیسعلی دلواری منفی و به ترتیب ۵۲ درصد و ۵۰ درصد کمتر از سال قبل موجودی دارند.
● حجم آب موجود در سفیدرود گیلان نسبت به مدت مشابه سال قبل منفی ۵۲ درصد و شهر بیجار مثبت ۸ درصد است.
● کوثر و چمشیر در کهگیلویه و بویر احمد نیز به ترتیب منفی ۲۴ درصد و منفی ۲۵ درصد نسبت به سال قبل هستند.
● تهم، کینه ورس و تالوار در استان زنجان نیز نسبت به پارسال منفی ۴۴ درصد، منفی ۹ درصد و منفی ۲۱ درصد آب دارند.
● در کرمان تنگوئیه سیرجان ۲۱ درصد، جیرفت ۱۰ درصد و نساء ۶۱ درصد منفی هستند.
● رودبار لرستان ۲۱ درصد نسبت به پارسال آب بیشتری دارد.
● در کرمانشاه داریان و سلیمانشاه مثبت و گاوشان نسبت به پارسال ۱۴ درصد موجودی کمتری دارد.
● در سیستان و بلوچستان چاه نیمه ها با ۲۲۵ میلیون متر مکعب ذخیره ۲۱ درصد نسبت به پارسال منفی، پیشین با ۸۱ میلیون متر مکعب منفی ۵۰ درصد، زیردان ۱۳۰ میلیون متر مکعب و منفی ۲۹ درصد، کهیر ۱۰۹ میلیون متر مکعب ذخیره؛ ۲۴ درصد منفی، خیرآباد ۲۰ میلیون متر مکعب ذخیره دارد و ۲۷ درصد آب کمتر و ماکشید علیا با ۴۸ میلیون متر مکعب ذخیره آبی نسبت به سال قبل ۲۱ درصد کمتر آب دارد.
● در استان ایلام سیمره و ایلام به ترتیب در شرایط مثبت ۵ درصد و منفی ۱۵ درصد حجم آب نسبت به پارسال قرار دارد.
● نهرین خراسان جنوبی از مدت مشابه سال قبل ۵۰ درصد آب کمتری دارد.
● ساوه و کمال صالح در استان مرکزی نیز به ترتیب ۱۵ درصد و ۴۷ درصد منفی هستند.
بر پایه این گزارش؛ ارتفاع کل ریزشهای جوی کشورد معادل ۱۴۶.۴ میلیمتر بوده و این مقدار بارندگی نسبت به میانگین دوره های مشابه درازمدت (۲۳۸.۳ میلیمتر) ۳۹ درصد کاهش و نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته (۲۴۴.۵ میلیمتر) ۴۰ درصد کاهش را نشان می دهد.
تهرانیها نگران آب باشند
سخنگوی صنعت آب گفت: ما بیم داریم که با کمبود آب؛ رفاه مردم در تهران، البرز و نواحی که از سدهای پنجگانه مصرف میکنند کاهش یابد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایلنا، عیسی بزرگزاده اظهار داشت: متاسفانه به دلیل کم بارشی که رخ داده در مجموع سدهای کشور آورد آبی از ابتدای سال آبی جاری تا ۲۱ تیرماه ۲۲.۴ میلیارد متر مکعب بوده که نسبت به سال قبل که ۳۹.۱۵ میلیارد متر مکعب بوده است ۴۳ درصد عقب ماندگی داشتیم.
وی ادامه داد: البته با مدیریت مخزن و رهاسازی خوشبختانه حجم موجود آب در مخازن سدها حدود ۲۳.۶۷ میلیارد متر است که نسبت به سال گذشته که حدود ۳۲ میلیارد متر مکعب بوده که ۲۶ درصد عقب ماندگی داریم. بعبارت دیگر با اینکه از نظر ورودی ۴۳ درصد عقب ماندگی داشتیم از نظر حجم مخازن ۲۶ درصد عقب ماندگی داریم و این به دلیل مدیریت رهاسازری بوده است.
سخنگوی صنعت آب میزان پرشدگی سدهای کشور را ۴۶ درصد عنوان کرد.
وی در ادامه با اشاره به اوضاع آب در تهران گفت: به رغم اینکه پیش بینی شده بود در استان تهران در ماههای اردیبهشت و خرداد بارش نرمال داشته باشیم این اتفاق نیفتاد و مجموع بارش های دریافتی از ابتدای سال آبی تا ۲۰ تیرماه حدود ۱۵۰ میلیمتر ثبت شده که نسبت به مدت مشابه سال آبی گذشته ۳۴ درصد کاهش و نسبت به بلندمت ۴۴ درصد کاهش داشته ایم.
بزرگزاده تصریح کرد: سال آبی جاری دومین سال کم بارش در دوره آماری ۵۷ ساله است و از سوی دیگر در پنجمین سال متوالی خشکسالی قرار داریم که منجر به تشدید خشکسالی ناشی از انباشتگی کم آبی سالهای خشک گذشته شده است.
وی بیان داشت: از نظر حجم مخازن سد امیر امیرکبیر ۵۸ درصد نسبت به سال قبل عقب تر است، لار ۳۴ درصد طالقان ۳۲ درصد، ترکیب سدهای لتیان و ماملو هم ۴۷ درصد عقب است و این نشان می دهد که سال آبی بسیار سختی را داریم.
سخنگوی صنعت آب خاطرنشان کرد: از زمستان سال قبل در اطلاع رسانی های مختلف از مردم استان تهران، البرز و بخشهایی از استان قزوین که از سدهای پنجگانه آب دریافت می کنند خواستیم که با مدیریت مصرف کمک کنند اما کاهش مصارف ناشی از مدیریت مصرف مطلقا کافی نبود و ما بیم داریم که با کمبود آب؛ رفاه مردم در تهران، البرز و نواحی که از سدهای پنجگانه مصرف می کنند کاهش یابد.
وی از همه شهروندان خواست که به شدت مدیریت مصرف آب را در سرلوحه قرار دهند و مصرف را کاهش دهند که تاب آوری منابع بیشتر شود و شرایط آبی بیش از گذشته سخت نشود.
بازداشت عوامل نیروی قدس سپاه در عملیات مخفیانه اسرائيل؛ سربازان چگونه به خاک سوریه نفوذ کردند؟
یک سرهنگ نیروی ذخیره ارتش اسرائیل در گفتگو با روزنامه اسرائيلی «یدیعوت اخرونوت» از جزئیات عملیات مخفیانه گردان تحت رهبری خود در عمق خاک سوریه برای بازداشت عوامل نیروی قدس سپاه پاسداران پرده برداشت. این عملیات در ماه ژوئن انجام شد.
بنابر این گزارش، اسرائيل به اطلاعاتی دست یافته بود که نشان میداد این هسته عملیاتی نیروی قدس در حال برنامهریزی برای حملهای قریبالوقوع به نیروهای ارتش اسرائیل در منطقه حائل با سوریه بود.
این سرهنگ ارتش اسرائیل در این عملیات مخفیانه رهبری گردان ۷۰۱۲ را بر عهده داشت. بنابر این گزارش، اگرچه چنین عملیاتی معمولا بر عهده نیروهای ویژه و یا واحدهای نخبه ارتش اسرائیل است، اما در سالهای اخیر بیشتر توسط نیروهای ذخیره انجام میشوند.
بنابر این گزارش، عملیات نیروهای ذخیره ارتش اسرائيل با حضور صدها سرباز در حدود ساعت ۲:۵۰ بامداد روز دوشنبه آغاز شد. در آن زمان، عوامل نیروی قدس سپاه خوابیده بودند و سربازان اسرائیلی وارد مجتمع محل اقامت آنها شدند.
این سرهنگ ارتش اسرائیل گفت که موفقیت این عملیات حاصل ماهها تلاش اطلاعاتی و برنامهریزی دقیق با هدف برهمزدن بخشی از استراتژی ایران برای ایجاد بیثباتی در مرزهای شمالی اسرائیل بود.
اطلاعات و برنامهریزی
این سرهنگ ارتش اسرائیل گفت: «ما برای مدت طولانی این هسته را زیر نظر داشتیم. ایران در حال ساخت زیرساختهای تروریستی در لبنان، سوریه و اردن است. هنوز عناصر ایرانی در منطقه فعالاند و توقف آنها مسئولیت ماست.»
این عملیات در نزدیکی منطقه «تل کودنه» و در پی فعالیتهای اطلاعاتی گسترده توسط واحد ۸۲۰۰ اطلاعات ارتش اسرائیل و دیگر نهادها صورت گرفت.
بنابر این گزارش، این هسته وابسته به سپاه قدس بخشی از شبکه گسترده از نیروهای آموزشدیده بود که در روستاهای سوریه مستقر بوده و در انتظار دریافت دستور از تهران بودند.
این سرهنگ نیروی ذخیره ارتش گفت: «این عملیات محدود به یک هدف خاص نبود. هدف عملیاتی دقیق، ورود، بازداشت، بازجویی و بازگشت همراه با بازداشتشدگان به خاک اسرائیل بود. اما از آنجا که آنها در نقاط مختلف و در سازههای گوناگون پراکنده بودند، نیاز به هماهنگی دقیق و رازداری کامل داشتیم.»
به گزارش یدیعوت آخرونوت، چندین واحد تخصصی از جمله نیروی شناسایی گردان ۷۰۱۲، نیروهای اطلاعات انسانی از واحد ۵۰۴ ارتش، واحد سگهای رزمی «اوکتس»، و سربازان نخبه نجات و جستجو از واحد ۶۶۹ برای اجرای این عملیات با هم همکاری کردند.
این سرهنگ افزود: «ما یک ماکت کامل از محل عملیات را در تاریکی ساختیم و سربازان با تجهیزات کامل، شرایط نفوذ، هماهنگی و ورود بهصورت مخفیانه را تمرین کردند.»
او همچنین گفت: «ما کیلومترها در سکوت وارد خاک سوریه شدیم. همه چیز تا دقیقه و ثانیه برنامهریزی و بین گروهها هماهنگ شده بود.»
یکی از نیروهای حاضر در این عملیات گفت: «همه چیز ساکت بود تا زمانی که فرمان شروع آمد و عملیات آغاز شد. تیمهای نفوذ ابتدا وارد شدند و واحدهای پشتیبانی محوطه را محاصره کردند. پس از تایید حضور اعضای هسته سپاه قدس توسط واحد ۵۰۴، عملیات بازداشت آغاز شد.»
بازجویی از بازداشتشدگان بلافاصله آغاز شد و همزمان نیروهای اسرائیلی به جستجوی سلاح و اسناد اطلاعاتی پرداختند و پیش از آنکه ساکنان روستا واکنشی نشان دهند، محل را ترک کردند.
بنابر این گزارش، عوامل نیروی قدس کاملا غافلگیر شدند و در جریان این عملیات هیچ گلولهای شلیک نشد.
یکی از سربازان حاضر در این عملیات گفت: «حتی وقتی به اسرائیل رسیدیم، باورشان نمیشد. از تخت بیرون کشیده شدند، چشمبند زده شدند و ناگهان خودشان را در بازداشت اسرائیل دیدند.»
به گفته یک افسر مسئول بازجوییها، بازداشتشدگان در حال حاضر تحت بازجویی در اسرائیل هستند.
بهگفته او، این روند یک «بازی شطرنج روانی» برای بهدست آوردن اطلاعاتی درباره تهدیدهای آتی ناشی از سپاه قدس است.
یورونیوز فارسی
باراک راوید / اکسیوس
منابع آشنا با این بحثها به اکسیوس گفتهاند که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به رئیس جمهور ترامپ و مقامات ایرانی گفته است که از ایده توافق هستهای که در آن ایران قادر به غنیسازی اورانیوم نباشد، حمایت میکند.
چرا این موضوع مهم است: روسیه سالهاست که حامی اصلی دیپلماتیک ایران در موضوع هستهای بوده است. اما در حالی که مسکو علناً از حق غنیسازی ایران حمایت میکند، پوتین در پی جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران، در خفا موضع سختتری اتخاذ کرده است.
پشت پرده: به گفته سه مقام اروپایی و یک مقام اسرائیلی آگاه از این موضوع، مسکو ایرانیها را به توافق با «غنیسازی صفر» تشویق کرده است.
دو منبع گفتند که روسها همچنین دولت اسرائیل را در جریان موضع پوتین در مورد غنیسازی اورانیوم ایران قرار دادهاند. یک مقام ارشد اسرائیلی گفت: «ما میدانیم که این همان چیزی است که پوتین به ایرانیها گفته است.»
پوتین همچنین این موضع را در تماسهای هفته گذشته با ترامپ و امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، ابراز کرد.
وضعیت موجود: حملات اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هستهای ایران آسیب جدی وارد کرد، اما تمام اورانیوم غنیشده با خلوص بالای ایران را نابود نکرد. مشخص نیست که آیا هیچ یک از سانتریفیوژهای ایران جان سالم به در بردهاند یا خیر.
ترامپ به صراحت اعلام کرده است که خواهان یک توافق هستهای جدید با ایران است. به گفته منابع، اگر مذاکرات در هفتههای آینده انجام شود، غنیسازی صفر اورانیوم در خاک ایران یکی از خواستههای اصلی ایالات متحده خواهد بود.
ایران مدتهاست که اصرار دارد که باید توانایی غنیسازی را تحت هر توافقی حفظ کند.
جزئیات جالب: منابع میگویند پوتین و دیگر مقامات روس در چند هفته اخیر چندین بار حمایت خود از توافق «غنیسازی صفر» را به ایرانیها اعلام کردهاند.
یک مقام اروپایی با آگاهی مستقیم از موضوع گفت: «پوتین از غنیسازی صفر حمایت میکند. او ایرانیها را تشویق کرد تا برای بهبود شرایط مذاکره با آمریکاییها به سمت این هدف حرکت کنند. اما ایرانیها گفتند که این موضوع را بررسی نخواهند کرد.»
نقطه اختلاف: موضع پوتین با توجه به حمایت گستردهای که ایران در طول جنگ با اوکراین از روسیه کرده است، از جمله با تأمین صدها پهپاد تهاجمی و موشکهای زمین به زمین، به ویژه قابل توجه است.
در طول جنگ ۱۲ روزه و پس از آن، ایرانیها از اینکه روسها فراتر از بیانیههای مطبوعاتی هیچ حمایت قابل توجهی از آنها نکردند، ناامید شدند.
کرملین و کاخ سفید به درخواستها برای اظهار نظر پاسخ ندادند. هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل از اظهار نظر خودداری کرد.
جزئیات بیشتر: روسها بهصورت علنی و خصوصی اعلام کردهاند که در صورت دستیابی به توافق، آمادهاند اورانیوم با غنای بالای ایران را از این کشور خارج کنند.
منابع میگویند روسیه اعلام کرده که در این صورت، اورانیوم با غنای ۳.۶۷ درصد برای نیروگاههای هستهای و مقادیر کمی اورانیوم با غنای ۲۰ درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران و تولید ایزوتوپهای هستهای به ایران عرضه خواهد کرد.
آنچه باید دید: استیو ویتکاف، فرستاده کاخ سفید، با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، درباره ازسرگیری مذاکرات هستهای گفتوگو کرده است.
یکی از برنامهها برگزاری دیدار در اسلو در روزهای آینده بود، اما منابع میگویند هم ایرانیها و هم ویتکاف از این ایده استقبال کمتری کردهاند و در حال جستوجوی مکان دیگری برای مذاکرات هستند.
الکساندر وارد و لارنس نورمن / والاستریت ژورنال / ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۵
در دیداری که روز دوشنبه (۷ ژوئیه ۲۰۲۵) در کاخ سفید برگزار شد، رئیسجمهور ترامپ در حالی که روبهروی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل نشسته بود، گفت که امیدوار است حملات بیشتری از سوی آمریکا علیه ایران صورت نگیرد. ترامپ گفت: «تصور نمیکنم دلم بخواهد چنین کاری کنیم.»
با این حال، نتانیاهو در گفتوگویی خصوصی به او گفت که اگر ایران از سرگیری حرکت بهسوی دستیابی به سلاح هستهای را آغاز کند، اسرائیل بار دیگر دست به حمله نظامی خواهد زد. ترامپ در پاسخ گفت که ترجیحش دستیابی به یک راهحل دیپلماتیک با تهران است، اما بهطور مشخص مخالفتی با طرح اسرائیل نکرد.
گفتوگوهای آنها که مقامهای ارشد آمریکایی و اسرائیلی در گفتوگو با «والاستریت ژورنال» آن را تشریح کردهاند، نشاندهنده محاسبات متضادی است که سه کشور از زمان حملات ماه گذشته آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران با آن روبهرو هستند.
ترامپ روی تهدید به حملات بیشتر بهعنوان ابزاری برای فشار بر تهران جهت پذیرش توافقی حساب کرده که مسیر دستیابی آن به سلاح هستهای را ببندد. اسرائیل نسبت به اینکه یک توافق دیپلماتیک بتواند مانع از حرکت مخفیانه ایران بهسوی ساخت سلاح هستهای شود، بدبین است. و تهران خواهان تضمینهایی است که در صورت بازگشت به میز مذاکره با واشنگتن، هدف بمبارانهای بیشتری قرار نخواهد گرفت.
یک مقام ارشد اسرائیلی گفت که اسرائیل لزوماً بهدنبال تأیید رسمی آمریکا برای ازسرگیری حملات به ایران نخواهد بود. اما بسته به میزان جدی بودن تلاش ایران برای احیای برنامه هستهایاش، ممکن است نتانیاهو با مخالفت ترامپ برای حفظ مسیر دیپلماتیک با تهران روبهرو شود.
برای رهبران ایران، مخاطرهها بسیار بزرگتر است: اگر آنها خواسته ترامپ مبنی بر کنار گذاشتن غنیسازی هستهای را رد کرده و فعالیتهای هستهای خود را از سر بگیرند، حملات جدید اسرائیل – و حتی ایالات متحده – میتواند بقای رژیم را به خطر اندازد.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، همچون دیگر مقامهای ارشد کشور در روزهای اخیر گفته است که تهران آماده ازسرگیری گفتوگوهای هستهای با آمریکاست، مشروط به آنکه تضمینهایی دریافت کند مبنی بر اینکه در جریان مذاکرات هدف حمله نظامی قرار نخواهد گرفت. او همچنین تأکید کرد که ایران بر حقی که برای خود در زمینه غنیسازی اورانیوم قائل است، پافشاری خواهد کرد.
کاخ سفید از اظهارنظر درباره گفتوگوهای ترامپ با نتانیاهو خودداری کرد. نمایندگی ایران در سازمان ملل نیز به درخواستها برای اظهارنظر پاسخ نداد.
پیش از حملات ماه گذشته، ارزیابی اسرائیل این بود که ایران میتواند ظرف چند ماه یک سلاح هستهای ابتدایی تولید کند و طی یک سال آن را به بمب قابل استفاده تبدیل کند. مقامهای ارشد اسرائیلی گفتند که بهنظر آنها، حملات نظامی آمریکا و اسرائیل توانایی تهران برای ساخت سلاح هستهای را تا دو سال دیگر به تأخیر انداخته است، که با ارزیابی اخیر پنتاگون همخوانی دارد.
یک مقام ارشد اسرائیلی گفت که اسرائیل به این نتیجه رسیده است که بخشی از ذخایر اورانیوم غنیشده در سطح نزدیک به درجه تسلیحاتی ایران در سایت اصفهان از حملات ماه گذشته جان سالم به در برده، و ایران میتواند با صرف تلاش فراوان، بخشی از مواد شکافتپذیر را از این محل بازیابی کند.
این مقام افزود که تهران قادر به بازیابی اورانیوم از دو سایت دیگر خود در نطنز و فردو نخواهد بود، چرا که این دو تأسیسات بر اثر بمباران با بمبهای سنگرشکن آمریکایی بهشدت آسیب دیدهاند.
به گفته همین مقام ارشد اسرائیلی، هرگونه تلاشی از سوی ایران برای بازیابی اورانیوم از اصفهان یا احیای برنامه هستهای آسیبدیدهاش بهسرعت از سوی اسرائیل شناسایی خواهد شد.
دنیس راس، مقام باسابقهای که در دولتهای دموکرات و جمهوریخواه مسئول امور خاورمیانه بوده، گفت: «ایرانیها رفتاری بسیار محتاطانه در پیش خواهند گرفت. آنها تهدیدهایی را که از سوی اسرائیل مطرح میشود، بسیار جدی خواهند گرفت.»
یک مقام ارشد اسرائیلی گفت که اسرائیل میتواند در کوتاهمدت مانع از «جهش» ایران بهسوی ساخت بمب شود، از جمله از طریق ادامه عملیاتهای مخفیانهای که رهبران ارشد برنامه هستهای و دیگر مقامهای کلیدی کشور را هدف قرار دادهاند و پیشتر ضربههای شدیدی به ایران وارد کردهاند.
با این حال، تحلیلگران هشدار میدهند که خطر برای ترامپ آن است که اسرائیل عملاً بتواند حرکتهای بعدی علیه ایران را دیکته کند.
تاسیسات اصفهان پس از حمله اسرائیل
گابریل نورونیا، که در دولت اول ترامپ در وزارت خارجه بر سیاستهای مرتبط با ایران کار میکرد، گفت: «برداشت من این است که ترامپ عمدتاً میخواهد مسئله ایران از میان برداشته شود.» او افزود: «موضعش در اینکه نباید هیچ غنیسازی یا سلاح هستهای وجود داشته باشد کاملاً روشن است، اما در سایر موارد آمادگی انعطاف دارد.»
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که اگر ایران بخواهد برنامه هستهای خود را بازسازی کند، این کار را بهصورت آشکار و از طریق سایتهای اعلامشده انجام نخواهد داد، بلکه از تأسیسات مخفی و زیرزمینی برای غنیسازی اورانیوم و کار روی جنبههای فنی پیچیده ساخت سلاح بهره خواهد گرفت.
به گفته مقام ارشد اسرائیلی، اسرائیل اطلاعاتی در اختیار دارد درباره اینکه تهران ممکن است در چه مکانهایی تلاش مخفیانهای برای احیای فعالیتهای هستهای خود داشته باشد. اما اسرائیل ظاهراً بمبهای سنگرشکن اختصاصی در اختیار ندارد که بتوانند به عمق تأسیسات زیرزمینی ایران که سانتریفیوژها و دیگر زیرساختهای هستهای در آنها مستقر است، نفوذ کنند.
هیچ تاریخی برای آغاز رسمی گفتوگو میان ایران و آمریکا تعیین نشده است. دیپلماتهای غربی میگویند که تهران هنوز در حال بررسی نحوه ادامه مسیر است.
تقریباً مسلم است که حملات اخیر، یکی از خواستههای اصلی ترامپ را تثبیت کردهاند: پایان دادن ایران به برنامه غنیسازی اورانیوم بهعنوان بخشی از هرگونه توافق. واشنگتن ممکن است اکنون احساس کند که از اهرم نظامی برای گسترش خواستههایش برخوردار است، از جمله فشار بر تهران برای اعمال محدودیتهای شدید بر برنامه موشکیاش یا قطع ارتباط با شبهنظامیان منطقهای.
دن شاپیرو، سفیر پیشین آمریکا در اسرائیل که عضو تیم مذاکرهکننده دولت بایدن با ایران نیز بود، گفت: «حتی قبل از این حملات هم رسیدن به توافق کار سختی بود. حالا دیگر سختتر هم خواهد بود.» او افزود: «ترامپ نمیتواند از مطالبه غنیسازی صفر عقبنشینی کند، و ایران هم پس از این حملات احساس خواهد کرد که نمیتواند چنین امتیازی بدهد.»
اگر واشنگتن امید دارد نظارت بلندمدت و میدانی بر فعالیتهای غنیسازی و احتمالی سلاحسازی ایران داشته باشد، باید به موضوع توقف همکاری تهران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی رسیدگی کند. دو طرف همچنین باید درباره نحوه شناسایی و برخورد با ذخایر غنیشده اورانیوم که همچنان در اختیار ایران باقی مانده به توافق برسند.
حملات موشکی ایران به اسرائیل نیز نشان داد که تهران همچنان تهدیدی تهاجمی و جدی در منطقه بهشمار میرود.
علی واعظ، مدیر پروژه ایران در «گروه بینالمللی بحران»، میگوید مقامهایی در ایران که از مذاکره جدی دیپلماتیک حمایت میکنند، پس از این حملات در اقلیت قرار گرفتهاند. او افزود که بیاعتمادی به ترامپ بیش از پیش افزایش یافته و نگرانیها درباره تغییر مکرر خواستههای واشنگتن تشدید شده است. به گفته واعظ، دستیابی به توافقی به هر قیمت – از جمله توافقی که پایان برنامه غنیسازی ایران را دربر داشته باشد – بعید به نظر میرسد.
دولتهای اروپایی نیز بار دیگر تهدید کردهاند که اگر ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری نکند، تحریمهایی را که در چارچوب توافق هستهای ۲۰۱۵ لغو شده بود، دوباره اعمال خواهند کرد. یک ضربالاجل در ماه اکتبر در پیش است که طی آن بریتانیا، فرانسه و آلمان باید تصمیم بگیرند که آیا تحریمهای سابق را دوباره برقرار کنند یا نه. ایران هشدار داده است که چنین اقدامی میتواند این کشور را به خروج از پیمان عدم اشاعه تسلیحات هستهای (NPT) وادارد – پیمانی که فعالیتهای مربوط به ساخت سلاح هستهای را برای تهران ممنوع میسازد.
سیانان — بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، بیش از نیم میلیون مهاجر افغانستانی در بازهٔ ۱۶ روزه پس از پایان درگیری ایران با اسرائیل از ایران اخراج شدهاند که این ممکن است یکی از بزرگترین جابجاییهای اجباری جمعیت در این دهه باشد.
ماههاست که تهران اعلام کرده قصد دارد میلیونها مهاجر افغانستانی فاقد مدارک را که عموماً در مشاغل کمدرآمد و تحت شرایط سخت در ایران کار میکنند، از کشور خارج کند.
سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM) اعلام کرده که ۵۰۸,۴۲۶ مهاجر افغانستانی بین ۲۴ ژوئن تا ۹ ژوئیه (۴ تا ۱۹ تیر) از مرز ایران و افغانستان خارج شدهاند.
آمارهای تکاندهنده نشان میدهد که ۳۳,۹۵۶ نفر چهارشنبه و ۳۰,۶۳۵ نفر سهشنبه از مرز عبور کردهاند. این رقم در روز جمعه، با نزدیک شدن به ضربالاجل یکشنبهٔ ایران برای خروج مهاجران افغانستانی فاقد مدارک، این عدد به ۵۱,۰۰۰ نفر رسید.
این اخراجها — که بخشی از برنامهای است که ایران در مارس (اسفند-فروردین) اعلام کرد — پس از ۱۲ روز درگیری با اسرائیل بهطور چشمگیری شتاب گرفته است. مقامات ایرانی ادعاهای اثباتنشدهای مطرح کردهاند مبنی بر اینکه مهاجران افغانستانی، پیش و در جریان این حملات، برای اسرائیل جاسوسی کردهاند. تاکنون هیچ شواهد محکمی برای تأیید ادعای همکاری مهاجران افغانستانی با اسرائیل ارائه نشده و منتقدان میگویند ایران صرفاً در حال تحقق بخشیدن به آرزوی دیرینهٔ خود برای کاهش جمعیت غیرقانونی مهاجران افغانستانی است و با تمرکز بر این اقلیت آسیبپذیر، نارضایتیهای داخلی را منحرف میکند.
شرایط اخراجشدگان وخیم است؛ دمای هوا گاه به ۴۰ درجه سانتیگراد میرسد و مراکز پذیرش در مرز مهاجر افغانستانیستان تحت فشار شدید هستند.
میهیونگ پارک، رئیس مأموریت سازمان بینالمللی مهاجرت ملل متحد، روز سهشنبه به سیانان گفت: «هزاران نفر زیر آفتاب هستند — و میدانید که هرات چقدر میتواند گرم باشد. وضعیت بسیار بحرانی است. هفتهٔ گذشته واقعاً فاجعهبار بود.»
پارک گفت نیمی از اخراجشدگان امسال از اول ژوئن (۱۲ خرداد) به بعد وارد افغانستان شدهاند. او افزود: «هفتهٔ گذشته حدود ۴۰۰ کودک بیسرپرست یا جدا شده از خانواده حضور داشتند — این رقم بسیار بالایی است.»
تصاویر از گذرگاه مرزی اسلامقلعه نشان میدهد صدها مهاجر بازگشته از ایران در گرمای طاقتفرسای تابستان، در انتظار رسیدگی و انتقال هستند. بسیاری از آنها سالها در ایران زندگی کردهاند و حالا در این اخراج دستهجمعی زندگیشان در عرض چند دقیقه ویران شده است.
بشیر، یک مرد بیستوچند ساله، در مصاحبهای در اسلامقلعه — یک شهر مرزی در غرب افغانستان — گفت که در تهران توسط پلیس دستگیر و به یک بازداشتگاه منتقل شد: «اول ۱۰ میلیون تومان (حدود ۲۰۰ دلار) از من گرفتند. بعد مرا به بازداشتگاه بردند که دو شب آنجا ماندم و مجبورم کردند ۲ میلیون تومان دیگر (۵۰ دلار) بپردازم. در بازداشتگاه به ما غذا یا آب آشامیدنی نمیدادند. حدود ۲۰۰ نفر آنجا بودیم و ما را کتک میزدند، آزارمان میدادند.»
پریسا، یازده ساله، کنار والدینش ایستاده بود و تعریف میکرد که به او گفتهاند امسال دیگر نمیتواند به مدرسه برود — نخستین نشانهای که خبر از اخراج خانوادهاش میداد. تحصیل دختران در افغانستان تحت حاکمیت طالبان محدود شده است.
او گفت: «ما شش سال در ایران زندگی کردیم قبل از اینکه به ما بگویند برای نامهٔ خروج درخواست دهیم و ایران را ترک کنیم. ما یک سند اقامت قانونی داشتیم، اما گفتند باید فوراً ایران را ترک کنیم.»
افزایش ناگهانی اخراجها و ادعای جاسوسی مهاجران افغانستانی با محکومیت بینالمللی مواجه شده است. ریچارد بنت، گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل در امور افغانستان، آخر هفته در پستی در شبکه ایکس نوشت: «صدها مهاجر افغانستانی و عضو اقلیتهای قومی و مذهبی در ایران به اتهام “جاسوسی” بازداشت شدهاند. همچنین گزارشهایی از تحریک به تبعیض و خشونت در رسانهها وجود دارد که مهاجر افغانستانیها و جوامع اقلیت را “خائن” خوانده و از زبان غیرانسانی استفاده میکنند.»
فاطمه محجربی، سخنگوی دولت ایران، در تاریخ ۱ ژوئیه (۱۰ تیر) به نقل از رویترز گفت: «ما همیشه میکوشیدیم میزبانان خوبی باشیم، اما امنیت ملی اولویت دارد و طبیعتاً اتباع غیرقانونی باید بازگردند.»
رسانههای دولتی ایران همچنین تصاویری از یک مهاجر افغانستانی بهاصطلاح “جاسوس” اسرائیل پخش کردهاند که اعتراف میکند برای فرد دیگری از مهاجر افغانستانیها که در آلمان مستقر بوده، کار میکرده است.
این فرد ادعایی میگوید: «آن شخص با من تماس گرفت و گفت به اطلاعاتی دربارهٔ برخی مکانها نیاز دارد. او درخواست چند مکان را کرد و من ارائه دادم. همچنین ۲,۰۰۰ دلار از او دریافت کردم.»
این گزارش هویت این فرد موسوم به جاسوس را فاش نکرده یا شواهدی برای تأیید ادعا ارائه نکرده است.
رسانههای دولتی همچنین فیلمی از جمعآوری مهاجران توسط پلیس تهران پخش کردهاند — که خبرنگار آن را عمدتاً مهاجر افغانستانی معرفی میکند — که در آن مأموران در حال تعقیب مظنونان در زمینهای باز هستند.
افراد در معرض اخراج به اتوبوسها منتقل شده و سپس با راهپیمایی اجباری از خودروها به مقصدی نامعلوم برده میشوند.
خبرنگار صداوسیما در این فیلم از یک کارفرمای تهرانی که گفته میشود کارگرغیرقانونی افغانستانی استخدام کرده، میپرسد: «چرا مهاجر افغانستانی را استخدام کردی؟ این خلاف قانون است.»
کارفرمای ادعایی پاسخ میدهد: «میدانم! اما باید به آنها پول بدهم تا بتوانند برگردند. آنها میخواهند بروند و منتظر دریافت دستمزدشان هستند.»
در مجموع، تنها در سال جاری بیش از ۱.۶ میلیون پناهندهٔ مهاجر افغانستانی از ایران و پاکستان بازگشتهاند — که این رقم پیشبینیهای کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل را برای نیمهٔ ۲۰۲۵ پشت سر گذاشته است. این نهاد سازمان ملل حالا پیشبینی میکند که تا پایان سال ممکن است ۳ میلیون نفر به مهاجر افغانستانیستان بازگردند.
عارف جمال، نمایندهٔ کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در افغانستان، در یک جلسهٔ توجیهی روز جمعه هشدار داد که افغانستان “کاملاً آماده نیست” که با این حجم از مهاجران اخراجشده مواجه شود.
او هشدار داد: «چالشهای شدیدی در زمینهٔ اسکان، حمایت و اشتغال اخراجشدگان در کشوری خشک و بیحرکت پیشبینی میکنیم.»
گزارش اخیر برنامهٔ توسعهٔ ملل متحد (UNDP) نشان میدهد که ۷۰٪ افغانستانیها در فقر زندگی میکنند و این کشور با خشکسالی شدید و وضعیت رو به افول حقوق بشر — بهویژه برای زنان و دختران — دست و پنجه نرم میکند.
مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق سازمان ملل در امور ایران، هشدار داده است که سه زندانی سیاسی عرب، علی مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم در معرض خطر اعدام قریبالوقوع قرار دارند. او از مقامهای ایران خواست که اجرای این اعدامها را متوقف کنند.
مای ساتو نوشته است:
«گزارشهایی دریافت کردهام که از احتمال اعدام قریبالوقوع سه زندانی سیاسی عرب، علی مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم خبر میدهند. آنها علیرغم وجود ادعاهایی مبنی بر نقض جدی اصول دادرسی عادلانه و اخذ اعترافات تحت شکنجه، در خطر اعدام به اتهام بغی قرار دارند.
از مقامات ایرانی میخواهم که اجرای این اعدامها را متوقف کنند. طبق میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز به آن ملحق شده است، مجازات اعدام نباید برای جرائم امنیتی با تعاریف کلی (یا مبهم و غیردقیق) اعمال شود.
شرایط دشواری که کشور ایران، در بحبوحهی درگیریهای منطقهای و پیامدهای گستردهاش بر وضعیت حقوق بشر، با آن روبه روست را درک میکنم. اما همانطور که در بیانهی اخیر، که به امضای ده نفر از دیگر گزارشگران ویژهی سازمان ملل رسیده است، اشاره کردم، باز تاکید میکنم که جهان نظارهگر رفتار مقامات ایرانی با مردم خود، از جمله با زندانیان سیاسیست و این معیاری تعیینکننده برای سنجش تعهد مقامات ایران به حقوق بشر و حاکمیت قانون (بر طبق استانداردهای بینالمللی) خواهد بود.»
سازمان حقوق بشر ایران:
نگرانی از خطر اجرای حکم اعدام سه زندانی سیاسی عرب
سه زندانی سیاسی عرب محکوم به اعدام در زندان سپیدار اهواز بهنامهای علی مجدم، معین خنفری و محمدرضا مقدم از روز ۵ تیر به سلولهای انفرادی منتقل شده و در خطر قریب الوقوع اجرای حکم اعدام قرار دارند.
سازمان حقوق بشر ایران ضمن ابراز نگرانی شدید در مورد احتمال اعدام قریبالوقوع این سه نفر، بار دیگر به بحران اعدامها در ایران اشاره کرد و از رسانهها، مردم و جامعه جهانی خواست تا به اعدامها واکنش نشان دهند.
محمود امیریمقدم، مدیر این سازمان در این خصوص گفت: «احکام اعدام این زندانیان همگی بر اساس اعترافات زیر شکنجه و بدون دادرسی عادلانه صادر شده و هیچگونه وجاهت قانونی ندارد. حکومت سعی میکند با سوءاستفاده از شرایط پس از جنگ، اعدام زندانیان سیاسی را تشدید کند؛ جامعه جهانی و مردم باید با بالا بردن هزینه سیاسی اعدامها از اجرا شدن این احکام جلوگیری کنند.»
بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، صبح روز پنجشنبه ۵ تیر ماه، سه زندانی سیاسی عرب در زندان سپیدار اهواز به سلولهای انفرادی این زندان منتقل شدند و خطر اعدام قریب الوقوع ایشان طی روزهای آینده وجود دارد.
این سه زندانی که هویتشان علی مجدم، ۴۲ ساله، معین خنفری، ۳۲ ساله و محمدرضا مقدم، ۳۳ ساله احراز شده، در سال ۱۳۹۷ بازداشت شدند. به گزارش میزان، سایت قوه قضائیه جمهوری اسلامی، علی مجدم و محمدرضا مقدم به اتهام «سرکردگی و عضویت در گروه باغی» حرکة النضال العربی داخل ایران، «به جهت مقابله مسلحانه با اساس نظام جمهوری اسلامی» و معین خنفری، حبیب دریس، عدنان غبیشاوی و سالم موسوی به اتهام «عضویت در گروه باغی شاخه داخلی» حرکة النضال العربی «به جهت مقابله مسلحانه با اساس نظام جمهوری اسلامی» به اعدام محکوم شدند.
در پرونده آنها غیر از «بغی»، اتهام «مشارکت در قتل دو بسیجی و یک پرسنل نیروی انتظامی و یک سرباز» نیز وجود دارد. حکم اعدام آنها به تایید دیوان عالی کشور رسیده است.
در این پرونده سه زندانی دیگر بهنامهای حبیب دریس ۴۲ ساله، سالم موسوی آلبوشوکه ۴۱ ساله و عدنان موسوی غبیشاوی ۲۸ ساله نیز حضور دارند که آنها نیز به اعدام محکوم شدهاند.
یاسین اهوازی، فعال حقوق بشر ضمن تایید انتقال این سه زندانی به انفرادی، به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «این شش زندانی همه یا کشاورز بودند و یا کارگر. اما در عین حال فعالیت فرهنگی و مدنی هم میکردند. اتهام کشتن دو بسیجی و یک مامور که به ایشان زدند، هیچگاه در دادگاه ثابت نشد.»
وی در ادامه گفت: «این شش زندانی از حق داشتن وکیل تعیینی هم محروم بودند و از همان اول بازداشت تحت شکنجه بودند تا به اتهامات نکرده اعتراف کنند. حتی تهدید کردند که خانوادههایتان را میآوریم و زندانی میکنیم. علی مجدم بر اثر شکنجه نمیتواند درست راه برود و معین خنفری بر اثر شکنجه و انفرادی طولانی، تعادل روانی خود را از دست داده است.»
این شش زندانی در دوره بازداشت مجبور به اعتراف اجباری و تلویزیونی شدند که این اعترافات در دادگاه از سوی ایشان رد شد. آنها در سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ بهترتیب در گروههای شش و چهار نفره به سلول انفرادی منتقل و سپس به بند عمومی بازگردانده شده بودند.
بسم الله الرحمن الرحیم
در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن عزیزمان یک بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد و امتیازی بر امتیازات کارنامه تاریخیشان افزوده شد؛ و این نه فقط به خاطر همبستگی آنان در برابر دشمن، که به واسطه ایستادگی آنها در عین رنجیدگیهای عمیق بود. در حالی که فرزندان نظامی ملت شهید یا غافلگیر شده بودند دوراندیشی ستودنی مردم نقشههای شوم متجاوزان را ناکام گذاشت. اینک پس از سپری شدن آن روزها، هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند. چنین اشتباهی ملت را دلسرد و بیگانه را امیدوار خواهد کرد که شاید بار بعد بتواند خدایناکرده در سپری که او را ناکام گذاشت رخنهای بیابد.
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند که بیپاسخ ماندنشان دشمن را شاد میکند. در کوتاهمدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی کمترین توقعات است. علاوه بر این، وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود. تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست. مردم میخواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس میکند.
«إنّ لربّکم فی ایام دَهرکُم نفَحات، ألا فتَعرّضوا لها و لا تعرضوا عنها». به راستی که در روزهای زمانه نسیمهایی از فرصت از سوی پروردگارتان هست، هان که آنها را دریابید و روی از آنها برنتابید.
اینجانب ضمن محکوم کردن تجاوزات اخیر علیه کشورمان به خانوادههای داغدار و آسیبدیده تسلیت میگویم و برای شهدای این ایام رحمت و مغفرت آرزو میکنم.
میرحسین موسوی
۲۰ تیرماه ۱۴۰۴
منبع: تلگرام کلمه
@Kaleme
سی شبهنظامی حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) روز جمعه سلاحهای خود را در دهانه غاری در شمال عراق سوزاندند و گامی نمادین اما مهم در جهت پایان دادن به شورش چند دههای علیه ترکیه برداشتند.
فیلمهایی از این مراسم نشان میدهد که جنگجویان پکک، که نیمی از آنها زن بودند، صف کشیدهاند تا تفنگهای تهاجمی AK-47، باندولرها و سایر اسلحهها را در یک دیگ بزرگ خاکستری قرار دهند. شعلههای آتش بعداً لولههای سیاه اسلحه را که به سمت آسمان نشانه رفته بودند، در بر گرفت، در حالی که مقامات کرد، عراقی و ترکیهای در همان نزدیکی نظارهگر بودند.
پ.ک.ک، که با دولت ترکیه درگیر جنگ است و از سال ۱۹۸۴ غیرقانونی اعلام شده است، در ماه مه سال جاری پس از فراخوان عمومی عبدالله اوجالان، رهبر زندانیاش، تصمیم به انحلال، خلع سلاح و پایان دادن به مبارزات جداییطلبانه خود گرفت.
پس از یک سری تلاشهای ناموفق برای صلح، این ابتکار جدید میتواند راه را برای آنکارا جهت پایان دادن به شورشی که بیش از ۴۰ هزار نفر را کشته، اقتصاد را تحت فشار قرار داده و شکافهای عمیق اجتماعی و سیاسی را در ترکیه و منطقه گستردهتر ایجاد کرده است، هموار کند.
این مراسم در ورودی غار جاسنه در شهر دوکان، ۶۰ کیلومتری (۳۷ مایلی) شمال غربی سلیمانیه در منطقه کردستان عراق در شمال برگزار شد.
این جنگجویان، با لباسهای نظامی بژ، توسط چهار فرمانده از جمله بسه هوزات، از اعضای ارشد پ.ک.ک، همراهی میشدند که بیانیهای را به زبان ترکی قرائت کردند و تصمیم این گروه برای خلع سلاح را اعلام کردند.
او گفت: “ما داوطلبانه سلاحهای خود را در حضور شما، به عنوان گامی از حسن نیت و عزم راسخ، نابود میکنیم.”
یک شاهد خبرگزاری رویترز گفت که هلیکوپترها در آسمان در حال پرواز بودند و دهها نیروی امنیتی کرد عراقی منطقه کوهستانی را محاصره کرده بودند.
در این مراسم، چهرههای اطلاعاتی ترکیه و عراق، مقامات دولت منطقهای کردستان عراق و اعضای ارشد حزب برابری و دموکراسی خلقها (DEM) که طرفدار کردهای ترکیه است، و امسال نیز نقش کلیدی در تسهیل تصمیم خلع سلاح پ.ک.ک ایفا کرد، حضور داشتند.
مشخص نبود که چه زمانی تحویلهای بیشتر انجام خواهد شد.
یک مقام ارشد ترکیهای گفت که تحویل سلاحها «نقطه عطفی برگشتناپذیر» در روند صلح است، در حالی که یک منبع دولتی دیگر گفت که مراحل بعدی شامل ادغام قانونی اعضای پ.ک.ک در جامعه ترکیه و تلاش برای التیام جوامع و ترویج آشتی خواهد بود.
اهمیت گستردهتر
پ.ک.ک پس از آنکه در سالهای اخیر به خارج از مرزهای جنوب شرقی ترکیه رانده شد، در شمال عراق مستقر شده است. ارتش ترکیه حملات منظمی را به پایگاههای پ.ک.ک در منطقه انجام میدهد و چندین پاسگاه نظامی در آنجا تأسیس کرده است.
پایان درگیری ترکیه، عضو ناتو، با پ.ک.ک میتواند پیامدهایی در سراسر منطقه، از جمله در سوریه همسایه، داشته باشد، جایی که ایالات متحده با نیروهای کرد سوری که آنکارا آنها را شاخهای از پ.ک.ک میداند، متحد است.
واشنگتن و آنکارا میخواهند که کردهای سوریه به سرعت با ساختار امنیتی سوریه که از زمان سقوط بشار اسد، رئیس جمهور مستبد، در حال بازسازی است، ادغام شوند. تحلیلگران میگویند خلع سلاح پ.ک.ک میتواند به این فشار بیفزاید.
پ.ک.ک، حزب برابری و دموکراسی خلقها و اوجالان همگی از دولت طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، خواستهاند تا به خواستههای کردها برای حقوق بیشتر در مناطقی که کردها اکثریت را تشکیل میدهند، به ویژه جنوب شرقی ترکیه که شورش در آنجا متمرکز بود، رسیدگی کند.
در یک ویدیوی آنلاین نادر که روز چهارشنبه (۹ ژوئیه ۲۰۲۵) منتشر شد، اوجالان ـــ که تصویر بزرگش در مراسم اهدای سلاح نشان داده شد ـــ همچنین از پارلمان ترکیه خواست تا کمیسیونی برای نظارت بر خلع سلاح و مدیریت روند صلح گستردهتر تشکیل دهد.
آنکارا گامهایی را برای تشکیل این کمیسیون برداشته است، در حالی که حزب برابری و دموکراسی خلقها و اوجالان گفتهاند که تضمینهای قانونی و سازوکارهای خاصی برای هموار کردن گذار پ.ک.ک به سیاست دموکراتیک مورد نیاز است.
عمر چلیک، سخنگوی حزب عدالت و توسعه اردوغان، گفت که این مراسم اولین گام به سوی خلع سلاح کامل و “ترکیه عاری از تروریسم” است و افزود که این امر باید “در مدت کوتاهی” تکمیل شود.
اردوغان گفته است که خلع سلاح، بازسازی جنوب شرقی ترکیه را ممکن میسازد.
مهمت شیمشک، وزیر دارایی، گفته است که ترکیه در پنج دهه گذشته نزدیک به ۱.۸ تریلیون دلار برای مبارزه با تروریسم هزینه کرده است.
بیانیه گروه صلح و جامعه دموکراتیک که در مراسم خلع سلاح خوانده شد:
«به خلق ما و افکار عمومی
به عنوان گروه صلح و جامعهی دموکراتیک که جهت تسریع مرحلهی تغییر و تحول دموکراتیک تشکیل شده است، درود و احترام داریم خدمت کسانی که در اینجا حضور داشته و شاهد کنش دموکراتیک تاریخیمان میباشند.
ما مبارزان آزادیخواه زن و مرد که با هدف جنگیدن در مقابل حملات انکار و امحای موجودیت و هستی خلق کورد در تاریخهای جداگانه به صفوف پکک پیوسته و مسلح شدهایم، امروزه جهت جواب دادن به فراخوانی که رهبر خلق کورد عبدالله اوجالان به تاریخ ۱۹ژوئن ۲۰۲۵ارائه داد در اینجا حضور داریم. آمدنمان به اینجا در عین حال بر بنیان فراخوان صلح و جامعهی دموکراتیک رهبر عبدالله اوجالان به تاریخ ۲۷ فوریه ۲۰۲۵ و مصوبات کنگرهی ۱۲ پکک میباشد. بعنوان یک حسن نیت و عزم جهت موفقیت عملی مرحلهی صلح و جامعهی دموکراتیک و با هدف انجام مبارزهی آزادیخواهانه و دموکراسیطلبانه و سوسیالیستیمان با متد و روش سیاست دموکراتیک و حقوقی و همچنین جهت به تصویب رسیدن قوانین انتگراسیون دموکراتیک، در حضور شما اسلحههایمان را با ارادهی آزاد از بین میبریم.
امید داریم این گامی که برداشتهایم، جهت تمامی خلق ما و خلقهای ترکیه و خاورمیانه و در رأس آنها زنان و جوانان، و برای تمامی انسانیت مایهی خیر بوده و در نهایت به صلح و آزادی منجر شود.
از صمیم قلب با این بیان رهبر آپو که گفت «به نیروی سیاست و صلح اجتماعی باور دارم و نه اسلحه و شما را نیز فرا میخوانم که این اصل را عملی نمایید» موافق بوده و از اینکه مقتضیات این اصل تاریخی را بجای میآوریم، احساس غرور و افتخار را داریم.
میدانیم که تاکنون هیچ امری آسان، بدون هزینه و بدون مبارزه نبوده؛ برعکس آن همه چیز همه روزه با دادن هزینه و مبارزهای با تمامی وجود به دست آمد. البته که از این پس نیز با مبارزهای دشوار خواهد بود، بسیار نیک بر این واقعیت واقفیم، بر این اساس جهت کسب موفقیتها و دستاوردهای دموکراتیک، از صمیم قلب افکار و پارادایم رهبر عبدالله اوجالان را باور داشته و ما جمع رفقایمان به نیروی جمعی و کلکتیو خویش اعتماد داریم.
در این فضا و محیطی که در جهان فشار فاشیستی و استثمار رو به افزایش گذاشته، خاورمیانه به دریای خون تبدیل شده و خلق ما بیشتر از هر زمانی به یک حیات صلحآمیز آزاد و مساوی و دموکراتیک نیاز دارد، اهمیت، صحت و ضرورت این گام تاریخی که برداشتهایم را دیده و احساس میکنیم.
امید داریم که همگان، زنان و جوانان، کاگران و زحمتکشان، نیروهای سوسیالیست و دموکراتیک، تمامی خلقها و همهی انسانیت ارزش تاریخی این گام صلح و دموکراسی ما را دیده، درک کرده و ارزش آن را بداند.
بر این اساس تمامی نیروهای منطقهای و جهانی که مسئول آلامی هستند که خلق ما دچار آن گشتهاند را دعوت میکنیم که برای حقوق بسیار مشروع و دموکراتیک خلقمان احترام روا داشته و از مرحلهی صلح و حل دموکراتیک پشتیبانی به عمل آورند.
از تمامی خلقها و نیروهای دموکراتیک و سوسیالیست، بویژه از زنان، جوانان، کارگران و زحمتکشان، روشنفکران، نویسندگان، آکادمیسینها، حقوقدانان، هنرمندان و سیاستمداران دعوت میکنیم تا این گام تاریخی که برداشتهایم را بصورت صحیح درک نموده و با ما و خلقما همبستگی نمایند. همچنین دعوت مینماییم جهت آزادی جسمانی رهبر عبدالله اوجالان و حل دموکراتیک و سیاسی مسئلهی کورد، بصورت فعالتری مبارزه نموده، مبارزه و همبستگی دموکراتیک، سوسیالیست انترناسیونال را در سطح جهانی پیشبرد داده و تقویت نموده و بر قدرت آن بیفزایند.
خلقمان و تمامی نیروهای سیاسی آن را فرا میخوانیم که خصوصیات و شاخصههای این مرحلهی تاریخی که در آن بسر میبریم و مرحلهی صلح و جامعهی دموکراتیک که رهبر آپو آن را مطرح نموده را بصورت صحیح درک نموده، وظایف آموزشی، سازمانی و عملی-کنشی خویش را با موفقیت بجای آورده و حیات دموکراتیک را برساخته و توسعه دهیم.
ظلم و استثمار به پایان خواهد رسید، آزادی و همبستگی پیروز این دوران خواهند بود!
موفقیت در مرحلهی صلح و جامعهی دموکراتیک قطعا تحقق خواهد یافت!
۱۱ ژوئیه ۲۰۲۵
گروه صلح و جامعهی دموکراتیک.»
مراحل بعدی
پ.ک.ک، DEM و اوجالان همگی از دولت طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، خواستهاند تا به خواستههای کردها برای حقوق بیشتر در مناطقی که کردها اکثریت را تشکیل میدهند، به ویژه جنوب شرقی ترکیه که شورش در آن متمرکز بود، رسیدگی کند.
در یک ویدیوی آنلاین نادر که روز چهارشنبه ۹ ژوئیه ۲۰۲۵ منتشر شد، اوجالان همچنین از پارلمان ترکیه خواست تا کمیسیونی برای نظارت بر خلع سلاح و مدیریت روند صلح گستردهتر تشکیل دهد.
آنکارا گامهایی را برای تشکیل این کمیسیون برداشته است، در حالی که حزب برابری و دموکراسی خلقها و اوجالان گفتهاند که تضمینهای قانونی و سازوکارهای خاصی برای هموار کردن گذار پ.ک.ک به سیاستهای دموکراتیک مورد نیاز است.
عمر چلیک، سخنگوی حزب عدالت و توسعه، حزب حاکم در ترکیه گفت که روند خلع سلاح نباید بیش از چند ماه طول بکشد تا از تحریکات جلوگیری شود.
اردوغان گفته است که خلع سلاح، بازسازی جنوب شرقی ترکیه را ممکن میسازد.
محمت سیمشک، وزیر دارایی ترکیه ـــ که خود یک کرد است ـــ گفته است که ترکیه در پنج دهه گذشته نزدیک به ۱.۸ تریلیون دلار برای مبارزه با تروریسم هزینه کرده است و از گامهای صلح به عنوان یک مزیت اقتصادی حمایت میکند.
پایان درگیری ترکیه، عضو ناتو، با پ.ک.ک میتواند پیامدهایی در سراسر منطقه، از جمله در سوریه همسایه، داشته باشد، جایی که ایالات متحده با نیروهای کرد سوری که آنکارا آنها را شاخهای از پ.ک.ک میداند، متحد است.
واشنگتن و آنکارا میخواهند که کردهای سوریه به سرعت با ساختار امنیتی سوریه که از زمان سقوط بشار اسد، رئیس جمهور خودکامه در ماه دسامبر در حال بازسازی است، ادغام شوند. تحلیلگران میگویند خلع سلاح پکک میتواند به این فشار بیفزاید.
دولت باغچه لی: عبدالله اوجالان با صداقت به قول خود عمل کرد
دولت باغچلی، رئیس حزب حرکت ملی ترکیه (MHP)، در واکنش به برگزاری آیین ترک سلاح از سوی PKK و با اشاره به پایبندی عبدالله اوجالان به وعدههایش، گفت: «رهبر بنیانگذار PKK با صداقت به تعهدات خود عمل کرد و تهدیدهای منطقهای و جهانی را به موقع درک نمود.»
به گزارش کردپرس، باغچلی یادآور شد که با پیروی از بیانیه امرالی در ۲۷ فوریه و در ادامهی آن، پ.ک.ک در بازهی ۵ تا ۷ می ۲۰۲۵ با برگزاری دوازدهمین کنگره خود، انحلال تشکیلاتیاش را اعلام کرده و به طور رسمی از سلاح دست کشیده است. او افزود: «واقعاً روزهایی بسیار حساس و مهم را هم برای ترکیه و هم برای منطقه سپری میکنیم.»
رهبر MHP همچنین گفت که کشور و مناطق همجوار آن بهتدریج وارد دورهای تازه، امیدوارکننده و سازنده شدهاند. او ضمن ستایش از مواضع متعادل و مسئولانهی دم پارتی، اظهار داشت: «این حزب با حفظ عقلانیت سیاسی، در کنار برادری هزارساله ملت ما ایستاده است.»
باغچه لی در بخش دیگری از سخنانش، دولت و رئیسجمهور ترکیه را بهعنوان حامیان سیاست «ترکیه بدون ترور» ستود و تصریح کرد: «از ابتدا تا امروز، دولت و شخص رئیسجمهور با عزمی قاطع این فرآیند را دنبال کردهاند و ما قدردان این ایستادگی هستیم.»
او تأکید کرد که از این پس تحولات تاریخی در راه است و گروهها بهصورت دستهجمعی در حال تحویل سلاح هستند. باغچه لی همچنین با انتقاد از برخی جریانهای سیاسی و ایدئولوژیک که سعی در ایجاد فضای تنش و سوءاستفاده دارند، گفت: «این جریانها با رویش امید و گسترش فضای صلح و آرامش، ناامید و سرخورده شدهاند.»
او در پایان گفت: «این روند مثبت، یک نقطه عطف تاریخی است و وجدان عمومی از آن خرسند است. از تمامی کسانی که برای تحقق هدف «ترکیهای بدون ترور» تلاش کردهاند، بهویژه رئیسجمهور محترم، قدردانی میکنم و از خداوند میخواهم این دورهی جدید برای ملت عزیز ما مبارک باشد.»
وزیر سابق دفاع اسرائيل به خامنهای نامه نوشت: همه چیز را میبینیم و میشنویم؛ همهجا هستیم
۲۰ تیر ۱۴۰۴
یوآف گالانت، وزیر دفاع سابق اسرائيل در نامهای به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی گفته است که اسرائيل تمامی تحرکات او را زیر نظر دارد و به خامنهای هشدار داده است که نمیتواند یک برنامه مخفی هستهای دیگر راهاندازی کند.
متن نامه گالانت به علی خامنهای را در زیر میخوانید:
ما هرگز با هم دیدار نداشتهایم، اما اطمینان دارم که اطلاعات بسیاری از یکدیگر داریم. من تقریباً سه دهه است که شما را میشناسم و هر نقطه عطف در دوران رهبریتان را بررسی کردهام.
تصمیمهایتان، دکترینتان، و ساختار نیابتیای را که در منطقه ایجاد کردید دنبال کردهام. شاهد بودم که جایگزین خمینی شدید، قدرت سیاسی انباشته کردید و کوشیدید سلطه منطقهای [جمهوری اسلامی] ایران را بنا کنید. نهتنها هدفهایتان را دریافتم، بلکه روشهایی را که برای رسیدن به آن هدفها برگزیدید نیز درک کردم.
بهعنوان وزیر دفاع، مسئول بودم که دههها اطلاعات امنیتی اسرائیل، توانمندیهای نیروی هوایی و دکترین راهبردی را به یک طرح نظامی منسجم و هماهنگ تبدیل کنم—همان طرحی که حلقه «آتش» شما را مانند چاقویی داغ که در کره فرو میرود شکافت و سرانجام باعث فروپاشی آن شد. این همان طرحی بود که به جنگ دوازدهروزه اسرائیل و ایالات متحده علیه برنامه هستهای، پدافند هوایی، تأسیسات موشکی و فرماندهی عالی نظامی [جمهوری اسلامی] ایران انجامید.
آنچه در ژوئن ۲۰۲۵ رخ داد، تنها یک عملیات نظامی نبود؛ بلکه فروپاشی راهبردی نظامی بود که شما چهار دهه برای ساختنش کوشیده بودید.
«حلقه آتش» شما طراحی شده بود تا اسرائیل را در میان فشارها و عوامل انحرافی قرار دهد: حماس در جنوب، حزبالله در شمال، سوریه و عراق در شرق، و حوثیها در جنوبشرق. (خوشبختانه، در غرب ما دریای مدیترانه است.)
برنامهتان این بود که با استفاده از نیروهای نیابتی، جنگ فرسایشی علیه اسرائیل به راه اندازید و ارتشهای تروریستیای بسازید که روزی آن را فتح و نابود کنند. قصد داشتید زرادخانهای از موشکهای سنگین، دقیق و دوربرد فراهم کنید تا حملهای هماهنگ و ویرانگر را رقم بزنید. و در مرکز این معماری، تلاش اصلیتان قرار داشت: ساخت سلاح هستهای برای کسب مصونیت از تغییر رژیم و دستیابی به سلطه و بازدارندگی منطقهای — نخست در برابر اسرائیل، و سپس دیگران.
اما آن حلقه، ما را محاصره نکرد. شکست خورد.
حملهی سنوار در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بر مبنای مهمات، آموزش، اطلاعات و منابع مالیای انجام شد که شما و نیابتیهایتان در اختیار حماس گذاشتید. شاید اقدامات او فراتر از نیت شما بود، اما پیامدهایش بر عهده شما است. قتلعامی که به راه انداخت، با ترس مواجه نشد، بلکه با ایستادگی، مقاومت، و نهایتاً با عزم سرد اسرائیل روبهرو شد: اینکه هرچه لازم باشد انجام میدهیم تا از خود در برابر نیروهای اهریمنیای که برای نابودی ما بهپا خواستهاند، دفاع کنیم — به هر بهایی.
مردم اسرائیل، با وجود درد و اندوه، نشکستند. ملت ما تاب آورد. همانطور که اکنون نیک میدانید، ما واکنش نشان دادیم.
شما نهفقط ارادهمان، بلکه توانایی نیروهایمان و دقت سلاحهایمان را نیز دستکم گرفتید. حتی اکنون، در بسیاری موارد نمیدانید که چگونه، از کجا و با چه چیزی مورد حمله قرار گرفتید.
آنچه رخ داد، یک ضربه نبود؛ یک رشته عملیات بود.
اسرائیل بهشکل نظاممند رهبری حماس، انبارهای تسلیحاتی و فرماندهی حزبالله، و تأسیسات تولید موشک را نابود کرد. ما بر فراز تهران همانگونه پرواز کردیم که بر فراز تلآویو [پرواز میکنیم]. فرماندهان نظامی و دانشمندان اصلی شما را از میان برداشتیم. سامانههای اس-۳۰۰ را هدف گرفتیم. پدافند هواییتان را در هم کوبیدیم. برنامه هستهای و زیرساختهایتان را سالها عقب انداختیم.
سپر دفاعیای که سالها تبلیغ میکردید، نتوانست از شما محافظت کند.
اما فراتر از آسیبهای فیزیکی، حقیقتی ژرفتر آشکار شد:
ما همه چیز را میبینیم. همه چیز را میشنویم. همهجا هستیم.
برنامههایتان را میدانستیم. مکانهایتان را. ارتباطاتتان را. گفتوگوهایتان با نزدیکترین متحدانتان — آنها که دیگر با شما نیستند — در بیروت، دمشق و تهران. جدول زمانبندیتان، طرحهای جایگزینتان، و نقاط کورتان را میدانستیم.
از بسیاری جهات، ما بیش از آنچه خودتان از خود میدانستید، از شما آگاه بودیم.
و اکنون باید این پرسشها را مطرح کرد:
آیا میتوانید برنامهای هستهای را مخفیانه دنبال کنید وقتی دیگر رازی برای پنهان کردن ندارید؟
دنبالکردن برنامه هستهای در این مقطع، قمار نیست، رؤیاست. عملی است مبتنی بر اعتماد به سامانههایی که پیشتر شکست خوردهاند.
امید، راهبرد نیست. آیا حاضرید آینده خود و کشورتان را بر سر مسابقهای بگذارید که نه میتوان آن را پنهان کرد و نه بهاحتمال زیاد به پایان رساند؟
برای محافظت از برنامه هستهای، به توان دفاعی و تهاجمی متعارف نیاز دارید. اما آن توانمندیها پیشتر ناکارآمدیشان را ثابت کردهاند.
بارها از ۷ اکتبر به اینسو، نصرالله از شما اجازه خواست تا وارد جنگ شود. و بارها شما مخالفت کردید. روشن گفتید که حزبالله ذخیره راهبردیتان است، برای زمانی که [جمهوری اسلامی] ایران هدف حمله قرار گیرد یا مستقیماً به اسرائیل حمله کند. اما وقتی لحظه سرنوشتساز فرا رسید، وقتی زیرساختهای اصلیتان هدف قرار گرفت و دکترینتان فروپاشید، او نبود. سپری که به آن دل بسته بودید، هرگز بالا نیامد.
زرادخانه حزبالله در ویرانهها است، با فرماندهانش دفن شد. حماس خنثی شده است. اسد از صحنه بیرون رفته و جانشینش راهی دیگر در پیش گرفته. کشورهای حاشیه خلیج فارس علیه شما صف بستهاند، نه در کنار شما. عراق در برابر چنگالتان مقاومت میکند. منطقه از شما عبور کرده است.
شما کشوری با ۹۰ میلیون جمعیت هستید، با سرزمینی بیش از ۶۰ برابر اسرائیل. اما امروز، بیش از هر زمان دیگر، آسیبپذیر هستید.
شبکه نیابتیتان که مرکز راهبرد منطقهایتان بود، اکنون نقطه ضعفتان شده است. جنایتهای آنها به ما مشروعیت داد. شکستشان آزادی عمل برای ما به ارمغان آورد.
شما گزینههایی دارید. اما هیچکدام آسان نیست. و هیچکدام کامل نیست.
میتوانید نیروهای نیابتیتان را بازسازی کنید. اما ما آنها را نابود خواهیم کرد. امروز میتوانیم آنچه شما دههها برای ساختنش صرف کردید، در چند ماه از میان ببریم.
میتوانید برنامه هستهایتان را شتاب دهید. اما آنچه میسازید، ما احتمالاً خواهیم دید. و آنچه ببینیم، هدف قرار میدهیم. و آنچه بزنیم، جایگزینکردنش برای شما دشوار خواهد بود.
میتوانید مذاکره کنید. اما آیا نظامتان، که بر مقاومت و ایدئولوژی غیرانعطافپذیر بنا شده، توان تحمل مصالحههایی را دارد که مسیر مذاکره اقتضا میکند؟
این موضوع، مسئله تاکتیک نیست؛ واقعیتی ساختاری است. برنامه هستهای نیازمند افراد، تأسیسات و هماهنگی است. شما برنامهتان را در عصر آنالوگ ساختید. امروز، ماهوارهها، ابزارهای سایبری، منابع انسانی و تحلیل داده، آنچه را که پیشتر پنهان میماند، آشکار میکنند.
و با گذر هر ماه، شکاف بیشتر میشود. دانش ما ژرفتر میشود. فهرست اهدافمان گسترش مییابد. و گزینههای شما محدودتر.
هنوز زمانی دارید. اما زیاد نیست.
پیشتر نیز با لحظات خویشتنداری روبهرو بودهاید. در جنگ ۲۰۰۳ عراق با آمریکا وارد جنگ نشدید. در برابر آشوبهای منطقهای ثبات خود را حفظ کردید. زمانی که بقا ایجاب میکرد، از متحدانتان گذشتید.
این یکی از همان لحظههای سرنوشتساز است.
هنگامی که درباره گامهای بعدیتان میاندیشید، به این فکر کنید که چگونه ما فهمیدیم افراد مهمتان چه کسانی هستند، چه سمتی دارند، و کجا زندگی میکنند. وقتی به اطرافتان نگاه میکنید، از خود بپرسید: چهکسی واقعاً وفادار است؟
و با این در ذهن، اکنون باید انتخاب کنید:
[آیا این کار را خواهید کرد:] دنبالکردن برنامه هستهای بدون پوشش، بدون محافظت، و با ظرفیت محدود تهاجمی؟
ما آگاه میشویم آن را خنثی خواهیم کرد. و بهای سنگینی خواهید پرداخت.
تلاش برای بازسازی زرادخانه متعارف، در حالیکه میدانید دههها زمان میبرد؟ ما آن را به تأخیر خواهیم انداخت، خراب خواهیم کرد، و دوباره از هم خواهیم پاشید.
یا،
رهاکردن جنگ علیه کشوری کوچک اما مصمم، در هزار کیلومتری مرزهایتان، و تمرکز بر رفاه و آینده مردم خودتان.
اما اگر باز هم اشتباه کنید، ما آنجا خواهیم بود — منتظر شما.
صدای آمریکا
یادداشت سردبیری والاستریت ژورنال / ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۵
پیامدهای جنگ ۱۲ روزه با ایران، پس از گذشت بیش از دو هفته، همچنان مبهم به نظر میرسد. برنامه هستهای ایران به شدت آسیب دید و احتمالاً سالها به عقب رانده شد. اما حکومت آیتالله شکست را نمیپذیرد و هیچ نشانهای از کنار گذاشتن طرحهای انقلابی یا هستهای خود نشان نمیدهد. این موضوع، پرسش بعدی سیاستگذاری برای ایالات متحده را در کانون توجه قرار میدهد: آیا آتشبس آقای ترامپ جای خود را به دیپلماسیای میدهد که دستاوردهای جنگ را تعمیق میبخشد، یا این دستاوردها را به خطر میاندازد؟
ایران حتی پس از خروج از جنگ با اسرائیل و عدم پاسخگویی جدی به حملات ایالات متحده، همچنان با لحنی تند صحبت میکند و خواستههای آقای ترامپ را رد میکند. در یک پیام ویدیویی که چند روز پس از بمباران ایالات متحده منتشر شد، آیتالله علی خامنهای، با ظاهری نحیف، ادعا کرد که ایالات متحده مجبور به مداخله برای نجات اسرائیل شده است و ایران «به آمریکا سیلی زده است».
آقای ترامپ این روایت تحریفشده آیتالله را نپذیرفت و در پلاتفرم تروتسوشیال آن را اصلاح کرد، رئیسجمهور افزود: «ایران باید به جریان نظم جهانی بازگردد، وگرنه اوضاع برای آنها بدتر خواهد شد.»
با این حال، هیچ نشانهای وجود ندارد که ایران بقایای برنامه غنیسازی خود را تسلیم کند. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، پس از جنگ گفت: «مردم ما به خاطر این موضوع تحریمها را تحمل کردهاند و جنگی بر سر این موضوع به ملت ما تحمیل شده است. هیچکس در ایران این فناوری را رها نخواهد کرد.»
بدتر از آن، ایران بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل را بیرون رانده است. اینها هفته گذشته ایران را ترک کردند. این کشور ممکن است از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای نیز خارج شود. این امر باعث میشود که بازرسان نتوانند تخمین دقیقی از خسارات وارده انجام دهند و هرگونه مواد هستهای باقیمانده را ردیابی یا جمعآوری کنند.
ایران هم اشتیاقی برای روابط عادی با غرب ندارد. روحانیون ارشد رژیم خواستار اعدام آقای ترامپ شدهاند. رژیم ایران مرگ بر آمریکا و اسرائیل را اعلام میکند و بر همین اساس جنگ همیشگی خود را ادامه میدهد. در همین حال، شواهدی در حال افزایش است که نشان میدهد تهران کارزار تروریستی خود را در داخل کشور، با دستگیریها و اعدام مخالفان و اقلیتها، تشدید کرده است.
سیاست ایالات متحده برای مقابله با همه اینها چیست؟ استیو ویتکاف، فرستاده کاخ سفید، گفته است که ملاقاتی با آقای عراقچی در هفته آینده یا همین حدود برگزار خواهد شد. وزیر امور خارجه ایران طفره رفته است، اما یک مقام ارشد کاخ سفید به ما میگوید که ایران خواستار کاهش تحریمها و همچنین کمک ایالات متحده در یک برنامه هستهای غیرنظامی است.
این مقام آمریکایی میگوید: «ما در عوض یک درخواست بسیار بزرگ داریم». این درخواست با حذف هرگونه مواد هستهای و زیرساختهای غنیسازی باقیمانده شروع میشود و با محدودیتهای شدید بر برنامه موشکی ایران و پایان دادن به حمایت آن از تروریسم منطقهای ادامه مییابد. بازگشت بازرسان و بازرسیهای درخواستی ضروری است.
آقای ویتکاف برای گرفتن امتیاز، به زرادخانه کاملی از فشار نیاز دارد. این باید شامل حمایت عمومی و سایر حمایتها از مردم ایران باشد.
به ویژه، بازگشت تحریمهای سازمان ملل (اسنپبک) که بخشی از توافق هستهای ۲۰۱۵ بودند، مفید خواهد بود. این تحریمها، ممنوعیتهای بینالمللی علیه غنیسازی ایران و موشکهای دارای قابلیت حمل کلاهک هستهای را بازمیگردانند. آنها همچنین مانع از کمک سایر کشورها به ایران در این زمینهها میشوند.
ایالات متحده همچنین باید تحریمهای خود علیه صادرات نفت ایران را اجرا کند. طبق دادههای وزارت انرژی ایالات متحده، تولید نفت ایران اکنون در بالاترین سطح در هفت سال گذشته است. این منبع اصلی تأمین مالی رژیم است. آیا این رژیم در معرض خطر قرار خواهد گرفت؟
عملیات نظامی موفقیتآمیز اسرائیل و ایالات متحده، رژیم را بیش از هر زمان دیگری از زمان انقلاب اسلامی آسیبپذیر کرده است. اکنون زمان آن رسیده است که برای خاورمیانهای امنتر سرمایهگذاری کنیم.
تنهایی سرنوشت محتوم حدود ۲ میلیون زن از قبیل زهرا، شیوا، و همه آنهاییست که با نگاههایی ناامید و فروافتاده در دل جامعه سرگرداناند؛ زهرا، دستفروش متروی تهران میگوید: «حس تنهاییِ من پایان ندارد، گاهی فکر میکنم وسط چاهی عمیق بدون طناب نجات رها شدهام و از خود میپرسم اگر صدا بزنم، کسی دستم را میگیرد؟!....».
به گزارش خبرنگار ایلنا، کل ۱۲ روز جنگ را در تهران ماند، بر بالین مادر پیرش که این روزها کامل از پا افتاده است؛ بدون پول در خانه ماندند و به صداهای مهیبی گوش دادند که از پنجرهها، از درهای بسته و حتی از درزهای دیوارها به اعماق وجود آدم نفوذ میکرد. آنها در آن روزها هیچ جا نرفتند چون پولی برای سفر نداشتند: «برای این جمع زنانهی سهنفره، امنترین جا زیر سقف همین خانه است....».
ساناز، زنی که زندگی خود، دختر کوچک و بخشی از هزینههای مادرش را با فروش اینترنتی لوازم آرایش و لباس زنانه میگذراند، ساکن یکی از کوچههای خیابان استخر در تهرانپارس است، آپارتمان ۴۵ متری که به گفته خودش شانس آوردند از پدر به ارث رسید وگرنه هیچ سقفی بالای سر نداشتند.
«از ۲۰ خرداد تا امروز که ۱۵ تیر است، یعنی نزدیک به یک ماه، فقط ۲ میلیون تومان کاسبی کردم؛ کلی روزها نت قطع بود؛ بعد هم مردم دل و دماغ خرید نداشتند؛ این ۲ میلیون تومان را هم به همسایهها لوازم آرایش فروختم؛ پیج اینستاگرامم خیلی روزها قطع بود، حالا هم دریغ از یک پیام یا سفارش....» ساناز که راه دیگری برای پول درآوردن در مقابل خود نمیبیند، حتی به دستفروشی هم فکر کرده: «با خودم گفتم بروم گوشهای بنشینم و بساط کنم اما بعد فکر کردم مردم پول ندارند، تازه در این روزها ماموران اجازه نمیدهند دستفروش کنار خیابان بنشیند....».
این زن با همین فروش اینترنتی در بازار بلبشوی غیررسمی، زندگی خود و دختر خردسالش را تامین میکند؛ آنچه مادرش به عنوان همسر یک مستمری بگیر از تامین اجتماعی میگیرد فقط ۱۰ میلیون تومان است، که پول داروهای قلب و دیابت خودش میشود. حالا قطعی اینترنت و رکود بازار، زندگی این خانواده زنانهی سهنفره را به یک دیگ جوشان از استرس و اضطراب برای فردا تبدیل کرده است.
«ساناز» تنها زنی نیست که در مواقع بحران، از جامعه سیلی میخورد و بیپول و در وحشت از آینده، به حاشیه رانده میشود؛ سرمان را به هر طرف که میچرخانیم، صف درازی از این زنها میبینیم؛ من برای جستجو راه دوری نرفتم.....
«زهرا» در مترو دستفروشی میکند؛ او سرپرست یک خانواده چهارنفره و فاقد بیمه است؛ منبع درآمدش فقط دستفروشیست و در سوئیتی کوچک در اسلامشهر مستاجر است؛ او در یک ماه اخیر به خاطر شرایط خاص کشور، چیزی حدود ۳ میلیون تومان درآمد داشته است، مبلغی که از نصف اجاره خانه هم کمتر است: «صاحبخانه حاضر شد فعلاً فقط نصف اجارهخانه را از من بگیرد، آن را هم قرض کردم و دادم....».
شرایط این زن نیز مثل هزاران زن کارگر غیررسمی دیگر، نامطلوب است، وقتی شرایط بحرانیست، مردم برای خرید نمیآیند و دستفروشی امکان ندارد، ناگهان تمام راهها به رویش بسته میشود. او میگوید: «باور کنید در آن روزها گاهی نان خالی هم گیرمان نمیآمد....».
زنان طرد شده به حاشیهی اقتصادِ درگیر بحران، یکی دوتا نیستند؛ جمعیت انبوهی هستند که براساس آمارهای رسمی و غیررسمی، تعدادشان در کشور حداقل ۲ میلیون نفر است؛ دو میلیون خانواده با سرپرست زن، درآمد ثابت، بیمه و مقرری برای ایام بیکاری و بحران ناگهانی ندارند. این زنها روی پاهای لرزان خود ایستادهاند و در هر بزنگاه ناامن، با وزش بادهای نامطمئن سقوط میکنند.
شیوا زن دیگریست که خیلی اتفاقی در روزهای میانه تیرماه به او برمیخورم؛ این زن حدوداً ۳۵ ساله با مدرک لیسانس ادبیات، راننده تاکسی اینترنتیست؛ شیوا مدتیست که از همسرش جدا شده و با دختر دوسالهاش در آپارتمان پدری در یک اتاق تنگ و تاریک زندگی میکند؛ او هم روایت دردناکی از روزهای بیکاری و بیپولی و آوار بحران دارد:
«دو سه هفته کار کاملاً خوابیده بود؛ هنوز هم اینترنت گاهی اختلال دارد و مسیریابها کار نمیکنند؛ من چند هفته هیچ درآمدی نداشتم؛ بیمه هم نیستم؛ کل درآمد من همان پولیست که روز رانندگی میکنم و شب به خانه میبرم. در این مدت مجبور شدم از برادرم قرض کنم؛ همه مشکل دارند، او هم با اخم و تخم ۳ میلیون به من داد، نمیخواهم سربار باشم، باید چه کار کنم؟!....».
حسِ سربار بودن، حس طردشدگی و در نهایت، احساس سرخوردگی و استیصال، زنان شاغل در بازار کار غیررسمی را در خود فرو برده است؛ شرایط کسادی بازار در طول جنگ ۱۲ روزه و هفتههای بعد از آن، بحرانی به نامِ «زنان سرپرست خانوار و فاقد حمایتهای قانونی و اجتماعی» را برجسته کرده است. ناگهان شالوده اقتصادی که پیش از این هم نامطمئن و درگیر رکود بود به هم ریخت و ضعیفها زیر دست و پای خُردکنندهی فقر و بیپولی له شدند.
