ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 04.12.2025, 9:27
پیروزی قهوه

برگردان: علی‌محمد طباطبایی

رهبران مذهبی در ژوئن ۱۵۱۱ در مکه این قانون را به استمداد طلبیدند، که اولین تلاش شناخته شده از چندین تلاش برای ممنوعیت مصرف قهوه بود. حاکم محلی، مردی به نام خیر بیگ (Kha’ir Beg)، که مسئول حفظ اخلاق عمومی بود، به معنای واقعی کلمه قهوه را محاکمه کرد. او شورایی از کارشناسان حقوقی را تشکیل داد و متهم - یک ظرف بزرگ قهوه - را در مقابل آنها قرار داد. پس از بحث درباره اثرات مستی‌آور آن، شورا با خیر بیگ موافقت کرد که فروش و مصرف قهوه باید ممنوع شود. این حکم در سراسر مکه اعلام شد، قهوه ها توقیف و در خیابانها سوزانده شدند، و فروشندگان قهوه و برخی از مشتریانشان به عنوان مجازات کتک خوردند. با این حال، در عرض چند ماه، مقامات بالاتر در قاهره حکم خیر بیگ را لغو کردند و قهوه دوباره به طور آشکار مصرف شد. با تضعیف اقتدارش، خیر بیگ سال بعد از مقام خود به عنوان حاکم عزل شد. 

اما آیا قهوه واقعاً یک ماده مستی‌آور بود؟ علمای مسلمان پیش از این تلاش زیادی کرده بودند تا بحث کنند که آیا پیامبر قصد ممنوعیت نوشیدنی‌های مستی‌آور را به طور کلی داشت یا فقط عمل نوشیدن تا حد مستی. همه بر نیاز به یک تعریف قانونی از مستی توافق داشتند، و چندین تعریف از این دست به موقع تدوین شد. یک فرد مست به طور مختلف به عنوان کسی تعریف می‌شد که «حواس‌پرت و گیج می‌شود»، «از هرگونه فضیلت ملایم و آرامش به سمت حماقت و جهل می‌رود»، یا «کاملاً هیچ چیزی را درک نمی‌کند، و نمی‌تواند مرد را از زن، یا زمین را از آسمان تشخیص دهد.» این تعاریف، که به عنوان بخشی از بحث علمی درباره نوشیدنی‌های الکلی تدوین شده بودند، سپس در مورد قهوه اعمال شدند.

با این حال، قهوه به وضوح هیچیک از چنین اثراتی را در مصرف‌کننده ایجاد نمی‌کرد، حتی در مقادیر زیاد. در واقع، کاملاً برعکس بود. «یکی با نام خداوند قهوه می نوشد و بیدار می‌ماند»، یک مدافع قهوه خاطرنشان کرد، «در حالی که کسی که به دنبال لذت شهوانی در مستی‌هاست، خداوند را نادیده می‌گیرد و مست می‌شود.» مخالفان قهوه سعی کردند استدلال کنند که هر تغییری در وضعیت جسمی یا ذهنی مصرف‌کننده دلیلی برای ممنوعیت قهوه است. مدافعان این نوشیدنی با موفقیت این استدلال را نیز دفع کردند و خاطرنشان کردند که غذاهای تند، سیر و پیاز نیز اثرات جسمی مانند اشک ریختن ایجاد می‌کنند، اما مصرف آنها کاملاً قانونی بود. 

اگرچه مقامات بالاتر خیر بیگ در قاهره ممنوعیت فروش و مصرف قهوه را تأیید نکردند، اما با مخالفت او با گردهمایی ها و مکان‌هایی که در آن قهوه نوشیده می‌شد، همصدا شدند. در واقع، بیشتر از اثرات قهوه بر مصرف‌کننده، شرایطی که در آن مصرف می‌شد مقامات را نگران می‌کرد، زیرا قهوه‌خانه‌ها کانون شایعات، اخبار نادرست، بحث‌های سیاسی و گفتگوهای طنزآمیز بودند. آنها همچنین مکان‌های محبوبی برای شطرنج و نرد بودند، که از نظر اخلاقی مشکوک تلقی می‌شدند. از نظر فنی، بازی‌های تخته فقط در صورتی تحت قانون اسلام ممنوع بودند که روی نتیجه آنها شرط‌بندی می‌شد. اما صرفاً انجام این بازی‌ها به این تصور در میان مخالفان قهوه‌خانه‌ها دامن می‌زد که چنین مکان‌هایی در بهترین حالت محل‌های با اخلاق سست و در بدترین حالت لانه‌های توطئه و شورش بودند. 

