ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 01.07.2021, 22:39
کدام خوانش از عدالت؟

گفت‌وگو با موسی غنی‌نژاد

هفته‌نامه تجارت فردا - شماره ۴۰۸ - شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۰‏

* عدالت مفهومی پر کاربرد در میان سیاستمداران ایرانی است. به ویژه اکنون و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری می‌بینیم ‏که کاندیداهای ریاست جمهوری وعده برقراری عدالت می‌دهند. هفته گذشته یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری که البته تا ‏اینجا صلاحیتش احراز نشده، قول داد با افزایش یارانه‌های نقدی دهک‌های پایین عدالت برقرار کند. با توجه به معانی متعددی ‏که مفهوم عدالت دارد، از «عدالت» مورد نظر سیاسیون در ایران چه برداشتی دارید؟‎ ‎

واقعیت این است که عدالت مورد نظر اغلب سیاسیون در ایران مفهوم روشنی ندارد. بنابراین وقتی می‌گویند می‌خواهند ‏عدالت برقرار کنند ظاهرا منظورشان این است که می‌خواهند پولی در میان مردم توزیع کنند. حالا این پول می‌تواند به ‏صورت یارانه باشد، یا بسته‌های حمایتی و نظایر آن. این برداشت از عدالت البته درست نیست. عدالت مفهومی بسیار مهم در ‏همه جوامع انسانی و در تاریخ بشری بوده است. بنابراین باید آن را ابتدا درست تعریف کرد. وقتی سیاسیون می‌گویند ‏می‌خواهم کاری عادلانه کنم یا سیاست من برقرار کردن عدالت است باید دید منظور آنها از عدالت چیست؟ باید ابتدا مفهوم ‏عدالت از سوی آنها توضیح داده شود. تجربه من این است که اغلب سیاستمداران تصور روشنی از مفهوم عدالت ندارند. به ‏عبارت دیگر به صورت نظری و تئوریک نمی‌دانند عدالت چیست. تصور می‌کنند دستگیری از فقرا یعنی عدالت! این در ‏حالی است که کمک به نیازمندان و توزیع یارانه به اقشار کم‌درآمد ربطی به عدالت ندارد هرچند می‌تواند از نظر اخلاقی ‏کاری پسندیده باشد. این نیکوکاری است در حالی که عدالت موضوع دیگری است‎.‎

* چرا چنین برداشتی از عدالت مستمرا ترویج می‌شود؟ آیا برای سیاستمداران آورده‌ای داشته است؟‎

آنچه می‌گویند بیشتر وعده‌های پوپولیستی است. به توده‌های مردم وعده داده می‌شود که با آمدنشان برای مردم یارانه، پول و ‏کالاهای مجانی به همراه می‌آورند. این عملی نمی‌شود و آن تعدادی هم که عملیاتی می‌شود می‌تواند برای وعده‌ها البته اکثرا ‏همان گروه‌های کم درآمد عواقب بدی داشته باشد. این وعده‌ها برای عموم ملموس است و سیاستمداران تصور می‌کنند اگر ‏وعده‌های بیشتری در این زمینه دهند رای بیشتری به دست می‌آورند. از سال ۱۳۸۴ موج وعده‌های پوپولیستی پرداخت یارانه ‏نقدی به مردم آغاز شد. به این ترتیب تصور می‌شد هرقدر کسی وعده یارانه نقدی بیشتری به افراد بدهد به همان اندازه شانس ‏بیشتری برای پیروزی به دست می‌آورد. به این ترتیب بیش ادامه داشته وعده یارانه دادن به نوعی مسابقه تبدیل شد. این ‏وضعیت تاکنون کم و است و اکنون هم می‌بینیم که باز در آستانه انتخابات ریاست جمهوری موضوع توزیع کالا و یارانه از ‏سوی برخی کاندیداهای ریاست جمهوری ابزاری برای جمع آوری رای به حساب می‌آید‎.‎