«سیمین یعقوبیان» فعال زنان کارگر با بیان اینکه از زنان کارگر و شاغل حمایت نمیشود و نکته اینجاست که این عدم حمایت نیز لایه بندی و سطحبندی شده است، زنان کارگر غیررسمی در پایینترین سطح هستند و هیچ پشتیبانی ندارند؛ میگوید: جامعه باید از خود بپرسد این زنان در کشوری با این همه ثروت چرا به حال خود رها شدهاند؛ آیا نمیشود از اینها به صورت نظاممند و اصولی حمایت کرد؟ نمیشود مثل بسیاری از کشورهای مترقی زنان، بودجهای برای حمایت و پرداخت مستمری به زنان سرپرست خانوار به خصوص مادرانِ تنها در نظر گرفت؟!
به گفته وی، تنها پیشنهادی که گاه و بیگاه از سوی مسئولان طرح میشود، طرحهایی برای بیمه خویشفرما یا توافقیست و این در حالیست که این زنها در مواقع بحران نه تنها پولی برای پرداخت حق بیمه ندارند که گاهی نان خالی به زحمت پیدا میکنند.
یعقوبیان تاکید میکند که دولت نباید این زنها را تنها بگذارد؛ این تنهایی نه تنها ظلم به زنان که ستم به فرزندان و خانوادههای آنهاست، فرزندانی که بیشترین ضربه را از بحرانهای اقتصادی میخورند و آیندهشان در غباری مبهم گم میشود.
اما این زنها در عمیقترین بحرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، تنها میمانند؛ تنهایی سرنوشت محتوم حدود ۲ میلیون زن از قبیل زهرا، شیوا، و همه آنهاییست که با نگاههایی ناامید و فروافتاده در دل جامعه سرگرداناند؛ زهرا، دستفروش متروی تهران میگوید: «حس تنهاییِ من پایان ندارد، گاهی فکر میکنم وسط چاهی عمیق بدون طناب نجات رها شدهام و از خود میپرسم اگر صدا بزنم، کسی دستم را میگیرد؟!....».
گزارش: نسرین هزاره مقدم
پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل که از ۲۳ خرداد آغاز شد و با حملات بیسابقه دو طرف به زیرساختهای نظامی و غیرنظامی همراه بود، ابعاد خسارتهای اقتصادی این درگیری فراتر از حوزه انرژی و مبادلات تجاری گسترش یافت. یکی از مهمترین این تبعات، اختلال در صنعت حملونقل هوایی کشور است؛ چه در بخش بینالمللی با لغو پروازهای عبوری از آسمان ایران و چه در حوزه داخلی با توقف گسترده پروازها و سردرگمی میلیونها مسافر.
به گزارش اقتصاد24، این گزارش نگاهی دارد به دو بعد اصلی این بحران: زیانهای حاصل از قطع پروازهای جهانی و وضعیت بازپرداخت بلیتهای لغوشده برای شهروندان.
لغو پروازهای بینالمللی و زیانهای ناشی از عبور نکردن هواپیماها از آسمان ایران
با آغاز جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل در بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ و افزایش خطرات امنیتی، بسیاری از شرکتهای هواپیمایی خارجی بهسرعت پروازهای عبوری خود از آسمان ایران را لغو کردند.
در همین حال، با شروع جنگ، سازمان هواپیمایی فدرال آمریکا (FAA)، یاتا (IATA) و چند کشور اروپایی هشدار رسمی صادر کردند و مسیر پروازها به سمت جنوب خلیج فارس، آسیای مرکزی و شرق آفریقا تغییر یافت؛ بهطوریکه مسیرهای پروازی به جای مسیرهای قبلی، از آسمان ترکیه، ترکمنستان یا عربستان سعودی عبور میکنند.این در حالی است که طبق آمارهای رسمی، روزانه حدود ۹۵۰ پرواز عبوری از آسمان ایران ثبت میشد که درآمد مستقیم هر پرواز بین ۵۰۰ تا ۹۰۰ دلار برای دولت ایران بود.
حال به ارقام زیر توجه کنید که حتی با فرض توقف ۸۰ درصد پروازها طی ۲۰ روز نخست (۱۲ روز جنگ و ۸ روز پس از آن):
- میانگین زیان روزانه به رقمی حدود ۶۰۰ هزار دلار رسیده است.
- زیان تقریبی در یک دوره ۲۰ روزه نیز به رقمی حدود ۱۲ میلیون دلار میرسد.
حال تصور کنید اگر ۱۰۰ درصد پروازها کنسل شود و با میانگین رقم کنسلی یعنی ۷۰۰ دلار فقط محاسبه شود؛ به رقمی حدود ۶۶۵ هزار دلار میرسیم که این رقم در ۲۰ روز به رقمی حدود ۱۴ میلیون دلار خواهد رسید و این در حالی است که پروازها به صورت میانگین حساب شده نه بالاترین رقم برای هر پرواز که حدود ۱۰۰۰ دلار است.
هم چنین با تداوم وضعیت در تیر ماه نیز برآورد شده که دستکم ۳۰ درصد از پروازهای عبوری هنوز بازنگشتهاند، که زیان را به بیش از ۲۰ میلیون دلار در کمتر از دو ماه میرساند.در کنار زیان مالی مستقیم، کاهش عبور پروازها ضربه مهمی به اعتبار امنیت هوایی ایران وارد کرده که بازیابی آن نیاز به مذاکرات گسترده با آژانسهای بینالمللی، سرمایهگذاری در زیرساختها و تضمینهای امنیتی جدی دارد.
برآورد ارقام نیز در حالی است که امیررضا اعتمادی، عضو اتاق بازرگانی ایران هم اخیرا گفته است که تعلیق کامل پروازهای تجاری بر فراز ایران از ۲۴ خرداد تا ۱۳ تیر ۱۴۰۴، که به مدت ۲۰ روز به طول انجامید، خسارتی بالغ بر ۹۶۰۰ میلیارد تومان به اقتصاد کشور تحمیل کرده و ضعفهای ساختاری در دو صنعت کلیدی هوانوردی و گردشگری را آشکار ساخته است.
هم چنین اعتمادی تصریح دارد که بر اساس یک گزارش تحلیلی، این وقفه بیسابقه که منجر به توقف کامل درآمدهای حاصل از فروش بلیت و خدمات فرودگاهی شد، روزانه ۴۸۰ میلیارد تومان ضرر مستقیم به صنعت هوایی وارد کرد. این شوک نقدینگی، شرکتهای هواپیمایی را که فاقد مکانیسمهای پوشش ریسک مالی بودند، در تأمین هزینههای ثابت خود مانند حقوق، سوخت و نگهداری با بحران جدی مواجه ساخت.
بازپرداخت بلیتهای کنسلشده و معطلی شهروندان
این توضیحات نیز در حالی ارائه شد که باید توجه داشت که همزمان با بالاگرفتن درگیریها و هشدارهای امنیتی، بخش عمدهای از پروازهای داخلی و بینالمللی ایران کنسل یا تعلیق شد.
چنانچه که بر اساس دادههای غیررسمی حدود ۱.۲ میلیون بلیت پرواز داخلی و ۲۵۰ هزار بلیت پرواز خارجی لغو یا تعلیق شده است.با توجه به این ارقام میتوان میزان تخمینی بازپرداخت موردنیاز ایرلاینها را به شرح زیر ارزیابی کرد:
- پروازهای داخلی: بیش از ۳۵۰۰ میلیارد تومان
- پروازهای خارجی: حدود ۸۰ میلیون دلار
و این بدان معناست که اکنون وضعیت نابه سامان ایرلاینهای داخلی که پیش از جنگ نیز بسیار روشن بود حتی بدتر نیز شده است.
در همین حال برخی خبرها حکایت از آن دارد که بخشی از شرکتهای هواپیمایی با تاخیر یا قسطی اقدام به بازپرداخت کردهاند، اما طبق گزارشهای مردمی و منابع رسمی گفته میشود که تنها حدود ۵۵ درصد از بازپرداختها انجام شده و بقیه مسافران یا منتظر هستند یا با «کوپن جایگزین سفر» مواجه شدهاند که هنوز عملیاتی نشده است.
این در حالی است که به گزارش اقتصاد ۲۴، در روز ۱۸ تیر ماه یعنی دو هفته پس از اعلام آتش بس و با گذشت حدود یک ماه از آغاز حمله سید حمیدرضا صانعی، معاون سازمان هواپیمایی کشوری از لغو شدن ۶۰۰۰ میلیارد تومان بلیت هواپیما در شرایط جنگ ۱۲ روزه و چند روز پس از آتشبس خبر داد و گفت: «بهای حدود ۸۰۰ هزار بلیت هواپیما به مردم مسترد شده و بهای حدود ۳۹ هزار بلیت نیز باقی مانده که عدد کمی نیست.»
مهدی رمضانی، مدیر روابط عمومی سازمان هواپیمایی کشوری نیز در همین روز و درباره میزان بازگشت وجه بلیط سفرهای لغو شده توضیح داد که «در حال حاضر، ۸۵ درصد هزینه بلیطها پرداخت شده است. همچنین، فعالیت شرکتهای هواپیمایی هم از سر گرفته شده و طبق برنامهریزیها، فعالیتها به صورت منظم در حال انجام است و باقیمانده هزینه بلیطها هم برگشت داده میشود.»
بحران جبران خسارت ایرلاینهای داخلی
این در حالی است که مدیر روابط عمومی سازمان هواپیمایی کشوری در توضیح زیانهای سنگین به ایرلاینها نیز گفته است: «شاید شرکتهای هواپیمایی در این مدت خسارتهای اقتصادی سنگینی متحمل شده باشند، اما طبق دستورالعملهای سازمان هواپیمایی کشوری، موظفاند تمام وجه را بدون هیچگونه کسری به مسافران بازگردانند. بازگشت کامل وجوه قطعی است و مردم باید با صبوری، شرکتها را در تکمیل این فرآیند همراهی کنند.»
در این بین مساله ضرر مستقیم ایرلاینها میتواند آنان را حتی به مرز ورشکستگی نیز بکشاند چرا که حالا علاوه بر بازپرداخت پول بلیتها، هزینههایی شامل توقف عملیات، نگهداری هواپیما، حفظ پرسنل و کاهش فروش بلیت برای فصل تابستان را نیز پیش رو دارند.در چنین شرایطی برآوردها نشان میدهد مجموع خسارت ایرلاینهای داخلی تاکنون به بیش از ۹۰۰۰ میلیارد تومان رسیده است.
راهکارهای جبران خسارت و حمایت دولت
در چنین شرایط بحرانی به نظر میرسد ایرلاینها برای عبور از این گردنه بیش از همیشه به کمک دولت نیازمند هستند و به نظر میرسد دستکم فعلا سه پیشنهاد اصلی برای اجرایی شدن و نجات ایرلاینها در دست بررسی است:
- نخست ارائه بسته حمایتی دولتی به ایرلاینها، مشابه تسهیلات کرونایی (وام کمبهره یا بخشودگی مالیاتی).
- دوم تشکیل صندوق اضطراری مشترک با همکاری سازمان هواپیمایی، بانک مرکزی و بیمه مرکزی برای پرداخت بدهی به مسافران.
- سوم استفاده از ابزارهای مالی مانند اوراق بدهی کوتاهمدت برای تأمین نقدینگی سریع به شرکتها.
در هر حال، اما به نظر میرسد که بار خسارت و ضربات جدی جنگی ۱۲ روزه به سادگی از روی دوش شرکتهای هواپیمایی ایران برداشته نخواهد شد.
دیوید ای. سنجر / نیویورک تایمز / ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۵
اسرائیل، به گفته یک مقام ارشد این کشور، به این نتیجه رسیده است که برخی از ذخایر زیرزمینی اورانیوم غنیشده نزدیک به درجه بمب ایران از حملات آمریکا و اسرائیل در ماه گذشته جان سالم به در بردهاند و ممکن است در دسترس مهندسان هستهای ایران باشند.
این مقام ارشد همچنین گفت که اسرائیل اواخر سال گذشته پس از مشاهده آنچه که این مقام آن را مسابقهای برای ساخت بمب به عنوان بخشی از یک پروژه مخفی ایران توصیف کرد، حرکت به سمت اقدام نظامی علیه ایران را آغاز کرده است. این مقام به دلیل حساسیت اطلاعات، به شرط ناشناس ماندن صحبت کرد.
به گفته وی، اطلاعات اسرائیل بلافاصله پس از کشته شدن حسن نصرالله، رهبر طولانیمدت حزبالله (گروه شبهنظامی مورد حمایت ایران در لبنان) توسط نیروی هوایی اسرائیل، این فعالیتهای تسلیحاتی هستهای را شناسایی کرد. این مشاهده، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را بر آن داشت تا برای حمله، با یا بدون کمک آمریکا، آماده شود.
در روزهای قبل و بعد از حمله اسرائیل به ایران در اواسط ژوئن و تصمیم متعاقب دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، برای پیوستن به این اقدام، مقامات اطلاعاتی آمریکا گفتند هیچ شواهدی از تلاش ایران برای تسلیحاتی کردن ذخایر اورانیوم غنیشده نزدیک به درجه بمب مشاهده نکردهاند. آمریکا با استفاده از بمبهای ۳۰ هزار پوندی نفوذگر به دو سایت حیاتی غنیسازی ایران حمله کرد و همچنین موجی از موشکهای تاماهاک پرتاب شده از زیردریاییها را به سمت سومین سایت نشانه گرفت، جایی که سوخت میتوانست برای استفاده در سلاحها تبدیل شود.
مقام اسرائیلی گفت شواهد جمعآوری شده درباره این برنامه محرمانه — که وی جزئیاتی از آن ارائه نداد — به طور کامل با آمریکا به اشتراک گذاشته شده است.
اما در مصاحبههای انجام شده در ژانویه، مقامات آمریکایی گفتند معتقد نیستند ایران هنوز در حال تلاش برای ساخت سلاح هستهای است، هرچند آنها از تلاشهای اولیه ایران برای بررسی روشهای «سریعتر و خامتر» برای ساخت بمب خبر دادند. همچنین تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی آمریکا، در شهادت خود در کنگره در ماه مارس گفت هیچ شواهدی مبنی بر تصمیم ایران برای ساخت سلاح هستهای مشاهده نکرده است. این موضع در ژوئن نیز توسط مقامات اطلاعاتی تکرار شد.
در یک جلسه توجیهی برای خبرنگاران در عصر چهارشنبه (۹ ژوئیه ۲۰۲۵)، مقام ارشد اسرائیلی نگرانی خود را درباره این ارزیابی که بخشی از ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده، که در مخازن ذخیره شده بود، از حمله جان سالم به در برده است، ابراز نکرد. این مقام و دیگر اسرائیلیهای دسترسیپذیر به یافتههای اطلاعاتی کشورشان گفتند هرگونه تلاش ایران برای بازیابی این ذخایر تقریباً قطعاً شناسایی خواهد شد — و زمان کافی برای حمله مجدد به تأسیسات وجود خواهد داشت.
مقامات اطلاعاتی غرب نیز این ارزیابی اسرائیل را تأیید کردند و گفتند معتقدند بخش عمدهای از این ذخایر زیر آوار در آزمایشگاه هستهای ایران در اصفهان و احتمالاً سایر سایتها مدفون شده است. یکی از این مقامات موافق بود که آمریکا یا اسرائیل در صورت تلاش ایران برای بازیابی اورانیوم غنیشده، مطلع خواهند شد. چنین اقدامی، به گفته وی، قطعاً موجب حمله هوایی مجدد اسرائیل خواهد شد.
اسرائیل، آمریکا و اکنون شمار فزایندهای از کارشناسان خارجی توافق دارند که تمام سانتریفیوژهای فعال ایران در نطنز و فردو — حدود ۱۸ هزار دستگاه که با سرعت مافوق صوت میچرخند — آسیب دیده یا نابود شدهاند و احتمالاً غیرقابل تعمیر هستند. سوالی که اکنون در حال بررسی آن هستند این است که بازسازی بخشی یا تمام این ظرفیت چقدر برای ایران زمان خواهد برد، به ویژه پس از آنکه دانشمندان ارشد برنامه هستهای ایران هدف قرار گرفته و کشته شدند.
آقای ترامپ بر این اصرار خود پایبند مانده است که برنامه ایران «نابود شده» و رهبران این کشور پس از حملات جنگندههای آمریکایی دیگر علاقهای به سلاح هستهای ندارند. پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا، گفته است که بمبارانها، سوخت و تجهیزات موجود در حفاظتشدهترین سایت، یعنی فردو، را «زیر کوهی از آوار مدفون، ویران و نابود کرده است.»
دولت ترامپ در روز پنجشنبه نیز بر این موضع پایبند بود. «آن کِلی»، سخنگوی کاخ سفید، گفت: «همانطور که رئیسجمهور ترامپ بارها گفته است، عملیات «چکش نیمهشب» تأسیسات هستهای ایران را کاملاً نابود کرد. جهان به لطف رهبری قاطع او امنتر شده است.»
در یک مورد — اینکه آیا ایران بخش عمدهای از ذخایر اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده خود را دقیقاً قبل از حمله آمریکا در ساعات اولیه ۲۲ ژوئن در تهران جابهجا کرده است — ارزیابی اسرائیل با نتیجهگیری رافائل گروسی، دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تفاوت دارد.
آقای گروسی گفته است معتقد است بخش عمدهای از ذخایری که در اصفهان نگهداری میشد، قبل از حملات تسلیحاتی اسرائیل و آمریکا از سایت خارج شده بود. اما مقام ارشد اسرائیلی ادعا میکند که هیچ چیزی جابهجا نشده است. به گفته وی، محل ذخیرهسازی در اصفهان آنقدر عمیق بود که حتی قدرتمندترین تسلیحات آمریکایی نیز قادر به نابودی آن نبودند.
با این حال، حمله آمریکا به اصفهان بسیاری از ورودیها را مسدود کرد و به نظر میرسد آزمایشگاههایی را که اورانیوم غنیشده را به شکلی قابل استفاده در سلاح تبدیل میکنند و سپس آن را به فلزی قابل شکلدهی در کلاهک موشک تبدیل میکنند، نابود کرده است.
ترامپ دو هفته پیش در اجلاس ناتو در لاهه گفت حملات آمریکا «توانایی ایران برای توسعه سلاحهای هستهای را برای سالهای آینده به تأخیر انداخته است» و اشاره کرد که در صورت لزوم آماده حمله مجدد است. او به خبرنگاران گفت: «این دستاورد میتواند به طور نامحدود ادامه یابد اگر ایران به مواد هستهای دسترسی نداشته باشد، که نخواهد داشت.»
از آن زمان، ایران بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را که در تهران طی حملات اسرائیل و آمریکا حضور داشتند، اخراج کرده و برخی از دوربینها و دستگاههای نظارتی باقیمانده آژانس را خاموش کرده است، که بهترین پنجره غرب به فعالیتهای ایران را قطع کرده است. نتیجه این بوده که این آژانس، به عنوان بخشی از سازمان ملل، عملاً نابینا شده است.
«ری تکیه»، پژوهشگر ایران در شورای روابط خارجی که برنامه هستهای ایران را در طول ۲۵ سال گذشته دنبال کرده است، گفت: «کارد به استخوان رسیده است. به نظر من آنچه در پیش داریم، پراکنده شدن تلاشهای هستهای ایران در سراسر کشور در تعداد زیادی کارگاه کوچک است. آنچه ایرانیان آموختهاند این است که حتی چیزی که در دل کوه قرار دادهاند نیز قابل بمباران است.»
اگر پیشبینی آقای تکیه درست باشد — و این پیشبینی در دو هفته گذشته توسط چندین مقام اطلاعاتی آمریکایی، بریتانیایی و اروپایی تکرار شده است — اسرائیل و آمریکا ممکن است وارد دوره جدیدی از بازی قایمباشک شوند. به نظر نمیرسد ایران تلاش کند سایتهای هستهای خود در فردو یا نطنز را بازسازی کند. حتی فردو، که در اعماق کوه ساخته شده بود، بسیار آسیبپذیرتر از چیزی بود که طراحان ایرانی تصور میکردند. (یکی از نقاط آسیبپذیر کلیدی، وجود دریچههای تهویهای بود که به اعماق تأسیسات راه داشتند؛ آمریکاییها در حملات خود، بمبهای ۳۰ هزار پوندی را از طریق این دریچهها به داخل فرستادند و امکان نفوذ نزدیکتر به اتاقهای کنترل و سالنهای غنیسازی را فراهم کردند به جای آن که مجبور بودند بمبها را از طریق سنگ نفوذ دهند.)
برای ایران، دسترسی به سوختی که از قبل تا ۶۰ درصد غنیسازی شده است — که فقط کمی کمتر از ۹۰ درصد مورد استفاده معمول در سلاحهای هستهای است — حیاتی است. بخش عمده تلاش برای دستیابی به اورانیوم بسیار غنیشده در مراحل اولیه است.
اما هر تلاشی برای استخراج سوخت از زیر آوارهای اصفهان ممکن است از دید نظارت ماهوارهای پنهان نماند. مقام اسرائیلی گفت معتقد است ذخایر بیشتری هنوز در فردو و نطنز، دو سایت اصلی غنیسازی که سوخت در آنجا تولید میشد، وجود دارد. هر دو مرکز هدف بمبهای نفوذگر قرار گرفتند و اسرائیل ارزیابی کرده است که بازیابی این ذخایر بسیار دشوار خواهد بود.
آنچه نامشخص باقی مانده است، به گفته مقامات آمریکایی و بریتانیایی، این است که ایران با چه سرعتی میتواند تأسیسات از دست رفته را بازتولید کند و آیا میتواند این کار را به صورت پنهانی انجام دهد تا از حمله دیگری جلوگیری کند.
در سالهای گذشته و پیش از حملات اسرائيل و آمریکا، ایران در حال حفاری دو تأسیسات هستهای زیرزمینی، یکی در نزدیکی آزمایشگاههای اصفهان و دیگری در نطنز بود. هیچکدام از این مراکز، هدف حملات اسرائیل و ایالات متحده قرار نگرفتند. اما تبدیل آنها به جایگزینهایی برای دو تأسیسات غنیسازی بمبارانشده، کار بزرگی خواهد بود و مستلزم جایگزینی بیش از ۱۸۰۰۰ سانتریفیوژی است که گمان میرود در این حملات نابود یا از کار افتادهاند.
مشخص نیست که ایران چه تعداد سانتریفیوژ جدید در کارگاههای سراسر کشور در دست ساخت دارد یا چه زمانی آماده نصب خواهند بود.
رئیسجمهور ترامپ واقعاً میخواهد با ایران چه کند؟ در هفتهای که آمریکا به سایتهای هستهای این کشور حمله کرد، او در تروث سوشال نوشت: “اگر رژیم کنونی ایران قادر به «بازگرداندن عظمت به ایران» نیست، چرا تغییر رژیم صورت نگیرد؟؟؟ میگا (MIGA)!!!” اما از آن زمان او برای پایان دادن به جنگ اسرائیل و ایران تلاش کرده است.
غریزه پشت پست آقای ترامپ درست بود. اگر جلوی آن گرفته نشود، حاکمان جهادی ایران برنامه هستهای خود را بازسازی خواهند کرد. معاون وزیر امور خارجه ایران در تاریخ ۳ ژوئیه به انبیسی نیوز گفت: “سیاست ما در مورد غنیسازی تغییر نکرده است.” برای جلوگیری از دستیابی ایران به جاهطلبیهایش، آمریکا باید از برتری خود استفاده کرده و آشکارا با اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس برای تضعیف رژیم همکاری کند.
عبارت “تغییر رژیم” به طور قابل درکی آمریکاییها را عصبی میکند. از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده در تطبیق توانایی نظامی با هدف سیاسی منسجم مشکل داشته است. واشنگتن در طول مبارزات طولانی خود در افغانستان، هدف سیاسی روشنی را تعریف نکرد. هدف باید حفظ یک دولت افغان در کابل میبود که با هزینه کم برای آمریکا و متحدانش، مانع از دسترسی القاعده و طالبان به پناهگاه شود. در عوض، هدف ایالات متحده به یک تغییر غیرممکن در کشور تبدیل شد. جای تعجب نیست که این شکست خورد.
در مقایسه با این عدم انسجام، تصمیم آقای ترامپ برای حمله به برنامه هستهای ایران و سپس مهندسی یک آتشبس سریع، یک شاهکار استراتژیک به نظر میرسد. برنامه هستهای تهران همیشه در مسیر توسعه تسلیحات بوده است و فلج کردن آن حرکت درستی بود.
تهدید ایران برای آمریکا، اما گستردهتر است. حمایت ایران از نیروهای نیابتی تروریستیاش، ثبات منطقه و جان آمریکاییها را به خطر میاندازد. کمک ایران به صادرات غیرقانونی نفت روسیه، توانایی آمریکا برای اعمال فشار بر مسکو در جنگ اوکراین را کاهش میدهد. از آنجا که چین نیز به شدت به نفت خام ایران و روسیه متکی است، مهار ایران به آمریکا اهرم فشار بیشتری بر پکن خواهد داد.
ایران همچنان یک تهدید خطرناک است و سوال سیاست این است که آیا مقابله با این تهدید مستلزم سرنگونی رژیم فعلی در حال حاضر است یا اینکه باید منتظر پایان آن باشیم. تاریخ نشان میدهد که زمان اقدام اکنون است.
همانطور که آقای ترامپ با حملات خود به ایران قصد انجام آن را داشت، در جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، ایالات متحده از نیروی عظیمی برای دستیابی به یک هدف سیاسی کاملاً تعریف شده استفاده کرد: آزادسازی کویت از اشغال عراق. آمریکا تقریباً هیچ تلفاتی متحمل نشد و از حمایت گسترده بینالمللی برخوردار شد. ایالات متحده صدام حسین را چنان تحقیر کرد که نیروهای آمریکایی میتوانستند او را از قدرت برکنار کنند. اما رئیس جمهور جورج دبلیو بوش از ترس بیثباتی منطقهای از انجام این کار خودداری کرد.
تهدید عراق برای جان آمریکاییها ادامه یافت. پس از جنگ خلیج فارس، آمریکا متوجه شد که سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دهه ۱۹۸۰ پیشرفت عراق در زمینه تسلیحات هستهای را دستکم گرفته بودند. بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی تشخیص دادند که اگر جنگ خلیج فارس رخ نمیداد، عراق میتوانست در اوایل دهه ۱۹۹۰ یک دستگاه هستهای بسازد، هرچند پرتاب آن با موشک زمان بسیار بیشتری نیاز داشت. عراق همچنین در طول دهه ۱۹۹۰ زیرساختهای تسلیحات شیمیایی و بیولوژیکی خود را حفظ کرد. پس از اینکه بازیگران بینالمللی پس از جنگ خلیج فارس بر نابودی زرادخانه موشکهای اسکاد عراق نظارت کردند، صدام بر تولید موشکهای بومی اصرار ورزید. در سال ۱۹۹۴، عراق بار دیگر کویت را تهدید کرد. به گفته منابع عالیرتبه عراقی، صدام احتمالاً قصد حمله داشت. استقرار سریع نیروهای نظامی آمریکا او را منصرف کرد. اما عراق به دلیل طرحهای منطقهای، حمایت از تروریسم بینالمللی و علاقه به تسلیحات مخرب، همچنان تهدیدی برای منافع آمریکا باقی ماند.
نتیجه تردید ایالات متحده در سال ۱۹۹۱ این بود که آمریکا پس از یک دهه تحریم و بمباران متناوب، درگیر جنگی دیگر، پیچیدهتر و دشوارتر شد. در سال ۲۰۰۳، ایالات متحده به عراق حمله کرد. مانند گذشته، پیروزی آمریکا سریع بود. نیروی نسبتاً کوچکی به بغداد یورش برد و صدام را از قدرت خلع کرد. اما مشکلات بوروکراتیک و تعهد به «دموکراتیزاسیون» خیالی، منجر به خلأ قدرت و شورش شد که اراده آمریکا را برای مداخلات بزرگ خارجی از بین برد.
همانطور که مشکل عراق پس از جنگ خلیج فارس ادامه یافت، تهدید ایران نیز پس از عملیات “چکش نیمهشب” ادامه دارد. ولت ترامپ نمیتواند اشتباهات سال ۲۰۰۳ را تکرار کند و کشوری را بدون هیچ برنامه جدی اشغال کند. اما نباید اشتباه سال ۱۹۹۱ را نیز تکرار کند. رژیم ایران تا زمانی که رهبران متفاوتی در تهران به قدرت نرسند، تهدیدی برای آمریکا باقی خواهد ماند. اگر آقای ترامپ روحانیون را در قدرت باقی بگذارد، آمریکا در نهایت با درگیری بدتری روبرو خواهد شد – همانطور که در عراق اتفاق افتاد.
اگر ایران به حال خود رها شود، احتمال کمی برای تحول داخلی وجود دارد. آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، همچنان زنده است، همانطور که بسیاری از مقامات ارشد نیز زنده هستند. بعید است که حملات به مواضع آمریکا در قطر و عراق پایان رژیمی باشد که مرتباً «مرگ بر آمریکا» میگوید. تنها راه برای از بین بردن این تهدید، از بین بردن منبع ایدئولوژیک آن ـــ رژیم به رهبری علی خامنهای ـــ است.
اکنون زمان مناسبی برای هدف قرار دادن آقای خامنهای و در نتیجه سرنگون کردن رژیم در تهران است. حملات هوایی اسرائیل و آمریکا خسارات جدی وارد کردهاند. اقدام اسرائیل علیه حوثیها، حزبالله و حماس، همراه با فروپاشی رژیم اسد، نیز به محور مقاومت آسیب رسانده است.
حذف رهبر عالی ایران، کشمکشی برای قدرت در داخل کشور به راه خواهد انداخت. چنین اقدامی بعید است که به دولتی که نماینده مردم است منجر شود، اما این نباید هدف باشد. غیبت آقای خامنهای به احتمال زیاد یک رژیم نظامی را به قدرت میرساند که میتوان آن را – از طریق جذابیت حفظ بقا – به برچیدن برنامه هستهای خود و پایان دادن به جنگهای نیابتیاش متقاعد کرد.
چنین طرحی نیاز به هماهنگی با اسرائیل خواهد داشت. آمریکا باید در صورت لزوم، تجهیزات نظامی خود را برای شکار موشکهای بالستیک باقیمانده ایران آماده کند، اگر واکنش تهران این را ایجاب کند. آمریکا باید اطمینان حاصل کند که قدرتهای اروپایی تحریمها علیه ایران را دوباره برقرار میکنند. در نهایت، آمریکا باید با کشورهای حاشیه خلیج فارس، اسرائیل و ترکیه همکاری کند تا سیاستی را برای ایران پس از خامنهای تدوین کند که بتواند مشوقهایی برای رفتار خوب تهران ارائه دهد.
در حالی که حمله به سایتهای هستهای ایران یک پیروزی بود، چالش تبدیل آن موفقیت تاکتیکی به یک پیروزی استراتژیک همچنان باقی است. باقی گذاشتن روحانیون جهادی در قدرت، تضمین کننده رویارویی آیندهای به مراتب خطرناکتر خواهد بود.
والاستریت ژورنال / ۸ ژوئیه ۲۰۲۵
بیبی سی فارسی
کمیته اطلاعاتی و امنیتی پارلمان بریتانیا در مورد تهدیدی «فزاینده و غیرقابل پیشبینی» از سوی ایران هشدار داده و به دولت توصیه کرده است که اقدامات بیشتری برای مقابله با آن اتخاذ کند.
کمیته پارلمانی بریتانیا این درخواست را همزمان با انتشار گزارشش مطرح کرده است که در آن «ترورهای انجام شده از سوی حکومت جمهوری اسلامی و عملیات جاسوسی، حملات سایبری و برنامه هستهای ایران» را بررسی کرده است.
این کمیته که موظف به نظارت بر سازمانهای جاسوسی بریتانیا است، بهخصوص در مورد «افزایش شدید» تهدیدهای فیزیکی علیه مخالفان حکومت ایران در بریتانیا ابراز نگرانی کرده است.
لرد بیمیش، رئیس این کمیته پارلمانی گفت: «تهدیدی گسترده و متنوع، مستمر و غیرقابل پیشبینی از جانب ایران متوجه منافع بریتانیا و شهروندان بریتانیایی است».
«ایران در هنگام انجام فعالیتهای تهاجمی، ظرفیت بالایی برای ریسک از خود نشان میدهد و سرویسهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی منابع فوقالعاده زیادی در اختیار دارند و از تواناییهای نامتقارن زیادی برخوردارند.»
او افزود: «طیف گستردهای از تهدیدهای مختلف از جانب ایران وجود دارد که ما باید در مورد آن نگران باشیم».
اگرچه این گزارش پارلمانی در زمان دولت فعلی بریتانیا از حزب کارگر منتشر شده است اما به نظر می رسد بخش زیادی از اطلاعات مندرج در آن در بیش از یک سال پیش در زمان دولت قبلی از حزب محافظهکار گردآوری شده است.
کمیته اطلاعاتی و امنیتی پارلمان بریتانیا دولت این کشور را متهم میکند که در مورد ایران و همچنین برنامه هستهایش از رویکرد «مدیریت بحران» و «مهار آتش» استفاده میکند که به گفته این کمیته به بهای تهدیدهای دیگر تمام میشود.
این کمیته میگوید برای مقابله با تهدیدهای امنیت ملی از جانب ایران، به منابع بیشتر و رویکردی بلندمدتتر نیاز است:
«در حالی که به نظر میرسد فعالیتهای ایران به اندازه اقدامات روسیه و چین استراتژیک نیست و ابعاد کوچکتری دارد اما به هر حال تهدیدی گسترده از جانب جمهوری اسلامی متوجه امنیت ملی بریتانیاست که نباید نادیده گرفته شود: (این تهدید) مستمر و بهویژه غیرقابل پیشبینی است.»
این کمیته پارلمانی همچنین میگوید از آغاز سال ۲۰۲۲ میلادی تهدید فیزیکی افراد ساکن بریتانیا با شتاب بیشتر در حال افزایش بوده است.
به گفته این کمیته تهدیدهای ایران روی مخالفان حکومت جمهوری اسلامی متمرکز بوده است اما در عین حال تهدیدهای ایران علیه «منافع اسرائیلی و یهودی در بریتانیا» هم افزایش یافته است.
بر اساس گزارش این کمیته از آغاز سال ۲۰۲۲ میلادی تاکنون حداقل ۱۵ مورد اقدام به قتل یا آدمربایی علیه شهروندان یا ساکنان بریتانیا صورت گرفته است.
«گروه امنیت وزارت کشور به ما گفت که تهدید فیزیکی افراد در بریتانیا در حال حاضر ‘در بالاترین سطح از تهدید جاری از سوی ایران’ و قابل قیاس با تهدید موجود از جانب روسیه است.»
اما این کمیته میگوید ایران حمله به مخالفان جمهوری اسلامی یا اهداف یهودی و اسرائیلی در بریتانیا را به عنوان حملهای علیه بریتانیا تلقی نمیکند:
«بلکه (ایران) هدف قرار دادن مخالفانش در خاک بریتانیا را امری داخلی میداند که پای بریتانیا به شکل موازی و جانبی به آن کشیده شده است.»
کمیته اطلاعاتی و امنیتی پارلمان بریتانیا بر سیاستها، مخارج، مدیریت و عملیاتهای نهادهای اطلاعاتی بریتانیا مانند امآی۵، امآی۶ و جیسیاچکیو (ستاد ارتباطات دولت) نظارت دارد.
گزارش ۲۶۰ صفحهای این کمیته که امروز پنجشنبه ۱۰ ژوئیه منتشر شد، بخشی از تحقیقات این نهاد در زمینه مسائل امنیت ملی مرتبط با ایران است؛ تاریخ آخرین رویدادهایی که اطلاعات آن برای تهیه این گزارش مورد استناد قرار گرفته اوت سال ۲۰۲۳ میلادی است.
پیشتر کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، در ماه مارس (حدود سه ماه پیش) نسخهای از این گزارش را دریافت و مطالعه کرده بود. نهادهای اطلاعاتی بریتانیا هم پیش از انتشار گزارش متن آن را دریافت کرده بودند تا فرصتی برای ارزیابی دقت و صحت آن داشته باشند و درصورتی که لازم بدانند بتوانند درخواست کنند که بخشهایی از گزارش به دلیل ملاحظات امنیت ملی ویرایش شود.
یورونیوز انگلیسی
رهبران ارمنستان و جمهوری آذربایجان در ابوظبی دیدار میکنند تا پس از نزدیک به چهار دهه منازعه، توافق صلح را نهایی کرده و آیندهای در کنار یکدیگر بسازند. آنچه پیشتر صلحی غیرممکن به نظر میرسید، پس از جنگ تمامعیار روسیه علیه اوکراین به واقعیتی قابل تحقق بدل شده است.
دفاتر الهام علیاف، رئیسجمهور جمهوری آذربایجان و نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان، تأیید کردند که این دو روز پنجشنبه در ابوظبی دیدار خواهند کرد تا درباره گامهای بعدی برای نهاییسازی توافق صلح گفتوگو کنند.
این نخستین دیدار دوجانبه رسمی میان رهبران ارمنستان و جمهوری آذربایجان از زمان توافق بر سر پیشنویس متن توافق صلح در ماه مارس سال جاری است؛ توافقی که پس از نزدیک به چهل سال منازعه به دست آمده است.
نتایج این دیدار، در نهایت، نهتنها به دلیل آنچه دو طرف بر سر آن توافق خواهند کرد، بلکه به دلیل غیبت روسیه در معادله ارمنستان و آذربایجان برای نخستین بار، آینده قفقاز جنوبی را رقم خواهد زد.
ریچارد گیراگوسیان، مدیر مؤسس «مرکز مطالعات منطقهای» (RSC)، یک اندیشکده مستقل مستقر در ایروان، به یورونیوز گفت: «با توجه به اینکه روسیه درگیر شکست در تهاجم به اوکراین است، اکنون ما شاهد حذف کامل روسیه از این روند هستیم.»
این دیدار در ابوظبی پس از دیدار دوجانبه مشابهی میان نخستوزیر ارمنستان و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، صورت میگیرد؛ دیداری که به گفته گیراگوسیان، نشانهای از «پیشرفت شگفتانگیز در هر دو مسیر دیپلماتیک در این چشمانداز دشوار پساجنگ» بوده است.
متحدان سابق مسکو
در حالی که روسیه در جنگ اوکراین گرفتار شده، بهتدریج نفوذ خود را در قلمرو پیشین اتحاد شوروی از دست میدهد. برجستهترین تغییر در این زمینه، از دست رفتن سنگر دیرپای روسیه در منطقه قفقاز جنوبی است.
در سپتامبر ۲۰۲۳، جمهوری آذربایجان پس از یک عملیات نظامی برقآسا، کنترل کامل منطقه قرهباغ را بازپس گرفت؛ منطقهای که طی دههها محل منازعه با ارمنستان بود و کرملین در آن نقش محوری داشت.
گیراگوسیان گفت: «این رویداد نشان داد که تکیه امنیتی بر روسیه پوچ و توخالی است. اما من حتی فراتر میروم و میگویم که ارمنستان و آذربایجان، بهطرزی طعنهآمیز، در یک سیاست مشترک سهیماند؛ هر دو در تلاشاند تا روسیه را به عقب برانند و از قفقاز جنوبی بیرون کنند.»
اکنون، پس از نزدیک به دو سال، ایروان و باکو، دور از نفوذ روسیه، در حال رقم زدن تحولی تاریخیاند: توافق بر سر متن یک پیمان صلح و عادیسازی روابط پس از نزاعی خونین که تا همین اواخر چشماندازی برای پایان آن دیده نمیشد.
عملیات نظامی جمهوری آذربایجان در قرهباغ برای ارمنستان همان درسی را در بر داشت که رژیمهای سوریه و ایران بعدها دریافتند: روسیه در زمان نیاز، به یاری متحدانش نخواهد آمد.
گیراگوسیان به یورونیوز گفت که ارمنستان این واقعیت را حتی زودتر و در سال ۲۰۲۰، در جریان درگیری ششهفتهای در قرهباغ دریافت؛ «زمانی که روسیه عملاً به عنوان متحدی خطرناک و غیرقابلاعتماد دیده شد.»
او افزود، اکنون که این منطقه «دیگر ابزار نفوذ روسیه نیست»، مسکو ناگزیر است به دنبال راهی دیگر برای حفظ نفوذ خود در قفقاز جنوبی بگردد.
بیثباتسازی ارمنستان
مسکو در تلاش برای ترمیم همکاری با متحد پیشین خود است. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، در ۲۰ مه به ایروان سفر کرد؛ نشانهای از تمایل کرملین برای تثبیت و تقویت روابط با ارمنستان.
به گفته گیراگوسیان، ارمنستان اکنون هدف دو کارزار جداگانه اطلاعات نادرست از سوی روسیه قرار گرفته است. نخستین کارزار، معطوف به گزارشهایی درباره تقویت حضور نظامی روسیه در پایگاهش در شهر گیومری، دومین شهر بزرگ ارمنستان، است.
گیراگوسیان میگوید بخشی از انگیزه روسیه برای راهاندازی این کارزار اطلاعات نادرست، تلاش برای ترساندن اتحادیه اروپا ـ که ناظران خود را به ارمنستان اعزام کرده ـــ و نیز فشار بر دولت ایروان است که در مسیر نزدیکی بیشتر با اروپا گام برمیدارد.
سازمان اطلاعات نظامی اوکراین (HUR) سندی منتشر کرده که مدعی است دستور ارتش روسیه برای افزایش حضور نظامیاش در یک پایگاه در ارمنستان است. ایروان قاطعانه این ادعاها را رد کرده و گفته است که روسیه هیچگونه تقویت حضوری در ارمنستان نداشته است.
گیراگوسیان درباره دومین کارزار اطلاعات نادرست میگوید که آن نیز «بههمان اندازه مضحک» است: روسیه مدعی وجود یک «تأسیسات تسلیحات بیولوژیک در ارمنستان به طراحی آمریکاییها» شده است.
مسکو پیش از تهاجم تمامعیار به اوکراین نیز بارها چنین ادعاهایی درباره وجود تأسیسات تسلیحات بیولوژیک آمریکا در اوکراین مطرح کرده بود. همچنین روسیه در گذشته ادعاهای مشابهی را درباره گرجستان نیز مطرح کرده است.
به گفته گیراگوسیان، این کارزارها نشانهای از ضعف روسیه است: «روسیه بخش بزرگی از قدرت و نفوذ خود را در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی از دست داده است. البته این وضعیت موقتی است. یک ناهنجاری است. ما طوفانی را در افق میبینیم.»
«طوفان در افق»
در پایان ماه ژوئن، پانزده نفر از جمله دو اسقف کلیسای رسولی ارمنستان به اتهام توطئه برای انجام کودتا در این کشور بازداشت شدند.
نخستوزیر پاشینیان اعلام کرد که نیروهای امنیتی طرحی بزرگ و پلید را از سوی «روحانیون جنایتکار و الیگارش» برای بیثباتسازی جمهوری ارمنستان و تسخیر قدرت خنثی کردهاند.
چند روز پیش از این بازداشتها، مقامهای ارمنی سامول کاراپتیان، میلیاردر روسی ارمنیتبار را که مالک شرکت بهرهبردار شبکه برق ملی ارمنستان است و در عین حال جاهطلبیهای سیاسی نیز دارد، دستگیر کردند.
کاراپتیان پیش از بازداشت، حمایت خود را از کلیسا اعلام کرده و گفته بود: «گروهی کوچک از افراد که تاریخ هزارساله ارمنستان و کلیسای آن را فراموش کردهاند، در حال حمله به این نهاد دینی هستند.»
این میلیاردر تأکید کرد: «من همواره در کنار کلیسای ارمنستان و مردم ارمنستان ایستادهام» و سپس عبارتی را افزود که به نظر میرسید آشکارا گویای نیات سیاسیاش باشد: «اگر سیاستمداران موفق نشوند، ما به شیوه خودمان در این نبرد علیه کلیسا وارد عمل خواهیم شد.»
وقتی از گیراگوسیان درباره تلاش برای کودتا پرسیده شد، او به یورونیوز گفت که وضعیت «هم بزرگتر از آن است که به نظر میرسد و هم کوچکتر از آن است که گفته میشود.»
او گفت: «در چارچوبی وسیعتر، این در واقع پنجمین تلاش برای کودتا علیه دولت منتخب دموکراتیک ارمنستان است (از زمان انتخابات ۲۰۱۸ که پاشینیان به قدرت رسید).»
«هیچکدام از این پنج تلاش، جدی نبودهاند. بسیاری از تحرکات علیه دولت ارمنستان، بیشتر با هدف جلب حمایت روسیه انجام میشوند تا اینکه منشأ مستقیم آنها از سوی مسکو باشد.»
حتی اگر مسکو بخواهد در ارمنستان دخالت بیشتری کند، گیراگوسیان میگوید، توانایی آن را ندارد؛ چرا که «روسیه همچنان کاملاً درگیر جنگ اوکراین است» و نیز از آنجا که در نگاه مردم ارمنستان نیز تصویر مثبتی ندارد.
عامل اوکراین در قفقاز جنوبی
گیراگوسیان به یورونیوز گفت: ارمنستان، همچون دیگر همسایگان روسیه، پیشاپیش نتایج تهاجم شکستخورده روسیه به اوکراین را برای خود جمعبندی کرده است.
او افزود: «درس مهمی که از میدان جنگ اوکراین گرفته شده، ضعف شگفتآور و ناکارآمدی نیروهای مسلح روسیه است. این درسی کلیدی برای همه کشورهایی است که در همسایگی نزدیک یا دور روسیه قرار دارند.»
دومین درس مهم، به گفته گیراگوسیان، این است که: «آینده ارمنستان بسیار بیش از پیش در غرب رقم میخورد و دیگر هیچ حسرتی برای رهبری اقتدارگرایانه به سبک ولادیمیر پوتین وجود ندارد.»
«روسیه تا حد زیادی خود مقصر این وضعیت است، به دلیل غرور و اینکه ارمنستان را بدیهی و تضمینشده میپنداشت. به بیان دیگر، آنچه امروز شاهدش هستیم، بازپسگیری استقلال از سوی ارمنستان و تقویت حاکمیت ملی است، به بهای سالها وابستگی افراطی به روسیه.»
در ابتدای سال ۲۰۲۵، پارلمان ارمنستان لایحهای را تصویب کرد که هدف آن آغاز روند عضویت در اتحادیه اروپاست؛ گامی که از نگاه مسکو اقدامی خصمانه محسوب میشود.
گیراگوسیان افزود: «اگر به جنایات فاحش روسیه علیه اوکراین نگاه کنیم»، ایروان همچنین متوجه خطر ایستادن در سوی نادرست تاریخ شده است.
خلأ قدرت در قفقاز جنوبی
گیراگوسیان هشدار داد که از میان رفتن نفوذ مسکو در منطقه ـــ همزمان با فاصله گرفتن جمهوری آذربایجان و ارمنستان از متحد پیشینشان ـــ خلأ خطرناکی از قدرت بر جای خواهد گذاشت. او گفت: «جمهوری آذربایجان، همچون ارمنستان، کاملاً درست عمل میکند که هرگونه نقش میانجیگرانهای برای روسیه را رد میکند.»
با این حال، نگرانیها و پیشبینیهایی وجود دارد مبنی بر اینکه «روسیهای خشمگین و انتقامجو، برای بازپسگیری نفوذ از دسترفتهاش، ممکن است به همه همسایگانش حمله کند.»
اگرچه اکنون روسیه کاملاً درگیر جنگ تمامعیار خود علیه اوکراین است، اما یک درک روشن وجود دارد: «این حواسپرتی تا ابد ادامه نخواهد داشت»؛ بهویژه با در نظر گرفتن اینکه ارمنستان قرار است در ماه ژوئن آینده انتخابات برگزار کند.
ایروان بهدقت تحولات در مولداوی را زیر نظر دارد؛ جایی که انتخابات پارلمانی پیش رو، هماکنون هدف کارزارهای اطلاعات نادرست روسیه و تلاش برای دستکاری در افکار عمومی رأیدهندگان، آنهم در ابعادی بیسابقه، قرار گرفته است.
در همین راستا، ارمنستان همکاری خود با اتحادیه اروپا را افزایش داده است.
گیراگوسیان گفت: «رویکرد تدریجی ارمنستان عاقلانه است، زیرا گامبهگام پیش میرود. هدف آن عضویت در ناتو یا حرکتی بیش از حد تحریکآمیز نیست.»
«اما بهنظر من، اعتبار دموکراتیک ارمنستان، مشروعیت آن و چشمانداز ثبات در کشور، همگی جایگاه ارمنستان را برای مقاومت در برابر هرگونه تسلیم شدن در برابر روسیه پوتین تقویت کردهاند.»
در همین حال، ایروان در حال عادیسازی روابط خود با ترکیه نیز هست.
گیراگوسیان میگوید: «ترکیه در پی بازپسگیری نقش رهبری منطقهای خود است» و به بُعد اقتصادی این وضعیت اشاره میکند؛ چرا که آنکارا به دنبال بازگشایی مرز با ارمنستان است تا شرق ترکیه را تثبیت کند.
او افزود: «ما انتظار نوعی وضعیت برد-برد را در زمینه ازسرگیری تجارت و حملونقل داریم. همین عامل، محرک اصلی بسیاری از این پیشرفتهای دیپلماتیک بوده است» و خاطرنشان کرد که روسیه همچنان خواهد کوشید نفوذش را بازسازی کند.
«روسیه، اگر هوشمند باشد، تلاش خواهد کرد نقشی مدیریتی در بازگشایی تجارت و حملونقل ایفا کند، بهویژه میان ارمنستان و آذربایجان» ـــ راهبردی که ارمنستان پیشاپیش در برابر آن مقاومت کرده، چرا که «روسیه در ارمنستان بهشدت نامحبوب و بیاعتماد است.»
با اینحال، به گفته گیراگوسیان، چالش واقعی نه تغییراتی است که در خود ارمنستان در جریان است، بلکه آن چیزی است که از روسیه در راه است.
او در پایان گفت: «ما باید خود را برای سناریوی دیگری آماده کنیم. برای روز پس از پوتین. روسیهای ضعیف، با کشمکش قدرت در مسکو، چالشی به همان اندازه جدی برای این منطقه خواهد بود.»
آمریکا روز چهارشنبه تحریمهایی را علیه فرانچسکا آلبانزه، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در سرزمینهای فلسطینی به علت انتقاد از جنگ اسرائيل در غزه و تلاش برای اقدام علیه شرکتهای آمریکایی تامین کننده تسلیحات ارتش اسرائيل، وضع کرد.
مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا روز چهارشنبه طی بیانیهای خانم آلبانزه را به «سوءاستفاده از قوانین» متهم و اعلام کرد: «امروز من تحریمهایی را علیه فرانچسکا آلبانزه، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، به دلیل تلاشهای شرمآور و غیرقانونی برای ترغیب دیوان کیفری بینالمللی به اقدام علیه مقامها، شرکتها و مدیران آمریکایی و اسرائیلی اعمال میکنم.»
آقای روبیو افزود: «کارزار آلبانزه برای جنگ سیاسی و اقتصادی علیه ایالات متحده و اسرائیل دیگر تحمل نخواهد شد. ما همواره در کنار شرکای خود و حق آنها برای دفاع از خود خواهیم ایستاد.»
فرانچسکا آلبانزه خواهان وضع تحریمهای تسلیحاتی بر اسرائیل و قطع روابط تجاری با این کشور از سوی دولتهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل شده است. او همچنین اسرائيل را به راهانداختن «کارزار نسلکشی» در نوار غزه متهم کرده است.
اسرائیل با اتهام نسلکشی در دیوان بینالمللی دادگستری و اتهام جنایات جنگی در دیوان کیفری بینالمللی روبهرو است. مقامات اسرائیلی ضمن رد این اتهامات میگویند عملیات نظامی این کشور صرفا دفاع از خود و در پاسخ به حمله مرگبار حماس در اکتبر ۲۰۲۳، بوده است.
خانم آلبانزه در گزارشی که اوایل ماه جاری منتشر شد، بیش از ۶۰ شرکت از جمله تولیدکنندگان بزرگ سلاح و شرکتهای فناوری را به حمایت از شهرکسازیهای اسرائیلی و اقدامات نظامی در غزه متهم کرد. او طی این گزارش از شرکتها خواست که معاملات خود با اسرائیل را متوقف کنند. او همچنین خواستار پیگرد قانونی مدیرانی شد که در نقضهای احتمالی حقوق بینالملل نقش داشتهاند.
فرانچسکا آلبانزه یکی از دهها کارشناس مستقل حقوق بشر است که از سوی سازمان ملل وظیفه یافتهاند درباره موضوعات یا بحرانهای خاص گزارش دهند. دیدگاههای گزارشگران ویژه الزاما بازتابدهنده دیدگاههای سازمان ملل نیست.
کارشناسان حقوق بشر تحریم آمریکا علیه آلبانزه را محکوم کردند.
دیلان ویلیامز، معاون اندیشکده مرکز سیاست بینالملل، این اقدام را «رفتار یک دولت یاغی» خواند و سازمان عفو بینالملل نیز اعلام کرد که گزارشگران ویژه باید به جای تحریم، مورد حمایت قرار گیرند.
آگنس کالامار، دبیرکل عفو بینالملل و گزارشگر ویژه پیشین سازمان ملل، گفت: «دولتهای سراسر جهان و تمامی بازیگران مدافع نظم مبتنی بر قانون و حقوق بینالملل باید تمام تلاش خود را برای خنثیسازی و بیاثر کردن تحریمها علیه فرانچسکا آلبانزه بهکار گیرند و از کلیت کار و استقلال گزارشگران ویژه حمایت کنند.»
دولت دونالد ترامپ مشارکت آمریکا با شورای حقوق بشر سازمان ملل را متوقف کرده، کمک مالی به آژانس امدادرسانی به فلسطینیان (آنروا) را قطع کرده و دستور بازنگری در همکاری با سازمان فرهنگی یونسکو را صادر کرده است. آقای ترامپ همچنین خروج ایالات متحده از توافق اقلیمی پاریس و سازمان جهانی بهداشت را اعلام کرده است.
واشنگتن در ماه ژوئن چهار قاضی دیوان کیفری بینالمللی را در اقدامی تلافیجویانه علیه اقدامات این دیوان مبنی بر صدور حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و تحقیق درباره جنایات جنگی احتمالی نیروهای آمریکایی در افغانستان تحریم کرد.
یورونیوز فارسی
دیوید ای. سنگر / نیویورک تایمز / ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۵
شانزده سال پیش از آنکه رئیسجمهور ترامپ دستور اعزام بمبافکنهای B-2 مجهز به تسلیحات ۳۰,۰۰۰ پوندی نفوذکننده به پناهگاهها را برای حمله به مراکز اصلی غنیسازی اورانیوم ایران در فردو و نطنز صادر کند، حمله دیگری از سوی آمریکا و اسرائیل با هدفی مشابه انجام شده بود: نابودی توانایی تهران در تولید سوخت هستهای.
اما آن حمله، که در اواخر دولت بوش آغاز شد و به دوران اوباما کشیده شد، موضوع پوشش گسترده خبری یا نگرانیهای عمومی درباره آغاز جنگی دیگر در خاورمیانه نبود. این یک برنامه مخفی بود که از اتاق عملیات کاخ سفید هدایت میشد، جایی که دو رئیسجمهور نمودارهای سایت غنیسازی نطنز را بررسی کردند و خطرات استفاده از یک سلاح سایبری پیشرفته را سنجیدند؛ سلاحی که برای سرعت بخشیدن و کند کردن سانتریفیوژهای چرخان در اعماق زمین طراحی شده بود تا آنها را از کنترل خارج کند.
این سلاح سایبری نامی داشت: استاکسنت، و عملیات آن در سازمانهای اطلاعاتی آمریکا با اسم رمز «بازیهای المپیک» شناخته میشد. این عملیات بهعنوان جایگزینی برای انهدام تأسیسات غنیسازی به روش سنتی و پرخطر طراحی شده بود تا از بروز جنگ جلوگیری شود. برای سالها، این عملیات موفقیتآمیز به نظر میرسید — تا اینکه کد این سلاح بهطور ناخواسته عمومی شد و ایرانیها، خشمگین از این خرابکاری، شروع به غنیسازی اورانیوم در مقیاسی بزرگتر از گذشته کردند.
کشف جزئیات این عملیات، از اولین دستورات رئیسجمهور بوش تا روزهایی که کد این سلاح افشا شد، نیویورک تایمز را به ۱۵ سال گزارشگری عمیقتر درباره زیرساختهای هستهای ایران سوق داد.
در نهایت، این گزارشگری به نیویورک تایمز کمک کرد تا بتواند قمار نظامی رئیسجمهور ترامپ در ماه گذشته و پیامدهای آن را پوشش دهد.
ایالات متحده هرگز بهطور رسمی عملیات «بازیهای المپیک» را تأیید نکرده است؛ حتی امروز، اکثر افرادی که در این عملیات دخیل بودند از صحبت درباره آن منع شدهاند. اما از طریق گزارشهای ما بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲، خوانندگان از جزئیات این عملیات آگاه شدند. این افشاگریها موجهای جدیدی از پوشش خبری را به دنبال داشت و بحثهایی را درباره مدتزمان و میزان تأثیرگذاری استاکسنت بر عقب راندن برنامه هستهای ایران برانگیخت.
این موضوع بخشی از یکی از جذابترین — و پیچیدهترین — حوزههای خبری در نیویورک تایمز است: تقاطع فناوری، ژئوپلیتیک و تسلیحاتی که کشورها برای تهدید یا حمله به یکدیگر به کار میگیرند. من در چهار دهه گذشته در نیویورک تایمز این ترکیب ناپایدار را، از تسلیحات هستهای تا سلاحهای سایبری و اکنون هوش مصنوعی، پوشش دادهام و این حوزه در چند ماه اخیر چالشبرانگیزتر از همیشه بوده است.
علاقه من به این موضوع ریشه در کره شمالی دارد. زمانی که در اواخر دهه بیستم عمرم بهعنوان گزارشگر در توکیو مستقر بودم، کنجکاو شدم درباره یونگبیون، مجتمع اصلی هستهای کره شمالی. در آنجا، یکی از منزویترین کشورهای جهان در حال ساخت رآکتورهای هستهای بود که ظاهراً هدفی برای تولید انرژی نداشتند. این موضوع من را به نوشتن گزارشهای مفصلی درباره کیم ایلسونگ، بنیانگذار کره شمالی، و جاهطلبیهای هستهای او سوق داد.
آن گزارشها شامل هفتهای پرتنش در تابستان ۱۹۹۴ بود، زمانی که رئیسجمهور بیل کلینتون طرحی برای بمباران سایتهای هستهای و موشکی کره شمالی در نظر داشت. اما کلینتون در نهایت تردید کرد و این طرح را رد کرد. (این فرصتی بود تا با رئیسجمهور سابق جیمی کارتر ملاقات کنم، کسی که برای کاهش تنشها به کره شمالی سفر کرده بود. او به من گفت که متقاعد شده است ایالات متحده توانسته کره شمالی را به کنار گذاشتن پروژههای تسلیحاتیاش ترغیب کند.)
وقتی به واشنگتن بازگشتم، پوشش خبری نیز همراه من آمد. در شبی در سال ۲۰۰۶، زمانی که کره شمالی اولین آزمایش هستهای خود را از میان آزمایشهای متعدد انجام داد، مشخص شد که رویکرد واشنگتن در قبال کره شمالی یکی از بزرگترین شکستهای سیاست خارجی در دوران مدرن بود. امروز، این کشور دستکم ۶۰ سلاح هستهای در اختیار دارد.
من این درسها را با خود به گزارشگری درباره برنامه هستهای ایران بردم. این کار نیازمند تخصص از سراسر نیویورک تایمز بود: کارشناسان هستهای مانند ویلیام برود، کارشناسان ایران مانند فرناز فصیحی، کارشناسان اطلاعاتی اسرائیل مانند رونن برگمن و مارک ماتزتی، و واحد تحقیقات بصری ما که توانایی تحلیل عمیق تصاویر ماهوارهای را داشت.
این یادآوری مهم است که یک سازمان خبری برجسته، مانند یک دانشگاه بزرگ، باید از تخصصهای متعدد در بخشها و دفاتر مختلف در سراسر جهان بهره ببرد تا تصویری جامع از پیچیدگیهای فناوری و سیاسی لحظه به لحظه ارائه دهد.
این همان چالشی بود که هنگام کنار هم قرار دادن داستان استاکسنت با آن مواجه شدم. ابتدا سرنخهای فناوری به دست آمد: درست پس از کریسمس ۲۰۱۰ به آلمان سفر کردم تا با کارشناسی مصاحبه کنم که کد استاکسنت را، که بهطور تصادفی از تأسیسات نطنز فرار کرده بود، کالبدشکافی کرده بود.
او به نکته عجیبی اشاره کرد: کد تنها زمانی به حالت تهاجمی در میآمد که خوشههایی از ۱۶۴ دستگاه را شناسایی میکرد. از سالها گزارشگری درباره برنامه ایران، میدانستم که ۱۶۴ عدد جادویی است: ۵,۰۰۰ سانتریفیوژ زیرزمینی در نطنز به گروههای ۱۶۴ تایی تقسیم شده بودند. از آن لحظه، داستان محرمانه شروع به باز شدن کرد و مرا به سوی همکاری مخفیانه بین آژانس امنیت ملی آمریکا، موساد و واحد سایبری تهاجمی اسرائیل هدایت کرد.
در نهایت، این مسیر به کاخ سفید و تصمیم به استفاده از یک سلاح سایبری به جای اعزام خرابکاران یا بمبافکنها منجر شد. پس از آن، داستان چگونگی از کنترل خارج شدن یک عملیات درخشان شکل گرفت.
در نهایت، استاکسنت به اجبار دیپلماسی کمک کرد و به مدت دو سال، من و همکارانم مذاکرات کند و دشوار با تهران برای محدود کردن برنامه هستهایاش را پوشش دادیم که در سال ۲۰۱۵ به توافقی منجر شد. بار دیگر، جزئیات فنی اهمیت یافتند. اما آنچه درباره زیرساختهای ایران آموختیم، ما را برای نوشتن درباره خروج آقای ترامپ از آن توافق در سال ۲۰۱۸، ازسرگیری مذاکرات در آوریل و زمانی که مذاکرات به بنبست رسید، تصمیم او به حمله به برنامه هستهای در ماه گذشته آماده کرد. همچنین، این دانش به نیویورک تایمز کمک کرد تا بیانیه او مبنی بر «نابودی کامل» برنامه هستهای ایران را ارزیابی کند.
من در نیویورک تایمز عناوین مختلفی داشتهام، از جمله خبرنگار کاخ سفید و خبرنگار ارشد واشنگتن. این عناوین برای خوانندگان چندان اهمیتی ندارند. این گزارشگری حوزهای — انباشت آهسته منبعها و تخصص — است که واقعاً تأثیر میگذارد.
آموختهام که در این جهان، جایی که بسیاری چیزها در بخشهای محرمانه پنهان است، دولت از ماهیت مخفی عملیاتها و تهدید تحقیقات درباره نشت اطلاعات برای منصرف کردن خبرنگاران از کندوکاو عمیق استفاده میکند. همچنین آموختهام که اکثر دولتها فکر میکنند راهحلی پایدار برای تهدیدات هستهای نوظهور یافتهاند، از توافقهای دیپلماتیک تا حملات بمباران، اما در نهایت متوجه میشوند که جاهطلبیهای قدرت ملی عمیقاً ریشهدار هستند.
و مهمتر از همه، درسی را که از اولین روزهایم در نیویورک تایمز در سال ۱۹۸۲ آموختم، دوباره یاد گرفتم: بهترین راه برای انتشار اخبار مهم، تسلط بر حوزه خبری است.
* دیوید ای. سنگر، خبرنگار کاخ سفید و امنیت ملی، نزدیک به ۴۳ سال برای نیویورک تایمز گزارشگری کرده است. او بیش از دو دهه است که برنامه هستهای ایران را پوشش میدهد.
الناز محمدی و سارا سبزی/ هممیهن
صلاة ظهر تیرماه، در ۳۲ کیلومتری تهران، میان بیابانهای زرد و قهوهای تفتیده، جاده حسنآباد مستقیم میرسد به زندان تهران بزرگ. همانطور که جادهای باریک، محصور میان خاک و کوه به زندان تمامزنانهای میرسد که ناماش در اصطلاح، زندان قرچک ورامین است. هر دو زندان، حالا مهمانهای جدیدی دارند؛ از دوم تیرماه، وقتی باز هم در صلاة ظهری تابستانی، موشکهای اسرائیل بر جان زندان اوین در شمال تهران نشست، غیر از ۷۹ نفری که از کادر اداری زندان، سربازان وظیفه، محکومین زندانی، خانواده محکومان و همسایههای مجاور زندان، جانشان را از دست دادند، آدمهایی هم ماندند که نامشان زندانی بود و برای ادامه حبسشان، اوین دیگر جایشان نبود؛ زندانیان بندهای ۴، ۶ و ۸ به تهران بزرگ و زندانیان بند زنان به تنها زندان زنانه ایران، قرچک ورامین. همانطور که غلامعلی محمدی، رئیس سازمان زندانها اعلام کرد، در کمتر از ۱۲ ساعت. حالا درخواست خانوادهها، هم تامین امکانات اولیه حضور در بند قرنطینه است و هم آزادی زندانیان سیاسی.
برای رسیدن به هر دو زندان، در روزهای چهارشنبه که روز ملاقات است، باید از تهران رفت بیرون. خانوادههای زندانیها هم حالا دیگر بهجای آنکه روزهای یکشنبه تا سهشنبه، بسته به نوع محکومیت، مثل همیشه برای دیدن عزیزانشان، راهی به شمال تهران باز کنند، باید هرطورشده، چهارشنبهها به سمت جنوب تهران و البته خارج از آن بروند. امروز هم چهارشنبه است؛ نوبت ملاقاتی که به زندانیان مرد دادهاند. خانوادهها در محوطه بیرونی زندان، دستها را سایبان چشمها کردهاند و منتظرند نوبتشان برسد. آفتاب، سوزان است و گرمایش، دانهدانه قطرههای آبی میشود سرازیر از سر و صورت زنان، مردان و بچههایی که برای دیدن زندانیشان، به آمدن راه طولانی و دور، عادت ندارند.
زندانیان مرد زندان اوین، «سیاسیها» و «مالیها» را از شب دوم تیرماه به تیپ دو زندان تهران بزرگ بردند. چند روز نگذشته بود که فیلمهایی از اتاقهایی که این زندانیان در آن نگهداری میشوند، منتشر شد که احساسات زیادی برانگیخت؛ در کنار اعتراض تعدادی از اعضای خانواده زندانیان که میگفتند این انتقال و نوع نگهداری در شأن آنها نیست و دیدن تصاویر «کفخوابی» عزیزانشان، آنها را پس از روز و شب سختی که از روز حمله گذراندهاند، بیشتر آشفتهشان کرده. حالا و در میان همهمه خانوادههایی که برای ملاقات آمدهاند، همان نگرانیها همچنان بهجاست. «ب»، مادر یکی از زندانیان میگوید که وضعیت زندانیانِ منتقلشده از زندان اوین به زندان تهران بزرگ همچنان تغییری نکرده است.
تعداد زیاد زندانی در اتاقها، کفخوابی، وضعیت بهداشتی، درمانی و...، نگرانی اصلی «ب» و دیگر خانوادههاست. او میگوید پسرش از وضعیت زندان ناراضی است، هنوز توی گوشاش صدای بمب میآید، نتوانسته روانشناسی را از نزدیک ببیند و هوای داخل اتاقها برایش نامطبوع است. اینها حرفهای «ر»، دختر یکی دیگر از زندانیان است، درحالیکه هنوز رد ترس از آن انفجارها روی صورتش هست. او میگوید، میزان ناراحتیاش از این وضعیت آنقدر زیاد است که حتی این روزها درست نمیتواند پشت تلفن با پدرش حرف بزند؛ او میگوید پدرش جای خواب راحت ندارد و شبها تا صبح بیدار است. او و خانوادهاش بارها به دادستانی مراجعه کرده و درخواست مرخصی دادهاند، اما هنوز پاسخ روشنی نشنیدهاند.
پسر یکی از زندانیان بند مالی اوین هم که به زندان تهران بزرگ منتقل شده، میگوید که پدرش کمتر از یک روز بعد از انتقال به زندان تهران بزرگ، خبر سلامتیاش را به خانوادهاش داد اما بعد از انتقال به این زندان، تماسهای تلفنی به سختی برقرار میشود: «تماس تلفنی اولین مشکل ماست؛ چون مدام قطع و وصل میشود. حالا بسیار کمتر از زمانی که پدرم در اوین بود، میتوانیم با هم صحبت کنیم.
فکر میکنم دلیل آن هم تعداد بالای جمعیت باشد. پدرم روزی سهبار تماس میگیرد اما شاید یک یا دو بار تماس بدون مشکل و قطع و وصل داشته باشیم. او این را هم میگوید که بعد از مراجعه به مراجع قضایی، قولهایی درباره امکان دادن مرخصی به آنها داده شده است: «در حال پیگیری این موضوع هستیم که ببینیم چه مدارکی لازم است و باید چه کنیم؛ چون گفتهاند این امکان وجود دارد که آسانتر از قبل مرخصی بدهند و حالا وکیل یا یکی از اعضای خانواده باید مراجعه کنند تا شرایط به آنها اطلاع داده شود. ظاهراً مبلغ وثیقه برای مرخصی پایین آمده و بیشتر از رقم بدهی نیست.»
حرفهای غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوهقضائیه به گوش خانوادهها هم رسیده؛ پس از درخواستهای فراوان آنها که برای دادن مرخصی یا آزادی فوری زندانیانشان داشتهاند، حالا او دستور ویژه داده که زندانیان به زندان اوین برگردند. او گفته است: «بخشهایی از زندان اوین که در پی حمله رژیم صهیونیستی تخریب شده و امکان بازسازی سریعتر آن وجود دارد، اقدامات لازم انجام شود و زندانیهایی که منتقل شدهاند، به زندان برگردند.» امید خانوادهها حالا به بازگشت زندانیانشان به زندان اوین است؛ اگر قرار است درخواستهای مرخصی و آزادی به جایی نرسد.
مصطفی نیلی، وکیل دادگستری که وکیل تعدادی از زندانیان سیاسی است، در گفتوگو با «هممیهن» درباره شرایط زندان تهران بزرگ و وضعیت نگهداری از زندانیان منتقلشده میگوید که زندانیان اوین به تیپ دو در زندان تهران بزرگ منتقل شدهاند. زندانیان قبلی که در این تیپ حاضر بودند، مصرفکننده متادون بودند و شرایطی خاص داشتند و به همین دلیل شرایط سالنها ازنظر بهداشت و تامین آب سالم، خوب نیست.
«البته شرایط این تیپ، سالن به سالن متفاوت است اما بهنظر میرسد در بعضی از سالنها که زندانیان سیاسی اوین به آنجا منتقل شدهاند، زندانیانی را که از قبل آنجا بودهاند خارج کردهاند. مسئله فقط حل مشکلات زندانیان منتقلشده نیست، بلکه بهطور کلی شرایط زیستی زندانیان سابق تهران بزرگ هم مناسب نیست. سوال این است که چرا در این سالها کسی برای حل مشکل آنها اقدام نکرده است؟»
او میگوید از دوم تیرماه که زندانیان اوین به تهران بزرگ منتقل شدهاند، مسئولان زندان تلاش کردهاند که شرایط آن را بهبود بخشند، اما مشکل اصلی زندان تهران بزرگ و قرچک، مکانیابی آنهاست: «زمانی که این دو زندان ساخته شدند، اصلاً به این نکته توجه نشده که قرار است زندانیان بهعنوان «انسان» در آن زندگی کنند. درست است زندانی جرمی مرتکب شده، اما مجازاتش همان دریغشدن آزادی است و نباید مجازاتها و شرایط سخت دیگری به آنها تحمیل شود. این زندانها آب مناسبی ندارند و در این شرایط زندگی انسانی ممکن نیست. حالا دارند تلاش میکنند آب شیرینکن نصب کنند، اما وضعیت تهران بزرگ و قرچک به این سادگی قابل حلشدن نیست و هزینههایی گزاف دارد و خروجی مناسبی نخواهد داشت.»
نیلی در سال ۱۴۰۱ مدتی در تیپ شش زندان تهران بزرگ حضور داشته و از شرایط آن مطلع است. او میگوید که در همان سال با هماهنگی خود زندانیان از آب معدنی برای تهیه چای استفاده میکردند که قابل نوشیدن باشد؛ چون آب آنجا اصلاً قابل خوردن نیست. «همان زمان سعی کردیم شرایط اولیه زندگی را در این محیط فراهم کنیم اما باتوجه به مکانیابی نادرست آن، مشکلاتش پابرجا خواهد بود.»
این وکیل دادگستری درباره امکان مرخصی به زندانیان مالی هم میگوید: «روزهای قبل از حمله به زندان اوین، به دایره نظارت برای پیگیری مرخصی زندانیان مراجعه کردم و دادیار ناظر زندان اوین اطلاع داد که برای زندانیان مالی واجد شرایط، دستورالعملی ابلاغ شده که به آنها مرخصی داده شود، اما هنوز درباره زندانیان سیاسی و عقیدتی هیچ پاسخی داده نشده است. بعد از حمله به زندان هم شرایط تغییر کرد و روز گذشته، اتاقی در زندان تهران بزرگ به دادیار ناظر زندانیان سیاسی و عقیدتی اوین تحویل داده شد.
او هم به وکلا و خانوادههای زندانیان اعلام کرده است که هنوز به پروندهها دسترسی ندارد، بهتازگی مستقر شده و به هیچ سوالی نمیتواند پاسخ دهد.» او درباره وضعیت بهداری زندان تهران بزرگ هم توضیح میدهد که طبق تجربه خودش توانمند نیست و نمیتواند پاسخگوی مشکلات زندانیان باشد: «این بهداری مشکلات زیادی دارد و نمیتواند پاسخگوی نیازهای بهداشتی و درمانی این تعداد زندانی باشد؛ بهویژه اینکه بسیاری از زندانیان منتقلشده، سن بالایی دارند و به بیماریهای مختلفی مبتلا هستند. در این مدت برای تامین داروهایشان دچار مشکل شده بودند که حالا کمی وضعیت آن بهتر شده است. این افراد در زندان اوین که امکانات بهتری دارد، بارها به بیمارستان اعزام شدند، حالا با وجود شرایط زندان تهران بزرگ، نمیدانیم چه اتفاقی برایشان رخ میدهد؟»
نیلی میگوید، باتوجه به اینکه دادسرای امنیت به ساختمانی در خیابان نجاتاللهی منتقل شده، هنوز پاسخگویی کاملی ندارند و به خانوادههای بازداشتیها فقط درباره شعبه پرونده آنها اطلاعاتی میدهند؛ چون هنوز نتوانستهاند از نظر لجستیک امکانات خود را فراهم کنند و به اطلاعات و پروندهها دسترسی ندارند: «در این مدت بعضی از وسایل زندانیان مانند یخچال به تهران بزرگ منتقل شده اما پاسخگوی نیاز زندانیان نیست؛ چون باتوجه به اینکه شرایط مالی زندانیان تهران بزرگ در طول این سالها مناسب نبوده، از قبل امکاناتی در آنجا وجود ندارد و همهچیز باید از صفر و حتی زیر صفر ساخته شود.»
۵۹ زن، محبوس در قرنطینه
«ن» و ۵۸ زندانی بند زنان زندان اوین را بامداد سوم تیرماه درحالیکه دستهایشان با دستنبد به هم بسته شده بود، با اتوبوس به زندان زنان قرچک بردند؛ اول به سالن ورزشی این زندان و بعد از اعتراض زنها، به بند قرنطینه. زنان زندانی در قرچک، بهدلیل گرما و کیفیت غذا، اعتراض زیادی داشتند و از همان روز اول، سه نفر از آنها اعتصاب غذا کردند.
از آن روز، بند هشت این زندان که بند مادران و بچههایشان است، با زندانیان قبلی قرنطینه زندگی میکنند؛ چون زندانیان اوین را به قرنطینه بردهاند و باید زندانیانی را که از قبل آنجا بودهاند به بند هشت منتقل میکردند، همین هم فضا را برای آنها کم کرده است. یک منبع آگاه به «هم میهن» میگوید، وضعیت طوری است که زن زندانی باردار مجبور است روی طبقه سوم تخت بخوابد. حالا ۵۹ زن بند زنان زندان اوین در قرنطینه زندان قرچک، روزگار میگذرانند و درخواستهای زیادی برای گرفتن مرخصی تحویل مسئولان و پاسیارهایی دادهاند که با آنها از اوین به اینجا منتقل شدهاند.
«ن» میگوید ساعت یکربع به ۱۲ ظهر دوم تیرماه، دو تا سه بار در زندان اوین صدای انفجار آمد و لایه درونی سقفهای بند زنان شروع به ریزش کرد. همه زنها به تختهایشان رفتند تا صدای انفجار قطع شود و بعد زندانیهای مسن را به طبقه پایین بند منتقل کردند و سعی کردند تا جایی که میشود زیر میزها بنشینند. «فقط خودمان بودیم که باید به هم کمک میکردیم.» آن روز حیاط هواخوری بند هم پر از ترکش شده بود. رئیس حفاظت از بوفه بند به زندانیان خوراکی داد و نزدیک عصر، به آنها گفتند باید جابهجا شوند درحالیکه صدای مردان را هم از بندهای دیگر میشنیدند که داد میزدند و میگفتند، دارند ما را منتقل میکنند.
«به ما گفتند یک ساک کوچک از وسایلتان بردارید و ما هم همین کار را کردیم. بعد اعلام کردند که امشب منتقل نمیشوید و ساعت شش صبح بود که گفتند آماده باشید برای انتقال. آب و برق هم قطع شده بود و تلفن هم نداشتیم. به ما اعلام کردند که اتوبوسها دم در هستند و اگر نیایید، یگان میآید و میبردتان. وسایل را به اتوبوسها منتقل کردند، با دستبند ما را به همدیگر وصل کردند و به قرچک آوردند. وقتی وارد زندان قرچک شدیم، به باشگاه زندان منتقلمان کردند و گفتند، باید بازرسی شوید. همه تختها بههم چسبیده بود و فضای خوبی نبود، بعد از اعتراض به قرنطینه زندان منتقل شدیم.»
زنان زندانی مثل «ن» معتقدند که زندان قرچک با زندان اوین تفاوت بسیاری دارد؛ قرنطینه تحمل این همه جمعیت را ندارد و حتی فاضلاب دستشویی یکبار بالا زد و نشت کرد به اتاق بچهها. شش اتاق خیلی کوچک در قرنطینه هست و هواخوری خیلی کوچکی دارد. سقف تختها هم بسیار کوتاه است و نمیشود روی آنها بنشینی. «به ما از طرف مسئولان گفته شد، امکاناتی به ما خواهند داد که البته هنوز اوضاع هیچ تغییری نکرده است.
حتی کولرها خوب کار نمیکند و گرما خیلی اذیت میکند. غذای زندان هم کیفیت خوبی ندارد. هنوز چیزی در این باره به ما نگفتهاند که به زندان برمیگردیم یا نه. اما داروها را به خوبی در دسترسمان قرار دادهاند.» به نظر «ن»، «اینجا» مرگ تدریجی است. «حاضر بودیم در اوین چادر میزدیم اما به اینجا منتقل نمیشدیم.»