تلاش‌های بیشتری برای تعطیلی قهوه‌خانه‌ها صورت گرفت، برای مثال در مکه در سال ۱۵۲۴ و قاهره در سال ۱۵۳۹، اگرچه چنین تعطیلی‌هایی معمولاً کوتاه‌مدت بودند. زیرا علیرغم این تلاش‌ها، و محکوم کردن مصرف‌کنندگان قهوه به عنوان افراد بیکار یا شایعه پراکن، هیچ قانونی واقعاً نقض نمی‌شد، بنابراین تلاش‌ها برای ممنوعیت قهوه در نهایت شکست خورد. تا اوایل قرن هفدهم، اروپائیانی که به این مناطق سفر می‌کردند، درباره محبوبیت گسترده قهوه‌خانه‌ها در جهان عرب و نقش آنها به عنوان محل ملاقات و منبع اخبار اظهار نظر می‌کردند. ویلیام بیدولف (William Biddulph)، یک مسافر انگلیسی، در سال ۱۶۰۹ خاطرنشان کرد که «قهوهخانه‌های آنها رایج‌تر از میخانه‌ها در انگلستان است... اگر خبری باشد، آنجا درباره‌اش صحبت می‌شود.» جورج ساندیز (George Sandys)، مسافر انگلیسی دیگری که در سال ۱۶۱۰ از مصر و فلسطین دیدن کرد، مشاهده کرد که «اگرچه آنها از میخانه‌ها محروم هستند، اما قهوه‌خانه‌های خود را دارند که تا حدی شبیه به آنهاست. آنها بیشتر روز را آنجا می‌نشینند و گپ میزنند؛ و از نوشیدنی‌ای به نام قهوه (که از دانه آن تهیه می‌شود) در ظروف کوچک چینی می‌نوشند، به داغی که می‌توانند تحمل کنند؛ سیاه به رنگ دوده، و مزه‌اش چندان متفاوت از آن نیست.» 

یک اعتراض احتمالی به پذیرش قهوه در اروپا - ارتباط آن با اسلام - حدود این زمان برطرف شد. کمی قبل از مرگش در سال ۱۶۰۵، از پاپ کلمنت هشتم (Pope Clement VIII) خواسته شد تا موضع کلیسای کاتولیک را در مورد قهوه اعلام کند. در آن زمان، این نوشیدنی یک نوآوری بود که در اروپا به جز در میان گیاه‌شناسان و پزشکان، از جمله آنهایی که در دانشگاه پادوا، یک مرکز پیشرو در تحقیقات پزشکی بودند، چندان شناخته شده نبود. مخالفان مذهبی قهوه استدلال می‌کردند که قهوه شیطانی است: آنها ادعا می‌کردند که از آنجا که مسلمانان نمی‌توانستند شراب، نوشیدنی مقدس مسیحیان، را بنوشند، شیطان آنها را با قهوه مجازات کرده بود. اما پاپ حرف آخر را می‌زد. یک تاجر ونیزی یک نمونه کوچک برای بررسی ارائه داد، و کلمنت تصمیم گرفت قبل از تصمیم‌گیری، این نوشیدنی جدید را بچشد. داستان می‌گوید که او چنان مجذوب طعم و عطر آن شد که مصرف آن توسط مسیحیان را تأیید کرد. در عرض نیم قرن، این نوآوری عجیب به سرعت در بخش‌هایی از اروپای غربی به امری عادی تبدیل شد. قهوه‌خانه‌ها در دهه ۱۶۵۰ در بریتانیا و در دهه ۱۶۶۰ در آمستردام و لاهه افتتاح شدند. همانطور که قهوه به سمت غرب حرکت کرد، مفهوم عربی قهوه‌خانه را به عنوان جایگزینی محترمانه‌تر، اندیشه‌ورزانه‌تر و مهمتر از همه غیرالکلی برای میخانه همراه خود برد – که تا حد قابل توجهی جنجالی بود.

