سازمان عفو بینالملل
بیانیه مطبوعاتی
۲۴ مه ۲۰۲۲ / ۳ خرداد ۱۴۰۱
افزایش اعدامها در ایران و عربستان سعودی؛ ایران مسئول بیش از نیمی از اعدامهای ثبت شده در کل جهان
• آمار اعدام در ایران به بالاترین میزان خود از سال ۲۰۱۷ به این سو رسید
• علیرغم سیر قهقرایی در برخی کشورها، سال ۲۰۲۱ در جایگاه دوم کمترین میزان اعدام از سال ۲۰۱۰ به این سو قرار داشته است
• کاهش محدودیتهای مرتبط با همهگیری کووید-۱۹ باعث افزایش تعداد احکام اعدام شد
• نزدیک به ۹۰ نفر بر اساس قوانین حکومت نظامی در میانمار به اعدام محکوم شدند
سازمان عفو بین الملل امروز در گزارش سالانهی مجازات اعدام اعلام کرد که در سال ۲۰۲۱، آمار اعدام و صدور احکام مرگ افزایشی نگران کننده داشته است. همزمان با رها شدن دادگاهها از محدودیتهای مرتبط با همهگیری کووید-۱۹، برخی از فعالترین مجریان اعدام در جهان روال عادی خود را سر از گرفتند.
بر اساس یافتههای عفو بینالملل، حداقل ۵۷۹ نفر در ۱۸ کشور در سال گذشته اعدام شدهاند که نشان از افزایش ۲۰ درصدی نسبت به رقم ثبتشده در سال ۲۰۲۰ دارد. جمهوری اسلامی ایران با رساندن تعداد اعدام شدگان به حداقل ۳۱۴ نفر (از حداقل ۲۴۶ نفر در سال ۲۰۲۰) مسئول اصلی این افزایش است و آمار اعدام در ایران به باالترین میزان خود از سال ۲۰۱۷ به این سو رسیده است. سه کشور ایران (با اعدام حداقل ۳۱۴ نفر)، مصر (با اعدام حداقل ۸۳ نفر) و عربستان سعودی (با اعدام حداقل ۶۵ نفر)مسئول ۸۰ درصد از کل اعدامهای ثبتشده در سطح جهان بودند. بیش از نیمی از کل اعدامهای ثبت شده در سطح جهان (۵۴ درصد) در ایران اجرا شد.
افزایش اعدامها در ایران از جمله به دلیل بالا رفتن قابلتوجه اعدام های مرتبط با جرایم مواد مخدر بوده است. این امر نقض فاحش حقوق بینالملل است که اعمال مجازات اعدام را برای جرایمی که در دسته قتل عمد قرار نمیگیرند ممنوع کرده است. در همین حال، عربستان سعودی تعداد اعدامهای خود را بیش از دو برابر کرد، روندی تلخ و تاریک که در سال ۲۰۲۲ با اعدام ۸۱ نفر فقط در یک روز در ماه مارس ادامه پیدا کرد.
اَنییِس کالامار، دبیرکل سازمان عفو بینالملل گفت: «پس از کاهش مجموع اعدامها در ایران و عربستان سعودی در سال ۲۰۲۰، مقامات این دو کشور، بار دیگر استفاده از مجازات اعدام را در سال گذشته افزایش دادند و تعهدات بینالمللی خود در زمینه حقوق بشر را بیشرمانه نقض کردند. میل سیریناپذیر آنها برای فعال نگه داشتن جلادان در ماههای ابتدایی سال ۲۰۲۲ نیز هیچ نشانهای از کاهش نشان نداده است.»
به دنبال رفع محدودیت های مرتبط با کووید-۱۹ در بسیاری از نقاط جهان که پیشتر فرایندهای قضایی را به تأخیر انداخته بود، قضات کشورها حداقل ۲۰۵۲ نفر را در ۵۶ کشور به اعدام محکوم کردند که تقریبا معادل ۴۰ درصد افزایش نسبت به سال ۲۰۲۰ است. افزایشی چشمگیر از جمله در بنگلادش (محکوم شدن حداقل ۱۸۱ نفر به اعدام به نسبت ۱۱۳ نفر در سال ۲۰۲۰)، هند (محکوم شدن حداقل ۱۴۴ نفر به اعدام به نسبت ۷۷ نفر در سال ۲۰۲۰) و پاکستان (محکوم شدن حداقل ۱۲۹ نفر به اعدام به نسبت حداقل ۴۹ نفر در سال ۲۰۲۰) مشاهده شد.
اَنییِس کالامار گفت: «به جای استفاده از فرصتهای پیش آمده به سبب وقفههای سال ۲۰۲۰ و اتخاذ راه کارهای مؤثر برای برخورد با جرم و جنایت، برخی از دولتها، که البته تعدادشان کم است، از خود اشتیاق نگرانکنندهای برای اعمال مجازات اعدام نشان دادهاند و حق حیات را حتی در بحبوحه بحرانهای حقوق بشری مهم و ادامهدار در سطح جهان نادیده گرفتهاند.»(۱)
علیرغم این پسرفتها، سال ۲۰۲۱ در جایگاه دوم کمترین میزان اعدام از سال ۲۰۱۰ به این سو قرار میگیرد. همچون سالهای گذشته، آمار ثبت شده در رابطه با صدور و اجرای احکام اعدام شامل هزاران نفری نمیشود که به باور عفو بینالملل سالانه در چین به اعدام محکوم شده و یا اعدام شدهاند. این آمار کلی همچنین دربرگیرندهی تعداد زیادی از اعدام هایی که گمان میرود در کره شمالی و ویتنام اجرا شده باشد نمیشوند. سیاست پنهان کاری و دسترسی محدود به اطلاعات در این سه کشور، نظارت دقیق بر اعدامها را غیرممکن میسازد. به علاوه، برای چندین کشور دیگر، مجموع آمار ثبت شده باید به عنوان ارقام حداقلی موجود در نظر گرفته شوند.
اَنییِس کالامار در این رابطه گفت: «چین، کره شمالی و ویتنام همچنان به لاپوشانی میزان استفاده از مجازات اعدام ادامه میدهند، اما مانند همیشه، همان مقدار اندکی که از پس پرده دیده میشود کافی است تا زنگ خطری اساسی به صدا درآید.»
طبق قوانین ایران، صدور مجازات مرگ برای کسانی که با میزان مشخصی از انواع مشخصی از مواد مخدر دستگیر شوند همچنان الزامی است. تعداد اعدامهای ثبت شده برای جرایم مرتبط با مواد مخدر در سال ۲۰۲۱ به نسبت سال ۲۰۲۰ بیش از ۵ برابر شده و از اعدام ۲۳ نفر در سال ۲۰۲۰ به اعدام ۱۳۲ نفر در سال ۲۰۲۱ رسیده است. تعداد اعدام شدگان زن نیز از ۹ نفر به ۱۴ نفر افزایش پیدا کرده است. مقامات ایرانی با اعدام سه نفر که در زمان وقوع جرم زیر ۱۸ سال سن داشتهاند، به هجمهی فجیع خود علیه حقوق کودکان نیز ادامه دادند.
علاوه بر افزایش تعداد اعدام شدگان در عربستان سعودی (۶۵ نفر به نسبت ۲۷ نفر در سال ۲۰۲۰)، افزایش قابل توجهی در سومالی (اعدام حداقل ۲۱ نفر به نسبت حداقل ۱۱ نفر در سال ۲۰۲۰)، سودان جنوبی (اعدام حداقل ۹ نفر به نسبت ۲ نفر در سال ۲۰۲۰) و یمن (اعدام حداقل ۱۴ نفر به نسبت حداقل ۵ نفر در سال ۲۰۲۰) مشاهده شد. حداقل یک نفر در بلاروس، یک نفر در امارات و ۳ نفر در ژاپن اعدام شدند و این در حالی بود که در سال ۲۰۲۰ هیچ اعدامی در این سه کشور اجرا نشده بود.
تعداد احکام اعدام در مقایسه با سال ۲۰۲۰ در جمهوری دموکراتیک کنگو از حداقل ۸۱ مورد به حداقل ۲۰ مورد افزایش یافت. به همین ترتیب، تعداد ثبت شده احکام اعدام در مصر (از حداقل ۲۶۴ مورد به ۳۵۶ مورد)، عراق (از حداقل ۲۷ مورد به ۹۱ مورد)، میانمار (از حداقل ۱ مورد به ۸ مورد)، ویتنام (از حداقل ۵۴ مورد به ۱۱۹ مورد) و یمن (از حداقل ۲۶۹ مورد به حداقل ۲۹۸ مورد) افزایش یافت.
مجازات اعدام به عنوان ابزار سرکوب حکومتی
در سال ۲۰۲۱ در چندین کشور، مقامات مجازات اعدام را به عنوان ابزاری برای سرکوب علیه اقلیتها و معترضان به کار گرفتند و نسبت به ضمانتها و محدودیتهایی که مطابق قوانین و استانداردهای بینالمللی حقوق بشر باید در رابطه با اعمال مجازات اعدام رعایت شود، بیاعتنایی کامل نشان دادند.
در میانمار، استفاده از مجازات اعدام بر اساس قوانین حکومت نظامی به شکل نگرانکنندهای افزایش یافت. ارتش، محاکمه غیرنظامیان را به دادگاههای نظامی واگذار کرد که روند رسیدگیشان شتابزده است و احکامشان قابل تجدیدنظرخواهی نیست. نزدیک به ۹۰ نفر به طور خودسرانه به اعدام محکوم شدند، در حالی که محاکمهی بعضی از آنها به طور غیابی صورت گرفت. این روند بخشی از یک کارزار هدفمند برای سرکوب معترضان و روزنامهنگاران تلقی شد.
مقامات مصری اغلب به دنبال محاکمههای ناعادلانه در دادگاههای فوقالعاده امنیتی دولتی به شکنجه و اعدامهای دستهجمعی متوسل شدند.
در ایران، اعضای اقلیتهای اتنیکی به نسبت جمعیتشان بیشتر با اتهامات مبهمی مانند «محاربه» به اعدام محکوم شدند. حداقل ۱۹ درصد از اعدام شدگان شناسایی شده در ایران (۶۱ نفر) از اعضای اقلیت بلوچ بودند در حالی که این اقلیت حدود ۵ درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدهد. از جمله قربانیان نظام قضایی به شدت معیوب عربستان سعودی، مصطفی الدرویش، یک مرد جوان سعودی از اقلیت شیعه بود که به اتهام شرکت در تظاهرات خشونتآمیز ضددولتی در ۱۵ ژوئن و پس از محاکمهای به شدت ناعادلانه و متکی بر «اعترافات» گرفته شده تحت شکنجه، اعدام شد.
حرکت جهانی به سوی لغو اعدام
علیرغم تحولات نگران کنندهی مذکور ، نشانههای مثبت مبنی بر یک روند روبهرشد جهانی به سمت لغو مجازات اعدام در سراسر سال ۲۰۲۱ ادامه پیدا کرد. برای دومین سال متوالی، تعداد کشورهای اجراکنندهی اعدام (۱۸) به کمترین میزان از زمانی که عفو بینالملل کار گردآوری و ثبت آمار اعدام شدگان را آغاز کرد، رسید. بیش از دو سوم کشورهای جهان تا کنون مجازات اعدام را در قانون لغو یا در عمل متوقف کردهاند.
در ماه ژوئیه، پارلمان سیرالئون به اتفاق آرا قانونی تصویب کرد که مجازات اعدام را برای همه جرائم لغو میکند، اگرچه این قانون در این لحظه هنوز اجرایی نشده است. قزاقستان نیز قانونی را در دسامبر تصویب کرد که از سال جاری اجرایی شد و طبق آن مجازات اعدام برای تمام جرائم لغو شده است. دولت پاپوآ گینه نو، رایزنی ملی درباره مجازات اعدام را آغاز کرد که منجر به تصویب لایحه لغو مجازات اعدام در ژانویه ۲۰۲۲ شد که هنوز اجرایی نشده است. در پایان سال، دولت مالزی اعلام کرد که طرح اصلاحات قانونی در مورد مجازات اعدام را در سه ماههی سوم سال ۲۰۲۲ ارائه خواهد کرد. در جمهوری آفریقای مرکزی و غنا، فرآیندهای قانونی برای لغو مجازات اعدام آغاز شده و همچنان در جریان است.
در ایلات متحده آمریکا، ویرجینیا بیستوسومین ایالت آن کشور و اولین ایالت جنوبی بود که مجازات اعدام را لغو کرد و برای سومین سال متوالی، ایالت اوهایو تاریخ اجرای همه اعدامها را به تعویق انداخت و یا آنها را متوقف کرد. دولت جدید ایالات متحده همچنین در ماه ژوئیه اجرای احکام اعدام در سطح فدرال را به طور موقت به حالت تعلیق در آورد. در سال ۲۰۲۱ تعداد اعدامها در ایالات متحده به کمترین میزان از سال ۱۹۸۸ رسید.
گامبیا، قزاقستان، مالز ی، روسیه و تاجیکستان به رعایت تعلیق رسمی احکام اعدام ادامه دادند.
اَنییِس کالامار گفت: «به آن دسته قلیلی از کشورها که هم چنان مجازات اعدام را حفظ کردهاند اخطار داده میشود که تحقق جهانی بدون قتل حکومتی نه تنها قابلتصور است، بلکه امروز بیش از هر زمانی به آن نزدیک شدهایم و برای رسیدن به آن مبارزه میکنیم. ما به افشای ماهیت خودسرانه، تبعیضآمیز و بیرحم مجازات اعدام ادامه خواهیم داد تا زمانی که دیگر هیچ انسانی زیر سایه آن باقی نماند. زمان آن فرا رسیده که این مجازات به غایت ظالمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز به کتابهای تاریخ سپرده شود.»
———————
۱. سال های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ به ترتیب در جایگاه اول و دوم کمترین میزان اعدام از سال ۲۰۱۰ به این سو قرار میگیرند. تعداد اعدامهای ثبت شده توسط عفو بینالملل برای سال ۲۰۲۱ همچنین یکی از کمترین میزان اعدامها از سال ۱۹۷۹ به این سو است، یعنی سالی که این سازمان شروع به گردآوری و بررسی آمار اعدامها کرد. با این حال، تغییر در سطح دسترسی به اطلاعات، گوناگونی وضعیت کشورها و تحول در شیوههای گردآوری و ارزیابی اطلاعات در طول دههها، مقای سه ارقام در یک دوره طولانیتر را با چالش مواجه میکند.
دانلود فایل پیدیاف گزارش سالانه اعدام عفو بینالملل:
«احکام مرگ و مجازات اعدام سال ۲۰۲۱ - گزارش جهانی عفو بینالملل»
صبح روز سهشنبه دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در اعتراض به سرکوب دانشگاه و حکم یک سال حبس تعزیری هستی امیری، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق اقتصادی این دانشگاه، دست به اعتراض زدند.
دانشجویان در این تجمع که در محوطه دانشگاه علامه برگزار شد، عکسهایی از هستی امیری و همچنین پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود «جای دانشجو زندان نیست»، «یکی را بزنید، همه را زدهاید»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» و به حکم صادره برای این فعال دانشجویی اعتراض کردند.
متن خواندهشده توسط دانشجویان در گردهمایی اعتراض:
امروز در شرایطی به سر میبریم که اخبار زندانی شدن فرزندان این مرز و بوم دیگر کسی را شوکه نمیکند. حال زندان برای آنان که میخواهند در برابر وضع موجود مقاومت نشان دهند؛ خود تبدیل به بخشی از مقاومت شدهاست.
هستی امیری، دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی، به جرم فعالیت دانشجویی قانونی، در میان سکوت و انفعال دانشگاهیان علامه محکوم به تحمل یک سال حبس تعزیری شدهاست.
او که همواره نماد مقاومت آزادیخواهانه در دانشگاه است و از لزوم برچیده شدن مجازات اعدام و دفاع از حقوق بشر سخن میگوید، اکنون در انتظار توقف یک سالهی زندگی خود است. گرفتار شدن همکلاسیهایمان در راهروهای دادگاه و پشت میلههای زندان اتفاق جدیدی نیست. مدت طولانیای است که هرگونه واکنش مسالمتآمیزی نسبت به سیاستها و وقایع گوناگون، با چیزی جز بگیر و ببند و تهدید روبهرو نبودهاست.
صدور این احکام سرکوبگرایانه در شرایطی که همگان شاهد برخورد خشونتآمیز حاکمیت با اعتراضات معیشتی مردم در مناطق مختلف کشور هستیم، گواه این مدعاست که سرکوبگران حتی از دانشگاهِ بیرمقِ این روزها نیز واهمه دارند.
ما با وجود سرکوب شدید، راه حل بسیاری از مشکلات موجود را فعالیت و حمایت از تشکلهای مستقل و پیوند آنان با یکدیگر میدانیم. ما دانشجویان، ضمن حمایت از همهی گروههای مستقلی که خواهان تعیین سرنوشت خود هستند، در برابر عادیسازی سرکوبهای سیستماتیک ایستادگی میکنیم و در جهت افشای سازوکارهای ناعادلانه و ناصواب خواهیم کوشید.
امروز بار دیگر نشان دادیم صحن دانشگاه کماکان عرصهی مقاومت مدنی و سیاستورزی خشونتپرهیز است و دانشجویان بهعنوان بخشی از مردم، دوشادوش معلمان، کارگران، بازنشستگان، کشاورزان و همه آنان که قامتشان خم شدهاست ایستاده و همواره اعتراضات خود را در مقابل سیاستهای اقتصادی افسارگسیخته و تبعیضهای فرهنگی و اجتماعی به رساترین شکل ممکن فریاد زدند و در همهحال پاسخی جز سرکوب دریافت نکردند.
حال به تمام کسانی که خیال میکردند دو سال فترت از دانشگاه، دانشجویان را از میدان مقاومت مدنی دور خواهدکرد، اعلام میکنیم بار دیگر به دانشگاه برگشتیم و دانشگاه همچنان زندهاست و با صدای بلند فریاد میزنیم: «تصمیم ما بر این است کز زندگانی بد بیشتر از مرگ بترسیم.»
بهنام خدا
جناب آقای محسنی اژهای
رئیس محترم قوه قضائیه
با سلام
استحضار دارید که در جریان اجتماعات خیابانی آبان ۹۸ در اعتراض به افزایش بهای بنزین، تعداد زیادی از شهروندان معترض بازداشت شدند و برای آنها پرونده قضایی تشکیل شد. حسب اطلاع، اغلب این شهروندان بدون برخورداری از حق دادرسی عادلانه، حق داشتن وکیل انتخابی و دیگر حقوق مصرح در قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی، عموما با اتهاماتی نظیر «تبلیغ علیه نظام» یا «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» به حبسهای طولانیمدت محکوم شدهاند یا در مسیر محکومشدن با چنین اتهاماتی هستند.
از سوی دیگر جنابعالی و آقای رئیسی رئیس سابق قوه قضائیه، در مقاطعی اعلام کردید که دستور عفو یا آزادی مشروط زندانیان اعتراضات آبان۹۸ را صادر کردهاید. همچنین در دیدار با خانواده شماری از این شهروندان دربند در تیرماه سال گذشته، بر اجرای دستور مذکور تصریح و تاکید ورزیدید، ولی با کمال تاسف دستورات صادره، حتی درمورد همان زندانیانی که در آن ملاقات خانوادههای آنان حضور داشتند نیز به مرحله اجرا نرسید.
اکنون ما امضاکنندگان این نامه، ضمن یادآوری و تاکید اکید بر اجرای کامل اصول ٣۵ و ٣٧ و ١۶٨ قانون اساسی مبنی بر حق انتخاب وکیل از طرف متّهمان، اصل برائت شهروندان ازهرگونه جرم، مگر با اثبات آن در دادگاه صالح و رسیدگی به جرائم سیاسی بهصورت علنی و با حضور هیأت منصفه و نیز بند٢ اصل ١۵۶ قانون اساسی، که وظیفه قوه قضائیّه را به صراحت تمام «احیای حقوق عامّه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع» میداند و ضمن تاکید مجدد بر حق تشکیل اجتماعات اعتراضی و مسالمتآمیز مردم، از جنابعالی میخواهیم تا تمهیدی بیندیشید که تمام متهمان و زندانیان اعتراضات آبان ۹۸، سریعا آزاد شده و در چنین شرايط سخت اقتصادی به کانون گرم خانواده بازگردند.
نام ونام خانوادگی امضاکنندگان بیانیه به ترتیب حروف الفبا
محمدصادق آخوندی، زهره آقاجری، مسعود آقايى، پروانه آلبویه، ناصر آملی، علی احمدنیا، صفر اسلامی، حمید اسماعیلی، ابراهیم اصغرزاده، سیدمحمد اعلایی، مریم افرافراز، حسین افشار، ظفر افشون، مهدی اقبال، محمدجعفر اقبال، علیرضا اکبرزادگان، مرتضی الویری، جواد امام، سورنا امیری، کاکحسن امینی، رضا امینی، یوسف انصاری، مژگان اورند، مصطفی ایزدی، نعمتالله ایزدی، مصطفی بادکوبهای هزاوه، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، امیر بانشی، اکبر بدیعزادگان، سیما برخوری، اشرف بروجردی، فرشته بقايي، رویا بلوری، محمدحسین بنیاسدی، عماد بهاور، جلال بهرامی، مجید بهمنزاده، صفا بیطرف، حسین بیغم، مطهره پارسی، محمدرضا پروازی، پریسا پناهپور اسلامی، حسن پورعظیم، محمدعلی پورکریمی، محمد پورنصرالله، سیدجلال پورهاشمی، عاطفه پهلوان، علی تاجرنیا، سیدمصطفی تاجزاده، مهدی تحققی، جعفر تقوی، محمد توسلی، مهدی توفیقحق، شیدا توکلی، محمد تیموری، داود جبلی، ابوالفضل جعفرپور، حسین جعفری، غلامرضا جعفری، محمد جعفری، علیرضا جعفری، مهرنوش جعفری، جلال جلالیزاده، حمیدرضا جلاییپور، محمدرضا جلاییپور، احمد جمی، محمدعلی جواد سپهری، محمدصادق جوادی حصار، فرانک چالاک، محمدعلی چاووشی، بهنام چگینی، شهابالدین حائری شیرازی، غلامحسین حسنتاش، بهرام حسنی، یوسف حسنیتبار، محمد حسینینیا، ابوالفضل حکیمی، رشید حمیدزاده، محمدرضا خاتمی، داود خادم، آزاد خانی، حسین خرسندی، على داداشىنژاد، محمد دادیزاده، اکبر دانش سرارودی، ناصر دانشفر، محمدحسن داوودی، مصطفی درایتی، عليرضا دمساز، معصومه دهقان، یوسف دینی، ویدا ربانی، محمدصادق ربانی املشی، علیرضا رجبیان، نرگس رحمانی، علیرضا رحیمی بروجردی، حسین رزاق، جمشید رسایی، سيدضياءالدين رضاتوفيقى، احد رضایی، رضا رضوی، فرشاد رفیعی، امیررضا رکن، مجید رئوف مهر، محمود زمانی قمی، رضا ژند، سیدجعفر سبحانی، مصطفی سبطی، محمود سرآبادانی، حسین سربندی، فخرالسادات سلاتی، علی سلیمی، نورالدین سنسبلی، جعفر شاپورزاده، فرزاد شالفروش، رستم شجاعی مقدم، زهرا شجاعی، مریم شربتدارقدس، علی شریعتی، سیدمحمدرضا شریفی، انوشیروان شکری، شادی شهرابی، محمدسعید شیخرضایی، ناهید شیرپیشه، مسعود شيردل، مجيد شيعهعلى، یحیی صادقلو، حسین صادقی، محمود صادقی، مرتضی صارمی، رضا صالحی، علیاکبر صالحی، عارف صالحی، هاشم صباغیان، سیدمحمد صحفی، نادر صدیقی، ابوالحسن صفری، عماد صیاد، رضا طالشیان جلودارزاده، مصطفی طاهری نجفآبادی، فرید طاهری، شهابالدین طباطبایی، محمد طباطبایینیا، علی ظفرزاده، کریم عابدی، محدثه عاطفی، هاجر عامریان، محمدعلي عباسزاده، حشمتالله عبدی، فیضالله عربسرخی، بهزاد عربگل، سيدعسكر عرفانىزاده، علی عزیزی، سيدرضا عسكرى، نصرتالله عشقیار، سیداحمد عظیمی، اسماعیل علوی، علیاصغر غروی، برانوش غفاری، محمدرضا غفاری، عباس غفوری، فریده غیرت، جواد فدائیان، علیمحمد فراهانی، کوروش فرجی، محمدمهدی فرخی، غفار فرزدی، حسین فرزین، مسعود فلاحینژاد، سیدهنادیا فهری، پروین فهیمی، عزیز قاسمزاده، محمد قائممقامی، هانیه قرهاوغلانی، علی قوچکانلو، حسین کاشفی، عباس کاظمی، حسین کروبی، جمیله کریمی، روحالله کلانتری، فرج کمیجانی، اصغر کهنترابی، ابوالقاسم کیاء، مهدی کیانی، عليرضا كفايى، اسماعیل گرامی مقدم، على گرجی، کتایون گلرخ، محمدحسن گلرخیان، جعفر گنجی، حسین لباف، حسن لک، بهروز ماکویی، احسان مالکیپور، مسعود مانیان، حسن مایلی، فرامرز مباشر امینی، مرتضی مبلغ، سیدعلی مجتهدزاده، الهه مجردی، مصطفی محاوری، فخرالسادات محتشمیپور، محسن محققی، جلال محمدلو، محمدعلی محمدی، سعید محمدی، مهشيد محمدي بصير، علی مزروعی، مصطفی مسکین، رضا مسموعی، روزبه مشکینخط، محمدجواد مظفر، مهدی معتمدیمهر، محمدرضا معمارصادقی، سعید معیری، عباس معینی، بدرالسادات مفيدى، علی ملکپور، محمد ملکی، مهدی منتظرقائم، آذر منصوری، خسرو منصوریان، سیدعلی موسوی، سیدمحمد موسوی، امیر مولانافر، عبدالله مومنی، محمدهادی مهرانی، عبدالناصر مهیمنی، لطفالله میثمی، محسن میردامادی، منصور میرزاکوچکی، سیدمحمد میرغفوریان، حامد نادری، عبدالله ناصری، ابوالفضل نجفی، سیدحسین نجیبی آلهاشم، احمد نصیری، مهدی نصیری، حمید نظرلی، علی نیکجو، حسین واله، شهین وفابخش، حسین وفاپور، معین وکیلی، محمدعلی وهابی، محمدتقى هادیزاده، محمدهادى هادیزاده يزدى، احمد هاشمی، مسیح هاشمی، رقیه هاشمی، سیداحمد هاشمی، فرهاد همایونفر، علیرضا هندی، هادی یزدانی، حسین یزدی، مریم یوسفی، فرشته یوسفی
مصطفی نیلی، حقوقدان و وکیل دادگستری در گفتگویی با امتداد، ضمن تشریح آخرین وضعیت پرونده سعید مدنی، جامعهشناس و استاد بازداشتی دانشگاه، اظهار داشت: سعید مدنی با همسر خود تماس تلفنی داشته و از تفهیم اتهام خود نزد بازپرس پرونده خبر داده است. او در این گفتگوی تلفنی، موارد اتهامی خود را؛ اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام عنوان کرده است. ضمن اینکه، سعید مدنی همچنان در بند امنیتی ۲۰۹ و در سلول انفرادی نگهداری میشود و بازجوییها از ایشان ادامه دارد.
دختر ایشان هم که برای پیگیری وضعیت پدر و همچنین وسائل خود و مادرش که توسط ضابطان به طور غیرقانونی ضبط شده به دادسرا مراجعه کرده و با سختی فراوان، موفق به دیدار با بازپرس پرونده شد که به او اینگونه پاسخ دادند که درخواست خود را بنویسید تا ببینیم؛ وسایل را تحویل بدهیم یا خیر! ضمن اینکه وسایل دختر سعید مدنی و همسر ایشان، هیچ ارتباطی به او ندارد و مامورین در حین بازداشت، آنها را ضبط کردهاند.
در پرونده های سیاسی، عقیدتی و امنیتی شاهد این مسئله هستیم که ضابطین قضائی در حین بازداشت و بازرسی منزل یا محل کار، وسایلی را که ارتباطی با فرد متهم نداشته، ضبط و توقیف میکنند.
این امر خلاف اصول مصرحه حقوقی و نقض قانون آیین دادرسی کیفری است و براساس قانون ضابطینی که این فعل را مرتکب میشوند، باید مجازات شوند. اما در عمل شاهد هستیم که مقامات قضایی توجهی به نقض قانون نکرده و خانواده و اطرافیانی که وسایلشان توقیف شده، برای بازپسگیری آن، با مشقات فراوانی روبرو هستند. خانوادهها باید با سختی زیادی به دادسرای امنیت مراجعه داشته باشند که از مسئله ورود به دادسرا تا پیگیریهای بعدی این مشکلات و موانع ادامه دارد و به جای ضابطین، ایشان مجازات میشوند.
به خانواده سعید مدنی گفته شده که تنها وکلای مورد اعتماد رئیس قوه میتوانند وکالت او را بر عهده بگیرند
وقتی دختر این استاد بازداشتی دانشگاه در مورد وضعیت پدر سوال کرده، باز به ایشان گفتهاند که سعید مدنی فعلا هیچ ملاقاتی نخواهد داشت و بازجوییها از او ادامه دارد. ضمن اینکه در خصوص بحث وکیل نیز به دختر سعید مدنی گفتهاند که تنها، وکلای تبصره ماده ۴۸ که مورد اعتماد رئیس دستگاه قضا هستند، میتوانند به این پرونده ورود کنند.
وقتی دختر سعید مدنی از لیست این وکلای مورد اعتماد سوال کرده به او گفتهاند که ما نمیتوانیم این اسامی را در اختیار شما قرار بدهیم و خودتان از بیرون پیدا کنید! این در حالی است که شاهد هستیم که از یک سو میگویند که باید وکلای مورد اعتماد رئیس قوه قضائیه وکالت پرونده را قبول کنند و از سوی دیگر این اسامی، در هیچ مرجعی اعلام نمیشود!
اگر این وکلا، مورد اعتماد رئیس قوه قضائیه بوده و کار خود را طبق قانون انجام میدهند، چه مسئلهای در این میان وجود دارد که از انتشار اسامی این افراد از سوی قوه قضائیه و دادسرا امتناع میشود؟ اگر هم این وکلا، حاضر نیستند اسمشان اعلام شود، اساسا چرا قبول میکنند تا در این لیست قرار بگیرند؟
نگهداری سعید مدنی در سلول انفرادی، مصداق شکنجه است
این روند رسیدگی، ایرادات قانونی متعددی داشته و کسی به آن توجه نمیکند. سعید مدنی، همچنان در سلول انفرادی و بدون دسترسی به وکیل و ملاقات نگهداری میشود که این امر، مصداق شکنجه بوده و خلاف اصل ۳۸ قانون اساسی است.
از خبرگزاریهای مهر و فارس به دلیل انتشار اتهامات دروغ و واهی درباره سعید مدنی شکایت کردیم
در رابطه با انتشار اتهامات واهی و دروغ از سوی خبرگزاریهای مهر و فارس درباره سعید مدنی و در زمان بازداشت او، شکایتی را علیه این رسانهها در مرجع قضائی ثبت کرده و منتظر هستیم تا این شکایت به شعب مربوطه برای تعقیب ارجاع شود.
علی ضیایی در گفتگو با روزنامه شرق
رویگردانی عجیب هند از بندر چابهار، حالا با اخبار تازه مفهوم پیدا کرده است. شش کشور عربی حوزه خلیج فارس، بهزودی صاحب یک راه ریلی مشترک میشوند. راهی که هند را بدون نیاز به بندر چابهار و ایران به اروپا میرساند و البته یک سر این کریدور ترانزیتی مشترک به بندر حیفا در اسرائیل و سپس ترکیه میرسد. مقامات اسرائیل میگویند بخش زیادی از این مسیر موجود و تنها ۳۰۰ کیلومتر از آن که در خاک عربستان سعودی و اردن قرار دارد، باید ساخته شود.
علی ضیایی، تحلیلگر صنعت حملونقل به «شرق» میگوید که بعد از عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل تکمیل این مسیر سرعت خیرهکننده به خود گرفته است و البته باید گفت که هند به نوعی ایران را فریب داده و حالا بندر چابهار را رها کرده و شریک راهآهن خلیج فارس شده است.
راهآهن مشترک خلیج فارس، پروژهای که بیسروصدا از سال ۲۰۰۹ کلید خورد و این روزها محور مهم گفتوگوی سران کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است. خلیجآنلاین خبر داده است که این خط آهن بهزودی تکمیل میشود و مقامات شش کشور عرب گفتهاند این خط ریلی تا سال ۲۰۲۵ شروع به کار میکند.
طول این خط ریلی دوهزار و ۱۷۷ کیلومتر است اما روزنامه معاریو چاپ اسرائیل، به نقل از آوی سمحون، رئیس شورای اقتصادی دفتر نخستوزیری اسرائیل نوشته است که «بخش بزرگی از این مسیر درحالحاضر موجود است و فقط ۳۰۰ کیلومتر آن که در خاک عربستان سعودی و اردن قرار دارد باید ساخته شود».
این مقام اسرائیلی گفته است که امارات و اسرائیل سرمایهگذاریهای وسیعی روی ساخت و ارتقای زیرساختها انجام دادهاند و قصد دارند از طریق خط ریلی که بخش بزرگی از آن موجود است، خلیج فارس را به بندر حیفا در اسرائیل متصل کنند. این پازل وقتی تکمیل میشود که بدانیم هند، عربستان سعودی، امارات و اسرائیل مدتهاست پروژه مشترک اقتصادی با عنوان «کریدور غذایی هند- خاورمیانه» را دنبال میکنند.
هند بهعنوان یکی از غولهای غذای جهان و البته یک اقتصاد بزرگ با این پروژه به دنبال مدیریت منابع آب خود و مدرنکردن کشاورزی است و اسرائیل بهعنوان یکی از پیشرفتهترین نقاط جهان در زمینه کشاورزی صنعتی، به هند در این زمینه کمک میکند. اسرائیل همچنین به دنبال ایجاد نیروگاههای خورشیدی در هند است تا مصرف انرژی در کشور ۷۲ ملت را بهینه کند. از آن سمت اسرائیل قرارداد پروژههای مشترکی را با امارات و عربستان در حوزه انرژی امضا کرده است.
درنهایت اینکه هند بهعنوان پنجمین اقتصاد بزرگ جهان این روزها نهتنها توانسته است بنا به گزارش بانک جهانی نرخ فقر مطلق را در هشت سال به نصف برساند و جمعیت فقرا را بهشدت کاهش دهد که حالا با سرمایهگذاری مشترک با کشورهای عربی و اسرائیل به دنبال دستیابی راحتتر به بازار اروپاست؛ اما در این مسیر هند بندر چابهار را رها کرد.
سازمان بنادر و دریانوردی ایران سال گذشته اعلام کرد که از روند سرمایهگذاری هندیها در بندر چابهار رضایت ندارد و آنها که بنا بود ۸۵ میلیون دلار سرمایه به ایران بیاورند فقط ۲۵ میلیون دلار سرمایه آوردهاند و آن هم تنها شامل جرثقیلهایی میشود که با کشتی به بندر چابهار آوردهاند.
مقامات سازمان بنادر ایران به معافیت تحریمی بندر چابهار اشاره کرده و میگویند که هند تلاشی برای استفاده از این فرصت نکرده است. ماجرا اما به همین جا ختم نشد و اسفند سال گذشته ناگهان خبر رسید که هند اندک ترانزیت خود از مسیر چابهار را متوقف کرده و در اقدامی غیرمنتظره استفاده از مسیر پاکستان را برگزیده و گندم خود را از این کشور به افغانستان منتقل کرده است. انتخاب مسیر پاکستان که با هند اختلافات دیرینه دارد، معادله غیرقابلفهم و عجیبی در رسانههای ایران تلقی شد.
کشورهای عربی در تکاپوی ایجاد مسیر ترانزیتی مشترک
این معادله عجیب حالا با اخبار جدید از راه ریلی خلیج فارس قابل فهمتر به نظر میرسد؛ راهی ریلی که در کرانههای جنوبی خلیج فارس و دریای عمان شش کشور عربی را به هم وصل میکند. کشورهایی که بزرگترین و پیشرفتهترین بنادر منطقه را در اختیار دارند و البته بنادر برخی از این کشورها از جمله امارات جزء پنج بندر بزرگ جهان محسوب میشود. آنها حالا تصمیم دارند با یک مسیر ریلی مشترک بنادر و زیرساختهای حملونقلی خود را به یکدیگر متصل کرده و این راه مشترک را به بندر حیفا در اسرائیل و سپس ترکیه و اروپا متصل کنند.
راه ریلی جدید موجب میشود انتقال کالاها از اسرائیل به امارات در یک یا دو روز انجام شود؛ درحالیکه اکنون انتقال کالاها از کانال سوئز ۱۲ روز طول میکشد.
نکته مهم این پروژه این است که کشورهای حوزه خلیج فارس بهسرعت در حال تکمیل پروژههای فرعی هستند که استفاده از این مسیر مشترک را اقتصادیتر و درآمدزاتر میکند.
ایلنا به نقل از خلیجآنلاین نوشته است که شرکت انگلیسی «Oxford Business Group» خبر داده که پروژه مشترک راهآهن خلیج فارس به زودی اجرائی میشود و منافع مشترک تجاری زیادی برای این کشورها به دنبال خواهد داشت. پیش از این در دسامبر گذشته، رهبران کشورهای حوزه خلیج فارس درباره این خط ریلی گفتوگوهای مفصلی ترتیب داده بودند.
در همین زمینه عربستان سعودی که بزرگترین خطوط ریلی خلیج فارس را در اختیار دارد و نقش مهمی در ایجاد این خط ریلی مشترک بازی میکند، اجرای پروژههای زیرساختی خود را سرعت داده و آخرین آن افتتاح ایستگاه قطار در نزدیکی مرز اردن در مارس گذشته بود.
همچنین امارات مشغول تکمیل فاز دوم پروژه راهآهن ملی است که در سال ۲۰۱۶ راهاندازی شد و قرار است ۱۱ شهر و همچنین میادین گازی جنوب این کشور را به هم متصل کند.
در قطر هم راهاندازی زیرساختهای ارتباطی سرعت گرفته و برگزاری جام جهانی در این کشور، محرک اجرای سریعتر پروژههای ریلی این کشور شده است. در این گزارش اشاره شده است که ۱۲ پروژه جدید از ۲۶ پروژهای که دوحه روی آن کار میکند، عملا قبل از شروع جام جهانی تکمیل خواهد شد. از آن سمت در عمان، مسقط قصد دارد شبکه راهآهن ملی خود را بسازد که یک مسیر پیشنهادی به طول دوهزارو ۱۰۰ کیلومتر است و از مرز امارات متحده عربی شروع میشود و از صحار و مسقط در شمال میگذرد و سپس به شهرهای بزرگ بندری دقم و صلاله در ساحل شرقی متصل میشود. دولت عمان پیشرفتهای زیادی در این پروژه داشته است.
بهجز این کویت گزارش داده است که در ژانویه ۲۰۲۰ خطآهنی متشکل از ۶۸ ایستگاه برای اتصال شهر کویت به فرودگاه بینالمللی، دانشگاه اصلی و مناطق مسکونی و صنعتی این کشور راهاندازی کرده است و اما پروژه «قطار خلیج فارس» با هدف اتصال تمام شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس از طریق یک خط راهآهن به طول دو هزار و ۱۷۷ کیلومتر از شمال کویت شروع شده و از شهرهای جبیل و دمام عربستان سعودی میگذرد و سپس از بحرین عبور میکند و با گذر از منامه و سپس دوحه، امارات و از آنجا به مسقط خواهد رفت.
خط ریلی مشترک بین شش کشور عربی از زمانی جدی شد که در ماه فوریه رسانههای قطری گزارش دادند که ساخت بخش اتصال قطر و عربستان سعودی بهزودی آغاز میشود و عملیات اساسی مانند طراحیهای مهندسی و زمانبندی اجرای پروژه انجام شده است.
هند ایران را فریب داد
راه ریلی خلیج فارس از نظر علی ضیایی، تحلیلگر صنعت حملونقل، کریدور شمال به جنوب ایران را دور زده است. او به «شرق» میگوید هند حالا به این پروژه پیوسته و از نظر من هند و آمریکا ایران را فریب دادند. او توضیح میدهد: آمریکا با معافیت تحریمی بندر چابهار و حضور منفعل هند در این بندر موجب شدند که توسعه بندر چابهار به تعویق بیفتد و حالا هند بندر چابهار را رها کرده و به پروژه راه ریلی خلیج فارس پیوسته است.
او همچنین میگوید: امارات هم قبل از جنگ یمن، بندر عدن را به عنوان یک رقیب مهم ترانزیتی برای خود میدید اما در اقدامی عجیب قرارداد سرمایهگذاری در این بندر را امضا کرد و اجازه نداد هیچ سرمایهگذار دیگری وارد شود اما هیچ اقدامی برای توسعه بندر عدن هم انجام نداد و در مقابل بهسرعت بنادر رقیب بندر عدن یعنی بندر فجیره و جبلعلی را توسعه داد و سپس از بندر عدن خارج شد!
این تحلیلگر تأکید میکند که انفعال ایران برای توسعه زیرساختهای تجاری خود موجب شده است که فرصتهای طلایی ترانزیتی از بین برود و احیای آنها دیگر بهسادگی ممکن نیست
بیانیۀ جمعیت امام علی(ع) در ارتباط با رای دادگاه تجدیدنظر در پروندۀ این جمعیت
مردم شریف ایران؛
صبح دیروز با دریافت دادنامه صادره از سوی شعبه ۲۸ دادگاه تجدیدنظر در عین ناباوری شاهد تایید رای بدوی مبنی بر انحلال جمعیت امام علی(ع) بودیم و علیرغم آنکه صادقانه تظلمخواهی به نزد مرجع تجدیدنظر برده و امید به عدالت داشتیم، بار دیگر طعم تلخ بیعدالتی کاممان را تلخ کرد؛ گرچه به احترام مردم داغدار آبادان دیروز سکوت کردیم اما وظیفۀ اخلاقی میدانیم که به رسم صداقت و شفافیتی که رسم همیشگی ما با شما بوده است، ماوقع را با شما در میان بگذاریم.
پس از صدور رای بدوی و درخواست تجدیدنظر از سمت جمعیت امام علی(ع)، قاضی مربوطه تصمیم بر ارجاع امر به هیات کارشناسان گرفته و مبلغ ۱۵/۰۰۰/۰۰۰ تومان توسط جمعیت برای انجام قرار کارشناسی پرداخت گردید. اما نه تنها اجرای این قرار صورت نگرفت و هیچ اظهار نظری از سوی کارشناسان مربوطه در پرونده موجود نیست، بلکه دادنامه حاوی نظرات غیرکارشناسی در برخی موضوعات و متضمن ادعاهای کارشناسی نشده و اثبات نشده است.
تغییر تیم قضات قبلی و صدور ناگهانی رای بدین شکل، همراه با احضار تنی چند از اعضای جمعیت به دادسرای امنیت برای دفاع آخر و نیز نامۀ محرمانۀ وزارت کشور مبنی بر توقف خدمترسانیها یک روز قبل از صدور حکم، همگی حکایت از حرکتی حساب شده و هماهنگ در راستای تضعیف نهادهای مدنی است، آنهم در روزگاری که همه روزه تماسهای مکرر با دفتر جمعیت، برای حمایتهای معیشتی و درمانی حاد و بهخصوص سرپناه، از طرف قشر آسیبپذیر بیشتر میشود و بسیاری از خانوادههای تحت پوشش این جمعیت از گذران امور یومیه و معیشتی خود ناتوان بوده و هزاران کودک، تنها در پوشش خدمات این سازمان از یک وعده غذا در روز و دسترسی به نیازهای ابتدایی برخوردار هستند.
به نظر میرسد سنبه تمامیتخواهان برای دستگاه قضا، بسیار پرزورتر از دست نحیف عدالت است، اما اطمینان داریم کسانی که در تضعیف فعالیتهای داوطلبانه با حسن نیت به قیمت تمامیتخواهی و اعمال تحمیلی سلایق اداری خود فروگذار نکرده و با تسری نگاه امنیتی و پلیسی و مداخله جوییهای مدنی ستیز، درهای گسترش خیر عمومی را بسته و مناعالخیر گردیدند، به وطن و مستضعفان و نیتهای خیر مدیون خواهند بود و روزی باید به ملت ایران پاسخگو باشند که در هنگامه شداید و تنگدستی فزاینده و جولان خط فقر، به جای کاربست اقتدار در مبارزه بیمداهنه با فساد و اصلاح روندهای مختل در خدمت به مردم و تحقق عدالت توزیعی و اجتماعی، مشایعت در اعدام و تشییع یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین تشکلهای مدنی بمثابه انحلال آن کردند.
اکنون که با یاری خداوند و تلاش برای توجه به سیره واقعی حضرت علی(ع)، جمعیت تاکنون به گونهای عمل کرده است که در دادگاه الهی و نزد مردم ایران سربلند و روسفید باشد و بهترین قاضی نیز همانا مردم فهیم و اگاه ایران هستند، اعلام میداریم که این تشکل اجتماعی، کلیه راههای قانونی باقیمانده جهت تغییر این رای و سیاق ناعادلانه را برای خود محفوظ دانسته و تا حد ممکن حمایتهای خود از کودکان سرزمین را به انحای ممکن ادامه خواهد داد. خیرخواهی و امید به فردای روشن، در کژراههای نابردباری اداری و سیاسی به محاق نرفته و روشنیها راه خود را بسمت انسان دوستی و پاکی باز خواهد کرد.
امتداد: ساختمان متروپل، واقع در خیابان امیری شهرستان آبادان در حالی صبح امروز فروریخت که شمار جان باختگان و مصدومین فروریختن این بنای غیر استاندارد، هرلحظه در حال افزایش است.
این پروژه در حالی در آبادان ساخته شد که بسیاری از کارشناسان ایمنی و فعالین رسانهای در خصوص ناایمن بودن آن هشدار داده و به نحوه ساخت آن، انتقادات و ایرادات جدی را متوجه کرده بودند.
این پروژه ساختمانی در خیابان امیری آبادان واقع شده که پیش از حادثه امروز، توسط دو پل شیشهای به یکدیگر متصل شده بود. این سازه عظیم ۱۱ طبقه در زیربنای قابل توجه ۴۵ هزار متر مربع در حالی احداث شده که در دوره پیش از انقلاب، سینما متروپل در همین مکان وجود داشته است.
حسین عبدالباقی، مشهور به «حاج حسین عبدالباقی» که فرزند یک آجیل فروش در خیابان زند شهر جنگزده آبادان بود به سرعت از دوره محمودرضا شیرازی، شهردار وقت این شهر در حوزه ساخت و ساز فعال شد و پروژههای متعدد ساختمانی مسکونی و تجاری را عملیاتی کرد.
از آجیلفروشی در خیابان زند تا ثروت افسانهای و تعیینکننده!
این چهره، مدارج ترقی خود را با سرعتی قابل توجه طی کرد و خیلی زود به ثروتی افسانهای و البته، تعیین کننده! دست یافت. در جایی که این ثروت به قدری در جایگاه او تاثیر داشت که پس از فوت پدر، پیکر او را در قطعه پیشکسوتان شهر آبادان به خاک سپرد و عنوان «پیشکسوت معماری آبادان» را هم بر سنگ مزار پدر ثبت کرد!
از زمان حضور غلامرضا شریعتی، استاندار وقت خوزستان، مدارج ترقی «حاجحسین» شکل جهشی به خود گرفت و آجیل فروش سابق و انبوه ساز کنونی این استان با گسترش حریم منطقه آزاد اروند، خیلی زود به امکانات رانتی قابل اعتنایی دست یافت.
همانگونه که بارها اسناد این اقدامات در رسانههای محلی استان خوزستان نیز منتشر شده، حسین عبدالباقی از همان دوره، زمینهای مرغوب شهر را با قیمتهای عجیب و غریب(بسیار کمتر از ارزشگذاری واقعی) خریداری کرده و سپس با استانداری تهاتر میکرد.
طی سالیان اخیر، واگذاری “زمین زندان آبادان” به مساحت چند هزار متر در بهترین نقطه احمد آباد، واگذاری “زمین بیمارستان 50 تختخوابی” به مساحت چند هزار متر در بهترین نقطه احمدآباد، واگذاری “زمین کنار هتل نخل” در بهترین نقطه تفریحی آبادان به مساحت چند هزار متر، “واگذاری زمین خیابان دبستان” در بهترین نقطه منطقه مرکزی شهر به مساحت چند هزار متر، اعلام واگذاری “زمین بازارچه بانوان” به مساحت بیش از هزار متر در خیابان دبستان، واگذاری “زمین تجاری تفریحی ساحلی” به مساحت چند هزار متر در مسیر ساحلی آبادان، واگذاری “زمین درمانگاه 5 مهر” به مساحت بیش از هزار متر، واگذاری “زمین پست برق” به مساحت چهار صد متر در مرکز شهر و... با قیمتگذاریها و شرایطی باور نکردنی بخشی از حکایت جالبی است که رسانههای محلی و بومی از رانت عجیب و غریب آقای بساز، بفروش منتشر کردهاند و حالا هم ادامه دارد!
کما اینکه حتی در یک فقره افتتاح مرکز شخصی ساخته شده توسط عبدالباقی و هلدینگ او، شریعتی، استاندار وقت، شخصا برای افتتاح آن از اهواز به آبادان آمده و بازار فیدوس را برای حاج حسین افتتاح کرد! فردی که اکنون هم زندان جدید آبادان را که به تازگی در حاشیه شهر جانمایی شده را در دست ساخت دارد.
سکوت نهادهای نظارتی در قبال فرونشست طبقه اول متروپل به رغم هشدار رسانهها و کارشناسان
وقتی، متروپل در دست ساخت بود؛ چند تن از کارشناسان و اهالی رسانه با حضور میدانی در این پروژه به نشست کردن طبقه اول آن اشاره کردند اما این انتقادات، هر بار با عناوینی نظیر سیاه نمایی و تعابیری از این دست به خاموشی محکوم شد.
عبدالباقی: سازه بتنی متروپل کاملا ضد زلزله و با شمع های ۲۷ متری ساخته شده!
حاج حسین عبدالباقی، مالک متروپل در زمان احداث این پروژه با رد تمامی ایرادات و انتقادات کارشناسی به ایمن بودن آن تاکید کرده و گفته بود؛ «سازه بتنی متروپل کاملا ضد زلزله و با شمع های ۲۷ متری ساخته شده است و نمای آجری و سنگی با نورپردازی کاملا حرفه ای، جلوه خاصی به این سازه عظیم خواهد داد.»
سوال اساسی در این جاست که نهادهای نظارتی و فنی با سرکشی چندباره و تحت پوشش رسانهای از این پروژه، چطور و با کدام انگیزه نسبت به ایرادات فنی در طبقه اول و فرونشست آن هشدار نداده و جلوی این ساخت و ساز ناایمن را نگرفتند؟
چطور این نهادهای نظارتی که گاها برای برداشتن یک دیوار از پارکینگ یک منزل سه طبقه مسکونی، ماهها رفت و آمد و رفع نقص را به مالک حکم میکنند، نسبت به جانمایی غیراصولی این ابرپروژه هشدار نداده و در قبال آن سکوت پیشه کردند؟ چطور چنین پروژه عظیمی در حالی به مرحله احداث و بهرهبرداری رسید در حالی که خیابان مجاور آن، تنها 3 متر عرض دارد و اکنون هم شاهد زحمت فراوان و مشکل دسترسی برای نیروهای امدادرسانی دستهگل عبدالباقی و دوستانش هستیم؟
چه شخص و نهادی، مجوز ساخت این پروژه را به هلدینگ عبدالباقی به رغم همه این موانع داده است؟ آیا شهرداری آبادان در قبال این فاجعه عظیم که امروز افکار عمومی ایرانیان را درگیر خود کرده و بر تن چند خانواده رخت عزای از دست دادن عزیزانشان را نشانده، پاسخگو خواهد بود؟
رادیو فردا: نازنین زاغری رتکلیف که به مدت شش سال در ایران زندانی بود، میگوید سپاه پاسداران او را مجبور کرد که قبل از آزادی، متن یک اعتراف دروغین درباره «جاسوسی» را امضا کند.
این شهروند ایرانی- بریتانیایی اظهار داشت: هنگامی که ماموران سپاه متن اعترافات دروغین را تحویل او داده و گفتند که فقط در صورت امضا آن حق خروج از کشور را دارد، یک دیپلمات بریتانیایی در فرودگاه در کنار وی حاضر بود.
بهگفته خانم زاغری، مقامات ایرانی از روند امضای اعترافگیری اجباری برای اتهام جاسوسی او، فیلمبرداری کردند.
او روز دوشنبه دوم خرداد در برنامه «ساعت زن» بیبیسی انگلیسی گفت ایران از اعترافات ساختگی اجباری به عنوان ابزاری برای پروپاگاندا استفاده میکند.
وی تصریح کرد: مطمئن است که جمهوری اسلامی یک روز این اعترافات ساختگی را منتشر خواهد کرد.
خانم زاغری اظهار داشت: این اعترافگیریها ارزشی ندارد و تنها جمهوری اسلامی میخواهد نشان دهد که چقدر «ترسناک است و هر چه میخواهد انجام میدهد».
او افزود: چرا دولت بریتانیا اقدام جمهوری اسلامی برای مجبور کردن وی به امضای اعترافات اجباری دروغین را به چالش نکشید.
تولیپ صدیق نماینده پارلمان بریتانیا از منطقهای که خانم زاغری در آنجا زندگی میکند، گفته است این موضوع سوالات جدی را مقابل دولت بریتانیا بوجود میآورد.
خانم صدیق اظهار داشت: وزیر خارجه کشور باید در پارلمان توضیح دهد آیا چیزی در رابطه با این اعترافگیری اجباری میداند و اینکه تبعات آن در آینده چه خواهد بود.
نازنین زاغری، کارمند بنیاد تامسون رویترز، در فروردین ۱۳۹۵ برای دیدار نوروزی با خانواده خود به ایران رفته بود که در راه بازگشت به بریتانیا در فرودگاه تهران توسط اطلاعات سپاه به اتهام «جاسوسی» بازداشت و سپس به پنج سال زندان محکوم شد.
او ۲۶ اسفند پارسال همراه با انوشه آشوری، شهروند دیگر ایرانی- بریتانیایی پس از پرداخت حدود ۴۰۰ میلیون پوند بدهی بریتانیا به ایران در رابطه با قرارداد خرید تانکهای چیفتن در زمان پهلوی آزاد شد.
در جریان این مبادله، قرار بود مراد طاهباز، شهروند ایرانی-بریتانیایی-آمریکایی، نیز آزاد شود ولی مقامهای بریتانیایی به خانواده طاهباز گفتند که حل مشکل این زندانی به دولت آمریکا محول شده است.
این اقدام با انتقاد شدید خانواده طاهباز روبرو شد و آنها دولت بریتانیا را به خیانت متهم کردند.
مقامهای دولت آمریکا رویکرد دولت ایران در بازداشت شهروندان دوتابعیتی یا خارجی را گروگانگیری توصیف کردهاند.
برجهای دو قلوی متروپل بهعنوان بزرگترین و کاملترین مجموعه پزشکی، اداری، تفریحی، تجاری و پارکینگ طبقاتی آبادان در منطقه جنوب غرب خوزستان که ساخت آن در مراحل پایانی قرار داشت و بنا به دلایل فنی، متوقف شده بود، ظهر دوشنبه دوم خرداد فرو ریخت.
گفته میشود به دنبال ریزش بخشهایی از ساختمان بزرگ «متروپل» در خیابان امیری آبادان به تعدادی خودرو هم آسیب وارد شده است. طبق گفته حاضران در محل، شدت این حادثه به قدری بود که ساختمانهای اطراف به شدت لرزیدند.
این حادثه حدود ساعت ۱۲.۳۰ دقیقه امروز دوشنبه ۲ خرداد رخ داد.
رئیس روابط عمومی اورژانس خوزستان از فوت ۵ نفر و مجروح شدن بیش از ۲۵ نفر در حادثه ریزش ساختمان متروپل در آبادان خبر داد.
مدیر عملیاتی سازمان آتش نشانی گفت: احتمال افزایش تعداد مجروحان زیاد است چرا که ۱۰۰ الی ۱۵۰ نفر در ساختمان حضور داشتند.
به گزارش خبرنگار ایرنا از ابتدای زمان وقوع حادثه در ظهر روز دوشنبه، چندین گروه امداد و نجات از شهرداری، پالایشگاه، پتروشیمی و اداره بندر آبادان و نیز خرمشهر به محل حادثه اعزام شدند.
مجید فرهانیپور افزود: تاکنون سه جسد از زیر آوار خارج شده و ۱۲ نفر نیز که زیر آوار باقی مانده بودند توسط گروه های نجات از زیر آوار بیرون کشیده و به اورژانس تحویل داده شدند.
۱۵ دستگاه آمبولانس و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس برای امداد رسانی در محل حادثه مستقر بوده و در حال امدادرسانی به مصدومان این حادثه هستند.
برای امداد رسانی به مصدومان این حادثه ۳۰ دستگاه آمبولانس درخواست داده شده است.
احتمال افزایش شمار تلفات ریزش بخشهایی از برج متروپل آبادان که در مرکز این شهر واقع است وجود دارد.
ویدیوهایی در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود که نشان میدهد مردم در تجمع اعتراضی، شعار میدهند: “عزاعزاست امروز، روزعزاست امروز، آبادان بیصاحب، صاحب عزاست امروز”.
بیانیهی کانون نویسندگان ایران در دفاع از اعتراض مردم به گرانی کالاها
پس از افزایش بهای بنزین در آبان ۱۳۹۸، هیولای شوم گرانی بار دیگر زندگی مردم بلادیده را آماج یورش وحشیانهی خود قرار داد. طنز ماجرا آنجاست که این یورش و سرکوبِ پس از آن به دست دولت «حزب اللهی» و «جوان»ی صورت گرفته که با شعار برقراری «عدالت» در جامعه بر اریکهی قدرت تکیه زده است. چنین بود که افزایش چندین برابری قیمتهای ۴ کالای اساسی – که بیتردید به کالاهای دیگر نیز سرایت خواهد کرد – در پوشش عوامفریبانهی «یارانه»دهی به مردم انجام گرفت.
کل این یورش سبعانه به سطح معیشت مردم را میتوان اینگونه توضیح داد که حکومت برای حفظ نظام اقتصادی ظالمانهاش دیگر نمیتواند و نمیخواهد ارز ترجیحی به تولیدکنندگان کالاهای اساسی بدهد و این امر هیچ معنایی جز تشدید سرسامآور گرانی و افزایش لگامگسیختهی قیمتها ندارد. در این میان البته روشن است که یکی هم باید تاوان این گرانیِ انسانسوز را بدهد و آن هم کسی نیست جز مردمان اعماق، گرسنگان و داغ لعنت خوردگان.
لازم نیست اقتصاددان باشیم تا دریابیم با پولی که دولت به نام «یارانه» و در واقع «صدقه» به حساب بخشهایی از مردم ریخته است چیزی در حدود نیمی از کالاهایی را میتوان خرید که همین بخشها پیش از گرانی اخیر میتوانستند بخرند، و این یعنی تحمیل یک زندگیِ بهمراتب فقیرانهتر و ریاضتکشانهتر از پیش به تهیدستان از یک سو و راندن بخشهایی از قشرهای متوسطِ مزد و حقوق بگیر به درون فرودستترین لایههای جامعه از سوی دیگر. بدینسان، نیازی نیست جامعهشناس باشیم تا بفهمیم اقدام دولت به زیان اکثریت عظیم ستمدیدگان جامعه و به سود یک اقلیت غارتگر است.
در یک کلام، هوش و استعداد و سواد چندانی نمیخواهد تا به مضمون ضدمردمی این بهاصطلاح «رفرم» اقتصادی پی ببریم، «رفرم»ی که هدفش نه قطع دست پولشویان و اختلاسگران – که حکومت ریاکارانه ادعای آن را دارد – بلکه غارت و چپاول شیرهی جان کارگران و زحمتکشان تا واپسین قطره است. درست از همین روست که جمهوری اسلامی خوب میداند اگر ناچار است برای حفظ نظم و نسق و حاکمیت استثمارگرانهاش با یک دست «رفرم» انجام دهد باید با دست دیگرش هم شبکهی اینترنت را قطع یا مختل کند تا صدای دادخواهی ستمکشان به یکدیگر نرسد، هم روزنامهها و رسانهها را سانسور کند تا دنیا از خیزش جان به لب رسیدگان در ایران بیخبر بماند و هم سلاح برگیرد تا سینهی گرسنگان و پابرهنگانِ معترض را نشانه گیرد، گرسنگان و پابرهنگانی که تازه هنوز دردناکترین ترانهی خود را نخواندهاند.
کانون نویسندگان ایران بر اساس منشور خود اعتراض به گرانی وحشتناک این روزها و نیز کاربرد اینترنت برای بیان این اعتراض را حق مسلم و بیچون و چرای همگان میداند و سرکوب و سانسور و بازداشت و کشتار مردم مظلوم و بیدفاع را محکوم میکند.
کانون نویسندگان ایران
۲ خرداد ۱۴۰۱
خبرگزاری تسنیم
نویسنده: حمید قدسی آذر، کارشناس مسائل قفقاز و ترکیه
تحلیل نامه بایدن به علیاف؛ آمریکا از جمهوری آذربایجان چه میخواهد؟
رئیسجمهور آمریکا در نامهای به رئیسجمهور آذربایجان ضمن تبریک روز استقلال این کشور و برقراری ۳۰ امین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور، نکات قابل تأملی مطرح کرد که حاوی یک تعریف، یک پیشنهاد، یک تهدید است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا در نامهای به الهام علیاف رئیسجمهور آذربایجان ضمن تبریک روز استقلال این کشور و برقراری ۳۰ امین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور، نکات قابل تأملی مطرح کرد که در این گزارش به بررسی آن میپردازیم.
نامه رئیسجمهور آمریکا با تبریک به رئیسجمهور و مردم جمهوری آذربایجان به مناسبت روز استقلال این کشور آغاز میشود، اما پیامهای اصلی بعداً میآیند.
بایدن در این نامه میگوید: همکاریهای آمریکا و جمهوری آذربایجان در زمینه تنوع انرژی و امنیت بینالمللی در برههای مهم از تاریخ به ثمر نشسته است و آذربایجان نقش مهمی در تضمین و ثبات امنیت بازارهای اروپا و جهان ایفا میکند.
به عبارت دیگر در اولین پیام، برای جمهوری آذربایجان نقش مهمی در نجات اروپا از باجخواهی انرژی روسیه قائل میشود و در ادامه اعلام میکند: حمایت آذربایجان از حاکمیت اوکراین و همچنین کمکهای بشردوستانه و انرژی به اوکراین، پیام مهمی است.
بایدن با اعلام اینکه آمریکا خواستار صلح پایدار بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان برای شکوفایی منطقه قفقاز و ماوراء خزر است، علاقهمندی خود به برقراری تماسهای دیپلماتیک با دور زدن روسیه و حمایت از روند بروکسل را ابراز میکند.
رئیسجمهور آمریکا نمیگوید «قفقاز جنوبی» بلکه میگوید «قفقاز». بایدن همچنین از منطقه «ماوراء خزر» یاد کرد و آذربایجان را شریک اصلی در صادرات آسیای مرکزی و حوزه خزر به اروپا میداند.
در واقع او میگوید که آمریکا ابتدا روسیه را از بازار نفت و گاز اروپا بیرون میراند، بنابراین نیاز به استفاده از منابع انرژی جمهوری آذربایجان و آسیای مرکزی دارد و تأکید میکند: آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی سهم زیادی از این بازار خواهند داشت.
دوم، بایدن میگوید روسیه نهتنها از قفقاز، بلکه از آسیای مرکزی نیز باید خارج شود تا منابع انرژی از این مناطق به اروپا منتقل شود و یکی از شروط اصلی تحقق این مسئله این است که جمهوری آذربایجان و ارمنستان بدون روسیه زبان مستقیم پیدا کنند و نیروهای روسیه از آذربایجان و ارمنستان خارج شوند.
در مقابل روسیه علاقهای به مذاکره مستقیم جمهوری آذربایجان و ارمنستان و امضای توافقنامه صلح ندارد و در هر فرصتی مانع از آن میشود.
سوم، رئیسجمهور آمریکا میگوید آذربایجان باید به حمایت از حاکمیت اوکراین و کمکهای بشردوستانه و انرژی به این کشور ادامه دهد و تأکید میکند که نفت باکو نقش خود را همانند جنگ جهانی دوم، در جنگ روسیه و اوکراین نیز ایفا میکند تا پیروزی برای اوکراین را آسانتر کند.
آمریکا به طور کلی جمهوری آذربایجان را کشوری مهم در سیاست جهانی و به ویژه در منطقه میداند و این کشور را به عنوان پیشرو در مبارزه با تروریسم بینالمللی قلمداد میکند.
به عبارت دیگر، جمهوری آذربایجان نزد آمریکا نه به عنوان یک کشور صاحب مواد خام و یک جمهوری ضعیف پس از شوروی، بلکه به عنوان یک شریک مهم در منطقه و حتی در اروپا و اوراسیا دیده میشود که تأثیر بسیار جدی بر روند تحولات منطقه دارد.
با این حال، خواستههای آمریکا در این نامه، جمهوری آذربایجان را نیز هدف قرار میدهد. واشنگتن میداند که دولت آذربایجان در راستای منافع خود و کشورش اقداماتی را انجام خواهد داد که شاید به نفع آمریکا نباشد؛ لذا در پایان نامه بایدن، این پیام آمده است: ما از آذربایجان میخواهیم که گامهای هدفمندی در جهت حکومتداری دموکراتیک و اصلاحاتی بردارد که از حقوق و آزادیهای اساسی همه آذربایجانیها محافظت میکند.
این پیام در واقع یک تهدید است که اگر آمریکا پاسخ مورد انتظار خود را از جمهوری آذربایجان دریافت نکند، آمریکا گروههای اپوزیسیون این کشور را علیه دولت تحریک و حمایت خواهد کرد.
اپوزیسیون دولت آذربایجان نیز این پیام را از متن نامه خارج کرده و آن را به عنوان درخواست دموکراسی جو بایدن از رئیسجمهور آذربایجان تفسیر میکند.
با این حال، جمهوری آذربایجان در حال حاضر تلاش میکند تا نقشی در بازار انرژی اروپا ایفا میکند و انرژی آسیای مرکزی را به اروپا منتقل میکند.
در مورد گفتگوهای مستقیم با ارمنستان، توافقنامه صلح، روابط اقتصادی و ارتباطی، آذربایجان بیشترین خواهان آن است.
در مورد افزایش حمایت از اوکراین، هر کشوری در حد توان خود کمک میکند و آذربایجان نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما جمهوری آذربایجان مشکلات خاص خود را دارد و هنوز بخش اعظم منطقه قرهباغ آزاد نشده و اراضی آزاد شده نیز ویران شده و پر از مینهای پاکسازی نشده است.
جمهوری آذربایجان حداقل در تئوری، این بحث را دارد که اگر شرکتهای غربی، از جمله شرکتهای آمریکایی، به بازسازی قرهباغ، افزایش حمایت و سرمایهگذاری در آذربایجان بپیوندند، میتواند کمکهای سیاسی، بشردوستانه و انرژی به اوکراین را افزایش دهد.
در مورد صلح مدنظر آمریکا در قرهباغ، این جمهوری آذربایجان است که صلح را به ارمنستان پیشنهاد میکند، اما نخستوزیر ارمنستان با پذیرفتن ظاهری پیشنهادها، در عمل از روسیه پیروی میکند و از آذربایجان در سازمان پیمان امنیت جمعی مستقر در مسکو شکایت کرده و تجمعاتی در ایروان با شعارهای جنگی جدید برگزار میشود.
در مورد حضور نظامی روسیه در منطقه، مسکو در ارمنستان دارای پایگاههای نظامی است و در آذربایجان نیروهای نظامی روسیه تحت عنوان «گروه حافظ صلح» در منطقهای که هنوز تحت کنترل رسمی باکو نیست به بهانه تأمین امنیت ارامنه قرهباغ مستقر هستند.
درخواست اصلاحات دموکراتیک در جمهوری آذربایجان بدون توجه به هدف آمریکا از مطرح کردن آن، مثبت است. برگزاری انتخابات آزاد، تشکیل ارگانهای دولتی با آرای مردم، حفظ آزادیهایی مانند عقیده، بیان و مطبوعات خیلی هم خوب است و اینها در قانون اساسی و قوانین آذربایجان نیز آمده است اما برای آمریکا مهم است که اجرا شود؟
پاسخ این سؤال در انتهای نامه آمده است: در این دوره از بیثباتی جهانی که روسیه در تلاش است با جنگ علیه اوکراین، ارکان اصلی امنیت بینالمللی را تضعیف کند، ایالاتمتحده بر حمایت خود از استقلال و حاکمیت آذربایجان تأکید میکند.
در واقع آمریکا به جمهوری آذربایجان هشدار میدهد که روسیه هیچ قاعده بازی را به رسمیت نمیشناسد و ممکن است فردا به استقلال و حاکمیت آذربایجان حمله کند و اعلام میکند: اگر با آمریکا باشید، از شما در برابر روسیه محافظت میکنیم وگرنه در چنین شرایطی در کنار آذربایجان نخواهیم بود.
به طور خلاصه، نامه رئیسجمهور آمریکا به رئیسجمهور آذربایجان حاوی یک تعریف، یک پیشنهاد، یک تهدید است.
متن کامل نامه جو بایدن به الهام علیاف به شرح زیر است:
”من از طرف مردم آمریکا روز استقلال را به شما و مردم آذربایجان تبریک میگویم.
امسال سیامین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک بین ایالاتمتحده و جمهوری آذربایجان است. طی 30 سال گذشته، همکاری ما در زمینه تنوع انرژی و امنیت بینالمللی در برههای مهم از تاریخ به ثمر نشسته است و آذربایجان نقش مهمی در تضمین و تثبیت امنیت بازارهای اروپا و جهان ایفا کرده است. حمایت آذربایجان از حاکمیت اوکراین و همچنین کمکهای بشردوستانه و انرژی به اوکراین پیامهای مهمی است. ما همچنین از سهم قابل توجه شما در مبارزه جهانی علیه تروریسم قدردانی میکنیم.
اکنون زمان امید به فرصتی مهم برای دستیابی به صلح پایدار در قفقاز جنوبی است. ایالاتمتحده آماده کمک به تشدید تماسهای دیپلماتیک بین آذربایجان و ارمنستان و ایجاد روابط اقتصادی، حملونقل و روابط بین فردی آذربایجان است که به کل منطقه قفقاز و ماوراء خزر امکان شکوفایی میدهد. ما از آذربایجان میخواهیم که گامهای هدفمندی در جهت حکومتداری دموکراتیک و اصلاحاتی بردارد که از حقوق و آزادیهای اساسی همه آذربایجانیها محافظت میکند.
در این دوره از بیثباتی جهانی که روسیه با جنگ علیه اوکراین به دنبال تضعیف ارکان اصلی امنیت بینالمللی است، ایالاتمتحده بر حمایت خود از استقلال و حاکمیت آذربایجان تأکید میکند. ما مشتاقانه منتظر گسترش روابط خود در سالها و دهههای آینده هستیم.
در روز استقلال بهترین آرزوهای خود را برای مردم آذربایجان اعلام میکنم.”
امتداد-محمد جعفری: روند مذاکرات موسوم به احیای برجام در حالی همچنان در حال اجرا بوده که به نظر میرسد در وهله کنونی تا حد قابل توجهی با کندی پیش میرود و البته، شواهد روشنی از ماوقع آن از سوی طرفین مذاکره، بخصوص تیم مذاکرهکننده ایرانی به اطلاع افکار عمومی نرسیده است.
حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم و استاد دانشگاه، درباره نقش آفرینی روسیه در مسئله برجام و آینده مذاکرات هستهای به «امتداد» گفت: واقعیت امر این است که برجام، نه فریز که تحتالشعاع بحران اوکراین قرار گرفته است. این موضوع را که ریشه دیپلماتیک قوی را داشته و دیپلماتها زحمتی زیادی بر سر آن کشیده بودند در آستانه توافق، تحتالشعاع بحران اوکراین قرار گرفت.
تحولات ۶ ماه آینده ممکن است برجام را دچار گسست جدی و لاینحل کند
وی افزود: در حال حاضر هم، تنها طرفی که بیشترین سود را از وضعیت کنونی برده، روسیه است. منتها، این شرایط قابل تداوم نیست. چرا که یک ضربالاجل ادعایی وجود دارد که توسط طرفهای برجام مطرح میشود که در مقابل ضربالاجل واقعیتر، اهمیت زیادی ندارد. این ضربالاجل به نظرم، تحوالت چند ماه آینده است.
فلاحتپیشه، اضافه کرد: حداکثر تا ۶ ماه آینده، ممکن است که تحولاتی شکل بگیرد که در آن صورت، برجام در عمل دچار یک گسست جدی و لاینحل شود. از جمله این تحولات، گسترش بحرانهای منطقهای و جهانی است. به هر حال، غرب همه ابزارهای خود علیه مسکو را به کار گرفته و از سوی مقابل، روسها به رویکرد خود ادامه میدهند. از طرف دیگر، فنلاند و سوئد در آستانه پیوستن به ناتو هستند که این مسئله، شکلگیری یک جنگ سرد بین مسکو و ناتو را به دنبال خواهد داشت.
این نماینده پیشین مجلس، تصریح کرد: روسیه و فنلاند، بیشتر از ۱۲۰۰ کیلومتر مرز مشترک با هم دارند که میتوان گفت در صورت پیوستن فنلاند به ناتو، روسیه شانه به شانه اعضای پیمان آتلانتیک شمالی خواهد سایید. از طرف، دیگر، تحولات دیگری را هم چه در داخل ایران و چه در داخل آمریکا در پیش داریم.
وی، اضافه کرد: در داخل آمریکا در ۶ ماه آینده این امکان وجود دارد که بایدن، اکثریت حامی خود و دمکراتها در کنگره را از دست بدهد و لذا، ۵ ابزار اجرایی که برای تصمیمگیری مستقل از کنگره میتواند به کار بگیرد در این صورت با کندی و چالش بیشتر مواجه خواهد شد. ضمن اینکه کنگره با اکثریت جدید نیز احتمالا، شروع به سنگاندازی در مسیر برجام خواهد کرد.
برای اولین بار در ایران، نقد و تفسیر درباره بمب هستهای در حال تبدیل شدن به یک معضل است
رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه، گفت: در داخل ایران هم به هر حال، یک جراحی اقتصادی در جریان است که در شرایط تحریمی، مشکلات بیشتری به دنبال خواهد داشت. لذا، امکان اینکه شکلگیری مواضع افراطی را در ایران داشته باشیم، فراهم خواهد بود. کما اینکه شاهد هستیم که برای اولین بار، نقد و تفسیر درباره بمب هستهای در حال تبدیل شدن به یک معضل است.
وی، ادامه داد: به اعتقاد من به میزانی که در ایران، مسائل اقتصادی به دولت فشار بیاورد به همان میزان، امکان تشدید سیاستهای افراطی در حوزههای مختلف، بخصوص در حوزه سیاست خارجی وجود دارد.
این استاد دانشگاه در ادامه نیز با اشاره به سفر اخیر امیر قطر به ایران، خاطرنشان کرد: این سفر و سفر قائم مقام مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در راستای توجه به همین ضربالاجل صورت گرفت که البته، شان سفر امیر قطر، حتما از اهمیت بیشتری، نسبت به سفر مورا برخوردار است.
ایران، پرهزینهترین مبادلات اقتصادی، بانکی و پولی را در دنیا به دلیل تحریم انجام میدهد
وی، همچنین با اشاره به مواضع اخیر اعضای دولت و بخصوص رئیس آن در خصوص عدم گره زدن اقتصاد به تحریمها، خاطرنشان کرد: واقعیت این بوده که در موضوع برجام و ارتباط آن با اقتصاد ایران، نگاه افراطی و تفریطی همواره حاکم بوده است. در دولت گذشته به شدت به صورت افراطی، اقتصاد ایران به برجام گره خورد و دولت به همین دلیل پس از خروج ترامپ از توافق، دچار غافلگیری شده و هیچ سالی، اقتصاد کارآمد را تجربه نکرد.
فلاحتپیشه، اضافه کرد: در دولت رئیسی، نگاه تفریطی به این مسئله وجود دارد. اقتصاد خارجی، نیمی از مدیریت اقتصادی کشور را تحت تاثیر خود قرار میدهد. در عین حال، شاهد آن هم هستیم که در وضع کنونی، ضعف مدیریت در اقتصاد داخلی، خیلی بیشتر تاثیر داشته تا مسائل مربوط به اقتصاد خارجی.
وی، ادامه داد: همین حال که دولت رئیسی اعلام کرده که به صورت میانگین، روزانه در حدود ۸۰۰ هزار تا یک میلیون بشکه نفت فروخته، اگر چنانچه تحریم وجود نداشته باشد، این آمار تا حدود ۳ برابر افزایش خواهد یافت. ضمن اینکه ایران، پرهزینهترین مبادلات اقتصادی، بانکی و پولی را در دنیا به دلیل تحریم انجام میدهد.
آقایان برای تطهیر نقش روسیه، در موضوع برجام مسئلهسازی کردند
رئیس پیشین کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس دهم در ادامه، اشارهای هم به نقش روسها در وضعیت کنونی برجام داشت و خاطرنشان کرد: واقعیت قضیه این است که روسها بیشترین سود را از عدم احیای برجام بردهاند و بیشترین نقش را هم در این مسئله داشتند. اولین دستانداز در عدم احیای برجام از سوی مسکو ایجاد شد.
وی، اضافه کرد: زمانی که دو کمیته هستهای و تحریم کار خود را تمام کرده و در کمیته سوم که کمیته اجرا بود، نحوه اجرای توافقات آن دو کمیته در آستانه حصول به نتیجه بود که روسها بهانهسازی کردند. مسئولان کشور ما در دوران بعد از انقلاب، ۴ بار به صورت مشهود به نفع روسیه به منافع ملی ظلم کردند. ۳ بار در زمانی بود که در دولتهای مختلف، مسئولان کشور اعلام کردند که صادرات گاز ایران به اروپا، صرفه اقتصادی ندارد و این موضع را برای توجیه انحصار صادرات گاز روسها با اروپا اتخاذ کردند.
این تحلیلگر ارشد مسائل منطقه، همچنین در ادامه گفت: یک مورد هم در خصوص مسئله برجام بود که مسئولان ما به منافع ملی ظلم کردند. آن هم زمانی که برای تطهیر نقش روسیه، حتی در موضوع برجام مسئلهسازی کردند و به افکار عمومی گفتند که روسیه، مانع نیست! متاسفانه مسئولان ما، هنوز از این تاریخ مسبوق به سابقه درس نگرفتند.
سفیر روسها، یک عنصر نامطلوب است
رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم در ادامه نیز با اشاره به نقش لوان جاگاریان، سفیر روسیه در تهران، تاکید داشت: سفیر روسیه به نظر من، یک عنصر نامطلوب بوده و رفتاری که او در تهران دارد، اگر در کشور دیگری رخ میداد، حتما شاهد عنصر نامطلوب خواندن و اخراج او از سوی دولت پذیرنده بودیم. ولی هیچوقت این برخورد صورت نگرفته است. جاگاریان، بارها با غرور تاریخی و ارزشهای ملی، میهنی مردم ایران بازی کرده ولی باز هم شاهد آن هستیم که او عنصر حاضر در کشور ماست.
سفیر روسیه، بیشترین ملاقات با مسئولین ایرانی را دارد
وی در پایان نیز، اضافه کرد: سفیر روسیه، بیشترین ملاقات با مسئولین ایرانی را در قیاس با سفرای سایر کشورها در تهران دارد. این در شرایطی است که جایگاه او به دلیل رفتارهایی که دارد، واقعا در حد یک عنصر نامطلوب بوده اما با تاسف، باز هم شاهد آن هستیم که این توئیتها و رفتارها تحمل میشود.
درست پیش از سفر ابراهیم رئیسی به مسقط، سرهنگ پاسدار حسن صیاد خدایی در مقابل منزلش در تهران ترور شد.
همزمانی این دو حادثه تصادفی به نظر نمیرسد.
پادشاهی عمان در سالهای اخیر بین ایران و آمریکا نقش میانجی را بازی کرده و در جهت دستیابی به برخی توافقات و یا کاهش تنش بین دو طرف، تلاش مؤثری به خرج داده است.
از این رو، سفر آقای رئیسی به عمان میتوانست علامت مثبتی از نهایی شدنِ موضوعِ آزادی برخی زندانیان دو تابعیتی و همینطور مانعزدایی در مسیر مذاکرات وین تفسیر شود.
این سفر اما اینک تحتالشعاع ترور سرهنگ خدایی قرار گرفته و آقای رئیسی با وعدۀ انتقام، تهران را به مقصد مسقط ترک کرده است. بنابراین، مذاکرات او با سران عمان عملاً نمیتواند با ذهنیتی آرام و طبیعی و بدون خشم صورت گیرد.
با این حساب، عاملان ترور سرهنگ خدایاری، تشنجزدایی در روابط خارجی ایران و بخصوص مذاکرات احیای برجام را هدف قرار دادهاند. بدین ترتیب، هویت عاملان ترور نیز قابل حدس است. طیف قدرتمندی در داخل دولت اسرائیل به صراحت مخالف بهبود روابط خارجی ایران و احیای برجام است، از این رو، انگشت اتهامِ ترور سرهنگ خدایی در درجۀ نخست به سوی آنان نشانه خواهد رفت. رسانههای اسرائیلی نیز اطلاعاتی در مورد نقش و جایگاه سرهنگ خدایاری در نیروی قدس سپاه منتشر کردهاند که اگر هم تماماً ساختگی باشد، از پیگیری و حساسیت محافل اسرائیلی نسبت به عملکرد وی حکایت دارد. این هم خود قرینۀ دیگری برای دخالت عوامل موساد در این حادثه به شمار میرود.
بنابراین، چنانچه عملیات ترورِ سرهنگ خدایی به طور قطع کار موساد باشد، به صورت طبیعی بحث نفوذ هم پیش میآید. انجام عملیات ترور علیه یک نظامی ناپیدا از چشم رسانهها، آن هم در روز روشن و در یکی از نقاط مرکزی و حساس تهران، نشان از پیچیدگی ماجرا هم به لحاظ فنی و هم به لحاظ امنیتی و سیاسی دارد و از هر جهت تأملبرانگیز است.
در هر صورت، این عملیات ترور، در روند احیای برجام خلل و مانع تازهای به وجود میآورد و افزون بر آن، جنگ غیررسمی و اعلام نشدۀ بین ایران و اسرائیل را که فعلاً به ضربات متقابل پنهان و کنترل شده علیه یکدیگر محدود است، بیش از پیش تشدید میکند.
به نظرم نیروهای تصمیمگیر در تهران لازم است فارغ از خشم ناشی از این نوع ترورها با محاسباتی کاملاً خونسردانه، حداقل در نزد خود روشن سازند که نهایتاً قرار است این منازعات تا کجا پیش رود و به چه نقطهای برسد. اگر آنها در محاسبات خود، احیای برجام و کاهش تنش را ضروری تشخیص دادند، لازم است شک و تردیدها را کنار گذاشته و قاطعانه و سریع بخصوص در جهت احیای برجام گام بردارند چرا که ظاهراً دستهای قدرتمندی در کار است که اوضاع را به کلی از کنترل خارج کند.
یورونیوز: در پی ترور یک عضو سپاه پاسداران در روز یکشنبه ۲۳ مه (۱ خرداد) در تهران، رسانههای اسرائیل میگویند که این فرد «جانشین فرمانده یگان ۸۴۰ نیروی قدس سپاه پاسداران» بوده که عملیات در خارج از ایران را هدایت میکرده و «موساد» او را از میان برداشته است.