ظهر چهارشنبه، ۱۱تیرماه، اولین روز ملاقات خانوادهها با زنان زندانی منتقلشده از اوین به قرچک، اولین ملاقات کابینی بعد از یکهفته بیخبری، اضطراب مداوم و تماسهای کوتاه بعد از حمله به زندان. آفتاب تیرماه انگار روی قرچک تندتر میتابد. سالن ملاقات زندان زنان قرچک خلوت است و تا قبل از ظهر، خانواده زنان بند نسوان اوین خودشان را برای ملاقات رساندهاند. راه رسیدن به میدان نماز قرچک و بعد پیچیدن به سمت تابلوی ندامتگاه زنان، طولانی است و تعداد خانوادهها کمتر از سالنهای ملاقات اوین است. ۵۹ زن زندانی و چند بازداشتی بعد از حمله به زندان، به بند قرنطینه قرچک منتقل شدند؛ هفت اتاق کوچک بدون امکانات برای کسانی که در میانشان زنانی بالای ۶۰ تا ۷۰ سال هم حضور دارند.
حیاط روبهروی سالن ملاقات و آلاچیق کنار آن خلوت است و نرسیده به ظهر، دیگر خبری از خانواده زندانیان اوین نیست و فقط خانواده چندنفر از زنان بندهای مختلف قرچک، منتظر آزادی و مرخصی زندانیان خودشاناند؛ مثل همسر و فرزندان یکی از زندانیان بند مالی که بعد از یکهفته با مرخصی او موافقت شده و قرار است تا ساعت یک او را ببینند. تماسهای مداوم مادر از داخل زندان تمام نمیشود و فقط منتظرند انتظار شش ساعته برای مرخصشدن او تمام شود.
بعد از انتقال بند زنان اوین به قرچک، او از وضعیت زندان به فرزندانش خبر داده و گفته است: «کمی شلوغ شده و به اوینیها بند جداگانه دادهاند و راهی برای ارتباط زندانیان قرچک و آنها وجود ندارد.» حالا آنها میگویند، مسئولان زندان در این روزها با درخواستهای مرخصی راحتتر موافقت میکنند. زن جوان دیگری زندانی سالن ۴ بند سرقتیهای قرچک است، به خیال اینکه مرخصیاش تمام شده، آمده است به زندان برگردد اما جواب شنیده است که «۳۱تیرماه برگرد». بیرون در زندان منتظر ایستاده تا خانوادهاش از راه برسند و راه طولانی قرچک تا خانه را دوباره طی کند.
نگران است دوباره برایش غیبت بزنند، میگوید: «قبلاً خیلی سخت مرخصی میدادند، اینبار تا برگهام را نوشتم، شورا نشده، تایید کردند.» برگهاش را ۲۷ خردادماه تحویل داد و ۲۹ خردادماه صدایش کرده بودند، همان روزهای اول جنگ. «الان بهخاطر اوینیها کمی شلوغ شده و برای همین مرخصیها را تمدید میکنند. ۱۴ روز خودشان مرخصی داده بودند و الان هم تا ۳۱ تیرماه تمدید کردهاند. گفتم غیبت نزنید؟ گفت نه، خودشان دستور دادهاند.» جمعه ۱۳ تیرماه، غلامعلی محمدی، رئیس سازمان زندانها از زندان تهران بزرگ بازدید کرده و گفته بود: «در ایام اخیر، زمینه استفاده از مرخصی، تمدید آن، بهرهمندی از کمکهای ستاد دیه و سایر تسهیلات قانونی برای آزادی زندانیان واجد شرایط فراهم شده است.»
مرد دیگری در سالن ملاقات منتظر آزاد شدن یک زندانی است و از وضعیت زندان تهران بزرگ هم خبر دارد. یکی از دوستانش در همان زندان است و برایش تعریف کرده است که بعد از انتقال زندانیان اوین به تهران بزرگ، تعداد بالای جمعیت باعث شده که شبها هم در کریدور بخوابند و صف خواب تا نزدیک سرویس بهداشتی هم ادامه داشته باشد. او میگوید زندانیها در اتاقها هم کفخواب شدهاند و در سالن هم کتابی میخوابند.
زنان زندان قرچک از شرایط اتاقهای بند قرنطینه و «اوینیها» خبری ندارند و فکر میکنند شرایط چندان هم برایشان سخت نیست. یکی از زنان بند موادمخدر در حال مرخصی است و همسرش بیرون در زندان منتظر ایستاده است. زن نامش توی گوشی همسرش «نادر» نوشته شده، حالا آن «نادر» بند موادمخدر زنان قرچک هم میگوید که اوضاعشان «خوب» است و در قرنطینهاند تا یک بند را برایشان خالی کنند، اما روایت خانوادهها از شرایط بند قرنطینه و آنسوی میلهها چیز دیگری است.
بعد از گذشت حدود دو هفته از زمان حمله به زندان اوین و انتقال بند نسوان به قرچک، کمی از فشارهای روز اول کاسته شده اما خانواده زندانیان منتقلشده میگویند، هنوز تغییر زیادی در شرایط بند قرنطینه ایجاد و امکانی برای آزادی آنها فراهم نشده است. در میان این خبرها، خانوادهها شنیدهاند که ممکن است آنها را به کانون اصلاح و تربیت در شهر زیبا منتقل کنند.
کیوان مهتدی، همسر آنیشا اسداللهی، یکی از زنان زندانی منتقلشده به زندان قرچک است و میگوید با وجود تغییراتی اندک، هنوز بهبود شرایط آنها و دسترسی به امکانات اولیه به مداخلهای فوری نیاز دارد. او میگوید که نمونه این شرایط، وضعیت خورد و خوراک است که در بند قرنطینه بهشدت مشکل دارد، بهویژه برای کسانی که گیاهخوارند و رژیم غذایی متفاوتی دارند: «دو، سه روز اول فشارهای زیادی را تحمل کردیم اما بعد بهواسطه خبرهایی که منتشر شد و اقداماتی که خود خانوادهها و زنان داخل بند انجام دادند، تقریباً در یکهفته گذشته کمی از فشارهای مضاعف برطرف شد اما هنوز هیچ بهبودی در شرایط نگهداری ایجاد یا اقدامی برای آزادی دوستان انجام نشده است.
درخواست ما این است اگر میخواهند آنها را در همین فضا نگه دارند، آنجا را به بند تبدیل کنند و همان امکانات بند را برایشان فراهم کنند یا به کانون اصلاح و تربیت شهر زیبا منتقل شوند. اگر میخواهند آنها را در همین فضا نگه دارند، بهتر است آنجا را به بند تبدیل کنند.» در روز حمله اسرائیل به اوین، شیشههای بند زنان میشکند اما اتفاقی جدی رخ نمیدهد و آنها به هفت اتاق بند قرنطینه با حدود ۶۰ نفر جمعیت و چند بازداشتی منتقل شدهاند. مهتدی میگوید، تهویه اتاقها هم مشکل دارد و ماشینهای لباسشویی از اوین منتقل نشده است؛ یکی از وسایلی که با هزینه خود زندانیان تهیه شده است: «برای آنها مواد غذایی سادهای مثل تن ماهی هم در دسترس نیست؛ چون میگویند اینجا قرنطینه است و استفاده از آن خطرناک است. حتی تخممرغ هم برای فروش وجود ندارد؛ درحالیکه آنها جنگزدهاند و شرایط سختی را پشتسر گذاشتهاند.
کیوان مهتدی میگوید در زندان برای اینکه زنان بند نسوان اوین با بندهای دیگر ارتباط نداشته باشند، از حضورشان در فضاهای عمومی مانند باشگاه و حتی راهرویی که امکان پیادهروی دارند هم جلوگیری میشود. او از برقرار بودن روالهای عادی زندان، مثل ملاقاتهای کابینی میگوید و توضیح میدهد که این شرایط پیش از هرچیز نیازمند کسی است که بتواند تصمیمهای سریع و مثبتی درباره مشکلات عمده زندانیان بگیرد؛ الان وقت روالهای عادی نیست و نباید منتظر ماند تا یک شورا درباره این مسائل تصمیمگیری کند؛ چون فرصت از دست میرود: «ما به فردی در زندان و قوهقضائیه نیاز داریم که بتواند کارهای آزادی را سریعتر انجام دهد.
در این مدت، خیران زیادی تماس گرفتند و تمایل داشتند که بند قرنطینه قرچک را بسازند؛ چه زندانیان بهجای دیگری انتقال داده شوند و چه نشوند، اما این اجازه به ما داده نمیشود. میخواستیم برای همه اتاقها کولر تهیه کنیم، اما خود مسئولان زندان گفتند که فقط یک اتاق کولر ندارد. درواقع موقعیت فعلی نیاز به کسی دارد که ارادهاش را داشته باشد و تصمیماتی سریع بگیرد.»
بند قرنطینه زندان قرچک که حالا ۵۹ زن زندانی به آن منتقل شدهاند، هنوز آشپزخانه ندارد؛ بخشی حیاتی برای تابآوردن در شرایط بند، اما پیگیری خانوادهها و زندانیان به این پاسخ رسید: «اینجا بند قرنطینه است و نیازی به آن نیست» اما بعد از همه فشارها، قرار شده مسئولان زندان، یک گاز پیکنیکی در یکی از اتاقها برای پختوپز قرار دهند. مهتدی میگوید، حتی این تصمیم هم خطرناک است و نمیدانیم آن را با همین شرایط اجرا میکنند یا نه؟ چون این اتاقها هیچ تهویهای ندارد: «چند روز در آن فضای بسته و متراکم یک سماور بهاندازه قد یک انسان قرار داشت که با ملاقه باید از آن آب جوشیده برمیداشتند.
هرکدام از این موقعیتها میتواند بحرانزا شود و فاجعهای ایجاد کند. در میان این زندانیان، زنانی بالای ۶۰ و ۷۰ سال هم حضور دارند، کسانی که سلامتی آنها در معرض خطر قرار میگیرد.» او میگوید در شرایط فعلی فراهم کردن امکانات سادهای مثل درست کردن آشپزخانه، سرویس بهداشتی و آوردن ماشین لباسشویی از اوین کار دشواری نیست و نیاز به یک دستور صریح دارد. در طول دو هفته بعد از حمله به اوین، زندانیان توانستهاند به دادیار ناظر بر زندانها دسترسی داشته باشند و مدیرکل زندانهای استان تهران هم دیداری با زندانیان تهران بزرگ داشته است.
رضا عاشری، عضو شورای شهر رشت، در اقدامی عجیب، با انتشار یک استوری در اینستاگرام، از اسرائیل، خواسته که مسعود پزشکیان، رئیس جمهور را ترور کند! او در این استوری، همچنین ادعا کرده که سانحه بالگرد ابراهیم رئیسی نیز کار اسرائیل بوده است!
به گزارش رویداد۲۴، این عضو شورای شهر رشت بعد از درخواست از اسرائیل برای ترور پزشکیان، رئیس قوه قضائیه را هم تهدید کرده و خطاب به اژهای نوشته است: «حاجی اگر در روزنامه هممیهن رو نمیبندی، آتش به اختیار میبندیم»!
این درخواست عجیب و ادبیات خاص عاشری با انتقادات و واکنشهای بسیاری همراه شده است. مثلا ابراهیم افشاری، رئیس خانه مطبوعات و رسانههای گیلان نوشت: «روزگاری که کشور بیش از هر زمان نیازمند همدلی، انسجام و رفتار مسئولانه از سوی نخبگان و مسئولان خود است، انتشار سخنانی عجیب، نسنجیده و غیرمسئولانه از سوی آقای رضا عاشری، عضو شورای شهر رشت، مایه تأسف و نگرانی جدی است. دعوت از یک رژیم متخاصم برای ترور رئیسجمهور قانونی کشور ـ که طبق قانون اساسی، ریاست شورایعالی امنیت ملی را نیز بر عهده دارد ـ نه تنها عبور از مرزهای اخلاقی و انسانی است، بلکه مصداق بارز بیتوجهی در خصوص امنیت ملی از سوی فردی است که در کشور مسئولیت دارد.»
با توجه به سمت و جایگاه رسمی که این مقام مسئول دارد، اما انتظار میرود که واکنشها در حد نقد باقی نمانده و شاهد برخوردهای جدیتری نیز باشیم. موسیالرضا حاجیبگلو، رئیس شورای عالی استانها البته از ارسال پرونده وی به هیات حل اختلاف کشور خبر داده است.
وی با تاکید بر ایننکه «قطعاً با رفتار خارج از چارچوب این عضو شورای شهر رشت برخورد قانونی خواهد شد» گفت: «حتماً پرونده این عضو خاطی را به هیأت حل اختلاف کشور ارسال خواهیم کرد. هیچ تردیدی در برخورد با چنین رفتارهایی نداریم.»
عزل عضو خاطی شورای شهر رشت جدی است
حاجیبگلو با تأکید بر موضع قاطع شورای عالی استانها در قبال چنین اظهاراتی ادامه داد: «ما قطعاً با این نوع اظهار نظرها برخورد قانونی خواهیم کرد. اعضای شوراها که نماینده مردم در شهرهای خود هستند، بهویژه در این شرایط حساس کشور، باید مراقب گفتمان و رفتار خود باشند. اینگونه اظهارات بیش از آنکه وحدتآفرین باشد، دشمنشادکن است.»
رئیس شورای عالی استانها تاکید کرد: «تا لحظه آخر پیگیر کار قانونی این مسئولی خاطی هستیم و حتی ممکن است که او از سمتش برکنار شود. فارغ از بحث عزل، از لحاظ حقوقی هم کارشناسان میگویند توهین به سران نظام دو سال حبس دارد. ممکن است این اتفاق هم بیفتد.»وی با اشاره به اینکه «این موضوع در حوزه شوراها نیست و مراجع قضایی باید ورود کنند» گفت: «من به عنوان رئیس شورای عالی استانها، از جایگاه حقوقی شورا دفاع میکنم، اما مسائل کیفری و حقوقی در دادگاهها بررسی خواهد شد.»
احتمال حبس عاشری وجود دارد؟
حاجی بگلو در پاسخ به این سؤال که چه اقداماتی برای جلوگیری از تکرار چنین رفتارهایی در شوراهای شهر و روستا انجام خواهد شد؟ گفت: «ما حتماً برخورد قانونی را انجام خواهیم داد و مدلی طراحی میکنیم تا اعضای شوراها در اظهارنظرهای خود، بهویژه در مسائل ملی، دقت بیشتری داشته باشند. باید در گفتمانها رعایت ادب و شئونات نظام را بکنند.»
وی همچنین معتقد است که نمیتوان کل شوراها را بهخاطر رفتار یک فرد زیر سؤال برد. اکثر اعضای شوراها متعهد و پای کار نظام هستند و در ایام حساس از کشور دفاع کردهاند. این یک مورد استثنایی است که باید بهصورت ویژه با آن برخورد شود.
رئیس شورای عالی استانها با بیان اینکه «این موضوع در نهایت باید در مراجع قضایی بررسی شود» گفت: «ما در چارچوب اختیارات قانونی خود اقدامات لازم را انجام میدهیم، اما تصمیم نهایی با مراجع قضایی است. اگر قرار باشد مجازات حبس اعمال شود، دستگاههای مربوطه وارد خواهند شد.»
خالد یعقوب اوئیس، لیززی پورتر
نشریه “نشنال” / ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۵
منابع آگاه به نشریه “نشنال” (The National) گفتند احمد الشرع، رئیسجمهور سوریه، و مظلوم عبدی، رهبر شبهنظامیان کرد این کشور، برخلاف انتظار در جریان سفر روز چهارشنبه توماس باراک، فرستاده ویژه آمریکا به دمشق، با یکدیگر دیدار نکردند.
این عدم دیدار، مانعی در برابر تلاشهای آمریکا برای حل بزرگترین چالش پیشروی اتحاد مجدد سوریه پس از ۱۳ سال جنگ داخلی محسوب میشود.
منابع مذکور دلیل عدم برگزاری این جلسه بین الشرع و عبدی (که فرماندهی «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) - گروهی تحت حمایت آمریکا که بخشهای وسیعی از شرق سوریه را کنترل میکند - بر عهده دارد) را فاش نکردند.
پیشبینی میشد که دو طرف درباره ادغام نیروهای زیر فرماندهی «نیروهای دموکراتیک سوریه» در ارتش سوریه گفتوگو کنند. یک مقام «نیروهای دموکراتیک سوریه» به نشریه «نشنال» گفت: «ما از رسیدن به یک توافق جامع فاصله زیادی داریم.»
رسانههای دولتی سوریه گزارش دادند که باراک با الشرع دیدار کرده است، اما جزئیاتی از گفتوگوهای آنان منتشر نشد.
مقام «نیروهای دموکراتیک سوریه» گفت که عبدی با این اطمینان به دمشق رفته بود که «نیروهای دموکراتیک سوریه به حاشیه رانده نخواهند شد.»
این مقام افزود که «نیروهای دموکراتیک سوریه» از اختصاص ۱۳۰ میلیون دلار بودجه سال ۲۰۲۶ پنتاگون به گروههای فعال در سوریه ـــ که عمدتاً شامل این نیروها میشود ـــ برای عملیات ضد داعش، روحیه گرفته است.
باراک پس از مذاکرات در دمشق به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت که اختلافات قابلتوجهی بین دو طرف باقی است. او همچنین به شبکه رسانهای روداو گفت که «نیروهای دموکراتیک سوریه» در مذاکرات با دولت سوریه «کند عمل کرده» و سیستم فدرالیسم «کارایی ندارد».
باراک گفت: «به نظر میرسد «نیروهای دموکراتیک سوریه» در پذیرش و مذاکره و حرکت به سمت این هدف کند بوده است، و توصیه من به آنها این است که به این حرکت سرعت بخشند. تنها یک راه وجود دارد و آن راه به دمشق ختم میشود.»
حمایت آمریکا از «نیروهای دموکراتیک سوریه» مانع از آن شده که الشرع پس از برکناری بشار اسد در دسامبر گذشته، کنترل کامل خود بر کشور را تثبیت کند.
توافق ۱۰ مارس بین الشرع و عبدی پس از آن با مشکل مواجه شد که «نیروهای دموکراتیک سوریه» در ماه آوریل کنفرانسی متشکل از گروههای سیاسی کرد تشکیل داد و خواستار حاکمیت سیستم فدرالی بر سوریه شد.
مقام «نیروهای دموکراتیک سوریه» گفت: «تضعیف «نیروهای دموکراتیک سوریه» به نفع الشرع یا هیچ یک از بازیگران بینالمللی نیست، زیرا به معنای احیای داعش خواهد بود.»
به گفته وی، باراک پیشنهاد داده است که «نیروهای دموکراتیک سوریه» بهصورت رسمی بخشی از نیروهای مسلح سوریه شود اما فرماندهان کرد خود را حفظ کند ـــ طرحی «نمادین» مشابه ادغام گروههای مسلح تحت حمایت ترکیه در ارتش سوریه در فوریه گذشته که بسیاری از آنها ساختار فرماندهی و فرماندهان ترکمن خود را حفظ کردند.
با این حال، موقعیت «نیروهای دموکراتیک سوریه» به عنوان متحد اصلی آمریکا در سوریه پس از عادیسازی روابط واشنگتن با دولت جدید سوریه در ماه مه و تمرکز بیشتر بر ثباتسازی در این کشور تضعیف شده است.
آمریکا ماه گذشته تحریمهای سوریه را لغو کرد و روز دوشنبه نیز گروه شورشی تندرو هیئت تحریر الشام (وابسته سابق به القاعده) را از فهرست گروههای تروریستی خارج کرد. الشرع و بسیاری از اعضای دولت جدید سوریه سابقاً به این گروه تعلق داشتند.
ترکیه، حامی اصلی دولت الشرع، «نیروهای دموکراتیک سوریه» را یک گروه جداییطلب میداند که به دلیل ارتباط با حزب کارگران کردستان (PKK) ـــ گروهی که ۴۰ سال علیه دولت ترکیه مبارزه مسلحانه کرده ـــ امنیت ملی این کشور را تهدید میکند. آنکارا در حال حاضر در فرآیند خلعسلاح و انحلال پکک مشارکت دارد.
عمر اوزکیزیلجیک، پژوهشگر شورای آتلانتیک، به «نشنال» گفت که آمریکا از نفوذ خود برای ترغیب «نیروهای دموکراتیک سوریه» به پذیرش ادغام در نیروهای مسلح تحت کنترل دمشق استفاده میکند.
او به دی نشنال گفت: «توافق ۱۰ مارس به دلیل تعلل «نیروهای دموکراتیک سوریه» پیشرفتی نداشت. به نظر میرسد آمریکا از نفوذ خود برای پیشبرد امور و وادار کردن «نیروهای دموکراتیک سوریه» به پذیرش خواستههای دمشق استفاده میکند.»
وی افزود که هم دمشق و هم آنکارا (که نفوذ قابلتوجهی بر مقامات جدید سوریه دارد) به «نیروهای دموکراتیک سوریه» «شاخه زیتون» دادهاند، از جمله نوعی از حکومت محلی. «اما آنها فکر میکنند در موضعی هستند که میتوانند شرایط را دیکته کنند.»
دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا (OFAC) امروز چهارشنبه ۹ ژوئیه ۲۲ نهاد مستقر در هنگکنگ، امارات متحده عربی و ترکیه را به دلیل نقش آنها در تسهیل فروش نفت ایران به نفع نیروی قدس سپاه پاسداران (IRGC-QF) تحریم کرد. نیروی قدس، قدرتمندترین نیروی شبهنظامی ایران و سازمانی است که دولت آمریکا آن را به عنوان سازمان تروریستی خارجی (FTO) طبقهبندی کرده است.
در بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا آمده است، نیروی قدس برای دور زدن تحریمها و انتقال صدها میلیون دلار سود حاصل از فروش نفت ایران، عمدتاً از شرکتهای پوششی خارج از ایران استفاده میکند. پالایشگاههایی که نفت ایران را خریداری میکنند، پرداختها را به این شرکتهای پوششی منتقل میکنند و این شرکتها سپس وجوه را به حسابهای دیگر شرکتهای پوششی تحت کنترل نیروی قدس انتقال میدهند. ایران از این درآمدها برای تأمین مالی برنامههای تسلیحاتی و حمایت از گروهها و شرکای تروریستی خود در سراسر خاورمیانه استفاده میکند.
اسکات بسنت، وزیر خزانهداری، اظهار داشت: «رژیم ایران به شدت به سیستم «بانکداری سایه» خود وابسته است تا نه برای منافع مردم ایران، بلکه برنامههای بیثباتکننده تسلیحات هستهای و موشکهای بالستیک خود را تأمین مالی کند. خزانهداری همچنان بر تخریب این زیرساختهای پنهانی که به ایران امکان تهدید ایالات متحده و متحدان ما در منطقه را میدهد، متمرکز است.»
بیانیه وزارت خزانهداری آمریکا میگوید اقدام امروز بر اساس فرمان اجرایی (E.O.) ۱۳۲۲۴ (با اصلاحات) انجام شده و دومین دور از تحریمها علیه زیرساختهای «بانکداری سایه» ایران از زمان آغاز کارزاری با فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران است.
حدود یک ماه پیش ـــ ۶ ژوئن ۲۰۲۵ ـــ دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری اعلام کرد تحریمهایی علیه بیش از ۳۰ فرد و نهاد که بخشی از یک شبکه “بانکی مخفی” مرتبط با ایران هستند، اعمال کرده است. به گفته وزارت خزانهداری آمریکا این شبکه “بانکی مخفی”، میلیاردها دلار را از طریق سیستم مالی جهانی پولشویی کردهاند.
نیروی قدس در ۲۵ اکتبر ۲۰۰۷ و سازمان مادر آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در ۱۳ اکتبر ۲۰۱۷ به دلیل حمایت از نیروی قدس، بر اساس فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ تحریم شدند.
اطلاعات بیشتر درباره بانکداری سایه نیروی قدس
* در سال ۲۰۲۴، شرکت «پولچولار انرژی» (Pulcular Enerji) مستقر در ترکیه چندین محموله نفت ایران را از نیروی قدس به ارزش صدها میلیون دلار خریداری کرد. این شرکت خریدهای خود را با شرکت کارگزاری نفت متعلق به حزبالله، Concepto Screen SAL Off-Shore، و مقامات نیروی قدس هماهنگ کرد. پولچولار انرژی پرداختهای نفت ایران را از طریق حوالههای بانکی که عمدتاً توسط شرکتهای پوششی مستقر در هنگکنگ و همچنین از طریق انتقال نقدی توسط پیک انجام میداد. شرکت Amito Trading Limited مستقر در هنگکنگ به عنوان شرکت پوششی برای تسهیل خرید نفت ایران توسط پولچولار انرژی استفاده شد و در اواسط سال ۲۰۲۴، میلیونها دلار از شرکت Peakway Global Limited مستقر در هنگکنگ به نمایندگی از نیروی قدس دریافت کرد.
* در اوایل سال ۲۰۲۴، مقامات نیروی قدس از شرکت JTU Energy Limited مستقر در هنگکنگ، که شرکت پوششی برای بانک گردشگری ایران (تحت تحریم آمریکا) بود، برای دریافت دهها میلیون دلار پرداخت مرتبط با حمل گاز مایع به شرکت Talaqi Group تحت کنترل حزبالله لبنان و شرکت Alliance Energy مستقر در پاکستان استفاده کردند.
* در اواخر سال ۲۰۲۴، شرکتهای Shelf Trading Limited و Cetto International Limited مستقر در هنگکنگ برای تسهیل انتقالهای بانکی با صرافیهای ایرانی تحت تحریم، از پولچولار انرژی به نیروی قدس استفاده شدند. تا اوایل سال ۲۰۲۵، مقامات نیروی قدس از Cetto International Limited برای انتقال میلیونها دلار بین شرکتهای پوششی استفاده کردند.
پولچولار انرژی، Amito Trading Limited، Shelf Trading Limited، Cetto International Limited، Peakway Global Limited و JTU Energy Limited به دلیل ارائه حمایت مالی، مادی یا فناوری یا کالا و خدمات به نیروی قدس، بر اساس فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ (با اصلاحات) تحریم شدهاند. Concepto Screen SAL Off-Shore در ۲۵ مه ۲۰۲۲ به دلیل حمایت از حزبالله تحریم شده بود.
نقش مستقیم مقامات نیروی قدس
* در اواسط سال ۲۰۲۴، بهنام شهریاری، مقام نیروی قدس که اکنون فوت کرده است، از شرکت Ventus Trade Limited مستقر در هنگکنگ برای تسهیل انتقال میلیونها دلار، از جمله به شرکت Marmerth Limited مستقر در هنگکنگ، استفاده کرد. مقامات نیروی قدس همچنین از شرکت Future Resource Trading Limited مستقر در هنگکنگ برای فروش دهها میلیون دلار محصولات پتروشیمی و دریافت دهها میلیون دلار درآمد از فروش نفت ایران از طریق شرکت Moon Imp & Exp Co., Limited مستقر در هنگکنگ استفاده کردند. این مقامات سپس انتقال وجوه به شرکت ملی نفت ایران را تسهیل کردند.
* در سال ۲۰۲۴، همکاران نیروی قدس از شرکت Radix Trade Limited مستقر در هنگکنگ برای فروش نفت خام ایران استفاده کردند. در اواسط سال ۲۰۲۴، شرکت Macera International Limited مستقر در هنگکنگ برای تسهیل معاملات به ارزش میلیونها دلار، که شامل شرکت پوششی Queens Ring Limited مستقر در هنگکنگ نیز بود، به نمایندگی از نیروی قدس استفاده شد. شرکت Queens Ring Limited همچنین بیش از ۵۰ میلیون دلار پرداخت از دیگر شرکتهای پوششی نیروی قدس، از جمله Star OilGlobal Limited مستقر در هنگکنگ، دریافت کرد.
* در سال ۲۰۲۴، مقامات نیروی قدس میلیونها دلار به حساب شرکتهای GAH Petrochemical Trading Limited و Metallex Limited مستقر در هنگکنگ دریافت کردند. شرکت Mist Trading Co., Limited مستقر در هنگکنگ نیز دهها میلیون دلار به نمایندگی از نیروی قدس ارسال کرد. علاوه بر این، در سال ۲۰۲۴، شرکت پوششی Enka Trading Limited مستقر در هنگکنگ صدها میلیون دلار انتقال برای یک کارگزار نفت نیروی قدس به شرکت پوششی Finesse Global Trading Limited برای محمولههای نفتی تسهیل کرد. شرکت Enka Trading Limited پیشتر در ۱۲ ژوئن ۲۰۲۴ به دلیل فعالیت در بخش فناوری اقتصاد فدراسیون روسیه تحریم شده بود.
* در سال ۲۰۲۴، شرکت Bright Spot Goods Wholesalers L.L.C مستقر در امارات متحده عربی، که یک شرکت پوششی تحت کنترل نیروی قدس بود، دهها میلیون دلار به نمایندگی از نیروی قدس به Finesse Global Trading Limited و Lavida Corporation Limited منتقل کرد.
* در مجموع، Finesse Global Trading Limited صدها میلیون دلار در معاملات دریافت کرد و Lavida Corporation Limited بیش از ۱۰۰ میلیون دلار انتقال پول به نفع نیروی قدس تسهیل کرد.
* شرکت Golden Globe Demir Celik Petrol Sanayi ve Ticaret Anonim Sirketi (Golden Globe) مستقر در ترکیه، یک شرکت پوششی برای ستاد نفت سپاه پاسداران است که سالانه صدها میلیون دلار فروش نفت را مدیریت میکند. معاملات نفتی Golden Globe شامل چندین نفتکش از جمله URI (IMO ۹۲۴۸۴۹۷؛ سابقاً BOREAS)، LUNA PRIME (IMO ۹۱۷۴۲۲۰)، ETERNAL PEACE (IMO ۹۲۵۹۷۴۵) و TITAN (IMO ۹۲۹۳۱۴۳؛ سابقاً KASPER) بود.
* شرکتهای Enka Trading Limited، Finesse Global Trading Limited، Bright Spot Goods Wholesalers L.L.C، Lavida Corporation Limited، Macera International Limited، Queens Ring Limited، Ventus Trade Limited، Marmerth Limited، Future Resource Trading Limited، Moon Imp & Exp Co., Limited، Radix Trade Limited، GAH Petrochemical Trading Limited، Mist Trading Co., Limited، Star OilGlobal Limited و Metallex Limited به دلیل ارائه حمایت مالی، مادی یا فناوری یا کالا و خدمات به نیروی قدس، بر اساس فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ (با اصلاحات) تحریم شدهاند. Golden Globe به دلیل مالکیت، کنترل یا نمایندگی مستقیم یا غیرمستقیم نیروی قدس تحریم شده است.
پیامدهای تحریمها
در نتیجه اقدام امروز وزارت خزانهداری امریکا، تمام داراییها و منافع داراییهای افراد یا نهادهای تحریمشده که در ایالات متحده یا در اختیار یا کنترل اشخاص آمریکایی قرار دارند، مسدود شده و باید به OFAC گزارش شوند. همچنین، هر نهادی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم، بهصورت فردی یا جمعی، ۵۰ درصد یا بیشتر توسط یک یا چند فرد یا نهاد تحریمشده مالکیت داشته باشد، نیز مسدود میشود. مگر اینکه توسط مجوز عمومی یا خاص صادرشده توسط OFAC یا معافیت، اجازه داده شده باشد، مقررات OFAC به طور کلی تمام معاملات توسط اشخاص آمریکایی یا در داخل (یا در حال عبور از) ایالات متحده که شامل هرگونه دارایی یا منافع دارایی افراد تحریمشده باشد را ممنوع میکند.
نقض تحریمهای ایالات متحده ممکن است منجر به اعمال جریمههای مدنی یا کیفری برای اشخاص آمریکایی و خارجی شود. OFAC میتواند جریمههای مدنی را برای نقض تحریمها بر اساس مسئولیت مطلق اعمال کند. دستورالعملهای اجرای تحریمهای اقتصادی OFAC اطلاعات بیشتری در مورد اجرای تحریمهای اقتصادی ایالات متحده ارائه میدهد. علاوه بر این، مؤسسات مالی و سایر اشخاص ممکن است با انجام برخی معاملات یا فعالیتها با افراد یا نهادهای تحریمشده در معرض تحریم قرار گیرند. این ممنوعیتها شامل ارائه هرگونه کمک مالی یا تأمین وجوه، کالا یا خدمات به یا برای نفع هر فرد یا نهاد تحریمشده یا دریافت هرگونه کمک مالی یا تأمین وجوه، کالا یا خدمات از چنین اشخاصی میشود.
علاوه بر این، انجام برخی معاملات با افراد تحریمشده امروز ممکن است خطر اعمال تحریمهای ثانویه بر مؤسسات مالی خارجی شرکتکننده را به دنبال داشته باشد. OFAC میتواند افتتاح یا نگهداری حسابهای کارگزاری یا حسابهای قابل پرداخت در ایالات متحده توسط یک مؤسسه مالی خارجی که آگاهانه هرگونه معامله قابلتوجهی را به نمایندگی از فرد یا نهادی که بر اساس اختیارات مربوطه تحریم شده است، انجام یا تسهیل میدهد، ممنوع کند یا شرایط سختگیرانهای برای آن اعمال کند.
وزارت خزانهداری آمریکا در پایان بیانیه امروز خود آورده است: «قدرت و یکپارچگی تحریمهای OFAC نه تنها از توانایی OFAC برای تحریم و افزودن افراد به فهرست اتباع خاص و افراد تحریمشده (SDN List) ناشی میشود، بلکه از آمادگی آن برای حذف افراد از این فهرست مطابق با قانون نیز سرچشمه میگیرد. هدف نهایی تحریمها مجازات نیست، بلکه ایجاد تغییر مثبت در رفتار است. برای اطلاعات مربوط به فرآیند درخواست حذف از فهرست OFAC، از جمله فهرست SDN، یا برای ارائه درخواست، لطفاً به راهنمای OFAC در مورد ثبت درخواست برای حذف از فهرست OFAC مراجعه کنید.»
عبدالله اوجالان، رهبر پکک روز چهارشنبه ۹ ژوئیه در یک پیام تصویری از زندان امرالی، پایان رسمی فعالیت مسلحانه «حزب کارگران کردستان (پکک) را اعلام کرد. اوجالان گفت، «این یک گذار داوطلبانه از مرحله مبارزه مسلحانه به مرحله سیاست و قانون دموکراتیک است. این را نباید یک شکست، بلکه یک دستاورد تاریخی دانست.»
این اظهارات، تکرار فراخوان کتبی عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک، در ماه فوریه برای خلع سلاح و انحلال جنگجویان گروهش بود. اما با توجه به جایگاه والای او در میان پیروانش، شنیدن و دیدن این درخواست میتواند روند کار را به پیش ببرد.
او در این ویدئو، که اولین باری است که از زمان محکومیت او به خیانت و جداییطلبی در سال ۱۹۹۹ و زندانی شدن، تصاویرش منتشر میشود، گفت: «این یک گذار داوطلبانه از مرحله مبارزه مسلحانه به مرحله سیاست و قانون دموکراتیک است. این را نباید یک شکست، بلکه یک دستاورد تاریخی دانست.»
پ.ک.ک از دهه ۱۹۸۰ شورش مسلحانهای را علیه دولت ترکیه آغاز کرده است که میگوید به دنبال حقوق بیشتر برای کردهای ترکیه است. بیش از ۴۰ هزار نفر، که بسیاری از آنها غیرنظامی بودهاند، در حملات به نیروهای امنیتی ترکیه و عملیات نظامی ترکیه با هدف سرکوب شبهنظامیان کشته شدهاند.
ترکیه، ایالات متحده و اتحادیه اروپا پ.ک.ک را به عنوان یک سازمان تروریستی طبقهبندی کردهاند.
از زمان درخواست آقای اوجالان برای خلع سلاح در ماه فوریه، روند صلح به کندی پیش رفته است. در ماه مه، پ.ک.ک کنگرهای تشکیل داد که تصمیم این گروه برای انحلال را اعلام کرد. قرار است روز جمعه ۱۱ ژوئیه مراسمی در شهر سلیمانیه عراق، جایی که بسیاری از کادرهای ارشد پ.ک.ک مستقر هستند، برگزار شود و طی آن گروهی از جنگجویان پ.ک.ک سلاحهای خود را نابود کنند.
اما مقامات ترکیه گفتهاند که قصد ندارند در این فرآیند هیچ امتیازی در مورد خواستههای کردها، مانند افزایش حقوق زبانی، فرهنگی یا سیاسی کردها، ارائه دهند.
رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، در سخنرانی خود خطاب به نمایندگان مجلس از حزب حاکم عدالت و توسعه، به ویدیوی آقای اوجالان اشارهای نکرد، اما گفت که پایان دادن به درگیری با پ.ک.ک به نفع آینده ترکیه خواهد بود.
او در مورد روند صلح گفت: “ما ترکیه را از یک تهدید نیم قرنی نجات میدهیم. ما در حال پاره کردن زنجیرهای خونینی هستیم که بر مچ پای کشورمان بسته شده است.”
سیاستمدارانی که از این روند حمایت میکنند، خواستار تشکیل یک کمیته پارلمانی برای تدوین چارچوب قانونی برای خلع سلاح شدهاند. آقای اوجالان در این ویدیو گفت که چنین کمیتهای برای اطمینان از پیشرفت این روند مهم است.
خلع سلاح کامل پ.ک.ک. میتواند به دههها درگیری خونین در ترکیه پایان دهد. این امر همچنین میتواند پیامدهایی در کشورهای همسایه، جایی که این گروه و شاخههای آن فعالیت میکنند، داشته باشد. ارتش ترکیه اغلب پ.ک.ک را در شمال عراق بمباران میکند. یک گروه وابسته به پ.ک.ک که توسط ایالات متحده حمایت میشود، شمال شرقی سوریه را کنترل میکند، اگرچه رهبر آن گفته است که نیروهایش به درخواست آقای اوجالان برای خلع سلاح پایبند نیستند.
پ.ک.ک به عنوان یک گروه جداییطلب با هدف ایجاد یک کشور مستقل کردی آغاز شد.
سرویس اطلاعاتی ترکیه آقای اوجالان را در سال ۱۹۹۹ در کنیا دستگیر کرد و او را به ترکیه بازگرداندند و فوراً به اعدام محکوم کردند که بعداً به حبس ابد تخفیف یافت. او از آن زمان، سالهای زیادی را در انزوا، در زندانی جزیره امرالی در دریای مرمره در جنوب استانبول گذرانده است.
آقای اوجالان ایدئولوژی گروه را از جداییطلبی به چیزی که آن را نوعی دموکراسی مبتنی بر جامعه و خودمختاری کردها در داخل ترکیه توصیف میکرد، تغییر داد.
او گفته است که در ابتدا مبارزه مسلحانه ضروری بود زیرا کانالهای دموکراتیک مسدود شده بودند، اما پ.ک.ک به عنوان یک نیروی مبارز دیگر دوران خود را سپری کرده است.
تحلیلگران میگویند پیشرفت در نظارت و قابلیتهای نظامی ترکیه نیز در این امر نقش داشته است، به ویژه پهپادهایی که به دولت اجازه میداد شبهنظامیان را در مکانهای دورافتاده هدف قرار دهد و از توانایی عملیاتی این گروه تا حد زیادی بکاهد.
مبارزه با پ.ک.ک. به بیش از دو دهه پیش و پیش از ظهور آقای اردوغان در راس سیاست ترکیه برمیگردد و مدتهاست که از حمایت گسترده اکثر احزاب سیاسی برخوردار بوده است.
در زمان آقای اردوغان، ارتش ترکیه برای بیرون راندن شبهنظامیان از شهرهای بزرگ شرق ترکیه جنگید و عملیات نظامی علیه پایگاههای پ.ک.ک. در شمال عراق را گسترش داد.
دولتهای تحت رهبری اردوغان همچنین اجازه گسترش محدود حقوق فرهنگی کردها، از جمله صدور مجوز برای پخش برنامههای تلویزیونی به زبان کردی و اجازه آموزش به زبان کردی را دادند.
آقای اوجالان توسط بسیاری از کردها به عنوان نمادی قدرتمند از مبارزه آنها برای حقوق بیشتر مورد ستایش قرار میگیرد. او مورد نفرت بسیاری از ترکها است و سیاستمداران اغلب او را “تروریست ارشد” یا “قاتل کودک” نامیدهاند.
این ویدئو روز چهارشنبه توسط رسانههای طرفدار پ.ک.ک. منتشر شد. آقای اوجالان، ۷۶ ساله، با موهای سفید، سبیل و ابروهای سفید، پشت میز نشسته و به مدت هفت دقیقه با آرامش صحبت میکند، در حالی که شش شبهنظامی زندانی دیگر پ.ک.ک او را احاطه کردهاند.
او تلاش برای تشکیل یک کشور کردی را رد کرد، اما گفت که پ.ک.ک هدف اصلی خود را تعیین کرده است: به رسمیت شناختن موجودیت مردم کرد.
او گفت: «موجودیت به رسمیت شناخته شده است، بنابراین هدف اصلی محقق شده است. من به قدرت سیاست و صلح اجتماعی اعتقاد دارم، نه با اسلحه. و از شما میخواهم که این اصل را به اجرا بگذارید.»
متن کامل بیانیه عبدالله اوجالان:(ترجمه از متن ترکی)
«رفقای عزیز،
وظیفه اخلاقی خود میدانم که در نامهای جامع، پاسخهای توضیحی و خلاقانه، هرچند تکراری، در مورد مرحلهای که جنبش رفاقت کمونیستی ما به آن رسیده است، وضعیت مشخصی که تجربه میکنند و مشکلات و راهحلهایی که ارائه میدهند، به شما ارائه دهم.
۱- من همچنان از فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک مورخ ۲۷ فوریه ۲۰۲۵ دفاع میکنم.
۲- پاسخ مثبت شما به آن را، با محتوای جامع و دقیق آن، در دوازدهمین کنگره انحلال پ.ک.ک، یک پاسخ تاریخی میدانم.
۳- نکتهای که به آن رسیدهایم باید بسیار ارزشمند و تاریخی تلقی شود. در همین حال، تلاشهای رفقایی که روابط پلمانندی برقرار کردهاند نیز به همان اندازه ارزشمند و شایسته تقدیر است.
۴- در نتیجه همه تحولات رخ داده، من یک مانیفست جامعه دموکراتیک تهیه کردهام که باید آن را یک تحول تاریخی دانست. این مانیفست قادر است با موفقیت جایگزین مانیفست تقریباً ۵۰ ساله «راه انقلاب کردستان» شود. این مانیفست نه تنها برای جامعه تاریخی کردها، بلکه همچنین برای جامعه منطقهای و جهانی است. من معتقدم که این [مطلب] محتوای تاریخی و اجتماعی نیز دارد. شکی ندارم که نمونهای موفق از سنت مانیفست تاریخی است.
۵- باید به وضوح بیان کنم که همه این تحولات در نتیجه جلساتی که در امرالی برگزار کردم، رخ داده است. نهایت دقت صورت گرفت تا اطمینان حاصل شود که جلسات بر اساس اراده آزاد برگزار میشوند.
۶- مرحلهای که به آن رسیدهایم، مستلزم حرکت به سمت عمل با گامهای جدید است. تأکید، درک و پایبندی به ماهیت تاریخی این مرحله و گامهای لازم برای پیشرفت ضروری است.
الف- جنبش پ.ک.ک، که بر اساس انکار وجود و پیگیری یک دولت جداگانه بنا شده بود، و استراتژی جنگ آزادیبخش ملی که بر اساس آن بنا شده بود، به پایان رسیده است. وجود به رسمیت شناخته شده است و بنابراین هدف اصلی محقق شده است. این همان معنای منسوخ شدن است. بقیه موارد تکرار بیش از حد و بنبست تلقی شدهاند. انتقاد جامع و انتقاد از خود بر این اساس ادامه خواهد یافت.
ب- از آنجایی که سیاست خلأ را تحمل نمیکند، خلأ باید با برنامهای با عنوان صلح و دموکراسی پر شود. جامعه، استراتژی «سیاست دموکراتیک» و قانون جامع به عنوان تاکتیک اساسی. ما یک فرآیند تاریخی و سرنوشتساز را پشت سر گذاشتهایم. ما در مورد این صحبت میکنیم.
ج- فرآیند کلی کنار گذاشتن داوطلبانه سلاح و کار یک کمیسیون جامع، مجاز و قانونی که در مجلس ملی کبیر ترکیه تأسیس شده است، بسیار مهم است. دقت و حساسیت در انجام این گامها، بدون افتادن در منطق عقیم لفاظیهای «اول تو» یا «اول من» ضروری است. میدانم گامهای برداشته شده بیهوده نخواهد بود. من صداقت را میبینم و به آنها اعتماد دارم.
د- بنابراین، تلاشهایی برای حرکت به سمت گامهای عملیتر، مشخصتر و قاطعتر در حال انجام است. تزهای اصلی که من مطرح کردهام به شرح زیر است:
۱- دستیابی به هدف صلح و جامعه دموکراتیک، با انجام وظیفه هر کس، از طریق یک دیدگاه ادغامگرای مثبت امکانپذیر است. نتیجهای که از همه اینها گرفته میشود: پ.ک.ک هدف دولت-ملت خود را رها کرده است و با رها کردن این هدف اساسی، استراتژی جنگی اساسی خود را نیز رها کرده و دیگر وجود نخواهد داشت. انتظار میرود که این نقطه تاریخی ... پیشرفت بیشتر.
۲- طبیعی است که شما آشکارا به محافل مربوطه و عموم مردم اطمینان دهید که خلع سلاح برای مجلس ملی کبیر ترکیه و کمیسیون معنادار خواهد بود، شک و تردیدهای عمومی را برطرف میکند و به وعده ما عمل خواهد کرد. ایجاد مکانیسم خلع سلاح، این روند را پیش خواهد برد. این نشان دهنده گذار داوطلبانه از مرحله مبارزه مسلحانه به مرحله سیاست و قانون دموکراتیک است. این نباید یک ضرر تلقی شود، بلکه یک سود تاریخی است. جزئیات مربوط به خلع سلاح به سرعت مشخص و اجرا خواهد شد.
۳- حزب جنبش دموکراتیک (DEM)، زیر چتر پارلمان، به همراه سایر احزاب، سهم خود را برای تضمین موفقیت این روند انجام خواهد داد.
۴- در همین حال، در مورد آزادی من، که شرط ضروری در تمام متون تصمیم گیری است، میدانید که من هرگز آزادی خود را به عنوان یک امر فردی ندیدهام. از نظر فلسفی، آزادی فردی را نمیتوان از جامعه جدا کرد. جامعه میتواند تا حدی آزاد باشد که فرد آزاد باشد و فرد میتواند تا حدی آزاد باشد که جامعه آزاد باشد. طبیعی است که این روند رعایت خواهد شد.
من به قدرت سیاست و ... اعتقاد دارم. صلح اجتماعی، نه سلاح. و من از شما میخواهم که این اصل را اجرا کنید.
تحولات اخیر در منطقه به وضوح اهمیت و فوریت این گام تاریخی را که برداشتهایم، تأیید میکند.
باید بگویم که مشتاقانه منتظر هرگونه انتقاد، پیشنهاد و مشارکتی هستم که ممکن است در مورد این روند داشته باشید. این بحثها در سطوح ملی، منطقهای و جهانی برگزار خواهد شد. من اشتیاق و علاقه خود را ابراز میکنم که این برنامه نظری جدید، ما، نیروهای مدرنیته دموکراتیک، را به یک مرحله استراتژیک و تاکتیکی جدید سوق خواهد داد و ما در حال حاضر در حال آماده شدن برای این مرحله هستیم.
بیایید دوره آینده را مطابق با فراخوان من، قطعنامههای کنگره و دیدگاهها و پیشنهادهایی که اخیراً در این مقاله بیان کردهام، انجام دهیم و به پیشرفت مبتنی بر موفقیت دست یابیم.
درود و عشق رفیقانه مداوم من را با خود داشته باشید.
۱۹ ژوئن ۲۰۲۵
عبدالله اوجالان
مراسم خلع سلاح پ.ک.ک در سلیمانیه
آیشهگول دوغان، سخنگوی «حزب برابری و دموکراسی خلقها»(DEM)، در دفتر مرکزی این حزب کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد تا درباره خلع سلاح پکک و آخرین تصمیمات در این باره صحبت کند.
به گزارش رسانههای ترکیه، خانم دوغان اعلام کرد که در مراسم خلع سلاح پ.ک.ک که قرار است روز جمعه ۱۱ ژوئیه در سلیمانیه برگزار شود، شرکت خواهند کرد.
دوغان گفت: «برای نظارت بر این گام مشخص بر خلع سلاح رسمی، ما به همراه روسای مشترک و سخنگویان مشترک احزاب تشکیلدهندهمان، اعضای کمیته اجرایی مرکزیمان و برخی از نمایندگان پارلمانی دیگر، به عنوان هیئت «حزب برابری و دموکراسی خلقها» در آنجا حضور خواهیم داشت تا شاهد این گام اول، این لحظه تاریخی، با مشارکت گروهی از اعضای پ.ک.ک باشیم.»
دوغان اظهار داشت که ترکیه در یک مقطع حساس قرار دارد و تأکید کرد که آنها صرفاً تماشاگر این روند نیستند. او گفت: «این روند مسئولیتهای حیاتی را به همراه دارد. زیرا مربوط به زندگی انسان است. ما در آستانهای هستیم که امیدها برای آیندهای بدون درگیری و جنگ در حال افزایش است.»
دوغان به دورهای اشاره کرد که عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک، برای اولین بار پس از سالها به صورت ویدیویی در ملاء عام ظاهر شد و اظهارات او با استقبال گسترده عموم مردم جهان روبرو شد.
آیشهگول دوغان گفت: «این وضعیت بار دیگر نشان داد که مسئله کردها نه تنها یک مشکل برای ترکیه، بلکه یک مشکل منطقهای و بینالمللی است.» او گفت: «ما سالهاست که میگوییم و دوباره میگوییم: آدرس یک راهحل دموکراتیک، یک صلح پایدار و شرافتمندانه، امرالی و آقای اوجالان است. امیدواریم امروز دوباره به این موضوع توجه شود.»
منابع: روزنامه نیویورک تایمز، خبرگزاری فرات، رسانههای ترکیه
سوریه و اسرائیل دههها در وضعیت خصومت بهسر بردهاند، اما مقامهای جدید در دمشق رویکرد متفاوتی نسبت به همسایه جنوبی خود در پیش گرفتهاند.
به گفته مقامهای سوری، اسرائیلی و آمریکایی، رئیسجمهور سوریه، احمد الشرع، از طریق مجاری دیپلماتیک و گفتوگوهای غیرمستقیم با اسرائیل که با میانجیگری ایالات متحده انجام میشود، در تلاش است مشکلات مرزی میان دو کشور را حلوفصل کند. این تماسها حتی در شرایطی ادامه یافته که ارتش اسرائیل به عملیاتهایی در جنوب سوریه دست زده است؛ اقداماتی که بیم اشغال درازمدت این منطقه را برانگیخته است.
هرچند اهداف این گفتوگوها در ظاهر محدود بهنظر میرسد، اما این مذاکرات جدیترین رایزنیها میان دو کشور در بیش از یک دهه اخیر به شمار میآید و نشانهای از فاصلهگیری از خصومتهای دولت پیشین سوریه با اسرائیل است. این گفتوگوها بازتابی از تغییر توازن قدرت در خاورمیانهاند، جایی که اسرائیل و سوریه اکنون در برخی زمینهها اشتراک منافع پیدا کردهاند.
هر دو کشور موضعی خصمانه نسبت به ایران دارند؛ کشوری که در طول ۱۳ سال جنگ داخلی سوریه، متحد نزدیک بشار اسد، رئیسجمهور برکنار شده سوریه، بود. احمد الشرع رهبری ائتلافی از برخی گروههای شورشی سوری را بر عهده داشت که در ماه دسامبر بشار اسد را سرنگون کردند.
رهبری جدید سوریه و اسرائیل همچنین در مورد تهدیدهای امنیتی ناشی از گروههای نیابتی مورد حمایت ایران، نگرانیهای مشترکی دارند و تلاش میکنند مانع نفوذ این گروهها به داخل سوریه شوند. افزون بر این، هم الشرع و هم بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در رئیسجمهور ترامپ متحدی برای خود یافتهاند.
به گفته توماس باراک، نماینده ترامپ در امور سوریه و سفیر آمریکا در ترکیه، ایالات متحده در شکلگیری و پیشبرد این گفتوگوهای پشتپرده میان دو کشور نقش میانجی را ایفا کرده است. او خواهان آن شده که اسرائیل و سوریه از طریق امضای یک پیمان عدم تجاوز، روند ترمیم روابط خود را آغاز کنند.
ایالات متحده بهطور علنی از سوریه خواسته است به توافقنامههای ابراهیم بپیوندد؛ توافقنامهای که در نخستین دوره ریاستجمهوری ترامپ میان اسرائیل و چهار کشور عربی روابط دیپلماتیک برقرار کرد. اما بنا بر گفته چهار منبع آگاه از این مذاکرات، مقامهای سوری هنوز تمایلی برای پیوستن فوری به این توافقنامهها یا عادیسازی روابط با اسرائیل از خود نشان ندادهاند.
به نظر میرسد هدف گفتوگوهای کنونی محدودتر از آن باشد.
آبراهام کوپر، خاخام و مدیر اقدام اجتماعی جهانی در مرکز حقوق بشری سیمون ویزنتال، دراینباره میگوید: «با توجه به آنچه از رئیسجمهور (الشرع) شنیدم و دریافتم، احتمال آنکه در آینده نزدیک از توافقنامههای ابراهیم بشنویم کمتر است و بهجای آن احتمال بیشتری دارد که شاهد کاهش تنش و تلاش برای دشمن نبودن اسرائیل و سوریه باشیم.»
خاخام کوپر ماه گذشته به همراه جانی مور، رهبر مسیحیان انجیلی نزدیک به دولت ترامپ، در دمشق با احمد الشرع دیدار کرده بود.
اسعد حسن الشیبانی، وزیر خارجه سوریه، روز جمعه اعلام کرد که سوریه آمادگی دارد با ایالات متحده برای احیای توافقنامه جداسازی نیروها در سال ۱۹۷۴ همکاری کند؛ توافقنامهای که منطقه حائلی تحت نظارت سازمان ملل میان نیروهای سوری و اسرائیلی در بلندیهای جولان ایجاد کرده بود.
اسرائیل در جریان جنگ خاورمیانه در سال ۱۹۶۷ فلات راهبردی جولان را از سوریه تصرف و بعدها آن را به سرزمین خود ملحق کرد. هرچند بلندیهای جولان یکی از موضوعات پرمناقشه میان اسرائیل و سوریه به شمار میرود، خاخام کوپر گفت که احمد الشرع در دیدارشان به این موضوع اشارهای نکرده است.
تمایل سوریه به بازگشت به توافقنامه جداسازی نیروها
بازگشت به توافقنامه جداسازی نیروها در سال ۱۹۷۴ در عمل به معنای بازاعمال آتشبس پیشین در بلندیهای جولان خواهد بود؛ آتشبسی که پیش از سرنگونی بشار اسد برقرار بود. پس از سقوط او، مقامهای اسرائیلی اعلام کردند که این توافقنامه را تا زمان بازگشت نظم در سوریه بیاعتبار میدانند.
اگرچه این توافقنامه معاهده صلح محسوب نمیشود، اما میتواند در عمل آرامش را بازگرداند و زمینه را برای کاهش تنشها فراهم کند.
به گفته چهار مقام آگاه از مذاکرات غیرمستقیم و چند نفر دیگر که با احمد الشرع دیدار و درباره این موضوع با او گفتوگو کردهاند، صحبت از برقراری روابط رسمی دیپلماتیک هنوز زود است. با این حال، روایتهای آنان تصویری از رئیسجمهور سوریه ارائه میدهد که نسبت به پنجاه سال گذشته، واقعگراتر و مایلتر به تعامل با اسرائیل است.
خاخام کوپر در توصیف رئیسجمهور سوریه گفت: «برداشت من این است که او یک پدیده نادر است.» اما در ادامه افزود: «با این حال باید همچنان بر مبنای اصل اعتماد همراه با راستیآزمایی پیش برویم»؛ اشارهای به تردیدهای مداومی که نسبت به الشرع، بهدلیل پیشینه جهادیاش، وجود دارد.
وزارت اطلاعرسانی سوریه به درخواست برای اظهارنظر درباره این گفتوگوها پاسخ فوری نداد.
این مذاکرات در حالی در حال شکلگیری است که روابط میان سوریه و اسرائیل همچنان پرتنش باقی مانده است.
پس از سقوط بشار اسد، ارتش اسرائیل در برخی مناطق جنوبی سوریه پیشروی کرد. همچنین صدها حمله هوایی علیه اهداف نظامی در خاک سوریه انجام داد و نیروهای خود را در منطقه غیرنظامیِ حائل در بلندیهای جولان مستقر کرد.
مقامهای اسرائیلی از این اقدامات نظامی دفاع کرده و آنها را برای جلوگیری از استقرار نیروهای متخاصم در نزدیکی مرزهای اسرائیل ضروری دانستهاند.
در عین حال، مقامهای اسرائیلی نسبت به احمد الشرع نیز بدگمان هستند؛ کسی که رهبری شاخهای از شورشیان را برعهده داشت که زمانی با القاعده مرتبط بود. هرچند الشرع تأکید کرده که میخواهد شریک قابل اعتمادی برای غرب باشد، رهبران اسرائیل نگراناند که او دولتی اسلامگرا و ضداسرائیلی در سوریه بر پا کند.
در داخل سوریه، اقدامات نظامی اسرائیل باعث نگرانیهایی شده مبنی بر اینکه اسرائیل قصد دارد حضور نظامی خود را بهطور دائمی در خاک سوریه حفظ کند و دامنه عملیاتش را فراتر از مناطق مرزی جنوبی گسترش دهد.
با این حال، در هفتههای اخیر نشانههایی از پیشرفت در روند مذاکرات مشاهده شده است.
پس از آنکه در ابتدا احمد الشرع را یک «تروریست» خوانده بودند — اشارهای به ارتباطات سابق او با القاعده — مقامهای اسرائیلی هفته گذشته اعلام کردند که به برقراری روابط عادی با سوریه و همچنین لبنان علاقهمند هستند.
روز دوشنبه، دولت ترامپ گروه شورشی «هیات تحریر الشام» را که الشرع پیش از بهدستگیری قدرت در سوریه رهبری آن را برعهده داشت، از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی خارج کرد. این اقدام تازهترین نشانه حسننیت ترامپ نسبت به الشرع محسوب میشود؛ رئیسجمهوری که همچنین در هفتههای اخیر بخش عمدهای از تحریمهای اقتصادی ایالات متحده علیه سوریه را لغو کرده است.
در نشستی در اواخر آوریل، احمد الشرع اعلام کرد که توافقنامههای ابراهیم گزینه مناسبی برای سوریه نیست، به گفته معاذ مصطفی، رئیس گروه مدافع سیاسی «کارگروه اضطراری سوریه» مستقر در ایالات متحده، که در این نشست حضور داشت. به گفته مصطفی، الشرع همچنین تأکید کرد که هرگونه توافقی با اسرائیل باید از حمایت عمومی مردم سوریه برخوردار باشد.
مهند حاج علی، پژوهشگر مرکز خاورمیانه کارنگی در بیروت، در اینباره ابراز تردید کرده که آیا موضع کنونی سوریه صرفاً تاکتیکی برای دور نگهداشتن نیروهای اسرائیلی است یا واقعاً یک چرخش راهبردی به شمار میآید.
او گفت: «بهنظر میرسد که در سطح امنیتی، نوعی تفاهم در حال شکلگیری است. اما در سطح سیاسی، هنوز هیچ نشانهای از یک حرکت بزرگ و معنادار ندیدهایم.»
کریستینا گلدبام، آدام رسگون و آرون بوکسرمن / نیویورک تایمز / ۹ ژوئیه ۲۰۲۵
نسیم سلطانبیگی / روزنامه هممیهن
آنها زندهترین راویان جنگ ۱۲ روزه بودند که زیر تل آوار جنگ به جستوجوی خبر رفتند، واژهها را بههم دوختند و گزارش ساختند؛ به این امید که در تاریکترین روزها، نور باشند به دل مردمی که وحشت بیخبری را هرلحظه مزه میکردند. آتشبس که از راه رسید، تعدیل را هم با خودش به تحریریهها آورد. خبرنگاران زیادی به خانه برگشتند اما درِ این خانه روی همه آنها باز نشد. بررسیهای «هممیهن» نشان میدهد که در دوران پس از آتشبس، مدیران بعضی رسانهها، تعدیل نیروهای گسترده انجام دادند و در بعضی موارد، کل خبرنگاران حاضر در رسانه بیکار شدند.
بعضی از رسانهها هم که از خبرنگارانشان تعدیل نکردند، حقوقها را با تأخیر و نصفهونیمه پرداخت کردند. مرتضی کاردر، یکی از اعضای انجمن صنفی روزنامهنگاران به «هممیهن» میگوید، این تازه آغاز ماجراست و بهنظر میرسد جامعه مطبوعاتی ایران درگیر این مسئله باقی بماند. مدیران رسانه، بحران اقتصادی و پاس نشدن چکهای بخش بازرگانی روزنامه را علت این تعدیل میدانند. حالا در این چرخه بحران، کسی از در بیرون میرود که کوچکترین عضو اما اثربخشترین بوده است.
رسانههای راهپرداخت، خبرآنلاین، اقتصاد نیوز، تجارت نیوز، دنیای اقتصاد، اقتصاد آنلاین و رسانه تصویری اکوایران، بخشی از رسانههایی هستند که پس از جنگ ۱۲ روزه از تعدیل نیرو و پرداخت بخشی از حقوق بهعنوان راهکاری برای خروج از بحران اقتصادی که گریبانشان را گرفته بود، استفاده کردند اما بررسیهای «هممیهن» نشان میدهد که تعداد بیشتری از رسانهها درگیر این موضوع شدند و آمارهای غیررسمی در جامعه مطبوعاتی، از اخراج حدود ۱۵۰ روزنامهنگار در این روزها خبر میدهند. در این گزارش با هفت روزنامهنگار که در این روزها با اخراجهای نانوشته مواجه شدند،گفتوگو کردیم اما به خواست خودشان از آنها نام نمیبریم تا در راه احقاق حقوقشان مشکلی پیش نیاید.
جنگ است، باید بمانید
جنگ که شروع شد، بخشی از روزنامهنگاران هم مانند همه افراد جامعه، مجبور به ترک شهر و خانه شدند. اما این کوچ اجباری، قلمهای آنها را نشکست. آنها با اینترنتی که نصفهونیمه بود، حرفهایترین راویان روزهای سخت و هولناک جنگ شدند. برخی به اجبار خانوادههایشان و بعضی به درخواست رسانه، دورکار شدند. تعدادی از رسانهها اما با دورکارشدن خبرنگارانشان مخالفت کردند. یکی از خبرنگاران یکی از رسانههای حوزه فناوری مالی میگوید: «دو روز از جنگ گذشته بود که به تحریریه رفتیم. سردبیر جلسه طولانی با ما گذاشت و گفت، جنگ طولانی است و ما درگیر اتفاقی بزرگ شدیم. کسانی که نمیتوانند در این شرایط سر کار حاضر شوند، از مجموعه بروند.»
این جلسه مصادف است با همان روزهایی که در گوشها مدام این جمله میپیچید: «تهران را تخلیه کنید.» مسئولان این سایت از مخالفان سرسخت دورکاری بودند اما درنهایت از تحریریه ۱۰ نفره آنها، هشت نفر مجبور به ترک تهران شدند. همین هم سبب شد که کار را از آنها بگیرند و در پاسخ به این گلایه که چرا کاری به آنها ارجاع نمیشود، بگویند: «کاری وجود ندارد.»
اول تیرماه بود که بخشی از تحریریه این سایت، پیامی دریافت کرد: «ما دوست داشتیم همکاریمان را با شما ادامه دهیم و از این اتفاق بسیار ناراحتیم. این پیام نه در حکم تعدیل، نه در حکم اخراج است؛ این پیام به معنای مرخصی بدون حقوق تا زمان پایداری شرایط است.» پیام در روزهایی به خبرنگاران رسید که حرف از آتشبس بود و آنها در رویای بازگشت به خانه بودند. اما درِ خانه دوم به روی آنها بسته شده است. پس از آتشبس، چهار نفر از اعضای تحریریه ۱۰ نفره این سایت حوزه فناوری مالی، برای جلسه فراخوانده شدند. از آنها خواسته شد که استعفا دهند و آنها میگویند، اگر ما را نمیخواهید، اخراجمان کنید.
درنهایت سردبیر به آنها اعلام میکند که میتواند در حقشان «لطف» کند؛ اجازه دهد تا پایان تیرماه سر کار بیایند و پس از آن، استعفا دهند. به خبرنگاران گفته میشود که حق و حقوق قانونیشان را در سه قسط پرداخت خواهند کرد. آنها در آن جلسه بارها با این جمله مواجه شدند: «ما میتوانستیم شما را تعدیل کنیم، اما نمیکنیم.» این در حالی است که روی زمین واقعیت، آنها تعدیل شدند. یکی از روزنامهنگاران حاضر در این جلسه به «هممیهن» میگوید: «جنگ ممکن است دوباره شروع شود و مدیرانی که توان نگهداشتن نیروهایشان در آن شرایط را نداشتند، در صورت شروع دوباره جنگ میتوانند دوباره همین بلاها را سر ما بیاورند.» او به گفته خودش با چنان «بیاحترامی» مواجه شد که ترجیح میدهد در خانه بماند، رزومه بفرستد و دیگر مدیران پیشیناش را نبیند.
حسی شبیه به دور انداختهشدن
برخی خبرنگاران اما به درخواست مدیران رسانه، دورکار شدند. آنها میدیدند که روزنامهنگاران در ساختمانهایی نشستهاند و انگشت بر کیبورد میفشارند که در حوالی آنها انفجار رخ میدهد. آنها در آن روزهای نخست جنگ، زیر سایه پهپاد و موشک، گزارشهایشان را مینوشتند و همین شد که برخی از مدیران رسانه، بهشرط دورکاری روانه خانههایشان کردند.
روزنامهنگاران تعدیلشده از یکی از رسانههای حوزه اقتصاد میگویند، یکهفته پس از شروع دورکاری با آنها تماس گرفتند و خواستند دست از کار بکشند؛ چون «برای آنها مرخصی بدون حقوق» در نظر گرفتند. مدیران رسانه به آنها وعده دادند که اگر شرایط آرام شود دوباره سر کار بازمیگردند. اما وقتی جنگ میان ایران و اسرائیل به آتشبس رسید، آتش به جان مدیران رسانه و خبرنگارانشان انداخت: «کل تحریریه ۱۰ نفره ما را تعدیل کردند. تنها کسانی که باقی ماندند، سردبیر و فردی بود که بهعنوان چپچین کار میکرد.» جدایی از رسانهای که خانه آنها بود، حسی شبیه به «دور انداختهشدن» را در آنها برانگیخت: «ما احساس بسیار بدی داشتیم. ما هم استرس جنگ و بحران مالی را داشتیم و حالا بیکاری هم به آنها اضافه شده است.»
به گفته خبرنگاران این رسانه اقتصادی، تیم بازرگانی روزنامه تنها بخشی بود که در تحریریه ماند و به خانه نرفت؛ به آنها گفته بودند حقوقشان را از پورسانتها پرداخت میکنند: «رسانه ما از نظر بازرگانی پیشرو بود و هزینههای بسیاری برای برگزاری رویدادها کرده بود. تابآوری چنین رسانهای باید بسیار بیشتر از کل حقوق تحریریه باشد، اما همیشه بازرگانی به روزنامهنگاری اولویت دارد.» آنها دلشکسته از رسانهای هستند که به گفته خودشان، با جان و دل برایش کار کردند. این روزنامهنگاران قراردادی هم در دست ندارند: «ما پایان هر سهماه قرارداد را امضاء میکردیم و به همین دلیل قراردادی دست ما نیست که بتوانیم براساس آن اقدام قانونی کنیم.»
۱۲ روز جنگ، بنیان ضعیف رسانهها
در همان روزهایی که دسترسی به اینترنت محدود شد، دبیر تحریریه یکی دیگر از خبرگزاریها به اعضای تحریریه میگوید، خبرگزاری آنها پول کافی برای پرداخت حقوق را ندارد و ممکن است کار سایت بهطور کامل متوقف شود. یکی از خبرنگاران این خبرگزاری میگوید: «من مجبورم برای تامین زندگی چندجا کار کنم. نصف اجارهخانهام را با درآمدم از این خبرگزاری میپردازم. شنیدن این خبر مرا بسیار شوکه کرد.» پس از پیگیریهای مستمر اعضای تحریریه، به آنها میگویند همان شبی که جنگ شد، یکی از شرکتهای تبلیغاتی صاحبنام در رسانه که بخش تبلیغات بسیاری از سایتهای خبری را در دست دارد، حسابهایش را بسته و چکهایش پاس نشدند.
مدیران رسانه همانشب تصمیم به بستن سایت گرفتند: «آنها توان پرداخت حقوق خردادماه را هم نداشتند. در تحریریه ما ۳۸ نفر کار میکردند که ۱۰ نفر آنها تعدیل شدند.» مدیران به آنها اعلام کردند، میتوانند حقوق ۲۳ روز خردادماه را بدهند اما هنوز هم پرداخت نشده است: «آنهایی که ماندند، قبول کردند با حقوق ۲۳ روز در ماه کار خواهند کرد.» آنها که رفتند از مدیران خبرگزاری خواستند تا نامه اخراج آنها را بزنند که اگر نتوانستند کاری پیدا کنند، بتوانند حداقل از حقوق بیکاری استفاده کنند: «سردبیر به ما گفت، باید خودمان با مدیرمسئول صحبت کنیم؛ چون معلوم نیست که قبول کنند.»
سوالی که مدام در ذهن روزنامهنگاران تعدیلشده میچرخد این است: «جنگ در روزهای پایانی ماه شروع شد و کسبوکاری که برای ۱۲ روز نتواند دوام بیاورد در همه مدت فعالیتاش، چه کار کرده است؟ پس در هشتسال جنگ کسبوکارها چطور زنده ماندند و ادامه دادند؟» اوایل خردادماه بود که در همین تحریریه صدای اعتراضها برای کمبودن میزان افزایش حقوق سالانه بلند شد و در پاسخ به آنها گفتند: «مشکلات شما به ما ربطی ندارد.» آنها این روزها بسیار آزردهاند؛ چون حالا مشکلات مالی رسانه، به آنها ارتباط دارد.
ویراستارها هم رفتند
در یکی از رسانهها، تعدیل نیرو به تحریریه نرسید؛ هرچند اضطراب تعدیل نیروی ۲۰ تا ۳۰ نفره به تحریریه رسید. بر تن بخش تصحیح و ویراستاری، منابع انسانی و مالی، مُهر تعدیل نشست: «ناگهان اعلام کردند نیازی به بخش ویراستاری ندارند و میخواهند این بخش را حذف کنند.» در بخش ویراستاری هشتنفر بودند و از آنها خواسته شد که خودشان چهار نفر را برای تعدیل داوطلبانه انتخاب کنند.
سوم تیرماه بود که بدون هیچ توضیحی بیکار شد: «مدیر فنی به کسانی که تعدیل شدند اعلام کرد، مسئول بخش ویراستاری اسامی کسانی که تعدیل شدند را داده اما مدیر ویراستاری میگوید، ما توسط مدیر فنی برای تعدیل انتخاب شدیم.» به آنها گفته شده بود از این بهبعد خبرنگاران باید خودشان خبرهایشان را بخوانند و نیازی به بخش ویراستاری نیست؛ گفتند چندینماه است که در حال بررسی این موضوع هستند و به جنگ ارتباطی ندارد: «اگر چنین بود، باید زودتر به ما اعلام میکردند، نهاینکه در شرایط جنگ چنین چیزی را به ما اعلام کنند.»
آتش جنگ که بلند شد، تعدادی از صفحات روزنامهها در آن سوختند. یکی از روزنامهنگاران یکی از روزنامهها در این باره به «هممیهن» میگوید: «از همان ابتدا مشخص نبود روزنامه قرار است با تعداد صفحات کامل منتشر شود یا نه، ولی درنهایت سه روز بعد اعلام کردند که روزنامه با نصف صفحات منتشر خواهد شد و این روال تا زمان آتشبس ادامه پیدا کرد.»
هفته دوم خبرهایی از آتش جدید میان اعضای تحریریه میپیچد: «اواسط دوران جنگ گفتند، تنها دبیران هر صفحه بمانند و خبرنگاران اخراج شوند اما نهایی نشد و قرار شد لیستی تهیه شود و بسته به عملکرد و سابقه کار، تعدیل نیرو اتفاق بیفتد. پس از آتشبس ما نگرانی و اضطراب این را داشتیم که در لیست هستیم یا نه.»
اما موج تعدیل با برخی رایزنیها به تحریریه نرسید و مدیران روزنامه برای آنکه روزنامهنگاران را مطمئن کنند بهجای آنکه قرارداد سهماهه تابستان را در انتهای تابستان به آنها بدهند، در همان روزهای پس از آتشبس قراردادها را امضاء کردند: «این روزها در ساختار روزنامه، بخش ویراستاری وجود ندارد، نیمی از آنها تعدیل شدند و آنهایی که هستند به ما میگویند، مطالب شما خوانده نمیشود. یک عده رفتند و آنها که ماندند هم موقعیت شغلی تعریفشدهای در ساختار ندارند و این موضوع بسیار مبهم است و پرسوجوهای ما به نتیجه نرسیده است.» بخش منابع انسانی روزنامه با شش کارمند بهطور کامل تعدیل شده و در بخش مالی هم هشت نفر تعدیل شدند که نیمی از پرسنل این بخش را دربرمیگیرند.
احساس فریب
یکی از همان روزهایی که ساختمانهای تهران زیر بمباران موشک و پهباد میلرزید، به آنها گفتند ساختمان را تخلیه کنید و دورکار شوید؛ شرایط دورکاری به شما اعلام میشود. «م» هم به خانه میرود و در پی اضطراب خانوادهاش، روانه شهرستان میشوند: «اوضاع اینترنت خوب نبود و از سمت مجموعه به من این اطمینان را دادند که آنچه در توانم است، انجام دهم و نیروهای کمکی دیگری در مجموعه، کاستیها را جبران خواهند کرد.» ماه به پایان میرسد، هنوز جنگ است، چشمانتظار پیامک حقوقی مانده که از راه نمیرسد.
بعد از دو روز، کاسه صبرش لبریز میشود: «با سردبیرمان تماس گرفتم و گفت، اولویت پرداخت حقوق با کسانی است که در تحریریه حضور داشتند.» او شوکه شده و به سردبیرش میگوید: «شما خودتان به من گفتید دورکار باشم و گفتید، وضعیت اینترنت را میدانید و نیروهایی که در تحریریه ماندند، برای پوشش اخبار کمک خواهند کرد.»
درنهایت به او اعلام کردند فهرستی از تعدیل نیرو آماده شده: «در بسیاری از مجموعهها تعدیل میکنند و در مجموعه ما هم این اتفاق افتاده است.» از او میپرسد چه کسانی در لیست تعدیل نیرو هستند و به او گفته میشود، یکی از آنها خود اوست: «احساس میکردم فریب خوردم و این اتفاق برایم بسیار سنگین بود. خواستند به کارم ادامه دهم تا به شکل رسمی به من اعلام شود.» پیش از جنگ به آنها گفته بودند که تعدیل نخواهند داشت و نگران چیزی نباشند: «اما پس از جنگ، شایعه رفتن مدیر اصلی مجموعه هم به گوش تحریریه رسیده بود.»
او توانسته حقوق خردادماه را دریافت کند اما مدیران مالی گفتند که زمان پرداخت سنوات و دیگر حقوقشان معلوم نیست: «اگر دوباره جنگ شود مشخص نیست کی بتوانیم پرداخت کنیم، اما اگر جنگ نشود در سهماه آن را پرداخت میکنیم.» او سابقه کار چندساله در این رسانه را داشت که با چنین تعدیلی روبهرو شد:
«رفتار آنها بسیار ناراحتکننده، ظالمانه و توهینآمیز بود. آنها انسانیت را در نظر نگرفتند که ما را در شرایط جنگی تعدیل کردند.»
تعدیل دوسوم خبرنگاران در بعضی رسانهها
خانهنشینی اهالی مطبوعات در این روزها میتواند معنایی متفاوت داشته باشد. همانهایی که در خط اول اطلاعرسانی ایستادند، از جان کوشیدند که خبرها در آتش نسوزند و از بین نروند، حالا که شعله جنگ فروکش کرده، خانهنشین اجباری شدند.
مرتضی کاردر، عضو هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران به «هممیهن» میگوید که جنگ تشدیدکننده این وضعیت بود: «خبرهایی که در این مدت از رسانهها میشنیدیم، نشان میداد تعدیل دوسوم کارمندان و خبرنگاران در برخی رسانهها اتفاق افتاده و این درحالیاست که سامانه توزیع مختل شده بود، بهدلیل شرایط جنگی ماشینها بهراحتی حرکت نمیکردند و هواپیماها هم امکان تردد نداشتند که روزنامهها را به شهرستانها برسانند و همان نظام نیمبند توزیع هم از بین رفته بود. توزیع حداقلی در ادارات، نهادها، سازمانها و دکهها هم به صفر رسیده بود. درنهایت مدیران مطبوعات به این نتیجه رسیدند که ادامه این شرایط منجر به تعدیل نیروهایشان میشود.» او از مسکوتماندن این موضوع بر اثر برخی رایزنیها خبر میدهد: «اما من فکر میکنم دیر یا زود این اتفاق بهشکلی خواهد افتاد.»
کاردر در پاسخ به این سوال که انجمن برای این مسئله چه راهکاری را میتواند در پیش بگیرد، میگوید: «انجمن در گام اول تنها کاری که میتواند بکند، گفتوگو با مدیران بنگاههای مطبوعاتی است که تا اطلاع ثانوی برای تعدیل صبر کنند. در عین حال میتوانیم با برخی نهادها و صندوقها هم گفتوگوهایی داشته باشیم که حمایتهایی از مطبوعات را صورت دهند.»
او اینها را راهکارهایی موقتی میداند: «وضعیت مطبوعات بهگونهای است که برخی از این تعدیلها اجتنابناپذیر است.»
به گفته او، برخی از بنگاههای بزرگتر مطبوعاتی بهویژه در بخشهای دولتی، در برخی دورهها بیش از اندازه بزرگ شدند: «در زمانی که شرایط معمولی بود، این موضوع را بهشکلی سپری میکردند اما در زمان بحران، فربگی خودش را نشان میدهد. ممکن است در یک بنگاه مطبوعاتی هسته مرکزی بخش فنی، توزیع و بازرگانی چندینبرابر بیش از حد نیاز باشد. در شرایط بحران این مسئله مهمتر میشود و تعدیلها رخ میدهد.»
