iran-emrooz.net | Sat, 15.12.2007, 11:30
دون کامیلو و امام
فرانسهانس / برگردان: علیمحمد طباطبایی
تلویزیونهای ایتالیا پی در پی فیلمهای مستندی از « واعظین نفرت » پخش میکنند که در آنها از مسلمانها خواسته میشود به دور هم جمع شده و به جنگ بر علیه کفار بشتابند. در ماه مارس سال جاری برنامهای با نام Annozero که توسط روزنامهنگار محبوب میشل سانتورو اجرا میشود تکههایی از فیلمی را نشان داد که به طور مخفیانه تهیه شده بود ـ فیلمی به همان اندازهی فیلم جدید آلمانی Hamburger Lektionen وحشتناک ـ و در آن یک امام نشان داده میشود که در تورین در حال موعظه است و میگوید که جای هیچ گونه گفتگو با کفار وجود ندارد: « وظیفه شما این است که آنها را بکشید، همین و بس ». همچنین اثبات شده است که ارتباطهایی میان مراکز اسلامی در ایتالیا و سلول شهرهامبورک وجود داشته است که در آن تروریستهایی که مسئول حملههای تروریستی ۱۱ سپتامبر بودند مخفی شده بودند ـ آنچه سکوت روشنفکران مطرح در بارهی این موضوع را بیش از پیش حیرت انگیزجلوه میدهد. برای مثال نویسندهی مشهور امبرتو اکو « در خواستهای مبالغه آمیز برای آزادی بیان » در خصوص مناقشهی کاریکاتورهای روزنامهی دانمارکی را « افراط و زیاده روی » یافته است آنهم در حالی که در ستون مخصوص خودش در نشریهی L'Espresso تمامی واکنش او به پدیدهی اسلام بنیادگرا در کشور خود این بود که نباید زیاده از حد به آن اهمیت دهیم.
در مقایسه با بقیه جهان بحث در بارهی اسلام افراطی در ایتالیا بسیار دیرتر آغاز شد. درحالی که هیچ گونه کمبودی از جهت نشانههای هشدار دهنده وجود نداشت، اما بیشتر آنها مطالبی بودند که توسط نویسندگان آنگلوساکسون به رشته تحریر در آمدند. یک اشتثنا و چهرهای اصلی در این بحث معاون سردبیرکوریردلاسرا ماگدی آلام است که در مصر به دنیا آمده و با آموزش و تربیت غربی بزرگ شده و بعد از آمدن به ایتالیا به تحصیل پرداخته و مقیم گشته است. او موفقیت شغلی خود را به عنوان یک روزنامه نگار با نشریه کموینستی مانیفستو آغاز کرد. وی خود را به عنوان یک مسلمان سکولار مینامد و در حال حاضر درکشور جدیدیش با مجموعهای از مقالهها و کتابهایش به یکی از مهمترین صداها بر ضد اسلام بنیادگرا تبدیل گردیده. اما سبک و شورو احساساتش از آن سراسیمگیهای لجبازانهی اوریانافالاچی بسیار متفاوت تر است. انتقادهای او بیشتر متوجه عدم بردباری اسلام و فعالیتهای خارج از کنترل امامهای خود خواندهی مساجد است. اما آلام همچنین رهبران خواب زده و برجسته فکری ایتالیایی را به باد انتقاد میگیرد که چشمان خود را بر روی وضعیت بسیار بد امور بسته اند و میخواهند به نحوی رفتار کنند که با اصول اسلامی در تناقض قرار نگیرند.