تلویزیون دولتی ایران پیشتر گزارش داده بود سرهنگ حسن صیاد خدایی در جریان حمله مسلحانه دو موتورسوار در خیابان مجاهدین اسلام تهران هدف پنج گلوله قرار گرفته و کشته شده است.
رسانههای اسرائیلی میگویند یگان ۸۴۰ نیروی قدس، محل مسئولیت آقای خدایی، یگانی بوده است که ماموریت آن ضربه زدن به منافع و حمله به شهروندان اسرائیل در سراسر جهان به شمار میرفته است.
یک ایستگاه رادیویی اسرائیلی به نام «کان بت» اعلام کرد این عضو سپاه قدس در حال آماده شدن برای «انجام اقدامات تروریستی در ترکیه، قبرس، کنیا و کلمبیا» بوده که «موساد» مانع شده است. این پایگاه رسانهای گفته است که که سرهنگ صیاد خدایی به تازگی به سمتی عالی در برنامه توسعه و ساخت هواپیماهای بدون سرنشین ایران برای اهداف نظامی منصوب شده بود.
یک سایت خبری اسرائیلی دیگر به نام «وای نت» نیز به نقل از منابع خود گفته است آقای خدایی جهت «اجرای عملیات خرابکاری علیه اسرائیلیها و یهودیان در سراسر جهان» برنامهریزی میکرد که توسط سازمان امنیت اسرائیل از میان برداشته شده است.
شبکه ۱۳ تلویزیون اسرائیل نیز گفت حسن صیاد خدایی فردی بوده است که «منصور رسولی» را مامور کشتن یک کارمند کنسولگری اسرائیل در استانبول ترکیه کرده بود. به گفته این شبکه، هدف اصلی این تیم ترور «کنسول اسرائیل در استانبول» بوده است.
نام منصور رسولی در هفتههای اخیر پس از آن در رسانهها مطرح شد که به گفته منابع اسرائیلی، ماموران موساد او را که «عاملان ترورهای برونمرزی سپاه قدس» بوده است، در داخل خاک ایران دستگیر و بازجویی کردهاند.
سپاه پاسداران در بیانیهای از حسن صیاد خدایی اصل به عنوان «مدافع سرافراز حرم» و «سرهنگ پاسدار» یاد کرده و ترور وی را به «ضد انقلاب و عوامل وابسته به استکبار جهانی» نسبت داده است. مقامات و رسانههای رسمی ایران به آن دسته از نیروهای نظامی و شبهنظامی که به سوریه اعزام میشوند «مدافع حرم» میگویند. عبارت «استکبار جهانی» نیز میتواند به نقش اسرائیل یا آمریکا اشاره داشته باشد.
واکنش مقامات رسمی ایران و اسرائیل
بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل که در نیویورک به سر میبرد در پاسخ به سوالی درباره ترور این سرهنگ سپاه در تهران گفت: «من به این موضوع نمیپردازم».
وی اضافه کرد: «اسرائیل کشوری بسیار قوی است. من درباره گزارشهای مختلفی که در جاهای مختلف منتشر میشوند صحبتی ندارم.»
مقامات اسرائیل به طور معمول از تایید رسمی عملیات برونمرزی ماموران سازمان امنیت این کشور، به ویژه در ایران، خودداری میکنند.
در آن سو سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، با محکوم کردن این حمله گفت: «دشمنان قسمخورده نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بار دیگر ذات شرارتبار خود را با ترور و شهادت یکی از سپاهیان جان برکف نشان دادند.»
خطیبزاده بدون آنکه از کشوری نام ببرد عامل ترور را «عوامل تروریستی وابسته به استکبار جهانی» عنوان کرده است.
دادستانی تهران گفته است که ماموران در تعقیب مظنونان این ترور هستند و برای این کار دستوری ویژه صادر شده است. مقامات ایران طی سالهای گذشته بارها اسرائیل را مسئول ترور شماری از مسئولان و دست اندرکاران برنامه هستهای و نظامی این کشور معرفی کردهاند.
قتل سرهنگ حسن خدایی تازهترین مورد ترورهای منتسب به اسرائیل در ایران پس از قتل محسن فخریزاده، ملقب به «پدر پرونده نظامی هستهای جمهوری اسلامی» به شمار میرود.
همزمان با پایان ضربالاجل اجرای حکم اعدام احمدرضا جلالی در اردیبهشت، فرهاد میثمی به بیمارستان رجایی کرج منتقل شده است. او همچنان به اعتصاب غذای خود ادامه میدهد و از دریافت سرم نیز خودداری کرده است. از سوی دیگر هوشنگ رضایی و علی موسینژاد فرکوش دو تن از زندانیان سیاسی که با این اعتصاب غذا همراهی کرده بودند به اعتصاب غذای خود پایان دادند.
به همین مناسبت، یادداشتی از سوی فرهاد میثمی ارسال شده است.
یادداشت فرهاد میثمی:
برای پایان ضربالاجل
ضربالاجلِ معهود و از پیش اعلام شدهی قوهی قضاییه برای اعدام دکتر جلالی (انتهای اردیبهشت) به پایان رسید و خوشبختانه تجدیدنظرِ عاقلانهی تصمیمگیران برای اصلاحِ خطای پیشین موجب لغو “اجرا”ی این اعدام شد. این نتیجه حاصلِ مجموعه کنشهای عدیدهای در سطوح مختلف بود؛ از ورود نیروهایی بزرگ به صحنه (۲۷ کشور اتحادیه اروپا) و پیوند خوردنِ این مسأله به تداومِ مذاکرات برجام گرفته تا کنش ظاهراً کوچکِ آن کنشگری که در صفحهی اجتماعیِ شخصیاش شعری در این باره سرود، آوازی خواند یا طرحی را گلدوزی کرد.
نهایتاً، مستقل از هر مجموعه عواملی که در کار بوده باشد، نتیجه همان شد که میخواستیم: لغو اجرای اعدام جلالی. در این میان، کنشگرانی هم از پشتِ میلهها تلاش کردند با محکم گرفتنِ میلهها و سعی در تکان دادنِ آنها، و گذاشتنِ صورتشان بین دو میله و فریاد و فریاد و باز هم فریاد، کسانی را آن سویِ میلهها به چنین نامردمیِ بزرگی حسّاستر کنند. آنان البته توهّمی دربارهی میزانِ اثرگذاریشان بر این فرآیند نداشتند و ندارند، خصوصاً از آن نوع که خروسِ آن کشاورز داشت. حکایتش را به یادتان بیاورم:
میگویند کشاورزی خروسی داشت پَروار و درشتاندام، خوش آبورنگ و سینهستبر؛ در آن مزرعه برای خودش یکپا صاحب قلمرویی حساب میشد. سحرگاهان بالای پرچین میپرید و آواز سر میداد. همهی اهل مزرعه از انسان و غیرانسان، به آوای او از خواب برمیخاستند و پی کارهاشان میافتادند؛ خورشید هم اندکی بعد از آن بالا میآمد. سالهایی چنین بود تا یک روز که بنا بود کشاورز میهمانانی ارجمند داشته باشد، به نظرش رسید آن خروس را برایشان طبخ کند. او را گرفت و به زیر یک بغلش زد و با چاقویی در دستِ دیگر به سمتِ مسلخ میبُرد. خروس هم ناامیدانه دست و پا میزد و خطاب به او میگفت: ای نادانِ ناسپاس ... چه میکنی؟ رهایم کن! ... تمامِ زحمتهایم به کنار ... تشکرت را هم نخواستم ... اما حتی این را هم نفهمیدهای که خورشید هر روز به آواز من بیدار میشود و بالا میآید؟ ... آیا میخواهی از فردا خودت و همهی جهان در تاریکی بمانید؟[!]
کنشگران پشتِ میلهها نمیپندارند که اثری مهم در این نتیجه داشتهاند، بلکه میدانند که فقط جزئی از آن صدها و هزاران پروانهی کوچکی بودهاند که سعی کردند با تمامِ توان در کنارِ هم بال بزنند، شاید که تجمیعِ اثر همهی آن بالزدنها بتواند به اثرِ بزرگتری منجر شود. آنان با تمامِ کوچکیِ اثرشان، فقط در پی این بودهاند که در چنین لحظهای بتوانند با خود بگویند: من آنچه در توان داشتم انجام دادم.
***
نه، هنوز تمام نشده! اگرچه لغو “اجرا”ی این اعدام خود یک موفقیتِ مرحلهای است، اما اصل حکمِ اعدام هنوز باقیست، و این یعنی بساطِ آن شکنجهی روحفرسا هنوز برپاست: اعدام جلالی برای مرتبههای ۱۰۱ و یا بعدتر از آن! انتظاری مطابق با واقع نیست که بخواهیم فعالانِ این عرصه با همان شدت و حدّتی که در این ایّام داشتند به کنشهای خود ادامه دهند تا مرحلهی دوم هم با تداومِ همین فشارِ حاد از همین حالا لغو شود؛ اما باید طرحی برای آینده در میان باشد. ما البته از یک مزیّت نسبی در برخوردِ احتمالیِ بعدی با این مسأله برخوردار شدهایم. گلبولهای دفاعیِ جامعهی مدنی یکبار در برابرِ ویروسِ مرگاندیشیِ تمامیتخواهان قرار گرفتهاند و دورهای از تلاش برای پسزدنِ آن را آزمودهاند. طبعاً این باعثِ حساسیتِ بیشتر به آن ویروس و برخاستنِ واکنشی شدیدتر (اعم از داخلی یا بینالمللی) در نوبتِ بعدیِ چنین مواجههای خواهد شد. اما اقداماتی هم تا همان زمانِ احتمالی لازم است.
یک پیشنهاد میتواند این باشد - اگرچه اصلاً به لحاظ حقوقی صلاحیتش را ندارم - که کنشگرانِ حقوقی ارزیابی فرمایند که آیا میتوان دربارهی این مصداقِ بارزِ شکنجه بهصورتِ منظم و تعمّدی، یعنی قراردادنِ چندین و چند بارهی یک انسان در معرضِ اجرای اعدام، در مجامعِ ذیصلاحِ داخلی یا بینالمللی طرح دعوی کرد. بسیار کنشها در حوزههای دیگر هم به صورت مستمرّ همچنان ممکناند. آنها را میبایست به خلاقیتِ جامعهی مدنی واگذاریم.
***
کنشگرانِ پشتِ میلهها، مستقل از یکدیگر تصمیم گرفتند در این راستا تلاش کنند. اینک که مرحلهی اولِ مسأله به خیری گذشته نیز، هرکدام به صورتِ مستقل دربارهی ادامه، تعلیق یا تبدیلِ کنششان به نوعی دیگر تصمیم خواهند گرفت و بهصورتی مستقل نیز اطلاع خواهند داد.
اینجانب شخصاً علاوه بر پایش و حساسیت بر مرحلهی دومِ کنشِ پیشین (تلاش برای قطع این زنجیرهی خبیثهی تهدید به اجرا برای بارهای ۱۰۱، ۱۰۲ یا بعدتر)، در ادامه، بند دومِ خواستههایم در نامهی اداری تحویلی به مقامات (به تاریخ ۱۷ اردیبهشت) را پی خواهم گرفت که مشتمل بود بر درخواستِ آزادیِ تنیچند از زندانیان مدنی-صنفی. دربارهی قالبِ متفاوتِ آن کنش در نوشتاری دیگر شرح خواهم داد.
با احترام
فرهاد میثمی
بند ۴ زندان رجاییشهر
فیسبوک رضا خندان
یک افسر سپاه پاسداران به نام صیاد خدایی با درجه سرهنگی، بعد از ظهر یکشنبه اول خرداد، در مقابل خانه خود در تهران ترور شد. سپاه پاسداران در اطلاعیهای صیاد خدایی را یکی از «مدافعان حرم» معرفی کرده که به معنای حضور این افسر در سوریه برای دفاع از رژیم بشار اسد است.
خبرگزاری دولتی ایرنا نوشته است: حوالی ساعت ۱۶ امروز در حوالی خیابان مجاهدین اسلام در شرق تهران، دو موتور سوار با شلیک ۵ گلوله یکی از مدافعان حرم را در هنگامی که قصد ورود به منزل داشت ترور کردند.
خدایی در حالی ترور شده که در داخل ماشین خود (پراید سفید) در مقابل منزل مسکونیاش قرار داشت.
روابط عمومی کل سپاه پاسداران در اطلاعیهای اعلام کرد: عصر امروز (یکشنبه) در یکی از کوچه های منتهی به خیابان مجاهدین اسلام در شرق تهران، مدافع حرم «سرهنگ پاسدار صیاد خدایی» هدف جنایت تروریستی ضد انقلاب و عوامل وابسته به استکبار جهانی قرار گرفت.»
به گفته روابط عمومی سپاه “اقدام لازم برای شناسایی و دستگیری ضارب یا ضاربین پیشبینی (شده) و در حال انجام است.”
علی القاصی مهر، رئیس کل دادگستری استان تهران، برای شناسایی ضاربان “دستور ویژه” صادر کرده و از دادستان تهران خواسته در شناسایی و دستگیری عوامل این تیراندازی تسریع شود.
بنابر گزارش شبکه ایران اینترنشنال، کانال ۱۳ تلویزیون اسرائیل اعلام کرد سرهنگ کشتهشده نیروی قدس در تهران، پشت یک سری حملات تروریستی علیه اسرائیلیها در سراسر جهان بود و از جمله منصور رسولی را برای ترور کنسول اسرائیل در استانبول فرستاده بود. پیشتر اعترافات رسولی درباره طرح ترور سه نفر با دستور سپاه قدس منتشر شده است.
نزدیک به دو هفته از یورش نیروهای امنیتی به خانهی کیوان مهتدی، نویسنده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران و آنیشا اسدالهی، مترجم میگذرد. ۱۹ اردیبهشت ماه این دو حامی طبقهی کارگر پس از تفتیش خانه و توقیف وسایل شخصیشان بازداشت و به بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند.
پس از چند روز بیخبری معلوم شد که بازداشتهای اخیر در پی پروندهسازی وزارت اطلاعات صورت گرفته است. نیروهای امنیتی با تولید و انتشار خوراک رسانهای مطلوب خود نام بازداشتشدگان اخیر، کیوان مهتدی، رضا شهابی، آنیشا اسدالهی، ریحانه انصارینژاد، حسن سعیدی، ... و نیز معلمان بازداشتی، رسول بداقی، اسکندر لطفی، مسعود نیکخواه، شعبان محمدی و ... را به پروندهسازیها و شایعهپراکنیهای جهتدار خود گره زدند.
بر کسی پوشیده نیست که این قسم پروندهسازیها تا کنون تنها برای فریب افکار عمومی، مهیا کردن بستر اعترافگیریهای اجباری و تولید مستندهای جعلی، صدور حکمهای درازمدت و ارعاب و سرکوب دیگر فعالان به کار گرفته شده است. تکرار این روند و جرمانگاری مسائلی چون ارتباط با نهادهای همسو و نسبت دادن صداهای آزادیخواه و حقطلب به «منشأ خارجی» خبر از موج جدید سرکوب فعالان صنفی و سیاسی و تنگتر کردن عرصهی فعالیت آنان میدهد.
از سوی دیگر این پروندهسازیها هراس حکومت از تقویت تشکلهای صنفی ایران را از طریق پیوند با تشکلهای مشابه در دنیا آشکار میکند. حق طبیعی و مدنی تشکلهای صنفی است که با همتایان خود در سراسر دنیا ارتباط و همکاری داشته باشند و انتساب این نوع ارتباطها به وابستگی و جاسوسی نقض آشکار حقوق بشر و برخی از مقاولههای بینالمللی است که جمهوری اسلامی نیز از امضاکنندگان آن است.
کانون نویسندگان ایران بازداشت کیوان مهتدی و دیگر فعالان صنفی و سیاسی و نیز پروندهسازی برای آنان را محکوم میکند و حمایت خود را از حق تشکلیابی و ارتباط با نهادهای همسو اعلام میدارد.
کانون نویسندگان ایران
اول خرداد ۱۴۰۱
دویچه وله: سرویس اطلاعات برونمرزی آلمان (BND) در یک گزارش ویژه اعلام کرد، اعضای گروههای افراطی راستگرای روسیه و نئونازیها در حمله روسیه به اوکراین شرکت داردند و در صفوف ارتش روسیه علیه اوکراین میجنگند.
طبق این سند هفت صفحهای “لژیون امپراتوری روسیه” (RIL) و “روسیچ” دو گروه با دیدگاههای افراطی دستراستی هستند که علیه ارتش اوکراین میجنگند.
تحلیلگران مینویسند، همکاری روسیه با گروههای راست افراطی و نئونازیها استدلال لشکرکشی پوتین برای به اصطلاح “نازیزدایی” در اوکراین را رد میکند.
گزارش سرویس اطلاعات برونمرزی آلمان حاوی اطلاعاتی درباره تعداد جنگجویان راستگرای افراطی و نئونازیها نیست، اما در آن نام این گروهها و واحدها اعلام شده است.
“لژیون امپراتوری روسیه” (RIL) بازوی شبه نظامی گروه راست افراطی “جنبشهای امپراتوری روسیه” است که پیش از این هم در نبردهای دونباس در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ به طور فعال شرکت کرده است.
دنیس گاریاف، رئیس RIL تنها یک روز پس از آغاز حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ در تلگرام از “انحلال موجودیت اوکراین” نوشت.
طبق دادههای سرویس اطلاعات برونمرزی آلمان معاون گاریاف در جنگ اوکراین کشته و خود او نیز به همراه دو تن از راستگرایان افراطی دیگر مجروح شده است.
گروه “روسیچ” نیز در لشکرکشی روسیه به اوکراین شرکت کرده است و در بسیاری از نقاط به عنوان بخشی از گروه “مزدور و بدنام” روسی “واگنر” شناخته میشود. این گروه نیز در سالها ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ در دونباس مستقر شد. گفته میشود که “روسیچ” حداکثر تا اوایل ماه آوریل در جنگ اوکراین شرکت داشته است.
رادیو فردا: در پی حذف برخی پستها و حسابهای کاربری مخالفان جمهوری اسلامی در اینستاگرام و مشخص شدن نقش یک شرکت آلمانیِ مسئول بررسی محتوای این شبکه، یکی از کارمندان سابق این شرکت به یک خبرنگار گفت که «از طرف دستگاه امنیتی» ایران به او پیشنهاد شده بود، در قبال دریافت پول، برخی حسابهای کاربری را مسدود کند.
بامداد اسماعیلی، خبرنگار مقیم آلمان که برای بیبیسی فارسی گزارش تهیه میکند، روز شنبه ۳۱ اردیبهشت، گفت چند منبع از شرکت تلاس اینترنشنال به او گفتهاند که قبلاً از سوی افراد نزدیک به حکومت ایران پیشنهادهایی برای حذف حسابهای کاربری افرادی مانند مسیح علینژاد شده است و «صحبت از ۵ تا ۱۰ هزار یورو برای حذف هر اکانت است».
شرکت تلاس اینترنشنال مسئولیت نظارت بر پستهای منتشرشده در اینستاگرام و فیسبوک را بر عهده دارد. اینستاگرام و فیسبوک از زیرمجموعههای شرکت متا هستند و تلاس اینترنشنال بهصورت برونسپاری این بخش از اداره این شبکهها را بر عهده دارد.
در یک هفته اخیر روایتهای متعددی از کارمندان فعلی و سابق شرکت تلاس اینترنشنال منتشر شده که بر اساس آنها ادعا میشود در میان حدود سیصد کارمند فارسیزبان این شرکت، کارمندانی حضور دارند که «وابسته به حکومت ایران» هستند؛ موضوعی که به احتمال نفوذ دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی به اینستاگرام دامن زده است.
حذف برخی پستهای مخالفان جمهوری اسلامی در اینستاگرام و مسدود یا محدود شدن برخی حسابهای کاربری و حتی هشتگها موضوعی است که بهطور مشخص از اعتراضات آبان ۱۳۹۸ به این سو بارها گزارش شده است.
با این حال در خلال اعتراضات اردیبهشت سال جاری در ایران بر شمار گزارشهای جداگانه از حذف برخی پستهای اینستاگرامی علیه جمهوری اسلامی افزوده شد.
از جمله رضا حقیقتنژاد، روزنامهنگار رادیو فردا، پس از بازنشر یک رشتهتوئیت سیاسی در اینستاگرامش از حذف شدن آن پس از چند ساعت خبر داد و نوشت: «اینستاگرام بهطور نیابتی طرح صیانت را اجرا میکند.»
جمهوری اسلامی علاوه بر اعمال سانسور در رسانههای داخلی، در سالهای اخیر سرمایهگذاری گستردهای برای تسلط بیشتر بر اینترنت، راهاندازی شبکه ملی اطلاعات و سپردن کنترل اینترنت به نیروهای نظامی کرده است.
بخشی از این برنامهریزی در قالب طرح موسوم به «صیانت» در مجلس شورای اسلامی دنبال میشود که بر اساس آن شبکههای اجتماعی خارجی بهویژه اینستاگرام نیز دچار محدودیتهای جدی میشوند.
نقش داشتن شرکت تلاس اینترنشنال در حذف پستهای اینستاگرامی علیه جمهوری اسلامی منجر به شکلگیری هشتگ «اینستاگرام گیت» در شبکههای اجتماعی شده و همچنان گزارشهای متعددی در این زمینه در حال انتشار است.
بامداد اسماعیلی، خبرنگار مقیم آلمان، به بیبیسی فارسی گفته است یک ایرانی کارمند تلاس اینترنشنال از تماس شخصی مرتبط با حکومت ایران با خود خبر داده و افزوده است: «در ازای پول سنگینی از من میخواستند چیزهایی را که میگویند پاک کنم یا تغییراتی که آنها میخواهند اعمال کنم.»
با این حال، شرکت متا که مالک اینستاگرام است، در واکنش به طرح اتهام نفوذ جمهوری اسلامی در شرکت ناظر بر محتوای اینستاگرام گفته است: «هیچ وابستگی یا ارتباطی میان شرکت تلاس اینترنشنال و حکومت ایران وجود ندارد.»
بر اساس اعلام شرکت متا از میان ۴۰ هزار نفری که برای بازبینی محتوا در شبکههای اجتماعی این شرکت استخدام شدهاند، ۱۵ هزار نفر بر محتوای غیرانگلیسی تمرکز دارند که شامل ۷۰ زبان از جمله فارسی است.
جمهوری اسلامی بهطور مشخص پس از اعتراضات انتخاباتی سال ۱۳۸۸ و در پی دستور رهبر جمهوری اسلامی، با ایجاد «گردانهای سایبری» زیر نظر بسیج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و صرف هزینه بسیار برای اجرای طرحهای علنی از جمله «اینترنت ملی» و «صیانت» و نیز برنامههای امنیتی بهطور گسترده برای کنترل شبکههای اجتماعی در ایران تلاش میکند.
تقی رحمانی، فعال سیاسی و همسر نرگس محمدی، از “تهدیدهای سازمانیافته” علیه او در زندان سخن گفته است.
آقای رحمانی در توییتر نوشت که یک زندانی محکوم به اعدام گفته است که “اگر این دو (عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی) را بزنم حکومت هم بدش نمیآید.”
تقی رحمانی گفت که این زندانی بعد از بازدید رئیسقوه قضاییه تهدید خود را بیان کرده است.
او گفت: “نرگس در زندان زنجان هم مدتها از سوی یک زندانی محکوم به اعدام تهدید میشد. این تهدیدها سازمانیافته است.”
صدرا عبدالهی، همسر عالیه مطلبزاده زندانی سیاسی، هم گفته که بعد از بازدید ریاست سازمان زندانهای کشور از زندان قرچک، یکی از زندانیان جرائم عادی متهم به قتل به زندانیان دیگر فحاشی و به یکی از ماموران حمله کرده است.
آقای عبدالهی گفت که این زندانی به عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی پیغام داده که “آنها را خواهد زد.”
او گفت که این زندانی “گفته با این کارش میخواهد بیشتر مشهور شود و گفته احتمالا حکومت از این رفتار او بدشان نخواهد آمد.”
متن کامل اظهارات صدرا عبدالهی به نقل از اینستاگرام نرگس محمدی:
«مقامات قوه قضائیه و سازمان زندان ها مسئول حفظ جان و سلامتی زندانیان هستند!
امروز بعد از بازدید دیروز ریاست سازمان زندانهای کشور اتفاقاتی در زندان زنان قرچک افتاده که نگران کننده است! یکی از زندانیان عادی که ظاهرن دو مورد قتل در پروندهاش است و زندانیان و ماموران زندان هم از او حساب میبرند، در راهرو زندان اقدام به فحاشی به دیگر زندانیان کرده، به یکی از ماموران حمله کرده و جو آنجا را به هم ریخته است. اما موضوع مهم و نگرانکننده در ارتباط با این زندانی این است که خطاب به دو زندانی سیاسی عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی پیغام فرستاده که آنها را خواهد زد. عجیب اینکه گفته با این کارش میخواهد بیشتر مشهور شود و گفته احتمالن حکومت از این رفتار او بدشان نخواهد آمد!
خبر دیگر اینکه؛ علمن گاز آشپزخانه زندان فرو ریخته که موجب هراس کارکنان و زندانیان شده ولی خوشبختانه به کسی آسیب نرسیده است. الخیرو فی ماوقع…»
نرگس محمدی فعال حقوق بشر است که در زندان به سر میبرد. چند ماه پیش دادگاه انقلاب در حکمی اولیه، خانم محمدی را به “هشت سال و دو ماه زندان و ۷۴ ضربه شلاق، منع اقامت در تهران، منع عضویت در گروههای سیاسی اجتماعی، توقیف هرگونه رسانه در شبکه اجتماعی و حتی مخابراتی” محکوم کرد.
منابع گزارش: بیبیسی، اینستاگرام نرگس محمدی
دویچه وله: ترکیه که تا کنون با عضویت دو کشور اسکاندیناوی در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) مخالفت میکرد، اکنون از خود انعطاف نشان داده و اعلام آمادگی کرده که به شرط برآورده شدن خواستههایش مانع این کار نشود.
به گزارش خبرگزاری آناتولی، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه روز گذشته (شنبه ۳۱ اردیبهشت) در گفتوگوهای تلفنی با دبیرکل ناتو، همتای فنلاندی خود و نخستوزیر سوئد ملاحظات آنکارا برای موافقت با گسترش ناتو را با آنها در میان گذاشت.
سوئد و فنلاند در واکنش به تجاوز نظامی روسیه به اوکراین تقاضای رسمی برای عضویت در ناتو را ارائه کردهاند و امیدوارند هر چه سریعتر با این درخواست موافقت شود.
ناتو که آوریل سال ۱۹۴۹ پایهگذاری شد با پیوستن مقدونیه شمالی به آن در ماه مارس ۲۰۲۰ در حال حاضر ۳۰ عضو دارد. پذیرش اعضای جدید در این پیمان مستلزم موافقت تمام اعضا است و ترکیه تلاش میکند از این موقعیت برای پیشبرد برخی خواستههای خود استفاده کند.
درخواستهای ترکیه از سوئد
به گزارش آناتولی اردوغان در گفتوگو با ماگدالنا اندرسون، نخستوزیر سوئد با بیان این که ترکیه تا به حال از سیاست درهای باز ناتو بهطور کامل حمایت کرده، گفت: «همبستگی در داخل این سازمان هم برای امنیت کشورهای عضو و هم برای امنیت جمعی یک ارزش اساسی است.»
او دو پیششرط اصلی موافقت با عضویت سوئد در ناتو را توقف حمایت از “گروههای تروریستی” و برداشته شدن تحریمها علیه صنایع نظامی ترکیه که سال ۲۰۱۹ پس از عملیات نظامی در سوریه اعمال شد عنوان کرد.
اردوغان به اندرسون گفت آنکارا انتظار دارد سوئد برای رفع نگرانیهای ترکیه در مورد حزب کارگران کردستان (پکک) و شاخههای آن در سوریه و عراق “گامهای ملموسی” بردارد.
در سالهای گذشته بسیاری از اعضا و هواداران پکک و حامیان جنبش فتحالله گولن که عامل کودتای نافرجام سال ۲۰۱۶ در ترکیه معرفی میشود، به کشورهای اسکاندیناوی، به خصوص سوئد و فنلاند پناهنده شدهاند.
پیششرط سادهتر برای فنلاند
پیششرط ترکیه برای موافقت با عضویت فنلاند در ناتو به نسبت سادهتر و دستیافتنیتر به نظر میرسد و به طور عمده بر توقف حمایت از تشکلهایی مربوط است که آنکارا آنها را تروریستی میخواند.
رجب طیب اردوغان در گفتوگوی تلفنی با سائولی نینیسته، همتای فنلاندی خود تاکید کرد: «این طبیعیترین حق ترکیه است که از سایر کشورها انتظار داشته باشد برای مبارزه مشروع و مصمم آن در برابر یک تهدید آشکار علیه امنیت ملی و مردم خود احترام قائل بوده و از این مبارزه حمایت کنند.»
آناتولی به نقل از مرکز ارتباطات دفتر ریاست جمهوری ترکیه میگوید اردوغان در این گفتوگو تصریح کرده، “تفاهمی مبنی بر نادیده گرفتن گروههای تروریستی که برای یکی از متحدان ناتو تهدیدی محسوب میشوند، با روحیه دوستی و همپیمانی سازگار نیست”.
رئیس جمهوری فنلاند شامگاه شنبه گفتوگوی خود با اردوغان را “صریح و مستقیم” توصیف کرد و در توئیتر نوشت به همتای خود یادآور شده که دو کشور به عنوان همپیمانان ناتو برای حفظ امنیت طرف مقابل اقدام خواهند کرد و ارتباطشان از این طریق مستحکمتر میشود.
سائولی نینیسته در این پیام تصریح کرده که فنلاند تروریسم را در تمام اشکال و جلوههای آن محکوم میکند و گفتوگوهای تنگاتنگ میان آنکارا و هلسینکی ادامه خواهد داشت.
پکا هاویستو، وزیر خارجه فنلاند هفته گذشته اعلام کرده بود با همتای ترک خود مولود چاووشاوغلو مذاکرات خوبی داشته است. به گفته او ترکیه در این گفتوگوها نگرش مثبتی نسبت به فنلاند ابراز کرده و باید دید این پروسه چطور جلو میرود و بحثها چگونه پیش میروند.
پائیز ۲۰۱۹ و پس از عملیات نظامی ارتش ترکیه در مناطق شمال شرق سوریه و مواضع کردهای سوری برخی کشورها از جمله آلمان، سوئد و فنلاند صادرات تجهیزات نظامی به این کشور را تحریم کردند. ظاهرا در این میان تحریمهای سوئد برای آنکارا اهمیت بیشتری دارد.
رایزنی اردوغان با دبیرکل ناتو
رئیس جمهوری ترکیه روز شنبه با ینس استولتنبرگ، دبیرکل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی هم درباره درخواست عضویت سوئد و فنلاند در ناتو تلفنی رایزنی کرد.
اردوغان در این گفتوگو تاکید کرد تا زمانی که سوئد و فنلاند در زمینه مسائلی، به خصوص مبارزه با تروریسم همبستگی خود با ترکیه را به وضوح نشان ندهند، آنکارا نسبت به عضویت آنها در ناتو رویکرد مثبتی نخواهد داشت.
استولتنبرگ هم در یک پیام توئیتری نوشته با این رویکرد موافق است که نگرانیهای امنیتی تمام متحدان ناتو باید در نظر گرفته شود و رایزنیها برای عضویت فنلاند و سوئد تا زمان یافتن یک راهحل ادامه داشته باشد.
با آغاز تجاوز نظامی روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه نگرانی برخی همسایگان و کشورهای نزدیک به این کشور در مورد حملههای احتمالی نیروهای روسی افزایش یافته است.
روسیه به عنوان پهناورترین کشور جهان با ۱۴ کشور آسیایی و اروپایی مرز زمینی مشترک و با بسیاری دیگر از کشورها از جمله در کناره دریای بالتیک، دریای ژاپن و دریای سیاه مرز آبی دارد.
سوئد در غرب دریای بالتیک واقع شده و تقریبا تمام شرق فنلاند هممرز روسیه است. فنلاند در تاریخ خود خاطرات تلخی از تعرض و تجاوزهای نیروهای روسی دارد.
نیک بیک / بیبیسی
میلیاردها دلار پول چین باعث رونق اقتصادی کشورهای اروپایی شده است. اما خیلی از این معاملات، یکبند گرفتار کننده دارند. منتقدان میگویند خیلی از قراردادها درواقع “تله بدهی” هستند و به چین اختیار میدهند در صورت عدم پرداخت، تصمیم بگیرد چه اتفاقی خواهد افتاد.
چین اصرار دارد که شریک قابلاعتمادی برای سرمایهگذاری است اما همزمان با اتهامهایی درزمینهٔ سوءاستفاده از نیروی کار و آسیب رساندن به محیطزیست مواجه است.
این ویدئوی یک دوربین سیسی تی وی است که با دیدنش میدانیم قرار است اتفاق بدی بیفتد. یک کارگر بارانداز در بندر وسیع پیرئوس در نزدیکی آتن در یونان، در کنار ردیف بزرگی از کانتینرهای رویهم چیده شده راه میرود.
او ناگهان سرش را بالا آورد و میبیند یکی از کانتینرها دارد به سمت او سر میخورد. یک کانتینر دیگر همپشت سرش درراه است. کارگر بندر ناگهان میدود و شانس میآورد قبل از آنکه دو کانتینر عظیم روی کامیونی که کنار او است فرود بیایند، از حادثه جان سالم به درمیبرد.
پارسال کارگر دیگری در بندر پیرئوس خوششانس نبود. دیمیتریس داکلیس چهلوپنجساله نتوانست فرار کند و در حادثهای با جرثقیل جان باخت.
مارکوس بکریس، رئیس اتحادیه کارگران بارانداز با تأسف تأیید میکند: “مرگ او به خاطر سنگین شدن شدید کار بود و این واقعیت که نکات ایمنی شغلی در محیط کار در نظر گرفته نشده بودند.”
از زمان مرگ داکلیس، اتحادیهها به خاطر کم کردن کارکنان بندر اعتصاب کردهاند. دوسوم این بندر متعلق به شرکت کاسکو است. کاسکو یکی از شرکتهای وابسته به دولت چین است.
درحالیکه کشورها در سراسر اروپا بعد از پایان همهگیری کرونا، نگران حمله روسیه به اوکراین هستند، چین در حال گسترش نفوذ خود در بندرها و معادن، پروژههای ساخت جادهها و پلها و سرمایهگذاری در مناطقی است که دیگران در آن سرمایهگذاری نمیکنند.
اما کشورها مجبورند منافع و خطرهای وارد معامله شدن با چین را از قبل سبک و سنگین کنند. خیلی کشورها نسبت به آنچه “تله بدهی” نامیده میشوند ، محتاطتر شدهاند. “تله بدهی” موقعیتی است که در آن کشور وامدهنده، مانند دولت چین، در صورت پرداخت نشدن بدهی میتواند فشار اقتصاد و سیاسی بر کشور دیگر وارد کند.
همچنین ادعاهای زیادی مطرح است که شرکتهای چینی از کارگران درزمینه حقوق، شرایط کار و تعداد کارگران استخدامی سوءاستفاده میکنند. ما سؤالهایی درباره مرگ دیمیترس داکلیس، سطح استخدام در بندر پیرئوس و نگرانیهای محیط زیستی که درباره گسترش این بندر پیشآمده با شرکت کاسکو مطرح کردیم. این شرکت گفت با ما مصاحبه نمیکند و نمیتواند کمکی بیشتری کند.
آقای بکریس فقط پکن را مقصر از بین رفتن کامل حقوق استخدامی نمیداند. به نظر او نظام سرمایهداری بعد از بحران اقتصادی اخیر وضعیتی ایجاد کرده است که دولتها به هر شرکت خارجی که بخواهد، اجازه سرمایهگذاری میدهند تا حتی به قیمت سو استفاده از نیروی کار، سود بیشتری به دست بیاورند.
شکی نیست که سرمایهگذاری چین در بندر پیرئوس، بعدازآنکه دولت یونان به دنبال بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ این بندر و دیگر اموال دولتی دیگر را به فروش گذاشت، رونق دوبارهای پیداکرده است.
وقتی سوار بر قایق موتوری در حاشیه ساحل میرانیم، بعد از مدتی صف طولانیای از کشتیهای بزرگ باری با کانتینرهای سنگین می بنیم که پشت سر هم منتظر کناره گرفتن هستند. یک پارکینگ بزرگ آبی پر از صدها هزار تن محصولات اغلب چینی در این اینجا منتظر پخش در گوشه و کنار اروپا هستند.
رونق گرفتن بندر پیرئوس و بیشتر شدن امکان شغلی برای مردم محلی، بهنوعی منعکسکننده تغییر وضعیت اقتصادی کشور یونان و پررونق شدن آن است. رشد اقتصاد یونان در حال حاضر از تمام کشورهای اتحادیه اروپا سریعتر است.
اما یونان هم مانند دیگر همسایههای اروپاییاش، درگیر کنار آمدن با تأثیراتی است که جنگ اوکراین بر اقتصاد و دیگر جنبههای کشور داشته است. کشورها در حال بررسی مجدد همکاری با پکن هستند. خصوصاً که چین در ماه فوریه گذشته یک نظام جدید جهانی اعلام کرد . در برقراری این نظام، روسیه متحد اول این کشور است.
در روز افتتاحیه المپیک زمستانی امسال ، چین اعلام کرد شراکت بی محدودیتی با روسیه دارد و قول داد همکاری بهمراتب بیشتری با این کشور در تقابل با غرب داشته باشد. از آن زمان به بعد چین حمله پوتین به اوکراین را به شکل شفافی محکوم نکرده است.
در بندر پیرئوس صدمات محیط زیستی ناشی از گسترش بندر باعث شده گروه از مردم محلی از صاحبان چینی شرکت کاسکو شکایت کنند. در کنار افزایش رفتوآمد و ترافیک هم در دریا و هم در خشکی، نگرانیهایی درباره لایروبی بررسی نشده کف دریا و نیز آلودگی شیمیایی با مواد سمی وجود دارد.
آنتی گیانولو که وکیل است در کودکی در ساحل سنگی این بندر میدوید. او حالا نگران آینده مردمش است.
“گسترش بندر منفعتی برای مردم پیرئوس نخواهد داشت. منفعتش برای کسانی است که اینجا زندگی نمیکنند.”
او ادامه میدهد: “پیرئوس شهر بسیار کوچکی است. مردمی که اینجا زندگی میکنند چندین نسل در اینجا زندگی کردهاند. به همین خاطر نمیشود این مردم را به خاطر یک سرمایهگذاری ،بیآنکه نظر آنها را جویا شد، ازاینجا بیرون کرد.”
وزیر امور خارجه یونان نیکوس دندیاس، در اتاق انتظار مرمرین ساختمانی دولتی در مرکز آتن، به استقبالمان میآید. او توضیح میدهد سرمایهگذاری در پیرئوس برای هر دو طرف منفعت داشته است. او به یاد میآورد که چین تنها سرمایهگذاری بود که وقتی دولت یونان مجبور به فروش این بندر شد، پا پیش گذاشت.
او میگوید: “در شراکت اقتصادی ما هر دو طرف سود میبرند. چین یک دروازه ورودی به بازارهای اتحادیه اروپا، کشورهای حوزه بالکان و کشورهای غرب و مرکز اروپا پیداکرده است و ما هم یک بندر تجاری کاملاً بهروز شده داریم.”
بعد از سقوط اقتصادی سال ۲۰۰۸، تروئیکای اروپا بهقصد مشاوره و کمک به کشورهای ورشکسته قبرس و یونان وارد عمل شد. این گروه که متشکل از کمسیون اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق جهانی پول بود اصرار داشت بندر پیرئوس برای کمک به یونان بری بازپرداخت بدهیها روزافزونش به فروش گذاشته شود.
“واقعیت این است که چین پیرئوس را در دست گرفت و حالا میبینیم که این بندر یکی از بزرگترین بندرهای اروپا است و اگر آنچه میگویند حقیقت دارد من دلیلی نمیبینم در آن شک کنم. ممکن است روزی اولین یا دومین بندر مهم در سراسر اروپا شود. این پیشرفت واقعاً عظیمی است و سرمایهگذاری هنگفتی بهحساب میآید.”
اما اگر این سرمایهگذاری بزرگ در آینده و به همراه سرمایهگذاریهای بیشتر چین “تله بدهی” در خود داشته باشد چه عاقبتی برای کشور یونان خواهد داشت؟ آیا بندرپیرئوس بالاترین سطح رابطه آتن با پکن باقی خواهد ماند؟ وزیر امور خارجه یونان میگوید کشور یونان قراردادهای بزرگ دیگری با چین امضا نکرده است اما موقعیتهای مناسبی که در آینده پیش بیایند را به شکل مورد به مورد بررسی خواهد کرد.
“چین سرمایهگذاریهای بزرگ دیگری در چین ندارد .ما سرمایهگذاریهای دیگر را بر اساس شرایط اقتصادی خود بررسی خواهیم کرد. منظورم این است که اگر چین بازهم بخواهد سرمایهگذاری کند ما کشوری آزاد با اقتصادی آزاد هستیم.”
یونان تنها کشور اروپایی نیست که چین در آن میلیونها دلار سرمایهگذاری کرده است.
اگر روی تپههای رو به شهر بور در صربستان بایستید و لحظهای فکر کنید منظره یکی از استانهای چین را میبینید، چندان جای تعجب ندارد. کارگران با صدای بلند به زبان چینی باهم حرف میزنند و دستور کار میدهند، پرچمهای قرمز در اهتزاز است و دفتر مرکزی ، شبیه معبدهای چینی است.
معدن مس در کرواسی
چین پول هنگفتی به معدنهای مس این منطقه که دهههاست برای منابعش شهرت دارد، روانه کرده است. استخراج مس، آب بسیاری از مخازن آبی و دریاچههای اطراف را آلوده کرده است و همه آنها رنگی شبیه زنگزدگی پیداکردهاند.
این رنگ قرمز به شکلی سمبلیک نشانه این است که چطور رد حزب کمونیست کشور چین در سراسر اروپا بر جا میماند.
در اروپا، در کشورهایی که عضو اتحادیه اروپا نیستند، کارگران آن سطح از حقوق کاری که کارگران در دوبلین، مادرید و وین از آن برخوردارند، ندارند.
این واقعیت وقتی با یک کارگر ویتنامی ۳۵ ساله در سایه ساختمان مخروبهای در زرنیاین در شمال بلگراد پایتخت کشور آشنا شدیم، بیشتر به چشممان آمد.
او که پدر سه فرزند است با صدای آرامی به ما گفت: “شرکتهای چینی رفتار بسیار بدی با ما دارند. آنها هیچ احترامی برای ما قائل نیستند.”
دانگ - این نام واقعیاش نیست - گفت به او معادل ۱۲۰۰ دلار پرداخت شد تا برای کار ساختوساز در کارخانه تایرسازی لینگ لانگ به صربستان بیاید اما او خیلی زود پشیمان شد.
“آنها مجبورمان کردند بیشتر کارکنیم و مواد غذایی کافی در اختیارمان نمیگذاشتند. اول که آمدم اینجا مواد غذایی که دریافت میکردم دو برابر الآن بود.”
دانگ توضیح میدهد حدود ۴۰۰ ویتنامی در این کارخانه استخدامشدهاند و از کارگران چینی که در همان کارخانه کار میکنند، حقوق کمتری میگیرند.
“در هر کانتینر ۲۰ تا ۳۰ کارگر زندگی میکنند. رفتارشان با ما مانندِ بردهها است.”
او پنج ماه پیش تلاش کرد کارش را ترک کند اما رئیسش گفت امکان پیدا کردن هیچ پروازی به ویتنام وجود ندارد و او حالا هزاران کیلومتر دورتر از خانهاش گرفتارشده است.
تازگی خبردار شدیم که دانگ بعد از قرض کردن ۱۵۰۰ دلار موفق شد به خانوادهاش بپیوندد.
این فقط شرایط بد کارکردن نیست که سازمانهای خیریه را از شرایط کارگران نگران کرده است. قراردادهایی که این کارگران امضا میکنند هم نگرانکنندهاند.
ما در صربستان که تمایل زیادی برای پیوستن به اتحادیه اروپا دارد، مدارک استخدامیای دیدیم که بسیار شبیه مدارک استخدام کارگران خارجی در خاورمیانه بود. کشورهایی که در آنها حکم اعدام هنوز وجود دارد.
سازمانهای غیردولتی در صربستان که به ما درباره شرایط کار در خانه لینگ لانگ خبر دادند میگویند وقتی فهمیدند در این کارخانه چه میگذرد واقعاً شوکه شدند.
دانیلو کورکیک از سازمان غیردولتی آ ۱۱ میگوید: “این کارخانه یکی از واضحترین موارد قاچاق انسان و سوءاستفاده از نیروی کار در کشور است.” او میگوید درحالیکه چین فعالیتهای اقتصادیاش را در سراسر اروپا گسترش میدهد، آنچه در این کارخانه اتفاق میافتد، زنگ خطری برای بقیه اروپا است.
او میگوید: “اگر بگذارید شرکتهای چینی در کشورهای مختلف فعالیت کنند اما در برابر آن، سازمانها و تشکلهای قوی که از نقض حقوق انسانی و استانداردها و حقوق کار جلوگیری کنند نداشته باشید، همراه با این شرکتهای به قعر سقوط خواهید کرد.”
کارخانه لینگ لانگ به اتهامهای دانگ و دیگران هیچ جوابی نداد اما رسانههای محلی صربستان گزارش دادند که این کارخانه ادعا میکند به بالاترین استانداردهای رفاه کارگران پایبند است.
کارخانه تولید تایر در صربستان
حکومت صربستان میگوید مشارکت با چین به رونق اقتصادی این کشور سرعت بخشیده است و رئیسجمهور الکساندر ووکیک گفته است سرمایهگذاریهای بیشتر چین نباید تحت تأثیر شرایط چند کارگر ویتنامی متوقف شود.
اتهامهای نقض حقوق بشر در اروپا به دست شرکتهای چینی یادآور رفتاری است که در خود کشور چین با مسلمانان ایغور در استان سین کیانگ گزارش میشود.
اما دلیلهای دیگری هم برای احتیاط در شراکت با چین وجود دارد.
ریچارد مور، رئیس سازمان جاسوسی خارجی بریتانیا، ام آی ۶، نهتنها درباره تلههای بدهی چین هشدار داده است ، همچنین نسبت به تلههای اطلاعاتی چین هم ابراز نگرانی کرده است. او سال گذشته به بیبیسی گفت چین توانایی دسترسی به اطلاعات از سراسر جهان را دارد و آنقدر پول دارد که افراد را به دام بی اندازد.
چین این اتهامها را رد میکند.
اما شرکت عظیم مخابراتی هواوی از سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی اینترنت ۵ جی بریتانیا منع شده است. این شرکت به خاطر بعضی رفتارهای امنیتیاش و احتمال ارتباطش با دولت چین مورد پرسش قرارگرفته است. هواوی چنین اتهامهایی را رد میکند.
ایالاتمتحده آمریکا هم این شرکت را تحریم کرده است.
ما در بلگراد بعضی از ۸۰۰۰ دوربین مداربسته که به دلایل امنیتی در خیابانهای گذاشتهشدهاند دیدیم. گروههای مدافع حقوق بشر نگراناند تکنولوژی بیومتریک شرکت هواوی در آنها مورداستفاده قرار بگیرد. اما دولت صربستان میگوید قابلیت تشخیص چهره به این زودیها مورد بهرهبرداری قرار نخواهد گرفت.
منتقدان کشور چین که نگران تلههای بدهی این کشور هستند به پروژه دیگری در اروپا اشاره میکنند. کشور دیگری که مانند صربستان خارج از محدوده اتحادیه اروپا و قوانین و مقررات آن است، کشور مونته نگرو است.
رانندگی در تنها بزرگراه این کشور تجربهای سورئال است. انگار تمام جاده در اختیار ماست و بهجز یک گله گوسفند بین ریلهای وسط اتوبان، موجود دیگری در بزرگراه نیست.
ایده ساخت این بزرگراه پرسرعت برای رونق فعالیتهای تجاری در این کشور حوزه بالکان شکل گرفت. هدف متصل کردن بندر بار در ساحل جنوبی دریای آندریاتیک به مرز این کشور با صربستان در شمال است. اما مطالعات متعدد امکانسنجی به این نتیجه رسیدهاند که چنین پروژهای بسیار گران و پیچیده خواهد بود.
چین با ۱ میلیارد قدم پیش گذاشت. این مبلغ هدیه به مونته نگرو نیست بلکه وامی است که این کشور باید پرداخت کند.
۶ سال بعد از شروع پروژه فقط ۴۱ کیلومتر از بزرگراه ساختهشده است و تا همینجا یکی از گرانترین بزرگراههای جهان بهحساب میآید.
بعد از عبور از پلها و تونلهایی که در دل طبیعت ساخته شدهاند، عملاً به ته اتوبان رسیدیم. این پروژه به دنبال اتهامهای فساد مالی متوقف شده و تا همین جا دو سال تأخیر دارد. بعضی فکر میکنند ممکن است هیچ وقت تمام نشود.
ساخت اتوبان در مونتهنگرو
اگر کشور مونتهنگرو طبق قراردادش با دولت چین نتواند پرداختهایش را در تاریخهای مقرر انجام دهد هر تصمیمی که دولت چین برای جبران خسارت بگیرد اجرا خواهد شد. چین میتواند داراییهای دیگری در برابر پولهای پرداختنشده بردارد. ازجمله بندر بار را.
وزیری که این پروژه بهشدت ازهمپاشیده را به ارث برده است، میلویکو اسپاجیک ۳۴ ساله ملقب به مایکی است. او در قرارمان در برنامه زوم، بسیار باهوش و تروفرز به نظر میرسد و توضیح میدهد چگونه پرداخت بهموقع بدهیها را تضمین کرده است تا این بزرگراه ،کشورش را ورشکسته نکند.
به نظر او، موقعیت مونتهنگرو مثالی است از وضعیت بسیار کشورهای کوچکتر که برای رونق اقتصادی خود نیازمند گسترش پروژههای زیر بنایی هستند.
او میگوید: “ما نیازمند سرمایهگذاری هستیم. اگر فقط چینیها حاضر به سرمایهگذاریاند من میگویم خوب چرا نه. فقط باید مراقب شرایط این سرمایهگذاریها و شرایط بازپرداخت آنها باشید تا یا سیاستهای کلی کشور همخوانی داشته باشند.”
اما هفته پیش، اسپاجیک با به قدرت رسیدن دولتی از حزب اقلیت از شغلش برکنار شد. ساخت بقیه این بزرگراه و پرداخت وامهای چین حالا بر عهده گروه جدیدی است.
باوجود تمام انتقادهایی که به چین میشود، یک پروژه نمونه وجود دارد که همه از آن بهعنوانمثال خوبی از ساختوساز موفق و همکاری مناسب بین شرق و غرب یاد میکنند. این پروژه کمی آنطرف از مونتهنگرو و بازهم در ساحل دریای آندریاتیک قرارگرفته است. در کشور کرواسی.
بااینکه روز یکشنبه از این محل بازدید میکنیم اما ساختوساز پل پلیسک با شدت در جریان است. کامیون روی آن در حال رفتوآمدند و تیرهای پل را نصب میکنند.
این بزرگترین پروژه زیرساختی کرواسی است و خلیج پلیسک را به سرزمین اصلی کرواسی متصل میکند. در حال حاضر برای رسیدن به کرواسی از این خلیج باید از بخشی از ساحل که به کشور همسایه یعنی بوسنی تعلق دارد، عبور کرد.
کرواسی عضو اتحادیه اروپا است و بیشتر هزینههای ساخت پل را اتحادیه اروپا پرداخت کرده است بااینوجود تمام این پل و تا کوچکترین پیچ آن ساخت چین است. ارتش بزرگ کارگرانی که مشغول رنگ کردن، تمیزکاری و آسفالت کردن این پل هستند همه چینی هستند.
اما این پروژه هم چندان خالی از حواشی نیست.
در مناقصه این پروژه، شرکتهای چاینا رود و شرکت بریج کورپریشن که صاحب هردوی آنها دولت چین است باقیمتی حدود بیست درصد کمتر از نزدیکترین رقیب برنده شدند. رقیبهای اروپایی اشتباه کردند اما نمیتوانستند معامله را متوقف کنند.
به نظر برانیمیر ویدماروویک، استاد دانشگاه پولا در کرواسی، پل پلیسک نمونه خوبی است که نشان میدهد چطور کشورهای اروپایی میتوانند رابطه متعادلی بین شرق و غرب پیدا کنند بیاینکه بخواهند ایالات متحده آمریکا که بزرگترین بازار جهان است را ندیده بگیرند و از خود برنجانند.
“اگر تکنولوژیهای حساس را وارد معاملات نکنیم و درزمینهٔ پروژههای فیزیکی مانند راهآهن، پروژههای زیرساختی همکاری کنیم، فکر نمیکنم مشکلی در راضی کردن همه طرفها یعنی اتحادیه اروپا، ناتو، ایالات متحده آمریکا و چین به وجود بیاید.”
اما کاخ سفید با ریاست جمهوری جو بایدن، وارث سیاست جنگ اقتصادی است که از دوران دونالد ترامپ شروع شده است. دولت آقای بایدن لحن خود را در برابر چین ملایمتر نکرده است و در زمینههای مختلفی از اروپا خواسته است از سرمایهگذاریها و کمکهای چین دوری کنند.
ما امیدوارم بودیم بتوانیم با یک مقام چینی صحبت کنیم تا بپرسیم نظر چین درباره گسترش نفوذش در اروپا چیست اما هیچکدام از پنج سفیر چین که با آنها تماس گرفتیم برای مصاحبه در دسترس نبودند.
چه در داخل اروپا - مانند یونان و کرواسی- و چه در حاشیه اروپا- مانند مونتهنگرو و صربستان - کشورهای اروپایی باید فواید و مضرات قراردادهای کاری با چین را بهصورت مورد به موردبررسی کنند.
این واقعیت که شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین گفته است بهترین دوست آنها ولادیمیر پوتین است- مردی که اروپا را وارد بزرگترین بحران امنیتی بعد از جنگ جهانی دوم کرده است- عاملی است که در تمام تصمیمهای آینده سایه خواهد افکند.
یورونیوز: نیروهای اوکراینی که به مدت چند هفته در کارخانه «آزوفستال» در ماریوپل در برابر نظامیان روسیه مقاومت کردند اکنون به اسارت آنها درآمدهاند.
این نیروها ترکیبی از سربازان کارکشته، گارد مرزی، یگان گارد ملی و داوطلبانی بودند که در آستانه تهاجم نظامی روسیه به اوکراین مسلح شده بودند. در حالی که روسیه از تصرف کامل ماریوپل سخن میگوید مقامات اوکراین سقوط این شهر را تائید نکردهاند. آنها پیش از این گفته بودند که جنگجویان مستقر در «آزوفستال» ماموریت خود را به پایان بردهاند و از محل تخلیه شدهاند.
مسئولان اوکراین از جمله ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری این کشور از این جنگجویان به عنوان «قهرمان» ستایش کردهاند. اما این «قهرمانان» که اکنون با سرنوشت نامعلومی روبرو هستند که بودند و چه دستاوردی داشتند؟
مدافعان ماریوپل در برابر ارتش روسیه چه کسانی بودند؟
وزارت دفاع روسیه میگوید که در مجموع ۲۴۳۹ جنگجوی اوکراینی مستقر در مجتمع صنعتی «آزوفستال» از روز دوشنبه تاکنون خود را تسلیم کردهاند. این رقم شامل بیش از ۵۰۰ جنگجویی میشود که به گزارش یکی از خبرگزاریهای روسیه روز جمعه خود را تسلیم کردند.
به گفته مقامهای اوکراین جنگجویانی که در مجتمع صنعتی «آزوفستال» در برابر ارتش روسیه مقاومت کردند از واحدهای مختلف نظامی و انتظامی گردهم آمده بودند. مقاومت آنها در برابر ارتش روسیه در حالی ادامه پیدا کرده بود که شماری از غیرنظامیان ماریوپل در زیرزمین و تونلهای این مجموعه صنعتی پناه گرفته بودند.
گروهی از این جنگجویان اوکراینی اعضای گردان آزوف بودند که بخشی از گارد ملی اوکراین محسوب میشود. تیپ سی و ششم نظامیان ویژه نیروی دریایی اوکراین و تیپ دوازدهم گارد ملی از دیگر اعضای نیروهای اوکراینی مستقر در «آزوفستال» بودند. شماری از افسران پلیس اوکراین به همراه گروههای دفاع سرزمینی که در آستانه تهاجم روسیه تشکیل شده بودند نیز در کنار این نیروها دیده میشدند.
این مجموعه از ابتدای جنگ وظیفه دفاع از بندر ماریوپل را برعهده داشتند.
گارد ملی اوکراین به دلیل حضور گردان آزوف و گرایش راست افراطی آنها مورد توجه زیادی قرار گرفته است.
چرا روسیه مدافعان ماریوپل را «ملیگرا» میخواند؟
سخنگوی وزارت دفاع روسیه از جنگجویان گردان آزوف به عنوان «نازیها» یاد کرد. او همچنین مدعی شد که فرمانده گردان آزوف با خودروی رزهی از خارج از محل منتقل شد زیرا ساکنان محلی «به دلیل قساوتهای متعدد» از وی «نفرت» دارند.
تاکنون شواهدی مبنی بر اینکه گردان آزوف با غیرنظامیان اوکراینی بدرفتاری کرده باشد به دست نیامده است. گردان آزوف بارها ویدئوهایی را منتشر کرده بود که اعضای آن را در حال کمک به غیرنظامیان در «آزوفاستال» نشان میداد.
این در حالی است که مقامات و رسانههای روسیه بارها ادعاهایی منفی درباره گردان آزوف مطرح کرده بودند.
اعضای اولیه گردان آزوف از گروههای راست افراطی بودند. آنها همچنین به دلیل روشهای مبارزهشان مورد انتقاد قرار میگرفتند. اعضای کنونی گردان آزوف ادعای افراطیگرایی و ملیگرایی علیه خود را رد میکنند. معاون فرمانده گردان آزوف اخیرا در جریان مصاحبهای از «آزوفستال» گفته بود که خود را «وطنپرست» میداند و این صفت را به «ملیگرا» ترجیح میدهد.
دستاورد جنگجویان اوکراینی مستقر در «آزوفستال» چه بود؟
شهر ماریوپل طی نزدیک به سه ماه گذشته به نماد مقاومت اوکراین در برابر تهاجم نظامی روسیه تبدیل شده بود. مقامات اوکراین بارها بر اهمیت و نقش جنگجویان مستقر در «آزوفستال» در جلوگیری از پیشروی ارتش روسیه تاکید کرده بودند.
وادیم بویچنکو، شهردار ماریوپل گفته بود که نیروهای اوکراینی مستقر در «آزوفستال» به شکل «چشمگیری» روند پیشروی ارتش روسیه در جنوب شرقی اوکراین را کند کردهاند.
ولودیمیر زلنسکی پس از صدور دستور تسلیم شدن نیروهای مستقر در «آزوفستال» گفته بود که اوکراین به «قهرمانان زنده اوکراینی» نیاز دارد و این از «اصول» این کشور است.
به این ترتیب مقامات اوکراین حالا امیدوار هستند تا بتوانند در جریان مبادله اسرا نیروهایی را که چند هفته در «آزوفستال» در برابر روسها مقاومت کردند تحویل بگیرند. هرچند تلاشهایی در سطح دومای روسیه در جریان است تا مبادله اسرای «آزوفستال» با اسرای روس را ممنوع کند.
پس از اطلاع رسانی دولت در خصوص برنامه افزایش قیمت برای برخی از مواد غذایی از جمله لبنیات، آرد، روغن، مرغ و تخم مرغ موجی از اعتراضات خیابانی در ایران به راه افتاد.
به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، اعتراضات خیابانی در حالی در اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ شکل گرفت که کشور شاهد سلسله اعتراضات گسترده معلمان و همینطور کارگران و گروههای مختلف بازنشستگان بود. اعتراضاتی که دهها شهر را در بر میگرفت و دهها تن نیز بازداشت شدند.
به موازارت اعتراضات صنفی، همزمان با پایان تعطیلی دو روزه عید فطر، فراخوان هایی در شبکه های اجتماعی برای اعتراض به افزایش قیمت ها منتشر شد. شهر سوسنگرد، نخستین شهری بود که شاهد اعتراضات خیابانی شد.
جغرافیای اعتراضات
بلافاصله پس از برگزاری نخستین تجمع در روز ۱۵ اردیبهشت ماه، موج بازداشتی از فعالان عرب در منطقه سوسنگرد و شهرهای اطراف آن ایجاد شد.
در روزهای بعد دست کم ۳۰ نفر از شهروندان عرب در این منطقه بصورت هدفمند توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
تجمعی که از سوسنگرد آغاز شده بود به سرعت به شهرها و سپس استان های عمدتا همجوار کشیده شد.
مردم معترض با سر دادن شعارهایی از جمله “رئیسی حیا کن ممکت را رها کن”، “مرگ بر گرانی”، “مرگ بر خامنهای”، “مرگ بر رئیسی”، توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه”، “نیروی انتظامی تو که سپاهی نیستی” و “رئیسی دروغگو، حاصل وعدههات کو” نسبت به افزایش افسارگسیخته قیمتها اعتراض کردند.
همزمان در شهرهای مختلف، برای تهیه کالاهای اساسی، به ویژه چهار کالایی که با افزایش قیمت مواجه شده، مقابل فروشگاهها صفهای طولانی ایجاد شد.
از تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه تا ۱۹ اردیبهشت ماه سال جاری دست کم ۳۱ شهر در ۱۰ استان مختلف کشور شاهد برگزاری تجمعات اعتراضی شدند.
شهرهای ایذه، سوسنگرد، حمیدیه، اهواز، ماهشهر، مسجد سلیمان، شادگان، شهرک جراحی ماهشهر، دورود، اندیمشک، دزفول، شهرکرد، جونقان، فشافویه، یاسوج، اردبیل، فارسان، خرم آباد، دهدشت، بروجرد، سوق، یزد، گلپایگان، چلیچه، رشت، نیشابور، سورشجان، هفشجان، باباحیدر، شهرک کاروان (رضویه) در تهران، پردنجان فارسان از توابع استانهای خوزستان، لرستان، چهارمحال و بختیاری، تهران، کهگیلویه و بویراحمد، اردبیل، یزد، اصفهان، گیلان، خراسان رضوی در زمره مناطقی بودند که شهروندان آن به خیابانها آمدند.
در اعتراضات به گرانی در اردیبهشت ماه، مجموعا شاهد ۵۳ دور اعتراضات خیابانی بودیم. همچنین در ۴۵ مورد که اعتراضات خیابانی در شهرها متوقف شده بود، گزارشاتی از امنیتی سازی فضای خیابانها به هدف ممانعت از شکل گیری تجمعات مستند گردید.
سرکوبگران میدانی و جزییات خشونت
از میان ۵۳ مورد تجمع صورت گرفته در ۳۱ شهری که اشاره شد، در حداقل ۲۲ دور از اعتراضات در ۱۴ شهر، نیروی انتظامی-امنیتی حاضر در صحنه از تجهیزاتی مانند گازاشک آور، تیراندازی هوایی، تفنگ های ساچمه زن و همینطور اسلحه جنگی استفاده کرده است.
در ۹ شهر از گازاشک آور و در ۱۴ شهر نیز از تیراندازی هوایی برای متفرق کردن معترضان استفاده شده است.
در ۸ شهر از جمله اندیمشک، ایذه، پردنجان فارسان، چلیچه، سورشجان، شهرکرد، فارسان، هفشجان نیروهای انتظامی-امنیتی به صورت مستقیم به سمت معترضان تیراندازی کرده اند.
سلاح کلاشینکف، شات گان (ساچمه زن) و در یک مورد هم پینت بال در اختیار نیروهای حاضر در صحنه دیده شده است.
نیروهای یگان ویژه و سپس فرماندهی انتظامی بیشترین حضور قابل شناسایی در جریان سرکوب معترضان را داشته اند.
نقشه زیر به بررسی نقاطی پرداخته است که شاهد خشن ترین سرکوب و تیراندازی های بی محابا بوده اند.
قطعی اینترنت
در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ماه نخستین اختلال در شبکه مخابراتی از جمله اینترنت تلفن همراه در منطقه اهواز گزارش شد، گزارشات دریافتی در روزهای بعد حداقل ۱۰ شهر دیگر را در برگرفت. هر چند بصورت کلی در استانهای خوزستان و چهارمحال بختیاری، حتی در نقاطی که اینترنت در دسترس بود، به دلیل کاهش سرعت یا اختلال زیاد، عملا قابل استفاده نبود. قطعی اینترنت تا زمان تنظیم این گزارش در منطقه شهرکرد و شهرهای اطراف آن کمابیش اختلال گزارش می شود.
قطعی اینترنت برخلاف موارد مشابه در گذشته، عمدتا بر قطعی اینترنت تلفن های همراه بخصوص دو شبکه رایتل و ایرانسل و بصورت منطقه ای متمرکز بود.
در ۱۸ اردیبهشت ماه رادار شرکت کلاودفلر، شرکت آمریکایی امنیت زیرساخت وب، قطعی اینترنت شبکه ایرانسل در خوزستان را تایید کرد.
نت بلاکس، دیگر شرکت فعال در این عرصه، قطع شدن موقت اینترنت مشترکان شرکت رایتل در ایران و اختلال در اینترنت دیگر اپراتورهای ایرانی را در طول اعتراضات تایید کرد.
ممانعت از اطلاع رسانی
علاوه بر اخلال در شبکه اینترنت، نشریات داخلی نیز از پوشش اعتراضات اخیر منع شدند.
گزارشهایی از تشکیل جلساتی در شورای امنیت ملی ایران و وزارت اطلاعات با تعدادی از روزنامهنگاران، مدیران روزنامهها و سردبیران درباره گرانی و نحوه پوشش اخبار اعتراضات اخیر منتشر شده است.
بیبیسی فارسی در گفتگو با روزنامهنگاران از برگزاری این جلسات مطلع شده است. بر اساس “دستوراتی” که در این جلسات به روزنامهنگاران داده شده، رسانههای داخل ایران “نباید از دولت انتقاد کنند و عملکرد آن را زیر سوال ببرند” اما میتوانند از برخی اصطلاحات از جمله “جراحی اقتصادی” استفاده کنند.
همچنین از سردبیران و مسئولان رسانههای داخل ایران خواسته شده که “خبرهای اعتراضات و تظاهرات در شهرهای مختلف را منتشر نکنند.”
گفته میشود وزارت اطلاعات در این زمینه فعالتر شده و نسبت به دو سال پیش که اعتراضات به افزایش قیمت بنزین رخ داد، “فضا بستهتر شده است.”
به گفته یک روزنامهنگار پلیس امنیت به مسئولان روزنامهها تلفن میزند و درباره نحوه پوشش اخبار “مداخله میکند.”
گفته شده که از روزنامهنگاران خواسته شده که درباره مشکلات قطع اینترنت خبری ننویسند.
همچنین یک فایل صوتی افشا شده از دستورالعمل مدیر رادیو فرهنگ صداوسیمای جمهوری اسلامی نشان میدهد که او به خبرنگاران این شبکه درباره انتشار اخبار مربوط به گرانیها هشدار داده و خواستار سانسور این خبرها میشود.
علیرضا حبیبی در این فایل صوتی که در گروه مدیران خودش منتشر کرده و در شبکههای اجتماعی منتشر شده است، دستور میدهد که هیچ محتوایی در نقد دولت ابراهیم رئیسی منتشر نشود و هیچکدام از مجریان حق خواندن حتی مطالب انتقادی از دولت از داخل روزنامهها را هم ندارند.
بازداشت شدگان
بر اساس ده گزارش دریافتی از منابع محلی از جمله سه زندان در استان خوزستان دست کم ۴۴۹ شهروند معترض در طی دو هفته اعتراضات اخیر در این استان بازداشت شدند.
احراز هویت بازداشت شدگان به دلیل فضای امنیتی و اخلال در شبکه ارتباطی به کندی صورت میگیرد. تا کنون ۳۹ تن از بازداشت شدگان به شرح ذیل احراز هویت شده اند:
مجید مسعودی (سوق)، سلمان همتیان (سوق)، مهنا گرگی (سوق)، عنایت تقوی (سوق)، رسول موسوی (سوق)، سعادت تقوی (سوق)، حجت الله غندی (سوق)، سعید دحیمی (حمیدیه)، عطیه مغینمی (سوسنگرد)، حسین مغینمی (سوسنگرد)، جاسم بحرانى (ریحانی) (سوسنگرد)، هاشم بحرانى (ریحانی) (سوسنگرد)، محمد طرفى (سوسنگرد)، عادل حمادى (اهواز)، مصطفى چلداوى (اهواز)، عباس چلداوى (اهواز)، عماد سوارى (اهواز)، هادى نیسى (سوسنگرد)، احمد صیاحى (سوسنگرد)، على عفراوى (سوسنگرد)، محمد عفراوى (سوسنگرد)، الیاس عفراوى (سوسنگرد)، ولید مغینمى (سوسنگرد)، حمود حصناوى (سوسنگرد)، مرتضى مرمضى (سوسنگرد)، جمعه سوارى (اهواز)، جاسم عسکرى (اهواز)، حسن ضاغم پور (اهواز)، محمد زرگانى (اهواز)، هادى شمرى (شاوور)، رسول ملیانى (شاوور)، قاسم اسدى (شاوور)، عباس ملیانى (شاوور)، سید حمود ابوالهیل (شاوور)، حبیب فدایی (جونقان)، بلال چلداوی (سوسنگرد)، حسن حیدری (سوسنگرد)، عادل حمادی (سوسنگرد)، یاسین شریفی (سوسنگرد).
آمار مشخصی از بازداشت شدگان در ۹ استان دیگر که شاهد اعتراضات بودند از سوی نهادهای متولی یا مسئولین ارائه نشده است با اینحال تخمین زده می شود صدها تن دیگر در این مناطق بازداشت شده باشند.
جان باختگان
علیرغم گزارشات متعدد تایید شده از زخمی شدن شهروندان بواسطه تیراندازی بخصوص با سلاح ساچمه ای توسط نیروهای انتظامی-امنیتی حاضر، هرانا تاکنون مشخصات شش شهروند را به عنوان جان باختگان اعتراضات اردیبهشت ماه گردآوری کرده است.
پیشعلی غالبی حاجیوند (دزفول)، امید سلطانی (اندیمشک)، حمید قاسمپور (فارسان)، سعادت هادی پور (هفشجان)، جمشید مختاری جونقانی (جونقان)، بهروز اسلامی (باباحیدر) هویت این شهروندان است، از این میان تاکنون تنها گزارشات مربوط به هویت و کشته شدن پیشعلی غالبی حاجیوند و جمشید مختاری جونقانی توسط هرانا تایید شده است.
موارد دیگر کماکان در دست بررسی قرار دارد.
اظهارنظرها
چهره های فرهنگی و ورزشی همچون پرویز پرستویی، رضا کیانیان، علی نصیریان، علی دایی، وریا غفوری، اصغر فرهادی، شهرام ناظری از جمله افرادی بودند که حمایت خود را از معترضان ابراز داشتند.
ند پرایس، سخنگوی دولت آمریکا نیز در این باره در توییتی نوشت: “تظاهرکنندگان شجاع ایرانی برای حقوقشان به پا خاستهاند. مردم ایران حق دارند از دولتشان انتظار پاسخگویی داشته باشند”.
او در ادامه با توضیح موضع دولت آمریکا نوشت: “ما از حق آنها برای برگزاری تجمع مسالمتآمیز و آزادی بیان مجازی و واقعی بدون ترس از خشونت و مجازات حمایت میکنیم”.
سازمان گزارشگران بدون مرز نیز با انتشار مطلبی گفت “بیش از یک هفته است که رژیم جمهوری اسلامی ایران در پیشگیری از انتشار خبرهای اعتراضات سراسری مردم، اینترنت را در چندین استان قطع کرده است. همزمان نهادهای امنیتی دهها روزنامهنگار را با هدف تهدید و به سکوت وادار کردن احضار کردهاند. این سازمان سرکوب آزادی اطلاعرسانی را محکوم میکند.”
در مقابل اما موضع اکثر مسئولان و چهره های حکومتی علیه اعتراضات جاری و مطالبات آنان بود.
قاسم رضایی، جانشین فرمانده فراجا در این رابطه معترضان را تهدید کرد و گفت “قطعا پلیس با این افراد برخورد جدی میکند و برای ما قابل تحمل نیست… اینکه برخی به صورت غیرمجاز تجمع میکنند و اقدامات تخریبآمیز دارند و به اموال شخصی و دولتی آسیب وارد میکنند، قابل تحمل نیست و قطعا ما به خواست مردم با این افراد مقابله میکنیم.”
محسن مهدیان، مدیرعامل موسسه همشهری نیز با انتشار مطلبی گفت “سازمان رسانه ای شیاطین از همان ابتدا و بلافاصله پس از واقعی سازی قیمتها، پرچم تجزیه طلبی و آشوب و آتش و تخریب را بالا برد و بی محابا فرمان اغتشاش را بدون هرگونه رنگ ولعابی صادر کرد.”
وزیر کشور نیز در روزهای اعتراضات در تلاش برای بی اهمیت نشان دادن اعتراضات گفت؛ تنها چند “تجمع چند ده نفره” بوده که به گفته او با “تلاش فرماندهان انتظامی جمع شده” است.
همچنین قدرتالله حمزه شلمزاری، نماینده مردم جونقان در مجلس شورای اسلامی و فرماندار سابق ایذه درباره اعتراضات مردم جونقان گفت: “هیچ اطلاعی درباره اعتراضات مردم جونقان ندارم؛ فقط شنیدم تعداد بسیار اندکی به خیابانها آمدند و دیگر پیگیر جزئیات آن نشدم”.
نماینده جونقان مدعی شد: “اصلاً اتفاق خاصی در شهر «جونقان» نیفتاد و دلیلی ندارد رسانههای ما زیاد به این موضوع بپردازند!”
او همچنین درباره وضعیت اینترنت در جونقان نیز ادعا کرد:” اصلاً وضعیت اینترنت جونقان خبر ندارم اما در تهران همه چیز عالی است”.
محسنی اژه ای، رئیس قوه قضاییه نیز معترضان را تهدید کرد و به کسانی که به گفته او “قصد برهم زدن آرامش روانی مردم و امنیت جامعه را دارند” هشدار داد.
در همین رابطه سید احمد آوایی نماینده دزفول در مجلس در گفتگو با خبرنگاران ضمن تایید کشته شدن یک نفر در منطقه متبوع خود از تعداد بازداشتیهای تجمعات اخیر در شهرستان دزفول اظهار بیاطلاعی کرد و مدعی شد افرادی که در شهرستان دزفول دست به تجمع زدند از اهالی خود شهر نبوده و بیشتر حاشیهنشینهایی از بیرون دزفول بودند.
حسن مصلح امام جمعه دشتستان نیز در واکنش به اعترضات مردمی نسبت به گرانی و وضعیت معیشتی مدعی شد: “برگزاری تجمعات در شهر برازجان طرح ریزی ضدانقلاب برای ضربه زدن به مردم و اموال عمومی و تضعیف دولت مردمی است. مردم هوشیار باشند و در زمین دشمنان بازی نکنند.”
و البته یوسف طباطبایی امام جمعه اصفهان در خطبههای نماز جمعه این شهر در اظهارنظری کاملا متفاوت نسبت به اعتراضات گفت “مردم بدانید مغازهها پر است، مسئولان نمیگذارند مغازهها خالی شود؛ صبر کنید تا تنش بخوابد، اگر سر و صدا کنید، آبروی کشور را بردهاید.”
گزارشها از ایران حاکی است که فرهاد میثمی در شانزدهمین روز اعتصاب غذا، به دلیل وخامت وضعیت جسمانی قرار است به بیمارستانی خارج از زندان اعزام شود.
رضا خندان، فعال مدنی، با اعلام خبر وخامت حال فرهاد میثمی در توییتی نوشت که «او در حال اعزام به بیمارستانی خارج از زندان است»، اما به جزئیات بیشتری اشاره نکرد.
به گزارش رادیو فردا، این زندانی سیاسی پیشتر با ارسال نامهای از زندان رجایی شهر اعلام کرده بود تا زمانی که اجرای حکم اعدام احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر دوتابعیتی زندانی، لغو نشود به اعتصاب غذا ادامه خواهد داد.
محمد مقیمی، وکیل فرهاد میثمی، روز ۲۰ اردیبهشتماه در گفتوگو با رادیوفردا هشدار داد که موکلش به دلیل اعتصاب غذای خشک و بیماری گوارشی در «وضعیت نامساعدی» به سر میبرد.
وکیل فرهاد میثمی به رادیوفردا گفته است که موکلش در زندان، احمدرضا جلالی را دیده و در جریان «روند ناعادلانه» دادرسی و «حکم ظالمانه» اعدام او قرار گرفته و از همین رو، در اعتراض به فرآیند ناعادلانه محاکمه آقای جلالی و احتمال اجرای حکم اعدام او دست به اعتصاب غذا زده است.
آقای میثمی از مردادماه ۱۳۹۷ به خاطر کنشهای مدنی خود در مخالفت با حجاب اجباری به پنج سال زندان محکوم شده و بیش از چهار سال است که بدون مرخصی در زندان به سر میبرد.
احمدرضا جلالی، پزشک و استاد دانشگاه ایرانیتبار و شهروند سوئد است که در سال ۱۳۹۵ در حالی که برای شرکت در یک کنفرانس علمی به ایران سفر کرده بود توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت و در دادگاه انقلاب تهران به اتهام «جاسوسی و فروش اطلاعات به اسرائیل» و «فساد فیالارض» به اعدام محکوم شد.
همزمان با اعتصاب غذای آقای میثمی و شمار دیگری از فعالان مدنی و اجتماعی داخل یا خارج زندان، کاربران شبکههای اجتماعی نیز از روز ۲۱ اردیبهشت با هشتگ «جان، سپر جان» خواستار توقف حکم اعدام احمدرضا جلالی و نجات جان زندانیانی شدهاند که دست به اعتصاب غذا زدهاند.
رادیو فرانسه
در کابینۀ جدید فرانسه که توسط نخستوزیر الیزابت بورن معرفی شد، وزارت امور خارجه سهم خانم کاترین کولونا، دیپلمات پرسابقه و سفیر پیشین فرانسه در لندن شده است. یکی از خصوصیات کابینۀ جدید با ۴٨ سال میانگین سن، جوانی نسبی آن است. از سال ۱٩۶۲ تاکنون، فرانسه چنین هیئت وزیران جوانی به خود ندیده بوده است.
روز جمعه ۲٠ مه/۳٠ اردیبهشت، اسامی وزیران و وزرای مشاور جدید فرانسه اعلام شد. اگرچه برخی وزارتخانههای کلیدی مثل اقتصاد و کشور با همان وزیران قبلی ادامه میدهند، اما چند وزیر مهم نیز تغییر کردهاند، از جمله وزیر دفاع (یا وزیر نیروهای مسلح)، وزیر آموزش و پرورش که باید بزرگترین ساختار اداری کشور را مدیریت کند و بالاخره وزیر امور خارجه که جانشین ژان ایو لودریان میشود.
وزیر جدید امور خارجه
خانم کاترین کولونا که از سه سال قبل سفیر فرانسه در لندن بود، حالا به وزارت امور خارجه منصوب شده است. در فرانسه که حرفۀ دیپلماسی پیرو سنتها و فرهنگی بسیار قدیمی است، تاکنون فقط یک زن به این مقام رسیده بود: میشل آلیو – ماری در زمان ریاست جمهوری نیکلا سارکوزی برای مدت کوتاهی این مسئولیت را به عهده داشت (۲٠۱٠).
بدین ترتیب ژان ایو لودریان که طی ده سال پیاپی وزیر دفاع و سپس وزیر خارجه بود، با عالم سیاست خداحافظی میکند. گفته میشود که وی از مدتی قبل خواستار کنارهگیری و استراحت بوده است.
کاترین کولونا که ۶۶ سال دارد، قبل از بریتانیا، در کشورهایی بسیار حساس در مقام سفیر فرانسه خدمت کرده است: او از جمله در آمریکا، بلژیک، ایتالیا و همچنین در سازمان یونسکو نمایندگی کشورش را بر عهده داشته. خانم کولونا در زمان ریاست جمهوری ژاک شیراک سخنگوی وی در امور بینالملل بود. شهرت وی در محافل سیاسی فرانسه به عنوان “دیپلمات محکم و مورد اطمینان” ظاهراً مدیون همان سالهاست.
زمانی که ژاک شیراک با قاطعیت در برابر واشنگتن ایستاد و با ابراز مخالفت با حملۀ آمریکا به عراق (۲٠٠۳) پیشبینی کرد که چنین اقدامی پیامدهای فاجعهبار خواهد داشت، کاترین کولونا یکی از دیپلماتهایی بود که این پرونده را از نزدیک دنبال میکرد. او در تمام سالهای آشوب عراق، مسئولیت بررسی اوضاع را بر عهده داشت.
یکی دیگر از پروندههای دشواری که خانم کولونا درگیر آن بوده است، ماجرای خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا – معروف به “برکسیت”- است. بعد از کشاکشهای سخت حقوقی، بریتانیا سرانجام در ۳۱ ژانویۀ ۲٠۲٠ رسماً اتحادیه را ترک کرد. در آن زمان کاترین کولونا سفیر فرانسه در لندن بود و مذاکرات فرساینده با دیپلماتهای انگلیسی را پیگیری میکرد.
آشتی ماکرون با وزارت خارجه
دیپلماتهای قدیمی فرانسوی گفتهاند که به طور کلی وزارت امور خارجه از انتصاب کاترین کولونا خرسند است. حتی سفیر پیشین فرانسه در مسکو معتقد است که گزینش کاترین کولونا “پیام آشتی” شخص رئیسجمهوری به وزارت خارجه است.
قهر و بدخلقی صنف دیپلماتها با امانوئل ماکرون از وقتی شروع شد که رئیسجمهوری تصمیم گرفت فاصلۀ میان دیپلماتها و سایر کارمندان دولت را کمتر کند. در فرانسه، وزارت امور خارجه همیشه جایگاهی علیحده داشته و دیپلماتها خود را “تافتۀ جدا بافته” دانستهاند. اما ماکرون فرمانی صادر کرد که بر طبق آن، دیپلماتها هم مثل سایر کارمندان عالیرتبۀ دولت، میتوانند از وزارتخانهای به وزارتخانۀ دیگر بروند و البته کسانی هم از این پس خواهند توانست از محیط غیردیپلماتیک سنتی، وارد وزارت خارجه شوند.
این تصمیم چنان بر صنف دیپلماتهای فرانسوی گران آمده که برای اولین بار، تهدید به اعتصاب کردهاند! در این شرایط، انتخاب زنی که حدود سی سال راهروهای تنگ و پیچ در پیچ عمارت معروف به “که دورسه” (Quai d’Orsay - محل ساختمان وزارت خارجه، در کنار رود سن) را درنوردیده، میتواند تأیید ضمنی سنتهای چند قرنی دیپلماسی فرانسوی از سوی رئیسجمهوری تعبیر شود.
حال، کاترین کولونا باید با چالشهای تازهای مواجه شود که آسانتر از آن پروندههای قدیمی نیستند: درگیر شدن با گرههای کوری چون جنگ اوکراین و یا پروندۀ اتمی ایران، تاکنون بیش از یک دیپلمات را فرسوده است.
رئیس اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گوسفندی گفت: خشکسالی میزان مراتع را کاهش داده است از اینرو دامدار ناچار است که به دام خوراک دستی بدهد و از آنجاییکه قیمت نهاده دولتی کیلویی ۱۱ هزار و ۷۰۰ تومان شده است پس طبیعی است که قیمت دام زنده و به تبع گوشت بالا برود.
به گزارش ایلنا، افزایش قیمت گوشت در بازار باعث شده است که میزان مصرف آن کاهشی شود. تولیدکنندگان دام علت افزایش قیمت گوشت را به مافیا گوشت نسبت میدهند اما از سوی دیگر فروشندگان بر این باورند که افزایش نرخ دام زنده باعث بالا رفتن قیمت گوشت در بازار شده است.