حمایت از روزنامهنگارانی که اینروزها خانهنشین شدند، آن چیزی است که از نهاد صنفیشان طلب میکنند: «حمایتها در شرایط فعلی، حمایتهای موقتی و کوتاهمدت است و برای حمایتهای بلندمدت باید فکری کرد.»
او راه گفتوگو با برخی نهادها دولتی را پیشنهاد میدهد: «نهادهای صنفی مانند انجمن، باید در تعامل و گفتوگو با معاونت مطبوعاتی یا اداره کل مطبوعات داخلی، این مسئله را بررسی کنند که حمایتها از مطبوعات به چه مطبوعاتی اختصاص داده شده و آنها اساساً چقدر بدنه و نیروی واقعی دارند؟ وقتی وارد تحریریهها میشویم متوجه میشویم که بسیاری از آنها تحریریه ندارند و تنها برای جذب آگهی دولتی یا سهمیه کاغذ وارد مطبوعات شدند.
اینها مواردی است که باید به آن پرداخت و این بودجهها باید به اهالی واقعی مطبوعات اختصاص داده شود.» او معتقد است اگر این موضوع مشخص شود، میتوان بخشی از حمایتها را به نیروهایی که در شرایط فعلی بیکار شدند، اختصاص داد. به گفته او این مسئله بهدلیل حلنشدن مشکلاتی مانند زیرساختها، نحوه تخصیص یارانهها و بسیاری مشکلات دیگر، همچنان حلنشده باقیمانده و وارد مسیری شده که در نتیجه آن، با تعداد زیادی عنوان و روزنامه مواجهایم.
انجمن تاکنون نتوانسته لیستی قطعی از روزنامهنگارانی که پس از جنگ بیکار شدند را تهیه کند، اما آنها در حال جمعآوری این لیست هستند: «جنگ بهانهای شد که ما به این وضعیت بپردازیم اما پیش از این هم بسیاری از همکاران ما که در انجمن هستند بهدلیل شرایط نامناسب اقتصادی در مطبوعات، مجبور شدند به روابطعمومیها یا شرکتهای دیگر کوچ کنند که شرایط بهتری دارند. آنها هم بهنوعی تعدیل و کوچ از مطبوعات است؛ به همین دلیل هم آمار واقعی تعدیل، بسیار بیشتر است.»
این روزها جامعه بیش از گذشته به اهمیت حضور روزنامهنگاران بهعنوان راویان و ثبتکنندگان وقایعی که از سرشان گذشته، پی برده است اما بهنظر میرسد راه دشوار روزنامهنگار ماندن، همچنان برای اهالی مطبوعات پابرجاست.
خبرگزاری رویترز: پژوهشگران اسرائیلی روز سهشنبه گزارشی را منتشر کردند که در آن جزئیات اتهامات تجاوز جنسی علیه شبهنظامیان حماس که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به جوامع اسرائیلی حمله کرده بودند، شرح داده شده و “طرح اولیه حقوقی” برای پیگرد قانونی احتمالی ارائه شده است.
گزارش دانشگاه بار-ایلان به حداقل ۱۷ شاهد اشاره میکند که به حداقل ۱۵ مورد جداگانه از تجاوز جنسی، از جمله تجاوز گروهی و مثله کردن اندامهای جنسی، شهادت دادهاند. این گزارش موارد متعددی از یافتن اجساد نیمهبرهنه یا کاملاً برهنه، برخی با دستبند به تیرکها یا درختان، و اجساد دارای زخم گلوله در آلت تناسلی و سایر موارد مثلهسازی اندام جنسی را ذکر میکند.
گزارشها و روایتها از تجاوزات جنسی توسط شبهنظامیان حماس در ۷ اکتبر به طور گستردهای مستند شدهاند. چندین گروگان آزاد شده از اسارت حماس گفتند که شاهد و تجربه کننده اقدامات خشونتآمیز، از جمله دخول اجباری، توسط اسیرکنندگان خود بودهاند.
حماس به طور مداوم اتهامات تجاوز جنسی را رد کرده است. باسم نعیم، مقام حماس، این گزارش را “ارزش اظهار نظر” ندانست.
رویترز نتوانست شواهد ذکر شده در این گزارش را به طور مستقل تأیید کند.
این سند، که توسط سه کارشناس حقوقی و جنسیتی نوشته شده است، چارچوب حقوقی را برای پیگرد قانونی مسئولین، حتی زمانی که “انتساب مستقیم به افراد غیرممکن است”، ترسیم میکند. این گزارش از شواهد پزشکی قانونی و بصری، شهادت شاهدان و فایلهای ضبطشده صدا استفاده میکند.
در ماه مارس، کارشناسان سازمان ملل در گزارشی اعلام کردند که اسرائیل از خشونت جنسی به عنوان یک استراتژی جنگی در غزه استفاده کرده است؛ اتهاماتی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، آن را مغرضانه و یهودستیزانه خواند و رد کرد.
ارائه گزارش و درخواست اقدام قانونی
نویسندگان سند دانشگاه بار-ایلان روز سهشنبه این گزارش را به میشل هرتزوگ، همسر رئیس جمهور اسرائیل، ارائه کردند.
آنها گفتند که هدفشان این است که با شناسایی دکترینهای حقوقی که میتوانند برای «باز کردن پروندههای واقعی دادگاه» استفاده شوند، با نشان دادن چگونگی تطبیق آنها با سازوکارهای بینالمللی، اقدامات قانونی داخلی و بینالمللی را تسریع کنند.
پروفسور روث هالپرین-کاداری، عضو بنیانگذار پروژه دینا در این دانشگاه، به رویترز گفت: “هدف ما این است که بتوانیم دبیرکل (سازمان ملل) را متقاعد کنیم که حماس را در فهرست سیاه آن نهادها از آن کشورها... که استفاده از خشونت جنسی را به عنوان ابزار جنگی تأیید میکنند، قرار دهد.”
پروفسور روث هالپرین-کاداری، عضو بنیانگذار پروژه دینا در دانشگاه، به رویترز گفت: «هدف ما این است که بتوانیم دبیرکل (سازمان ملل) را متقاعد کنیم که حماس را در فهرست سیاه آن دسته از نهادهای آن کشورها قرار دهد... که از استفاده از خشونت جنسی به عنوان ابزار جنگ چشمپوشی میکنند.»
دفتر نخستوزیر بنیامین نتانیاهو بلافاصله در مورد گزارش دانشگاه بار-ایلان اظهار نظری نکرد.
بررسیهای سازمان ملل و واکنش اسرائیل
کمیسیون تحقیق سازمان ملل در مورد تجاوز جنسی در ۷ اکتبر دریافت که زنان اسرائیلی “در معرض خشونت مبتنی بر جنسیت مانند خشونت فیزیکی، جنسی و روانی، از جمله تهدید به چنین اعمالی، اجبار و سلب آزادی خودسرانه” قرار گرفتهاند.
سازمان ملل اعلام کرد که مقامات اسرائیلی از همکاری با تحقیقات آن خودداری کردهاند و “اطلاعات جمعآوری شده توسط تیم مأموریت تا حد زیادی از نهادهای ملی اسرائیل به دست آمده است.”
هیئت دیپلماتیک اسرائیل در ژنو در آوریل سال گذشته اعلام کرد که قربانیان حملات ۷ اکتبر هرگز از کمیسیون سازمان ملل و اعضای آن به عدالت نخواهند رسید و افزود که این کمیسیون سابقه اظهارات یهودستیزانه و ضد اسرائیلی دارد.
با تاسف و تاثر فراوان اطلاع یافتیم آقای فاضل غیبی، نویسنده و پژوهشگر خوشفکر ایرانی ساکن آلمان روز دوشنبه ۱۶ تیرماه زندگی را وداع گفته است. آقای غیبی متولد ۱۳۳۳ در تهران بود و از سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۳) در آلمان زندگی میکرد. هنگام درگذشت ۷۱ سال داشت.
فاضل غیبی در جوانی تحت تاثیر فضای مسلط آن زمان، به اندیشههای چپ و مارکسیستی گرایش پیدا کرد و مدتی هم به صفوف حزب توده ایران پیوست. اما به تدریج، نخست از حزب، سپس از افکار مارکسیستی فاصله گرفت.
خود او در باره این تحول فکریاش نوشته است: «بدون شک فروپاشی کاریکاتورهای جنایتباری که به نام سوسیالیسم برپا کرده بودند، نقش اساسی در تحول فکریام داشت. با اینهمه همۀ کسانی که در راه رهایی از ایدئولوژیهای توتالیتر کوشیدهاند میدانند که از استالینیسم تا به جایگاهی که امروز رسیدهام، چه راهی دشوار و طولانی پشت سرگذاشتهام.»
پس از آن، دورهی تازهای از فعالیت فکری فاضل غیبی آغاز میشود که حاصل آن چند کتاب و دهها مقاله است. مهمترین اثر فکری آقای غیبی در این دوره کتاب «رگ تاک» است. این کتاب ابتدا با نام «دلارام مشهوری» منتشر شد اما در نسخه بازنگریشده کتاب، نام واقعی نویسنده بر جلد نقش بسته است.
زنده یاد داریوش همایون در یادداشتی در باره «رگ تاک» نوشته است: کتاب رگتاک «یک آتشبازى واقعى بر ضد نفوذ مذهب در تاریخ پانصد سالهی گذشته ایران و یک آتشبازى در ستایش نقش اقلیتهاى مذهبى – با تاکید بیشترى بر بابیان و بهائیان – در صد سال گذشته است. پژوهشى است گسترده در منابع فارسى که در اینجا و آنجا به بینشهاى بدیع آراسته است. مىباید نویسندگانى اینچنین به ژرفاى مسائل بروند و ناشرانى چون خاوران دلیرانه امضاى خود را زیر کتابهایى از اینگونه بگذارند تا تابوها شکسته شوند و سرانجام بتوانیم از قرون وسطاى جهان سومى خود بیرون بیاییم.»
زندگینامه خودنوشت فاضل غیبی
«در خانوادهای زرتشتی ـ بهائی در تهران بدنیا آمدم.(۱۳۳۳ش.) پس از آنکه کلاس دوم و سوم دبیرستان را در یکسال گذراندم، یکسالی از مدرسه رفتن فراغت یافتم و در ۱۵ سالگی تصادفاً به کلاسی راه یافتم که در آن فرهنگ هولاکوئی معارف بهائی درس میداد. از او پیش از هر چیز یاد گرفتم، که تنها بوسیلۀ یادداشت برداری از کتاب است که می توان مطالب را به خاطر سپرد و توشۀ معنوی ماندگاری فراهم آورد. از معارف دینی به تاریخ و فلسفه کشانده شدم و کتاب خوانی به مهمترین مشغولیتم بدل شد.
با چنین علاقهای طبیعی بود که بخواهم در آلمان، “کشور شاعران و فیلسوفان” ادامۀ تحصیل بدهم. (۱۹۷۳م.) اما بدون پشتوانۀ مالی مجبور شدم بر این تصور همگانی گردن نهم که تنها با تخصص در علوم طبیعی و مهندسی می توان به کشور خدمت کرد، صرفنظر از آنکه تحصیل در علوم انسانی زندگی را تأمین نمی کند! از اینرو در دانشگاه صنعتی آخن به تحصیل الکتروتکنیک مشغول شدم. اما برای جوان ۱۹ سالهای که فضای بستۀ دوران شاه را پشت سر گذاشته بود، فضای باز و بویژه سیاستزدۀ آنروزگار کشش بسیار نیرومندی داشت. خاصه آنکه می دیدم پس از آنهمه کتاب خوانیها، نسبت به اروپاییان از سطح آگاهی نازلی برخوردارم.
مهمترین کمبود هم متوجه “مارکسیسم” و طیف اجتماعی وابسته به آن بود که در دهۀ هفتاد هنوز نظرگاه غالب در میان روشنفکران اروپایی بشمار میرفت. با اینهمه با وجود آنکه بزودی به مطالعۀ آثار اصلی مارکسیستها مشغول شدم؛ دو سه سالی هنوز هم خود را “رئالیست” می دانستم. (: در فلسفه بدین معنی که به سه گوهر: روح، ماده و خدا قائل باشیم.) تا آنکه با مسافری از ایران آشنا شدم بنام اصغر محبوب (عضو مخفی حزب توده که در کشتار سال ۶۷ جان باخت). او مرا در طی سلسله بحثهایی مجاب کرد که رئالیسم فلسفی در واقع همان ایدهئالیسم محض است و مساوی با نفی جهان مادی. بنابراین تنها یک جهانبینی واقعی وجود دارد و آن ماتریالیسم است.
بدنبال شکست من در “کارزار فلسفی”، او مرا به حزب توده معرفی کرد و خود راهی ایران شد. از این پس دوندگیهای سترون بعنوان “فعالیت حزبی” و مطالعۀ نشریات تبلیغی حزب توده و “احزاب برادر” وقت کشی می کرد. تا آنکه پس از انقلاب در “بهار آزادی” راهی ایران شدم و مصمم بودم که به “صفوف انقلابیون” بپیوندم. هنگام پر کردن آنکت حزبی (برای دومین بار) همینکه از این قصدم سخن گفتم، عباس حجری به آرامی گفت: آقا، ما اینجا دیپلمۀ بیکار زیاد داریم. شما برو تحصیلت را تمام کن!
بنابراین پس از دادن رأی مثبت به رفراندم جمهوری اسلامی، به آلمان برگشتم و به منوال گذشته اما شدیدتر “فعالیتهای حزبی” را دنبال گرفتم. تا آنکه پس از درگیریهای فکری و سازمانی بسیار(۱۹۸۳م.)، طی نامه ای بیجواب که در آن اعتراضات خود را اعلام کرده بودم، به عضویت خود پایان دادم؛ هرچند که هنوز خود را مارکسیست می دانستم. دراین میان در فرانکفورت در رشتۀ الکترونیک و انفورماتیک درسم را تمام کردم و در دانشگاه صنعتی دارمشتاد (در دانشکدۀ فیزیک اتمی) شغل کوچکی گرفتم که بیش از هرچیز برایم فراغت برای کتابخوانی فراهم میآورد(۱۹۸۶م.).
شاید از آنجا که حس می کردم، در ورای “جهان بینی علمی و جهانشمول مارکسیسم” باید حقیقت دیگری هم وجود داشته باشد، به موازات کار، دو سالی در دانشگاه فرانکفورت به کلاسهای رشتۀ فلسفه سرمی کشیدم که چون آنرا مفید نیافتم دنبال نکردم. هرچند که از دید امروز همینکه مرا تا حدی با افکاری دیگر آشنا کرد باید نقطۀ عطفی در دیدگاهم بحساب آید.
بدون شک فروپاشی کاریکاتورهای جنایتباری که به نام سوسیالیسم برپا کرده بودند، نقش اساسی در تحول فکریام داشت. با اینهمه همۀ کسانی که در راه رهایی از ایدئولوژیهای توتالیتر کوشیده اند می دانند که از استالینیسم تا به جایگاهی که امروز رسیدهام، چه راهی دشوار و طولانی پشت سرگذاشتهام.»
مقالات و کتابهای فاضل غیبی:
● شماری از مقالات فاضل غیبی در وبسایت شخصی ایشان
● نسخه رایگان کتابهای فاضل غیبی
در سالهای گذشته مقالات زیادی از آقای غیبی در «ایران امروز» منتشر شده که گوشههایی از جهان فکری این پژوهشگر را بازنمینمایانند. آخرین نوشته آقای غیبی «انقلاب مشروطه، سرنوشت ایران» عنوان داشت که در ماه اوت ۲۰۲۴ منتشر شد. پس از آن دیگر قلم او خاموشی گرفت تا این که شمع جانش نیز در پی بیماری جانکاه خاموش شد.
از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۴ نزدیک به ۱۲۰ مقاله از آقای غیبی منتشر شده که در بخش آرشیو «اندیشه» و «سیاست» ایران امروز موجود است.
«ایران امروز» فقدان فاضل غیبی را به خانواده محترم غیبی و همه یاران و همکاران ایشان تسلیت میگوید.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائيل، دوشنبه شب ۱۶ تیر، در واشنگتن دیدار و گفتوگو کرد.
رئیس جمهوری آمریکا در آغاز دیدارش با نخست وزیر اسرائيل گفت ما به «نتیجهای عالی» با هم دستیافتیم.
آقای نتانیاهو نیز در آغاز مراسم دوشنبه نامهای را به دونالد ترامپ تقدیم کرد که در آن رئیس جمهوری آمریکا را نامزد دریافت جایزه صلح نوبل کرده است.
نخست وزیر اسرائيل گفت میخواهد از جانب مردم یهود، و نه فقط همه اسرائيلیها، از جانب خیلیها از دونالد ترامپ بابت رهبری جهان آزاد و رهبری یک آرمان عادلانه و همچنین پیگیری صلح و امنیت به ویژه در خاورمیانه تشکر کند.
در این مراسم رئیس جمهوری آمریکا درباره ایران به خبرنگاران گفت «ما گفتگوهایی را با (حکومت) ایران برنامهریزی کردهایم و آنها هم میخواهند گفتگو کنند.» دونالد ترامپ گفت مقامات جمهوری اسلامی شکست سنگینی خوردند.
او گفت: «فکر میکنم وقتی به آن سه سایت حمله کردیم — واقعاً باید بگویم سه سایت، نه فقط یکی — اثر زیادی (بر تصمیم جمهوری اسلامی) داشت.»
آقای ترامپ گفت «یکی از آنها (تاسیسات) بسیار بزرگ بود و در دل سنگ گرانیت ساخته شده بود، اما نابود شد. در نهایت، کمیسیون انرژی اتمی اعلام کرد که نابود شده است.»
دونالد ترامپ همچنین درباره حمله موشکی جمهوری اسلامی به پایگاه میزبان نیروهای آمریکایی در قطر که در پاسخ به بمباران تاسیسات اتمیاش از سوی آمریکا صورت گرفت، گفت: «همانطور که میدانید، در نهایت، موشکهایی شلیک شد و تکتک آنها در هوا ساقط شدند. این واقعاً شگفتانگیز بود. آن اتفاق عملا پایان کار بود.»
او گفت: «آنها (جمهوری اسلامی) به ما گفتند موشکها در راهاند، به ما گفتند کجا هستند و چه ساعتی خواهند آمد. حتی گفتند اگر بخواهید زمانش را عوض کنیم، این کار را میکنیم. و وقتی چنین میگویند، یعنی احترام میگذارند. من از این کارشان قدردانی کردم. اینطور نبود که ما غافلگیر شویم.»
رئیس جمهوری آمریکا گفت: «ما سربازان را از پایگاه خارج کردیم. اما آنها میدانستند که موشکها در راهاند. گفتند چهارده موشک در ساعت یک شلیک خواهد شد. پرسیدند آیا میخواهید دیرتر انجام شود؟ گفتیم نه، بگذارید ساعت یک باشد. و در ساعت یک، همانطور که میدانید، بیش از پنجهزار نفر از پایگاه خارج شده بودند. تنها سه توپچی و سه کمکتوپچی باقی مانده بودند. از آن ۱۴ موشکی که شلیک شد، هر ۱۴ موشک ساقط شد. و آن دیگر پایان ماجرا بود.»
او گفت: «دوره سختی را گذراندیم. اما گاهی لازم است دورههای سخت را پشت سر بگذارید تا به جایی برسید. فکر میکنم اوضاع در خاورمیانه واقعاً خیلی آرامتر خواهد شد. آنها به ما احترام میگذارند، به اسرائیل هم احترام میگذارند، و به بسیاری از اتفاقاتی که رخ داد نیز احترام میگذارند. هیچکس تاکنون تجهیزاتی مثل آنچه ما فرستادیم برای انهدام آن سایتها(تاسیسات اتمی) ندیده بود. و وقتی آن سایتها نابود شدند، عملاً همه چیز تمام شد.»
آقای ترامپ درباره اینکه وقتی برنامه هستهای جمهوری اسلامی کاملا نابود شده است، درباره چه چیزی با مقامات ایران صحبت خواهد شد؟ گفت: آنها (جمهوری اسلامی) درخواست گفتوگو کردند و برای ما و احتمالا برای اسرائيل احترام زیادی قائل شدهاند.
آقای ترامپ این درخواستهای جمهوری اسلامی را به نتیجه حملات نظامی به تاسیسات هستهای آنها مرتبط دانست.
آقای ترامپ بار دیگر از خلبانان و مکانیکها و دیگر دستاندرکاران حمله به تاسیسات هستهای در ایران به نیکی یاد کرد. او تاکید کرد که این حمله پیچیده بدون مشکلی انجام گرفت.
او گفت آمریکا روی تاسیسات هستهای در ایران بزرگترین بمبهای غیرهستهای را که تاکنون علیه کسی استفاده کرده است، استفاده کرد «و ما، به هر حال، میخواهیم این حملات غیرهستهای باقی بمانند.»
او گفت «داشتم همین را با بنیامین (نتانیاهو) صحبت میکردم—آن لحظه، آغاز پایان بود. همه چیز خیلی زود پس از آن (حمله به تاسیسات اتمی) تمام شد. نمیخواهم بگویم این حمله مرا به یاد چه چیزی انداخت، اما اگر به گذشته نگاه کنید، این عملیات خیلیها را به یاد یک واقعهٔ دیگر انداخت. و حالا عکس هری ترومن در لابی ساختمان، در جایگاهی خوب، نصب شده است. او گفت آن حمله درگیریهای زیادی را متوقف کرد و این حمله (بمباران تاسیسات اتمی در ایران) درگیریهای زیادی را متوقف کرد.»
دونالد ترامپ همچنین گفت جمهوری اسلامی «زورگوی» خاورمیانه بود اما دیگر (در پی حملات آمریکا و اسرائيل زورگو) نیست.
او گفت: من ایرانیهای خیلی خوبی را میشناسم، در نیویورک. ایرانیها آدمهای پرانرژی هستند و باعث تاسف است که کشور ایران از پتانسیل خود استفاده نمیکند. او گفت دوست دارم در زمان مناسب تحریمها را بردارم که دیگر «مرگ بر آمریکا» نگویند. آقای ترامپ گفت کشور ایران پتانسیل بالایی دارد، نفت زیادی دارد اما فعلا درگیر تحریمهای گزنده است.
رئیس جمهوری آمریکا گفت: «ما تحریمهای (سوریه) را برداشتیم چون میخواستیم به آنها یک فرصت بدهیم. بدون برداشتن تحریمها، هرگز این فرصت را نداشتند. یکی از چیزهایی که درباره ایران داریم، تحریمهای بسیار گزنده است. و دلم میخواهد در زمان مناسب، آن تحریمها را هم برداریم و به ایران فرصتی برای بازسازی بدهیم.»
او گفت: «چون دوست دارم ایران را ببینم که بهصورت مسالمتآمیز خودش را دوباره میسازد—نه اینکه دور بزند و شعار «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر ایالات متحده»، و «مرگ بر اسرائیل» سر دهد، همانطور که پیشتر میدادند.»
دونالد ترامپ گفت: «آنها(جمهوری اسلامی) قلدر خاورمیانه بودند—و حالا دیگر نیستند. ولی حرفهای وحشتناکی میزدند. من دوست دارم آنها را ببینم که مسیر بهتری میروند. آنها ظرفیت زیادی دارند. نفت دارند. مردم فوقالعادهای دارند—باهوش، پرانرژی، و شگفتانگیز. من ایرانیهای زیادی را میشناسم—ایرانیهای نیویورک. دوستان زیادی دارم. آنها آدمهای فوقالعادهای هستند. دیدن چنین وضعیتی واقعاً تأسفآور است. ولی فکر میکنم برداشتن تحریمها از سوریه، به سوریه فرصت بزرگی برای موفقیت میدهد.»
ترامپ: آنها میخواهند با ما مذاکره کنند
● امیدوارم مجبور به حمله دیگری علیه ایران نشویم، و آنها میخواهند با ما مذاکره کنند.
● حمله به سایتهای ایرانی پایان کار بود و اکنون اوضاع در خاورمیانه آرام خواهد شد و آنها اکنون به ما احترام میگذارند.
● خلبانان ما ۲۰ سال برای حمله به ایران آموزش دیدند، اما هیچ رئیس جمهور قبل از من به آنها اجازه این کار را نداد.
● من از عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی بازدید کردم و با رهبران آنجا صحبت کردم و آنها بسیار باهوش هستند.
● امیدوارم جنگ با ایران تمام شده باشد و فکر میکنم آنها میخواهند برای صلح ملاقات کنند.
● من با رهبر جدید سوریه ملاقات کردم و از او خوشم آمد. به من گفته شد که او از یک محیط بسیار خشن آمده است، و من گفتم که تعجب نکردهام، خاورمیانه یک منطقه خشن از جهان است، و من بسیار تحت تأثیر او قرار گرفتم.
● ما تحریمهای سوریها را لغو کردیم تا به آنها اجازه دهیم کشور خود را بسازند.
● ما میخواستیم به سوریه فرصتی بدهیم و این بدون لغو تحریمها نمیتواند اتفاق بیفتد.
● امیدوارم جنگ بین اسرائیل و ایران تمام شده باشد و من دوست دارم تحریمهای تهران را در زمان مناسب لغو کنم.
● نمیتوانم تصور کنم که بخواهم دوباره به ایران حمله کنم. آنها میخواهند به یک راهحل برسند.
آقای ترامپ در پاسخ به خبرنگاری که پرسید چه چیزی ممکن است باعث شود بخواهید تصمیم بگیرید که دوباره به تاسیسات جمهوری اسلامی ایران حمله کنید؟ گفت: «امیدوارم مجبور نشویم چنین کاری کنیم. تصور نمیکنم که بخواهم چنین کاری بکنم. تصور نمیکنم آنها هم بخواهند چنین کاری بکنند. آنها میخواهند دیدار کنند… میخواهند یک توافقی برسند. آنها با دو هفته پیش خود خیلی فرق دارند.»
نتانیاهو: تصمیم به تغییر رژیم با مردم ایران است
بنیامین نتانیاهو نیز در مراسم کاخ سفید گفت حملات اسرائيل «دو تومور» هستهای و موشکهای بالیستیک جمهوری اسلامی را عقب راند. او گفت وقتی تومور را بر میدارید باید آن را رصد کنید تا برنگردد.
آقای نتانیاهو حملات به جمهوری اسلامی را یک «پیروزی تاریخی» خواند و گفت رئیسجمهوری آمریکا دونالد ترامپ و من، پیروزیای تاریخی رقم زدیم. واقعاً پیروزی شگفتانگیزی بود. این پیروزی، بزرگترین ظرفیتهای ایالات متحده را با ظرفیتهای چشمگیر اسرائیل، ارتش اسرائیل، خلبانان و سربازان اسرائیلی و همچنین موساد همراه کرد.
او گفت: ترکیب این دو توانمندی خارقالعاده، نتیجهای قاطع به بار آورد. این عملیات، دو «توموری» را که زندگی اسرائیل را تهدید میکردند عقب راند: تومور هستهای و تومور موشکهای بالیستیک. آقای نتانیاهو گفت: «جمهوری اسلامی قصد داشت ۲۰هزار از این موشکها بسازند و در کشوری به اندازه ایالت نیوجرسی آنها را پرتاب کنند. هیچ کشوری نمیتواند در برابر چنین چیزی دوام بیاورد.»
نخست وزیر اسرائيل افزود: «پس وقتی با دو چیزی روبهرو هستید که ممکن است شما را از بین ببرد، چه میکنید؟ باید آنها را حذف کنید. ما با همکاری مشترک، چنین کردیم. اما وقتی توموری را برمیدارید، معنایش این نیست که ممکن نیست برگردد. باید دائماً شرایط را رصد کنید تا مطمئن شوید تلاش تازهای برای بازگرداندن آن صورت نمیگیرد. ما دستاورد بزرگی داشتیم و فکر میکنم بخشی از تثبیت این دستاورد و جلوگیری از تکرار آن، نظارت دقیق و مداوم است. البته رئیسجمهوری و من در اینباره صحبت میکنیم. تیمهای ما هم در حال گفتوگو هستند.»
نخست وزیر اسرائيل دستاورد جنگ ۱۲روزه با جمهوری اسلامی را یک «پیروزی تاریخی» دانست که «چهره خاورمیانه را تغییر داده است.»
نخست وزیر اسرائيل در پاسخ به سوالی درباره تغییر رژیم در ایران گفت: «این به مردم ایران بستگی دارد.»
نتانیاهو درباره سوریه هم گفت قبلا حکومت ایران عملا با حزبالله لبنان، سوریه را کنترل میکرد اما دیگر آن شرایط وجود ندارد و حزبالله به زانو در آمده و جمهوری اسلامی نیز از صحنه بیرون شده است.
او از ارائه پاسخ روشن به اینکه آیا با دولت جدید سوریه مشغول مذاکره است خودداری کرد.
آقای نتانیاهو در پاسخ به سوالی درباره مهاجرت فلسطینیها از غزه گفت: فلسطینیها باید حق انتخاب داشته باشند که اگر خواستند با میل خود از غزه خارج شوند.
آقای ترامپ نیز درباره جنگ اوکراین گفت که او از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه خشنود نیست.
سفیر آمریکا در اسرائيل، مایک هاکبی هم در مراسم کاخ سفید گفت حمله آمریکا برای دوستان و دشمنان آمریکا پیام داد که دوستان آمریکا میتوانند به آن اتکا کنند.
آقای نتانیاهو پیش از دیدار با رئیس جمهوری آمریکا با مارکو روبیو، وزیر امورخارجه آمریکا و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه دیدار و گفتوگو کرد و قرار است با مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا نیز گفتوگو کند.
این نخستین دیدار دو رهبران دو کشور پس از جنگ ۱۲روزه اخیر میان اسرائيل و جمهوری اسلامی است که طی آن اسرائيل سران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و متخصصان هستهای را کشت و به تاسیسات هستهای، امنیتی و نظامی در ایران خسارات فراوان وارد کرد و عملا در بخش وسیعی از آسمان ایران به آزادی عمل کامل رسید.
این سومین دیدار نخست وزیر اسرائيل با آقای ترامپ در سال ۲۰۲۵ میلادی است.
ایالات متحده در جریان درگیری ۱۲روزه اسرائيل و جمهوری اسلامی، با بمبهای سنگرشکن و همچنین موشک، به سه سایت هستهای فردو، نطنز و اصفهان در ایران حمله کرد. آقای ترامپ بارها گفته بود که برنامه غنیسازی اورانیوم جمهوری اسلامی یا به صورت مسالمت آمیز یا از طریق نظامی پایان خواهد یافت و مقامات جمهوری اسلامی را تشویق کرده بود که با او به توافق برسند. اما مقامات جمهوری اسلامی پیش از حملات نظامی، توافقی نکردند.
دونالد ترامپ روز سهشنبه ۱۰ تیر در کاخ سفید به خبرنگاران درباره دیدار در پیش روی خود با نخست وزیر اسرائيل گفته بود: «ما در ایران موفقیت خارقالعادهای داشتیم. سالیان سال بود که هیچکس چنین موفقیتی را کسب نکرده بود.»
او حمله نظامی ایالات متحده به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی را یک «حمله جنگی دقیق» و «حملهای عالی و درخشان» توصیف کرد و گفت که آن تاسیسات «ویران شده است.»
ترامپ در ادامه گفت «ما هر چه از [حکومت] ایران بخواهیم خواهیم گرفت.»
دونالد ترامپ و بینامین نتانیاهو گفتهاند که در صورت لزوم حمله دوباره به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی را مد نظر قرار میدهند. وزیر دفاع اسرائيل پیشتر نیز گفته است که به ارتش این کشور دستور داده است «برتری هوایی» خود در آسمان ایران را حفظ کند.
عملیات نظامی اسرائيل باعث شد که مدتی طولانی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی از دید عموم پنهان شود.
صدای آمریکا، شبکههای اجتماعی
جمعی از اقتصاددانان و اساتید دانشگاه با انتشار بیانیهای خطاب به مردم ایران و مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ضمن محکوم کردن تجاوز اسرائیل به ایران و حمله آمریکا به تاسیسات هستهای کشور، خواستار تغییر پارادایم حاکم بر نظام حکمرانی برای برونرفت از بحران کنونی شدند.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، امضاکنندگان این بیانیه با تاکید بر اهمیت تامین امنیت بهعنوان نخستین و مهمترین وظیفه هر حکومت و در همین حال، تقدیر از رشادتهای مردم و نیروهای مسلح و پدیده ارزشمند انسجام ملی در جنگ ۱۲روزه، نسبت به تداوم ناکارآمدی، بیاعتمادی، سیاست خارجی منجمد، تبعیضها و بیعدالتیها هشدار دادند.
امضاکنندگان با اشاره به «هزینههای سنگین جنگ» و «بحرانهای ساختاری در حوزههای اقتصاد، سیاست و روابط خارجی»، اصلاحات بنیادین در رویکرد نظام حکمرانی، پایاندادن به انحصار رسانهای، تقویت شایستهسالاری و آزادی زندانیان سیاسی را بهعنوان ضرورتهای تضمین امنیت، ثبات و توسعه ایران معرفی کرده و از دولت درخواست کردهاند با در پیش گرفتن مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا از ایران محافظت کند.
این گروه همچنین خواستار خروج نیروهای نظامی از اقتصاد و بازنگری در سیاستهای ارزی و مالی برای مقابله با رانتجویی، فساد و احیای اعتماد عمومی شدهاند.
به نام خداوند جان و خرد
ضرورت تضمین امنیت، ثبات و توسعه ایران
مردم شریف ایران و رئیسجمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان
نبرد ۱۲روزه نفسگیر و خونین با اسرائیل و آمریکا، در سایه رشادتها و فداکاریهای مردم شریف، نیروهای مسلح و سایر نهادهای پشتیبان کشور عزیزمان، در این مرحله، با آتشبسی هرچند شکننده، متوقف شد و جنگافروزان را که شاید سودای فروپاشی کشور و حتی تجزیه میهن عزیز را در سر داشتند، ناکام گذاشت.
جنگ ۱۲روزه یک بار دیگر اهمیت بالای برخورداری از امنیت را گوشزد کرد و یادآور شد که نخستین و مهمترین وظیفه هر حکومتی، تامین آرامش و برقراری امنیت در زندگی شهروندان است. این جنگ در عینحال، پدیده بسیار ارزشمند و عبرتآموزی را نیز به نمایش گذاشت و آن، انسجام ملی و گرایش قدرتمند کثیری از ایرانیان، فارغ از هر ویژگی متمایزکننده، برای حفظ ایران و مقابله با جنگافروزِ متجاوز بود. بسیاری از کسانی که به عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران انتقادات جدی داشتند و حتی کسانی که بهدلیل همین رویکرد، هزینههای قابلتوجهی را نیز پرداخته بودند، در کنار دیگر ایرانیان، تجاوز اسرائیل به ایران را شدیدا محکوم کردند. بیتردید رفتار اجتماعی تحسینبرانگیز مردم ایران در این شرایط سخت و حساس و نحوه مواجهه آنان با این هجوم تجاوزکارانه، در توقف آن تاثیر تعیینکنندهای داشته است.
از این جنگ، همانند هر بحران بزرگ دیگری، درسهای ارزشمندی باید آموخت. توأمشدن درگیری نظامی میان ما و رژیم اسرائیل و آمریکا با تشدید ابرچالشهای ناشی از ناترازی فزاینده در بخشهای مختلف، افول سرمایهگذاریهای مولد، تشدید مهاجرت نخبگان به خارج از کشور و... بار دیگر ما را با این سوال مواجه میکند که چه میزان از مشکلات و خطرات متنوعی که امروز جامعه را در برگرفته، قابلپیشگیری بوده و میتوانسته موقعیت مساعدتر و شرایط مناسبتری را بهوجود آورد؟
سالهاست کارشناسان بسیاری درمورد خطر افزایش تنش در روابط بینالملل و افول سرمایه اجتماعی و ضرورت جلوگیری از گسترش نارضایتی در میان اقشار مختلف، افزایش کارآیی در بخشهای مختلف اقتصادی اجتماعی و پویایی در فرآیند مدیریت کشور سخن به میان آوردهاند. ولی وسایل ارتباط جمعی رسمی، بهویژه صدا و سیما، تلاش کرده همواره، تصویری صُلب و یکدست از اجماع نظر درمورد سیاستهای رسمی جمهوری اسلامی ایران ترسیم کند. امروز که خطر تجاوز اسرائیل و جاسوسی مزدورانش بیش از پیش امنیت و حتی تمامیت ارضی کشور را مورد تهدید قرار داده، موارد ذکرشده اهمیتی دوچندان پیدا کرده است.
این جنگ، به همراه درسهای عبرتآموز آن، میتواند نقطه عطفی تاریخی در پایانبخشی به ناکارآمدی، بیاعتمادی، سیاست خارجی منجمد و تبعیض و بیعدالتیها و اتخاذ سیاستهایی نوین در جهت ایجاد و گسترش روابط بینالمللی بر مبنای تنشزدایی و تامین منافع اقتصادی، تضمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی، رفاه و شایستهسالاری باشد. این اتفاق میتواند دورهای جدید و پربرکت را برای ایران رقم بزند.
حل مشکلات درهمتنیده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، فرآیندی دشوار و زمانبر است که به همراهی و همکاری میان مردم و دولت و بهرهگیری از منابع و تکنولوژی جهانی نیازمند است. لذا عبور کمهزینه از این شرایط، بدون گسترش روابط بینالملل از یک طرف و تقویت هرچه بیشتر سرمایه اجتماعی، از طرف دیگر، امکانپذیر نخواهد بود.
ما امضاکنندگان این بیانیه، ضمن محکومکردن تجاوز رژیم جنایتکار و تروریست اسرائیل به ایران عزیز و حمله آمریکا به تاسیسات هستهای کشورمان، توجه به موارد زیر را ضروری و بلکه حیاتی میدانیم:
- در عرصه روابط بینالملل، برداشت ما آن است که مردم ایران، ضمن آنکه در مقابل تجاوز بیگانه میایستند و از تسلط بیگانه بیزارند، صلحدوست و مدافع تعامل با کشورهای مختلف جهان هستند. توصیه موکد ما آن است که برای خروج از شرایط بهوجود آمده، مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا فعال شود و از بروز مجدد جنگ و تداوم اعمال فشارهای اقتصادی جلوگیری شود. حفظ تمامیت ارضی و موجودیت سرزمینی ایران، مهمترین هدفی است که نباید اجازه داد، ذرهای دچار خدشه شود. نگاههای افراطی که محرک دشمنیها و درگیریهاست، در شرایط موجود کشور، خطرناک و دارای نتایج فاجعهبار خواهد بود.
- در عرصه داخلی، مهمترین توصیه ما، تغییر بنیادی رویکرد نظام حکمرانی در جهت افزایش ملموس مشارکت جامعه و احیای سرمایه اجتماعی است. با تداوم سیاستهای انحصارگرانه، اعتماد عمومی جلب نخواهد شد. آزادی بیان صاحبان اندیشه تضمین شود و این امکان فراهم شود که همه بتوانند با برخورداری از آزادی، نظرات خود را در مورد چرایی بروز شرایط موجود و چگونگی خروج از آن، ابراز کنند. تجربه بشری بهخوبی نشان داده است که نظامهای سیاسی برخلاف تصور برخی سیاستمداران، در فضای آزادی بیان، تثبیت و تقویت شده و برعکس، در فضای دچار محدودیت است که نفوذپذیر و شکننده میشوند.
- برای تقویت انسجام ملی و افزایش سرمایه اجتماعی، زندانیان سیاسی و محصورانی که بهدلیل بیان نظرات زندانی شدهاند، از بند رها شوند.
- صدا و سیما و دیگر رسانههای جمعی دولتی، از کنترل محافل افراطی خارج و به نحوی متحول شود که مرجع رسانه به داخل کشور منتقل شود. نقاط ضعف سیاستها و برنامهها، توسط اندیشمندان منتقد، در وسایل ارتباط جمعی ایران بازتاب یابد تا صاحبان اندیشه بتوانند بهطور شفاف، عملکرد دستگاههای تصمیمساز کشور را نقد و نظرات سازنده خود را ابراز کنند.
- شعارزدگی و توجه به ظواهر، در مقابل اهمیت قائلشدن برای شایستگی و توانمندی تخصصی، بهراحتی، زمینه نفوذ افرادی را باز میکند که با طرح شعارهای افراطی، جهتگیریها را عملا همسوی با خواستههای دشمنان کشور شکل میدهند. نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور برای خنثیسازی همهجانبه دشمن و صیانت از جان و کیان مردم، نیازمند بازنگریهای اساسی است.
- سیاستهای پولی، ارزی، تجاری و مالی بهگونهای تنظیم شود که زمینه رانتجویی و فساد را از بین ببرد و از سوی دیگر، بهرهمندی نهادهایی متوقف شود که با وجود گسترش هشداردهنده فقر همگانی، خارج از کنترل و نظارت تعریفشده و بدون شفافیت، از منابع عمومی تغذیه میشوند و امتیازات فراوانی را مورد استفاده قرار میدهند.
- بر ضرورت خروج نیروهای نظامی از امور بنگاهداری و فعالیتهای اقتصادی و تمرکز آنها بر امور مربوط به حوزههای مستقیما مرتبط با امور نیروهای مسلح تاکید میشود.
امید آن داریم که نظام تصمیمگیری کشور در سایه یادگیری از اتفاقات پرهزینهای که طی دهههای گذشته رخ داده و در درون هریک از آنها، درسهایی فراوان و سازنده همراه داشته، بتواند ایرانی آباد، آزاد، مستقل و پرنشاط را برای این مردم قهرمان و شریف، از خود به یادگار بگذارد.
به یاری خدا و همراهی همگانی، چنین باد
روزنامه هممیهن
این روزها رسانههای اصلاحطلب و اصولگرا هر دو سرشار از ستایش و تمجید از فضای «همبستگی ملی» است که در واکنش به حملۀ نظامی اسرائیل به خاک کشورمان پدید آمده است.
همبستگی ملی ضرورت همیشگی جوامع به قصد عبور از مشکلات و بحرانها و حفظ ثبات و بقای کشورهاست و جز خیر از آن برنمیخیزد. با این همه روشن است که همبستگی ملی میتواند از فضای ذهنی و دنیای مجازی و تبلیغاتی آغاز شود، اما تا مؤلفههای عینی آن، در سطوح مختلف جامعه شکل نگیرد، قابل دوام و بقا نیست.
از این رو، هر فرد و دسته و نهادی که واقعاً به ضرورت همبستگی ملی در جامعۀ ایرانی باور قلبی دارد، باید در جهت کمک به عینیسازی آن حرکت کند وگرنه از حدود حرف و شعار فراتر نرفته است.
همبستگی ملی تعریف به نسبت روشنی دارد. توافق و اجماع عموم یا اکثریت قاطعی از مردم بر روی یک تصمیم کلان و مشخص، در فضایی باز و آزاد و شفاف و کمک به تحقق عینی آن، مصداقی از همبستگی ملی در یک کشور است. بنابراین در درجۀ نخست، پایۀ همبستگی ملی عموم مردماند و آنها یا گروههای مرجع و نمایندگان مدنی و سیاسیشان باید با شرایط برابر و حقوق یکسان، قادر به اظهارنظر و بحث و گفتوگوی عمومی به قصد کشف بهترین تصمیم در شرایط پیچیده و دشوار باشند و بعد از تصمیمگیری با تحمل هزینههای احتمالی آن، دولتها را برای عملی کردن آن یاری رسانند.
درست به همین دلیل مستثنی کردن اقشار و طبقات مختلف مردم و گروههای گوناگون سیاسی که به اصلِ «امر ملی» وفادارند، نقض همبستگی ملی است و مانع شکلگیری و استمرار و بقای آن میشود. سالیان درازی است که در جامعۀ ما افرادی صرفاً به علت نقد سیاستهای حاکم و یا انتقاد از مسئولان کشور به زندان افتادهاند و تحت عنوان زندانیان سیاسی یا عقیدتی شناخته میشوند.
در این یادداشت قصد من مشخصاً پرداختن به مورد مصطفی تاج زاده است که مدت حبس او به ده سال رسیده است. آقای تاج زاده نامی آشنا برای جامعۀ سیاسی کشور است. در عملکرد و مواضع فکری او ابهامی وجود ندارد. برای دفاع از راهکارهای سیاسی خود همواره آمادۀ بحث و گفتوگو و مناظره است. طبیعی است در جامعهای به پیچیدگی و بغرنجی جامعۀ ایران، یک فرد به هر اندازه هم که توانا و صاحب صلاحیت باشد، امکان کشف همۀ راهکارهای درست یا مفید را ندارد.
این نکته را بدان دلیل مطرح کردم که سخنم صادقانه و خالی از هر نوع تظاهر و ریا باشد. به هر حال، من در پارهای مسائل بخصوص در تحلیل شرایط کشور و نوع مواجهۀ فردی و جمعی با مشکلات موجود با آقای تاج زاده اختلاف نظر جدی داشتم. چندین بار در این باره با هم مناظره کردیم و برخی از بحثهای خصوصیمان چندان هم آرام پیش نمیرفت.
اینکه ادعای کدامیک از ما درست بوده است، یک مسئلۀ بسیار فرعی است، هر یک از ما ایرانیان از حق طبیعی و خدادادی و طبیعیِ اندیشیدن و نظر دادن و انتقاد کردن برخورداریم و در هیچ شرایطی این قبیل مقولات نباید مجرمانه تعریف شود و صاحب نظر یا نقدی را با مشکلات و محدودیتهایی چون زندان روبهرو کند.
از این رو، مصطفی تاج زاده کاملاً بیدلیل به زندان افتاده است گو اینکه نظرات و یا نوع مواجههاش با مسائل ممکن است مورد انتقاد دیگران باشد.
به زبان روشنتر، بر اساس علم حقوق و قوانین از جمله قوانین جاری، آقای تاج زاده مرتکب جرم یا خلافی نشده است که مستوجب زندان آن هم به مدت ده سال آزگار باشد. او فقط نظر و نقدش را مطرح کرده است و افرادی از نوع بیان آن رنجیدهخاطر شدهاند. این رنجیدگی هیچ دلیلی برای زندانی کردن شهروندی با ویژگیهای مصطفی تاج زاده فراهم نمیکند.
آقای تاج زاده آدم خاصی است. خانوادهدوست است و در عین حال زندگی خود را وقف خدمت به جامعه کرده است. اهل خنده و شوخی و بذلهگویی است. در کمک به دیگران پیشقدم است. اصول و چارچوب تعریف شدۀ خود را دارد. برای پیشبرد نظراتش به سختی تلاش میکند. اهل بحث و جدل و بسیار پرجنب و جوش است. سرسختیها و انعطافهای مخصوص به خود را دارد. سالها در همین نظام مسئولیتهای سطح بالایی به عهده داشته و در جهت اصلاح وضع موجود تلاش کرده است. چنین انسانی بدون تردید جایش در زندان نیست.
مصطفی تاج زاده از معدود اهل سیاستی است که اختلاف نطر با دیگران را دستمایۀ اختلاف شخصی قرار نمیدهد. در تمام مدتی که درگیر مناظره و یا بحثهای داغ بودیم، هرگاه برایم مشکلی پیش میآمد، برای حلش به او مراجعه میکردم. همیشه دلسوز و پیگیر بود و از کمک مضایقه نمیکرد.
هر نوع سخن از همبستگی ملی با زندانی بودن مصطفی تاج زاده تضاد و تنافر دارد. آزادی او و دیگر زندانیانی که به دلیل نوع نقد یا اظهارنظر خود به زندان افتادهاند، گام نخست در جهت تحقق عینی و عملی همبستگی ملی است.
کشور با شرایط بینهایت بغرنجی روبهروست. فقط آنها که برداشتی سطحی از اوضاع ایران و منطقه و جهان دارند، این گزاره را رد میکنند. برای عبور از این شرایط همراهی و کمک عموم ایرانیان ضروری است بخصوص افرادی در سطح آقای تاج زاده و یا دیگر دوستانی مثل سعید مدنی، ابوالفضل قدیانی، مصطفی مهرآیین، مهدی محمودیان، رضا خندان و دهها زندانی زن و مرد دیگری که به دلیل عقاید یا نظرات سیاسی خود به زندان افتادهاند، هرچند که ممکن است به نوع رویکرد و زبان مورد استفادۀ آنان در نقد وضع موجود، انتقادهای بسیاری وجود داشته باشد همانطور که از زاویهای دیگر نسبت به تک تک ما وجود دارد.
نامهای به مصطفی مهرآیین، آنکه روشنایی را از یاد نبرده است
مصطفی عزیز،
این نامه را برایت نمینویسم که دلت قرص شود؛ تو از ما قرصتری، از ما که بیرون زندانیم اما اسیر هزارتوی ترس، عادت و خاموشی. این نامه را مینویسم تا به سهم خود، سکوت را بشکنم، چون میدانم سکوت، همدستیست؛ و من نمیخواهم در جنایتِ فرهیختگیکشی شریک باشم.
تو اکنون در زندانی که سزاوار هیچ انسانی نیست، چه رسد به تو؛ انسانی که عمرش را صرف کاشتن بذر اندیشه، گفتوگو، پرسش و فضیلت کرد. تو را، نه به جرم خیانت، نه به دلیل فساد که به جرم «فکر کردن» به بند کشیدهاند. به جرم آنکه گفتی: آزادی فضیلتی است، نه امتیاز. به جرم آنکه دانشگاه را مأمن دانستی، نه ملحقات قدرت.
بگذار رک و بیواسطه بگویم: جای تو در زندان نیست. جای تو در کلاس است، در حلقهی دانشجویانی که چشمشان هنوز میدرخشد وقتی از اخلاق و وطن و آزادی حرف میزنی. تو اگرچه اکنون میان دیوارهایی سرد محبوس باشی، اما باور کن، در جان بسیاری از ما جاری هستی. صدایت، هنوز از تریبون کلاسها میآید، حتی اگر میکروفونی در کار نباشد.
من از تو آموختم که عشق به وطن، چیزی فراتر از شعار است. تو وطن را نه با پرچم، نه با خاک که با مردمش معنا میکردی. برای تو وطن، دانشجویی بود که نان نداشت، استادی بود که جرات نداشت، مادری بود که فرزندش را در راه آزادی از دست داد. برای همین است که میخواهند صدایت را خاموش کنند، چون یادآور حقیقتی هستی که فراموشکردنی نیست.
تو همه ما را به «یادآوری» دعوت میکردی، به ایستادن، به نه گفتنِ آرام اما سرسخت؛ و اکنون، نوبت ماست. نوبت ماست که فریاد بزنیم:
آزادی تو، فقط آزادی یک فرد نیست. آزادی تو، برائت اندیشه است از اتهام. آزادی تو، بازگشت وقار به دانشگاه است.
تو هرگز مصلحتطلب نبودی و ما، دوستانت، شایسته نیست که در مصلحت سکوت کنیم. دلیلی ندارد در کشوری که مدعی فرهنگ است، فرهیختهای چون تو باید پشت میلهها بنشیند. دلیلی ندارد دانایی، خطرناکتر از خشونت قلمداد شود.
چه واژگانی را باید به کار بگیرم که بزرگیات را فریاد بزنم بیآنکه شبیه ستایشهای بیمزه باشد؟ تو را نمیستایم که در بند رفتهای؛ تو را به خاطر ایستادنت، به خاطر نترسیدنت، به خاطر نپیوستنات به کاروان سکوت و سازش، احترام میگذارم. تو فرزند دانشی که زخم خورده اما زانو نزده است.
دوست من،
ما تو را کم داریم. بسیار. نبودنت، خلاییست در فضای فکری این سرزمین. کلاسها بیتو بیجان شدهاند. دانشجویان منتظرند، نه فقط برای شنیدن سخنرانیهایت، بلکه برای دیدن اینکه هنوز میتوان ایستاد، هنوز میتوان صادق ماند، هنوز میتوان از آزادی گفت و وا نداد.
میدانم در کجای زمان ایستادهای. میدانم چطور روز را به شب میرسانی بیآنکه از درختی حرف نزنی یا از درد انسان. تو از آن دست آدمهایی هستی که اگر لب از سخن فروبندند، واژهها خودشان راهی برای گفتن پیدا میکنند. حالا که تنِ تو در بند است، اندیشهات، صدا، صبر، واژه، ما — همه ما — سخنگوی توایم.
در تو، جامعهشناسی صرفاً دانش نبود؛ دردی بود که به زبان آمد، زخمی که به شکل تحلیل گفتوگو شد. تو از آنها نبودی که درس بدهند تا فراموش کنند؛ تو میگفتی تا زنده نگه داری. کلاسهایت، خانهی تفکر بود؛ و حالا، ما که بیرونیم، بیشتر از همیشه دلتنگ آن خانهایم. نه فقط دلتنگ تو که دلتنگ پرسش، دلتنگ جرأت، دلتنگ انسانی که از «دانشگاه» فقط دیوار نساخت.
ما این روزها، هر بار که از کنار دانشگاه میگذریم، صدای تو را میشنویم. در راهروها، پشت در کلاسها، در حرفهای آرام دانشجویانی که هنوز باور دارند آگاهی، جُرم نیست. میشنویم که میگویی: «آزادی، فقط نبودِ بند نیست، حضور معناست.» و تو معنا بودی، هستی، خواهی بود.
دوست من،
اگرچه جغرافیای تنات را تنگ کردهاند، جغرافیای جانات بیمرز مانده است. هنوز هر پرندهای که پر میزند، پیامیست از تو. هنوز هر سکوتی، پژواکیست از صدای تو؛ و ما، در هر کلمه، در هر کتاب، در هر شعر، رد پایت را دنبال میکنیم. نه برای دلتنگی، برای امید. برای آنکه این تاریکی، پایان قصه نیست.
ما به بازگشتت نیاز داریم، به حضورت، به روشنگریات. این خاک، اگر هنوز امیدی در خود دارد، به خاطر آدمهایی چون توست. کسانی که وطن را دوست دارند، بیآنکه تملق بگویند. کسانی که حرف میزنند، نه از روی عصبانیت که از سر عشق؛ و عشق تو، به این سرزمین، عمیقتر از شعارهای هزاربارهایست که گوشمان را پر کرده است.
آزادی تو، باید مطالبهی ما باشد، نه لطف آنها. آزادی تو، نشانهای است که آیا این سرزمین، هنوز جایی برای فرزانگی دارد یا نه.
ما تا آزادیات سکوت نخواهیم کرد.
نه به خاطر رابطهی شخصیمان با تو،
بلکه به خاطر وظیفهمان در برابر آنچه درست است.
باید برگردی، نه برای خودت، برای ما. باید بیایی تا دوباره از فضیلت بگویی، از حقیقت، از عشق. باید بگویی که چگونه وطن را میتوان دوست داشت، بیآنکه خود را بفروشی.
تا آن روز، در کنار تو میمانیم.
از تو یاد گرفتهایم چگونه مقاومت کنیم.
اکنون نوبت ماست که در نبودت، صدای تو باشیم.
با رفاقت، خشم و امید،
از زبان دوستی که میداند تو سزاوار بند نیستی که تو سزاوار آزادی و احترام و بازگشت پیروزمندانهای. نام تو، حتی اگر خاموش شود، باز پژواک خواهد داشت.
قربان عباسی - شهروند
مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران، در مصاحبهای که روز دوشنبه منتشر شد، گفت که معتقد است ایران میتواند اختلافات خود با ایالات متحده را از طریق گفتگو حل کند، اما اعتماد پس از حملات ایالات متحده و اسرائیل به کشورش، مسئلهساز خواهد بود.
به گزارش خبرگزاری رویترز، پزشکیان در مصاحبه با تاکر کارلسون، پادکستر محافظهکار آمریکایی که روز شنبه انجام شده، گفت: «من بر این باورم که میتوانیم اختلافات و منازعات خود را با ایالات متحده از طریق گفتوگو و مذاکره به راحتی حل کنیم.»
رئیس جمهور ایران، از دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، خواست که اجازه ندهد بنیامین نتانیاهو، رهبر اسرائیل – که روز دوشنبه برای مذاکرات در کاخ سفید به واشنگتن سفر کرده است – او را وارد جنگ با ایران کند.
پزشکیان اظهار داشت: «رئیسجمهور ایالات متحده، آقای ترامپ، به اندازه کافی توانمند است که منطقه را به سمت صلح و آیندهای روشنتر هدایت کند و اسرائیل را در جایگاه خود قرار دهد، یا وارد یک چاله بیانتها یا یک باتلاق شود.» وی افزود: «پس انتخاب این مسیر به رئیسجمهور ایالات متحده بستگی دارد.»
کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید، گفت که مطمئن نیست ترامپ اظهارات رئیسجمهور ایران را دیده باشد، اما موافقت کرد که او [ترامپ]فرد مناسبی برای حرکت منطقه به سمت صلح است.
پزشکیان، اسرائیل، دشمن دیرینه جمهوری اسلامی را مسئول فروپاشی مذاکراتی دانست که هنگام آغاز حملات اسرائیل به ایران در ۱۳ ژوئن در جریان بود. این حملات آغازگر یک جنگ هوایی ۱۲ روزه با اسرائیل بود که در آن فرماندهان ارشد و دانشمندان هستهای ایران کشته شدند.
پزشکیان پرسید: «چطور میتوانیم دوباره به ایالات متحده اعتماد کنیم؟» وی ادامه داد: «چگونه میتوانیم مطمئن باشیم که در میانه مذاکرات، رژیم اسرائیل دوباره اجازه حمله به ما را پیدا نخواهد کرد؟»
متن کامل گفتوگوی پزشکیان با تاکر کارلسون به نقل از خبرگزاری ایرنا
* از شما متشکرم جناب آقای رئیسجمهور. به نظر میرسد اکنون وقفهای در درگیری میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا ایجاد شده است؛ بهنظر شما، این وضعیت در نهایت چگونه به پایان خواهد رسید؟ و مایلید این درگیری چگونه خاتمه یابد؟
پزشکیان: ما آغازگر جنگ نبودیم و نمیخواهیم جنگی ادامه پیدا کند. از روزی که مسئولیت را بر عهده گرفتم، شعارم ایجاد وحدت در داخل و برقراری صلح و آرامش با همسایگان و جهان بوده است.
* شما از صلح سخن میگویید، جناب آقای رئیسجمهور. از سوی دیگر، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا نیز معتقد است که حمله اخیر دولت آمریکا به تأسیسات هستهای ایران ناشی از این باور صورت گرفته که جمهوری اسلامی ایران حاضر نیست از برنامه هستهای خود دست بکشد. بهزعم آقای ترامپ، دستیابی به صلح امکانپذیر نخواهد بود، مگر آنکه ایران از ادامه این برنامه صرفنظر کند. آیا مایل هستید که در مسیر رسیدن به صلح، از برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران چشمپوشی کنید؟
پزشکیان: واقعیت این است که نتانیاهو از سال ۱۹۹۲ این ذهنیت را القا کرده که ایران به دنبال سلاح هستهای است و هر رئیسجمهوری که در آمریکا روی کار آمده، همین تصور را در ذهن او تقویت کردهاند. او تلاش کرده این دروغ را به رؤسایجمهور آمریکا القا کند که ایران در پی سلاح هستهای است. ما به هیچوجه به دنبال سلاح هستهای نبودهایم، نیستیم و نخواهیم بود. این، دستور و فتوایی است از سوی مقام معظم رهبری صادر شده و در همکاری کامل ما با آژانس بینالمللی انرژی اتمی راستیآزمایی شده، اما متأسفانه با رفتار آنها، این روند مختل شد.
* آیا این به آن معناست که شما تأیید میکنید گزارشهایی که حاکی از قطع همکاری جمهوری اسلامی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است، صحت دارد؟ در چنین شرایطی، دیگر راهی برای آگاهی از میزان اورانیوم موجود، درصد و سطح غنیسازی وجود ندارد و عملاً جامعه جهانی نمیداند که ایران در چارچوب برنامه هستهای خود چه اقداماتی انجام میدهد. بهنظر شما، از این پس چگونه میتوان فرآیند راستیآزمایی را درباره برنامه هستهای ایران انجام داد؟ و آیا این امکان وجود دارد که کشورهای دیگر بتوانند در این مسیر مشارکت داشته باشند؟
پزشکیان: آقای کارلسون! ما بر سر میز مذاکره بودیم. در حال گفتوگو بودیم و رئیسجمهور آمریکا برای ایجاد صلح ما را دعوت کرده بود. در آن جلسه به ما گفتند تا زمانی که ما اجازه ندهیم، اسرائیل حمله نخواهد کرد. اما در جلسه ششم، در حالیکه ما همچنان در حال مذاکره بودیم، عملاً روی میز مذاکره بمب انداختند و دیپلماسی را نابود کردند. با این حال، درباره نظارت، بدون تردید آمادهایم مجدداً وارد گفتوگو شده و راستیآزمایی کنیم. ما هرگز از راستیآزمایی فرار نکردهایم و آمادگی داریم که باز هم بررسی انجام شود، ولی متأسفانه، در پی حمله آمریکا به تأسیسات هستهای ما، بسیاری از تجهیزات و اماکن تخریب شده و دسترسی به آنها به سادگی ممکن نیست. باید صبر کنیم تا ببینیم آیا امکان دسترسی مجدد وجود دارد یا خیر.
* گزارشهایی منتشر شده که حکایت از آن دارد، دولت شما بر این باور است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تأسیسات هستهای ایران جاسوسی کرده و اطلاعات محرمانه را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده است. آیا این دیدگاه مورد تأیید شماست؟ و اگر چنین است، آیا مدرکی در این خصوص در اختیار دارید که مایل باشید آن را به جهانیان ارائه دهید؟
پزشکیان: در زمینه اعتماد به آژانس، بهدلیل اقداماتی که رژیم صهیونیستی با سوءاستفاده از اطلاعات بازرسیها انجام داد، بدبینیهایی به وجود آمد. با این حال، ما همیشه آماده همکاری بودیم و اجازه دادیم آژانس از تمام مراکزی که تحت نظرش بود، بازدید کند. بیاعتمادی زمانی تشدید شد که گزارش اخیر آژانس به رژیم صهیونیستی بهانه داد تا بدون هیچ مجوزی به مراکز هستهای ما حمله کند. متأسفانه، آژانس حتی حمله به مراکزی که تحت نظارت خودش بود و ما طبق NPT آن را پذیرفته بودیم، محکوم نکرد. این مسئله از منظر حقوق بینالملل قابلقبول نیست و باعث بیاعتمادی بین مردم و قانونگذاران ما نسبت به آژانس شده است.
* جنابعالی اشاره فرمودید که جمهوری اسلامی ایران همواره از جنگ دوری کرده و در پی استفاده از مسیر دیپلماسی برای حلوفصل اختلافات با ایالات متحده آمریکا بوده است، اما ناگهان این روند با حادثهای مختل شد. اکنون مایلم بپرسم، آیا آمادگی آن را دارید که بار دیگر آغاز تازهای در مسیر دیپلماسی داشته باشید؟ بهعبارت دیگر، آیا امکان یک «ریاستارت» در مذاکرات وجود دارد؟ و اگر چنین است، از دیدگاه شما، توافق مطلوب با آمریکا باید به چه شکلی و بر چه اساسی حاصل شود؟
پزشکیان: به نظرم ما میتوانستیم خیلی راحت با گفتوگو مشکلاتمان را حل کنیم. چارچوب گفتوگوها میتواند بر اساس قوانین بینالمللی و حقوق کشورها باشد. ما هیچ خواستهای جز احترام به قوانین بینالمللی نداشته و نداریم. این نتانیاهوست که منطقه را دچار آشوب کرده و تلاش کرده گفتوگوی ما را مختل کند. ما بهدنبال صلح هستیم. باور من این است که در دنیای کوچک ما، انسانها باید در صلح و آرامش کنار هم زندگی کنند، اما به ما حمله شد. ملت ما توان دفاع از خود را دارد. من معتقدم رئیسجمهور آمریکا میتواند منطقه را بهسمت صلح و امنیت هدایت کند یا آن را وارد یک جنگ بیپایان کند.
* آیا برنامهای برای ورود مجدد به مذاکرات با ایالات متحده آمریکا در نظر دارید؟ چه این مذاکرات با نماینده فعلی آمریکا، آقای ویتکاف باشد یا با فردی دیگر. و اگر چنین برنامهای وجود ندارد، از دیدگاه شما، در صورت ادامه این وضعیت، چه اتفاقی ممکن است رخ دهد؟
پزشکیان: ما با مذاکره مشکلی نداریم. اما فجایعی که رژیم صهیونیستی در منطقه و کشور ما رقم زده، از جمله ترور و به شهادت رساندن فرماندهان ما در خانههایشان – که جنایت جنگی محسوب میشود – و شهادت دانشمندانمان همراه با خانواده و فرزندانشان، کشتار بیگناهان و بمباران زنان باردار، وضعیت را بحرانی کرده است؛ رژیم صهیونیستی برای اینکه یک نفر را بکشد، یک ساختمانها را بر سر مردم آوار کرده! امیدواریم پس از عبور از این بحران، باز بتوان به میز مذاکره بازگشت. البته این نیازمند یک شرط است: اعتماد به روند گفتوگو. نباید در میانه گفتوگو، مجدداً به رژیم صهیونیستی اجازه حمله داده شود و آتش جنگ آغاز گردد.
* آیا بر این باور هستید که دولت اسرائیل تلاش کرده است جنابعالی را ترور کند؟
پزشکیان: تلاش شد و اقدام هم صورت گرفت، اما باور ما این است که اگر خدا بخواهد، انسان زنده میماند و اگر نخواهد، ممکن است حتی در پیادهروی هم جان بدهد. ما آمادهایم تا پای جان از مردم، استقلال و آزادی سرزمینمان دفاع کنیم و از مرگ نمیهراسیم، اما در جهانی که در آن زندگی میکنیم، اینکه با خونریزی، قتل، غارت و امیال شیطانی منطقه را ناامن کنند، بسیار زشت و تأسفبار است.
* اگر اجازه بدهید، مایلم بار دیگر به این موضوع بازگردم. تا کنون گزارشی رسمی در دست نیست که نشان دهد ایالات متحده آمریکا تلاش کرده باشد جنابعالی را ترور کند یا اینکه این موضوع از سوی نهادهای رسمی تأیید شده باشد، آیا ممکن است در این خصوص توضیح بیشتری ارائه فرمایید؟
پزشکیان: این اقدام از سوی رژیم صهیونیستی بود و نه آمریکا. ما در جلسهای داخلی مشغول مرور برنامهها بودیم که – براساس اطلاعاتی که از جاسوسهایشان گرفته بودند – منطقهای را که در آن حضور داشتیم، بمباران کردند. ولی وقتی خدا نخواهد، حادثهای رخ نمیدهد. ما نیز هیچگاه از مرگ و شهادت در راه استقلال و عزت کشورمان نهراسیدهایم. مردم و سرزمین ما در مواجهه با جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی، به وحدت و انسجام بیشتری دست یافتند. ایران یک تمدن است و مردم ایران ممکن است در برخی مسائل اختلافنظرهایی داشته باشند، اما هر ایرانی در هر نقطهای از جهان، قدر تمامیت ارضی کشورش را میداند و از آن دفاع میکند و خواهد کرد. توصیه من به دولت آمریکا این است که خود را وارد جنگی نکند که با اهداف غیرانسانی نتانیاهو و نسلکشیهایش به راه افتاده؛ این جنگ بیپایانی خواهد بود که جز وحشت و ناامنی برای منطقه چیزی ندارد.
* بسیاری از مردم آمریکا همچنان از ایران هراس دارند و نگرانند که ممکن است ایران با بمب اتمی به ایالات متحده حمله کند. آنها ویدیوهایی میبینند که در آن برخی از مردم ایران شعار «مرگ بر آمریکا» سر میدهند و ایالات متحده را «شیطان بزرگ» خطاب میکنند. بهنظر شما، آیا این نگرانیها واقعبینانه است؟ و آیا مردم آمریکا باید از ایران بترسند؟
پزشکیان: من فکر نمیکنم این تصویر، برداشت درستی از ایران باشد. در ۲۰۰ سال گذشته، حتی یکبار هم ایران به کشوری حمله نکرده است. شعار «مرگ بر آمریکا» هم بههیچوجه به معنای مرگ بر مردم یا حتی مسئولان آمریکا نیست. این شعار یعنی «مرگ بر جنایت»، «مرگ بر قتل»، «مرگ بر حمایت از کشتار»، و «مرگ بر سیاستهایی که منطقه را ناامن میکنند». تا حالا ایرانیای دیدهاید که در آمریکا دست به ترور زده باشد؟ من که نشنیدهام. تا جایی که میدانیم، هیچ ایرانیای بهدنبال ترور و ناآرامی نبوده است، اما افرادی دیگر در منطقه بودند که رئیسجمهور آمریکا اذعان کرده خودِ آمریکا آنها را تربیت کرده؛ همان داعشیها که باعث ناامنی و جنایت در منطقه و حتی در آمریکا شدند و نگاه منفی در دنیا نسبت به دین و باورهای ما ایجاد کردند. شعار «مرگ بر...» ما، علیه جنایت و ناامنی است، نه انسانها. هر کنشگری که از این مسیر حمایت کند، مورد لعن مردم ماست، نه افراد بهعنوان انسان.
* دو تن از مراجع تقلید و علمای برجسته ایران، فتواهایی را علیه دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا صادر کردهاند، از دیدگاه شما، این فتاوا چه معنا و مفهومی دارند؟
پزشکیان: تا جایی که من اطلاع دارم، آنها علیه هیچ فرد خاصی فتوا صادر نکردهاند. فتوایی که منتشر شده – که البته ارتباطی به دولت یا رهبری ندارد – فقط اعلام میکند که توهین به مذهب یا شخصیتهای مذهبی، از نظر اعتقادی، محکوم و غیرقابلقبول است. این مسئله مشخصاً مربوط به رئیسجمهور آمریکا یا اشخاص دیگر نیست. دانشمندان دینی نظرات علمی خود را بیان کردهاند، اما این فتوا هرگز معنای قتل یا تهدید ندارد.
* با توجه به اینکه شمار قابل توجهی از اتباع ایرانی در ایالات متحده آمریکا زندگی میکنند، برخی بر این باورند که این افراد، بهاصطلاح « sleeper cells » یا مأموران خفتهای هستند که در انتظار دریافت فرامین از سوی شما بهسر میبرند تا در داخل خاک آمریکا دست به اقدامات خشونتآمیز یا تروریستی بزنند. آیا مایل هستید از اینجا پیامی خطاب به آنان بدهید و از آنها بخواهید که از هرگونه اقدام خشونتآمیز در خاک ایالات متحده پرهیز کنند؟
پزشکیان: راستش، بسیاری از مواردی که شما مطرح میکنید را برای اولینبار بهعنوان یک ایرانی میشنوم. آیا در رفتار ایرانیهایی که در آمریکا زندگی میکنند، جز علم، ادب، همراهی و دانش چیز دیگری دیدهاید؟ این تصاویری است که صهیونیستها و برخی که دنبال ادامه جنگ و ناآرامیاند، تبلیغ میکنند. آنها تلاش میکنند با ترساندن افکار عمومی و تصمیمگیران، آمریکا را به جنگی بکشانند که هیچ نفعی برایش ندارد.
* در اوایل انقلاب، بهنظر میرسید که ایران تا حدی دارای روابط اقتصادی با اسرائیل بوده و حتی گفته میشود که در آن زمان، برخی سلاحها نیز از سوی اسرائیل به ایران منتقل شده است. چه عاملی موجب شد که چنین تغییری بنیادین در روابط میان ایران و اسرائیل ایجاد شود؟ و چه کسی مسئول این تغییر مسیر بوده است؟
پزشکیان: اتفاقاتی که در برابر چشم جهانیان توسط رژیم صهیونیستی رقم خورده، کاملاً آشکار است. در غزه، نتانیاهو با خونسردی کودکان، زنان، مدارس و دانشگاهها را بمباران میکند. راه آب، غذا و دارو را بسته است. این اقدامات مصداق نسلکشی است. چنین رفتاری برای مردم منطقه غیرقابلقبول است. تا جایی که من اطلاع دارم، ایران هرگز از رژیم صهیونیستی سلاحی نگرفته و هرگز دنبال جنگ نبودهایم. این جنگها به ما تحمیل شدهاند. حتی جنگ با عراق را ما آغاز نکردیم. امروز هم رژیم صهیونیستی به ما حمله کرده. ما قصد جنگ نداشتیم، ولی متأسفانه تلاش میکنند پای آمریکا را هم به این درگیری بکشانند.
* آیا بهنظر شما، در نتیجه تبادلات دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، میتوان به جهانی دست یافت که در آن بار دیگر شرکتهای آمریکایی در ایران سرمایهگذاری کنند، تحریمها برداشته شده باشند و نهایتاً صلح برقرار شده باشد؟ آیا چنین وضعیتی، هدف مورد نظر شماست؟
پزشکیان: از زمانی که به مسئولیت رسیدم، تلاش کردم ابتدا وحدت و انسجام را در کشور تقویت کنم و سپس روابطی سالم و مثبت با همسایگان برقرار سازم. در گفتوگویی که با مقام معظم رهبری داشتیم، ایشان باور داشتند که سرمایهگذاران آمریکایی میتوانند به ایران بیایند و هیچ مانعی برای فعالیت آنها وجود ندارد. این باور رهبری عزیز انقلاب ماست. متأسفانه این رژیم صهیونیستی است که اجازه آرامش به منطقه نمیدهد. بهنظر من رئیسجمهور آمریکا – آقای ترامپ – میتواند یا شرایط را بهسمت صلح و امنیت هدایت کند و رژیم صهیونیستی را مهار کند؛ یا در دام نتانیاهو و جنگ بیپایانش بیفتد. این تصمیمی است که رئیسجمهور آمریکا باید بگیرد. ما برای هر نوع همکاری اقتصادی، صنعتی و تجاری با آمریکاییها آمادگی داشتهایم و همچنان داریم؛ اما این تحریمها هستند که مانع حضور آنها در کشور ما شدهاند.
* جناب آقای رئیسجمهور، اجازه میخواهم بهعنوان آخرین پرسش، این سؤال را مطرح کنم که در صورت آغاز یک جنگ گستردهتر علیه جمهوری اسلامی ایران، تا چه اندازه احتمال میدهید که متحدان ایران، از جمله چین و روسیه، در حوزههای اقتصادی یا نظامی از ایران حمایت کنند؟ و آیا شما انتظار چنین حمایتی را دارید؟
پزشکیان: آنچه برای ما اهمیت دارد، باور به خداوند و اعتقاداتمان است. ما توانایی دفاع از خود را داریم و اگر لازم باشد تا پای جان برای دفاع از کشور و تمامیت ارضیمان ایستادگی خواهیم کرد. ما بهدنبال جنگ نیستیم. بارها گفتهایم که دنبال سلاح هستهای نیستیم. ولی تصوری غلط در ذهن برخی سیاستمداران آمریکایی شکل گرفته است؛ تصوری که نتانیاهو با جنگطلبیهایش همچنان تقویت میکند. وقوع هرگونه جنگ در این منطقه، آتش و ناامنی را در سراسر خاورمیانه شعلهور خواهد کرد. اگر رئیسجمهور آمریکا خواهان چنین آیندهای است، میتواند مسیر را ادامه دهد. اما اگر خواهان صلح است – و من نیز اعتقاد دارم باید به سمت صلح و ثبات حرکت کنیم – نباید اجازه دهد رژیم صهیونیستی منطقه را به آتش بکشد. رئیسجمهور آمریکا میتواند با مهار نتانیاهو، به جنگ و خونریزی پایان دهد. این تصمیم، به سیاست رئیسجمهور آمریکا بستگی دارد.
* جناب آقای رئیسجمهور، صمیمانه قدردان شما هستم بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادید و زمانی که برای بیان دیدگاهها و نقطهنظرات خود اختصاص دادید.
پزشکیان: از اینکه فرصتی فراهم شد تا آنچه در دل داریم و به آن باور داریم با شما در میان بگذاریم، متشکرم. امیدوارم مردم و دولت آمریکا برای کشور خود و منطقه، صلح و آرامش را دنبال و محقق کنند. از این فرصت سپاسگزارم.
بازرسان دولتی در روسیه روز دوشنبه، ساعاتی پس از اخراج وزیر حمل و نقل برکنار شده روسیه توسط ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور، اعلام کردند که جسد او در ماشینش در خارج از مسکو با جراحت ناشی از گلوله پیدا شده است. فرضیه اصلی این است که او خودکشی کرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، در حکم ریاست جمهوری که اوایل روز دوشنبه منتشر شد، هیچ دلیلی برای برکناری رومن استاروویت، ۵۳ ساله، پس از تقریباً یک سال فعالیت در این سمت، ذکر نشده است. با این حال، تحلیلگران سیاسی به سرعت این احتمال را مطرح کردند که او ممکن است در ارتباط با تحقیقات در مورد فساد در منطقهای که زمانی اداره میکرد، برکنار شده باشد.
خبرگزاری رویترز نتوانست این گمانهزنیها را بهصورت مستقل تأیید کند، اما یک منبع در صنعت حملونقل، که به دلیل حساسیت موضوع نخواست نامش فاش شود، اظهار داشت که موقعیت استاروویت ماهها به دلیل پرسوجوها درباره همان پرونده فساد مالی در معرض خطر بود.
این تحقیقات بر این موضوع متمرکز است که آیا ۱۹.۴ میلیارد روبل (معادل ۲۴۶ میلیون دلار) که در سال ۲۰۲۲ برای تقویت مرزهای روسیه با اوکراین در منطقه کورسک اختصاص یافته بود، به درستی هزینه شده یا بخشی از این بودجه اختلاس شده است.
کمیته تحقیقات روسیه، که مسئول بررسی جرایم بزرگ است، در بیانیهای اعلام کرد که در حال بررسی دقیق شرایط مرگ استاروویت است.
رسانههای مختلف روسی به نقل از منابع انتظامی گزارش دادند که یک تپانچه متعلق به استاروویت، که از همسر خود جدا شده و دو دختر داشت، در نزدیکی جسد او پیدا شده است. برخی رسانههای روسی، به نقل از منابع انتظامی، گزارش دادند که جسد او با زخم گلوله در سر، در میان بوتههای نزدیک خودروی او، که یک تسلا بود، پیدا شده و نه در داخل خودرو. این خودرو در نزدیکی پارکی نه چندان دور از خانه او در منطقه مسکو رها شده بود.
استاروویت پیش از انتصاب به عنوان وزیر حملونقل در مه ۲۰۲۴، به مدت نزدیک به پنج سال فرماندار منطقه کورسک بود. سه ماه پس از انتصاب او به عنوان وزیر حملونقل، نیروهای اوکراینی در بزرگترین تهاجم خارجی به خاک روسیه از زمان جنگ جهانی دوم، به منطقه کورسک حمله کردند. این نیروها پس از درگیریهای شدید و تخریب گسترده، اوایل سال جاری از منطقه بیرون رانده شدند.
