iran-emrooz.net | Mon, 04.04.2005, 9:47
واتيكان ، كشوری با تشكيلات پيچيده و كهن
ايرنا
ايرنا: "كارول وويتيلا" معروف به"ژان پل دوم"، پس از حدود ۲۷سال حكومت بر واتيكان در آخرين ساعات روز شنبه، سيزدهم فروردين ماه دار فاني را وداع گفت.
۱۱۷كاردينال صاحب حق راي در روزهاي آتي در واتيكان گردهم ميآيند تا در نشستي فوقالعاده رهبر جديد مذهبي كاتوليكها را برگزينند. در حال حاضر همه نگاهها معطوف واتيكان و تحولات آتي آن است.
مطلب ذيل نگاهي اجمالي به واتيكان است ، كشوري با گستره ۴۴هكتاري كه در قلب رم پايتخت ايتاليا جاي گرفته است.
**آغاز تاريخ واتيكان
داستان شكلگيري دولت شهر واتيكان به سال ۴۲ميلادي باز ميگردد.
پتروس مقدس از حواريون حضرت عيسي مسيح (ع) از بيتالمقدس راهي رم مي شود تا آيين مسيحيت را تبليغ كند.
۲۲سال ميگذرد تا اينكه امپراتور وقت رم تصميم ميگيرد پتروس مقدس را همراه "پل مقدس " - ديگر حواري حضرت مسيح (ع)- به قتل برساند.
شهادتگاه و آرامگاه اين دو شهيد به عنوان نخستين شهداي مسيحي با گذشت زمان توسعه يافت و در قرن پانزدهم عملا به مركز هدايت مذهبي كاتوليك هاي جهان مبدل گرديد.
كاتوليك به عنوان يكي از چهار مذهب مسيحيت محسوب ميشود و در مقايسه با مذاهب ارتدوكس ، پروتستان و انگليكن بيشترين شمار هواداران را داراست.
كاتوليكها بر اين باورند كه حضرت مسيح (ع) پيش از به صليب كشيدهشدن كليد كليساها يا مراكز مسيحيت را به پتروس مقدس سپرد و اين را سمبل تفويض اختيارات و اعمال حاكميت خدا بر زمين ميدانند و معتقدند كه حضرت مسيح (ع) او را به جانشيني خود بر روي زمين انتخاب كرده است و بنابر اين پاپها نيز جانشينان پتروس مقدس محسوب ميشوند.
پس از شهادت پتروس مقدس ، شاگرد او به نام "لينوس مقدس " جاي استاد را گرفت و اداره امور روحانيت مسيحي را عهده دار شد و اين تاريخ بگذشت تا اكنون زمان انتخاب دويست و شصت و پنجمين پاپ جانشين پتروس مقدس فرا رسيده است.
قدرت هر يك از اين پاپها نيز در دوران زمامداري ، بستگي به شرايط حاكمان رم تغيير ميكرد. زماني قدرتگيري پاپها ، دادگاههاي تفتيش عقايد و اعدام افراد به اتهام بيديني و جنگهاي صليبي را در قرون وسطي شكل داد و در دورهاي نيز به تبعيد رفتند ، در پشت ديوارهاي بلند واتيكان محبوس ماندند و يا حتي واتيكان را به صورت نهادي تابع حكومتهاي وقت درآوردند.
در دوران معاصر "ويكتور امانوئل "پادشاه ايتاليا طي فرايند اتحادبخشي به اين كشور ، به تدريج حكومتهاي محلي و ايالتهاي مختلف را كه تحت نفوذ رسمي كليسا قرار داشتند به زير سلطه خود در آورد و اين حركت سرانجام سپتامبر ۱۸۷۰ميلادي با ورود سپاهيان "گاريبالدي" به رم تكميل شد.
در همين سالها حكومت متحد ايتاليا پاپ را براي واگذاري ابنيه ، املاك و داراييهاي مربوط به كليسا شديدا تحت فشار گذاشت و او به اعتراض و براي نشاندادن نارضايتي، خود را در محوطه واتيكان محبوس كرد.
اين وضعيت تا ۱۱فوريه ۱۹۲۹ميلادي كه قرارداد "لاتران " ميان "بنيو موسوليني" رييس دولت وقت ايتاليا و پاپ "پي يازدهم"امضا شد، ادامه يافت.
در چارچوب اين قرارداد بود كه واتيكان به عنوان دولتي مستقل و حاكم بر خود اعلام موجوديت كرد و پاپ نيز متقابلا دولت ايتاليا را به رسميت شناخت.
موسوليني همچنين در چارچوب اين قرارداد كه در حقيقت پايان بخش اختلافات ديرينه ايتاليا و واتيكان بود، كاتوليسم را به سطح"مذهب دولتي" ارتقاء داد.
واتيكان با اين توافق خيلي سريع به عنوان يك كشور پادشاهي درآمد كه در آن پاپ قدرت مقننه ، قضاييه و اجرايي را در دست داشت.