علی اصغر ملکی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، با اشاره به کاهشی شدن قیمت گوشت گوسفند نسبت به هفته پیش، گفت: قیمت گوشت گوسفند نسبت به هفته گذشته ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان روند کاهشی به خود گرفته است. قیمت گوشت گوسفند نسبت به گوشت گوساله کمتر است، بطوریکه گوشت گوساله کیلویی ۲۴۰ تا ۲۵۰ هزار تومان است اما گوشت گوسفند کیلویی ۱۹۵ هزار تومان در بازار عرضه میشود.
به گفته این فعال صنفی؛ واحدهای صنفی گوشت گوسفند را کیلویی ۱۷۵ هزار تومان خریداری و با احتساب سود ۱۰ درصد کیلویی ۱۹۵ هزار تومان بفروش میرسانند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا قیمتها رو به جلو خواهند ماند یا اینکه روند افزایشی بودن قیمتها کنترل خواهد شد؟ گفت: بازار رمق قابل توجهی ندارد. قیمت کدام کالا متوقف شده است که انتظار داشته باشیم نرخ گوشت ثابت بماند و به عقب برگردد. آزاد شدن نرخ نهاده روند افزایشی شدن قیمت گوشت در بازار را تشدید کرده است.
رئیس اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گوسفندی ادامه داد: خشکسالی میزان مراتع را کاهش داده است از اینرو دامدار ناچار است که به دام خوراک دستی بدهد و از آنجاییکه قیمت نهاده دولتی کیلویی ۱۱ هزار و ۷۰۰ تومان شده است پس طبیعتا قیمت دام زنده و به تبع گوشت بالا برود.
وی با بیان اینکه واردات در شرایط فعلی نمیتواند بازار را متعادل کند، افزود: ممکن است در آینده میزان واردات افزایش پیدا کند اما در حال حاضر هر مصرفکنندهای با توجه به توان خرید میکند و از آنجاییکه قدرت خرید مردم کاهشی شده است در نتیجه میزان مصرف نیز نزولی شده است.
کاهش تقاضا برای خرید گوشت گوساله
همچنین در این رابطه نیما حبیبفر عضو هیئت مدیره اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گاوی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، با اشاره به افزایش ۱۰ تا ۱۵ هزار تومانی گوشت گوساله نسبت به هفته گذشته، گفت: گوشت گوساله بدون استخوان در واحدهای صنفی کیلویی ۲۵۰ هزار تومان به فروش میرسد این در حالیست که نرخ گوشت گوساله هفته گذشته ۲۳۰ هزار تومان بود.
وی تقاضای خرید گوشت گاوی را کاهشی دانست و افزود: هفته اول بعد از اصلاح نظام یارانهای بازار هیجانی شده بود اما در این هفته هیجانها فروکش کرد و امیدواریم که قیمتها برگردد.
به گفته حبیبفر؛ قیمت شقه گوشت گوساله با استخوان کیلویی ۱۳۵ هزار تومان است.
تشدید فشارها بر دامداران
همچنین افشین صدر دادرس مدیر عامل اتحادیه دام سبک در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، با اشاره به تشدید فشارها به دامداران، گفت: قیمت دام زنده در بازار با فشار دستگاههای نظارتی و بدون پشتوانه قانونی پایین نگه داشته شدهاند میانگین فروش دام زنده در میادین کشور کیلویی ۷۳ هزار تومان است از سوی دیگر واردات گوشت افزایشی شده است در حالیکه صادرات دام را متوقف کردند.
وی با بیان اینکه دستگاههای نظارتی برنامهای برای کنترل بازار گوشت ندارند، افزود: مافیای گوشت سیاستی جز بالا بردن نرخها در بازار داخلی را دنبال نمیکند چراکه واردات توجیهپذیر میشود متاسفانه عملکرد دولت به نفع این افراد هدایت شده است. اینجا این پرسش مطرح است که آیا وقت آن نرسیده است که دولت به جای فشار بر روی تولیدکنندگان بازار گوشت، را کنترل کند؟
این فعال اقتصادی تاکید کرد: قیمت دام زنده کمترین تاثیر را بر قیمت گوشت در بازار میگذارد؛ مافیای گوشت بهدنبال حذف تولید و تولیدکنندگان هستند این در حالیست که امنیت غذایی در کشور با تولید ایجاد میشود نه با واردات.
صدردادرس با بیان اینکه دولت اقدامی برای کنترل بازار گوشت انجام نمیدهد، گفت: پرسش اصلی این است که چرا ماموران تعزیزات به سراغ مافیایی گوشتی که همه میدانیم چه کسانی هستند نمیروند؟ میش زنده کیلویی ۲۵ هزار تومان از دامدار خریداری میشود این گوشت تبدیل به گوشت چرخکرده میشود اما چرا باید این گوشت در بازار کیلویی ۲۲۵ هزار تومان عرضه و بفروش برسد.
مدیر عامل اتحادیه دام سبک در پایان بیان کرد: دامداران امیدوار بودند در دولت سیزدهم وزارت کشاورزی سیاستگذاریهای خود را تغییر و در راستای حمایت از تولیدکنندگان قدم بردارد؛ اما متاسفانه درعمل هیچ تغییر در سیاستهای کلان این وزارتخانه ایجاد نشد و همان روند سابق در پیش گرفته شده است. دولت از تولیدکنندگان حوزه دامپروری باید حمایت عملی انجام دهد و به وعده دادن به آنها بسنده نکند.
دیدبان حقوق بشر روز جمعه، ۳۰ اردیبهشت، هشدار داد که جمهوری اسلامی بار دیگر در دو هفته گذشته با بازداشت دهها تن از جمله شماری از فعالان سرشناس صنفی و مدنی و استفاده از نیروی قهری بهویژه سلاحهای مرگبار در دهها شهر کوچک، سعی در سرکوب و ساکت کردن مخالفان و جنبشهای مردمی در ایران دارد.
متن بیانیه دیدهبان حقوق بشر:
(۲۰ ماه مه ۲۰۲۲، بیروت) - دیدهبان حقوق بشر امروز گفت مقامات ایران در بحبوحه اعتصابات اتحادیه های کارگری و اعتراضات مداوم علیه افزایش قیمتها از ۶ ماه مه ۲۰۲۲، در ده ها شهر کوچک، چندین فعال برجسته را به اتهاماتی بی اساس دستگیر کردهاند. افراد دستگیر شده شامل یک جامعهشناس برجسته و چهار مدافع حقوق کارگری میشوند.
خبرگزاریهای نزدیک به دستگاه اطلاعاتی، فعالان بازداشتشده را بدون ارائه هیچ مدرکی از تخلف به ارتباط با نیروهای مشکوک خارجی متهم کرده اند. در یازدهم ماه مه، وزارت اطلاعات بیانیهای صادر کرد و گفت دو شهروند اروپایی را دستگیر کردهاست که به گفته آنها با فعالان سندیکاهای معلمان ملاقات کرده و «هدف سوء استفاده از مطالبات به حق برخی از صنوف و اقشار کشور...داشتهاند».
تارا سپهری فر، پژوهشگر ارشد ایران در دیده بان حقوق بشر، گفت: «دستگیری اعضای برجسته جامعه مدنی در ایران به اتهامات بی اساس مداخله بدخواهانه خارجی، تلاش مذبوحانه دیگری برای خاموش کردن حمایت از جنبشهای اجتماعی رو به رشد در کشور است». او اضافه کرد «به جای کمک گرفتن از جامعه مدنی در فهمیدن و پاسخ دادن به مشکلات اجتماعی، دولت ایران با آنها به شکل تهدیدی ذاتی برخورد میکند».
به گزارش هرانا، خبرگزاری مستقل ناظر حقوق بشر، از روز ششم ماه ماه، در حداقل ۱۹ شهر، مردم برای اعتراض به افزایش قیمت کالاهای اساسی در ماههای آینده تجمع کردهاند. طبق خبرها اعضای مجلس گفتهاند که در جریان اعتراضات دو نفر کشته شدهاند. منابع تأیید نشده اعداد بیشتری را گزارش میدهند. دیدهبان حقوق بشر موفق به تأیید این گزارشها نشده است.
به گزارش هرانا، در روز نهم ماه مه مقامات با یورش به منزل آنیشا اسداللهی و کیوان مهتدی، فعالان کارگری، آنها را دستگیر کردند. کانالهای تلگرامی نزدیک به سرویسهای اطلاعاتی بدون ارائه مدرکی مدعی شدند که شهابی و اسداللهی به اتهام «ارتباط و همکاری با تیم برانداز خارجی» دولت بازداشت شدهاند.
در روز دوازدهم ماه مه، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خبر داد که مأموران اطلاعاتی رضا شهابی، یکی از اعضای هیئت مدیره آن را دستگیر کردهاند. هرانا گزارش داد که ریحانه انصاری، یکی دیگر از فعالان حقوق کارگری، نیز در همان روز بازداشت شده است.
در روز ۱۶ ماه مه، خبرگزاری مهر خبر داد که مقامات سعید مدنی را به اتهام «ملاقات با عناصر مشکوک بیگانه و انتقال منویات و خطوط عملیاتی آنها به برخی عناصر سابقه دار داخل کشور» دستگیر کردهاند. این جامعهشناس صریح پیش از این به دلیل فعالیت های مسالمتآمیز خود پنج سال را در زندان سپری کرده بود. در چهارم ژانویه، مقامات فرودگاه امام خمینی تهران از خروج مدنی از کشور برای شروع دوره تحقیقاتی خود در دانشگاه ییل جلوگیری کردند. مقامات از آن زمان از خروج او از ایران جلوگیری کرده و چندین بار از او بازجویی کردهاند.
در ۱۷ ماه مه، صدا و سیمای ایران ویدئویی را پخش کرد که در آن هویت دو اروپایی دستگیر شده به نام های سسیل کولر ۳۷ ساله و چاک پاریس ۶۹ ساله اعلام شد. طبق خبرها کولر از مقامات یک سندیکای معلمان فرانسه است.
طی هفته آخر آوریل، پس از فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران برای برگزاری تظاهرات سراسری برای اصلاح رتبهبندی معلمان در روز اول ماه مه، یک روز قبل از روز ملی معلم، مقامات ده ها تن از فعالان صنفی معلمان را دستگیر کردند. چند تن از دستگیرشدگان از جمله محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران و رسول بداقی و جعفر ابراهیمی، دیگر اعضای برجسته کانون صنفی، همچنان در بازداشت هستند.
در چهار سال گذشته، اعتراضات گستردهای برای طرح مطالبات اقتصادی صورت گرفته است و اعتراضات و اعتصابات سازماندهی شده توسط سندیکاهای بزرگ کشور در واکنش به کاهش سطح زندگی در سراسر کشور در ایران رو به افزایش بوده است.
نیروهای امنیتی با زور بیش از حد، از جمله نیروی مرگبار، به این اعتراضات پاسخ داده و هزاران معترض را دستگیر کردهاند و از پیگرد قانونی و زندان بر اساس اتهامات نامشروع به عنوان ابزار اصلی برای ساکت کردن مخالفان برجسته و مدافعان حقوق بشر استفاده کردهاند. مقامات ایران هیچ تمایلی برای تحقیق و تفحص از نقض جدی حقوق بشر که تحت کنترل آنها انجام شده است نشان ندادهاند.
از زمان شروع اعتراضات در ششم ماه مه، مقامات دسترسی به اینترنت را در چندین استان به شدت مختل کردهاند. تعدادی از ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی حضور مأموران امنیتی و ظاهراً استفاده از گاز اشکآور را نشان میدهد. منابع غیررسمی اسامی پنج نفر از کشته شدگان اعتراضات در استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری را منتشر کردهاند. دیدهبان حقوق بشر نتوانسته است مرگ این افراد را تآیید کند.
سپهری فر گفت: «مقامات ایران مدتهاست که همبستگی میان اعضای گروههای جامعه مدنی در داخل و خارج از کشور را جرمانگاری کردهاند». او افزود «هدف این کار جلوگیری از پاسخگویی و نظارت بر اقدامات دولت است که به دست جامعه مدنی انجام میشود».
برای گزارشهای دیگر دیده بان حقوق بشر درباره ایران لطفاً از این صفحه بازدید کنید:
http://www.hrw.org/en/middle-eastn-africa/iran
برای اطلاعات بیشتر لطفاً تماس بگیرید:
در لندن، مایکل پیج(انگلیسی): +1-646-630-5062 (واتساپ)؛ یا pagem@hrw.org. توییتر: @MichaelARPage
در واشنگتن دیسی، تارا سپهریفر(انگلیسی و فارسی): +1-617-893-0375 (موبایل)؛ یا sepehrt@hrw.org. توییتر: @sepehrifar
نویسنده: کارل بیلت (Carl Bildt)، نخستوزیر اسبق سوئد
منبع: فارن افرز / تحریریه دیپلماسی ایرانی
پیش از یورش پوتین به اوکراین، مسئله عضویت ناتو، به ندرت در گفتمان سیاسی فنلاند و سوئد مطرح میشد. هر دو کشور، تاریخچه درازی از عدم تعهد دارند و هرچند به تدریج همکاری نزدیکتر با آمریکا و ناتو را پی میگرفتند، برایشان عضویت در ناتو، چندان مسئله الزامیای نبود. یورش پوتین، همه چیز را دگرگون کرد و هر دو کشور در واکنش به این تجاوز، در حال بازسنجی سیاستهای امنیتی خود هستند و درخواست عضویت آنها در ناتو به سرعت به عنوان واقع بینانهترین گزینه، سر بر میآورد.
نظرسنجیهای اخیر هم این نکته را به روشنی نشان میدهد و اکثریت مردم این دو کشور از پیوستن به پیمان ناتو حمایت میکنند. گذشته از این، سوئد و فنلاند هر دو، مقادیر کارسازی از جنگافزار را در اختیار اوکراین گذاشتهاند که شامل ده هزار قبضه سلاح ضدزره با قابلیت حمل انفرادی میشود که از سوئد ارسال شده است.
ولادیمیر پوتین با یورش به اوکراین، نه تنها در پی بازگرداندن این کشور به دایره نفوذ خود بود بلکه میخواست نظم امنیتی اروپا را هم دگرش دهد. او موفق شد اما درست در مسیری عکس آنچه میخواست! هجوم روسیه، ناتو را یکپارچه کرد و گسترش آن را محتملتر ساخت.
اگر سوئد و فنلاند هم به ناتو بپیوندند، که به نظر میرسد در آستانه این کار قرار دارند، ظرفیتهای کارساز تازهای را با خود میآورند که از جمله شامل توانمندیهای هوایی و زیردریایی است که معماری امنیتی شمال اروپا را دگرش میدهد و کمک بیشتری به بازدارندگی تجاوز روسیه میکند.
کشورهای شمال اروپا، از بسیاری جهات شبیه یکدیگرند اما از زمان جنگ دوم جهانی، سیاستهای امنیتی بسیار متفاوتی را پی گرفتهاند. این تفاوتها تا حد زیادی بازتاب تجربههای متفاوت این همسایگان در دوران جنگ بود. دانمارک و نروژ، خواهان بیطرفی بودند اما در سال ۱۹۴۰ توسط آلمان نازی اشغال شدند. فنلاند در آغاز، تهاجم شوروی را در جنگهای ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰ دفع کرد. بعدها خود را در کنار آدولف هیتلر یافت تا اینکه توانست از جریان جنگ کنار بکشد.
سوئد تنها کشور این منطقه بود که با سیاست بیطرفیای که برای تضمین ادامه حیاتش طراحی شده بود، از دهشت جنگ و اشغال گریخت. اینکه این سیاست به موفقیت رسید، تاحدود زیادی به دلیل سنجش نظامی هیتلر بود که نیازی به تسخیر سرزمین سوئد نداشت و میتوانست از راههای دیگری به اهدافش برسد.
پس از جنگ، سوئد در پی شکل دادن به یک اتحادیه دفاعی شمال با شراکت دانمارک و نروژ برآمد اما گفتوگوهایشان شکست خورد آن هم عمدتا به این دلیل که نروژ بر این باور بود که تنها یک اتحاد با قدرتهای دریایی آنگلو – ساکسون میتواند امنیتش را تضمین کند. سوئد آماده چنین اتحادی نبود، تا حدودی به دلیل اوضاع فنلاند که برای شش قرن تا سال ۱۸۰۹، با سوئد کشور واحدی را تشکیل میداد.
فنلاند با وضعیت آشفته و بلاتکلیفی از جنگ دوم سر برآورد. دومین شهر بزرگ خود یعنی فیبورگ Viborg را از دست داده و مجبور به پذیرش پیمانی دوستی با اتحاد جماهیر شوروری شده بود. همچنین محدودیتهایی در نیروهای مسلح داشت و شوروی هم یک پایگاه نظامیاش را در خاک فنلاند و درست در پاشنه در هلسینکی، پایتخت، مستقر کرده بود. روسها همچنین بر کمیسیون کنترل متفقین اشراف داشتند که مسئول نظارت بر آن کشور در سالهای پس از جنگ بود.
برای سوئد، تضمین اینکه فنلاند به دامن روسها نیفتد، یک مسئله حیاتی به شمار میرفت. رهبران سوئد بر این باور بودند که هر گونه حرکت به سمت یک اتحاد گستردهتر غربی، موقعیت فنلاند را از این هم آشفتهتر خواهد کرد و هرچند آشکارا حرفی نمیزدند، این ملاحظه، دلیل اصلی سیاست بیطرفی مسلح سوئد در دوران جنگ سرد بود. اما بیطرفی، به معنای نادیده گرفتن نیروهای مسلح نبود.
در طول دوران جنگ سرد، سوئد نیروهای قبراق نظامی خود را حفظ کرد از جمله یک نیروی هوایی که زمانی به عنوان چهارمین نیروی هوایی قدرتمند جهان شناخته میشد. سیاست رسمی سوئد یک عدم تعهد نظامی محدودشده بود اما همزمان آمادگی همکاری با آمریکا و ناتو در صورت بروز جنگ را هم داشت و موضع عمومیاش، گرایشی به منافع امنیتی غرب در منطقه داشت.
با سقوط اتحاد جماهیر شوروی، وضعیت امنیتی شمال اروپا هم به شکل کارسازی دگرش یافت. فنلاند که به تدریج موقعیت خود را به عنوان یک دمکراسی مستقل شمالی مستحکم کرده بود، اکنون میتوانست آخرین بارهای دوران پساجنگ را بر زمین گذارد. سه کشور بالتیک یعنی استونی، لتونی و لیتوانی، حتی پیش از فروپاشی شوروی از آن گسستند. در سال ۱۹۹۵ هم، فنلاند و سوئد به اتحادیه اروپایی پیوستند، حرکتی که هر دو کشور، پیشتر دستیابی به آن را به دلیل سیاست بیطرفیشان، ناممکن میدیدند. این تحول، به معنی فاصله گرفتن از مفهوم بیطرفی بود اما بحثی هم درباره پیوستن به ناتو در نگرفت. البته این تحولات در سالهای پس از توافق ۱۹۸۹ پاریس رخ میداد که در پی یک نظم امنیتی اروپایی با مشارکت روسیه بود و نیز کنفرانسهایی که به ایجاد سازمان امنیت و همکاری اروپا انجامید. فنلاند و سوئد هر دو امیدوار شدند که بتوانند روابط امنیتی سازندهای با یک روسیه مردمسالار و رو به اصلاح، برقرار کنند. حتی پس از آنکه استونی، لتونی و لیتوانی یک دهه بعد به عضویت اتحادیه اروپایی و نیز ناتو در آمدند، در سوئد و فنلاند بحث چندانی درباره بازنگری در سیاست عدم تعهد نظامی این دو کشور سر نگرفت.
با این حال، از سال ۲۰۰۸، اوضاع در مسکو به شکل قابل توجهی روی به دگرگونی گذاشت. یورش روسیه به گرجستان در آن سال نشان داد که کرملین چندان پرهیزی از بهکارگیری زور برای رسیدن به اهداف سیاسیاش ندارد و نیز بیانیههای سیاستی مسکو، لحن تجدیدنظرطلبانهای به خود میگرفت. این روندها در سال ۲۰۱۴ سرعت گرفت، زمانی که روسیه در پی بازداشتن اوکراین از رسیدن به توافقی با اتحادیه اروپایی برآمد و تلاش کرد این کشور را با تجاوز نظامی دوپاره کند.
تهاجم تمام عیار ۲۰۲۲ روسیه به اوکراین، یک بار دیگر در حال ایجاد دگرشی بنیادین در سپهر ژئوپولیتیک است. هدف اولیه و فوری پوتین این است که اوکراین را به زیر کشد اما همچنین او جنگی را هم علیه غرب به راه انداخته است. رهبر روسیه و همدستانش روشن ساختهاند که آنها در آرزوی جایگزینی نظم امنیتی دوران پساجنگ سرد در اروپا با تدابیری هستند که حاکمیت دیگر کشورها را مختل میسازد و درست همان گونه که فروپاشی شوروی، به بازنگری سوئد و فنلاند در روابطشان با اروپا منجر شد، زلزله سیاسی کنونی هم آنها را به بازنگری در عناصر بنیادین سیاستهای امنیتی شان واداشته که از جمله آنها، عضویت در ناتو است.
برونداد جنگ اوکراین، هنوز هم ناروشن است. نمیتوان پیشبینی کرد که در دهههای آینده، روسیه چگونه کشوری خواهد بود اما احتمالا هم اقتصاد و هم نیروی نظامی ضعیفتری خواهد داشت و از حیث سیاسی هم کلافهتر و خطرناکتر خواهد بود. رژیم پوتین – حال چه خودش بماند یا یکی از حلقه همدستانش – بعید است تا زمانی که سر پا هست، از جاه طلبیهای امپریالیستیاش دست بردارد.
اما برای کشورهای شمال اروپا، از این پس تقویت تواناییهای دفاعی به تنهایی کفایت نمیکند و به همین دلیل است که عضویت در ناتو، به سرعت به یک واقعیت تبدیل میشود. علاوه بر آن، ابتکارات مهمی برای تقویت توان دفاعی اتحادیه اروپایی و سیاست ادغام امنیتی آن در جریان است اما تا جایی که به دفاع سرزمینی باز میگردد، ایجاد نهادها و ساختارهای فرماندهی موازی ناتو، چندان معقول نیست و چنین هم نخواهد شد.
هنگامی که فنلاند و سوئد به ناتو بپیوندند، معماری امنیتی شمال اروپا هم دگرش خواهد یافت. هریک از این دو کشور، توانمندیهای نظامی قابل ملاحظهای را وارد این پیمان خواهند کرد: فنلاند از ارتشی با نیروهای ذخیره چشمگیر برخوردار است و سوئد هم نیروهای قدرتمند هوایی و دریایی به ویژه در بخش زیردریاییها را در اختیار دارد. با اضافه شدن جنگندههای پیشرفته گریپن Gripen سوئد به جنگندههای اف ۳۵ آمریکا که در حال تحویل به نروژ، دانمارک و فنلاند هستند، بیش از ۲۵۰ جنگنده بسیار مدرن در این منطقه در دسترس خواهند بود.
با این همه، مهمترین پیامد پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو، افزایش استحکام سیاسی این پیمان به عنوان ستون دفاعی اروپا و منطقه فراآتلانتیک است که به هماهنگی عمیقتر میان ناتو و اتحادیه اروپایی کمک میکند، هدفی که با توجه به انتظارات بزرگتری که ایالات متحده در شرق آسیا با آن روبه روست، اهمیت فزایندهای مییابد.
سازمان حقوق بشر ایران
جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
پخش اعترافات اجباری احمدرضا جلالی؛ خطر اعدام قریبالوقوع او
صدا و سیمای جمهوری اسلامی و وبسایتهای نزدیک به حکومت در ایران طی روزهای اخیر بخشهایی از اعترافات اجباری احمدرضا جلالی، پزشک و محقق ایرانی-سوئدی، را منتشر کردهاند.
این رسانهها پیشتر از قول مقامهای جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند که حکم اعدام احمدرضا جلالی تا پایان ماه اردیبهشت یعنی حداکثر تا فردا اجرا خواهد شد.
از آنجا که انتشار اعترافات اجباری در روزهای پیش از اجرای حکم اعدام چندین متهم طی سالهای اخیر مسبوق به سابقه است، خطر اعدام بیش از هر زمان دیگر دکتر جلالی را تهدید میکند.
سازمان حقوق بشر ایران بار دیگر از جامعه جهانی میخواهد تا با واکنش بموقع مانع از اعدام احمدرضا جلالی شوند. محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در این باره گفت: «این یک آزمونی بزرگ برای کشورهای اروپایی است که نشان دهند برای نجات جان شهروندان خود جدی هستند. دولتهای اروپایی باید برای مسئولان جمهوری اسلامی روشن کنند که اعدام احمدرضا جلالی، به مثابه اعدام یک گروگان تلقی میشود و عواقب بسیار جدی در پی خواهد داشت». او افزود: «پیشتر هم گفتیم که قطع روابط دیپلماتیک و تجاری، و پیگرد قانونی آمران و عاملان قتل این گروگان اقداماتی هستند که دولتهای اروپایی در صورت اعدام احمدرضا جلالی میتوانند و باید انجام دهند؛ این نکته باید قبل از اجرای این جنایت به رهبران جمهوری اسلامی اعلام شود».
اظهارات مقامهای جمهوری اسلامی حاکی از آن است که تهدید به اجرای حکم اعدام جلالی واکنشی به محاکمه یک مقام ایرانی به نام حمید نوری در سوئد به اتهام جنایت جنگی است. این امر نشان میدهد که جمهوری اسلامی از مجازات اعدام به عنوان ابزار باجگیری و فشار بر کشورهای خارجی استفاده میکند. کاظم غریبآبادی، معاون امور بینالملل قوه قضاییه روز ۱۲ اردیبهشت تهدید کرده بود که احکام افراد مرتبط با سوئد در قوه قضائیه ایران اجرا خواهد شد.
احمدرضا جلالی کیست؟
احمدرضا جلالی، از سال ۱۳۸۸ ساکن سوئد بود، و در این کشور مدرک اقامت دائم داشت. او پزشک و پژوهشگری بود که در حوزه مدیریت بحران تحقیق و فعالیت میکرد و در دانشگاه کارولیسنکا، نزدیک استکهلم به کار مشغول بود. او سابقه تدریس در دانشگاههای ایتالیا و بلژیک را نیز دارد.
احمدرضا جلالی که بنا به دعوت رسمی دانشگاه تهران به ایران سفر کرده بود، در اردیبهشت ۱۳۹۵ بازداشت شد. اتهامی که مقامات در ابتدا به وی وارد کردند «همکاری با دول متخاصم» عنوان شده بود.
جلالی سپس طی یک دادرسی ناعادلانه که حتی طبق قوانین جمهوری اسلامی نیز غیر قانونی تلقی میشود، بدون دسترسی به وکیل در مراحل بازجویی و تنها بر مبنای اعترافات اخذشده زیر شکنجه که بخشی از سناریوی نهادهای امنیتی بود، در دادگاه انقلاب تهران به اتهام «فساد فی الارض از طریق جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد و این حکم در دیوان عالی کشور به تایید رسید.
اعتراف تحت فشار و شکنجه
احمدرضا جلالی در تاریخ ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۵ در حال رانندگی به سمت کرج به دست ماموران وزارت اطلاعات دستگیر شد و سه ماه را در بازداشتگاه این وزارتخانه به سر برد.
در این مدت، او تحت فشار و شکنجه جسمی و روحی برای اعتراف علیه خود قرار داشت. دکتر جلالی وادار به اعتراف دروغین علیه خود در برابر دوربین تلویزیون شد و این اعترافها مبنای صدور حکم قرار رفت.
مادر احمدرضا جلالی پیشتر به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «احمدرضا را تهدید کرده بودند که اگر با ما همکاری نکنی فرزندانت را در سوئد خواهیم کشت. آنها وی را برای مدت طولانی در سلول انفرادی پر از سوسک و مورچه نگهداشته بودند. در تمام مدت بازجویی در بند ۲۰۹ از چشم بند استفاده میکردند و توهینهای زشت و شرم آوری به وی میکردند.»
پیشتر سازمان حقوق بشر ایران طی بیانیهای، با تأکید بر غیرانسانی بودن مجازات مرگ، صدور حکم اعدام برای دکتر جلالی را محصول توهم توطئه مقامهای امنیتی ایران در زمینه اتهام جاسوسی دوتابعیتیها، فشار و شکنجه برای اخذ اعتراف اجباری و نقض دادرسی عادلانه دانسته بود.
سابقه پخش اعتراف اجباری پیش از اجرای حکم اعدام
بنا بر گزارش سالانه اعدام سازمان حقوق بشر ایران، زمانی که یک متهم مجرم شناخته شود، اعترافهای اجباریاش با هدف پروپاگاندا یا ابزاری برای توجیه حکم اعدام به کار گرفته میشوند. در چندین مورد، اعترافهای اجباری چند ساعت تا چند روز پیش از اجرای حکم اعدام پخش شده است.
در مورد نوید افکاری همین روش اجرا شد. اعترافهای اجباری نوید روز ۵ سپتامبر ۲۰۲۰ پخش شد و روز ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۰ او را اعدام کردند. اعترافهای اجباری حیدر قربانی، زندانی سیاسی کرد، بارها از زمان دستگیریاش در سال ۲۰۱۶ پخش شده بود اما بار آخر، روز ۱۸ دسامبر سال ۲۰۲۱ یعنی یک شب پیش از اجرای حکم اعدامش در زندان سنندج، پخش شدند.
بنا بر الگوی رفتاری جمهوری اسلامی در این باره، خطر اعدام بیش از هر زمان دیگر دکتر جلالی را تهدید میکند.
استفاده از مجازات مرگ برای اهداف سیاسی
تهدید به اعدام احمدرضا جلالی به تلافی محاکمه یک مقام جمهوری اسلامی در سوئد، نشان میدهد که حکومت ایران از مجازات اعدام به عنوان ابزاری سیاسی برای دستیابی به اهداف خود استفاده میکند. سازمان حقوق بشر ایران هشدار میدهد که در صورت فقدان واکنش بموقع جامعه جهانی، جان احمدرضا جلالی در خطر جدی قرار دارد.
گفتنی است بنا بر گزارش سالانه سازمان حقوق بشر ایران، در سال ۲۰۲۱ دستکم ۱۳ نفر به اتهامهای امنیتی نظیر افساد فی الارض، محاربه و بغی، اعدام شدند.
کشورهایی که جنگ را به راه میاندازند، برای سربازان که با آنها میجنگند و برای غیرنظامیانی که آن را تحمل میکنند، هزینه دارد. در جنگها قلمرو به دست میآید و از دست میرود و گاهی بازپس گرفته میشود و دوباره از دست میرود، اما در این جنگها زندگیهای از دست رفته را هرگز نمیتوان دوباره به دست آورد و همچنین اندامهای قطع شده از بدن.
به گزارش فرارو، داستان افرادی که در جریان درگیری دچار قطع عضو میشوند، به اندازه زخمهایشان متنوع است. برای برخی، از دست دادن بخشی از بدن خود میتواند شبیه به مرگ باشد و کنار آمدن با آن، نوعی تولد دوباره.
برای سربازانی که هنگام دفاع از کشورشان مجروح شدهاند، احساس و اعتقاد آنها به هدفی که برای آن میجنگیدند میتواند به آنها کمک کند تا از نظر روانی با قطع عضو کنار بیایند. برای برخی از غیرنظامیان در جنگی که آنها را وحشت زده کرده و سپس معلول شدهاند، مبارزه میتواند بسیار سختتر باشد.
برای مردان، زنان و کودکانی که دست و پای خود را در جنگ اوکراین از دست دادهاند، که اکنون در سومین ماه خود است، این سفر تازه آغاز شده است.
انفجاری که پای چپ اولنا ویتر را گرفت، پسر او، ایوان ۱۴ ساله، نوازنده نوازنده را نیز گرفت. شوهرش ولودیمیر او را به همراه پسر دیگری که در همان انفجار کشته شد، زیر بوته گل رز در باغشان دفن کرد. در میان درگیری، آنها نتوانستند به قبرستان برسند.
اولنا میگوید: چگونه میتوانم بدون ایوان زندگی کنم؟ او برای همیشه در قلب من خواهد ماند، مانند ترکشی که به او اصابت کرد.
بمبها در روز ۱۴ مارس بر روستای روزواژیف در منطقه کییف بارید. ایوان و چهار نفر دیگر جان باختند. اولنا یکی از حدود ۲۰ نفری بود که مجروح شدند. اولنا، ۴۵ ساله، در حالی که صدای ملایمش در حال شکستن بود، گفت: در ابتدا به این فکر میکردم که چرا خدا مرا زنده گذاشت؟ با شنیدن مرگ ایوان، به همسایه التماس کرد که تفنگش را بیاورد و به او شلیک کند، اما ولودیمیر التماس کرد و گفت که نمیتواند بدون او زندگی کند. او اکنون مصیبت از دست دادن فرزندش و درد جسمی از دست دادن پایش را که از زیر زانو قطع شده را تحمل میکند.
او میگوید که هر روز به نوع جدیدی از درد عادت میکنم. من به این فکر میکنم که چه نوع درد جدیدی در آینده خواهم دید. او هنوز هیچ یک از باختهای خود را قبول نکرده است.
اولنا گفت: من هنوز خودم را همانطور که هستم نمیپذیرم. من واقعا دوست داشتم برقصم، ورزش میکردم، اما نمیدانم، باید یاد بگیرم. او هنوز نمیتواند تصور کند که راه رفتن دوباره چگونه خواهد بود. در حال حاضر، نمیدانم میخواهم چه کار کنم. باید به جستجو ادامه دهم ... باید یاد بگیرم چگونه زندگی کنم. چگونه؟ هنوز نمیدانم.
دو سه روزی بود که در پناهگاهی در چرنیهیف که ناستیا کوزیک، والدینش، برادرش و ۱۲۰ نفر دیگر در آنجا پناه گرفته بودند، برق و آب وجود نداشت. او که از تاریکی خسته شده بود، تصمیم گرفت برای مدتی به خانه برادرش در همان نزدیکی برود. وقتی این جوان ۲۱ ساله به سمت پناهگاه بمب برمیگشت، در حالی که فقط چند قدم تا ورود به پناهگاه فاصله داشت انفجار او را روی زمین پرت کرد. او به هوش آمد و از هوش رفت. هر بار که چشمانش را باز میکرد، برادرش آنجا بود و به او میگفت همه چیز درست میشود.
پزشکان سخت تلاش کردند تا پای او را نجات دهند، اما این امکان پذیر نبود. پای راستش از زیر زانو قطع شد. پای دیگرش به شدت شکسته بود. اکنون، به تدریج، همانطور که او فیزیوتراپی دردناکی را پشت سر میگذارد، واقعیت در حال غرق شدن است.
او گفت: من آن را میپذیرم. قطره اشکی روی گونه اش جاری میشود و افزود: هرگز فکر نمیکردم این اتفاق برای من بیفتد. اما حالا چه کاری میتوانم انجام دهم؟ او سخت کار میکند تا خوش بین باشد. او که آلمانی صحبت میکند، همیشه میخواست در آلمان تحصیل کند. در اوایل ماه مه، او به یک مرکز تخصصی توانبخشی در لایپزیگ منتقل شد. این راهی نبود که میخواست رویای او محقق شود، اما او گفت که از آن نهایت استفاده را خواهد برد.
اوکسانا بالندینا، ۲۳ ساله، در یک بیمارستان دولتی در لویو تحت مراقبتهای پزشکی قرار گرفته است. اوکسانا هر دو پا و چهار انگشت دست چپ خود را با انفجار یک گلوله در نزدیکی خانهاش در ۲۷ مارس از دست داد. اوی میگوید یک انفجار رخ داد. درست بعد از آن احساس کردم پاهایم در حال افتادن به خلأ هستند. سعی کردم به اطراف نگاه کنم و دیدم که دیگر هیچ پایی وجود ندارد فقط استخوان، گوشت و خون.
سنای آمریکا تقریبا ۴۰ میلیارد دلار کمک تازه به اوکراین را تصویب کرده است که بزرگترین بسته کمکی برای این کشور از زمان حمله روسیه است.
به گزارش بیبیسی، این بسته که با ۸۶ رای مثبت در مقابل ۱۱ رای مخالف تصویب شد، شامل کمکهای نظامی، اقتصادی و انساندوستانه میشود.
این کمک درحالی تصویب میشود که اوکراین خود را برای جنگی طولانی در شرق و جنوب آماده میکند.
به این ترتیب مجموع کمکهای آمریکا در طول این جنگ به حدود ۵۴ میلیارد دلار می رسد.
هدف این لایحه ارائه منابعی است که اوکراین شدیدا به آنها نیاز دارد. وزیر خارجه و دفاع آمریکا پیشتر هشدار دادند که بودجه تصویب شده قبلی برای اوکراین روز پنجشنبه تمام میشود. رایگیری در مورد این لایحه در سنا با تاخیر مواجه شده بود.
این بسته از جمله شامل شش میلیارد دلار کمک امنیتی، از جمله برای آموزش، تجهیزات، تسلیحات و پشتیبانی و ۹ میلیارد دلار برای حمایت اقتصادی از اوکراین میشود. پنج میلیارد دلار آن هم صرف کمک به حل مشکل ناامنی غذایی در جهان خواهد شد.
این لایحه در مرحله نهایی باید به امضای جو بایدن رئیس جمهور آمریکا برسد.
آقای بایدن از این لایحه به عنوان “پیامی فراجناحی به جهانیان” که نشان میدهد مردم آمریکا “در کنار مردم شجاع اوکراین که در حال دفاع از دمکراسی و آزادی خود هستند میایستند.”
آقای بایدن گفت منابعی که او درخواست کرده بود به آمریکا اجازه خواهد داد سلاح و مهمات بیشتری به اوکراین بفرستد، انبارهای خود را تجدید کند، و از نیروهای آمریکایی که در کشورهای عضو ناتو مستقر هستند حمایت کند.
او گفت: “در کنار کمکهای متحدان و شرکای ما، کمکهای امنیتی، اقتصادی، غذایی و انسانی به اوکراین، منطقه و اطراف جهان را ادامه خواهیم داد. دست اوکراین را هم در میدان نبرد و هم در میز مذاکره بیش از پیش تقویت خواهیم کرد.”
بایدن همچنین یک بسته کمک ۱۰۰ میلیون دلاری به اوکراین از جمله مهمات توپخانه و رادارهای ضدتوپخانه را امضا کرد.
استقبال زلنسکی از کمک آمریکا
ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین در واکنش، از کمک تازه آمریکا استقبال کرد.
او در توییتی تصویب این کمک در سنا را “یک کمک مهم به احیای صلح و امنیت در اوکراین، اروپا و جهان” توصیف کرد.
آندری یرماک رئیس کارکنان دفتر ریاست جمهوری اوکراین گفت که این بسته به شکست روسیه کمک خواهد کرد و افزود: “ما با اطمینان و به صورت استراتژیک به طرف پیروزی میرویم. ما از متحدان خود سپاسگزاریم.”
نومیا اقبال خبرنگار بیبیسی در واشنگتن میگوید که کمک به اوکراین یکی از معدود موارد همکاری فراجناحی در واشنگتن است.
دمکراتها و جمهوریخواهان از کمک به اوکراین حمایت میکنند و طرح تازه با ۸۶ رای از ۱۰۰ رای در سنا تصویب شد.
شمار اندکی که با این طرح مخالفت کردند جمهوریخواهانی بودند که میگویند نگران فرستادن کمک مالی به خارج برای جنگی ادامهدار در زمانی هستند که آمریکا در داخل با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکند.
علت اصلی فقر و گرانی و فلاکت، نتیجهٔ چپاولگری و فساد گستردهٔ سیستماتیک حکومتی استبدادی است که راه و امکان تحرک اجتماعی سیاسی و اقتصادی را مسدود و فعالیتهای مدنی را سرکوب کرده و شرایط هولناک علیه «منزلت انسانی» ایرانیان را تدارک دیده است.
به عنوان یک فعال مدنی حقوق بشری میگویم اعتراضات و حضور مردم در خیابانها، حق قانونی و حقوق بشری ماست، و خیابان از آن مردم است پس از اعتصابات، تجمعات خیابانی مردم حمایت میکنم. رفتار خشونتآمیز و سرکوبگرانه حکومت قطعاً «تعرض» فاحش حکومت به حقوق اساسی و سلبنشدنی مردم است و حکومت جمهوری اسلامی حکومتی «متعرض» به حقوق ملت خود است که به دلیل رابطه حقوقی دولت و ملت در وضعیتی بدتر از حکومت «متجاوز» به سرزمین سایر ملتها قرار می گیرد.
لذا از مجامع جهانی و نهادهای حقوق بشری میخواهم حکومت «متعرض» جمهوری اسلامی را چون حکومت «متجاوز» روسیه تحت فشار قرار داده و کشتار مردم در خیابانها را محکوم نمایند و همراه با صدای مردم ایران باشند و اتخاذ هر رویکرد و اقدام به هر عملی را معطوف به خواست مردم ایران یعنی «گذار دموکراتیک» از حکومت ظلم و سرکوب نمایند.
با قلبی سرشاراز ایمان به پیروزی و سرنگونی ظلم و فساد، در کنار هم، با اتحاد و همبستگی و ایستادگی ملی در انواع اعتراضات و حضور در خیابان و راهاندازی نافرمانیهای مدنی جمعی را تدوام بخشیم هم خانوادههای کشتهشدگان و بازداشتشدگان و زندانیان را تنها نگذاریم.
نرگس محمدی
اینستاگرام نرگس محمدی
در میانه نگرانیها پیرامون تشدید جنگ در اوکراین، کاخ سفید قصد دارد با ارسال موشکهای پیشرفته ضد کشتی به این کشور، مبارزان اوکراینی را در جنگ علیه محاصره روسیه تقویت کند.
به گزارش صدای آمریکا، مقامات کییف بارها خواستار دستیابی به تسلیحات پیشرفتهتر آمریکایی فراتر از موشکهای جاولین و استینگر شدهاند. یکی از تسلیحات مورد مطالبه آنها موشکهایی است که به وسیله آنها بتوانند نیروی دریایی روسیه را از بنادر دریای سیاه دور کنند تا به این ترتیب امکان راهاندازی مجدد ارسال غلات و سایر محصولات کشاورزی به سراسر جهان را به دست بیاورند.
خبرگزاری رویترز روز پنجشنبه به نقل از سه مقام آمریکایی و دو منبع دیگر در کنگره این کشور گزارش داد بحث بر سر ارسال دو نوع موشک ضدکشتی «هارپون» و «موشک حمله دریایی» به اوکراین به صورت مستقیم و یا از طریق یک متحد اروپایی دارنده این موشکها در جریان است.
ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین، در ماه آوریل از پرتغال خواسته بود، موشکهای هارپون را که بردی به شعاع ٣٠٠ کیلومتر دارند، در اختیار ارتش کشورش قرار دهد.
یکی از مشکلات استفاده از هارپون، تعداد محدود سکوهای مخصوص پرتاب آنها از ساحل است. به گفته دو مقام آمریکایی، واشنگتن سرگرم یافتن راه حلی برای این مساله از جمله انتقال یک پرتابگر از یکی از کشتیهای آمریکایی است.
طبق تخمین وزارت دفاع بریتانیا، نزدیک به بیست کشتی و زیردریایی روسی در منطقه عملیاتی دریای سیاه حضور دارند. روسیه در هفتههای گذشته، گل سرسبد ناوگان دریای سیاه این کشور یعنی رزمناو «مسکوا» را از دست داد.
رویترز به نقل از منابع مذکور گزارش داده شماری از کشورهای اروپایی جهت ارسال موشکهای هارپون به اوکراین اعلام آمادگی کردهاند، اما هیچ یک از آنها از ترس اقدام تلافیجویانه احتمالی مسکو حاضر نیست اولین کشوری باشد که این موشکها را در اختیار ارتش اوکراین قرار میدهد.
موشک موسوم به «حمله دریایی» نیز با برد ۲۵۰ کیلومتر میتواند از ساحل اوکراین شلیک شود و طی ۱۴ روز میتوان نحوه استفاده از آن را به اوکراینیها آموزش داد.
به گفته منابع رویترز، از لحاظ لجستیکی استفاده از این موشکها آسانتر از هارپون است زیرا متحدان ناتو میتوانند پرتابگرهای متحرک زمینی و کلاهکهای جنگی را از نروژ قرض بگیرند.
تحویل «موشکهای حمله دریایی» به اوکراین، از طریق یک متحد اروپایی واشنگتن و یا هدیه این موشکها به کییف توسط نروژ از دیگر گزینههای موجود است.
لازم به ذکر است تحویل این گونه تسلیحات، مستلزم تایید وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا است.
سامانههای پرتاب راکت چندگانه همانند ام ٢٧٠ با برد ٧٠ کیلومتر از دیگر تسلیحات مورد نظر اوکراین است.
به گفته دو مقام آمریکایی منبع رویترز، دولت بایدن در هفتههای اخیر تصمیم به ارسال هوویتزرهای یدککش ام-٧٧٧ به اوکراین گرفته که هم سریعتر مستقر میشوند و هم میتوان مقادیر بیشتری از آنها را ارسال کرد.
آنها افزودهاند، ارسال ام-٢٧٠ یا سامانههای مشابه پس از تایید بودجه ۴۰ میلیارد دلاری کمک ایالات متحده به اوکراین توسط کنگره بررسی خواهد شد.
گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور تحریمهای یکجانبه «۲۰۰ هزار دلار کمک از چین دريافت کرده است»
رادیو فردا: یک نهاد غیرانتفاعی به نام «دیدهبان سازمان ملل» روز پنجشنبه ۲۹ اردیبهشت گفت آلنا دوهان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور تحریمهای یکجانبه، در سال ۲۰۲۱ از دولت چین ۲۰۰ هزار دلار کمک مالی دریافت کرده است و او را به «لاپوشانی» سرکوب اقلیت اویغور توسط حکومت چین متهم کرد.
«دیدهبان سازمان ملل» که دفتر مرکزی آن در ژنو است در بیانیهای گفت اسنادی که در سازمان ملل ثبت شده نشان میدهند که خانم دوهان در سال ۲۰۲۱ این کمک مالی را دریافت کرده است.
این نهاد در بخشی از بیانیه خود از خانم دوهان خواست این مبلغ را که همزمان با «لاپوشانی» پاکسازی قومی اویغورها دریافت کرده است به دولت چین بازگرداند.
آلنا دوهان، استاد حقوق بینالملل در دانشگاه دولتی بلاروس است و در سال ۲۰۲۰ از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل به عنوان گزارشگر ویژه در امور تحریمهای یکجانبه تعیین شد که یک مقام تخصصی و مستقل است. نظرات و گزارشهای او موضع رسمی سازمان ملل نیست.
ماموریت و فعالیتهای خانم دوهان بحث برانگیز بوده و گروههای مدافع حقوق بشر او را متهم کردهاند که با مقصر جلوه دادن تحریمهای غرب به عنوان دلیل مشکلات در کشورهای هدف تحریم، به تبلیغات حکومتهای خودکامه دامن میزند.
او طی دو سال اخیر از کشورهایی نظیر ونزوئلا و زیمبابوه که هدف تحریمهای غرب هستند دیدار کرده و روز چهارشنبه در پایان سفر خود به ایران گفت: «تحریمهای یکجانبه آمریکا غیرقانونی است و باید لغو شوند».
او تاکید کرد که این تحریمها از نظر حقوق بشری برای جامعه ایران پیامدهای ویرانگری دارند.
حضور در مناسبتهای تبلیغاتی
«دیدهبان سازمان ملل» افزود که خانم دوهان در سپتامبر ۲۰۲۱ در یک مناسبت تبلیغاتی و آنلاین تحت عنوان «سینکیانگ سرزمین فوقالعادهای است» که توسط حکومت چین برگزار شده بود شرکت کرده است. استان سینکیانگ محل اصلی زندگی اقلیت اویغور در غرب چین است.
تعدادی از دولتها و پارلمانهای کشورهای غربی از جمله آمریکا سرکوب این اقلیت قومی- مذهبی را «نسلکشی» اعلام کردهاند.
گروههای مدافع حقوق بشر میگویند حداقل یک میلیون نفر از مسلمانان چین که اکثر آنها از اقلیت اویغور هستند در مراکزی که شبیه اردوگاه کار اجباری است نگهداری میشوند و حقوق اولیه آنها به اشکال مختلف از جمله کار اجباری و عقیمسازی اجباری نقض میشود.
حکومت چین مدعی است که این اردوگاهها مراکز آموزشهای حرفهای است و هدف از اجرای مقررات سختگیرانه در این منطقه مبارزه با افراطگرایی و تروریسم است.
«دیدهبان سازمان ملل» میگوید در کنفرانس تبلیغاتی سپتامبر گذشته که خانم دوهان در آن شرکت کرد دیپلماتها و مقامات چینی دولتهای غربی را به راهاندازی کارزاری برای بدنام کردن چین متهم کردند.
در یکی از ویدئوهایی که در این کنفرانس پخش شد ادعا میشود که «سیاستهای چین در استان سینکیانگ با استانداردهای بینالمللی حقوق بشر و قوانین کار انطباق دارد و حامی اراده تمامی اقلیتهای قومی برای یک زندگی بهتر است».
«دیدهبان سازمان ملل» میگوید خانم دوهان پارسال در دو مناسبت دیگر در مورد تحریمهای غرب شرکت کرده بود که علاوه بر حکومت چین، دولتهای روسیه، بلاروس، ایران و ونزوئلا از برگزاری آن حمایت کرده بودند.
رئیس این نهاد در بیانیهای گفت: «واقعا شرمآور است که یک کارشناس به اصطلاح مستقل حقوق بشر میتواند از حکومتها پول دریافت کند و همزمان در مناسبتهایی که هدف آن سرپوش گذاشتن بر جنایات است شرکت کند».
کمک مالی چین به خانم دوهان در ماه مارس در گزارش علنی مربوط به فعالیتهای تمامی کارشناسان مستقل سازمان ملل به مجمع عمومی این سازمان ارائه شده است.
یک سخنگوی سازمان ملل به خبرگزاری فرانسه گفت کارشناسان مستقل «پاداش» نمیگیرند و موظف هستند در تمامی فعالیتهای خود بیطرفی، استقلال، صداقت، حسن نیت و اصول درستکاری را رعایت کنند.
او در عین حال یادآوری کرد که هزینه فعالیتهای این کارشناسان از طریق بودجه عادی سازمان ملل پرداخت میشود «ولی این منابع مالی هیچگاه برای انجام ماموریتهایی که به آنها سپرده میشود کافی نیست» و در نتیجه در برخی موارد کشورهای عضو با پرداخت کمک مالی مشخص از هر یک از این ماموریتها حمایت میکنند.
در اسناد سازمان ملل میتوان دید که تعدادی از کشورهای عضو به ماموریتهای کارشناسان مستقل و گروههای تخصصی زیر نظر سازمان ملل کمک مالی دادهاند.
کمک مالی چین به خانم دوهان بزرگترین رقمی است که ماموریت او در سال گذشته دریافت کرده است. اسناد سازمان ملل نشان میدهند که او ۱۵۰ هزار دلار از روسیه و ۲۵ هزار دلار نیز از قطر دریافت کرده است.
خبرگزاری رویترز روز پنجشنبه گزارش داد که چین بعد از جنگ اوکراین برای خرید نفت به روسیه روی آورده و این موضوع موجب شده تا فروش نفت ایران به این کشور به شکل قابل ملاحظهای کاهش یابد.
به گزارش بیبیسی، این خبرگزاری مینویسد که وضعیت فعلی موجب شده تا حدود ۴۰ میلیون بشکه از نفت ایران، بر روی نفتکشها در آسیا بلاتکلیف باشند.
از آغاز جنگ اوکراین، روسیه با تحریمهای فزاینده آمریکا و اروپا روبهرو شد. به همین دلیل مسکو تلاش کرد با پیشنهاد کردن تخفیفهای بزرگ، مشتریهای تازهای برای نفت خود در شرق پیدا کند.
چنانکه خبرگزاری رویترز نوشته است، چین از این «فرصت» حداکثر بهره را برده و به یکی از خریداران مهم نفت با تخفیف روسیه تبدیل شده است.
رویترز گزارش داده که علاوه بر ایران، ونزوئلا نیز در پی جنگ اوکراین بخشی از بازارهای نفت خود را از دست داده است.
این خبرگزاری به نقل از منابعی که جابهجایی نفتکشها را رصد میکنند نوشته است که حدود ۲۰ نفتکش که حامل نفت ایران هستند، در نزدیکی سنگاپور لنگر انداختهاند.
رویترز مینویسد که آخرین اطلاعات مربوط به میانه ماه مه (چهار روز پیش) است و نشان میدهد که برخی از این نفتکشها از ماه فوریه در این محل لنگر انداختهاند.
این گزارش میافزاید که تعداد نفتکشهای ایرانی که در آبهای کشورهای آسیایی معطل هستند، از ماه آوریل به شکل قابلتوجهی افزایش یافته است.
از ماه آوریل، فروش نفت روسیه به کشورهای شرقی شدت گرفت.
بر اساس تخمین شرکت تحلیل دادههای «کپلر»، میزانی نفتی که ایران بر روی نفتکشها در نزدیکی سنگاپور انبار کرده، حدود ۳۷ میلیون بشکه است.
ایالات متحده در فاصله کوتاهی بعد از حمله روسیه به اوکراین، واردات نفت از روسیه را ممنوع کرد.
حمید حسینی، رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرآورده های نفت، گاز و پتروشیمی ایران به رویترز گفته است که صادرات نفت روسیه به آسیا - به ویژه چین - «تهدید بزرگی برای صادرات نفت ایران است».
از سال ۲۰۱۸ میلادی، به دلیل خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای این کشور، فروش نفت ایران با مشکلات بسیاری روبهرو بوده است.
در این مدت، دولت ایران به شکل قابلتوجهی به چین به عنوان یکی از خریداران نفت ایران وابسته شده است.
اطلاعات شرکتهای تحلیل دادهها نشان میدهد که تا ماه مارس و قبل از جنگ اوکراین، میزان صادرات نفت ایران به چین، روزانه به ۷۰۰ هزار تا ۹۰۰ هزار بشکه در روز میرسید.
اما رویترز به نقل از ایمان ناصری، مدیر بخش خاورمیانه شرکت مشاوره «اف جی ئی» نوشته است که تخمین زده میشود، میزان صادارات نفت ایران به چین در ماه آوریل به سطح ۲۰۰ هزار تا ۲۵۰ هزار بشکه در روز، سقوط کرده باشد.
همایون فلکشاهی، تحلیلگر ارشد شرکت «کپلر» نیز به رویترز گفته است که به رغم کاهش واردات نفت چین، میزان واردات «نفت اورال» این کشور سه برابر شده است.
«نفت اورال» یکی از مدلهای نفت است که در کوهستان اورال روسیه تولید میشود. روسیه همچنین تولید کننده «نفت اسپو» نیز هست.
چین که بزرگترین واردکننده «نفت اسپو» در جهان محسوب میشود، به دلیل همهگیری کرونا با مشکلات اقتصادی روبهرو شد.
این مشکلات موجب شد تا میزان واردات نفت این کشور کاهش یابد.
دویچه وله: بنا بر مصوبه کمیسیون بودجه پارلمان آلمان (بوندستاگ)، گرهارد شرودر، صدراعظم اسبق این کشور از بخشی از امتیازات رسمی خود محروم میشود. کمیسیون در توجیه تصمیم خود اشاره صریحی به دلیل آن نکرده، ولی در هفتههای اخیر شرودر به دلیل ادامه مناسبات تنگاتنگش با روسیه آماج انتقادهای سنگینی بوده و حزب او، یعنی حزب سوسیال دمکرات، پروندهای را برای اخراج او از حزب به جریان انداخته است.
کمیسیون یادشده تصمیم خود را روز پنجشنبه، ۱۹ مه، بنا به درخواست احزاب تشکیل دهنده ائتلاف حاکم بر آلمان اتخاذ کرد. اکثریت اعضای کمیسیون به این مصوبه رأی مثبت دادند. گرچه اقدام کمیسیون بودجه با رویکرد جنجالانگیز شرودر مرتبط دانسته میشود ولی مصوبه جدید تنها شامل او نمیشود. بر اساس این مصوبه، از این پس تمام صدراعظمهای اسبق که مأموریت و یا وظیفهای از سوی دولت و یا نهادهای پارلمانی نداشته باشند، نیازی به دفتر و پرسنل دفتری در پارلمان بوندستاگ نخواهند داشت.
این مصوبه میتواند شامل حال آنگلا مرکل، صدراعظم پیشین نیز بشود. به این ترتیب دفتر شرودر بسته خواهد شد و کارمندان باقی مانده این دفتر وظایف دیگری را برعهده خواهند گرفت. سال گذشته هزینه کارمندان دفتر شرودر و سفرهای آنها بالغ بر ۴۹۰ هزار یورو شده است. این مبلغ شامل مخارج ساختمان محل دفتر صدراعظم اسبق نیست.
گرهارد شرودر از اعضای حزب سوسیال دمکرات است که در فاصله ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ صدراعظم آلمان بود. اولاف شولتس، صدراعظم کنونی آلمان نیز از حزب سوسیال دمکرات است و این حزب شاکله اصلی دولت فدرال کنونی را میسازد.
حزب اپوزیسیون دمکرات مسیحی هم که به مصوبه کمیسیون بودجه رای مثبت داد خواهان آن بود که حقوق بازنشستگی شرودر هم قطع شود. ولی بنا به تصمیم کمیسیون بودجه، شرودر کماکان از این حق برخوردار میماند و محافظت از او را نیز کماکان نیروهای استخدامی دولت به عهده خواهند داشت.
شرودر که اینک ۷۸ سال دارد متهم است که پس از حمله روسیه به اوکراین هم حاضر نشده به مناسبات تنگاتنگش با روسیه و همکاری با شرکت معظم گازی روسیه (گازپروم) پایان دهد و از این رهگذر به اعتبار بینالمللی آلمان ضربه زده است. البته کمیسیون بودجه در تصمیم خود اشاره مستقیمی به این روابط شرودر نکرده، چرا که در این باره که بتوان به لحاظ حقوقی این مناسبات را دلیلی برای اقدامات علیه شرودر دانست تردید وجود دارد.
در همین حال، پارلمان اروپا نیز با رایی بالا قطعنامهای را در باره ضرورت تحریم شرودر در اتحادیه اروپا تصویب کرده است. این قطعنامه میتواند فشار را بر رئیس کمیسیون و هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا در راستای افزودن نام شرودر به فهرست تحریمی این اتحادیه افزایش دهد و به مسدود کردن اموال شرودر در اتحادیه بیانجامد.
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ مصادف با یکصدوچهلمین سالروز تولد دکتر محمد مصدق، رهبر جبهه ملی ایران است. از چند سال قبل پیروان آن بزرگ مرد، روز ۲۹ اردیبهشت سالروز تولد مصدق را روز استقلال و آزادی نامیدند. در این ایام که فقدان آزادی درد بزرگ و اصلی جامعه ایران است و آتش استبداد و دیکتاتوری خرمن هستی ملت ایران را میسوزاند و در زمانی که استقلال وطن ما دستخوش تهاجم و تطاول قدرتهای بیگانه است و قدرتهای جهانی برای کشور ما تعیین تکلیف میکنند و دولت روسیه منافع ملی ما را به نفع خود مصادره مینماید، یادآوری و گرامیداشت روز استقلال و آزادی اهمیتی صد چندان پیدا کرده است.
مصدق در روز ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ خورشیدی در تهران متولد شد. او از نوجوانی به عرصه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی گام نهاد. در سن ۲۴ سالگی از آزادیخواهان و فعالان انقلاب مشروطیت بود به همین جهت او انتقال دهنده و پیام آور اهداف آزادیخواهانه و استقلالطلبانه و قانون گرایانهی آن انقلاب به نسلهای بعدی بود. او سالها در سمتهای مختلف مانند استانداری، وکالت، وزارت و سرانجام نخستوزیری به این مرز و بوم از جان و دل خدمت کرد.
او در بیش از ۷۰ سال زندگی سیاسی خود همواره تلاش کرد تا از استقلال کشور و آزادیهای مردم ایران دفاع و صیانت نماید. او به درستی استقلال و آزادی را زیر بنای برقراری حاکمیت ملی و مردم سالاری میدانست. بدیهی است که حاکمیت ملی است که میتواند بنیان همه پیشرفتها و توسعههای پایدار و سرمنشاء سعادت و رفاه ملت ایران باشد. فقدان استقلال به طور یقین با محو آزادی و برقراری استبداد و دیکتاتوری همراه است. روشن است که به دنبال استبداد، فساد و عقب ماندگی و به هدر رفتن منافع ملی و فقر و فلاکت ملت از راه خواهند رسید.
از مصدق جز راستی و صداقت و تقوای سیاسی دیده نشد. او هرگز به مردم دروغ نگفت و وعدهی نادرست نداد. او درستکار و پاک دست بود و هرگز اجازه نداد تا در حوزه مدیریتش نا پاکی و خیانت نسبت به اموال مردم از هیچ فردی سر بزند. او به علم و تخصص به شدت معتقد بود و همواره همکاران خود را در هر زمینه از دانشمندان و متخصصین آن عرصه انتخاب میکرد. او به عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت و حمایت از اقشار فرو دست جامعه عمیقا باور داشت و سازمان تامین اجتماعی را در راستای همین اهداف بنیان گذاشت.
مصدق در حالیکه خواهان روابط دوستانه توام با احترام متقابل با تمام قدرتها و همه جامعه جهانی بود، درعین حال زیر سلطه هیچ قدرتی قرار نگرفت و حاضر به باج دهی به هیچ قدرت و ابر قدرتی نگردید و هرگز حاضر نشد برای ماندن در قدرت، منافع ملی ایران را پیش پای مطامع و منافع بیگانگان قربانی نماید. مصدق در مدت ۲۸ ماه نخست وزیری خود چنان کارنامه درخشان از خدمات بنیادی به این مرز و بوم ارائه کرد که از انقلاب مشروطیت تا امروز از هیچ دولت مرد دیگری مشاهده نشده است.
دکتر مصدق برای پیروانش تنها یک شخصیت سیاسی ملی و به تاریخ پیوسته نیست، بلکه مجموع افکار و گفتار و اعمال او در طول بیش از هفتاد سال زندگی سیاسی، مکتب و الگویی را میسازد که عمل کردن به آن ضامن اعتلا و پیشرفت و عظمت وطن عزیزمان ایران خواهد بود و هم اکنون نقشه راه برای عبور از بحرانهای خطیر کنونی و ساختن آینده ایران میباشد
تهران - ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ خورشیدی
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
امتداد-هادی سعیدی
خجسته الهام در ولایت بدخشان افغانستان در یک خانواده اهل قلم و روشنفکر زاده شده و سالهای زیادی برای حمایت از زنان افغانستانی کار و پیکار کرده است. شعر میسراید و رمان مینوسد. از وی چندین اثر به چاپ رسیده، در سمتهای مختلف و حقوق زنان ماموریت داشته و تا سقوط کابل بدست گروه طالبان در سمت رییس حمایت از زنان در اداره افغانستان عمومی کار میکرد.
خانم الهام از هر طریق و راه که میسر بود علیه بیداد طالبان بر زنان افغانستان صدا بلند کرده و برای آینده زنان افغانستان و ادامه وضع محدودیتهای بیشتر طالبان نگران است.
* خانم الهام شما در مورد از آخرین وضعیت زنان در افغانستان بگویید؟
وضعیت زنان در افغانستان متاسفانه نگران کننده و غیر قابل پذیرش برای زنان افغانستان است. زنان افغانستان با چالشهای شدید و موانع فراوان مواجهاند. به دلیل اینکه طالبان محدودیتهای نابخردانه و بیرحمانه زیادی وضع کرده و این محدودیتها جنبه منطقی، اسلامی و بشری ندارد. طالبان زنان افغانستان را خانه نشین کرده اند و می خواهند به تدریج زنان را از جامعه افغانستان حذف کنند، زنان از مدرسه، دانشگاه و کار محروم شدند و دست آوردهای دو دهه اخیر آنان که با تلاش سخت و پشت کار به دست آورده شده بود از طرف طالبان نابود شده است.
* چرا طالبان با زنان سازش ندارند و چه دشمنی با آنها دارند؟
دلیل دشمنی طالبان با زنان برگرفته شده از اندیشه نهایت رادیکالی و افراطی طالبانی است و میخواهند اسلام افراطی ساخته فکری خودشان را در افغانستان پیاده بسازند. اندیشهای که بسیاری از بخشهای آن برگرفته از دید قبیلهای و تباری طالبان است. اکثریت آنها در منطقه و جغرافیایی زندگی میکنند که بعضی از این محدودیتها در آنجا وجود داشته و میخواهند آن فرهنگ را در همه جا و به ویژه در شهر های افغانستان نیز پیاده بسازند.
* شما نقش مهمی اداره ملکی حکومت گذشته در افغانستان داشتید، از حضوز زنان در ادارات رژیم طالبان بگویید. آیا زنان هنوز هم در ادارت کار میکنند و با چه تغییر و محدودیتهایی؟
کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات عمومی افغانستان به عنوان عالیترین مرجع در بخش خدمات عامه افغانستان به منظور افزایش مشارکت زنان در دو دهه اخیر کار میکرد و سیاست افزایش مشارکت زنان در بخش حکومتی را دنبال میکرد و مطابق این سیاست حضور زنان در ادارات می بایست تا سال ۱۴۰۱ به ۳۰ درصد میرسید. وقتی من مسئولیت تطبیق و اجرای این سیاست را به دست گرفتم به سختی برای تطبیق آن با همکارانم کار میکردیم که به حضور و مشارکت زنان را نزدیک به هدف تعین شده برسیم. کارکرد زنان، نقش زنان و تلاشهایشان در بخش اداری افغانستان واقعی و محسوس بود. زنان توانسته بودند جایگاه خود را در عموم ادارات افغانستان پیدا کنند.
متاسفانه با روی کار آمدن گروه طالبان زنان را بصورت کلی در اوایل از اداره خدمات عمومی افغانستان حذف کردند و در نخستین قدم ریاست حمایت از زنان در خدمات ملکی و واحدهای جنسیت را در تمامی ادارات دولتی که تنها واحد تضمین کننده حقوق زنان در ادارات افغانستان به شمار میرفتند حذف کردند.
علاوه بر محدودیت کار و تحصیل، شاهدیم که گروه طالبان محدودیتهای بیشتر را برای زنان وضع میکنند. مانند اینکه زنان باید همه برقع بپوشند، پوششی که در هیچ کشور اسلامی نمیتوان شبیه آنرا دید، در گشت و گذارشان آنان محدودیت وضع شده و سایر محدودیتها که این ها باعث میشود زنان به صورت سیستماتیک و برنامهریزی شده از جامعه حذف شوند. طالبان با این محدودیت ها مانع تحقق اهداف و آرزوهای زنان میشوند.
به همین دلایل زنان فعلا به تعداد اندک در ادارات کار میکنند و کسانیکه کار میکنند با محدودیت خیلی زیاد رو برو هستند، رفت آمد زنان و مردان بین هم کاملا قطع است و نمیتوانند هماهنگی و روابط کاری داشته باشند که باعث کم کاری زنان در ادارات شده است و این ها باعث شده است که ما دوباره در نقطه صفرقرار بگیریم.
* طالبان بیشتر از اینکه به فقر و تنگدستی مردم و سایر معضلات بپردازند مهم ترین کارشان مبارزه و وضع محدودیتهای بیوقفه برای زنان هست، درک شما از اندیشه طالبان در این زمینه چه است؟
افغانستان کشوری است که در طول سالیان متمادی با مشکلات فراوان مثل فقر، بیکاری و وضعیتهای دشوار دیگر قرار داشته است. همیشه متکی به کشورهای خارجی و همسایهها بوده و باید به این مشکلات رسیدگی میشد. در سالهای پیشین با وجودی که هنوز افغانستان یک کشور متکی به کمکهای بیرونی بود، سطح زندگی و رفاه مردم بهتر شده بود و تعدادی از مردم به کار و درآمد ثابت دسترسی داشتند. با رویکار آمدن رژیم طالبان، آن امکانات اندک نیز از بین رفت و مردم با بیکاری و فقر بیشتر مواجه شدند .حتا به فروش فرزندان خود پرداختند. معضل در افغانستان کم نیست. اما طالبان به عوض پرداختن به آنچه گفته شد، تمام حواس شان به وضع محدودیت برای زنان متمرکز است و طی این نه ماه که از تسلط آنان میگذرد، جز ارایه چند حکم در مورد رفتار و پوشش زنان کار دیگری برای بهبودی وضعیت افغانستان انجام نداده اند.
اندیشه عمیق دشمنی طالبان با زنان ریشهای است و به این باوراند که زنان باید محدود و خانهنشین باشند و نباید فعالیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کنند.
* اگر چه تعدادی از محدویتها را در لابالای حرف های تان بیان کردید اما امکان دارد محدودیتهای مهمی که برای زنان وضع شده فهرست کنید؟
اصولا نباید محدودیتها را تقسیم کنیم. هر جا که بحث محدودیت پیش میآید یک سلسله امتیازهایی در برابر آن از بین میرود. به همین اساس ما نمیتوانیم محدودیتها را به مهم و غیر مهم تقسیم کنیم. طالبان هر محدودیت که وضع کرده باعث شده که زنان را از اجتماع به کلی دور کند و ضربههای سهمگین بر حضور اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زنان بزند.
* بستن مدرسهها بروی دختران و اخیرا اجباری ساختن برقع به عنوان حجاب اجباری دو اتفاق مهم در این زمینه است. شما چه دورنمایی از این وضع دارید؟
نخستین محدودیت بستن مکتب(مدرسهها) به روی دختران بود. بیشتر از ۹ میشود که دختران به مدارس نرفته اند و این خود بزرگترین ضربه به زنان بود،.دومین محدودیت بستن درب ادارات به روی زنان بود که بعد از این دو محدودیت عمده، محدودیتهای دیگری مانند اجباری شدن حجاب، خانه نشین شدن زنان، عدم اجازه حضور اجتماعی بدون محرم و… برای زنان وضع شد که البته پذیرفتنی نیست.
* مبارزات زنان در مقابل طالبان چشمگیر بوده است و پیدا و پنهان بیشتر این مبارزات را میخواهیم از زبان شما بشنویم.
من در همه مصاحبههای خود بیان کردهام که اولین چالش در مقابل طالبان، زنان افغانستان بوده و هنوز این چالش بر سر راه طالبان باقی است و این تصور را طالب نداشت که زنان بیایند و مقابل آنان بیاستند . بنا بر این، این وضعیت برای آنها غافلگیر کننده بود. حضور زنان در نخستین روزهای تسلط این گروه با پوشش معمولی شان و ایستادگیهای آنان به شیوههای مختلف برای طالبان یک وضعیت غیر قابل پیش بینی ایجاد کرده بود.
شهامت و جسارت زنان افغانستان در مقابل طالبان، جامعه جهانی و دنیا را متوجه این وضعیت ساخت و طالبان را با یک سردرگمی عجیب مواجه کرد و روزهای نخست آنان نمیدانستند باید در مقابل این زنان از چه روشی استفاده کنند.
* مبارزه زنان در مقابل محدودیتهای طالبان مورد استقبال جامعه جهانی قرار گرفته، آیا هنوز هم این مبارزات ادامه دارد یا طالبان توانسته جلو این مبارزات را بگیرند؟
زنان در مقابل طالبان در یک جنگ نا برابر ایستادند. این سوی خط هیچ وسیلهای جز صدا و قلم برای این نبرد نداشتند و آن سوی خط ،از انواع سلاح استفاده میکند. طالبان با زنان معترض با خشونت رفتار میکنند. آنان را می زنند میکنند، به زندان میاندازند و بر صورت شان گاز اشک آور می پاشند. طبعا این وضعیت باعث شده زنان کم کم از اعتراضات خیابانی خود داری کنند. ولی مبارزه به انواع مختلف هنوز هم جریان دارد و یقین دارم تا زمانیکه طالبان تسلط داشته باشند، این مبارزه پایان نمیابد. آنان با راه اندازی موج های تازه واکنش ها و تظاهرات و ایستادگی، به هر نحوی به طالبان تفهیم میکنند که زنان افغانستان دیگر نیروی جبر را نمیپذیرند و به خود آگاهی رسیده اند.
* آیا سازمانهای حقوق بشری، سازمان ملل و جامعه جهانی تلاش رضایت بخشی در پاسداری از حقوق زنان داشته اند و شما چه توقعی از آنها دارید؟
تلاشهای سازمان های حقوق بشری و سازمان ملل و درکل جامعه جهانی، متاسفانه اصلا رضایت بخش نیست. ما زنان افغانستان در این ۹ ماه تنها اقدام ملموسی که از طرف جامعه جهانی دیدهایم، اظهار نگرانی بوده است. این قطعا کافی نیست و باید اقدام عملی صورت گیرد. جامعه جهانی به عنوان یک نیروی قدرتمند میتواند جلو خودسریهای طالبان را بگیرد و یک اندازه از رفتار سخت گیرانهی این گروه بکاهد. عدم اقدام عملی از سوی جامعه جهانی طالبان را در رفتارشان مصممتر ساخته است. رفتاری که زندگی مردم افغانستان و به خصوص زنان را در تنگنا قرار داده است و باعث شده زنان هر روز نسبت به روز قبل از صحنه کنار زده شوند. زنان افغانستان از جامعه جهانی خواستار وضع تحریمهای بیشتر بسبت به طالبان است. محدود ساختن پروژههای توسعهای و تلاش برای نشان دادن چهره واقعی طالبان میتواند این گروه را تا جایی کنترل و وضعیت مردم افغانستان را بهبود بخشد.
بیانیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، در پاسخ به سناریوسازی مضحکِ صدا و سیما علیه فعالان صنفی معلمان
گمان مبر که به پایان رسیده کارِ مغان
هزار بادهی ناخورده در رگِ تاک است
بهنام خداوند جان و خرد
همکاران محترم، فرهنگیان شریف ایران!
همانگونه که اطلاع دارید شورایهماهنگی با سابقهی بیستساله، مجموعهای است که از دل کانونها و انجمنها صنفی فرهنگیان در سراسر کشور، برآمده است و تمامی تشکلهای عضو این مجموعه، با مجوز وزارت کشور فعالیت میکنند. این شورا براساس آرای نمایندگان تشکلهای عضو اداره میشود و بههیچ وجه قائم به فرد نیست.
همچنین این شورا، از ابتدای تاسیس، عضو رسمی سازمان جهانی معلمان (آموزش بینالملل ei) بوده و با ایننهاد بینالمللی ارتباط داشته و دارد.
این شورا، از ابتدای تاسیس مطالبات معلمان و دانش آموزان را مدنظر داشته و از طُرق مختلف (نامهنگاری، جلسه با دولت، مجلس، وزارتخانه، نوشتن طومار و نهایتاً تجمعات اعتراضی) صدای خود را به گوش مسئولان رساندهاست.
در مدت بیست سال، فرهنگیان ایران به مسالمت آمیزترین و مدنیترین شکل ممکن و بر اساس اصل بیستوهفتم قانون اساسی تجمعات اعتراضی برگزار کردهاند. فقط در سال گذشته یازده کنش مدنی و موفق برگزار شده که به معلمانهترین شکلِ ممکن، انجام شدهاست.
تاکید میشود که تصمیمات این شورا از طریق نمایندگان تشکلها اتخاذ و با نام شورای هماهنگی منتشر میشود.
لازم بهذکر است که جنبش اعتراضی معلمان، جنبشی اصیل، مستقل و صنفی بوده و به هیچ فرد، جناح، گروه و یا نهادی وابسته نبوده و نیست. معلمان ایران نجیبتر از آنند که به ناجوانمردانه و نانجیبانهترین شکل، به نهادها، گروهها یا اشخاص داخل یا خارج از کشور منتسب شوند.
اخیرا وزارت اطلاعات پس از دستگیری چند نفر از خوشنامترین و با سابقهدارترین کنشگران صنفی، ابتدا در سناریویی مضحک آنان و شورای هماهنگی را مرتبط با دستگیری دو نفر از اتباع فرانسوی (خانم سیسیل کوهلر معلم و عضو اتحادیه معلمان فرانسه و همسرش آقای ژاک پاریس معلم مقطع ابتدایی) جلوه داد که در پی ایجاد آشوب در ایران از طریق کنشگران صنفی بودهاند، و اصلاً از خود نپرسیدهاند که اگر معلمان در پی ایجاد آشوب بودهاند، چرا در بیستسال گذشته، به مسالمتآمیزترین شکل اعتراض کردهاند.
در اقدام مذبوحانهای دیگر، صداوسیما با پخش گزارشی و نام بردن از چند تن از معلمان شریف ایران (رسول بداقی، اسکندر لطفی، شعبان محمدی و مسعود نیکخواه) پروژهی سناریوسازی کمیکِ خود را علیه معلمان شریف ایران که رزومهی فعالیتِ آنها بسیار شفاف است، ادامه داد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، ضمن محکوم نمودن این رفتار نیروهای امنیتی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، چند نکته را به استحضار فرهنگیانِ عزیز و ملت شریف ایران می رساند:
۱- طبق قوانین جمهوری اسلامی، پیش از تشکیل دادگاه علنی و با حضور متهم و رعایت ضوابط حقوقی کامل، نمی توان از طریق رسانهای که قید ملی را یدک میکشد، با آبرو و حیثیت افراد بازی کرد. هرچند صدا و سیمای ایران ید طولایی در این امر دارد، به شکلی که خبرنگار، عملاً نقش بازجوها را بازی میکند و چه بسا کاسهی داغتر از آش میشود.
اما نکتهی ظریف اینجاست که ملت شریف ایران، با این روش بهخوبی آشنا است؛ احتمالاً در چند روزِ آینده و برای تکمیلشدنِ این سناریو، این دو تبعه فرانسوی مجبور شوند که در تلویزیون حاضر شوند و اعتراف کنند که: هدفشان از مسافرت به ایران به آشوب کشیدن تجمعات معلمان بودهاست!
۲- نیمنگاهی به رزومه افراد دستگیر شدهی فرانسوی نشان میدهد که آنها در فرانسه، فعال صنفیِ مستقل از حکومت بوده و با سیاستهای دولت فرانسه در حیطه آموزشی و کارگری اساساً مخالفند. بسیار مضحک است که شهروندان مستقل از نهادهای قدرتِ یک کشور را گروگان گرفته و دستاویز سرکوبِ کنشگران صادقِ ایرانزمین قرار دهند و انتقام مطالبهگری را به غیر اخلاقیترین شکل ممکن، از معلمان ایران بگیرند.
۳- طی بیستسالِ گذشته، این فعالان صنفی خوشنام (بداقی، لطفی، نیکخواه، محمدی) پیگیر مطالبات صنفی جامعه معلمان و از جمله تعطیلشدن اصل سیام قانون اساسی بودهاند. صدا و سیما گزارشش را طوری تنظیم کرده که این افراد، تازه به جمع معلمان پیوستهاند و قصد آشوب از طریق خارجیها را دارند. حال آنکه معلمان دستگیر شده، سابقهای بیستساله در پیگیری مطالبات صنفی دارند و فعالیتِ آنها بر اساس اصل بیستوهفتم قانون اساسی انجام شدهاست.
برهمگان روشن است که تجمعات معلمان، معطوف به مطالبهگری صنفی بوده و این نکته در شعارها، سخنرانیها و برنامههای تجمع کنندگان موجود است و با مرور آنها، میتوان دستِ پوشالیِ سناریوسازان را رو کرد.
۴- بهنظر میرسد وزارت اطلاعات برای تدوین اینپروژه یا سناریو، با یک تیر، سه نشانه را مد نظر داشتهاست:
- نخست، تاثیرگذارترین کنشگران صنفی و در عین حال خوشنامترین و محبوبترینها را نشانه بگیرد و برایشان پروندهسازی کند.
- دوم، شورای هماهنگی را که تنها مرجع اعتراضات جنبش معلمان بوده و هست را به آشوب و خطگیری از خارج متهم سازد.
- سوم، اینکه به وقت مناسب با توجه به خالیشدن خزانه کشور ناشی از غارتگریهای افسار گسیخته، از طریق این دو تبعه دستگیر شده، بتواند سهمخواهیهای خود را از دولت فرانسه داشتهباشد.
در این میان اما، برای عملیاتی شدنِ این پروژه غیر اخلاقی، قرعه بهنام معلمانی افتاده است که همه زندگی خود را طی سالها کنشگری برای سرافرازی آموزش در ایران و احقاق حقوق معلمان و دانشآموزان وقف کردهاند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، ضمن حمایت قاطع از تمامی معلمان دستگیر شده و رد اتهامات نخنما، انتظار دارد که تمامیِ آنها در اسرع وقت و بیقیدوشراط آزاد شوند و یا طبق اصل ۱۶۵ قانون اساسی، دادگاهِ آنها به صورت علنی برگزار شود، تا ملت شریف ایران خود قضاوت کنند:
تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد
علیرغمِ منشِ معلم ستیزیِ برخی از تصمیمسازان، امیدواریم بهخاطر شرایط حاکم بر کشور، زعمای باقیمانده با تجدید نظر در نگاه خود، بهجای خط سرکوب، به پاسخگویی مطالبات جامعه معلمی بپردازند و از پروژه سازیهای نمایشی علیه معلمان دست بکشند و خیال باطلِ سرکوب فعالیتهای صنفی را از سر بیرون کنند و بدانند که:
گیرم که بر سر اینباغ بنشسته در کمین پرندهاید
پرواز را علامت ممنوع میزنید
با جوجههای نشسته در آشیانه چه میکنید؟
گیرم که میکشید
گیرم که میبرید
گیرم که میزنید
با رویش ناگزیر جوانهها چه میکنید؟!...
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران.
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
پزشک سوئدی- ایرانی، قربانی گروگانگیری و در خطر اعدام تلافیجویانه
سازمان عفو بینالملل امروز با انتشار یک گزارش تحلیلی اعلام کرد شواهد فزاینده قویا تأکید دارند بر این که مقامات ایرانی، احمدرضا جلالی، شهروند دوتابعیتی سوئدی- ایرانی را گروگان گرفته و تهدید به اعدامش کردهاند تا کشورهای سوئد و بلژیک را وادار به مبادلهی او با اسدالله اسدی و یا حمیدی نوری کنند و همینطور آنها را زیر فشار قرار دهند که از پیگرد قضایی مسئولان جمهوری اسلامی ایران در آینده پرهیز کنند. این سازمان بار دیگر از مقامات ایرانی خواست که برنامه اعدام احمدرضا جلالی را فورا لغو کنند.
سازمان عفو بینالملل عمیقا نگران است که مقامات ایرانی ممکن است به انتقام از محاکمه حمید نوری – که به اتهام دستداشتن در کشتار مخالفان سیاسی زندانی در سال ۱۳۶۷ تحت محاکمه در سوئد قرار گرفته است – احمدرضا جلالی را که در حبس خودسرانه در زندان اوین به سر میبرد، تا قبل از پایان اردیبهشت ۱۴۰۱ اعدام کنند.
چندین رسانه حکومتی در ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ گزارشهایی منتشر کردند مبنی بر اینکه حکم اعدام احمدرضا جلالی قرار است تا قبل از پایان ماه اردیبهشت اجرا شود و سرنوشت احمدرضا جلالی را صریحا به محاکمه حمید نوری گره زدند. عفو بینالملل از جامعه جهانی میخواهد تا تلاشهای خود را برای حفاظت از حق حیات احمدرضا جلالی افزایش داده و در مورد شواهدی که نشان میدهند سلب خودسرانه آزادی احمدرضا جلالی و تهدیدهای مداوم به اعدام او معادل جرم گروگانگیری است، تحقیقات مستقل و شفاف انجام دهند.
احمدرضا جلالی پزشک و پژوهشگری است که در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۳۹۵، در جریان سفر کاری به ایران به طور خودسرانه دستگیر شد. قبل از دستگیری، او با خانوادهاش در سوئد زندگی میکرد و همچنین استاد مهمان در موضوع مدیریت بحران در دانشگاه فرایه در بروکسل بلژیک بود(برای اطلاعات بیشتر در مورد روابط او با بلژیک، به بخش «اظهارات علنی مقامات بلژیکی» در ادامه مراجعه کنید).