در آوریل سال جاری، جانشین استاروویت در مقام فرماندار و معاون سابق او، الکسی اسمیرنوف، به اتهام اختلاس بودجهای که برای اهداف دفاعی در نظر گرفته شده بود، متهم شد. اتهامات حاکی از آن بود که بودجهای که برای تقویت دفاع مرزی اختصاص یافته بود، به سرقت رفته و همین امر کورسک را در برابر حمله اوکراین آسیبپذیرتر کرده بود.
برخی رسانههای روسی روز دوشنبه گزارش دادند که اسمیرنوف به بازرسان دولتی گفته است استاروویت نیز در این کلاهبرداری دخیل بوده است.
خبرگزاری رویترز نتوانست این ادعا را تأیید کند و وکیل اسمیرنوف، که اتهام اختلاس را رد کرده، به خبرگزاری دولتی RIA گفت که نمیتواند اظهارنظر کند.
چالشهای بخش حملونقل
برکناری استاروویت در زمانی رخ میدهد که بخش حملونقل روسیه با چالشهای قابلتوجهی مواجه است، در حالی که جنگ در اوکراین وارد چهارمین سال خود شده است.
صنعت هوانوردی روسیه با کمبود قطعات یدکی مواجه است و شرکت راهآهن روسیه، بزرگترین کارفرمای این کشور، با افزایش هزینههای بهره به دلیل نرخهای بالای بهره، که برای مهار تورم فزاینده ناشی از جنگ ضروری است، دستوپنجه نرم میکند.
پهپادهای دوربرد اوکراینی نیز اغلب فرودگاههای روسیه را مجبور به تعلیق فعالیتهای خود به دلایل ایمنی میکنند، که گاهی اوقات اختلالات بزرگی را به دنبال دارد.
کاخ کرملین اعلام کرد که آندری نیکیتین، فرماندار سابق منطقه نووگورود، به عنوان سرپرست وزارت حملونقل منصوب شده است و تصاویری از دست دادن او با پوتین در کرملین منتشر کرد.
دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، در پاسخ به پرسوجویی درباره انتصاب سریع نیکیتین، گفت که پوتین معتقد است نیکیتین از ویژگیهای حرفهای و تجربه لازم برای این سمت برخوردار است.
وزارت حملونقل از اظهارنظر در این باره خودداری کرد.
نیکیتین در دیدار با پوتین درباره تلاش برای دیجیتالی کردن صنعت حملونقل روسیه به منظور کاهش گلوگاههای باربری و اطمینان از جریان روانتر کالاها در مرزها صحبت کرد.
شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه برای پنج زندانی سیاسی کُرد که از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری زن، زندگی، آزادی هستند، حکم یک تا سه بار اعدام صادر کرد. صدور این حکم برای رزگار بیگزاده بابامیری، کاوه صالحی، تیفور سلیمی بابامیری، پژمان سلطانی و علی (سوران) قاسمی، روز دوشنبه به وکلای آنان اطلاع داده شد.
سازمان حقوق بشر ایران صدور حکم اعدام برای این پنج زندانی سیاسی را در راستای سیاست ارعاب شهروندان از سوی جمهوری اسلامی میداند و آن را بهشدت محکوم میکند.
محمود امیریمقدم، مدیر این سازمان در این خصوص گفت: «این احکام ناعادلانه که براساس اعتراف زیر شکنجه صادر شدهاند باید منجر به واکنش فوری و شدید جامعه جهانی شوند. در غیر این صورت، در آینده نزدیک با صدور و اجرای احکام اعدام بیشتری برای زندانیان سیاسی و معترضان روبهرو خواهیم شد».
بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، امروز دوشنبه ۱۶ تیر ماه، حکم یک تا سه بار اعدام پنج زندانی سیاسی کُرد بهنامهای رزگار بیگزاده بابامیری، کاوه صالحی، تیفور سلیمی بابامیری، پژمان سلطانی و علی (سوران) قاسمی از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی رضا نجفزاده صادر و امروز دوشنبه ۱۶ تیر ماه به وکلای ایشان ابلاغ شد.
این پنج زندانی سیاسی همگی اهل شهر بوکان هستند و در اعتراضات سراسری معروف به زن، زندگی، آزادی بازداشت و به اتهاماتی همچون «بغی و محاربه» محاکمه و به اعدام محکوم شدند.
سه تن از این پنج زندانی، علی (سوران) قاسمی، پژمان سلطانی و کاوه صالحی با اتهام «بغی و محاربه، سردستگی و تشکیل گروه مجرمانه باغی تحت عنوان انجمن شورشگران به نفع کومله و پاک»، هرکدام به سه بار اعدام محکوم شدهاند. رزگار بیگزاده بابامیری نیز با اتهام «بغی و سردستگی و تشکیل گروه مجرمانه تحت عنوان انجمن شورشگران، به نفع کومله و پاک» به دو بار اعدام محکوم شد. تیفور سلیمی بابامیری که پیش از این با قرار وثیقه آزاد شده بود، با اتهام «سردستگی و تشکیل گروه مجرمانه باغی تحت عنوان انجمن شورشگران، شاماران، کومله و پاک» به یک بار اعدام محکوم شد.
این پنج زندانیان علاوه بر این پرونده، در پرونده دیگری با اتهام «همکاری با اسرائیل از طریق اجرای مأموریتهای اطلاعاتی موساد و قاچاق ۱۲۰ دستگاه ماهواره استارلینک، و اجتماع و تبانی بهقصد اقدام علیه امنیت کشور» به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری و پرداخت نزدیک به ۴۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شدند.
در این پرونده در مجموع ۱۴ نفر محکوم شدند که حکم ۹ نفر دیگر زندان و جریمه نقدی بوده است.
همچنین در شعبه یک دادگاه کیفری ویژه نوجوانان استان آذربایجان غربی، پژمان سلطانی به اتهام مباشرت در قتل عمد به قصاص (اعدام) محکوم شده بود. در همین پرونده، رزگار بیگزاده بابامیری به اتهام «آمریت در قتل عمد» یک مامور محلی مرتبط با سپاه پاسداران به ۱۵ سال حبس و علی (سوران) قاسمی به اتهام «معاونت در قتل عمد» به ۱۰ سال و یک روز حبس تعزیری محکوم شدند. کاوه صالحی، چهارمین متهم این بخش از پرونده، از کلیه اتهامات در ارتباط با قتل عمد تبرئه شده بود.
این چهارده شهروند کُرد، اواخر فروردین و اوایل اردیبهشت ماه ۱۴۰۲، بهدلیل شرکت در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ معروف به زن، زندگی، آزادی از سوی نیروهای امنیتی در شهر بوکان و بانه بازداشت شده بودند.
تمام متهمان تحت شکنجههای شدید قرار گرفتند و اعترافات اجباری آنها که از سوی بازجویان امنیتی دیکته شده بود، مبنای صدور حکم اعدام شد. اعترافات اجباری برخی از آنها جلوی دوربین تلویزیون ضبط و از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد. هیچیک از این زندانیان در دوران بازجویی تماسی با خانواده یا وکیل خود نداشتند.
حمله مرگبار اسرائیل به زندان اوین، خشم گستردهای را حتی در میان مخالفان رژیم برانگیخت
فرناز فصیحی، پرین بهروز و لیلی نیکونظر
نیویورک تایمز – ۶ ژوئیه ۲۰۲۵
سقفها، دیوارها و قفسههای چوبی در مرکز ملاقات زندان اوین فروریخته و به تودههایی از آوار تیز و شکسته تبدیل شده بودند. در ساختمان اداری، اوراق سوخته و پروندههای رنگارنگ در میان آجرهای خردشده و سیمهای درهمتنیده پراکنده شده بودند. شیشههای شکسته سطح تختهای بیمار و تجهیزات پزشکی در درمانگاه را پوشانده بود.
زندان اوین در تهران، بهعنوان نماد برجستهای از سرکوب در ایران شناخته میشود؛ شهرت بد آن فراتر از مرزهای کشور نیز گسترش یافته است. حاکمان ایران — از زمان شاه تا دوران روحانیون — در پنج دهه گذشته از اوین بهعنوان مکانی برای مجازات مخالفان از طریق بازداشت، بازجویی، شکنجه و اعدام استفاده کردهاند.
وقتی اسرائیل در ۲۳ ژوئن این زندان را با موشک هدف قرار داد، این حمله موجی از محکومیت و خشم را در ایران — حتی در میان مخالفان حکومت استبدادی — برانگیخت.
حمله به اوین مرگبارترین حملات جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل بودند. ایران اعلام کرده است که در حمله به اوین ۷۹ نفر کشته و دهها تن زخمی شدهاند، اما انتظار میرود شمار تلفات افزایش یابد.
به گزارش رسانههای ایرانی، فعالان و نهادهای حقوق بشری، در میان کشتهشدگان و مجروحان، اعضای خانواده زندانیانی که به ملاقات آمده بودند، مددکاران اجتماعی، یک وکیل، پزشکان و پرستاران، یک کودک پنجساله، سربازان نوجوان در حال خدمت وظیفه که نگهبانی درها را بر عهده داشتند، کارکنان اداری و ساکنان منطقه حضور داشتند.
رضا شفقه، وکیل سرشناس حقوق بشر، گفت حدود ۱۰۰ زندانی ترنسجندر پس از آنکه بخش آنها از زندان بهطور کامل ویران شد، مفقود شدهاند و مقامها میگویند که فرض بر مرگ آنها گذاشته شده است. او افزود که حکومت غالباً با هویت ترنسجندر بهعنوان یک جرم برخورد میکند. همچنین، علی قناعتکار، دادستان زندان که بهخاطر نحوه برخوردش با زندانیان سیاسی نزد منتقدان حکومت منفور بود، بههمراه یکی از معاونانش در این حمله کشته شد.
ارتش اسرائیل از اظهارنظر درباره هدف حمله به اوین یا تلفات آن خودداری کرد. مقامهای اسرائیلی این حمله را «نمادین» توصیف کردهاند. گیدئون ساعر، وزیر امور خارجه اسرائیل، در پیامی در شبکههای اجتماعی این حمله را همزمان «انتقام» حملات موشکی ایران به تأسیسات غیرنظامی، و به نوعی «اقدامی برای آزادسازی» توصیف کرده است.
اما در ایران، زندانیان، خانوادهها، فعالان و وکلا میگویند که اقدام اسرائیل نشانهای از بیتفاوتی کامل به جان و امنیت زندانیان بوده است. به گفته آنها، زمانبندی این حمله — ظهر یک روز کاری — نشان میدهد که در آن زمان زندان مملو از ملاقاتکنندگان، وکلا، کادر درمان و کارکنان اداری بوده است.
نرگس محمدی، فعال برجسته حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، در بیانیهای گفت: «حمله اسرائیل که در روشنای روز و در برابر چشمان خانوادهها و ملاقاتکنندگان انجام شد، بیتردید جنایت جنگی است.» خانم محمدی سالها تجربه رفتوآمد به زندان اوین را دارد و در حال حاضر بهطور موقت در مرخصی بهسر میبرد.
سیامک نمازی، تاجر ۵۳ساله ایرانی-آمریکایی که به مدت هشت سال به اتهام جاسوسی در اوین زندانی بود — اتهامی که ایالات متحده و نهادهای حقوق بشری آن را ساختگی میدانند — گفت: «زندانیان، مانند بسیاری از مردم عادی ایران، احساس میکنند که زیر چرخدندههای دو قدرت بیرحم له شدهاند.»
او گفت: «آنچه از زندانیان و دوستانم در آنجا میشنوم، این است که احساس میکنند میان دو تیغه قیچی گیر افتادهاند: از یک سو رژیم ظالمی که آنها را زندانی و شکنجه میکند، و از سوی دیگر نیروی خارجیای که بهنام آزادی بمب بر سرشان میریزد».
سازمان عفو بینالملل خواستار آزادی فوری زندانیان سیاسی در ایران شده و در حساب کاربری فارسی خود در شبکههای اجتماعی اعلام کرده است که حمله اسرائیل به زندان اوین میتواند مصداق جنایت جنگی باشد. همچنین، «ثمین الخطیان» سخنگوی کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، این حمله را «نقض فاحش حقوق بشردوستانه بینالمللی» توصیف کرده است.
روایتی که در این گزارش از آنچه در جریان و پس از حمله اسرائیل به اوین رخ داد ارائه میشود، بر پایه گفتوگو با بیش از دوازده خانواده زندانیان، وکلای آنها، زندانیان سابقی که با زندانیان فعلی در تماس هستند، شهادتهای مکتوب زندانیان، تصاویر و ویدیوهای خبرنگاران مستقل، و گزارش رسانههای ایرانی تهیه شده است.
حمله
حدود ظهر یکی از روزهای داغ تابستان، «لیلا جعفرزاده» ۳۵ ساله، مادر یک دختر نوزاد، با کیف مدارکی در دست به زندان اوین رسید. مقامهای زندان با مرخصی شوهرش، «میلاد خدمتی» که به اتهام مالی زندانی شده بود، موافقت کرده بودند.
خانم جعفرزاده در حالی که به مرکز ملاقات نزدیک میشد، در تماس تلفنی با همسرش بود که نخستین انفجارها زندان را لرزاند. او با فریاد به همسرش گفت: «دارن میزنن، بمب، بمب، بمب!» و سپس تماس قطع شد. بنا به گفته «حسین خدمتی» — برادر شوهر لیلا، نویسنده و شاعر ساکن تهران — ترکش بمب به مغز او اصابت کرده و جانش را گرفته بود.
آقای خدمتی که ظرف یک ساعت به محل رسید، گفت در هر سو دود، شعله آتش و صحنههایی از ویرانی و مرگ به چشم میخورد — بدنهای تکهتکه و جانباخته، لباسهای پاره، و کفشهایی که در میان آوار پراکنده بودند. نیروهای امدادی، مجروحان را با برانکارد به آمبولانس منتقل میکردند.
او گفت که جسد زن برادرش را در کیسهای مخصوص حمل اجساد یافت. «باورم نمیشود که لیلا دیگر با ما نیست و نیلا باید بدون مادرش بزرگ شود. گفتن این موضوع به برادرم که همسرش مرده، سختترین کاری بود که در زندگیام انجام دادهام.»
«زهرا عبادی»، مددکار اجتماعی زندان، آن روز نتوانسته بود برای فرزندش مراقب پیدا کند، بنابراین پسر ۵ سالهاش «مهراد» را با خود به سر کار برد. به گفته «طاهره پژوهش»، دخترعموی زهرا که با روزنامه شرق گفتوگو کرده، مهراد در مرکز ملاقات مشغول بازی بود و زهرا در دفتر مشغول کارهای اداری بود.
پس از نخستین انفجار، زهرا برای پیدا کردن فرزندش دوید، اما انفجار دوم او را کشت. به گفته طاهره پژوهش، یکی از همکاران مرد زهرا، مهراد را در آغوش گرفته بود تا از او محافظت کند، اما آوار هر دوی آنها را له کرد و جانشان را گرفت. طبق گزارشهای رسانههای ایرانی، چهار مددکار زن دیگر نیز در این حمله کشته شدند.
«مینا»، ۵۳ ساله، گفت که در حال گفتوگوی تلفنی با پسرش بود — که به دلیل فعالیت سیاسی به پنج سال حبس در اوین محکوم شده است — که تماس ناگهان قطع شد. او بارها و بارها شماره را گرفت تا بالاخره پسرش پاسخ داد و گفت که به زندان حمله شده است. مینا فوراً راهی زندان شد. او از انتشار نام خانوادگی خود و نام پسرش خودداری کرد، چرا که از انتقامجویی هراس دارد.
مینا در یک گفتوگوی تلفنی گفت: «پاهایم بیحس شده بود و تمام بدنم میلرزید. نمیدانم چطور با وجود همه موانع خودم را به اوین رساندم.» «نگهبانهای امنیتی اجازه نمیدادند جلو بروم. خانوادههای دیگری هم آنجا بودند. بالاخره با فریاد و ضجه زدن خودم را به محل اصابت رساندم.» او گفت که دستکم ۱۵ جسد را روی زمین دیده است.
رسانههای خبری ایران گزارش دادند که دستکم دو نقطه از زندان مستقیماً هدف حمله قرار گرفتهاند: مرکز سهطبقه ملاقات نزدیک ورودی اصلی — که دفتر دادستانی نیز در آن مستقر بود — و درمانگاه زندان با ظرفیت ۴۷ تخت.
«فورِنزیک آرکیتکچر» (Forensic Architecture)، یک نهاد پژوهشی تخصصی در زمینه تحقیقات تصویری، روز جمعه اعلام کرد که تحلیل تصاویر ماهوارهای نشان میدهد دستکم شش نقطه از زندان اوین هدف قرار گرفته که چهار مورد از آنها با عکسهای گرفتهشده از محل تأیید شدهاند، از جمله چندین خوابگاه زندان. کتابخانه، فروشگاه خواربار، انبار مواد غذایی و بند berنام ۲۰۹ که تحت کنترل نیروهای اطلاعاتی است نیز ویران شدهاند.
بر اساس گزارشهای رسانههای ایرانی، نیروی انتظامی ایران اعلام کرده که دو موشک عملنکرده را در منطقه اوین منفجر کرده است.
عکسها و ویدیوها همچنین نشان میدهند که انفجارها خسارات گستردهای به ساختمانها و خودروهای مسکونی و تجاری اطراف وارد کردهاند.
یکی از عکاسان خبری که روز یکشنبه پس از حمله ۲۳ ژوئن از زندان بازدید کرده بود، بوی تند گوشت سوخته و در حال تجزیه را که از زیر آوار به مشام میرسید توصیف کرد. رسانههای ایرانی گزارش دادند که سردخانه برای شناسایی اجساد سوخته و غیرقابل شناسایی، از آزمایشهای DNA استفاده میکند.
نسرین ستوده، وکیل سرشناس و زندانی سابق اوین، که همسرش رضا خندان — فعال سیاسی و از منتقدان حکومت — در این زندان زندانی بوده است، گفت: «زندانیها در ترس دائمی بهسر میبردند، با این باور که هر لحظه ممکن است آخرین لحظه زندگیشان باشد.» او افزود: «یک ساعت طول کشید تا رضا تماس گرفت و گفت سالم است. آن یک ساعت برایم بهاندازه یک عمر گذشت.»
اتاق دفتر دادستانی در داخل زندان اوین پس از حمله. علی قناعتکار، دادستان اوین نیز در این حمله کشته شد
پیامدها
خانوادههای چهار زندانی سیاسی، شرح مفصل آنها از حملات و پیامدهای آن را منتشر کردهاند — چه در بیانیههایی که با نیویورک تایمز در میان گذاشتهاند و چه در شبکههای اجتماعی. این چهار نفر عبارتاند از: ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان، دو مخالف سرشناس سیاسی؛ مصطفی تاجزاده، وزیر پیشین کشور و منتقد جدی حکومت؛ و رضا خندان، همسر نسرین ستوده.
علاوه بر این، سیزده زندانی دیگر بیانیهای مشترک منتشر کردهاند، عدهای دیگر روایتهایی کلیتر از حادثه منتشر کردهاند و چهار زن زندانی نیز در گفتوگو با بخش فارسی بیبیسی وقایع داخل بند زنان را شرح دادهاند.
همه آنها از هرجومرجی ناگهانی و همهجانبه سخن گفتهاند: ساختمانها به لرزه درآمدند، دیوارها فروریختند، پنجرهها شکستند، درها از چارچوبها جدا شدند، دود و گردوغبار فضا را پر کرد و بدنهای خونآلود روی زمین افتاده بودند — و آنهایی که هنوز هوشیار بودند برای کمک فریاد میزدند.
گروهی از زندانیان مرد به حیاط دویدند و درمانگاه را دیدند که در آتش میسوخت. انبار مواد غذایی و اقلام بهداشتی شخصی نابود شده بود. زندانیان محبوس در سلولهای انفرادی به همراه نگهبانهایشان از درهای منفجرشده بیرون آمده بودند و با حالت گیج و منگ در محوطه پرسه میزدند.
چهار زن زندانی در گفتوگو با بیبیسی فارسی گفتهاند که بیش از سه ساعت هیچ نیروی امدادی از بیرون نرسید و خطوط تلفن نیز قطع بود. آنها خود به مداوای مجروحان پرداختند و شیشهها و دیگر آوارهای ریختهشده را جمعآوری کردند.
مصطفی تاجزاده به همسرش، فخری محتشمیپور، گفته که هنگام نخستین انفجارها در حال قدم زدن در راهرو — بهعنوان بخشی از ورزش روزانهاش — بوده، و اگر در سلول خود میماند، حتماً جان میباخت، چرا که سلولش کاملاً ویران شده است. خانم محتشمیپور در یک مصاحبه گفت که همسرش آن شب تنها توانسته یک تماس کوتاه با او بگیرد و گفته که برق، آب و گاز زندان قطع شده و زندانیان ناچار شدهاند در تاریکی و در ساختمانی نیمهویران، در کنار یکدیگر پناه بگیرند.
در ساعات اولیه پس از حمله، زندانیان خودشان در عملیات امداد مشارکت کردند. آنها روایت کردهاند که مجروحان را از درمانگاه تخلیه کرده و با دستان خالی آواربرداری کردهاند، و حدود ۲۰ جسد را بیرون کشیدهاند. به گفته ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان، یکی از زخمیهای وخیم زنی پزشک به نام دکتر مکارم بوده — متخصص بیماریهای عفونی که هر هفته داوطلبانه در درمانگاه زندان خدمت میکرد — و در این حمله یک دست و یک پای خود را از دست داده است.
به گفته آنها، عصر آن روز نیروهای امنیتی بهصورت گسترده وارد زندان شدند و با تهدید اسلحه، مردانی را که در امدادرسانی کمک میکردند، به داخل ساختمان بازگرداندند.
نیمهشب، زندانیان مرد با دستبند و پابند دوتایی — هر دو نفر به یکدیگر بسته شده — از سلولها بیرون آورده شدند. آنهایی که شرحی دقیق از آن شب نوشتهاند، گفتهاند که تنها اجازه داشتند یک کیسه پلاستیکی کوچک حاوی باقیمانده وسایل شخصیشان با خود ببرند.
آنها در تاریکی، در میان خرابههای زندان، از میان سیمهای درهمپیچیده، آجرهای شکسته و اجساد عبور کردند. برخی از افراد از حال رفتند، برخی دیگر گریه میکردند. بیش از یک ساعت طول کشید تا آنها از راه در پشتی که تنها مسیر باز بود، به اتوبوسهای تخلیه رسیدند — مسافتی که معمولاً پنج دقیقه طول میکشید.
آقای قدیانی و آقای محمودیان در بیانیه مشترکی نوشتند: «ما در تونلی از وحشت گام برمیداشتیم، پاهایمان به زنجیر بسته شده، دستانمان در حالی که کیسهای پلاستیکی با اندکی از وسایلمان را در آن نگه داشته بودیم، آویزان، و در میان ویرانیها صفی تنها و طولانی را شکل داده بودیم. اینجا، میان دو تهدید، ما قربانی و گروگانیم.»
رضا خندان — فعال حقوق بشر و طراح گرافیک — گفت که زنجیرها در هر قدم به گوشت تنش فرو میرفت و چندینبار زمین خورد. او همچنین کیسه حاوی وسایلش را در میانه راه رها کرد، چرا که حمل آن با دستان بسته ممکن نبود.
او گفت هنگامی که حدود ساعت ۳ بامداد زندانیان به اتوبوسها رسیدند، دور تازهای از حملات هوایی اسرائیل آغاز شد و پدافند هوایی ایران نیز بهکار افتاد. «ترس همه وجودمان را گرفت. نمیتوانستیم سریع حرکت کنیم یا پناه بگیریم، چون دست و پاهایمان به هم زنجیر شده بود.»
کاروان اتوبوسها، با اسکورت خودروهای امنیتی، سرانجام در میان حملات هوایی و از مسیرهای پیچدرپیچ، عازم زندان فشافویه شد — زندان بدنامی در حاشیه تهران که به دلیل شرایط غیربهداشتی و ازدحام بیش از حد شناخته شده است. آقای خندان گفت که آنها ساعت ۸ صبح به آنجا رسیدند، حدود ۲۰ ساعت پس از حمله، در حالی که از زمان ورود نیروهای امنیتی هیچ آب یا غذایی دریافت نکرده بودند.
زنان زندانی نیز با زور و با پابندهای دوتایی تخلیه شدند و صبح روز بعد به زندان قرچک — زندان پرازدحام دیگری در حومه تهران — منتقل شدند. فریبا کمالآبادی، یکی از رهبران جامعه بهائی که به ۲۰ سال زندان محکوم شده، به خانوادهاش گفته که شرایط برای زنان زندانی چنان وخیم شده که «ای کاش با همان موشکها مرده بودیم»، بهنقل از دخترش که با بیبیسی فارسی گفتوگو کرده است.
قوه قضائیه اعلام کرده که اکنون زندان اوین خالی از زندانی است.
رضا شفقه، وکیل شماری از زندانیان سیاسی، گفت: «میتوان فرض کرد که زندان اوین برای همیشه تعطیل شده، اما سرکوب به مکان محدود نیست — آنها در جاهای دیگر ادامه خواهند داد.»
نیلوفر حامدی / روزنامه شرق
چشم انتظار آزادی
گزارش «شرق» از وضعیت زندانیان منتقلشده بند زنان اوین به زندان قرچک، گفتوگو با خانوادهها و رئیس زندان قرچک
دوم تیرماه، تقریبا یک روز پیش از برقراری آتشبس، ریزپرندههای اسرائیلی، ضمن نقض جدی قوانین بشردوستانه بینالمللی به گفته سخنگوی دفتر حقوق بشر سازمان ملل و حمله عمدی به اهداف غیرنظامی که براساس مفاد عفو بینالملل میتواند مصداق جنایت جنگی باشد، بیپناهترین افراد را مورد حمله قرار دادند: زندانیان زندان اوین.
تخریب اساسی بخشهای نگهبانی، اداری، بند نسوان، کتابخانه بند چهار، ساختمان بهداری و سالن ملاقات و ۷۹ کشته به گفته سخنگوی قوه قضائیه که سربازها، مددکاران و تعدادی از زندانیان و خانوادههایشان هم جزء آن بودهاند، تنها آسیب بزرگ ناشی از این حملات نبود. مسئله بعدی زمانی آغاز شد که مسئولان زندان تصمیم گرفتند همه زندانیان اوین را به زندانهای دیگر کشور منتقل کنند. زندانیان مرد را راهی زندان تهران بزرگ کردند و زندانیان زن به زندان قرچک رفتند؛ تنها زندان عمومی زنان در تهران. بعد از گذشت دو هفته پس از این انتقال، برخی از خانوادههای زندانیان سیاسی بند زنان اوین که دیگر در قرچک مستقر شدهاند، از نگرانیهای خود به روزنامه «شرق» گفتهاند. آنها معتقدند شرایط فعلی بهترین موقعیت برای دستگاه قضاست تا با ارائه مرخصی یا آزادی، شرایط ایجادشده برای زندانیان، خانوادههایشان و حتی سازمان زندانها و دستگاه قضا کشور مدیریت کند؛ برای افرادی که حالا علاوه بر کشیدن حکم حبس، کیفیت زیستی روزمرهشان نیز بهشدت دگرگون شده است.
خانواده زندانیان: آزادی و مرخصی حق قانونی عزیزان ماست
بند زنان اوین چیزی نزدیک به ۶۰ نفر جمعیت داشت، وقتی با مینیبوسهای سازمان زندانها راهی زندان قرچک شد. زندانیانی که میانگین سنی آنها حدود ۵۰ سال است و برخی از آنها به خاطر کهولت سنی با بیماریهای مختلفی نیز دستوپنجه نرم میکنند. همسر یکی از این زندانیان که حالا وارد سومین سال حبس خود شده است، اوضاع را بعد از گذشت دو هفته بهتر توصیف کرده است، بااینحال هنوز مطالباتی جدی وجود دارد: «روزهای اول من و بسیاری دیگر از خانوادهها بهشدت نگران عزیزان خود بودیم؛ بهویژه که زندانیان زن دیرتر از سایر زندانیان اوین به تلفن دسترسی پیدا کردند و ما ساعات طولانی نگران حال آنها بودیم. الان که دو هفته گذشته، میشود گفت اوضاع بهتر شده است، اما این به معنای شرایط مساعد زندان نیست. برای مثال هنوز وسایلی که زندانیان بند زنان پیشتر با هزینه شخصی برای بند تهیه کرده بودند، به قرچک منتقل نشده است».
دختر یک زندانی دیگر هم در گفتوگو با «شرق» به آن اشاره کرد: «مادر من سنش بالاست. همین حالا هم بخش زیادی از حکمش را گذرانده است. اگر آزاد شود یا حتی به مرخصی بیاید، ما این امکان را داریم که دستکم اقدامات مربوط به کارهای درمانیاش را انجام دهیم».
این خانوادهها معتقدند بحرانهای پس از جنگ در شرایط عادی و برای مردمی که آزادند نیز جدی است، چه رسد به افرادی که در زندان به سر میبرند.
رئیس زندان قرچک: نتیجه بررسی ارفاقات بهزودی اعلام میشود
«شرق» برای پیگیری این گزارش سراغ مسئولان سازمان زندانها، زندان اوین و زندان قرچک نیز رفت که در این میان، رئیس زندان قرچک پاسخگوی پرسشها شد. صغری خدادادی، رئیس زندان قرچک، در پاسخ به امکانات موجود در بند قرنطینه این زندان برای ساکنان جدیدش به «شرق» گفت: «طبق آییننامه زندانها، تمام امکاناتی که در دیگر سالنها برای زندانیان در نظر گرفته شده است، برای افرادی که از زندان اوین منتقل شدهاند نیز در نظر گرفته شده و بر همین اساس، یک سالن را به افرادی که از اوین به قرچک منتقل شدهاند، اختصاص دادیم. با توجه به همان آییننامه، برای زندانیان ساعت هواخوری در نظر گرفته شده که از ساعت هفت صبح تا ۱۹ عصر، درِ آن به روی همه زندانیان باز است.
بر همین اساس و طبق زمانی که زندانیان میتوانند از هواخوری استفاده کنند، دیگر مشکلی از نظر تهویه هوا وجود ندارد». او همچنین توضیح داد که درباره ارزاق و تغذیه زندانیان، آشپزخانه مرکزی زندان فعال است و غذای آماده در اختیار تمام زندانیان قرار میگیرد. خدادادی همچنین وعده داد که وسایل زندانیان به آنها تحویل داده شود: «تجهیزات و وسایلی که زندانیان اوین پیش از این برای خود تهیه کرده بودند، در حال انتقال به قرچک است و بخشی از این وسایل همچون یخچال و وسایل شخصی تا همین حالا هم منتقل و بین زندانیان توزیع شده است. سایر وسیلهها هم بهزودی در اتاقها جانمایی میشود». رئیس زندان زنان تهران در پاسخ به مهمترین پرسش این روزهای خانوادههای زندانیان سیاسی هم از ارائه برخی ارفاقات قانونی خبر داد: «اقدامات لازم برای استفاده از ارفاقات قانونی برای زندانیان در حال انجام است و هفته آینده نتیجه قطعی مشخص و به زندانیان اعلام میشود».
وکیل دادگستری: از مستمسکهای حقوقی به نفع زندانیان جنگزده استفاده شود
در سال ۱۳۶۵، شورایعالی قضائی مصوبهای صادر کرد که بر اساس آن، زندانیان مناطق جنگی باید بیدرنگ آزاد شوند. این مصوبه با هدف تأمین امنیت زندانیان در شرایط جنگی تصویب شده بود. فردای روزی که این مصوبه به تصویب رسید، نامهای به رئیس قوه قضائیه نوشته و خواستار آزادی زندانیان شد. همچنین در این نامه بر اجرای مصوبه شماره ۱۲۱ شورایعالی قضائی مورخ ۱۲ دی ۱۳۶۵ تأکید شد. این نامه خواستار اعمال ملاحظات قانونی در مورد زندانیان با جرائم مختلف در شرایط جنگی بود. اگرچه حالا و بعد از گذشت حدود دو هفته از آتشبس، اطلاق «شرایط جنگی» برای ایران جای گفتوگوی حقوقی جدی دارد، اما وجود چنین مصوبههایی نشاندهنده شکنندهبودن شرایط زیست زندانیان در موقعیت بحرانی است.
حالا علی مجتهدزاده، وکیل پایهیک دادگستری، با اشاره به همین مصوبه از اهمیت تصمیمگیری منعطف با شرایط کشور و به سود مردم و جامعه میگوید: «شورایعالی قضائی کشور در ۲۵ دیماه سال ۱۳۶۵ مصوبهای دارد که طبق آن تمام زندانیان مناطق جنگی بیدرنگ باید آزاد شوند تا از آسیبدیدگی یا سقوط در مخاطرات جنگی، مانند بمباران یا انفجار، محفوظ بمانند. روح این مصوبه نشان میدهد که تغییر شرایط زندانیان در شرایط خاص و اضطراری تا چه اندازه اهمیت دارد. همین مصوبه اگر به نفع جامعه تفسیر شود، کاملا میتواند زمینه حقوقی آزادی یا حداقل سهلگیری شرایط گذران حبس را برای بسیاری از زندانیان فراهم کند. البته ما از این دست مستمسکهای حقوقی بسیار داریم که میتوان از آنها تفاسیری به نفع جامعه داشت».
او معتقد است هر بار سیستم تصمیمگیری کشور به سمت این نوع برنامهها رفته، نتیجه مثبتش را هم دیده است: «حداقل در همین حوزه قضائی هر وقت ابتکاری به نفع جامعه داشتیم، در ادامهاش به نتایج مثبت و وحدتبخش رسیدیم. نمونه بارز آن عفو فراگیر سال ۱۴۰۱ بود که با ابتکار و پیگیری رئیس قوه قضائیه و موافقت رهبر انقلاب انجام شد و بسیار در بازگشت آرامش به کشور مؤثر و مفید بود».
در آخرین روز از مهلت تعیینشده برای خروج اتباع افغانستان از ایران، سازمان ملل از بروز «وضعیت اضطراری» در نقاط مرزی دو کشور به دلیل هجوم هزاران نفر خبر داده است.
مقامهای قضایی و امنیتی ایران در روزهای اخیر و به دنبال حملات اسرائیل به خاک ایران، بر اخراج اتباع خارجی فاقد مدارک معتبر، بخصوص اتباع افغانستان، از خاک ایران تأکید کردهاند.
در همین حال تعداد اتباع اخراجشدهٔ افغانستان در هفتههای اخیر به دلیل اعلام مهلت روز یکشنبه، ۱۵ تیرماه، توسط ایران برای خروج افرادی که مدارک ندارند، به شدت افزایش یافته است.
آژانس مهاجرت سازمان ملل حالا میگوید که با نزدیک شدن به این روز هزاران نفر از مهاجران افغان از شهرهای مختلف در ایران به سوی نقاط مرزی دو کشور سرازیر شده و همین باعث وضعیتی اضطراری شده است.
به گفته این سازمان، تنها در ماه گذشته میلادی ۲۵۰ هزار تبعه افغانستان به کشور خود بازگشتهاند.
این در حالی است که پیش از ایران، پاکستان نیز بسیاری از اتباع افغانستان را مجبور به بازگشت به کشور خود کرده بود و همین بیش از پیش بر وخامت وضع افزوده است.
روز یکشنبه، خبرگزاری فرانسه به نقل از تاجالدین اُیوالا، نماینده یونیسف در افغانستان، نوشت که این کشور پیش از این هم با «بحران حاد بازگشت مهاجران» روبهرو بوده و تنها در سال جاری ۱.۴ میلیون افغان از ایران و پاکستان به کشور خود بازگشتهاند.
به گفته او، نکته نگرانکننده در حال حاضر این است که ۲۵ درصد از این افراد کودک هستند، چرا که اکنون دیگر فقط مردان مجرد به کشور بازنمیگردند، بلکه فشار موجود در ایران و پاکستان باعث شده که کل خانوادهها به افغانستان بازگردند.
افغانستان اکنون چهارمین سال روند بهبود شکنندهٔ خود پس از دههها جنگ را پشت سر میگذارد.
امیرخان متقی، وزیر خارجه افغانستان، در دیدار با مقامهای ایرانی نگرانیهای حکومت طالبان را مطرح کرد و گفت: «باید مکانیسم هماهنگی برای بازگشت تدریجی مهاجران ایجاد شود».
حکومت طالبان که با بحران مالی روبهرو است، قادر به مدیریت این موج بازگشتیها نیست. افغانستان در سالهای اخیر با موج اخراج صدها هزار تبعه دیگر خود از پاکستان نیز روبهرو بوده است.
کاهش شدید کمکهای بینالمللی نیز سازمان ملل و نهادهای غیردولتی را با چالش روبرو کرده است، و سازمان مهاجرت بینالمللی میگوید که «تنها توانسته است به بخش کوچکی از نیازمندان کمکرسانی کند».
برآوردها حاکی از آن است که میلیونها افغان در ایران زندگی میکنند، که بسیاری از آنها مجوز رسمی اقامت ندارند. بسیاری از این پناهجویان در مشاغل کمدرآمد در شهرها، در کارگاههای ساختمانی یا سوپرمارکتهای کوچک کار میکنند.
رادیو فردا
جولیان بورگر و جمال ریشه / گاردین / یکشنبه ۶ ژوئیه ۲۰۲۵
اسناد دادگاه نشان میدهند که از اسرائیلیها خواسته شده ابتدا مأموریتهای ساده انجام دهند، اما این درخواستها به سرعت تشدید شده است.
پیش از آنکه اسرائیل ماه گذشته جنگ علیه ایران را آغاز کند، سرویس امنیتی این کشور شبکه گستردهای از شهروندان خود را کشف کرد که برای تهران جاسوسی میکردند – ابعاد این شبکه کشور را شوکه کرده است.
از زمان اولین حمله موشکی ایران به اسرائیل در آوریل ۲۰۲۴، بیش از ۳۰ اسرائیلی به همکاری با اطلاعات ایران متهم شدهاند.
در بسیاری از موارد، تماسها با پیامهای ناشناس آغاز شد که در ازای دریافت اطلاعات یا انجام کارهای کوچک، پول پیشنهاد میداد. سپس با افزایش تدریجی مأموریتهای خطرناکتر، پرداختها نیز بیشتر میشد.
با استناد به اسناد دادگاه، افزایش تلاشهای جاسوسی ایران در یک سال گذشته دستاورد چندانی نداشته و به آرزوی تهران برای ترور مقامات بلندپایه اسرائیلی نرسیده است.
با این حال، تعداد زیادی از اسرائیلیها حاضر به انجام مأموریتهای ساده بودند، بنابراین این کمپین جاسوسی ممکن است از نظر جمعآوری اطلاعات مردمی درباره سایتهای استراتژیک – که بعدها به اهداف موشکهای بالستیک ایران تبدیل شدند – موفق عمل کرده باشد.
در همین حال، اسرائیل جاسوسی علیه ایران را با تأثیرات ویرانگر پیش برد و به موساد اجازه داد تا در ساعات اولیه جمعه ۱۳ ژوئن، بخش عمدهای از فرماندهان ارشد و دانشمندان هستهای ایران را در کنار اهداف دیگر، شناسایی و ترور کند.
از زمان آغاز جنگ، بنابر گزارش خبرگزاری فارس، نظام ایران بیش از ۷۰۰ نفر را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل بازداشت کرده است. اما محاکمات به صورت محرمانه برگزار شده و در حداقل ۶ مورد به اعدام فوری منجر شده، بنابراین نمیتوان قضاوت کرد که چه بخشی از این شبکه ادعایی واقعی و چه بخشی زاده هیستری مقامهای ایران است.
در مقابل، در پرونده اسرائیلیهای متهم به جاسوسی برای ایران، دادستانها کیفرخواستهای مفصلی تنظیم کردهاند. اگرچه تاکنون تنها یک مورد محکومیت از موج اخیر بازداشتها ثبت شده و ارزیابی مجرمیت افراد ادامه دارد، اما اسناد دادگاهی تصویر روشنی از چگونگی تلاش ایران برای یافتن عوامل بالقوه ارائه دادهاند.
معمولاً تماس با یک پیام متنی از فرستندهای ناشناس آغاز میشد. یکی از این پیامها با نام فرستنده «خبرگزاری» پرسیده بود: «آیا اطلاعاتی درباره جنگ دارید؟ ما حاضریم آن را بخریم.» پیام دیگری از «تهران-قدس» به یک شهروند اسرائیلی فلسطینیتبار صراحت بیشتری داشت: «یک قدس آزاد مسلمانان را متحد میکند. اطلاعاتی درباره جنگ برای ما بفرست.»
این پیام شامل لینکی به اپلیکیشن تلگرام بود، جایی که گفتوگوی جدیدی آغاز میشد – گاهی با فردی که نامی اسرائیلی داشت – و در ازای انجام کارهایی به ظاهر ساده، پول پیشنهاد میشد. اگر مخاطب ابراز تمایل میکرد، تماسهای مرموز جدید به او توصیه میکردند که پیپال (PayPal) و یک اپلیکیشن برای دریافت ارز دیجیتال تنظیم کند.
در مورد یکی از متهمان که در ۲۹ سپتامبر بازداشت شد، اولین مأموریت این بود که به یک پارک برود و بررسی کند آیا یک کیف سیاه در نقطه مشخصی دفن شده یا نه – در ازای حدود ۱۰۰۰ دلار. کیف وجود نداشت و فرد مورد نظر برای اثبات این موضوع یک ویدیو ارسال کرد.
بعداً به او مأموریتهای دیگری محول شد، از جمله پخش برگههای تبلیغاتی، نصب پوسترها یا نقاشی دیواری – اغلب با شعارهایی علیه بنیامین نتانیاهو، مانند: «همه با هم علیه بیبی هستیم» (بیبی لقب نتانیاهو)، «بیبی حزبالله را به اینجا آورد» یا «بیبی=هیتلر».
مرحله بعدی شامل گرفتن عکس بود. یک اسرائیلی با اصالت آذری استخدام شد تا از تأسیسات حساس در سراسر کشور عکس بگیرد و به نظر میرسد او این کار را به یک کسبوکار خانوادگی تبدیل کرده بود – از بستگانش خواسته بود از تأسیسات بندری حیفا (که در جنگ ۱۲ روزه این ماه هدف اصابت موشکهای ایران قرار گرفت)، پایگاه هوایی نقب (مورد حمله در اکتبر)، سامانههای دفاع موشکی گنبد آهنین در سراسر کشور و ستاد اطلاعات نظامی «گلیوت» در شمال تلآویو عکس بگیرند.
همان فردی که برای یافتن کیف سیاه به پارک رفته بود، بعداً مأمور شد از خانه یک دانشمند هستهای در مؤسسه وایزمن عکس بگیرد. این مرکز علمی برتر اسرائیل مورد توجه ویژه ایران بود. در طول ۱۵ سال منتهی به جنگ این ماه، پنج دانشمند هستهای ایرانی کشته شدند که تقریباً مطمئناً کار موساد بود. در نبرد طولانی بر سر اینکه آیا اسرائیل انحصار سلاحهای هستهای در خاورمیانه را حفظ میکند یا نه، تهران میخواست تلافی کند.
موسسه وایزمن که در حمله موشکی ایران تخریب شده است
ایران در جنگ ۱۲ روزه به مؤسسه وایزمن با موشکهای بالستیک حمله کرد و به نظر میرسد عکسهای گرفتهشده توسط عواملش در هدفگیری مؤثر بوده است. اما تلاش برای کشتن دانشمندان این مؤسسه ناموفق بود. در واقع، نه وزارت اطلاعات و امنیت ایران و نه سپاه پاسداران، ظاهراً در ترور هیچ یک از اهداف خود در این جنگ سایه طولانی موفق نبودهاند.
رویکرد ایران: آزمون وفاداری جاسوسان تازهکار
در حالی که موساد بر نفوذ عوامل آموزشدیده و حرفهای در ایران تکیه داشت، روش اطلاعات ایران این بود که بسنجد جاسوسان تازهکارشان تا کجا حاضر به پیشروی هستند. یوسی ملمان، کارشناس امنیتی اسرائیل، به نقل از یک مقام شینبت (سرویس امنیت داخلی اسرائیل) این استراتژی را «روش پاششی و دعاخوانی» توصیف کرد: «سرمایهگذاری کمهزینه روی تعداد زیادی از افراد به امید یافتن چند عامل باکیفیت».
پس از انجام مأموریتهای سادهای مانند نصب پوستر و عکسبرداری، از جاسوسان خواسته میشد در ازای پول بیشتر، کارهای بزرگتری انجام دهند. یکی از آنها که از خانه یک دانشمند مؤسسه وایزمن عکس گرفته بود، پیشنهاد ۶۰ هزار دلار دریافت کرد تا آن دانشمند و خانوادهاش را بکشد و خانهشان را آتش بزند.
بر اساس کیفرخواست، این فرد پیشنهاد را پذیرفت و چهار اوباش محلی (همگی شهروندان اسرائیلی فلسطینیتبار) را استخدام کرد. در شب ۱۵ سپتامبر، این گروه به درهای مؤسسه وایزمن رسیدند، اما از جلو نگهبان رد نشدند و بدون درگیری محل را ترک کردند.
روز بعد از این شکست، فرماندهان ایرانی از جاسوس خواستند دوباره به مؤسسه برگردد و عکسهای بیشتری بگیرد. این بار با استفاده از مزیت یهودیبودن و حضور در روز، توانست نگهبانان را متقاعد کند و از ماشین دانشمند فیلم بگیرد. او ۷۰۹ دلار دریافت کرد، اما وقتی از او خواسته شد یک ردیاب جیپیاس به ماشین وصل کند، امتناع کرد.
این الگو بارها در کیفرخواستها تکرار شده است. اگرچه ایران در یافتن اسرائیلیهای حاضر به عکسبرداری یا پخش برگههای تبلیغاتی در ازای پول موفق بود، اما به نظر میرسد فرماندهان در تهران عجله داشتند و نمیخواستند برای پرورش جاسوسان بلندمدت وقت بگذارند.
آسمان تلآویو
به چندین جاسوس، تنها چند روز پس از انجام اولین مأموریتها، پیشنهاد ترور مقامات ارشد داده شد. از گروه آذری خواسته شد یک قاتل اجیر کنند، اما آنها رد کردند. همان فردی که وصل کردن ردیاب به ماشین دانشمند را نپذیرفته بود، چند روز بعد با این سوال مواجه شد: «آیا حاضر است به ماشین نتانیاهو بمب آتشزا پرتاب کند؟»
تاکنون تنها یک متهم به اتهاماتش اعتراف و محکوم شده است.
پیشنهاد یک میلیون دلاری
وقتی مردخای “موتی” مامان، ۷۲ ساله، در بهار سال گذشته توسط اطلاعات ایران هدف قرار گرفت، به تازگی با یک زن بلاروسی بسیار جوانتر ازدواج کرده بود و پس از ورشکستگی چند کسبوکار، به پول نیاز داشت.
مامان چند سالی در سامانداغی در جنوب ترکیه زندگی کرده بود. در آوریل، با دو برادر تاجر که آنجا میشناخت تماس گرفت تا ببیند آیا طرح پولسازی دارند یا نه. آنها گفتند با یک ایرانی به نام ادی در تجارت خشکبار و ادویه شریک هستند و پیشنهاد کردند مامان با او ملاقات کند.
مامان از طریق قبرس به سامانداغی پرواز کرد، اما ادی دو همکار را به جای خود فرستاد و ادعا کرد به دلایل اداری نمیتواند از ایران خارج شود. در مه، از مامان دعوت شد دوباره به ترکیه، این بار به شهر یوکسکاوا در جنوب شرقی، برود. ادی هزینه هتل او را پرداخت کرد، اما باز هم گفت نمیتواند وارد ترکیه شود.
ادی پیشنهاد داد مامان را به صورت قاچاق به ایران ببرد. او موافقت کرد و در ۵ مه، داخل یک کامیون پنهان شد و وارد ایران گردید.
ادی و یک مقام ایرانی دیگر در یک هتل لوکس با مامان ملاقات کردند و در ازای سه مأموریت، هزاران دلار پیشنهاد دادند:
۱. گذاشتن پول یا اسلحه در نقاط مشخصی در اسرائیل.
۲. عکسبرداری از مکانهای شلوغ.
۳. انتقال تهدید به سایر جاسوسان، به ویژه فلسطینیهای اسرائیلی، که «پول ایران را گرفتهاند اما مأموریتهای خصمانه را انجام ندادهاند».
مامان گفت فکر میکند و دوباره به ترکیه قاچاق شد. در یوکسهکوا، ۱۳۰۰ دلار به عنوان پیشپرداخت دریافت کرد.
در اوت، مامان دوباره به ترکیه رفت و این بار از او خواسته شد نتانیاهو، رونن بار (رئیس شینبت) یا یوآو گالانت (وزیر دفاع وقت) را ترور کند. دستمزد: ۱۵۰ هزار دلار.
به گفته دادستان، مامان ادعا کرد ارتباطات مافیایی دارد و میتواند کار را انجام دهد، اما یک میلیون دلار میخواهد. ایرانیها این مبلغ را زیاد دانستند و پیشنهاد دادند به جای آن، نفتالی بنت (نخستوزیر سابق) را با ۴۰۰ هزار دلار بکشد. اما مامان بر رقم یک میلیون دلار اصرار داشت و مذاکرات بدون نتیجه پایان یافت.
به او ۵۰۰۰ دلار داده شد و به قبرس پرواز کرد. سپس در ۲۹ اوت به تلآویو رفت، جایی که مأموران شینبت منتظرش بودند.
در ۲۹ آوریل، مامان به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او به تماس با یک عامل خارجی و ورود غیرمجاز به یک کشور دشمن اعتراف کرده بود. ایال بسارگلیک، وکیل او، این حکم را شدید دانست و تقاضای تجدیدنظر کرد.
بسارگلیک ادعا کرد مامان تا آخر فکر میکرد ادی فقط یک تاجر ایرانی خشکبار است و وقتی سوار کامیون شد، نمیدانست به ایران میرود. همچنین او هرگز درخواست یک میلیون دلار نکرده، بلکه فقط برای اینکه ایرانیها به او مشکوک نشوند، تظاهر به همکاری میکرد.
وکیل گفت: «انتظار داشتید چه کار کند؟ اگر ناگهان رد میکرد، ممکن بود در یک ون ربوده یا کشته شود.»
او افزود مامان در زندان کتک خورده و در سلولی کثیف با دیوارهای آغشته به فضولات نگهداری شده است: «اشتباهش جدی بود، اما نباید به خاطر آن بمیرد. چون اگر چنین شود، دیگر کسی برای مجازات کردن باقی نمیماند.»
ادوارد وانگ / نیویورک تایمز / ۶ ژوئیه ۲۰۲۵
زمانی که روسیه برای جنگ خود علیه اوکراین، از چین، کره شمالی و ایران کمک خواست، برخی مقامهای آمریکایی و بریتانیایی شروع به صحبت درباره یک «محور جدید» کردند. به نظر میرسید که این چهار کشور با خشم، اقتدارگرایی و دشمنی با ایالات متحده و متحدانش به هم پیوند خوردهاند.
اما فروش پهپادها و موشکهای بالستیک ایران به روسیه برای جنگ و ارسال نفت به چین، زمانی که اهمیت داشت، نتیجهای برای ایران نداشت و این موضوع تردیدهایی درباره وحدت این کشورها ایجاد کرد.
هیچیک از سه کشور دیگر، در جریان جنگ ایران با اسرائیل یا هنگامی که نیروهای آمریکایی سایتهای هستهای ایران را بمباران کردند، به یاری ایران نشتافتند. چین و روسیه، که بیتردید قدرتمندترین کشورهای این جمع هستند، صرفاً محکومیتهای کلیشهای علیه اقدامات آمریکا صادر کردند، اما هیچ اقدام عملی برای کمک به ایران انجام ندادند.
الکساندر گابویف، مدیر مرکز اوراسیا کارنگی، میگوید: «واقعیت این درگیری این بود که روسیه و چین به کمک ایران نشتافتند. این موضوع محدودیتهای ایدهی “محور” را آشکار میکند.»
او افزود: «هر یک از این کشورها کاملاً خودمحور هستند و نمیخواهند درگیر جنگهای دیگران شوند. اینها جنگها و مجموعه درگیریهای متفاوتی هستند. این کشورها الزاماً ساختارها، ارزشها و پیوندهای نهادی مشترک ندارند، آنگونه که ایالات متحده و متحدانش دارند.»
این چهار کشور همگی نظامهای اقتدارگرا دارند و نسبت به آمریکا که سنتاً در پی تضعیف و به چالش کشیدن مشروعیت آنها بوده، خصومت میورزند. این کشورها همچنین روابط راهبردی دارند و با تجارت و به اشتراکگذاری فناوری تسلیحاتی، تحریمهای اقتصادی تحت رهبری آمریکا را تضعیف کردهاند.
مایکل کیمیج، استاد تاریخ دانشگاه کاتولیک آمریکا و مقام پیشین وزارت خارجه که کتابی درباره جنگ اوکراین نوشته، میگوید: «بله، احتمالاً هماهنگی بسیار محدودی میان چین، کره شمالی، ایران و روسیه وجود دارد؛ به این معنا که با هم صحبت میکنند و ناراحتیهای مشترکی نسبت به آمریکا یا غرب دارند.»
او افزود: «اما این چندان معنادار نیست.»
در میان این کشورها، تنها روسیه و کره شمالی پیمان دفاع متقابل دارند. افزون بر ارسال تسلیحات به روسیه، کره شمالی بیش از ۱۴ هزار سرباز برای جنگیدن در کنار روسها علیه نیروهای اوکراینی اعزام کرده است.
پیوند آنها ریشه در گذشته کمونیستی مشترک و جنگ ضدآمریکایی در شبهجزیره کره (۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳) دارد که چین مائو نیز در آن شرکت داشت.
این تاریخ همچنین دلیل روابط نزدیک چین و روسیه است؛ یکی از مهمترین روابط دوجانبه برای دولت آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان. رهبران این دو کشور طی سالها پیوند شخصی برقرار کردهاند و دولتهایشان تنها چند هفته پیش از تهاجم تمامعیار روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، از «شراکت بدون محدودیت» خبر دادند.
چین همچنان ارزشهایی در پایبندی به برخی هنجارهای بینالمللی که آمریکا پیش از ترامپ و کشورهای دموکراتیک ترویج میکردند، میبیند و از ارسال کمک تسلیحاتی عمده به روسیه در طول جنگ خودداری کرده است. اما به گفته مقامات آمریکایی، چین به بازسازی پایه صنعتی دفاعی روسیه کمک کرده و همچنان یکی از بزرگترین خریداران نفت روسیه است.
روابط روسیه و ایران هرگز چنین نبوده است.
یکی از مسائل، دین است. ایران یک حکومت دینی دارد که سه دولت سکولار و سوسیالیست دیگر با دیده تردید به آن مینگرند. هر دو کشور روسیه و چین، گسترش بنیادگرایی اسلامی را با نگرانی دنبال میکنند. شی جینپینگ، رهبر چین، حتی علیه مسلمانان معتدل نیز اقدامات شدیدی اتخاذ کرده و برخی از مناسک اسلامی را در میان اقلیتهای اویغور و قزاق در شمال غرب چین سرکوب کرده است.
سرگئی رادنکو، مورخ جنگ سرد در دانشگاه جانز هاپکینز میگوید: «هیچ ارزش مشترکی جز شعارهای کلی درباره “نظم چندقطبی جهانی” وجود ندارد و تناقضات فراوانی هم هست.» او افزود: «پوتین نشان داد که روابطش با همسایگان ایران، از جمله اسرائیل و کشورهای عربی، برایش بیش از دوستی با ایران اهمیت دارد.»
رادنکو ادامه داد: «او یک بازیگر فرصتطلب است که فقط به منافع راهبردی خود اهمیت میدهد و اگر لازم باشد، ایران را قربانی میکند. البته این احساس در تهران کاملاً متقابل است.»
پوتین و ترامپ در ۱۴ ژوئن درباره جنگ ایران و اسرائیل صحبت کردند و پوتین پیشنهاد میانجیگری داد. پس از آن، پوتین اعلام کرد که روسیه به ایران در ساخت نیروگاه هستهای کمک کرده و در حال ساخت دو رآکتور دیگر است.
در حالی که او از شراکت روسیه و ایران سخن گفت، تمایلی به تعهد برای کمک به ایران در جنگ نشان نداد.
پوتین گفت: «ما چیزی را به کسی تحمیل نمیکنیم — فقط درباره دیدگاه خود نسبت به راهحل احتمالی صحبت میکنیم. اما تصمیم، البته، با رهبری سیاسی همه این کشورها، بهویژه ایران و اسرائیل است.»
عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در ۲۳ ژوئن، یک روز پس از حملات هوایی آمریکا به ایران، با پوتین در مسکو دیدار کرد، اما خلاصه روسی این دیدار چیزی فراتر از حمایتهای دیپلماتیک معمول نداشت. همان روز، ایران حمله موشکی نمادینی به یک پایگاه نظامی آمریکا در قطر انجام داد و سپس با اسرائیل و آمریکا به آتشبس رسید.
چین نیز در جریان بحران، صرفاً نظارهگر بود.
شی جینپینگ گفت که همه طرفها «باید برای کاهش تنش تلاش کنند.» و زمانی که ترامپ دستور حملات آمریکا به ایران را صادر کرد، چین این حملات را به شدت محکوم کرد و آمریکا را به نقض منشور سازمان ملل متهم ساخت.
اما مانند روسیه، چین نیز هیچ حمایت مادی از ایران نکرد. اگرچه چین گاهی موضع رسمی درباره درگیریهای منطقه اتخاذ میکند، اما اغلب سعی دارد بیطرف به نظر برسد تا منافع خود را حفظ کند. سالهاست که چین روابط خود را با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دو رقیب ایران، تقویت کرده است. عربستان نیز همچون ایران، صادرکننده بزرگ نفت به چین است.
یک جنگ منطقهای گسترده، واردات نفت چین از این کشورها را به خطر میاندازد، بنابراین چین به جای دامن زدن به تنشها، به دنبال آرامسازی اوضاع است.
هدف چین برای ایفای نقش میانجی بیطرف در خاورمیانه در مارس ۲۰۲۳ آشکار شد، زمانی که به تحقق آشتی دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی کمک کرد.
چین همچنین از این فرصت برای توسعه روابط با شریک ایران در منطقه، سوریه، که آن زمان تحت حکومت بشار اسد بود، بهره برد.
انریکو فاردلا، استاد دانشگاه ناپل و پژوهشگر سیاست خارجی چین میگوید: «آن دوره، اوج نفوذ چین در خاورمیانه بود.» اما اکنون، با تضعیف ایران در پی جنگ و سرنگونی اسد توسط شورشیان، چین با احتیاط به بحران ایران و اسرائیل مینگرد تا ببیند کدام دولتها و گروههای سیاسی یا شبهنظامی در منطقه قدرتمندتر خواهند شد.
فاردلا در پیامی متنی گفت: «در حالی که پکن به دنبال ترویج آتشبس و ثبات پس از درگیری است، دیپلماسی کمسر و صدای فعلیاش نشاندهنده اعتماد محدود به توانایی خود برای تأثیرگذاری بر وقایع است. همانطور که در سوریه پس از اسد، چین ممکن است بار دیگر راهبرد صبر و انتظار را در پیش گیرد تا بتواند نفوذ خود را در صحنه متغیر پس از درگیری حفظ کند.»
یون سان، پژوهشگر سیاست خارجی چین در موسسه استیمسون در واشنگتن، معتقد است که فرمول «محور» برای چین، روسیه، ایران و کره شمالی همچنان معتبر است. او گفت: اگرچه این چهار کشور توافق دفاع متقابل ندارند، اما نگرش «ضدآمریکایی، ضدغربی و ضد دموکراسی لیبرال» مشترکی دارند.
سان افزود: «همسویی، حتی بدون دفاع متقابل، باز هم همسویی است. اینکه آنها حاضر نیستند برای یکدیگر بجنگند، همکاری و موضعگیری جمعیشان را کماهمیت نمیکند. چین فناوری هستهای و موشکی در اختیار ایران قرار داده، جنگ روسیه را تأمین مالی کرده و کره شمالی را سرپا نگه داشته است.»
اما سان میگوید حمایت چین از ایران محدودیتهایی دارد و مقامات چینی به رهبری دینی ایران اعتماد ندارند و ایران را در روابط خارجی «بسیار سادهلوح، فرصتطلب، بیتصمیم و مردد» میدانند.
مقامات چینی همچنین آگاهاند که ایران، مانند کره شمالی، کشوری منزوی است و به چین نیاز دارد، حتی اگر گاهی روابطشان دچار فراز و نشیب شود.
در ۲۶ ژوئن، پس از توافق ایران با آتشبس با اسرائیل، عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع ایران، نخستین سفر خارجی خود پس از آغاز جنگ را به شهر چینگدائو چین انجام داد تا در نشست سازمان همکاری شانگهای، یک گروه امنیتی اوراسیایی به رهبری چین و روسیه، شرکت کند.
* ادوارد وانگ، خبرنگار دیپلماتیک نیویورک تایمز در واشنگتن و رئیس سابق دفتر پکن، نویسنده کتاب جدیدی درباره چین است.
نیلو تبریزی، ایموجن پایپر، کیت براون، یگانه تربتی و جاناتان بران
واشنگتن پست / ۶ ژوئیه ۲۰۲۵
حمله اسرائیل درست قبل از ظهر آغاز شد؛ انفجارهای پی در پی که زندان اوین تهران را لرزاند. این زندان وسیع که هزاران زندانی را در خود جای داده، برای بیش از چهار دهه نماد سرکوب رژیم ایران بوده است.
یک زندانی سابق که در ۲۳ ژوئن به طور اتفاقی در نزدیکی زندان هنگام حمله موشکی حضور داشت، گفت به سمت انفجارها دوید. او به واشنگتن پست گفت: «به عنوان یک زندانی، آرزو میکردم روزی دروازههای زندان را فرو ریخته ببینم، اما آنچه آن روز دیدم، کابوسوار بود.» «همه چیز ویرانه بود. واقعاً مانند یک هرجومرج و فاجعه کامل به نظر میرسید.»
پس از حمله، سخنگوی نیروهای دفاعی اسرائیل، ژنرال «افی دفری»، اعلام کرد که این زندان برای «عملیات اطلاعاتی علیه دولت اسرائیل، از جمله ضدجاسوسی» استفاده میشد و حمله «به شیوهای دقیق انجام شده تا آسیب به غیرنظامیان زندانی تا حد ممکن کاهش یابد.» این عملیات یک روز قبل از آتشبس که به ۱۲ روز درگیری بین دو کشور پایان داد، صورت گرفت.
بررسی تصاویر ماهوارهای و ویدئوهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی توسط واشنگتن پست، آسیبهایی در چهار نقطه از زندان را نشان میدهد که سازههایی با فاصله حدود ۶۰۰ متر را ویران کرده است. به گفته دو زندانی سابق که تصاویر را به درخواست واشنگتن پست بررسی کردند، در میان مکانهای آسیبدیده، یک ساختمان اداری، یک محل ملاقات برای خانوادهها، یک مرکز پزشکی و یک بلوک سلول انفرادی وجود داشت.
مقامات ایرانی اعلام کردهاند که حداقل ۷۱ نفر کشته شدهاند. بر اساس اطلاعیههای آنلاین درگذشتگان، اسناد داخلی زندان و مصاحبههای بررسیشده توسط واشنگتن پست، کشتهشدگان شامل ۴۳ عضو کارکنان زندان و دو سرباز وظیفه مستقر در محل بودند. همچنین حداقل چهار غیرنظامی دیگر که در زندان کار نمیکردند، از جمله دو کودک، کشته شدند.
اطلاعیههای درگذشتگان نشان میدهد که چندین مقام بلندپایه زندان نیز در میان کشتهشدگان بودند، از جمله «علی قناعتکار»، دادستان ارشد زندان اوین که پروندههای او علیه مخالفان با انتقاد گروههای حقوق بشر مواجه شده بود.
نماد چهار دهه سرکوب
برای بیش از ۴۰ سال، زندان اوین که در دامنه کوههای البرز و در یک منطقه مسکونی اعیاننشین واقع شده، یکی از آشکارترین نمادهای حکومت اقتدارگرای جمهوری اسلامی بوده است. این زندان محل اصلی دستگاه امنیتی ایران برای زندانی کردن مخالفان، روزنامهنگاران خارجی، دانشگاهیان و دیپلماتهاست. بسیاری از این زندانیان مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفتهاند. هزاران نفر از جمله برنده جایزه نوبل «نرگس محمدی» و روزنامهنگار واشنگتن پست، «جیسون رضاییان» که نزدیک به یک سال و نیم در آنجا زندانی بود، پشت دیوارهای این زندان اسیر شدهاند.
حمله نظامی به زندانها میتواند نگرانیهای حقوق بشری و قانونی ایجاد کند، بخشی به دلیل آسیبپذیری زندانیان. سازمان «فعالان حقوق بشر در ایران» مستقر در واشنگتن (هرانا) اعلام کرد که دو زندانی کشته شدهاند، امری که واشنگتن پست نتوانست به طور مستقل تأیید کند. مقامات ایرانی نیز گفتند که تعداد نامشخصی از زندانیان کشته شدهاند.
تحلیل واشنگتن پست از تصاویر باکیفیت گرفتهشده توسط «مکسار تکنولوژی» در روز دوشنبه، حداقل ۱۷ ساختمان آسیبدیده یا تخریبشده در محوطه زندان را شناسایی کرد. کارشناسان تحلیل تصاویر ماهوارهای گفتند که پراکندگی محلهای آسیبدیده احتمالاً نشاندهنده چندین حمله جداگانه است. نیروهای دفاعی اسرائیل از اظهارنظر در مورد یافتههای واشنگتن پست یا پاسخ به سوالات درباره اهداف مورد نظر خودداری کردند.
«شان اوکانر»، تحلیلگر تصاویر در شرکت اطلاعات دفاعی «جینز»، گفت: «با توجه به محلهای آسیبدیده، به نظر میرسد حداقل چهار مهمات مجزا استفاده شده است، زیرا هیچ یک از نقاط مورد اصابت به اندازهای انفجاری نبوده که باعث گسترش خسارت به جاهای دیگر شود.»
«ویلیام گودهایند»، تحلیلگر ژئواسپیشال در پروژه تحقیقاتی «Contested Ground» که از تصاویر ماهوارهای برای ردیابی درگیریهای مسلحانه استفاده میکند، گفت تصاویر نشاندهنده حداقل شش حمله است. او افزود: «با توجه به محلهای آسیبدیده، به نظر میرسد حمله دو هدف داشته: هدف قرار دادن نقاط دسترسی مانند دروازههای شمالی و جنوبی مجتمع، و کشتن کارکنان زندان که احتمالاً در ساختمانهای مرکزی حضور داشتند.» او خاطرنشان کرد که به نظر میرسد «از مهمات با قدرت تخریب کمتر استفاده شده، نه حملات هوایی گسترده که هدفشان ویرانی کامل ساختمان است.»
تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که بیش از ۶۰ هکتار از پوشش گیاهی اطراف زندان در پی این حمله در آتش سوخته است. برخی از آسیبهای سازهای ممکن است ناشی از آتشسوزیهای پس از حمله باشد.
تصاویر نشان میدهد که در مرکز زندان، ساختمانی که شامل دفاتر اداری است، تخریب شده و یک مرکز درمانی به شدت آسیب دیده است. ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، از جمله ویدیوهایی که توسط دولت ایران به اشتراک گذاشته شده است، ماشینهای سوخته و فلزات درهمتنیده را نشان میدهد. دیوار بیرونی مرکز درمانی سیاه شده و میلههای پنجرههای آن خرد شدهاند. در داخل، تجهیزات پزشکی و تختها با شیشههای خرد شده پوشیده شدهاند.
به نظر میرسد این حمله به ساختمان دیگری در حیاط مرکز پزشکی نیز آسیب رسانده است که به گفته دو زندانی سابق، سلول انفرادی بند ۲۰۹ بوده است. این بند توسط وزارت اطلاعات اداره میشود و اغلب محل نگهداری زندانیان سیاسی و افراد مهم است که معمولاً هنگام جابهجایی در این مرکز، چشمبند به آنها زده میشود.
فرار زندانیان و تیراندازی نگهبانان
یکی از دوستان یک زندانی به واشنگتن پست گفت که این زندانی در تماس تلفنی نقل کرده بلافاصله پس از حمله، زندانیان چشمبندزدهای را دیده که بدون حضور نگهبانان در محوطه حرکت میکردند.
تصاویر ماهوارهای و ویدیوها خسارات گستردهای را به دروازه ملاقات در لبه شمالی مجتمع نشان میدهند، جایی که به گفته زندانیان سابق و یکی از اعضای خانواده یکی از بازداشتشدگان، ایرانیان برای ملاقات با بستگان بازداشتشده به آنجا میآیند. آنها گفتند که این حمله در ساعات رسمی ملاقات رخ داده است.
مردی که ادعا کرد کمی پس از انفجارها به دروازه رسیده، توصیف کرد که ماشینهای سوخته و زندانیانی را دیده که سعی در فرار داشتند، در حالی که نگهبانان به پای آنها شلیک میکردند. او گفت: «من اجساد زیادی را دیدم که روی زمین افتاده بودند. هنوز کسی برای پوشاندن آنها یا تأیید مرگشان نیامده بود.»
این مرد گفت که اجساد پنج نفر را که به نظر میرسید مرده باشند، حمل کرده و دیگران را از زیر آوار بیرون کشیده است. او گفت تصویری که در ذهنش باقی مانده، تصویر پدر و دختری است که سندی برای آزادی یکی از اعضای خانواده آورده بودند. «حدود دو ساعت، پدرش عملیات احیا انجام میداد. اما فایدهای نداشت و دخترک فوت کرد.»
کشته شدن یک غیرنظامی در حین پیادهروی
به گفته یکی از بستگان، انفجار نزدیک دروازه ملاقات، شیشههای ساختمانهای مجاور را خرد کرد و «مهرانگیز ایمنپور» ۶۱ ساله که در آن حوالی قدم میزد، کشته شد.
دوربین مداربسته ساختمان آپارتمان نشان داد که ایمنپور حدود ساعت ۱۱ صبح، کمتر از یک ساعت قبل از حمله به زندان، خانه خود را ترک کرده است. خانوادهاش گفتند که او برای پرداخت پول به کسی که در خانهاش کار میکرده، رفته بوده است. دو روز بعد، مقامات به خانوادهاش اطلاع دادند که جسد او در خیابانی نزدیک دروازه ملاقات پیدا شده است.
ویدئویی ثبتشده از نزدیکی آپارتمان ایمنپور پس از حمله، خیابان پوشیده از خاک و گرد و غبار و خودروهای آسیبدیده در امتداد جاده را نشان میدهد. در دوردست، دروازه بازدیدکنندگان تخریب شده است. نمای یک ساختمان خرد شده است.
یکی از اعضای خانواده ایمنپور گفت که او مهربان و خودساخته، هنرمند و نقاشی بااستعداد بود. این فرد گفت: «اگر بخواهی مهرانگیز را توصیف کنی، هیچ واژه مثبتی کافی نیست.»
انتقال زندانیان به مراکز پرتراکم و شرایط اسفناک
بخشهای وسیعی از زندان اوین غیرقابل استفاده شده است. خانواده دو زندانی به واشنگتن پست گفتند برخی از بازداشتیها به مراکزی منتقل شدهاند که ازدحام جمعیت در آنها بسیار زیاد و شرایط وخیم است.
یکی از اعضای خانواده یک زندانی مرد که به زندان تهران بزرگ منتقل شده است، گفت: «آنها همه را در یک سالن بزرگ که حداکثر گنجایش ۳۰ یا ۴۰ نفر را دارد، حبس کردند، اما اکنون بیش از ۱۲۰ نفر را در آنجا نگه میدارند.»
زنان زندانی نیز طبق گفته یک زندانی سابق اوین که با بازداشتشدگان زن در تماس بوده و گزارش «فعالان حقوق بشر در ایران»، شب حمله در اوین نگهداری شدند و سپس به زندان قرچک منتقل شدند.
این شخص گفت: «[زنان زندانی] خودشان آنجا را تمیز میکردند. همه جا نگهبانانی بودند که اسلحههایشان را به سمت سرشان نشانه گرفته بودند و آب، گاز و تلفن وجود نداشت. خانوادهها خیلی نگران بودند.»
زندان قرچک بارها به دلیل وجود حشرات موذی، آب آلوده و کمبود خدمات اولیه از سوی نهادهای حقوق بشری محکوم شده است.
زندانی سابق که به سمت ورودی میدوید، گفت: «در این شرایط، [زندانیان] آسیبپذیرترین افراد هستند. چه کسی میداند در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.»
ایلان پومرانتس / اورشلیم پست / ۶ ژوئیه ۲۰۲۵
«شوک و حیرت»، نامی که به حملات اولیه آمریکا در جنگ دوم عراق در سال ۲۰۰۳ داده شد، در مقایسه با این رویداد کمرنگ به نظر میرسد. حمله گسترده اولیه دولت اسرائیل علیه ایران در ماه گذشته، که ترکیبی از روشهای متعارف و مخفیانه بود، جهان را شگفتزده کرد. این حمله در تاریخ جنگ بیسابقه و بینظیر بود.
در عرض چند ساعت، اورشلیم (بیتالمقدس) دستگاههای نظامی و اطلاعاتی مختلف ایران را فلج کرد و چهرههای کلیدی برنامه هستهای جمهوری اسلامی را حذف نمود. تنها در چند روز، اسرائیل تأسیسات هستهای نطنز و اصفهان را غیرفعال کرد و دیگر سایتها و مواد حیاتی برای برنامه گستردهتر هستهای جمهوری اسلامی را نابود ساخت. ارتش اسرائیل (IDF) در این فرآیند به سرعت برتری هوایی بر فراز ایران را به دست آورد.
این تسلط هوایی به ارتش اسرائیل اجازه داد تا مقادیر عظیمی از تسلیحات مختلف ایران و بخشهای قابلتوجهی از صنعت دفاعی آن را هدف قرار داده و نابود کند.
اسرائیل در مسیر دستیابی به یک موفقیت حیرتانگیز و تکاندهنده دیگر بود که جایگاهی افتخارآمیز در تاریخ پرافتخار خود به دست میآورد. با این حال، این دستاورد تاریخی به دلیل دو اشتباه تضعیف شد؛ یکی بسیار جدی و دیگری قابلاصلاحتر.
اشتباه جدی در ۲۲ ژوئن رخ داد، زمانی که اسرائیل به ایالات متحده اجازه داد در حملات مستقیم علیه ایران مشارکت کند. اقدام آمریکا، هرچند بسیار محدود و کمدامنه بود، هم سابقه بینقص اسرائیل در انجام عملیات جنگی به تنهایی را خدشهدار کرد و هم منجر به خنثیسازی کمتر مؤثر و کمتر کامل تأسیسات فوردو، جواهر تاج برنامه هستهای ایران، شد.
اصل استوار بازدارندگی اسرائیل
بازدارندگی اسرائیل، و در عمل بقای آن، بر اصل اساسی استوار است که این کشور به تنهایی و در برابر هر دشمن یا گروهی از دشمنان از خود دفاع خواهد کرد. تنها زمانی که نیروهای خارجی نقشی مستقیم و تهاجمی در جنگی که اسرائیل در آن درگیر بود ایفا کردند، در جریان کارزار سینا در سال ۱۹۵۶ بود. فرانسه و بریتانیا از پیش با اسرائیل برنامهریزی کرده بودند تا به طور جداگانه اما موازی در آن درگیری شرکت کنند. کشورهای اروپایی به دنبال تصرف کانال سوئز بودند، در حالی که اسرائیل شبهجزیره سینا را فتح میکرد.
تفاوت کلیدی بین سال ۱۹۵۶ و اقدام محدود اما بسیار پررنگ آمریکا در کارزار ایران اسرائیل این است که بریتانیا و فرانسه از نظر جغرافیایی و عملیاتی جدا از نیروهای اسرائیلی و با هدفی متفاوت عمل کردند.
بریتانیا و فرانسه همچنین در هدف خود ناکام ماندند و این تنها موفقیت بزرگ اسرائیل در شکست سریع و کامل مصریها در سینا و تسلط بر آن را برجستهتر کرد.
در مورد حمله آمریکا در ایران، پرسشهای فزایندهای درباره میزان اثربخشی حمله هوایی آمریکا به فوردو وجود دارد. گزارشهای اخیر از مکالمات تلفنی رهگیریشده بین مقامات ایرانی نشان میدهد که آنها از محدود بودن اثربخشی حمله آمریکا شگفتزده و آسودهخاطر بودند.
دستکم در کوتاهمدت، پیامد اجازه دادن اسرائیل به یک قدرت خارجی برای اقدام – حتی اگر به صورت محدود – به جای آن، قدرت بازدارندگی اسرائیل را کاهش داده است، صرفنظر از اینکه اقدام آن قدرت خارجی بهویژه مؤثر بوده یا نه.
این موضوع بهویژه از آن جهت صادق است که فوردو به عنوان مستحکمترین و ارزشمندترین سایت هستهای ایران شناخته میشود. علاوه بر این، برای ایجاد این تصور که تلاش آمریکا جامعتر بوده است، ارتش آمریکا همچنین تسلیحاتی را به سوی سایتهای نطنز و اصفهان شلیک کرد که پیشتر توسط اسرائیل غیرفعال شده بودند. این در حالی است که گزارشهایی از سطحی از آلودگی رادیواکتیو در سایت نطنز پس از حملات ارتش اسرائیل وجود دارد.
در جریان کارزار اسرائیل علیه ایران، پیش، حین و پس از آن [توسط مقامات ارتش و دولت اسرائیل] فاش شد که اورشلیم البته برنامههای عملیاتی برای برخورد با تأسیسات فوردو داشت. در واقع، به نظر میرسد بخشی از داراییهایی که قرار بود در این برنامهها نقش داشته باشند، فعال شدند، اما نه برای اجرای مأموریت اصلی خود یعنی خنثیسازی فوردو، بلکه برای بررسی نتایج حمله بمبافکنهای B-2 نیروی هوایی آمریکا به این تأسیسات.
گزارشهایی از حملات اسرائیل که مسیرهای دسترسی به فوردو را قطع کردند و اظهارات غیررسمی رئیسجمهور دونالد ترامپ درباره حضور پرسنل اسرائیلی در محل برای ارزیابی خسارات نبرد، گوشهای از برنامههای اصلی آبیوسفید اسرائیل برای از بین بردن فوردو را نشان میدهد.
در مورد ایالات متحده، برعکس این موضوع صادق است. مشارکت در این کارزار سود هنگفتی برای دولت کنونی واشنگتن به همراه دارد، اما در عین حال مبنایی نادرست و تأسفبار برای دشمنان کنونی و آینده اسرائیل ایجاد میکند تا این پرسش را مطرح کنند که آیا این همان اسرائیل سالهای گذشته است که آماده، مایل و قادر به دفاع از خود به تنهایی در هر شرایطی است یا خیر؛ که البته قطعاً چنین است.
رئیسجمهور ترامپ، که استاد تبلیغات است، بهطور قابلفهمی تلاش میکند پیامرسانی عمومی مثبتی درباره اقدام آمریکا در ایران به حداکثر برساند. اقدامی که دولت اسرائیل برای او مهیا کرد و خطر برای هواپیماهای آمریکایی را تقریباً به صفر رساند.