هنگام تدوين كنوانسيون وين در خصوص روابط ديپلماتيك ، واتيكان به عنوان كشوري مستقل و داراي موقعيت ديپلماتيك به رسميت شناخته شد.
حق تاريخي پاپ براي تعيين و اعزام سفير به ساير كشورها و نيز پذيرش سفيران خارجي در واتيكان نيز مورد شناسايي ديپلماتيك قرار گرفت.
درحال حاضر واتيكان با حدود ۱۷۰كشور جهان داراي روابط ديپلماتيك است و حدود ۱۳۰كشور جهان نيز داراي سفير نزد دولت واتيكان هستند.
واتيكان همچنين در اكثر سازمانهاي بينالمللي از جمله سازمان ملل داراي نماينده رسمي به عنوان ناظر و در برخي نيز داراي حق راي است.
* واتيكان ، كم جمعيتترين كشور جهان
واتيكان را ميتوان كم جمعيتترين كشور جهان نام برد. مجموع شهروندان و مقيمان ملتهاي مختلف كه اكثر آنان نيز ايتاليايي هستند به ۲هزار نفر مي رسد.
اين گروه نيز عمدتا كاردينالها ، اسقفها و كشيشها هستند. به عبارتي بيشتر جمعيت واتيكان را مقيمان واتيكان تشكيل ميدهند و اينها در حقيقت به دلايل مختلف از جمله مسووليت و مقام شغلي كه به آنان واگذار شده در محدوده قلمرو واتيكان ساكن و از دولت شهر واتيكان اجازه اقامت رسمي دريافت كردهاند.
دفاع از مرزهاي ۴۴هكتاري اين كشور كوچك و كم جمعيت نيز به "گارد سوئيسي" محول شده است. اين گارد متشكل از جوانان سوئيسي متعلق به خانواده هاي گارد سوئيسي به عنوان يكي از سه گارد باقيمانده از نيروهاي مسلح پاپ است كه از سال ۱۵۰۶ميلادي فعاليت خود را آغاز كرد.
گاردهاي "اشرافي" و "پلاتين" عملا پس از سال ۱۹۷۰ميلادي منحل شدند.
* واتيكان ، كشوري با تشكيلات پيچيده و كهن
"شاه كليد" راهيابي و شناخت تشكيلات پيچيده و كهن واتيكان ،"مجمع كاردينالها" است. رمزگشايي از اين نهاد ، ورود به بحث را آسانتر مي سازد.
* مجمع كاردينالها
"مجمع كاردينال ها" در شكل امروزي آن همان مجلس سنا است، مجمعي كه اعضاي آن منتخبان رهبر كاتوليكها هستند و در نهايت به عنوان دستياران و مشاوران پاپ، او را در اداره امور كليساي كاتوليك ياري ميدهند.
كاردينالها به اقتضاي مسووليتي كه پاپ بر عهده آنان گذاشته ، در هر كجا كه اقامت داشته باشند شهروند واتيكان محسوب ميشوند.
شمار كاردينالها نيز ثابت نيست. اكنون تعدادشان حدود ۱۴۰نفر است كه از اين رقم تنها ۱۱۷نفر داراي حق راي براي انتخاب پاپ جديد هستند.
سال ۱۹۷۳ميلادي پاپ "پل ششم" در شوراي ويژه كاردينالها پيشنهاد داد كه حداكثر تعداد كاردينالهاي داراي حق راي انتخاب پاپ ۱۲۰نفر باشد كه اين پيشنهاد او به تصويب رسيد.
البته اين كاردينالها در زماني كه ناچار شوند به دليل مرگ يك پاپ ، پاپ جديدي را برگزينند نبايد بيش از ۸۰سال سن داشته باشند.
اما همين كاردينالها نيز در بين خود داراي ۳درجه و يا به عبارتي صحيحتر " ۳رده روحاني" ميباشند . اين درجات و ردهها هم همانطور كه توضيح داده شد توسط پاپ به افراد اعطا ميشود.
نخستين رده كه بيشتر كاردينال را شامل ميشود ، افرادي هستند كه از ميان اسقفها انتخاب شدهاند كه به آنها "كاردينالي طبقه اسقف ها" گفته مي شود.
در عين حال گاهي اتفاق ميافتد كه پاپ به يك كشيش با توجه به اهميت پست و موقعيت و ويژگي شخصي،درجه كاردينالي ميدهد كه به اين افراد "كاردينالي رده كشيشي" اطلاق ميشود.
آخرين رده روحاني در ميان كاردينالها ، رده "كاردينالي گروه شماسان" است .
شماسان در معناي لغوي به مفهوم خادمان كليسا است كه در حقيقت پايين ترين رده سلسله مراتب روحانيت كاتوليك محسوب ميشود.
خادمان كليسا يا همان شماسان در اجراي مراسم مذهبي به كشيشها كمك مي كنند و در موارد استنثايي ميتوانند با لحاظ شرايطي ، برخي از مراسم مذهبي همانند غسل تعميد را انجام دهند.