او در مهرماه ۱۳۹۶ پس از یک محاکمه به شدت ناعادلانه و مبتنی بر اعترافات به دستآمده از شکنجه از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران از بابت «افساد فیالارض» از طریق «جاسوسی» به اعدام محکوم شد. در ۱۸ آذر ۱۳۹۷، وکلای او مطلع شدند که شعبه ۱ دیوان عالی کشور حکم محکومیت و مجازات اعدام او را بدون این که به آنها فرصتی برای ارائه دفاعیات داده شود، تأیید کرده است. احمدرضا جلالی در مرداد ۱۳۹۶ در نامهای از داخل زندان نوشت که او تنها به دلیل امتناع از جاسوسی برای مقامات ایران در ارتباط با روابط دانشگاهیاش در مؤسسات اروپایی زندانی شده است.
بدون در نظر گرفتن انگیزهها و دلایل اولیه مقامات ایران برای بازداشت و محاکمه خودسرانه احمدرضا جلالی، بررسی و تحلیل شرایط کنونی پرونده احمدرضا جلالی از سوی عفو بینالملل نشان میدهد که حداقل از اواخر پاییز ۱۳۹۹ به این سو، مقامات ایران سرنوشت او را به توافق با بلژیک برای تبادل او با دیپلمات سابق ایرانی اسدالله اسدی و یا توافق با سوئد برای تبادل با حمید نوری، مسئول سابق زندان های جمهور ی اسلامی، مشروط کردهاند. اسدالله اسدی در ۹ تیر ماه ۱۳۹۷ دستگیر شد و متعاقبا در بهمن ۱۳۹۹ از سوی یک دادگاه کیفری در بلژیک به دلیل نقشداشتن در یک طرح بمبگذاری خنثی شده در تجمعی در فرانسه در سال ۱۳۹۷ به ۲۰ سال زندان محکوم شد. حمید نوری در آبان ۱۳۹۸ در سوئد دستگیر شد و به اتهام دستداشتن در کشتار زندانیان در سال ۱۳۶۷، در فاصله بین مرداد ۱۴۰۰ و اردیبهشت ۱۴۰۱ بر اساس اصل صلاحیت قضایی جهانی در سوئد محاکمه شد. انتظار میرود که نتیجه محاکمه در ۲۳ تیر ۱۴۰۱ اعلام شود.
تحلیل عفو بینالملل مبنی بر اینکه بازداشت خودسرانه احمدرضا جلالی و تهدیدهای مداوم به اعدام او مصداق جرم گروگانگیری است، مبتنی است بر شواهدی قابلتوجه از جمله:
• مقالات منتشر شده توسط رسانههای حکومتی ایران در ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱؛
• اطلاعاتی که عفو بینالملل از چندین منبع آگاه درباره اظهارات غیرعلنی مقامات ایرانی به احمدرضا جلالی و افراد حامی حقوق او به دست آورده، مبنی بر اینکه سرنوشت او مشروط به اقداماتی است که باید توسط سوئد و/ یا بلژیک انجام شود؛
• همزمانی تحولات نگرانکننده در شرایط احمدرضا جلالی، از جمله انتقال وی به سلول انفرادی، تعیین تاریخ اعدام و تهدید به اعدام قریبالوقوع، با مقاطع مهم در پرونده اسدالله اسدی در بلژیک و حمید نوری در سوئد و همینطور با پیشنهادهای علنی برای تبادل زندانیان توسط مقامات ایرانی؛
• اظهارات عمومی مقامات بلژیکی؛
• و صدور توصیهای در ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ از سوی مقامات سوئدی مبنی بر پرهیز از سفر غیرضروری شهروندانش به ایران.
تهدید به اعدام احمدرضا جلالی برای مقاصد تلافیجویانه در حالی صورت میگیرد که بازداشت خودسرانه افراد دوتابعیتی یا اتباع خارجی از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران و استفاده از آنها به عنوان «اهرم دیپلماتیک» یا «به عنوان ابزاری برا ی فشار بر دولتهای خارجی» سابقهای طولانی دارد و گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، کارگروه سازمان ملل در مورد بازداشت های خودسرانه و دبیر کل سازمان ملل هم بر وجود این الگو تأکید کردهاند.
عفو بینالملل یادآور میشود که «کنوانسیون بینالمللی علیه گروگانگیری»، جرم گروگانگیری را این طور تعریف میکند: توقیف یا بازداشت یک شخص، همراه با تهدید به آسیبرساندن به او، از جمله تهدید به کشتن، وارد کردن آسیب جسمانی یا تداوم بازداشت، به منظور وادار کردن یک شخص ثالث، مانند یک دولت، به انجام دادن یا ندادن یک عمل خاص به عنوان پیششرط صریح یا ضمنی برای آزاد شدن فرد به گروگان گرفته شده. طبق قوانین بینالمللی هیچ الزامی وجود ندارد که شرایط تعیین شده برای آزاد کردن فرد زندانی به صراحت بیان شوند تا جرم گروگانگیری احراز شود. شرایط پرونده، از جمله رفتار خاص افراد بازداشتکننده که مبنی بر یک درخواست ضمنی از شخص ثالث برای انجام یا خودداری از انجام کاری باشد، میتواند برای اثبات قصد و در نظر گرفتن عمل سلب آزادی به عنوان جرم گروگانگیری کافی باشد.
عفو بینالملل خواستار تشکیل یک سازوکار تحقیقاتی مؤثر، شفاف و مستقل برای بررسی وضعیت احمدرضا جلالی در چارچوب «کنوانسیون بینالمللی علیه گروگانگیری» است. این سازوکار تحقیقاتی باید شواهدی که حاکی از آن هستند که سلب آزادی احمدرضا جلالی و تهدیدهای مداوم به اعدام او از مصادیق جرم گروگانگیری است را مورد بررسی قرار دهد. این سازوکار تحقیقاتی باید دارای اختیارات مؤثر برای انجام بررسیهای خود باشد، از جمله اختیار برای وادارکردن همه مقامات دولتی به همکاری. با توجه به فراگیری جو مصونیت در ایران که موجب شده مقامات سابق و فعلی در قبال جنایات بینالمللی پاسخگو نباشند، عفو بینالملل معتقد است که چنین تحقیقات مستقل و بیطرفانهای باید بهطور مشترک یا جداگانه از سوی سوئد و بلژیک، بهعنوان کشورهایی که این فشار بر آنها وارد شده، صورت پذیرد.
چنانچه مدارک کافی و قابلقبولی به دست آیند که بتوان بر اساس آن یک پرونده قضایی محکمهپسند درباره ارتکاب جرم گروگانگیری علیه احمدرضا جلالی تشکیل داد، مقامات سوئدی و بلژیکی باید طبق تعهدات بینالمللی خود تحت «کنوانسیون بینالمللی علیه گروگانگیری» دست به اقدام بزنند، که شامل صدور دستور تحقیقات کیفری، درخواست استرداد متهمان، صدور قرار بازداشت، پیگرد قضایی مظنونان و محاکمه متهمان میشود.
با توجه به حساسیت بالای جامعه بینالمللی نسبت به جرم گروگانگیری، در صورتی که ثابت شود مقامات ایرانی مرتکب این جرم علیه احمدرضا جلالی شدهاند یا در حال ارتکاب آن هستند، ضروری خواهد بود که همهی کشورهای عضو «کنوانسیون بینالمللی علیه گروگانگیری» فورا با یکدیگر همکاری کرده و مقامات ایرانی را پاسخگو کنند. آنها همچنین باید اقدامات مؤثر و چندجانبهای برای پیشگیری، تعقیب قضایی و مجازات اینگونه گروگانگیریها اتخاذ کنند.
متن کامل بیانیه عفو بینالملل: پزشک سوئدی- ایرانی، قربانی گروگانگیری و در خطر اعدام تلافیجویانه
روزنامه شرق: با تهاجم روسیه به اوکراین، آمریکا تحریمهای گستردهای علیه این کشور فعال کرد و حالا آنها وارد بازار نیمهجان ایران شدهاند که سالهاست فشار تحریم بر شانههایش سنگینی میکند.
رضا شهرستانی، عضو هیئتمدیره انجمن تولیدکنندگان فولاد،میگوید که روسیه تخفیفهای ۱۵ تا ۲۰ درصدی برای فولاد خود در نظر گرفته و با توجه به وضع عوارض سنگین صادرات فولاد ایران، قیمت فولاد صادراتی این کشور نسبت به ایران ارزانتر شده است و بههمیندلیل چین، افغانستان، تایلند و کره جنوبی که مشتریان بزرگ فولاد ایران بودند، این بار فولاد مورد نیاز خود را به روسیه سفارش دادهاند. او تأکید میکند که با این اتفاق درآمد ارزی شش میلیارددلاری ایران به خطر افتاده است.
جنگ روسیه و اوکراین برخلاف ادعای برخی رسانههای داخلی نهتنها فرصتی برای اقتصاد ایران ایجاد نکرد بلکه حالا بازارهای نیمهجان و تحریمزده کشور را یکییکی به خطر انداخته است.
چندی پیش فعالان صنعت نفت از تخفیف ۳۰دلاری نفت روسیه و اختلاف ۱۰درصدی آن با قیمت نفت ایران خبر دادند و گفتند که تزارها مشتریان بزرگ نفت ایران مانند چین و هند را به سوی بازار خود کشاندهاند. حالا خبر میرسد که بازار یکی دیگر از کالاهای عمده صادراتی ایران به دست روسها افتاده است.
روسیه یکی از بزرگترین صادرکنندگان فولاد جهان است و ذخایر عظیمی از سنگ آهن را در اختیار دارد. با این حال با آغاز تحریم این کشور صادرات روسها کاهش یافت. این اتفاق در حالی رخ داده که روسیه هزینه سنگین جنگ را به بودجه کشور تحمیل کرده است و همین مسئله تزارها را به فکر قیمتشکنی و تخفیفهای جذاب محصولات صادراتیشان انداخته است.
آنقدر که معدود بازارهای ایران را به سمت خود جلب کند. همزمان با این اتفاق، دولت ایران به بهانه ثبات بازار داخلی عوارض بالایی برای صادرات فولاد وضع کرده است.
رضا محتشمیپور، معاون امور معادن و فراوری مواد وزارت صنعت، معدن و تجارت درباره وضع عوارض بالای صادراتی برای فولاد ۳۱ فروردین امسال به صداوسیما توضیح داد که وضع عوارض ۱۷ تا ۲۲ درصدی برای تنظیم بازار داخلی بوده است؛ اما صادرکنندگان فولاد زیر بار این توضیح نمیروند و میگویند که سالانه بیشتر از ۳۰ میلیون تن فولاد در ایران تولید میشود و مصرف داخلی فقط حدود ۱۵ تا ۱۶ میلیون تن است؛ بنابراین نگرانی برای بازار داخلی هیچ توجیهی ندارد و دولت با این کار دغدغه بازار داخلی را نداشته و به دنبال افزایش درآمدهای مالیاتی خود بوده است.نتیجه اینکه قیمت صادراتی فولاد ایران افزایش داشته و در مقابل روسیه برای فولاد خود تخفیفهای بیشتری در نظر گرفته است.
احمد دنیانور، عضو انجمن تولیدکنندگان فولاد، در این زمینه توضیح میدهد: صنعت فولاد ایران در سالهای اخیر با سختی فراوان بازارهایی را در اقصانقاط دنیا به دست آورده بود و سالانه بین ۹ تا ۱۱ میلیون تن فولاد را صادر میکرد. به طوری که در سال ۱۴۰۰ صادرات فولاد شش میلیارد دلار درآمد ارزی برای کشور ایجاد کرد؛ اما حالا روسیه بازارهای ایران را یکییکی تصاحب کرده و اقدام اخیر دولت برای افزایش عوارض صادرات فولاد هم به این مشکل دامن زده و تقریبا صادرات فولاد متوقف شده است.او با تأکید بر اینکه بازپسگیری این بازارها بسیار دشوار است، ادامه میدهد: درحالحاضر صنعت فولاد ایران شرایط وحشتناکی را سپری میکند و برنامههای صادراتی فعالان این صنعت به هم ریخته است.
دنیانور همچنین توضیح میدهد: صادرات به بازاریابی، بازارسازی، جلب اعتماد مشتریان و ثبات قانون در کشور صادرکننده، ایفای تعهدات صادرکنندگان و... نیاز دارد. وقتی یکدفعه قانون نابجایی وضع میشود و تمام مکانیسم بازار را به هم میریزد، دو اتفاق میافتد، اول اینکه خریدارانی که نمیتوانند معطل بمانند فورا به سمت فروشندگان دیگر میروند، دوم اینکه جلب اعتماد مجدد آنان کار بسیار دشواری خواهد شد؛ چون خریداران میگویند وضعیت کشور شما معلوم نیست و ممکن است شما نتوانید به تعهداتتان عمل کنید.
رضا شهرستانی، دیگر عضو هیئتمدیره انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، نیز تصاحب بازار فولاد ایران از سوی روسیه را تأیید میکند و میگوید: صادرات دوماهه فولاد تقریبا به صفر رسیده و بسیاری از شرکتها تولید خود را کاهش دادهاند.
بنا بر گفته او روسیه درحالحاضر بازارهای چین، افغانستان و کشورهای خاور دور ازجمله تایلند و کره جنوبی را از ایران گرفته است.عضو انجمن فولاد توضیح میدهد که درحالحاضر روسیه قیمت فروش فولاد خود را بسیار پایین آورده تا معاملهکننده حاضر شود ریسک خرید را بپذیرد. این در حالی است که ایران در دوران تحریم هم قیمتهای فولاد خود را به ۱۵ درصد کمتر از CIS رسانده بود؛ اما روسیه تخفیفهای خود را به ۲۰ درصد رسانده است. این در حالی است که افزایش عوارض صادراتی، بهای فولاد ایران را گرانتر از فولاد روسیه کرده است.
شهرستانی میگوید: براساس مقررات تولیدکنندگان فولاد محصول خود را در بورس عرضه میکنند و اگر محصول در بورس تقاضا نداشت، صادر میشود؛ اما ناگهان عوارض نجومی برای صادرات فولاد وضع میشود و درحالیکه بسیاری از کالاها ازجمله فولاد در بورس خریداری نشده بود، تصمیم به صادرات آن گرفته میشود؛ اما وضع عوارض سنگین صادراتی و قیمتشکنی روسیه سبب شده است که صادرات فولاد به حدود صفر برسد و این اتفاق هم در صنعت فولاد و هم در صنایعی مثل مس، آلومینیوم، روی، سرب یا پتروشیمی تکرار شده است.
او ادامه میدهد: فقط در بخش فولاد جلوی صادرات نزدیک به دو میلیون تن گرفته شد و اگر بخواهیم زیان سایر صنایع را به حساب آوریم، با نرخ روز بازار جهان بیشتر از پنج میلیارد دلار فرصت درآمد ارزی تا امروز از دست رفته است. ضمن اینکه بسیاری از شرکتها هم به دلیل اینکه دیگر تولید برایشان توجیه ندارد، تولیدشان را کاهش دادهاند.
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که با نزدیکشدن به ماههای گرم سال و چالش تولید انرژی در ایران، تولیدکنندگان فولاد احتمالا باید منتظر جیرهبندی برق باشند.
تازهترین گزارش وزارت نیرو نشان میدهد که در فروردین امسال برای اولین بار واردات برق ایران از صادرات برق آن پیشی گرفته است.آمارهای وزارت نیرو نشان میدهد که در فروردین سال ۱۴۰۱ واردات برق ایران با افزایشی ۷۲درصدی نسبت به فروردین سال گذشته به ۳۴۱ میلیون کیلووات ساعت رسیده است.صادرات برق نیز در ماه گذشته با افتی ۵۴درصدی به ۲۳۹ میلیون کیلووات ساعت سقوط کرده است.بهاینترتیب، ایران برای اولین بار به واردکننده خالص برق تبدیل شده است و با افزایش مصرف برق در ماههای گرم سال صنایع ایران ازجمله صنعت فولاد باید منتظر قطع برق و کاهش تولید باشند.
مدرن دیپلماسی / فرارو
امیل آودالیانی مدیر مطالعات خاورمیانه از اندیشکده Geocase در گرجستان و استاد دانشگاه اروپایی در تفلیس است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه آکسفورد و مدرک دکترا از دانشگاه دولتی ایوان جاواخیشویلی تفلیس (TSU) است. پایان نامه دکترای او بر روی استراتژی نظامی بیزانس و ساسانی در اواخر باستان متمرکز بوده است. او در زمینه مسائل سیاسی و نظامی مدرن در قفقاز جنوبی و اوراسیا با تمرکز ویژه بر ایران، ترکیه، چین و به طور کلی مسائل منطقهای خاورمیانه، فرهنگ استراتژیک بازیگران اصلی و اهداف ژئوپولیتیکی آنان تخصص دارد.
***
برای ایران تهاجم به اوکراین ارتباط نزدیکی با ماهیت نظم جهانی کنونی دارد. ایران نیز مانند روسیه نارضایتی خود را از نحوه عملکرد نظام بین الملل از پایان جنگ سرد به این سو ابراز کرده است. به طور گسترده تر، ایران و روسیه جهان را از زاویه دید بسیار مشابهی میبینند. هر دو کشور مشتاقانه پایان جهان چند قطبی و پایان برتری ژئوپولیتیکی غرب را پیش بینی میکنند.
ایران دلایل خود را برای این گونه فکر کردن داشته است. جهان تک قطبی تحت رهبری ایالات متحده پس از سال ۱۹۹۱ میلادی ترس عمیقی از محاصره قریب الوقوع را در ایران برانگیخت و پایگاههای آمریکایی در افغانستان و عراق به عنوان شاهدی بر موجه بودن این نگرانی از سوی ایران مورد اشاره قرار میگرفت. ایران نیز مانند روسیه خود را تمدنی مجزا میداند که نه تنها باید توسط بازیگران خارجی برسمیت شناخته شود بلکه باید فضای ژئوپولیتیکی مناسبی برای نفوذ در اختیار داشته باشد.
روسیه و ایران هر دو در مورد حوزه نفوذ خود کاملا شفاف هستند. برای روسیه، این حوزه نفوذ سرزمینهایی هستند که زمانی امپراتوری شوروی را تشکیل میدادند. برای ایران حوزه نفوذ کشورهایی هستند که از خلیج فارس به مدیترانه میرسند عراق، سوریه، لبنان به علاوه یمن. هنگامی که دو قدرت امپریالیستی سابق دارای منافع استراتژیک همپوشانی برای مثال، در قفقاز جنوبی و دریای خزر هستند مفهوم منطقه گرایی را به کار میبرند. این به معنای جلوگیری از اعمال نفوذ اقتصادی و نظامی بیش از حد قدرتهای غیر منطقهای و بیشتر حول نظمی است که تحت سلطه قدرتهای هم مرز با یک منطقه است.
این موضوع تا حد زیادی توضیح میدهد که چرا ایران حمله روسیه به اوکراین را فرصتی میبیند که در صورت موفقیت میتواند پایان نظم جهانی لیبرال را تسریع بخشد. به همین دلیل است که ایران تا حد زیادی گسترش ناتو به شرق اروپا را به عنوان عامل تحریک کننده تحرکات روسیه ذکر کرده است.
رویکرد ایران در قبال اوکراین نیز تا حدی تحت تاثیر ناهنجاریهای روابط دوجانبه قرار گرفته است که عمدتا با سرنگونی یک هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط موشکهای زمین به هوای ایران در ژانویه ۲۰۲۰ میلادی و جانباختن ۱۷۶ سرنشین آن آغاز شد.
برای ایران مانند چند دوست و مدافع دیگر روسیه، سناریوی ایدهآل جنگی سریع در اوکراین بود که در آن کرملین به اهداف اصلی خود دست یابد.
با این وجود، جنگ طولانی پیام بدی را ارسال میکند. این موضوع نشان میدهد که نظم لیبرال به هر حال در حال افول شدیدی نبوده و خواستههای روسیه برای عصر تازهای در روابط بین الملل دور از واقعیت بوده است. جنگ ناموفق هم چنین به ایران نشان میدهد که غرب در کلیت خود از قدرت بسیار مهمی برخوردار است و علیرغم اختلافات آشکار توانایی اتحاد سریع برای دفاع از نظم مبتنی بر قوانین موجود را دارد. بدتر از آن تحریمهای یکپارچه غرب علیه روسیه پیام خوبی برای ایران به همراه نخواهد داشت و نشان میدهد غرب برای فداکاریهای اقتصادی قابل توجه توانایی دارد. به عبارت دیگر، شکست روسیه در اوکراین در واقع غرب را تقویت کرد و آن را متحدتر از هر زمان دیگری از زمان حملات تروریستی سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی علیه ایالات متحده به این سو ساخته است.
به دلیل روابط آشفته ایران با غرب، نظم لیبرال احیا شده آخرین چیزی است که ایران میخواهد. ادامه مذاکرات بر سر یک توافق هستهای احیا شده به شدت تحت تاثیر چگونگی ادامه جنگ روسیه و چگونگی ادامه واکنش ایالات متحده و اتحادیه اروپا به تجاوز روسیه علیه اوکراین قرار خواهد گرفت. ایران نگران است که روسیه شکست خورده چنان خشمگین شود که از موقعیت حساس خود برای به خطر انداختن مذاکرات هستهای که به منظور لغو تحریمهای فلج کننده غرب علیه تهران حیاتی است استفاده کند.
علیرغم حمایت لفظی از روسیه، ایران مراقب بوده که قدرت روسیه را دست بالا نگیرد. اکنون روشن نیست که کرملین به هدف بلند مدت یعنی محافظت از مرزهای غربی خود دست یافته باشد. در واقع، رژیم پوتین احتمالا برعکس عمل کرده و اکنون فنلاند و سوئد نیز خواستار عضویت در ناتو هستند. تحریمهای غرب علیه روسیه احتمالا برای مدت طولانی باقی خواهند ماند و ثبات بلند مدت اقتصادی و بقای رژیم سیاسی روسیه را تهدید میکنند.
علاوه بر این، حمایت روسیه از گروههای جدایی طلب (پس از برسمیت شناختن به اصطلاح “جمهوریهای مردمی” لوهانسک و دونتسک و دیگر بخشهای جدا شده در گرجستان و مولداوی) موضوعی است که در ایران بسیار قطبی کننده است. درست است که تغییری به سمت پذیرش موضع روسیه در مورد اوکراین صورت گرفته، اما ایران عمیقا به “اصول وستفالیایی” مبنی بر عدم مداخله در امور سایر کشورها و احترام به تمامیت ارضی متعهد است. این امر با توجه به پیشینه تحرکات گروههای جدایی طلب در مناطق حاشیهای ایران تعجب آور نیست.
بسیاری از ایرانیان با وضعیت اسفناک اوکراین ابراز همدردی میکنند و برای برخی از آنان این وضعیت تداعی کننده شکستهای ایران در جنگهای اوایل قرن نوزدهم است زمانی که سلسله قاجاریه مجبور شد بخش شرقی قفقاز جنوبی را به روسیه واگذار کنند. این بخشی از احساسات ریشه دار تاریخی و ضد امپریالیستی در ایران است.
بنابراین، ایران احتمالا از حمایت تمام قد از جاه طلبیهای جداییطلبانه روسیه در شرق اوکراین خودداری خواهد ورزید. هم چنین، ایران در صورت امکان از حمایت روسیه در مجامع بین المللی خودداری خواهد کرد. نماد این رویکرد، نشست دوم مارس در مجمع عمومی سازمان ملل بود که ایران به جای حمایت از روسیه در مقابل رای گیری برای محکومیت تجاوز روسیه علیه اوکراین رای ممتنع داد.
عملکرد ضعیف نظامی روسیه و توانایی غرب در اقدام متفقالقول و دستهجمعی هشداری برای ایران است مبنی بر آن که اگر اروپا، ایالات متحده و سایر دموکراسیها در اتحاد با یکدیگر عمل کنند ممکن است روزی فشار بیشتری از سوی غرب علیه تهران اعمال شود.
بیانیه کانون مدافعان حقوق بشر
در حمایت از فعالینی که به بهانه ارتباط با همتایان فرانسوی خود باز داشت شدهاند
ملت شریف ایران
در حالی که تعدادی از معلمان شریف و زحمتکش ما به دلیل حضور در تجمعات قانونی و مسالمتآمیز در بازداشت غیرقانونی و زندان به سر میبرند، روز ۲۶ اردیبهشت صدا و سیمای جمهوری اسلامی گزارشی از بازداشت دو شهروند فرانسوی را پخش کرد که بنا به ادعای وزارت اطلاعات به اتهام ارتباطگیری با چند نفر از کنشگران فرهنگی و کارگری و تلاش برای ایجاد آشوب و بی ثبات سازی جامعه دستگیر شدهاند.
با توجه به مجموعه عملکرد نهادهای امنیتی در برخورد با فعالان سیاسی و اجتماعی مسلما این سناریو ! نیز از جنس پروژههای نخنمای نهادهای امنیتی است که این بار جنبشهای اعتراضی فرهنگیان و کارگران را نشانه گرفته است.
جمهوریاسلامی در برخورد با معترضان و منتقدان، بیتوجه به قوانین مصوب خویش و همواره با طرح اتهامات غیرواقعی سعی در سرکوب آنان کرده است. این بار نیز در اقدامی آشکارا از سر استیصال با طرح اتهام موهوم و بیاساس”ارتباط گیری” تلاش میکند تا با ایجاد جو رعب و وحشت، جنبشهای پویا و زنده را سرکوب و خاموش گرداند.
و البته از حکومتی که نهتنها به حقوق بشر بلکه به قوانین موضوعه خود بیاعتناست، جز این نیز انتظاری نمیرود.
کانون مدافعان حقوق بشر اعلام میکند در هیچ یک از قوانین جاری “ارتباط گیری” نه با شهروندان خارجی و نه با سندیکاها و اتحادیههای صنفی و کارگری جرم نیست. سلب آزادیهای اساسی ملت با طرح چنین اتهامات ناروا و غیرقانونی، مصداق بارز سوءاستفاده از قدرت وقابل پیگرد کیفری است و آمرین و عاملان چنین بازداشتی باید پاسخگوی اعمال خود باشند.
کانون مدافعان حقوق بشر یادآور میشود که ایران متعهد به اجرای مفاد اعلامیه_جهانی_حقوق_بشر و میثاقین_بینالمللی است و طبق ماده ۹ قانون مدنی، مفاد تعهدات بینالمللی در حکم قوانین عادی و برای همه، از جمله مسئولین حکومتی لازمالاتباع است. مفاد ماده ۸ میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی اجتماعی و فرهنگی بر ضرورت تشکیل اتحادیه و سندیکا و فعالیت آزادانه آنها دلالت دارد. همچنین بر ایجاد حق ارتباط اتحادیهها با یکدیگر و تشکیل فدراسیونهای ملی و بینالمللی تأکید دارد.
بنابراین نه تنها ارتباط با شهروندان خارجی (فرانسوی) و اتحادیهها و سندیکاهای آنان جرم نیست، بلکه حکومت متعهد است که امکانات لازم را برای همکاری و یا الحاق اتحادیهها و سندیکاهای ایرانی به همکاران خارجی و بینالمللی را فراهم سازد.
کانون مدافعان حقوق بشر به مسئولین جمهوری اسلامی هشدار میدهد که به پروندهسازیهای پوچ و بیاساس و سلب آزادیهای اساسی ملت خاتمه داده و نسبت به آزادی این فعالین فرهنگی و کارگری و نیز دو شهروند فرانسوی دستگیر شده در اسرع وقت اقدام نماید.
کانون مدافعان حقوق بشر
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
درست زمانی که به نظر میرسید الحاق فنلاند و سوئد به ناتو قریب الوقوع است ترکیه با مخالفت تند خود همگان را غافلگیر کرد.
به گزارش فرارو به نقل از سیانان و المانیتور، «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه اخیرا گفته که تمایل کشورهای شمال اروپا برای پیوستن به ناتو را امر مثبتی قلمداد نمیکند. او از سوئد و فنلاند به عنوان «مهمان خانههای سازمانهای تروریستی» یاد کرده است. او روز چهارشنبه به نمایندگان حزب خود (عدالت و توسعه) در آنکارا گفت که انتظار دارد اعضای ناتو مسائل امنیتی ترکیه را درک کرده به آن احترام بگذراند و از آن حمایت کنند.
فنلاند و سوئد روز چهارشنبه درخواست عضویت در ناتو را به طور رسمی در بروکسل ارائه کردند. این تصمیم نشان دهنده شکستی برای مسکو است چرا که جنگ در اوکراین باعث گسترش ائتلافی شد که پوتین برای جلوگیری از آن به اوکراین حمله کرد.
با این وجود، پذیرش عضویت کشورهای جدید مستلزم اجماع بین اعضای فعلی ناتو است و مخالفت فعلی ترکیه مشکل اصلی محسوب میشود.
ترکیه که سه سال پس از تشکیل ناتو در سال ۱۹۴۹ میلادی به این پیمان ائتلافی پیوست و دومین ارتش بزرگ ناتو را در اختیار دارد اعلام کرده تا زمانی که خواستههایش برآورده نشود از پیشنهاد عضویت فنلاند و سوئد در ناتو حمایت نخواهد کرد. اردوغان فنلاند و سوئد را به پناه دادن به اعضای گروه جدایی طلب موسوم به حزب کارگران کردستان (پ ک ک) متهم کرده است. پ ک ک که به دنبال تشکیل کشوری مستقل در ترکیه است دههها درگیر مبارزه مسلحانه با آن کشور بوده و از سوی ترکیه، ایالات متحده و اتحادیه اروپا در فهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفته است.
این بحران نارضایتی دیرینه ترکیه از کشورهای غربی و متحداناش در ناتو را نشان میدهد و به آنکارا فرصتی داده تا از موقعیت خود در ناتو برای گرفتن امتیاز استفاده کند. ترکیه از عدم حمایت سایر کشورها از آن کشور در مبارزه با شبه نظامیان کرد که آنکارا آن را تهدید اصلی برای امنیت ملی خود قلمداد میکند گلایه کرده است.
ترکیه کشور سوئد را به پناه دادن به دشمنان خود و حمایت از شبهنظامیان کرد در شمال سوریه که آنکارا آنان را بازوی پ ک ک میداند متهم کرده است. هم چنین، ترکیه اشاره کرده که سوئد و فنلاند به درخواستهای استرداد مظنونان اقدامات تروریستی به آنکارا پاسخ ندادهاند.
افراد تحت تعقیب به داشتن ارتباط با پ ک ک و هم چنین جریان تحت رهبری «فتح الله گولن» واعظ مذهبی ترک مستقر در آمریکا متهم هستند. ترکیه معتقد است او پشت کودتای نافرجام سال ۲۰۱۶ میلادی بوده است ادعایی که گولن آن را رد کرده است. فنلاند و سوئد روز سه شنبه ابراز خوش بینی کردند که میتوان زمینههای مشترکی با ترکیه در مورد مخالفتهای آن کشور درباره عضویت آن دو کشور در ناتو پیدا کرد.
«میکائیل دامبرگ» وزیر کشور سوئد روز دوشنبه به شبکه تلویزیونی SVT گفت که کشورش «دوست تروریسم» نیست و «هر آن چه را که با تروریسم مرتبط باشد بسیار جدی قلمداد میکند». او افزود: «البته از دیپلماسی استفاده خواهیم کرد و هرگونهعدم قطعیت احتمالی را روشن میسازیم».
«آن لینده» وزیر امور خارجه سوئد روز شنبه گفت که کشورش درست مانند سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا پ ک ک را یک سازمان تروریستی قلمداد میکند. دولت سوئد اعلام کرده که آماده است هر گونه مانعی را در مذاکرات با ترکیه برطرف کند. آنکارا هم چنین از سوئد و فنلاند خواسته که آن دو کشور تحریم تسلیحاتی را که در سال ۲۰۱۹ میلادی به دنبال حمله نظامی ترکیه در شمال شرق سوریه اعمال شده بود لغو کنند.
ترکیه آن عملیات را علیه نیروهای کردی موسوم به یگانهای مدافع خلق (YPG) که با ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی در مبارزه با داعش متحد بودند آغاز کرد. آن حمله با محکومیت ایالات متحده و اتحادیه اروپا مواجه شد و چندین کشور اروپایی را وادار ساخت تا آنکارا را تحت تحریم تسلیحاتی قرار گیرند.
اردوغان دوشنبه شب به خبرنگاران گفت: «ما به کسانی که ترکیه را برای پیوستن به ناتو تحریم میکنند بله نمیگوییم، زیرا در آن صورت ناتو دیگر یک سازمان امنیتی نخواهد بود و به محلی تبدیل میشود که نمایندگان سازمانهای تروریستی در آن متمرکز میشوند».
رئیس جمهور ترکیه با لفاظیهای آتشین به ویژه در آستانه انتخابات، زمانی که افزایش قدرت در جبهه داخلی میتواند به آرای او در صندوقهای رای کمک کند، بیگانه نیست. سال آینده ترکیه به سوی برگزاری انتخابات حرکت خواهد کرد و کارشناسان معتقدند وضعیت فعلی اقتصاد، تورم بیسابقه و بحران واحد پول ملی ترکیه که در سال گذشته تقریبا نیمی از ارزش خود را از دست داد در انتخابات به ضرر اردوغان خواهد بود. تحلیلگران میگویند وتوی ترکیه در ناتو ممکن است به عنوان اهرم فشاری نه تنها علیه اعضای آینده آن پیمان بلکه علیه اعضای فعلی نیز از سوی آن کشور مورد استفاده قرار گیرد.
«آسلی آیدین تاش باش» کارشناس ارشد سیاست در شورای روابط خارجی اروپا در مقالهای نوشته است: «ممکن است همه چیز مربوط به سوئد و فنلاند نباشد. اردوغان تقریبا به طور قطع این لحظه را فرصت مناسبی برای ابراز نارضایتی خود از اعضای فعلی ناتو به ویژه در مورد دولت بایدن میداند که رهبر ترکیه را دور از دسترس نگه داشته است».
به گفته این تحلیلگر یک موضوع کلیدی ممکن است ناامیدی رئیس جمهور ترکیه از ناتوانی برقراری رابطه کاری با «جو بایدن» رئیس جمهور ایالات متحده باشد. اردوغان ماه گذشته در گفتگو با خبرنگاران گلایه خود را مطرح کرد و گفت که او و بایدن آن گونه روابطی که او با رئیس جمهور ترامپ و اوباما داشت را نداشته اند. اردوغان گفته بود: «البته هر از گاهی جلساتی برگزار میشود، اما باید جلوتر میرفتیم. آرزوی من این است که بتوانیم در ادامه به این مهم دست یابیم».
«آیدین تاش باش» میگوید این نخستین باری نیست که ترکیه با اعضای جدید ناتو مخالفت میکند. او میافزاید: «بعید است که اردوغان یک هدف سیاسی خاص در سر داشته باشد، اما بدون شک انتظار دارد که مانند گذشته به خاطر همکاریاش در نهایت از ناتو پاداش دریافت کند».
علیرغم آن که ترکیه نگرانیهای امنیتی دارد که حتی «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو نیز گفته که باید مورد توجه قرار گیرد با این وجود، آن کشور در شرایط حساس فعلی نارضایتی خود را ابراز میکند زمانی که ناتو هیچگاه تا این اندازه متحد نبوده است و ادامه موضع فعلی ترکیه را در نقش یک «خرابکار» قرار خواهد داد.
دلایل متعددی برای مخالفت ترکیه با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو وجود دارند. ابتدا پس از خرید سامانه دفاع هوایی اس-۴۰۰ ترکیه از روسیه در سال ۲۰۱۹ میلادی، ایالات متحده ترکیه را از برنامه جنگنده اف -۳۵ حذف کرد. ترکیه با دستیابی به ۱۲۰ فروند اف -۳۵ تا اوایل دهه ۲۰۳۰ میلادی همراه با معرفی «هواپیماهای رزمی ملی» که به صورت بومی طراحی و ساخته شده بود میتوانست به قدرت هوایی برتر در کل منطقه تبدیل شود.
هم چنین، آنکارا برای سالها با متحدان خود به منظور خرید سامانههای دفاع هوایی پیشرفته به ویژه سامانه پاتریوت ساخت ایالات متحده لابی کرد. در اواسط دهه ۲۰۱۰ میلادی، اعضای ناتو سامانههای پاتریوت خود را برای محافظت از مرز ترکیه با سوریه ارسال کردند. اما خروج نیروهای پدافند هوایی آمریکا در سال ۲۰۱۵ میلادی در یکی از بحرانیترین مقاطع درگیری سوریه، باعث آزردگی خاطر اردوغان شد چرا که طبق اصل ۵ پیمان ناتو کشورهای عضو متعهد شدهاند که در زمان جنگ از یکدیگر دفاع کنند در حالی که ترکیه رفتار امریکا را عدم حمایت یک عضو ناتو از خود قلمداد کرد.
عدم دریافت سامانه پاتریوت یا جنگندههای اف -۳۵ جاه طلبیهای ژئوپولیتیک آنکارا را به تعویق انداخته است. ترکیه به جای اف -۳۵ ترکیه انتظار دارد نسخه ارتقا یافتهای از اف -۱۶ را ایالات متحده دریافت کند. یک راه هوشمندانه برای ایالات متحده به منظور تضمین کسب رضایت ترکیه درباره عضویت سوئد و فنلاند در ناتو موافقت کنگره آمریکا با فروش اف-۱۶ به ترکیه است. در همین راستا، آنکارا مایل است سایر کشورهای عضو ناتو تحریمهای رسمی و غیر رسمی خود را علیه صنایع دفاعی ترکیه لغو کنند.
دلیل دوم مخالفت ترکیه با عضویت سوئد و فنلاند به مواضع بسیاری از کشورهای ناتو و اتحادیه اروپا در مورد مناقشه سوریه مربوط میشود. از سال ۲۰۱۴ میلادی، آنکارا با کشورهای غربی بر سر حمایت آنان از حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) به رهبری کردها و نیروهای شبه نظامی آن که در سوریه میجنگند دچار اختلاف شده است.
یک مقام بلندپایه ترکیه در بوروکراسی امنیت ملی آن کشور به شرط ناشناس ماندن در گفتگو با «المانیتور» به دیدارهای گذشته «آن لینده» وزیر خارجه سوئد با اعضای بلندپایه حزب اتحاد دموکراتیک اشاره کرد. این مقام ترک میگوید: «از پیوستن سوئد به ناتو چه نتیجهای میگیریم؟ طبق اصل ۵ متحدان موظف شدهاند از مرزهای یکدیگر محافظت نمایند. نیروهای ترکیه به طور منظم تمرینات و گشتزنی در منطقه بالتیک را با متحدان خود در ناتو انجام میدهند. آیا نیروی هوایی سوئد در مرزهای جنوبی ما با پرواز بر فراز مواضع پکک گشتزنی خواهد کرد؟ اگر غیر از این است پس شاید ما نباید متحد شویم. یا شاید پکک باید طبق اصل ۵ از سوئد دفاع کند»!
این مقام ترک اشاره کرد که میتوان درخواستهای سوئد و فنلاند را جداگانه بررسی کرد، زیرا فنلاند در روند بررسی درخواست ترکیه به منظور عضویت آن کشور در اتحادیه اروپا نقش مفیدی ایفا کرده است.
این مقام ترک میافزاید: «اگر سوئد در مورد اهداف خود جدی است باید بیانیه و نظرش را در مورد پیوستن به ناتو منتشر کند و گفتگویی صادقانه در مورد آن چه که میتواند و نمیتواند برای ناتو انجام دهد داشته باشد».
این مقام ترک میگوید ناامیدی ترکیه آنجا تشدید میشود که آن کشور به منظور پیوستن به اتحادیه اروپا برای چندین دهه منتظر مانده است. او میافزاید: «ترکیه ۵۰ سال پشت در اتحادیه اروپا منتظر ماند شاید باید از سوئد خواسته شود که ۵۰ دقیقه صبر کند».
یک استاد دانشگاه و تحلیلگر امنیتی در استانبول معتقد است که انتقاد آنکارا از حمایت آمریکا و اروپا از اتحاد دموکراتیک و پ ک ک در سوریه اگرچه معتبر، اما ضعیف است. او که نخواسته ناماش فاش شود به «المانیتور» میگوید که چگونه روسیه حتی پکک را به عنوان یک سازمان تروریستی به رسمیت نمیشناسد و همچنان با آن گروه همکاری میکند و حتی در روابط آن گروه با رژیم سوریه میانجیگری کرده با این وجود، هیچ یک از این موارد روابط آنکارا با مسکو را تضعیف نکرده است؟
او میافزاید: «مخالفت علنی ترکیه با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو قابل دوام نیست. من میترسم که این مخالفت عمومی با عضویت سوئد و فنلاند منجر به ارائه تصویری از ترکیه به عنوان یک اسب تروای روسیه شود تصویری که پس از بحران اس-۴۰۰ نیز ایجاد شده بود. اگر کنگره آمریکا تسلیحاتی را که ما میخواهیم به ترکیه تحویل ندهد چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ اگر این روند به خوبی مدیریت میشد ترکیه میتوانست به غرب نزدیک شود. در عوض، شرایط در حال تبدیل شدن به وضعیتی مشابه تجارت اسب است».
سومین دلیل برای مخالفت ترکیه با گسترش قلمروی ناتو مربوط به این نگرانی است که این موضوع میتواند از دید ترکیه به شکلی بیمورد و غیر موجه درگیری بین ناتو و روسیه بر سر اوکراین را گسترش دهد. «آسلی آیدین تاش باش» میگوید: «نگرانی راهبردی بزرگتر ترکیه از درگیری ناتو و روسیه ناشی از جنگ در اوکراین است. آنکارا نمیخواهد در آتش متقابل گرفتار شود».
با این وجود، «یوروک ایشلیک» تحلیلگر مسائل ژئوپولیتیک در استانبول معتقد است که ترکیه هیچ ترسی از روسیه ندارد. او میافزاید: «جنگ در اوکراین دست ترکیه را علیه روسیه تقویت کرد. روسیه حتی نمیتواند کوچکترین کاری در مورد گسترش قلمروی ناتو و عضویت سوئد و فنلاند در آن پیمان انجام دهد. اظهارات اخیر پوتین مبنی بر آن که پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو تهدیدی برای روسیه نیست تاییدی بر این ناتوانی روسهاست».
ایشلیک هم چنین استدلال مطرح شده درباره مخالفت عمومی دولت ترکیه با گسترش قلمروی ناتو را رد کرد و از کنار گذاشتن وزارت خارجه ترکیه از گفتگوهای ناتو انتقاد نمود.
آیا ترکیه میتواند معاملهای بزرگ بر سر عضویت سوئد و فنلاند در ناتو داشته باشد؟ چنین سناریویی شامل کاهش حمایت غرب از اتحاد دموکراتیک و پ ک ک در ازای کاهش فشار آنکارا بر آن سازمانها خواهد بود. افزایش فروش تسلیحات جدید به ترکیه احتمالا باعث جلب نظر مساعد ترکیه خواهد شد. دولت اردوغان با کمی صبر و درک این که در طول تاریخ، سیاست و دیپلماسی هنر دستیابی به اهداف امکانپذیر بوده ممکن است آن چه را که از ناتو میخواهد به دست آورد.
روایت میدانی “نشریه اشپیگل” از تقابلِ نیروهای ویژه اوکراینی با ارتش روسیه در دونباس
فرارو- نشریه اشپیگل در گزارشی میدانی، با دو تن از فرماندهان نیروهای ویژه اوکراینی (که در جبهههای شرقی این کشور در منطقه “دونباس” و در شهر “مارینکا”، با نیروهای روسی و جدایی طلبان تحت حمایت آنها در حال نبرد هستند) همراه شده و به ثبت برخی تحولات مرتبط با این جنگ، به صورت عینی و زنده پرداخته است.
اشپیگل در گزارش خود به طور خاص تاکید دارد که با توجه به فرسایشی شدن جنگ و البته تقویت توان تسلیحاتی اوکراینی ها، آنها تا حد زیادی توانستهاند ابتکار عمل را از نیروهای روسی در چهارچوب این جنگ بگیرند. کما اینکه به گفته فرماندهان اوکراینی، چندین نوبت تلاشهای روسها جهت تسخیر برخی مناطق در دونباس، با شکست رو به رو شده است.
با این حال، خبرنگار اشپیگل، شدت حملات موشکی و توپخانهای روسیه به این مناطق را قابل توجه توصیف کرده است. اشپیگل در این گزارش جدای از مسائل نظامی، برخی نکات و مسائل مرتبط با وضعیت مردم در مناطق جنگ زده را نیز به نحوی مستند مورد اشاره قرار داده است.
نشریه اشپیگل در این رابطه مینویسد: «فرمانده “الکساندر استارینا” دست راست خود را از روی دنده خودرو بر میدارد و به جلو اشاره میکند. شهری کوچک در شرق اوکراین قرار دارد: دو برج طلایی کلیسا، تعدادی ساختمانهایی که در عصر شوروی ساخته شدهاند و دیگر خانههای کم ارتفاع. استارینا میگوید: «آنجاست، این شهر مارینکا است». وی خودرو را به دروازههای ورودی شهر نزدیک میکند. صدای شلیک گلوله و توپ به صورت کم و بیش به گوش میرسد.
سرهنگ “نیکلا داویدنکو”، در کنار فرمانده نشسته است. در یک دست او اسلحه قرار دارد. این دو نیروی نظامی ویژه اوکراینی در حال حرکت به سمت موضع مشخص شده برای آنها در مناطق جنگی شرق اوکراین هستند. هرچه در جاده به پیش میرویم، شدت خرابیها نیز بیشتر میشود. گلوله باران ها، سقفهای خانهها را ویران کردهاند و خودروهای زیادی نیز در آتش میسوزند. استارینا خودرو را در یک محوطه کوچک پارک میکند. سربازان به طور مرتب خودروهای خود را عوض میکنند. برای درگیریهایی که در فاصله نزدیک اتفاق میافتند، آنها وسایل نقلیه سبک که قدرت مانور زیادی نیز دارند را ترجیح میدهند. فرمانده میگوید که خودروهای زرهی کاربرد چندانی در صحنه جنگ مارینکا ندارند.
در شرایط کنونی، این دومین مرتبه است که شهر مارینکا در نزدیکی “دونتسک”، صحنه درگیریهایی میشود که از این ظرفیت برخوردار هستند که حتی آینده اوکراین را مشخص کنند. جنگ میان جدایی طلبان حامی روسیه و نظامیان اوکراینی هشت سال قبل در اینجا یعنی در دونباس آغاز شد. منطقهای که به استخراج ذغال سنگ در شرق اوکراین مشهور است. پس از درگیریهای گسترده و شدید، ارتش اوکراین توانست در ژوئن سال ۲۰۱۵، بار دیگر مارینکا را به کنترل این کشور در آورد. از آن زمان تاکنون، جبههای در امتداد شرقی اوکراین ایجاد شده که در قالب آن جنگ و درگیری است.
روایت میدانی تا ۲۷ فوریه سال جاری میلادی، روسیه کم و بیش از جدایی طلبان شرق اوکراین حمایت میکرد. سپس شاهد آن بودیم که خود روسیه به اوکراین حمله کرد. از آن زمان تا به امروز، سربازان روسی در کنار جدایی طلبان جمهوری خودخوانده دونتسک، علیه اوکراین میجنگند. پس از ناکامی روسیه در فتح کیف، پایتخت اوکراین، رهبری روسیه فاز دومِ آنچه عملیات ویژه در خاک اوکراین میخواند را آغاز کرده است.
عملیاتی که هدف اصلی آن، تحت کنترل درآوردنِ کل مناطق دونتسک و لوهانسک توسط روسیه است. با این حال، این نیروهای جدایی طلب، در نبرد خود با اوکراین، بایستی با زبدهترین نیروهای نظامی اوکراینی بجنگند. حدودا ۱۰۰ نفر از این نیروها، به گردان ۷۴ شناسایی ارتش اوکراین به فرماندهی استارینا تعلق دارند. فردی ۴۱ ساله که هم رزمانش وی را “استاری” و یا پیرمرد خطاب میکنند. او یک کلاه خودِ نظامی دارد و یک جلیقه ضدگلوله نیز بر تن که برای وی کوچک است. او بسیار متمرکز و آرام به نظر میرسد.
استارینا در سه جبهه “پیسکی”، “آوادیوکا” و “مارینکا”، که در جنوب دونباس قرار دارد، نیروهایش را رهبری میکند. او میگوید که از زمان آغاز مرحله دوم عملیات نظامی ارتش روسیه در خاک اوکراین، شهر مارینکا به صورت لاینقطع هدف گلوله باران نیروهای روسیه بوده است. برخی منابع شهری مارینکا گفتهاند که این شهر روزانه هدف ۳۰۰ موشک روسی گراد قرار میگیرد.
در عین حال، پهپادهای روسی نیز به طور مرتب بر فراز شهر گشت زنی میکنند و بعضی اوقات به وضوح دیده میشوند. قطعات تکه تکه شده راکتها را میتوان در هر گوشه و کناری دید. شمار کمی از نیروهای امدادی جرات میکنند که پا به شهر مارینکا بگذارند و دلیل اصلی آن نیز حجم بالای درگیریها در این شهر است.
استارینا معتقد است همین نیروهای روسی تا حد زیادی ابتکار عمل را در جبهه جنگ شرقی اوکراین از دست دادهاند. به گفته وی، این مطلب را اوکراینیها هم از طریق پهپادهای شناسایی خود و هم شنودهای اطلاعاتی که انجام میدهند، به وضوح متوجه شدهاند. شمار زیادی از نیروهای نظامی روسیه کشته و زخمی شدهاند و اوکراینیها توانستهاند تا بخش قابل توجهی از تسلیحات و امکانات نظامی روسها را نابود کنند. استارینا میگوید: «من نمیخواهم لاف بزنم و اغراق گویی کرده باشم. با این حال روزی نیست که در آن ما به مواضع توپخانه دشمن حمله نکرده و آنها را منهدم نکرده باشیم».
استارینا و داویدنکو از کنار یک دیوار حرکت میکنند تا به موضع خود برسند. یک ساختمان دولتی اوکراینی که مدافعان اوکراین از ابتدای شروع جنگ اوکراین در آن مستقر شدهاند. سربازان اوکراین میگویند که مهاجمان به شهر با استفاده از بمب آتشزا، یک خانه را در سوی دیگر خیابان به آتش کشیدهاند. آوار و خرابیهای ساختمان کل خیابان را گرفته بود.
مدافعان اوکراین در یک اتاق با کف چوبی که تعدادی مبل نیز در آن است، موضع گرفتهاند. نور کمی به داخل اتاق نفوذ میکند. یک سرباز کلاه خود نظامی خود و اسلحه کلاشینکفش را روی زمین گذاشته است. مبارزان اوکراینی شب را در این مکان میگذرانند. سربازان اوکراینی از دسته و جوخههای گوناگون وارد این اتاق میشوند و ازآن استفاده میکنند.
استارینا و داویدنکو دوشادوش سربازان و اهالی عادی اوکراینی با دشمن میجنگندند. در این میان، نیروهای اوکراینی از سلاحی الکترونیکی با عنوان “اسکای وایپر” نیز بهره میبرند. سلاحی که با استفاده از آن میتوانند پهپادهای دشمن را در حین پروار از کار بیندازند. اهمیت این سلاح به طور خاص از آنجایی است که روسها از طریق آن میتوانند اطلاعات و هماهنگیهای لازم جهت جابجایی نیروها و هدایت آتش خود علیه اوکراینیها را به دست آورند. خطر دیگری که سربازان اوکراینی به آن اشاره میکنند، فرود بیسرو صدای چتربازان روسی در مناطق نزدیک به شهر است. با این حال، اوکراینیها میگویند که تاکنون در چندین نوبت حملات آنها را ناکام گذاشتهاند.
نیروهای استارینا به طور خاص با حمایتهای توپخانه اوکراین، مختصات توپخانه دشمن روسی را به دست میآورند و علیه آنها حملات گوناگونی را سازماندهی میکنند. مسالهای که عملا موجب شده تا خسارات سنگینی به نیروهای روسی وارد شود. استارینا میگوید که هماهنگی میان نیروهای وی، سامانههای پهپادی و البته توپخانه، به سطحی جدید رسیده که عملا فضای کار را برای روسها به شدت سخت و پیچیده کرده است.
جالب اینکه فرمانده استارینا تا همین هشت سال پیش نظامی نبوده بلکه یک وکیل بوده است. بلافاصله پس از اقدام روسیه در سال ۲۰۱۴ در الحاق شبه جزیره کریمه به خاک خود، استارینا نیز در ارتش اوکراین نام نویسی کرده است. وی با خنده میگوید که در ابتدای کار تنها ۳۰ دقیقه عضو اولین گروهانش بوده است. زیرا ۳۰ دقیقه پس از عضویتش، نیروهای وابسته به روسیه وی را دیدهاند و او را ربودهاند. با این همه، وی میگوید که اکنون هشت سال است در منطقه دونباس میجنگد.
او میگوید زمانی که ارتش اوکراین و جداییطلبان در اطراف فرودگاه دونتسک در حال جنگ و درگیری بودهاند، او به شدت درگیر نبرد بوده است. وی میافزاید که من تنها نیروی یگانم بودم که هیچ آسیبی از درگیریها ندیدم. استارینا میگوید که ایمان دارد که هیچ راهی جهت بازگشت وی به زندگی عادی نیست. او تاکید دارد که کلیه افرادی که در سالهای اخیر در کنار او در خطوط مقدم نبرد جنگیدهاند، به هیچ عنوان نتوانستهاند، زندگی دور از خط مقدم جنگ را تاب آورند.
ما دوستی واقعی را اینجا تجربه میکنیم. ما اینجاست که احساس امنیت میکنیم. در زندگی عادی، ما به شدت تنها و منزوی هستیم. حتی نامزد استارینا (آودیوکا) نیز یک نیروی شبهنظامی است که در جبهههای نبرد اوکراین در حال جنگ است. اینطور به نظر میرسد که جنگ با روسیه برای فرمانده یک امر شخصی است. جالب اینکه مادر استارینا، روسیتبار است و زمانی که ۱۰ ساله بوده، با خانواده به خاک اوکراین مهاجرت کرده است.
استارینا در گشتهای خود در شهر مارینکا مدام به مردم غیرنظامی که ماندهاند، توصیه میکند تا شهر را ترک کنند. زیرا در صورت پیشروی و حملات ناگهانی دشمن، جانشان در خطر خواهد بود. در این میان یک پیرمرد ۷۵ ساله به نام گریگوری میگوید: نه. وی میگوید سال ۲۰۱۴ پس از تصرف شبه جزیره کریمه توسط روسیه، به منطقهای دیگر در خاک اوکراین رفته، با اینحال، علی رغم خوشامدگوییهای ابتدایی مردم، آنها پس از مدتی وی و نزدیکانش را سرزنش کردهاند که با فرار خود، هزینههای زندگی را در منطقه آنها بالا بردهاند. در این راستا مردمی که ماندهاند از استارینا و سربازانش میخواهند که برای آنها سوخت بیاورند.
استارینا بر این باور است که در مقابله با نیروهای روسی، بایستی به شدت محتاط و هوشیار بود. وی میگوید که هنوز توپخانه و جنگندههای روسی، تهدیدی جدی برای مبارزان اوکراینی هستند. این مساله به طور خاص تا حد زیادی برآمده از تجربه شخصی و همچنین گفتگوهای وی با دیگر فرماندهان اوکراینی است. استارینا میگوید که وی و نیروهایش هرآن چه که برای شناسایی نیاز دارند نظیر پهپاد و تجهیزات دید در شب را در اختیار دارند. با این حال، آنها به طور خاص از دو چیز بیبهره هستند: مهمات برای توپخانه و سامانههای دفاع موشکی.
استارینا میافزاید: «جنگ مدتهاست که به نبردی فرسایشی تبدیل شده است. آنها خسته شدهاند و ما این را میدانیم. ما هم خسته شدهایم و آنها این را میدانند. در این میان عامل تعیین کننده این خواهد بود که چه طرفی اول از دیگری تقویت میشود: روسها یا اوکراینیها؟ هر طرفی که در این رقابت پیروز شود، میتواند دور تازهای از اقدامات تهاجمی را نیز آغاز کند. موضعی که در نوع خود میتواند سرنوشت جنگ را نیز تعیین کند.»
کیوان صمیمی، روزنامهنگار و سردبیر نشریه ایران فردا که با توقف اجرای حکم زندان، به طور موقت از زندان آزاد شده بود بازداشت و به زندان سمنان منتقل شد.
مصطفی نیلی روز چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت در توئیتی نوشت: «امروز بعد از ساعت اداری از اجرای احکام دادسرای مقدس با آقای کیوان صمیمی تماس گرفتند و گفتند که برای ابلاغ نظریه پزشکی قانونی باید به آنجا مراجعه کند».
او افزود: «بعد از مراجعه و اعلام نظر پزشکی قانونی، ایشان را بازداشت و با یگانِ اعزام شبانه به زندان سمنان فرستادند».
کیوان صمیمی ۱۲ بهمن پارسال با توجه به دلیل “شرایط جسمانی” و «گزارش پزشکی قانونی» مستند به ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی کیفری، به طور موقت از زندان سمنان آزاد شده بود. مشخص نیست پزشکی قانونی به چه دلیلی گزارش خود را پس گرفته است.
این فعال مدنی ۷۳ ساله چند روز قبل از آزادی از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شده بود. او بهدنبال این تبعید، در نامهای نوشت که مسئولان زندان با فریب و دروغ باعث «فشار روانی و قلبی زیادی» به او شدند و احتمالا دنبال «پروژهی فرسودهسازی و حتی قتل تدریجی» او هستند.
تبعید پارسال آقای صمیمی از زندان اوین به زندان سمنان پس از آن صورت گرفت که او جان باختن بکتاش آبتین، عضو کانون نویسندگان، در زندان را «قتل شبهعمد» خوانده بود.
منابعی به بیبیسی گفتهاند که جمعی از رهبران سیاسی ضد طالبان در نشستی در آنکارای ترکیه، روی ایجاد آنچه “شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان”، خواندهاند، موافقت کردند. این نشست که شب گذشته ۲۷ ثور/اردیبهشت برگزار شد، روی “یک بدیل ساختارمند” سیاسی برای طالبان نیز توافق کرده است.
این منابع گفتند که شرکتکنندگان این نشست شامل چهرههای مطرح ضد طالبان مانند، عبدرب رسول سیاف، رهبر حزب اتحاد اسلامی، عبدالرشید دوستم، رهبر جنبش ملی، محمد محقق، رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان، الماس زاهد، نماینده پیشین مجلس، میررحمان رحمانی، رئیس پیشین مجلس، علم ایزدیار، رئیس پیشین مجلس اعیان، حضرت علی، یکی از فرماندهان پیشین جهادی از ننگرهار، محمد یونس قانونی و محمد کریم خلیلی، معاونان پیشین ریاست جمهوری، احمد ولی مسعود، سفیر پیشین در لندن، احمد ضیا مسعود، معاون پیشین رئیس جمهوری، اقبال صافی، نماینده پیشین مجلس، عطا محمد نور، والی پیشین بلخ و رهبر شاخه انشعابی جمعیت اسلامی و شمار دیگر شرکت داشتند. صلاحالدین ربانی، رهبر جمعیت اسلامی و محمد اسماعیل، از چهرههای برجسته ضد طالبانی نمایندگان خود را به این نشست فرستاده بودند.
گفته میشود این نشست با ابتکار محمد یونس قانونی، در خانه عبدالرشید دوستم و با مدیریت عبدرب رسول سیاف برگزار شده است.
این منابع تایید کردهاند که شرکتکنندگان گفتهاند که در نشست احتمالی که گفته شده حکومت طالبان در تلاش برگزاری آن در افغانستان اند، شرکت نخواهند کرد.
روز گذشته، انعامالله سمنگانی، یکی از سخنگویان گروه طالبان در صحبت با خلیل نوری، خبرنگار بیبیسی بدون ذکر نام دعوتشدهها گفت که کمیسیون تماس که به منظور زمینهسازی برگزاری یک نشست در افغانستان ایجاد شده است، کار تماس با شخصیتهای سیاسی را تمام کرده و شماری تعهد کرده اند که در این احتمالی طالبان شرکت خواهند کرد.
این منابع به بیبیسی گفتهاند که بنابر ملاحظات دولت ترکیه، نشست این دور آنکارا محدود نگهداشته شد و شماری که بنابر “مسائل تکنیکی” نتوانستند به آنکارا بیایند، با ویدئو از راه دور شرکت کردند.
”شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان”
نظر به اظهارات منابع بیبیسی قرار شده شورای رهبری در مشورت با همدیگر کار کند. این شورا قرار است دارالانشا (دبیرخانه) و کمیتههای جداگانهای داشته باشد که فعلا مشخص نشده است.
مواردی که گفته شده شرکتکنندگان روی آن موافقت داشتند، ایجاد نظام غیرمتمرکز در افغانستان، پذیرش اصل انتخابات در سطوح مختلف رهبری در جامعه، رعایت حقوق بشر و حقوق زن و پاسداری از ارزشهایی خوانده شده که افغانستان در بیست سال گذشته به آن دست یافته بود.
مخالفتهای درونی ‘حوزه ضد طالبانی’
با آنکه شرکتکنندگان نشست آنکارا اغلب رهبرانی هستند که در دهه ۹۰ میلادی علیه گروه طالبان زیر عنوان آنچه “مقاومت اول” یاد میشود، مبارزه کردهاند، اما در ۹ ماه گذشته که طالبان به طور ناگهانی به قدرت رسید و ساختار دمکراتیک افغانستان از میان رفت، این رهبران مورد انتقاد قرار گرفته که نتوانستهاند ابتکاری از خود نشان دهند و اختلافات میان آنها همچنان ادامه داشته است.
در ماههای پایانی دوره جمهوریت، نشستهای متعددی میان مقامهای دولت پیشین و رهبران سنتی قومی به منظور بسیج مردمی علیه طالبان برگزار شد، ولی نظر به اظهارات شماری نزدیک به این رویدادها، طرح بسیج مردم یا دفاع مشترک از جمهوریت، از سوی محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان، رد شد.
در ماههای گذشته شماری از رسانهها از احتمال نشست رهبران سیاسی در اتریش خبر دادند ولی به علت چنددستگی میان شخصیتهای مختلف، این نشست برگزار نشد.
نشست انکارا نخستین گردهمایی رهبرانی است که قبلا هم با طالبان جنگیدهاند. شماری از مردم نظر به تجربههای مکرر تاریخیای که از این رهبران دارند، بر توانایی متحد ماندن و متعهد ماندن رهبران سیاسی حوزه ضد طالبان مشکوکاند.
جبهه مقاومت ملی
در هفتههای اخیر نیروهای وابسته به جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود، فعالیتهای نظامی در پنجشیر، اندراب و تخار داشتند. ادعاهای زیادی از گروگانگیری، شکنجه و کشتارهای صحرایی از سوی طالبان در این مناطق مطرح شده است.
طالبان اما تاکید میکنند که در پیگیری افرادی که تلاش به ناامنسازی میکنند، به غیرنظامیان آسیبی نرسیده است.
نظر به اظهارات منابعی که با بیبیسی صحبت کردهاند، در حالیکه رهبران سیاسی خواهان راه حل سیاسی برای افغانستاناند، اما از عملکرد “جبهه مقاومت ملی” حمایت میکنند و ایجاد و دوام فشار سیاسی و نظامی بر طالبان را لازم میدانند. آنها از جبهات مختلفی که در روزهای گذشته اعلام وجود کردهاند، خواستهاند تا منسجم عمل کنند.
بهنام هستیبخش
نظام اطّلاعاتی و امنیتی کشور در بحبوحه بحران نان و خیزش گرسنگان و جانبهلبرسیدگان، بار دیگر به بازداشت دکتر سعید مدنی مبادرت کرد. جامعهشناس و پژوهشگر برجستهای که بیشاز هرکس دیگری در زمینه ناهنجاریها و نابسامانیهای اجتماعی تحقیق کرده و کتاب و مقاله نوشتهاست. هشدارهای وی امّا نهتنها برای او قدر و ارجی بههمراه نداشته بلکه حتّی انتشار کتابهایش را نیز ممنوع کردهاند و به وی که از سوی یکی از مهمترین دانشگاههای جهان، دعوت علمی شدهبود اجازهی خروج از کشور و مطالعه و پژوهش ندادند.
خبر دستگیری مدنی را به زبان عریان و بیپردهی امنیتی و به اتّهام ناروا و سخیفِ ارتباط با بیگانگان، خبرگزاری سازمان تبلیغات اسلامی انتشار داد و بار دیگر معلوم شد که عملکرد مقامات امنیتی تا چه حد با ارزشهای اخلاقی و مبانی دینی در تعارض است.
مدنی در شناخت مسائل اجتماعی ایران جایگاهی غیرقابلانکار دارد و دانش و توان علمی او وقف ایران و بیشازهمه محرومان بودهاست اما جای تاسف است که به مدیران امنیتی سپردهبودند که حتّی اجازه ورود به دانشگاه را نیز به او ندهند. وی کولهبار عظیمی از تجربه گرانسنگ سیاسی و اجتماعی را با خود حمل میکند و در مسیر همین تجربههای سترگ بوده که از دههی هفتاد بدینسو، چندین نوبت، بارِ زندان و تبعید را بر دوش کشیده امّا علیرغم اینهمه، مصالح اصیل ایرانزمین و شنوایی درد و محرومیت انسانهای سرکوب شده را بر رفاه و آسایشی که بهراحتی درانتظارش بود، ترجیح دادهاست.
ما امضا کنندگان این بیانیه، دستگیری چندبارهی دکتر سعید مدنی را به اتّهاماتی واهی و بیاساس که طرح و رویّه عمومی دستگاه امنیتی است، محکوم میکنیم و آزادی فوری این مدرس و پژوهشگر برجسته را از بند انتظار میکشیم.
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
اسامی امضاءکنندگان:
ابراهیم خوش سیرت، ابوالفضل بازرگان، ابوالفضل حکیمی، ابوالفضل قدیانی، ابوالفضل نجفی، ابوطالب آدینه وند، احد رضایی، احسان اشفاق، احسان شریعتی، احسان شریف ثانوی، احسان مالکیپور، احمد سلطانیه، احمد معصومی، احمد هادوی، ابراهیم غنیپور،ابراهیم فاضل آبادی،ابولقاسم کیا،احمد صیام پور،احمد ثاراللهی،اشرف منتظری،احمد حری،احمد رضا اسدی،اسماعیل صالح آبادی،اقدس قاسمی،اکبر شاهزمانی،الهه زارعی،امیرحسین مرتضائی، اسدالله امینی، اصغر ممبیني، افسانه نجاتي، اکبر امینی ارمکی، اکبر بدیعزادگان، امیر رضایی، امیر طیرانی، امیر میرخانی، امیرحسین اسدی، امیرحسین جهانی، امیرحسین داوودآبادی فراهانی، امیرخسرو دلیرثانی، امین چالاکی، امین هادوی، ایمان آزاده، ایمان داوطلب، آتوسا عطایی، آرزو باهر، آرش نجبایی، آرمان ذاکری، آروین خادممولا، آناستازیا صدر حاجی سید جوادي، بابک امیری، باقرفتحعلی بیگی، بهروز برومند، بهزاد حق پناه، بهمن رضاخانی، بهناز کیانی، بهناز نصر، بهنام چگینی، بیوک سعیدی، پروانه سلحشوری، پرویز شهپر، پریسا تاکی، تقی حقبین آذر، تقی شامخی، جعفر گنجی، جلال اقتداری، جلال بهرامی، جلیل ضرابی، جمشید حقگو، جواد رحیم پور، جعفر زمانی،جواد دردکشان،حبیب الله امیری،حبیب الله عسگری،حسن فتحی،حسنعلی مصطفائی،حسین اشفاق،حسین گودرزی،حسین لقمانیان، حامد سحابی، حجت قیاسی، حسین ثاقب، حسین حدّادنژاد، حسین رجایی، حسین رفیعیفنود، حسین روش، حسین سربندی، حسین فلاح، حسین کربلایی، حسین یوسفیان، حمید احراری، حمید آصفی، حمید بهشتی، حمید محمدنژاد، حمید نصری، حمیدرضا خادم، حمیدرضا عابدیان، حوریه خانپور، خسرو قشقایی، خسرو منصوریان، دانا ملکزاده، درسا رزازیان، رحمان کارگشا، رحیم یاوری، رسول ورپایی، رضا اقاخانی، رضا حاجی، رضا دبیر، رضا رئیس طوسی، رضا سپهری، رضا سعیدی، رضا سید زاده، رضا صدر، رضا کاظمی، رضا مسموعی، رضا دبیر، روح الله رحیمپور، روحالله شفیعی، زهرا اقاخانی، زهرا رحیمی، زهره امانی، زهره یوسفی، رسول شاهرخ، رضا آقاخانی، رضا رحیمی، رضا کشاورز، روح الله کلانتری، زهرا آقاخانی،زهرا شجاعی،زهرا صالحی،زهره حری،زهره شریف موسوی،ساناز محسنی زاده، سعید درودی، سعید شهرتاش،سعید صحبتی، سعید غفارزاده، سعید محمدی، سعید نعیمی، سعیده منتظری، سمانه گلاب، سهراب عسگري، سهیلا رجایی، سید جعفر سبحاني، سید عبدالمجید الهامی، سیّدحسین موسوی، سیدعبدالعلی حسینیون، سیّدمجتبی هاشمی، سیّدمصطفی تاجزاده، سیده نادیا فهري، سعید فاضل، علی سادات حسینی، سعید معیری، سعید منتظری، سوده صفوی،سید احسان میرلوحی،سید جعفر سبحانی،سید حسین فخرائی،سید علی موسوی،سید هادی هاشمی،سید یعقوب آل شفیعی فومنی،سیده نادیا فهری،شهناز مهیاری،شهین وفا بخش، شبنم خان مصدق، شهین مسعودیان، شهین وفابخش، صالح نوریان،صدیقه وسمقی، صفا بیطرف، طاهره قابل،طاهره مهیاری، طاهره طالقانی، طاهره علیزاده، طهماسب عبداللهی، عباس اقبال، عباس راستی بروجنی، عباس صالحی،عباس کاظمی،رضازند،عبدالحسین خدادادی،عبدالحسین علوی،علی اکبر غفاری،علی محمد فراهانی،علی محمدی،علیرضا رجائی،علیرضا قمی،عیسی وحدانی، عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم حکیمی، عبدالله مومنی، عبدالله ناصری طاهری، علی اصغر غروی، علی اصغر گواهی، علیاکبر طاهری قزوینی، علی باباچاهی، علی تقی پور، علی تکفلّاح، علی سلطانی اصفهانی، علی شیخ الاسلامی، علی طراح، علی طهماسبی، علی غفرانی، علی ملکپور، علی مهرداد، علی نیک جو، علیاکبر اخوه، علیرضا اکبرزادگان، علیرضا بهشتی شیرازی، علیرضا حسینیبهشتی، علیرضا خداوردی، علیرضا رجایی، علیرضا رجبیان، علیرضا غروی، علیرضا کاکاوند، علیرضا همتی، علیرضا هندی، على گرجی، على مؤمنى، عماد بهاور، عیسی سحرخیز، غلامرضا جعفری، غفار فرزدی، غلامرضا جعفري، فاطمه دردکشان، فاطمه فرهنگخواه، فاطمه گوارایی، فرانک چالاک، فرزاد ساجد اردبیلی، فرشته بقايي، فرهاد بهبهانی، فرید انصاری دزفولی، فرید طاهری، فریدون سحابی، فواد سید میررمضانی، فؤاد کعبي، فیروزه صابر، فاطمه انصاری،فاطمه آذری بیگدلیفاطمه دردکشان،فائزه افشار،فتح الله حنیف زاده،فرزانه افشاری،فهیمه افشاری، قربان بهزادیاننژاد، کاظم ملکی، کمال اطهاری، کمال رضوی، کیارش کاظمی، کیوان صمیمی، لیلا ایپکچی، لیلی مصطفوی، مجتبی باقری،مجتبی لطفی،محبوبه کمیلی،محبوبه ناظری،محمد باقر بختیار،محمد پیران،محمد جعفری،محمد دردکشان،محمد صادق مقدس،محمد علی صالحی،محمد قاسمپور،محمد مهدی فرخی،محمود دردکشان،محمود متقی،مرتضی سالم،مرتضی نیلی،مریم صفوی تاکی،معین وکیلی،ملیحه دردکشان،منصور کوچک محسنی،منیر صفوی،منیژه ریئسی،مهدی باقری،مهدی ناجی،ماجد غروی، ماهرو قشقایی، متین مسکین، مجتبی تهرانی، مجتبی رحیمی، مجید جابری، مجید حکیمی، مجيد شيعه على، محدثه عاطفی، محسن زمانی، محسن محققی، محمد باقر علوی، محمد ابراهیمزاده، محمد توسلی، محمد جعفري، محمد حیدرزاده، محمد محمدی اردهالی، محمد حسن داوودی، محمد حسین بنیاسدی، محمدحسين كروبي، محمد خطیبی، محمّد رضایی، مرجان میرباقری، محمد سرچمی، محمد سیف راده، محمد صابر، محمد صادق رسولی، محمد کریم آسایش،محمد کارخانه چین، محمد لطیف عباس پناه، محمد محمدی، محمد مرادی، محمد مصلحی، محمد نانکلی، محمد هاشمی، محمّدامین هادوی، محمدحسین خوربک، محمدرضا احمدی، محمدرضا آهنی، محمدرضا حمسی، محمدرضا مقیسه، محمّدسعید حنایی کاشانی، محمدصادق آخوندی، محمد قربانی، محمدعلی غفاریان، محمّدلطیف عبّاسپناه، محمدهادى هادیزاده يزدى، مهدی ملکی نجف آبادی،محمود حائری، محمود خطیبی، محمود دردکشان، محمود عمرانی، محمود نکوروح، مرتضی سلطانیه، مریم افرا فراز، مریم نصری، مزدک علی نظری، مژگان احمدیه، مسعود پدرام، مسعود صادقی، مسعود عسگری، مسعود فصیحی، مسعود مسکین، مسیح غروی، مصطفی بادکوبهای هزاوه، مصطفی سید میررمضانی، مصطفی فهرمانی، مصطفی محب کیا، مصطفی مسکین، معصومه طوفانپور، معین وکیلي، منصور بذرپور، مهدی ارژنگ، مهدی اقبال، مهدی بیگ، مهدی رجبی، مهدی زمانی، مهدی شعبانی، مهدی محمودی، مهدی مظفری، مهدی معتمدی مهر، مهدی نوربخش، مهران ارژنگ، مهرداد جهانگیری، مهرداد حجّتی، مهسا تاجیک، مهوش صالحی، میر سلیمان حسینی مقدم، میلاد دهقانی، منصوره خسروشاهی، ناهید یوسفی، نرگس سالاری، نصور نقیپور، نصرالله یوسفی،نظام الدین قهاری، نیلوفر رفعتیان، نوری قویدل، وحید احمدی، وحید حقیقی، وحید لعلیپور، وجیهه دردکشان،وحید پوراسماعیلی،وحید نجفیان، هادی رحیمی،هاشم آغاجری، هاشم باروتی، هاشم صباغیان، الهام متولیزاده، یاسر مرادی، یحیی صادقلو، یوسف یزدی، یونس حاجیزاده، یونس رستمی.
بیبیسی فارسی
همزمان با اعتراضهای اخیر در ایران، بعضی از کاربران اینستاگرام و فیسبوک گزارش دادهاند که پستهایشان درباره اعتراضات در این شبکه اجتماعی حذف شده است. بیبیسی به روایتهایی دست پیدا کرده که از احتمال “نفوذ” طرفداران حکومت ایران به شرکتی به نام ‘تلاس اینترنشنال’ خبر میدهد؛ شرکتی که مسئول اصلی رسیدگی به محتوای اینستاگرام و فیسبوک است.
یک کارمند سابق و یک کارمند فعلی این شرکت به بامداد اسماعیلی، خبرنگار در آلمان که برای بیبیسی فارسی گزارش تهیه میکرد، گفتهاند بعضی از مسئولان نظارت بر محتوا، “به سلیقه خود” مطالب کاربران را حذف میکنند. ادعایی که با اظهارات شکایتآمیز کاربران اینستاگرام و فیسبوک درباره حذف مطالبشان مطابقت دارد.
آن طور که پرهام قبادی، در گزارش خود برای برنامه ۶۰ دقیقه بیبیسی فارسی میگوید شرکت ناظر بر محتوای اینستاگرام و فیسبوک، که پیشتر نامش ‘سیسیسی’ بوده، در سال ۲۰۱۹ به شرکتی به نام تلاس اینترنشنال فروخته شد. یکی از کارهای ‘تلاس اینترنشنال’ رسیدگی به شکایت کاربران اینستاگرام و فیسبوک است. در واقع این وظیفه را اینستاگرام و فیسبوک به تلاس اینترنشنال در شهر اسن آلمان، محول یا اصطلاحا برونسپاری کردهاند. اینستاگرام و فیسبوک دو شرکت زیرمجموعه شرکت متا هستند که صاحب واتساپ هم است. مالکیت همه این شرکتها در نهایت به مارک زوکربرگ میرسد.
شرکت متا در جواب به بیبیسی فارسی درباره احتمال نفوذ در تلاس اینترنشنال گفته، قوانین این شرکت بسیار دقیق است و عملکرد کارکنانش را به دقت بررسی میکند تا خطایی انجام نشود.
اما علیرضا منافی، پژوهشگر اینترنت، میگوید تعداد کارمندان شرکتهای ناظر بر محتوا در این شبکهها آنقدر زیاد است که نمیشود بر گرایشهای آنها کنترل داشت و باید از هوش مصنوعی برای کنترل استفاده کرد.
آیا از ایران ‘خط میگیرند؟’
دو کارمند سابق و فعلی تلاس اینترنشنال میگویند چندصد ایرانی در این شرکت در شهر اسن آلمان کار میکنند که بیشترشان دانشجو هستند. در گزارش ۶۰ دقیقه برای حفظ امنیت این افراد، نام مستعار برایشان انتخاب شده است.
مهدی، کارمند شرکت تلاس اینترنشنال، گفته شاهد بوده که افرادی در این شرکت “به نفع” حکومت جمهوری اسلامی ایران اقداماتی انجام دادهاند.
به گفته مهدی: “چیزی که من خودم شاهدش بودم، این است که کسانی، چه در سطح پایین چه در مقامهای بالاتر، به قول خودشان طرفدار حکومت هستند و میشود فهمید که از طرف حکومت خطهایی میگیرند و کارهایی انجام میدهند. من خودم میتوانم بگویم چند نفر را به چشم دیدم…. نیروهایی را در شرکت ما دارند که سعی میکنند سیاست خودشان را پیش ببرند. در ایران هم میدانیم نیروهایی هستند که پول میگیرند تا یک پست را فلهای ریپورت کنند.”
سوال اینجاست که برای حذف یک یادداشت یا پست، فقط شکایت یک نفر کافی است یا باید شکایت یا به اصطلاح ریپورت فلهای انجام شود؟
یکی دیگر از کارمندان سابق این شرکت با نام مستعار علی در شهر اسن آلمان به بامداد اسماعیلی توضیح داد که بعضی کارمندان تلاس اینترنشنال “سلیقهای” عمل میکنند.
علی میگوید کارمندان دورههایی میگذرانند که چطور تصمیم بگیرند و چه پستی را میتوانند حذف کنند. اما به گفته او بیشتر کارمندان ایرانی که آنجا کار میکنند، دانشجویانی هستند که به ایران رفتوآمد دارند.
او گفت: “ما در اتاق کار اجازه همراه داشتن گوشی تلفن نداشتیم. کسانی بودند که زمان استراحت به رختکن میرفتند و با گوشی خود پستی را ریپورت میکردند یا شخصی را ریپورت میکردند که میخواستند حساب کاربریاش بسته شود. بعد، شکایت زیر دست همین افراد میآمد و تقریبا میتوانستند درباره حسابهای کاربری هر تصمیم شخصی بگیرند و در نهایت عواقب خاصی هم نداشت.”
مهدی، کارمند تلاس اینترنشنال، درباره شمار کارمندان ایرانی این شرکت میگوید آمار دقیقی ندارد اما حدس میزند در بخش فارسی حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر مشغول کار باشند. او میگوید جدیدا عده دیگری هم به کارمندان فارسیزبان اضافه شدهاند.
علیرضا منافی، پژوهشگر اینترنت و حقوق دیجیتال در ترکیه، که نگاه بسیار منفی به فیسبوک دارد، میگوید شرکت مادر متا، در تاریخ فعالیتش “هیچ کارنامه شفافی درباره کاربران نداشته و نه تنها حافظ حریم خصوصی کاربرانش نبوده، بلکه بیطرفی را هم رعایت نکرده است.”
او اعتقاد دارد حذف تصاویر تظاهرات در ایران و هشتگهای مربوط به آن باعث تقویت این استدلال حکومت جمهوری اسلامی است که میگوید اعتراضها چندان گسترده نیست.
چه کسی تصمیم میگیرد؟
آیا کارمندان شرکت ناظر بر محتوای شبکههای اجتماعی اینستاگرام و فیسبوک میتوانند بدون آگاهی و توبیخ از طرف مدیران، پستهای کاربران دیگر را “به میل خود” حذف کنند؟
مهسا علیمردانی، پژوهشگر اینترنت در موسسه ‘آرتیکل ۱۹’ در لندن میگوید در مورد تصمیمات، متا چندان شفاف نیست که آیا یک فرد پشت تصمیم است یا یک سیستم اتوماتیک تصمیم میگیرد که هشتگی را حذف کند.
علی کارمند سابق تلاس اینترنشنال استدلال میکند که تصمیمات شخصی تعیینکننده است: “بازرس تنها ۱۰ درصد شکایاتی را که میرسید، بررسی میکرد؛ برای مابقی ۹۰ درصد شما تصمیم میگرفتید که مثلا پروفایل طرف باید حذف شود، عکس یا پست حذف شود یا هر تصمیم دیگر. اگر کارمندی به پروفایلی برمیخورد که مشکل شخصی با او داشت، میتوانست خودسرانه تصمیم بگیرد. اگر هم بازبینی میشد و کسی متوجه میشد، در آمار دقت ما، تاثیر جزئیای داشت. یعنی حتی اگر [مدیریت] میفهمیدند، باز اتفاق خاصی برای آن شخص نمیافتاد.”
اما شرکت متا در پاسخ به بیبیسی فارسی گفته است: “ما گروهی از ۱۵ هزار بررسی کننده محتوا داریم که محتواها را به ۷۰ زبان از جمله زبان فارسی بررسی میکنند و آنچه را ناقض قوانین ما باشد، حذف میکنند. چه محتوایی که از طرف کاربران گزارش شده باشد و چه محتوایی که فناوری ما آن را مشکوک بداند. در این مقررات، آگاهانه جزئیاتی تعبیه شده که جایی برای غرضورزی و تفسیر باقی نگذارد. تصمیمهای بررسیکنندگان محتوا هم ممیزی میشود تا از دقت آنها اطمینان حاصل شود.”
بازبینهایی که شرکت متا برای بررسی شکایتها و گزارشها درباره زبان فارسی استخدام کرده در دفاتر مختلف آن، از جمله در اسن آلمان، مستقرند.
شرکت متا به گزارشها درباره حذف هشتگی مربوط به اعتراضات شهر #هفشجان که طی چند روز گذشته منتشر شده بود رسیدگی کرده اما کارشناسان آن شواهدی مبنی بر این که هشتگ هفشجان حذف شده باشد پیدا نکردهاند.
از نظر این شرکت احتمالا کاربران موقع جستجوی این هشتگ آن را اشتباهی تایپ کردهاند. مثلا به جای هفشجان، هشفجان را جستجو کردهاند. هر دو هشتگ هفشجان و هشفجان حالا در دسترسند و بدون مشکل در جستجوها ظاهر میشوند.
متا که مالک آن مارک زوکربرگ است و اخیرا نام خود را از فیسبوک به متا تغییر داده، میگوید ۴۰ هزار نفر پرسنل برای بازبینی محتوا در شبکههای اجتماعی خود استخدام کرده که ۱۵ هزار نفر آنها بر محتوای غیرانگلیسی متمرکز هستند که ۷۰ زبان از جمله فارسی را شامل میشوند.
