ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 11.01.2022, 23:14
نگاهی به تاریخ هم‌جنس‌گرایی

منیژه مغیثی

غروب یک عصر غم انگیز پاییزی که افسردگی ناشی از مهاجرت بر روح انسان غلبه می‌‏کند دو چشم سیاه معصوم برای همیشه در ذهن من حک شد.

تلفن دفتر کارم زنگ زد. مدد کار اجتماعی بیمارستان شهرمان خودش را معرفی کرد و از ‏من خواست که پسر جوانی را که در بیمارستان بستری است ببینم. برایش نوع کارم را ‏توضیح دادم اما او اصرار کرد که این مورد خاصی است و دکتر روانپزشک این مرد جوان ‏نیاز به کمک دارد. بنابراین بعد از جستجو و پرسش به این نتیجه رسیده‌اند که به یاری ‏مددکار پارسی زبان، شا ید به دلایل خودکشی چندین باره این مرد جوان پی برند. بالاخره بعد ‏از امتناع من و اصرار او پذیرفتم که پس از پایان کار روزانه به ملاقاتش بروم.

پس از پایان کار، با خستگی ناشی از یک روز کاری دراز‎,‎‏ به بیمارستان رفتم. ‏روبرو،بطرف پنجره،از پشت صندلی، گردنی باریک، سری کوچک با موهای سیاه فرفری ‏و شانه‌های استخوانی دیده می‌شد. مددکار به سوی جوان درصندلی فروافتاده رفت و به او ‏توضیحاتی داد. اما او تنها گوش داد و حتی به سوی من سر برنگرداند. مددکار با اشاره سر ‏به من فهماند که به سویش بروم وخود از اطاق خارج شد. با عدم اطمینان سلام کردم و خود ‏را معرفی کردم. دو چشم سیاه معصوم به سویم برگشت. نمی‌دانم در آن لحظه در چه حال ‏روانی بودم، ناگهان قلبم فرو ریخت. شاید مرا به یاد پسرم که تقریبا همسن و سال او بود ‏انداخت. شاید حس قوی مادریم بود. و شاید افسردگی هزاران ساله ام. هر چه بود قلبم فشرده ‏شد.

می‌دانستم که ابتدا به ساکن به من اعتماد نخواهد کرد. این نیازمند زمان بود.چندین بار او را ‏ملاقات کردم. از همه چیز سخن گفتم. از مهاجرت و مشکلاتش، از مشکلات تنهایی، کمی از ‏خودم و سایر مسایل. تنها گوش می‌داد و حرفی نمی‌زد. همیشه سرش پایین بود و به من نگاه نمی‌کرد، هر از گاهی، لحظه‌ای کوتاه ان دو چشم سیاه و معصوم به سویم بر می‌گشت و ‏نگاهم می‌کرد. روزی بطور ناگهانی بعد از وراجی‌های من، ناگهان از من پرسید چند سال ‏است که به اینجا آمده ام. تبسم شادیم را مخفی کردم. به حرف آمده بود. دیوار عدم اعتماد ‏ترک برداشته بود. شروع اعتماد سازی. جوابش را دادم وازخانواده‌اش پرسیدم. بچه آخر بود. ‏دو برادر و یک خواهر پیش از او. پدر مستبد و زور گو، مادرمهربان و بدون اختیار. ‏برادربزرگترمثل پدر. بیاد نداشت از کی به گرایش جنسی‌اش واقف شده است. اما در دوره ‏دیپلم بطور قطع می‌دانست که فقط از پسر‌ها خوشش می‌آید. با چند تن از دوستانش رابطه ‏جنسی را تجربه کرده بود. اما احساس گناه کلافه‌اش می‌کرد. بدون اطلاع خانواده به پزشک ‏مراجعه کرده بود. پزشک بی‌اطلاع هم کمکی نکرده بود. به کلاس‌های تکواندو رفته بود تا ‏مردانگیش را تقویت کند. همه بی‌حاصل. شروع انزوا و خزیدن آهسته افسردگی زیر پوست.‏