دولت ترامپ به دنبال تقویت بازدارندگی آمریکا است، بهویژه پس از موفقیتهای نظامی بسیار محدود علیه حوثیها، و همچنین ناکامیهای گذشته در عراق و افغانستان. و البته، برای تثبیت چهره خود رئیسجمهور.
با این حال، رئیسجمهور آمریکا در این تلاش روابط عمومی با مشکلاتی مواجه شده است، زیرا رسانههای اصلی مخالف ترامپ و مغرضانه بهراحتی با او همراهی نمیکنند – علاوه بر این، نتایج حمله آمریکا به فوردو به نظر کمتر از حد ایدهآل بوده است.
دومین اشتباه اسرائیل
در بازگشت به دومین اشتباه اسرائیل، که بهراحتی قابل اصلاح است، نیروهای اسرائیلی در جریان کارزار چندروزه خود در ایران، علی خامنهای و پسرش مجتبی، که گزینه احتمالی جانشینی اوست، را حذف نکردند.
تهران توسط یک ایدئولوژی متعصبانه و آخرالزمانی هدایت میشود که جاهطلبیهای هستهای خود را بهعنوان ابزاری الهی در خدمت نابودی اسرائیل در «آخرین روزها» و ایجاد یک امپراتوری اسلامی نو-پارسی میبیند.
بنابراین، اگر نه برای سرنگونی رژیم، دستکم برای تضعیف شدید آن در کوتاهمدت، حیاتی است. حذف خامنهای و محتملترین جانشین/جانشینان او به تحقق این هدف کمک بزرگی میکرد.
با توجه به نقش آیتالله که تقریباً بهعنوان نماینده الله و پیامبر عمل میکند، حذف خامنهای همچنین نمادی از یک شکست متافیزیکی میبود، چیزی که در آگاهی خاورمیانهای اهمیت زیادی دارد.
با توجه به دو خطایی که اسرائیل در آنچه در غیر این صورت لحظهای طلایی از پیروزی تاریخی بود مرتکب شد، این حس وجود دارد که کار، بهاصطلاح، تمام نشده و ما تنها حدود سهچهارم راه را تا خط پایان طی کردهایم.
با توجه به اینکه یمن همچنان جبههای باز است و ایران ظاهراً مایل و قادر به نجات بخشهایی از برنامه هستهای خود است، دولت اسرائیل فرصت کافی و نیاز اساسی برای اصلاح این دو خطا را دارد. شاید آنچه در ژوئن ۲۰۲۵ شاهد آن بودیم، تنها اولین جنگ اسرائیل و ایران بوده باشد.
* نویسنده یک کارآفرین فناوری پیشرفته اسرائیلی و عضو انجمن رهبری اسرائیل است. او در فعالیتهای مختلف حمایت از اسرائیل، از جمله همکاری با صهیونیستهای مسیحی و گروههای نوحی حامی اسرائیل، مشارکت دارد.
مایکل دی. شیر / نیویورک تایمز / ۵ ژوئیه ۲۰۲۵
پس از سهچهارم قرن نبرد با همسایگان متخاصم، این کشور کوچک یهودی — تقریباً هماندازه ایالت نیوجرسی — اکنون موفق شده بیشتر دشمنانش را از میدان بهدر کند: حزبالله در لبنان، حماس در غزه، حوثیها در یمن، و حتی خود ایران، حامی اصلی آنها.
استفاده بیپرده از قدرت نظامی، برای نخستینبار از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸، آیندهای نسبتاً امن و بدون تهدید فوری را برای این کشور ممکن کرده است. خطر ایران هستهای کاهش یافته یا شاید از میان رفته، اسرائیل با کشورهای عربی خلیج فارس روابطی باثبات — هرچند پرتنش — دارد، و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، شراکت خود با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا را تحکیم کرده است.
یعقوب عمیدرور، ژنرال بازنشسته ارتش اسرائیل و مشاور سابق نتانیاهو، در توصیف وضعیت جدید میگوید: «مناطقی که پیشتر همواره در معرض تهدید از سوی لبنان، سوریه یا غزه بودند، اکنون از منهتن هم امنتر خواهند بود.»
اما این امنیت به چه بهایی حاصل شده است؟
واکنش نظامی بیامان و بیپردهی نتانیاهو به حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ — حملهای که ۱۲۰۰ کشته و ۲۵۰ گروگان بر جای گذاشت — تصویری از اسرائیل به نمایش گذاشت که آن را به دولتی مطرود تبدیل کرده است؛ رهبری آن به نسلکشی و ارتکاب جنایات جنگی متهم شده و برخی از رهبران جهان آشکارا از آن ابراز انزجار کردهاند. در نظرسنجیهای جهانی، اکثریت مردم دیدگاهی منفی نسبت به اسرائیل دارند.
در غزه، جنگ علیه حماس پیامدی ویرانگر داشته است: دهها هزار نفر کشته، بیش از یک میلیون نفر بیخانمان و گرسنهاند، و بخش اعظم این منطقه به تلی از ویرانه تبدیل شده است. فقر و ناامیدی فراگیر است.
صدها سرباز اسرائیلی نیز جان باختهاند و مقامهای اسرائیلی معتقدند هنوز حدود ۲۰ گروگان زنده پس از گذشت بیش از ۶۳۰ روز، در تونلهای حماس نگهداری میشوند.
در ایالات متحده، اجماع دوحزبیِ دیرینه برای حمایت از اسرائیل شکسته شده است. اکنون حمایت از این کشور به موضوعی بهشدت مناقشهبرانگیز در کنگره، دانشگاهها و افکار عمومی بدل شده و به رشد چشمگیر یهودستیزی در آمریکا و سراسر جهان دامن زده است.
محیط سیاسی بهشدت دوقطبی شده است. حامیان اسرائیل، هرگونه انتقاد را یهودستیزانه میدانند، در حالی که منتقدان سیاستهای اسرائیل تأکید میکنند که اجازه نخواهند داد با برچسب ناعادلانه سکوت بر آنها تحمیل شود.
در داخل اسرائیل، اولویت دادن به پیروزی نظامی بر بازگرداندن گروگانها، بسیاری را دچار اندوه و خشم کرده است. همچنین، خشونتهای اخیر حسننیت متحدان و همسایگان را تضعیف کرده است.
با این حال، بسیاری از اسرائیلیها از اینکه دیگر در محاصره دشمنانی مسلح و خواهان نابودی کشورشان نیستند، احساس آسودگی دارند — حتی اگر بهای آن، انزوای بینالمللی باشد.
در سال ۱۹۸۱، مناخم بگین، نخستوزیر وقت اسرائیل، خطاب به گروهی از یهودیان آمریکایی گفت: «دنیا ممکن است یهودیِ جنگجو را دوست نداشته باشد، اما مجبور خواهد بود او را به حساب بیاورد.»
اما ۲۰ ماه جنگ در جبهههای مختلف، پیامدهای سنگینی داشته است. نسل دیگری از فلسطینیانِ زیر اشغال ممکن است به رادیکالیسم کشیده شوند. اسرائیل موج تازهای از افکار عمومی جهانی علیه اهداف و روشهایش را برانگیخته و بسیاری از شهروندان آن در خارج از کشور احساس ناامنی میکنند، حتی اگر در داخل مرزهای خود احساس امنیت بیشتری داشته باشند.
افزایش اعتراضها
در یکی از شنبههای اخیر، هزاران نفر از حامیان فلسطین در میدان راسل لندن گرد هم آمدند. شعار آنها روشن بود: «نسلکشی را متوقف کنید. ارسال سلاح به اسرائیل را متوقف کنید. غزه را از گرسنگی نجات دهید.»
این تجمع به ابتکار «کمپین همبستگی با فلسطین» — نهادی تأسیسشده در سال ۱۹۸۲ — برگزار شد. بن جمال، مدیر این سازمان، گفت اقدامات اسرائیل، انرژی تازهای به تلاشها برای منزویسازی آن از دموکراسیهای غربی از طریق تحریم و خروج سرمایه داده است.
پیش از حملات ۷ اکتبر، این سازمان ۶۵ هزار عضو داشت؛ اکنون شمار اعضای آن به بیش از ۳۰۰ هزار نفر رسیده است. تعداد شعب فعال آن نیز از ۶۵ به بیش از ۱۰۰ افزایش یافته است.
جمال که خود فلسطینی است، گفت: «مردم ابعاد کشتار را میبینند. آنها سخنان نسلکشیگرایانه را میشنوند، جملاتی مثل: “همهچیز را ویران میکنیم. با حیوانات انسانی طرف هستیم. چیزی باقی نمیگذاریم.” و آنها نتایج این رویکرد را به چشم میبینند.»
بحران مشروعیت جهانی
مقامهای اسرائیلی بهشدت اتهامات نسلکشی را رد میکنند و میگویند هدفشان نابودی تهدید حماس است و ارتش نیز برای کاهش آسیب به غیرنظامیان، اقدامات احتیاطی در نظر گرفته است.
جنبش جهانی BDS (تحریم، خروج سرمایه و مجازات) سالهاست که فعال است، اما جنگها این جنبش را جانی دوباره بخشیدهاند. بهتازگی، شبکه فروشگاههای زنجیرهای «کوآپ» در بریتانیا اعلام کرد که خرید کالا از اسرائیل را متوقف خواهد کرد و نام این کشور را در کنار کشورهایی مانند افغانستان، روسیه، ایران و لیبی در فهرست تحریم خود قرار داد.
در نظرسنجی اخیر مؤسسه «پیو» از ۲۴ کشور، دیدگاههای منفی نسبت به اسرائیل جهش یافته است. در ۲۰ کشور، اکثریت مردم دیدگاه نامساعدی نسبت به اسرائیل دارند. در ۸ کشور، از جمله استرالیا، هلند، اسپانیا، سوئد و ترکیه، بیش از ۷۵ درصد این دیدگاه را ابراز کردهاند. تنها در کنیا و نیجریه اکثریت مردم نظر مساعدی نسبت به اسرائیل داشتهاند.
در خلیج فارس نیز تبعات احساس میشود. پیش از ۷ اکتبر، کشورهایی چون عربستان سعودی به برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل متمایل بودند. اما با طولانی شدن جنگ غزه، این چشمانداز عملاً از میان رفته، چراکه دولتهای عربی عادیسازی روابط را مشروط به حل مسئله فلسطین کردهاند — موضوعی که اکنون دورتر از همیشه به نظر میرسد.
در کرانه باختری، دولت نتانیاهو با حمایت از توسعه شهرکنشینی، به شهرکنشینان افراطی میدان داده و خشونت علیه غیرنظامیان فلسطینی افزایش یافته است. همزمان، ارتش اسرائیل شدیدترین سرکوب نسل اخیر را علیه نیروهای مقاومت در کرانه باختری آغاز کرده — با یورشهای ویرانگر، صدها کشته و هزاران بازداشت.
در عین حال، اسرائیل مذاکراتی را با دولت جدید سوریه درباره آتشبس آغاز کرده است و ممکن است پس از پایان جنگ غزه، موضوع عادیسازی روابط با عربستان نیز دوباره مطرح شود.
بن جمال در اینباره گفت: «از یک جنبه، نتانیاهو کاملاً موفق بوده است. اما آیا به نتیجه مطلوبش رسیده؟ من مطمئن نیستم.»
هزینههای انسانی و اجتماعی
لیئور سوخارین، ۲۵ ساله، اهل نهاریا، شهری نزدیک مرز لبنان، سالها با ترس از راکتهای حزبالله بزرگ شده است. او اکنون دانشجوی حقوق و اقتصاد در دانشگاه عبری اورشلیم است و بهتازگی خدمتش در ذخیره ارتش به پایان رسیده. او از کاهش توان حزبالله خشنود است، اما هنوز احساس امنیت نمیکند.
میگوید: «شاید حماس و حزبالله و ایران دیگر تهدید وجودی نباشند. اما بعد از ۷ اکتبر، اعتماد به نفس و احساس امنیتمان در اسرائیل بهشدت ضربه خورد، و بازسازی آن بسیار سخت است.»
نظرسنجیها نشان میدهند که جامعه اسرائیل بهشدت دوقطبی است. در یکی از نظرسنجیها، دو سوم اسرائیلیها گفتند خواهان پایان جنگ در غزه در ازای بازگشت گروگانها هستند.
جنگ همچنین روابط دولت با اقلیت عرب اسرائیل را متشنج کرده است؛ برخی از شهروندان عرب بهدلیل انتشار مطالبی درباره جنگ در شبکههای اجتماعی بازداشت شدهاند.
نیرا شرابی، همسر یوسی شرابی — که در ۷ اکتبر از کیبوتس بعری ربوده شد و پس از ۱۰۰ روز اسارت در حمله هوایی اسرائیل کشته شد — با وجود اینکه حماس را مقصر مرگ همسرش میداند، از بیتوجهی دولت به بازگرداندن گروگانها انتقاد کرد و آن را هزینهای دیگر از سیاستهای نتانیاهو در غزه، لبنان و ایران دانست.
او گفت: «بهوضوح، این گروگانها دارند بهایش را میپردازند. دولت به آنها کاری ندارد، بلکه مشغول چیزهای دیگر است. از هر زاویهای که نگاه کنیم، آنها قربانیاند.»
سوخارین نیز تأکید میکند که خواهان پایان جنگ در غزه است تا گروگانها بازگردند. به گفته او، ضربهای که حماس خورده، «بسیار مفید» بوده، اما پیامدهای جهانی برای اسرائیلیها سنگین است.
فضای خشم و تفرقه
او میگوید: «اسرائیلیها سفر به اروپا را دوست دارند، اما امروز، حرف زدن به عبری در آنجا خطرناک است. ممکن است آسیب ببینید.»
او همچنین از آنچه «اتهامهای بیاساس درباره بیرحمی» میخواند، خشمگین است. میگوید: «ما حتی نزدیک به آن چیزی نیستیم که به آن متهم شدهایم. البته که غیرنظامیان کشته شدهاند و این خوشحالکننده نیست. اما این جنگ است. موقعیتی بسیار بسیار بد. و ما این جنگ را آغاز نکردیم.»
در آمریکا، تنها ۴۶ درصد مردم در نظرسنجی گالوپ از اسرائیل حمایت کردهاند — پایینترین میزان در ۲۵ سال گذشته. همدلی با فلسطینیان نیز از ۱۳ درصد در سال ۲۰۰۳ به ۳۳ درصد افزایش یافته است.
در جهان، اعتراضات عمدتاً مسالمتآمیز بودهاند، اما مواردی از حملات خشن نیز گزارش شدهاند: دو دیپلمات اسرائیلی در واشنگتن در حملهای کشته شدند، یک پسر فلسطینی-آمریکایی ۶ ساله در شیکاگو قربانی نفرت اسلامستیزانه شد، و در بولدر، کلرادو، یکی از حامیان گروگانهای اسرائیلی در حملهای با بمب آتشزا کشته شد.
در دانشگاههای آمریکا، اعتراضها به تنش و بازداشت صدها نفر انجامیده است. در گلاستنبری بریتانیا، گروهی موسیقی با شعار «مرگ بر ارتش اسرائیل» از اجرای تور آمریکا منع شدند. برخی گروههای دانشجویی در سالگرد حمله حماس، خواستار «آزادی با هر وسیله ممکن، حتی مقاومت مسلحانه» شدند — مواضعی که بهگفته کارشناسان افراطیاند و دیدگاه اکثریت دانشجویان را نمایندگی نمیکنند.
با این حال، این تحولات از تغییر جدی افکار عمومی خبر میدهند: دانشجویان غیر یهودی عمدتاً با فلسطینیان همدلی دارند، در حالی که بسیاری از دانشجویان یهودی احساس انزوا میکنند.
دولت ترامپ با بزرگنمایی این شکافها، دانشگاهها را به بیتوجهی به یهودستیزی متهم کرده است. وزارت بهداشت در ماه مه نتیجه گرفت که دانشگاه کلمبیا با بیتفاوتی عامدانه به آزار دانشجویان یهودی پاسخ داده است. در مقابل، سناتورهای یهودی دموکرات، ترامپ را به سوءاستفاده سیاسی از این موضوع برای حمله به دانشگاهها متهم کردند.
انزوای دیپلماتیک
اسرائیل مدتهاست که هدف محکومیتهای رسمی بینالمللی بوده است، اما با ادامه جنگ، این محکومیتها شدت گرفتهاند.
در سال ۲۰۲۴، اسپانیا، نروژ و ایرلند فلسطین را بهرسمیت شناختند — اقدامی عمدتاً نمادین، اما هشدارآمیز. رئیسجمهور فرانسه، امانوئل مکرون، نیز اعلام کرده که در پی اقدامی مشابه است — موضعی که خشم مقامات دولت نتانیاهو را برانگیخته و او را به «رهبری یک جنگ صلیبی علیه دولت یهود» متهم کردهاند.
اما بسیاری از اسرائیلیها، از جمله ژنرال عمیدرور، این انتقادها را نادیده میگیرند. او میگوید: «توانایی اسرائیل در دفاع از خود و رهایی از شرّ دشمنانش، بسیار بسیار بسیار بسیار مهمتر از دیدگاه جامعه جهانی نسبت به اسرائیل است.»
تلگراف / ۵ ژوئیه ۲۰۲۵
بر اساس دادههای راداری که روزنامه تلگراف به آن دسترسی داشته است، به نظر میرسد موشکهای ایران در جریان جنگ اخیر ۱۲ روزه، مستقیماً به پنج تأسیسات نظامی اسرائیل اصابت کردهاند.
مقامات اسرائیلی این حملات را علنی نکردهاند و به دلیل قوانین سختگیرانه سانسور نظامی، امکان گزارشدهی درباره آنها از داخل این کشور وجود ندارد.
این حملات، جنگ تبلیغاتی بین دو طرف را پیچیدهتر خواهد کرد، چرا که هر یک ادعای پیروزی قطعی دارند.
دادههای جدید توسط پژوهشگران آمریکایی دانشگاه اورگان استیت در اختیار تلگراف قرار گرفته است. این محققان در استفاده از دادههای راداری ماهوارهای برای شناسایی خسارات ناشی از بمباران در مناطق جنگی تخصص دارند.
بر اساس این دادهها، شش موشک ایرانی به پنج تأسیسات نظامی در شمال، جنوب و مرکز اسرائیل اصابت کرده که پیشتر گزارش نشده بود. از جمله این اهداف، یک پایگاه هوایی مهم، یک مرکز جمعآوری اطلاعات و یک پایگاه لجستیکی بوده است.
نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) در پاسخ به درخواست تلگراف اعلام کردند در مورد نرخ رهگیری موشکها یا خسارات واردشده به پایگاههایشان اظهارنظر نخواهند کرد.
یک سخنگو گفت: «آنچه میتوانیم بگوییم این است که تمام واحدهای مرتبط در طول عملیات، عملکرد پیوسته و بدون اختلال داشتند.»
این حملات به تأسیسات نظامی، علاوه بر ۳۶ مورد دیگر است که مشخص شده سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل را شکافته و خسارات قابلتوجهی به زیرساختهای مسکونی و صنعتی وارد کردهاند.
علیرغم خسارات گسترده به اموال مسکونی در سراسر اسرائیل، تنها ۲۸ اسرائیلی کشته شدند که نشاندهنده سیستم هشدار پیشرفته و استفاده منظم مردم از پناهگاهها و اتاقهای امن است.
تحلیل تلگراف نشان میدهد اگرچه اکثر موشکهای ایران رهگیری شدند، اما درصد موشکهای نفوذکننده در هشت روز اول جنگ بهتدریج افزایش یافته است.
به گفته کارشناسان، دلایل این امر مشخص نیست، اما ممکن است شامل محدودیت در ذخیره موشکهای رهگیر اسرائیل، بهبود تاکتیکهای شلیک ایران و احتمالاً استفاده از موشکهای پیشرفتهتر باشد.
اگرچه گنبد آهنین شناختهشدهترین سیستم دفاع هوایی اسرائیل است، اما در واقع برای مقابله با پرتابههای کوتاهبرد مانند خمپاره طراحی شده و تنها بخشی از سیستم دفاع هوایی چندلایه این کشور محسوب میشود.
در لایه میانی، سیستم دفاع هوایی تیر داوود قرار دارد که برای رهگیری پهپادها و موشکهای با برد تا ۳۰۰ کیلومتر بهینهسازی شده است. در بالاترین سطح نیز سیستم آرو قرار دارد که موشکهای بالیستیک دوربرد را پیش از ورود مجدد به جو هدف میگیرد.
نکته مهم این است که سیستمهای دفاعی اسرائیل در طول ۱۲ روز جنگ، توسط دو سیستم دفاع موشکی THAAD آمریکا (مستقر در زمین) و سامانههای رهگیر نصبشده بر کشتیهای آمریکایی در دریای سرخ پشتیبانی میشدند.
برآورد میشود آمریکا در طول جنگ حداقل ۳۶ موشک رهگیر THAAD شلیک کرده که هزینه هر یک حدود ۱۲ میلیون دلار بوده است.
در اسرائیل، کشوری کوچک و پرتراکم با تنها ۹.۷ میلیون نفر جمعیت، نفوذ موشکها به سیستمهای دفاع موشکی مشهور این کشور شوکآور بوده است، بهطوری که مقامات مجبور شدند اعلام کنند این سیستمها «ضد نفوذ کامل نیستند».
تخریب خانههای ۱۵ هزار اسرائیلی
۱۵ هزار نفر که خانههای خود را از دست دادهاند، بهویژه مورد توجه قرار گرفتهاند، چرا که در هتلهای سراسر کشور اسکان داده شدهاند و محدودیتهای سایتهای مسکونی بهصورت آزادانه گزارش شده است.
اما در داخل اسرائیل نیز سوءظن فزایندهای وجود دارد که اهداف نظامی مورد اصابت قرار گرفتهاند.
راویو دروکر، یکی از شناختهشدهترین روزنامهنگاران اسرائیلی از کانال ۱۳، هفته گذشته گفت: «تعداد زیادی اصابت موشکهای [ایرانی] به پایگاههای نظامی اسرائیل و سایتهای استراتژیک رخ داده که تا امروز درباره آنها گزارش نشده است... این وضعیتی ایجاد کرده که مردم نمیدانند موشکهای ایران چقدر دقیق بودند و در بسیاری از نقاط چقدر خسارت وارد کردند.»
کوری شر، پژوهشگر دانشگاه اورگان استیت، گفت تیم او در حال انجام ارزیابی کاملتری از خسارات موشکی در اسرائیل و ایران است و یافتههای خود را در حدود دو هفته آینده منتشر خواهد کرد.
او توضیح داد که دادههای راداری مورد استفاده آنها، تغییرات در محیط ساختشده را برای شناسایی انفجارها اندازهگیری میکند و تأیید قطعی اصابتها مستلزم گزارشهای میدانی از سایتهای نظامی یا تصاویر ماهوارهای است.
تحلیل دادههای تلگراف نشان میدهد سیستمهای دفاعی مشترک آمریکا و اسرائیل بهطور کلی عملکرد خوبی داشتند، اما تا روز هفتم جنگ، حدود ۱۶ درصد از موشکها نفوذ کردند.
این رقم تقریباً با برآورد قبلی نیروهای دفاعی اسرائیل درباره سیستم دفاعی که نرخ موفقیت را ۸۷ درصد اعلام کرده بود، مطابقت دارد.
در ایران، مقامات جمهوری اسلامی و رسانههای دولتی از تصاویر نفوذ موشکها به سیستمهای دفاع هوایی اسرائیل استفاده میکنند تا به مخاطبان داخلی بقبولانند که در این جنگ پیروز شدهاند.
در رسانههای ایران کاریکاتورهایی منتشر شده که گنبد آهنین را مسخره میکنند و بر روی فیلمهای اصابت موشکها به شهرهای اسرائیل، سرودهای انقلابی پخش میشود.
مقامات ایرانی میگویند روش اصلی نفوذ به دفاع هوایی اسرائیل، استفاده همزمان از موشکها و پهپادها برای سردرگم کردن سیستمهای دفاعی بوده است.
به ادعای آنها، ترکیب موشکهای سریع و پهپادهای کند، دفاع اسرائیل را گیج کرده و توجه آنها را تقسیم کرده است.
یک مقام ایرانی به تلگراف گفت: «هدف اصلی پرتاب [پهپادهای انتحاری] به سمت اسرائیل، مشغول نگهداشتن سیستمهای آنهاست. بسیاری از آنها حتی نفوذ نمیکنند و رهگیری میشوند، اما باز هم باعث سردرگمی میشوند.»
ادعاهای سرلشکر علی فضلی
سرلشکر علی فضلی، معاون فرمانده کل سپاه پاسداران، پنجشنبه شب در تلویزیون دولتی ظاهر شد و ادعای غیرقابلباوری کرد که «ایران در بهترین وضعیت دفاعی در ۴۷ سال تاریخ انقلاب اسلامی قرار دارد و هرگز از نظر آمادگی نظامی، انسجام عملیاتی و روحیه رزمندگان در چنین سطحی نبودهایم.»
این در حالی است که اسرائیل توانسته است در سراسر ایران به میل خود حمله کند و خسارات قابلتوجهی به رهبری نظامی و برنامه هستهای این کشور وارد شده است.
با این حال، به احتمال زیاد بخش بزرگی از زرادخانه موشکهای بالیستیک ایران دستنخورده باقی مانده است. حتی بر اساس برآوردهای اسرائیلی، تنها نیمی از پرتابگرهای موشکی ایران در جنگ ۱۲ روزه نابود شدهاند و ذخایر قابلتوجهی از موشکها باقی است.
یک مقام نظامی اسرائیل روز پنجشنبه گفت: «ایران حدود ۴۰۰ پرتابگر داشت که ما بیش از ۲۰۰ مورد را نابود کردیم و این باعث ایجاد گلوگاه در عملیات موشکی آنها شد.»
وی افزود: «برآورد ما این بود که ایران در آغاز این درگیری حدود ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ موشک بالیستیک داشت. اما آنها بهسرعت به سمت استراتژی تولید انبوه حرکت میکنند و ممکن است ذخیره موشکی آنها در چند سال آینده به ۸۰۰۰ یا حتی ۲۰۰۰۰ موشک برسد.»
سرلشکر فضلی ادعا کرد که «شهرهای زیرزمینی موشکی» ایران دستنخورده باقی ماندهاند.
او روز پنجشنبه گفت: «ما حتی درِ یکی از شهرهای موشکی خود را هم باز نکردهایم. برآورد ما این است که تاکنون تنها ۲۵ تا ۳۰ درصد از توان موشکی موجود استفاده شده و در عین حال، چرخه تولید بهطور قدرتمندانه از این ظرفیت عملیاتی پشتیبانی میکند.»
الن فرانسیس / واشنگتن پست / ۴ جولای ۲۰۲۵
مقامات اروپایی میگویند ارزیابیهای اولیه آنها نشان میدهد که حملات آمریکا برنامه هستهای ایران را به طور گسترده عقب انداخته اما برخلاف ادعای رئیسجمهور دونالد ترامپ، آن را به طور کامل نابود نکرده است. با این حال، اروپاییها نگرانند که آنچه واقعاً نابود شده، شانس دستیابی به توافقی درباره برنامه هستهای ایران در آینده نزدیک باشد.
مقامات اروپایی تأکید دارند که تنها راه برای نظارت و محدود کردن فعالیتهای هستهای تهران، مذاکره است، اما باور دارند حملات اسرائیل و سپس ایالات متحده، انگیزههای جدیدی برای ایران ایجاد کرده تا به طور مخفیانه به دنبال ساخت سلاح هستهای برود.
در همین حال، ترامپ این هفته اعلام کرد که «هیچ پیشنهادی به ایران نمیدهد» و حتی «با آنها صحبت هم نمیکند، چون ما تأسیسات هستهایشان را کاملاً نابود کردیم.» این در حالی است که چند روز قبل گفته بود مذاکرات میتواند همین هفته از سر گرفته شود.
سه مقام اروپایی که به شرط ناشناس ماندن صحبت کردند، میگویند حملات آمریکا فضای تهران را سختتر کرده و میتواند برای رهبران ایران اثبات کند که بهترین بازدارنده، توسعه ظرفیت ساخت بمب هستهای است.
با وجود این بدبینی، اروپاییها برای آغاز مجدد مذاکرات با ایرانی که آن را پس از حملات اسرائیل و آمریکا تضعیفشده میدانند، فشار میآورند و امیدوارند پنجره محدودی برای بهرهبرداری از این وضعیت و آتشبس شکننده فعلی وجود داشته باشد.
با این حال، مقامات اروپایی اذعان دارند که متقاعد کردن دو طرف برای بازگشت به میز مذاکره برای یک توافق جامع هستهای — به ویژه توافقی که شامل کشورهای اروپایی و احتمالاً سایر قدرتهای جهانی باشد — دشوار خواهد بود.
ترامپ اغلب از مواضع خود منحرف میشود و به توافق علاقه دارد، بنابراین اروپاییها میدانند که ممکن است نظر او تغییر کند. با این حال، اگر او مذاکرات با تهران را از سر بگیرد، ممکن است بدون رهبران اروپایی که از زمان روی کار آمدنش آنها را به حاشیه رانده، این کار را انجام دهد. مشخص نیست اروپاییها چه میزان نفوذ بر رئیسجمهوری دارند که ماه گذشته به بمباران اسرائیل پیوست و سپس بدون مشورت با متحدان سنتی آمریکا در اروپا، پایان آن را اعلام کرد.
برای ایران، لغو تحریمها ممکن است در بلندمدت انگیزه کافی برای توافق ایجاد کند. اما رهبران اروپایی اذعان دارند که نمیتوانند به مقامات ایرانی تضمین دهند که آمریکا یا اسرائیل از حملات یکجانبه آینده خودداری خواهند کرد.
مقامات اروپایی میگویند محاسبات تهران پس از آغاز حمله نظامی اسرائیل که مذاکرات آغازشده توسط ترامپ را از مسیر خارج کرد و پس از آنکه ترامپ ابتدا خود را از حملات اسرائیلیها دور کرد اما سپس دستور بمباران سه سایت هستهای ایران را داد، در حال تغییر است.
میشل دوکلوس، دیپلمات سابق فرانسوی و عضو اندیشکده مونتنی پاریس، میگوید: «احتمالاً رژیم ایران مصممتر خواهد شد که به سمت بمب برود و این کار را تا حد امکان مخفیانه انجام دهد.» او تأکید میکند تمایل تهران به مذاکره «تا حدی به توازن قدرت جدید در تهران» و جذابیت اقتصادی یک توافق با آمریکا بستگی دارد.
در عین حال، دوکلوس میگوید ترامپ احتمالاً آگاه است که «در نهایت، برنامه هستهای ایران را نابود نکرده است. بنابراین احتمال اندکی وجود دارد که به نوعی مذاکره روی آورد».
وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، این هفته نسبت به ازسرگیری سریع دیپلماسی ابراز تردید کرد. او گفت تهران به «زمان بیشتری» و همچنین تضمینهایی نیاز دارد که آمریکا در جریان مذاکرات دوباره حمله نخواهد کرد. عراقچی به سیبیاس نیوز گفت: «فکر نمیکنم مذاکرات به این سرعت از سر گرفته شود»، اما افزود: «درهای دیپلماسی هرگز به طور کامل بسته نمیشود».
ایران که همواره تأکید داشته برنامه هستهایاش صرفاً غیرنظامی است، پیشتر در توافق ۲۰۱۵ که با میانجیگری دولت اوباما و کشورهای اروپایی و همچنین روسیه و چین حاصل شد، متعهد شده بود به دنبال سلاح هستهای نرود. ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود از این توافق خارج شد و اروپاییها را در تلاش برای حفظ آن تنها گذاشت.
یکی از مقامات اروپایی گفته است چارچوب هرگونه مذاکره جدید به شدت به میزان خسارت وارده به سایتهای هستهای ایران و ظرفیت باقیمانده بستگی دارد، اما تعیین قطعی این موضوع زمانبر خواهد بود.
ارزیابیهای اولیه اروپاییها این است که حملات آمریکا به تأسیسات غنیسازی فردو و نطنز و مجتمع هستهای اصفهان خسارات شدیدی وارد کرده اما برنامه هستهای ایران را به طور کامل از بین نبرده است. تحلیلگران میگویند بمباران با قدرت آتش گسترده آمریکا احتمالاً خسارات جدی به بار آورده، اما میزان تخریب و مدت زمان لازم برای بازسازی آن همچنان محل بحث است. برخی ارزیابیهای اولیه اروپایی حتی حاکی از آن است که ایران ممکن است پیش از حمله، ذخایر اورانیوم با غنای بالا را جابجا کرده باشد.
مقامات اروپایی به همتایان ایرانی خود هشدار دادهاند که از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج نشوند یا بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را اخراج نکنند. بازرسان از زمان آغاز حملات اسرائیل در ماه گذشته نتوانستهاند از سایتهای هستهای بازدید کنند. ایران این هفته اقداماتی برای تعلیق همکاری با آژانس تصویب کرد و آژانس اعلام کرد تیمی از بازرسانش تهران را ترک کردهاند که این موضوع بنبست نظارتی را عمیقتر کرده است.
یک دیپلمات اروپایی گفت اقدامات ایران درباره آژانس میتواند تلاشی برای کسب اهرم در مذاکرات آینده باشد و مقامات آمریکایی نیز سیگنالهای متناقضی درباره نحوه تعامل با ایران ارسال کردهاند. این دیپلمات افزود: «حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم در تهران و واشنگتن چه اتفاقی میافتد».
مقامات اعلام کردند صرفنظر از موضع واشنگتن، کانالهای ارتباطی با ایران را باز نگه خواهند داشت. اما حمله آمریکا که تنها یک روز پس از دیدار مقامات اروپایی با عراقچی در ژنو رخ داد، نشان داد که تلاش دیپلماتیک اروپا به تنهایی میتواند بیثمر باشد و تقریباً قطعاً برای رسیدن به هدف اروپاییها — یعنی توافقی برای محدود کردن برنامه هستهای ایران مشابه توافق ۲۰۱۵ که پاییز امسال منقضی میشود — کافی نخواهد بود.
مقامات اروپایی که در تدوین آن توافق نقش داشتند، معتقدند خروج ترامپ در سال ۲۰۱۸ به ایران انگیزه بیشتری داد تا تولید اورانیوم غنیشده را افزایش دهد. اکنون مقامات میگویند بدون توافق جدید حتی چارچوبی برای نظارت بر تأسیسات هستهای ایران وجود نخواهد داشت.
دو طرف فاصله زیادی دارند. مذاکرات قبلی اجازه میداد ایران در چارچوبی محدود برای مصارف انرژی غیرنظامی به غنیسازی ادامه دهد. اما دولت ترامپ اکنون بر «غنیسازی صفر» اصرار دارد که برخی مقامات اروپایی نیز از آن حمایت میکنند. مقامات فرانسوی همچنین خواستار گنجاندن برنامه موشکی ایران در هرگونه مذاکره هستند. تهران این درخواستها را رد کرده، بر حق قانونی خود برای غنیسازی سوخت هستهای برای مصارف غیرنظامی تأکید دارد و میگوید توان دفاعیاش قابل مذاکره نیست.
بیانیه مطبوعاتی مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران
دولتها نباید از شرایط پس از جنگ به عنوان فرصتی برای افزایش سرکوب اقلیتهای اتنیکی و مذهبی و همینطور مخالفان استفاده کنند. حتی با در نظر گرفتن تاثیر حملات نظامی غیرقانونی اسرائیل و ایالات متحدهی آمریکا، گزارشهایی که در مورد اعدامها و بازداشتهای گسترده، مخصوصا در میان اقلیتها، دریافت کردهام بسیار هشدار دهندهاند.
دولتها طبق قوانین بینالمللی موظفند اطمینان حاصل کنند که دورههای جنگ و پس از جنگ منجر به فرسایش حقوق اساسی نمیشود.
از ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، طبق گزارشها حداقل شش نفر به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل»، از جمله سه مرد کرد، اعدام شدهاند.
صدها نفر، از جمله کاربران رسانههای اجتماعی، روزنامهنگاران، مدافعان حقوق بشر، اتباع خارجی - به ویژه افغانها - و اعضای اقلیتهای قومی و مذهبی مانند بهائیان، کردها، بلوچها و اعراب اهوازی، به اتهام «همکاری» یا «جاسوسی» با اسرائیل بازداشت شدهاند.
از جمله بازداشتشدگان میتوان به حسین رونقی، وبلاگنویس و مدافع حقوق بشر و برادرش اشاره کرد. در همین حال، احمدرضا جلالی، محقق سوئدی-ایرانی، پس از انتقال به مکانی نامعلوم، با اعدام قریبالوقوع روبرو است.
گزارشهایی مبنی بر تحریک به تبعیض، خصومت و خشونت در رسانهها نیز به همان اندازه نگرانکننده است، چرا که تمام جوامع اقلیت را خائن نامیده و از زبان غیرانسانی مانند «موشهای کثیف» استفاده کردهاند. این لفاظیها در رسانههای فارسی و عربی مرتبط با دولت، ظاهراً شامل درخواستهایی برای نظارت و کشتن بهائیان بوده است که یادآور جنایات سال ۱۹۸۸ است.
همچنین، طبق گزارشها، این درگیری باعث افزایش اخراج افغانها از ایران شده است، به طوری که تنها در ماه ژوئن، ۲۵۶۰۰۰ افغان در بحبوحه نگرانیهای مربوط به اخراج اجباری، بازگردانده شدند.
من نگران بیانیههای رسمی هستم که از تسریع محاکمهها به اتهام جاسوسی خبر میدهند و افراد را در معرض خطر اعدامهای فوری یا مجازات بدون طی مراحل قانونی کافی قرار میدهند.
به همان اندازه نگران تصویب قانونی توسط مجلس ایران هستم که فعالیتهای اطلاعاتی یا جاسوسی انجام شده برای «دولتهای متخاصم» را به عنوان «افساد فیالارض» طبقهبندی میکند - جرمی که مجازات آن اعدام است.
من همچنان گزارشهایی از وخامت شرایط زندانیان منتقل شده از زندان اوین به زندان بزرگ تهران و زندان قرچک پس از حملات اسرائیل به تأسیسات آن دریافت میکنم. محل نگهداری برخی از زندانیان بازداشت شده در زندان اوین همچنان نامعلوم است و این امر نگرانی از ناپدید شدن اجباری را افزایش میدهد.
من از جامعه بینالمللی میخواهم که حمایت مداوم از فعالان جامعه مدنی ایران، از جمله کمکهای فنی و مالی به رسانههای مستقل و گروههای حقوق بشری را در اولویت قرار دهد. بقای مقاومت مدنی به توانایی آنها در مستندسازی نقض حقوق بشر، حفظ حافظه جمعی و هماهنگی اقدامات در این دوره حساس بستگی دارد.
پس از آتشبس، جهان از نزدیک نظارهگر است تا ببیند مقامات ایرانی چگونه با مردم خود رفتار میکنند. این یک معیار تعیینکننده برای تعهد این کشور به حقوق بشر و حاکمیت قانون خواهد بود.
ایران نباید اجازه دهد تاریخ با توسل به همان الگوهای تاریک سرکوب جمعی که مردم آن را در دورههای پس از جنگ قبلی ویران کرده است، تکرار شود.
منبع: حساب کاربری مای ساتو در شبکه ایکس
خبرگزاری رویترز: حماس پاسخ خود به طرح آتشبس در غزه را که با میانجیگری آمریکا ارائه شده بود، به میانجیها تسلیم کرده است. یک مقام فلسطینی آگاه به مذاکرات روز جمعه به رویترز گفت که این پاسخ «مثبت» بوده و باید «به تسهیل دستیابی به توافق» کمک کند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، پیشتر یک «پیشنهاد نهایی» برای یک آتشبس ۶۰ روزه در جنگ تقریباً ۲۱ ماهه میان اسرائیل و حماس ارائه داده و گفته بود که انتظار دارد طرفین ظرف چند ساعت آینده پاسخ دهند.
یک مقام حماس که نخواست نامش فاش شود، به رویترز گفت: «ما پاسخ خود به طرح آتشبس را به میانجیها، قطر و مصر، ارائه دادیم.» این مقام افزود: «پاسخ حماس مثبت است و فکر میکنم باید به دستیابی به توافق کمک کند و آن را تسهیل کند».
ترامپ روز سهشنبه اعلام کرد اسرائیل با «شرایط لازم برای نهاییسازی» آتشبس ۶۰ روزه موافقت کرده است که طی آن تلاشهایی برای پایان دادن به جنگ اسرائیل در نوار غزه صورت خواهد گرفت.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، هنوز به اعلام ترامپ واکنشی نشان نداده است و در اظهارات علنی، دو طرف همچنان اختلافات زیادی دارند. نتانیاهو بارها تأکید کرده که حماس باید خلع سلاح شود؛ موضعی که این گروه تاکنون حاضر به مذاکره درباره آن نشده است. گفته میشود حماس حدود ۲۰ گروگان زنده را در اختیار دارد.
نتانیاهو قرار است روز دوشنبه در واشنگتن با ترامپ دیدار کند. ترامپ بامداد جمعه به وقت آمریکا، در پاسخ به این پرسش که آیا حماس با چارچوب توافق آتشبس موافقت کرده، گفت: «طی ۲۴ ساعت آینده خواهیم فهمید.»
ترامپ همچنین گفته است که در موضوع آتشبس غزه با نتانیاهو «بسیار قاطع» خواهد بود و تأکید کرد که نتانیاهو نیز خواستار آتشبس است. او این هفته به خبرنگاران گفت: «امیدواریم این اتفاق بیفتد و منتظریم که هفته آینده رخ دهد. میخواهیم گروگانها آزاد شوند.»
«جنگ را متوقف کنید»
مقامات بهداشتی محلی اعلام کردند که حملات اسرائیل طی ۲۴ ساعت گذشته دستکم ۱۳۸ فلسطینی را در غزه کشته است. مقامات بیمارستان ناصر در خانیونس، جنوب غزه، گفتند ارتش اسرائیل ساعت ۲ بامداد به یک اردوگاه چادری در غرب این شهر حمله هوایی کرد که منجر به کشته شدن ۱۵ فلسطینی آواره شد.
ارتش اسرائیل اعلام کرد که نیروهایش در منطقه خانیونس طی ۲۴ ساعت گذشته شبهنظامیان را از بین برده، سلاحها را ضبط و پایگاههای حماس را منهدم کردهاند و ۱۰۰ هدف در سراسر غزه، از جمله سازههای نظامی، انبارهای سلاح و پرتابگرها را هدف قرار دادهاند.
ساعاتی بعد، فلسطینیها برای اقامه نماز میت و خاکسپاری کشتهشدگان شب گذشته گرد هم آمدند. میار الفار، دختر ۱۳ ساله، در حالی که گریه میکرد، گفت: «باید مدتها پیش آتشبس برقرار میشد، قبل از اینکه برادرم را از دست بدهم.» او افزود: «برادرم برای گرفتن کمک رفته بود تا یک کیسه آرد برایمان بیاورد. گلولهای به گردنش خورد و همانجا جان داد.»
عدلار معمر نیز گفت که برادرزادهاش، اشرف، در غزه کشته شده است: «دلمان شکسته. از دنیا میخواهیم، غذا نمیخواهیم... میخواهیم خونریزی را متوقف کنند. میخواهیم این جنگ تمام شود.»
«توافق را انجام دهید»
در تلآویو، خانوادهها و دوستان گروگانهای در بند غزه در میان معترضانی بودند که روز استقلال آمریکا مقابل ساختمان سفارت این کشور تجمع کردند و از ترامپ خواستند برای آزادی همه گروگانها توافقی حاصل کند. معترضان سفره شام نمادین شبات را برپا کردند و ۵۰ صندلی خالی گذاشتند تا نماد کسانی باشد که هنوز در غزه نگهداری میشوند. بنرهایی با پست ترامپ در شبکه اجتماعی تروتسوشیال نصب شده بود که نوشته بود: «توافق را در غزه انجام دهید. گروگانها را بازگردانید!!!»
شبات، که از غروب جمعه تا شب شنبه برگزار میشود، معمولاً با شام سنتی جمعه شب در خانوادههای یهودی همراه است. گیدئون روزنبرگ، ۴۸ ساله از تلآویو، گفت: «فقط تو [ترامپ] میتوانی توافق را انجام دهی. ما یک توافق زیبا میخواهیم. یک توافق زیبا برای آزادی گروگانها.» او پیراهنی با تصویر آویناتان اور، یکی از کارمندانش که در جشنواره موسیقی نوا در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط شبهنظامیان فلسطینی ربوده شد، به تن داشت. آویناتان از جمله ۲۰ گروگانی است که پس از بیش از ۶۰۰ روز اسارت، تصور میشود هنوز زندهاند.
روبی چن، ۵۵ ساله، پدر ایتای چن ۱۹ ساله که تابعیت آمریکایی-اسرائیلی داشت و گمان میرود پس از اسارت کشته شده باشد، از نتانیاهو خواست پس از دیدار با ترامپ در واشنگتن، با توافقی برای بازگرداندن همه گروگانها بازگردد. او گفت: «بگذارید این روز استقلال آمریکا آغازگر صلحی پایدار باشد... صلحی که ارزش مقدس جان انسان را حفظ کند و با بازگرداندن پیکر گروگانهای کشتهشده برای دفن شایسته، به آنان کرامت ببخشد.»
ایتای چن که تابعیت آلمانی هم داشت، هنگام حمله ناگهانی حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، به عنوان سرباز اسرائیلی خدمت میکرد؛ حملهای که حدود ۱۲۰۰ نفر، عمدتاً غیرنظامی، را کشت و ۲۵۱ نفر دیگر را به گروگان گرفت. جنگ تلافیجویانه اسرائیل علیه حماس غزه را ویران کرده است؛ منطقهای که این گروه شبهنظامی نزدیک به دو دهه بر آن حکومت میکرد اما اکنون فقط بخشهایی از آن را در کنترل دارد. بیشتر جمعیت بیش از دو میلیون نفری غزه آواره شدهاند و گرسنگی گستردهای در جریان است.
مقامات بهداشتی محلی میگویند طی نزدیک به دو سال جنگ، بیش از ۵۷ هزار فلسطینی کشته شدهاند که بیشترشان غیرنظامی بودهاند.
در پی تعلیق همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، بازرسان این سازمان روز جمعه کشور را ترک کردند. آژانس بینالمللی این خبر را در شبکه ایکس اعلام کرد.
آژانس اعلام کرد که تیم بازرسان در طول جنگ اخیر در کشور باقی مانده بود امروز ایران را ترک کرده و راهی مقر این نهاد در وین شدند.
به گفته منابع دیپلماتیک، این اواخر تعداد کمی از کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران باقی مانده بودهاند. سخنگوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی پاسخی به تعداد آنها یا اینکه آیا همه بازرسان آنجا را ترک کردهاند یا خیر، نداد.
«رافائل گروسی» مدیرکل آژانس با تأکید بر اهمیت حیاتی ازسرگیری فعالیتهای نظارتی و راستیآزمایی آژانس در ایران، خواستار آغاز گفتوگوهای فنی با تهران درباره نحوه انجام این مأموریتها در اسرع وقت شد.
وی در بیانیهای اعلام کرد که همکاری با ایران در زمینه نظارت بر برنامه هستهای این کشور برای ایفای نقش مؤثر آژانس در حفظ امنیت بینالمللی ضروری است.
روزنامه «والاستریت ژورنال» گزارش داد آژانس بینالمللی انرژی اتمی بازرسان خود را در پی «نگرانیهای امنیتی» از ایران خارج کرده است. بر اساس این گزارش، این اقدام، ارتباط مستقیم آژانس با تهران را قطع کرده است.
این روزنامه همچنین نوشت که گرچه پروازهای بینالمللی از فرودگاههای اصلی ایران از سر گرفته شده، اما تیم بازرسان آژانس با خودرو از طریق زمینی از ایران خارج شدهاند.
ایران روز چهارشنبه ۱۱ تیرماه (دوم ژوئیه ۲۰۲۵)، به طور رسمی همکاری خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به حالت تعلیق درآورد. از زمان بمباران تأسیسات هستهای ایران از سوی اسرائیل و ایالات متحده در طول جنگ ۱۲ روزه، بازرسان هیچ دسترسی به این تاسیسات نداشتهاند.
خبرگزاری رویترز
سازمانهای اطلاعاتی هلند و آلمان روز جمعه اعلام کردند شواهدی از استفاده گسترده روسیه از سلاحهای شیمیایی ممنوعه در اوکراین، از جمله پرتاب عامل خفهکننده از پهپادها برای بیرون راندن سربازان از سنگرها و تیراندازی به آنها، جمعآوری کردهاند.
وزیر دفاع هلند، روبن برکلمانس، خواستار اعمال تحریمهای سختتر علیه مسکو شد. او به رویترز گفت: «نتیجهگیری اصلی این است که میتوانیم تأیید کنیم روسیه استفاده از سلاحهای شیمیایی را شدت بخشیده است.»
وی افزود: «این شدت یافتن نگرانکننده است، زیرا بخشی از روندی است که طی چند سال گذشته مشاهده کردهایم، جایی که استفاده روسیه از سلاحهای شیمیایی در این جنگ به امری عادی، استاندارد و گسترده تبدیل شده است.»
آژانس اطلاعات خارجی آلمان (BND) این یافتهها را تأیید کرد و در بیانیهای اعلام نمود که این شواهد را همراه با همتایان هلندی خود به دست آورده است. رویترز اولین رسانهای بود که این اطلاعات را گزارش کرد.
رئیس آژانس اطلاعات نظامی هلند (MIVD)، پیتر ریسینک، اظهار داشت که این نتیجهگیریها بر اساس «اطلاعات مستقل خودمان» و تحقیقات انجامشده توسط این آژانس به دست آمده است.
رویترز نتوانسته است به طور مستقل استفاده از مواد شیمیایی ممنوعه توسط هیچ یک از طرفین در جنگ اوکراین را تأیید کند.
ایالات متحده در ماه مه سال گذشته برای اولین بار روسیه را به استفاده از کلروپیکرین، یک ترکیب شیمیایی سمیتر از عوامل کنترل شورش که ابتدا در جنگ جهانی اول توسط آلمان استفاده شد، متهم کرد.
اوکراین میگوید هزاران مورد از استفاده روسیه از سلاحهای شیمیایی رخ داده است.
وزارت دفاع روسیه بلافاصله به درخواست اظهارنظر برای این مقاله پاسخ نداد. روسیه استفاده از مهمات غیرقانونی را رد کرده و اوکراین را به انجام این کار متهم کرده است.
ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه، روز چهارشنبه ادعا کرد که سرویس امنیت فدرال روسیه یک انبار مهمات انفجاری اوکراینی را در شرق این کشور کشف کرده که حاوی کلروپیکرین بوده است.
اوکراین به طور مداوم این اتهامات را رد کرده است.
سازمان منع سلاحهای شیمیایی (OPCW)، یک آژانس خلع سلاح مستقر در لاهه با ۱۹۳ کشور عضو، سال گذشته اعلام کرد که اتهامات اولیه مطرحشده توسط هر دو کشور علیه یکدیگر «به اندازه کافی مستند نیست». این سازمان هنوز برای انجام تحقیقات کامل دعوت نشده است، که باید توسط کشورهای عضو آغاز شود.
برکلمانس اظهار داشت که دستکم سه مورد مرگ اوکراینی به استفاده از سلاحهای شیمیایی مرتبط بوده و بیش از ۲۵۰۰ نفر از مجروحان میدان نبرد به مقامات بهداشتی اوکراین علائم مرتبط با سلاحهای شیمیایی گزارش دادهاند.
او افزود که افزایش استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط روسیه نه تنها برای اوکراین بلکه برای سایر کشورها نیز تهدید محسوب میشود. وی گفت: «باید فشار را افزایش دهیم. این به این معناست که باید به دنبال تحریمهای بیشتر باشیم و به طور خاص اجازه ندهیم روسیه در نهادهای بینالمللی مانند شورای اجرایی OPCW مشارکت کند.»
ریسینک از «هزاران مورد» استفاده از سلاحهای شیمیایی صحبت کرد و همچنین به آمار اوکراینی ۹۰۰۰ مورد اشاره نمود. کرسیهای دوسالانه شورای OPCW در ماههای آینده مورد مذاکره قرار خواهند گرفت. یافتههای اطلاعاتی در نامهای به پارلمان هلند در روز جمعه ارائه شد.
برنامهای در مقیاس بزرگ
روسیه عضو OPCW است و مانند ایالات متحده، ذخایر اعلامشده سلاحهای شیمیایی خود را نابود کرده است.
تحریمهای افزایشیافته میتواند با همکاری کمیسیون اروپا انجام شود، که پیشنهاد کرده ۱۵ نهاد و فرد جدید را به چارچوب تحریمهای خود اضافه کند، از جمله به دلیل استفاده مشکوک از سلاحهای شیمیایی در اوکراین.
آژانسهای اطلاعاتی نظامی و عمومی هلند، با همکاری شرکای خارجی، اعلام کردهاند که شواهد مشخصی از افزایش تولید سلاحهای شیمیایی توسط روسیه کشف کردهاند.
ریسینک گفت که این شامل افزایش قابلیتهای تحقیقاتی و جذب دانشمندان برای توسعه سلاحهای شیمیایی است. او افزود که مقامات روس دستورالعملهایی به سربازان برای استفاده از عوامل جنگی سمی دادهاند.
وی اظهار داشت: «این فقط یک اقدام موقت در خط مقدم نیست؛ بلکه واقعاً بخشی از یک برنامه در مقیاس بزرگ است. و این البته نگرانکننده است، زیرا اگر ما اقدامات روسیه را روشن و علنی نکنیم، بسیار محتمل است که این روند ادامه یابد.»
او استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط نیروهای مسلح روسیه را «تقریباً رویه عملیاتی استاندارد» توصیف کرد.
ریسینک افزود: «ما به طور خاص استفاده از کلروپیکرین را به مهمات دستساز، مانند لامپهای پرشده و بطریهای خالی که از پهپاد آویزان میشوند، مرتبط کردیم. در مورد گاز اشکآور، میبینیم که آنها از مهمات موجود نیز سوءاستفاده کرده و آنها را برای حمل گاز تبدیل میکنند.»
کلروپیکرین به عنوان یک عامل خفهکننده ممنوعه توسط OPCW فهرست شده است، که برای اجرای و نظارت بر رعایت کنوانسیون سلاحهای شیمیایی ۱۹۹۷ ایجاد شده است.
این ماده میتواند باعث تحریک شدید پوست، چشمها و دستگاه تنفسی شود. در صورت بلع، میتواند باعث سوختگی در دهان و معده، تهوع و استفراغ، و همچنین دشواری در تنفس یا تنگی نفس شود.
کارن کرامر / نیویورک تایمز / ۴ ژوئیه ۲۰۲۵
در هفتهی گذشته، ایران کارزار خاموشی از ارعاب را آغاز کرده است — نه علیه دشمنی خارجی، بلکه علیه مردم خود.
پس از آنکه آتشبس میان ایران و اسرائیل با میانجیگری آمریکا در ۲۴ ژوئن به اجرا درآمد، جمهوری اسلامی سرکوبی بیرحمانه را در داخل کشور آغاز کرده است. بنا بر گزارش فعالان و وکلای حقوق بشر در ایران، نزدیک به ۱۵۰۰ نفر دستگیر شدهاند. این افراد شامل استادان دانشگاه، موسیقیدانان، دانشجویان، مخالفان سیاسی، شاعران، زندانیان سیاسی سابق، اعضای اقلیتهای دینی و قومی ایران و همچنین والدین عزادار معترضان کشتهشده هستند. اعدامها آغاز شدهاند و روند دادرسی نیز عملاً وجود ندارد.
این تنها تشدید معمول کنترل استبدادی نیست. به نظر میرسد حکومت ایران، که از شکستهای تحقیرآمیزی که از اسرائیل و ایالات متحده متحمل شد در حال تلوتلو خوردن است، از شوک ناشی از جنگ کوتاه اما شدید ماه گذشته بهره میبرد تا حسابهای داخلی را تسویه کند و با ایجاد رعب، اقتدار مطلق خود را بار دیگر تثبیت نماید. سکوت جامعهی جهانی خطر آن را دارد که این کارزار را مشروعیت بخشد و راه را برای خشونت دولتی در مقیاسی گسترده هموار کند.
«مرکز حقوق بشر ایران» تأیید کرده که بیشترِ بازداشتشدگان، اگر نگوییم همه، از دسترسی به وکیل محروماند و در دادگاههایی نمایشی محاکمه میشوند. بسیاری از آنها با اتهاماتی چون جاسوسی یا جرایم امنیت ملی مواجهاند — اتهاماتی کلی و مبهم که رژیم ایران بهطور معمول برای زندانی یا اعدام کردن مخالفان خود به کار میبرد. از زمان آغاز جنگ، دستکم شش نفر با این اتهامات اعدام شدهاند. احتمال آن هست که افراد بیشتری در روزهای آینده با حکم اعدام روبهرو شوند.
این بازداشتها هدفمند، نظاممند و فراگیرند — تلاشی برای خاموش کردن آخرین جرقههای مقاومت مدنی که در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در سال ۲۰۲۲ شعلهور شد و از آن زمان تا کنون بهدست شمار بیشماری از مردم عادی ایران که خواهان کرامت، آزادی و عدالتاند، زنده نگه داشته شده است. پیام رژیم واضح و البته آشناست: مخالفت یعنی مرگ.
بنا بر گفتههای فعالان و وکلایی که مرکز حقوق بشر ایران با آنها در مناطق مختلف کشور گفتوگو کرده، تمام جوامع محلی در وضعیت محاصره قرار دارند. در مناطق کردنشین، ایستهای بازرسی تحت کنترل سپاه پاسداران اکنون شهرها را محاصره کردهاند و به گفتهی این افراد، غیرنظامیان به دلخواه بازداشت میشوند. یکی از فعالان از شهری کردنشین به مرکز گفته که مأموران اطلاعاتی، بستگان فعالان سیاسی کردِ ساکن خارج از کشور را احضار و بازجویی کردهاند و «با فشار و تهدید خانوادهها را مجبور کردهاند تا عزیزانشان در خارج، فعالیت سیاسیشان را متوقف کنند.» اقلیتهای دینی، بهویژه بهائیان، نیز با موج جدیدی از بازداشتها مواجه شدهاند و طبق گزارشها، صدها نفر از شهروندان به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به دلیل اظهارنظر در شبکههای اجتماعی، بازداشت و متهم شدهاند.
آنچه اوضاع را وخیمتر کرده، اقدام مجلس ایران برای تسریع در تصویب قانونی است که این سرکوب را نهادینه و تشدید میکند. زبان مبهم این طرح قانونی، فعالیتهای آنلاین و بهاشتراکگذاری اطلاعات را با «تروریسم» و «خیانت» برابر میداند. بر اساس این لایحه، هر کسی که به «برهم زدن امنیت ملی» یا «اشتراکگذاری محتوا با رسانههای خارجی» متهم شود، ممکن است به حبس ابد یا اعدام محکوم گردد.
بیتردید این نخستین تلاش رژیم برای سرکوب خشونتآمیز گسترده نیست. در جریان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، بیش از ۵۰۰ نفر را کشت و در اعتراضات سال ۲۰۱۹ نیز بیش از ۱۰۰۰ نفر را به قتل رساند. اما فعالان ایرانی میگویند که شمار بازداشتها تنها در عرض یک هفته، در نوع خود بیسابقه است — همچنین ایجاد ایستهای بازرسی در مسیر ورود و خروج بسیاری از شهرها. و اینبار، حکومت به سراغ معترضان نرفته؛ بلکه مردم عادی را هدف گرفته است و همین امر فضای ترس فراگیری را در سراسر جامعه ایجاد کرده است — که احتمالاً مقصود اصلی نیز همین است.
ایالات متحده و متحدانش نباید این فاجعهی در حال وقوع حقوق بشری را حاشیهای بیاهمیت در برابر دیپلماسی ژئوپولیتیکی قلمداد کنند. هرگونه مذاکره میان ایالات متحده و ایران، فرصتی حیاتی در اختیار واشنگتن میگذارد تا روشن سازد که هر نوع تعامل با تهران مشروط به این موارد است: توقف فوری بازداشتها و بازداشتهای خودسرانه؛ شفافیت درباره وضعیت و محل نگهداری بازداشتشدگان و زندانیان سیاسی؛ توقف اجرای حکم اعدام؛ و پایبندی به روند دادرسی عادلانه و حق برخورداری از وکیل.
نادیده گرفتن این لحظه، به معنای تأیید راهبرد رژیم است: از بین بردن مخالفتها در داخل، در حالیکه نگاه جهان بهجای دیگری دوخته شده و فرصت مداخله را از دست داده است. این همان راهبردی است که سالهاست در بطن بقای جمهوری اسلامی قرار دارد. در سال ۱۹۸۸، پس از آنکه ایرانِ بهشدت تضعیفشده ناچار به پذیرش آتشبس با عراق شد — پس از هشت سال جنگ خونین — رژیم دستور اعدام تا ۵۰۰۰ زندانی سیاسی را صادر کرد؛ زندانیانی که اغلب پیشتر محاکمه شده و دوران محکومیت خود را میگذراندند.
قربانی این تهاجم مهار نشدهی جمهوری اسلامی، جامعهی مدنی ایران است — جامعهای که بهشدت با سیاستهای داخلی و خارجی رژیم در تضاد است و اگر مورد حمایت قرار گیرد، میتواند روزی پایهگذار ایرانی آزاد و نوین باشد.
ایالات متحده از اهرم لازم برخوردار است و در نتیجه نقش اصلی را باید ایفا کند. اما جامعهی جهانی گستردهتر — بهویژه دولتهای دموکراتیک دیگر — نیز باید وارد عمل شوند. آنها میتوانند تحریمهایی را که ناقضان حقوق بشر را هدف قرار میدهد تقویت کنند، انزوای دیپلماتیک ایران را هماهنگ سازند، در سازمان ملل فشار وارد آورند، و از ابزارهای پاسخگویی عمومی بهره گیرند — از جمله پیگرد قضایی مقامهای مسئول در دادگاههای ملی بر اساس اصل صلاحیت جهانی. این اقدامات، ضروریاند.
رهبران ایران روی غبار جنگ حساب کردهاند تا جنایاتشان را از دید پنهان نگه دارند. جهان باید نشان دهد که در اشتباهاند. اگر اکنون واکنش نشان ندهیم، نه تنها مردم ایران را به حال خود رها کردهایم، بلکه در نگارش فصلی خطرناک در تاریخ مصونیت از مجازات شریک شدهایم.
—————
* کارن کرامر معاون مدیر «مرکز حقوق بشر ایران» است.
دیوید کری / آسوشیتدپرس / ۴ ژوئیه ۲۰۲۵
آیین بهائی — دینی کوچک اما جهانی با آموزههای همزیستی ادیان — در بیشتر کشورهای جهان به راحتی در طیف ادیان پذیرفته میشود. اما در برخی کشورهای خاورمیانه، پیروان بهائی با سرکوبهایی مواجهاند که انتقاد گروههای مدافع حقوق بشر را برانگیخته است.
مدافعان حقوق بشر میگویند بدرفتاری با بهائیان بیش از همه در ایران مشهود است؛ کشوری که این آیین را ممنوع کرده و به طور گستردهای به آزار و اذیت پیروانش متهم شده است. همچنین گزارشهایی از تبعیض نظاممند علیه بهائیان در یمن، قطر و مصر وجود دارد.
به گفته مدافعان حقوق بشر، ایران نقش محوری در گسترش سرکوب بهائیان در کشورهایی که بر آنها نفوذ دارد ایفا کرده است — طرحی که نخستین بار در سندی دولتی که در سال ۱۹۹۱ افشا شد، علنی گردید. این کشورها شامل یمن (که ایران از شورشیان حوثی که بخش عمدهای از کشور را کنترل میکنند حمایت میکند) و قطر (که پیوندهایی از جمله مالکیت مشترک بزرگترین میدان گازی جهان با ایران دارد) هستند.
نازیلا غنچه، استاد حقوق دانشگاه آکسفورد و گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور آزادی دین و مذهب، میگوید: «مجموعه اقدامات و منابعی که دولت ایران برای نابودی بهائیان در همه عرصههای زندگی به کار گرفته، بیسابقه بوده است.»
او افزود: «این اقدامات بارها و بارها از مرزهای ایران فراتر رفته است.»
تبعیض علیه بهائیان شامل اخراج اجباری و جدایی خانوادهها، محرومیت از دریافت مجوز ازدواج، ثبتنام در مدارس دولتی و دسترسی به آرامستانها میشود.
در قطر، رئیس «محفل روحانی ملی» که اداره جامعه کوچک بهائیان قطر را بر عهده دارد، از ماه آوریل در بازداشت به سر میبرد. رمی روحانی، ۷۱ ساله، ماه گذشته محاکمه شد و به اتهام «ترویج ایدئولوژی فرقه منحرف» از طریق حساب شبکه اجتماعی بهائیان در قطر، تحت پیگرد قرار گرفت.
دینی پراکنده در جهان
آیین بهائی در دهه ۱۸۶۰ میلادی توسط بهاءالله، نجیبزادهای ایرانی که پیروانش او را پیامبر میدانند، بنیان نهاده شد. او تعلیم داد که همه ادیان مراحل پیشروندهای از تجلی اراده الهی هستند که به وحدت همه مردم و ادیان میانجامد.
آیین بهائی روحانیت ندارد و جوامع بهائی از طریق محافل روحانی منتخب اداره میشوند.
از همان آغاز، روحانیون شیعه در ایران کنونی این آیین را محکوم کردند و پیروان آن را مرتد دانستند. این سرکوب پس از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ ایران نیز ادامه یافت و بسیاری از بهائیان اعدام یا ناپدید شدند.
تعداد پیروان این آیین در جهان کمتر از ۸ میلیون نفر است و بیشترین جمعیت بهائیان در هند زندگی میکنند. این آیین در بیشتر کشورهای جهان حضور دارد.
مایکل پیج از دیدهبان حقوق بشر، ایران را «عامل هدایتکننده خصومت علیه بهائیان، به دلیل تلقی آنها به عنوان مخالف با تفسیر حکومت از اسلام شیعی» توصیف کرد.
معبد بهائیان در شهر حیفا در اسرائیل
او به آسوشیتدپرس گفت: «این یک دولت اقتدارگراست که به شدت با کسانی که با آن موافق نیستند برخورد میکند. سخنان نفرتانگیزی که علیه بهائیان بیان میشود، با سنت آیین بهائی چنان در تضاد است که اگر پیامدهایش جدی نبود، خندهدار به نظر میرسید.»
همه کشورهای مسلمان خصمانه برخورد نمیکنند. صبا حداد، نماینده جامعه جهانی بهائیان در سازمان ملل ژنو، بحرین، امارات متحده عربی و تونس را نمونههایی از کشورهای پذیرنده دانست.
او گفت: «ما معیار سنجش مدارا هستیم — برای هر دولت و هر کشوری. ما موضع سیاسی نداریم، در سیاست دخالت نمیکنیم، کشور بهائی نداریم. واقعاً موضوع ما ... مدارا و پذیرش است.»
رهبر بهائیان در قطر محاکمه میشود
رمی روحانی از ۲۸ آوریل در بازداشت به سر میبرد؛ بازداشتی که دیدهبان حقوق بشر آن را نقض آزادی مذهبی و بازتاب تبعیض دیرینه علیه بهائیان دانسته است. او با احتمال سه سال زندان روبروست و دادگاه او تا ۶ اوت به تعویق افتاده است.
دختر روحانی، نورا روحانی، که همراه همسر و دختر ۹ سالهاش در استرالیا زندگی میکند، میگوید از زمان تماس کوتاهی پیش از بازداشت پدرش، دیگر نتوانسته با او صحبت کند.
او به آسوشیتدپرس گفت: «اینکه چرا قطر چنین میکند، هر روز از خودم میپرسم. کشوری که خود را رهبر صحنه جهانی معرفی میکند و میزبان کنفرانسها و رویدادهای ورزشی بینالمللی است، نمیتواند هدف قرار دادن بیسر و صدای شهروندانش را ... فقط به خاطر تعلق به دینی متفاوت، توجیه کند.»
دفتر رسانهای بینالمللی قطر به ایمیل آسوشیتدپرس درباره پرونده روحانی یا اتهامات مربوط به تبعیض نظاممند علیه بهائیان پاسخی نداد.
روحانی — رئیس پیشین اتاق بازرگانی قطر — پیشتر نیز دو بار به دلیل فعالیتهایی مانند جمعآوری کمکهای مالی مرتبط با ریاستش بر محفل ملی بهائیان قطر، زندانی شده بود. اتهام جدید مربوط به حساب شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) بهائیان است که پستهایی درباره تعطیلات قطری و نوشتههای بهائی منتشر میکند.
وکلای هلنا کندی و استیون پاولز از دفتر حقوقی Doughty Street Chambers — که توسط نخستوزیر بریتانیا، کیر استارمر، تأسیس شده و در دفاع از روحانی همکاری دارد — اعلام کردند: «این اتهامات جدید نشاندهنده میزان آمادگی مقامات قطر برای حذف بهائیان از کشورشان است.»
تبعیض در مصر و یمن
از سال ۱۹۶۰، دولت مصر از به رسمیت شناختن قانونی جامعه کوچک بهائیان خودداری کرده است.
این امر شامل عدم صدور مجوز ازدواج و شناسنامه، محرومیت کودکان بهائی از مدارس دولتی و محدودیت در محل دفن مردگان بهائی است.
جامعه جهانی بهائیان در بیانیهای در ماه نوامبر، «تشدید آزار و اذیت» را محکوم کرد.
وزارت خارجه مصر به پرسشهای آسوشیتدپرس درباره این اتهامات پاسخی نداد.
در یمن، بنا به گزارش عفو بینالملل، بیش از ۱۰۰ نفر از بهائیان توسط شورشیان حوثی مورد حمایت ایران بازداشت شدهاند. کیوان قادری، ۵۲ ساله، به اتهاماتی از جمله جاسوسی برای آمریکا و اسرائیل، چهار سال زندانی بود. او در سال ۲۰۲۰ آزاد و بدون اجازه دیدار با همسر و فرزندانش اخراج شد.
در نهایت، قادری ویزای بشردوستانه آمریکا را دریافت کرد و اکنون همراه خانوادهاش در سالتلیکسیتی زندگی میکند.
قادری دشمنی حوثیها را ناشی از ترس از تغییر دانست و گفت: «آنها این ترس را داشتند که ما افکار را در یمن، در میانه جنگ داخلی، تغییر دهیم ... که شاید روایت نسل جوانی که به جنگ میروند را تغییر دهیم.»
باراک راوید / اکسیوس
به گفته دو منبع آگاه از این مذاکرات، استیو ویتکوف، فرستاده کاخ سفید، قصد دارد هفته آینده با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در اسلو دیدار کند تا مذاکرات هستهای را از سر بگیرد.
چرا این موضوع مهم است: این منابع گفتند که تاریخ نهایی تعیین نشده است و هیچ یک از دو کشور این دیدار را به طور علنی تأیید نکردهاند. اما اگر این اتفاق بیفتد، اولین مذاکرات مستقیم از زمان دستور حمله نظامی بیسابقه رئیس جمهور ترامپ به تأسیسات هستهای ایران در ماه گذشته خواهد بود.
یک مقام کاخ سفید به اکسیوس گفت: “در حال حاضر هیچ اطلاعیه سفری نداریم.”
نمایندگی ایران در سازمان ملل از اظهار نظر خودداری کرد.
پشت صحنه: به گفته این منابع، ویتکوف و عراقچی در طول و پس از جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران که با آتشبس با میانجیگری آمریکا پایان یافت، در تماس مستقیم بودهاند.
مقامات عمانی و قطری نیز در میانجیگری بین دو طرف نقش داشتهاند.
بلافاصله پس از جنگ، ایرانیها تمایلی به تعامل با ایالات متحده نداشتند، اما این موضع به تدریج نرمتر شده است.
کانال ۱۲ اسرائیل اولین شبکهای بود که از این جلسه برنامهریزی شده گزارش داد.
آنچه باید به آن توجه کرد: یکی از مسائل کلیدی در هرگونه مذاکره آینده، ذخایر اورانیوم غنیشده با غنای بالا ایران خواهد بود که شامل ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده تا ۶۰ درصد میشود.
مقامات اسرائیلی و آمریکایی میگویند که این مواد در حال حاضر در سه سایت هستهای که در جریان حملات مشترک مورد حمله قرار گرفتند، یعنی تأسیسات غنیسازی نطنز و فردو و تونلهای زیرزمینی در سایت اصفهان، “از جهان خارج جدا شده” است.
ایران به دلیل خسارات ناشی از حملات، فعلاً قادر به دسترسی به این ذخایر نیست، اما پس از پاکسازی آوار، میتوان آنها را بازیابی کرد.
وضعیت فعلی: ایران اوایل این هفته اعلام کرد که اجرای قانون جدیدی را که توسط مجلس تصویب شده و تمام همکاریها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را به حالت تعلیق در میآورد، آغاز کرده است.
عراقچی روز پنجشنبه نوشت که ایران همچنان به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و توافقنامه پادمانهای آن متعهد است.
او نوشت: «مطابق با قانون جدید [مجلس] که در پی حملات غیرقانونی اسرائیل و ایالات متحده به تأسیسات هستهای ما وضع شده است، همکاری ما با آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دلایل واضح ایمنی و امنیتی از طریق شورای عالی امنیت ملی ایران انجام خواهد شد.»
بن هابارد / نیویورک تایمز / ۳ ژوئیه ۲۰۲۵
بر اساس اظهارات توماس باراک، یکی از فرستادگان کلیدی رئیسجمهور ترامپ در خاورمیانه، سوریه و اسرائیل در حال انجام مذاکرات «معناداری» با میانجیگری ایالات متحده هستند که هدف آن بازگرداندن آرامش به مرز مشترک دو کشور است.
آقای باراک، سفیر آمریکا در ترکیه و فرستاده ویژه برای سوریه، در مصاحبهای با نیویورک تایمز اعلام کرد که دولت آمریکا خواهان پیوستن سوریه به توافقنامه ابراهیم است؛ توافقی که در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، روابط دیپلماتیک میان اسرائیل و چهار کشور عربی را برقرار کرد. با این حال، باراک هشدار داد که این روند ممکن است زمانبر باشد، چرا که رئیسجمهور جدید سوریه، احمد الشرع، ممکن است با مقاومت داخلی روبهرو شود.
او گفت: «او نمیتواند در نظر مردم خود، مجبور یا وادار به پیوستن به توافقنامه ابراهیم به نظر برسد. بنابراین باید آهسته پیش برود.»
ترامپ، باراک را که دوست قدیمی و سرمایهگذار خصوصی است، برای تحقق چشمانداز خود در خاورمیانه برگزید؛ چشماندازی که دولت امیدوار است به کاهش درگیری و افزایش رفاه منجر شود.
ترامپ در سفر ماه مه خود به خاورمیانه بهوضوح اعلام کرد که معاملات پرسود تجاری در حوزههایی مانند تسلیحات و هوش مصنوعی، اولویت اوست و تصمیمش برای بمباران تأسیسات غنیسازی هستهای ایران در ماه گذشته، حمایت او از اسرائیل و آمادگی برای استفاده از زور علیه دشمنان آمریکا را نشان داد.
باراک رویکرد دولت را متفاوت با تلاشهای «ناموفق» پیشین آمریکا برای «ملتسازی» و دخالت در نحوه حکمرانی دیگر کشورها دانست.
او گفت: «در این منطقه، همه فقط به قدرت احترام میگذارند و رئیسجمهور ترامپ قدرت آمریکا را بهعنوان پیشنیاز صلح بهخوبی تثبیت کرده است.»
بخش عمدهای از فعالیتهای باراک بر سوق دادن سوریه و لبنان، که هر دو از جنگهای ویرانگر رنج بردهاند، به سمت حل مشکلات خود و جلب حمایت قطر، عربستان سعودی، ترکیه و سایر شرکای منطقهای متمرکز بوده است.
هنوز مشخص نیست که تمرکز ترامپ بر توسعه اقتصادی به جای حمایت علنی از دموکراسی، نسبت به تلاشهای دولتهای پیشین برای حل برخی از دشوارترین مشکلات خاورمیانه موفقتر خواهد بود یا خیر.
باراک که در ۷۸ سالگی نخستین تجربه دیپلماتیک خود را دارد، از روابطش با سران کشورها و دیگر افراد بانفوذ بهره میبرد. او گفت داشتن ارتباط مستقیم با کاخ سفید و وزیر امور خارجه، مارکو روبیو، و همچنین بیصبری دولت نسبت به مقاومت منطقه در کمک به خود، مؤثر بوده است.
بخش زیادی از تلاشهای باراک بر سوریه متمرکز بوده است؛ جایی که دولت نوپای احمد الشرع در تلاش برای بازسازی کشور پس از ۱۳ سال جنگ داخلی است.
ترامپ این هفته یک فرمان اجرایی را امضا کرد که هدف آن پایان دادن به دههها تحریم آمریکا علیه سوریه است. باراک گفت که به جای تعیین خواستههای سختگیرانه، دولت اهدافی را برای دولت سوریه تعیین کرده تا در حالی که واشنگتن پیشرفتها را زیر نظر دارد، به آنها دست یابد.
این اهداف شامل یافتن راهحلی مسالمتآمیز با اسرائیل، ادغام شبهنظامیان کرد تحت حمایت آمریکا که کنترل شمال شرق سوریه را در دست دارند و تحقیق درباره سرنوشت آمریکاییهای مفقودشده در جنگ است.
باراک تأکید کرد که پیشرفت در زمینه دموکراتیکسازی و حکومت فراگیر به سرعت رخ نخواهد داد و این موارد جزو معیارهای آمریکا نیستند.
مقامات آمریکایی نسبت به هزاران جنگجویی که از خارج برای شرکت در جنگ سوریه آمدهاند، عمدتاً در قالب گروههای جهادی، ابراز نگرانی کردهاند.
باراک گفت واشنگتن دریافته که سوریه نمیتواند همه این افراد را اخراج کند و اگر کنار گذاشته شوند، ممکن است برای دولت جدید تهدیدآمیز باشند. بنابراین، دولت ترامپ به جای اخراج، انتظار شفافیت درباره نقشهایی که به این افراد داده میشود را دارد.
باراک افزود که لغو تحریمها برای تشویق به تغییرات، مؤثرتر از حفظ آنها تا زمان تحقق خواستههای خاص است.
او گفت: «این روشی درخشان برای رسیدن به همان هدف است و این تحریمهای رفت و برگشتی هیچگاه کارساز نبودهاند.»
روابط دولت جدید سوریه با اسرائیل همچنان پرتنش است؛ ارتش اسرائیل وارد جنوب سوریه شده و اغلب عملیاتهایی را در آنجا انجام میدهد. مذاکرات فعلی با هدف آرامسازی مناقشه مرزی و فراهم کردن زمینه برای روابط بهتر صورت میگیرد.