اگر به یاد بیاوریم وقتی دولت اول حسن روحانی بر سر کار وعده‌های او بر خلاف وعده‌های رایج یارانه‌ای بود. ًآمد اتفاقا ‏وعده یارانه نداد و تاکید کرد این کارها ًروحانی در دور اول اصلا نادرست است و باید نظام اقتصادی را طوری اصلاح کرد ‏که مردم با کار خود درآمد کافی به دست آورند و نیاز به یارانه نداشته باشند. به نظر من حرف‌هایی که وی در آن مقطع می‌زد ‏بسیار متین و درست است. با این حال فضای سیاسی کشور به نحوی بود که وقتی قدرت را به دست گرفت، ترجیح داد ‏حرف‌های درستی را که زده اجرا نکند. از جمله اینکه وعده داده بود یارانه‌هایی که بر خلاف منطق اقتصادی است اصلاح ‏شود. اما به عنوان مثال یارانه بنزین اصلاح نشد، و وعده‌های پیشین درباره محدود کردن یارانه نقدی به اقشار آسیب پذیر و ‏حذف پرداخت عمومی به اجرا در نیامد. دولت روحانی قرار بود روش پرداخت یارانه پرداختی در دوره احمدی‌نژاد را اصلاح ‏کند و برای این منظور شناسایی اقشار ثروتمند را در دستور کار قرار داد تا آنها را از شمول پرداخت یارانه نقدی خارج کنند ‏ولی با اینکه دولت دوازدهم رو به پایان است هنوز این شناسایی پایان نیافته و نه تنها آن مدل یارانه‌ای اصلاح نشده بلکه ‏چیزی بر آن هم اضافه شده است. اکنون هم کاندیداهای ریاست جمهوری به این نتیجه رسیده‌اند که اگر وعده‌های یارانه‌ای ‏بیشتری بدهند شانس بیشتری برای پیروزی خواهند داشت. مساله این است ربطی به عدالت ندارد و در ثانی بسیار کار زیان ‏بخشی برای ً چنین رویکردی اصلاًکه اولا عملکرد اقتصادی است یعنی به تولید ضربه زده و باعث افزایش تعداد بیکاران ‏می‌شود‎.‎

* همان طور که اشاره کردید دولت حسن روحانی در مقابل شعاری که رقیب وی می‌داد و آن توزیع یارانه‌های ۲۰۰ هزار ‏تومانی بود ادعا داشت که به قصد اصلاح نظام اقتصادی آمده است. آقای روحانی جمله معروفی دارند و می‌گویند می‌خواهند ‏به نحوی رشد اقتصادی ایجاد کنند که این مردم باشند که به دولت کمک کنند و نه برعکس. چرا دولت روحانی نتوانست یا ‏نخواست به شعارهایش عمل کند؟ چرا سیاستمداران در نهایت به راه واحد رفتارهای پوپولیستی می‌روند‎.

راه حل‌های پوپولیسم ساده و عوام پسندانه است. وقتی آقای روحانی وعده اقتصادی و بی‌نیازی از یارانه را داد، این وعده ‏اجرای سیاستی درست بود. با این حال اجرای  ً این سیاست ممکن بود موجب بروز بعضی نارضایتی‌ها ولو به صورت ‏موقت شود. مثلا دولت می‌بایست یارانه بعضی گروه‌ها از جمله اقشاری از طبقه متوسط را قطع می‌کرد و آن را فقط به ‏دهک‌های پایین درآمدی محدود می‌ساخت. طبیعی است که این کار دشواری‌هایی داشت و ممکن بود موجب نارضایتی‌هایی در ‏میان مردم شود. با خود گفتند چرا باید سری را که درد نمی‌کند بر آن دستمال بست؟ در نتیجه از عمل به سیاست درست حذف ‏گروه‌های میانی و ثروتمند از پرداخت یارانه صرف نظر کردند. تاکید می‌کنم اصلاح اقتصادی کار سختی است، به کار ‏کارشناسی نیاز دارد و ممکن است در کوتاه مدت نارضایتی اجتماعی ایجاد کند. بنابراین دولت‌ها حاضر نیستند مسوولیت آن ‏را قبول کنند و ترجیح می‌دهند چنین اقداماتی را به دولت‌های بعدی محول کنند. اکنون هم که می‌بینیم بار دیگر بازار ‏وعده‌های پوپولیستی گرم است. سیاسیون سخت در حال دادن وعده‌های توزیع پول نقد، کالا و... هستند‎.