سیاست ‘تحریک به خشونت’ چیست؟
حساب کاربری ‘۱۵۰۰ تصویر’، که اخبار اعتراضات را پوشش میدهد، اعلام کرده بود پستهای تصویری اینستاگرامش درباره تظاهرات به دلیل داشتن شعار “مرگ بر خامنهای” حذف شده است. این حساب کاربری در توییتر اعلام کرده که پس از شکایت به فیسبوک، شرکت ناظر اعلام کرده دو هفته این کار را متوقف میکند تا مطالب مربوط به تظاهرات منتشر شود.
مهسا علیمردانی پژوهشگر موسسه ‘آرتیکل ۱۹’ ،که پژوهشگر اینترنت در دانشگاه آکسفورد هم هست، توضیح میدهد که قوانین فیسبوک و اینستاگرام برای تصاویر تظاهرات و در بخش “تحریک به خشونت” شامل همه کشورها است. او مثال میزند که تهدید به مرگ یک نماینده کنگره در آمریکا با شعار “مرگ بر رهبر” در ایران هر دو در یک سطح “تحریک به خشونت” ارزیابی میشوند؛ در حالی که به گفته این کارشناس، دومی در ایران به معنای “تهدید واقعی به کشتن کسی به کار نمیرود.”
این پژوهشگر دانشگاه آکسفورد با اشاره به احتمال درست بودن این ادعا که ممکن است افرادی وابسته به حکومتها به داخل این شرکتهای ناظر شبکههای اجتماعی نفوذ کرده باشند، به کاربران توصیه میکند که هیچگاه از شبکههایی که پیامرسانهایشان رمزگذاری (انکریپت) نشده، برای فرستادن اطلاعات حساس استفاده نکنند.
مهسا علیمردانی میگوید پیامهای اینستاگرام و تلگرام رمزگذاری نشده اما شبکه سینگال از این نظر امنتر است و “حتی واتساپ در این زمینه به اینستاگرام ارجحیت دارد.”
بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) پیرامون سناریو سازی ۲۰:۳۰، کیهان و رسانههای وابسته
صدا و سیمای میلی و چند رسانهی امنیتیِ شناسنامهدار، در گزارشی که مرغ پخته را نیز به خنده وامیدارد به دیدار چند عضو ارشد و خوشنام شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران با زن و شوهری فرانسوی پرداخته است.
این فیلم قصد دارد اعتراضات معلمان را دسیسهی سرویسهای جاسوسی غربی معرفی کند و با تمسک به آن صدای حقخواهی معلمان، که یکی از درخشانترین حرکتهای مدنی دو دهه گذشته را رقم زدهاند، خاموش کند. غافل از این که چنین سناریوهای نخ نمایی چندین سال است گوش شنوایی ندارد و باعث آبرو ریزی بیشتر تهیه کنندگانش میشود.
اگرچه تهیهی گزارش از سوی مجموعه خبری ۲۰:۳۰ و رسانههای معلومالحالی همچون کیهان، مردم فهیم و آگاه جامعه را بی نیاز از توضیحات بیشتر در مضحک بودن این سناریوسازی و تلاش برای فریب افکار عمومی میکند اما برحسب وظیفه برخود لازم میدانیم توضیحاتی در این باره ارائه کنیم:
خانم سیسیک کوهلر معلم و عضو اتحادیه معلمان فرانسه است.
او از سال ۲۰۱۶ مسئول روابط بین الملل فدراسیون ملی فرهنگ و آموزش حرفهای شده که بزرگترین فدراسیون معلمان فرانسه است.
آقای ژاک پاریس هم آموزگار است اما مانند خانم کوهلر فعالیتهای چشمگیری ندارد.
خانم سیسیک فردی سرشناس در حوزه فعالیتهای سندیکایی و عضو مهمی از سازمان آموزش جهانی (EI) است و همه فعالیتهای ملی و بینالمللی او شفاف انجام میگیرد و مصاحبهها و مقالههای گوناگون ایشان در رسانههای بینالمللی، گویای دیدگاههای اوست.
از طرف دیگر شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان، تقریبا از زمان تولدش، عضو EI بوده و کاملا شفاف و علنی با این نهاد بین المللی که مجموعهای از اتحادیههای معلمان سراسر جهان است، ارتباط دارد.
یکی از مهمترین وظایف این نهاد، پیگیری اصلاحات آموزشی و رصد شرایط آموزش و پرورش کشورها به ویژه وضع معلمان است.
حال چگونه است که این فرد که عضو این نهاد بین المللی ست و با اسم و رسم و عنوان به ایران میآید و در حوزه فعالیت خودش انجام وظیفه می کند جاسوس نامیده می شود !؟
و این احتمالا رازی است که تنها تهیه کنندگان با استعداد! برنامههای امنیتی صدا و سیما و رسانههای وابسته به آن می دانند!
در عکس منتشر شده رسول بداقی، اسکندر لطفی، مسعود نیکخواه و شعبان محمدی در کنار این دو معلم فرانسوی دیده میشوند.
به گواه همه فعالین صنفی کشور، این معلمان از خوشنامترین و وطن پرستترین فعالین صنفی معلمان هستند و به هیچ وجه اتهامات مطرح شده در فیلم به این عزیزان وارد نیست.
کمترین سند در این رابطه، زندگی معلمی آنان است که در کنار معلمی و فعالیت صنفیشان یکی راننده اسنپ است و دیگری کشاورزی میکند و دیگران هم بدون شغل دوم روزشان به شب نمیرسد!
اینها، برخلاف جاسوسان واقعی، نه خانه و ویلایی در لندن دارند و نه حساب پساندازی در سوئیس و نه فرزند یا فرزندانی در آمریکا و کانادا و ...
آری معلمانی گچ بهدست میباشند که مانند همه مردم این سرزمین تحت انواع فشارهای سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک و مخصوصا اقتصادی هستند و اتهام مضحک جاسوسی، ابدا به آنان نمیچسبد.
به تهیه کنندگان این شوی مسخره گوشزد میکنیم که طرح چنین بحثهایی، مانند موارد قبلی، علاوه بر این که بر شاخ نشستن و بن بریدن است، موجب آبرو ریزی بیشتر شما شده و خزانهی خالی از اعتماد عمومیتان را خالیتر از امروز میکند.
اعتراضات معلمان ریشهها و زمینههای واقعی و چند دههای دارد و لجن پراکنی تهیه کنندگان این گزارش تنها پاک کردن صورت مسئله است.
ریشههای آن، وعدههای تو خالی مسئولان دولتهای گوناگون در ساماندهی به وضع معیشت فرهنگیان و بازنشستگان است.
زمینهی آن کوچک شدن سفرهی ایرانیان از جمله معلمان است.
دلیل آن تبعیضهای چند دههای در ساختار حقوقی کشور است.
علت آن بیتوجهی به اصول گوناگون قانون اساسی از جمله اصل ۲۷ و ۳۰ است.
علتالعلل آن ناکارآمدی مدیریت سیاسی و اقتصادی و لج بازی با جهان و رویارویی با معلمانی همچون فلاحی، عبدی، حبیبی، ابراهیمی و ده ها همکار خانم و آقایی ست که یا در زندان هستند، یا احضار می شوند و یا پروندهی باز دارند؛ معلمانی که همچنان امید دارند که با فعالیتهای گوناگون از جمله اعتراض، آموزش و پرورش کشور را از لبه پرتگاه نجات دهند.
هشدار داده و توصیه میکنیم با چنین برنامههایی بیش از این عِرض خود را نبرید؛ زیرا حرکت معلمان با خواستههای معیشتی-منزلتی که در یک سال گذشته بیش از همیشه پویا، زنده و واقعی ست با این برنامههای مستهجن! نه تنها آرام نمی گیرد بلکه آتش خشمشان را برافروختهتر خواهد کرد.
چراغی را که ایزد برفروزد، گر احمق پف کند ریشهاش بسوزد!
کانون صنفی معلمان ایران
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
آنکیت پاندا
فارین پالسی / فرارو
آنکیت پاندا کارشناس ارشد در بنیاد کارنگی است. کتابی از او تحت عنوان «کیم جونگ اون و بمب: بقا و بازدارندگی در کره شمالی» (انتشارات دانشگاه آکسفورد، سال ۲۰۲۰ میلادی) چاپ شده است. او کارشناس مسائل آسیا و اقیانوسیه محسوب میشود و علائق پژوهشیاش در حوزه استراتژی هسته ای، کنترل تسلیحات، دفاع موشکی، عدم اشاعه تسلیحات کشتار جمعی، عدم اشاعه، فناوریهای نوظهور و بازدارندگی گسترده ایالات متحده است. پاندا سالها برای سازمان متحد در نیویورک و ژنو در مورد مسائل مرتبط با منع اشاعه سلاحهای کشتار جمعی و خلع تسلیحات به عنوان مشاور کار کرده است. او هم چنین در مورد موضوعات امنیتی مرتبط با کره جنوبی و ژاپن در برابر اعضای کمیسیون بازنگری اقتصادی و امنیتی ایالات متحده و چین در کنگره شهادت داده است.
***
در ژانویه ۲۰۲۰ میلادی کره شمالی با نگرانی به ظهور اپیدمی جدید کرونا در چین نگاه میکرد. «رودونگ سینمون» روزنامه رسمی حزب کارگر حاکم اعلام کرد که جلوگیری از انتشار این ویروس در خارج از مرزهای چین موضوعی مرتبط با «بقای ملی» بوده است.
به مدت ۲۸ ماه پس از آن کره شمالی به طور غیرقابل قبولی هیچ مورد ابتلا به کووید-۱۹ را گزارش نکرد. این در حالی بود که شیوع ویروس کرونا در سایر نقاط جهان در جریان بود. مانند حزب کمونیست چین در همسایگی کره شمالی حزب کارگران کره نیز تصمیم گرفت استراتژی «کووید صفر» را براساس بستن مرزهای کشور دنبال کند. بر خلاف چین، اما کره شمالی مدعی شد هیچ مورد ابتلایی را مشاهده نکرده است.
ادعای صفر بودن موارد ابتلا در کره شمالی هفته گذشته به پایان رسید، زیرا آن کشور اولین مورد مشاهده ابتلا به سویه اومیکرون و زیر سویه BA.۲ را در داخل مرزهای خود گزارش کرد. هیچ کس نمیداند که آیا فردی در کره شمالی واکسینه شده است یا خیر. هم چنین، بعید به نظر میرسد که مصونیت طبیعی نسبت به سویههای پیشین ویروس کرونا در کره شمالی ایجاد شده باشد.
ظرف مدت چند روز رسانههای دولتی کره شمالی اذعان کردند که بیش از ۱ میلیون مورد «تب» (تعبیری به کار برده شده در کره شمالی برای اشاره به مشکوک بودن ابتلای فرد به کووید-۱۹) با توجه به کمبود ظرفیت آزمایش تشخیصی در سراسر آن کشور مشاهده شده است.
به طور رسمی ۵۰ مورد مرگ به دلیل «تب» در کره شمالی گزارش شده بود. پیونگ یانگ پایتخت کره شمالی که شاهد رژه نظامی بزرگ در روزهای پایانی ماه آوریل بود کانون شیوع کرونا در آن کشور محسوب میشود. کیم جونگ اون رهبر کره شمالی اخیرا با ماسک بر روی چهره در رسانه دولتی آن کشور ظاهر شد.
برای کیم که چند ماه پیش پایان یک دهه در قدرت بودن را جشن گرفت ورود اومیکرون و زیرمجموعههای آن به کره شمالی یک تهدید جدی محسوب میشود. با این وجود، کووید-۱۹ در حال حاضر تنها چالش پیش روی کره شمالی نیست. آن کشور ممکن است بار دیگر در آستانه قحطی قرار گیرد.
در روز سال نوی امسال کیم سخنانی را ایراد کرد که بر تسلیحات و موشکهای هستهای تاکید نداشت بلکه به تولیدات کشاورزی اشاره میکرد. کره شمالی با کمبود مواد غذایی بیگانه نیست، اما ترکیبی از ناامنی غذایی گسترده و یک ویروس کشنده تنفسی چالشی تازه و ترسناک برای آن کشور خواهد بود.
در حالی که وضعیت سیال است به نظر میرسد این مجموعه از چالشهای موازی معضلی اساسی برای رژیم کره شمالی در نحوه مدیریت شیوع ویروس ایجاد میکند. چند روز پیش از گزارش رسانههای دولتی کره شمالی مبنی بر ورود تایید شده اومیکرون به آن کشور پیونگ یانگ وارد قرنطینه شد که قویا نشان میداد احتمالا شیوع کووید -۱۹ از مدتها قبل در جریان بوده است.
پس از تایید وجود کووید -۱۹ در کره شمالی دفتر سیاسی حزب کارگران برای بحث در مورد «وضعیت بحران پیشگیری از بیماری همه گیر» جلسهای را تشکیل داد.
به گزارش رسانه دولتی کره شمالی کیم از همه شهرها و شهرستانهای کل کشور خواسته تا پس از بسته شدن هر واحد کاری، واحد تولیدی و واحد مسکونی هرگونه خلاء برای انتشار ویروس مخرب را مسدود کنند. این فرمان به منزله فراخوانی برای یک قرنطینه در سطح ملی است. سیستم از بالا به پایین کره شمالی باید بتواند این کار را به سرعت انجام دهد. با این وجود، تمام شواهد حاکی از آن است که این کشور هنوز به قرنطینه کامل نرسیده است حتی اگر پیونگ یانگ و سایر شهرها قرنطینه را اعمال کرده باشند.
روزنامه نگاران کره جنوبی که در سراسر مرز فعالیتهای کره شمالی را رصد میکنند هم چنان نشانههایی از فعالیتهای کشاورزی عادی در مزارع جنوب کره شمالی را مشاهده میکنند که نشان میدهد ممکن است در نحوه اجرای قرنطینه در مناطق مختلف آن کشور شکاف روستایی - شهری وجود داشته باشد.
به نظر میرسد توضیح این واقعیت اجتناب ناپذیر معنای یک قرنطینه جدی است: قحطی فاجعه بار. این در حالی است که اتفاقا ماه مه شروع فصل کاشت برنج در کره شمالی است که تا اکتبر ادامه دارد. این پنجره پنج ماهه ممکن است در عمل یک پنجره دو ماهه باشد، زیرا ماههای مه و ژوئن معمولا برای به حداکثر رساندن تولید برنج مطلوب هستند. تولید برنج، به عنوان غذای اصلی ملی به منظور جلوگیری از کمبود عظیم مواد غذایی ضروری به نظر میرسد.
کره شمالی پیش از این شاهد کاهش ذخایر مواد غذایی خود در میان برداشت نامطلوب در طول ۲۸ ماه انزوای خودخواسته بوده است. سراسری شدن قرنطینه ملی ممکن است جان انسانها را از تبی که سراسر کشور فراگرفته نجات دهد با این وجود میتواند به قیمت جان افرادی باشد که بعدا به دلیل گرسنگی و سوء تغذیه فوت خواهند کرد.
اگر بدترین اتفاق رخ دهد و مهار اومیکرون و زیر سویه BA. ۲ ناممکن باشد مشخص نیست که رهبری کره شمالی چه اقداماتی ممکن است انجام دهد. رودونگ سینمون در یک فراخوان عمومی غیرمعمول برای استفاده از تجارب چین گزارش داد که کیم به مقامهای کره شمالی گفته است که «سیاستها، دستاوردها و تجربیات» چین را در میان تجربیات سایر کشورها مطالعه کنند.
این در حالی است که رژیم کره شمالی پیشتر چندان تمایلی به استفاده از تجارب دیگر کشورها از خود نشان نداده و آن را مصداق نفوذ و تاثیرپذیری خارجی و امری مذموم قلمداد میکرد. دستور اخیر کیم میتواند نشان دهنده تمایل او به حمایت از یک قرنطینه در سطح ملی به منظور مهار شیوع کرونا باشد حتی اگر این موضوع به طور قابل توجهی احتمال گرسنگی دسته جمعی را افزایش دهد.
هیچ راه حل سریع و آسانی برای معضلات داخلی کره شمالی وجود ندارد. پیونگ یانگ از زمان بستن مرزهای خود در اوایل سال ۲۰۲۰ میلادی عمیقا علاقهای به دریافت کمک از خارج نداشته است. حکومت کره شمالی مکررا واکسنهای تخصیص یافته توسط کوواکس برای شهروندان کره شمالی را رد کرده تا جایی که آن کنسرسیوم بین المللی در اواخر آوریل اعلام کرد واکسنهای اختصاص داده شده برای کره شمالی را در نقاط دیگری از جهان مورد استفاده قرار خواهد داد.
در طول ۲۸ ماه قرنطینه پیش از ظهور سویه اومیکرون، کره شمالی هم چنین از دیپلماسی با ایالات متحده یا کره جنوبی اجتناب ورزیده بود. این رویکرد به پیش از دوره شیوع کرونا مربوط میشود. در طول شیوع کرونا انزوای پیونگ یانگ احتمالا با این احساس تشدید شد که پذیرش کمکهای خارجی ناقلهای جدیدی را برای معرفی ویروس به کره شمالی ایجاد میکند. با توجه به این که کره شمالی در حال حاضر به طور کامل در بحران شیوع کووید -۱۹ قرار دارد احتمال پذیرش کمکهای خارجی توسط کیم بیشتر است.
علیرغم شعارهای کره شمالی مبنی بر تاکید روی «اتکای به خود» آن کشور به طور مکرر پیشنهادهای مرتبط با کمک خارجی از جمله از سوی کره جنوبی و ایالات متحده را در دورههای دشوار اقتصادی پیشین پذیرفته است. در واقع، بخشی از دلایلی احتمالیعدم پذیرش واکسنهای آسترازنکا تخصیص یافته توسط کوواکس از سوی حکومت کره شمالی احتمالا ترجیح دادن واکسنهای mRNA ساخت ایالات متحده بوده است.
«یون سوک یول» رئیس جمهور تازه کره جنوبی گفته است که تمایل دارد در صورت لزوم به کره شمالی کمک ویژه به منظور مقابله با ویروس کرونا ارائه دهد. هم چنین، دولت بایدن از کره شمالی خواسته است تا مرزهای خود را برای تسهیل کارزار واکسیناسیون باز کند. در حالی که حکومت کره شمالی زمانی دلایلی برای رد این پیشنهادات داشت و احساس میکرد انگیزههای پنهانی پشت این پیشنهادات وجود دارند ممکن است با بدتر شدن بحران کرونا در آن کشور در شرایط فعلی نظر خود را تغییر دهد.
اگر پیونگ یانگ تمایل خود را به پذیرش کمک نشان دهد واشنگتن و سئول باید آماده باشند بدون قید و شرط به کره شمالی یاری برسانند. در اواخر ماه جاری، زمانی که یون با همتای آمریکایی خود جو بایدن ملاقات خواهد کرد فرصتی ایجاد خواهد شد که به طور یکجانبه تمایل خود را برای کمک بدون قید و شرط به کره شمالی ابراز کند.
حتی در شرایطی که جهان هفتمین آزمایش هستهای کره شمالی و ادامه آزمایش موشکی آن کشور را پیش بینی میکند واشنگتن و سئول باید اقداماتی را برای تعامل با پیونگ یانگ در زمینه کمکهای مرتبط به کرونا انجام دهند. خیلی ساده بگویم: اگر کره شمالی هفتمین وسیله اتمی خود را در ساعت ۹ صبح در یک روز معین آزمایش کند و در ساعت ۹:۳۰ صبح درخواست کمک مرتبط با کرونا را مطرح نماید نباید در ارسال پاسخ مثبت تردید داشت حتی اگر آزمایش هستهای اقدامی مذموم شناخته شود و محکوم کردن آن از سوی امریکا و سایر کشورها ضروری به نظر برسد.
اولین اصلی هدایت کننده واشنگتن و سئول در نزدیک شدن به پیونگ یانگ باید اطمینان حاصل کردن از این موضوع باشد که رنج شهروندان بیگناه کره شمالی مواجه با ویروس کرونا به حداقل خواهد رسید. تلاش برای رسیدن به این هدف در صورت موفقیت میتواند خطوط ارتباطی را احیا کرده اعتماد میان طرفین را تقویت کند و شرایطی را فراهم سازد که امکان بازگشت به مذاکرات میسر شود حتی اگر هیچ گونه ارتباط صریحی بین مسائل هستهای و موشکی با شیوع کرونا وجود نداشته باشد.
اعتراضات مردمی در ایران به رغم وجود فضای شدید امنیتی، شامگاه سهشنبه ۲۷ اردیبهشت نیز ادامه یافت. در شهرهای جونقان در استان چهارمحال و بختیاری و گلپایگان در استان اصفهان به مردم خیابانها آمده و شعارهایی علیه مقامهای ارشد جمهوری اسلامی و وضعیت موجود سر دادند. همزمان اختلالاتی در اینترنت جونقان نیز گزارش شده است.
ویدئوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی از اعتراضات سهشنبه شب در گلپایگان، از حضور گسترده مردم و شعارهای تند آنها علیه مقامات رژیم حکایت داشت. معترضان شعار میدادند: «خامنهای قاتله، ولایتش باطله»، «مرگ بر دیکتاتور»، «رضاشاه/روحت شاد»، «توپ، تانک، فشفشه/ آخوند باید گم بشه» و «رئیسی حیا کن/ مملکتو رها کن».
از سوی دیگر خیابان های برخی شهرهای دیگر نیز با حضور پرشمار نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی جو شدید امنیتی به خود گرفته است. در این خصوص یک شهروند ساکن مهاباد در استان آذربایجان غربی در تماس با خبرگزاری هرانا از برقراری جو امنیتی در این شهر خبر داد. به گفته او، خودروهای زرهی و یگان ویژه فراجا نقاط در نقاط مختلف شهر حضور دارند.
همچنین یک شهروند ساکن تهران در خصوص شرایط امنیتی در تهران گفت: «همزمانی اعتراضات مردمی با اعتصاب رانندگان اتوبوس جوی امنیتی را بر تهران حاکم کرده است. نیروهای امنیتی به شکل محسوس و نامحسوس در خیابان حضور دارند و سعی میکنند فضا را به نحوی کنترل کنند که به سمت تجمع مردم و اعتراض کشیده نشود.»
بسیاری در ایران به دنبال افزایش قیمتها و وضعیت بد اقتصادی مردم از هفته گذشته به خیابانها آمدند. اعتراضات مردمی در بسیاری از شهرها با برخورد خشونتآمیز نیروهای امنیتی و نیروی انتظامی مواجه شد.
در جریان این اعتراضات روز یکشنبه ۲۵ اردیبهشت، اعتراضات مردمی در شهرکرد به شکل گسترده آغاز شده و شب گذشته نیز ادامه داشت. براساس گزارشاتی که به هرانا رسیده بود، همزمان با آغاز مجدد اعتراضات، دسترسی به اینترنت خانگی و همراه در شهرکرد به شدت محدود و بعضا قطع شد. روز جاری نیز جو شدید امنیتی در شهرکرد گزارش شده است. پیشتر نیز منابع مطلعی در تماس با هرانا از جو امنیتی در شهرهایی چون سنندج، تهران و ارومیه خبر داده بودند.
پیشتر یک شهروند که در تجمع روز یکشنبه در خیابان های شهرکرد حضور داشته در خصوص وضعیت امروز اعتراضات به هرانا گفته بود: “پیش از آغاز اعتراضات، خیابان های شهرکرد مملو از نیروهای انتظامی و امنیتی بود. با این حال تجمع شکل گرفت و ماموران برای جلوگیری از اعتراضات و متفرق کردن مردم از همان ابتدا از شلیک گاز اشک آور و تیرهوایی استفاده کردند”.
احمد آوایی، نماینده دزفول در مجلس شورای اسلامی، علیرغم اینکه روز شنبه کشته شدن یک شهروند اهل اندیمشک در جریان اعتراضات مردمی خوزستان را تایید کرده بود، یک روز بعد این خبر را تکذیب کرد. خبرگزاری ایلنا در واکنش به این صحبتها، فایل صوتی مکالمه خبرنگار خود با این نماینده مجلس مبنی بر تایید کشته شدن یک شهروند در اندیمشک را منتشر کرد.
از سوی دیگر روز یکشنبه ۲۵ اردیبهشت رسانه های رسمی، خبر کشته شدن یک شهروند دیگر با نام سعادت هادی پور در هشفجان را تائید کردند. با این حال احمد راستینه نماینده شهرکرد با تائید این موضوع مدعی شده که سعادت هادی پور از اعضای بسیج بوده و در مسیر خانه کشته شده است.
علیرغم تایید رسمی دو جان باخته، باید اشاره شود تعداد اسامی که بعنوان کشته شدگان اعتراضات روزهای اخیر در شبکه های اجتماعی مطرح می شود بیش از این تعداد است. هرانا بررسی این موارد را کماکان در دستور کار دارد.
شکل گیری اعتراضات مردمی در بسیاری از شهرهای ایران نسبت به وضعیت کشور و گرانی های افسار گسیخته، واکنش برخی از چهره های شناخته شده را نیز در پی داشته است. در این راستا علی نصیریان بازیگر تئاتر و سینمای ایران، شب گذشته در جریان مراسم “جشن بازیگر” که همراه با اجرای موسیقی و رقص برگزار شد، از حال و احوال عمومی مردم ابراز ناراحتی کرد و گفت: “برگزاری چنین مجالسی در این روزها، نه تنها از روحیه من بلکه از حوصله مردم هم خارج است؛ در شرایط کنونی، مادامی که روحیه مردم ما خوب نیست نباید جشن بگیریم.”
همزمان با شکل گیری این اعتراضات، کاربران صفحات مجازی نیز از گرانیها شکایت کرده و به حمایت از معترضان پرداختهاند. هشتگ “اعتراضات سراسری” در روزهای گذشته به کرات توییت شده است و در کنار آن، فعالان در صفحات مجازی علی الخصوص در شبکه اجتماعی توئیتر، با استفاده از هشتگ های “گرانی افسار گسیخته”، “نخرید تا بگندد” و … اعتراض خود را نسبت به افزایش قیمت “کالاهای اساسی” اعلام داسته اند.
هرانا روز شنبه ۲۴ اردیبهشت طی گزارشی جامع، به بررسی اعتراضات سراسری اردیبهشت ماه سال جاری پرداخته است. در این گزارش به شرح ماوقع و هویت ۳۳ تن از بازداشت شدگان روزهای اخیر، اظهارنظر مسئولین و واکنش ها به اعتراضات مردمی و همچنین تداوم اختلالات و قطعی اینترنت پرداخته شده است.
اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی در نشست خبری هیئت داوران هفتاد و پنجمین دوره جشنواره کن با اشاره به «فشارهای اقتصادی و سیاسی بر مردم ایران» گفت: «خوشحالی من از داوری در کن امسال عمیق نیست چون مانند خیلی از ایرانیان نمیتوانم واقعا خوشحال باشم. مردم طاقتشان تمام شده است و هیچ چیز الان خیلی از مردم ایران را خوشحال نمیکند.»
به گزارش بیبیسی، آقای فرهادی در نشست خبری امروز گفت: «خوشحالم که در دعوت سوم از من برای داوری در کن، توانستم به اینجا بیایم و در کنار گروهی باشم که کارهایشان برای من تحسین برانگیز است. اما این خوشحالی خیلی عمیق نیست. با توجه به اتفاقاتی که این روزها در کشورم رخ میدهد، مثل خیلی از ایرانیان نمیتوانم واقعا خوشحال باشم. با توجه به اتفاقاتی که این روزها در کشورم رخ میدهد خیلی از ایرانیها اصلا نمیتوانند واقعا خوشحال باشند.»
او در کنار دیگر اعضای هیئت داوران جشنواره کن گفت: «شما حتما باید در مورد فشارهای اقتصادی و سیاسی که مردمم از سر میگذرانند، ناامیدی و افقی که برای مردم روشن نیست، شنیده باشید. مردمی که گذشته پرافتخار، فرهنگ و تاریخ غنی دارند، این همه نخبه در داخل کشور و جهان دارند و این همه ثروت منابع طبیعی دارند، طاقتشان تمام شده. نمیتوانم صادقانه بگویم خوشحالم چون هیچ چیز الان خیلی از مردم ایران را خوشحال نمیکند.»
سپس اصغر فرهادی یک بیانیه طولانی درباره حواشی فیلم پیشینش، قهرمان خواند و در آن اتهام سرقت ادبی را رد کرد و گفت: «اطلاعات نادرستی در مورد فیلم قهرمان و همچنین محکوم شدن من منتشر شده که نادرست است.»
همزمان با کاهش آمار مبتلا به ویروس کرونا در ترکیه، شمار رویدادهای فرهنگی و تفریخی از قبیل کنسرت و فستیوالها افزایش یافته است. این افزایش شامل برنامههایی نیز هست برای ایرانیها مقیم و غیرمقیم در ترکیه برگزار میشود.
یکی دیگر از این برنامههایی که طی سالهای اخیر برای ایرانیها در استانبول برگزار میشود، «فستیوال رنگ» با شعار «در لحظه زندگی کن» است که نخستین بار سال گذشته با همین اسم برگزار شده و مورد استقبال قرار گرفت.
در این جشنواره که تشابه زیادی با «هالی فست» ترکیه دارد، دیجیها و گروه رقصهای سرشناس ایرانی و ترک با هنرنماییهایشان برای شرکتکنندگان لحظات پرنشاطی را رقم میزنند.
شرایط در ترکیه برای برگزاری جشنواره مهیا است
آریا، مدیر شرکت برگزاری رویدادهای تفریحی و فرهنگی «آریا پروداکشن» و برگزار کننده این فستیوال که پیشتر در زمینه موسیقی و آهنگسازی فعالیت داشته و از سال ۲۰۱۶ در ترکیه حضور دارد، در این زمینه به خبرنگار آناتولی گفت: پیشتر در برگزاری جشنوارههای متعدد در ترکیه همکاریهای داشتم. در ایران زمینه برگزاری این چنین برنامههایی مهیا نبود و خواستیم در این جا کلید بزنیم.
وی که پس از ثبت شرکتش نخستین جشنواره رنگ برای ایرانی ها را در سپتامبر ۲۰۲۱ برگزار کرده است، گفت: امسال نیز سوم می دومین جشنواره رنگ را برگزار کردیم که با استقبال خوبی همراه بود. برنامه دوم را با مشارکت همکارهایمان در این زمینه برگزار کردیم.
مسئولین ترکیه در زمینه اخذ مجوزها همکاری میکنند
آریا ضمن قدردانی از مسئولین ترکیهای در زمینه برگزاری این رویدادها گفت: در مورد اخذ مجوزها، ارایه فضا و تامین امنیت جشنواره با ما همکاری خوبی انجام دادند. یک همکاری بسیار سالم داریم. این طرف هم با در امر جذب توریست و اشتغالزایی مشارکت میکنیم.
او همچنین با اشاره به لزوم گسترش این فعالیتها در ترکیه اظهار داشت: ما به عنوان مجموعه آریا پروداکشن و شرکای خود به فکر برگزاری برنامههای جدید هستیم. تابستان زمان اصلی برگزاری این برنامههاست.
وی در پایان از آمادهسازی برای برگزاری آموزشهای حرفهای در زمینه آهنگسازی الکترونیکی در ترکیه خبر داد و اضافه کرد: مارکت ما در زمینه موسیقی الکترونیک بسیار کوچک است و نیاز به گسترش دارد. بنابرین کسانی که در این زمینه استعداد دارند، چه در داخل و خارج ایران و حتی شهروندان ترک را در قالب این آموزشها به کمک دانشگاههای ترکیه گردهم خواهیم آورد.
بیبیسی: اسرائیل میگوید که “پهپادهای سپاه پاسداران در آسمان عراق” را رهگیری کرده است. همزمان، سرلشکر محمد باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به تاجیکستان سفر کرده و با حضور وی و وزیر دفاع تاجیکستان کارخانه تولید پهپاد ایرانی در پایتخت آن کشور افتتاح شده است.
بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل، در یک سخنرانی در کنفرانسی در موسسه مطالعات امنیت ملی در دانشگاه رایشمن هرتزلیا در اسرائیل گفته است که “سپاه دو پهپاد از داخل ایران به سمت اسرائیل فرستاد که ارزیابی ما این است که هدف از پرتابشان این بود که آنها را به نوار غزه یا کرانه باختری برساند تا توسط سازمانهای تروریستی جمعآوری شوند”.
پیشتر رسانههای اسرائیلی گفته بودند که در اواخر بهمن دو پهپاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بر فراز آسمان عراق هدف قرار گرفتهاند.
به گفته رسانههای اسرائیلی این دو پهپاد از نوع “شاهد ۱۳۶” توسط جتهای جنگنده آمریکا در نزدیکی اربیل در کردستان عراق سرنگون شدند.
اواخر بهمن ۱۴۰۰ نورنیوز، پایگاه خبری وابسته به شورای عالی امنیت ملی ایران، تایید کرده بود که در یکی از “مقرهای پشتیبانی سپاه پاسداران” در منطقه “ماهیدشت” کرمانشاه آتش سوزی رخ داده است.
برخی از رسانههای اسرائیلی میگویند که این حمله در واکنش به تلاش سپاه پاسداران برای فرستادن پهپاد به داخل اسرئیل بوده است.
ایران سپس با موشکهای بالستیک ساختمانی در اربیل عراق را هدف قرار داد و آن را متعلق به اسرائیل خواند اما اسرائیل و عراق تعلق ساختمان به نیروهای اسرائیلی را رد کردند.
وزیر دفاع اسرائیل امروز ۲۷ اردیبهشت برابر با هفدهم مه هشدار داد که تلاشهای ایران برای انتقال “تسلیحات دقیق” به نیروهای نیابتی خود، از جمله از طریق سوریه، ادامه دارد و گفته کشورش “به توقف این تلاشها و جلوگیری از تهدید شهروندانش و منطقه ادامه خواهد داد”.
اسرائیل به طور مرتب مواضعی را در خاک سوریه هدف قرار می دهد و می گوید متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا محل نگهداری تسلیحات متعلق به آن یا مرکز وابسته به نیروهای شبه نظامی وابسته به ایران هستند.
کارخانه تازه افتتاح شده پهپادهای ایرانی در تاجیکستان چه پهپادی تولید میکند؟
همزمان با اظهارات وزیر دفاع اسرائیل درباره پهپادهای ایران، سرلشکر محمد باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران که به تاجیکستان سفر کرده همراه با وزیر دفاع این کشور کارخانه تولید پهپاد ایرانی را در دوشنبه، پایتخت، افتتاح کرده است.
آقای باقری پس از افتتاح این کارخانه با امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان، ملاقات کرده است. دفتر مطبوعات ریاست جمهوری تاجیکستان با انتشار خبر این دیدار نوشت که در این ملاقات موارد مربوط به روابط دو کشور، بخصوص در زمینههای امنیتی و نظامی و تکنیکی بررسی شده است.
در این کارخانه پهپاد “ابابیل ۲” تولید میشود که رسانههای ایران میگویند برای عملیات انهدامی “توانایی بالایی” دارد و میتواند ماموریتهایی مانند “شناسایی و تصویربرداری هوایی” هم انجام دهد.
بنا بر این گزارشها، برد عملیاتی ابابیل ۲ تا ۱۰۰ کیلومتر، سقف پرواز آن به ۳۳۰۰ متر و سرعت آن تا ۲۵۰ کیلومتر میرسد. سرلشکر باقری افتتاح این کارخانه را “نقطه عطفی” در همکاریهای نظامی ایران و تاجیکستان خوانده است.
چرا از پهپادهای ایران خبر زیاد شنیده میشود؟
ایران یکی از سازندگان پهپاد یا هواپیمای بدون سرنشین است. نیروی هوایی ایران طی بیشتر از ۴۰ سالی که از انقلاب بهمن ۵۷ سپری میشود، به دلیل تحریمهای تسلیحاتی آمریکا نتوانسته خود را به روز نگه دارد و جنگندهها و هواپیماهای نظامی آن فرسوده شده است. از آنجا که فناوری تولید هواپیما بسیار پیچیده است و ایران چنین توانایی را در اختیار ندارد، روی به توسعه برنامه موشکی و تولید پهپاد کرده است تا بخشی از کمبودهای خود در نیروی هوایی را جبران کند.
مقام های آمریکایی در دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا ایران را متهم می کردند که پهپادهای خود را در اختیار برخی از گروههای شبه نظامی منطقه قرار می دهد و از جمله در جنگ یمن، شبه نظامیان حوثی، با استفاده از این پهپادها مواضعی در خاک عربستان را هدف قرار دادهاند.
منابع غربی گفتهاند که ایران برخلاف مصوبه شورای امنیت سازمان ملل در تحریم تسلیحاتی یمن، این تجهیزات را در اختیار حوثیها قرار داده اما ایران این اتهام را رد کرده و گفته است که حوثیها خود به فناوری تولید این تجهیزات دست یافتهاند.
همچنین در برخی از حملات منتسب به ایران به کشتیهای تجاری پهپاد به کار رفته است. از جمله در حمله به نفتکش اسرائیلی مرمراستریت در مرداد سال ۱۴۰۰ که در جریان آن دو نفر، از جمله یک تبعه بریتانیایی کشته شدند، مقامات اسرائیلی گفتند که این حمله توسط ایران و با پهپاد صورت گرفته است.
آیا برنامه پهپادی ایران تحریم شده است؟
هرچند جمهوری اسلامی ایران تحت تحریم های نظامی و تسلیحاتی آمریکاست اما به طور مشخص برنامه پهپادهای آن تحت تحریم قرار نگرفته اما مجلس نمایندگان آمریکا زمینه آن را فراهم کرده است.
مجلس نمایندگان آمریکا در اردیبهشت سال جاری طرح “قانون توقف امکانات پهپادی ایران” را که آذرماه ۱۴۰۰ به طور مشترک توسط گروهی از نمایندگان از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه به مجلس نمایندگان تحویل شده بود تصویب کرد. قانونی شدن این طرح مستلزم تصویب در مجلس سنا و امضای رئیس جمهور آمریکا است.
در طرح ارائه شده، در تشریح هدف این قانون آمده است: “سیاست ایالات متحده این است که از دستیابی ایران و گروههای تروریستی و شبه نظامی وابسته به ایران به هواپیماهای بدون سرنشین، از جمله قطعات قابل دسترسی در بازار و استفاده از آنها در حمله علیه ایالات متحده و کشورهای شریک آن جلوگیری شود.”
در این طرح به قانون “مقابله با نیروهای متخاصم از طریق وضع تحریم” هم ارجاع شده است و به این ترتیب، در صورت قانونی شدن این طرح، افراد و شرکتهایی که امکان دسترسی ایران به اقلام مورد نظر را فراهم آورند احتمالا هدف تحریم قرار خواهند گرفت.
گرگوری میکس، عضو دموکرات و رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در زمان ارائه طرح “توقف پهپادهای ایران” گفته است: “پهپادهای مرگبار در دست ایران که بزرگترین صادرکننده تروریسم جهان است، امنیت ایالات متحده و صلح منطقه را به خطر می اندازد”.
اسرائیل درباره برنامه پهپادی ایران چه گفته بود؟
بنی گانتز وزیر دفاع اسرائیل ماهها پیش ایران را متهم کرده بود که از پایگاههایی در چابهار و قشم در جنوب ایران حمله دریایی انجام میدهد و پهپادهای نظامی از جمله پهپادهای پیشرفته “شاهد” را به پرواز درمیآورد.
پایگاه پهپادی در جزیره قشم از سال هشت سال پیش در رسانهها با استفاده از تصاویر ماهوارهای گزارش شده است و حتی در نقشه گوگل در جنوب این جزیره دیده میشوند. احتمال دارد منظور آقای گانتز از پهپاد “پیشرفته” شاهد، شاهد ۱۴۹ یا پهپاد غزه باشد که نمونه پبشرفتهتر شاهد ۱۲۹ است.
گفته شده شاهد ۱۴۹، حدود سه تن وزن دارد، ارتفاع پرواز آن به ده هزار متر و سرعت آن به ۳۵۰ کیلومتر در ساعت میرسد، ۳۵ ساعت مداومت پرواز دارد، پانصد کیلو بار حمل میکند و سه هزار کیلومتر برد دارد.
رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران این پهپاد را شبیه پهپاد “امکیو۹ ریپر” میدانند که با “مطالعه پهپاد غنیمتی امکیو۹ آمریکا” و “با نگاهی” به پهپاد آمریکایی ساقطشده گلوبال هاوک ساخته شده است.
فرمانده نیروی هوایی اسرائیل برای مقابله با “تهدید” پهپادی ایران، پیشنهاد همکاری “دفاعی” با کشورهای منطقه مثل امارات متحده و بحرین را مطرح کرده است.
صدها نفر از فعالان سیاسی و مدنی ایران در بیانیهای حکومت را به خویشتنداری در برابر معترضان فراخوانده و از حاکمیت خواستهاند تا «ضمن خویشتنداری در مواجهه با مردم معترض، به اصلاح ساختارها و سیاستهای اشتباه بپردازند و با تعامل و گفتوگو، در داخل و خارج از ایران، امکان بهرهگیری از تمام ظرفیتهای ملی و جهانی را فراهم سازند تا ایران و ایرانی از این گردنه پرخطر بهسلامت عبور کنند.»
متن کامل بیانیه:
بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و مدنی در ضرورت منع برخورد خشونتبار با اعتراضات مردمی به گرانیها
به نام خدا
در روزهای اخیر بار دیگر شاهد به خیابانآمدن شهروندان معترضی هستیم که صدای شکستن استخوانهایشان زیربار فشارهای ناشی از بیکفایتی، سیاستهای غلط و تحریمهای ظالمانه (همانکه عدهای آن را نعمت میخوانند و تامین منافع خود را در تداوم آن میبینند) به گوش میرسد.
این وضعیت نابسامان و بغرنج، نتیجه محتوم اتخاذ راهبردهای نادرست و حذف اکثریت ملت و منتخبانشان، با نظارت مردمستیز استصوابی است و بیم آن میرود که استمرار آنها، ثمره جانهای عزیزی که برای نیل به استقلال، آزادی، عدالت و پیشرفت، جان به جانآفرین تسلیم کردند را به هدر دهد.
آنچه در درجه اول میتواند موجبات تشدید اعتراضات مردم را فراهم سازد، همانا برخورد خشونتبار با شهروندان عاصی و جان به لب رسیده است. اگر راهبرد حکومت در مواجهه با اجتماعات اعتراضی مردم، سرکوب و بگیروببند باشد، نه تنها مشکلی حل نمیشود بلکه بر آتش اعتراضات میافزاید.
ما جمعی از فعالان سیاسی و مدنی به مقامات عالی نظام هشدار میدهیم پیش از آنکه دیر شود، برای مهار مشکلات بهویژه گرانی و تورم کمرشکن فکری اساسی کنند و ضمن خویشتنداری در مواجهه با مردم معترض، به اصلاح ساختارها و سیاستهای اشتباه بپردازند و با تعامل و گفتوگو، در داخل و خارج از ایران، امکان بهرهگیری از تمام ظرفیتهای ملی و جهانی را فراهم سازند تا ایران و ایرانی از این گردنه پرخطر بهسلامت عبور کنند.
اسامی امضاکنندگان بیانیه به ترتیب حروف الفبا
محمد آبدینی، محمود آرام، فرزانه آرامش، غلامرضا آربونی، محسن آرمین، رضا آروین، محمدکریم آسایش، حمید آصفی، زهره آقاجری، رضا آقاخانی، زهرا آقاخانی، مسعود آقایى، ابوالحسن آقایی، پروانه آلبویه، سیدیعقوب آلشفیعی فومنی، محمدرضا آهنی، مژگان آورند، غلامحیدر ابراهیم بایسلامی، محسن احمدوند، احمد احمدی، حسین احمدی، سیدعباس احمدی، شهروز احمدی، مهناز احمدی، وحید احمدی، محمدرضا احمدی، موسی اخلاقی، علیاکبر اخوه، داریوش ارجمند، مهران ارژنگ، حسین ارغوانی، مهرداد اژدری، علی اسدی، امیرحسین اسدی، فاطمه اسدی، حمید اسماعیلی، احسان اشفاق، ابراهیم اصغرزاده، مریم افرافراز، حسین افشار، فرزانه افشاری، ظفر افشون، مهدی اقبال، عباس اقبال، عباسعلی اقبال، جلال اقتداری، علیرضا اکبرزادگان، رستم اکبرزاده، رستم اکبریزاده، سیدعبدالمجید الهامی، مرتضی الویری، جواد امام، اردشیر امیرارجمند، فریدون امیری، بابک امیری، کاکحسن امینی، رضا امینی، لیلا ایپکچی، مصطفی ایزدی، مصطفی بادکوبهای هزاوه، هاشم باروتی، ابوالفضل بازرگان، عبدالعلی بازرگان، محسن باستانی، آرزو باهر، یاسر بختیاری، اکبر بدیعزادگان، منصور بذرپور، اشرف بروجردی، رحمتالله بصیری، فرشته بقایی نایینی، محمد بلبلیان، رویا بلوری، محمدحسین بنیاسدی، علی بنیسعید لنگرودی، عماد بهاور، فرهاد بهبهانی، جلال بهرامی، مهرداد بهزادی، حمید بهشتی، مجید بهمنزاده، محبوبه بهمنی، احسان بهمنی، بهنام بیات، صفا بیطرف، حسین بیغم، مهدی بیگ، محمدرضا پروازی، عاطفه پهلوان، عباس پوراظهری، سعید پورعزیزی، حسن پورعظیم، ناصر پویا، ناصر پوینده همراه، بانوطیبه پیروی، وفا تابش، سیدمصطفی تاجزاده، مهسا تاجیک، مهدی تحققی، محسن ترکاشوند، عزتالله تقوائیان، علی تکفلاح، علی تمسکی، محمود توحیدی امین، زهرا توحیدی، محمد توسلی، مهدی توفیقحق، رضا توفیقی، مرتضی توکل، شیدا توکلی، مجید جابری، روزبه جامهشورانی، محمدرضا جاور، داود جبلی، معصومه جزایری، ابوالفضل جعفرپور، حسین جعفری، غلامرضا جعفری، مهرنوش جعفری، علیرضا جعفری، جلال جلالیزاده، حمیدرضا جلاییپور، احمد جمی، مهرداد جهانگیری، امیرحسین جهانی، محمدعلی جواد سپهری، سیدمصطفی جوادی، فرانک چالاک، محمدعلی چاووشی، معصومه چراغی، بهنام چگینی، بهروز چهاردولی، محمد چوپان، رضا حاجی، یونس حاجیزاده، محمود حائری، احمدرضا حائریزاده، سکینه حبیبی، احترام حبیبی، غلامحسین حبیبی، محمد حبیبینیا، ستاره حجتی، حسین حدادنژاد، احمد حدادیان، غلامحسین حسنتاش، بهرام حسنی، یوسف حسنیتبار، نسرین حسیننژاد، حسامالدین حسینپور ثابت، سیدخلیل حسینی عطار، میرسلیمان حسینی مقدم، محمد حسینینیا، سیدعبدالعلی حسینیون، تقی حقبینآذر، بهزاد حقپناه، جمشید حقگو، وحید حقیقی، ابوالفضل حکیمی، عبدالکریم حکیمی، مجید حکیمی، محمدرضا حمسی، مصطفی حمصیان، حسن خادم، داود خادم، آروین خادم مولا، رضا خالقیفر، حوریه خانپور، محمدمهدی خانزاده، محمدمهدی خانزادی، آزاد خانی، علیرضا خداوردی، حسین خرسندی، گیتی خزایی، منصوره خسروشاهی، محمد خسروی، محمد خطیبی، علیرضا خوشبخت، ابراهیم خوشسیرت، علی داداشینژاد، اکبر دانش سرارودی، ناصر دانشفر، ایمان داوطلب، امیرحسین داوودآبادی فراهانی، محمدحسن داوودی، رضا دبیر، مصطفی درایتی، وحید دستگاهدار، احمد دلیجه، علیرضا دمساز، میلاد دهقانی، یوسف دینی، عباس راستی بروجنی، زهرا ربانی املشی، صادق ربانی، محمدصادق ربانی املشی، موسی رجایی، علیرضا رجایی، حسین رجایی، علیرضا رجبیان، قاسم رحمانی، ایمان رحمتیزاده، جواد رحیمپور، روحالله رحیمپور، علیرضا رحیمی بروجردی، زهرا رحیمی، حسن رحیمی، مجتبی رحیمی، بهرام رحیمیپور، شفیع رحیمیپور، شیرزاد رستگار، جلالالدین رستمکلائی، یونس رستمی، محمدصادق رسولی، بهمن رضاخانی، سعید رضادوست، امیر رضایی، امانالله رضایی، آرش رضایی، احد رضایی، رضا رضوی، اسماعیل رضوی، نیلوفر رفعتیان، حسین رفیعی، علی رفیعی، امیررضا رکن، عبدالله رمضانزاده، حسین روشن، تورج ریحانی، مجید رئوفمهر، محمدرضا رئوفمهر، رضا رئیسطوسی، هاله زارعپور، رقیه زارعپور حیدری، ابراهیم زراعتپیشه، محمود زمانی قمی، محسن زمانی، مهدی زمانی، محمد زنگنه، مراد زنگنه، رضا ژند، فرزاد ساجد اردبیلی، مصطفی سبطی، رضا سپهری، سیدمحمدعلی سجادی، نشاط سحابی، عیسی سحرخیز، حسین سحرخیزان، غلامرضا سراوانی، محمود سرآبادانی، حسین سربندی، محمد سرچمی، علی سرداد، بیوک سعیدی، فخرالسادات سلاتی، علی سلطانی اصفهانی، مرتضی سلطانیه، احمد سلطانیه، علی سلیمی، محمد سمیعپور، احمد سوداگر، سیدرضا سیدزاده، مصطفی سیدمیررمضانی، فواد سیدمیررمضانی، بهروز شاکرمی، نورعلی شاکرمی، سیدجعفر شاهرخی، فرشید شجاعی، زهرا شجاعی، رستم شجاعیمقدم، مریم شربتدار قدس، محمد شریعتی، احسان شریعتی، زهره شریف موسوی، احسان شریف ثانوی، حجت شریفی، سیدمحمدرضا شریفی، آرمین شریفی، هرمز شریفیان، مهدی شعبانی، مطهره شفیعی، روحالله شفیعی، فرانک شفیعی، سودابه شفیعی، بابک شفیعی، خدیجه شفیعی، عباس شکرالهی، انوشیروان شکری، سعید شهرتاش، مجید شیعهعلى، علی شیخالإسلامی، محمدسعید شیخرضایی، مسعود شیردل، فیروزه صابر، محمد صابر، نعمتاله صابری، یحیی صادقلو، مرتضی صارمی، علیاکبر صالحی، رضا صالحی، شهرام صانعی، هاشم صباغیان، وحید صباغیان، سعید صحبتی، سیدمحمد صحفی، آناستازیا صدر حاجیسیدجوادی، رضا صدر، نادر صدیقی، علیرضا صدیقیان، ابوالحسن صفری، جلیل ضرابی، سودابه ضیایی، رضا طالشیان جلودارزاده، طاهره طالقانی، مصطفی طاهری نجفآبادی، فرید طاهری، علیاکبر طاهری قزوینی، طیبه طاهریان، محمد طباطبایینیا، علی طراح، زهرا طهایی، حمید طهرانی، عزت طهماسبی، معصومه طوفانپور، محدثه عاطفی، محمدلطیف عباسپناه، محمدعلی عباسزاده، طهماسب عبداللهی، یاسر عرب، فیضالله عربسرخی، سیدعسکر عرفانیزاده، محمد عزلتی مقدم، شاهین عزیزی، سهراب عسگری، مسعود عسگری، فرنگیس عسگری، نصرتالله عشقیار، آتوسا عطایی، روئین عطوفت، محمدباقر علوی، طاهره علیزاده، محمود عمرانی، علیاصغر غروی، علیرضا غروی، ماجد غروی، مسیح غروی، محبوبه غضنفرپور، سعید غفارزاده، کلثوم غفاری، محمدرضا غفاری، محمدعلی غفاریان، علی غفرانی، نسرین غلامحسینزاده، مهدی غنی، فریده غیرت، سیاوش فتاحزاده، باقر فتحعلی بیگی، اردشیر فتحینژاد، امید فراغت، علیمحمد فراهانی، کوروش فرجی، محمدمهدی فرخی، غفار فرزدی، مهین فرهادی، فاطمه فرهنگخواه، محمد فریدونفر، امین فلاح، مصطفی فهرمانی، پروین فهیمی، مهین فهیمی، حسین فیض، ابوالفضل قدیانی، محمد قربانی، سیدمحمدجواد قریشی، خسرو قشقایی، ماهرو قشقایی، ژاله قلاتی، نظامالدین قهاری، علی قوچکانلو، حجت قیاسی، محمد کارخانهچین، محمدرضا کارخانهچین، رحمان کارگشا، حسین کاشفی، امین کاظمنژاد، عباس کاظمی، رضا کاظمی، کیارش کاظمی، علیرضا کاکاوند، محمدهادی کبیر، حسین کربلایی، حسین کروبی، جمیله کریمی، لیلا کریمی، رامین کریمینیا، اقدس کشوری، علیرضا کفایی، روحالله کلانتری، محمود کلانکی، محمدجعفر کمالی، صدیقه کنعانی، ابوالقاسم کیاء، محمد کیانوشراد، مهدی کیانی، بهناز کیانی، رضا کیانی، على گرجی، کتایون گلرخ، محمدحسن گلرخیان، جعفر گنجی، علیاصغر گواهی، حسین لباف، حسن لک، احسان مالکیپور، مسعود مانیان، حسن مایلی، فرامرز مباشر امینی، سعید متقی، الهام متولیزاده، حسین مجاهد، سیدعلی مجتهدزاده، مصطفی محاوری، قاسم محبعلی، مصطفی محبکیا، فخرالسادات محتشمیپور، ساناز محسنیزاده، محسن محققی، مسعود محمدحسینی، جهانگیر محمدزاده، جلال محمدلو، حمید محمدنژاد، جاماسب محمدی، محمد محمدی، رحیم محمدی، سعید محمدی، محمدعلی محمدی، ناصر محمدیفرد، مهدی محمودی، حامد محمودی، لادن مختارزاده، سعید مدنی، سیدرحیم مدنیان، کمال مرادی، رضا مرادی، یاسر مرادی، محمد مرادی، منیر مرادی، زهره مردانی، علی مزروعی، مجید مسعودی، مصطفی مسکین، متین مسکین، مسعود مسکین، رضا مسموعی، اکرم مصباح، لیلی مصطفوی، سیدمجتبی مصطفوی منتظری، محمد مصلحی، محمدجواد مظفر، مهدی مظفری، مریم مظفری، مهدی معتمدیمهر، احمد معصومی، سعید معیری، عباس معینی، بدرالسادات مفیدى، علی ملکپور، دانا ملکزاده، رحمتالله ملکی، کاظم ملکی، اصغر ممبینی، مهدی منتظرقائم، احمد منتظری، سعیده منتظری، نوگل منشوری، آذر منصوری، خسرو منصوریان، صادق مهجوریراد، مهرسا مهجوریراد، محیا مهجوریراد، مانا مهجوریراد، مژده مهجوریفرد، محمدهادی مهرانی، علی مهرداد، عبدالناصر مهیمنی، عباس موسایی، سیدمحمد موسوی، سیدمرتضی موسوی، سیدجواد موسوی، سیدحسین موسوی، سیدعبدالرحمان موسوی، سیدعبدالرسول موسوی، علیرضا مومنی، على مؤمنى، پری میربگ، امیر میرخانی، منصور میرزاکوچکی، سیدمحمد میرغفوریان، حامد نادری، عبدالله ناصری، عبدالله ناصری طاهری، سیدعلی ناظری، محمد نانکلی، محمدرضا نبئی، مریم نجاتی، آرش نجبایی، ابوالفضل نجفی، سیدحسین نجیبی آلهاشم، بهناز نصر، محمد نصراللهی، مریم نصری، حمید نصری، مهدی نصیری، حسین نصیری، احمد نصیری، حمید نظرلی، سعید نعیمی، طاهره نقیئی، محمود نکوروح، مهدی نوربخش، اسماعیل نوری، محمدرضا نوری، ابراهیم نیکبخش، علی نیکجو، احمد هادوی، امین هادوی، محمدحسین هادیزاده، محمدهادى هادیزاده یزدى، محمدنقی هادیزاده، محمدحسین هادیزاده، احمد هاشمی، مسیح هاشمی، محمد هاشمی، سیدهزهرا هاشمی، محمد هاشمی، علیرضا همتی، علیرضا هندی، رقیه واثقی، مهرگان وثوق، رسول ورپایی، حسین وفاپور، جواد وفایی، محمدعلی وهابی، رحیم یاوری، حسین یزدی، یوسف یزدی، سیدفرخ یوسفی درزم، زهره یوسفی، ناهید یوسفی، مریم یوسفی، فرشته یوسفی، رضا یوسفیان، حسین یوسفیان
پرویز پرستویی، بازیگر سرشناس در نامهای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، در حمایت از مردم معترض ایران، نوشت: «حکم رفاه ملت را با خون بنده امضا کنید.»
پرستویی در این نامه که روز سهشنبه، ۲۷ اردیبهشت، در اینستاگرامش منتشر کرد، ابتدا به موضوع جنجالی شدن حضورش در آمریکا اشاره کرده و در پاسخ به اتهام عضویت در نیروی قدس سپاه نوشته است: «نه دولتیام، نه سپاهی، ولی با افتخار یک ایرانیام.»
متن نامه پرویز پرستویی:
سلام به محضر، آیت الله سید علی خامنهای
رهبر جمهوری اسلامی ایران
بنده حدود یک ماه پیش به دعوت گروه های صلح طلب آمریکایی برای نشان دادن فیلم مستندی به نام(( قصه های هزار و یک روز)) ساخته حبیب احمد زاده به آمریکا سفر کردم
فیلمی که پیام اش صلح بود .
در چندین شهرآمریکا این فیلم به نمایش گذاشته شد ،که خدارا شکر با عکس العمل های خوب مردم هم مواجه شدیم ،چه آمریکایی و چه ایرانیان عزیز.
بماند که فقط در دو اکران با ۸ نفر بیرق بدست و جیره خوار مواجه شدیم که با فحاشی و شعار مانع ورود مردم برای دیدن فیلم شدند که نتیجه ای هم نداشت.
وحتی موجب شد که بنده با یک نفر از آنها که یک قهرمان پوشالی دوپینگی جودو و آواره در آمریکا بود، درگیر شوم و کار به پلیس کشیده شود و...که هنوز هم پس لرزه آن تمام نشده وکار به کنگره هم کشیده شده که چرا به بنده ویزا داده اند، باز هم مهم نیست.
و هنوز در تمام رسانه های آنور آبی هم برنامه پُر کن شده ام و مدام توهین و سرزنش و نسبت های دروغ که مثلا بنده عضو موثر سپاه قدس هستم و....باز هم مهم نیست.
چرا که به قول حاج کاظم آژانس شیشه ای
من یک عهدی با خدای خودم بسته ام و پای همه چیز می ایستم
بنده به هیچ ارگانی وصل نیستم
نه دولتیام
نه سپاهی
ولی با افتخار یک ایرانیام
هنرمندم
یک آزاد اندیشم
رسالت ۵۵ سال فعالیتام در عالم هنر خدمت به مردم بوده و هست و خواهد بود.
حال عرض اصلیام این است:
بنده همه توهینها و فحاشی و هتک حرمت را از جانب عده ای که به دروغ خود را مدافع مردم میدانند به تن میخرم، اما حرف اصلیام این است، باور دارم که مملکت ما از ثروت خوبی برخوردار است
ما فقیر نیستیم
ما ندار نیستیم
ما کشور ثروتمندی هستیم، حتی اگر تا ابد در تحریم بمانیم
بزرگترین ثروت این مملکت مردم هستند که همیشه مدارا کردهاند و ایستادگی، و هیچوقت پشت به دولت و دولتهایی که آمدند و رفتند و هستند نکردهاند.
حال روا نیست معلم به جای بودن در مدرسه در خیابانها از نداری شعار من رفاه ندارم بدهد
روانیست مردم از نداری و تنگدستی در خیابانها گاز اشکآور بخورد و گلوله
مردم پول ندارند
توان خرید مرغ و ماکارونی و روغن ندارند
سفره هایشان خالی است
شرمنده زن و بچههایشان هستند
جای مردم در کنار خانواده است نه زندان آنهم بخاطر نبود معاش
قسم به خون پاک شهدا
قسم به زخمهای پینه بسته جانبازان
قسم به قلب پاک مردم
حاضرم مرا در میدان بزرگ شهر بدار آویزند
ولی مردم آبرو دار ایران زمین رفاه داشته باشند
مردم دلشکستهاند
از شما خواهانم
حکم رفاه ملت را امضا کنید
والسلام
نتایج رسمی انتخابات لبنان نشان میدهد که حزبالله و متحدانش اکثریت پارلمان را از دست دادهاند.
به گزارش بیبیسی، ائتلاف سیاسی به رهبری این گروه شیعه وابسته به ایران در رایگیری روز یکشنبه ۶۲ کرسی به دست آورد در حالی که برای کسب اکثریت مجلس نیاز به ۶۵ کرسی داشت.
در جنوب لبنان که پایگاه اصلی حزبالله است، دو نامزد مورد حمایت این گروه شکست خوردند و کرسیهای خود را به نامزدهای مستقل واگذار کردند.
ایلی فرزلی، معاون مجلس لبنان، که به نمایندگی از مسیحیان در یکی حوزههای انتخابی منطقه بقاع نامزد شده بود و از حمایت حزبالله برخوردار بود، از جمله نامزدهای شکستخورده است.
نفیسه کوهنورد، خبرنگار ارشد بیبیسی در خاورمیانه میگوید از دست دادن اکثریت پارلمان ضربهاى به وجهه حزبالله است و با توجه به اینکه هشت ماه قبل هم گروههاى نزدیک به ایران در انتخابات عراق باختند، شکستی دیگر برای حامیان جمهوری اسلامی در منطقه.
نامزدهای مستقل، پدیده انتخابات
همزمان در تحولی بیسابقه ۱۶ نامزد مستقل یا اصلاحطلب به پارلمان لبنان راه پیدا کردند. در مجلس قبلی تنها یک نماینده مستقل حضور داشت.
این نتایج نشاندهنده کاهش اعتماد عمومی به سیاستمداران قدیمی و احزاب و گروههایی است که همواره قدرت را در لبنان به دست داشتهاند.
سقوط اقتصادی لبنان در سالهای اخیر و بنبست سیاسی بعد از انفجار سال ۲۰۲۰ در بیروت و همین طور فساد گسترده از جمله مهمترین دلایل این بیاعتمادی است که باعث شده رایدهندگان به دنبال تغییر و تحول در نظام سیاسی و اقتصادی این کشور باشند.
ناکامی مسیحیان متحد حزبالله
یکی از گروههایی که در انتخابات پارلمان جایگاه خود را تقویت کرده، حزب مسیحی “نیروهای لبنانی” یا قوات به رهبری سمیر جعجع و از مخالفان سرسخت حزبالله است.
این حزب مسیحیان مارونی که روابط نزدیکی با عربستان و آمریکا دارد، توانست با کسب ۲۰ کرسی به بزرگترین گروه مسیحی پارلمان لبنان تبدیل شود.
پیش از این “جنبش میهنی آزاد” بزرگترین فراکسیون مسیحیان مجلس لبنان بود، اما در این انتخابات چند کرسی خود را از دست داد. این حزب از متحدان اصلی حزبالله لبنان است و میشل عون، بنیانگذار آن از سال ۲۰۱۶ ریاست جمهوری را در دست داشته است.
با این نتایج هیچ حزب یا اتحاد سیاسی نمیتوند اکثریت پارلمان را در دست بگیرد و تشکیل ائتلاف کاری بسیار سخت خواهد بود.
خبرنگار بیبیسی فارسی در بیروت میگوید صحنه سیاسی لبنان به احتمال زیاد شاهد رایزنیهاى طولانى و سنگاندازیهاى گروههاى رقیب در مسیر هم برای یارگیری خواهد بود و این یعنی شروع یک دوره ابهام سیاسى جدید بدون آنکه دولتى شکل بگیرد.
رویداد۲۴: از زمان اعلام افزایش قیمت نان و حذف یارانه آرد، اعتراضاتی در برخی نقاط کشور برگزار شده است. این اعتراضات در واقع واکنشی به مشکلات معیشتی مردم بود که با برداشتن یارانه آرد به اوج خود رسید و در برخی شهرها به درگیریهای خیابانی و حضور نیروهای امنیتی و پلیس نیز منجر شد.
آنچنان که مشخص است ظاهرا نیروهای امنیتی به دنبال آن هستند که به هر ترتیبی شده تا پایان این هفته فضای اعتراضی در کشور تمام شود. معمولا هم طبق تجربه شرایط اینگونه بوده که با یک تصمیم ناگهانی همچون افزایش قیمت بنزین یا افزایش قیمت کالاهای اساسی، اعتراضات تندی شکل میگیرد و کار را با بازداشت هزاران نفر جمع میشود و مسئولان نیز به این فضا عادت کردهاند که هر از گاه تصمیمات اقتصادی عجیبی که دشواری آن برای مردم است میگیرند و با آگاهی به اینکه اعتراضات شدید نهایتا یک هفته طول میکشد و هزینه این تصمیم با برخورد با معترضان داده میشود، ابایی از هر چیزی ندارند و معمولا برای توجیه چنین تصمیماتی از عباراتی همچون «جراحی اقتصادی» یاد میکنند؛ عبارتی که یادآور دردناک بودن یک تصمیم (خارجی) اما نتیجهبخش بودن آن است، با این حال تجربه نشان داده در هیچکدام از موارد جراحی اقتصادی که در دولتهای مختلف از دولت آیت الله هاشمی گرفته تا دولت روحانی انجام شده، هیچگاه تورم کنترل نشده یا قیمت هیچ کالایی کاهش نیافته یا دستکم ثابت نمانده است. این تجربه در دولت رئیسی هم از هماکنون مشخص است و برای مردمی که تجربه تصمیمات پیشین را دارند، نخستین واکنش این است که نسبت به آن اعتراض کنند.
اعتراضات معیشتی از مدتها قبل توسط معلمان آغاز شده بود. این اعتراضات در واکنش به عدم اجرای طرح رتبهبندی معلمان بود که در شهرهای مختلف کشور ادامه یافت. با وعدههای جدید به معلمان، اعتصابات پایان یافت. با این حال پس از تصمیمات جدید اقتصادی دولت رئیسی، موج اعتصابات به شهرهای مختلف مخصوصا در غرب و جنوب کشور رسید.
اعتراضات در شهرهای مختلف ایران
نخستین جرقه اعتراضات مردمی در واکنش به تصمیمات اقتصادی دولت، در شهرستان درود در لرستان انجام شد. تجمعات معترضان در این شهر آنچنان گسترده نبود و عمده شعارهای معترضان به درخواست بازگشت قیمتها به قبل محدود میشد. نیروهای نظامی البته این تجمع برخورد کردند.
شهر بعدی که مردم آن اعتراضاتی انجام دادند، ایذه در استان خوزستان بود که پنجشنبه هفته گذشته نخستین اعتراض در آن انجام شد. شعارهای معترضان این شهر درباره مسائل معیشتی و انتقادهای تند به گرانی بود. خبرگزاری ایرنا متعلق به دولت در گزارشی مدعی شد که معترضان به یک فروشگاه زنجیرهای و یک مسجد حمله کردهاند و به همین اعتراضات با برخوردهای تند نیروهای امنیتی همراه شده است.
به گزارش رویداد۲۴ ایذه تنها شهر استان خوزستان نبود که در آن اعتراضات انجام شده است. در شهر اندیمشک نیز تجمعاتی انجام شد که در آنجا هم بین نیروهای امنیتی و معترضان درگیریهای رخ داد.
به جز ایذه و اندیمشک، در دزفول هم معترضان به خیابان آمدند که البته این اعتراضات گستردهتر از اعتراضات قبلی بود. دادستان دزفول در همان ساعات اولیه خبر از بازداشت ۱۵ نفر داد. دادستانی این اتهام را به آنها زده بود که قصد داشتند تجمعات را به آشوب بکشند.
در شهرهای دیگر کشور، معترضان در استان یاسوج نیز به خیابانها آمدند. خبرگزاری ایرنا در گزارشی که روز نخست اعتراضات منتشر کرده، خبر داده که در یاسوج ۷ نفر بازداشت شدهاند. ایرنا مدعی شده «۷ نفر از لیدرهای تجمع تلاش داشتند با سر دادن شعارهای تند، اعتراضات را به سمت تخریب اموال عمومی ببرند بنابراین توسط عوامل انتظامی دستگیر شدند.»
یکی از اعتراضات دیگر در شهرکرد بود که معترضان در چهارراه فصیحی این شهر تجمع کرده بودند و با دخالت نیروی انتظامی پایان یافت. ایرنا نوشته «تعداد تجمعکنندگان نیز حدود ۲۰۰ نفر گزارش شده است.»
در استان چهارمحال و بختیاری در شهرستان جونقان نیز تجمع برگزار شد. همچنین در این استان شهرستان هفشجان اعتراضات صورت گرفت که درگیریهایی میان معترضان و نیروهای امنیتی صورت گرفت که این درگیری به تیراندازی و کشته شدن یک نفر هم منجر شد. احمد راستینه نماینده هفشجان گفته اعتراضات با هدایت معاندان انجام شده است.
تا این لحظه حتی از تعداد بازداشتشدگان اطلاعی در دست نیست و حتی مشخص نیست چند نفر از مردم و نیروهای نظامی در درگیریها مجروح شدهاند یا جان باختهاند.
اعتراضات مردم در تهران
از روز گذشته اعتراضاتی در استان تهران برگزار شده که مهمترین آن در شهرستان فشافویه بود و معترضان به یکی از فروشگاههای زنجیرهای هجوم برده بودند. اعتراضات اما از روز گذشته به صورت سندیکایی انجام شد و رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی در اعتراض به مشکلات معیشتی دست به اعتصاب زدند.
هماکنون در تهران در عمده میدانهای اصلی شهر همچون میدان فردوسی و میدان انقلاب، یگانهای ویژه با خودروهای ضدشورش مستقر شدهاند و فضای شهر تقریبا امنیتی است. البته امروز سهشنبه طبق دستور دولت تمام مدارس و ادارات و شرکتهای دولتی تعطیل شدند تا بار ترافیکی به کمترین حد خود برسد. تصمیمات تعطیلی ادارات هم بسیار متناقض است؛ مثلا از یکسو برای کشیده نشدن اعتراضات به ورزشگاهها، مسابقات فوتبال بدون تماشاگر برگزار میشود. آنچه در توجیه این تصمیم گفته شده، پیشگیری از کروناست. عجیب آنکه در تصمیمی متناقض مدارس همچنان باز است. یعنی اگر بنا به پیشگیری از کرونا باشد، تعطیلی مدارس در اولویت است. این یعنی سیاستگذاران به جای حل مشکل، تصمیماتی میگیرند که از یکسو به قانع شدن افکار عمومی نمیانجامد و از سوی دیگر آن تصمیم اشتباه، پیامدهایی هم با خود دارد که احتمالا باید جلسهای دیگر برای حل آن پیامد گرفته شود!
اعتراضات در شهرهای دیگر در واکنش به افزایش قیمت کالاهای اساسی بود اما رانندگان اتوبوس به میزان افزایش دستمزد خود اعتراض داشتند. معترضان گفتهاند دستمزد کارگران تنها ۱۰ درصد افزایش یافته است؛ این در حالی است که طبق مصوبه شورای عالی کار، افزایش دستمزد باید ۵۷ درصد باشد. چند نفر از رانندگان اتوبوس و اعضای سندیکای اتوبوسرانی از شب گذشته بازداشت شدهاند.
از میان مسئولان روز گذشته علیرضا زاکانی در جمع معترضان حاضر شد و تلاش کرد معترضان را آرام کند. او خطاب به معترضان گفت: «دولت افزایش حقوق شرکتهای تابع وزارتخانههای خود را ۱۰ درصد تعیین کرده، اما درباره نهادهای عمومی که شهرداری هم یکی از آنهاست تصمیم گیری نکرده است؛ بنده از اعتراض تعجب میکنم! در هیئت دولت سه مرتبه درباره این موضوع بحث شد و دولت اعلام کرد مشمولان تأمین اجتماعی که در شرکتهای دولتی هستند حداقل حقوقشان ۵۷ درصد در نظر شود و آنچه شورای عالی کار تصویب کرده بود را اجرا کردند، اما ضرایب، ۱۰ درصد اعلام شد.»
اما مهمترین تصمیم امنیتی برای پایان دادن به اعتراضات رانندگان، حضور نیروهای نظامی به جای رانندگان شرکت واحد بود. در تصمیمی امنیتی، مینیبوسهای سپاه و نیروی انتظامی با رانندگان آن در خطوط بیآرتی و سایر خطوط اتوبوسرانی حاضر شدند تا به هر ترتیبی اعتصاب رانندگان شکسته شود.
ایده شکستن اعتصابات با حضور نیروهای نظامی، نخستین بار در دوره مارگارت تاچر در انگلستان پیاده شد. در آن دوره در بریتانیا، معدنچیان در اعتراض به وضعیت معیشتی خود و در انتقاد از سیاستهای بازار آزاد دولت تاچر که معیشت آنها را به خطر انداخته بود، اعتصاب کردند و دولت نیروهای نظامی خود را به عنوان کارگر به معادن فرستاد تا اعتصاب شکسته شود. آن تصمیم دو آن مقطع باعث در هم شکستهشدن اعتصاب کاگران معدن شد و حالا پس از چند دهه یکبار دیگر در ایران تکرار شده است.
در شرایطی که احتمال خطر گستردهتر وجود دارد، محدودیتهایی در رسانههای داخلی برای پرداختن دقیقتر به اخبار اعتراضات وجود دارد، به همین دلیل فعلا فضای رسانهای در پوشش اعتراضات در اختیار رسانههای فارسیزبان خارج کشور است.
صبح روز بیستم اردیبهشت با ورود و بازرسی گسترده به خانهها و محلهای کار دستکم ۱۰ تن از مستندسازان، گوشیهای همراه، هاردها، لپتاپها و برخی دیگر از وسایل کارشان بدون توضیحی رسمی ضبط و دو تن از آنها، مینا کشاورز و فیروزه خسروانی، بازداشت شدهاند.
در چند روز گذشته به خواست وکلا و خانوادههای این عزیزان، از هرگونه واکنش عمومی، حتی در حد اطلاعرسانی خودداری کردیم، به این امید که کمترین بخت احتمالی برای گشایش وضعیت را از آنها دریغ نکنیم؛ اما بهرغم وعدههایی چند، بعد از ۵ روز هیچ چشمانداز روشنی از وضعیت همکارانمان پیش روی ما قرار نگرفته و توضیحی رسمی درباره این بازداشتها و نحوه رسیدگی به آن بیان نشده است.
امروز ما اعضای هیئت مدیرههای سه انجمن فعال در حوزه سینمای مستند ایران بنا بر وظیفهی صنفی و انجمنی خود، خواستار اعلام روشن دلایل بازداشت همکارانمان و آزادی فوری آنها هستیم
- ما میخواهیم روند رسیدگی و تعیین تکلیف کاملاً شفاف و علنی و در کوتاهترین زمان ممکن طی شود؛
- ما نگران گرفتار شدن همکارانمان در هزارتوی سؤتفاهمهای فزاینده سیاسی هستیم؛
- ما خواهان بازگرداندن بیقید و شرط و هرچه زودتر وسایل و لوازم کاری و شخصی همهی همکاران خود هستیم؛ این وسایل همهی سرمایه و زندگی یک مستندساز است و بدون آنها زندگیشان مختل میشود؛
- ما نگران مصائب تشدیدشدهی خانوادههای همکارانمان هستیم که راه دور و کسالت و کهولت امکان پیگیریهای بیپاسخ را درباره وضعیت فرزندشان دشوارتر و ناگوارتر کرده و میخواهیم به نگرانیها و شرایط ویژهی آنها توجه شده و به خواستها و انتظاراتشان پاسخ روشن داده شود؛
- ما خواهان از میان برداشتن فضای آکنده از ترس و ناامنی مدام از زندگی و کار فیلمسازان مستند به عنوان بخش مهمی از تاریخنگاری کشورمان هستیم و در این راه همراهی و همگامی همهی دستاندرکاران سینمای ایران را در بیان خواستی جمعی برای آزادی همکارانمان خواستاریم.
هیئتمدیره انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند
هیئتمدیره انجمن مستندسازان سینمای ایران
هیئتمدیره انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای مستند
اعتصاب رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران که از روز یکشنبه آغاز شد، صبح سهشنبه، ۲۷ اردیبهشت، نیز ادامه یافت. گزارشها حاکی از آن است که از بامداد سهشنبه، کارگران واحدهای تعمیرگاه و توقفگاهها نیز به رانندگان معترض پیوستهاند. کارکنان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران میگویند تا تحقق مطالبات و آزادی کامل همکاران زندانی خود به اعتصاب خود ادامه میدهند.
بر اساس گزارش کانال تلگرامی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، با وجود اینکه تمامی مدارس، دانشگاهها و ادارات در روز سهشنبه تعطیل شدهاند، تاثیر اعتصاب رانندگان شرکت واحد در سطح شهر تهران کاملا مشهود است.
روزهای یکشنبه و دوشنبه نیز گروهی از رانندگان اتوبوسهای بیآرتی تهران در اعتراض به مشکلات معیشتی و اجرا نشدن مصوبه افزایش ۵۷ درصدی حقوق کارگران در شهرداری، اعتصاب کردند.
بنا بر مصوبه شورای عالی کار، حقوق کارگران در سال ۱۴۰۱ باید دستکم ۵۷ درصد افزایش پیدا کند. فعالان کارگری میگویند با توجه به موج گرانیها در ماههای اخیر، افزایش ۵۷ درصدی حقوق کارگران هم در قدرت خرید آنان تاثیر چندانی ندارد؛ با این حال، کم نیستند کارگرانی که یا اصلا حقوقشان افزایش نیافته یا مبلغ ناچیزی به آن افزوده شده است؛ مثل راننده اتوبوسهای تهران که میگویند شهرداری در سال جدید حقوق آنان را فقط ۱۰ درصد افزایش داده است.
مشکلات رانندگان اتوبوس به افزایش اندک حقوقشان در سال جدید محدود نمیشود. آنان به پرداخت نشدن حق بیمه چهار درصدی برای مشاغل سخت و زیانآور نیز معترضاند و خواستار پایان دادن به برخوردهای سلبی و خشونتآمیز با فعالان صنفیاند.
رانندگان معترض روز دوشنبه در جریان برگزاری تجمع اعتراضی خود مقابل ساختمان شرکت واحد اتوبوسرانی، شعارهایی همچون «شهردار بیلیاقت، استعفا، استعفا» سر دادند.
به دنبال درخواست رانندگان، علیرضا زاکانی، شهردار تهران، میان معترضان رفت اما آب پاکی را روی دست آنان ریخت و گفت که مصوبه ۵۷ درصدی افزایش حقوق مربوط به کارکنان دولت است و کارگران دیگر نهادها مشمول آن نمیشوند. او از برگزاری تجمع اعتراضی رانندگان اتوبوس ابراز تعجب کرد و از آنان خواست «خدماتدهی» را متوقف نکنند.
پس از حضور زاکانی در میان معترضان، خبرگزاری دولتی ایرنا و روزنامه همشهری وابسته به شهرداری تهران در گزارشهای جداگانهای ادعا کردند رانندگان فعالیت خود را از سر گرفتهاند اما گزارشهای میدانی از سطح شهر تهران و ازدحام مسافران در ایستگاههای اتوبوس خلاف این ادعا را اثبات میکند. همچنین به گفته فعالان صنفی، تعدادی از رانندگان معترض پس از حضور شهردار تهران، دستگیر شدهاند.
روز دوشنبه در پی اعتصاب رانندگان اتوبوسهای شهری، نیروی انتظامی به کمک شهرداری رفت و تعدادی از اتوبوسهایش را به جابهجایی مسافران اختصاص داد. بر اساس گزارش کانال تلگرامی سندیکای اتوبوسرانی تهران و حومه، شامگاه دوشنبه هم برخی اعضای سپاه پاسداران در سامانه ۴ بیآرتی آموزش رانندگی دیدند تا روز سهشنبه بهجای رانندگان اتوبوس، مسافران را جابهجا کنند. بر اساس این گزارش، حین آموزشهای فوری چندین تصادف نیز رخ داده است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با محکوم کردن هرگونه «تلاش مذبوحانه برای اخلال در اعتصاب کارگران»، اعلام کرد که اعتصابها تا آزادی فوری و بدون قیدوشرط کارگران بازداشتشده و تحقق مطالبات، ادامه مییابد.
ایندیپندنت فارسی
فرهاد میثمی و هوشنگ رضایی ۲ تن از زندانیان سیاسی که در اعتراض به حکم اعدام احمدرضا جلالی در اعتصاب غذای کامل و خشک به سر میبردند تصمیم گرفتند از روز دوشنبه (۲۶ اردیبهشت) روزانه یک و نیم لیوان آب مصرف کنند. فرهاد میثمی با انتشار یادداشتی این خبر را اعلام کرد.
لازم به توضیح است هوشنگ رضایی در این مدت بدون غذا و آب و فرهاد میثمی روزانه نیم لیوان آب مصرف میکردند.
یادداشت فرهاد میثمی:
یوزپلنگ یا گراز؟
کنش کوچکِ ایستادگیِ ما در تلاش برای لغو اجرای اعدامِ دکتر جلالی در شرایط خاصِ خود شکل گرفت و امروز دهمین روزِ آن است؛ فقط ۵ روزِ دیگر تا پایانِ ضربالاجلِ اعلام شدهی حاکمیت برای اجرای این حکم باقی است. در این مدت، اقداماتِ ارزشمندِ عدیدهای را در قالبهایی متنوع جهت اعتراض به اجرای این اعدام شاهد بودهایم که بسیار قابلِ تقدیر است، اگرچه کافی نیست. در پی تأکید سخنگویِ قوهی قضاییه بر این که حکم قطعی است و حتماً اجرا میشود، برآوردِ من چنان شد که در صورتِ تداومِ سکونِ نیروهای مخالفِ این امر، احتمالِ اجرای این اعدام به بالای ۸۰ درصد میرسد (عاقلانه نمینمود که اعلامِ چنان ضربالاجل و پخش چنین تأکیداتی را صرفاً بلوف فرض کنیم.).
طی روزهای گذشته، تغییراتِ قابل توجهی در آرایشِ نیروهای بزرگِ مؤثر در این امر رخ داد (طبعاً بدونِ ارتباط با کنشهای کوچکِ جاری در این باره). به عنوانِ نمونه، انریکه مورا (مسؤولِ احیای برجام از طرفِ اتحادیهی اروپا) در توئیتی نوشت که در سفرش به ایران “لزومِ توقفِ اعدام جلالی” را با مقاماتِ جمهوری اسلامی مطرح کرده است. این بدان معناست که ادامهی مذاکره در راستای برجام، منوط شده است به لغو اجرای این اعدام. نیروهایی بزرگ از دو طرف در مسألهای بسیار مهم برای هر دو طرف، منافعشان اینک در راستای لغو این اعدام قرار گرفته است.
نمیخواهم واردِ تحلیلِ سیاسیِ جزئی شوم، اما همه میدانند که حاکمیتِ ایران خصوصاً در این ایّام تا چه حدّ نیازمندِ امکانِ فروش نفت و وصولِ سهلِ پولِ آن است و از سوی دیگر، ۲۷ کشور اروپایی و بسیاری کشورهای دیگر نیز برای رفع اثرات تحریم نفت روسیه، به ورود نفت ایران به بازار نیازمندند (در کنارِ کاستن از سرعتِ حرکتِ جمهوری اسلامی به سمت سلاح اتمی وسطِ این اوضاعِ بلبشوی جهان). در چنین شرایطی، در این آرایشِ جدیدِ بازیگرانِ بزرگ، و البته در کنارِ چند خبر و تحلیلِ مهمِ دیگر، تصور کنونیِ من بر آن است که از احتمالِ اجرای حکم اعدام احمدرضا جلالی در ضربالاجلِ تعیین شده بسیار کاسته شده (به نظرم اینک این احتمال زیرِ ۲۰درصد است.)