پیروزی قهوه

قهوه گویی به سفارش لندن دهه‌های ۱۶۵۰ و ۱۶۶۰ ساخته شده بود. اولین قهوه‌خانه‌ها در دوران حکومت اولیور کرامولِ (Oliver Cromwell) پاک‌دین ظهور کردند؛ کسی که پس از برکناری و اعدام شاه چارلز اول (King Charles I)، در پایان جنگ داخلی انگلستان به قدرت رسید. قهوه‌خانه‌های انگلستان در دوران پاکدینان (پیوریتن‌ها) آغاز به کار کردند، به عنوان جایگزین‌هایی محترمانه‌تر و معتدل‌تر برای میخانه‌ها. این مکان‌ها به خوبی روشن بودند و با قفسه‌های کتاب، آینه‌ها، نقاشی‌های قاب‌طلایی و مبلمان خوب تزئین شده بودند، در تضاد آشکار با تاریکی و کثیفی میخانه‌هایی که در آن‌ها الکل سرو می‌شد. پس از مرگ کرامول در سال ۱۶۵۸، افکار عمومی به نفع بازگرداندن سلطنت تغییر کرد، و در این مدت، قهوه‌خانه‌ها به مراکز بحث و توطئه‌های سیاسی تبدیل شدند، چرا که راه برای به قدرت رسیدن چارلز دوم (Charles II) در سال ۱۶۶۰ هموار شده بود. ویلیام کاونتری (William Coventry)، یکی از مشاوران پادشاه، خاطرنشان کرد که هواداران چارلز در دوران حکومت کرامول اغلب در قهوه‌خانه‌ها ملاقات می‌کردند، و اینکه «دوستان پادشاه در این مکان‌ها آزادی بیان بیشتری داشتند تا هر جای دیگر.» او پیشنهاد کرد که شاید پادشاه بدون این گردهمایی‌های قهوه‌خانه‌ای به تخت سلطنت نمی‌رسید. 

در همان زمان، لندن در حال تبدیل شدن به مرکز یک امپراتوری تجاری پررونق بود. استقبال بازرگانان از قهوه‌خانه‌ها، که برای آن‌ها مکان‌های عمومی مناسب و محترمانه‌ای برای ملاقات و انجام کسب‌وکار فراهم می‌کرد، محبوبیت ادامه‌دار آن‌ها را پس از بازگشت سلطنت تضمین کرد. با جذب پیوریتن‌ها، توطئه‌گران و سرمایه‌داران به یک اندازه، قهوه‌خانه‌های لندن کاملاً با حال‌وهوای شهر همخوانی داشتند. 

اولین قهوه‌خانه شهر در سال ۱۶۵۲ توسط پاسکوا رزی (Pasqua Rosee)، خدمتکار ارمنی تاجر انگلیسی‌ای به نام دانیل ادواردز (Daniel Edwards) که در سفرهایش به خاورمیانه ذائقه‌اش به قهوه عادت کرده بود، افتتاح شد. ادواردز دوستانش در لندن را با قهوه آشنا کرد، که رزی روزی چند بار برایش آماده می‌کرد. اشتیاق آن‌ها به این نوشیدنی جدید به حدی بود که ادواردز تصمیم گرفت رزی را به عنوان فروشنده قهوه به کار بگیرد. اعلامیه راه‌اندازی کسب‌وکار رزی، با عنوان «فضیلت نوشیدنی قهوه» (The Vertue of the Coffee Drink)، نشان می‌دهد که قهوه چقدر نوظهور بود. این متن با فرض بی‌اطلاعی کامل خواننده از قهوه، به توضیح منشأ این نوشیدنی در عربستان، روش تهیه آن و آداب مصرفش پرداخته بود. بخش زیادی از این اعلامیه به خواص درمانی ادعایی قهوه اختصاص داشت. گفته می‌شد که این نوشیدنی در برابر درد چشم، سردرد، سرفه، استسقا، نقرس و اسکوربوت مؤثر است و از «سقط جنین در زنان باردار» جلوگیری می‌کند. اما شاید توضیح مزایای تجاری قهوه بود که مشتریان رزی را جذب می‌کرد: «این نوشیدنی خواب‌آلودگی را از بین می‌برد و فرد را برای انجام کارها آماده می‌کند، اگر لازم باشد بیدار بماند؛ و بنابراین نباید پس از شام آن را نوشید، مگر اینکه قصد بیدار ماندن داشته باشید، زیرا تا ۳ یا ۴ ساعت مانع خواب می‌شود.» 