* این نوع نگرش به عدالت تاکنون برای کشور چه هزینه‌هایی داشته است؟ به هر حال طی سالیان متمادی منابع مملکت ‏صرف توزیع کالا و یارانه شده است. ‎

هزینه‌هایش برای اقتصاد ایران خیلی سنگین بوده است. فراموش نکنید که در اوج درآمدهای نفتی در دولت‌های نهم و دهم چه ‏اقداماتی انجام شد. آنها تصور می‌کردند لابد اشکالی ندارد در دوران افزایش درآمدهای نفتی اندکی از این منابع را هم بین مردم ‏توزیع کنند. درحالی که این کار از منظر اقتصادی اشکالات فراوانی داشت. آن زمان وقتی پرداخت یارانه آغاز شد مبلغی که ‏پرداخت می‌شد قابل ملاحظه بود. برای برخی خانوارهای فقیر که در روستاها یا حومه‌های کلانشهرها زندگی می‌کردند و از ‏پنج نفر و شش نفر تشکیل شده بودند، مبلغ کل یارانه دریافتی طوری بود که انگیزه کار کردن را برای سرپرست خانوار از ‏بین می‌برد. به این ترتیب زمینه‌های انواع فساد فراهم می‌شد. عده‌ای ترجیح دادند در خانه بنشینند و دنبال کار نروند. ً به دلیل ‏همین یارانه‌ها اصلا این اقدامات دست به دست سیاست‌های نادرست دیگری داد و منتهی به این شد که در هشت سال دولت ‏احمدی نژاد ایجاد اشتغال خالص نزدیک به صفر باشد. بنابراین در مدت هشت سال به رغم افزایش جمعیت، بالا بودن ‏درآمدهای نفتی که در تاریخ کشور ما بی‌سابقه بود، میزان ایجاد اشتغال خالص در حدود کلمه صفر درصد صورت گرفته بود. ‏این وضعیت نتیجه همان سیاست‌هایی است که به معنی واقعی کلمه باید آن را گداپروری نامید. به نظر می‌رسید به جای اینکه ‏سیاست‌ها ناظر بر توانمندسازی مردم باشد و دولت شرایط اقتصادی را به نحوی فراهم کند که رونق اقتصادی شکل بگیرد، ‏فعالیت اقتصادی افزایش یابد، اشتغال زیاد شود و مردم با عزت نفس کار کرده و دنبال افزایش درآمد و ثروت خود باشند، ‏سیاست گداپروری و بی‌خیالی نسبت به وضعیت کار و ایجاد اشتغال در دستور کار قرار دارد‎. ‎

البته باید به این نکته هم توجه کرد که اگر در زمان احمدی نژاد دولت موفق شد چنین اقدامات نادرستی انجام دهد فقط به دلیل ‏تکیه بر درآمدهای بی‌سابقه نفتی بود. آن دولت طی هشت سال نزدیک به ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشت. به این ترتیب ‏توانست وعده‌های مخرب خود را عملی کند. نتیجه اقداماتش هم برای اقتصاد ایران بسیار خسارت بار بود. اما در شرایط فعلی ‏که درآمدهای نفتی به شدت کاهش یافته است و حتی اگر تحریم‌ها هم برداشته شود، به زور به ۴۰ میلیارد دلار می‌رسد، دیگر ‏نمی‌شود به هیچ وجه اقداماتی از آن دست را تکرار کرد. اگر دولت به این مسیر هم برود نتیجه‌ای به جز تحمیل تورم سنگین ‏بر اقتصاد نخواهد داشت. این وعده‌ها بسیار مخرب است. کار درست این است که دولت فضای کسب و اقتصادی کار را بهبود ‏ببخشد و رونق ایجاد کند تا مردم با عزت نفس به سر کار بروند و بتوانند برای زندگی خود درآمد کافی کسب کنند‎.‎