‏تا اینکه برادرش پس از کتک کاری بسیار راز او را به میان خانواده برد. و این شوک و ‏ضربه آغازخشونت غیر قابل مهار خانواده بود. مادر فقط گریه می‌کرد. پدر کتک می‌زد و می‌گفت اگر سرطان داشت و مرده بود بهتر بود. می‌گفت اگر دزدی کرده بود و در زندان ‏بود کمتر باعث سرافکندگی می‌شد. میگفت که باعث سرافکندگی خانواده است. میگفت که ‏چطوری به مردم و فامیل بگوید که پسرش مرد نیست و کونی است. برادر از پدر بدتر. او را ‏لکه ننگ صدا می‌زد. خواهر بزرگتر کمتر با بچه‌هایش به دیدار خانواده می‌آمد. فشار ‏عصبی و روحی به اوج خود رسیده بود. شروع به خود زنی کرد. سرانجام پس از اشک‌ها ‏وساطت‌های مادر، چون “آبروی خانواده” در خطر بود، مقدمات خروج از ایران فراهم شد و ‏او را به ترکیه فرستادند.

اما تجربه گذر از “کویر وحشت” یعنی خانواده، جامعه و حکومت سرکوبگر، چنان هولناک ‏است که برخی سلام به شکوفه‌ها و باران بهاری را برای همیشه از یاد می‌برند. ‏

مهاجرت، تنهایی وعدم ارتباط با خانواده به ویژه مادرش، احساس تهی بودن و افسردگی را ‏تشدید و تا آنجا پیش رفت که اقدام به خودکشی کرد. تجربه “کویر وحشت” چنان عمیق و ‏مخرب بود که حتی در محیط اَمن خارج از ایران نیز او را به سمت خودکشی سوق داد. نه ‏یک بار بلکه چندین بار. بیاد دارم هر بار پس از ملاقاتمان، وقتی به دفتر کارم بر می‌گشتم، ‏اشک‌های فرو خفته ام را میدان می‌دادم که سرازیر شوند. امیدوار بودم با رابطه‌ای که ‏بینمان ایجاد شده بتواند سلامتی از دست رفته‌اش را بازیابد.

بطور مرتب او را می‌دیدم. تا اینکه از بیمارستان مرخص شد. مرتب به من تلفن می‌زد و با ‏هم صحبت می‌کردیم. به نظر می‌آمد که حالش بهتر است. حتی گفت که دوست جدیدی پیدا ‏کرده است. تشویقش کردم. تا اینکه مدتی از او خبری نشد. گفتم جوان است و در گیر دوست ‏جدید. چند بار به منزلش تلفن زدم و پیغام گذاشتم. خبری نشد. دلواپس شدم و یادداشتی برایش ‏پست کردم که با من تماس بگیرد.پاکت برگشت. روی آن نوشته شده بود Deceased ‏‏”فوت شده”.

‏هم‌جنس‌خواهی پدیده تازه‌ای نیست. این گرایش نه غربی است و نه حاصل توطئه‌های ‏امپریالیزم و صیهونیزم جهانی! پژوهش‌ها نشان می‌دهد که این گرایش بویژه در فرهنگ ‏مصر باستان، یونانیان، رومیان، ایرانیان، چینی‌ها، هندی‌ها و سایر اقوام و ملیت‌ها وجود ‏داشته است. تفاوت تنها در پذیرش این گرایش و یا مخالفت با آن در جوامع گوناگون بوده ‏است. برخی همچون یونانیان باستان با رویکردی روادارانه آنرا پذیرفته بودند و برخی دیگر ‏مانند اَزتَک‌ها ( در آمریکای لاتین) با آن مخالفت می‌کردند. در برخی فرهنگ‌ها همچون ‏بومیان آمریکای شمالی هم جنس گرایان حتی از احترام ویژه‌ای برخوردار بودند. در میان این ‏بومیان که در زبان فارسی به نام “سرخپوست” شناخته می‌شوند، تراجنسیت‌ها به عنوان ‏انسان‌های دارای دو روح و یا دو روان ‏‎(two spirit)‎‏ به شمار می‌آمدند که از نیروی ویژه‌ای برخوردار بودند.‏

‏به باور نگارنده با قدرت گرفتن مسیحیت، دوران تاریک هم جنس گرا ستیزی آغاز شد. ‏پارکینسون در این مورد می‌نویسد:‏ ‏”حداقل بخشی از تاریخ هم‌جنس‌گرایان و دیگر اقلیت‌های جنسی، تاریخ ظلم، سرکوب و ‏اذیت و آزار آنها بوده است”‏‎

