تبليغات در ايران امروز
با قيمت مناسب و كيفيت عالی |
Tue 15 11 2005 23:10
دشواریهای زن بودن در ايرانناهيد کشاورز (کلن)
چهارشنبه ٢٥ آبان ١٣٨٤
در تهران تاکسی که سوار میشوم تا آنجا که ممکن است خودم را به در میچسبانم ، تنها چند بار سوار شدن کافی است که بدانم در تاکسی مردان دو برابر زنان جا لازم دارند و اين کم کم جزو حقوق آنها محسوب میشود و مثل همه موارد ديگر هم از حق خود سر سوزنی نمیگذرند. در خارج از کشور وقتی آدم خبر زنانه مردانه کردن وسايل نقليه عمومی را میشنود باری از خشم به سراغش میآيد از اين همه عقب ماندگی. اما در محل وضع فرق میکند. همين که در جايی مجبور نباشی دائم مراقب باشی و زير بار چندين نگاه مردانه احساس برهنگی نکنی خودش نعمتی است. در تهران به عنوان زن مدت کوتاهی لازم است تا بدانی بايد شرايط خاصی را رعايت کنی ، جملات خاصی را نبايد به کار ببری و پاسخ هر پرسشی را چگونه بدهی. بطور مثال اگر راننده پرسيد عجله داری در راه بندان کيلومتری تهران بايد بگويی بله در غير اين صورت معنايش اين است که حاضری با راننده به هر کجا او میخواهد بروی. بايد فراموش نکنی که نوع نگاه و حرف زدن و راه رفتنت هم میتواند معنای خاصی داشته باشد. اما اينکه بتوانی فرق ميان ماشينهای مختلفی را که مسافر میبرند و ديگرانی که نيت ديگری دارند را بدانی به هشدارهايی از قبل نياز داری. اصل ديگری که بايد به عنوان زن فراموش نکنی اين است که حق نداری. *** در محضر، عاقد تمام مشخصات تحصيلی و شغلی داماد را تمام و کمال مینوِيسد و در تمام مدت هم او را با عناوين شغلی و تحصيلیاش هم زمان صدا میکند و وقتی نوبت به عروس میرسد با لحنی که انگار سئوال زِيادی مطرح کرده باشد میپرسد عروس خانم هم کارهای هستند؟ و بعد هم که میداند پزشک است فراموش میکند او را هم با عناوين تحصيلیاش خطاب کند. شاهد اول عقد هم با وجود همه اصرارها نمیتواند مادر عروس باشد، پسر نوجوانی از جمع که به تازگی هيجده ساله شده است اين مسئوليت را به عهده میگيرد. همين چند حرکتی که ظاهرا از بس تکرار شده حاضران را زياد نمیآزارد. کافی است که آدم درد زن بودن را احساس کند. در واقع وقتی مشکلاتی از اين دست رخ میدهد کسی به آن اعتراض نمیکند همه سعی میکنند تنها برای آن راه حلی پيدا کنند تا بگذرد. در واقع اين که کاری انجام بشود مهم است چگونگی آن زياد مهم نيست. تلاش برای گرفتن حق تنها در رانندگی خود را نشان میدهد. از تمام تعارفات متداول ايرانی در هنگام رانندگی خبری نيست. زنان هم در بینظمی و قانونشکنی دست کمی از مردان ندارند. موضوع مهريه و جواهرات عروسی از موضوعات داغ در ايران است. قبل از انقلاب در ميان زنان روشنفکر و بعد از انقلاب در ميان گروههای مختلف زنان با ايدئولوژهای مختلف داشتن مهريه ناپسند قلمداد میشد اما در سالهای اخير مرتب به نرخ آن افزوده میشود. قرار دادن مهريههای سنگين به بهانه داشتن پشتوانه مالی برای زن از دلايلی است که علت وجودی آنرا توجيح میکند و هيچکس به اين موضوع نمیپردازد که زندگی کردن با مردی تنها به اين دليل که به خاطر مهريه سنگين قادر به طلاق دادن زن نيست چه جهنمی میتواند باشد. در مِيان پنج زن با تحصيلات دانشگاهی تنها يک نفر آنرا قيمتگذاری بر زنان قلمداد میکرد. بقيه با طرح اين موضوع که پشتوانه اقتصادی برای زن در هنگام جدائی است به آن بها میدادند. در عين حال به آن به عنوان دليلی برای اينکه مرد به زن بهای بيشتری بدهد پرداخته میشد. برگزاری جشنهای عروسی و يا ميهمانیهايی با تجملات زياد بيشتر نظر زنان است و امکانی برای رقابت با يکديگر. در ميان خانوادههای مذهبی برگزاری اعياد مذهبی و جشنهای مذهبی که سابق براين به ندرت برگذار میشدند مظهر تجملات است. سالنهای بزرگ در اختيار اين جشنهاست. بسياری از اين اعياد تنها به شکل زنانه برگزار میشوند و نوع لباس پوشيندن زنان در آنجا هم خود داستانی دارد. پرداختن زنان به ظواهر زندگی و مشغوليت ذهنى آ نها به مسائل حاشيه اى آن شايد راه درمان موقتى است برای نديدن دردهای واقعی و مشکلات اساسی زندگی. همه اينها اگر به عنوان مسکن به کار میآمدند اينقدر آزار دهنده نبود اما زنان چنان در آنها غرق شده اند که گويا سلامت همه جهان در همين نوع زندگی است و