او در ستون مخصوص خود در کوریردلاسرا در بارهی موضوعاتی مانند فساد در ساختن مساجد یا حجاب اسلامی مشاجره قلمی سرسخت و انعطاف ناپذیر اما آرامی را به پیش میبیرد. او در بارهی موضوع حجاب اسلامی (روسری، روبند و بورقا) نظر وزیر کشور گوئیلانو آماتو را به چالش گرفت، کسی که در این مورد طرفدار آزادی فردی است و اشاره میکند که « راهبههای مسیحی نیز سرهای خود را میپوشانند ». هرچند آلام این گونه استدلال میکند که برای زنان مسلمان حجاب « نه یک حق بلکه یک وظیفه الزامی » است. اما وضعیت از جهت حقوقی حتی بدون آن که قصدی در کار باشد تقریباً به موضوعی مضحک تبدیل شده است: در ۱۹۷۵ قانونی برای مبارزه با فعالیتهای تروریستی « بریگادهای سرخ » سابق به تصویب رسیده بود که پوشیده بودن چهره را ممنوع میساخت، شرطی که در واقع به روشنی در مورد بورقا و روبند نیز قابل استناد میباشد. از بازی روزگار این که رئیس پلیس شهری در استان Treviso یا سنگر و پناهگاه حزب « اتحاد شمال » در 2004 در بخشنامهای که برای تمامی کشور قابل اجرا بود داشتن بورقا را بر اساس عقیده « کاملاً مجاز » دانسته بود. در حالی که سروصداها در بارهی این موضوع هنوز هم به طور کامل نخوابیده است، تا امروز هنوز هم میتوان در بازار روستایی Treviso زنانی را دید که حجاب کامل اسلامی دارند.
یک مسئلهی جدی تر محالفت بعضی از ایتالیاییها با ساختن مسجدهای جدید است که اخیراً برای شهرهای Genoa و Bologna در نظر گرفته شده است. با این حال تقلیل دادن این مجادله به عبارت کلیشهای « برج کلیسا در برابر منار مسجد » در واقع بیان کردن مسئله در واژههای بسیار سطحی است. در Genoa از وزیر کشور خواسته شد که برای حل این مناقشه اقدام کند، در حالی که در Bologna سرپرستی چپگرای شهر تصمیم به انجام یک همه پرسی محلی برای حل مناقشه گرفت، البته پس از آن که روزنامهی Il Giornale به مالکیت برلوسکونی (و البته با تلاش بعضی دیگر) با انتشار مقالهای که عنوان اصلی آن « شهردار به افراط گرایان یک مسجد هدیه میدهد » بود به بسیج عقاید عمومی مردم پرداختند. نشریهی چپ لیبرال Reset (1) با انتشار خلاصهای از مجادلهها در این مورد در سطح جهانی و به ویژه با همکاری نشریه اینترنتی آلمانی زبان Perlentaucher (2) به سهم خود به روشن تر شدن موضوع کمک بسیار نمود. از جملهی آنها یکی این که در ایتالیا 735 مسجد وجود ندارد بلکه فقط 3 مسجد: در رم، در کاتانیا و در حومهی شهر میلان یعنی در Segrate. بقیه به طور کمتر یا بیشتر مکانهای معمولی و موقتی هستند که در زیرزمینها، گاراژها یا ساختمانهای فرسودهی کارخانههای قدیمی برپا شده اند و به این ترتیب خارج از نظارت مقامات محلی یا انجمنهای اسلامی رسمی قرار دارند. یعنی مکانهایی که واعظین مشکوک فضای باز و کافی برای سخنان آتشین خود در اختیار دارند.
مطابق با آمار رسمی در ایتالیا ۳ میلیون خارجی زندگی میکند که یک سوم آنها را مسلمانان تشکیل میدهند. از میان آنها ۵ درصد مومنین جدی هستند. در اصطلاح اروپایی این رقمها بسیار اندک مینمایند، لیکن از آنجا که در ایتالیا ارغام غیر رسمی و سطح کلی کارهای غیرقانونی به مراتب بالاتر از هرجای دیگر است موجبی برای تردید و نابرابری فراهم میکند. بحثی که توسط Reset به راه افتاد شامل اظهارنظرهایی از مسلمانی قابل احترام و نمایندهی هم کیشان خود یعنی Mario Scialoja بود. او عضوی از شورای اسلامی ایتالیا است و نماینده سابق عربستان سعودی در سازمان ملل. او در ۱۹۸۷ به دین اسلام درآمده است و به ویژه در بارهی افزایش غیر قابل کنترل مساجد ساختکی نگران است، یعنی مکانهایی که در آنها سخنرانهای تهییج گر از هر نوعی که تصور شود میتوانند به عنوان امام خود را مطرح سازند و حیاط خلوتی برای سخنان آتشین خود داشته باشند.