آیا این بدان معناست که ما باید مسیری را که در پیش گرفتهایم رها کنیم یا در ادامهی آن سست شویم؟ کَلّا و حاشا؛ ابدا و اصلا! پیجویانِ حقوقِ انسان نمیتوانند و نباید کنشهای خود را متوقف بر تعاملاتِ پر زدوبندِ سیاسی و نتایجِ آنها کنند که معلوم نیست در میانهی بده-بستانهاشان چه حقهایی پایمال بشود یا نشود. البته اینها حتماً باید که در محاسبات در نظر گرفته شوند، اما به آنها “اطمینان” نمیتوان کرد. لذا کنشگران باید بدونِ کوچکترین فتوری، مسیر مستقلِ خویش را همچنان مستحکم ادامه دهند. در عین حال، طی روزهای اخیر از طرق مختلف در جریان نگرانیِ عزیزان و دوستانی دربارهی این اعتصاب غذا قرار گرفتهام؛ همچنین در جریانِ نامهی مملو از مضامینِ انسانیِ خانوادهی محترم جلالی-مهراننیا نیز، آن هم نه یک نامه بلکه دو نامه با فاصلهی کوتاه.
این که ما اساساً نه مسیرمان را رها میکنیم و نه در آن سُست میشویم، البته بدان معنا نیست که با کلّهشقّیِ غیرِمنطقی، هیچ توجهی به تغییراتِ شرایطِ بیرونی نمیداریم. شیوهی حرکتِ کنشگرانِ مدنی شباهتی به شیوهی حرکتِ “گراز” ندارد که وقتی به سوی هدفی یورش میبرد، اگر وضعیتِ هدف ناگهان کمی جابهجا شود، همچنان با همان سرعت قبلی در همان مسیرِ مستقیمِ خود میرود! بلکه این حرکت باید بیشتر به حرکاتِ پرظرافتِ یوزِ ایرانی شبیه باشد که در پیجوییِ هدف، در مواجهه با تغییر وضعیتِ پیدرپی شکار، خود را در کسری از ثانیه با آن تغییرات هماهنگ میسازد و این نهتنها به معنای دست برداشتن از پیجوییِ هدف نیست، بلکه دقیقاً به معنیِ مؤثرتر ساختنِ آن پیجویی و افزایشِ امکانِ موفقیت است.
کنشگرانِ این مسیر در جریانند که دست زدن به کنش اگر ناشی از خشم، لجاجت، تمایل به آسیب زدن به حریف، تأثرات عاطفی و هیجانی یا وجودِ زیرپوستیِ خواستههای فردی یا نمایشی باشد، تا چه حد میتواند بر اصالتِ حرکت و بر تحققِ اهداف، اثرِ منفی بگذارد (ادعا نکردم که من از این امور بَری هستم؛ فقط ادعا کردم که از اثرِ منفیِ آنها آگاهم.). تحلیلِ عقلانی-اخلاقیِ مستمرِ شرایط، جزء لاینفکِ یک کنشِ منسجم، بهجا و بابرنامه است. در وضعیتی که از یکسو احتمالِ اجرای این اعدام به زیر ۲۰درصد کاهش یافته (اگرچه همین را اصلاً نباید دستکم گرفت) و از سوی دیگر، نگرانیهای عزیزان، دوستان و مخاطبانِ گرانقدری بهشدت افزایش یافته، و با لحاظ این که وضعیتِ جسمانیِ کنشگران در صورت ادامه به همان صورت قبلی حتماً بهزودی به اوضاعی بحرانی میانجامید که در شرایط جدید ضرورتِ آن کمتر شده، به نظر میرسید لازم است بهمنظورِ احتراز از حرکت به شیوهی گرازی(!) و با الهام از شیوهی حرکتِ یوزِ ایرانی، اصلاحی انجام دهیم که البته با پیجوییِ هدف نهتنها منافاتی نداشته باشد، بلکه حتی آن را مؤثرتر کند.
در جریان قرار گرفتم که هوشنگ رضاییِ عزیز که از همین بابت در اعتصابِ کامل با مصرف آبِ صفر بود نیز بهطورِ مستقل دیدگاهی مشابه دارد (دو کنشگر عزیز دیگر معطوف به همین خواسته در زندانِ رجاییشهر نیز مصرف آب را از ابتدا در شیوهنامهی اعتصابشان داشتهاند.)
از این رو با در نظر گرفتنِ جمیع شرایطِ ذکر شده و در راستای متناسبسازی و تصحیح وضعیتِ حرکتمان با آن، ۳ نوبت مصرف آب (نیم لیوان در هر نوبت) به شیوهنامهی اعتصاب اضافه شد. در موردِ اثرِ همین اصلاحِ بهظاهر نه چندان بزرگ، دربارهی شخص خودم میتوانم بگویم که تعداد ضربان قلبم که تا دو روز پیش به ۱۴۸ ضربان در دقیقه رسیده بود (بهسببِ کاهش حجم خون ناشی از کمآبی، پمپ قلب برای جبرانِ خونرسانی بر تعدادِ ضربان میافزاید)، در پی همین اصلاح و مصرف نوبتهای آب اضافی در امروز، اکنون به ۸۸ ضربان در دقیقه کاهش یافته است. مطلع شدهام که اثر مثبت مشابهی در وضعیت هوشنگ عزیز نیز اتفاق افتاده است.
با این اصلاح، به نظر میرسد بسیاری از آن تغییر وضعیتها را لحاظ کردهایم؛ مهمتر از همه این که حجمِ نگرانیِ عزیزان، دوستان و مخاطبان قاعدتاً باید به میزان زیادی کاهش یابد و امیدوارم به نگرانیِ خانوادهی محترم جلالی-مهراننیا نیز بدینترتیب خاتمه داده باشیم. دوم این که تغییر شرایط و آرایش جدید نیروهای بزرگ را در محاسبه آوردهایم و سوم این که بر مسیر و خواستهی خود همچنان استوار ایستادهایم و پیجوییِ هدف را ترک و یا حتی سستتر نکردهایم (به نظرم حتی مؤثرتَرَش هم کردهایم، چون طی ۵ روز آتی، آن بخش از توجه که احتمالاً قرار بود به صورت روزافزون به بدحالتر شدنِ ما معطوف شود، آزاد میشود برای این که با خیالی آسودهتر، بهنحوی مؤثرتر به سمتِ کنش مستقیم دربارهی توقف اعدامِ جلالی بچرخد). کنش ما صرفاً با مصرفِ ۳ نیملیوان آبِ بیشتر (جمعاً ۱/۵ لیوان) و بدونِ هیچ تغییر دیگری، همچنان بدون مصرف هیچ نوع مادهی مغذّی اعم از قندی یا غیر آن، نه جامد و نه مایع، تا روز پایانِ ضربالاجل (شنبه ۳۱ اردیبهشت) به همین صورت ادامه خواهد یافت (مگر آن که لغو اجرای این اعدام زودتر اعلام شود). از آن به بعدش بستگی دارد به اتفاقاتی که در این چند روز میافتد.
ما سعی کردیم با این اصلاح اخیر، تا آنجا که از دستمان برآید انحراف توجهات از اصل مسأله را کاهش دهیم و مراقبت از خودمان را هم نشان دهیم. استدعا میکنم آن بخش از انرژی که قرار بود معطوفِ این نگرانیها بماند، به سوی انجام کاری (مستقیم یا غیرمستقیم) برای باز هم کمتر کردنِ احتمال اجرای این اعدام گردانده شود. ما قول میدهیم باامید به این بمانیم تا حاصل همهی تلاشها را تا روز شنبه در خبری خوش همگی با هم بشنویم.
با احترام
فرهاد میثمی
دوشنبه، ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
بند ۴ زندان رجاییشهر
فرهاد میثمی و هوشنگ رضایی ۲ تن از زندانیان سیاسی که در اعتراض به حکم اعدام احمدرضا جلالی در اعتصاب غذای کامل و خشک به سر میبردند تصمیم گرفتند از روز دوشنبه (۲۶ اردیبهشت) روزانه یک و نیم لیوان آب مصرف کنند. فرهاد میثمی با انتشار یادداشتی این خبر را اعلام کرد.
لازم به توضیح است هوشنگ رضایی در این مدت بدون غذا و آب و فرهاد میثمی روزانه نیم لیوان آب مصرف میکردند.
یادداشت فرهاد میثمی:
یوزپلنگ یا گراز؟
کنش کوچکِ ایستادگیِ ما در تلاش برای لغو اجرای اعدامِ دکتر جلالی در شرایط خاصِ خود شکل گرفت و امروز دهمین روزِ آن است؛ فقط ۵ روزِ دیگر تا پایانِ ضربالاجلِ اعلام شدهی حاکمیت برای اجرای این حکم باقی است. در این مدت، اقداماتِ ارزشمندِ عدیدهای را در قالبهایی متنوع جهت اعتراض به اجرای این اعدام شاهد بودهایم که بسیار قابلِ تقدیر است، اگرچه کافی نیست. در پی تأکید سخنگویِ قوهی قضاییه بر این که حکم قطعی است و حتماً اجرا میشود، برآوردِ من چنان شد که در صورتِ تداومِ سکونِ نیروهای مخالفِ این امر، احتمالِ اجرای این اعدام به بالای ۸۰ درصد میرسد (عاقلانه نمینمود که اعلامِ چنان ضربالاجل و پخش چنین تأکیداتی را صرفاً بلوف فرض کنیم.).
طی روزهای گذشته، تغییراتِ قابل توجهی در آرایشِ نیروهای بزرگِ مؤثر در این امر رخ داد (طبعاً بدونِ ارتباط با کنشهای کوچکِ جاری در این باره). به عنوانِ نمونه، انریکه مورا (مسؤولِ احیای برجام از طرفِ اتحادیهی اروپا) در توئیتی نوشت که در سفرش به ایران “لزومِ توقفِ اعدام جلالی” را با مقاماتِ جمهوری اسلامی مطرح کرده است. این بدان معناست که ادامهی مذاکره در راستای برجام، منوط شده است به لغو اجرای این اعدام. نیروهایی بزرگ از دو طرف در مسألهای بسیار مهم برای هر دو طرف، منافعشان اینک در راستای لغو این اعدام قرار گرفته است.
نمیخواهم واردِ تحلیلِ سیاسیِ جزئی شوم، اما همه میدانند که حاکمیتِ ایران خصوصاً در این ایّام تا چه حدّ نیازمندِ امکانِ فروش نفت و وصولِ سهلِ پولِ آن است و از سوی دیگر، ۲۷ کشور اروپایی و بسیاری کشورهای دیگر نیز برای رفع اثرات تحریم نفت روسیه، به ورود نفت ایران به بازار نیازمندند (در کنارِ کاستن از سرعتِ حرکتِ جمهوری اسلامی به سمت سلاح اتمی وسطِ این اوضاعِ بلبشوی جهان). در چنین شرایطی، در این آرایشِ جدیدِ بازیگرانِ بزرگ، و البته در کنارِ چند خبر و تحلیلِ مهمِ دیگر، تصور کنونیِ من بر آن است که از احتمالِ اجرای حکم اعدام احمدرضا جلالی در ضربالاجلِ تعیین شده بسیار کاسته شده (به نظرم اینک این احتمال زیرِ ۲۰درصد است.)
آیا این بدان معناست که ما باید مسیری را که در پیش گرفتهایم رها کنیم یا در ادامهی آن سست شویم؟ کَلّا و حاشا؛ ابدا و اصلا! پیجویانِ حقوقِ انسان نمیتوانند و نباید کنشهای خود را متوقف بر تعاملاتِ پر زدوبندِ سیاسی و نتایجِ آنها کنند که معلوم نیست در میانهی بده-بستانهاشان چه حقهایی پایمال بشود یا نشود. البته اینها حتماً باید که در محاسبات در نظر گرفته شوند، اما به آنها “اطمینان” نمیتوان کرد. لذا کنشگران باید بدونِ کوچکترین فتوری، مسیر مستقلِ خویش را همچنان مستحکم ادامه دهند. در عین حال، طی روزهای اخیر از طرق مختلف در جریان نگرانیِ عزیزان و دوستانی دربارهی این اعتصاب غذا قرار گرفتهام؛ همچنین در جریانِ نامهی مملو از مضامینِ انسانیِ خانوادهی محترم جلالی-مهراننیا نیز، آن هم نه یک نامه بلکه دو نامه با فاصلهی کوتاه.
این که ما اساساً نه مسیرمان را رها میکنیم و نه در آن سُست میشویم، البته بدان معنا نیست که با کلّهشقّیِ غیرِمنطقی، هیچ توجهی به تغییراتِ شرایطِ بیرونی نمیداریم. شیوهی حرکتِ کنشگرانِ مدنی شباهتی به شیوهی حرکتِ “گراز” ندارد که وقتی به سوی هدفی یورش میبرد، اگر وضعیتِ هدف ناگهان کمی جابهجا شود، همچنان با همان سرعت قبلی در همان مسیرِ مستقیمِ خود میرود! بلکه این حرکت باید بیشتر به حرکاتِ پرظرافتِ یوزِ ایرانی شبیه باشد که در پیجوییِ هدف، در مواجهه با تغییر وضعیتِ پیدرپی شکار، خود را در کسری از ثانیه با آن تغییرات هماهنگ میسازد و این نهتنها به معنای دست برداشتن از پیجوییِ هدف نیست، بلکه دقیقاً به معنیِ مؤثرتر ساختنِ آن پیجویی و افزایشِ امکانِ موفقیت است.
کنشگرانِ این مسیر در جریانند که دست زدن به کنش اگر ناشی از خشم، لجاجت، تمایل به آسیب زدن به حریف، تأثرات عاطفی و هیجانی یا وجودِ زیرپوستیِ خواستههای فردی یا نمایشی باشد، تا چه حد میتواند بر اصالتِ حرکت و بر تحققِ اهداف، اثرِ منفی بگذارد (ادعا نکردم که من از این امور بَری هستم؛ فقط ادعا کردم که از اثرِ منفیِ آنها آگاهم.). تحلیلِ عقلانی-اخلاقیِ مستمرِ شرایط، جزء لاینفکِ یک کنشِ منسجم، بهجا و بابرنامه است. در وضعیتی که از یکسو احتمالِ اجرای این اعدام به زیر ۲۰درصد کاهش یافته (اگرچه همین را اصلاً نباید دستکم گرفت) و از سوی دیگر، نگرانیهای عزیزان، دوستان و مخاطبانِ گرانقدری بهشدت افزایش یافته، و با لحاظ این که وضعیتِ جسمانیِ کنشگران در صورت ادامه به همان صورت قبلی حتماً بهزودی به اوضاعی بحرانی میانجامید که در شرایط جدید ضرورتِ آن کمتر شده، به نظر میرسید لازم است بهمنظورِ احتراز از حرکت به شیوهی گرازی(!) و با الهام از شیوهی حرکتِ یوزِ ایرانی، اصلاحی انجام دهیم که البته با پیجوییِ هدف نهتنها منافاتی نداشته باشد، بلکه حتی آن را مؤثرتر کند.
در جریان قرار گرفتم که هوشنگ رضاییِ عزیز که از همین بابت در اعتصابِ کامل با مصرف آبِ صفر بود نیز بهطورِ مستقل دیدگاهی مشابه دارد (دو کنشگر عزیز دیگر معطوف به همین خواسته در زندانِ رجاییشهر نیز مصرف آب را از ابتدا در شیوهنامهی اعتصابشان داشتهاند.)
از این رو با در نظر گرفتنِ جمیع شرایطِ ذکر شده و در راستای متناسبسازی و تصحیح وضعیتِ حرکتمان با آن، ۳ نوبت مصرف آب (نیم لیوان در هر نوبت) به شیوهنامهی اعتصاب اضافه شد. در موردِ اثرِ همین اصلاحِ بهظاهر نه چندان بزرگ، دربارهی شخص خودم میتوانم بگویم که تعداد ضربان قلبم که تا دو روز پیش به ۱۴۸ ضربان در دقیقه رسیده بود (بهسببِ کاهش حجم خون ناشی از کمآبی، پمپ قلب برای جبرانِ خونرسانی بر تعدادِ ضربان میافزاید)، در پی همین اصلاح و مصرف نوبتهای آب اضافی در امروز، اکنون به ۸۸ ضربان در دقیقه کاهش یافته است. مطلع شدهام که اثر مثبت مشابهی در وضعیت هوشنگ عزیز نیز اتفاق افتاده است.
با این اصلاح، به نظر میرسد بسیاری از آن تغییر وضعیتها را لحاظ کردهایم؛ مهمتر از همه این که حجمِ نگرانیِ عزیزان، دوستان و مخاطبان قاعدتاً باید به میزان زیادی کاهش یابد و امیدوارم به نگرانیِ خانوادهی محترم جلالی-مهراننیا نیز بدینترتیب خاتمه داده باشیم. دوم این که تغییر شرایط و آرایش جدید نیروهای بزرگ را در محاسبه آوردهایم و سوم این که بر مسیر و خواستهی خود همچنان استوار ایستادهایم و پیجوییِ هدف را ترک و یا حتی سستتر نکردهایم (به نظرم حتی مؤثرتَرَش هم کردهایم، چون طی ۵ روز آتی، آن بخش از توجه که احتمالاً قرار بود به صورت روزافزون به بدحالتر شدنِ ما معطوف شود، آزاد میشود برای این که با خیالی آسودهتر، بهنحوی مؤثرتر به سمتِ کنش مستقیم دربارهی توقف اعدامِ جلالی بچرخد). کنش ما صرفاً با مصرفِ ۳ نیملیوان آبِ بیشتر (جمعاً ۱/۵ لیوان) و بدونِ هیچ تغییر دیگری، همچنان بدون مصرف هیچ نوع مادهی مغذّی اعم از قندی یا غیر آن، نه جامد و نه مایع، تا روز پایانِ ضربالاجل (شنبه ۳۱ اردیبهشت) به همین صورت ادامه خواهد یافت (مگر آن که لغو اجرای این اعدام زودتر اعلام شود). از آن به بعدش بستگی دارد به اتفاقاتی که در این چند روز میافتد.
ما سعی کردیم با این اصلاح اخیر، تا آنجا که از دستمان برآید انحراف توجهات از اصل مسأله را کاهش دهیم و مراقبت از خودمان را هم نشان دهیم. استدعا میکنم آن بخش از انرژی که قرار بود معطوفِ این نگرانیها بماند، به سوی انجام کاری (مستقیم یا غیرمستقیم) برای باز هم کمتر کردنِ احتمال اجرای این اعدام گردانده شود. ما قول میدهیم باامید به این بمانیم تا حاصل همهی تلاشها را تا روز شنبه در خبری خوش همگی با هم بشنویم.
با احترام
فرهاد میثمی
دوشنبه، ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
بند ۴ زندان رجاییشهر
منبع: فیسبوک رضا خندان
قبلاً در خانکندی «جامعه روسی» ایجاد کردند و اکنون در آقدره «مرکز روسی» را افتتاح کردند. ما از منطقهای صحبت میکنیم که تعداد ارامنه کمتر از تعداد انگشتان دست است. آنها “جامعه روسی” را ایجاد میکنند که در آن یک روسی وجود ندارد. روسها در انجام کارهای مضحک، بیاساس و پر از تقلب مهارت دارند. اکنون چنین اقدامات تجزیهطلبانه در قره باغ انجام میشود. آنها آشکارا ادعا میکنند که “قره باغ کوهستانی سرزمین روسیه است”. آنها با ایجاد یک «جامعه روسی» در آنجا تلاش میکنند شرایطی را برای توزیع پاسپورت روسی به مردم ساکن در این منطقه در آینده و شکل گیری تصورات اسطورهای مبنی بر «منطقه روسی» ایجاد کنند. آبخازیا و ترانس نیستریا همین کار را در منطقه انجام دادهاند و اوستیای جنوبی نیز در حال برنامهریزی برای انجام همین کار است.
***
دیپلماسی ایرانی: تحولات قره باغ و تحرکات روسیه و ارمنستان این منطقه را وارد مرحله تازهای کرده است. بعد از وقوع آتشبس و بازستاندن سرزمینهایی که مطابق قوانین بینالمللی متعلق به آذربایجان بودند و بعد از حدود ۳۰ سال به سرزمین مادری خود، آذربایجان پیوستند، اکنون به نظر میرسد تحولات زیرپوسی تازهای در جریان است که میتواند اتفاقات تازهای را در نواحی قره باغ رقم بزند. در این رابطه قابل حسینلی، کارشناس علوم سیاسی گفتوگویی را با تلگراف انجام داده است که در ادامه میخوانید:
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا بار دیگر با الهام علیاف رئیس جمهور آذربایجان تماس گرفت. بلینکن در تماس تلفنی از مذاکرات صلح آذربایجان و ارمنستان حمایت کرد. پیش از این وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا از طرفین خواسته بود تا به زودی توافقنامه صلح امضا کنند. آیا فکر میکنید ایالات متحده میتواند روند صلح را پیش ببرد؟
فکر میکنم میتواند به توافق منجر شود. اما تنها در صورتی که ایالات متحده بتواند مبارزهای علیه شبکه آژانس روسی در ارمنستان ترتیب دهد. علاوه بر این، برای این منظور، هم روسیه و هم “ستون پنجم” آن باید موانع روند صلح در ارمنستان را برطرف کنند. روسیه امروز در ارمنستان یکه تازی میکند. شبکه آژانسهای روسیه از همه ردهها در ارمنستان توانستهاند بخشی از مردم را در پوشش مخالفان به گروگان تبدیل کنند و آنها را علیه پاشینیان قرار دهند. با روحیه افکار عمومی، پاشینیان نیز فعالیت خود را در روند صلح کاهش داد و از دیدگاههای قبلی خود در این زمینه کناره گیری کرد. به ویژه، او شروع به پافشاری بر “وضعیت قره باغ کوهستانی” کرد. اما او پیش از این چنین نگفته و گفته است که «وضعیت قره باغ کوهستانی» باید در چارچوب قانون اساسی آذربایجان حل شود. اکنون از یک سو اپوزیسیون ارمنستان به تحریک روسیه و تا آرنج غرق در خون و از سوی دیگر نخست وزیری است که از دست دادن قدرت میترسد و سعی میکند نظرات خود را با افکار عمومی منطبق کند. پاشینیان اتهامات غیرواقعی را به آذربایجان وارد میکند. به خصوص در مورد مسائل بشردوستانه. گویا ما «اسیران جنگی» را غیرقانونی نگه میداریم و غیره. با توجه به جنایات ارمنستان علیه آذربایجان، سخنان او اهمیتی ندارد. ارمنستان نه تنها به دلیل عدم صدور مین و نقشه در مناطق آزاد شده، بلکه به دلیل نسل کشی در شهرکهای مسالمت آمیز در وضعیت بسیار بدی قرار دارد. عناصر جنایتکار مانند سرژ سرکیسیان، رابرت کوچاریان، سیران اوهانیان و آرتور وانتسیان در پوشش مخالفان سعی در کنترل زندگی سیاسی – اجتماعی ارمنستان دارند. البته از پایگاههای نظامی روسیه در گیومری و اربونی دستورالعمل و پشتیبانی دریافت میکنند. به عبارت دیگر روسیه اوضاع ارمنستان را پیچیده کرده است. در عین حال جلساتی را بدون نتیجه تشکیل میدهد. این شامل دیدار بایراموف و میرزویان در دوشنبه با مشارکت لاوروف نیز میشود. من فکر نمیکنم که چنین جلساتی با میانجیگری روسیه لحن مثبتی به این روند بدهد. زیرا روسیه میخواهد روند صلح را که در نتیجه تلاشهای آمریکا و اتحادیه اروپا پایه گذاری شده است، از بین ببرد. این کشور با ایجاد بی ثباتی در منطقه به دنبال حفظ نفوذ خود در منطقه است. زیرا اگر آمریکا و اتحادیه اروپا به منطقه بیایند به معنای پایان روسیه در منطقه خواهد بود و آنها مجبور به ترک قفقاز جنوبی خواهند شد.
روسیه در کنار ارمنستان در قره باغ گامهای برهم زنندهای برمیدارد. “جامعه روسی” ایجاد شده در قره باغ فعالتر شده است. این «رهبر جامعه» جلسات مختلفی در منطقه برگزار میکند و پیامهای خاصی میدهد. اهداف روسیه در پشت این بازی چیست؟
قبلاً در خانکندی «جامعه روسی» ایجاد کردند و اکنون در آقدره «مرکز روسی» را افتتاح کردند. ما از منطقهای صحبت میکنیم که تعداد ارامنه کمتر از تعداد انگشتان دست است. آنها “جامعه روسی” را ایجاد میکنند که در آن یک روسی وجود ندارد. روسها در انجام کارهای مضحک، بی اساس و پر از تقلب مهارت دارند. اکنون چنین اقدامات تجزیه طلبانه در قره باغ انجام میشود. آنها آشکارا ادعا میکنند که “قره باغ کوهستانی سرزمین روسیه است”. آنها با ایجاد یک «جامعه روسی» در آنجا تلاش میکنند شرایطی را برای توزیع پاسپورت روسی به مردم ساکن در این منطقه در آینده و شکل گیری تصورات اسطورهای مبنی بر «منطقه روسی» ایجاد کنند. آبخازیا و ترانس نیستریا همین کار را در منطقه انجام دادهاند و اوستیای جنوبی نیز در حال برنامه ریزی برای انجام همین کار است. این گامهای جدایی طلبانه روسها که مملو از ساختگی است، مستقیما علیه حاکمیت آذربایجان است. ما این را نمیپذیریم. آذربایجان همراه با برادر، ترکیه، در برابر این ترفند روسیه موضع سختی اتخاذ خواهند کرد.
اوضاع منطقه پیچیده است. از یک سو غرب است که خواهان صلح است و از سوی دیگر روسیه است که سعی دارد اصول خود را دیکته کند. در این صورت آیا منطقه یا قفقاز جنوبی میتواند به عرصه جدیدی برای تقابل ژئوپلیتیکی غرب و روسیه تبدیل شود؟
قبلاً تبدیل شده است. روسیه در منطقه است. آذربایجان همراه با روسیه عمل نمیکند، بلکه سیاست مستقلی را دنبال میکند. علاوه بر این، قزاقستان، ازبکستان و تا حدودی ترکمنستان نیز اخیراً شروع به برداشتن گامهای مستقل از آذربایجان کردهاند. سفر قاسم جومارت توکایف، رئیس جمهوری قزاقستان به آنکارا و توافقات حاصل شده در این چارچوب، در خدمت بازسازی معماری ژئواستراتژیک آینده منطقه خواهد بود. به عبارت دیگر، آذربایجان و کشورهای آسیای مرکزی قبلاً بر سر پروژه عظیمی برای صادرات منابع هیدروکربنی به بازارهای غربی به توافق رسیدهاند. اجرای این توافق به زودی آغاز خواهد شد. این باید به حذف کامل حوزه نفوذ روسیه در منطقه منجر شود. روسیه در منطقه مستاصل است و سعی دارد با مداخله در منطقه زمان به دست آورد. اما فکر میکنم در آینده نزدیک، مثلاً یکی دو ماه دیگر، روند استقرار پایگاههای نظامی ترکیه در منطقه (آذربایجان) آغاز شود. این پایگاهها طیف وسیعی از نیروها را از نیروی هوایی گرفته تا کماندوهای کوهستانی و نیروهای ویژه را پوشش خواهند داد. نسبت دولت و قدرت در منطقه به نفع آذربایجان و ترکیه تغییر خواهد کرد. در چنین شرایطی، مقاومت یا اقدامی برای روسیه بسیار دشوار خواهد بود. علاوه بر این، به دلیل حمایت ایالات متحده و اتحادیه اروپا در منطقه، روسیه مانند اوکراین درمانده خواهد شد و مقاومت به تدریج کاهش خواهد یافت. منطقه در حال تغییر شکل است و تلاشهای جدی برای برقراری نظم جدید در حال انجام است. مشکلات و موانعی وجود خواهد داشت، اما منطقه از آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به ترکیه بازطراحی خواهد شد. در این زمینه حق داریم بگوییم که قفقاز جنوبی میزبان استقرار نظم جدیدی خواهد بود.
رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، امروز دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه، در اعتراض به خلف وعده مسئولان و نادیده گرفتن معضلات معیشتی این صنف، در خطوط خاوران، علم و صنعت، بیهقی (میدان آرژانتین) و پایانه آزادی، دست به اعتصاب زده و ارائه خدمات به مسافران را متوقف کردند.
رانندگان معترض نسبت به عدم پرداخت چهار درصد حق بیمه مشاغل سخت و زیانآور و همچنین عدم اجرای مصوبه مزد شورای عالی کار و عدم اعمال افزایش ده درصدی حقوق کارگران شرکت واحد اعتراض دارند.
براساس ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، رانندگان پایانه آزادی اتوبوسهای خود را ترک و در پایانه تحصن کردند.
همچنین ویدیوهای دیگری منتشر شده است که نشان میدهد رانندگان خط ۷ و ۵ اتوبوسرانی تندرو تهران نیز در حال ترک اتوبوسها و پیوستن به اعتصاب در پایانه آزادی هستند.
خبرگزاری مهر نوشته است علیرضا زاکانی شهردار تهران در جلسه رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران حاضر شد.
زاکانی که قرار بود در نشست نخبگانی منطقه یک تهران حاضر شود پس از اعتصاب رانندگان اتوبوس شرکت واحد به جلسه با آنها رفت و با نماینده این رانندگان به گفتگو نشست.
رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران که از سطح پایین حقوق دریافتی و گرانی و معضلات معیشتی به ستوه آمدهاند، روز یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ماه نیز با برپایی تجمع مقابل ساختمان مرکزی این شرکت، اعتراض خود را به عدم رسیدگی مسئولان نشان دادند.
تعطیلی تهران! هوا خیلی پس است!
معاون عمرانی استانداری تهران شامگاه دوشنبه ۲۶ اردیبهشت اعلام کرد کلیه مدارس، دانشگاهها و ادارات استان تهران در روز سه شنبه به دلیل وضعیت ناسالم هوا تعطیل است.
عابد ملکی معاون عمرانی استانداری تهران گفته کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران لحظاتی پیش تشکیل جلسه داد و با توجه به اینکه شاخص کیفیت هوا عدد ۲۶۳ را نشان میدهد و در شرایط بسیار ناسالم قرار گرفته است، بر همین اساس برای امروز سهشنبه ۲۷ اردیبهشتماه کلیه ادارات، دانشگاهها و مدارس استان تهران در کلیه مقاطع تعطیل خواهند بود.
اما فعالین سیاسی میگویند تعطیلی ادارات و مدارس و دانشگاههای تهران ارتباطی با آلودگی هوا ندارد بلکه گستردگی اعتصاب رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و بینتیجه بودن دیدار علیرضا زاکانی شهردار تهران با رانندگان دلیل تصمیم به تعطیلی تهران است.
حسین رزاق، فعال سیاسی در توییتر نوشته است: تعطیلی ادارات و مدارس و دانشگاههای تهران بدلیل آلودگی هوا نیست، هوا خیلی پس است!
آقای رزاق در ادامه توئیت خود نوشته است: «سال ۸۴ که رانندگان شرکت واحد اعتصاب کردند، بعداز چند ساعت از نهادهای نظامی جایگزین آنها رسید. اما اینبار آنقدر نیرو به شهرهای دیگر گسیل شده که همه چیز بهم ریخته. حالا تهرانی که با شاخص ۴۹۸ تعطیل نشد را با شاخص ۱۳۹ تعطیل کردند! هوا پس است، خیلی پس!»
خبرهای رسیده حاکی از این است که سردار محمد قائمی، نماینده حقوقی هلدینگ یاس در زمان مدیریت سعید محمد طی روزهای اخیر بازداشت شده است.
به گزارش دیده بان ایران؛ از دلیل بازداشت این سردار سپاه اطلاعاتی در دست نیست اما شنیده شده است که وی با شکایت احتمالی محمدباقر قالیباف بیش از ۲ ماه است که در بازداشت موقت است و هنوز اجازه دسترسی به وکیل را ندارد.
گفتنی است تخلفات هلدینگ یاس یکی از بزرگترین پروندههای فساد در ایران است که پرونده آن ۵ سال پیش در قوه قضاییه باز شد. از حکم پرونده میدانیم که عیسی شریفی به ۲۰ سال حبس تعزیری، رد مال و جزای نقدی محکوم شده و ۵۰۰ میلیارد تومان نیز از او به بیت المال برگشت داده شده است. همچنین محمود سیف به ۳۰ سال حبس تعزیری، همچنین محمود خاکپور به ۵ سال و شش ماه و مسعود مهردادی ۲ سال حبس تعزیری محکوم شدهاند.
به جز این هیچ اطلاعی از سیر پرونده که گفته میشود بیش از ۱۸۵ جلد کیفرخواست داشته وجود ندارد؛ چراکه پرونده در دادگاه نظام مورد رسیدگی قرار گرفته و همین موضوع دلیلی است که هیچ اطلاعاتی از مهمترین پروندههای فساد در تاریخ ایران در اختیار افکار عمومی قرار نگیرد.
تابستان سال گذشته یود که سردار محمدقائمی، نماینده حقوقی هلدینگ یاس در زمان مدیریت سعید محمد در مناظره توییتری با محمدسعید احدیان دستیار سیاسی و رسانهای رئیس مجلس شورای اسلامی اطلاعاتی جدیدی از این پرونده افشا کرد. او در توئیت های خود علاوه بر یکسری نکات خبری سئوال های مطرح کرد که ابعاد این پرونده را عجیب تر کرد. برای نمونه از فروختن بوستان جوانمردان به عنوان یکی از موارد این پرونده سخن گفت.
بازگشایی دوباره پرونده یاس در فضای مجازی از یک توییت آغاز شد؛ عبدالرضا یعقوبی، فعال رسانهای علاقهمند به سعید محمد در توییتر نوشت فساد هولدینگ یاس بزرگترین فساد مالی در تاریخ ایران بوده؛ فسادی که توسط باندهای صاحب لابی و نفوذ در بالاترین سطوح سیاسی و نظارتی پشتبانی شد. به همین خاطر سعید محمد با حکم رهبر انقلاب مامور به بررسی و بازگشت مال شد. عملیاتی که موفقیتآمیز بود، ولی برای محمد تاوان سنگینی داشت.او کمی بعد توییت خود را اینگونه اصلاح کرد که طبق تذکر دفتر دکتر محمد باید اصلاح کنم که حکم بررسی پروندهی یاس از طرف فرمانده وقت سپاه برای دکتر محمد صادر شده.
بلافاصله پس از این توئیت محمدسعید احدیان دستیار سیاسی و رسانه ای رئیس مجلس در رشته توییتی به یعقوبی پاسخ داد و نوشت: چهار دروغ در چند کاراکتر؛ اولا حکم رهبری را به دروغ گفتید که بابت آن تذکر هم گرفتید، ثانیا پرونده یاس طبق حکم دادگاه و گزارش تحقیق تفحص شورای اصلاحطلب به شهرداری ربطی نداشت؛ یعنی دروغ دوم. ثالثا دادگاه رقم فساد را ۴۸۰ میلیارد گفت که گرچه بزرگ، اما بزرگترین فساد تاریخ هم دروغ بعدی میشود. این همه دروغ برای اثبات ادعای تاوان آقای محمد گفته شده است که آن را دیگر خودتان قضاوت کنید.
پس از این توئیت محمد قائمی وارد مناظره با احدیان شد قائمی مدیر تسویه یاس و شرکت رسا تجارت بوده است. قائمی در دفاع از یعقوبی و در پاسخ به این سخنان احدیان نوشت: هیچ تذکری در کار نبوده. برادر! به این شایعات دامن نزنید. پرونده یاس هیچ ربطی به سپاه ندارد و تمام تخلفات آقایان در مقام معاون شهردار تهران رخ داده و اسناد آن هم وجود دارد. کاری نکنید که لب به سخن بگشایم و آن وقت هیچ یک از آقایان نتوانند از خانههایشان بیرون بیایند.
پاسخ مشاور رییس مجلس به این دفاعیه این بود که حکم دادگاه، اظهارات سخنگوی قوه قضائیه و میرلوحی (عضو پیشین شورای شهر که در اختیار اصلاح طلبان بود) نشان می دهد در تمام این سالها تاکنون حتی یک نفر از مسوولین شهرداری به دادگاه حتی احضار هم نشده، همه و همه نشاندهنده کذبگویی بیمبنا است. دلیل این کذبگویی را هم شاید بتوان در پاسخ به این سوال پیدا کرد که چرا شما از این پرونده کنار گذاشته شدهاید! اسکرین شات این توئیت سخنانی به نقل از سخنگوی قبلی قوه قضائیه و میر لوحی بود که گفته بودند در پرونده عیسی شریفی اتهامی متوجه محمد باقر قالیباف نیست.
پس از این توییت احدیان، محمد قائمی که وکیل پرونده هولدینگ یاس نیز بوده است در رشته توییتی اعلام کرد که شخصا در تیرماه ۹۹ استعفا داده و هرگز کنار گذاشته نشده و اسناد این ادعا نیز موجود است. او خطاب به احدیان گفته است که فقط شخص بنده به عنوان مدیر تسویهی یاس و شرکت رساتجارت دهها مورد از املاک نجومی را از شما و برخی اعضای شورای اسبق پس گرفتم.
او در توئیت سوم نوشت: چرا از دوستان خود نمیپرسید که چرا گزارش خلاف واقع دادن اعلام کردند املاک نجومی دروغ بوده و فقط شش میلیارد تومان بوده است و آن را پس گرفتیم؛ درحالیکه آن املاک که به دستور معاون شهردار تهران به نورچشمیها واگذار شده بود، یا املاک آنها را چند برابر خریده بودند، حدود چند هزار میلیارد تومان است. چرا از دوستان بزرگوارتان نپرسیدید چطور چند باب مغازه تجاری در مجتمع تیراژه تهران به نام آقای ... برادر ... میشود! تا چشم بر تخلفات بپوشند. الله سمیع بصیر. مرد و مردانه بیایید در یک برنامه زنده تلویزیونی در محضر ملت ایران و بهصورت مستند حرف بزنید و قضاوت را به ملت واگذار کنید. او در پایان، ادعای تازهای نیز مطرح کرده و خطاب به احدیان گفته است: راستی بوستان جوانمردان را به که فروختند؟ سند به نام کیست؟ ۲۰۹ میلیارد تومان پول کمی نیست.
قائمی در یک توئیت دیگر هم اعلام کرده پرونده یاس ۱۸۵ جلد است و فقط کیفرخواست ۵ جلد اول صادر شده و کیفرخواست مرحلهی دوم در راه است. همچنین در کیفرخواست مرحله اول فقط یک نفر از ۱۴ متهم محکوم به برگرداندن ۴۸۰ میلیارد تومان ردمال و ۲۰ سال حبس شد. حکم ۱۳ نفر دیگر که یک نفر ۳۰ سال حبس هست و ردمال ۱۵۰۰ میلیارد و...
بنابرگزارش دیده بان ایران؛ هرچند تا به این لحظه اخبار کاملی درباره جزییات بازداشت «م-ق» در دسترس نیست اما گفته شده است که پشت پرده این بازداشت طیف نزدیک به قالیباف حضور دارد و به نظر می رسد این طیف به دنبال به حاشیه راندن ماجرای «سیسمونی گیت» است.
سعید مدنی، جامعهشناس و پژوهشگر علوم اجتماعی بازداشت شد.
خبرگزاری حکومتی مهر ادعا کرده، سعید مدنی به اتهام «ملاقات با عناصر مشکوک بیگانه و انتقال منویات و خطوط عملیاتی آنها به برخی عناصر سابقه دار داخلی کشور» دستگیر و روانه زندان شد.
سعید مدنی (زاده ۱۴ آذر ۱۳۳۹) جامعهشناس، پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، استاد دانشگاه و روزنامهنگار ایرانی است. او عضو گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعهشناسی ایران و استاد و عضو گروه پژوهشی رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، سردبیر «فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی» و از بنیانگذاران نشریهٔ توقیف شدهٔ ایران فردا است.
سعید مدنی دی ماه سال ۱۴۰۰ نیز به دعوت دانشگاه «ییل» آمریکا برای گذراندن فرصتی مطالعاتی عازم این کشور بود که از خروج او از کشور ممانعت شد. او در آن زمان به این اقدام ماموران اطلاعاتی اعتراض کرد و در نامهای خطاب به غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه این ممنوعیت را در تعارض با قوانین ایران توصیف کرد. این جامعهشناس در نامه خود نوشت دو روز قبل از پرواز نیز ماموران او را بازجویی و گفته بودند برای خروج از کشور مشکلی ندارد.
براساس گزارش «کانون مدافعان حقوق بشر»، سعید مدنی پژوهشهای بسیاری در حوزه آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، خشونت علیه زنان، تنفروشی و کودک آزاری انجام داده و در سالهای ۱۳۷۳، ۱۳۷۹، ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ هم به اتهامهای سیاسی بازداشت و دادگاهی شده بود.
سعید مدنی از نزدیکان عزتالله سحابی و عضو شورای سردبیری ماهنامه «ایران فردا»، و چند سال سردبیر فصلنامه علمی پژوهشی «رفاه اجتماعی» بود. او پس از اعتراضات سال ۱۳۸۸ مدتی هم از تدریس در دانشگاه محروم شده بود.
از سوی دیگر، حداقل دو مستندساز طی روزهای اخیر بازداشت و چند تن دیگر از آنان هم با تفتیش منازل و ضبط وسایل خود مواجه شدند. مینا کشاورز و فیروزه خسروانی، دو مستندساز دستگیرشده، هستند.
خسروانی برای مستند «رادیوگرافی یک خانواده» جایزه اصلی جشنواره فیلم مستند آمستردام (ایدفا) را برد که معتبرترین رویداد سینمای مستند اروپا محسوب میشود. کشاورز هم با مستندهایی مانند «در برابر امواج»، «حرفه: مستندساز» و «ناخوانده در تهران» در چندین جشنواره جهانی مانند تسالونیکی، ایدفا، شفیلد و قاهره شرکت کرد.
احمد زیدآبادی: روزهای سیاه را تکرار نکنید
بازداشت دکتر سعید مدنی با طرح اتهامهای امنیتی یادآور بازداشت جمعی از کنشگران ملی - مذهبی در اسفند سال ۷۹ در منزل زندهیاد محمد بسته نگار است که همگی به اتهام تلاش برای “براندازی” به بازداشتگاه مخفی موسوم به ۵۹ منتقل شدند.
خاطرات تلخ آن روزها هنوز در کام بازداشتیها و خانوادههایشان زنده است، آن روزهای سیاه را تکرار نکنید.
سعید مدنی یک پژوهشگر منفرد اجتماعی است که در زمینههای مورد علاقۀ خود تحقیق میکند. او صاحب کدام تشکیلات سیاسی است که بخواهد اتهاماتی از آن نوع که در خبرگزاری مهر علیهاش ردیف شده است، عملی کند؟
این نوع بازداشتها به حس بسیار ناگواری در بین خانواده و دوستان و دوستداران امثال سعید مدنی دامن میزند و در دایرهای چنان وسیع منتشر میشود که عملاً دردسرهای تازهای در این شرایط واویلا پدید میآورد که هیچ طرفی از آن بهرهای نخواهد برد.
پس درخواست میکنم که آقای مدنی را هر چه سریعتر آزاد کنید و بار دیگر مادر سالخورده و همسر و دختران جوانش را در پشت در و دیوارهای زندان آواره و اسیر نکنید.
بازداشت سعید مدنی/ عباس عبدی
خبر تاسفبار و نشانه ناخوشایندی بود. سعید مدنی بازداشت شد. به صورت غیر رسمی اتهامی هم زدند: «ملاقات با عناصر مشکوک بیگانه و انتقال منویات و خطوط عملیاتی آنها به برخی عناصر سابقه دار داخلی کشور.»
نمیدانم این اتهام اعتبار رسمی دارد یا موقتی منتشر شده است. ولی هر کس از جمله بنده که آقای مدنی را میشناسد متوجه واهی بودن آن میشود. در اینجا قصد داوری ندارم. فقط اعلام کنید که آیا این اتهام و موارد مشابه را علنی رسیدگی میکنید یا باز هم در پشت درهای بسته رسیدگی خواهد شد که در حقیقت همین نحوه رسیدگی نشان از نادرستی اتهام است. چون اگر علنی رسیدگی شود و چنین اتهامی علیه فعالان مدنی یا سیاسی داخل کشور وارد و حقیقت داشته باشد در این صورت حتی نیازی به زندان کردن هم ندارد چون دوستانشان آنان را تخطئه خواهند کرد.
بنابر این اگر آمادگی رسیدگی علنی دارید که هیچ ولی اگر ندارید که گمان میکنیم ندارید، به سرعت آزاد کنید. این اتهام به برخی افراد مطلقا نمیچسبد چون به درستی سطح درک و شعور خود را از بالاتر از آن میدانند که مصرف کننده نظرات دیگران باشند آن هم دیگرانی از خارج کشور!
براساس گزارشهای رسیده به «ایران اینترنشنال»، سانسور اعتراضها در رسانهها همچنان ادامه دارد و وزارت اطلاعات در اقدامی تازه تعدادی از روزنامهنگاران را برای آنچه توجیه برای پوشش اعتراضات خواندهاند، احضار کرده است.
روند سانسور در حالی است که اینترنت دستکم در ۱۵ استان ایران با اختلال شدید روبرو است و پارازیت انداختن روی شبکههای ماهوارهای هم تشدید شده است و این پارازیتها به ویژه در شهرهای محل اعتراض بیشتر است.
روز یکشنبه ۲۵ اردیبهشت هم وزارت اطلاعات جلسهای را با مدیران رسانهها برگزار کرده بود تا دستورالعملهای تازهای را برای سانسور به آنها ابلاغ کند.
بر اساس گزارش های رسیده به ایران اینترنشنال، مقامهای وزارت اطلاعات در جلسه با مدیران رسانههای داخلی، محدودیتها و سیاستهای رسانهای مورد نظر خود را درباره حذف ارز ترجیحی و همچنین پرونده احمدرضا جلالی، شهروند ایرانی-سوئدی زندانی تعیین کردند.
بنا بر گزارشها در این جلسه از مدیران رسانهها خواسته شده بود در رسانههایشان به موضوع «تخریب اموال عمومی توسط اغتشاشگران و نفوذ عوامل خارجی بپردازند.
یک روز پیش از آن هم ایران اینترنشنال خبر داده بود که وزارت اطلاعات به مدیران مسئول رسانههای داخلی هشدار داده استفاده از عبارتهایی از جمله «جراحی اقتصادی»، «برخورد خشونتآمیز»، «برخورد با مردم» و «تحصن» ممنوع است.
در واکنش به این گزارش یک مقام امنیتی که نام او ذکر نشده در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا صدور چنین ابلاغیه ای را تکذیب کرد.
ابلاغ چنین هشدارهایی به رسانههای داخل ایران پیشتر نیز سابقه داشته است. در یک مورد اخیر علیرضا حبیبی، مدیر رادیو فرهنگ صداوسیما در یک فایل صوتی که به دست ایران اینترنشنال رسید، همکارانش را تهدید میکند مبادا اخبار گرانیها و انتقادها علیه دولت را پوشش دهند.
او هشدار داده بود: «کوچکترین خطا دیگر خطای بخشودنی نیست، چون نوع نگاه به این مقوله [گرانیها] امنیتی است.»
با شروع دور تازه اعتراضهای ضد حکومتی، مقامهای حکومتی با رویه همیشگی این اعتراضها را یا انکار کردهاند یا آن را با عبارتهایی نظیر اغتشاشگران توصیف کردهاند.
ند پرایس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت، واشینگتن از حق آزادی بیان و آزادی تجمعات «مردم شجاع» ایران حمایت میکند.
به گزارش العربیه، پرایس، عصر یکشنبه، ۲۵ اردیبهشت، در توییتی با شجاع خواندن معترضان نوشت که «مردم ایران این حق را دارند که حکومت خود را پاسخگو کنند.»
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ادامه داد: «ما از حق مردم ایران در برپایی تجمعات مسالمتآمیز و حق آزادی بیان در فضای مجازی و غیرمجازی، بدون واهمه از خشونت یا برخورد تلافیجویانه حمایت میکنیم.»
این اولین واکنش رسمی دولت جو بایدن به اعتراضات مردم در ایران است. رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، این توییت ند پرایس را بازنشر کرده است.
الی کوهانیم، مقام پیشین وزارت خارجه آمریکا، با بازنشر این توییت نوشت: «همه آمریکاییها با وجدان اخلاقی خود در کنار مردم ایران برای خواست آزادیشان میایستند.»
پیشتر چند تن از مقامات دولت دونالد ترامپ از معترضان ایرانی حمایت کردهاند. از جمله ویکتوریا کوتس، معاون مشاور پیشین امنیت ملی دولت ترامپ از ایلان ماسک، مدیر عامل شرکت تسلا خواست تا اینترنت ماهوارهای استارلینک را برای معترضین خوزستانی فراهم کند.
کوتس، در واکنش به قطع اینترنت در خوزستان در توییتی نوشت: «اگر ایلان ماسک میتواند اینترنت استارلینک را برای اوکراین فراهم کند، چرا آن را برای خوزستان فراهم نکنیم؟ باید برای این مردم شجاع امکان برقراری ارتباط را ایجاد کنیم.»
وزرای خارجه گروه هفت کشور صنعتی جهان نیز شنبه ۲۴ اردیبهشت در پایان نشستی در کمپ «وایزن هاوس» در شمال آلمان، نگرانی شدید خود را از نقض گسترده و مستمر حقوق بشر بهویژه حق برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز در ایران ابراز داشتند.
دور جدید اعتراضات از هشت روز پیش در استان خوزستان بهدلیل افزایش چندین برابری قیمت کالاهای اساسی و مواد غذایی آغاز شد و به سایر استانهای ایران گسترش یافته است. در روزهای گذشته مردم بسیاری از شهرها به خیابانها آمده و نسبت به وضعیت بد معیشتی و ناکارآمدی دولت جمهوری اسلامی اعتراض کردند.
رادیو زمانه: سربازان اوکراینی از موفقیت خود در ضد حمله به منطقه شرقی خارکف (خارکیف) خبر دادند. بهگفته آنها دستکم در یک نقطه از شرق کشور تا مرز روسیه پیشروی کردهاند.
وزارت دفاع اوکراین ویدئویی منتشر کرد که در آن ۱۲ سرباز در کنار یک پاسگاه مرزی با رنگهای پرچم اوکراین نشان داده شدند. بر اساس اطلاعات منتشرشده، این افراد متعلق به یک تیپ داوطلب از شهر خارکف (خارکیف) است. یکی دیگر از فیلمهای ویدیویی منتشرشده در فضای مجازی نشان میدهد که سربازان اوکراینی چوبهای حصار را در مقابل خندقی با علایم مرزی روسیه قرار میدهند.
ارتش اوکراین در چند روز گذشته گزارش داده بود که بهتدریج در حال عقبراندن نیروهای روسی از نزدیکی خارکف (خارکیف) است.
اوکراین اکنون خود را برای حمله جدید روسیه به شرق این کشور آماده میکند. الکسی آرستویچ، مشاور رئیس جمهوری اوکراین گفت که سربازان بیشتری به دونباس منتقل خواهند شد.
ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین یکشنبه شب ۲۵ اردیبهشت / ۱۵ مه در پیامی ویدئویی تأکید کرد که اوکراین برای «حمله جدید» ارتش روسیه به دونباس که هدف آن «افزایش تحرکات آنها در جنوب اوکراین است» آماده میشود. او افزود:
«اشغالگران هنوز نمیخواهند بپذیرند که در بنبست قرار دارند و عملیات به اصطلاح ویژه آنها از پیش شکست خورده است.»
دبیرکل ناتو: جنگ بر اساس برنامه مسکو پیش نمیرود
ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو روز یکشنبه گفت حمله روسیه به دونباس متوقف شده است و اوکراین میتواند در جنگ پیروز شود، نتیجهای که شمار کمی از تحلیلگران نظامی در آغاز جنگ آن را پیشبینی میکردند.
استولتنبرگ گفت: «جنگ روسیه در اوکراین آنطور که مسکو برنامهریزی کرده بود پیش نمیرود.»
سازمان اطلاعات نظامی بریتانیا اعلام کرده که روسیه حدود یکسوم از نیروهای رزمی زمینی مستقر خود در ماه فوریه را از دست داده است و حمله به دونباس به میزان قابل توجهی از برنامه عقب افتاده است.
روسیه افزون بر از دست دادن شمار زیادی از افراد و تجهیزات نظامی، تحت تحریمهای اقتصادی قرار دارد و کشورهای غربی به اوکراین کمکهای نظامی میکنند.
سفارت آمریکا در کییف اعلام کرد که اوکراین بسیاری از ادوات توپخانهای هویتزر ام-۷۷۷ خود را که از آمریکا دریافت کرده، در خط مقدم مستقر کرده است و واشنگتن تمامی ۹۰ دستگاه از این سامانه توپخانهای بهجز یکی از آنها را به کییف تحویل داده است.
قانونگذاران آمریکا قرار است در این هفته تلاش خود را برای ارسال کمکهای بیشتر ادامه دهند.
نبرد در اطراف ایزیوم
به نظر میرسد شدیدترین درگیریها در اطراف شهر ایزیوم در استان خارکف (خارکیف) رخ داده است، منطقهای که روسیه میگوید مواضع اوکراین را با موشک هدف قرار داده است.
گروه ویژه نیروهای مشترک اوکراین اعلام کرد که نیروهای این کشور ۱۷ حمله را در روز یکشنبه دفع و ۱۱ دستگاه از تجهیزات نظامی روسی را منهدم کردند. فرماندهی نیروی هوایی اوکراین اعلام کرد که نیروهای اوکراینی دو هلیکوپتر، دو موشک کروز و هفت پهپاد روسیه را سرنگون کردند..
این گروه ضربت افزود، روسیه به حمله به اهداف غیرنظامی در امتداد کل خط مقدم در مناطق لوهانسک و دونتسک ادامه داد و ۲۳ روستا و شهرک را هدف قرار داد.
با این حال این خبرها را نمیتوان بهطور مستقل تأیید کرد. روسیه هدف قرار دادن غیرنظامیان را تکذیب میکند.
اگر اوکراین بتواند بر خطوط تدارکاتی ایزیوم و روسیه فشار بیاورد، محاصره نیروهای اوکراینی در دونباس برای مسکو دشوارتر خواهد شد.
ارتش اوکراین نیز به عقبنشینیها اذعان کرد و گفت نیروهای روسی به پیشروی خود در چندین منطقه در منطقه دونباس ادامه میدهند.
روسیه در حال حاضر بر مناطق شرقی اوکراین یعنی دونتسک و لوهانسک متمرکز شده است، منطقهای که از سال ۲۰۱۴ جداییطلبان طرفدار روسیه با کمک مسکو برخی مناطق آن را تحت کنترل خود دارند. بهگفته سرهی هاجدی، فرماندار اوکراینی این منطقه، با وجود حملات شدید روسیه، ارتش اوکراین همچنان حدود ۱۰ درصد از منطقه لوهانسک در شرق اوکراین را تحت کنترل دارد. او گفت روسها تاکنون نتوانستهاند حومه شهرهای روبیشن، سیوجرودونتسک و لیسیچانسک را تصرف کنند.
بهگفته اداره منطقهای، در حملات روسیه به منطقه دونتسک در شرق اوکراین، سه غیرنظامی کشته و ۱۳ نفر دیگر زخمی شدند.
عدم تخلیه سربازان مجروح از کارخانه فولاد آزوفستال
دولت اوکراین میگوید نجات و تخلیه سربازان مجروح از کارخانه فولاد آزوفستال در ماریوپل انجام نشده است. این نیروگاه زیر آتش شدید ارتش روسیه قرار دارد و برخی منتقدان داخلی کییف را به نادیده گرفتن سرنوشت سربازان مستقر در این کارخانه متهم میکنند.
آنا مالیر معاون وزیر دفاع اوکراین تأکید کرد که عملیات نظامی برای رهایی افراد گرفتار در حال حاضر امکانپذیر نیست. او گفت آنها بر روی پیشنهادهایی کار میکنند تا سربازان را آزاد کنند اما «پوتین با این پیشنهادها موافقت نمیکند».
رویداد۲۴: حذف ارز ترجیحی و اثرات آن، یکی از بحثهای داغ این روزهای کشور شده است. همگان بر این امر واقف هستند که حذف ارز یارانهای به دلیل کوتاهکردن دست دلالان و رانتخواران اقدام خوبی است، اما به باور بسیاری از کارشناسان، نحوه و مدیریت اجرای آن، مناسب نبود و از اینرو، گرانیهایی به وجود آمده در روزهای اخیر نیز باعث نگرانی مردم شده است.
جلیل رحیمی جهانآبادی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس معتقد است حذف ارز ترجیحی نیاز به زیرساخت و آمادگیهای لازم دارد، از جمله اینکه همه افرادی که واجد شرایط دریافت یارانه هستند باید شناسایی و مشخصات آنها ثبت شده باشد که فعلاً اینطور نبوده و برخی اطلاعات نادرست ثبت شده است. او میگوید: وقتی افزایش قیمت برای برخی کالاها در نظر گرفته میشود، این گرانی بر بخشهای دیگر جامعه مثل اجاره مسکن، ساخت و ساز، حمل و نقل، مواد غیرخوراکی و... مثل یک دومینو اثر میگذارد.نماینده تربتجام اظهار داشت: واقعیت این است که مردم دیگر کشش و تحمل گرانیها را ندارند. مردم ما، کشور و نظام خود را دوست دارند و میخواهند که با نظام و دولت همکاری کنند، اما در واقع دیگر توانایی تحمل گرانیها را ندارند و معیشت آنها، مدتهاست که به سختی دنبال میشود.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تصریح کرد: یک قاعده در علم حقوق به اسم «تکلیف مالایطاق» وجود دارد به این معنی که نمیتوانید یک امری را بر کسی تکلیف کنید، در حالی که میدانید در طاقت آن فرد نیست. اتفاقی هم که در بحث گرانیها به وجود آمده، همان مصداق تکلیف مالایطاق است و دیگر در توان ملت نیست با این هزینهها زندگی کنند.
وی با بیان اینکه هیچ تناسبی بین درآمد و هزینهها وجود ندارد، یادآور شد: البته کسانی هستند که هیچ درآمدی ندارند که درآمد و هزینههای متناسب داشته باشند، اما افرادی هم که درآمد دارند، با هزینههایشان تناسب ندارد. صحبت ما روی این مطلب نیست که دولت با رانت، دزدی و عدم توزیع یارانه مقابله نکند، بلکه حرف ما خیلی ساده است و میگوییم ملت دیگر طاقت و کشش گرانی ندارند.
رحیمیجهانآبادی افزود: مردم دیگر نمیتوانند موازنهای بین دخل و خرج خود داشته باشند که این باعث به وجود آمدن شرایط زجرآور شده است. ما نمایندگان مجلس به عنوان نماینده مردم، بیشتر از مسئولان با مردم در ارتباط هستیم و کاملاً مطلع هستیم، مردم کشش اقتصادی و روحیه تابآوری این گرانیها را ندارند و واقعاً نمیتوانند دیگر ادامه دهند.
عضو مجمع نمایندگان استان خراسان رضوی در ادامه بیان کرد: نمیدانم چه کسی و در چه بخشی باید تصمیم بگیرد، اما هر شخصی قرار است تصمیم بگیرد، تصمیم بگیرد و به مردم کمک کند تا بتوانند یک توازن بین دخل و خرج خود داشته باشند. وقتی یکشبه قیمت یک حلب روغن از حدود ۹۰ هزار تومان به ۳۶۰ هزار تومان افزایش پیدا میکند، سوالی که مطرح میشود این است که آیا درآمد یک کارگر هم به همین میزان افزایش پیدا کرده است؟
وی گفت: وقتی اکثریت مردم، سیاستی را قبول ندارند، پس نمیتوان گفت که همه مردم اشتباه میکنند؛ بنابراین سیاست مدنظر نادرست است، از اینرو، باید سیاستها را به نفع مردم اصلاح کرد و در هر بخشی که نیاز است، اصلاحات انجام شود تا مردم راحتتر زندگی کنند.عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به ضربالاجلی بودن حذف ارز ترجیحی توسط دولت، خاطرنشان کرد: فکر میکنم کمبود منابع ارزی باعث چنین تصمیمی شده است. دولت، سال قبل هم با کمبود منابع ارزی مواجه بود و اگر رهبری مجوز نمیدادند و کمک نمیکردند، دولت سال قبل هم دچار مشکل میشد؛ هرچند قصد داشتند ارز یارانهای را حذف کنند که مجلس مخالفت کرد و رهبر معظم انقلاب به داد دولت و مردم رسید و از منابع ذخایر استراتژیک ارزی به دولت کمک کردند.
نماینده تربتجام تصریح کرد: امسال دولت، به ناچار ارز یارانهای را حذف کرد. ما به عنوان نماینده مردم، نگران وضعیت به وجود آمده هستیم و تلاش میکنیم انشاءالله این مشکل به نحوی حل شود تا فشار از روی مردم برداشته شود. شرایط حال حاضر سخت است، هم دولت با کمبود منابع ارزی مواجه است و هم بحث مربوط به کمبود موادی مثل روغن و گندم وجود دارد.
رحیمی در پایان گفت: با توجه به اینکه در حال حاضر شایعات فراوانی مطرح میشود، لازم است که اطلاعات مدیریت شوند. به عنوان نمونه، فیلم تظاهرات سه سال قبل را به زمان حال ربط میدهند. در هر صورت باید کمک داشت و نمیتوان کشور را رها کرد. مردم، نظام و دولت، متعلق به ما هستند و همه باید کمک داشته باشیم تا از این گذر خطرناک عبور کنیم.
اعتراضهای مردمی در ایران که از روز پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت از شهر سوسنگرد آغاز شد شامگاه روز یکشنبه ۲۵ اردیبهشت نیز ادامه یافت. روز یکشنبه شهرکرد، مرکز استان چهارمحال بختیاری شاهد شدیدترین اعتراضها بود و ماموران جهت سرکوب تجمعات از شلیک گلوله ساچمهای، گاز اشکآور و تیرهوایی استفاده کردند.
در برخی شهرهای دیگر کشور مانند ارومیه، سنندج و تهران فضای امینتی حاکم بود و اینترنت در بسیاری از نقاط ایران یا قطع شده و یا به شدت محدود شده است.
یک شهروند که در تجمع روز یکشنبه در خیابانهای شهرکرد حضور داشته در خصوص وضعیت امروز اعتراضات به خبرگزاری هرانا گفت: «پیش از آغاز اعتراضات امروز، خیابانهای شهرکرد مملو از نیروهای انتظامی و امنیتی بود. با این حال تجمع شکل گرفت و ماموران برای جلوگیری از اعتراضات و متفرق کردن مردم از همان ابتدا از شلیک گاز اشک آور و تیرهوایی استفاده کردند.»
یک شهروند ساکن ارومیه در تماس با هرانا از جو شدید امنیتی در این شهر خبر داد و عنوان کرد: «در تمام مسیرهای منتهی به مرکز شهر از جمله میدان ایالت، میدان امام حسین و پنجراه، حضور پر تعداد نیروهای انتظامی و امنیتی دیده می شود که اجازه رفت و آمد در گروههای بیش از دو نفر را به عابرین نمیدهند.»
همچنین یک منبع مطلع از تهران به هرانا گفت: «حوالی ساعت ۵ عصر به بعد، فضای برخی از نقاط شهر به شدت امنیتی شده و ماموران با تجهیزات نظامی در میدان ونک، هفت حوض و فلکه دوم صادقیه و همچنین هفت تیر، تئاتر شهر و منیریه، مستقر شده بودند.»
شهروندی از سنندج نیز با گلایه از حضور پر تعداد ماموران در این شهر به هرانا گفت: “حضور نیروهای امنیتی در میادین آزادی و امام که از میدان های اصلی شهر هستند و مسیرهای پر تردد تلقی میشوند، اگر باعث حس ترس و وحشت بین اهالی شهر نباشد، مسلما باعث ایجاد حس امنیت نخواهد شد”.
بر اساس گزارشاتی که به دست هرانا رسیده، طی ساعات اخیر و همزمان با آغاز مجدد اعتراضات، دسترسی به اینترنت خانگی و همراه در شهرکرد به شدت محدود و بعضا قطع شده است.
وبسایت نتبلاکس که بر وضعیت اینترنت در جهان نظارت دارد از محدود شدن و قطعی خدمات اینترنتی در ایران خبر داده است. نتبلاکس گفته که “قطعی به ثبت رسیده در ایران در بحبوحه اعتراضات جاری رخ میدهد”.
علیرغم آزادی تعدادی از بازداشت شدگان اعتراضات مردمی در دزفول، تعدادی دیگر کماکان در بازداشت به سر می برند. هرانا هویت یکی دیگر از بازداشت شدگان را حمیدرضا محمدپور، فرزند عبدالمحمد، ساکن درفول احراز کرده است.
همچنین پنج تن از بازداشت شدگان اعتراضات مردمی در شهر سوق به نامهای حجت الله غندی، سلمان همتیان، مجید مسعودی، مهنا گرگی و رسول موسوی، آزاد شدند. این افراد به همراه شمار دیگری از شهروندان معترض در شهر سوق واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد، صبح روز شنبه ۲۴ اردیبهشتماه، پس از گذشت یک روز از برگزاری اعتراضات مردمی در این شهر، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. بازداشت این افراد در منزل شخصی آنها و همراه با ضرب و شتم صورت گرفته بود.
هویت دو تن دیگر از شهروندان بازداشتی شهر سوق که کماکان در بازداشت بسر میبرند، عنایت تقوی و سعادت تقوی توسط هرانا احراز شده است.
همچنین ویدئویی از یک شهروند که گفته می شود در جریان اعتراضات مردم شهر چلیچه هدف تیراندازی ماموران قرار گرفته به دست هرانا رسیده است. در ادامه اعتراضات مردمی در شهرهای مختلف ایران، مردم شهر چلیچه در استان چهارمحال و بختیاری نیز در روزهای اخیر به خیابان آمدند. این اعتراضات با ورود نیروهای انتظامی و امنیتی به خشونت کشیده شد.
لازم به یادآوری است که نیروی انتظامی در جریان اعتراضات شب گذشته در برخی شهرها اقدام به تیراندازی با سلاح ساچمه ای به سوی معترضان کرده است. ویدئویی که به دست هرانا رسیده از اصابت ساچمه به پای یک کودک در شهر سورشجان در جریان اعتراضات شب گذشته این شهر حکایت دارد.
افزون بر این، ویدئوهایی دیگر از دو شهروند که گفته می شود در جریان اعتراضات مردم شهر چلیچه و شهرکرد هدف سلاح ساچمه ای ماموران قرار گرفته و مجروح شدهاند به دست هرانا رسیده است.
لازم به اشاره است که طی روز جاری احمد آوایی، نماینده مردم دزفول در مجلس، علیرغم اینکه روز گذشته تایید کرده بود که یک شهروند اهل اندیمشک در جریان اعتراضات مردمی خوزستان کشته شده، امروز این خبر را تکذیب کرد. این درحالیست که خبرگزاری ایلنا فایل صوتی مکالمه خبرنگار خود با این نماینده مجلس مبنی بر تایید کشته شدن یک شهروند در اندیمشک را منتشر کرده است.
از سوی دیگر امروز رسانه های رسمی، خبر کشته شدن یک شهروند دیگر با نام سعادت هادی پور در هشفجان را تائید کردند. با این حال احمد راستینه نماینده شهرکرد با تائید این موضوع مدعی شده که سعادت هادی پور از اعضای بسیج بوده و در مسیر خانه کشته شده است.
علیرغم تایید رسمی دو جان باخته، باید اشاره شود تعداد اسامی که بعنوان کشته شدگان اعتراضات روزهای اخیر در شبکه های اجتماعی مطرح می شود بیش از این تعداد است. هرانا بررسی این موارد را کماکان در دستور کار دارد.
اعتراض علی نصیریان به برگزاری جشن
شکل گیری اعتراضات مردمی در بسیاری از شهرهای ایران نسبت به وضعیت کشور و گرانی های افسار گسیخته، واکنش برخی از چهره های شناخته شده را نیز در پی داشته است. در این راستا علی نصیریان بازیگر تئاتر و سینمای ایران، شب گذشته در جریان مراسم “جشن بازیگر” که همراه با اجرای موسیقی و رقص برگزار شد، از حال و احوال عمومی مردم ابراز ناراحتی کرد و گفت: “برگزاری چنین مجالسی در این روزها، نه تنها از روحیه من بلکه از حوصله مردم هم خارج است؛ در شرایط کنونی، مادامی که روحیه مردم ما خوب نیست نباید جشن بگیریم.”
همزمان با شکل گیری این اعتراضات، کاربران صفحات مجازی نیز از گرانیها شکایت کرده و به حمایت از معترضان پرداختهاند. هشتگ “اعتراضات سراسری” در روزهای گذشته به کرات توییت شده است و در کنار آن، فعالان در صفحات مجازی علی الخصوص در شبکه اجتماعی توئیتر، با استفاده از هشتگ های “گرانی افسار گسیخته”، “نخرید تا بگندد” و … اعتراض خود را نسبت به افزایش قیمت “کالاهای اساسی” اعلام داسته اند.
هرانا شب گذشته طی گزارشی جامع، به بررسی اعتراضات سراسری اردیبهشت ماه سال جاری پرداخته است. در این گزارش به شرح ماوقع و هویت ۳۳ تن از بازداشت شدگان روزهای اخیر، اظهارنظر مسئولین و واکنش ها به اعتراضات مردمی و همچنین تداوم اختلالات و قطعی اینترنت پرداخته شده است.
سازمان حقوق بشر ایران
یکشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
سرکوب خشونتبار مردم در ایران؛ لزوم واکنش جامعه جهانی
جدیدترین دور از اعتراضهای گسترده در بسیاری از نقاط ایران با سرکوب شدید نیروهای امنیتی روبهرو شده است. این سرکوبها تا کنون دستکم چهار کشته برجای گذاشته و تعداد نامعلومی مجروح یا دستگیر شدند.
حمله نیروهای امنیتی به شهروندان در حالی ادامه دارد که مقامهای جمهوری اسلامی با قطع یا ایجاد اختلال در دسترسی شهروندان به اینترنت، امکان انتقال اطلاعات مربوط به نقض حقوق شهروندان را مسدود میکند.
در این میان سکوت جامعه جهانی راه را برای سرکوب بیشتر هموار میکند. سازمان حقوق بشر ایران از جامعه جهانی میخواهد تا جنایت علیه مردم معترض را به شدت محکوم کند و با فشار بر مقامهای جمهوری اسلامی، از سرکوب بیشتر شهروندان جلوگیری کند.
این سازمان همچنین از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و توییتر میخواهد تا به جای اعمال محدودیت بر محتوای عکسها و ویدیوهای شهروندخبرنگاران از اعتراضات، امکان اطلاعرسانی را تسهیل کنند.
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران در این باره گفت: «اعتراض به حکومت که عامل آن نیز بیکفایتی مقامهای جمهوری اسلامی است، حق مسلم و قانونی تمام شهروندان است. آمران و عاملان سرکوبها باید این واقعیت را در نظر بگیرند که اینگونه جنایتها جرم بینالمللی است و آنها دیر یا زود باید پاسخگوی اعمال مجرمانه خود علیه مردم معترض باشند.»
از روز ۱۷ اردیبهشتماه و بهدنبال گرانی ناگهانیِ قیمت نان و برخی دیگر از کالاهای اساسی و همچنین بهدلیل بالا گرفتن بحرانهای معیشتی در ایران، اعتراضات پراکندهای در چند نقطه از ایران آغاز شد که در روزهای بعد ابعاد گستردهتری یافت.
از روز ۲۱ اردیبهشت اعتراضهای گسترده در شهرهای دزفول، ماهشهر، ایذه و شادگان آغاز شد و بهسرعت سایر شهرهای ایران از جمله شهرکرد، جونقان، دورود، خرمآباد، بروجرد، دهدشت، پردنجان، یزد، رشت، نیشابور، بهبهان، اندیمشک، سوق و بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ دیگر را فرا گرفت.
اعتراضات به گرانیها با شعارهای ضدحکومتی، بهویژه شعارها علیه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و ابراهیم رئیسی، رئیس دولت جمهوری اسلامی، همراه شده است.
نیروهای امنیتی معترضان را بهطرز خشونت آمیزی سرکوب میکنند. طبق گزارشهای رسیده، تاکنون دستکم چهار نفر درپی سرکوب این اعتراضات جان خود را از دست دادهاند. به دلیل محدودیت در دسترسی شهروندان به اینترنت و فقدان رسانههای آزاد، از آمار دقیق کشتهشدگان، مجروحان و شهروندان بازداشتشده، اطلاعی در دست نیست.
با این حال، گزارشهایی از بازداشتهای گسترده در شهرهای مختلف منتشر شده است. سکوت جامعه جهانی میتواند از سوی حکومت تحت عنوان چراغ سبز ادامه سرکوب و کشتار معترضان تلقی شود و فاجعه بزرگتری را مانند کشتار مردم در دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ به دنبال داشته باشد.
تایم / فرارو
«ساندرا اندرسن ایرا» میگوید قدردانی و محبت مردم اوکراین نسبت به او بیپایان بوده است. این زن ۳۵ساله که در خط مقدم در اوکراین میجنگد میگوید مردم محلی به او شکلات، گل رز و حتی یک جفت جوراب هدیه دادهاند.
او میگوید هم چنین «هدایایی با آغوش و اشک شادی» به او داده شده است. ساندرا که پیشتر عضو پارلمان سامی در زادگاهاش نروژ بود با ۱۰ سال سابقه کار در راس یک کشتی ماهیگیری تجاری از اوایل ماه مارس با سربازان روسی میجنگد.
او حدود یک هفته پس از آن که «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه تهاجم تمام عیار را آغاز کرد وارد اوکراین شد. او پیشتر هرگز به اوکراین سفر نکرده بود. او راهی کی یف شد و به عنوان یک پزشک رزمی در لژیون بینالمللی که توسط «ولادیمیر زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین در تلاش برای جلب حمایت خارجیها تاسیس شده بود ثبت نام کرد.
او به یک واحد تقریبا به طور کامل متشکل از مردان پیوست که از جنگجویان عمدتا آمریکایی و بریتانیایی تشکیل شده بود. آنان در جبهه جنوبی مستقر شدند و اکنون دوباره در حال حرکت هستند و به سمت مکانی میروند که «اندرسن ایرا» به دلایل امنیتی نمیتواند فاش کند.
او یکی از بسیاری از زنان خارجی است که برای پیوستن به کارزار جنگی چه برای شرکت در جنگ چه برای ارائه کمکهای حمایتی به اوکراین سفر کرده اند. دولت اوکراین از تایید تعداد اتباع خارجیای که در اوکراین خدمت میکنند خودداری ورزیده است، اما گمان میرود چندین هزار نفر در سراسر لژیون بینالمللی و سایر واحدها حضور دارند.
این درگیری که اکنون در سومین ماه خود قرار دارد هم چالش برانگیز است و هم کلیشههای سنتی جنسیتی را تقویت میکند. حکومت نظامی اوکراین مردان در سن جنگ را از خروج از کشور منع میکند و انتظار میرود زنان به طور گسترده از کودکان و افراد مسن مراقبت کنند. با این وجود، در حالی زنان قانونگذار پارلمان در کی یف با موضوع تجاوز دسته جمعی مردم خود دست و پنجه نرم میکنند و زنان اوکراینی به طور دسته جمعی در تلاش برای شرکت در کارزار جنگ بسیج میشوند این تصورات نیز در حال تغییر است.
حدود ۱۵ درصد از ارتش عادی اوکراین را زنان تشکیل میدهند که در حدود ۳۰۰۰۰ پرسنل را شامل میشوند. زنان خارجی بسیار کمتر حضور دارند. سخنگوی لژیون میگوید که اکثر اعضای زن از ایالات متحده، بریتانیا، استرالیا، هلند، پرتغال، مجارستان، اسرائیل، گرجستان و کشورهای دیگر جهان هستند.
اندرسن ایرا با اشاره به اشغال نروژ در دوره آلمان نازی میگوید: «آخرین باری که یک جنگ بزرگ در این قاره رخ داد کشور من به کمک نیاز داشت بنابراین، من حضور یافتن در اوکراین را یک تعهد اخلاقی میدانم».
از جنگ در اوکراین که اکنون در سومین ماه خود قرار دارد اغلب به عنوان نبرد بین تاریکی و روشنایی توصیف میشود و زنان خارجی میگویند که چگونه ماموریت آنان فراتر از اوکراین گسترش مییابد تا از بقای کشورهای آزادیخواه در همه نقاط جهان محافظت کنند.
«هانا جارویس» کهنه سرباز ۳۹ساله ارتش بریتانیا که به زودی با وسیله متحرک چرخدار اهدایی همراه با سایر کمکهای پزشکی به اوکراین میرود میگوید: «پوتین دیوانه و بیثبات است. او دستش را روی دکمه هستهای گذاشته و ما به او اجازه میدهیم بدون مجازات عمل کند. ما باید در مقابل قلدرها بایستیم».
او از ناحیه ابرگاونی در ولز است جایی که به عنوان مشاور محلی و مدیر دفتر پارلمان ولز کار میکرد.
جارویس آخرین بار ۱۵ سال پیش در یک منطقه جنگی حضور داشت و در عراق فعالیت کرده بود. از زمان آغاز جنگ اخیر در اوکراین او بستههای پزشکی را با کمک خیریه Bridge to Unity به لهستان برده بود. این اولین بار از زمان آغاز سفر او در ماه مه است که به اوکراین میرود.
او کمکهای پزشکی خود را برای زایشگاه بمباران شده ژیتومیر در بخش غربی کشور میبرد که شامل سرنگ، مانیتور، تورنیکت (وسیلهای که به دور اندام بسته میشود تا مسیر جریان خون را مسدود کند)، دفیبریلاتور (دستگاه شوک غیر هماهنگ) و کیت تروما است. او امیدوار است بتواند با یک مادر و فرزند اوکراینی که برای ویزای بریتانیا درخواست دادهاند به بریتانیا بازگردد.
جارویس یک مادر مجرد و دارای یک دختر ۸ساله و یک پسر ۶ساله است و به فرزندانش گفته که تنها تا لهستان میرود. او با ناامیدی میگوید: «افرادی در فضای مجازی میگویند که من از خانوادهام مراقبت نمیکنم. با این وجود، دقیقا به همین دلیل است که به اوکراین رفتهام. من نمیتوانم به دیگر مادران نیازمند نه بگویم. من میتوانم الگوی خوبی باشم».
بسیاری از زنان خارجی در اوکراین حضور دارند، زیرا معتقد نیستند که تنها مردان باید بجنگند. هنگامی که جنگ برای اولین بار در اواخر فوریه آغاز شد «نانا تومارادزه» ۳۱ساله گرجی به همراه پسر ۸ساله خود در خانهاش در تفلیس بود. شوهر اوکراینی او در وطن خود بود و با سرویسهای امنیتی آن کشور همکاری میکرد.
او به «تایم» میگوید: «با خود فکر کردم من چگونه همسری هستم اگر اینجا بنشینم؟ او ممکن است در اوکراین کشته شود. آیا من تنها از دور میتوانم تمام این رویدادها را تماشا کنم»؟ تومارادزه پسرش را نزد پدربزرگاش گذاشت و در اتوبوسی پر از گرجیهای ناراحت به مقصد اوکراین سفر کرد. آنان پس از پنج روز به اوکراین رسیدند. او میگوید: «همه از هر شغل و طیفی آنجا بودند. سربازان سابق، بارمنهایی که پیشتر در میخانه کار میکردند، نقاشان و برخی شاعران را نیز دیدم. ما میدانیم که جنگ با روسیه چه احساسی دارد».
زمانی که تومارادزه در اوکراین بود به لژیون بینالمللی پیوست و در آنجا یک دوره نحوه کار با اسلحه را گذراند. دو ماه بعد، او با شوهرش ملاقات کرد و با او و یکی از دوستانش شروع به کار برای پاکسازی مینهای زمینی روسیه از حومه پایتخت اوکراین نمود. تومارادزه میگوید: «مبارزه با روسیه شامل همه چیز است. ما حداقل باید انرژی خود را برای چیزهای خوب در جهان استفاده کنیم تا آن را به مکانی بهتر تبدیل کنیم».
«ماریا گگوچادزه» بنیانگذار جنبش شرم یک گروه معترض طرفدار اروپا و طرفدار آزادی در تفلیس میگوید که گرجستان با جمعیتی نزدیک به ۴ میلیون نفر اوکراینیها را بیش از هر ملت دیگری در جهان درک میکند. او میگوید دست کم ۱۰ زن گرجی را میشناسد که در اوکراین میجنگند.
یکی از آن زنان «دارجان مایسورادزه» ۶۳ساله است که در سال ۲۰۰۸ میلادی از گرجستان به اوکراین نفل مکان کرده و یک سالن ماساژ را در چرنیوتسی شهری با حدود ۲۵۰ هزار نفر جمعیت در جنوب غربی اوکراین راه اندازی کرد. مایسورادزه در دوران جوانی خود در اتحاد جماهیر شوروی سابق در ارتش خدمت کرد و به عنوان تک تیرانداز آموزش دید.
او میگوید که چند دهه بعد زمانی که کودکانی را دید که در بوچا محل برخی از بدترین جنایات جنگ رخ داده گرفتار شده بودند تصمیم گرفت دوباره اسلحه به دست بگیرد. او میگوید: «گویی چشم هایشان به از شیشه ساخته شده بودند. پوتین دوران کودکی آنان را خراب کرد. بنابراین، من اکنون باید بجنگم».
او اکنون به عنوان بخشی از نیروهای دفاع ارضی از پستهای بازرسی چرنیوتسی محافظت میکند. او میگوید: «روسیه امپراتوری شر است و شر باید از بین برود».
در خط مقدم، تقسیمبندی جنسیتی سنتی بیمعنا شده است. اندرسن ایرا میگوید چگونه «امیدها و رویاها» را با لژیونرهای مرد خود در میان میگذارد. با این وجود، اندرسن ایرا تایید میکند که اگر توسط روسها به اسارت گرفته شود وضعیت فرق میکند. او میگوید: «خشونت جنسی قطعا وجود خواهد داشت». او توضیح میدهد که چگونه از نزدیک شاهد تجاوز سربازان روسی به زنان اوکراینی و هدف قرار دادن میدانهای شهر و اتوبوسهای تخلیه غیر نظامیان بوده است. او میگوید این یک انگیزه بزرگ است که باعث میشود بتواند به راه خود ادامه دهد.
بسیاری از زنان احساس میکنند که سهم بزرگتری دارند. مایسورادزه با عصبانیت میگوید: «تعداد ما باید بیشتر باشد. ما تیراندازهای بهتر و دقیقتری در مقایسه با مردان هستیم. مردان حتی به ما حسادت میکنند».
رادیو بینالمللی فرانسه
ژرژ مالبرونو، خبرنگار روزنامۀ فیگارو که از سالها پیش تحولات ایران را دنبال میکند، معتقد است که مرحلۀ تازهای از “پاکسازی” در درون نظام جمهوری اسلامی آغاز شده که هدف اصلی آن کنار زدن همۀ “غیرخودی”ها و تمرکز بیشتر قدرت در دست سپاه است. این در حالی است که سرنوشت مذاکرات اتمی به جنگ اوکراین وصل شده است.
ژرژ مالبرونو در دو مطلب جداگانه، تحولات درونی نظام جمهوری اسلامی و روابط آن با مسکو را بررسی میکند. او با اتکاء بر مشاهدات و گفتههای “ناظران تهرانی” به این نتیجه میرسد که رژیم مشغول تصفیهای تازه است تا همۀ عوامل نزدیک به اصلاحطلبان و “غیرانقلابیون” را کنار بزند و بر قدرت و چیرگی سپاه پاسداران و نزدیکانش بیفزاید.
یک “ناظر تهرانی” گفته است که نوعی “پاکسازی” در محافل اقتصادی و مالی شروع شده. برخی افراد توسط اطلاعات سپاه مورد بازجویی قرار میگیرند و گاه چند هفتهای به زندان میافتند. ظاهراً هدف اینست که در همۀ فعالیتهای اقتصادی و مالی و بازرگانی هر نوع قدرت و اختیارات از دست “غیرخودیها” گرفته شود.