* همان طور که توضیح دادید، زمانی این وعده‌ها اجرا شدند که درآمدهای نفتی فوران می‌کردند ولی الان دیگر اثری از ‏درآمد نفتی نیست هرچند که وعده‌ها برقرار است. سوال این است که چرا جامعه آماده پذیرش چنین وعده‌هایی است؟ هفته پیش ‏محمد جواد آذری جهرمی، در توئیتر خود اعلام کرد که در ماه انتخابات می‌خواهد اینترنت رایگان به مردم ارائه کند. او محمد باقر ‏نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه را هم در این توئیت مورد خطاب قرار داده و خواهان مساعدت بود. احتمالا منظور ‏جهرمی دریافت کمک بودجه‌ای است. در شرایطی که کشور با مشکل کسری بودجه روبه رو است، این حاتم بخشی‌ها احتمالا ‏نتیجه‌ای جز تحمیل تورم به مردم ندارد. ولی در عین حال می‌بینیم که این شعارها مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد. چرا؟‏‎ ‎

من درباره این موضوع تقصیری را متوجه مردم نمی‌دانم. مقصر این به اصطلاح کارشناسانی هستند که در بدنه دولت و ‏مجلس جای گرفته‌اند و گزارش‌های درستی ارائه نمی‌دهند. از آن مهم تر مقصر این وزیرانی هستند که به مردم وعده‌های ‏اشتباه می‌دهند. وزیر ارتباطات نباید وعده اینترنت رایگان به مردم بدهد. وظیفه وزیر ارتباطات این است که تلاش کند ‏فیلترهای موجود روی شبکه‌های اجتماعی را بردارد. مردم به اینترنت رایگان نیازی ندارند. افراد حاضرند پول اینترنت را ‏پرداخت کنند ولی دسترسی آزادانه تر و آسان تری به اطلاعاتی داشته باشند که در جهان تولید می‌شود و از مواهب ابزارهای ‏اینترنتی برای کسب و کارهایشان استفاده کنند‎. ‎

وظیفه وزیر است که استیفای حق کند، نه اینکه وعده پوپولیستی به مردم بدهد. مردم مگر اینترنت رایگان طلب کردند؟ مردم ‏خواستار حق خود در خصوص دسترسی آزاد و کارآمد به اطلاعات و استفاده از ابزارهای اینترنتی هستند. به نظر من این ‏وعده‌ها دیگر خریدار ندارد. اکنون هم که بعضی از کاندیداهای ریاست جمهوری وعده یارانه‌ای می‌دهند باز به نظر من ‏وعده‌هایشان حتی در میان دهک‌های پایین درآمدی خریدار ندارد. مردم دیگر به این حرف‌ها باور ندارند. کاندیداها باید برنامه ‏روشنی ارائه دهند تا معلوم شود درباره سیاستگذاری اقتصادی چگونه فکر می‌کنند‎. ‎

مردم ایران بارها این وعده‌ها را تجربه کرده‌اند و دیگر گول این حرف‌ها را نمی‌خورند. من اصلا موافق نیستم که به مردم ‏گفته شود چرا به فلان کاندیدا رای دادند. مردمی که به دولت اول روحانی رای دادند دنبال وعده‌های یارانه‌ای نبودند و کاملا ‏به مسیری برعکس رای دادند. اکثریت مردم به این روشن‌بینی رسیده‌اند که این وعده‌ها به نفعشان نیست و این را هم نشان ‏دادند اما این دولتمردان بودند که به وعده‌هایشان درست عمل نکرده و این کارشناسان بودند که کار کارشناسی خود را درست ‏انجام ندادند. نقش برخی روشنفکران هم مهم است که با شعارهای چپ‌گرایانه وارد می‌شوند و خاک به چشم مردم می‌پاشند. ‏اکثریتی از مردم نشان داده‌اند که می‌توانند انتخاب‌های درستی انجام دهند ولی در مقابل مردم باید انتخاب‌های خوبی هم باشد ‏که بتوانند از میان آنها بهترین را برگزینند. با این حال دعواهای سیاسی حاکم بر کشور متاسفانه چندان فضای مناسبی برای ‏انتخاب فراهم نکرده است. تاکید می‌کنم که نباید مردم را مقصر دانست‎.‎