البته دارنده اين رده كاردينالي بدان معنا نيست كه از طبقه شماسان است چرا كه براي رسيدن به جايگاه كاردينالي بايد فرد نامزد ، حداقل داراي مقام كشيشي باشد.
لغت كاردينالي گروه شماسان در چارچوب مجمعكاردينال ها، به معناي پايينترين گروه عضو محسوب ميشود و مشمول مفهوم عام آن نيست.
"مجمع كاردينال ها" در كنار وظيفه مشورت دادن به پاپ براي اداره كاخ مقدس ، رسالت سنگين تري را نيز بردوش دارد و آن انتخاب پاپ جديد است.
اسقفي كه در اين مجمع به عنوان پاپ جديد انتخاب ميشود در حقيقت هشت مسند را به دست ميآورد.
اولين مسند ، اسقف رم است.
قدرت اجرايي و برتري پاپ كه مورد ادعاي كليساي كاتوليك درمقابل ارتدوكسها است ، از همين مقام و موقعيت نشات ميگيرد.
خليفه و نماينده عيسي مسيح(ع) دومين مسند و لقبي است كه نصيب اسقفي مي گردد كه به مقام پاپي برسد.
"جانشين حواريون مسيح ، رييس كليساي جهاني ، اسقف اعظم و متروپوليت حوزه خليفهگري اعظم رم ، حاكم دولت شهر واتيكان ، صاحب كرسي رسولي مقر مقدس و در نهايت خدمتگزار رعيت خدا و شبان گلههاي خدا " از ديگر القاب و مسندهاي شخص پاپ محسوب ميشود.
تا زماني كه پاپ زنده است نيز هيچ كس حق ندارد براي او جانشين تعيين كند و يا مجبور به استعفايش سازد.
اما اين اسقف، چگونه در مجمع كاردينالها به عنوان پاپ انتخاب ميشود.
* نحوه انتخاب پاپ جديد
هنگاميكه پاپ درگذشت و يا بهاعتقاد كاتوليك ها"به خانه پدر بازگشت"، "بازرس خانه پاپي" يا همان كاردينال ناظر كليساي كاتوليك بر بالين او حضور مييابد ، پس از اطمينان از مرگ پاپ ،به معاون اسقف رم اجازه ميدهد تا مرگ پاپ را به طور رسمي اعلام كند.
همزمان با اعلام مرگ پاپ و برگزاري آيينهاي تشييع جنازه و خاكسپاري، از كاردينالهاي سراسر جهان خواسته ميشود تا براي تشكيل جلسه فوقالعاده خود را به واتيكان برسانند.
در همين چارچوب سيزدهم فروردين ماه ۸۳از تمامي ۱۱۷كاردينال داراي حق راي خواسته شد تا سريعا راهي مقر مقدس شوند.
پس از آنكه تمامي كاردينالهاي واجد شرايط راي ،خود را به واتيكان رساندند اجلاسي محرمانه تشكيل ميدهند و در آن اجلاس پاپ جديد گزينش مي شود.
هيچكدام از اين كاردينالها تا پيش از انتخاب پاپ جديد حق ندارند از كاخ واتيكان خارج شوند.
اين روند اگر چند روز نيز طول بكشد ، ادامه خواهد داشت و حتي خدمتكاران نيز قسم داده ميشوند كه نكتهاي بازگو نكنند.
كاردينالها ابتدا و پيش از آغاز نخستين رايگيري مراسم عبادت روحالقدس به جاي ميآورند و از خداوند ميخواهند تا آنان را در انتخاب نامزد اصلح كه خود صلاح ميداند ، ياري دهد.
درهاي اتاق ويژه كنفرانس كاردينالها از درون و برون با زنجير قفل مي شود و همه اين كارها زير نظر دادستان خانه پاپي(كاردينال ناظر كليساي كاتوليك) و فرمانده گاردهاي سوئيسي انجام ميگيرد.
پس از آنكه كاردينالها درباره نامزدهاي جانشين پاپ بحث و گفت و گو كردند، رايگيري آغاز ميشود.
البته اگر فردي در ميان نامزدها در جايگاهي باشد كه كاردينالها درباره او اتفاق نظر داشته باشند ، كار به رايگيري با ورقه كشيده نميشود بلكه آنان يكصدا نام پاپ جديد را فرياد ميكشند.
اين موضوع البته دست كم در ۴۰۰سال اخير، بيسابقه بودهاست.
در رايگيري با ورقه بايد پاپ جديد بتواند دو سوم آراي بعلاوه يك راي كاردينالها را از آن خود كند.
به همين دليل عموما رايگيري ها تكرار ميشوند. در هر روز دوبار صبح و دوبار ظهر رايگيري ميشود.
اگر راي گيريهاي بينتيجه همچنان ادامه يافت كاردينالها بين ۹تا ۱۵ نفر را انتخاب ميكنند و در حقيقت به آنان وكالت ميدهند تا پاپ را برگزينند البته ممكن است كار به تغيير آيين نامه انتخابات نيز بكشد.
