تبليغات در ايران امروز
با قيمت مناسب و كيفيت عالی |
Sat 28 05 2005 16:05
سياسی بودن يا نبودن سازمان غيردولتیفيروزه مهاجر
تريبون فمينيستی ايران
در مورد قضيه ان جی اوها و تشکيل آنها جديدا دو مقاله اينترنتی نوشته شده . يکی «درک نادرست از "سازمان غير دولتي"» سهيلا وحدتی است (8/2/84)، ديگری «آشنايی با سازمان يا سازمانهای غير دولتي» است نوشته مهدی وجودی دبير جمعيت کاهش خطرات زلزله ايران (5/3/2005). همزمان شدن اين دو مقاله نشان از نيازی دارد که همه احساس کرده ايم و آن يافتن نقاط شروع روشن و ارزشهای روشنی است تا بفهميم که فعاليتهای ان جی اويی مان را چطور تعريف کنيم. کاری که بدون شک مسئوليتش با خودمان است گرچه ممکن است عواقبش تاثير گسترده تری داشته باشد. نه تنها خودمان بلکه اصطلاحاتی هم که مدام میشنويم و بديهی فرض میکنيم بايد تعريف کنيم. زبانی که به کار میبريم دقيق نيست و گاهی همان زبان بوروکراتها و بانکدارهاست، و اين مسئله ربطی به تخصصی بودن زبان ندارد. قرارمان اين نبوده که در چارچوب نهادها و فراگردهايی جای گيريم که با آنها موافق نيستيم. میدانيم ان جی او يا هر عرصه ديگری میتواند عرصه قدرت نمايی شود. به تجربه میدانيم ان جی اوهای الکی و پولکی هم زيادند. میدانيم که به نيروی داوطلب تکيه کردن کافی نيست. میدانيم که کار با دولت چه منافعی میتواند برای پيش برد پروژههای مختلف مان داشته باشد. نياز به تعريف و تعيين محدوده کارمان هم مهم است، بخصوص برای گروههای زنانی که در جهت ارتقای آگاهی و تغيير موقعيت زنان کار میکنند. بنابراين دو مقاله حدودا همزمان روی اينترنت يک بار ديگر با مسئله ضرورت تعريف دوباره همه چيز رو به رويمان میکند و فرصت خوبی است برای تعمق روی نکات مختلف بحث و اول از همه روی تعريفهايی که مطرح شده و متاسفانه بين ما و نويسندگان مقالات مشترک نيست. البته خود اين دو مقاله مورد بحث هم از چند لحاظ و از جمله شکل شان با هم تفاوت بارز دارند. حتی طول دو نوشته کاملا با هم فرق دارد. مقاله سهيلا وحدتی در ضمن حاوی ترجمه تعريفهای متفاوتی است درباره سازمانهای غير دولتی از سوی سازمان ملل، بانک جهانی، اتحاديه اروپا، و مرکز امور مشارکت زنان. واقعيت اين است که طولانی بودن اين مقاله و نحوه پرداختن به موضوع فاصلهای بين ديدگاههای نويسنده و ما (منظورم از ما مرکز فرهنگی زنان است) در مورد تک تک نکات مطرح شده میگذارد که پر کردن آن جز با توضيح در مورد همه آن نکات عملی نخواهد بود و بنابراين با يک مقاله مشکل حل نخواهد شد. مقاله مهدی وجودی، برعکس، کوتاه و مختصر بودنش است که پر ابهامش میکند و لحنی که انتخاب کرده. تفاوت عمده ديگر بين دو مقاله اين است که يکی به طور کلی درباره ان جی اوهاست و ديگری درباره ان جی اوهای زنان. هرچند که در ميان تعريفهايی که وحدتی از منابع مختلف گرد آورده فقط مال مرکز امور مشارکت زنان به زنان محدود و مربوط میشود و بقيه تعاريفی عام از ان جی اوهاست و در ضمن در عنوان مقاله او هم "سازمان غير دولتي" عام تلقی شده و منظور لزوما سازمان غير دولتی زنان نيست، در نهايت میتوان گفت که وحدتی معتقد به درک نادرست سازمانهای غير دولتی زنان از مفهوم سازمان غير دولتی است. نکتهای که بين دو مقاله مورد بحث مشترک است اين است که هر دو ان جی او را سازمان "غير سياسي" میدانند. هدف در اين نوشته بحث درباره اين دو مسئله است. يکی اين که آيا درک ما ، به عنوان عضوی از جامعه مدنی ايران، از مفهوم سازمان غير دولتی نادرست است يا خير و بعد، بررسی مسئله سياسی يا غير سياسی بودن ان جی اوها با مراجعه به جديدترين تعريف قديمی ترين مرجعی که دست به تعريف سازمانهای غير دولتی زده است، يعنی سازمان ملل. قبل از شروع تاکيد روی اين نکته ضروری است که صرفا برای بحث حاضر تعريف سازمان ملل را ملاک قرار میدهيم وگرنه دليل ديگری برای معيار داوری قرار دادن تعريف سازمان ملل يا بانک جهانی يا هر سازمان رسمی ديگری در اين جا وجود ندارد. واقعيت اين است که ان جی اوها سابقهای طولانی تر از اين حرفها و بسيار مثبت دارند و تقريبا از آغاز قرن نوزدهم میتوان ردی مشخص از آنها به عنوان سازمانهای خصوصی غير انتفاعی در خدمت جامعه، سازمانهای