ژرژ مالبرونو معتقد است که سپاه حتی قبل از ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی “پاکسازی” را شروع کرده بود تا حضور اصلاحطلبان را در همۀ سطوح کمتر کند. اینک مرحلۀ دوم این تصفیۀ تدریجی با نظرداشت مسئلۀ جانشینی علی خامنهای آغاز شده است. صنایع داروسازی که همیشه در دست بخش خصوصی بوده، یکی از اولین حوزههایی است که مشمول این “پاکسازی” شده است.
بازگشت به ایدئولوژی “انقلابی”
یک شاهد ایرانی که خود اهل سرمایه و تجارت است میگوید: “معمولاً با بهانههای مالیاتی یا اتهام تقلب در واردات یا در حوزۀ ارز” به سراغ آدمها میروند. به گفتۀ او “از یک سال پیش مشغول فهرست کردن فعالیتهای همه هستند”.
ژرژ مالبرونو بر اساس شنیدههای خود مینویسد: “در بازجوییها، یک سؤال مدام تکرار میشود: خودتان را انقلابی میدانید، یا ضد انقلاب، یا غیرانقلابی؟”
به نوشتۀ مالبرونو، قبلاً رژیم آدمهای “غیرانقلابی” را کم و بیش تحمل میکرد، اما از سال ۲٠۱٨ که تحریمهای آمریکا سختتر شد، حساسیت نظام به “غیرخودیها” شدت گرفت. در دنیای پول و معامله، کسانی چون محسن هاشمی راهی ژنو شدند و حسین فریدون برادر حسن روحانی به زندان افتاد. یک دیپلمات که نامش فاش نشده به مالبرونو گفته است: “تغییر قدرت از طریق انتخابات ریاست جمهوری دیگر ممکن نیست. تحولاتی عمیق و درازمدت در درون رژیم جریان دارد که بر محور نگرش ˮانقلابیˮ پیش میرود”.
روند “پاکسازیها” کاملا جا افتاده است: سپاه بازجویی افراد مظنون را به عهده میگیرد و سپس پرونده را تحویل قوۀ قضاییه میدهد که خود به اصطلاح “انقلابی” و مستقیماً زیر نظر رهبر است. اکثر متهمان خیلی زود از زندان آزاد میشوند و معمولاً از ترکیه، دوبی، کانادا و گهگاه نیز از اروپا سردرمیآورند.
جای این افراد ناخواسته را سپاهیان یا وابستگان به بنیادها میگیرند. محمد مخبر، معاون اول رئیسجمهوری از مهرههایی است که در تسهیل این روند نقش مهمی بازی میکند.
سیاست صبر در برابر روسیه
تحولات درونی نظام به موازات تغییر جهت در سیاست خارجی و با اتکاء بر اصل “نگاه به شرق” صورت میگیرد. به نوشتۀ ژرژ مالبرونو، بسیاری از افرادی که دوباره صاحب مسئولیت و مقام شدهاند، کسانی هستند که از دوران احمدینژاد با تجار و شرکتهای چینی ارتباط داشتهاند.
اما رابطه با روسیه دچار تحولات غیرمنتظره شده است: جنگ اوکراین یکباره الویتهای مسکو را تغییر داد و مستقیماً بر مذاکرات احیای برجام تأثیر گذاشت. اگرچه گفته میشود که مذاکرات به خاطر مسئلۀ خروج سپاه پاسداران از فهرست سازمانهای تروریستی به بنبست خورده، اما ژرژ مالبرونو در مطلب دوم خود در روزنامۀ فیگارو مینویسد که با شروع جنگ اوکراین و تحریمها علیه روسیه، مسکو اصلاً مایل نبود که ایران به لطف توافق اتمی وارد بازار جهانی نفت و گاز شود و انرژی مورد نیاز اروپا را تأمین کند. به همین دلیل، در مذاکرات وین، روسها از ایرانیها خواستند که “کمی صبر کنند”. این در حالی است که ایران حدود ۱٨٠ میلیون بشکه نفت ذخیره دارد که آمادۀ فروش است.
بنابراین تهران رفتارهای اخیر مسکو را چندان نپسندید، بخصوص که بر اساس ارزیابی بانک مرکزی، در صورت دستیابی به توافق اتمی، ایران خواهد توانست تا پایان سال ۲٠۲۴ (پایان دورۀ ریاست جمهوری جو بایدن) حدود ۳٠٠ میلیارد دلار درآمد صادرات نفتی را به حساب خود بریزد.
با اینحال، به گفتۀ یک منبع آگاه، خامنهای نسبت به روابط با روسیه “نگاه راهبردی” دارد و معتقد است که ایران به یک متحد باثبات و قابل اعتماد نیاز دارد و به همین دلیل سیاست “صبر” را توصیه میکند.
اما صبر تا کی؟ کلمان تِرم کارشناس خاورمیانه و ایران میگوید: “امکان دارد که ایرانیها با روسها اختلاف پیدا کنند، اما نه در حد دعوا”...
بدین ترتیب آیندۀ مذاکرات اتمی و صبر تهران در برابر مسکو مستقیماً به سرنوشت روسیه در جنگ اوکراین مرتبط شده است. ولی با طولانی شدن جنگ اوکراین، احتمال دارد که موضوع “صبر کردن” ایران منتفی شود. با مصمم شدن اروپاییان برای تحریم نفت و گاز روسیه و فرو رفتن ارتش این کشور در گل و لای جنگ اوکراین، معلوم نیست که مسکو چه رفتاری را در قبال تهران پیش خواهد گرفت.
شماری از سینماگران و فعالان فرهنگی و هنری ایران با امضای بیانیهای خواستار آزادی مستندسازان بازداشت شده در روزهای گذشته شدند. امضاکنندگان بیانیه میگویند این گونه عملکرد نهادهای امنیتی، آشکارا به زیان امنیت ملی و در تضاد با آزادی بیان و حقوق ملت، مصرح در قانون اساسی است.»
در روزهای گذشته نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با حضور در منازل و دفاتر کار تعدادی از سینماگران اکثراً فعال در حوزه ساخت مستند، اقدام به تفتیش و ضبط وسایل و در مواردی بازداشت آنها کردهاند. نزدیکان مینا کشاورز و فیروزه خسروانی از مستندسازان شناخته شده بازداشت آنها را تأیید کردهاند.
متن بیانیه سینماگران و کنشگران فرهنگی و هنری:
مستندسازان را آزاد کنید
بار دیگر نهادهای امنیتی به محل زندگی و کار چند تن از فیلمسازان هجوم برده و لوازم شخصی و کاری آنها را ضبط، بازخواستها و بازداشتها را آغاز کردهاند.
در همهی اینسالها نه تنها سانسور گسترده، بلکه دخالت نهادهای امنیتی در حوزهی سینما، امنیت شغلی سینماگران را به پایینترین سطح ممکن رسانده است. دخالت نهادهای امنیتی در حوزهی فرهنگ و هنر، اقتصاد و دیگر امور در حالی است که از وظایف اصلی خود بازماندهاند و در یک حرکت انحرافی، کنشگران را به صرف نگرش انتقادی مورد تفتیش و آزار قرار دادهاند. این گونه عملکرد نهادهای امنیتی، آشکارا به زیان امنیت ملی و در تضاد با آزادی بیان و حقوق ملت، مصرح در قانون اساسی است.
ما خواهان آزادی همهی زندانیان عقیده و گسترهی فرهنگ و هنر از آنجمله سینماگران مستندساز هستیم.
جمعی از فیلمسازان و کنشگران گسترهی فرهنگ و هنر
وحید آقاجانی - محمد آقازاده - حسن آقاکریمی - مصطفا آلاحمد - محسن استادعلی - جمال اسکویی - اشکان اشکانی - پگاه اکبری - مصطفی امامی - احمد بخارایی - حسن برزیده - آزاده بیزارگیتی - فرزاد پاک - ژینوس پدرام - جعفر پناهی - امین پوربرقی - نادره ترکمانی - زهرا جعفری علی ملک - مصطفى خرقهپوش - عزیزالله حمیدنژاد - علیرضا داوودنژاد - رضا درمیشیان - شهرام درویش - امیرحسین دیباج - عباس رافعی - محمد رسولاف - غزاله رضوی - کتایون ریاحی - اردشیر شلیله - کتایون شهابی - محمد شیروانی - مصطفی شیری - بابک صلواتی - بهتاش صناعیها - نوید صولتی - داوود عباسی - پدرام علیزاده - سهیلا فرزاد - کاوه فرنام - حسین فلاحآبادی - علی محمد قاسمی - مجید قربانیفر - محمدرضا کارکوش - سیامک کاشفآذر - عليرضا كهنديرى - علی گلصباحی - علی مصفا- هادی معنویپور - مریم مقدم - کاظم ملایی - اسماعیل منصف - فرهاد مهرانفر - مجتبا میرتهماسب - اسماعیل میهندوست - حمید نعمتالله - سید محسن هاشمی - مجید یزدانی
رویداد۲۴: ۲۷ مارس ۲۰۲۲ (۶ فروردین ۱۴۰۱) حسین امیرعبداللهیان در خلال یکی از دورهای مذاکرات وین که به آخرین دور تبدیل شد، از احتمال کوتاه آمدن تهران از شرط خود مبنی بر خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی آمریکا خبر داد. وزیر خارجه ایران در یک مصاحبه تلفنی با شبکه خبر گفته بود «مقامات سپاه به او این اجازه را دادهاند که موضوع خارج کردن سپاه پاسداران از فهرست گروههای تروریستی آمریکا را در اولویت مذاکرات هستهای وین قرار ندهد.»
او در این زمینه گفته است «مقامات ارشد سپاه همواره به ما یادآوری میکنند در راستای منافع ملی کشور هرچه لازم است انجام بدهید و موضوع سپاه پاسداران را در اولویت خود قرار ندهید و این ازخودگذشتگی سپاه پاسداران است.»
از سوی دیگر همزمان روزنامه «والاستریت ژورنال» هم در گزارشی خبر داده بود که واشنگتن به شرطی با حذف سپاه پاسداران از فهرست مذکور موافقت کرده است که تهران «بهصورت علنی» تعهد دهد، فعالیتهای بیثباتکننده خود را در منطقه متوقف میکند.
هرچند بعد از اظهارنظر امیرعبداللهیان موجی از اعتراضات برخی جریانهای اصولگرا به سمت او روانه شد، اما تحولات بعدی نشان میدهد آنچه مانع بازگشت هیاتهای مذاکره کننده به وین و به بن بست رسیدن مذاکرات احیای برجام شده سپاه نیست. آنچه مسلم است این است که از اوایل فروردین ماه موضوع سپاه، مسئله اصلی اختلافات برای دستیابی به برجام نبوده است اما همان زمان مذاکرات وین با یک درخواست متوقف شده؛ درخواست روسیه برای اخذ تضمین لغو تحریمها علیه این کشور. مخالفت روسیه با احیای برجام را باید از دو زاویه بررسی کرد؛ یکی سابقه تاریخی و دیگر تحولات دو ماه اخیر.
دلیل مخالفت روسیه با برجام
محمدجواد ظریف در فایل صوتی افشا شده مصاحبهاش با سعید لیلاز رسما اعلام کرد روسیه به تداوم آنچه «منازعه کنترل شده» و «زخم بزرگ» در روابط ایران و غرب میخواند نیاز دارد و همین مساله سبب شده بود روسیه با برجام مخالف باشد و طی روند مذاکرات و پس از امضای توافق سعی کرده دستاوردهای سیاسی این توافق را تخریب کند.
به گفته ظریف شب پیش از نهاییشدن برجام، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه میخواسته که روند را متوقف کند و آنها باهم درگیر لفظی میشوند. او میگوید «لاوروف به من گفت تو دستورالعمل نداری پس ما باید برویم تا تو با دستورعمل برگردی. من به لاوروف گفتم به تو هیچ ربطی ندارد. من هر موقع صلاح ببینم دستور عملم را میگیریم و من این را نمیپذیرم. با همین لحن و با لحن بسیار بیادبانه و غیر دیپلماتیک.»
او در جای دیگری از این مصاحبه به نزدیک شدن سپاه قدس به روسیه بعد از امضای برجام اشاره میکند که همین مساله هم سبب تضعیف توافق برجام شده بود. ظریف میگوید روسیه تا پیش از برجام با سفر سردار سلیمانی به مسکو موافقت نکرده بود بعد از برجام به طور مستقیم با سردار سلیمانی در تماس بوده و بدون هماهنگی با وزارت خارجه ایران او را به روسیه دعوت کرده و در سیاستگذاری جنگ سوریه و تعمیق حضور ایران در سوریه و به ویژه درگیر شدن نیروهای ایران در جنگ زمینی از طریق رابطه با سلیمانی تاثیر گذاشته است.
در بخشی از این مصاحبه ظریف میگوید در یک بازه شش ماهه روسیه میخواسته که برجام را نابود کند؛ در سه ماه نخست مذاکرات در سال ۱۳۹۲ و سه ماه پایانی مذاکرات در سال ۱۳۹۴. او در جایی از این مصاحبه میگوید «وقتی اراده روسیه این باشد که برجام را نابود کند، حتما از طریق وزارت خارجه عمل نمیکند.»
مخالفت روسیه با برجام تاریخمند است، اما دلیل آن استمرار دارد. یکی از این دلایل، ابعاد اقتصادی بازگشت ایران به چرخه اقتصاد جهانی برای روسیه است. احیای برجام به یک نوع تضاد منافع بین ایران و روسیه منجر خواهد شد. هم ایران و هم روسیه هر دو از کشورهای صادر کننده گاز و نفت محسوب میشوند؛ بازگشت ایران به بازارهای نفتی میتواند در آمدهای گازی و نفتی روسیه را تحت الشعاع قرار بدهد. از سوی دیگر ورود ایران به بازارهای گاز جهانی احتمال اینکه کشورهای اروپای غربی سعی در متنوع کردن سبد انرژی خود کنند و در آینده سعی کنند در راستای کاهش وابستگی به روسیه از ایران گاز وارد کنند نیز وجود دارد.
تحولات برجام در دو ماه اخیر
محمدجواد ظریف تحولات اخیر را هم پیشبینی کرده بود. او ۶ ماه قبل از پایان ماموریتش در وزارت خارجه گفته بود همه تمرکزش را بر احیای برجام گذاشته، چون میداند چهان شش ماه بعد هیچ شباهتی به جهان امروز ندارد. پیشبینی که با حمله روسیه به اوکراین به وقوع پیوست. قبل از حمله روسیه به اوکراین احیای برجام ظاهرا در دسترس بود، اما جنگ اخیر معادلات ژئوپلتیکی منطقه را برهم زده و انگیزه یکی از طرفین را برای رسیدن به یک توافق از بین برده است. این دقیقا همان عبارتی است که میخائیل اولیانوف سفیر و نماینده روسیه در وین از استفاده کرده است. اولیانوف در توییتر خود اذعان کرده «در شرایط متفاوت شاید روسیه میتوانست پیشنهادهای خوبی برای رسیدن به توافق برجام بدهد، اما در شرایط فعلی نه.»
هرچند اولیانوف تفسیرهای این توییت به «عدم تمایل روسیه برای احیای برجام» را تکذیب کرده و آن را بدفهمی برخی خبرنگاران خوانده، اما شواهد نشان میدهد منظور او دقیقا مطابق همان برداشت است. اولیانوف به یکی از کاربران ایرانی که به نقش روسیه و همچنین مشکلات این کشور در جنگ با اوکراین به او کنایه زده بود، پاسخ داده است. این کاربر ایرانی خطاب به اولیانوف گفته «به فکر خود باشید که عین خر در گل گیر کردهاید» و اولیانوف در پاسخ به این کاربر ایرانی نوشته «ما یا شما؟»
«شرایط فعلی» روسیه در واقع منتج از حمله روسیه به اوکراین است. چشمانداز کاهش قیمت نفت در صورت فروش نفت ایران در بازارهای جهانی انگیزه روسیه برای حمایت از احیای برجام را از بین برده است.
قیت نفت برای نخستین بار در ۱۴ سال اخیر به بالای ۱۰۰ دلار رسیده است. از نظر ایران نفت صد دلاری احیای برجام را یک امر ضروری، اما همزمان این توافق را از اولویتهای روسیه حذف کرده است. قیمت نفت از زمان آغاز مذاکرات برجام دو برابر شده. استمرار روند افزایش قیمت نفت اهرمهای روسیه در برابر غرب در جنگ اوکراین را تقویت میکند. در صورت بازگشت ایران به بازارهای نفتی و در نتیجه افزایش عرضه و کاهش قیمت و همزمان قوت گرفتن احتمال صدور گاز ایران به اروپا عملا این اهرم را از روسیه سلب خواهد کرد و این چیزی نیست که روسها در «شرایط فعلی» به آن تن بدهند.
همین چشمانداز سبب شده همزمان چین و روسیه به ایران اطمینان بدهند که به خرید نفت ایران (با تخفیفهای تحریمی) و صادرات اقلام ضروری به ایران ادامه میدهند. از نظر برخی جریانهای روسوفیل در ایران، احیای برجام میتواند مادامی که ایران نیازهای اولیهاش را از طریق چین و روسیه برآورده میکند و نقتش را هرچند با تخفیفهای زیاد میفروشد، به تعویق بیفتد.
مخالفان احیای برجام در ایران
رد پای جریانهای روسوفیل در ایران را هم میتوانید در برخی جریانهای اصولگرا دنبال کنید. انتقاد برخی جریانها از امیرعبداللهیان تا جایی پیش رفته بود که شائبه برکناری او وجود دارد. همین شائبه سبب شد وزیر خارجه در فاصله کمی از این اظهار نظر عقبنشینی کند.
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان در یادداشتی نسبت به اظهارات امیرعبداللهیان مبنی بر عقبنشینی از این درخواست که در مذاکرات به عنوان یکی از خطوط قرمز ایران تعیین شده بود، واکنش نشان داده و وزیر خارجه کنونی کشورش را به عدم «اشراف کافی و لازم» به مسئولیت خود متهم کرد.علی خضریان نماینده نزدیک به جبهه پایداری نیز در توییتی، اظهارنظر وزیر خارجه این کشور را «بسیار غلط» خواند و گفته به زعم امیرعبداللهیان منافع مردم ایران و منافع سپاه پاسداران، دو موضوع متفاوت از یکدیگر هستند.یاسر جبرائیلی نیز در این زمینه با اشاره به اظهارات اخیر وزیر خارجه ایران عنوان کرد: «تا زمانی که عیار فکر و بیان افراد در نتیجه کنش و واکنش در عرصه عمومی مشخص نشده باشد، انتصاب آنها به مناصب سیاسی خطاست.»
ارکستر کالوش از کشور اوکراین برنده مسابقات آواز یوروویژن ۲۰۲۲ شد و توانست بریتانیا و اسپانیا را شکست دهد.
در وقابتهای یوروویژن ۲۰۲۲، اوکراین طبق آرای هیات داوران در مقام چهارم قرار داشت، اما با رای بالای تماشاگران به مقام اول رسید.
پیش از این هم پیشبینی شده بود که ارکستر کالوش با افزایش حمایتها پس از تهاجم روسیه، این عنوان را به خود اختصاص دهد.
از ۲۵ گروهی که از کشورهای مختلف اروپا در مرحله نهایی یوروویژن رقابت کردند، سم رایدر از بریتانیا به مقام دوم رسید و سوئد، اسپانیا و پرتغال در رتبههای بعدی قرار گرفتند.
آهنگ «استفانیا» که ترکیبی از رپ، هیپهاپ و موسیقی فولک اوکراینی است، به یاد مادر اوله پسیوک، رهبر گروه کالوش، ساخته شده است، اما با توجه به محتوای ترانه آن، به یکی از آهنگهای معروف در زمان جنگ روسیه علیه اوکراین تبدیل شده است.
رهبر گروه کالوش پس از اجرای نهایی در مراسم یوروویژن از کشورهای جهان خواست برای نجات سربازان اوکراینی که در کارخانه فولاد آزوفاستال در شهر ماریوپل تحت محاصره روسیه هستند کمک کنند.
ایوانا خوالیبوگا که در پی تهاجم روسیه مجبور به فرار از اوکراین شده بود به بیبیسی گفت: “وقتی اعلام کردند ما برنده شدیم، من فریاد بلندی زدم که همه در آپارتمان شنیدند”.
او که در لهستان به سر میبرد گفت که این پیروزی به معنای “شادی باورنکردنی برای اوکراین و مردم اوکراین” است.
ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین با تبریک به ارکستر کالوش تبریک گفت که شجاعت اوکراین “جهان را تحت تاثیر قرار می دهد”.
ارکستر کالوش در پایان اجرای خود در این دوره از مسابقات درباره ماریوپل و کارخانه فولاد آزوفستال صحبت کرد، حرکتی که توسط مردم آنلاین تحسین شد.
حذف روسیه و بلاروس در یوروویژن ۲۰۲۲
درست یک روز بعد از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین در اواخر ماه فوریه، اتحادیه پخش برنامههای اروپایی که برگزارکننده یوروویژن است اعلام کرد که روسیه در دوره پیشروی این مسابقات شرکت داده نخواهد شد.
این در حالی بود که کمی قبل از آن، این اتحادیه اعلام کرده بود با وجود درخواست اوکراین برای حذف روسیه از یوروویژن ۲۰۲۲، روسیه میتواند در این مسابقات شرکت کند.
در آن زمان سوسپیلن، شرکت دولتی رسانهای اوکراینی اعلام کرده بود: «مسابقه ترانه یوروویژن پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد تا اروپا را متحد کند. از این نظر، مشارکت روسیه به عنوان یک متجاوز و ناقض قوانین بینالمللی در یوروویژن امسال، ایده اصلی این مسابقه را تضعیف میکند.»
اما اتحادیه پخش برنامههای اروپایی در جواب نوشت: «مسابقه ترانه یوروویژن یک رویداد فرهنگی غیرسیاسی است که کشورها را گرد هم میآورد و تفاوتها را از طریق موسیقی جشن میگیرد. اعضای روس و اوکراینی اتحادیه پخش برنامههای اروپایی متعهد شدهاند که در دوره امسال در تورین شرکت کنند و ما قصد داریم از آنها استقبال کنیم و اجازه دهید هنرمندان دو کشور در ماه مه شرکت کنند.»
تغییر نسبتاً فوری تصمیم اتحادیه پخش برنامههای اروپایی در مورد روسیه، پس از درخواستهای متعدد دیگر کشورها برای حذف روسیه از یوروویژن اتفاق افتاد.
علاوه بر تلویزیونهای دانمارک، نروژ، هلند، فنلاند، لیتوانی، استونی و ایسلند، مدیر تلویزیون سوئد از اتحادیه پخش برنامههای اروپایی خواست در تصمیم خود برای نگه داشتن روسیه در مسابقات امسال تجدیدنظر کند.
او هشدار داد هرچند بر اساس ایده اصلی یوروویژن، این مسابقات یک رویداد غیرسیاسی است، «اما وضعیت در اروپا با تهاجم روسیه به اوکراین به شدت وخیم است».
سرانجام وقتی اتحادیه پخش برنامههای اروپایی تصمیم گرفت که روسیه را از مسابقات امسال حذف کند، در بیانیهای نوشت: «با توجه به این بحران بیسابقه اوکراین، وجود ترانهای به نمایندگی از روسیه، مسابقات را مختل میکند».
امسال علاوه بر روسیه، کشور بلاروس متحد مسکو نیز در مسابقات یوروویژن شرکت نخواهد کرد، زیرا اتحادیه پخش برنامههای اروپایی در اول ژوئیه سال ۲۰۲۱، این کشور را به دلیل محتوای سیاسی ترانههای ارائه شده در آن سال و همچنین وضعیت خود بلاروس، به مدت سه سال از شرکت در یوروویژن محروم کرد.
«استفانیا»؛ ترانهای از اوکراین و برای اوکراین
در میان گروههای موسیقی که از کشورهای مختلف در یوروویژن امسال شرکت دارند، حضور گروه موسیقی رپ اوکراینی کالوش از همه پررنگتر است و توجههای بیشتری را به خود جلب کرده است.
نه تنها حضور کالوش در یوروویژن امسال به این مسابقات رنگ و بوی سیاسی داده، بلکه انتخاب ترانه این گروه در داخل خود اوکراین برای معرفی به یوروویژن نیز تا حدودی سیاسی بود.
در روز ۱۲ فوریه، دو هفته پیش از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین، کالوش در مسابقه تلویزیون ملی اوکراین برای معرفی به یوروویژن مقام دوم را کسب کرد.
اما آلینا پاش خواننده زن ۲۹ ساله اوکراینی که به مقام اول رسیده بود، به دلیل جنجال به وجود آمده بر سر سفرش به شبهجزیره کریمه از طریق روسیه، از این مسابقه کنارهگیری کرد و به این ترتیب، گروه کالوش جای او را گرفت.
با وجود وضعیت جنگی در اوکراین، مقامهای کییف اجازه دادهاند پنج مرد عضو گروه کالوش (که همه در سنی هستند که میتوانند به جبهههای جنگ علیه روسیه اعزام شوند) از طریق لهستان به ایتالیا بروند.
این گروه قرار است در مسابقات یوروویژن، ترانه «استفانیا» را که در واقع یک ترانه مرکب از رپ و ملودی سنتی است، اجرا کنند: «من همیشه راهم را به سوی خانه پیدا خواهم کرد، حتی اگر همه جادهها ویران شدهاند».
این ترانه احساسی که در شرایط کنونی جنگ اوکراین یک ترانه امیدوارکننده توصیف شده، در شبکه یوتیوب در میان ۳۵ اثر دیگر حاضر در یوروویژن پربینندهترین شده است.
همچنین دو هفته پیش از آغاز مسابقات یوروویژن، بر اساس اعلام وبسایتی که وبسایتهای اصلی شرطبندی را در خود جای داده، ترانه این گروه اوکراینی ۴۲ درصد بخت برنده شدن در یوروویژن امسال داشت و بسیار بالاتر از دیگر بختهای این مسابقه، یعنی ترانههایی از ایتالیا (۱۴ درصد) و سوئد (۱۰ درصد) ایستاده بود.
استفانیا ادای احترامی به مادر و فراتر از آن وطن است.
اولیه پسیوک، بنیانگذار گروه کالوش و سراینده این ترانه به آسوشیتدپرس گفته است که بخشی از این ترانه خیلی پیش از وقوع جنگ اوکراین نوشته و به مادرش تقدیم شده بود، اما با وقوع جنگ، این ترانه معنای بیشتری پیدا کرد و بسیاری از اوکراینیها، مادر موجود در این ترانه را مادر خود، اوکراین، دانستند.
در حالی که ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه معتقد است اوکراین به طور تاریخی بخشی از روسیه بوده، اهمیت ترانه استفانیا این است که بر فرهنگ مستقل اوکراین تأکید دارد. به ویژه آن که اعضای گروه کالوش این ترانه را با لباسهای محلی و هوپاک، رقص محلی اوکراینی اجرا میکنند.
پسیوک گفته است: «ما خود نشان میدهیم که فرهنگ اوکراینی و کد قومیتی اوکراین وجود دارد». او تأکید کرد: «هدف ما این است که موسیقی اوکراینی را نه تنها در اوکراین بلکه در سراسر اروپا محبوب کنیم. و یوروویژن بهترین بستر برای این کار است».
با وجود جنگ در اوکراین، این گروه موسیقی پس از پایان مسابقات یوروویژن به کشورشان بازخواهند گشت.
یوروویژن؛ یک رقابت سیاسی؟
این اولین بار نیست که سایه سیاست بر مسابقات یوروویژن سنگینی میکند.
دائن ولتیک، محقق دانشگاه وین و نویسنده کتابهایی درباره ژئوپولیتیک یوروویژن، به خبرگزاری فرانسه گفته است جنگ اوکراین به شدت این رویداد را تحت تأثیر قرار داده، اما «این جدید نیست».
در سال ۱۹۷۵، یونان یوروویژن را به نشانه اعتراض به اشغال قبرس از سوی ترکیه تحریم کرد. سپس در سال ۱۹۹۲، جنگهای پیاپی که منجر به فروپاشی یوگوسلاوی شد، بر یوروویژن سایه انداخت.
در سال ۲۰۰۹، چند ماه پس از جنگ در اوستیای جنوبی بین روسیه و گرجستان، اتحادیه پخش برنامههای اروپایی ترانه گرجستانی با نام «We Don’t Wanna Put In» که با اسم رئیسجمهور روسیه (Putin) در آن بازی شده، ضد روسیه ارزیابی کرد.
در سال ۲۰۱۲، عفو بینالملل برگزاری یوروویژن در جمهوری آذربایجان را به دلیل نقض گسترده حقوق بشر در این کشور محکوم کرد.
در سال ۲۰۱۵ نیز، این اتحادیه از ارمنستان خواست تا عنوان ترانه خود را تغییر دهد که در ابتدا «انکار نکنید» بود و کنایهای به امتناع ترکیه از به رسمیت شناختن کشتار ارامنه تلقی میشد.
اوکراین در سال ۲۰۱۶، دو سال پس از آن که روسیه شبهجزیره کریمه اوکراین را به خاک خود ملحق کرد، بار دیگر با یک ترانه سیاسی پا به عرصه یوروویژن گذاشت.
جامالا، خواننده زن اوکراینی در ترانهای با عنوان «۱۹۴۴» تبعید تاتارها به دست استالین را بازگو کرد که پدر خودش از بازماندگان این واقعه بود.
انتخاب این ترانه با واکنش منفی روسیه مواجه شد، اما سرانجام مقام نخست مسابقات آن سال را کسب کرد.
سال گذشته نیز اتحادیه پخش برنامههای اروپایی بلاروس را از یوروویژن اخراج کرد، زیرا این کشور در متن ترانهای که به یوروویژن معرفی کرده بود، به مخالفان سیاسی الکساندر لوکاشنکو رئیسجمهور تحت حمایت روسیه حمله کرده بود.
با وجود حساسیتها به متن ترانهها، اما امسال، برگزارکنندگان یوروویژن محتوای ترانه گروه اوکراینی را حاوی اشعار و مواضع سیاسی و ناقض مقررات این مسابقات ندانستهاند.
در سال ۲۰۰۴، اوکراین برنده این مسابقات شد و سال بعد که «انقلاب نارنجی» در این کشور روی داد، آنان یک ترانه بسیار سیاسی را برای یوروویژن معرفی کردند که در نهایت پذیرفته شد.
منابع گزارش: بیبیسی، رادیو فردا، ایران اینترنشنال
اعتراضهای مردمی علیه گرانیهای افسار گسیخته در ایران که از روز پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت از شهر سوسنگرد آغاز شد در ادامه خود به شهرهای مختلف در شمال و مرکز و غرب کشور کشیده است. بنابر گزارش در یک هفته اخیر دستکم در ۱۹ شهر معترضان به خیابانها آمده علیه سران حکومت شعار دادند.
بنا بر گزارشهای منتشر شده، شامگاه شنبه ۲۴ اردیبهشت شهرهای قوچان، نیشابور، رشت در شمال کشور و بروجن, فارسان، سورشجان و هفشجان در استان چهارمحال و بختیاری شاهد اعتراضهای مردمی بود. در تهران نیز معترضان در شهرک کاروان به خیابان آمدند.
از آغاز اعتراضها تاکنون دهها نفر بازداشت شده و دستکم سه نفر نیز به دست نیروهای امنیتی کشته شدهاند. پیشعلی غالبی حاجیوند در دزفول، امید نوری(سلطانی) در اندیمشک و حمید قاسمپور در فارسان در استان چهارمحال و بختیاری، قربانیان اعتراضهای یک هفته اخیر اعلام شدهاند.
ویدیوهای منتشر شده از تجمع هفشجان نشان میدهد که بعد از هجوم مردم به یک پایگاه بسیج، نیروهای بسیجی از داخل پایگاه به سمت مردم شلیک کردند. حساب توییتری ۱۵۰۰ تصویر خبر داده که در جریان اعتراضهای هفشجان یک معترض به نام سعادت هادیپور کشته شده است.
در تجمعهای سورشجان و هفشجان شعارهایی از جمله «زبون به این کلفتی، کو آب و برق مفتی»، «مرگ بر رئیسی»، «مرگ بر خامنهای»، «توپ تانگ فشفشه آخوند باید گم بشه» سرداده شد.
از زمان آغاز اعتراضها، اینترنت در بسیاری از شهرها مختل شده و نیروهای امنیتی با حضور سنگین در خیابانها تلاش کردهاند مانع شکلگیری تجمع شوند.
در تهران، شهرک رضویه واقع در جنوب شرقی منطقه ۱۵ تهران و یکی از محرومترین مناطق تهران، شاهد اعتراضات مردمی بود. سالها زندگی در فقر و تبعیض سیستماتیک، منجر به پیوستن ساکنان این منطقه محروم تهران به اعتراضات سراسری بوده است. ساکنان شهرک رضوی از سرپناه امن و غیر فرسوده نیز محرومند.
به گزارش هرانا، معترضان با سر دادن شعارهایی از جمله «رئیسی حیا کن ممکت را رها کن»، «مرگ بر گرانی»، «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر رئیسی»، «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه»، «نیروی انتظامی تو که سپاهی نیستی» و «رئیسی دروغگو، حاصل وعدههات کو» نسبت به افزایش افسارگسیخته قیمتها اعتراض کردند.
سعادت هادیپور شامگاه شنبه هفشجان در استان چهارمحال بختیاری به ضرب گلوله ماموران کشته شد.
وزیر کشور: اعتراضها تلاش دشمن است!
احمد وحیدی، وزیر کشور ایران شب گذشته در یک برنامه تلویزیونی گفت که “تلاش دشمن این است نگذارد طرحی که همه اقتصاددانان آن را تایید میکنند اجرا شده و اصلاح اقتصادی شکل بگیرد”.
وی گفت که “یارانهها باید به نفع مردم اصلاح میشد و این اصلاح یارانهها به نفع مردم و طبقات کم برخوردار است”.
آقای وحیدی گفت که حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی برای کالاهای اساسی موجب “رسیدن عادلانه یارانه به مردم” میشود و “در ارز ترجیحی ثروتمندان چندین برابر سایر مردم از یارانه استفاده میکردند و الآن این مسئله عادلانه میشود.”
به گفته وی “هرچه جلوتر برویم منافع مردم بیشتر تشریح و احساس میشود”.
وزیر کشور ایران کمبود برخی اقلام مانند روغن را در فروشگاهها رد کرد و گفت: “در غرب وقتی چیزی کم میشود غارت میکنند ولی در کشور ما حتی هجوم به فروشگاهها هم نبود و حداکثر در برخی جاها صف داشتیم که محدود بود و مشکلی هم در آنها نداشتیم.”
در هفتههای گذشته قیمت برخی کالاهای اساسی با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی به شدت افزایش یافته و برخی کالاها نیز نایاب شدهاند که موجب بروز اعتراضاتی در شهرهای مختلف ایران تا به امروز شده است.
وریا غفوری: چرا مسئولین شرمنده نمیشوند؟
وریا غفوری، کاپیتان تیم فوتبال استقلال تهران، درباره اعتراضهای مردم به گرانی گفت: من همیشه وقتی صحبت از مسائل اجتماعی و مدنی میشود، فوتبال دیگر اولویت من نیست و از جایگاهی که دارم باید استفاده کنم و زبان هوادارانی باشم که با هزار بدبختی بلیت تهیه میکنند و ما را تشویق میکنند.
او که در جمع خبرنگاران بعد از بازی امروز استقلال صحبت میکرد در ادامه گفت: من نمیدانم مسئولین شرمنده نمیشوند این موقعیت و وضعیت را میبینند؟ امیدوارم مردم ما آنطور که لایقشان است زندگی کنند. عمر ما کوتاه است و این حق مردم ایران است که سعادتمند زندگی کنند.
بیانیه شش سازمان و حزب جمهوریخواه در حمایت از اعتراضات به گرانی
از اعتراضات مردم علیه گرانیهای افسار گسیخته حمایت میکنیم
به سرکوب، خشونت و انسداد در اطلاعرسانی اعتراض میکنیم
تصمیم دولت سیزدهم به ریاست ابراهیم رئیسی در حذف ارز ترجیحی، کاهش یارانههای غیر مستقیم و آزادسازی قیمت برخی از کالاهای اساسی منجر به دور جدیدی از اعتراضات علیه گرانیهای افسار گسیخته در شماری از شهرهای ایران شده است. این تصمیم که با حمایت علی خامنهای و دیگر نهادهای حاکمیتی اجرایی شد بار دیگر رفتار غیرمسئولانه و نابخردانه نظام جمهوری اسلامی ایران در جبران کسریها و تنگناهای خودساخته را نمایان ساخته و فشار بر جامعه و بویژه اقشار کمدرآمد، آسیبپذیر و مزدبگیران را تشدید کرده است. دولتی که با شعارهای «عدالت» و «محرومیتزدایی» در یک انتخابات فرمایشی و غیررقابتی بر سر کار آمد امروز برای آنچه «اصلاحات ساختاری اقتصادی» و «مردمیکردن یارانهها» مینامد ولی در اصل تلاش برای کاهش فشار تحریمهای اقتصادی آمریکا است، دست در جیب مردم کرده و با کوچکتر کردن سفرههای آنها در پی تداوم سیاستخارجی ستیزهجویانه خویش است.
ابعاد گوناگون تناقضگویی مقامات قوه مجریه، بلاتکلیفی در بازار و بنگاههای تولیدی-تجاری و ابهامات بسیار نشان میدهد که دولت رئیسی فاقد طرح و برنامهای برای حل مشکل نظام پرداخت یارانه، کنترل تورم و تامین مناسب کالاهای اساسی است. پسامد محتمل اعلام و اجرای سیاست اخیر دولت و ناروشنی در چگونگی پرداخت یارانههای جدید اتفاقاتی چون “ایجاد تکانههای اقتصادی”، ”تشدید وخامت فلاکت اقتصادی موجود” و “قرار گرفتن اقتصاد کشور در آستانه رسیدن به پرتگاه ابرتورم” است. تجارب جهانی و ارزیابیهای کارشناسی بیانگر نتایج مخرب آزادسازی یکباره قیمتها در قالب سیاستهای موسوم به «شوکدرمانی» است. اینگونه نسخهبرداری ناشیانه و از سر استیصال نه تنها به وخامت بیشتر اوضاع و در تنگنا قراردادن آحاد ملت منتهی میشود بلکه تخریب هر چه شدیدتر زیرساختهای اقتصادی و سرمایههای ملی که نیروی کار از مهمترین آنها است، را نیز در پی دارد.
جراحی اقتصادی در ایران نیازمند مولفههایی چون “تغییرات سیاسی بنیادین”، “اعتماد عمومی”، “تنشزدایی با غرب”، “حسن روابط با همسایگان” و “مشارکت فعال کارشناسان و صاحبنظران” است. «جمهوری اسلامی ایران» کفایت و مشروعیت لازم برای اجرای این اقدامات را ندارد.
در روزهای گذشته معترضان در شهرهای دزفول، اندیمشک، کرمانشاه، ایذه، جونقان، خرمآباد، فارسان، بروجرد، رشت، نیشابور، دهدشت، شهرکرد، یاسوج و... به درستی و با احساس مسئولیت روزافزون به خیابانها آمدند و علیه این سیاست ضدمردمی و زاینده فقر و محرومیت بیشتر شعار داده و اعتراض کردند. انتظار میرود اعتراضات یادشده بخصوص بعد از آشکارتر شدن آثار تورمی شدید آن در هفتههای آینده به شهرهای دیگر گسترش پیدا کند.
همزمانی این خیزشهای خودجوش با حضور پررنگ جوانان و زنان با حرکتهای اعتراضی سراسری معلمان میتواند این نوید را بدهد که اعتراضات پراکنده و مقطعی به تدریج حالت سازمانیافته و هماهنگ پیدا کرده و در نهایت به دگرگونی ماندگار موازنه قوا به نفع ملت بیانجامد.
منتسب کردن اعتراضات و شعارهای سیاسی به «خارج» و «گروههای معاند» توسط دولت و دستگاههای تبلیغاتی آن بیاعتبارتر از آن است که حتی در بین پایگاه اجتماعی نظام باورپذیر باشد. عامل اصلی در ایجاد شرایط نابسامان کنونی و زمینهساز اعتراضات مردمی همانا سیاستها، عملکردها و تصمیمات مخرب و نسنجیده مقامات حکومتی است.
به باور ما شش سازمان جمهوری خواه دموکرات که بر گذار خشونتپرهیز از جمهوری اسلامی ایران تاکید داریم، حمایت از خواستههای معترضان و دفاع مطلق از حق اعتراض، تجمع و اعتصاب با تاکید بر مطالبات عمومی و مشترک ضروری است. ما از اعتراضات مردمی پشتیبانی کرده و به مسئولان حکومت هشدار میدهیم که به سرکوب، اعمال خشونت، قطع اینترنت، انسداد اطلاع رسانی و انکار خواست معترضان پایان دهند.
ما همچنین خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط بازداشتشدگان اعتراضات اخیر و تمامی زندانیان سیاسی، عقیدتی، صنفی و سندیکایی هستیم.
هیئتهای سیاسی-اجرائی
اتحاد جمهوریخواهان ایران
جبهه ملیایران-اروپا (سامان ششم)
حزب چپ ایران (فدائیان خلق)
حزب جمهوریخواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران
سازمانهای جبهه ملیایران در خارج از کشور
همبستگی جمهوریخواهان ایران
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ برابر با ۱۴ می ۲۰۲۲
رادیو زمانه: شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آراء قتل شیرین ابوعاقله، خبرنگار فلسطینی-آمریکایی الجزیره در کرانه باختری اشغالی را محکوم کرد. بیانیه این شورا که مورد نادری از اتحاد اعضای شورای امنیت درباره موارد مربوط به خشونت اسرائیل است و به تصویب ۱۵ عضو رسیده، خواهان «تحقیقات فوری، کامل، شفاف و بیطرفانه» درباره مرگ این خبرنگار شد.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل هم خواستار تحقیق درباره این قتل شد و اعلام کرد ممکن است جنایت جنگی محسوب شود.
طبق گزارش خبرگزاری فرانسه و به نقل از منابع دیپلماتیک آگاه، به اصرار چین و روسیه بخشهای مرتبط با «تاکید بر اهمیت آزادی رسانهها» و «نیاز به حفاظت از خبرنگارانی که در مناطق خطرناک فعالیت میکنند»، از بیانیه شورای امنیت حذف شده است.
با این حال در بیانیه فوق ضمن محکومیت جراحت همکار ابوعاقله، تاکید شده که باید از خبرنگاران به عنوان غیرنظامی محافظت شود. دیپلماتهایی که بهشرط ناشناس ماندن با خبرگزاری فرانسه صحبت کردند، همچنین گفتهاند که تصویب این بیانیه با مذاکرات بسیار دشوار انجام شده چرا که به گفته آنها چین، ایالات متحده را تحت فشار قرار داده تا پاراگرافهای مربوط به محکومیت سوءاستفاده از رسانهها در سراسر جهان را حذف کند.
در عینحال یک مقام عالیرتبه چین در مصاحبه با الجزیره این مسئله را بدین صورت توجیه کرد که چین میخواسته متن بیانیه، بر قتل ابوعاقله و اشغالگری اسرائیل متمرکز باشد و جلوی «سفیدشویی» موضوع گرفته شود. او در عینحال فاش کرد که در پیشنویس اولیه، به اسرائيل اشارهای نشده بوده است. این دیپلمات چینی به الجزیره گفت که پکن یکی از اعضای پایهگذار این بیانیه بوده و در حالی که در پیشنویس اولیه اشاره ای به اسرائیل نشده بود، تاکید کرده که این قتل توسط «نیروهای امنیتی اسرائیل» و «حین پوشش عملیات امنیتی ارتش اسرائیل» انجام شده است.
شیرین ابوعاقله، روزنامهنگار کهنهکار و معتبر بینالمللی الجزیره، هنگام پوشش خبری یورش به اردوگاه آوارگان جنین در کرانه باختری اشغالی، توسط نیروهای مسلح اسرائیل هدف گلوله قرار گرفت. گلوله به صورت این خبرنگار ۵۱ ساله اصابت کرد و یک خبرنگار فلسطینی دیگر نیز در این حمله هدف قرار گرفت. ارتش اسرائيل در حالی جان ابوعاقله را گرفت که او کلاه و جلیقه خبرنگاران را به تن داشت و به وضوح غیرنظامی بودنش مشخص بود. نیروهای اسرائیلی پس از کشتن این خبرنگار به خانه او ریختند و پرچمهای فلسطینی را ضبط کرده و مانع پخش موسیقیهای فلسطینی شدند.
شبکه قطری الجزیره میگوید که که اسرائیل او را «به عمد» و «با خونسردی تمام» کشته است.
خشم از قتل ابوعاقله در روز جمعه و حین تشییع جنازه او در اورشلیم (بیتالمقدس) تشدید شد. پلیس ضدشورش اسراییلی در مراسم تشییع این خبرنگار به کسانی که تابوت او را حمل میکردند و عزاداران حمله کرد و باعث شد تا نتوانند تابوتش را درست حمل کنند. در بیانیه شورای امنیت اما هیچ اشاره ای به این خشونتها نشده است.
در تصاویر منتشر شده همزمان که حملکنندگان تابوت تلاش میکنند جلوی افتادن آن را بگیرند، ماموران امنیتی اسرائيل با باتوم به سمت آنها و عزاداران حمله میکنند و پرچم فلسطین را از دست آنها میگیرند.
شبکه خبری الجزیره حمله «اشغالگران اسرائیل» به مراسم تشییع خبرنگار خود را «صحنه ای که تمام هنجارها و قوانین بین المللی را نقض میکند» خواند و آنرا محکوم کرد.
در بخشی از بیانیه این رسانه آمده است: «در صحنهای که تمام هنجارها و قوانین بینالمللی را زیر پا میگذارد، نیروهای اشغالگر رژیم اسرائيل با هجوم به بیمارستان فرانسوی در بیتالمقدس در آغاز مراسم تشییع، به عزاداران مرحوم شیرین ابوعاقله حمله کردند و حامیان روزنامهنگار فقید را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند. شبکه الجزیره این خشونتها را به شدت محکوم میکند و دولت اسرائیل را مسئول تمام و کمال امنیت همه عزاداران و خانواده همکار ما شیرین میداند. چنین خشونتی ما را از گزارش حقیقت باز نخواهد داشت.»
«انکار و تردید» در قتل خبرنگار الجزیره: بهره اسرائيل از مصونیت
اسرائیل قتل عامدانه ابوعاقله را انکار میکند. ارتش اسرائیل گفته که تحقیقات اولیه در مورد کشتهشدن ابوعاقله نشان می دهد که این خبرنگار در حالی کشته شده که در فاصله حدود ۲۰۰ متری محل کشتهشدنش درگیری شدیدی میان نیروهای اسرائیل و فلسطینیها در جریان بوده و به همین خاطر نمیتوان مشخص کرد که آیا او توسط نیروهای اسرائیلی مورد اصابت گلوله قرار گرفته یا فلسطینیها.
در بیانیه ارتش اسرائیل که روز جمعه منتشر شد گفته شده که مردان مسلح فلسطینی با «بیاحتیاطی» بارها به سمت یک خودروی نظامی اسرائیلی شلیک کردند و برخی از آنها جایی که ابوعاقله ایستاده بوده را هدف قرار دادهاند. بیانیه فوق همچنین مدعی شد که «نیروهای اسرائیلی به این تیراندازی پاسخ دادهاند و بدون انجام تجزیه و تحلیل، قادر به تعیین مسئول کشته شدن او نیستند».
از سوی مقابل خبرنگارانی که ابوعاقله را در هنگام پوشش خبری همراهی میکردند از جمله یکی از آنها که با اصابت گلوله مجروح شده است میگویند که هنگام کشتهشدن این خبرنگار هیچگونه درگیریی وجود نداشته و هیچ مرد مسلح فلسطینی در آن محل حضور نداشته است.
به گفته کارشناسان سازمان ملل، سال گذشته و در بحبوحه افزایش خشونتها در کرانه باختری و غزه اشغالی، اسرائیل بیشترین تعداد از شهروندان فلسطینی (از سال ۲۰۱۴ تاکنون) را کشته و حملات علیه خبرنگاران را افزایش داده است.
وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا هم خواستار تحقیقات «فوری و کامل» در مورد قتل ابوعاقله شد. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده و توماس گرینفیلد، نماینده این کشور در سازمان ملل نیز به صورت جداگانه درباره هتک حرمت به مراسم تشییع جنازه این شهروند آمریکایی و حمله نیروهای اسرائیل به مراسم گفتهاند که از دیدن تصاویر آن «عمیقا ناراحت» شدهاند.
با اینحال توماس گرینفیلد همواره به صراحت گفته که محافظت از اسرائیل در برابر انتقادات در سازمان ملل یکی از اولویتهای اصلی اوست. در همین راستا فعالان حقوق بشر فلسطین میگویند ایالات متحده نمیتواند از نقش خود در «همدستی» اسرائیل شانه خالی کند.
الیاس نیومن، مدیر ارتباطات در IfNotNow، یک گروه یهودی آمریکایی ضداشغال در واکنش به درخواست تحقیقات مستقل درباره قتل شیرین ابوعاقله، بیطرفی ایالات متحده را زیر سوال برد و گفت:
«ریاکاری و کنایه عمیق و طعنه آمیزی در اظهارات مقامهای آمریکایی وجود دارد که خواستار تحقیقاند اما واقعاً باید در آینه نگاهی به خود بیاندازند».
او افزود: «وقتی صحبت از سیاستمداران جنگطلبی میشود که از حمایت بیقید و شرط از دولت اسرائیل حمایت میکنند، باید در آینه نگاه کنند و ببینند که در واقع، بودجه بیقید و شرط ما عامل بزرگی است که دولت اسرائیل را قادر میسازد تا بدون مجازات و با مصونیت کامل حقوق بشر را نقض کند».
جنان دینا، سازمان دهنده ملی کمیته آمریکایی-عربی ضد تبعیض (ADC) هم خاطرنشان کرد که ابوعاقله پس از عمر اسد ۷۸ ساله، دومین شهروند آمریکایی است که در سال جاری میلادی بهدست نیروهای اسرائيل در کرانه باختری کشته میشود.
او به الجزیره گفت: «ما آمریکایی هستیم و مالیات میپردازیم، و این پول به معنای واقعی کلمه نه تنها برای سوء استفاده از خانوادههای ما در خانه و فلسطینیهای بازگشته به خانه صرف میشود بلکه حالا علیه خود ما به کار میرود. دولت از ما حمایت نمیکند و بسیاری از ما امسال از رفتن [به فلسطین] میترسیم.»
افزایش درخواستها برای مشروط کردن کمکهای واشنگتن به تلآویو
دولت ایالات متحده آمریکا سالانه بالغ بر ۳,۸ میلیارد دلار به اسرائیل کمک میکند و جو بایدن، رئيس جمهوری این کشور و دستیاران او بارها قول دادهاند که این کمکها را مشروط یا محدود نکنند. واشنگتن در سال جاری یک میلیارد دلار دیگر را هم برای تکمیل سامانه دفاع موشکی گنبد آهنین به کمکهای خود اضافه کرد.
با اینحال در ادامه درخواست گروههای حقوق بشری، از جمله عفو بینالملل درباره لزوم توقف حمایت جامعه جهانی از «آپارتاید اسرائیل»، فعالان حقوق بشر مستقر در ایالات متحده هم خواهان مشروط شدن کمکهای کاخ سفید به تلآویو، به رعایت حقوق فلسطینیها شده اند.
فشار علیه اسرائیل در ایالات متحده عمدتاً به چپهای دموکرات محدود میشود. سال گذشته، بتی مککولوم، نماینده دموکرات کنگره، طرحی را پیشنهاد کرد برای تضمین اینکه از کمکهای ایالات متحده به اسرائيل برای تامین مالی نقض حقوق بشر استفاده نمیشود. این پیشنهاد موافقیت ۳۲ نماینده دیگر را جلب کرد اما هنوز وارد روند قانونی نشده است. برنی سندرز هم در سال ۲۰۲۰ و در جریان انتخابات مقدماتی حزب دموکرات پیشنهاد مشروط کردن کمک به اسرائيل را مطرح کرده بود اما این پیشنهاد از سوی جو بایدن رد شد.
بیبیسی: یک اندیشکده مستقر در آمریکا میگوید به نظر میرسد اوکراین در نبرد برای خارکیف، دومین شهر بزرگ خود، پیروز شده است.
موسسه مطالعات جنگ میگوید پس از یازده هفته و ناکامی روسیه در محاصره این شهر، به نظر میرسد این کشور اکنون تمرکز خود را بر خروج امن نیروهای خود از منطقه گذاشته است.
مرکز خارکیف در جریان تهاجم روسیه به شدت بمباران شد و صدها غیرنظامی کشته شدند. تصرف خارکیف، یکی از اهداف کلیدی روسیه بود.
ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین در تازهترین سخنرانی ویدئویی خود گفت نیروهای اوکراین هر کاری که ممکن باشد را برای آزادسازی این کشور انجام میدهند.
ارتش اوکراین در روزهای اخیر موفق شده کنترل برخی روستاهای تحت اشغال روسیه را در دست بگیرد.
درخواست برای آتشبس و اولین گفتگوی تلفنی وزیران دفاع روسیه و آمریکا
کشورهای غربی به درخواستهای خود از روسیه برای اعلام آتشبس در جنگ علیه اوکراین شدت بخشیدهاند.
لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در یک مکالمه تلفنی یک ساعته با سرگی شویگو، وزیر دفاع روسیه خواهان اعلام و اجرای فوری آتشبس شد.
این اولین تماس وزیران دفاع آمریکا و روسیه از زمان آغاز حمله روسیه به اوکراین در ماه فوریه امسال بوده است.
وزارت دفاع روسیه گفته است این تماس به درخواست طرف آمریکایی برقرار شد.
اولاف شولتس، صدراعظم آلمان هم در گفتگوی تلفنی با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه خواهان توقف درگیریها شد.
آقای شولتس در این تماس به مسئولیت رهبر روسیه در باره امنیت غذایی جهان هم اشاره کرد. جنگ اوکراین باعث افزایش چشمگیر مواد غذایی در نقاط مختلف جهان شده است.
محاکمه یک سرباز روسی به اتهام دست داشتن در جنایات جنگی
در همین حال اوکراین محاکمه یک سرباز روسی به اتهام دست داشتن در جنایات جنگی را آغاز کرده است. این اولین محاکمه از این نوع از زمان آغاز جنگ اوکراین است. یک سرباز ۲۱ ساله روس در دادگاه متهم به کشتن یک غیرنظامی غیرمسلح شده است.
وادیم شیشیمارین در جلسه استماع مقدماتی در کییف حاضر شد. او در صورت محکومیت به حبس ابد محکوم میشود.
اوکراین میگوید هزاران جنایت جنگی احتمالی توسط روسیه را شناسایی کرده است.
روسیه هدف قرار دادن غیرنظامیان را رد کرده و در مورد این محاکمه اظهار نظری نکرده است.
دادستانی اوکراین میگوید آقای شیشیمارین در یک وسیله نقلیه سرقتی به همراه سربازان دیگر در منطقه سومی در شمال شرقی رانندگی میکرد که با یک دوچرخه سوار ۶۲ ساله که داشت از تلفنش استفاده میکرد مواجه شد.
به گفته دادستانی، به او دستور داده شد که به این غیرنظامی تیراندازی کند تا او را از افشای موقعیت مکانی سربازان روس باز دارد.
مشخص نیست که این سرباز چطور دستگیر شده و ماهیت شواهد علیه او چیست.
آقای شیشیمارین در دادگاه فقط نامش را تائید کرد و در مورد اتهام وارده صحبتی نکرده است. دادگاه او هفته آینده تشکیل جلسه میدهد.
صدها جسد در مناطقی که پیشتر توسط روسیه اشغال شده بود، پیدا شده است.
برخی متحدان اوکراین، مانند بریتانیا و ایالات متحده، روسیه را به نسل کشی متهم میکنند.
پس از جلسه استماع، آندری سینیوک، دادستان دادگاه به خبرگزاری رویترز گفت: “این اولین مورد (محاکمه) است. اما به زودی تعداد زیادی از این موارد برگزار خواهد شد.”
آمادگی برای مرحله جدید جنگ
وزیر دفاع اوکراین گفته است که این کشور باید برای مرحله جدید و طولانی جنگ آماده شود و در این مرحله باید از اشتباهات جلوگیری کرد.
آلکسی رزنیکوف گفت اوکراین در حال حاضر تسلیحات بهتری، هم از سوی شرکای غربی و هم از تولیدات داخلی دارد، و امیدوار است که بتواند یک میلیون شهروند اوکراینی را برای شرکت در جبهههای جنگ بسیج کند.
ایرینا ورشچوک، معاون نخست وزیر اوکراین هم گفت مذاکرات جاری با روسیه برای خارج کردن سربازان اوکراینی از کارخانه فولاد محاصره شده در ماریوپل بسیار دشوار است و نتیجه، ممکن است همه را خوشحال نکند.
سوفی ویلیامز خبرنگار بیبیسی در لویو و پل کربی
درست از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین، ‘جزیره مار’ جایگاهی حیاتی و تقریباً افسانهای در جنگ پیدا کرد. این برونزد، صخرهای عادی در دریای سیاه توسط روسیه تصرف شد و به یک میدان نبرد با ارزش استراتژیک تبدیل شده است.
روسیه مدعی است که اوکراین در تلاش ناکامش برای بازپسگیری جزیره متحمل خسارات فاجعهباری از جمله از دست دادن نیروهای ویژه، هواپیماهای جنگی، هلیکوپترها و پهپادها شده است. اوکراین تأکید دارد که کارزار خود را به حمله به تاسیسات جزیره و قایقها محدود کرده است.
اطلاعات وزارت دفاع بریتانیا میگوید نبرد تمام نشده است و روسیه بارها در تلاش بوده است تا پادگان بیدفاع خود را تقویت کند.
مساحت جزیره مار به اندازه کسری از یک کیلومتر مربع است و دیگر ماری در کار نیست که بشود حرفش را زد. اما تردیدی در اهمیت آن برای کنترل غرب دریای سیاه وجود ندارد.
اوله ژدانوف کارشناس ارتش اوکراین به بیبیسی گفت: “اگر نیروهای روسی موفق به اشغال جزیره مار شوند و سامانههای دفاع هوایی دوربرد خود را راهاندازی کنند، تسلط دریا، زمین و آسمان در شمال غربی دریای سیاه و در جنوب اوکراین را در دست خواهند گرفت.”
یک افسر روسی گفت به همین دلیل بود که رزمناو روسی مسکووا چند ساعت پس از شروع جنگ به آنجا رفت و به سربازان اوکراینی در جزیره گفت که خود را تسلیم کنند: “پیشنهاد میکنم سلاحهایتان را زمین بگذارید و تسلیم شوید تا از خونریزی و تلفات بیهوده جلوگیری شود. در غیر این صورت، بمباران خواهید شد.”
“ناو روسی، گمشو!”، مضمون اين پاسخ حماسی شد هر چند زباناش بسیار سخیفتر از این بود. این جزیره به تصرف درآمد اما چند هفته بعد رزمناو مسکووا غرق شد.
بریتانیا میگوید از دست دادن مسکووا به این معنی است که کشتیهای تدارکاتی در حال حرکت روسیه به این جزیره اکنون از حداقل حفاظت برخوردار هستند، هرچند اگر روسیه بتواند موقعیت خود را تثبیت کند، میتواند بر بخش بزرگی از دریای سیاه تسلط یابد.
تهدیدی برای اوکراین، همسایگان آن و ناتو
حضور تقویت شده روسیه میتواند هم از نظر راهبردی و هم از نظر اقتصادی برای اوکراین فاجعهآمیز باشد.
اوکراین مجبور شده است بندر خود در اودسا را ببندد و صادرات غلات حیاتی را به حالت تعلیق درآورد، اما آقای ژدانوف نگران است که این جزیره به عنوان خط مقدم دوم نیز مورد استفاده قرار گیرد.
“اگر روسها موفق به نصب سامانههای پدافند هوایی دوربرد شوند، میتوانند از اسکادران خود دفاع کنند که میتواند به خط ساحلی اوکراین برسد.”
همچنین به سربازان روسی این فرصت را میدهد که به ترانسنیستریا، قلمرو جداشده مولداوی و تحت کنترل روسیه که در مجاورت اوکراین و در فاصلهای نه چندان دور از اودسا قرار دارد، نفوذ کنند.
هرچند جزیره مار تنها ۴۵ کیلومتر با سواحل رومانی، که بخشی از ائتلاف غرب ناتو است، فاصله دارد.
جاناتان بنتام، تحلیلگر نیروی دریایی بریتانیا، معتقد است که سامانه موشکی اس-۴۰۰ روسیه میتواند “بازیگردان بزرگی” باشد. مورخ رومانیایی دورین دوبرینکو هشدار میدهد که اگر روسیه میتوانست یک سامانه موشکی را در جزیره مار مستقر کند، نه تنها اودسا در معرض تهدید قرار میگرفت، بلکه جناح جنوبی ناتو نیز در معرض خطر قرار میگرفت.
“این برای دولت و مردم رومانی و همچنین برای کل ائتلاف بسیار مهم است. روسیه توانایی تخریب شهرها و قابلیت نظامی در شرق قلمرو ما را خواهد داشت.”
ناتو از آغاز جنگ، مرزهای رومانی را تقویت کرده است و نیروهای بلژیکی و فرانسوی را به آنجا فرستاده است.
اما خطرات اقتصادی بزرگی نیز برای رومانی وجود دارد. جزیره مار در نزدیکی دهانه رودخانه دانوب قرار دارد که مرز رومانی با اوکراین را مشخص میکند. بندر کنستانتای رومانی در دریای سیاه فاصله زیادی از جنوب ندارد و کشتیهای باری را که دیگر قادر به حرکت به سمت اودسا نیستند، ميزبانی میکند.
الکساندر میخائیلوف، تحلیلگر نظامی-سیاسی روسیه، گفت که سربازان در جزیره مار میتوانند در موقعیتی باشند که ترافیک شمال غربی دریای سیاه و دلتای دانوب - دروازه ورود به جنوب شرق اروپا - را در اختيار داشته باشند. او به رسانههای روسی گفت: “اگر پایگاه نظامی یا زیرساختهای نظامی وجود داشته باشد، میتوان راه ورود و خروج به رودخانه را مسدود کرد.”
مرکز تابآوری یورو-آتلانتیک رومانی (Euro-Atlantic Resilience Centre) معتقد است که روسیه ممکن است تصمیم به الحاق این جزیره و کنترل هر چه بیشتر مسیرهای کشتیرانی دریای سیاه به سمت تنگه بسفر در ترکیه بگیرد.
با انتشار تمبری پستی از شجاعت سربازان اوکراینی که در اواخر فوریه در جزیره مار به اسارت درآمدند تقدیر شد
از نظر تاریخی، جزیره مار قلمرو رومانیایی بود تا اینکه در سال ۱۹۴۸ به اتحاد جماهیر شوروی واگذار شد که از آن به عنوان پایگاه راداری استفاده میکرد. از آنجایی که رومانی تا سال ۱۹۸۹ تحت نفوذ شوروی قرار گرفت، بخارست این قرارداد را پذیرفت.
با سقوط کمونیسم، اوکراین کنترل این جزیره را به دست گرفت و در نهایت در سال ۲۰۰۹ دیوان بینالمللی دادگستری محدودههای سرزمینی جزیره را تعیین کرد و تقریباً ۸۰ درصد از فلات قاره دریای سیاه در نزدیکی جزیره را به رومانی و بقیه را به اوکراین داد.
جزیره مار فقط استفاده راهبردی ندارد، زیرا این بخش از دریای سیاه سرشار از منابع هیدروکربنی است - بنابراین حکم دادگاه لاهه به این معنی است که هر دو کشور دارای ذخایر نفت و گاز هستند.
ممکن است به نظر برسد که این جزیره توده سنگ کوچکی با ارزش آشکار کمی است، اما سرنوشت آن عنصری اصلی در جنگ روسیه است.
در ادامه اعتراضات مردمی، شهروندان در شهرهای مختلف کشور از جمله خرم آباد، فارسان، بروجرد، دهدشت، دورود و اردبیل به خیابان آمدند.
به گزارش هرانا، این تجمعات در برخی موارد با ورود نیروی انتظامی و امنیتی به خشونت کشیده شد. ماموران دستکم در شهرهای بروجرد و درود از شلیک گاز اشک آور و تیرهوایی جهت متفرق کردن مردم استفاده کردند. همچنین از روز گذشته تاکنون جو امنیتی در برخی شهرهای کشور حاکم بوده و دسترسی به اینترنت نیز در تعدادی شهرها از جمله شهرهای استان خوزستان دچار اختلال جدی بوده است.
در همین رابطه یک شهروند ساکن بروجرد که در تجمع شامگاه جمعه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ حضور داشته به هرانا گفت: «اعتراضات مردمی از عصر امروز به شکل متمرکز شکل گرفت در حالی که نیروهای امنیتی و انتظامی از بامداد امروز در خیابان های شهر حضور داشتند. در جریان اعتراضات امشب برای ایجاد وحشت اقدام به تیراندازی هوایی به تعداد بسیار زیاد کردند و گاها گاز اشک آور را مستقیما به سوی معترضان شلیک کردند.»
یک شهروند دیگر ساکن شهرستان دورود نیز از جو شدید امنیتی از صبح روز جاری در این شهرستان خبر داده و گفت علیرغم تلاش نیروی انتظامی اعتراضات مردمی شکل گرفت، خودروهای زرهی و ون های نیروی انتظامی در تمام شهر حضور داشتند و ماموران با حمله به سمت معترضین و شلیک تیر هوایی سعی در برهم زدن اعتراضات داشتند.
مردم معترض روز جاری نیز با سر دادن شعارهایی از جمله «مرگ بر رئیسی»، «مرگ بر دیکتاتور»، «رئیسی حیا کن، مملکت رو رها کن»، «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه»، «نیروی انتظامی تو که سپاهی نیستی» اعتراض خود به وضعیت حاکم را نشان دادند.
علیرغم شکل گیری اعتراضات پرتعداد مردمی در برخی شهرها، ایرنا، خبرگزاری جمهوری اسلامی با انشار گزارشی جو تمام شهرها را آرام و بدون اعتراضات توصیف کرده و تنها شکل گیری اعتراضات ۲۰ الی ۳۰ نفره در فارسان و خرم آباد را تائید کرده است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا صبح روز جاری نیز با انتشار گزارشی ضمن تایید شکل گیری تجمعات اعتراضی شب گذشته دستکم در ۸ شهر کشور، از برخورد نیروی انتظامی با معترضان و بازداشت دستکم ۱۵ شهروند در دزفول و ۷ شهروند در یاسوج خبر داد. در شماری از ویدئوهایی که شب گذشته به دست هرانا رسیده، ماموران جهت متفرق کردن مردم از گاز اشک آور و شلیک تیرهوایی استفاده میکردند.
شب گذشته در پی موج جدید افزایش قیمتها، شهروندان در شماری از شهرها به خیابان آمدند. این تجمعات در برخی موارد با ورود نیروی انتظامی و امنیتی به خشونت کشیده شده است. همزمان هرانا با انتشار گزارشی به این موضوع پرداخته بود. بر اساس این گزارش در شماری از ویدئوهایی که به دست هرانا رسیده ماموران جهت متفرق کردن مردم از گاز اشک آور و شلیک تیرهوایی استفاده میکردند.
همزمان ویدئوهایی از هجوم مردم برای خرید روغن در کرج در شبکههای اجتماعی منتشر شد. ستاد تنظیم بازار روز گذشته با انتشار اطلاعیه ای از افزایش قیمت مرغ، تخم مرغ، شیر و لبنیات و روغن خبر داد. در این اطلاعیه آمده است: «به پیشنهاد سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و تصویب ستاد تنظیم بازار، سقف قیمت کالاهای مذکور تعیین و به واحدهای صنفی ابلاغ شده که از روز پنجشنبه، امروز، «به تدریج مجاز به اعمال قیمتهای جدید هستند.» در شهرهای مختلف، برای تهیه کالاهای اساسی، به ویژه چهار کالایی که با افزایش قیمت مواجه شده، مقابل فروشگاهها صفهای طولانی ایجاد شده است.
مردم معترض با سر دادن شعارهایی از جمله «رئیسی حیا کن ممکت را رها کن»، «مرگ بر گرانی»، «مرگ بر خامنهای»، «مرگ بر رئیسی» و «رئیسی دروغگو، حاصل وعدههات کو» نسبت به افزایش افسارگسیخته قیمتها اعتراض کردند.
روز جمعه ۱۶ اردیبهشتماه نیز در پی انتشار فراخوانی مبنی بر تجمع و اعتراض به افزایش قیمت نان در رسانه ها، در شماری از شهرهای خوزستان جو امنیتی برقرار و اختلالات گسترده در اینترنت خانگی و قطعی اینترنت تلفن همراه در خوزستان گزارش شد. در همین زمینه، شب پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه دستکم ۲۰ شهروند در سوسنگرد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. شب شنبه ۱۷ اردیبهشت نیز دستکم ده شهروند دیگر در شهرهای سوسنگرد، حمیدیه و اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
ایرنا دستگیری ۲۲ نفر در اعتراضات مردمی را تایید کرد
خبرگزاری ایرنا، اعتراضات به افزایش قیمت مواد غذایی در شهرهای کشور را تایید کرد. این خبرگزاری دولتی روز جمعه طی گزارشی از “اعتراضات پراکنده در تعداد محدودی از شهرها” خبر داده بود.
ایرنا نوشته بود که در شهرهای درود در استان لرستان، اندیمشک، ایذه و دزفول در خوزستان، یاسوج مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، شهرکرد و جونقان در چهار محال و بختیاری، خرم آباد، فارسان در استان چهارمحال و بختیاری و فشافویه در استان تهران مردم در اعتراض به گرانی مواد غذایی به خیابانها رفته و در برخی مناطق به سوپرمارکتها و مغازهها حمله کردهاند.
بر اساس این گزارش ۱۵ نفر در دزفول و ۷ نفر در یاسوج دستگیر شدند. همچنین در شهرستان ایذه یک مسجد به آتش کشیده شده است.
جامعه ۲۴: شاید سالی یک یا دو بار تصویری از سرقت برنج و مرغ به صورت مسلحانه در فضای مجازی منتشر شود که واکنشهای بسیاری را به دنبال دارد. اما این روزها دیگر کسی با دیدن این تصاویر نه تنها ناراحت نمیشود بلکه حق را به دزدان میدهد و این واکنشها از سوی شهروندان زنگ خطر را در کشور به صدا در میاورد.
منتظر دزیدن نان از دست مردم باشیم؟
شرایط اقتصادی و افزایش هر روزه قیمتها شاید در کوتاه مدت به چشم نیاید، اما همین افزایشها مسیر ارتکاب سرقت را تغییر داده و دیگر نباید منتظر این باشیم که سارق مسلح به سمت طلافروشی، صرافی یا بانک برود و از این پس شاید سارقان مسلح به سراغ مرغ و گوشت فروشیها رفته یا از سوپر مارکتها برنج سرقت کنند.
یکی از شهروندان میگوید: چند روز قبل زنی در محله ما در شرق تهران نان خریده بود که یک موتوری نان هایش را دزدید و فرار کرد. ما احساس امنیت نمیکنیم و با این گرانیها که میگویند قرار است بیاید، پس قطعا بیچاره میشویم.یکی دیگر از شهروندان که در مرکز شهر سفره خانه دار است، میگوید: فکر نمیکنم دیگر بتوان کاسبی کرد و علاوه بر آن ما نگران این هستیم حتی به قلیان و تجهیزات ما هم رحم نکنند. وقتی هر روز مقابل سفره خانه ما گوشی چند نفر را با تهدید چاقو میبرند، ما چکار باید انجام دهیم؟شهروند دیگری که فروشنده مواد غذایی است، میگوید: از ترس روغن و برنج را در خانه گذاشته و به اندازه مصرف سه روز میآورم. اگر یک نفر با اسلحه به مغازه بیاید برای نجات جانم مجبورم هرچه میخواهد را در اختیارش قرار دهم. اینگونه کمتر ضرر میکنم.
فیلمی پر از درد و واکنش
مشهورترین فیلم از سرقتهای عجیب و غریب مربوط به فیلمی از جنوب استان کرمان بود. دو سارق مسلح با اسلحه کلاشینکف وارد سوپر مارکت شده و بدون واهمه چند مرغ و یک گونی برنج را سرقت و از محل فرار کردند، سارقانی که تاکنون شناسایی و دستگیر نشده اند.البته فیلمهایی از سرقت پتو، روفرشی، آیفون منازل و درخت در فضای مجازی هم منتشر شده است.نکته قابل تامل در این میان این است که با این سرقتهای ریز و جزئی، شهروندان به دلیل بروکراسی اداری و پروسه قضایی طولانی معمولا قید شکایت از سارق را میزنند به همین دلیل شاید نتوان آمار دقیقی از وقوع این نوع سرقتها که عمدتا ناشی از فقر در جامعه است، ارائه کرد.
باید منتظر سرقتهای عجیب باشیم
مسعود موسوی پور، جامعه شناس گفت: از قدیم هم گفته اند که شکم گرسنه هیچ چیز را درک نمیکند و انسان تنها به فکر سیر کردن خود است. با وجود افزایش افسار گریخته قیمتها در ماههای اخیر، باید منتظر افزایش جرایم در کشور باشیم، اما اینکه جرایمی ظهور خواهند کرد که کسی فکرش را نمیکرد، جای بررسی و تامل دارد.وی افزود: ممکن است در خیابان شاهد زورگیریهای بیشتری باشیم که میتواند توام با خشونت و بعضا مسلحانه باشد. البته با افزایش گشتهای پلیس و کاهش فشار اقتصادی روی مردم اینگونه جرایم هم کاهش مییابد.
به گفته این جامعه شناس باید توجه کرد که کمتر به صورت تک نفره در برخی خیابانها و اماکن به ویژه تاریک شهری حاضر شد. شهرداری و اداره برق هم باید عوامل مسبب وقوع جرم مانند نقاط تاریک را به حداقل برساند.
موسوی پور با تاکید بر اینکه پلیس به تنهایی و با این حجم نیرو دیگر نمیتواند جرایم بیشتری را پوشش دهد، تاکید کرد: افزایش ناامنیها متاسفانه تبعات دیگری را هم دارد که یکی از آنها افزایش سلاحهای غیر مجاز است. البته پلیس در حوزه رصد مرز و کشف اسلحه قاچاق بسیار خوب کار کرده و کشفیات زیادی داشته است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، گزارشها درباره اعتراضات در شهرهای مختلف کشور و بازداشت شماری از معترضان را تایید کرد و مدعی شد که اعتراضها پایان یافته و آرامش به شهرها بازگشته است.
خبرگزاری «ایرنا» شامگاه پنجشنبه در گزارش خود نوشت:
«شب گذشته تعداد محدودی از شهرهای کشور شاهد برگزاری تجمعات پراکنده اعتراضی نسبت به اجرای قانون اصلاح نظام پرداخت یارانهها بود.
به گزارش خبرنگاران ایرنا از سراسر کشور، در شهرستان درود لرستان حدود ۵۰ نفر در تجمعی محدود با سر دادن شعارهایی خواستار بازگشت قیمتها به قبل شدند؛ با وجود تلاش برخی برای ایجاد حرکتهای التهاب آفرین، این تجمع با حضور عوامل انتظامی پایان یافت.
شهرستان ایذه در خوزستان نیز بعد از ظهر پنجشنبه شاهد برگزاری تجمع اعتراضی چند ده نفری بود؛ در این تجمع برخی تحریک کنندگان با تلاش برای انحراف در تجمع، به برخی از اموال عمومی در این شهر حمله ور شدند.
حمله به برخی فروشگاههای زنجیرهای و همچنین اقدام به آتش زدن یکی از مساجد شهر، موجب شد که با ورود عوامل انتظامی تجمع کنندگان متفرق شوند.
اندیمشک دیگر شهر استان خوزستان نیز شاهد تجمع حدود ۲۰۰ نفری بود؛ سرداد شعارهایی علیه افزایش قیمتها و همچنین سنگ پرانی به سمت عوامل انتظامی و آتش نشانی باعث مجروحیت یکی از آتش نشانان این شهر شد.
شهرستان دزفول نیز طی دو روز گذشته تجمعات پراکندهای را شاهد بود؛ تعدادی از افراد در چهارراه شریعتی این شهر تجمع کرده و شعارهای ساختار شکنانه سردادند.
تجمع کنندگان که تعداد آنها حدود ۳۰۰ نفر تخمین زده میشود با دخالت عوامل انتظامی متفرق شدند؛ دادستان عمومی و انقلاب دزفول اعلام کرد که ۱۵ نفر از کسانی که سعی داشتند تجمعات این شهر را به آشوب بکشند بازداشت شدند.
بنا بر این گزارش شهرستان یاسوج هم طی روز گذشته با تجمع حدود ۳۰ نفره روبرو شد؛ بر همین اساس تعداد ۷ نفر از لیدرهای این تجمع که تلاش داشتند با سر دادن شعارهای تند، اعتراضات را به سمت تخریب اموال عمومی ببرند، توسط عوامل انتظامی دستگیر شدند.
تعدادی از مردم شهرکرد مرکز استان چهارمحال بختیاری هم عصر روز پنجشنبه در معابر اصلی این شهر و در اعتراض به افزایش قیمتها تجمع کردند؛ چهارراه فصیحی محل اصلی این تجمع گزارش شده و تعداد تجمع کنندگان نیز حدود ۲۰۰ نفر گزارش شده است.
این تجمع با درخواست عوامل انتظامی و با هدف جلوگیری از سوء استفاده اراذل و اوباش پایان یافت.
شهرستان جونقان این استان نیز عصر پنجشنبه شاهد تجمعی ۳۰ الی ۴۰ نفره بود؛ در این تجمع نیز برخی شعارها علیه افزایش قیمتها و در مواردی شعارهای ساختار شکنانه سر داده شد.
شهرستان فشافویه تهران هم تجمعی چند ده نفره به همراه شعار علیه افزایش قیمتها را به خود دید؛ هجوم به یکی از فروشگاههای زنجیرهای و آتش زدن یکی از فضاهای سبز سطح شهر، باعث دخالت عوامل انتظامی و متفرق شدن جمعیت شد.
براساس گزارشهای تکمیلی خبرنگاران ایرنا از سراسر کشور، هم اکنون تجمع فعالی در سطح کشور گزارش نشده و تجمعات محدود برخی شهرها نیز با دخالت عوامل تامین کننده امنیت و همکاری مردم پایان یافته است.»
به دنبال ادامه اعتراضات شامگاه پنجشنبه در برخی شهرهای ایران، دسترسی به اینترنت در مناطقی از دستکم شش استان خوزستان، چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه، لرستان، کردستان و اصفهان قطع یا کند و همراه با اختلال است.
بر اساس گزارشهای رسیده به ایران اینترنشنال، دسترسی به اینترنت موبایل روز جمعه ۲۳ اردیبهشت در همه شهرهای خوزستان پس از یک هفته همچنان قطع یا به شدت کند است.
همچنین گزارش شده است که شهروندان در دزفول و برخی دیگر از نقاط خوزستان فقط به اینترنت ملی دسترسی دارند.
بر اساس گزارش «فیلتربان» که وضعیت اینترنت در ایران را رصد میکند، اینترنت در استان کردستان نیز از ساعت ۱۱:۳۰ چهارشنبهشب تا ساعت ۱۶:۳۰ پنجشنبه در مرز قطعی کامل بود.
گزارشهایی درباره کندی اینترنت در برخی نقاط استان یزد نیز منتشر شده است.
اینترنت در استان خوزستان از روز ۱۶ اردیبهشت و پس از فراخوان برای اعتراضات قطع یا کند بوده است؛ با این حال مردم معترض پنجشنبهشب در چندین شهر این استان و همچنین استانهای لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه و همچنین شهر فشافویه در استان تهران تظاهرات کردند و علیه خامنهای و رئیسی شعار سردادند.
دستکم در سه شهر ایذه، اندیمشک و شهرکرد نیز نیروهای امنیتی به سوی مردم شلیک کردند.
همچنین گزارشهایی درباره بازداشت معترضان از سوی نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف منتشر شده است؛ با این حال مقامهای حکومتی تاکنون آماری از بازداشت شدگان اعلام نکردهاند.
نیروهای امنیتی در دیگر شهرهای خوزستان نیز همچنان حضوری گسترده دارند و تصاویر و ویدیوهایی نیز از ایست بازرسی در اهواز منتشر شده است.
در همین حال خبرگزاری جمهوری اسلامی وقوع تظاهرات در شهرهای دورود، شهرکرد، ایذه، اندیمشک، دزفول، یاسوج، جونقان و فشافویه را تایید کرد و نوشت: پنجشنبهشب « تعداد محدودی از شهرهای کشور شاهد برگزاری تجمعات پراکنده اعتراضی نسبت به اجرای قانون اصلاح نظام پرداخت یارانهها» بود.
برخی از مقامهای جمهوری اسلامی به صورت محدود به اعتراضات واکنش نشان دادهاند. از جمله حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران، روز پنجشنبه گفت: «دشمن میخواهد در خانههایمان، پای گیرنده ماهواره، اینترنت و با شایعه، فراخوان تجمع و تحریک ما را شکست دهد ولی چون بسیج هست نمیتواند.»
اعتراضات اخیر با اینکه به دنبال افزایش چند برابری قیمت برخی کالاهای اساسی آغاز شد اما شعارهای معترضان گسترهای فراگیر داشت و سیاستهای مختلف جمهوری اسلامی آماج شعارها بود.
رویداد۲۴: مجلس یازدهم طرحی را با عنوان «طرح استفاده بهینه از اشیاء باستانی و گنجها» را به هیات رئیسه ارائه کرده است که از همان ابتدا صدای انتقاد کارشناسان و متخصصان این حوزه را به همراه داشت. بر پایه این طرح که ۴۶ نماینده هم آن را امضا کردهاند، خرید و فروش آثار باستانی کشور را در راستای اشتغالزایی و ورود ارز به کشور تلقی کرده است. این در حالی است که طبق قانون مجازات اسلامی، خرید و فروش آثار باستانی و عتیقه در ایران ممنوع است.
نکته قابل تامل این است که این نمایندگان از لفظ گنج استفاده کردهاند. برابر کردن «گنج» و «آثار باستانی»، به خودی خود نشان میدهد که این افراد کوچکترین تصور و اطلاعی از این حوزه ندارند. طبق قوانین بین المللی، اشیا و آثار باستانی نباید از سرزمین مادری خود دور شوند و بر همین اساس کشورهای زیادی آثار باستانی خود را از سایر کشورها پس گرفتند. مثلا چند سال قبل مصر به واسطه همین موضوع، بیش از ۱۸ هزار شی خود را از آمریکا پس گرفت و به سرزمین خود برگرداند. حالا نمایندگان میخواهند هویت و میراث کشور را با در معرض فروش بگذارند.
دکتر شاهرخ رزمجو باستانشناس و استاد دانشگاه پیامدهای تصویب چنین طرحی را بررسی کرده است.
او میگوید: در هیچ کجای دنیا چنین طرحی ارائه نمیشود. با توجه به این طرح به نظر میرسد پیشنهاددهندگان هیچ آشنایی با میراث فرهنگی، آثار باستانی و مسائل مربوط به آنها ندارند. سوال این است که چرا باید میراث فرهنگی یک کشور که شناسنامه و نشان دهنده فرهنگ و تمدن آن کشور است در معرض خرید و فروش قرار گیرد؟
رزمجو میگوید: همه کشورها مبالغ هنگفتی را هزینه میکنند تا بتوانند آثاری که از کشورشان به کشورهای دیگر رفته را برگردانند. حتی برخی کشورها تلاش میکنند آثار کشورهای دیگر را هم به نفع خود صاحب شوند. اکنون در اقدامی عجیب میگویند با فروش این آثار میتوانیم ارز وارد کشور کنیم! کجای دنیا چنین اتفافی رخ میدهد و کدام کشور با فروش تاریخ و هویت ملی خود کسب درآمد میکند؟ این موضوع حتی خلاف کنوانسیونهای بین المللی است که برای جلوگیری از چنین مواردی شکل گرفتهاند، از جمله کنوانسیون میراث جهانی در سال ۱۹۷۲ یونسکو که براساس آن مراقبت در حفظ و حمایت از آثار تاریخی و باستانی کشورها به عنوان میراث جهانی به تصویب کشورهای جهان رسیده و ایران نیز آن را امضا کرده است. این نمایندگان از کلمه «گنج» در این طرح استفاده کردهاند که همین کلمه به خودی خود نشان میدهد که تا چه اندازه از میراث فرهنگی و باستانشناسی بیاطلاع هستند. میراث فرهنگی و باستانشناسی گنجیابی نیست، گنج یک اصطلاح عامیانه است که تنها افراد نا آشنا با باستانشناسی و آثار تاریخی از آن استفاده میکنند.