باراک که اجدادش از لبنان به آمریکا مهاجرت کردهاند، آتشبسی را که به جنگ میان اسرائیل و گروه حزبالله در نوامبر پایان داد، «کاملاً شکستخورده» توصیف کرد، چرا که اسرائیل همچنان لبنان را بمباران میکند و حزبالله نیز مفاد توافق را نقض میکند.
ماه گذشته، او پیشنهادی از سوی روبیو به دولت لبنان ارائه داد که به گفته باراک، اهداف و جدول زمانی مشخصی برای خلع سلاح نیروهای حزبالله و اصلاح اقتصاد کشور تعیین کرده است. انتظار میرود هفته آینده پاسخی دریافت شود.
باراک گفت خلع سلاح حزبالله نیازمند «ترکیبی از تشویق و تنبیه» است و شامل بازرسی خانه به خانه توسط ارتش لبنان برای یافتن سلاحها میشود.
چنین روندی احتمالاً با مقاومت جوامع شیعه لبنان که مدتها حزبالله را مدافع کشور و «مقاومت» در برابر اسرائیل میدانند، روبهرو خواهد شد.
باراک افزود که برای جلب مشارکت شیعیان، آمریکا به دنبال دریافت کمک مالی از عربستان سعودی و قطر است تا بر بازسازی مناطق آسیبدیده جنوب لبنان تمرکز کند.
او گفت: «اگر شیعیان لبنان از این روند بهرهمند شوند، با آن همکاری خواهند کرد.»
روایت ابوالفضل قدیانی و مهدی محمودیان
حمله اسرائیل به اوین؛ زندانیان سپر انسانی میان دو رژیم جنایتکار
با آغاز حمله اسراییل به ایران، توسط زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر چه از داخل و چه از بیرون زندان بارها و بارها از طریق مراجع مختلف به مسئولین زندان، دستگاههای حکومتی و قضائی هشدار داده شد که در شرایط جنگی، جان زندانیان در خطر جدی قرار دارد. اما همه این هشدارها بجز واکنشهای تهدیدآمیز و اعمال محدودیتهای بیشتر، هیچ پاسخی دریافت نکرد.
از یکسو ایران زیر حمله از سوی دولت نتانیاهو بود که توسط دیوان کیفری بینالمللی متهم به «جنایت جنگی» شده است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی که او هم از سوی حقوقدانهای سازمان ملل در سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» به «جنایت علیه بشریت» متهم شده، در شرایط جنگی زندانیان را در زندان نگه داشت.
تعدادی از زندانیان سیاسی پیشنهاد دادند که با توجه به کینه و خصومتی که حکومت نسبت به زندانیان سیاسی دارد، دستکم زندانیان مالی و کسانی که وثیقههای کافی و شرایط مرخصی را دارند، آزاد شوند تا جان آنها حفظ شود. به این ترتیب حدود ۸۰ درصد زندانیان آزاد میشدند. اما حکومت جمهوری اسلامی، مانند دیگر جنایتکار منطقه، هیچ ارزشی برای جان انسانها قائل نبوده و از زندانیان به عنوان «سپر انسانی» بهره برد.
در حالی که بیش از نیمی از زندانیان اوین از مرخصی ماهانه استفاده میکردند و تعداد زیادی نیز وثیقههای کافی داشتند، نه تنها هیچ اقدام مثبتی صورت نگرفت بلکه با افزایش محدودیتها و سرکوبها، امنیت و جان زندانیان را به خطر جدیتر انداختند.
اما آنچه نباید میافتاد، رخ داد. اسرائیل خط قرمزهای انسانی را شکست و دست به عملی زد که در تاریخ جهان نمونههای اندکی دارد. نزدیک ظهر روز دوشنبه، زندان اوین با صدای چند انفجار پیاپی لرزید. دو یا سه انفجار نزدیک بند ۴ رخ داد و هنگامی که زندانیان از درب بند بیرون آمدند، مشاهده کردند که بهداری در چند متری بند در حال سوختن است و انبار کالاهای غذایی و بهداشتی زندان تخریب شده است. عدهای از زندانیان برای کمک به مجروحان وارد بهداری شدند و تعدادی از کشتهشدگان و زخمیها را خارج کردند.
همزمان، بند امنیتی زندان که دهها زندانی را در سلولهای انفرادی مخوف خود جای داده بود، دچار آسیب شد. درها باز شدند و زندانیان و ماموران امنیتی با چهرههای وحشتزده از بند خارج شدند. تا حدود ساعت ۲ بعد از ظهر، در حضور اندک مامورین زندان و نیروهای امنیتی، پیکر حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر از پرسنل بهداری زندان، زندانیان، کارکنان انبار و برخی از نگهبانان و ماموران بند ۲۰۹ توسط زندانیان از زیر آوار خارج شدند.
یکی از مجروحین سرکار خانم دکتر مکارم، متخصص عفونی، بود که به صورت داوطلبانه هفتهای یک روز به زندانیان خدمت میرساند. متاسفانه، ایشان به دلیل جراحات وارده، یکی از دستها و یکی از پاهای خود را از دست داد.
حدود ساعت ۲ بعدازظهر، نیروهای امنیتی و وزارت اطلاعات سپاه که از شوک اولیه خارج شده بودند، با رفتار سرکوبگرانه خود، سر اسلحهها را به سمت سینه و پیشانی زندانیانی که در حال امدادرسانی بودند گرفتند. در حالی که هنوز احتمال حمله دوباره رژیم اسرائیل وجود داشت، زندانیان بند ۴ به داخل بند هدایت و درها قفل شد. آب در بند قطع شد و برق برخی قسمتها نیز قطع بود.
زندانیان، با شوک هدف اسراییل قرار گرفتن، اضطراب حمله دوباره به اوین، گرسنه و تشنه در بند تخریبشده ۴ سرگردان بودند. کمکم مشخص شد که بهدلیل تخریب سر در زندان و سربازخانه، دهها نفر از سربازان وظیفه که عمدتا جوانان ۱۸ تا ۲۰ ساله بودند، کشته شدهاند. همچنین ساختمان ملاقات زندان که زندانیان و خانوادههایشان در آن حضور داشتند، مورد اصابت قرار گرفته و تعدادی از زندانیان و خانوادههایشان کشته و زخمی شدند.
به تدریج، در اطراف و پشت در بند ۴، تعداد نیروهای سرکوبگر افزایش یافتند. حدود ساعت ۵ بعد از ظهر، با ادبیات خشن به زندانیان هشدار داده شد که فقط ۱۰ دقیقه فرصت دارند وگرنه به سمت آنها شلیک خواهد شد. گویا قرار بود کاری که اسرائیل نتوانست انجام دهد، توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی انجام شود.
معلوم نبود مقصد کجاست، تنها به زندانیان گفته میشد آماده حرکت باشند. نهایتا مسئولین زندان رسیدند و گفتند که باید با همراه داشتن یک ساک دستی از زندان خارج شویم. اما ورودی بند ویران شده بود و امکان عبور وجود نداشت. در نتیجه دیوار پشت بند شکسته شد و با اسلحههای نشانه رفته، چند تن از زندانیان از بیرون زندان به شدت تهدید شدند.
زندانیان تا حدود ساعت ۸ شب توسط نیروهای نظامی و انتظامی، دو به دو زنجیر شدند. حدود ۵۵۰ نفر زندانی، که بیش از ۵۰ نفر از آنها بیمارانی با بیماریهای حاد مانند سرطان و محتاج دیالیز بودند، با حداقل وسایل و دست و پاهای زنجیر شده به صف شدند.
لحظات بسیار سخت و دردناکی بود؛ در حالی که از ظهر استرس و نگرانی جان زندانیان را فرا گرفته بود، اکنون در وضعیتی قرار گرفتیم که برخی از ما آرزو میکردند کاش توسط بمب اسرائیل کشته میشدند، اما دست سرکوبگران داخلی، کرامت انسانی ما را پایمال کرد.
دهها اسلحه به سمت زندانیان نشانه رفته بود. هرچند برخی از مسئولین زندان در حد توانشان به زندانیان کمک میکردند، اما اکثریت نیروهای انتظامی و امنیتی پرخاشگر و بیتفاوت بودند و رئیس زندان که پیگیر کشتههای سربازان وظیفه و دهها همکار اداری خود بود، عملا هیچکاره بود.
در تونل وحشت، با دست و پاهای بسته و کیسههایی بر دوش، روی خرابهها در صفی طولانی حرکت کردیم. برخی به زمین میافتادند، وسایلشان ریخته میشد. هوا تاریک بود و صدای ماشینآلات ساختمانی همه جا را پر کرده بود. ناگهان مامورین دست به آسمان بردند و هر کدام به گوشهای خزیدند، اما زندانیان بیپناه ماندند. سمت راست ما دهها جنازه در کیسهها قرار داشت و هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشد.
مسیر معمول که در شرایط عادی در حالت پیاده پنج دقیقه است، با این وضعیت، در تاریکی و تحت فشار اسلحه، دو ساعت طول کشید تا به اتوبوسهایی که قرار بود ما را به ناکجا آباد منتقل کنند، رسیدیم.
در جریان انتقال زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان تهران بزرگ، درگیری میان نیروهای انتظامی و امنیتی بود. در لحظهای که ماموران امنیتی تلاش داشتند آقای دکتر احمدرضا جلالی، زندانی دوتابعیتی، را از صف سایر زندانیان جدا کنند، با مخالفت نیروهای انتظامی مستقر مواجه شدند. این اختلاف به تنشی شدید میان دو نهاد انجامید و در مقطعی نیروهای دو طرف اسلحههای خود را به سمت یکدیگر نشانه رفتند. در نهایت، آقای جلالی در صف باقی ماند و همراه سایر زندانیان به تیپ ۲ زندان تهران بزرگ منتقل شد. با این حال، بلافاصله پس از ورود به زندان، ایشان با شتاب از دیگران جدا شده و به مکانی نامعلوم منتقل شدند.
بسیاری از ما بهدلیل خستگی، حتی وسایل اندک خود را نیز در راه از دست دادیم. حدود ساعت ۱۰ شب سوار اتوبوس شدیم و با اسکورت دهها ماشین و موتور نظامی و انتظامی به سمت زندان تهران بزرگ راهی شدیم.
حدود ساعت ۱ بامداد به بند متادونیهای زندان تهران بزرگ یعنی سالن ۹ تیپ ۲ رسیدیم. در بدو ورود به هر نفر یک تکه سیبزمینی و یک عدد تخممرغ دادند. سپس رئیس بند با لحنی آمرانه به زندانیان تشنه و گرسنه گفت ساعت ۶ صبح باید به هواخوری بروند تا برای آمارگیری آماده شوند که این خواسته با واکنش زندانیان مواجه شد و نهایتا رییس بند منصرف شد.
در سالن متادونی، به جز ۲۴ تخت فلزی ۳ طبقه، چند یخچال و فرشهای پاره، تقریبا هیچ امکانات دیگری نبود. ۱۶۲ نفر وارد سالن شدند، اما فقط ۷۰ تخت موجود بود و ۳ اتاق ۳۶ متری که باید در آن میخوابیدند. بدون آب و گرسنه، بسیاری که ساعتها فقط یک تکه سیبزمینی و تخممرغ در دست داشتند، چیزی نخورده بودند. در شبهای اول، بهدلیل کمبود جا، برخی حتی نتوانستند بخوابند و مجبور بودند تا صبح راه بروند یا جای خود را عوض کنند.
حشرات ریز و درشت شامل ساس، سوسک، مورچه، مگس و... و همچنین رطوبت شدید به دلیل کولرهای آبی و گرمای بسیار بالا، خواب و آرامش را از زندانیان سلب کرده بود. آب نیز متعفن و شور بود و مزهای شبیه به آب مرداب داشت.
فروشگاه زندان فقط وسایل اندکی داشت و با وجود وعده تامین وسایل اولیه، زندانیان حتی از خرید پتو و متکا محروم بودند. تلفنها تنها با اصرار، و آنهم برخی مواقع وصل میشد که خود از لطف مسئولین زندان بود که میگفتند ساعتها با نهادهای بالادستی چانهزنی کردهاند.
نمیدانم چند نفر در جهان شاهد چنین جنایت جنگی و توحشی بودهاند که همزمان قربانی حمله نظامی خارجی و خشونت سرکوبگران داخلی باشند. اطمینان داریم که بسیاری از ما، تجربیات شخصیمان را در آینده نزدیک و دور روایت خواهیم کرد.
لحظاتی را از نزدیک دیدیم که نفس کشیدن در میان آتش و دود و انفجار، خود به یک رویا تبدیل شده بود. زمانی که صدای جنگندهها و بمبها همچون کابوسی بیپایان بر سر ما فرود میآمد، زنده ماندن تنها آرزویی دستنیافتنی بود. هر لحظه ممکن بود صدای انفجاری دیگر، جان هر یک از ما را بگیرد.
اما درست زمانی که به سختی و با تمام وجود برای بقا مقاومت کردیم، درست چند ساعت بعد، وحشیگری سرکوبگران داخلی، ما را به آستانه مرگ رساند. آنان که باید حافظ امنیت و جان ما میبودند، خود بدل به خطر و تهدیدی بزرگتر شدند. بهجای تسکین درد ما و پذیرش مسئولیت، خودشان به یک تهدید بزرگ تبدیل شدند که بسیاری آرزو میکردند در بمباران مرده بودند و این تحقیر و زجر را از نیروهایی که مسئولیت امنیت ما را داشتند نمیدیدند.
چه روزهای سیاه و سختی را دیدیم.
کسی که به جای صلح، بر طبل جنگ میکوبید و برای جهانیان رجز میخواند و خود را ولی امر مسلمین میدانست در عمق زمین و پشت دیوارهای امن، به دور از هر خطری پناه گرفته بود؛ و ما، کسانی که سالها هشدار دادیم و فریاد زدیم که این سیاستها برای کشور و مردم ویرانگر است امروز با دست و پایی بسته جانمان میان چنگال وحوش خارجی و شکنجهگران داخلی، دست به دست میشود.
اینجا، میان دو خطر، ما اسیر و قربانی بودیم، قربانی سیاستهایی که زندگی و کرامت انسانیمان را به بازی گرفتهبود.
آه اسماعیل
چه روزهایی را دیدیم...
ابوالفضل قدیانی، مهدی محمودیان
۱۰ تیرماه / زندان تهران بزرگ
به رفتار غیر انسانی با افغانستانیها پایان دهید
بیش از ۱۳۰۰ کنشگر، روزنامهنگار، سینماگر و شهروند ایرانی و افغانستانی در نامهای خطاب به حکومت جمهوری اسلامی خواهان توقف فوری برخوردهای غیر انسانی با افغانستانیها در ایران شدند و از شهروندان ایران خواستند به این برخوردها واکنش نشان دهند تا سکوت آنان به همدستی و خواست عمومی برای برخورد با افغانستانیها تعبیر نشود.
متن بیانیه و فهرست نامها به این شرح است:
موج افغانستانیستیزی در ایران که در ماههای گذشته با سرعتی بیش از پیش رو به گسترش بود، در این روزها از سوی حکومت جمهوری اسلامی به بالاترین حد خود رسیده است. اخراج مهاجران که تا دیروز با توجیهات غیرقابل اثبات «تغییر ترکیب جمعیتی»، «بالا بردن نرخ بیکاری و افزایش مشکلات اقتصادی در جامعهی ایران»، «افزایش جرم و بزه» و دلایل ستیزهجویانهی دیگر انجام میگرفت حالا و پس از آغاز جنگ ۱۲ روزه، با اتهام تازه و بیسند «عناصر اصلی جاسوسی و شبکهی نفوذ» روبرو شده تا انتقام حملهی جنایتکارانهی اسرائیل را از بیصداترین و تحتظلمترین اقلیت مهاجر بگیرد. اتهامی که نه به چند نفر یا چند دسته و گروه از این جمعیت میلیونی، که به تمام افغانستانیها نسبت داده میشود.
ما به خوبی میدانیم که «اخراج مهاجران غیر قانونی»، عبارتی بزکشده برای برخورد غیر انسانی با تمام مهاجران چه قانونی و چه غیر قانونی است. شیوههای وحشیانه و غیر انسانی دستگیری، انتقال و نگهداری در اردوگاهها و سپس اخراج مهاجران که برخی از آنها از مدارک قانونی مهاجرت برخوردار هستند، رعب و بیپناهی عظیمی نه فقط در پناهآوردگان سالهای اخیر، که در دل افغانستانیها و افغانستانیتبارهایی ایجاد کرده که در ایران به دنیا آمدهاند و دهههاست ساکن ایرانند و ایران را کشور خود میدانند. در این روزها شاهد خبرها و تصاویری از نحوهی برخورد و تفتیش و اخراج این انسانها از سوی حکومت هستیم که واکنشی جز شرم و خشم و فریاد برایش نداریم.
ما امضاکنندگان این نامه از حکومت جمهوری اسلامی میخواهیم به برخورد غیر انسانی با افغانستانیها در ایران فورا پایان دهد و از تمامی شهروندان میخواهیم نسبت به این ظلم آشکار ساکت ننشینند و با روشهای انسانی و اقناعی و حمایتی، این سکوت و بیتفاوتی را که به همدستی و «خواست عمومی و ملی» تعبیر میشود، بشکنند. ظلمی که این روزها بر افغانستانیها و اقلیتهای بیصدای دیگر روا داشته میشود، بیش از هر چیز نابودگر ارزشهای مورد اتکای ما یعنی انساندوستی، عدالتخواهی و آزادی است. بیایید نسبت به عادیسازی این ظلم بیتفاوت نباشیم و رنج زندگی را بر انسانیهایی که ایران را وطن خود میدانند، افزون نکنیم.
۱. آتوسا ظرفدختی
۲. امیرعباس شیخ زینالدین
۳. ریحانه محمدی
۴. شاهین اشکیانی
۵. علی عبداللهی
۶. فریده شاهگلی
۷. مهدی آقاعموئی آرانی
۸. آتفه چهارمحالیان
۹. آتوسا ابراهیم نیا
۱۰. آتوسا قلمفرسایی
۱۱. آذر ضیا
۱۲. آذر لطفی
۱۳. آذرخش گلارا
۱۴. آرزو جواهری
۱۵. آرزو حسینی
۱۶. آرزو رستمی
۱۷. آرزو رسولی
۱۸. آرزو رضائی مجاز
۱۹. آرزو رضایی
۲۰. آرزو فیضی
۲۱. آرش بهرامی
۲۲. آرش نصراصفهانی
۲۳. آرش نعیمیان
۲۴. آرش هادیان
۲۵. آرمان شیرانی
۲۶. آرمان طباطبائی
۲۷. آرمیتا ثابتی اشرف
۲۸. آرمین یوسفی
۲۹. آریان جوانروح
۳۰. آریاناز گلرخ
۳۱. آرین فرامرزی
۳۲. آزاده بلاش
۳۳. آزاده تقوی
۳۴. آزاده ثبوت
۳۵. آزاده جلیلی
۳۶. آزاده جوران
۳۷. آزاده چاوشیان
۳۸. آزاده خرازی
۳۹. آزاده صابری
۴۰. آزاده صادقی
۴۱. آزاده صالحی
۴۲. آزاده کمالفر
۴۳. آزاده گل محمودی
۴۴. آزاده نعمتی
۴۵. آزیتا صبوری
۴۶. آزیتا محمدی
۴۷. آسو رحیمی
۴۸. آصف مبلغ
۴۹. آصفه عارفی
۵۰. آلاله ترحمی
۵۱. آلاله هاشمى
۵۲. آلما یوسفی
۵۳. آمنه امیری
۵۴. آمنه سیفی
۵۵. آمنه غلامی
۵۶. آمنه فاضلی
۵۷. آناهیتا حجازی
۵۸. آوا رضایی
۵۹. آوا علوی
۶۰. آوین فرهادی
۶۱. آیدا خشنودی
۶۲. آیدا عباسی
۶۳. آیدا قجر
۶۴. آیدا محمدی
۶۵. آیدین تیموری
۶۶. آیناز پیروی
۶۷. آیناز شادی
۶۸. الف. نوروزیان
۶۹. ابراهیم مختاری
۷۰. احسان اسلامی
۷۱. احسان خضرلو
۷۲. احسان ستاری
۷۳. احسان شایان فرد
۷۴. احسان عبدیفر
۷۵. احسان عزیزی
۷۶. احسان مالکی
۷۷. احمد احمدی
۷۸. احمد بالانه
۷۹. احمد بامیانی
۸۰. احمد جعفری
۸۱. احمد خسروانی
۸۲. احمد زاهدی لنگرودی
۸۳. احمد شفایی
۸۴. احمد صابری
۸۵. احمدرضا رجبی
۸۶. احمدستار
۸۷. اردلان عباسیان
۸۸. ارزو رحیمی
۸۹. ارزو رضایی
۹۰. ارسلان میرزایی
۹۱. ارغوان نادرپور
۹۲. ارکیده درودی
۹۳. ازاده فیضی
۹۴. اسحاق خلیلی
۹۵. اسد حکمت خواه
۹۶. اسداله سجادی
۹۷. اسماعیل احمدی
۹۸. اشکان اخلاقی
۹۹. اشکان قویدل
۱۰۰. اشکان لاهیجی
۱۰۱. اعظم اکبری
۱۰۲. اعظم جنگروی
۱۰۳. اعظم سادات
۱۰۴. افرا عسگری
۱۰۵. افروز پرتوی
۱۰۶. افروز زنجانی
۱۰۷. افسانه احسانی
۱۰۸. افسانه خواجوی
۱۰۹. افسانه سالاری
۱۱۰. افشین پرورش
۱۱۱. افشین روستایی
۱۱۲. اکبر تک دهقان
۱۱۳. اکبر نعمتی
۱۱۴. النا حامی
۱۱۵. النا رفیعی
۱۱۶. الناز عصار
۱۱۷. الناز ملکیان
۱۱۸. الهام ابوالقاسمی
۱۱۹. الهام اکبری
۱۲۰. الهام رسولی
۱۲۱. الهام شهسوارزاده
۱۲۲. الهام صمدی
۱۲۳. الهام قاسمی
۱۲۴. الهام گردی
۱۲۵. الهام گل محمدی
۱۲۶. الهام محمودی
۱۲۷. الهام مرتضوی
۱۲۸. الهام. ح
۱۲۹. الهه اجباری
۱۳۰. الهه امیدواری
۱۳۱. الهه خسروی یگانه
۱۳۲. الهه سالاری
۱۳۳. الهه کامجو
۱۳۴. الهه منافی
۱۳۵. الهه منافی
۱۳۶. الهه هوشیاری
۱۳۷. الینا آذری
۱۳۸. امید بلاغتی
۱۳۹. امید رضائی
۱۴۰. امید محمودی
۱۴۱. امیر ایلانلو
۱۴۲. امیر ایوبی
۱۴۳. امیر ترابی
۱۴۴. امیر حبیب اله
۱۴۵. امیر حسین حسینی
۱۴۶. امیر ذبیحی
۱۴۷. امیر زمانی
۱۴۸. امیر سبزه پرور
۱۴۹. امیر عباس رمضانی
۱۵۰. امیر عباسیان
۱۵۱. امیر فرهمند
۱۵۲. امیرمحمد چنگیزی محمدی
۱۵۳. امیر محمدی
۱۵۴. امیر مدنی
۱۵۵. امیر نیک سار
۱۵۶. امیرحسین بازگیر
۱۵۷. امیرحسین پیبراه
۱۵۸. امیرحسین حسن زاده
۱۵۹. امیرحسین خلیلی پیر
۱۶۰. امیرحسین عطایی
۱۶۱. امیررضا رضایان
۱۶۲. امیرسجاد طالبان
۱۶۳. امیرلعلی
۱۶۴. امین پروین
۱۶۵. امین داوری
۱۶۶. امین فتاحی
۱۶۷. امین کمیجانی
۱۶۸. امین مردی
۱۶۹. انسیه انساندوست
۱۷۰. انیسا رئوفی
۱۷۱. اوین تفکری
۱۷۲. ایاد تی.جی
۱۷۳. ایدا قاسمی
۱۷۴. ایلیا حسینی
۱۷۵. ایمان رضوانی
۱۷۶. بابک احمدی
۱۷۷. باران ظهوری
۱۷۸. باربد گلشیری
۱۷۹. بانو حسینی
۱۸۰. بتول نوری
۱۸۱. بصیر اکبری
۱۸۲. بصیر فرهمند
۱۸۳. بنفشه بدیعی
۱۸۴. به نوش نوشی
۱۸۵. بهار اشراق
۱۸۶. بهار الماسی
۱۸۷. بهار بهرآبادی
۱۸۸. بهار رامشی
۱۸۹. بهار قوامی
۱۹۰. بهار یونسی
۱۹۱. بهاره بشارتی
۱۹۲. بهاره رسایی
۱۹۳. بهاره ریاحی
۱۹۴. بهاره سلیمانی
۱۹۵. بهاره عباسی
۱۹۶. بهراد قاسم زاده
۱۹۷. بهرام زالبک
۱۹۸. بهرنگ پ
۱۹۹. بهناز امانی
۲۰۰. بهناز بقاییان
۲۰۱. بهناز غفاری
۲۰۲. بهناز نصرتی
۲۰۳. بوددای اعظم
۲۰۴. بی بی طاهره یوسفی
۲۰۵. بی تا ترابی
۲۰۶. بیتا پهلوانی
۲۰۷. بینا برزگر
۲۰۸. پ. همتی
۲۰۹. پارمیدا حیدری
۲۱۰. پارمیدا دانیالی
۲۱۱. پارمیس خجستهبخت
۲۱۲. پانیذ رضائی
۲۱۳. پرتو شهوندی
۲۱۴. پرستو دوکوهکی
۲۱۵. پرستو صادقى
۲۱۶. پرند تادری
۲۱۷. پروانه راهوران
۲۱۸. پروانه رضایی
۲۱۹. پروانه محمدپور
۲۲۰. پروین محمدی
۲۲۱. پری دانش
۲۲۲. پریماه اعوانی
۲۲۳. پری عبدی
۲۲۴. پری فرهنگ
۲۲۵. پری نشاط
۲۲۶. پریا اسماعیلی
۲۲۷. پریا هلالی
۲۲۸. پریچهار باقری
۲۲۹. پریسا ابراهیمی
۲۳۰. پریسا احمدی
۲۳۱. پریسا شیروانی
۲۳۲. پریسا غنی پور
۲۳۳. پریسا فلاح نیمچاهی
۲۳۴. پریسا قانی
۲۳۵. پریسا متوسل زاده
۲۳۶. پریسا مدنی
۲۳۷. پریسا نیا
۲۳۸. پژمان شفائی
۲۳۹. پگاه بی غم
۲۴۰. پگاه پزشکی
۲۴۱. پگاه جلالی
۲۴۲. پگاه جهاندار
۲۴۳. پگاه حقیری
۲۴۴. پگاه نجفی
۲۴۵. پوریا ت
۲۴۶. پوریا جهانشاد
۲۴۷. پونه یکتا
۲۴۸. پویا افضلی
۲۴۹. پویا پاریامقام
۲۵۰. پویا شاهسیاه
۲۵۱. پویان کفیلی
۲۵۲. پویان منصوری
۲۵۳. پویش عزیزالدین
۲۵۴. پیام ابوطالبی زنوزی
۲۵۵. پیام روشن فکر
۲۵۶. تارا آغداشلو
۲۵۷. تارا بختیاری
۲۵۸. تارا پرهیزی
۲۵۹. تارا جاویدی
۲۶۰. تارا فاتحی
۲۶۱. تارا هادوی
۲۶۲. ترانه بنی یعقوب
۲۶۳. ترانه داریان
۲۶۴. ترانه علیدوستی
۲۶۵. ترانه فروردین
۲۶۶. تنویراحمد قسیم
۲۶۷. توبا طا
۲۶۸. توماج داراب
۲۶۹. ثریا احمدی
۲۷۰. ثریا باباخانی
۲۷۱. ثریا حیدری
۲۷۲. ثریا رحیمی
۲۷۳. ثریا رضایی
۲۷۴. ثریا صدیقی
۲۷۵. ثریا غلامی
۲۷۶. ثریا کریمی
۲۷۷. ثریانظری
۲۷۸. ثمین اعیانیفرد
۲۷۹. ثمین طاهوری
۲۸۰. ثمین مهاجرانی
۲۸۱. جاوید ذوالفقاری
۲۸۲. جاوید رفاهی
۲۸۳. جاوید رفاهی
۲۸۴. جعفر قدیمخانی
۲۸۵. جعفری
۲۸۶. جلیل نظری
۲۸۷. جمیله جعفری
۲۸۸. جمیله محمدی
۲۸۹. جواد ابراهیمی نژاد
۲۹۰. جواد سجادی
۲۹۱. جواد سجادی
۲۹۲. چیستا کرامتی
۲۹۳. حامد اصغرزاده
۲۹۴. حامد سپهر
۲۹۵. حامد محمودی
۲۹۶. حامد نجات قنبر
۲۹۷. حانیه حاجلو
۲۹۸. حبیب احمدی
۲۹۹. حدیثه محمدی
۳۰۰. حدیثه مرادی
۳۰۱. حسام سلامت
۳۰۲. حسام موذن
۳۰۳. حسن رضایی
۳۰۴. حسن قاسمی
۳۰۵. حسن قلی
۳۰۶. حسن مدبر
۳۰۷. حسن منوچهری سیاوش))
۳۰۸. حسین احمدی
۳۰۹. حسین جندقی
۳۱۰. حسین عسگری
۳۱۱. حسینی
۳۱۲. حفصه احراری
۳۱۳. حکیم اکبری
۳۱۴. حکیم گرجستانی
۳۱۵. حکیمه علیزاده
۳۱۶. حلما رمضان
۳۱۷. حلیا فائزیپور
۳۱۸. حلیمه حسینی
۳۱۹. حلیمه عالمی
۳۲۰. حمید احمدی
۳۲۱. حمید حبیب الله
۳۲۲. حمید سعیدخان
۳۲۳. حمید سلجوقی
۳۲۴. حمید سید
۳۲۵. حمید عطایی
۳۲۶. حمید گودرزی
۳۲۷. حمید مافی
۳۲۸. حمیدرضا پژمان
۳۲۹. حمیدرضا رسولیان
۳۳۰. حمیدرضا صالحی
۳۳۱. حمیدرضا طاهری
۳۳۲. حمیدرضا قهرمانی
۳۳۳. حمیدرضا واشقانی فراهانی
۳۳۴. حمیده حمیدی
۳۳۵. حمیرا صبور
۳۳۶. حنانه فرکوش
۳۳۷. حوّاحسنی
۳۳۸. حورا وکیلی
۳۳۹. خاطره حسینی
۳۴۰. خاطره فیاضی
۳۴۱. خالق یار
۳۴۲. خدیجه بلوچ
۳۴۳. خدیجه سادات حسینی
۳۴۴. دارا سانجی
۳۴۵. دانیال تجری
۳۴۶. دانیال رهبری
۳۴۷. دانیال سیدین
۳۴۸. دانیال صفری
۳۴۹. داود اشرفی
۳۵۰. داود کبیری
۳۵۱. داوود رضوی
۳۵۲. درسا رئیسیان
۳۵۳. درسا کاظمی
۳۵۴. درسا مصدق مهر
۳۵۵. درنا دیباج
۳۵۶. دریا رمضانی
۳۵۷. دلارام بلورچب
۳۵۸. دلارام شیخی مقدم
۳۵۹. دنیا راد
۳۶۰. دیبا صفری
۳۶۱. دیانا احسان
۳۶۲. راحله حسنی
۳۶۳. راحله رسولی
۳۶۴. راحیل عادلی
۳۶۵. رازک بختیاری
۳۶۶. راضیه رسولی
۳۶۷. راضیه زیدی
۳۶۸. راضیه علیزاده
۳۶۹. راضیه عیوضی
۳۷۰. راضیه کریمی
۳۷۱. راضیه محمدزاده
۳۷۲. راضیه نظری
۳۷۳. رامبد والا
۳۷۴. رامین پروین
۳۷۵. رامین صفی یاری
۳۷۶. رجا حجت نژاد
۳۷۷. رحمان حسینی
۳۷۸. رخسانه آبشار
۳۷۹. رضا آزاد
۳۸۰. رضا آیدن
۳۸۱. رضا پناهی
۳۸۲. رضا حسینی
۳۸۳. رضا زواری
۳۸۴. رضا سیدزاده
۳۸۵. رضا شفاخواه
۳۸۶. رضا طالبی
۳۸۷. رضا علیجانی
۳۸۸. رضا فقیه عبداللهی
۳۸۹. رضا فیضی
۳۹۰. رضا محمدی قایقچی
۳۹۱. رضا نساجی
۳۹۲. رعنا حسینی
۳۹۳. رقیه حسینی
۳۹۴. رها تاجیک
۳۹۵. رها عسکریزاده
۳۹۶. رها ماندگار
۳۹۷. رهام امیری فر
۳۹۸. رهام سبحانی
۳۹۹. روح الله یوسفی
۴۰۰. روحالله انصاری
۴۰۱. روحالله سپندارند
۴۰۲. روحاله نخعی
۴۰۳. رودابه دهقانی
۴۰۴. روزبه رفیعی
۴۰۵. روژیا فروهر
۴۰۶. روژین فهیم
۴۰۷. روشی خوشنویس
۴۰۸. رومینا رضوی
۴۰۹. رویا تمدن
۴۱۰. رویا متابیان
۴۱۱. رویا مرادی
۴۱۲. رویا نعیمی
۴۱۳. رویا ویاند
۴۱۴. ریحانه پورامیر
۴۱۵. ریحانه پورطالبی
۴۱۶. ریحانه جباری
۴۱۷. ریحانه عبداله پور
۴۱۸. ریحانه موسوی
۴۱۹. زارا امجدیان
۴۲۰. زری پورجعفریان
۴۲۱. زک رامی
۴۲۲. زکیه حسنی
۴۲۳. زکیه عاشوری
۴۲۴. زمان آرمان
۴۲۵. زمان وفاجویی
۴۲۶. زمیر احمد نوری
۴۲۷. زهرا آب روشن
۴۲۸. زهرا آقامیری
۴۲۹. زهرا احمدی
۴۳۰. زهرا اسماعیلی
۴۳۱. زهرا اصغری
۴۳۲. زهرا اطیفی
۴۳۳. زهرا اعتمادی
۴۳۴. زهرا بابایی
۴۳۵. زهرا پناهی
۴۳۶. زهرا جعفری
۴۳۷. زهرا جلیلی
۴۳۸. زهرا حبیبی
۴۳۹. زهرا حسن زاده
۴۴۰. زهرا حسینی
۴۴۱. زهرا خاوری
۴۴۲. زهرا خماریان
۴۴۳. زهرا دادرس
۴۴۴. زهرا دهقانی
۴۴۵. زهرا ذکی
۴۴۶. زهرا راد
۴۴۷. زهرا رحیمی خامنه
۴۴۸. زهرا رخشانی مقدم
۴۴۹. زهرا رضایی
۴۵۰. زهرا سعیدی
۴۵۱. زهرا سلنگی
۴۵۲. زهرا شریفی
۴۵۳. زهرا شکرالله بیک تبریزی
۴۵۴. زهرا صاحب
۴۵۵. زهرا طاهری
۴۵۶. زهرا عادلی
۴۵۷. زهرا علی زاده
۴۵۸. زهرا عیزاده
۴۵۹. زهرا فیضی
۴۶۰. زهرا قاسمعلی زاده
۴۶۱. زهرا کاظمی
۴۶۲. زهرا ماهری
۴۶۳. زهرا محمدی
۴۶۴. زهرا مصدق
۴۶۵. زهرا معین
۴۶۶. زهرا موسوی
۴۶۷. زهرا میری
۴۶۸. زهرا نظری
۴۶۹. زهرا نوراحمدی
۴۷۰. زهرا یوسفی
۴۷۱. زهرا حسینی
۴۷۲. زهرا نجفی
۴۷۳. زهره جوادی
۴۷۴. زهره حسینی
۴۷۵. زهره رمضانی
۴۷۶. زهره صابری
۴۷۷. زهره صدر
۴۷۸. زهره عراقی
۴۷۹. زهره قراهی
۴۸۰. زهره مروی
۴۸۱. زویا صفری
۴۸۲. زینب آزموده
۴۸۳. زینب آژیراک
۴۸۴. زینب احمدی
۴۸۵. زینب بهزادفر
۴۸۶. زینب حسینی
۴۸۷. زینب حیدری
۴۸۸. زینب رضایی
۴۸۹. زینب محمدی
۴۹۰. زینب موسوی
۴۹۱. ژیلا بنییعقوب
۴۹۲. ژیلا مکوندی
۴۹۳. سارا از لان
۴۹۴. سارا افشار
۴۹۵. سارا ثابت
۴۹۶. سارا جهانی
۴۹۷. سارا حسن زاذه
۴۹۸. سارا حسینی
۴۹۹. سارا خسروی
۵۰۰. سارا خلیلی جهرمی
۵۰۱. سارا رابط
۵۰۲. سارا سلطانعلی
۵۰۳. سارا صادقی
۵۰۴. سارا قلاوند
۵۰۵. سارا قنبری
۵۰۶. سارا قهرمانى
۵۰۷. سارا منصوری
۵۰۸. سارا موسوی
۵۰۹. سارا نصراللهی
۵۱۰. سارارضایی
۵۱۱. سارارضایی
۵۱۲. سارین حسنی
۵۱۳. ساغر شیرازی نژاد
۵۱۴. ساقی کمالی
۵۱۵. سالومه دبیریان
۵۱۶. سالومه قدسی مقدم
۵۱۷. سام ایرانی
۵۱۸. سامان مسعودی
۵۱۹. ساناز ابراهیم پور
۵۲۰. ساناز اصفهانی
۵۲۱. ساناز توسلی
۵۲۲. ساناز ستارزاده
۵۲۳. ساناز صادقی
۵۲۴. ساناز عظیمیپور
۵۲۵. ساناز نوروزی
۵۲۶. ساناز یوسفی
۵۲۷. سبا دوست بخیر
۵۲۸. سبا عباسزاده
۵۲۹. سپهر چوبساز
۵۳۰. سپهر عباسی
۵۳۱. سپید قنبری
۵۳۲. سپیده ابطحی
۵۳۳. سپیده جدیری
۵۳۴. سپیده جعفری
۵۳۵. سپیده جلالوند
۵۳۶. سپیده جندقی
۵۳۷. سپیده سالاروند
۵۳۸. سپیده صراف زاده
۵۳۹. ستار ستار
۵۴۰. ستاره اسدی
۵۴۱. ستاره امینی
۵۴۲. ستاره بهرانی
۵۴۳. ستاره جزایری
۵۴۴. ستاره رهنورد
۵۴۵. ستاره صادقی
۵۴۶. ستاره صالحی
۵۴۷. ستاره لطفی
۵۴۸. سجاد عابدینی
۵۴۹. سحر اصغری
۵۵۰. سحر باسره
۵۵۱. سحر جندقی
۵۵۲. سحر رضایی
۵۵۳. سحر رضوند
۵۵۴. سحر عبادی
۵۵۵. سحر قادری
۵۵۶. سحر قاموس
۵۵۷. سحر کلیبری نوتاش
۵۵۸. سحر مصیبی
۵۵۹. سحر نمازیخواه
۵۶۰. سحر وفایی
۵۶۱. سرو رسا رفیع زاده
۵۶۲. سرور گلرنگ
۵۶۳. سرور نوتاش
۵۶۴. سروناز فارسی
۵۶۵. سعدیه راشدی
۵۶۶. سعید اسکندری
۵۶۷. سعید پورحیدر
۵۶۸. سعید حسن پور
۵۶۹. سعید شاه حسینی
۵۷۰. سعید کریمی
۵۷۱. سعیده ابطحی
۵۷۲. سعیده اکبری
۵۷۳. سعیده شفیعی
۵۷۴. سعیده ناصری
۵۷۵. سکینه اسدی
۵۷۶. سکینه حسنی
۵۷۷. سکینه رضایی
۵۷۸. سکینه علیزاده
۵۷۹. سکینه مجاهد
۵۸۰. سلما عزیزی
۵۸۱. سلیمه خاوری
۵۸۲. سماء مهدوی
۵۸۳. سمانه اسماعیلی سده
۵۸۴. سمانه روغنی
۵۸۵. سمانه سوادی
۵۸۶. سمانه مداح
۵۸۷. سمانه معیری
۵۸۸. سمیه فرجی
۵۸۹. سمیرا بیانی
۵۹۰. سمیرا حسینی
۵۹۱. سمیرا رضایی
۵۹۲. سمیرا شفیعی
۵۹۳. سمیرا علی آبادی
۵۹۴. سمیرا علیزاده
۵۹۵. سمیرا نیک پا
۵۹۶. سمیرا هاشمی
۵۹۷. سمیرامیس بابایی
۵۹۸. سمیه جعفری
۵۹۹. سمیه حسینی
۶۰۰. سمیه رحیمی
۶۰۱. سمیه رضایی
۶۰۲. سمیه سادات
۶۰۳. سمیه فرخی
۶۰۴. سمیه قدوسی
۶۰۵. سمیه میرشمسی
۶۰۶. سمیه یاوری
۶۰۷. سهراب مستقیم
۶۰۸. سهیل جاننثاری
۶۰۹. سهیلا قنبری
۶۱۰. سهیلا نیکنان
۶۱۱. سوده سعدایی
۶۱۲. سوده عالمشناس
۶۱۳. سوده کریمی
۶۱۴. سوسن پرور
۶۱۵. سوگل ایران پور
۶۱۶. سوگل شاکریفر
۶۱۷. سوگل غفاری
۶۱۸. سوگلمیرزایی
۶۱۹. سولماز پویا
۶۲۰. سوما نگهدارینیا
۶۲۱. سونا مصطفی زاده مقدم
۶۲۲. سویده ساداتی فر
۶۲۳. سیامک ابوطالب
۶۲۴. سیامک ب
۶۲۵. سیاوش طلاییزاده
۶۲۶. سیاوش مسرور
۶۲۷. سید حسین حسینی
۶۲۸. سید سجاد هاشمینژاد
۶۲۹. سید علی حسینی
۶۳۰. سید مهدی حسینی
۶۳۱. سیدحسین سراجزاده
۶۳۲. سیدرضا سهیل
۶۳۳. سیده ناصری نیاکی
۶۳۴. سیروس نظری
۶۳۵. سیما برنا
۶۳۶. سیما سعادت
۶۳۷. سیما صفری
۶۳۸. سیما فاسمی
۶۳۹. سیماسلطانی
۶۴۰. سیمین صلاح
۶۴۱. سینا انتصاری
۶۴۲. سینا صبونیان
۶۴۳. شاداب شایگان
۶۴۴. شادی حصارکی
۶۴۵. شادی معصومی
۶۴۶. شاهین اقدامی
۶۴۷. شاهین تقی خانی
۶۴۸. شاهین خلیل زاده
۶۴۹. شاهین فلاح
۶۵۰. شای همتی
۶۵۱. شایا شهرستانی
۶۵۲. شایان رحمانی
۶۵۳. شایسته فرهادی
۶۵۴. شبنم پرکار
۶۵۵. شبنم هاشمی
۶۵۶. شراف اسحاقی
۶۵۷. شقایق حسنی
۶۵۸. شقایق سعید
۶۵۹. شقایق شهری
۶۶۰. شقایق صائبی
۶۶۱. شکوفا مولانا
۶۶۲. شکوفه مرادی
۶۶۳. شکوه افیونی
۶۶۴. شکیبا فائزی
۶۶۵. شکیبا معین
۶۶۶. شکیرا کنلیسا
۶۶۷. شکیلا رفیع
۶۶۸. شمیم سبزواری
۶۶۹. شهپر بامداد
۶۷۰. شهرزاد ایراننژاد
۶۷۱. شهرزاد تاج پور
۶۷۲. شهرزاد زکی زاده
۶۷۳. شهرزاد نظرپور
۶۷۴. شهروز کریمی
۶۷۵. شهناز حسین زاده
۶۷۶. شهین غفاری
۶۷۷. شورانگیز داداشی
۶۷۸. شوکا حسینی
۶۷۹. شیرین م
۶۸۰. شیر محمد نیکزاد
۶۸۱. شیرین برق نورد
۶۸۲. شیرین سعدی نژاد
۶۸۳. شیرین قریشیان
۶۸۴. شیرین کریمی
۶۸۵. شیرین ملکفاضلی
۶۸۶. شیرین نصیری
۶۸۷. شیما امینی
۶۸۸. شین دال
۶۸۹. شیوا دریانی
۶۹۰. شیوا شفیع نژاد
۶۹۱. شیوا نظامی
۶۹۲. شیوا نظرآهاری
۶۹۳. صادق داوری
۶۹۴. صادق سروری
۶۹۵. صادق صالحی
۶۹۶. صادق قاسمی
۶۹۷. صالحه حسنی
۶۹۸. صبا آلاله
۶۹۹. صدرا تحصیلی
۷۰۰. صدف امیری
۷۰۱. صدف تقی خانی
۷۰۲. صدف حیدری
۷۰۳. صدف کیخا
۷۰۴. صدیق موثق
۷۰۵. صدیقه رسولی
۷۰۶. صفیه بختیاری
۷۰۷. صنم جوادی
۷۰۸. صنم نبی زاده
۷۰۹. صوفیامیرزایی
۷۱۰. ضحی خودی
۷۱۱. ضیاء نبوی
۷۱۲. طاهره احمدی
۷۱۳. طاهره حسینی
۷۱۴. طاهره علی نژآد
۷۱۵. طاهره علی نژاد
۷۱۶. طاهره فهیمی
۷۱۷. طاهره گل گلی
۷۱۸. طاهره مرادی
۷۱۹. طاهره مهدوی
۷۲۰. طلا معتضدی
۷۲۱. طناز تهرانی
۷۲۲. طناز کلاهچیان
۷۲۳. طهورا آیتی
۷۲۴. طیبه زارعی
۷۲۵. طیبه سلمانی
۷۲۶. طیبه عباسلو
۷۲۷. ع امینی
۷۲۸. عادله قدسیزاده
۷۲۹. عارفه تیموری
۷۳۰. عارفه رستمی
۷۳۱. عاطفه حسنی
۷۳۲. عاطفه خادم الرضا
۷۳۳. عاطفه مصطفوی
۷۳۴. عاطفه نوری
۷۳۵. عاطه یارمحمدی
۷۳۶. عباس رضایی
۷۳۷. عباس شکری
۷۳۸. عباس محمدی
۷۳۹. عبدالعلی واحدی
۷۴۰. عبدالغفار علیزاده
۷۴۱. عبدالقدیر صالحی
۷۴۲. عبدالله دشتی مکان
۷۴۳. عبدلحسین اکرمی
۷۴۴. عزیز غمخوار
۷۴۵. عزیزالله موحدی
۷۴۶. عسل دیناروند
۷۴۷. عسل عباسیان
۷۴۸. عسل موسوی
۷۴۹. عصمت ابراهیمی
۷۵۰. عطیه چیتی
۷۵۱. عطیه خسروانی
۷۵۲. عطیه ط
۷۵۳. علیرضا عباسى
۷۵۴. علی ارومیه ای
۷۵۵. علی اعلمی
۷۵۶. علی بهرانی
۷۵۷. علی پرسان
۷۵۸. علی تارخ
۷۵۹. علی توانا
۷۶۰. علی جنابان
۷۶۱. علی خاکسار
۷۶۲. علی راغب
۷۶۳. علی رضا اطلسچی
۷۶۴. علی رضا مرادیان
۷۶۵. علی رضا یاری
۷۶۶. علی سینا میرزاد
۷۶۷. علی عبداللهی شاعر
۷۶۸. علی کرباسی
۷۶۹. علی کریمی
۷۷۰. علی کلائی
۷۷۱. علی مرادی
۷۷۲. علی معظمی
۷۷۳. علیرضا آبیز
۷۷۴. علیرضا آدینه
۷۷۵. علیرضا احمدی
۷۷۶. علیرضا بابایی
۷۷۷. علیرضا باقری
۷۷۸. علیرضا چمنزار
۷۷۹. علیرضا دشتی
۷۸۰. علیرضا رهبری
۷۸۱. علیرضا سهرابپور
۷۸۲. علیرضا قراباغی
۷۸۳. علیرضا قیصری منوچهری
۷۸۴. علیرضا نظری
۷۸۵. علیرضا نعمتی
۷۸۶. علینا فرزامی
۷۸۷. عنایت فانی
۷۸۸. غزاله پیامی
۷۸۹. غزاله قبادی
۷۹۰. غزاله گودرزی
۷۹۱. غزاله معتمد
۷۹۲. غزل سلطانی
۷۹۳. غزل علی عبدالکریم
۷۹۴. غزل کریم بیگی
۷۹۵. غضنفر ابراهیمی
۷۹۶. غلام مجتبی فیاض
۷۹۷. غلامرضا جعفری
۷۹۸. فائزه ادیب
۷۹۹. فائزه اشراق
۸۰۰. فائزه چراغی
۸۰۱. فائزه رضازاده
۸۰۲. فائزه رضایی
۸۰۳. فائزه زمانی
۸۰۴. فائزه کریمی
۸۰۵. فائزه نجفی
۸۰۶. فاران فنائیان
۸۰۷. فاطمه آرام نژاد
۸۰۸. فاطمه ابراهیمی
۸۰۹. فاطمه احمدی
۸۱۰. فاطمه اسماعیلی
۸۱۱. فاطمه الهوردی
۸۱۲. فاطمه ایمانی
۸۱۳. فاطمه باقری
۸۱۴. فاطمه برزگران
۸۱۵. فاطمه جمالپور
۸۱۶. فاطمه حسین زاده
۸۱۷. فاطمه حسینی
۸۱۸. فاطمه حمیدی
۸۱۹. فاطمه خاوری
۸۲۰. فاطمه خودی
۸۲۱. فاطمه رحیمی
۸۲۲. فاطمه سعیدی
۸۲۳. فاطمه شمس
۸۲۴. فاطمه عبدالهی
۸۲۵. فاطمه عطاران
۸۲۶. فاطمه عظیمی پسند
۸۲۷. فاطمه علیزاده
۸۲۸. فاطمه فدایی
۸۲۹. فاطمه فلاح
۸۳۰. فاطمه فیضی
۸۳۱. فاطمه قانع جهرمی
۸۳۲. فاطمه مصطفی زاده
۸۳۳. فاطمه معتمد
۸۳۴. فاطمه مهرزاد
۸۳۵. فاطمه نظری
۸۳۶. فاطمه نوری
۸۳۷. فاطمه هاشمی
۸۳۸. فاطیما فرجزاده
۸۳۹. فاطیما مرادی
۸۴۰. فانوس بهادروند
۸۴۱. فراز جهاندار
۸۴۲. فراز خسروانی
۸۴۳. فراز طهماسبی
۸۴۴. فرانک سعیدی
۸۴۵. فرانک کیانی
۸۴۶. فرزاد کوهستانی
۸۴۷. فرزاد یعقوبی پور
۸۴۸. فرزام اعتمادی
۸۴۹. فرزان شاماسبلو
۸۵۰. فرزانه احمدی
۸۵۱. فرزانه انصاری
۸۵۲. فرزانه درویش پناه
۸۵۳. فرزانه سید ابریشمی
۸۵۴. فرزانه صارمی
۸۵۵. فرزانه قاسمی
۸۵۶. فرشته تاجیک
۸۵۷. فرشته جعفری
۸۵۸. فرشته حسین زاده
۸۵۹. فرشته خاوری
۸۶۰. فرشته طاهری
۸۶۱. فرشته فیضی
۸۶۲. فرشید ساکی
۸۶۳. فرناز اولتانی
۸۶۴. فرناز حائری
۸۶۵. فرناز حسینی
۸۶۶. فرناز سلطانی
۸۶۷. فرناز عیدی پور
۸۶۸. فرناز ندیم
۸۶۹. فرنگیس سلطانپور
۸۷۰. فرنوش بلقیس زاده
۸۷۱. فرنوش نیک
۸۷۲. فرهاد خوئی
۸۷۳. فرهنگ عرفانی
۸۷۴. فرهود بهادری
۸۷۵. فروغ سهرابی
۸۷۶. فروه رسولی
۸۷۷. فریبا افشار
۸۷۸. فریبا خادمی
۸۷۹. فریبا صفی ملایری
۸۸۰. فریبا عظیمی
۸۸۱. فریبا کیوانی
۸۸۲. فریده صارمی
۸۸۳. فریده طهرانی
۸۸۴. فریده عصاره
۸۸۵. فریده غائب
۸۸۶. فریما بلوری
۸۸۷. فسانه خیراندیش
۸۸۸. فهیمه صمیمی
۸۸۹. فهیمه ظهوری
۸۹۰. قاصدک حسینی
۸۹۱. قمر تکاوران
۸۹۲. کارا گنجور
۸۹۳. کامنوش خسروانی
۸۹۴. کانون ادبیات شرق
۸۹۵. کاوه خانی
۸۹۶. کاوه ضرغامیفر
۸۹۷. کاوه فرقان پرست
۸۹۸. کبرا بربری
۸۹۹. کبرا صفری
۹۰۰. کبرا محمدی
۹۰۱. کبری حسن زاده
۹۰۲. کبری یوسفی
۹۰۳. کتایون ترابیان
۹۰۴. کلکتیو عصیان
۹۰۵. کمال الدین غفاری
۹۰۶. کوثر سامانی
۹۰۷. کوثر. میم
۹۰۸. کوهیار گردی
۹۰۹. کیارش
۹۱۰. کیان دولت آبادی
۹۱۱. کیوان کیانی
۹۱۲. کیوان مهتدی
۹۱۳. گل احمد مظفری
۹۱۴. گلبانو میرزایی
۹۱۵. گلزاد امین زاده
۹۱۶. گلکو هوشمند
۹۱۷. گلنار رامش
۹۱۸. گلنار شهیار
۹۱۹. گلناز امین
۹۲۰. گلناز بویا
۹۲۱. گلی نوراحمدی
۹۲۲. گلیتا حسین پور اصفهانی
۹۲۳. لاله عنبری
۹۲۴. لطف الله تاجیک
۹۲۵. لیلا سجودى
۹۲۶. لیلا مستوفى
۹۲۷. لیلا یعقوبی
۹۲۸. لیا بشری
۹۲۹. لیا علزاد
۹۳۰. لیدا ابراهیمی
۹۳۱. لیدا درفشه
۹۳۲. لیدا نیشابوریان
۹۳۳. لیلا احمدی
۹۳۴. لیلا جعفری
۹۳۵. لیلا حسینزاده
۹۳۶. لیلا رهنما
۹۳۷. لیلا مسیحا
۹۳۸. لیلا معاوی
۹۳۹. لیلا معظمی
۹۴۰. لیلی ایریم
۹۴۱. لیلی بهبهانی
۹۴۲. لیلی پور
۹۴۳. لیلی فرهادپور
۹۴۴. م . یوسفی
۹۴۵. م دانش
۹۴۶. مائده اثناعشری
۹۴۷. مائده شهباز
۹۴۸. مائده یزدانی
۹۴۹. مائده یوسفی
۹۵۰. مارال جیرانی
۹۵۱. مارال کشاورز
۹۵۲. ماریا سلجوقی
۹۵۳. مانا فریور
۹۵۴. مانا نژاد
۹۵۵. ماندانا افتخاری
۹۵۶. مانلی آیگانی
۹۵۷. مانلی شاکری
۹۵۸. ماهرخ مفیدنخعی
۹۵۹. ماهی ایمانی
۹۶۰. مبارکه مرتضوی
۹۶۱. مجتبی سلطانلو
۹۶۲. مجتبی صالحی
۹۶۳. مجتبی صفرزایی
۹۶۴. مجتبی عبدی
۹۶۵. مجید احمدی
۹۶۶. مجید اسدی
۹۶۷. مجید مسافر
۹۶۸. محبوب حیدری
۹۶۹. محبوبه صادقی
۹۷۰. محبوبه فیروزی
۹۷۱. محدامین حوالهدار
۹۷۲. محدثه اکبری
۹۷۳. محدثه کشاورز
۹۷۴. محدثه موسوی
۹۷۵. محسن انواری
۹۷۶. محسن خادمی
۹۷۷. محسن دزیانی
۹۷۸. محسن دودانگه
۹۷۹. محسن سعادت
۹۸۰. محسن علوی
۹۸۱. محمد آشیانی
۹۸۲. محمد ادریس روف
۹۸۳. محمد اشرف ساقی
۹۸۴. محمد امین صالحی
۹۸۵. محمد باقر گلستان
۹۸۶. محمد پورفر
۹۸۷. محمد جوانمرد
۹۸۸. محمد حامی حسینی
۹۸۹. محمد رضایی
۹۹۰. محمد روستایی
۹۹۱. محمد شریف
۹۹۲. محمد صادق رحیمی
۹۹۳. محمد طاهریان
۹۹۴. محمد کریمی
۹۹۵. محمد معلق
۹۹۶. محمد نعمتی
۹۹۷. محمد وطنچی
۹۹۸. محمدرضا دولتآبادی
۹۹۹. محمدرضا شایستهخو
۱۰۰۰. محمدصادق ازبک
۱۰۰۱. محمدکریم آسایش
۱۰۰۲. محیا دانش
۱۰۰۳. مدیا رجبیفر
۱۰۰۴. مرتضا نیکنهاد
۱۰۰۵. مرتضی خاوری
۱۰۰۶. مرجان احمدی
۱۰۰۷. مرجان چرومی
۱۰۰۸. مرجان دهقانی پور
۱۰۰۹. مرجان ریختهگر
۱۰۱۰. مرجان فدوى اردکانى
۱۰۱۱. مرجان قربانی
۱۰۱۲. مرسده بصیریان
۱۰۱۳. مرسده چگینی
۱۰۱۴. مرسده قربانیان
۱۰۱۵. مرسده هاشمی
۱۰۱۶. مرسل نظری
۱۰۱۷. مرضیه بشیری
۱۰۱۸. مرضیه بهزادپور
۱۰۱۹. مرضیه حاجی خانی
۱۰۲۰. مرضیه حسینی
۱۰۲۱. مرضیه راهی
۱۰۲۲. مرضیه رسولی
۱۰۲۳. مرضیه غلامی
۱۰۲۴. مرضیه کریمیان
۱۰۲۵. مرضیه مرادی
۱۰۲۶. مرضیه نورزهی
۱۰۲۷. مرضیه نیلی
۱۰۲۸. مریم حیدری
۱۰۲۹. مریم آزاد
۱۰۳۰. مریم احمدی
۱۰۳۱. مریم اسکندری
۱۰۳۲. مریم امیری
۱۰۳۳. مریم بالازاده
۱۰۳۴. مریم پالیزبان
۱۰۳۵. مریم تابی
۱۰۳۶. مریم جلیلیان
۱۰۳۷. مریم حسنی
۱۰۳۸. مریم حسین زاده
۱۰۳۹. مریم حسینی
۱۰۴۰. مریم حیدرخانی
۱۰۴۱. مریم خاوری
۱۰۴۲. مریم دارایی
۱۰۴۳. مریم دوست محمدی
۱۰۴۴. مریم راز
۱۰۴۵. مریم راهور
۱۰۴۶. مریم رحمانی
۱۰۴۷. مریم رضایی
۱۰۴۸. مریم سلاجقه
۱۰۴۹. مریم سمیعی
۱۰۵۰. مریم شریفزاده
۱۰۵۱. مریم شیرازی
۱۰۵۲. مریم شیرینسخن
۱۰۵۳. مریم صادقی
۱۰۵۴. مریم صادقی
۱۰۵۵. مریم صالحی
۱۰۵۶. مریم عبداللهی
۱۰۵۷. مریم قدیری
۱۰۵۸. مریم کروبی
۱۰۵۹. مریم محمدی
۱۰۶۰. مریم مرتضوی
۱۰۶۱. مریم موقر
۱۰۶۲. مریم میرمحمدی
۱۰۶۳. مریم نادره
۱۰۶۴. مریم نراقی
۱۰۶۵. مریم نظری
۱۰۶۶. مریم نفری
۱۰۶۷. مریم نوایی
۱۰۶۸. مریم یحیوی
۱۰۶۹. مزدک دانشور
۱۰۷۰. مژده دانش پژوه
۱۰۷۱. مژده نژاد
۱۰۷۲. مژگان احمدی
۱۰۷۳. مژگان راد
۱۰۷۴. مژگان عطایی
۱۰۷۵. مژگان مقصودی
۱۰۷۶. مسعود عبدی
۱۰۷۷. مسعود عزیزپور
۱۰۷۸. مسعود کاظمی
۱۰۷۹. مصطفی احمدی
۱۰۸۰. مصطفی جعفری
۱۰۸۱. مصطفی جلیلی
۱۰۸۲. مصطفی علیزاده
۱۰۸۳. مصطفی لک قمی
۱۰۸۴. مصطفی نظری
۱۰۸۵. مصطفی ولیانپور
۱۰۸۶. مصی ابوالحسن
۱۰۸۷. معصومه افضلی
۱۰۸۸. معصومه ابوالفتح زاده
۱۰۸۹. معصومه احمدی
۱۰۹۰. معصومه حیدری
۱۰۹۱. معصومه رضایی
۱۰۹۲. معصومه شاپوری
۱۰۹۳. معصومه غلامی
۱۰۹۴. معصومه فولادی رستمی
۱۰۹۵. معصومه قاسمی
۱۰۹۶. معصومه قاسمی پور
۱۰۹۷. معصومه کوثری
۱۰۹۸. معصومه میرزایی
۱۰۹۹. معصومه یوسفی
۱۱۰۰. معید مطهری
۱۱۰۱. معین فرخی
۱۱۰۲. مقصود تیموری
۱۱۰۳. ملی صفری
۱۱۰۴. ملیحه ایمانی
۱۱۰۵. ملیحه بیات
۱۱۰۶. ملیحه شهنی
۱۱۰۷. ملیکا احمدی
۱۱۰۸. ملیکا افشار
۱۱۰۹. ملیکا مرادی
۱۱۱۰. ملینا صالح
۱۱۱۱. منصوره بلخاری
۱۱۱۲. منصوره پناهی
۱۱۱۳. منصوره شجاعی
۱۱۱۴. منصوره صبور
۱۱۱۵. منصوره قاسمی تودشکی
۱۱۱۶. منصوره نیکوکار
۱۱۱۷. منیره برادران
۱۱۱۸. منیژه یزدانی
۱۱۱۹. مه سان عابدی
۱۱۲۰. مهتا پارسا
۱۱۲۱. مهتا ماهانی
۱۱۲۲. مهتاب اخوان
۱۱۲۳. مهتاب برقی
۱۱۲۴. مهتاب رحیمی
۱۱۲۵. مهتاب قربانی
۱۱۲۶. مهتاب هاشمی
۱۱۲۷. مهدی آزاد
۱۱۲۸. مهدی آزادی
۱۱۲۹. مهدی اکرمی
۱۱۳۰. مهدی حسینی
۱۱۳۱. مهدی علیپور
۱۱۳۲. مهدی عیوضلو
۱۱۳۳. مهدی فخرزاده
۱۱۳۴. مهدی کریمی
۱۱۳۵. مهدی کیقبادی
۱۱۳۶. مهدی گلی
۱۱۳۷. مهدی محمدی
۱۱۳۸. مهدیس مهرجو
۱۱۳۹. مهدیه پورقناد
۱۱۴۰. مهدیه حمد
۱۱۴۱. مهدیه راشدی
۱۱۴۲. مهدیه زهدی
۱۱۴۳. مهدیه عظیمی
۱۱۴۴. مهدیه علی نژاد
۱۱۴۵. مهدیه عنبری
۱۱۴۶. مهدیه مومنی
۱۱۴۷. مهدیه ناطقی
۱۱۴۸. مهران اسفندیاری
۱۱۴۹. مهرانگیز کار
۱۱۵۰. مهراوه بیانگو
۱۱۵۱. مهرخ قلیپور
۱۱۵۲. مهرزاده مفخمی
۱۱۵۳. مهرشید امیرپور
۱۱۵۴. مهرک کمالی
۱۱۵۵. مهرناز خجسته
۱۱۵۶. مهرناز دهقانی
۱۱۵۷. مهرناز زرینفر
۱۱۵۸. مهرنوش طاهرزاده
۱۱۵۹. مهزا محمدی
۱۱۶۰. مهسا امیناللهی
۱۱۶۱. مهسا بیگلو
۱۱۶۲. مهسا جورمند
۱۱۶۳. مهسا خوشرو
۱۱۶۴. مهسا خیرخواه
۱۱۶۵. مهسا سلطانی
۱۱۶۶. مهسا سلیمانی
۱۱۶۷. مهسا صباغی
۱۱۶۸. مهسا غلامعلیزاده
۱۱۶۹. مهسا مرعشی
۱۱۷۰. مهسا مطیعی
۱۱۷۱. مهشید باستانمهر
۱۱۷۲. مهشید بالازاده
۱۱۷۳. مهشید دانائی
۱۱۷۴. مهشید متین
۱۱۷۵. مهنام نجفی
۱۱۷۶. مهنوش تهرانی
۱۱۷۷. مهنوش نراقی
۱۱۷۸. مهین جمشیدی
۱۱۷۹. موژان مینایی فر
۱۱۸۰. موسی محمدی
۱۱۸۱. مولود زند
۱۱۸۲. مومنه غلامی
۱۱۸۳. مونا زاهدی
۱۱۸۴. مونا معافی
۱۱۸۵. مونا مهربان
۱۱۸۶. میترا آقامیری
۱۱۸۷. میترا جمشیدی
۱۱۸۸. میترا عالی ابوذر
۱۱۸۹. میترا فشتنقی
۱۱۹۰. میترا یزدانی
۱۱۹۱. میثم صفری
۱۱۹۲. میثم کمالی
۱۱۹۳. میلاد ارام
۱۱۹۴. میلاد صفائی
۱۱۹۵. مینا آتشافروزان
۱۱۹۶. مینا آرینفر
۱۱۹۷. مینا اکبری
۱۱۹۸. مینا انتظاری
۱۱۹۹. مینا جزایری
۱۲۰۰. مینا جندقی
۱۲۰۱. مینا جهانی
۱۲۰۲. مینا خاندانز
۱۲۰۳. مینا غلامی
۱۲۰۴. مینا فیضی
۱۲۰۵. مینا قربانی فعال
۱۲۰۶. مینا محمدی
۱۲۰۷. مینا مغانل
۱۲۰۸. مینا ناجی
۱۲۰۹. مینا هزاره
۱۲۱۰. مینو ظاهری
۱۲۱۱. مینو محمودی
۱۲۱۲. ن منصور
۱۲۱۳. ناجیه عادل زاده
۱۲۱۴. نادر افشاری
۱۲۱۵. نادیا حیدری
۱۲۱۶. نادیا سویفی
۱۲۱۷. نازگل کاشانی
۱۲۱۸. نازلی پورشیرمحمد
۱۲۱۹. نازلی توانا
۱۲۲۰. نازنین تاجیک
۱۲۲۱. نازنین محسنی
۱۲۲۲. نازنین عینالیقین
۱۲۲۳. نازیتا شاهاسماعیلی
۱۲۲۴. ناهید خاصی
۱۲۲۵. نبی محمدی
۱۲۲۶. نجمه رحمانی
۱۲۲۷. نجیب عطایی
۱۲۲۸. ندا امین
۱۲۲۹. ندا باقری
۱۲۳۰. ندا پیرخضرانیان
۱۲۳۱. ندا حکیمی
۱۲۳۲. ندا دهقان
۱۲۳۳. ندا صادقنیا
۱۲۳۴. ندا نوری
۱۲۳۵. نرگس ابراهیمی
۱۲۳۶. نرگس احمدی
۱۲۳۷. نرگس جعفری
۱۲۳۸. نرگس حسینی
۱۲۳۹. نرگس حیدری
۱۲۴۰. نرگس خودی
۱۲۴۱. نرگس رضای
۱۲۴۲. نرگس زمانی
۱۲۴۳. نرگس صفری
۱۲۴۴. نرگس صیدال
۱۲۴۵. نرگس علی پور
۱۲۴۶. نرگس غلامی
۱۲۴۷. نرگس کوشا
۱۲۴۸. نرگس موسوی
۱۲۴۹. نسا خودکاری
۱۲۵۰. نسترن باقری
۱۲۵۱. نسترن رفیعیان
۱۲۵۲. نسترن علاقه بند
۱۲۵۳. نسترن مکارمی
۱۲۵۴. نسرین علیخانى
۱۲۵۵. نسرین رحیمی
۱۲۵۶. نسیبه سبحانی
۱۲۵۷. نسیم طوافزاده
۱۲۵۸. نظیفه نوری
۱۲۵۹. نعیمه نعیمایی
۱۲۶۰. نغمه معنوی
۱۲۶۱. نفیسه فتح الله زاده
۱۲۶۲. نفیسه لاله
۱۲۶۳. نفیسه مرادی
۱۲۶۴. نفیسه مسیح آبادی
۱۲۶۵. نگار رشیدی
۱۲۶۶. نگار باقری
۱۲۶۷. نگار پناهی
۱۲۶۸. نگار پورشعبان
۱۲۶۹. نگار رحیمی
۱۲۷۰. نگار رشیدی
۱۲۷۱. نگار میدانچی
۱۲۷۲. نگین آرامش
۱۲۷۳. نگین درخشانی
۱۲۷۴. نگین زندی
۱۲۷۵. نگین سلوکی
۱۲۷۶. نگین صنیعی
۱۲۷۷. نگین همایونی
۱۲۷۸. نهدیه امیرگل
۱۲۷۹. نوا همیری
۱۲۸۰. نوحا تاجیک
۱۲۸۱. نورا شفیع زاده
۱۲۸۲. نوریا حسن
۱۲۸۳. نوشین احمدی
۱۲۸۴. نوشین افضلی
۱۲۸۵. نوشین کشاورزنیا
۱۲۸۶. نوگل منشوری
۱۲۸۷. نوید برهمند
۱۲۸۸. نوید نکومند
۱۲۸۹. نوید ورزقانی
۱۲۹۰. نیاز یعقوبی
۱۲۹۱. نیایش قندی
۱۲۹۲. نیکا قاسمی
۱۲۹۳. نیکتا یکرنگ
۱۲۹۴. نیکناز عالمی
۱۲۹۵. نیکی حیدری
۱۲۹۶. نیل رسولی
۱۲۹۷. نیلوفر احمدی
۱۲۹۸. نیلوفر صفریان
۱۲۹۹. نیلوفر فتحی
۱۳۰۰. نیلوفر کدخدایی
۱۳۰۱. نیلوفر نوری نیا
۱۳۰۲. نیلوفر نیکسار
۱۳۰۳. نیلوفر هومن
۱۳۰۴. نیلوفر یعقوب پور
۱۳۰۵. نیلوفر یوسف خانی
۱۳۰۶. نیما حبیبی
۱۳۰۷. نیما درمانی
۱۳۰۸. نیما شوقی
۱۳۰۹. نیما نجفی
۱۳۱۰. نیما نژادغفاری وحدت
۱۳۱۱. نیما نیا
۱۳۱۲. نینااسماعیلی
۱۳۱۳. نیوشا توکلیان
۱۳۱۴. ه. علوی
۱۳۱۵. هاجر کریمی
۱۳۱۶. هاجر لاله پرور
۱۳۱۷. هادی میری
۱۳۱۸. هارو سالنگی
۱۳۱۹. هانا اریکسون
۱۳۲۰. هانیه رضایی
۱۳۲۱. هانیه جعفری
۱۳۲۲. هانیه خاوری
۱۳۲۳. هانیه محمودی
۱۳۲۴. هدا آژیراک
۱۳۲۵. هدی امین
۱۳۲۶. هدی حسینی
۱۳۲۷. هدی زاهدی
۱۳۲۸. هدیه منصور
۱۳۲۹. هستی امیری
۱۳۳۰. هلنا جانسون
۱۳۳۱. هلیا مهران نژاد
۱۳۳۲. هلیا همدانی
۱۳۳۳. همایون مهمنش
۱۳۳۴. هنگامه حیاتی
۱۳۳۵. هنگامه هویدا
۱۳۳۶. هنگامه وهاب زاده
۱۳۳۷. هیوافر
۱۳۳۸. وجیهه تیموری
۱۳۳۹. وحید صداقت
۱۳۴۰. وحید میرهبیگی
۱۳۴۱. وزیرگل انیس
۱۳۴۲. ولما مهردل
۱۳۴۳. ونوشه بحرانی
۱۳۴۴. ویدا یازباشی
۱۳۴۵. یارا محمد
۱۳۴۶. یاسمن داراب
۱۳۴۷. یاسمن علیشاهی
۱۳۴۸. یاسمن فتاحی
۱۳۴۹. یاسمن ولی زاده
۱۳۵۰. یاسمین ابراهیمی بشلی
۱۳۵۱. یاور بذرافکن
۱۳۵۲. یحیی غلامی
۱۳۵۳. یسنا میرزایی
۱۳۵۴. یلدا بهوندفر
۱۳۵۵. یلدا ذوالقدری
۱۳۵۶. یونس کفاشیان
۱۳۵۷. گیسو جهانگیری
۱۳۵۸. آزاده کیان
۱۳۵۹. سیدجواد دروازیان
۱۳۶۰. سبحان قاسمی
۱۳۶۱. تهمینه کیانپور
۱۳۶۲. محسن گلستانی
شبکه ۱۴اسرائیل، به نقل از یک منبع امنیتی، روز چهارشنبه یازدهم تیر گزارش داد که ایالات متحده در حال بررسی امکان دادن مجوز به اسرائیل برای دریافت “بمبافکنهای مخفیکار” و بمبهایی است که قادر به نفوذ به پناهگاهها و استحکامات هستند.
این منبع به شبکه اسرائیلی توضیح داد که بر اساس یک طرح قانونی جدید مشترک از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات که چهارشنبه در کنگره تصویب شد، ممکن است اسرائیل در آینده به بمبافکنهای B-2 و بمبهای نفوذگر GBU-57 مسلح شود.
یک گام بیسابقه
یک منبع امنیتی فاش کرد که این تحولات «گامی بیسابقه» است و اشاره کرد که «این تسلیحات پیشرفته تاکنون هرگز به هیچ کشور خارجی منتقل نشدهاند.»
بر اساس گفتههای ارائهدهندگان طرح قانون، هدف از این اقدام «اطمینان از منع تبدیل شدن ایران به یک قدرت هستهای» است.
این طرح قانون توسط دو نماینده، مایک لولر (جمهوریخواه) و جاش گوتهایمر (دموکرات) رهبری میشود که تأکید کردهاند «اسرائیل نزدیکترین متحد نظامی آمریکا در خاورمیانه است و باید برای اقدام مستقل در صورتی که ایران خطوط قرمز را دوباره رد کند، آماده باشد.»
طرح پیشنهادی آنها تأکید میکند که «تحت هیچ شرایطی نباید به ایران اجازه داده شود به سلاحهای هستهای دست یابد.»
تفویض ترامپ
در این طرح قانونی آمده است: «پرزیدنت دونالد ترامپ مجاز است هرگونه تجهیزات، پشتیبانی، آموزش یا منابع لازم و از جمله سامانههای تسلیحاتی که تاکنون تنها برای استفاده آمریکا اختصاص یافته بودند را به اسرائیل ارائه دهد تا وضعیت ایران بهعنوان کشوری غیرهستهای تثبیت شود.»
در این فهرست، بمبافکن پنهانکار «بی-2 اسپریت» که قادر به عبور از سیستمهای دفاعی پیشرفته است، و بمب «جیبییو-57» با وزن ۱۴ تن که برای نفوذ به پناهگاههای مستحکم زیرزمینی طراحی شده، قرار دارند.
با اینکه در طرح قانون بهطور مشخص به هواپیماهای B-2 و بمبهای GBU-57 اشاره نشده، اما محدودیتی برای نوع خاصی از سیستمهای تسلیحاتی که میتوانند در کمکها گنجانده شوند، وضع نشده است.
این اقدام، به گفته کانال ۱۴ اسرائیل، در پی گزارشهایی درباره از سرگیری فعالیتها در سایتهای هستهای زیرزمینی ایران انجام میشود.
العربیه فارسی
به گفته منابع دیپلماتیک و خانوادگی، دو شهروند فرانسوی که از سه سال پیش در ایران در بازداشت هستند، به اتهام “جاسوسی” برای سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) متهم شدهاند. همچنین این دو نفر به توطئه برای سرنگونی رژیم متهم شدهاند.
منابع دیپلماتیک فرانسه و بستگان این افراد به خبرگزاری فرانسه (AFP) اعلام کردند که سسیل کوهلر و ژاک پاریس، دو شهروند فرانسوی، به “جاسوسی” برای اسرائیل متهم شدهاند.
مقامات ایرانی همچنین این دو نفر را به “توطئه برای سرنگونی رژیم” و “فساد فیالارض” متهم کردهاند.
خواهر سسیل کوهلر اظهار داشت: «تنها چیزی که میدانیم این است که آنها با قاضی ملاقات کردهاند و این قاضی سه اتهام را تأیید کرده است.» او افزود که این دو شهروند فرانسوی همچنان از دسترسی به وکلای مستقل محروم هستند.
هر سه اتهام مطرحشده میتوانند مجازات اعدام در پی داشته باشند.
یک منبع دیپلماتیک اظهار داشت: «اگر این اتهامات تأیید شوند، کاملاً بیاساس هستند.»
تهران هنوز این اتهامات جدید را تأیید نکرده است.
این خبر یک روز پس از آن منتشر شد که یک دیپلمات فرانسوی توانست با این دو شهروند فرانسوی ملاقات کند. خانوادههای آنها پس از حملات اسرائیل خواستار اثبات زنده بودنشان شده بودند.
وزارت امور خارجه فرانسه مشخص نکرد که این دیدار در کجا انجام شده است، در حالی که محل نگهداری این زوج همچنان نامشخص است.
سرنوشت کوهلر و پاریس از زمان حمله هوایی اسرائیل به زندان اوین تهران در هفته گذشته، پیش از برقراری آتشبس پیشنهادی آمریکا بین طرفهای درگیر در خاورمیانه، نامعلوم بود.
قوه قضائیه ایران اعلام کرد که حمله اسرائیل به زندان اوین دستکم ۷۹ کشته برجای گذاشته است.
همچنین اعلام شده که مقامات زندان ایران، زندانیان را از زندان اوین به مکان دیگری منتقل کردهاند، بدون اینکه تعداد یا هویت آنها مشخص شود.
چندین زندانی زن به زندان قرچک در خارج از تهران منتقل شدهاند، زندانی که به دلیل شرایط نامناسبش شهرت بدی دارد.
سسیل کوهلر، ۴۰ ساله، و ژاک پاریس، شریک ۷۲ ساله او، از ماه مه ۲۰۲۲ به اتهام جاسوسی در ایران بازداشت شدهاند؛ اتهامی که خانوادههایشان آن را رد میکنند.
گمان میرود ایران حدود ۲۰ شهروند اروپایی را در بازداشت داشته باشد، که بسیاری از پروندههایشان هرگز علنی نشده است. برخی دولتهای غربی، از جمله فرانسه، این بازداشتها را بخشی از استراتژی گروگانگیری ایران برای کسب امتیاز از غرب توصیف میکنند.