در صورت وقوع چنين امري ، اكثريت نسبي ملاك قرار ميگيرد و رايگيري انجام ميشود و حتي ممكن است فقط براي دو نفري كه بالاترين راي را كسب كردهاند ، رايگيري انجام گيرد.
كاردينالها آراي خود را كه بايد به طور دقيق و شفاف با ذكر نام خود و نامزد مورد نظر بنويسند، در درون صندوق ويژهاي كه براي همين كار تعبيه شده، ميريزند.
معمولا مردم و مشتاقان شنيدن نام پاپ جديد در تمام روزهاي رايگيري در ميدان سن پيترو جمع ميشوند .
براي اينكه اين افراد نيز در جريان نتيجه رايگيري قرار بگيرند، شيوه جالبي وجود دارد.
در هر بار رايگيري واعلام آراء ، مجموع برگههاي راي در درون يك بخاري ريخته ميشود كه رنگ دود آن بخاري بيانگر نتيجه رايگيري است.
اگر پس از هر رايگيري ، دود سياه از لولههاي بخاري مشرف به ميدان خارج شود به اين معنا است كه كاردينالها هنوز موفق نشدهاند كه درباره پاپ جديد به توافق برسند.
به اين ترتيب همگان درخواهند يافت كه بايد رايگيري مجددا انجام گيرد اما در مرحله آخر و هنگامي كه سرانجام پاپ جديد گزينش شد، كاردينال ها يك ماده شيميايي خاص روي برگههاي راي ميريزند كه پس از سوزاندن آنها به جاي رنگ سياه ، دود به رنگ سفيد مشاهده ميشود.
اين دود سفيد بدان معناست كه پاپ جديد انتخاب شده و كاردينالها سرانجام به توافق رسيدهاند.
"كارول جوزف وويتيلا" ۲۷سال پيش يعني در سال ۱۹۷۸در دومين روز اجلاس شوراي كاردينالها و پس از هشت بار رايگيري موفق شد جايگاه خود را به عنوان پاپ در واتيكان تثبيت كند.
پاپ جديد پس از انتخاب ، از اجلاس خارج ميشود تا لباس سفيد مخصوص پاپي را برتن كند. كاردينالي از جلسه خارج ميشود و فرياد ميزند"ما پاپ داريم" و به اين ترتيب پاپ جديد را به مردم معرفي ميكند.
از اين به بعد او قادر خواهد بود تمامي تصميمات نهايي در حوزه واتيكان را شخصا اتخاذ كند و به عنوان پادشاهي مطلق ، دست به انتصابات مقامهاي جديد در تشكيلات نوبنياد خود بزند.
او بلافاصله دو منشي ويژه خود را برمي گزيند و سه شورايي را كه به عنوان مشاوران پاپ انجام وظيفه ميكنند سروسامان ميدهد.
شوراي كاردينالها تحت رياست مسنترين كاردينال، شوراي كاردينالي رسيدگيكننده به مسايل سازماني و اقتصادي كه زير نظر شوراي اول انجام وظيفه خواهد كرد و در آخر شوراي اسقفها با دبيرخانه كل آن در حقيقت دركنار پاپ ، رهبري جهان كاتوليك و رياست حكومت را برعهده دارند.
پاپ از اين بعد به انتصاب مقامهاي جديد حكومتيدست ميزند، مقامهايي كه طبق قوانين كليسا با مرگ پاپ ، همگي به استثنا ۴نفر بايد استعفا كنند.
*پايان زندگي پاپ ، پايان مسووليت مقامهاي واتيكان
پاپان زندگي پاپ طبق قوانين كليسا پايان مسووليت مقامهاي دربار واتيكان خواهد بود اما در اين ميان تنها ۴نفرند كه مسووليتهاي آنان همچنان تا زمان انتخاب پاپ جديد تداوم مييابد.
بلافاصله پس از مرگ پاپ ، تمامي اختيارات اجرايي واتيكان تا زمان انتخاب پاپ جديد به "دادستان خانه پاپي" يا همان كاردينال ناظر كليساي كاتوليك واگذار ميشود.
كاردينال اسپانيايي " ادوارد مارتينز سومالو" همزمان با مرگ پاپ ژان پل دوم عهدهدار اين مسووليت بود.
مسووليتي كه با انتخاب پاپ جديد پايان خواهد يافت.
شخص پاپ طبق قوانين واتيكان ، به عنوان اسقف رم نيز انجام وظيفه مي كند اما او در زمان حيات، معاوني دارد كه رييس شوراي اسقفهاي ايتاليا محسوب ميشود.
اين مسووليت نيز همزمان با مرگ ژان پل دوم ،در اختيار كاردينال "كاميليو روئيني" بود.
وزيران امورخارجه و كشور واتيكان نيز از ديگر شخصيتهايي هستند كه مسووليتشان پس از مرگ پاپ حفظ ميشود.
هيچ پستي در دوره انتقال قدرت به فردي در واتيكان واگذار نميشود.