شهروندی، يافت: ان جی اوها در مبارزات ضد بردگی، در مبارزات ضد تجارت ترياک، و در مبارزات زنان برای سواد آموزی و امور خيريه در همه کشورها حضور داشتهاند و هنوز هم دارند. همين سازمانها بودند که زبان حقوق بشری را در منشور سازمان ملل گنجاندند، و همين اواخر موضوع جمع آوری مينهای زمينی را آنها مطرح کردند و با شبکه سازی اينترنتی دولتهای مقتدر را وادار به پذيرفتن مقرراتی در اين باره کردند . در ضمن انواع بسيار متنوعی دارند. عفو بين الملل و کميته حمايت از روزنامه نگاران هم ان جی او هستند و به ندرت چشم خود را بر جنايات دولتها میبندند و در مقابل سازمانهای امدادگری مانند اکسفام و پزشکان بدون مرز به ناچار برای اجازه ورود داشتن به مناطق درگيری و امداد رسانی بايد چشم خود را بر خيلی چيزها ببندند و جناياتی را که در اردوگاهها واقع میشود و شاهدش هستند برملا نکنند و کار خود را انجام دهند. اين بحث که تا حدی اخلاقی هم هست و خيلی مربوط به شانی میشود که ما برای سازمانهای غير دولتی با توجه به قابليتهای مثبت شان که در بالا عنوان شد، يعنی پرکردن خلاهايی که در اثر غفلت دولتها از نيازهای جامعه يا به دست خود دولتها به وجود آمده اند، قائل هستيم و همچنين برای خودمان، تا حدی هم مربوط به شناختی است که از پويايی سازمانهای غير دولتی داريم و اين واقعيت که بسياری از آنها اگر امروز به اين شکل عمل میکنند – هر چند واقعا تنوع آنها بيشتر از آن است که همين حالا هم در قالبی بگنجند و کسی بتواند از بيرون تعريف ثابتی را به همه آنها تحميل کند - به معنی آن نيست که فردا همچنان همين باشند و البته ان جی اوها هم گاهی به راه خطا میروند و گاهی پر هزينه میشوند و گاهی به درد نخور. و اتفاقا همين خطراتی که با آن مواجهاند لزوم تعريف را مطرح میکند و به دو مقاله مورد بحث ما ارزش خاص خود را میدهد. بحث ما در اين جا اين است که اين مسئله که سازمان ملل سازمانهای شهروندی و بدون وابستگی به دولت را در 1945 "سازمانهای غير دولتي" تعريف کرده، و آن هم، به دليل ناممکن بودن تعريفی دقيق، بر اساس آن چه نيستند و نه آن چه هستند – دولتی نيستند، انتفاعی نيستند، مرتکب جرايمی نشدهاند - تعريفی که میتواند شامل هر گروهی غير از تجار، گروههای انقلابی يا تروريستی باشد قابل استناد جدی نيست و مسلما به معنی آن هم نيست که سازمان ملل اين سازمانها را به وجود آورده يا بايد در چارچوب تعريف سازمان ملل يا هر سازمان ديگری بگنجند و بمانند. سازمان ملل فقط سعی دارد برای اهداف عملی خود تعريفی از آنها ارائه دهد و در همين حد هم دست به تعريف ان جی اوها میزند. ماده 71 منشور سازمان ملل سال 1945 میگويد که "شورای اجتماعی اقتصادی بايد ترتيبات مناسبی برای مشورت با سازمانهای غير دولتی که به اموری در حوزه صلاحيت خود میپردازند اتخاذ کند. ان جی اوها میتوانند نظرات خود را در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی بدهند اما در نهادهای سياسی نيرومند – مجمع عمومی و شورای امنيت سازمان ملل – نقشی بازی نمیکنند." اولين سوالهايی که در همين جا با آن رو به رو میشويم اين است که سازمان ملل که خود نهادی سياسی است چرا از آغاز لازم میداند با سازمانهای غير دولتی کار کند؟ و آيا واقعا آنها را غير سياسی میداند؟ جواب سادهای که ما يافتيم اين بود که وقتی سازمان ملل ان جی اوها را در منشور خود وارد میکند سازمانی جوان است که بايد بنا به سر لوحه خود "We the People" علاوه بر کار سياسی با دولتها با ملتها هم وارد اين نوع روابط شود و سازمانهای غير دولتی را به اين عنوان و به عنوان نماينده ملتها میبيند. و در ضمن در آن دوره بعد از جنگ جهانی دوم ان جی اوها دوره رمانتيک خود را داشتند که در کمکهای سازمان غير دولتی CARE به اروپاييان جنگ زده انعکاس میيافت: تصوير معصومی که کمی بعد به مدد تلويزيون خدشه دار شد – خيلی قبل از آن که سازمانهای غير دولتی از هر رنگ دور و بر ما مثل قارچ برويند. اما، از آن وقت تا به حال اتفاقهای زيادی هم در دنيای سازمان ملل، هم در دنيای ان جی اوها و هم در دنيای رسانهها افتاده – ديگر هيچ کدام همانی نيستند که يک وقتی بودند و فکر میکنم در اين مورد اختلاف نظری با سهيلا وحدتی و مهدی وجودی نداشته باشيم. منظور اين است که در حال حاضر نگاهی به تغييراتی که در تعريف اوليه سازمان ملل روی داده – جزييات دو تجديد نظر سالهای 1967 و 96/1993 - و کتابها و مقالات متعددی که در مورد ان جی اوها منتشر شده به هيچ وجه مشوق تلاش برای تکيه بر تعريفی از همه ان جی اوها در سراسر جهان نيست: کاری که در عوض هر دو نويسندگان مقالات مورد بحث ما سعی در انجام آن دارند. با اين هم، برای دنبال کردن بحث سياسی يا غير سياسی تعريف شدن ان جی اوها در اسناد سازمان ملل بد نيست دو تا از تعريفهای احتمالا مورد استناد سهيلا وحدتی را با هم به انگليسی بخوانيم. تعريفهايی که مال سازمان ملل باشد، تا ببينييم آيا آن طور که دوستان ما میگويند واقعا سازمان ملل میگويد که ان جی اوها بايد غير سياسی باشند يا خير.. اولی را میتوانيد در اين آدرس http://www.ngo.org/ngoinfo/define.html دنبال کنيد و دومی را در http://www.staff.city.ac.uk/p.willetts/CS . به اين دليل به انگليسی میخوانيم که ببينيم تعريف سازمان ملل چيست و چقدر با درک دوستان ما از آن فرق دارد، و آيا يک نکته مندرج در هر دو مقاله يعنی غير سياسی بودن ان جی اوها در آنها واقعا ذکر شده يا خير. 1. A non-governmental organization (NGO) is any non-profit, voluntary citizens'' group which is organized on a local, national or international level. Task-oriented and driven by people with a common interest, NGOs perform a variety of services and humanitarian functions, bring citizen concerns to Governments, advocate and monitor policies and encourage political participation through provision of information. They provide analysis and expertise, serve as early warning mechanisms and help monitor and implement international agreements. Their relationship with offices and agencies of the United Nations system differs depending on their goals, their venue and the mandate of a particular institution. 2. The term, "non-governmental organization" or NGO, came into currency in 1945 because of the need for the UN to differentiate in its Charter between participation rights for intergovernmental specialized agencies and those for international private organizations. At the UN, virtually all types of private bodies can be recognized as NGOs. They only have to be independent from government control, not seeking to challenge governments either as a political party or by a narrow focus on human rights, non-profit-making and non-criminal. به طوری که میبينيم بحثی درباره غير سياسی بودن ان جی اوها که در هر دو مقاله چه کوتاه و چه بلند عنوان میشود نيست. و البته از تعيين اساسنامه، اهداف، تشکيلات، ساختار، عضو پذيری، عمليات شفاف، وضعيت مالی روشن برای سايرين، مسائلی که مهدی وجودی مطرح میکند، هم اثری نيست و وابستگی داشتن و نداشتن به دولت هم اهميت چندانی در قضيه ندارد. همه اين نکات با مراجعه به مدخل سازمانهای غير دولتی در UNESCO Encyclopaedia of Life Support Systems SECTION 1 INSTITUTIONAL AND INFRASTRUCTURE RESOURCE ISSUES که مال سازمان ملل است و علی القاعده بايد مورد قبول هر دو باشد و در ضمن نسبت به تعريفهای مندرج در مقاله سهيلا وحدتی جديدتر است و مال ژانويه 2002 است روشن میشود. اين متن روی اينترنت موجود است و همان متنی است که تعريف دوم را ازش گرفته ايم. ناگفته نماند که مقالههای زيادی روی سايت globalpolicy.com در مورد تعريف ان جی اوها و خوب و بد آنها يا کارعملی آنها دورههای مختلف و شرايط مختلف هست که هرکدام به يک جنبه از کار ان جی اوها میپردازند و خيلی راهگشا و در عين حال سرگرم کننده اند، اما تعريف يونسکو يا پروفسور پيتر ويلتس (Peter Willetts, Professor of Global Politics at City University, London) که در کارنامه اش دو کتاب درباره ان جی اوها دارد و مقالات متعددی درباره سازمانهای غير دولتی برای سازمان ملل نوشته برای اين بحث سياسی بودن يا نبودن ان جی اوها به عنوان مرجعی معتبر و مورد قبول تعداد افرادی بيشتر قاعدتا اگر عوامل ديگری در اين ميان تعيين کننده نباشند بايد کافی باشد. در اين جا ناچار به گفتن اين مسئله هستيم که موارد اختلاف ديدگاه ما با نويسندگان بيش از بحث بر سر وجوهی خاص از درک نادرست و سياسی بودن و نبودن است. با اين که میدانيم اين اختلاف برداشتها هم درتفاوت شديد در نگاه مان به ان جی اوها دخيل بوده است به دليل گستردگی موضوع طرح اختلاف نظرها و بحثها درباره مسائل ديگری مثل توسعه، جامعه مدنی، دمکراسی که نويسنده ی "درک نادرست" مطرح کرده را میگذاريم برای وقتی ديگر و فرصتی ديگر که اميدواريم به زودی پيش آيد. مسئله سياسی بودن يا غير سياسی بودن که در اين اواخر چند بار مطرح شده فعلا برای ما به موضوعی عمده تر از بودن يا نبودن مان تبديل شده و بنابراين فعلا به آن میپردازيم. اولين بار مقامات وزارت کشور به هرکس که برای گرفتن مجوز تاسيس ان جی او میرفت میگفتند که بايد "غير سياسي" باشد، يعنی هست. همه جا غير سياسی است. احتمالا همين تکرار و اصرار مدام در مورد غير سياسی بودن سازمانهای غير دولتی باعث شد که شادی صدر در سال گذشته در مقالهای در سايت زنان ايران (به قلعه رفتن، 29 ژوئن 2004) روی "غيرسياسي" بودن سازمان غير دولتی تاکيد کرد و نوشت که «با اين که اختلاف نظرهای فراوان در تعريف "سازمان غير دولتي" وجود دارد، نقطه مشترک تمامی اين تعريفها، "غيرسياسي" بودن سازمان غير دولتی است. همين ويژگی است که يک حزب سياسی را از يک سازمان غير دولتی متمايز میکند». دنباله مقاله همين منطق را دنبال میکرد تا جايی که شادی صدر برخی سازمانهای غير دولتی را احزابی سياسی که به دليل نداشتن امکان ثبت خود به نام حزب به فعاليت غير دولتی روی آوردهاند خواند و ما را به شدت متحير کرد. متحير از اين ديوار بلندی که در ذهن نويسنده مقاله شايد به تدريج و آجر به آجر بين حزب و سازمان غير دولتی بر پا شده بود و حالا ظاهرا فروريخته بود و چنان ناگهانی که او يکبار هم از خودش نپرسيده بود مگر حزب يک سازمان غير دولتی نيست؟ و مگر فعاليت حزبی فعاليت غير دولتی نيست؟ مقاله شادی صدر ما را به اين فکر انداخت که به دنبال پاسخی برای اينها و سوالاتی ديگر بگرديم و ببينيم حزب سياسی چه تفاوتی با ان جی او دارد. آيا اين تفاوت به اهداف مربوط میشود يا به لزوم پاسخگويی به رای دهندگان، يا رقابت با دولت؟ نتيجهای که حاصل ما شد اين بود که اختلاف بين حزب و غير حزب را قبل از هر چيز اهداف ما تعيين میکند و گرنه هر سازمانی تشکيل بدهيم سازمان غير دولتی است. و اختلاف بين ما که سازمان غير دولتی را سياسی میدانيم و آنهايی که آن را سياسی نمیدانند قاعدتا بايد در تعريف سياسی و غير سياسی باشد. يعنی ما بنا به درک فمينيستی و تجربه جمعی مان معتقديم که انسان سياسی به دنيا میآيد، همان طور که اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به دنيا میآيد و البته در شرايطی هم از همه امکانات ملازم با اين خصيصههای خود محروم میماند، اما به اين حالت میگوييم محروميت و تعريف مثبتی از آن میتواند شبيه به بحثهای حاشيه نشينی باشد که گاهی در اهميتش غلو میشود و به نوعی رمانتی سيسم آبکی آغشته میشود. به بحثهای دمکراسی و حقوق شهروندی هم که مراجعه کرديم متوجه شديم اختلاف در تعريفهاست. آن چه ما سياسی میناميم همان است که بعضی از دوستان اجتماعی میشمرند. برای مثال، بنا به تعريفهايی که از حقوق شهروندی در جنبش فمينيستی داريم و تقسيم نقشهای زن و مرد در جامعه میدانيم که معلمهای زن تا وقتی در کلاس درس میدهند کار اجتماعی میکنند، دختران را آگاه میکنند و سطح دانش در جامعه زنان را بالا میبرند، وقتی میکوشند تشکلی ايجاد کنند تا فعاليت اجتماعی خود را به سطح تغيير برنامه آموزشی يا موثر بودن در ايجاد تغييراتی کلان به نفع دانش آموزان برسانند اين کار ديگر سياسی است. در ضمن فراموش نکنيم که يک بخش از جنبش زنان اعتقاد راسخ دارد که "شخصی سياسی است"، نکتهای که هلن سيکسو در يک مصاحبه مربوط به سال 1996 به خوبی بيان میکند. او میگويد: .......