* برگردیم به مفهوم عدالت. عدالت مفهومی پیچیده است که به قدمت تاریخ اندیشه درباره آن بحث شده و در گذر زمان ‏تغییراتی در برداشت از این مفهوم ایجاد شده است، از دوران افلاطون و ارسطو تا رالز و نزد اقتصاددانانی مثل‌هایک. سوال ‏من این است که چرا فضای بحث پیرامون مفهوم عدالت آن گونه که شایسته است صورت نگرفته؟ آیا این به دلیل فراهم نشدن ‏فرصت برای بحث و گفت وگو پیرامون مسائل مربوط به علوم انسانی در ایران نیست؟‎ ‎

‎ ‎درست است. بحث عدالت موضوع بسیار پیچیده‌ای است که از دوران باستان آغاز شده و اکنون نیز یکی از مهم ترین مباحث ‏اجتماعی است. اما سوال این است که چرا این مسائل در ایران درست مطرح نمی‌شود؟ من برخی از روشنفکران را هم مقصر ‏می‌دانم که مفهوم عدالت را به صورت مخدوشی برای عموم مردم توضیح می‌دهند و تصاویر نادرستی از عدالت ایجاد ‏می‌کنند. برای درک ملموس این موضوع باید گفت عدالت در اصل مفهومی مخالف مفهوم ظلم است. عدالت بیشتر یک مفهوم ‏سلبی است و به این معنی است که ظلم نباشد. با این حال روشنفکران ما به این مفهوم از عدالت بی‌توجه هستند و به یک ‏مفهوم ایجابی از عدالت چسبیده‌اند. عدالت در ادبیات آنها یعنی همه چیز باید به صورت مساوی تقسیم شود. این نگاه خود را ‏به صورت تلاش برای توزیع مساوی درآمد و ثروت نشان می‌دهد. برخی از روشنفکران ایرانی بحث عدالت را به توزیع ‏مواهب مادی زندگی تقلیل می‌دهند. حالا سوال این است که اگر توزیع ثروت ظالمانه باشد چه می‌شود؟ مفهوم درست عدالت ‏این است که باید جلوی ظلم گرفته شود، ظلم مردم بر مردم و صاحبان قدرت علیه مردم. اگر می‌خواهیم عدالت برقرار شود ‏باید در این مسیر حرکت کنیم. آن مفهوم ایجابی از عدالت غلط و نامنسجم است. می‌گویم نامنسجم به این دلیل که در نظریه ‏خود می‌گویند عدالت یعنی توزیع درآمد و ثروت بهتر ولی نمی‌توانند توضیح دهند که توزیع بهتر یعنی چه؟ و چطور ممکن ‏است. ‎

مثلا درباره جامعه ایران وقتی بخواهید این فکر را اجرا کنید باید وضعیت اقتصادی مثلا تک تک مردم ایران را بسنجید و ‏سهم آنها را بدهید. اما پرسش این است که چطور ممکن است اطلاعات ۸۰ میلیون نفر را جمع آوری و طبقه بندی کرد. این ‏پیشنهادی کاملا غیر علمی و غیر کارشناسی است. مضافا اینکه در باره چیزی به نام توزیع عادلانه هیچ وقت نمی‌توان به ‏توافق رسید چون در نهایت هر فرد یا گروهی سهم خود را ناعادلانه تلقی خواهد کرد و خواستار سهم بیشتری خواهد شد. ‏وقتی توزیع به عدالت نسبت داده می‌شود نمی‌توان آن را درست توضیح داد. مثلا نمی‌توان سهم عادلانه دهک‌ها را مشخص ‏کرد. علاوه بر دشواری و عملا ناممکن بودن تعیین دقیق مصداق این دهک‌ها، همواره این سوال مطرح است که چقدر باید به ‏هر دهک برسد؟ به نظر من بررسی دقیق ادعای این دسته از روشنفکران نشان می‌دهد آرمان آنها متناقض و غیر قابل ‏اجراست و در هیچ کجای دنیا هم به نتیجه نرسیده است.‏