دادستان خانه پاپي همانطور كه گفته شد بلافاصله بعد از مرگ پاپ بايد بر بالين او حضور يابد و اطمينان حاصل كند كه پاپ مرده است.
او پس از كسب اين اطمينان ، درهاي آپارتمان مسكوني و دفتر كار پاپ را قفل و كليدهايش را نزد خود نگاه ميدارد تا به صاحب بعدي آن تحويل دهد.
پس از اين كار ، دادستان خانه پاپي به معاون اسقف رم ميگويد كه پاپ فوت كرده است.
معاون اسقف رم دراين زمان وظيفه دارد كه به مردم اعلام كند پاپ مرده است.
وزيران كشور و خارجه كه نيز با هدف استقبال از مقامهاي خارجي و حل و فصل امور داخلي مقام خود را تا انتخاب پاپ جديد حفظ ميكنند.
وزير خارجه در تشكيلات واتيكان معاون كل دبير دولت(نخست وزير) در امور خارجي و وزير كشور نيز معاون كل دبير دولت در امور عمومي محسوب ميشوند.
همانطور كه اشاره شد پاپ و سه شوراي كاردينالي و اسقفي در مجموع دستگاه رهبري جهان كاتوليك و رياست حكومت را عهده دار هستند اما در كنار اين مجموعه، دستگاه و تشكيلاتي نيز وجود دارد كه پاپ از طريق آن كليساي جهاني را اداره ميكند كه اصطلاحا " كوريا رومانا" ميگويند.
**كوريا رومانا
كوريا رومانا همانگونه كه ذكر شد دستگاه و تشكيلاتي است كه پاپ از طريق آن كليساي جهاني را اداره ميكند و در ساختار سياسي ، تشكيلاتي است كه بالاتر از قوه مجريه است.
دبيرخانه دولت ، بالاترين سازمان كوريا رومانا محسوب ميشود. در صدر آن دبير دولت يا همان نخست وزير است كه بايد داراي مقام كاردينالي باشد.
اين مسووليت در دوره پاپ ژان پل فقيد برعهده "آنجلو سودانو" بود.
نخست وزير داراي دو معاون در امور عمومي (وزير كشور) و امورخارجي (وزير امور خارجه) است.
كوريا رومانا به مفهوم امروزي خود داراي وزير و وزارتخانه نيست اما تشكيلاتي در دو قالب "مجامع مقدس " و "شوراي پاپي " دارد كه همان كار وزيران و وزارتخانهها را انجام ميدهند.
* مجامع مقدس
مجامع مقدس ، وزارتخانههاي معمولي كوريا رومانا و دولت پاپ هستند.
روساي هريك از ۹مجمع مقدس كه در سطح وزير مطرح هستند ، بايد كاردينال باشند.
مجمع دفاع از ايمان ، مجمع كليساهاي شرقي ، مجمع آداب و شعاير ديني مجمع امور قديسين ، مجمع تنصير ملتها، مجمع امور روحانيون ، مجمع موسسات و انجمنهاي مذهبي ، مجمع تربيت كاتوليكي و مجمع امور اساقفه ، ۹مجمع مذكور را تشكيل ميدهند.
* شوراي پاپي
شوراهاي پاپي نيز بر اساس وظايف خود اموري را برعهده دارند و همانند مشاوران پاپ و مقر مقدس عمل ميكنند.
رييسان شوراهاي پاپي نيز كه شمار آنان ۱۰نفر است ، وزير محسوب مي شوند.
شوراي پاپي تفسير متون قانون اساسي ، شوراي پاپي گفت و گوي ميان اديان ، شوراي پاپي فرهنگي ، شوراي پاپي ارتباطات اجتماعي ، شوراي پاپي قلب واحد ، شوراي پاپي امور مهاجران ، شوراي پاپي عدالت و صلح ، شوراي پاپي ارشاد مسوولان بهداشتي ، شوراي پاپي غير روحانيون و شوراي پاپي اتحاد مسيحيان ، ۱۰شوراي مذكور را تشكيل ميدهند.
** سياست خارجي واتيكان و اصول راهبردي آن
پاپ هدايتگر و جهتدهنده اصلي سياست خارجي واتيكان محسوب ميشود .
البته تا پيش از سال ۱۹۶۵ميلادي و تشكيل شوراي واتيكان دوم سياست خارجي واتيكان مبتني بر سنتهاي ديرينه كليساي كاتوليك و فاقد پوياييبود.
روابط با اديان ديگر و كشورهاي جهان و گفت و گو با مذاهب ديگر از جمله نكاتياست كه اين شورا بر آن تاكيد كرد.
اما يك نكته در اين ميان نبايد فراموش گردد و آن اين نكته است كه اساس و پايه سياست خارجي واتيكان بر دكترين "تنصير اجتماعي كليسا" شكل گرفته است كه مبناي آن نيز به گفته يكي از صاحبنظران مسايل كليسا، "عملا جداي از فعاليتهاي تنصيري و تبشيري كليساي جهاني كاتوليك متصور نيست." شايد سادهترين مفهوم عرفي واژه تنصير نيز همان كاتوليك كردن ملت ها باشد، واژهاي كه ژان پل دوم رهبر فقيد كاتوليكها پيوسته تاكيد داشت هزاره سوم ميلاد مسيح ، هزاره ارشاد و تنصير ملتها است.