استاد باستانشناسی دانشگاه تهران میگوید: مگر خود ایران به رای دادگاهی در آمریکا مبنی بر فروش گلنوشتههای تخت جمشید و آثار تاریخی دیگر مربوط به ایران در موزههای آن کشور اعتراض نکرد؟ مگر همۀ کارشناسان در سرتاسر جهان در اعتراض به حکم اولیۀ دادگاه اعلام نکردند که آثار فرهنگی یک ملت قابل خرید و فروش نیست؟ در نتیجه، دادگاه رای به غیر قانونی بودن فروش آثار تاریخی ایران داد. حال چه شده که طرحی برای فروش آثار باستانی کشور خودمان به مجلس ارائه شده است؟ این دوگانگی چگونه قابل توجیه است؟
رزمجو ادامه داد: افرادی هستند که به اشیا و آثار باستانی یک نگاه مادی دارند تا ارزش فرهنگی و نمادی از هویت ملی کشور. اگر چنین طرحی تصویب شود، دلالها و کاوشگران غیرمجاز وارد این موضوع شده و بازار سیاه عتیقه فعال میشود. کاری که همه کشورها سعی در مهار آن دارند، ایران با این طرح آن را تشدید میکند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه تصویب این طرح میتواند فجایع زیادی را به همراه داشته باشد، تصریح کرد: با تصویب این طرح باید منتظر هجوم به سایتهای تاریخی باشیم و این مناطق بیش از پیش دچار آسیب خواهد شد، چرا که دیگر همه به آن به چشم یک منبع درآمد نگاه میکنند. متاسفانه پیشنهاددهندگان طرح اصلا نمیدانند با چه چیزی طرف هستند و از شرایط و دغدغههای آن بی اطلاع هستند.
رزمجو میگوید یکی از مشکلاتی که داریم، غارت شدن تپهها است که پر از اطلاعات و شواهد تاریخی هستند. حتی لایهها نیز به اندازۀ خود آثار باستانی برای ما اهمیت دارند. اگر این لایهها بهم بخورد دیگر برای همیشه بخش مهمی از اطلاعات و تاریخ ما نابود میشود که دیگر قابل جایگزینی نیست. این طرح و مادههای آن نشان میدهد که با هیچ باستانشناس و کارشناسی در کشور مشورت نشده است. اگر مشورت شده بود، هیچ کارشناسی چنین طرحی را تایید نمیکرد. میگویند میخواهیم اشتغال زایی کنیم، آیا قرار است با فروش آثار باستانی اشتغالزایی کنید؟ آثاری که با وجود دارا بودن ارزش فرهنگی، ملی و پژوهشی، بلافاصله در بازار عتیقه ناپدید شده و دیگر دسترسی به آنها امکانپذیر نخواهد بود. این طرح مانند این است که خرید و فروش اعضای بدن آزاد شود. در نتیجۀ آن عدهای به جان مردم میافتند تا افراد را بگیرند و اعضای بدنشان را دربیاورند و به فروش برسانند.
در پی موج جدید افزایش قیمتها، شهروندان در شهرهایی از جمله ایذه، شهرکرد، اندیمشک و جونقان به خیابان آمدند.
به گزارش هرانا، این تجمعات در برخی موارد با ورود نیروی انتظامی و امنیتی به خشونت کشیده شده است. در شماری از ویدئوهایی که به دست هرانا رسیده، ماموران جهت متفرق کردن مردم از گاز اشک آور و شلیک تیرهوایی استفاده میکنند. همچنین از روز گذشته در برخی شهرهای خوزستان از جمله اندیمشک اینترنت همراه نیز با اختلال مواجه شده است.
اعتراضات مردمی در شهرکرد در شرایطی شکل گرفته است که بر اساس گزارش رسانههای رسمی، قرار بود ابراهیم رئیسی فردا جمعه ۲۳ اردیبهشت، در ادامه سفرهای استانی راهی این شهر شود. با این حال گزارشاتی در خصوص لغو این سفر در رسانههای محلی شهرکرد منتشر شده است.
مردم معترض با سر دادن شعارهایی از جمله “رئیسی حیا کن ممکت را رها کن”، “مرگ بر گرانی”، “مرگ بر خامنهای”، “مرگ بر رئیسی” و “رئیسی دروغگو، حاصل وعدههات کو” نسبت به افزایش افسارگسیخته قیمتها اعتراض کردند.
همزمان ویدئوهایی از هجوم مردم برای خرید روغن در کرج در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. ستاد تنظیم بازار روز گذشته با انتشار اطلاعیه ای از افزایش قیمت مرغ، تخم مرغ، شیر و لبنیات و روغن خبر داد. در این اطلاعیه آمده است: «به پیشنهاد سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و تصویب ستاد تنظیم بازار، سقف قیمت کالاهای مذکور تعیین و به واحدهای صنفی ابلاغ شده که از روز پنجشنبه، امروز، “به تدریج مجاز به اعمال قیمتهای جدید هستند.” در شهرهای مختلف، برای تهیه کالاهای اساسی، به ویژه چهار کالایی که با افزایش قیمت مواجه شده، مقابل فروشگاهها صفهای طولانی ایجاد شده است.
شب گذشته اینترنت تلفن همراه شبکه رایتل برای لحظاتی قطع شده و اینترنت سایر سایر شبکههای تلفن همراه و شبکه خانگی نیز با اختلال مواجه شد.
یک شهروند که در تجمع عصر امروز در اندیمشک حضور داشت در گفتگوی کوتاهی با هرانا گفت: “از بعد از ظهر امروز حضور نیروهای امنیتی و انتظامی در سطح شهر بخصوص حوالی میدان «امام خمینی» اندیمشک دیده میشد. همزمان با شکل گیری هسته اولیه تجمعات سرعت اینترنت همراه با کاهش شدید روبرو شد و اینترنت ۴جی در بسیاری از نقاط شهر قابل استفاده نبود”.
در ساعات پایانی شب چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت نیز معترضان در دزفول با سر دادن شعارهایی از جمله “توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه” به خیابان آمده بودند.
روز جمعه ۱۶ اردیبهشتماه در پی انتشار فراخوانی مبنی بر تجمع و اعتراض به افزایش قیمت نان در رسانه ها، در شماری از شهرهای خوزستان جو امنیتی برقرار و اختلالات گسترده در اینترنت خانگی و قطعی اینترنت تلفن همراه در خوزستان گزارش شد. در همین زمینه، شب پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه دستکم ۲۰ شهروند در سوسنگرد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. شب شنبه ۱۷ اردیبهشت نیز دستکم ده شهروند دیگر در شهرهای سوسنگرد، حمیدیه و اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
اعتراضات مردم خوزستان
فیلمهایی از اعتراض در ایذه و اندیمشک؛ شلیک تیرهوایی ماموران
ایران امروز: گزارشها حاکی است که یک گردان ارتش روسیه هنگام تلاش برای عبور از رودخانهای در شرق اوکراین متحمل تلفات سنگین شده است. این واحد نظامی برای عبور تجهیزات سنگین خود، بر روی رودخانهای پل شناور ایجاد کرده بود، اما پل به وسیله توپهای هویتزر نابود شد و عواقب ویرانگری را برای واحد روسی برجای گذاشت.
به گزارش وبسایت آلمانی «اشپیگل آنلاین»، پیشروی نیروهای روسی در مناطق شرقی اوکراین بسیار کندتر از آنچه مسکو برنامهریزی کرده بود پیش میرود. در برخی نقاط واحدهای اوکراینی موفق به عقب راندن مهاجمان میشوند. اما نه تنها مقاومت شدید مدافعان اوکراینی، که موانع طبیعی مانند رودخانهها نیز باعث کاهش سرعت پیشروی ارتش روسیه میشود و در مواردی متحمل خسارات جدی میشوند.
نمونهای از این موارد، هنگام عبور یک گردان ارتش روسیه از روی رودخانه «سیورسکی دونتس»(Severskyi Donets)، یکی از شاخههای رودخانه «دن» در شرق اوکراین رخ داده است. طبق گزارشها، این گردان رزمی روسیه با استفاده از پلهای شناور تلاش کرد از رودخانه عبور کند. اما گردان توپخانه تیپ زرهی ۱۷ ارتش اوکراین با توپهای هویتزر ۱۲۲ میلی متری خود، پل شناور را منهدم کرد که عواقب ویرانگری را برای واحد روسی در پی داشت.
این واحد نظامی متشکل از حدود هزار نفر پرسنل و نزدیک به ۵۰ دستگاه تانک و خودروی زرهی بود. بر اساس گزارش مجله فوربس، ۳۲ تانک و خودروی زرهی واحد روسی منهدم شدند. بر اساس گزارش CNN، نظامیان روس تلاش کردند تا پل شناور دومی بسازند اما اوکراینیها آن را نیز نابود کردند. شبکه خبری سیانان گفته ارتش اوکراین توانسته این گردان رزمی روسیه را به دام بیاندازد.
براساس برخی گزارشها تا ۶۰ خودروی روسی نابود شده است. یک افسر اوکراینی که ادعا میکند در این عملیات شرکت داشته از کشتهشدن ۱۵۰۰ سرباز روسی سخن گفته است. ناظران مستقل این رقم را تایید نمیکنند و تلفات نیروهای روسی را چند صد نفر فرض میکنند.
وزارت دفاع اوکراین نصاویری از این عملیات را در توییتر منتشر کرد که نتیجه گلولهباران را نشان میدهند. تصاویر منتشر شده در خبرگزاریها نیز مربوط به فرماندهی نیروهای هوابرد ارتش اوکراین است.
اشپیگلآنلاین نوشته قادر به راستیآزمایی مستقل تصاویر نیست با این حال این تصاویر با اطلاعات به دست آمده از گزارشهای مستقل، مطابقت دارند. مشخص نیست که چه تعداد سرباز روسی در جریان این عملیات ارتش اوکراین کشته شدهاند اما واضح است که گردانی با چنین حجم از تلفات تجهیزات و تانک و خودرو، دیگر نمیتواند یک واحد عملیاتی محسوب شود.
بنابر گزارش ارتش اوکراین، نیروهای روسی میخواستند با عبور از رودخانه سیورسکی دونتس به سوی شهر لیمان در آن نزدیکیها پیشروی کنند.
وزارت اطلاعات ایران صبح روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت خبر داد دو اروپایی را بازداشت کرده که “سازماندهنده آشوب و بینظمی” در ایران بودهاند.
بیبیسی دریافته است که این دو نفر فرانسوی هستند؛ سسیل کولر، عضو فدراسیون آموزش و فرهنگ سندیکای نیروی کار فرانسه و همسرش که هر دو با ویزای گردشگری به ایران سفر کرده بودند.
اما در بیانیه وزارت اطلاعات جزییاتی درباره هویت یا ملیت این دو نفر دیده نمیشود و تاکید وزارت اطلاعات روی “اروپایی” بودن آنها است.
در اتهاماتی که علیه آنها مطرح شده بسیاری از توصیفات معمول علیه متهمان امنیتی در جمهوری اسلامی دیده میشود.
وزارت اطلاعات گفته این دو نفر ماموریت داشتهاند از اعتراضهای صنفی و معیشتی در ایران برای “شبکهسازی و مرتبطسازی افراد و شبکههای آلوده داخلی” استفاده کننده تا “جامعه را با موج سهمگینی از تخریب و شرارت و ناامنی مواجه نمایند.”
تنها نامی که به طور مشخص به عنوان یکی از “شبکههای داخلی” در بیانیه وزارت اطلاعات آمده “شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان” است که به عنوان یک “تشکل غیرقانونی” از آن یاد شده است.
هدف اول: معلمان و کارگران
نام این شورا با اعتراضها و تجمعات صنفی معلمان گره خورده که مثل کارگران و بقیه اصناف به وضع فاجعهبار معیشتی خود اعتراض دارند و حق و حقوقشان را میخواهند.
این مشکلات و اعتراضها با گران شدن آرد و نان و کالاهای اساسی، مقامهای جمهوری اسلامی را بیش از پیش نگران کرده است.
موج تازهای از بازداشت فعالان و معترضان به راه افتاده و در کنار آن در طرحی هماهنگ اتهام ارتباط با “بیگانگان” و “سرویسهای خارجی” علیه آنها مطرح میشود که زمینه را برای سرکوب شدیدتر آنها آماده میکند.
این ادعاها با هشدار و تهدید درباره شرکت در اعتراضات همراه شده که هم در رسانههای حکومتی به شکل قابل توجهی شدت گرفته و هم در شبکهها و پیامرسانهای اجتماعی.
روزنامه ایران -وابسته به دولت- سه روز پیش در مقالهای مدعی ارتباط “برخی تشکلنماها و شبهصنفها با دولتهای متخاصم و رسانههای جریان ضدانقلاب” شد و نام شناختهشدهترین تشکلها و اتحادیهها را به عنوان نمونههایی برای ادعای خود فهرست کرد: از سندیکای شرکت واحد و کانون صنفی معلمان تا کانون وکلا و حتی سازمان نظام پزشکی.
همزمان کاربران عضو صفحات و گروههای تلگرامی این اصناف و گروهها، پیامهای مشکوکی در شبکههای اجتماعی دریافت کردند که درباره عضویت در این صفحات هشدار میداد و تهدید میکرد که در صورت ادامه حضور در این گروهها به نهادهای امنیتی احضار میشوند.
تلاش برای هک کردن و نفوذ به این کانالها -که در عمل تنها رسانه این اصناف است- اقدام دیگری است که موازی با هشدارها و تهدیدها ادامه دارد.
در چنین شرایطی وزارت اطلاعات با بیانیه تازهاش به این ادعاها رسمیت داد و به “کانونهای توطئهگر بیگانه و پایگاههای آلوده داخلی” هشدار جدی داد که در برخورد با آنها “کمترین چشمپوشی را روا نمیداند.”
هدف دوم: اروپا
وزارت اطلاعات گفته است که این دو نفر برای “تغییر جهت مطالبات عادی به آشوب، بینظمی اجتماعی و بیثبات سازی جامعه” وارد ایران شده بودند.
در اطلاعیه این وزارتخانه به جای اعلام ملیت بازداشتشدگان یا حتی سکوت درباره آن، این دو نفر “اروپایی” معرفی شدهاند.
این توصیف در شرایطی مطرح شده که همزمان با بنبست در مذاکرات احیای برجام در وین، ایران و بعضی کشورهای اروپایی درگیر “جنگ بازداشت و محاکمه” اتباع یکدیگر شدهاند.
دادگاه خبرساز حمید نوری به اتهام دست داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، تازه در سوئد تمام شده بود که خبر دیگری از بلژیک رسید.
دادگاه تجدیدنظر در آنتورپ حکم سه متهم ایرانی-بلژیکی را به جرم تلاش برای بمبگذاری در گردهمایی سال ۲۰۱۸ سازمان مجاهدین خلق تایید کرد.
این دادگاه امیر سعدونی و نسیمه نعامی را هر یک به ۱۸ سال و مهرداد عارفانی را به ۱۷ سال زندان محکوم و تابعیت بلژیکی هر سه نفر را لغو کرد.
همزمان با پایان دادگاه حمید نوری در استکهلم، رسانههای ایران هم خبر دادند که حکم اعدام احمدرضا جلالی، پژوهشگر ایرانی- سوئدی “تا آخر اردیبهشت” اجرا خواهد شد.
چند روز بعد سخنگوی قوه قضاییه ایران تایید کرد که حکم آقای جلالی -که سال ۱۳۹۶ به اتهام جاسوسی برای اسرائیل صادر و در دیوان عالی تایید شده بود- اجرا خواهد شد.
در این میان رسانههای سوئد گزارش دادند که یک شهروند این کشور در ایران بازداشت شده و این دستگیری را با دادگاه حمید نوری مرتبط دانستند.
اکنون بازداشت “دو اروپایی” که در اوج این تنشها صورت گرفته، نهتنها میتواند به عنوان اهرم فشاری در کشمکش جمهوری اسلامی با اروپاییها به کار آید، بلکه اتهاماتی هم که به این دو نفر وارد شده زمینه را برای امنیتی کردن اعتراضهای داخلی و بازداشت و سرکوب گسترده فعالان صنفی به اتهام ارتباط با “کانونهای توطئهگر بیگانه” فراهم میکند.
وزارت خارجه فرانسه خواستار آزادی دو شهروند خود شد
در واکنش به این خبر، دولت فرانسه روز پنجشنبه تایید کرد که این دو نفر شهروند این کشور هستند و خواستار «آزادی فوری» آنها شد.
در بیانیه وزارت خارجه فرانسه همچنین «بازداشت بی پایه و اساس» این دو نفر محکوم شده است.
ساعتی پیش از انتشار این بیانیه رسمی که نسخهای از آن در اختیار رادیو فردا قرار گرفت، کریستوف لالاند، دبیرکل اتحادیه آموزشی و تحصیلی فرانسه، گفته بود که حدس میزند این دو نفر یک کارمند زن این اتحادیه و همسرش باشند.
به گفته آقای لالاند، این دو نفر «برای تعطیلات» به ایران رفته بودند و قرار بود اوایل هفته جاری به فرانسه بازگردند. او همچنین تاکید کرده است که این کارمند زن برای کار در زمینه تخصص خود به ایران نرفته بود.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در بیانیه خود ادعا کرده بود که این دو نفر به گروهها و تشکلهایی در داخل کشور «خط عملیاتی» دادهاند. از جمله این تشکلها مشخصا به «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان» ایران اشاره شده بود.
امتداد / مرجان زهرانی
هر چند روز یک بار تصویر، خبر یا فیلمی از یک سرقت مسلحانه، دزدیهای سریالی، خشونتهای خیابانی و ... فضای مجازی و رسانهای را تحت تاثیر خود قرار میدهد. شاخصها و آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که اوضاع اقتصادی کشور در روندی نزولی قرار گرفتهاست. ترکیب فقر و آسیبهای اجتماعی ملغمهای پیچیده با ابعاد مختلف ایجاد میکند که تبعات آن نه تنها گریبانگیر مردم است بلکه حکومتها را هم به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. اخیر با موج جدیدی از افزایش قیمتها روبهرو بودهایم که تاثیر آن بر شرایط معیشتی میتواند بحرانهای اجتماعی را تشدید کند. مصطفی اقلیما، رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران و متخصص آسیبهای اجتماعی در مورد تاثیر فقر بر آسیبهای اجتماعی با «امتداد» گفتوگو کردهاست.
مصطفی اقلیما، استاد دانشگاه، محقق و مددكار اجتماعى در مورد تاثیر فقیرتر شدن مردم بر آسیبهای اجتماعی گفت: «وقتی از فقر میگوییم از یک مساله اجتماعی صحبت میکنیم. مسائل اجتماعی کل یک کشور را تحت تاثیر قرار میدهد و البته در بلند مدت به وجود میآید. مردم که یک باره فقیر نمیشوند! بنابراین برای حل این مساله اجتماعی هم بازه زمانی چندین ساله نیاز داریم. فقر معلولی از علتها است. ما قبل از انقلاب هم مشکلات اقتصادی داشتیم اما ظرف این ۴۰ سال به فاجعه رسید. مردم حجمی از فشارها را مدام تحمل کردند تا به امروز رسید. افزایش حقوقها حداقل باید با میزان تورم موجود برابری کند اما شاهد این اتفاق نیستیم. وقتی این اتفاق نمیافتد پس همه ما با هم فقیرتر شدهایم. فرض کنید تورم ۱۵ درصد بوده اما حقوق ۱۰ درصد افزایش پیدا میکند. این فاصله ۵ درصدی را به نوعی پر میکنیم گرچه مقداری فقیرتر شدهایم اما وقتی این روند ادامه پیدا میکند، شهروندان هر روز فقیرتر میشوند. سال گذشته بنا بر اعلام منابع رسمی ۴۵ درصد تورم داشتهایم. حقوقها را ۱۰ درصد افزایش دادند پس ما ۳۵ درصد فقیرتر میشویم.»
او ادامه داد: «همین ماه ابتدایی سال جدید برخی اجناس افزایش قیمت ۵۰ درصدی داشتهاند. مگر مردم میتوانند به اندازه سرعت تورم، درآمد کسب کنند؟ همین باعث هر روز فقیرتر شدن ما میشود. در نتیجه این فقر آسیبهای اجتماعی هم روز به روز افزایش پیدا میکند. رییس پلیس تهران چند ماه قبل اعلام کردهبود ۵۰ درصد کسانی که در این مدت اخیر به جرم دزدی دستگیر شدند، دزدی اولی بودهاند. یعنی ۵۰ درصد این افراد اصلا دزد نیستند، زندگی عادی داشتهاند اما فشارهای اقتصادی آنها را به این روز انداخته که دزدی کنند یا با چاقو جلوی مردم را بگیرند تا تلکهشان کنند. در دزدیهای اولی چون فرد یا افراد بیتجربه هم هستند، ممکن است ناخواسته منجر به قتل یا آسیبهای جدی هم بشود. همین میشود که فقر از یک فرد عادی دزدی میسازد که شاید ناخواسته قاتل هم شود.»
رییس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران افزود: «آسیبهای اجتماعی به شدت روند افزایشی داشتهاست. ازدواج به شدت کاهش پیدا کرده یا اگر ازدواجی صورت میگیرد از هر ۳ ازدواج ۲ ازدواج به طلاق ختم میشود. فرزندآوری هم به تبع آن کم و کمتر میشود. نمیشود که انتظار داشت با تبلیغ برای فرزندآوری یا سیاستهای تشویقی چون پرداخت وام برای هزینههای بچه، خانوادهها تصمیم به فرزندآوری بگیرند. اول باید خانوادهها بتوانند از پس تامین هزینهها برآیند تا بعد تصمیم به بچهدار شدن بگیرند. شغل و مسکن یکی از جدیترین معضلات و مشکلات امروز مردم و مانع اصلی برای شکلگیری خانواده یا ایجاد تزلزل در خانوادهها است. پایه جامعه هم خانواده است. خانوادهها نمیتوانند پول پوشک بچه یا سایر خدمات بهداشتی بچه را ندارند.»
اقلیما همچنین گفت: «دانشجوی من که تجریش خانهای اجاره کردهبود، امسال به ورامین رسیدهاست. یعنی هر سال با حقوق کارمندی و گرانی فقیرتر شد تا جایی که امسال فقط ورامین توانست خانهای اجاره کند. به من تلفن کردهبود و میگفت از ورامین کجا بروم؟ دیگر پولم برای اجاره خانه کفاف نمیدهد. در واقع حاشیهنشینی هم به شدت در حال افزایش است. طبقه متوسطی که تحصیل کردهبود و کار میکند به اینجا رسیدهاست وای به حال باقی افراد. دانشجویی را میشناسم که در حال تحصیل در مقطع فوق لیسانس ژنتیک است. شاگرد اول دانشگاه علوم پزشکی ایران است که در مترو لوازم آرایش میفروشد. باید روبنده بزند که کسی او را نشناسد چون راه دیگری برای ادامه زندگی ندارد. فکر کنید که چقدر این آدم ناامید میشود و چطور تمام ایده و ابتکارات و انرژيش از بین میرود.»
او با اشاره به از بین رفتن طبقه متوسط توضیح داد: «اساس طبقه متوسط از بین رفته است. یک درصد کمی پولدار داریم و بقیه فقیر هستند. بعضی از این فقیرها یک لقمه نان دارند که بخورند و باقی همان را هم برای خوردن ندارند. با این تصمیماتی که برای آرد و نان گرفتهاند، خوردن املت هم سخت شدهاست. ساندویچ فلافل که غذای خیلی از اقشار ضعیف شد با افزایش قیمت نان فانتزی از سبد غذاییشان حذف میشود.»
اقلیما همچنین افزود: «وقتی مردم با چنین فشارهای اقتصادی مواجه میشوند، آسیبهای اجتماعی به خصوص دزدی افزایش چشمگیری پیدا میکند. دزدی هم فقط این نیست که جیب مردم را بزنم. مثلا تصور کنید یک استاد دانشگاه میزان حقوقش به دخل و خرجش نمیرسد. مجبور است شغل دومی هم داشتهباشد. من اساتیدی را میشناسم که بعدازظهرها در اسنپ کار میکنند. فکر کنید استادی که بعدازظهرها اسنپ کار میکند و طبق قانون موظف است برای هر ۲ ساعت تدریس باید ۶ ساعت مطالعه کند. چه اتفاقی میافتد؟ آیا میتواند مطالعه لازم را برای تدریس داشتهباشد؟ وقت ندارد. بیسواد سر کلاس میآيد. هم از مباحث آموزشی و هم زمان کلاس میزند و عمر دانشجو را میدزد که قابل برگشت نیست. همین دانشجوی بیسواد وارد بازار کار میشود و این چرخه ادامه پیدا میکند البته که دزدی یک استاد دانشگاه خیلی خیلی خطرناکتر از کسی است که جیب مردم را میزند.»
این استاد دانشگاه گفت: «من ۵۰ سال با معتادان کار کردهام. بسیاری از کسانی که معتاد هستند آنقدر فشارهای خانوادگی و اجتماعی و اقتصادی را تحمل کردهاند که در نهایت به اعتیاد روی میآورند. آسیبهای اجتماعی روز به روز افزایش پیدا میکند. آن زمان است که بحرانهای اجتماعی به وجود میآید. بحرانهای اجتماعی هم میتواند انقلابهای اجتماعی را شکل دهد. بحران گرسنهها شکل میگیرد. در واقع افرادی در جامعه زیست میکنند که برایشان مردن یا زنده ماندن فرقی ندارد. اصلا به سیاست کاری ندارند بلکه گرسنه هستند. برای آنها این که چه کسی رییسجمهوری است یا وزیر فرقی ندارد. آنچه مهم است گرسنگی است که باید برای آن راهی پیدا کند. او غذا میخواهد، کار میخواهد، آرامش میخواهد، امنیت اجتماعی میخواهد و ...»
اقلیما در پایان متذکر شد: «بدی آسیبهای اجتماعی این است که به هم دیگر قابل تبدیل است. یعنی مثلا بیکاری میتواند به طلاق برسد، به فقر برسد، به قتل برسد و... . دیگر آنقدر آسیبها و فقر زیاد شده که گروهها و انجمنها و خیرین هم درماندهاند و کاری از آنها بر نمیآید. در این زمانه که مردم هم درمانده شدهاند، دولت باید به فکر زیرساختها و تصمیمات زیربنایی باشد. چرا که کمک خیرین جوابگو نیست. الان همه اقشار دچار مشکل شدهاند و اعتراض هم که میکنند جوابی نمیگیرند. کجای دنیا معلمی که برای معیشتش اعتراض کرده را دستگیر میکنند؟ جز این که حق خودش را خواسته چه خواسته است؟»
سائولی نینیسته، رئیس جمهور و سانا مارین، نخست وزیر فنلاند روز پنجشنبه ۱۲ مه خواستار عضویت «بدون معطلی» این کشور در پیمان دفاعی ناتو شدند. دفتر ریاست جمهوری جمهوری این کشور شمال اروپا طی بیانیهای اعلام کرده هلسینکی تصمیم نهایی خود را روز یکشنبه اعلام خواهد کرد.
به گزارش یورونیوز، رهبران فنلاند میگویند با توجه به تحولات اوکراین خواستار پیوستن سریع و بلادرنگ کشورشان به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی هستند و برای این کار نیازمند چراغ سبز نمایندگان پارلمان هستند که باید طی روزهای آینده تصمیم خود را اتخاذ کنند.
این خبر در حالی اعلام میشود که مسکو پیشتر نسبت به عواقب عضویت احتمالی فنلاند و سوئد در ناتو به این دو کشور حوزه اسکاندیناوی هشدار داده بود. فنلاند بیش از ۱۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک با روسیه دارد.
اورسولا فن درلاین، رئیس کمیسیون اروپا در عین حال روسیه را بزرگترین تهدید برای نظم جهانی دانسته است. او همچنین نسبت به روابط «نگرانکننده» مسکو و پکن هم هشدار داده است.
این درحالیست که بریتانیا و سوئد هم روز پیش یک قرارداد همکاری امنیتی امضا کردند که بر اساس آن لندن متعهد شد که در صورت حمله نظامی به سوئد، از این کشور دفاع کند.
فنلاند همانند سوئد پیشینهای طولانی در اتخاذ سیاست بیطرفی سیاسی دارد و طبق نظرسنجیهای سالهای اخیر تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد شهروندان این کشور با پیوستن به ناتو موافق بودند اما پس از حمله ۲۴ فوریه روسیه به خاک اوکراین، میزان موافقان پیوستن فنلاند به ناتو تا ۷۰ درصد افزایش یافته است.
فنلاند که در اوایل قرن ۱۹ میلادی از سوی سوئد به روسیه تزاری واگذار شده بود بعد از انقلاب بولشویکی در سال ۱۹۱۷ اعلام استقلال کرد. این کشور در جریان جنگ جهانی دوم از سوی اتحاد جماهیر شوروی سابق اشغال شد و بعد از جنگ و در سال ۱۹۴۸ زیر فشار مسکو، پذیرفت تا از هر گونه همکاری نظامی با کشورهای غربی اجتناب کند و تحت سایه همسایه ابرقدرت خود بهشکلی از بیطرفی پایبند شد.
هر چند فنلاند هیچگاه رسما به یکی از اقمار اتحاد جماهیر شوروی سابق تبدیل نشد اما سیاستهایش بشدت از سوی کرملین رصد میشد. بعد از فروپاشی شوروی، فنلاند در سال ۱۹۹۵ به عضویت اتحادیه اروپا در آمد و شریک صلح ناتو شد اما از نظر نظامی بهطور رسمی اتحادی با سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو نداشت.
استقبال ناتو از تصمیم فنلاند
ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو طی بیانیهای گفت: اگر فنلاند درخواست عضویت کند از آن استقبال و شرایط الحاق سریع را مهیا میکنیم.
استولتنبرگ درباره بیانیه مشترک سائولی نینیسته، رئیس جمهور و سانا مارین، نخست وزیر فنلاند در خصوص عضویت این کشور در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) اظهار نظر کرد.
وی با بیان اینکه از این بیانیه مشترک استقبال میکند، تاکید کرد که این تصمیم حاکمیتی فنلاند است و ناتو برای آن احترام میگذارد.
دبیرکل ناتو ادامه داد: اگر فنلاند درخواست عضویت کند از آن استقبال و شرایط الحاق سریع را مهیا میکنیم. فنلاند یکی از نزدیکترین شرکای ناتو، یک دموکراسی بالغ، یک عضو اتحادیه اروپا و یک مشارکت کننده مهم در امنیت یورو آتلانتیک است. من با رئیس جمهور نینیستو و نخست وزیر مارین موافقم که عضویت در ناتو امنیت فنلاند و ناتو را تقویت خواهد کرد. عضویت نشان میدهد که درهای ناتو باز است، فنلاند آینده خود را تصمیم گرفته است.
سائولی نینیسته، رئیس جمهور و سانا مارین، نخست وزیر فنلاند امروز در بیانیهای مشترک در خصوص عضویت این کشور در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) اعلام کردند: اکنون که لحظه تصمیمگیری نزدیک است، ما نظرات مشترک خود را برای اطلاعات به گروهها و احزاب پارلمانی ارائه میدهیم.
در این بیانیه آمده است: فنلاند باید بدون تاخیر برای عضویت در ناتو اقدام کند و طی روزهای آینده اقدامات لازم برای اتخاذ این تصمیم تسریع خواهد شد.
تجمع سراسری فرهنگیان ایران از صبح پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت در شمار زیادی از شهرها با شعار محوری «معلم زندانی آزاد باید گردد» در شمار زیادی از شهرهای کشور برگزار شد. معلمان خواستار آزادی بیقید و شرط معلمان زندانی، پایان دادن به فشارها و پروندهسازیها و اجرای درست رتبهبندی و همسانسازی هستند.
بنابر گزارش کانال «شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران» در خیابان بهارستان تهران که محل تجمع تهران اعلام شده بود، مملو از نیروهای یگان ویژه و لباس شخصی و نیروی انتظامی بود تا مانع از شکلگیری تجمع در مقابل مجلس شورای اسلامی شوند.
آخرین گزارشها حاکی است که در تجمع پراکنده معلمان در تهران، چندین معلم معترض بازداشت شدهاند. یکی از بازداشتشدهها خانم معصومه دهقان، همسر وکیل سرشناس عبدالفتاح سلطانی است. بنا بر اطلاعرسانی حامد سلطانی، فرزند عبدالفتاح سلطانی و معصومه دهقان، وی در تجمع امروز بهارستان، همراه با دیگر معلمان بازداشت شده است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، از بازداشت دستکم ۵ شهروند در تجمعات معلمان یاسوج، ۳ شهروند در تهران و یک شهروند اهواز خبر داد.
مسعود فرهیخته، ژاله روحزاد و لطف الله جمشیدی، در مقابل مجلس در تهران و سیامک چهرازی در اهواز، بازداشت شدند. بازداشت آقای چهرازی همراه با ضرب و شتم صورت گرفته است.
بنابر گزارش دیگری در جریان تجمع اعتراضی معلمان و فرهنگیان شاغل و بازنشسته در یاسوج بیش از ۲۰ تن توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
قطعنامه پایانی تجمع ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
همکاران ارجمند و معلمان فرهیخته
تجمع امروز را در حالی برگزار می کنیم که بخش هایی از حاکمیت، در ستیزی آشکار با اصول ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی، موج گسترده هجوم خود را به سمت کنشگران صنفی سراسر کشور نشانه گرفته است.
و این کار صرفا به خاطر اعتراض به تعطیلی اصل ۳۰ قانون اساسی و تضییع حقوق میلیون ها دانش آموز و خانواده هایشان طی سه دهه بوده است.
شاید در هیچ کجای جهان مرسوم نباشد که حاکمیتی آموزگاران سرزمینش را به واسطه گوشزد نمودن قدرتمداران به تمکین از قوانین کشور، به مجازات های سخت محکوم نماید.
همکاران ارجمند و معلمان سراسر کشور:
اخیرا، بخشی از حاکمیت، در اقدامی نانجیبانه و ناجوانمردانه، حرکت اصیل، قانونمند و مطالبه گرانه ما معلمان را که چند دهه قدمتی صادقانه دارد به دست های نامرئی بیگانه ربط داده است اما دریغ که ما معلمان همواره از اینکه عظمت سرزمین ما با سیاست های نادرست، مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار گیرد به شدت، معترض بودهایم.
ما ضمن محکوم کردن این اتهامات نخنما از زعمای امور انتظار داریم که صدای اعتراض مسالمت آمیز و نجیبانه جامعه معلمان را بشنوند.
همکاران ارجمند، دانش آموزان عزیز و اولیا محترم:
ما امروز در اینجا گرد هم آمد ه ایم تا صدای معلمان مظلومی باشیم که به علت فعالیت جهت آموزش بهتر و بهبود وضعیت معیشتی معلمان و بازنشستگان راهی زندان شده اند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی اقدامات توام با خشونت با فرهنگیان و بازداشتهای اخیر را شدیدا محکوم نموده و خواستههای فرهنگیان را به شرح ذیل اعلام می نماید.
۱- آزادی بدون قید و شرط معلمان زندانی
۲- پایان دادن به برخوردهای توام با خشونت با فرهنگیان و اتمام پروندهسازیها و احضار و تهدید کنشگران صنفی
۳- آزادی فوری همه معلمانی که در هفته گذشته در شهرهای تهران، بوشهر، مریوان و سایر نقاط کشور بازداشت شدهاند.
۴- رسیدگی فوری به خواسته های اسماعیل عبدی معلمی که در هفتمین سال زندان و علی رغم بیماری های مختلف در دوازدهمین روز اعتصاب غذاست.
۵- اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری
۶- اجرای درست رتبه بندی و همسان سازی حقوق بازنشستگان
۷- تمکین مسئولان نظام به قانون اساسی و اجرای اصول ۲۶ ،۲۷ ، ۳۰ و فصل سوم قانون اساسی که در آن حقوق ملت به رسمیت شناخته شده.
در پایان از وزیر آموزش و پرورش درخواست می کنیم که به جای تهدید معلمان، مدافع حقوق شهروندی همه معلمانی باشد که در محدوده مسئولیت او در حال انجام وظیفه هستند.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران
۱۴۰۱/۲/ ۲۲
دویچه وله / دالغا خاتیناوغلو
در حالی که چین و کشورهای آسیای میانه در جستجوی مسیرهای جایگزین روسیه برای تجارت با غرب هستند، ترکیه و قزاقستان قرارداد افزایش ۴ برابری ترانزیت کالا امضا کردند. دلیل حذف ایران از مسیرهای جایگزین، عدم توسعه خطوط ریلی است.
هدف از قرارداد اخیری که به امضای رؤسای جمهور ترکیه و قزاقستان رسیده، تغییر مسیر بخش مهمی از کالاهای ترانزیتی چین به جای خاک روسیه از منطقه قفقاز و ترکیه به بازارهای اروپایی و بالعکس است.
بر اساس گزارش رسمی دولت قزاقستان، چین سال گذشته حدود ۲۰ میلیون تن کالا از طریق خاک این کشور ترانزیت کرده است. بخش اعظم این محمولهها از طریق خطوط ریلی و مسیر روسیه راهی اروپا شده و بخشی نیز از طریق دریای خزر و خطوط ریلی آذربایجان به گرجستان و از آنجا راهی ترکیه و اروپا شده است.
نشریه دولتی مرکز اطلاعات اینترنتی چین، ۱۵ آوریل امسال گزارش داده بود که تجار چینی در تلاش برای تغییر مسیر ترانزیت کالا از خاک روسیه به خاطر تحریمهای بینالمللی و عدم امنیت در دریای سیاه هستند.
این گزارش مشخصا به کریدور آسیای مرکزی، دریای خزر، قفقاز و ترکیه اشاره کرده و گفته بود، تمرکز تجار چینی به این مسیر جایگزین است.
این نشریه دولتی حزب کمونیست چین همچنین گفته بود، اولین محمولهای که تغییر مسیر داده، مربوط به لوازم ورزشی، لباس و ملحفه است که نیمه آوریل وارد قزاقستان شد و از طریق خطوط ریلی و با طی بیش از ۱۱ هزار کیلومتر از دریای خزر و قفقاز وارد ترکیه و از آنجا از مسیر رومانی، مجارستان، اسلواکی و جمهوری چک راهی آلمان خواهد شد.
مسیر قزاقستان، دریای خزر، قفقاز و ترکیه از دسامبر ۲۰۲۰ فعال است و محمولهها طی ۱۲ روز در این مسیر حمل میشوند. اخیرا کشورهای عضو این کریدور توافق کردند که شرکت مشترکی برای توسعه ظرفیت ترانزیتی و کاهش زمان حمل بارها به ۱۰ روز تشکیل دهند.
سال گذشته تزانزیت کالا از مسیرهای ریلی جمهوری آذربایجان به ۸ میلیون تن رسید که بیش از دو برابر سال ۲۰۲۰ است.
دو میلیون تن از این کالاها از قزاقستان وارد آذربایجان شده بود و دولت قزاقستان هفته گذشته اعلام کرد که امسال این رقم را به چهار میلیون تن میرساند و در سالهای آینده باز هم افزایش خواهد داد.
موقعیت ترکیه
ترکیه طی پنج سال گذشته و راهاندازی خط آهن باکو-تفلیس-قارص، ظرفیت ترازیت ریلی خود را افزایش داده، اما باز هم خطوط ریلی ترکیه تنها سهمی ۵ درصدی در تزانریت ۵۵ میلیون تن کالاهای خارجی از طریق قلمرو سرزمینی این کشور دارد. ترکیه طی دو سال گذشته بودجه پروژههای ریلی را به شدت افزایش داده و سال آینده نیز قرار است ۶۰ درصد از کل سرمایهگذاریهای ترانزیتی به بخش ریلی کشور اختصاص یابد.
بدین ترتیب ترکیه در نظر دارد تا سال ۲۰۲۳ سهم خطوط ریلی از ترانزیت کالا را به ۲۰ درصد افزایش دهد.
سهم خطوط ریلی ترکیه در واردات و صادرات خود کشور نیز به سرعت در حال افزایش است. آرشیو دادههای مرکز آمار ترکیه نشان میدهد، این کشور در سال ۲۰۱۹ تنها ۱.۲ میلیارد دلار واردات کالا از طریق خطوط ریلی داشته، اما سال گذشته به ۲.۹ میلیارد دلار رسیده است. همچنین سهم خطوط ریلی در صادرات خود ترکیه طی دوره یاد شده از ۹۷۱ میلیون دلار به ۱.۶۵ میلیارد دلار رسیده است.
بدین ترتیب خطوط ریلی ترکیه نه تنها سهم خود در ترانزیت کالاهای خارجی را افزایش داده، بلکه در تجارت خارجی خود این کشور نیز شاهد رشد بوده است؛ اگرچه هنوز هم حدود ۶۰ درصد از تجارت خارجی ۴۹۶ میلیارد دلاری ترکیه از طریق دریایی انجام میشود و در رتبههای بعدی جادهها و مسیرهای هوایی قرار دارد.
ذکر این مقایسه نیز شایان توجه است که سال گذشته حجم ترانزیت کالاهای خارجی توسط خطوط ریلی ترکیه تقریبا ۳۰ برابر ایران بود.
موقعیت نامشخص ایران
ایران سال گذشته کمتر از ۲ میلیون تن ترانزیت کالای خارجی داشته که بخش اعظم آن گوگرد ترکمنستان بوده است. تا چند سال گذشته، ایران امیدی برای چین برای احیای بخشی از کریدور شرق-غرب “ابتکار کمربند و جاده بود”، اما به خاطر عدم توسعه خطوط ریلی ایران، نهایتا مسیر آسیای مرکزی به روسیه یا قفقاز را جایگزین ایران کرد.
ایران همچنین امیدی برای هند و کشورهای عرب منطقه بود تا ترانزیت کالا از کریدور شمال-جنوب به مقصد روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز را انجام دهد، اما عدم توسعه خطوط ریلی، خصوصا قطعه خط آهن چابهار-زاهدان و رشت-آستارا، باعث شد که فعلا از این مسیر چشم بپوشند. ایران حتی خطوط ریلی اتصالی به ترکیه، عراق و افغانستان را نیز تکمیل نکرده است.
بدین ترتیب چهار برابر بودن حجم ترازیت ریلی کالاهای خارجی توسط آذربایجان در مقایسه با ایران یا ۳۰ برابر بودن حجم ترانزیت ترکیه در مقایسه با ایران چندان تعجببرانگیز نیست. ایران حتی زیرساختها و ظرفیت کشتیها در دریای خزر را نیز تکمیل نکرده و بخش اعظم تجارت دوجانبه روسیه و ایران نیز یا از طریق خطوط آهن و جادههای آذربایجان یا ناوگان دریایی آذربایجان در دریای خزر انجام میشود.
آذربایجان بزرگترین ناوگان دریایی حمل کالا را در دریای خزر دارد.
ترکیه و آسیای مرکزی
در دیدار روز سهشنبه (۱۰ ماه مه) رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، با قاسم جومارت توقایف، همتای قزاقستانیاش، بر دو برابر شدن تجارت دوجانبه و رسیدن این رقم به ۱۰ میلیارد دلار در سال آینده تاکید شد.
ترکیه، آذربایجان، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و ترکمنستان عضو شورای کشورهای ترکزبان هستند و طی سالهای گذشته روابط تجاری را به شدت افزایش دادهاند.
به گزارش مرکز آمار ترکیه، این کشور سال گذشته صادرات به این کشورها را به نزدیک ۵ میلیارد دلار رساند که ۷۰ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰ است. واردات ترکیه از این کشورها نیز با رشدی نزدیک ۴۰ درصدی به بیش از ۷ میلیارد دلار رسید.
از طرفی واردات ترکیه از چین سال گذشته رشدی ۴۰ درصدی و صادراتش به چین نیز رشدی ۲۸ درصدی داشته و تجارت دوجانبه آنها به ۳۶ میلیارد دلار رسیده است.
طی سالهای گذشته همچنین تقریبا کل نفت صادراتی ترکمنستان و بخش قابل توجهی از صادرات نفت قزاقستان از طریق خط لوله باکو-تفلیس-جیهان انجام شده است.
حدود ۲۰ سال پیش ایران بخشی از نفت قزاقستان و کل نفت تولیدی ترکمنستان را سوآپ (معاوضه) میکرد و با دریافت دستمزد، معادل همان نفت را در خلیج فارس به مشتریان قزاقستان و ترکمنستان تحویل میداد. در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد این عملیات، با این استدلال که نفت این کشورها به رقیبی برای نفت خود ایران تبدیل شده، متوقف شد. این در حالی است که ایران با سوآپ نفت آنها، دیگر نیازمند انتقال نفت خود از مناطق جنوب کشور به پالایشگاههای استانهای شمالی را نداشت و از این هزینه نیز فارغ میشد.
خبرآنلاین / مرتضی رضایی
یک بار دیگر شوک به ورزش ایران. یکتا جمالی در مسابقات جهانی یونان مدال نقره را گرفت، روی سکو رفت اما از ساعاتی بعد دیگر خبری از او نبود. خبر خیلی زود به ایران رسید. زودتر از آنچه که بشود فکرش را کرد. آنجا که علیرضا یوسفی داشت وزنه میزد و رکوردها را جابجا میکرد کسی خبر نداشت که قرار است ساعاتی بعد سروصداها جای دیگری باشد! همه در سالن بودند و انگار کسی خبر نداشت که دارد چه اتفاقهایی در هتل میافتد؟
حالا تیم برگشته غیر از ۲ نفر. یکی یکتا جمالی و دیگری علی مرادی که در یونان مانده تا بتواند دختر گمشده وزنهبرداری را پیدا کند. سوال اینجاست که آیا او پناهنده شده یا اتفاق دیگری برایش افتاده؟ کسی چیز دقیقی نمیداند و خیلیها فرض را بر این گذاشتهاند که او دیگر قرار نیست به کشور برگردد!
تماسهای بیپاسخ و شروع یک دلهره
مراسم توزیع مدال و خوشحالی برای شکستن رکوردهای مختلف توسط علیرضا یوسفی که تمام شد تازه نفرات اعزامی یادشان افتاد که یک نفر در سالن نیست. نه در سالن که در هتل هم نبود. هر چه با موبایل جمالی تماس میگرفتند خاموش بود. از همان جا بود که دلهرهها آغاز شد. رسیدن به هتل و روبرو شدن با یک واقعیت؛ اینکه جمالی نیست. پرس و جوها هم فایدهای نداشته و چون بلیتها برای برگشت به ایران رزرو شده بود اعضای کاروان به کشور برمیگردند و شخص رییس فدراسیون میماند تا شاید کاری از دستش بر بیاید.
دو نفر ورزشکار برای مسابقات قهرمانی جهان و این همه همراه. جالب اینجاست که کاروان به تهران برگشته اما علی مرادی رییس فدراسیون وزنه برداری که تمام تلاش خودش را کرد تا بازنشستگیاش را به تعویق بیاندازد در یونان مانده. آن هم به گمان اینکه میتواند دختر وزنهبرداری را پیدا کند و به ایران بازگرداند!
نکته جالب اینجاست که علی مرادی حتی سرپرست هم با تیم راهی نکرده و خودش نقش سرپرست را بازی میکرده است. شاید اگر یک نفر به عنوان سرپرست در اعزام حضور داشت آن وقت حواسش سرگرم توزیع مدالها نبود و احتمالا این اتفاق هم نمیافتاد!
خانم مربی! شما کجا بودی؟
ابتدا این طور عنوان شد که اکبر خورشیدی مربی دختر ایرانی در این مسابقات است. حتی در دوربینها هم خورشیدی نقش اول را بازی میکند اما آن طور که از داخل فدراسیون خبر رسیده یک نفر از خانمهای مربی به نام سعیده عبدالملکی هم به عنوان مربی راهی یونان شده بود. هنوز مسئولان فدراسیون توضیحی در این مورد ندادهاند که اگر خورشیدی مربی یکتا جمالی بوده پس عبدالملکی در یونان چه کار میکرده است؟
معمولا و در اعزامها، به خصوص در این رده سنی مربیان چهار چشمی حواسشان به ورزشکاران، به خصوص ورزشکاران دختر هست اما ظاهرا مربی مخفی اعزامی اصلا حواسش به این چیزها نبوده و در زمان وزنهزدن علیرضا یوسفی در سالن بوده است.
پاسپورت یکتا کجاست؟
معمولا این هم یکی دیگر از قواعد سفر برای کاروانهای ورزشی اعزامی است که پاسپورت نفرات دست سرپرست کاروان میماند. خبرهای رسیده حکایت از این دارد که این بار ظاهرا دوستان فراموش کردهاند که پاسپورت یکتا جمالی را از او بگیرند.
نکته جالبتر سکوت مسئولان فدراسیون وزنهبرداری نسبت به این اتفاق است. هنوز مشخص نیست که چرا آنها و در راس فدراسیون علی مرادی توضیحی در این باره نمیدهند که چه بلایی سر یکتا جمالی آمده است و اصلا آیا او پناهنده شده یا مشکل دیگری برایش پیش آمده است؟ تنها اظهار نظر مربوط به زهرا پورامین سرپرست نائب رئیس زنان فدراسیون وزنهبرداری است که به خبرنگار ایرنا گفته: «نمیدانم چه اتفاقی افتاده اما «علی مرادی» رییس فدراسیون در یونان است تا بتواند یکتا جمالی را به ایران بازگرداند. البته در این زمینه رایزنیهایی با خانواده جمالی شده است تا بتوانیم او را به کشور برگردانیم.»
خانمی که در سالن میگفت “ماشالا” یکتا نبوده
پس از شایعه پناهندگی یکتا جمالی خیلیها ریز شده بودند روی فیلمهای وزنهزدن علیرضا یوسفی در سالن. یک خانم در آنجا با گفتن “ماشالا ماشالا علیرضا” دارد به او روحیه میدهد. ابتدا تصور شد که این صدا متعلق به یکتا جمالی است اما ظاهرا سعیده عبدالملکی بوده که در سالن حضور داشته است.
قبل از سفر اتفاقی افتاده بود؟
بر اساس اخبار رسیده شایعه شده که ظاهرا چند روز قبل از سفر به یونان اختلافی بین یکتا جمالی و سارا آذری، مسئول حسابداری فدراسین پیش میآید. خبرآنلاین این درگیری را تایید نمیکند اما به نظر میرسد که علی مرادی در این درگیری طرف آذری را میگیرد که این اتفاق باعث دلخوری یکتا جمالی شده است.
خبرآنلاین آمادگی این را دارد تا توضیحات فدراسیون وزنه برداری را در این زمینه منعکس کند. این در حالی است که از زمان انتشار این خبر اهالی وزنه برداری در پیامهای ارسالی خود به بزرگترین صفحه خانواده وزنه برداری در ایران از این نوشتهاند که یکتا همیشه ناراحت بود و میگفت که به عنوان نخستین مدال آور زنان وزنه برداری ایران اهمیتی به او داده نمیشد!آیا مجموع این اتفاقها دلیل بر ناپدید شدن دختر وزنه برداری است؟
بعد از ۳۸ سال دوباره یک وزنه بردار پناهنده شد؟
سال ۱۹۸۴ بود که ۴ وزنهبردار که با مجاهدین همکاری میکردند پناهنده شدند و دیگر به ایران برنگشتند.گم شدن یکتا جمالی هم تا زمانی که خبرها به صورت رسمی منتشر نشود یک فرضیه است. بنا را براین میگذاریم که برای او مشکلی به وجود آمده است و اصلا پناهنده نشده است اما اگر این اتفاق افتاده باشد پس از تقریبا ۳۸ سال و در دوران ریاست علی مرادی یک وزنهبردار دیگر ایران را ترک کرد و به کشور بازنگشت. آن سال در سئول نفراتی چون داراب ریاحی، صمد منتظری، مرحوم عباس طالبی، اردشیر بهمنیار، رسول جاوید آسا و برادران پژند را داشتیم که ۴ نفر از آنها به کشور برنگشتند.
جمالی در اینستاگرام هم فعال نیست
بررسی پستهای یکتا جمالی در اینستاگرام نشان میدهد که او آدم فعالی در این شبکه اجتماعی بوده است اما آخرین پستی که او گذاشته مربوط به ۲ روز پیش است. او در استوری هم هیچ چیزی را به اشتراک نگذاشته است. پست آخری که جمالی گذاشته یک نکته دارد. او نوشته: «سلام خدمت تمام عزیزان، ممنون از مردم عزیز کشورم و تمام کسانی که تا به اینجای کار حمایتم کردند و ...»
بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا روز چهارشنبه گفت که برای «تقویت امنیت اروپا» با سوئد و فنلاند به توافقهای تازهای دست یافته که بر اساس آنها، اگر به این کشورها حمله شود، بریتانیا به آنها کمک خواهد کرد.
به گزارش بیبیسی، توافقنامههای تازه که از سوی دولت بریتانیا «گامی برای تغییر در همکاریهای امنیتی و دفاعی» توصیف شدهاند، روز چهارشنبه در جریان سفر آقای جانسون به کشورهای سوئد و فنلاند، توسط او و سران کشورهای سوئد و فنلاند امضا شدند.
او در یک کنفرانس خبری در هلسینکی گفت: «آنچه در این (توافقها) آمده، این است که در زمان فاجعه یا حمله نظامی به هرکدام ما، به همدیگر کمک خواهیم کرد.»
نخستوزیر بریتانیا تاکید کرد که این کمکها، شامل کمک نظامی نیز هست.
حمله روسیه به اوکراین موجب شده تا کشورهای سوئد و فنلاند که برای هفت دهه در رقابت ناتو و دیگران، بیطرف بودند، در استراتژی خود بازنگری کنند.
سائولی نینیسته، رئیسجمهور فنلاند روز چهارشنبه گفت که عضویت کشورش در ناتو، «علیه هیچ کس نیست.»
آقای نینیسته افزود که اگر کشورش عضو ناتو شود، به روسیه خواهد گفت که «تو این دلیل این اتفاقی. به آیینه نگاه کن.»
رئیسجمهور فنلاند همچنین افزود که کشورش همین حالا «شریک نزدیک» ناتو محسوب میشود و هیچ تردیدی وجود ندارد که «فنلاند بخشی از غرب است.»
او گفت که شرایط در میان کشورهای حوزه دریای بالتیک تغییر کرده است.
روسیه با عضویت کشورهای سوئد و فنلاند در ناتو مخالف است.
سوئد نیز پیشتر از سوی کشورهای آلمان و آمریکا، تضمینهای امنیتی مشابهی دریافت کرده است.
به گفته دولت بریتانیا، توافقهای جدید میزان همکاریهای فعلی در زمینه تبادل اطلاعات و برپایی مانورهای مشترک نظامی آموزشی افزایش خواهد داد.
بوریس جانسون افزود که شکل حمایت بریتانیا از این کشورها، «به درخواستهای آنها» بستگی خواهد داشت.
او همچنین باردیگر گفت که ناتو یک «ائتلاف دفاعی» است و تهدیدی برای روسیه محسوب نمیشود.
مساله عضویت اوکراین در ناتو یکی از دلایل اصلی حمله روسیه به این کشور توصیف شده است.
کرملین میگوید که گسترش ناتو به پشت مرزهایش را یک تهدید امنیتی تلقی میکند.
این احتمال مطرح شده است که هر دو کشور سوئد و فنلاند ظرف چند روز آینده برای عضویت در ناتو اقدام کنند.
سوئد تا سال ۲۰۰۹ میلادی، نزدیک به ۲۰۰ سال سیاست بیطرفی در پیش گرفته بود. در این سال با عضویت سوئد در پیمانهای دفاعی و نظامی اتحادیه اروپا، این بیطرفی به پایان رسید.
با این حال عضویت در ناتو برای این کشور یک چرخش تاریخی بسیار مهم در زمینه موضعگیری در مناقشات بینالمللی است.
فنلاند نیز در پی شکست از اتحاد جماهیر شوروی در جنگ جهانی دوم پذیرفت که عضو ناتو نشود.
برای سالهای متمادی، میزان حمایت از عضویت فنلاند در ناتو در میان شهروندان این کشور، حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد بود. اما بر اساس تازهترین نظرسنجیها، در پی حمله روسیه به اوکراین، در حال حاضر ۷۶٪ شهروندان فنلاند از عضویت کشورشان در ناتو حمایت میکنند.
بر اساس نظرسنجیهای مشابه، میزان این حمایت در سوئد، ۵۷٪ است.
گمانهزنی دستگاه اطلاعاتی و امنیتی آمریکابر آن است که روسیه برای «درگیری طولانی» در اوکراین آماده میشود. اوریل هینز، مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا، به نقل از بررسیهای کارشناسان گفت که این جنگ بهدلیل «عدم تطابق» میان بلندپروازیهای ولادیمیر پوتین و قابلیتهای نظامی، احتمالا «غیرقابل پیشبینیتر و فزایندهتر» خواهد بود.
به گزارش ایسنا به نقل از رویترز، هینز روز سهشنبه در اظهاراتی در مقابل کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا گفت که هم روسیه و هم اوکراین معتقدند که میتوانند به پیشرفتهای نظامی دست یابند و درگیری را به «جنگ فرسایشی» و بدون چشمانداز مذاکرات صلح در آینده نزدیک تبدیل کنند.
مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا گفت: «تخمین میزنیم که پوتین برای درگیری طولانی در اوکراین آماده میشود، و کماکان قصد دارد به اهدافی فراتر از دنباس دست یابد.»
رئیس جامعه امنیتی و اطلاعاتی آمریکا گفت که روسیه دستکم چهار «هدف نظامی کوتاهمدت» دارد: تصرف کامل و استقرار «منطقه حائل» در دونباس، محاصره نیروهای اوکراین در غرب دونباس «به منظور در هم شکستن مجهزترین نیروهای اوکراین که برای حفظ جبهه شرق میجنگند»، تحکیم تسلط بر سرزمینهایی که روسیه در خط ساحلی جنوبی اوکراین به کریمه، تصرف کرده است و به نیروهای روسیه اجازه میدهد تا منطقه خرسون را اشغال کنند و کنترل منابع آب کریمه را در اختیار بگیرند. آمریکا همچنین نشانههایی میبیند مبنی بر این که روسیه میخواهد سرزمینهای ارتباطی را به غرب گسترش دهد و بندر تاریخی اودسا را تصرف و آن را به منطقه ترانسنیستریا در مولداوی متصل کند و به این ترتیب ارتباط اوکراین با دریا را به طور کامل قطع کند.
آمریکا میگوید «بسیار بعید» است که روسیه بتواند بر دونباس کنترل کامل داشته باشد یا سرزمینهای ارتباطی با ترانسنیستریا را گسترش دهد. اما به گفته هینز، پوتین احتمالا خواهد گفت که توانایی و تمایل روسیه به تحمل چالشها از دشمنانش بیشتر است و احتمالا همزمان با کمبود خوراک، تورم و افزایش بهای سوخت، روی تضعیف اروپا و آمریکا حساب خواهد کرد.
هینز تصریح کرد که متقاعد شده است روسیه در نهایت استقامت بیشتری نسبت به اوکراین و حامیانش دارد. او گفت: “او احتمالا روی عزم ایالات متحده و اتحادیه اروپا برای تضعیف شدن با بدتر شدن کمبود مواد غذایی، تورم و قیمت انرژی حساب می کند.” با توجه به اعتقاد پوتین که می تواند در نهایت پیروز شود، و این واقعیت که اوکراین هیچ نشانه ای از تسلیم نشان نمی دهد، هینز گفت که آژانس های اطلاعاتی ایالات متحده “مسیر مذاکره قابل قبولی را حداقل در کوتاه مدت نمی بینند.”
او گفت: در همین حال، با ادامه جنگ فرسایشی، این درگیری احتمالاً “سیری غیرقابل پیش بینی تر و بالقوه تشدید کنندهتر” را در پیش خواهد گرفت. روند کنونی این احتمال را افزایش میدهد که رئیسجمهور روسیه به ابزارهای شدیدتر روی آورد، از جمله تحمیل حکومت نظامی، تغییر جهت تولید صنعتی، یا اقدامات نظامی بالقوه تشدیدکننده برای آزاد کردن منابع مورد نیاز برای دستیابی به اهداف خود.
به گفته مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا، پوتین «احتمالا تنها زمانی اجازه کاربرد تسلیحات اتمی را میدهد که تهدیدی علیه موجودیت روسیه یا حاکمیت آن احساس کند».
او هشدار داد که ولادیمیر پوتین می تواند دورنمای شکست در اوکراین را به عنوان یک تهدید وجودی برای دولت خود تلقی کند که به طور بالقوه باعث متوسل شدن وی به استفاده از سلاح هستهای می شود.
هینز به کمیته خدمات مسلح سنا گفت که پوتین به تسلیح زرادخانه هستهای روسیه در تلاش برای بازدارندگی ایالات متحده و متحدانش از حمایت بیشتر از اوکراین ادامه خواهد داد. او گفت که تغییر تمرکز به شرق و جنوب به احتمال زیاد یک تاکتیک موقتی است تا کاهش دائمی اهداف جنگ.
او استدلال می کند که رهبر روسیه تا زمانی که تهدیدی وجودی برای روسیه یا دولتش نبیند از سلاح هستهای استفاده نخواهد کرد. اما او افزود که او می تواند دورنمای شکست در اوکراین را به عنوان یک چنین تهدیدی تلقی کند.
هینز گفت: ما فکر میکنیم که [ادراک پوتین از یک تهدید وجودی] میتواند در صورتی که او احساس کند که در جنگ در اوکراین شکست میخورد و ناتو در واقع یا در حال مداخله است یا در شرف مداخله در این زمینه است، جهان احتمالاً هشدارهایی درباره قریب الوقوع بودن استفاده از تسلیحلت هستهای خواهد داشت. کارهای زیادی وجود دارد که او قبل از رسیدن به سلاحهای هستهای در چارچوب تشدید تنش انجام میدهد و همچنین احتمالاً در سیگنالهایی فراتر از آنچه تاکنون انجام داده شرکت خواهد کرد. این سیگنال می تواند شامل یک تمرین هستهای در مقیاس بزرگ باشد که شامل بکارگیری قابل توجه موشک های قاره پیمای متحرک، بمب افکن های سنگین و زیردریایی های استراتژیک می شود.
آوریل هینز گفت: «ما از اوکراین حمایت میکنیم، و در عین حال نمیخواهیم وارد جنگ جهانی سوم شویم و در موقعیتی قرار گیریم که بازیگرانش از سلاح اتمی استفاده کنند.»
بخشی از اظهارات مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا به بررسی رویکرد دولت چین در قبال تایوان اختصاص داشت. به گزارش خبرگزاری سیانان، هینز در این رابطه به کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا گفت که چین فعالانه در تلاش است تا ظرفیتهای ارتش این کشور را به قدری بالا ببرد که بتواند تایوان را، حتی با وجود حمایت ایالات متحده از این کشور، تصرف کند. این مقام بلند پایه امنیتی در آمریکا همچنین تهدید شدن تایوان از سوی چین، خاصه در بازه زمانی سال جاری تا سال ۲۰۳۰، را یک تهدید «حاد» توصیف کرد.
با اینحال هینز هشدار داد که هنوز مشخص نیست شیجین پینگ، رئیس جمهوری چین، چه درسهایی از حمله نظامی روسیه به اوکراین و همچنین کمک کشورهای غربی به اوکراین گرفته است. به گفته هینز و اسکات بریِر، رئیس سازمان اطلاعات دفاعی، ارزیابی رئیس جمهوری چین و حزب کمونیست این کشور از وقایع جنگ اوکراین بر رویکرد آنها نسبت به تایوان تاثیرگذار خواهد بود.
دیدهبان ایران: دولت ابراهیم رئیسی با شعار نجات اقتصاد و همچنین حمایت از محرومان توانست در انتخابات ۱۴۰۰ آرای مورد نیاز خود برای ورود به پاستور را اخذ کند، اما تنها چندماه بعد با گسترش گرانی و همچنین بی برنامگی محض تیم اقتصادی کابینه سیزدهم، نه تنها شعارهای انتخاباتی محقق نشد؛ بلکه بخش زیرین جامعه در وضعیت بدتری نیز از نظر معیشتی قرار گرفت.
وضعیت آشفته بازار به خصوص در بخش تأمین مایحتاج ضروری زندگی مردم کار را به جایی رساند که بسیاری از کارشناسان اقتصادی با هشدار در خصوص بروز شکاف بیشتر میان دهکهای جامعه، دولت را دعوت به تزرق مُسکنهای کوتاهمدت کردند، اما در عمل شاهد بودیم که نه تنها این بخش نیز روی بهبودی به خود ندید، حتی با حذف یکباره ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی، موج سهمگین گرانی جدید نیز دامن میلیونها ایرانی را گرفت.
در همین رابطه یک اقتصاددان با انتقاد شدید از سیاستهای اقتصادی دولت سیزدهم این موضوع را بیان میکند که؛ رفاه مردم تحت تأثیر سیاستهای معیوب اقتصادی دولت قرار گرفته و همین موضوع موجب اعتراضات بیشتری در بین اقشار مختلف جامعه شده است.او تأکید میکند؛ اقتصاد دولتی در ایران زمینهساز فساد شده و حتی بخشی از جریان قاچاق نیز با ورود به سیستم بروکراتیک به راحتی سیاستهای فسادزای خود را به پیش میبرد. جریانی که ردپای حمایت نیروهای امنیتی از ایشان نیز دیده میشود.
اقتصاد ایران تحت تأثیر مسائل ایدئولوژیک است
محمود جامساز اقتصاددان در خصوص تبعات سیاستهای غلط اقتصادی دولت و همچنین گرانیهای اخیر در کشور اظهار داشت: سیاستهای اقتصادی دولت سیزدهم نشأت گرفته از سیاستهای ایدئولوژیک حاکمیت است. متاسفانه اقتصاد ایران در جهت تأمین مصالح و منافع مردم حرکت نمیکند.
وی تأکید کرد: دولت باید تلاش کند ضمن ایجاد رفاه و بهبود وضعیت معیشتی مردم، آسایش؛ و به تبع آن آرامش فکری و روانی را به جامعه تزریق کند، در حالیکه این اقدامات از سوی دولتها تا کنون شکل نگرفته است.
این اقتصاددان با اشاره به اینکه اعلام شده که خط قرمز دولت و مجلس «معیشت مردم»، است اظهار داشت: بررسی روند اجرای سیاستهای دولتها و مجالس طی دهههای اخیر نشان میدهد که سیاستهای اعمالی در جهت عکس عمل کرده و رفاه مردم را نیز تحت الشعاع سیاستهای معیوب اقتصادی قرار داده است.
دولت برای اقتصاد تصمیمات لحظهای میگیرد
جامساز گفت: تصمیمهای لحظهای دولت ها عاملی شده تا نگرانیهای جامعه نسبت به ناتوانی در تأمین حداقلهای زندگی افزون شود. اینک افزایش توالی اعتراضات مردمی در عدم پاسخگویی دولت به مطالبات انباشت شده آنان بیشتر شده و این اعترضات که عمدتا ریشه معیشتی دارد، مربوط یک طبقه خاص اجتماعی نیست و اقشار مختلف جامعه را درگیر خود کرده است.
وی گفت: سیاستهای معیوب در اقتصاد کلان در اقتصاد خرد خود را به صورت «گرانی» نشان میدهد؛ بطوریکه امروز معیشت مردم و حتی تأمین نان آنها نیز با مشکل مواجه شده است. قطعا به خطر افتادن معیشت مردم تبعات بسیار مخرب اجتماعی را نیز در پی خواهد داشت.
این استاد اقتصاد ضمن یادآوری افزایش فقر در جامعه، بیان داشت: آمارها نشان میدهد که نزدیک به ۶۰ میلیون ایرانی در محدوده فقر و حتی زیر خط فقر زندگی میکنند و در چنین شرایطی دولت تنها برای افزایش حقوق و دستمزد میانگین ۱۰ درصدی را در نظر گرفته در حالیکه بر اساس آمار رسمی نرخ تورم در پایان اسفند سال گذشته ۴۰٫۲ درصد اعلام شده است. اعمال چنین سیاستهائی این گمانه را در اذهان عمومی شکل میدهد که دولت نه تنها به فکر تأمین منافع و رفاه آنان نیست بلکه با سیاستهای معیوب خود آنان را بیشتر در تنگنای تأمین نیازهای مبرم خویش قرار میدهد .
دولتی که حتی توانایی مبارزه با رانت را ندارد...
وی با انتقاد از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، خاطرنشان کرد: صرفنظر از قوت یا ضعف اختصاص ارز ترجیحی، دولت با اعلام دلایلی همچون مبارزه با قاچاق، فساد و رانت تصمیم گرفته ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف ودر ازاء ناتوانی قدرت خرید مردم یارانه معیشتی پرداخت کند. حال پرسش این است؛ دولتی که فاقد توان جلوگیری از رانت و قاچاق و فساد است، چگونه از عهده اداره امور کشور در راستای حفظ و صیانت از حقوق و منافع ملی بر میآید. در هر حال دلالان تورم در بود و نبود ارز ترجیحی در بی ثباتی اقتصادی از سودهای کلان خود دل نمیکنند.
جامساز گفت: به رغم وعدههای دولت سیزدهم در ارتباط با کاهش روند تورم و افزایش رشد اقتصادی، اما گرانیهای مهار ناشدنی کالاها و خدمات و اجارهها، بر مخاطرات تأمین نیازهای مبرم و امنیت جسم و روان مردم افزوده و آیندهای پر ابهام را رقم زده است.
این اقتصاددان تصریح کرد: سیاستهای اقتصادی دولت سیزدهم که کم یا بیش در استمرار سیاستهای اقتصادی دولتهای پیشین است کشور را در مسیر سراشیبی منجر به سقوط آزاد قرار داده است. هرچند همواره دولتها وجود معضلات و چالشهای اقتصادی و اجتماعی و دیگر چالشهای مبتلابه جامعه را با فرافکنی نتیجه عملکرد نابخردانه کابینههای پیشین میدانند.
بودجه ۱۴۰۱ در خدمت نهادهای فرا دولتی است؟
وی با نقد بودجه سال ۱۴۰۱، گفت: بودجه سال جاری کاملا دولتی نوشته شده است. به این معنا که بودجه، تنها برای تأمین مخارج دولت و شرکتهای تابعه و نهادهای فرادولتی تنظیم شده است.
جامساز اضافه کرد: بودجه عمرانی کشور نسبت به سال قبل دو برابر شده است، اما باید پرسید آیا دولت عزمی برای اتمام پروژههای نیمه تمام دارد و چه تضمینی وجود دارد که رقم ۲۵۲ هزار میلیارد تومانی بودجه عمرانی در بخش توسعه زیرساختها صرف شود و به روال گذشته جذب بودجه جاری نگردد.
اقتصاد دولتی منجر به فساد میشود
این استاد اقتصاد در مواجهه با این پرسش که چرا دولت برای تأمین مایحتاج زندگی مردم به سمت «اخذ مالیات هدفمند» و ایستادگی جدی در برابر «جریان قاچاق» حرکت نمیکند، بیان داشت: نباید فراموش کنیم که اقتصادهای دولتی فی النفسه فساد آورند و لذا بستر اختلاس، رشوه، قاچاق و سایر مفاسد اقتصادی در مجموعه بی نظم اقتصادی آنها شکل میگیرد. کشورهای «کمونیستی» و «سوسیالیستی» دولتمحور با اقتصاد های متمرکز از مصادیق بارز اقتصادهای فساد آلود اند. اقتصاد کشور ما نه کمونیستی است نه سوسیالیستی است؛ اما حاکمیت دولت بر اقتصاد تثبیت شده و یک اقتصاد متمرکز دولتی را پایه گذاری کرده و بخش خصوصی واقعی را بی رمق ساخته، لذا همچون سایر اقتصادهای متمرکز دولتی عاری از فساد نیست.
جامساز گفت: اگر برخی از مسئولین دولتی، قانونگذاری و امنیتی از قاچاق حمایت نکنند، دیگر قاچاقچی نمیتواند به راحتی اقلام مورد نیاز مردم را از کشور خارج و یا اجناس دیگر را به داخل وارد کند.
افشاگری در خصوص ۶۰ اسکله غیرمجاز
وی ادامه داد: امروز در کشور ۶۰ اسکله وجود دارد که دولت بر آنها هیچ نظارتی ندارد و روزانه کانتینرهای حمل کالا از مبدأ این اسکلهها به سمت بازارهای مصرف داخل کشور گسیل میشود، و پس از عبور از دهها ایست بازرسی بدون برخورد با موانع گمرکی و امنیتی به مقاصد خود میرسند و در نهایت در فروشگاههای مقصد جا خوش میکنند. لذا این شواهد و دیگر نشانهها حاکی است که نمیتوان ارتباط مستقیم و غیرمستقیم مفسدین اقتصادی، قاچاقچیان و اختلاسگران را با عوامل قدرتهای رسمی در درون دیوانسالاری نادیده انگاشت.
پولهای ایران را در کره بالا کشیدهاند
این اقتصاددان در بخش دیگری از این گفتوگو با اعلام خبری تأمل برانگیز از وضعیت داراییهای بلوکه شده ایران در «کرهجنوبی»، بیان داشت: به رغم اعلام برخی از مسئولین ناظر بر آزادی ذخایر بلوکه شده ایران در کرهجنوبی و حتی وصول بخشی از آنها، اما رسانههای بین المللی از موافقت کرهجنوبی با تحویل تولیدات «سامسونگ» و «ال جی» در ازاء ذخایر ایران خبر میدهند که ایران نپذیرفته، اخیرا نیز خبری مبنی بر کلاهبرداری دو کارمند بانک کرهای از بخش اعظم ۷ میلیارد دلار ذخایر مسدود شده ایران منتشر شده که در صورت واقعیت؛ دولت ایران به علت تحریمهای بین المللی قادر به پیگیری قضایی نخواهد بود. بر همین اساس شواهد حاکی است که هنوز دلاری از این ذخایر به ایران تحویل نشده است.
جامساز گفت: دولت جمهوری اسلامی ایران به دلیل وجود پروندههای حقوق بشری و مسائل مختلف دیگر قادر به احقاق حقوق ملت ایران در دادگاههای بینالمللی نیست. متأسفانه اعمال تحریمها علاوه بر در تنگنا قرار دادن اقتصاد ایران چهره و وجهه بین المللی ایران را نیز مخدوش ساخته و تبعات مخرب آن بر زندگی هموطنانمان تحمیل شده است. ازجمله این آسیبها میتوان به بی اعتباری پاسپورت ایرانی و معضلات اخذ ویزا از بسیاری از کشورهای جهان اشاره کرد.
اقتصاد امروز ایران در حال فروپاشی است
وی با انتقاد شدید از برخی مسئولین حاکمیتی، ابراز داشت: در شرایطی که کشور از هر لحاظ در محاصره اقتصادی قرار گرفته، برخی از مسئولین مدعی هستند که تحریمها اثر چندانی بر اقتصاد ایران نگذاشته، حتی مدعی هستند که بودجه سال جاری نیز بدون توجه به تحریمها تدوین شده است. این درحالی است که امید به دستیابی به توافق برجامی، در برآورد منابع ارزی بودجه و به تبع آن مالیاتها موج میزند.
جامساز تصریح کرد: اقتصاد امروز ایران در حال فروپاشی است. دولت نیز تنها میتواند از طریق ایجاد تورم یا به بیانی دیگر مالیات پنهان، افزایش خدمات دولتی بیش از نرخ تورم و قاچاق دولتی و انحصارات و گران فروشی واردات و قیمتهای دستوری به بهای فقیرتر شدن مردم به حیات خود ادامه دهد.
این اقتصاددان در ادامه این گفتوگو با انتقاد شدید از صرف نقدینگی کشور در بخشهای غیر مولد، عنوان داشت: نزدیک به ۸۰ درصد از نقدینگی ۴۷۰۰ تریلیون تومانی در امور غیر مولد در حال چرخش است یا به خارج کشور منتقل میشود.
بخش خصوصی در حال نابودی است
وی ادامه داد: ظرفیت اقتصادی کشور به حدی افول کرده که ۵۰ درصد از صنایع بخش خصوصی زیر ظرفیت اسمی فعالند یا متوقف شده اند. این اتفاقات در حالی رخ میدهد که دولت مدعی حمایت از بخش خصوصی است.
جامساز تصریح کرد: مردم در حداقل سطح زندگی قرار گرفتهاند و در مقابل آنها درصدی معدود با سرمایههای هزاران میلیارد تومانی در داخل و خارج از کشور برای خود ثروت اندوزی کردهاند.
آیا نیازمند بورژوازی ملی هستیم؟
این استاد اقتصاد بیان داشت: «بورژوازی ملی» در کشور ایران محلی از اعراب ندارد. در حالیکه که کشور «چین» با اعمال سیاستهای هدفمند خود در سال ۱۹۷۸ به اصلاحات بنیادین اقتصادی روی آورد و اقتصاد مختلط را با افزایش تدریجی سهم بخش خصوصی مستقر کرد و با تقویت بورژوازی ملی به رشدهای شتابان اقتصادی نایل شد و توانست تولید ناخالص داخلی خود را درسال ۲۰۰۵ میلادی به ۲/۲۸۶ تریلیون دلار و با یک رشد جهشی در ۲۰۱۹ به بیش از ۱۴ تریلیون دلار برساند و مقام دومین قدرت بزرگ اقتصادی جهان را کسب کند.
وی اظهار داشت: امنیت سرمایهگذاری در کشورهای مختلف عاملی شده تا جذب سرمایه در این کشورها موجب رونق اقتصادی شود، اما شاهد هستیم در کشور ما بنا به دلایل مختلف و با وجود سیاستهای تشویقی نه تنها سرمایهگذاران خارجی جذب نمیشوند، بلکه داخلیها نیز انگیزه سرمایهگذاری در کشور خود را از دست دادهاند. بنا بر گزارشات اعلامی تنها در دهه ۹۰ حجم سرمایه خارج شده از ایران ۱۰ میلیارد دلار برآورد شده، متأسفانه در ادامه این روند از ابتدای سال جاری تا کنون حدود ۱۵۰۰ میلیون دلار نیز راهی خارج از کشور شده است.
علل نگرانی حاکمیت از سفر آلنا دوهان به ایران
جامساز در بخش پایانی گفتوگو با دیدهبان ایران در خصوص سفر برخی از مقامات بین المللی به ایران، بیان داشت: سفر خانم «آلنا دوهان» به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل به ایران موجب شده تا یکسری نگرانیها در میان مقامات کشورمان ایجاد شود. زیرا این نگرانی وجود دارد که علاوه بر گزارش این فرستاده سازمان ملل در خصوص تاثیر تحریمها بر ایران، مسائل حقوق بشری و یا رمز و راز دور زدن تحریمها نیز از سوی این فرد مورد بر رسی قرارگیرد و درست یا غلط به سازمان ملل گزارش شود.
این اقتصاددان اضافه کرد: سفر «انریکه مورا» معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگ کننده مذاکرات برجام در وین نیز به کشورمان که قرار است روز ۲۰ اردیبهشت انجام شود به روایت «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا آخرین تلاشی است که در جهت باز کردن قفل مذاکرات وین انجام میگیرد.
وی ادامه داد: گرچه چندان امیدی به باز شدن این گره کور وجود ندارد اما دستیابی به توافق احتمالی فرصتی را پیش روی ایران قرار میدهد که با تحریمهای گسترده بین المللی علیه روسیه و توافق اروپا در به صفر رساندن واردات گاز از روسیه بتواند بخشی از نیاز انرژی اروپا را در حد امکانات فنی خود تأمین کند و به مرور با ترمیم زیرساختها صادرات گاز به اروپا را افزایش دهد؛ اما عدم توافق این فرصت طلایی را از ما سلب میکند .
بدون اف.ای.تی.اف امکان تعامل مالی با جهان وجود ندارد
جامساز تصریح کرد: اگر قرار است ایران در بازار جهانی فعال باشد و در زنجیره اقتصاد جهانی قرار گیرد باید علاوه بر تعامل مناسب با جهان، موضوع «اف.ای.تی.اف» و کنوانسیونهای وابسته به آن را نیز حل و فصل کند تا زمینه مراودات پولی ومالی و اعتباری با بانکهای مختلف جهانی فراهم شود.
سرکار خانم آلنا دوهان
گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد
با احترام
مطلع شدیم که آن جناب از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل برای بررسی موضوع “نقض احتمالی حقوق بشر بهواسطه تحریمهای قهری و یکجانبه” به کشور ما سفر کردهاید. از همین رو و با توجه به اینکه جمهوری اسلامی به گزارشگر ویژه حقوق بشر مجوز سفر به ایران را نداده ولی شما موفق به دریافت مجوز شدهاید، لازم است نکاتی را بهاختصار با جنابعالی درمیان بگذاریم.
بدیهی است که اطلاع یافتن از مواضع مقامات رسمی جمهوری اسلامی، بدون انجام این سفر و از طریق نمایندگان دیپلماتیک این حکومت در مقرهای سازمان ملل نیز امکانپذیر بود. اکنون که شما برای تهیه گزارشی همهجانبه به ایران سفر کردهاید لازم است با فعالان مدنی، اقتصادی و سیاسی مستقل از جمهوری اسلامی و همچنین مستقل از دولتهایی که در تقابل با ایران هستند هم دیدار کرده و نظرات آنها را نیز جویا شوید.
چنانچه این ملاقاتها انجام نشود و با توجه به سابقهی ناراستی و عدم شفافیت حکومت اسلامی در دادن اطلاعات، این شائبه در افکار عمومی مطرح خواهد شد که جنابعالی نمیخواهید و یا اجازه ندارید نظرات منتقدان جمهوری اسلامی را بشنوید. لذا این احتمال قوت میگیرد که براساس مناسباتی غیرشفاف که در ارتباطات برونمرزی حکومت سابقه هم دارد، توافقی از پیش صورت گرفتهاست و این به حیثیت سازمان ملل متحد ضربه خواهدزد.
خوب است به این نکتهی مهم هم توجه داشته باشید که در کشور ما دهها تشکل به نام تشکلهای (NGO) مدنی، صنفی، سیاسی، ... وجود دارند که در عمل تشکلهای حکومتساخته بوده و صرفاً بازتاب دهنده مواضع جمهوری اسلامی هستند. بنابراین گفتگو با نمایندگان چنین NGOهایی نمیتواند شما را از وضعیت حقیقی جامعه و مردم ایران مطلع کند.
سرکار خانم دوهان
موضوع اساسی دیگری که لازم است از آن مطلع باشید این است که جمهوری اسلامی و نمایندگان آن که با شما گفتگو میکنند، نمایندگان اکثریت مردم ایران نیستند زیرا جایگاه کنونی ایشان برآمده از سازوکاری دموکراتیک نیست. ساختار غیردموکراتیک، فساد سیستماتیک و همچنین ناکارآمدی حکومت، موجب شدهاست که بیش و پیش از “تحریمهای قهری یکجانبه” این خود حکومت جمهوری اسلامی و نهادهای آن است که موجبات فشار اقتصادی بر مردم و نقض آشکار و فاحش حقوق بشر در ایران را به وجود آوردهاند.
در پایان زنهار میدهیم چنانچه در این سفر پیرو برنامههای ازپیش تنظیم شدهای که اعلام شدهاست، فقط در پی ملاقات با کارگزاران جمهوری اسلامی و دیدار با نهادهای بهظاهر مدنی ولی حکومتساخته باشید، اعتبار جنابعالی و سازمان ملل خدشهدار شده و این رویکرد ناشفاف در حافظه تاریخی مردم و فعالین مدنی ایران ثبت خواهدشد.
با تجدید احترام
گیتی پورفاضل (وکیل دادگستری)
احمدرضا حائری (فعال حقوق بشر)
کیوان صمیمی (رییس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات)
صدرا عبداللهی (کارگردان و تهیهکننده سینما)
جعفر عظیمزاده (دبیر هیأتمدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران)