ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 30.07.2006, 21:25
نجات کردستان

ریچارد بالیت / برگردان: آرشین ایرانی
http://harfha.com
دوشنبه ٩ مرداد ١٣٨٥

ریچارد بالیت استاد تاریخ خاورمیانه در دانشگاه کلمبیای امریکا و نویسنده‌ی شش کتاب مهم در زمینه‌ی خاورمیانه و دنیای اسلام است که به ٧ زبان مختلف ترجمه شده است. آخرین کتاب او «فرصتی برای تمدن اسلامی- مسیحی» (٢٠٠٤) است. او عمدتاً نگاهی انتقادی به سیاست‌های امریکا دارد. دو سال پیش مقاله‌ای نوشت تحت عنوان «نگران پاکستان باشید، نه ایران!» که به منافع ملی ایران بسیار نزدیک بود. اما پیشنهادهایی که در این مقاله می‌دهد بی‌شک به سود مناقع ملی ما نیست. بدیهی است که دیدگاه یک کارشناس امریکایی را باید از زاویه‌ی منافع ملی کشورش ارزیابی کرد و نه از دیدگاه دیگر کشورها. با وجود این، آگاهی از مباحثی که در زمینه‌ی سیاست خارجی امریکا در جریان است هر چند علیه ایران باشد، نیاز ماست. امیدوارم کسانی که دغدغه‌ی منافع ملی و تمامیت ارضی ایران را دارند بر ترجمه‌ی این مقاله خرده نگیرند.

***

کردهای ناسیونالیست یک هدف دارند: دولتی مستقل در شمال عراق. سیاست‌گذاران امریکایی به این دوستان کرد سکولار احترام می‌گذارند، اما گویی چنان دورند که درخواست‌شان برای استقلال به گوش آن‌ها نمی‌رسد. این معیار در سیاست امریکا در عراق شاید در سال‌های آتی تغییر کند.
دولت بوش دو استدلال علیه استقلال کردها دارد: نخست، یک دولت متمرکز چندقومیتی و چندمذهبی بهترین فرصت را برای اثبات سیاست‌های امریکا فراهم می‌کند. ماجرای برقراری توازن در عراق که از زمان اعلان انتخابات در عراق در حال اجراست، نظامی دمکراتیک را ترسیم می‌کند که در آن کردهای سکولار، شیعیان مذهبی و سنی‌های ناراضی مراقب یکدیگرند. تا زمانی که کردها شدیداً به وحدت عراق پایبند بمانند، این رؤیای ناممکن پابرجاست.
دوم، اعلان استقلال کردها باعث تحریک و مداخله‌ی نظامی ترکیه و حتا ایران خواهد شد. هر دو همسایه از این می‌ترسند که ایده‌ی دولت کرد در شمال عراق ممکن است از مرزها عبور کند و باعث تقویت جاه‌طلبی سیاسی کردها در درون مرزهای‌شان شود.
اگر جنگی داخلی میان عرب‌های سنی و شیعه رخ دهد، این استدلال‌ها عوض می‌شوند. هیچ کس انتظار ندارد که کردستان صحنه‌ی اصلی این جنگ شود. نظامیان کرد به کنترل شدید قلمروی خودشان مشغولند و بعید است که طرفین درگیر از آن‌ها بخواهند که وارد منطقه‌ی عربی بشوند. علاوه بر این، گرچه کردها سنی هستند، رهبران‌شان به نوعی ایدئولوژی سکولار و ناسیونالیسم قدیمی معتقدند که سیاست‌گذاران امریکایی می‌پسندند. بسیار بعید است که آن‌ها به خاطر مذهب‌شان به کمک عرب‌های سنی در مبارزه با اکثریت اعراب شیعی بروند.
این شرایط چشم‌انداز جنگ داخلی میان دو بخش از جامعه را افزایش می‌دهد، در حالی که بخش سومی ناظر بر آن خواهد بود. برای کردها این وضعیت هم مستلزم خطر است و هم فرصت. خطر آن بازگشت به دوران بعثی‌هاست که به عنوان اقلیتی غیرعرب تحت قیمومیت دولت بودند و این، در صورتی است که یک فرقه‌ی عربی به پیروزی قطعی دست پیدا کند. فرصت هم این است که از یک طرفِ درگیر در جنگ در عوضِ گرفتن امتیازی سیاسی نظیرِ استقلال کامل و کنترل میدان‌های نفتی شمال، حمایت کنند. استقلال سومین چشم انداز است و کورسویی در تاریکی است که ممکن است سیاست‌گذاران امریکایی در تصمیم‌های‌شان آن را انتخاب کنند.
کردستان مستقل در شمال عراق کشوری کوچک و محصور در خشکی خواهد بود. حیات اقتصادی‌اش وابسته به کنترل میدان‌های نفتی شمال است. کردها امیدوراند از راه‌های سیاسی این کنترل را به دست آورند، اما در صورت وقوع جنگ داخلی و عملیات نظامی با حمایت ضمنی امریکا ممکن است به اهدافی دست پیدا کنند که با مذاکره ممکن نیست. با وجود نفت هم، کردستان مستقل به همسایگانش وابستگی اقتصادی خواهد داشت، زیرا لوله‌های نفتی باید از این کشورها عبور کند. انتقال نفت از مسیر جنوب که منطقه‌ای جنگی است، عملاً غیرممکن است. بنابراین باید از میان ترکیه، ایران یا سوریه عبور کند.
از دیدگاه امریکا وجود یک دولت کوچک و ضعیف کرد که برای صادرات حیاتی‌اش به ترکیه وابستگی اقتصادی دارد، ارزیابی دستاوردهای حاصله از افتضاح عراق را ممکن است تا اندازه‌ای بهبود ببخشد. صادرات کردستان از راه ترکیه می‌تواند مانع بزرگی برای جاه‌طلبی‌های ایران باشد که هدف ایالات متحد است. از سوی دیگر، صادرات از طریق ایران یا دوستش سوریه قطعاً باعث مخالفت امریکا با استقلال کردها خواهد شد.
جنگ داخلی ممکن است باعث چیرگی عرب‌های شیعه‌ی تحت نفوذ ایران در عراق شود. اگر این احتمال افزایش پیدا کند، دیپلمات‌های امریکایی باید میان کردها و ترک‌ها توافق‌نامه‌ای به وجود آورند تا دست کم بخشی از عراق و سهم قابل توجهی از تولیدات نفتی را از دسترس ایرانی‌ها خارج کنند.
ترکیه باید از توهم نسبت به آینده‌ی عراق دست بردارد. هشدارهای مداخله‌ی نظامی که با توجه به حملات ترکیه در تعقیب کردهای شورشی در سال‌های پس از جنگ اول خلیج فارس، اکنون جدی گرفته می‌شود، تأییدی بر مخالفت سرسختانه‌ی ترکیه با استقلال کردها است. علاوه بر این، نخبگان سیاسی ترکیه که مخالف ایده‌ی دولت کرد هستند، از سوی دیگر مشتاقند به اتحادیه‌ی اروپا بپیوندند. آیا حمله‌ی نظامی علیه دولت نوپای کردی در شمال عراق نشانه‌ی پایان مذاکرات برای پیوستن به اتحادیه اروپا است؟ تأیید این نظر سخت است، اما با توجه به موانعی که از تهاجم ترکیه به قبرس هنوز بر جای مانده است، این احتمال وجود دارد.
اگر اروپا و امریکا سیاست‌شان را در مورد استقلال کردستان تغییر دهند، به ژنرال‌های ترکیه می‌توانند دو مژده بدهند: برنامه‌ی زمانی قریب‌الوقوع برای پیوستن به اتحادیه اروپا و جابجایی نیروهای نظامی امریکا از منطقه‌ی عربی عراق به کردستان. دومین مورد حق استقرار نسبتاً دائم را به امریکا می‌دهد که به شدت به دنبال آن هستند و در ضمن از استقلال کردستان محافظت می‌کنند و مراقبند که کردها در مرز ترکیه رفتار نامناسبی انجام ندهند. داشتن راه میان‌بری به اروپا و شناخته شدن به عنوان دوست امریکا در منطقه از تهاجم پرهزینه و نا‌فرجام به کردستان مستقل، چه بسا ممکن است وسوسه‌کننده‌تر باشد.
در ١٥ سال گذشته سیاست‌گذاران امریکایی در هر دو حزب گوش‌شان را برای هر پیشنهادی مبنی بر تغییر مرزهای عراق بسته‌اند. این مرزها پس از جنگ جهانی اول تعیین شد. زمان بازنگری در این سیاست نزدیک است. هر چه بدبینی امریکایی‌ها نسبت به آینده‌ی عراق بیشتر شود، مطمئناً بحث درباره‌ی نجات کردستان جذاب‌تر می‌شود.