براي تحقق سياست تنصير نيز از شيوههاي مختلف سياسي ، اجتماعي و اقتصادي ، فرهنگي و آموزشي و رسانهاي بهره گرفته ميشود.
در كنار اين اصل و پايه كليدي ، دستگاه سياست خارجي واتيكان ميگويد كه به دنبال تحقق اصول و مباني ذيل است:
- احترام به تماميت ارضي و استقلال ملي كشورها و اصالت فرهنگهاي بومي و حق آزادي ملتها در تعيين سرنوشت خود.
- تامين و تضمين آزادي فعاليت كليساهاي كاتوليك در سراسر جهان با تاكيد بر آزادي و احترام به حقوق بشر و شرافت انساني و قداست حيات به عنوان موهبت الهي و رد هر گونه تبعيض نژادي
- نفي هر گونه خشونت درحل و فصل مسايل بينالمللي و تحكيم مباني صلح و امنيت بينالمللي ، تفاهم و حل اختلافات تاريخي و ديرينه مابين كليسا و كنيسه و نفي هر نوع احساسات ضد يهودي و شناسايي اسرائيل و تقويت روابط با اين رژيم با هدف تامين منافع مسيحيان در منطقه
- تاكيد بر ضرورت حل و فصل مشكل فلسطين در قالب حمايت از فرايند گفت و گوهاي صلح خاورميانه
- تقويت گفت و گو با ساير اديان به منظور گسترش تفاهم دوجانبه
- گسترش روابط با كشورهاي آفريقايي ، آمريكاي لاتين ، آسيايي و حمايت از فعاليتهاي تبشيري و تنصيري در اين مناطق
** سياست خارجي واتيكان در دوران زمامداري پاپ ژان پل دوم
همانطور كه گفته شد جهتدهنده اصلي سياست خارجي واتيكان خارج از اصول مطرح شده ، در هر دورهاي شخص پاپ است. مرور گذراي زندگي وويتيلا ، نقش او را در سياست خارجي واتيكان آشكارتر مي سازد.
*نگاهي گذرا به زندگي پاپ ژان پل دوم
"كارول جوزف وويتيلا" ۲۷سال پيش يعني در سال ۱۹۷۸در جلسه شوراي كاردينالها به مقام پاپي ارتقا يافت و به اين ترتيب به ۴۵۵سال حكومت پاپ هاي ايتاليايي در مقر مقدس پايان داد.
وويتيلا در ۱۸مي ۱۹۲۰در خانوادهاي روستايي در كشور لهستان متولد شد.
در ۹سالگي از داشتن مادر محروم شد و در سال ۱۹۳۸ميلادي به همراه پدرش از روستاي زادگاهش به شهر كراكوف مهاجرت كرد.
وويتيلا پس از فارغالتحصيلشدن در رشته فلسفه ،در سال ۱۹۴۲ميلادي به مقام كشيشي رسيد.
در لهستان تحت سلطه كمونيست ها، در رشته علوم مذهبي در مقطع دكترا فارغ التحصيل شد و سپس راهي رم گرديد.
او در سال ۱۹۶۴ميلادي به مقام اسقفي رسيد و به عنوان يكي از كاردينال هاي شركتكننده در جلسه انتخاب پاپ اول مشاركت كرد.
پاپ اول پس از مدت كوتاهي فوت كرد و در نهايت وويتيلا به عنوان "ژان پل دوم" به مقام پاپي دست يافت.
او در سال ۱۹۸۱ميلادي موردسوءقصد قرار گرفت اما جان سالم بدر برد.
رهبر كاتوليكها در مدت حكومتش از ۱۲۶كشور جهان ديدن كرد و در اين سفرها دست به كارهاي استثنايي زد. براي نخستين بار به عنوان يك پاپ وارد مسجدي در سوريه شد از كوبا ديدن كرد و روابط با چين را بهبود بخشيد.
از وي به عنوان فردي نام ميبرند كه در فروپاشي نظام كمونيستي بلوك شرق نقش اساسي ايفا كرد.
در عرصه اصول شرعي از ديد كليسا ذرهاي كوتاه نيامد به گونهاي كه بسياري در دوره حياتش از او به عنوان يك محافظه كار مذهبي نام ميبردند.
او در كنار تلاش براي تنصير ملتها كه شايد ركوردشكني سفرهاي خارجي او در همين راستا نيز قابل ارزيابي باشد، تلاش ميكرد تا نسل مسيحيان كاتوليك دلزده از ازدواج و تن دادن به خانواده، به هر نحو ممكن افزايش يابد.