موفقیت رزی به حدی بود که میخانه‌داران محلی به شهردار اعتراض کردند که رزی حق ندارد کسب‌وکاری در رقابت با آن‌ها راه بیندازد، چون از شهروندان آزاد شهر نبود. در نهایت رزی مجبور به ترک کشور شد، اما ایده قهوه‌خانه جا افتاده بود، و نمونه‌های بیشتری در طول دهه ۱۶۵۰ ظهور کردند. تا سال ۱۶۶۳ تعداد قهوه‌خانه‌های لندن به ۸۳ مورد رسید. بسیاری از آن‌ها در آتش‌سوزی بزرگ لندن در سال ۱۶۶۶ از بین رفتند، اما تعداد بیشتری جایگزین شدند، و تا پایان قرن صدها قهوه‌خانه وجود داشت. یک منبع این تعداد را سه هزار ذکر کرده، هرچند این رقم برای شهری با جمعیت تنها ششصدهزارنفر در آن زمان بعید به نظر می‌رسد. قهوه‌خانه‌ها گاهی نوشیدنی‌های دیگری مانند شکلات داغ (hot chocolate) و چای نیز سرو می‌کردند، اما فضای منظم و صمیمی آن‌ها الهام‌گرفته از قهوه‌خانه‌های عربی بود، و قهوه نوشیدنی غالب بود. 

البته همه موافق نبودند. در کنار میخانه‌داران و شراب‌فروشان، که دلایل تجاری برای مخالفت با قهوه داشتند، مخالفان این نوشیدنی شامل پزشکانی می‌شدند که معتقد بودند این نوشیدنی جدید سمی است، و مفسرانی که با تکرار انتقادات عربی‌ها نسبت به قهوه، نگران بودند که قهوه‌خانه‌ها موجب اتلاف وقت و بحث‌های پیش‌پاافتاده به جای فعالیت‌های مهم‌تر می‌شوند. برخی دیگر صرفاً به طعم قهوه اعتراض داشتند، که به طعنه «شربت دوده» یا «جوهر کفش کهنه» نامیده می‌شد. (قهوه، مانند آبجو، بر اساس گالن مالیات می‌خورد، یعنی باید از قبل آماده می‌شد. سپس قهوه سرد شده از بشکه را قبل از سرو دوباره می‌جوشاندند، که قطعاً تأثیر مثبتی روی طعم آن نداشت.) 

نتیجه این بحث‌ها، سیل جزوه‌ها و اعلامیه‌هایی از دو طرف بود، با عناوینی مانند «زدوخورد بر سر قهوه» (۱۶۶۲)، «اعلامیه‌ای علیه قهوه» (۱۶۷۲)، «در دفاع از قهوه» (۱۶۷۴) و «توجیه قهوه‌خانه‌ها» (۱۶۷۵). یکی از حملات قابل توجه به قهوه‌خانه‌های لندن از سوی گروهی از زنان بود، که «عریضه زنان علیه قهوه» را منتشر کردند و «مشکلات بزرگ ناشی از مصرف بیش از حد این نوشیدنی خشک‌کننده و ناتوان‌کننده برای جنس خود» را به عموم نشان دادند. زنان شکایت داشتند که شوهرانشان آنقدر قهوه می‌نوشند که «مانند بیابان‌هایی که این دانه شوم از آنجا آورده شده، نابارور شده‌اند.» علاوه بر این، از آنجا که مردان تمام وقت خود را در قهوه‌خانه‌ها می‌گذراندند، که ورود زنان به آن‌ها ممنوع بود، «نژاد بشر در خطر انقراض قرار گرفته بود.» 

بحث داغ بر سر مزایای قهوه مقامات بریتانیا را به اقدام واداشت. در واقع، شاه چارلز دوم (King Charles II) مدتی بود که به دنبال بهانه‌ای برای مقابله با قهوه‌خانه‌ها می‌گشت. مانند همتایانش در جهان عرب، او به آزادی بیان در قهوه‌خانه‌ها و مناسب بودن آن‌ها برای طراحی توطئه‌ها مشکوک بود. چارلز به خوبی از این موضوع آگاه بود، زیرا نقشه‌های قهوه‌خانه‌ای سهم کوچکی در به قدرت رسیدن خود او داشتند. در ۲۹ دسامبر ۱۶۷۵، پادشاه «اعلامیه‌ای برای سرکوب قهوه‌خانه‌ها» صادر کرد و اعلام کرد که از آنجا که این مؤسسات «اثرات بسیار شرورانه و خطرناکی داشته‌اند... زیرا در چنین مکان‌هایی... اخبار دروغ، مغرضانه و توهین‌آمیز جعل و منتشر می‌شود، به افترای حکومت اعلیحضرت و اخلال در صلح و آرامش قلمرو؛ اعلیحضرت مصلحت و لازم دیده‌اند که قهوه‌خانه‌های مذکور (برای آینده) تعطیل و سرکوب شوند.» 