وقتی آنها را به آن توجه میدهی و يا درباره اين نوع زندگی میپرسی تنها پاسخ اين است که کاری نمیشود کرد و اينكه بالاخره بايد سرمان را گرم کنيم. به نوعی همان راه حل موقت يافتن است برای همه چيز. نوع زندگی در ايران و رفتارهای اجتماعی جوری است که انگار در مجموعهای از تناقضات نوعی هماهنگی وجود دارد و در بیقاعدهگی نوعی قاعده . از برنامههای دولتی گرفته تا کردارهای اجتماعی و برخوردهای روزمره. *** نگاه جنسی به زن به اشکال مختلف و به طور دائم خود را در ايران نشان میدهد. اين نگاه جوری با زندگی مردم آمِيخته شده است که خود زنان هم با آن همراهی میکنند بیآنکه خود به آن آگاه باشند. در باور مذهبی مردم اين نگاه نه تنها آشناست بلکه به رسميت هم شناخته شده است و قانونمند عمل میکند و سرپيچی به معنای ناديده گرفتن آن جرم به حساب میآيد. اين نگاه قانونمند را زنان پذيرفته و به آن تن میدهند و در پشتيبانی از آن وقتی به ناچار با جنس مخالف سر و کار پيدا میکنند خود را از جنسيتشان تهی میکنند. اين تلاش تنها در پوشش اسلامی نيست که خود را نشان میدهد بلکه در نوع سخن گفتن آنها با مردان هم آشکار است. کم گويی ، با لحن خشن سخن گفتن ، در سخنان خود از هر آنچه که رنگ احساسات دارد اجتناب کردن، و از هر گونه تماس مستقيم در نگاه کردن به مردان پرهيز کردن. يعنی پذيرش اين نکته که من به عنوان زن با جنسِيت مخرب خود میتوانم مردان را مغلوب ، منحرف و يا مطيع خود گردانم. همه اينها اما تنها در رفتارهای جنسی معنا میشود. در موارد ديگر آنها خود از پيش مغلوب شده هستند. در گروهی از زنان غير مذهبی برخورد با جنسيت خود به نوع ديگری است. آنها هم نه تنها به اين نگاه به جنسيـت خود آگاهی دارند بلکه سعی میکنند با آن کنار هم بيايند. در هم آميختن دائم زندگی روزمره با اين نگاه باعث شده است که آنها گاه موضوع را در ابعاد واقعی آن نبينند. در مواردی تنها وقتی آنها را به آن توجه میدهی به آن واقف میشوند. اين رفتار در فرم سخن گفتن و لباس پوشيدن خود را نشان میدهد. اين برخورد گاه تا حد استفاده از جنسيت زنانه در مبادلات و مناسبات عادی اجتماعی خود را نشان میدهد. استفاده از لطافتهای زنانه آنجا که توجه خاصی از سوی زنان به مردان باشد نشان دادن جنسيت به نوع ديگری است و به مناسبات خصوصی آنها بر میگردد. اما در اينجا منظور استفاده از جنسيت در مواردی است که کشش خاصی هم از سوی زنان به مردان وجود ندارد و بيشتر معطوف کردن نظر مردان برای گذران امور به غايت پِيش پا افتاده است. چند همسری و داشتن صيغه که در ميان اقشار مذهبی وجود دارد و مردان غيرمذهبی هم از موهبت آن سود میبرند همواره از اين منظر مورد توجه قرار گرفته است که همسران دوم و يا کسانی که حاضرند تن به ضيغه شدن بدهند به دليل نياز و استيصال مالی است که در شرايط اقتصادی ايران قابل درک است. اما بايد به واقع ديد که آيا در همه موارد چنين است. در مواردی میتوان تصور کرد که همنوايی زنان است با ارکستر مردانهای که زنان را در بازار عرضه و تقاضا بر اساس جنسيتش مورد معامله قرار میدهند. از سوی ديگر در ميان اقشار غير مذهبی داشتن روابط خارج از زندگی زناشويی به مردانی تعلق دارد که توانايی مالی آن را هم دارند اما گروه زنانی که به داشتن روابط با اين مردان تن میدهند الزاما به گروهی تعلق ندارند که به دليل نياز مالی اين کار را میکنند ، عنصر عشق هم همواره نقش اساسی بازی نمیکند. اين نکتهای است که اگر در فرياد زدنهايمان برای حقوق زنان به آن نپردازيم خطای بزرگی را مرتکب شدهايم اگر فراموش کنيم که اين بازی دو سر دارد و مسئوليت زنان را در اين ميان ناديده بگيريم. حقوق از دست رفته زنان را میتوان در يک حکومت فرضی دمکرات بدست آورد اما تغيير نگاه جنسی به زن تنها در يک تلاش دراز مدت به همراهی جدی خود زنان امکان پذير است. خوبی يک ايرانی اين است که هر چند سال هم از ايران دور مانده باشد در عرض مدت کوتاهی تمام خواص ايرانی بودنش اگر در طی سالها کمی کم رنگ شده باشند دوباره به سراغش میآيند و میتواند راه حلهای موقت برای هر چيزی بيابد مثلا کيفش را ميان خودش و مسافر بعدی حائل کند. ارسال به شبکههای اجتماعی
|
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|