من يک بار و برای هميشه بايد اين حرفهای واضح و پيش پا افتاده را بزنم: در يکی از شمارههای شمارههای اخير اوبسرواتور مصاحبهای طولانی با ژاک دريدا با عنوان "بله، متون من سياسی است" ديدم که به اين معنی است که نگرش ژورناليستی يا قرائت سطحی او را وامی دارد چيزی کاملا بديهی را تکرار کند. اين را که نوشتههای فلسفی او نوشتههايی همواره سياسی اند، همواره تاثيرات سياسی دارند - و .... در مورد من هم اوضاع از همين قرار است... اين که ديگر مثل روز روشن است و من از اين که مجبورم تکرارش کنم خجالت میکشم – خاستگاه امور سياسی هميشه هم صحنه سياست نيست – صرفا صحنه سياست نيست، رويداهای سياسی که رسانهها گزارش میکنند نيست؛ سياسی مسلما از گفتار شخص گوينده و خودش شروع میشود، به اين معنی که همه آن چه که صحنه سياست را میسازد – روابط قدرت، روابط سرکوب، بردگی، استثمار – همه اينها از من شروع میشود: قبل از هرچيز در خانواده و در درون خودم شکل میگيرد............... (از مصاحبه با هلن سيکسو، مارس 1996. مصاحبه به فرانسه توسط کاتلين او گرادی صورت گرفته و توسط اريک پره نوويتس به انگليسی ترجمه شده.) بعد از مقاله شادی صدر در کوران کارهای روزمره قضيه را به دست فراموشی سپرديم و در نهايت چون مسئله بر سر تعريف متفاوت از يک چيز واحد بود فکرکرديم هر بحثی در اين مورد دعوايی زرگری است. انتشار مقاله سهيلا وحدتی همزمان با بحثی در جلسه مشترک گروهی از سازمانهای غير دولتی زنان مسئله سياسی يا غير سياسی بودن ان جی اوها را پيش آورد. مقاله مهدی وجودی که با اخلاص تمام و ميل به فرمانبری مطلق – چيزی که از لحن مقاله استنباط میشود – نوشته شده بود انگيزه ورود به اين بحث را تقويت کرد. ما مطمئن بوديم که اين طور نيست و سازمانهای غير دولتی فعاليت سياسی میکنند. نوشته پروفسور ويلتس برای دايره المعارف يونسکو را هم که دنبال کرديم به همين نتيجه گيری رسيديم. او در پايان مقاله اش که مرجع اصلی در تهيه اين نوشته بوده به اين جمع بندی میرسد که "آن چه تا به اين جا گفته شد شايد حاوی اين معنی تلقی شود که همه ان جی اوها از لحاظ سياسی فعالاند. اين طور نيست. گاهی ممکن است ارتباط خيلی کمی با افراد غير خودی داشته باشند. يا تغييری در جامعه بر عکس ممکن است ان جی اويی درونگرا را وارد کار سياسی پايدار کند. اين واقعيت ندارد که همه در سياست جهانی فعالاند. حتی اين هم واقعيت ندارد که ان جی اوها میکوشند در سياست در سطح کشور نفوذ کنند، يعنی مستقيما در بحث سياست عمومی فعال شوند. اما در مفهوم گسترده سياست را میتوان فراگردی تعريف کرد که طی آن تعداد معينی از افراد به يک تصميم جمعی میرسند. اين امر، يعنی تلاش يک ان جی او در بسيج افراد برای ايجاد تغيير در رفتار شخصی شان، برای جلب حمايت يک گروه مذهبی يا يک اتحاديه صنفی، يا ترويج ارزشهای خود در رسانههای خبری همه شکلهای متفاوت عمل سياسی هستند. به نظر ما اختلاف نظردر تعريف معنای سياسی نشان اختلاف نظرهای ديگر و مسائل ديگری است. چرا که ما فکر نمیکنيم موضوعی به اين سادگی تنها به ذهن خودمان رسيده باشد و تنها ما به اسناد سازمان ملل دسترسی داريم، بلکه فکر میکنيم که دوستان ما احتمالا دلايل ديگری دارند. بنابراين هنوز اين بحث کامل نشده و هنوز جای سوال دارد که چرا در حالی که منتقدان سرسخت ان جی اوها ( از جمله نگاه کنيد به مقاله Natalie Steinberg در اينترنت تحت عنوان "Background Paper on GONGOs and QUANGOs and Wild NGOs " که صحبت از تعيين معيار و "مقررات اخلاقي" و "قواعد رفتاري" برای سازمانهای غير دولتی میکند) از وظيفه آنها در گسترش آزادی يا توان شهروندان محروم و به حاشيه رانده شده و دفاع از تغيير اجتماعی حرف میزنند و به عبارتی از فعاليت سياسی آنها، عدهای روی اين مسئله اصرار میکنند که ان جی اوها غير سياسی هستند؟ و آيا غير سياسی بودن ان جی اوها به معنی غير سياسی بودن اعضای آن هم هست يا اين دو تا جدا میشوند: يعنی، آيا ما به واسطه کاری که برای ايجاد تغيير در جامعه میکنيم کار سياسی میکنيم اما تشکيلاتی که در آن کار میکنيم غير سياسی تلقی میشود يا خير؟ و خيلی سوالهای ديگر. اگر بحث بر سر تعريف سازمان ملل است که خيلیها برای دفاع از ضرورت غير سياسی بودن سازمانهای غير دولتی به آن استناد میکنند، بايد گفت که سازمان ملل برای سازمانهای مانند ما گاهی از عنوان گروههای شهروند هم استفاده میکند. از قضا در ارتباط با شهروندی فعال هم بايد به اهميت سياسی بودن اشاره کنيم که به معنی استفاده از حقوق دمکراتيک تا جای ممکن برای آموزش دمکراسی است و از اين نظر آنهايی که به ما توصيه میکنند غيرسياسی عمل کنيم در واقع انگار به ما میگويند از دمکراسی تا جای ممکن حذر کنيد. و اين توصيه جدا از بی ربط بودنش در چارچوب روابط ان جی اويی خيلی خنده دار است، بخصوص که مروجان آن همواره داعيه دفاع از دمکراسی را داشتهاند. به هر حال، همان طور که ديديم سازمان ملل تعريفی مبنی بر غير سياسی بودن ان جی اوها ندارد. و مجددا لازم به ذکر است که اگر هم داشت معنی اش اين نبود که قصد دارد يک بار و برای هميشه تعريفی جامع از ان جی اوها بدهد و قدغن کرده هيچ گروه و سازمانی حق ندارد خلاقيت نشان دهد و بر اساس کار و تجربه اش به تعريفی روشن از خودش برسد. گذشته از آن، سازمان ملل تا به حال يک دبيرکل زن هم نداشته، و شرط میبندم جزو کانديداهای دبيرکلی اش هم تا به حال هيچ زنی نبوده، بنابراين بخصوص ان جی اوهای زنانی که مشخصا برای ارتقای موقعيت زنان و برابری زن و مرد تلاش میکنند چطور و از کجا اين قدر مطيع سازمان ملل شده اند؟ يا سازمان ملل قدرتی است که بعضیها بنا به عادت متوسل شدن به قدرتها به آن استناد میجويند تا حدی که اسناد آن را تحريف میکنند؟ يا، آيا سياسی بودن و در ضمن تعريف روشنی نداشتن از وجوه منفی ان جی اوها و نشان ناکارآمدی آنها برای محرومان جوامع مختلف تلقی میشود؟ ممکن است اين طور باشد. و در هر حال در مورد اين مسئله که ان جی اوها ديگر در خدمت آن گروههايی که بايد باشند نيستند بخصوص از دهه 90 که ان جی اوهای محلی تعدادشان افزايش چشمگيری يافت صحبتهای زيادی شده و میشود. بعضی از ان جی اوها، هم در سطح جهانی و هم در سطح محلی دلسردیهايی را موجب شدهاند. گفته میشود که ان جی اوها با پول اعضا میچرخند و جز به آنها به کسی پاسخگو نيستند، بر خلاف احزاب که دست کم مجبورند به رای دهندگان تکيه کنند و بنابراين ان جی اوها قابل کنترل نيستند. گفته میشود که ان جی اوها فقط فکر علائق خودشان هستند. همه چيز را از چشم هدفی که بهش دل بستهاند میبينند. گفته میشود ان جی اوهای غربی در افريقا فرهنگ غربی و فرهنگ وابستگی را رواج میدهند، برای نفوذ در جامعه رشوه میدهند و اين رشوه دهی را به پای فساد جامعه محلی میگذارند و هيچ وقت اين وابستگی تمام نمیشود. اما کسی هم نيست که نپذيرد ان جی اوها هر چه باشند از دولتها به مراتب سالم ترند و بوروکراسی خيلی کمتری دارند. همان طور که گفته شد ان جی اوها جزو جنبش اجتماعی هستند و يک بخش مهم آن و با اين حساب نمیتوانند سياسی نباشند. در ضمن، گذشته از سازمان ملل، در ساير مقالات مربوط به ان جی اوها هم هيچ جا به اين مطلب برنخورديم که بحث غير سياسی بودن را مطرح کنند. و بايد بگوييم که در حالی که تعريف سازمان ملل حاوی چنين چيزی نيست و تعريف انسيکلوپدی يونسکو کاملا خلاف اين است و سياسی بودن ان جی اوها را امری بديهی میداند باز هنوز منتظريم که پاسخ بقيه دوستان در ان جی اوها را به اين مسئله بشنويم. چون، همان طور که گفتيم ترجيح میدهيم خودمان تعريف کنيم که که هستيم و چه میکنيم، والبته با کمک هم خواهيم توانست. و پيش نياز اين امر آن است بدانيم چرا بعضیها اصرار بر غير سياسی بودن ان جی اوها دارند. برای باقی بحث و موضوع درک نادرست ما از سازمانهای غير دولتی شايد بازگشت به مطالب مقاله پروفسور ويلتس راهگشا باشد. او در آغاز و پيش از جمع بندی معروفش مینويسد که اين سازمانهای غير دولتی انواع و اقسام دارند و توافقی عمومی بر سر تعريف آنها نيست. اما عموما سه قاعده درآنها بايد رعايت شود: نبايد حزب سياسی باشند، نبايد انتفاعی باشند، و نبايد مرتکب جرم شده باشند. به ويژه بايد عاری از خشونت باشند؛ سپس میافزايد که در همه اين موارد مرزها البته گاهی کمرنگ میشوند ، گاهی اين سازمانها خيلی نزديک به يک حزب سياسی اند، گاهی درآمد زا هستند، گاهی در تظاهرات اعتراضی خشن شرکت میکنند. اما اينها جزو ترکيب اصلی شان نيست. مهم اين است که ان جی اوها جزئی از جنبشهای اجتماعی