نتیجه، اعتراض عمومی بود، زیرا تا آن زمان قهوه‌خانه‌ها به بخشی مرکزی از زندگی اجتماعی، تجاری و سیاسی لندن تبدیل شده بودند. وقتی مشخص شد که این اعلامیه به طور گسترده نادیده گرفته می‌شود، که اقتدار دولت را تضعیف می‌کرد، اعلامیه دیگری صادر شد که اعلام می‌کرد فروشندگان قهوه در صورت پرداخت پانصد پوند و قبول سوگند وفاداری، اجازه خواهند داشت شش ماه دیگر به کار خود ادامه دهند. اما این هزینه و محدودیت زمانی به زودی کنار گذاشته شد و در عوض درخواست‌های مبهمی مطرح شد که قهوه‌خانه‌ها باید از ورود جاسوسان و مفسدان جلوگیری کنند. حتی پادشاه هم نمی‌توانست پیشروی قهوه را متوقف کند. 

به طور مشابه، پزشکان در مارسی (Marseilles)، جایی که اولین قهوه‌خانه فرانسه در سال ۱۶۷۱ افتتاح شده بود، به درخواست شراب‌فروشان نگران معیشت خود، از جنبه سلامتی به قهوه حمله کردند. آن‌ها اعلام کردند که قهوه «نوآوری خارجی پست و بی‌ارزش... میوه درختی است که بزها و شترها آن را کشف کرده‌اند [و] خون را می‌سوزاند، باعث فلج، ناتوانی و لاغری می‌شود» و «برای اکثر ساکنان مارسی مضر خواهد بود.» اما این حمله تأثیر کمی در کاهش گسترش قهوه داشت؛ این نوشیدنی در میان اشراف به عنوان یک نوشیدنی مد روز جا افتاده بود، و تا پایان قرن قهوه‌خانه‌ها در پاریس رونق داشتند. هنگامی که قهوه در آلمان محبوب شد، آهنگساز یوهان سباستیان باخ (Johann Sebastian Bach) یک «کانتاتای قهوه» (Coffee Cantata) نوشت که به طعنه کسانی را نشان می‌داد که بدون موفقیت از جنبه پزشکی با قهوه مخالفت کرده بودند. قهوه در هلند نیز مورد استقبال قرار گرفت، جایی که یک نویسنده در اوایل قرن هجدهم مشاهده کرد که «استفاده از آن در کشور ما آنقدر رایج شده که اگر خدمتکاران و خیاطان هر صبح قهوه نخورند، نخ از سوزن رد نمی‌شود.» نوشیدنی عربی اروپا را فتح کرده بود.

ادامه دارد ...

بخش بعدی: امپراتوری‌های قهوه

بخش‌های پیشین:
بخش نخست؛ مقدمه کتاب تاریخ جهان در شش پیاله
بخش دوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش سوم؛ آبجوی عصر حجر
بخش چهارم؛ آبجو در جهان متمدن
بخش پنجم؛ خاستگاه خط
بخش ششم؛ خاستگاه اندیشه غربی
بخش هفتم؛ فلسفه نوشیدن
بخش هشتم؛ تاکستان امپراتوری
بخش نهم؛ شراب، نوشیدنی برای همه؟
بخش دهم؛ چرا مسیحیان شراب می‌نوشیدند اما مسلمانان نه؟
بخش دهم؛ نشاط در دوران استعماری
بخش یازدهم: روح‌ها، شکر و بردگان
بخش دوازدهم: نوشیدنی‌هایی که آمریکا را ساختند
بخش سیزدهم: روحیه پیشگامی
بخش چهاردهم: قهوه در عصر خرد

A History of the World in Six Glasses, Tom Standage