به گفته مقامات، سه شهروند اروپایی که هویتشان مشخص نشده، در جریان درگیریهای اخیر بازداشت شدهاند، که دو نفر از آنها به جاسوسی برای اسرائیل متهم هستند.
واکنش وزارت امور خارجه فرانسه
فرانسه روز چهارشنبه بار دیگر بازداشت دو شهروند فرانسوی توسط ایران، که سه سال است در بازداشت به سر میبرند، را محکوم کرد.
وزارت امور خارجه فرانسه در بیانیهای اعلام کرد که سسیل کوهلر و شریکش ژاک پاریس بهصورت “کاملاً خودسرانه” بازداشت شدهاند.
یک منبع دیپلماتیک گفت که اگر این گزارش تأیید شود، اتهام مطرحشده “کاملاً بیاساس” است و این دو نفر بیگناه هستند.
فرانسه در ماه مه پروندهای را در دیوان بینالمللی دادگستری علیه ایران به دلیل نقض حق حفاظت کنسولی مطرح کرد تا بر ایران برای آزادی کوهلر و پاریس، که از ماه مه ۲۰۲۲ در بازداشت هستند، فشار بیاورد.
سپاه پاسداران ایران در سالهای اخیر دهها شهروند خارجی و دوتابعیتی را، اغلب به اتهامات مرتبط با جاسوسی، بازداشت کرده است. گروههای حقوق بشری و کشورهای غربی، تهران را متهم میکنند که از بازداشت اتباع خارجی بهعنوان اهرمی برای معامله استفاده میکند.
مایکل کرولی و حامد علیعزیز
نیویورک تایمز / ۲ ژوئیه ۲۰۲۵*
پس از آنکه رئیسجمهور ترامپ دستور حملات هوایی به تأسیسات هستهای ایران را صادر کرد، مقامهای آمریکایی هشدارهای فوری درباره احتمال حملات تروریستی در خاک ایالات متحده منتشر کردند؛ از جمله هشدارهایی مبنی بر اینکه تهران ممکن است به عوامل خفته (sleeper cells) دستور اقدام دهد.
اما زمانی که دولت ایران مصمم بود آقای ترامپ را در جریان کارزار انتخاباتی ۲۰۲۴ ترور کند، نه عوامل خفته را فعال کرد و نه تلاش کرد نیروهای زبده را به خاک آمریکا نفوذ دهد.
در عوض، طبق کیفرخواستی که از سوی وزارت دادگستری منتشر شده، یکی از فرماندهان نظامی ایران، این مأموریت را به فرهاد شاکری، مردی افغانتبار ساکن تهران، سپرد.
شاکری نیز به نوبه خود دو مرد را که بیش از یک دهه پیش در یک زندان آمریکایی با آنها آشنا شده بود، به خدمت گرفت: کارلایل «پاپ» ریورا، لولهکش آزادکار از محله بروکلین نیویورک، و دوستش جاناتان لودهولت از استِیتن آیلند.
مأموران فدرال موفق به شناسایی این توطئه شدند و ریورا و لودهولت را بازداشت کردند.
این تنها یکی از چندین مورد اخیر است که در آن دادستانهای فدرال در آمریکا میگویند دولت ایران تلاش کرده از طریق استخدام تبهکاران — از جمله اعضای مافیاهای روسی، آدمکشهای کارتلهای مکزیکی و یکی از اعضای گروه «هلز آنجلز» در کانادا — اقدامات خشونتآمیزی را در خاک آمریکا اجرا کند.
به نظر میرسد ایران با واگذاری طرحهای خود به افرادی بدون هیچگونه ارتباط آشکار با این کشور، بهدنبال انکارپذیری (deniability) است. رئیسجمهور ایران در ماه ژانویه تأکید کرده بود که دولت او هرگز قصد ترور آقای ترامپ را نداشته است.
با این حال، استفاده از چنین واسطههای ناشناختهای میتواند نشاندهنده این باشد که ایران فاقد شبکهای از عوامل آموزشدیده در داخل ایالات متحده است؛ چیزی که مقامهای دولت ترامپ نسبت به آن هشدار دادهاند.
از آنجا که ایران در برابر حملات هوایی تقریباً بیدفاع است، چنین اقداماتی میتوانند انتقام شدید آقای ترامپ را بهدنبال داشته باشند.
رادنی اسکات، رئیس اداره گمرک و حفاظت مرزی آمریکا، در ایمیلی داخلی که پس از حملات هوایی آمریکا به ایران ارسال شده، هشدار داده که «هزاران تبعه ایرانی» طی سالهای اخیر بدون مجوز وارد ایالات متحده شدهاند.
بر اساس تازهترین دادههای رسمی منتشرشده، حدود ۱۷۰۰ ایرانی از اکتبر ۲۰۲۱ تا نوامبر ۲۰۲۴ در مرز جنوبی آمریکا بازداشت شدهاند.
این دادهها مشخص نمیکنند که چه تعداد از این افراد ممکن است از آزار و اذیت گریخته باشند یا از مخالفان حکومت ایران باشند.
اسکات همچنین نسبت به تهدید «سلولهای خفته» ایرانی و همچنین «همدلان» ایرانی که ممکن است اقداماتی انجام دهند، هشدار داد.
و اندکی پس از حملات آمریکا، وزارت امنیت داخلی اعلام کرد که مأموران اداره مهاجرت و گمرک نزدیک به دوازده ایرانی را به اتهام حضور غیرقانونی در خاک آمریکا بازداشت کردهاند. به گفته این نهاد، در میان بازداشتشدگان، فردی وجود داشت که پیشتر در فهرست «تروریستهای شناختهشده یا مظنون» قرار داشته و فردی دیگر نیز اذعان کرده بود که با حزبالله — متحد ایران در لبنان — ارتباط دارد.
بروس هافمن، کارشناس تروریسم در دانشگاه جورجتاون، میگوید ایران و حزبالله مدتهاست تلاش کردهاند عوامل خود را در داخل ایالات متحده مستقر کنند تا در صورت لزوم، دست به عملیات تروریستی بزنند — و در برخی موارد نیز در این زمینه موفق بودهاند. او میافزاید: «فکر نمیکنم تردید زیادی درباره این مسئله وجود داشته باشد» و هشدار داد که تهدید عوامل خفته «قابل چشمپوشی نیست».
در دهه گذشته، مقامهای آمریکایی چندین مرد را که بهطور مستقیم با حزبالله در ارتباط بودهاند، دستگیر کردهاند. در سال ۲۰۱۷، دو مرد — یکی از نیویورک و دیگری از میشیگان — بازداشت و به اتهام انجام عملیات شناسایی از اهداف بالقوه برای حملات حزبالله، از جمله مراکز نظامی، پلیسی و مراکز اسرائیلی در شهر نیویورک، متهم شدند. هر دو نفر در زمینه تاکتیکهای نظامی و مواد منفجره آموزش دیده بودند.
در ماه مه ۲۰۲۳، یکی از ساکنان ایالت نیوجرسی به جرم دریافت آموزشهای شبهنظامی از حزبالله و شناسایی فهرستی بلندبالا از اهداف احتمالی — از جمله مجسمه آزادی، میدان تایمز و ساختمان امپایر استیت — با تمرکز بر «نقاط ضعف ساختاری» این بناها، به ۱۲ سال زندان محکوم شد. این اطلاعات را وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد.
با این حال، آقای هافمن تأکید کرد که در پروندههای اخیر مرتبط با طرحهای شناختهشدهای که از سوی تهران طراحی شدهاند، نه مأموران ایرانی دخیل بودهاند و نه اعضای حزبالله — گروهی که یکی از مقامهای بلندپایه وزارت خارجه آمریکا زمانی از آن با عنوان «تیم الف تروریستها» یاد کرده بود.
هافمن افزود: «اتفاقاتی که در سالهای اخیر دیدهایم، احتمالاً کار «تیم سی» بوده است.»
برای نمونه، چند سال پیش از هدف گرفتن آقای ترامپ، دولت ایران تلاش کرده بود جان مشاور پیشین امنیت ملی او، جان بولتون، را نیز بگیرد — باز هم با استفاده از تبهکاران. هدف از این اقدامات، انتقامجویی برای مرگ سرلشکر قاسم سلیمانی بود، فرمانده ارشد ایرانی که در حمله پهپادی آمریکا در سال ۲۰۲۰ و به دستور آقای ترامپ کشته شد.
در طرح ترور آقای بولتون، یکی از اعضای سپاه پاسداران در تهران تلاش کرد آنطور که وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرده، با «عناصر جنایتکار» — از جمله یک مقیم آمریکا که از طریق اینترنت با او آشنا شده بود — ارتباط بگیرد و آنها را برای انجام این مأموریت استخدام کند.
طرحهای ترور آقای ترامپ و آقای بولتون نشاندهنده الگوی فزایندهای از اتکای ایران به تبهکاران برای انجام مأموریتهای حساس است. در سال ۲۰۲۲، چند مقام ارشد سپاه پاسداران دو آدمکش وابسته به مافیای روسیه را برای کشتن مسیح علینژاد — روزنامهنگار و منتقد سرسخت حکومت روحانیت ایران که در سال ۲۰۰۹ کشور را ترک کرده بود — استخدام کردند.
بر اساس کیفرخواست وزارت دادگستری در دسامبر ۲۰۲۳، مأموریت قتل یکی از جداشدگان ایرانی ساکن ایالت مریلند به یکی از اعضای گروه موتورسوار «هلز آنجلز» که در کانادا زندگی میکرد، سپرده شده بود.
و در طرحی که سال ۲۰۱۱ برای ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا طراحی شده بود، ایران از یک مرد ایرانیـآمریکایی ساکن تگزاس استفاده کرد که با فرماندهان نظامی ایران ارتباط داشت. این فرد نیز به نوبه خود پیشنهاد داده بود ۱.۵ میلیون دلار به افرادی بپردازد که گمان میکرد از آدمکشهای کارتلهای مواد مخدر مکزیک هستند تا رستورانی مجلل در واشنگتن دیسی را که دیپلمات سعودی اغلب به آن رفتوآمد داشت، منفجر کنند.
برخی کارشناسان میگویند بیش از آنکه نگران عوامل مستقیم حکومت تهران باشند، نگران تهدید «گرگهای تنها» هستند — یعنی افراطگرایانی که تحت تأثیر تبلیغات شدیداً ضدآمریکایی قرار گرفتهاند. متیو لویت، تحلیلگر پیشین ضدتروریسم در افبیآی، گفت: «نگرانی اصلی این است که کسی الهام بگیرد و دست به کاری بزند.»
مدافعان آزادیهای مدنی نیز نگران آن هستند که مقامهای دولت ترامپ، با استفاده از ترس از تروریسم، سرکوبهای بیشتری را علیه مهاجران در داخل ایالات متحده توجیه کنند. فائزه پاتل، مدیر ارشد برنامه آزادی و امنیت ملی در «مرکز برنان برای عدالت»، اشاره کرد که بیانیه وزارت امنیت داخلی درباره ایرانیانی که در اواخر ماه گذشته بازداشت شدند، حاوی عباراتی درباره سرکوب گستردهتر دولت ترامپ علیه «تروریستها یا افراطگرایان خشن شناختهشده یا مظنون» بود.
او گفت که اگرچه وزارتخانه بهطور مستقیم ایرانیان بازداشتشده را به فعالیتهای تروریستی متهم نکرد، اما این بیانیه «در امتداد همان رویکرد همیشگی دولت در نسبتدادن برچسب تروریسم به افراد بدون ارائه مدرک» بود.
در این بیانیه همچنین به این موضوع اشاره شده بود که یکی از ایرانیان بازداشتشده، ریبوار کریمی، «ظاهراً از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱ بهعنوان تکتیرانداز ارتش ایران خدمت کرده» و هنگام بازداشت در ایالت آلاباما، یک کارت شناسایی ارتش ایران همراه داشته است. با این حال، اهمیت وابستگی نظامی او چندان روشن نیست، چرا که طبق قانون، همه مردان ایرانی از سن ۱۸ سالگی باید دو سال خدمت اجباری نظام وظیفه را بگذرانند.
در میان ایرانیان بازداشتشده در ماه گذشته، زنی ۶۴ ساله اهل نیواورلئان نیز حضور داشت که با یک شهروند آمریکایی ازدواج کرده و ۴۷ سال در ایالات متحده زندگی کرده است؛ همچنین مردی از پورتلند که او هم با یک شهروند آمریکایی ازدواج کرده و بیش از ۲۰ سال است که در آمریکا اقامت دارد. این اطلاعات را خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داده است.
تریشا مکلافلین، سخنگوی وزارت امنیت داخلی، گفت که بازداشتهای اخیر ایرانیان نتیجه عملیات خاصی علیه این ملیت نبوده است. اما در ادامه افزود: «به نفع عموم مردم آمریکا است که بدانند ما فعالانه در حال اجرای قانون برای اخراج بیگانگان غیرقانونی — از جمله تهدیدهای بالقوه علیه امنیت ملی — از کشور هستیم.»
هرچند فعلاً میان ایالات متحده و ایران یک آتشبس شکننده برقرار شده است، تحلیلگران هشدار میدهند که تهدید همچنان جدی است.
آقای هافمن یادآوری کرد که ایران در پاسخ نخستین خود به ترور سردار سلیمانی، تنها دست به یک حمله موشکی محدود به نیروهای آمریکایی در عراق زد که هیچ تلفات جانی نداشت — مشابه حمله موشکی نسبتاً بیاثر هفته گذشته ایران به پایگاههای آمریکا در قطر و عراق.
اما به فاصله کوتاهی پس از همان حمله در سال ۲۰۲۰، ایران شروع به طراحی نقشهای برای ترور آقای ترامپ کرد.
هافمن گفت: «بهنظر میرسد از دیدگاه ایران، آنها در مقطعی کارهای بیشتری انجام خواهند داد. آنها واقعاً به این ضربالمثل باور دارند که ‘انتقام، غذاییست که باید سرد سرو شود’.»
پس از آغاز جنگ، همسرم نسرین ستوده متنی را در اختیارم گذاشت که حاوی مصوبه ای بود که در سال ۱۳۶۵، شورای عالی قضایی با هدف تامین امنیت زندانیان، آن را به تصویب رسانده بود. بر اساس این مصوبه کلیه ی زندانیان مناطق جنگی بی درنگ باید آزاد شوند. فردای آن روز طی نامه ای به رییس قوه قضاییه خواستار آزادی زندانیان شدم. عده ی دیگری از همبندیانم نیز با استناد به این مصوبه ، درخواست آزادی زندانیان را کردند و بر اجرای قانون تاکید کردند.
دو روز بعد به اتفاق هم بندیانم با سماجت و پافشاری موفق شدیم با رییس زندان، نماینده ی دادستان و برخی از مدیران زندان نشستی برگزار و تمام مشکلات و خطرات احتمالی پیش رو را با آن ها در میان گذاشته و بر اجرای مصوبه ی فوق پافشاری کردیم. ما تمام احتمالات حمله ی هوایی به زندان اوین و حتی اطراف آن را پیش بینی و با جزییات کامل توضیح دادیم. اما کوچک ترین اقدامی در خصوص آزادی زندانیان صورت نگرفت و روز دوشنبه دوم تیرماه، زندان اوین مورد حمله قرار گرفت. ما گفته بودیم که در صورت حمله، چنانچه خود بندها نیز مستقیما مورد حمله قرار نگیرند، تبعات آن، ترکش قطعی آب، برق، گاز و نشت آن و خفگی ناشی از دود انفجار و سوختن ساختمان ها و خودروها ، زندانیان را تهدید خواهد کرد. مسئول کشته شدن این همه زندانی، پرسنل و غیره، مقامات زندان، سازمان زندان ها و شخص رییس قوه قضاییه است که آگاهانه قانون را زیر پا گذاشته و این فاجعه ی بزرگ را رقم زدند. زندانیان کشته شده افرادی بودند که در محوطه ی زندان و یا در محیط های اداری کار می کردند.
اما من میخواهم از فاجعهی دیگری پرده بردارم که پس از حملهی هوایی صورت گرفت.
در ساعات پایانی شب ناگهان اعلام کردند که زندانیان اوین باید هر چه سریع تر به زندان تهران بزرگ منتقل شوند. در برخی از بندها مقصد را هم اعلام نکرده بودند. زندانیان طی سالها زندگی در زندان، با صرف هزینههای سرسام آور توسط خانوادهها ذره ذره امکاناتی برای زیستی حد اقلی در زندان فراهم کرده بودند که جابجایی آنها در آن شرایط غیر ممکن بود. ارزش این لوازم شخصی و عمومی به میلیاردها تومان میرسد. در آن شب شخص فرزادی و حیات الغیب(مدیر زندان اوین و رییس اداره کل زندان های استان تهران) در مقابل بند با پشتیبانی نیروهای مسلحی که سلاح هایشان را به سمت سینهی ما نشانه رفته بودند، دستور بستن زندانیان را دو به دو با دستبند و پابند به همدیگر داده بودند. در بند ما هیچیک از زندانیان مجروح به بیمارستان منتقل نشدند. چه مجروحان جزیی و چه مجروحان بدحال . آن ها به جای ایجاد آرامش و امنیت و التیام دادن به زندانیان ، آن ها را دو به دو غل و زنجیر کردند. هر کدام از ما تنها یک دست آزاد داشتیم. با این یک دست باید چندین کیسه ی بزرگ و بسته های دیگر را تا پای ماشین حمل می کردیم. که در فاصله ی بسیار دوری پارک شده بودند. این ها تنها بخشی از لوازم ما بود و اسباب سنگین مثل یخچال و لوازم آشپزخانه و مواد غذایی و...زندانیان در آنجا دفن شدهاند.
ساعت سه نیمه شب بود که خود را پای ماشین رساندیم. یکی از کیسههای بزرگام را در بین راه رها کردم، چرا که امکان جابجا کردن وسایلام را با یک دست نداشتم. آنها برای تامین نیازهای بسیار ضروری زندانیان عاجز بودند، اما ظرف یکی دو ساعت هزاران دستبند و پابند و سایر لوازم سرکوب را شبانه فراهم کرده بودند.
در بلندای تپه ای که بند هفت و هشت بر روی آن ها بنا شده اند و مشرف به شهر تهران است، کنار اتوبوس ها ایستاده بودیم که حمله ی هوایی شبانه و شلیک بی امان ضد هوایی ها آغاز شد. وحشت همه را فرا گرفت. وابسته بودن دست و پای زندانیان به همدیگر، امکان حرکت سریع و پناه گرفتن را غیر ممکن کرده بود.
من مجبور بودم علاوه بر لوازم ضروری خود، لوازم هم بندی ام را که در مرخصی به سر می برد و همچنین کیسه ای که بخشی از لوازم عمومی اتاق را در آن ریخته بودم، با خود حمل کنم. کیسه ها بسیار بزرگ و سنگین بودند. پس از اینکه کیسه ی سوم را در میانه ی راه رها کردم، با یک دست دو کیسه ی سنگین را همزمان با خود جابجا می کردم، در حالیکه دست و پایم به دست و پای همبندی ام بسته شده بود، و با هر حرکت هر کدام از ما، آن دیگری تعادل اش را از دست می داد و زخم پاهایمان از محل پابند عمیق تر می شد.
اتوبوس ما در داخل زندان پنچر شد. به دلیل تخریب مسیر اصلی، اتوبوس از مسیری عبور می کرد که محل جمع آوری زباله های زندان بود. وسط زباله دانی زندان گفتند که باید ماشین تان را عوض کنید. با هر بدبختی و به بهای پخش و پلا شدن چند باره ی کیسه هایمان، چندین بار به سختی جابجا شدیم. برای چند ثانیه بوی گند زباله دانی زندان را نمی شود تحمل کرد، اما ما حدود یک ساعت در آنجا ماندیم.
چهار صبح بود که از زباله دانی به سمت زندان تهران بزرگ حرکت کردیم. لحظه ی گذشتن از کنار در اصلی زندان که کاملا از بین رفته بود ، به دوست و همبندی عزیزم، رضا ولی زاده که حالا هم زنجیر هم شده بودیم، گفتم که فکر می کنم اوین به تاریخ پیوست و کرکسان برا ی تصرف این زمین ارزشمند و طلایی واقع در منطقه ی خوش آب و هوای شمال تهران به پرواز در آمده اند. زندانی که تاریخ اش سراسر شکنجه، تیرباران، اعدام و جنایت بوده است. نماد بی همتای خشونت و سرکوب. زندان اوین به پایان خود رسید، اما بازداشت، شکنجه، اعدام و... در زندان های ایران به پایان نرسیده است. تنها محل آن در حال تغییر کردن است.
دوستان عزیزم، تصمیم گیران جابجایی ما به طرزی که شرح اش رفت، با قرار دادن ما در موقعیت حملهی هوایی مرتکب جنایت جنگی شدند. وقتی کاروان اتوبوس های ما شبانه در بزرگراه ها و جاده ها در حال حرکت بودند، بیم آن داشتیم که هر لحظه به ظن جابجایی نیرو به ده ها اتوبوس حامل زندانیان حمله شود. اتوبوس هایی که خودروهای نظامی و انتظامی، آن ها را اسکورت می کردند. ساعت سه بامداد است. چشم انداز بی انتهای تهران در تاریکی فرورفته است، در دور دست ها، جایی که ساعاتی دیگر باید در آنجا باشیم، آتش ضدهوایی ها آسمان جنوب تهران را فراگرفته اند. صف طویل زندانیان با دست و پای بسته و وحشت زده با انبوهی از لوازم شخصی تشکیل شده است. با هر حرکت هر کدام از ما، آه از نهاد آن دیگری بلند می شود. نظامیان مسلح از کنار ما عبور می کنند و با تحقیر، خشونت کلامی و تهدید از کنارمان رد می شوند، سپس برمی گردند. صف انبوه زندانیان که حالا اسیر هم شده اند ما را یاد فیلم های آلمان نازی و اردوگاه های کاراجباری می اندازد. رفتاری که با ما شد در تاریخ نظیر نداشته است. زندانیانی که مورد حمله ی هوایی قرارگرفته، کشته،زخمی و یا روح شان آسیب دیده بود، به جای پناه داده شدن توسط حکومت کشورمان مورد بدترین خشونت ها و آزار و اذیت و تحقیر قرار گرفته بودند و کرامت انسانی مان در حال لگدمال شدن بود. ما به سوی آینده ای تیره و تار قدم برمی داشتیم، صدای زنجیرهایمان ناقوسی بود که روزهای سخت تری را نوید می داد. ما زندانی بودیم زندانی بی گناه، زندانی بی عدالتی. در چشم بر هم زدنی جنگ زده شدیم، ما سپر انسانی شدیم. سپس زندانبانان مان ما را به اسارت گرفتند. حالا دیگر ما اسیر جنگی هم شده بودیم.
و ما در تمام این مدت قربانی بودیم قربانی هوسرانی های حکومتی که تمام آرزوهای یک ملت را برباد داد، حکومتی که می گفت:«ما در سوریه می جنگیم تا مجبور نشویم در خاک خود بجنگیم.»
به جرئت می توانم بگویم هیچ حکومتی در تاریخ چنین جفایی نسبت به فرزندان کشورش نکرده است. آن ها مرز وحشی گری، سرکوب و خشونت عریان را جابجا کردند. زندانیانی که ساعاتی قبل، آسیب دیدگان را نجات می دادند، حالا خود، هدف حمله ی نظامیان و مقامات شده بودند. با نشانه گرفتن مغزشان با اسلحه.
ساعت دو نیمه شب، مقابل بند هشت دستبند و پابند شدیم و هشت صبح بود که به زندان تهران بزرگ رسیدیم. مسیری که در حالت عادی یک ساعت و اندی طول می کشد، شش ساعت به طول انجامید. بیش از بیست و چهارساعت بود که نخوابیده بودیم و نه ساعت بود که حتی آب خوردن هم در اختیارمان نبود.
اکنون چند روزی است که وارد زندان جدید شده ایم. هنوز از شوک ناشی از بمباران و انتقال مان با آن شکل فجیع خارج نشده بودیم که جهنم زندان جدید، چهره ی زمخت خود را نشان داد. خشونت و ارعاب جلوتر از ما به مقصد رسیده بود و آماده ی پذیرایی از مهمانان جدید الورود خود بود. این حجم از آشفتگی و بی برنامگی و نبود بهداشت و ازدحام جمعیت همه ی ما را بهت زده کرده است. انبوهی از ساس ، مگس و انواع حشرات موذی در داخل اتاق های مملو از زندانی، اجازه ی لحظه ای آرامش و آسایش را از ما سلب کرده است. آب زندان شور است و بویی شبیه آب مرداب دارد، آب بسته بندی در فروشگاه زندان بسیار کمیاب و شرایط را در روزهای داغ تابستان سخت تر کرده است. سالن های بند در حال عصیان و انفجارند. و هر لحظه با آغاز دوباره ی جنگ، این زندان تهران بزرگ است که احتمالا هدف حملات بعدی باشد و این بار نیز زندانیان سپر انسانی و تبلیغاتی خواهند بود و گوش مقامات همچنان ناشنواست.
در آخر مایلام ادای احترامی کنم به پزشک زن متخصص بیماری های عفونی که هر دوشنبه سر ساعت در بندهای مختلف حضور می یافت و زندانیان را معاینه می کرد. چهاربار به خاطر درگیری ریهام بر اثر آنفلوانزا در زندان وقت گذاشت. درمانش به خوبی پیش میرفت که دود ناشی از انفجار بدتر از قبل کرد. شنیدم که او به یاد پدر درگذشته اش تصمیم گرفته بود یک روز در هفته زندانیان را رایگان معاینه و مداوا کند. ابتدا خبر آمد که او نیز در انفجار بهداری مرکز که چسبیده به ساختمان مرکزی (اداری زندان) بود، به همراه گروهی از پرستاران و پزشکان و پرسنل بهداری کشته شده است. اما بعدا دوستانی که از نزدیک او را روی برانکارد دیده بودند گفتند که سخت زخمی شده است واگر زنده بماند ممکن است دست و پایش را از دست بدهد.
• پی نوشت
پس از پیاده کردن ما در زندان تهران بزرگ راننده ی اتوبوس شرکت واحدی که ما را به زندان جدید آورده بود، تکه کاغذی را که هم بندی مان روی بسته اش چسبانده بود و در طول مسیر از روی کیسه کنده و برکف ماشین افتاده بود، پیدا می کند. اسم و شماره تلفنی روی آن نوشته شده بود. راننده ی شریف ما به آن شماره زنگ می زند و خبر سلامتی این هم بندی مان را به خانواده اش می دهد، بدون اینکه او را بشناسد. این را هم در آخر گفتم که بدانیم انسانیت و مهربانی صورت زیبای خود را میان انبوهی از سیاهی و خشونت و جنگ و نفرت نیز نشان می دهد.
رضا خندان
زندان تهران بزرگ
۹ تیر ۱۴۰۴
منبع: فیسبوک نسرین ستوده
۵۷ تن از اساتید، وکلا و حقوقدانان در بیانیهای به طرحی در مجلس با عنوان «تشدید مجازات جاسوسی و همکاریکنندگان با رژیم صهیونیستی و کشورهای متخاصم علیه امنیت و منافع ملی» اعتراض کردهاند.
بسمه تعالی
اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: ”…هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.”
در ایام تجاوز رژیم اسرائیل به خاک کشور عزیزمان ایران و کشتار بیرحمانه هموطنان بیگناه توسط این رژیم جنایت پیشه و ناقض حقوق بشر، پخش خبر تصویب عجولانه طرح «تشدید مجازات جاسوسی و همکاریکنندگان با رژیم صهیونیستی و کشورهای متخاصم علیه امنیت و منافع ملی» و سپس انتشار متن کامل این طرح، در کنار اخبار بازداشت صدها نفر در کشور و اجرای چندین مجازات اعدام، موجب ایجاد نگرانیهای جدی شده و حکایت از احتمال بروز فاجعه ای بزرگ در نظام قانونی و قضایی کشور دارد.
نقض اصول متعدد قانون اساسی و بدیهیات شرعی و اصول بنیادین حقوقی مانند اصل قانونی بودن جرم و مجازات، قاعده شرعی قبح عقاب بلابیان، قاعده شرعی احتیاط در دماء، اصل تناسب جرم و مجازات، اصول دادرسی منصفانه، اصل تساوی مجازات ها و… در متن طرح فوق، نشان دهنده تصویب شتاب زده طرحی است که در صورت تأیید نهایی، فاجعهای بزرگ را رقم خواهد زد.
جرم انگاریهای عام و مبهم با استفاده از واژههای کشدار و تفسیرپذیر، کیفردهی سلیقهای و فاقد مبنای روشن و موجه، تعیین مجازات های بسیار سنگین و شدید، نادیده انگاشتن اصول اولیه دادرسی و نقض حقوق دفاعی متهم (مانند حق انتخاب و دسترسی آزادانه به وکیل و یا حق اعتراض و تجدیدنظرخواهی و یا فرجام خواهی و یا حق برخورداری از یک فرآیند دادرسی عادلانه و برابر)، ابهامات موجود در عبارت پردازی ها و فقدان معیارهای عینی و قابل سنجش، جرم انگاری بی ضابطه برای بهره مندی افراد از حقوق شهروندی خود مانند حق آزادی اطلاعات و بیان و اجتماعات و مهمتر از همه افزایش مصادیق مجرمانه مستوجب حبس های طولانی مدت و یا حتی اعدام، تنها بخشی از ایرادات اساسی و مهم طرح مصوب مجلس است که با زیر پا گذاشتن اصول جرم انگاری و کیفردهی و قواعد قانونگذاری، اعتبار هر نظام قانونی مردمسالار و هر دستگاه قضایی قانونمند و عدالت محوری را مخدوش خواهد کرد.
شگفت آور اینکه طراحان این مصوبه، به جای درس گرفتن از تجربه شکست خورده تشکیل شعب ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی و فساد ناشی از اجرای آن، متأسفانه تمامی رویههای غیرقانونی حاکم بر آن را به این قانون تسری داده اند؛ این در حالی است که با دستور انحلال این شعب از سوی رئیس قوه قضاییه (پس از کسب موافقت رهبری)، به نظر میرسید که نظام قانونی و قضایی کشور به اشتباه بزرگ تشکیل آن شعب پی برده و بنای تکرار اشتباهات گذشته را ندارد.
از این رو، ما جمعی از وکلا و حقوقدانان کشور، دلسوزانه هشدار میدهیم که تأیید نهایی این طرح مغایر با اصول قانون اساسی و موازین شرعی، نه تنها هیچ نتیجه و حاصلی جز افزایش سرسام آور مجازات اعدام و صدور احکام بلاوجه حبس طولانی مدت ندارد، بلکه تبعات سهمگینی برای دستگاه قانونی و قضایی کشور در برداشته و آثار اجتماعی-سیاسی-فرهنگی بسیار ناگواری را نیز به همراه خواهد داشت که به هیچ وجه قابل جبران نخواهد بود، لذا مصرانه اعلام میکنیم که خواهان اولا کنار گذاشته شدن این طرح و ثانیا شفاف سازی و نظارت پذیری (در چارچوب سازوکارهای قانونی) روند بازداشت و محاکمه کلیه دستگیر شدگان با اتهامات سیاسی و امنیتی و ثالثا فراهم نمودن امکان برخورداری ایشان از یک محاکمه منصفانه و قانونی با برخورداری از تمامی حقوق انسانی و شرعی شان (مانند حق انتخاب و دسترسی آزادانه به وکیل) هستیم.
در نهایت، خیرخواهانه متذکر میشویم که راه علاج مشکلات روزافزون کشور، نه افزایش بگیر و ببندهای بیضابطه و تشدید رویکردهای امنیتی و تحدید و تضییع حقوق شهروندی (ولو با حفظ ظواهر قانونی)، بلکه تمرکز دولت بر اهتمام به بازگشت آرامش به جامعه و گشایش فضای عمومی و توسعه آزادی های قانونی و فراهم نمودن امکان مشارکت مدنی همگی شهروندان و انجام دیگر وظایف اصلی دولت مانند تأمین و تضمین حقوق ملت، مبارزه با فساد، اهتمام به خدمات آموزشی رفاهی رایگان و با کیفیت، رفع تبعیضات ناروا و فراهم نمودن امکان امرار معاش آبرومندانه برای تمامی شهروندان، تأمین امنیت و مقابله با هرگونه تهدید و تحدید حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی است.
امضا کنندگان:
۱/ محمدحسین آقاسی، وکیل دادگستری
۲/ دکتر سیدرضا آلمحمد، وکیل دادگستری
۳/ حسن اسدی زیدآبادی، وکیل دادگستری
۴/ هستی امیری، کارشناس حقوق
۵/ پدرام امیریان، دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی
۶/ نیهاد ایراندوست، وکیل دادگستری
۷/ میترا ایزدیفر، وکیل پایه یک دادگستری
۸/ محمدعلی باقرپور آذریان، وکیل دادگستری
۹/ عمادالدین باقی، مدرس دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر حوزه حقوق بشر و دین
۱۰/ پرتو برهانپور، وکیل دادگستری
۱۱/ دکتر تهمورث بشیریه، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
۱۲/ بابک پاک نیا، وکیل دادگستری
۱۳/ الهه پوینده، کارشناس ارشد حقوق بینالملل
۱۴/ سعید پناه پوری، وکیل دادگستری
۱۵/ هوشنگ پوربابایی، وکیل دادگستری
۱۶/ سیدعلی پورطباطبایی، خبرنگار و کارشناس ارشد حقوق بشر
۱۷/ حسین تاج، وکیل دادگستری
۱۸/ ثمین چراغی، وکیل دادگستری
۱۹/ مسعود حاجیانی، وکیل دادگستری
۲۰/ سعیده حسینزاده، وکیل دادگستری
۲۱/ سیدجمالالدین حیدریمنش، وکیل دادگستری
۲۲/ مریم خجسته، وکیل دادگستری
۲۳/ سعید خلیلی، وکیل دادگستری
۲۴/ فاطمه خورسند، وکیل دادگستری
۲۵/ زهرا داسی سنگاچینی، وکیل دادگستری
۲۶/ امیرسالار داوودی، وکیل دادگستری
۲۷/ پیام درفشان، وکیل دادگستری
۲۸/ محمدعلی رجب، وکیل دادگستری
۲۹/ فائزه رضازاده، وکیل دادگستری
۳۰/ امیر رئیسیان فیروزآباد، وکیل دادگستری
۳۱/ محمدرضا سروری، وکیل دادگستری
۳۲/ عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری
۳۳/ سحر سیدتفرشیها، کارشناس ارشد حقوق بین الملل
۳۴/ علی شریف زاده اردکانی، وکیل دادگستری
۳۵/ سیداد شیرزاد، وکیل دادگستری
۳۶/ رامین صفرنیا، وکیل دادگستری
۳۷/ محمدهادی عرفانیان، وکیل دادگستری
۳۸/ دکتر عادل علیپور، وکیل دادگستری
۳۹/ بابک فارسانی، وکیل دادگستری
۴۰/ ابوالفضل قربانی مردابسری، وکیل دادگستری
۴۱/ ناهید قره داغی، وکیل دادگستری
۴۲/ محمدعلی کامفیروزی، وکیل دادگستری
۴۳/ مجید کاوه، وکیل دادگستری
۴۴/ حجت کرمانی، وکیل دادگستری
۴۵/ مریم کیان ارثی، وکیل دادگستری
۴۶/ دکتر علی اکبر گرجی ازندریانی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی
۴۷/ علی مختاری، دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی
۴۸/ سیدعلی مجتهدزاده، وکیل دادگستری
۴۹/ مانوش منوچهری، وکیل دادگستری
۵۰/ سید شهاب الدین میرلوحی
۵۱/ زهرا مینویی، وکیل دادگستری
۵۲/ ضرغام نرهئی، وکیل دادگستری
۵۳/ محمدصالح نقره کار، وکیل دادگستری
۵۴/ ابوذر نصرالهی، وکیل دادگستری
۵۵/ کامبیز نوروزی، روزنامه نگار و حقوقدان
۵۶/ مصطفی نیلی، وکیل دادگستری
۵۷/ حسن یونسی، وکیل دادگستری
جان گمبرل / خبرگزاری آسوشیتدپرس / ۲ جولای ۲۰۲۵
رئیسجمهور ایران روز چهارشنبه دستور داد تا همکاری این کشور با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) به حالت تعلیق درآید. این تصمیم پس از حملات هوایی آمریکا و اسرائیل به مهمترین تأسیسات هستهای ایران اتخاذ شد، که احتمالاً توانایی بازرسان آژانس برای رصد برنامه هستهای تهران را که در حال غنیسازی اورانیوم تا سطوح نزدیک به درجه تسلیحاتی بوده، بیش از پیش محدود میکند.
دستور رئیسجمهور مسعود پزشکیان شامل هیچ جدول زمانی یا جزئیاتی در مورد ماهیت این تعلیق نبود. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در مصاحبهای با شبکه سیبیاس نیوز اعلام کرد که تهران همچنان مایل به ادامه مذاکرات با ایالات متحده است.
عراقچی اظهار داشت: «فکر نمیکنم مذاکرات به این زودی از سر گرفته شود»، در اشاره به اظهارات دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، مبنی بر اینکه مذاکرات ممکن است همین هفته آغاز شود. با این حال، او افزود: «درهای دیپلماسی هرگز بهطور کامل بسته نخواهد شد.»
تاکتیک فشار
ایران در گذشته بهعنوان یک تاکتیک فشار در مذاکرات با غرب، بازرسیهای آژانس را محدود کرده بود، هرچند تهران در حال حاضر اعلام کرده که برنامهای فوری برای ازسرگیری مذاکرات با ایالات متحده، که به دلیل جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل مختل شده است، ندارد.
تلویزیون دولتی ایران دستور پزشکیان را اعلام کرد که پس از تصویب قانونی توسط مجلس ایران برای تعلیق این همکاری صادر شد. این لایحه روز پنجشنبه تأیید شورای نگهبان، نهاد ناظر بر قانون اساسی ایران، را دریافت کرده و احتمالاً مورد حمایت شورای عالی امنیت ملی ایران، که پزشکیان ریاست آن را بر عهده دارد، قرار گرفته است.
تلویزیون دولتی به نقل از این قانون اعلام کرد: «دولت موظف است همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای و توافقنامه پادمانهای مرتبط را فوراً به حالت تعلیق درآورد. این تعلیق تا زمانی ادامه خواهد داشت که شرایط خاصی، از جمله تضمین امنیت تأسیسات هستهای و دانشمندان، محقق شود.»
مشخص نیست که این تصمیم چه تأثیری بر آژانس بینالمللی انرژی اتمی مستقر در وین، نهاد ناظر هستهای سازمان ملل، خواهد داشت. این آژانس که مدتهاست برنامه هستهای ایران را رصد میکند، اعلام کرده که منتظر اطلاعیه رسمی از سوی ایران در مورد معنای این تعلیق است.
یک دیپلمات آگاه از فعالیتهای آژانس، که به شرط ناشناس ماندن درباره وضعیت ایران صحبت کرد، گفت که بازرسان آژانس پس از این مصوبه، همچنان در ایران حضور دارند و دولت به آنها دستور خروج نداده است.
اسرائیل این اقدام را محکوم کرد
تصمیم ایران بلافاصله با محکومیت گیدئون سار، وزیر امور خارجه اسرائیل، مواجه شد. او در پستی در شبکه ایکس نوشت: «ایران بهتازگی اعلامیهای رسواکننده درباره تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی منتشر کرده است. این اقدام به معنای کنار گذاشتن کامل تمام تعهدات و الزامات بینالمللی هستهای ایران است.»
سار از کشورهای اروپایی که در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ ایران مشارکت داشتند، خواست تا بند موسوم به «مکانیسم ماشه» را اجرا کنند. این بند تمام تحریمهای سازمان ملل را که پیشتر در چارچوب توافق هستهای ایران با قدرتهای جهانی لغو شده بودند، در صورتی که یکی از طرفهای غربی اعلام کند ایران به توافق پایبند نیست، بازمیگرداند.
اسرائیل بهطور گسترده بهعنوان تنها کشور دارای سلاح هستهای در خاورمیانه شناخته میشود و آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تأسیسات مرتبط با تسلیحات آن دسترسی ندارد.
تصمیم ایران هنوز به بدترین نگرانیهای کارشناسان منجر نشده است
تاکنون تصمیم ایران به بدترین نگرانیهای کارشناسان منجر نشده است. آنها نگران بودند که تهران در واکنش به جنگ، همکاری خود با آژانس را کاملاً قطع کند، از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای خارج شود و به سمت ساخت بمب هستهای حرکت کند. این پیمان کشورها را ملزم میکند که سلاح هستهای نسازند یا به دست نیاورند و به آژانس اجازه میدهد بازرسیهایی را برای تأیید اظهارات صحیح کشورها درباره برنامههایشان انجام دهد.
توافق هستهای سال ۲۰۱۵ ایران اجازه غنیسازی اورانیوم تا ۳.۶۷ درصد را میداد ـــ کافی برای سوخترسانی به یک نیروگاه هستهای، اما بسیار پایینتر از آستانه ۹۰ درصد مورد نیاز برای اورانیوم با درجه تسلیحاتی است. این توافق همچنین ذخیره اورانیوم ایران را به شدت کاهش داد، استفاده از سانتریفیوژها را محدود کرد و بر نظارت بیشتر آژانس بر پایبندی تهران تکیه داشت. آژانس بهعنوان اصلیترین ناظر پایبندی ایران به این توافق عمل میکرد.
اما دونالد ترامپ در اولین دوره ریاستجمهوری خود در سال ۲۰۱۸ بهصورت یکجانبه از این توافق خارج شد و مدعی شد که این توافق به اندازه کافی سختگیرانه نیست و به برنامه موشکی ایران یا حمایت آن از گروههای شبهنظامی در خاورمیانه گستردهتر نمیپردازد. این اقدام سالها تنش، از جمله حملات در دریا و خشکی را به دنبال داشت.
ایران تا ۶۰ درصد غنیسازی کرده بود، که تنها یک گام فنی کوتاه تا سطوح تسلیحاتی فاصله دارد. همچنین ذخیره کافی برای ساخت چندین بمب هستهای دارد، در صورتی که تصمیم به این کار بگیرد. ایران مدتهاست که تأکید میکند برنامه هستهایاش برای اهداف صلحآمیز است، اما آژانس، آژانسهای اطلاعاتی غربی و دیگران میگویند تهران تا سال ۲۰۰۳ یک برنامه تسلیحاتی سازمانیافته داشت.
تعلیق پس از حملات هوایی اسرائیل و آمریکا
حملات هوایی اسرائیل، که از ۱۳ ژوئن آغاز شد، ردههای بالای سپاه پاسداران قدرتمند ایران را نابود کرد و زرادخانه موشکهای بالستیک آن را هدف قرار داد. این حملات همچنین به تأسیسات هستهای ایران ضربه زد، که اسرائیل ادعا کرد تهران را در آستانه دستیابی به سلاح هستهای قرار داده بود.
ایران اعلام کرد حملات اسرائیل ۹۳۵ «شهروند ایرانی» را کشته است، از جمله ۳۸ کودک و ۱۰۲ زن. با این حال، ایران سابقه ارائه آمار پایینتر تلفات در زمان ناآرامیها به دلایل سیاسی دارد.
گروه فعالان حقوق بشر مستقر در واشنگتن (هرانا)، که آمار دقیق تلفات را از چندین دوره ناآرامی در ایران ارائه کرده، تعداد کشتهشدگان را ۱۱۹۰ نفر اعلام کرد، شامل ۴۳۶ غیرنظامی و ۴۳۵ نیروی امنیتی. این حملات همچنین ۴۴۷۵ نفر را زخمی کردند.
در همین حال، به نظر میرسد مقامات ایرانی اکنون در حال ارزیابی خسارات ناشی از حملات آمریکا در ۲۲ ژوئن به سه سایت هستهای، از جمله سایت فردو، که در زیر کوهی در حدود ۱۰۰ کیلومتری جنوب غربی تهران ساخته شده، هستند.
تصاویر ماهوارهای از Planet Labs PBC که توسط آسوشیتدپرس تحلیل شده، نشان میدهد که مقامات ایرانی روز دوشنبه احتمالاً در حال بررسی خسارات ناشی از بمبهای سنگرشکن آمریکایی در فردو بودند. کامیونها، حداقل یک جرثقیل و یک بیل مکانیکی در تونلهای این سایت دیده شدند. این تصاویر با عکسهای گرفتهشده توسط Maxar Technologies در روز یکشنبه که کار در حال انجام را نشان میداد، مطابقت داشت.
در ماه گذشته میلادی (ژوئن ۲۰۲۵) دستکم ۹۸ نفر از جمله ۱ زن، ۸ تبعه افغانستان، ۱۰ شهروند بلوچ، ۵ شهروند کُرد و ۱ شهروند عرب در ایران اعدام شدند.
در سایه تنش فزاینده میان ایران و اسرائيل، در ماه ژوئن ۶ تن به اتهام جاسوسی اعدام شدند. در شش ماه نخست سال جاری میلادی، از یکم ژانویه تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۵، دستکم ۹ تن در ایران به اتهام جاسوسی اعدام شدند.
همچنین مجموع اعدامها در شش ماه نخست سال جاری میلادی (۶۱۲ نفر) در مقایسه با دوره مشابه (۲۷۹ نفر) در سال ۲۰۲۴، رشد ۱۱۹ درصدی داشته است.
از سوی دیگر دستگیریهای گسترده در سایه جنگ که بسیاری از آنها به اتهام جاسوسی صورت گرفته، نگرانی در مورد اعدامهای بیشتر در ماههای پیش رو را تشدید کرده است.
سازمان حقوق بشر ایران با اشاره به بحران اعدام در ایران، از مردم ایران و جامعه جهانی میخواهد تا با اعتراض و واکنش مناسب، به توقف اعدامها کمک کنند.
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، گفت: «جمهوریاسلامی در ضعیفترین وضعیت دوران حیات خود به سر میبرد و برای ادامه بقا نیازمند اعدامهای بیشتر برای ارعاب بزرگترین تهدید بقای خود، یعنی مردم ایران، است.» او افزود: «با اعتراضهای مردمی علیه اعدام و فشار جامعه جهانی میتوان از اعدامهای گسترده جلوگیری کرد. حقوقبشر مردم ایران و بطور خاص اعدامها باید در صدر هرگونه گفتوگو بین جمهوری اسلامی و جامعه جهانی باشد.»
اعدامهای ژوئن ۲۰۲۵ در یک نگاه:
● دستکم ۹۸ نفر در ماه ژوئن ۲۰۲۵ اعدام شدند
● از مجموع ۹۸ اعدام ثبتشده، تنها ۱۹ مورد (۱۹ درصد) را رسانههای رسمی اعلام کردند
● ۴۶ تن با اتهامهای مربوط به مواد مخدر اعدام شدند که ۴۷ درصد از کل اعدامها را شامل میشود
● اتهام ۳۲ تن (۳۳ درصد) قتل عمد بوده است
● ۱۷ نفر با اتهامات امنیتی محاربه، افساد فی الارض و بغی اعدام شدند که ۶ نفر به اتهام جاسوسی برای اسراییل به اعدام محکوم شده بود
● اتهام ۳ نفر تجاوز بوده است
● یک زن در این ماه اعدام شد
● ۱۰ شهروند بلوچ (۱۰ درصد)، ۵ شهروند کُرد و یک عرب در میان اعدامشدگان بودند
● ۸ شهروند افغان در این مدت اعدام شدند.
در مدت جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران، ۲۱ نفر در ایران اعدام شدند و پس از پایان جنگ نیز اعدام ۱۱ نفر تاکنون به ثبت رسیده است که ممکن است این آمار افزایش یابد.
از ابتدای سال میلادی تاکنون، دستکم ۶۱۲ اعدام توسط سازمان حقوق بشر ایران به ثبت رسیده که از این میان ۲۹۳ نفر با اتهامات مربوط به «مواد مخدر» در زندانهای مختلف ایران اعدام شدند. همچنین حکم اعدام ۲۶۸ نفر که با اتهام «قتل عمد»، ۳۳ نفر با اتهام «محاربه و افساد فی الارض» و ۱۹ نفر با اتهام «تجاوز به عنف» به اعدام محکوم شده بودند، در این مدت به اجرا درآمد. از میان ۶۱۲ اعدام ثبت شده در این مدت، نهادهای رسمی و یا رسانههای داخل ایران، تنها اعدام ۴۷ تن را اعلام کردهاند. در بین اعدامشدگان شش ماه نخست سال جاری میلادی، ۱۷ زن، ۴۰ تبعه افغانستان، یک تبعه عراق، یک نفر که رسانههای ایران از او با عنوان «اتباع بیگانه» نام بردند و ۲ اعدام در ملأ عام دیده میشود. از بین اعدامشدگان با اتهامهای امنیتی، ۹ تن با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شده بودند.
اعدامشدگان به اتهام جاسوسی برای اسرائیل
در سایه تنش بین جمهوری اسلامی و اسرائیل، حکومت ایران اعدام متهمان به جاسوسی برای اسرائیل را حتی پیش از آغاز جنگ ۱۲ روزه آغاز کرد.
محسن لنگرنشین در روز ۱۰ اردیبهشت و پدرام مدنی در ۷ خرداد ۱۴۰۴ اعدام شدند. سازمان حقوق بشر ایران در نخستین روز حمله گسترده اسرائیل به ایران، با انتشار فهرستی از ۱۰ متهم که در خطر اعدام قرار داشتند، نسبت به اعدام قریبالوقوع آنها هشدار داد.
محمود امیریمقدم، مدیر این سازمان، در آن هنگام با اشاره به این که «متهمان به جاسوسی اغلب بدون دسترسی به وکیل منتخب خود، در فرآیندی ناعادلانه، غیرشفاف و بر اساس دستور نهادهای امنیتی، در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم میشوند»، گفت: «هدف جمهوری اسلامی از صدور و اجرای احکام اعدام برای این متهمان و تمامی کسانی که روزانه توسط این نظام اعدام میشوند، تنها ارعاب جامعه و سرپوش گذاشتن بر فساد و ناکارآمدی نظام است.»
از میان این فهرست، پنج نفر به شرح زیر در روزهای پس از آغاز جنگ ۱۲ روزه اعدام شدند:
اسماعیل فکری
صبح روز ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، حکم اعدام اسماعیل فکری، که با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شده بود، به اجرا درآمد. در این گزارش به محل دقیق اجرای حکم این زندانی اشارهای نشده است. با این حال بهنظر میرسد که اسماعیل فکری در زندان قزلحصار کرج اعدام شده باشد. در گزارشهای رسمی موارد اتهامی او تنها «ارتباط با دو افسر موساد» ذکر شده است.
یک منبع مطلع در خصوص پرونده اسماعیل فکری به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «حکم اسماعیل فکری ظرف ۱۰ دقیقه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری صادر و در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور به تایید رسید. او طی دادگاه از حق داشتن وکیل محروم بود و با اینکه هیچ شغل دولتی نداشت، به جاسوسی و دادن اطلاعات محرمانه هستهای، موشکی و دریایی به اسرائیل متهم شده بود. در دوره بازجویی با تهدید اینکه خانوادهات را میگیریم، اعتراف گرفتند، اما در دادگاه او این اتهامات را رد کرده بود.»
اسماعیل فکری روز ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ از بند ۴ زندان اوین تهران به زندان قزلحصار کرج منتقل شده بود.
مجید مسیبی
رسانههای رسمی در داخل ایران، صبح روز ۱ تیر ۱۴۰۴، از اعدام فردی بهنام مجید مسیبی در یکی از زندانهای ایران خبر دادند. در این گزارشها به تاریخ بازداشت، مسئولیت احتمالی و یا محل دقیق اجرای حکم این زندانی اشارهای نشده است.
اطلاعات چندانی از مجید مسیبی در دست نبود. بسیاری از کسانی که با اتهاماتی مانند جاسوسی بازداشت و به اعدام محکوم میشوند، از ترس اجرای سریعتر حکم، کمتر حاضر به رسانهای کردن نام خود هستند اما سرانجام در سکوت خبری اعدام میشوند.
براساس گزارشهای رسمی، مجید مسیبی به اتهام «همکاری اطلاعاتی و جاسوسی بهنفع رژیم صهیونیستی در حکم محاربه و افساد فی الارض» بازداشت و به اعدام محکوم شده بود.
محمدامین مهدویشایسته
رسانههای رسمی در داخل ایران، صبح روز ۲ تیر ۱۴۰۴ از اعدام محمدامین مهدویشایسته به اتهام همکاری با اسرائیل در یکی از زندانهای ایران خبر دادند.
محمدامین مهدویشایسته، حدودا ۲۸ ساله، پس از بازداشت در پاییز ۱۴۰۲ در مراحل بازجویی تحت فشار و شکنجه نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به همکاری با اسرائیل اعتراف کرده بود. همین اعترافات، مبنای اتهامات زیادی مانند «اهانت به مقدسات اسلام» در کیفرخواست او شده که مهمترین آنها، «ماده ۶ قانون مقابله با اقدامات اسرائیل علیه صلح و امنیت» بود.
پرونده محمدامین سپس به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست ابوالقاسم صلواتی ارسال شد و صلواتی در محاکمهای کوتاه، حکم اعدام برای او صادر کرد. این حکم در نهایت توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی قاسم حسینی کوهکمرهای تأیید شده بود.
در گزارشهای رسمی به محل اجرای حکم محمدامین مهدویشایسته اشارهای نشده است، اما از آنجا که او پیش از اعدام به زندان قزلحصار کرج منتقل شده بود، بهنظر میرسد که حکم اعدام نیز در این زندان به اجرا درآمده باشد.
ادریس آلی، آزاد شجاعی و رسول احمد رسول
روز ۴ تیر ۱۴۰۴ رسانههای رسمی در داخل ایران از اعدام سه زندانی کُرد بهنامهای ادریس عالی، آزاد شجاعی و رسول احمد رسول به اتهام همکاری با اسرائیل خبر دادند. رسول احمد رسول شهروند کردستان عراق بود.
این سه زندانی با اتهام «وارد کردن تجهیزات ترور» بازداشت و به اعدام محکوم شده بودند.
طبق حکم این سه زندانی که به رویت سازمان حقوق بشر ایران رسیده است، این سه زندانی کولبران و کاسبکاران محلی بودهاند.
ادریس آلی، کولبر ۳۳ ساله بود که به گفته نزدیکانش «به اتهام ساختگی جاسوسی برای اسرائیل» و درپی اعترافی که «تحت شکنجه جسمی اخذ» شده، در شعبه ۳ دادگاه انقلاب ارومیه به ریاست قاضی رضا نجفزاده به اعدام محکوم شده بود.
آزاد شجاعی، ۴۵ ساله نیز کولبر اهل روستای «دوله گرمه» از توابع سردشت و پدر دو دختر و یک پسر بود. آزاد شجاعی که هشت ماه تحت بازجویی بود و هیچ تماسی با خانوادهاش نداشت، تحت فشار و شکنجه اعتراف کرد که دو دستگاه پهپاد را از کردستان عراق به داخل ایران آورده است.
رسول احمد رسول، شهروند کُرد تبعه عراق اهل سلیمانیه بود، که در پروندهای مشترک با دو نامبرده قبلی بازداشت و به اتهام تسهیل ترور محسن فخریزاده به اعدام محکوم شده بود.
مایکل کارپنتر / فارن افرز / اول ژوئیه ۲۰۲۵
هنگامی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، در ژانویه ۲۰۲۵ به قدرت رسید، بسیاری در واشنگتن انتظار داشتند که جنگ در اوکراین به سرعت حل و فصل شود. ترامپ در مبارزات انتخاباتی به خود میبالید که میتواند در ۲۴ ساعت به این درگیری پایان دهد. اگرچه تعداد کمی از تحلیلگران این وعده خاص را باور داشتند، بسیاری در مورد شرایط و جدول زمانی احتمالی یک توافق قریبالوقوع گمانهزنی میکردند. به عنوان مثال، بانک سرمایهگذاری جی پی مورگان چیس ادعا کرد که میتوان تا ژوئن به توافقی دست یافت.
با این حال، با گذشت هفتهها و رکود دیپلماسی، مشخص میشود که چنین راه حلی قریبالوقوع نیست. همانطور که دمیترو کولبا، وزیر امور خارجه سابق اوکراین، در اواخر ماه مه در فارن افرز اشاره کرد، نه روسیه و نه اوکراین «انگیزه زیادی برای توقف جنگ ندارند». اوکراین از تسلیم حاکمیت خود امتناع میکند؛ روسیه چیزی کمتر از تسلیم اوکراین را نمیپذیرد.
با این حال، این نتیجهگیری به معنای از دست رفتن همه چیز نیست. روسیه از نظر اقتصادی بسیار ضعیفتر از آن چیزی است که بسیاری از تحلیلگران تصور میکنند و تحریمهای شدید و کنترل صادرات هنوز هم میتواند اقتصاد جنگی آن را فلج کند. اوکراین هوشمندانه میجنگد و میتواند با پهپادهای پیشرفتهتر، سیستمهای دفاع هوایی، موشکهای دوربرد و مهمات بیشتر، ورق را در میدان نبرد برگرداند. با تغییر استراتژی، اوکراین هنوز هم میتواند در کوتاهمدت در جنگ پیروز شود ـــ اگر اروپا و ایالات متحده تصمیم بگیرند کمکی را که نیاز دارد به آن ارائه دهند.
ادعاهای مخرب ترامپ و معاونش
بخش زیادی از خوشبینی زودهنگام در مورد توافق در اوایل سال جاری از این باور غالب ناشی شد که اوکراین در حال شکست است و به زودی مجبور به مذاکره از روی ناچاری خواهد شد. ترامپ با ادعای اینکه ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، “هیچ کارتی” برای بازی ندارد، این روایت را دامن زد. جی. دی. ونس، معاون رئیسجمهور ایالات متحده، یک قدم فراتر رفت و اعلام کرد که اوکراین ـــ و حامیان خارجی آن ـــ هرگز “راهی برای پیروزی” نداشتهاند. ونس با استناد به برتری روسیه در نیروی انسانی و تسلیحات، استدلال کرد که اگر ایالات متحده به کمکهای امنیتی خود ادامه دهد، تنها شکست اجتنابناپذیر اوکراین را به تعویق میاندازد.
این شکستگرایی با یک فرض دوم و به همان اندازه مخرب پشتیبانی شده است: اینکه نمیتوان از تعهد ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، برای مطیع کردن اوکراین جلوگیری کرد. ارزیابی پیتر شرودر، تحلیلگر سابق سیا، در نشریه فارن افرز در سپتامبر گذشته، نمونهای از این دیدگاه است و پوتین را فردی «تمامعیار» توصیف میکند ـــ شخصی که برای جلوگیری از تبدیل شدن اوکراین به یک دموکراسی اروپایی، صرف نظر از هزینه آن، سرمایهگذاری کرده است. چنین روایتی هستهی حقیقت را در خود جای داده است، اما همچنین به طور کامل با تبلیغات روسیه همخوانی دارد. با اختصاص ندادن هیچ عاملی به اوکراین یا شرکای خارجی آن، فرض بر این است که پیروزی اوکراین خیالی زادهی توهم غربی است و این دیدگاهی است که خطر تبدیل شدن به یک پیشگویی خودکامبخش را به همراه دارد.
در عین حال، هر دو فرض بر خوانش بیش از حد محدود از پویایی میدان نبرد و درک محدود از گزینههای سیاسی موجود برای حامیان اوکراین استوار است. علیرغم محدودیتهای قابل توجه در کمکهایی که اروپا و ایالات متحده در طول سه سال و نیم گذشته ارائه دادهاند، اوکراین به پیروزیهای چشمگیری دست یافته است. این کشور در مارس ۲۰۲۲، تنها با موشکهای ضد تانک دوشپرتاب و سنگریزه، موشکهای ضدتانک دوشپرتاب و قدرت تهاجمی، حمله اولیه روسیه به سمت کیف را دفع کرد و پیشبینیهای بسیاری از تحلیلگران نظامی را به چالش کشید. در اواخر همان سال، در یک شکست خیرهکننده برای نیروهای روسی، اوکراین تقریباً هزار مایل مربع در منطقه خارکف را بدون بهرهگیری از زرهپوش یا پوشش هوایی مدرن، پس گرفت. و تنها چند هفته پیش، اوکراین با انجام عملیات تار عنکبوت، حملهای غافلگیرکننده که از پهپادهای ارزان قیمت و کنترل از راه دور برای وارد کردن خسارات قابل توجه به هوانوردی دوربرد روسیه استفاده کرد، جهان را شوکه کرد.
در واقع، آنچه که همواره مانع تلاشهای جنگی اوکراین میشد، کمبود نیروی انسانی یا اراده ضعیف کیف در مقایسه با پوتین نبود، بلکه کمبود تواناییهای نظامی پیشرفته بود. مدتها پس از آنکه روسیه مدرنترین تانکها، جنگندههای نسل پنجم، سیستمهای دفاع هوایی دوربرد و موشکهای بالستیک و کروز پیشرفته خود را مستقر کرد، اوکراین هنوز منتظر تحویل تواناییهای مشابه از شرکای غربی خود بود. وقتی بالاخره برخی از این سامانهها به اوکراین رسیدند، این کشور تا اواسط سال ۲۰۲۴ که ایالات متحده قوانین مربوط به درگیری خود را تسهیل نکرد، اجازه استفاده از آنها را علیه اهدافی در داخل روسیه نداشت. حقیقت دقیقاً برعکس ادعای دولت فعلی است. متحدان خارجی کییف به جای طولانی کردن جنگ با ارائه کمکهای نظامی بیش از حد به اوکراین، با ارائه کمکهای بسیار کم و اغلب با تأخیرهای قابل توجه، آن را طولانیتر کردهاند.
وقتی صحبت از اقدامات اقتصادی تنبیهی علیه روسیه میشود، واکنش بینالمللی نیز به همین ترتیب ناقص بوده است. در روزهای اولیه جنگ، ایالات متحده و متحدانش در گروه هفت، تحریمها و کنترلهای صادراتی را تدوین کردند که تصور میشد تأثیر قدرتمندی دارند، اما در واقع آنقدر تخفیفهای زیادی در آنها لحاظ شده بود که از تأثیر کامل آنها کاسته شد. در آوریل ۲۰۲۲، درست پس از حمله روسیه، کانادا، بریتانیا، ایالات متحده و اتحادیه اروپا هفت بانک روسی را از سوئیفت، سیستم پرداخت بینالمللی غالب، حذف کردند. بسیاری از تحلیلگران پیشتر، این اقدام را به عنوان یک «گزینه هستهای» که اقتصاد روسیه را نابود میکرد، تبلیغ کرده بودند.
اما قرار دادن در فهرست سیاه در عمل چنان گزینشی بود ـــ تنها هفت بانک از صدها بانک در روسیه را هدف قرار میداد ـــ که اقتصاد روسیه در واقع در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ رشد کرد. اجرای تدریجی کنترلهای صادراتی همچنین به روسیه زمان داد تا خود را وفق دهد، همانطور که موارد حذف متعددی برای انواع خاصی از بانکها یا معاملات روسی وجود داشت: به عنوان مثال، قراردادهای در حوزه انرژی هستهای غیرنظامی، خدمات و نگهداری هوانوردی و فروش کود شیمیایی، هنوز هم قابل پردازش بودند. همانطور که میگویند، دوز بالا، سم را میسازد ـــ و دوز ناکافی اقدامات اقتصادی تنبیهی، کمپینی ناامیدکننده با تأثیر استراتژیک محدود ایجاد کرد.
تغییر مقیاس
با وجود این گامهای اشتباه، پیروزی برای اوکراین ـــ که حداقل به عنوان حفظ حاکمیت خود و ادامه ترسیم مسیر عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا تعریف میشود ـــ هنوز کاملاً در دسترس است. با این حال، دستیابی به آن نیازمند یک تغییر اساسی در استراتژی غرب است، تغییری که افزایش قابل توجه کمکهای نظامی را با اقدامات اقتصادی قویتر برای محدود کردن اقتصاد جنگی روسیه ترکیب کند.
محور اصلی این استراتژی جدید، بسیج تقریباً ۳۰۰ میلیارد دلار دارایی مسدود شده روسیه توسط غرب است که در حوزههای قضایی آنها ـــ عمدتاً در اتحادیه اروپا ـــ نگهداری میشود تا از مبارزه فعلی اوکراین حمایت کند. تاکنون، دولت ترامپ هیچ تمایلی به استفاده از بودجههای مجاز کنگره برای حمایت از اوکراین نشان نداده است. بنابراین، همانطور که والی آدیمو و دیوید شیمر در فارن افرز نوشتهاند، توقیف این داراییها و در واقع “وادار کردن روسیه به پرداخت” هزینه دفاع از اوکراین منطقی است. برخی از رهبران اتحادیه اروپا استدلال کردهاند که این داراییها باید برای تلاشهای بازسازی پس از پایان جنگ ذخیره شوند. برخی دیگر نگران ایجاد سابقهای خطرناک برای حاکمیت قانون با توقیف بودجه یک کشور هستند ـــ حتی اگر آن کشور قوانین بینالمللی را نقض کرده و در قتل عام غیرنظامیان دست داشته باشد. اگر اروپا میخواهد به پایان این جنگ کمک کند، باید این نگرانیها را کنار بگذارد و اکنون اقدام کند.
این بودجهها میتوانند چندین هدف را دنبال کنند. بخشی از آن میتواند در پایگاه صنعتی دفاعی رو به رشد اوکراین سرمایهگذاری شود: به عنوان مثال، بخش پهپاد آن بسیار نوآورانه شده است اما به سرمایهگذاریهای اضافی برای تولید در مقیاس صنعتی، توسعه حسگرها و اقدامات ضد جنگ الکترونیک نیاز دارد. بخش دیگری میتواند به اوکراین کمک کند تا موشکهای دوربرد و سایر سیستمهای تسلیحاتی را از اروپا خریداری کند و به این قاره در ایجاد خطوط تولیدی که هم از دفاع اوکراین و هم پس از پایان جنگ، از بازدارندگی ناتو پشتیبانی میکند، کمک کند. بخش سوم میتواند تولید قابلیتهای ساخت ایالات متحده ـــ مانند سیستمهای دفاع هوایی و آتشهای دقیق دوربرد ـــ را که اوکراین به آن نیاز دارد اما اروپا در حال حاضر به مقدار کافی فاقد آن است، تأمین مالی کند. و در نهایت، باقیمانده میتواند به تولید انرژی توزیعشده، حفاظت از زیرساختهای حیاتی مانند مراکز توزیع و پستهای برق و نیازهای بشردوستانه اختصاص یابد.
با این حال، کمک به پیروزی اوکراین نیازمند چیزی بیش از انتقال سلاح است. دولتهای غربی باید توافقنامههای تولید مشترک، اشتراکگذاری مالکیت معنوی و مشارکت در تولید دفاعی ـــ بهویژه در تولید موشک و مهمات، خودروهای زرهی، و فناوریهای پهپاد و ضدپهپاد، و همچنین سیستمهای سایبری، فرماندهی و هماهنگی و سیستمهای جنگ الکترونیک ـــ را در اولویت قرار دهند. چنین ترتیباتی وابستگی اوکراین به زنجیرههای تأمین خارجی را کاهش میدهد، ظرفیت داخلی آن را تقویت میکند و قابلیت همکاری بلندمدت با نیروهای ناتو را تقویت میکند. به همان اندازه مهم است که این دولتها به اوکراین دسترسی به فناوریها و نرمافزارهای پشتیبانی چرخه عمر و نگهداری را بدهند تا پلتفرمهای غربی بتوانند با میدان نبرد در حال تحول سازگار شوند.
با وجود تعداد کمتر، اوکراین بارها توانایی خود را در جبران معایب خود با تاکتیکهای نامتقارن، مانند غرق کردن بخشهایی از ناوگان دریای سیاه روسیه با پهپادها و موشکهای دریایی و سلب برتری هوایی روسیه با استفاده خلاقانه از پدافند هوایی محدود خود، نشان داده است. با حمایت نظامی، فناوری و اقتصادی پایدارتر، اوکراین میتواند مزایای جدیدی مانند ادغام بهتر پهپادها، مینهای زمینی و آتشبارهای دوربرد را برای مهار نیروهای روسی و از بین بردن گرههای لجستیکی آنها ایجاد کند.
هر ابزاری در جعبه ابزار
برای تقویت قابلیتهای نظامی اوکراین، غرب باید پایههای اقتصادی تلاشهای جنگی روسیه را نیز هدف قرار دهد. خوشبختانه برای اوکراین، اقتصاد روسیه همچنان شکننده است. اگرچه تولید ناخالص داخلی این کشور در طول دو سال گذشته افزایش یافته است، اما نقاط ضعف ساختاری در اقتصاد آن فراوان است: نرخ بهره ۲۰ درصد، کاهش ۶۸ درصدی صندوق ثروت ملی روسیه از فوریه ۲۰۲۲ و تورم مداوم حدود نه درصد. این آسیبپذیریها فرصتهایی را ارائه میدهند.
اول، غرب باید به سراغ جریان اصلی درآمد روسیه برود: صادرات انرژی. در حال حاضر، اروپا هنوز تقریباً ۲۳.۵ میلیارد دلار نفت و گاز طبیعی روسیه را وارد میکند. اگر اروپا میخواهد در مورد پایان دادن به جنگ جدی باشد، باید درآمد انرژی و جریان ارز خارجی مسکو را کاهش دهد. علاوه بر این، روسیه به طور سیستماتیک از سقف قیمت نفت گروه ۷ طفره رفته و تأثیر مورد نظر خود را به طور قابل توجهی تضعیف کرده است. کشورهای غربی باید تحریم کامل یا تعرفههای سنگین بر نفت و گاز روسیه اعمال کنند و مقررات را تشدید کنند، ردیابی دریایی سیستماتیکتری انجام دهند و اقدامات قانونی قویتری برای اجرای دقیق سقف قیمت نفت گروه ۷ اتخاذ کنند. و اگر اشخاص ثالث این محدودیتها را نادیده بگیرند، گروه ۷ باید آنها را تحریم کند.
در همین حال، کشورهای گروه ۷ باید روسیه را از نظر مالی بیشتر منزوی کنند. کرملین از معافیتهای رژیم تحریمها سوءاستفاده کرده و این قدرت را دارد که بانکهای روسی را برای پردازش هرگونه پرداختی که لازم است، هدایت کند. برای ایجاد اختلال معنادار در تجارت روسیه، کاهش ارزش روبل و افزایش عدم قطعیت اقتصادی، گروه ۷ باید تمام بانکهای روسی را از سوئیفت حذف کرده و آنها را تحت تحریمهای کامل مسدودکننده قرار دهد که تمام معاملات با نهاد تحریمشده را ممنوع میکند. اگر مؤسسات مالی در کشورهای خارجی امکان دور زدن تحریمها را فراهم کنند، آنها نیز باید تحت تحریمهای ثانویه قرار گیرند. متحدان اوکراین تنها با اعمال تمام قدرت این ابزارهای تحریمی میتوانند در تضعیف ماشین جنگی روسیه موفق شوند.
دولتهای غربی همچنین میتوانند تلاشهای خود را در مورد کنترل صادرات قطعات با فناوری پیشرفته، از جمله نیمههادیها، ابزارهای دقیق ماشینی، اپتیک، قطعات هوانوردی و نرمافزارهای صنعتی، دو برابر کنند. بیش از یک دهه است که کنترلهای صادراتی بر روسیه وجود داشته است، اما اینها راهحلهای یکباره و مقطعی نیستند. کاهش معنادار ظرفیت کرملین برای تجدید و نگهداری تجهیزات نظامی خود، مستلزم اجرای مداوم هر زمان که راهحلها و قطع دسترسیهای شخص ثالث مطرح میشود، است. وزارت بازرگانی ایالات متحده باید دسترسی روسیه به کالاهای «دو منظوره» ـــ محصولاتی که هم در کاربردهای غیرنظامی و هم نظامی ارزشمند هستند ـــ را بیشتر محدود کند تا تولید سلاحهای با فناوری پیشرفته آن را محدود کرده و مجتمع نظامیـــصنعتی آن را تضعیف کند. به همین ترتیب، دولتهای غربی میتوانند با تحریم شرکتهای روسی بیشتری که تجهیزات دفاعی ضروری مانند پهپادها، موشکها و خودروهای زرهی تولید میکنند، صنعت دفاعی روسیه را هدف قرار دهند.
حتی پس از سه سال و نیم جنگ تمامعیار، حامیان اوکراین به استفاده کامل از ابزارهای تحریم نزدیک هم نشدهاند. اگر این تحریمها به طور دقیق اعمال و در سطح بینالمللی اجرا شوند، ترکیب این افزایش تحریمها اقتصاد روسیه را فلج خواهد کرد.
عامل چین
با این حال، مهم است که بدانیم روسیه دیگر به تنهایی این جنگ را پیش نمیبرد. این کشور از حمایت مداوم ائتلافی از کشورهای استبدادی برخوردار شده است ـــ حمایتی که به آن اجازه داده است تا از گزند تحریمهای غرب در امان بماند و مواد حیاتی را دوباره پر کند. تنها چند ماه پس از جنگ، سازمانهای اطلاعاتی غربی و تحلیلگران نظامی ارزیابی کرده بودند که ذخایر مهمات هدایتشونده دقیق روسیه به طور قابل توجهی کاهش یافته است. با اعمال تحریمها و افزایش کمبود قطعات، کرملین مجبور شد این سلاحها را جیرهبندی کند. این جیرهبندی تأثیر واقعی بر جنگ داشت و به تدریج پویایی میدان نبرد را به نفع اوکراین تغییر داد. سرعت حملات دقیق روسیه تا اواخر سال ۲۰۲۲ به طور قابل توجهی کاهش یافت و تا حدی با استفاده از بمبهای غیرهدایتشونده و تغییر کاربری سیستمهایی مانند موشک دفاع هوایی S300 برای نقشهای حمله زمینی جایگزین شد.
با این حال، تا پاییز همان سال، ایران شروع به تأمین هواپیماهای بدون سرنشین برای روسیه کرد. سپس، تا سال ۲۰۲۳، چین به عنوان تأمینکننده اصلی فناوریهای دوگانه روسیه ظهور کرد، از جمله بیش از ۹۰ درصد از میکروالکترونیکهای وارداتی را تأمین میکرد. در همین حال، کره شمالی موشکهای بالستیک کوتاهبرد و بعداً نیروهای نظامی را تأمین میکرد.
مقابله با این محور متجاوزان نیازمند تغییر در استراتژی غرب است. احتمالاً اروپا یا ایالات متحده کار چندانی برای منصرف کردن کره شمالی نمیتوانند انجام دهند، اما ایران پس از جنگ با اسرائیل بسیار ضعیف شده است و اکنون که روسیه در حال تولید انبوه پهپادهای خود است، چیز زیادی برای ارائه ندارد. در این صورت، چین باقی میماند که ورودیهای آن به پایگاه صنعتی دفاعی روسیه بسیار مهمتر از کمکهای ایران یا کره شمالی است. برای محدود کردن حمایت چین از مسکو، یک رویکرد یکپارچه فراآتلانتیکی برای افزایش هزینههای حمایت پکن مورد نیاز است. این به معنای استفاده از تجارت و دسترسی به بازار ـــ مناطقی که اروپا در آنها نفوذ منحصر به فردی دارد ـــ برای اعمال فشار است. رهبران اروپایی نقش کلیدی چین را در توانمندسازی تلاشهای جنگی روسیه تصدیق میکنند، اما گامهای جدی برای متوقف کردن آن برنداشتهاند. ابراز مخالفت صرف کافی نیست. اگر قرار است جنگ در اوکراین مهار و در نهایت حل شود، اروپا باید برای پکن روشن کند که روابط تجاری عادی نمیتواند با حمایت چین از جنگ علیه نظم امنیتی اروپا همزیستی داشته باشد.
ورق را برگردانید
حتی با نزدیک شدن تلفات روسیه به یک میلیون نفر، بعید است که جاهطلبی پوتین برای تسلط بر اوکراین هرگز کاهش یابد. آنچه میتواند تغییر کند، میدان نبرد و شرایط دفاعیصنعتی است که جاهطلبی پوتین را امکانپذیر میکند. کشورهای غربی منابع جمعی لازم برای ایجاد وضعیتی را دارند که در آن روندها برای روسیه منفی شود. هنگامی که خطرات استراتژیک به حدی انباشته شوند که کرملین مجبور شود سوالات دشواری در مورد توانایی روسیه در دفاع از خود در برابر سایر بازیگران متخاصم بپرسد، مجبور خواهد شد رویکرد خود را دوباره ارزیابی کند.
در واقع، از نقطه نظر استراتژیک، روسیه قبلاً این جنگ را باخته است. صرف نظر از اینکه چه مقدار قلمرو اضافی دست به دست میشود، ملت اوکراین برای همیشه از دست روسیه رفته است. مهم نیست مسکو چند میلیارد دلار برای تبلیغات و “بازآموزی”، اردوگاههای تصفیه و اتاقهای شکنجه هزینه کند، هرگز اوکراینیها را متقاعد نخواهد کرد که تسلط روسیه را مشروع بدانند و بپذیرند. آنچه اوکراین اکنون به آن نیاز دارد، زمان، ابزار و فضا برای اثبات به کرملین است که اشغال نه تنها غیراخلاقی است، بلکه با نیازهای امنیتی بلندمدت روسیه ناسازگار است.
متحدان اوکراین حق انتخاب دارند. آنها میتوانند رویکرد فعلی تفرقه فراآتلانتیکی و دیپلماسی مرده را ادامه دهند و خطر یک جنگ گستردهتر، طولانیتر و بسیار پرهزینهتر را به جان بخرند. یا میتوانند قاطعانه عمل کنند تا به اوکراین کمک کنند تا اوضاع را تغییر دهد، سرعت تولید سلاحهای روسیه را مهار کند و رهبری کیف را برای مذاکره از موضع قدرت توانمند سازد. توافق صلح ممکن است برای همیشه دستنیافتنی باقی بماند، اما هنگامی که هزینه ادامه جنگ غیرقابل دفاع شود، روسیه در نهایت میتواند مجبور شود به آتشبس مشابه آتشبس که عملاً به جنگ کره پایان داد، رضایت دهد. هنگامی که به آن نقطه برسد و جنگ کاهش یابد، فضایی برای اوکراین ایجاد میشود تا اختیارات دموکراتیک خود را تمدید کند، پناهندگان را اسکان دهد، زیرساختها را بازسازی کند و ـــ شاید از همه مهمتر ـــ روند الحاق خود به اتحادیه اروپا و ناتو را به پایان برساند. بازگشت همه سرزمینهای اشغالی ممکن است بیشتر طول بکشد، اما اوکراین پایههای پیروزی استراتژیک را بنا نهاده است.
پیروزی ممکن است به سرعت، ارزان یا آسان حاصل نشود. اما هنوز هم امکانپذیر است و احتمالاً هزینه جانی و منابع کمتری نسبت به تداوم وضع موجود خواهد داشت. آنچه باقی میماند این است که ببینیم آیا غرب ـــ به ویژه اروپا ـــ حاضر است اراده سیاسی خود را برای تضمین این آینده روشنتر به کار گیرد یا خیر.