ژان پل دوم باز شايد در چارچوب اين سياست بود كه تا لحظه مرگ نيز زوج هاي كاتوليك را از استفاده از ابزارهاي پيشگيرانه منع ميكرد، همين منع او باعث گرديد تا برخيها او را يك عامل گسترش بيماري ايدز در ميان كاتوليكها معرفي كنند.
پاپ هرگز در پاسخ باز نماند. او در مقابل تاكيد ميكرد كه گسترش ايدز نه بر اثر منع استفاده از تجهيزات پيشگيرانه كه در عدم پايبندي به خانه و خانواده نهفته است، پاسخي كه مخالفانش را به سكوت مرگبار مجبور ميساخت.
او در عين حال تلاش كرد تا در دوره حاكميتش روابط كليساها را با يكديگر بهبود بخشد و در همين چارچوب دست به يك رشته سفرها زد.
در مجموع ميتوان گفت كه ورود سنت شكن او به مسايل سياسي و مذهبي ، جايگاه واتيكان را در سالهاي اخير بيش از پيش بر سر زبانها انداخت كه در آخرين مورد آن ميتوان به مخالفت آشكار با حمله آمريكا به عراق نام برد.
با اين توضيحات كه درباره جايگاه واتيكان و به تبع آن شخص پاپ حاكم بر دربار كليساي كاتوليك داده شد، اهميت و نقش ويژه پاپ بيش از پيش آشكار گرديد. اما اكنون يكي از موضوعات مطرح اين است كه چه كسي پاپ آينده خواهد بود.
با توجه به اينكه رده و جايگاه عمده كاردينالها تقريبا برابر است و شخص شاخصي كه همگان روي آن اتفاق نظر داشته باشند تاكنون معرفي نشده، احتمالا انتخاب پاپ با دشواري مواجه شده و دو تا سه روز به طول ميانجامد.
همين موضوع موجب گرديده تا بحث اينكه چه كسي پاپ آينده خواهد شد به يك موضوع براي شرط بندي در اينترنت تبديل شود.
**نامزدهاي جانشين پاپ ژان پل دوم رهبر كاتوليك ها
به واقع همانطور كه اشاره شد فردي كاريزما كه همگان روي آن اتفاق نظر داشته باشند و بخواهند طبق قوانين انتخاب پاپها در شوراي كاردينالها يكصدا نام او را صدا بزنند ، ظاهرا وجود ندارد.
نتايج بررسيها و جمع بندي رسانههاي ايتاليايي و واتيكان نيز نشان مي دهد كه اختلاف سليقهها در ميان كاردينالها بسيار بالاست.
برخي معتقد به جوانگرايي هستند و گروهي ديگر مسن بودن را ملاك مي دانند، دستهاي ديگر سياهپوست بودن و جماعتي پاپ ايتاليايي ميخواهند و خلاصه داشتن پاپي از آمريكايي لاتين نيز طرفداران خاص خود را دارد.
جوانگرايان به طيف اصلاح طلب كليسا تعلق دارند كه ميگويند حتما نبايد پاپي بيايد كه بخواهد فقط پا در جاي پاي وويتيلا بگذارد. بايد جواني به قدرت برسد كه در كليسا دست به نوآوري عميق بزند.
طرفداران يك پاپ سياهپوست از آفريقا نيز ميگويند ژان پل دوم قاره آفريقا را قاره اميد ميناميد . اگر يك پاپ سياهپوست به قدرت برسد خودبخود ميتواند مذهب كاتوليك را در قاره سياه گسترش دهد و اصل پايه اي سياست خارجي و رسالت واتيكان را كه همان تنصير ملتها است ، تحقق بخشد.
اما طرفداران انتخاب يك پاپ از آمريكاي لاتين هم كم نيستند. اين گروه نيز ميگويند درحال حاضر نيمي از كاتوليكهاي جهان در آمريكاي لاتين زندگي ميكنند و زمان آن فرا رسيده كه به اروپا به عنوان مركزيت كاتوليك پايان داده شود و مقر مقدس به كليساي بينالمللي و نه اروپايي تغيير جهت دهد.
انتخاب پاپ ايتاليايي هم نظريهاي است كه بيشترين طرفداران را حداقل در ميان رسانههاي ايتاليايي دارد هر چند كه در سالهاي اخير بشدت از شمار كاردينالهاي ايتاليايي كاسته شده است.
پاپ مسن و ضعيف نيز داراي هواداراني است . طرفداران اين نظريه نيز بيشتر كساني هستند كه ميخواهند به اصطلاح جانشين ژان پل دوم فردي باشد كه از او معتدلتر بويژه در خصوص يك سلسله مباحث جدي باشد.
طرفداران هر يك از نظريههاي مذكور، با گشت و گذار در ميان اسقفهاي موجود نفر يا نفراتي را معرفي و تبليغ ميكنند.
با تمام اين مباحث به نظر ميرسد كه سه نفر از كاردينالها از شانس بسيار بالايي برخوردارند هر چند كه ممكن است افراد ناشناختهاي در نهايت بتوانند اكثريت آراء را از آن خود كنند.