و آن هم جزئی اساسی هستند. به نظر پروفسور ويلتس بغرنج ترين مسئله، بحث استقلال سازمانهای غير دولتی است. اين که بايد بگذارند دولت به نوعی کنترل شان کند يا نه. و در اين جا او به GONGOها اشاره میکند که از زمان جنگ سرد و به دلايل کاملا سياسی اما بر اساس الگوی سازمانهای غير دولتی شکل گرفتهاند و در واقع سازمانهای غير دولتی سازمان يافته توسط دولت هستند. غير از اين نوع سازمان غير دولتی ساخته دولت دو نوع ديگر سازمان غير دولتی يکی QUANGO يا سازمان نيمه غير دولتی با سرمايه دولت و ديگری گروه سازمانهای غير دولتی سازمان يافته توسط يک نهاد سياسی و با پول آن هستند که سازمان ملل هم از اين نوع سازمانها دارد. چيزی که در طول اين بحث روشن میشود اين است که به گفته پروفسور ويلتس سازمان ملل در آغاز مد نظرش سازمانهای غير دولتی در کشورها و در سطح بين المللی هستند و کاری به محلیها ندارد و در اصل آنها نيستند که سعی میکند تعريف شان کند. بتدريج و از دهه 70 که تعداد ان جی اوهای محلی افزايش میيابد و حضور اين نوع سازمانها يا به تنهايی يا در اثر ائتلافهايی در عرصه عمومی موثر واقع میشود سازمان ملل هم ناچار با اين مسئله مواجه میشود که بايد مشکل تعريف غير دقيق و عام را تا آن جا که ممکن است حل کند. در نشان دادن شدت غير دقيق بودن تعريف قبلی گفته میشود که موزهها، دانشگاهها و بيمارستانهايی هم هستند که سازمانهای غير دولتی و غير انتفاعیاند و خدمات ارائه میدهند و البته نبايد لزوما از آرمانی دفاع و از کسی حمايت کنند. کاری که در عوض ان جی اوها میکنند. راه حلی که پيش پای سازمان ملل گذاشته میشود تجديد نظر در قطعنامه قبلی در ارتباط با فعاليت مشترک ان جی اوها و سازمان ملل است و در ادبيات ان جی اويی اين دوره هم میبينيم که با توجه به افزايش ان جی اوها از دهه 90 سازمان ملل سعی در تفکيک آنها و وظايف شان دارد. اين سير توجه به تغيير نقش و ديناميزم اين سازمانها را در کل در همه قطعنامههای سازمان ملل که مربوط به ان جی اوها میشود به وضوح میتوان ديد. يکبار در 1950 شورای اجتماعی اقتصادی مقرراتی وضع میکند که بعد در 1967 مورد تجديد نظر قرار میگيرد و مبنای همکاری فعلی است و بر اساس آن هر سازمانی که دولتی نباشد غير دولتی است. هر چند آنهايی که میخواهند سمت مشاور سازمان ملل را داشته باشند بايد در اهداف اجتماعی آن که در اين مقطع رعايت و احترام به حقوق بشر ذکر میشود شريک باشند. اين شرط در تجديد نظر 96/1993 برداشته میشود و گرچه سازمان ملل رعايت حقوق بشر را جزو اصول خود حفظ میکند در صدد يافتن اسامی ديگری برای اين سازمانها با توجه به تنوعات شان است. در قطعنامه 31/1996 تعريف ان جی اوها اين است: Any international organization which is not established by a government entity or intergovernmental agreement در ميان اين سازمانها آنهايی که در سطح جهانی عمل میکنند و در حد يک دولت نفوذ دارند میشوند non-state-actors ، عنوانی که میتواند مناسب يک موسسه بين المللی انتفاعی هم باشد و همچنان غير دقيق است و بقيه که در سطح ملی يا محلی فعالاند به grass-roots و community based organization و civil society organization تغيير نام میدهند. از سوی ديگر، سازمان ملل از 1996 در اسناد خود سه گروه ان جی او را عنوان میکند که روابط مختلفی با آنها دارد و همه هم بين المللی هستند و تعريفهای جديدی هم برای آنها پيدا میکند از جمله تکنيکال ان جی اوها که کارشان و تخصص شان تحليل اطلاعات پيچيده برای به جريان انداختن تصويب عهدنامههاست و میتوانند محلی باشند، اما درکل ان جی اوهای محلی قابل ارتقا به مقام مشاور سازمان ملل ان جی اوهای پوشش دهنده هستند، يعنی آنها که به يک رديف سازمان جامعه مدنی محلی پوشش میدهند و نقش هماهنگ کننده را برای آنها بازی میکنند. به اين ترتيب میبينيم که درست از سال 1996 و از همان وقتی که در کشور ما حرف سازمانهای هماهنگ کننده و پوشش دهنده مطرح شد ما هم از رديف سازمانهای غير دولتی خارج شديم و دائم اين توصيه را در اسناد سازمان ملل ديديم که بهتر است از عنوان سازمان جامعه مدنی استفاده کنيم اما پشت گوش انداختيم. توصيه سازمان ملل ناشی از تغيير