سیالوجا به صراحت در بارهی منابع مالی پرسش برانگیز جهت ساختن مساجد جدید هشدار میدهد و از همه پرسی برنامه ریزی شده در Bologna استقبال میکند و آنهم به این دلیل که این عمل میتواند برای مسلمانان مشروعیت بیشتری به دنبال داشته باشد. او همچنین در بارهی « اتحاد میان چپ افراطی ایتالیا و اسلام » بدبین است. او بر این باور است که چپ خودش را فریب میدهد. او میگوید: « آنها جنبشهای اسلامی را به عنوان نماینده واقعی توده مردم یعنی همان پرولتاریای واقعی تلقی میکنند ». وی سپس اضافه میکند که: « آنها در اسلام یک جنبش ضد امپریالیستی و ضد آمریکایی را میبینند ». این ارزیابی میتواند مورد تایید قرار دهد که چگونه وی و متفکران دیگری از جمله ماگدی آلام توسط این دو جبهه مورد حمله قرار میگیرند، موردی که هرکس که از نزدیک مسئله را مورد بررسی قرار دهد تایید خواهد کرد.
در بارهی هم آغوشی عجیب میان کمونیسم و اسلام در بحثی که در Reset توسط جامعه شناس و اسلام شناس مشهور Stefano Allievi منتشر گردید وی قضیه را پی گیری نموده و این رابطه را به عنوان استمرار همان واکنش قدیمی چپ بر ضد مسیحیت مطرح نمود که صرفاً میخواهد اکنون تلافی را حتی اگر شده با یک امام مسلمان بر سر دون کامیلو درآورد. هرچند وی شدیداً با آن همه پرسی که پیشتر مطرح شد مخالف است و براین باور است که حتی یک اکثریت نباید قدرت تصمیم گیری در بارهی حقوق دینی اقلیت را در دست داشته باشد. او در کتاب خودش Islam Itaiano (2003) نشان میدهد که نه فقط دانش عمیقی از اسلام دارد که حتی یک دوستدار اسلام نیز محسوب میگردد. با این حال این مانع از آن نگردید که به عنوان یک دشمن اسلام تلقی شود. در واقع پس از آن که یک مسلمان افراطی از او به عنوان تحقیر و توهین اسلام شکایت نمود وی توسط یک قاضی که سعی میکرد مطابق با قواعد اسلامی رفتار کرده باشد به شش ماه زندان محکوم شد.
در اوایل سپتامبر و در حدود یک ماه قبل از آن که آن بحث Reset به کندی آغاز شود یک مناقشه که در اصل به خارجیها میپرداخت در جشنواره ادبیات در Mantua آغاز گردید. موضوع اصلی این مشاجره بحثی میان نویسنده بریتانیایی کریستوفر هیچنس از یک طرف و طارق رمضان محقق سیاسی و دینی از طرف دیگر بود. هیچنس قرار بود که در آن مراسم کتاب جدیدش « خداوند بزرگ نیست » را معرفی کند و طارق رمضان نیز برای معرفی کتابی که در بارهی پیامبر اسلام نوشته بود در آن مکان حضور داشت. تفاوت فاحش میان ملحد متعصب و محقق مسلمان جنجالی نمیتوانست از آنچه به راه افتاد تندتر باشد. روزنامههای ایتالیایی صفحات کاملی را به این بحث اختصاص دادند و هرکدام از آنها بر اساس جایگاه سیاسی خود به آن پرداختند. روزنامه کاتولیک L'Avvenire رمضان را مورد اتهام داشتن « استادندارهای دوگانه » قرار داد و رونامهای چپگرا یعنی Unita همان عکس العملهای معمول چپها را تکرار نمود و رمضان را به دون کامیلو ترجیح داد.
بخش نخست مقاله
---------------------------