امروزه شناخت دقیق و مستندی از دوران تاریک سده‌های میانه در‎ ‎دست است. در این ‏دوران، با قدرت گرفتن کلیسا، هزاران نفر در دادگاه‌های تفتیش عقاید به جرم ارتداد، هم ‏جنس گرایی و جادوگری به قتل رسیده و یا سوزانده شدند. شوربختانه هنوز هم پس از هزاران ‏سال شاهد پایمال شدن حقوق اقلیت جنسی در برخی از کشورها بویژه در کشورهای اسلامی ‏از جمله در ایران، سودان و عربستان سعودی و موریتانی هستیم.‏

هدف از نوشتن این مطالب تأکید براین واقعیت است که عشق به هم‌جنس نه یک بیماری ‏است، نه یک انحراف، و نه چیزی خلاف قوانین طبیعت. هم جنس خواهی و سایر گرایش‌های جنسی نتیجه عوامل پیچیده ژنتیکی، محیطی و زیست شناختی است و بخشی از تفاوت‌های طبیعی انسانی است. هم جنس خواهی و دو جنس گرایی همیشه در تاریخ وجود داشته ‏است. اما آنچه در دوران مدرن هم جنس خواهی را از دوران‌های گذ شته متمایز می‌کند ‏رابطه برابر و آزاد و دمکراتیک بین دو فرد بالغ است. چنین رابطه‌ای در گذشته تاریخ ‏بشری وجود نداشته است. ‏

گرایش جنسی رابطه‌ای است رمانتیک، عاطفی، و میل شورانگیز جنسی بین زن و مرد، بین ‏دومرد، بین دو زن و سایر اشکال مناسبات جنسی.‏

هم جنس خواهی یکی از گونه‌های گرایش‌های جنسی به جنس همگون با خود است. ‏شوربختانه بخاطرآموزش‌های دینی و ناهنجاری‌های فرهنگی در ایران که بخش عظیمی از ‏جامعه به شدت هم جنسگرا ستیز (‏homophobic‏) است زبان به کار گرفته شده برای ‏اقلیت‌های جنسی باری منفی و تحقیر آمیز دارد. همه ما با واژه‌های زشتی چون؛ “کونی”، ‏‏”اِوا خواهر”، “اُبنه‌ای”، “بچه باز”، “هم‌جنس‌باز” (مانند خانم‌باز و یا کفترباز!) آشنا ‏هستیم. واژه‌هایی که برخی در این مورد بکار می‌برند، دیدگاه‌های تحقیر آمیز نسبت به ‏گروهی دیگر را اِلقا می‌کند. جالب این جاست که واژه‌های مزبور تنها برای شخص ‏‏”مفعول” در رابطه جنسی بکار برده می‌شود اما فاعل، برپایه فرهنگ مردسالار در ایران، ‏‏” کننده” است و کننده دارای بار فرهنگی قدرتمندی و تسلط است. این مفعول است که باید ‏تحقیر شود زیرا خودش را تا میزان “زن بودن” پایین آورده است.

ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) و دین زرتشت که بر اساس فرهنگ مرد سالارانه ‏و ضد زن بنا شده است، هم‌جنس خواهی را برخلاف طبیعت انسانی به شمار می‌آورده و آن را ‏گناه کبیره می‌دانند. در تمام این ادیان اکثریت دگر جنس گرا برای سرکوب اقلیت هم جنس ‏خواه تصویری اهریمنی از آنان ترسیم می‌کنند تا زمینه به حاشیه راندن و پاک سازی آنان را ‏فراهم کنند. هدف ازاین حاشیه راندن‌ها و پاک سازی‌ها ضمانت تاثیر ناپذیری اکثریت از ‏اقلیت نیز می‌باشد. در نتیجه درتمام این ادیان برای هم جنس خواهی مجازات‌های سخت در ‏نظر گرفته شده است. ‏‏. در فصول بعد به این موارد به‌طور گسترده  پرداخته خواهد شد.‏

در درازای تاریخ، نگرش جوامع دررابطه با اقلیت جنسی فراز و نشیب‌های زیادی راتجربه ‏کرده است.‏