"ديونيجي تتامانسي" كاردينال ميلان، "جوزف راتزينگر" رييس شوراي اسقفهاي ايتاليا و "آنجلو اسكولا" كاردينال ونيز از جمله افرادي هستند كه گفته ميشود شانس بالايي براي رسيدن به جايگاه پاپي دارند.
درميان اين سه نامزد هم گمان ميرود تتامانسي در اولويت باشد ، هر چند كه مجددا تكرار ميشود اين موضوع فقط يك حدس و گمان است.
وويتيلا سال ۱۹۷۸و زماني كه به مقام پاپي رسيد شايد هرگز در فهرست نامزدهايي كه در آن زمان مطرح بودند، قرار نداشت.
اگر در نشست شورا، كاردينالهاي هوادار پاپ ايتاليايي و در عين حال با تجربه و ويژگيهاي منحصر به فرد، غلبه كنند و بر فرض اينكه بخواهند يكي از اين سه نامزد را انتخاب كنند، آنگاه بيترديد نام تتامانسي از صندوقها بيرون خواهد آمد.
تتامانسي در سال ۱۹۳۴ميلادي در ميلان به دنيا آمد. سال ۱۹۵۷به مقام كشيشي رسيد، دو سال بعد از دانشگاه گرگوريانا در رم در مقطع دكترا در رشته الهيات مقدس فارغ التحصيل شد.
سال ۱۹۸۹اسقف اعظم آنكونا شد و يك سال بعد به عنوان رييس كميسيون اسقفي ايتاليا منصوب گرديد.
در سال ۱۹۹۱ميلادي دبيركل كنفرانس اسقفي ايتاليا شد و مسووليت اسقفي آنكونا را به فرد ديگري سپرد.
سال ۱۹۹۵پاپ او را به عنوان اسقف اعظم جنوا منصوب كرد و سال بعد به مقام كاردينالي ارتقاء يافت.
كاردينالي شهر پررونق ميلان در سال ۲۰۰۲ميلادي به او واگذار گرديد.
اما چنانچه جوانگرايان و طرفداران پاپ ايتاليايي حاكم شوندو با همان فرض نامزد سهگانه بخواهند يكي را برگزينند ،اسكولا شانس بالايي خواهد داشت.
اسكولا در سال ۱۹۴۱ميلادي در مالگراته در شمال ايتاليا متولد شد، پدرش كاميون دار و مادرش خانه دار بود.
سال ۱۹۶۷در مقطع دكتراي رشته فلسفه ، فارغ التحصيل شد. سال ۷۰به سوئيس رفت و كشيش شد و دكتراي الهيات را نيز اخذ كرد.
مجله بينالمللي "كومونيو " را پايهگذاري كرد . تا پيش از سال ۹۱ در دانشگاه تدريس ميكرد و چندين كتاب به رشته تحرير در آورد.
سال ۹۱به مقام اسقفي رسيد و در سال ۹۵به حكم پاپ رياست دانشگاه پاپي دانشگاه لاتراننزه را عهده دار شد.
پاپ ژان پل دوم سال ۲۰۰۲مسووليت اسقفي ونيز را به او سپرد و همزمان عضو كميته رياست شوراي پاپي خانواده شد.
اسكولا در سال ۲۰۰۳با حكم پاپ به مقام كاردينالي ونيز ارتقاء يافت.
درعين حال قدرت و نفوذ راتزينگر ۷۸ساله نيز نبايد ناديده گرفته شود چرا كه به قول برخي صاحبنظران مسايل كليسا، "ستاره بخت او هنوز افول نكرده است."
راتزينگر آلماني از همفكران وويتيلا محسوب ميشود ، نظارت بر دكترين كليسا نيز برعهده او گذاشته شدهبود.
او يكي از ۳كاردينال در ميان ۱۱۹كاردينالي است كه وويتيلا را انتخاب كرد و هنوز زنده است.
انتخاب ژان بيستم به عنوان پاپ آن هم در سن ۷۷سالگي روزنه اميدي براي او گشوده است هر چند كه در صورت انتخاب شدن ركورد ژان بيستم را خواهد شكست.
لابي "اوپوس"كه يك تشكيلات خاص اما با نفوذ در درون كليسا است از راتزينگر حمايت ميكند هر چند كه اسكولا نيز از چنين حمايتي برخوردار است.
راتزينگر همچنين در سالهاي اخير آزمونهاي خود را پس داده و نامش كاملا بر سر زبانها افتاده است و ميتوان گفت بيترديد اگر خود به مقام پاپي نرسد نامزدي كه مورد حمايت او قرار گيرد از شانس بالايي برخوردار خواهد شد و اسكولا از جمله اين افراد است كه رشد خود را در سلسله مراتب كليسا به نوعي مديون پيروي از تعاليم راتزينگر است.
اكنون بايد منتظر ماند و ديد كه طرفداران كدام نامزد در اجلاس ۱۱۷ كاردينال بر ديگران غلبه ميكنند و جانشين كارول وويتيلا چه كسي خواهد شد؟