و تحولات و جا به جايی قدرت در عرصه جهانی است که در کمرنگ شدن نقش خود اين سازمان به عنوان يک نهاد سياسی نيرومند بين المللی و متحد ان جی اوها تاثيرداشته است. در واقع، علاوه بر سازمان ملل در ده سال اخير کنشگران بين المللی ديگری هم به همکاری با ان جی اوها علاقه مند شده اند، از جمله تعدادی از ان جی اوهای فعال در سطح بين المللی از 1994 با بانک جهانی شروع به همکاری کردند و نقش مهمی در سياست گذاریهای اين بانک به عهده گرفتند. نتيجه اين همکاری بانک جهانی و ان جی اوها آن قدر مثبت ارزيابی شد که کوفی عنان در فروم اقتصاد جهانی در داوس، ژانويه 1999، از شرکتهای تجاری خواست مسئوليتهای اجتماعی شان را با ورود به اتحادی جهانی با سازمان ملل گسترش دهند. آنها هم پذيرفتند و تعدادی ان جی او هم حاضر به همکاری با اين شرکتها در زمينه اخلاق تجارت و محيط زيست شدند اما همه بر عکس کوفی عنان هنوز مرددند که آيا چنين کاری در حيطه نفوذ اين شرکتها قرارشان نمیدهد و ايا اين کارشان مثبت است و در اين نقش میتوانند مثمرثمر باشند يا خير؟ و آيا کماکان سازمان غير دولتی محسوب میشوند؟ و آيا سازمان مللی که درهايش را به روی اين شرکتهای فرامليتی و چند مليتی گشوده همان سازمان مللی است که قبلا بود؟ جواب اين سوالات هر چه باشد مشکل يافتن تعريفی روشن برای ما سازمانهای غير دولتی محلی را حل نمیکند، تعريفی که يک سازمان غير دولتی محلی بنا به آن بتواند دامنه همکاریها و فعاليتهای خود را با قاطعيت بيشتری مشخص کند. بخصوص که آخرين تلاش سازمان ملل که تعريفهايش مورد استناد قرار گرفته دسته بندی ان جی اوها به 9 گروه متفاوت است، 9 گروه که کاملا دلبخواهی انتخاب شدهاند تا نقش هماهنگ کننده را برای سازمانهای غير دولتی محلی ايفا نمايند. و کماکان توضيح نمیدهند که سازمان غير دولتی چيست. اما حاکی از آناند که اسم ماها در اسناد سازمان ملل اصلا ان جی او نيست و بنابراين شايد بتوان گفت درک نادرست از سازمانهای غير دولتی وجود دارد اما نه آن جا که سهيلا وحدتی رديابی اش کرده . و ما هروقت در زير چتر يک سازمان صد در صد غير دولتی يا نيمه غير دولتی يا دولتی غير دولتی به بخشی از يک کنشگر جهانی تبديل شديم تازه آن وقت است که با معيارهای سازمان ملل و مطابق تعريفهای اسنادش واقعا تبديل به ان جی او میشويم. حالا سازمان کوچک محلی هستيم و خيلی دور از امکان تبديل شدن به ان جی اوهايی که با بانک جهانی کارمی کنند يا با اتحاديه اروپا و نگرانیهايی دارند از قماش آنهايی که سهيلا وحدتی يا مهدی وجودی مطرح میکنند و از جمله نگرانی از حرکتی سياسی کردن. بحث در مورد درک نادرست ما از سازمانهای غير دولتی به يک معنا نيمه کاره میماند. برخلاف مختصر و البته مبهم بودن تعريف مهدی وجودی از ان جی اوها که در ضمن خيلی تسليم طلبانه هم بود – شايد با اتحاديه اروپا و موسسات آن کار میکنند - مقاله سهيلا وحدتی مفصل است و حاوی نکات بحث انگيز متعدد. علاوه بر دو مطلبی که سعی کرديم موضع خود را نسبت به آنها روشن کنيم خيلی نکات ديگر هم مانده که نيازمند بحث است. برای مثال، سهيلا وحدتی از استقلال ان جی اوها حرف میزند، بخصوص در ايران که ان جی اوها بايد از وزارت کشور مجوز بگيرند و معمولا هم با هزار زحمت ممکن است موفق به اين کار شوند حرف استقلال انها را زدن حاوی تناقضی است که نمیدانيم چه شکلی به آن پاسخ دهيم. مسئله سياسی را که ساده ترين نکته بحث او بود و به هر حال قبلا هم مطرح شده بود مورد بحث قرار داديم بدون اين که روی آن خيلی تاکيد کنيم. شايد مثالهای ديگرو تعاريف ديگری لازم باشد برای اثبات اين امر که ما فعاليت خودمان را در مرکز فرهنگی زنان سياسی میدانيم اما تعريف خاصی از سياسی داريم که اتفاقا موافق تعريف سازمان ملل از اين واژه است. مراجعه به تعريفهای سازمان ملل در مجموع اين بحث به ما در روشن شدن نکات زيادی کمک کرد و اين را هم عمدتا مديون سهيلا وحدتی و بعد مهدی وجودی هستيم که وادارمان کردند نگاهی دوباره و دقيق تر به اسناد سازمان ملل در ارتباط با سازمانهای غير دولتی بيندازيم. از اين بابت از هر دو متشکريم. ارسال به شبکههای اجتماعی
|
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|