در ۱۰۰ سال گذشته سنگدلانه و غیرانسانی‌ترین روش‌ها برای به اصطلاح “کمک” و “بهبود” ‏دگرباشان از سوی پزشکان و روان‌شناسان به کار برده شده است زیرا پزشکان نیز هماهنگ ‏با فرهنگ واپس‌گرای حاکم، هم‌جنس‌خواهی را بیماری به شمار می‌آوردند. روش‌های ‏درمان؛ روان درمانی طولانی مدت، شوک الکتریکی و نگهداری آنان در آسایشگاه‌های ‏روانی را شامل می‌شد. هراس جامعه از اقلیت جنسی که به نفرت از آنان تبدیل شده بود، در ‏رفتار فرهنگی پزشکان نیز بازتاب داشت به طوری که خواست جنسی را بیماری‎ ‎روانی به ‏شمار می‌آوردند. پس از آنکه هم جنس خواهی در سال ۱۹۷۳ با توجه به پژوهش‌ها و ‏شواهد علمی و از جمله افزایش آگاهی وهمچنین مبارزات دگرباشان و متحدینشان از فهرست ‏رسمی اختلالات روانی انجمن روان پزشکان آمریکا خارج شد روش‌های درمانِ آزار دهنده ‏وغیرانسانی متوقف گردید. شوربختانه هنوز هم با وجود تمام شواهد و تحقیقات علمی دراین ‏زمینه برخی از روان شناسان باور دارند که می‌توان اقلیت جنسی را “مداوا ” کرد.

در سال ۱۹۹۲ سازمان بهداشت جهانی نیز هم‌جنس‌گرایان و سایر دگرباشان جنسی را از ‏فهرست “طبقه‌بندی جهانی بیماری‌ها” (‏International Classification Diseases‏) ‏خارج ساخت. جالب است بدانیم که این رخداد دو دهه پس از آن بود که انجمن روان پزشکان ‏آمریکا و انجمن مددکاران اجتماعی آمریکا، دگرباشان را از طبقه بندی بیماری‌های روانی ‏خارج کرده بود.‏

هم‌جنس‌خواهی تا سال‌ها پس از جنگ غیر قانونی باقی مانده بود. در سال ۲۰۱۱ سازمان ‏ملل اولین گزارش خود را در باره حقوق دگرباشان انتشار داد. بر پایه این گزارش هنوز ‏افرادی به جرم هم جنس خواهی اذیت و آزار، محاکمه و محکوم به مرگ می‌شدند. هنوز پس ‏از گذشت سده‌ها، در ایران، موریتانی، عربستان سعودی، سودان و یمن هم جنس گرایان در ‏خطر مرگ قرار دارند. هم زمان هر ساله درشهرهای پیشرفته جهان همچون بارسلونا، برلین، ‏بونوس آیرس،کپنهاک،مکزیکوسیتی،لندن،تل آویو،تورنتو،سیدنی استرالیا، شانگهای، ‏سانفرانسیسکو، پاریس و نیویورک دگرباشان جنسی جشن‌های سالیانه خود را بر پا می‌کنند.‏

امروزه با توجه به شواهد تاریخی، پیشرفت علوم، گسترش دمکراسی و احترام به حقوق بشر ‏جایی برای پنهان کردن اشتباهات گذشته باقی نمانده است. تمام مذاهب و فرهنگ‌ها درین ‏باره مسئول هستند. دیگر محلی برای نادانی و جهل ناشی از بی‌اطلاعی و فرار از مسئولیت‌های سنگین گذشته بجای نمانده است.‏

این پژوهش با توجه به موازین حقوق بشر و حقوق شهروندی شناخته شده در میثاق‌های ‏جهانی به نگارش درآمده است و هدف اصلی‌اش گشایش بیشتری در گفتگوها در باره حقوق ‏اقلیت‌های جنسی و کوششی برای بازنگری گذشته‌ در رابطه با هم‌جنس‌خواهی و نگره ‏اجتماعی به این موضوع در فرهنگ‌های گوناگون است. هدف پشتیبانی از حقوق شهروندی ‏اقلیت‌های جنسی هم وطنان‌مان می‌باشد. با بازنگری گذ شته‌ است که می‌توان دریافت ‏چگونه این نگره اجتماعی بعد از هزاران سال هنوز زنده است. امیدوارم خوانندگان در ‏صورت تمایل با خواندن کتاب رایگان ” نگاهی به تاریخ همجنسگرایی‏ ‏” که با نگاهی تاریخی ‏نگاشته شده است، با ماهیت این پدیده مهم عصر ما و رنجی که دگرباشان با آن روبرویند آشنا‏تر خواهند شد.


نوشته بالا فصلی از کتاب «نگاهی به تاریخ هم‌جنس‌گرایی» نوشته منیژه مغیثی است. نسخه رایگان این کتاب را در این لینک دریافت کنید