ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 05.06.2025, 21:50
ابراهیم در آتش؟

آرمین لنگردوی

پیشگفتار
انگیزهٔ نگاشتن این سری یادداشت‌ها، نشان دادن ویژگی‌های فکری باور یک فرقهٔ یهودمسیحی و کتاب آن قرآن(۱) است، کتابی که در آغاز برای استفادهٔ عملی مروجین آن فرقه در بین عرب‌هایِ منطقهٔ میانرودان نگاشته شده بود. این باور بعدها در پهنهٔ اتمسفر فکری ایران و به‌عنوان چهارچوب ایدئولوژیک حکومت عربی، به یک دین جدید به‌نام «اسلام» تبدیل شد. پیرامون چرایی این دگردیسی می‌توان انگیزه‌های گوناگونی را برشمرد که از مهمترین آنها بایستی به ضرورت ساختن یک ایدئولوژی در خدمت مشروعیت بخشیدن به حکومت تازه‌پای عربی اشاره کرد. در این زمینه لازم به یادآوری است، که بدون جدایی از دین سکتاریستی یهود، که تنها ژن یهودی را بعنوان «ژن منتخب» یهوه برسمیت می‌شناخت، ترویج ایدئولوژی حکومتی عربها در بین اقوام غیریهود ناممکن می‌نمود. از اینرو دوری جستن از باورهای آغازین، ولو در اندازهٔ نمایشی و زبانی آن، امری پرهیزناپذیر بشمار می‌آمد و انگیزه‌ای شد برای یک دشمنی کور با یک قوم، که در زمینه‌های فکری هیچ اختلافی باورمندی با دین جدید نداشت.

***

در افسانه‌های موجود پیرامون داستان مهاجرت ابراهیم از شهر «اور» در تورات آمده است که؛ «ابراهیم در مبارزه با جامعهٔ بت‌پرست کلدانی خشم نمرود را، که در بینش و گرایش یکتاپرستانهٔ او حکومتش را در خطر می‌دید، برانگیخت و از همین روی وی را به “کیفر مرگ در آتش” محکوم کرد. از اینرو خداوند برای نجات ابراهیم، به او فرمان ترک شهر “اور کلدانیان” را داد».

این گزارش، یعنی رهایی ابراهیم از «کیفر مرگ در آتش» در کتاب نخست تورات (یعنی پیدایش ۱۵:۷) اینگونه بازتاب یافته است:

در واقع افسانهٔ رهایی ابراهیم از «آتش گداخته» در تورات موجود نیست و تنها، آنچنانکه در بالا آمده، به «بیرون آوردن ابراهیم از شهر “اور کاسدیم”» بمعنی “اور کلدانی‌ها” اشاره شده است. همانگونه ما این موارد را از روایات اسلامی هم می‌شناسیم، افسانه‌های اعجازگونهٔ اینچنینی بیشتر ساخته و پرداختهٔ روحانیون و مفسرین دینی بودند، که بعدها در کتابهای گوناگونی نگاشته و برخی از آنها حتا در فهرست کتابهای معتبر (قانونی و رسمی) دینی هم جای گرفتند. یکی از این نوشته‌ها در دین یهود «تَلْمود بابلی»(۲) است، که محل نگارش آن در نامش گنجانده شده است. پایه فکری تلمود، تفسیر کتاب اصلی دین یهود یعنی تورات است و این همان فرهنگی است، که ما دیرتر در نوشته‌هایی همچون «تفسیر طبری» نیز دنبال می‌کنیم.

«رابینو یوناه» یکی از مهمترین مفسران تلمود و شخصیت‌های اخلاقی در تاریخ یهود در مورد چراییِ و چونیِ سوزاندن ابراهیم در آتش می‌نویسد:

اینگونه شد که در تفاسیر داستانیِ کتاب َتلْمود بابلی، نام شهر “اور” (אוּר) با واژهٔ “اُُر” (אֹור) به مفهوم «آتش» تعبیر و موجب یک برداشت دوگانه گردید و همین نکته، به زمینه‌ای تبدیل شد تا بر پایهٔ آن، این داستان در انگاشت عرفان کابالای یهودی و در کتاب «میدراش قدیم»(۴) به گونه‌های گوناگون و با روایات “ربان‌های” مختلف بال و پر بگیرد:

در «میدراش متأخر» بر پایه و بدنبال این اشتباه چرخه‌ای کامل از افسانه‌ها ساخته شد، که به آن شاخ و برگ‌های بیشتری دادند:

در همین راستا و در کتاب «پساخیم»(۶) این داستان دامنهٔ گسترده‌تری گرفت و ریزه‌کاری‌های بیشتری به آن افزوده گشت:

در میدراش «شموت ربّا» به این دخالت شخصی خداوند اینگونه تأکید گردیده است:

حال با بازبینی کوتاه این تاریخچه از تغییرات در چگونگی بازگویی و چراییِ مهاجرت ابراهیم از شهر خود و همچنین نگاهی به آنچه که در اسلام در پیوند با این داستان آورده شده، بنظر می‌آید که برداشت قرآن (در سورهٔ انبیاء، آیه‌های ۶۸ و ۶۹، عنکبوت آیه‌های ۱۶ و ۲۴) درست برگرفته از همین بدفهمی آغازین کابالای یهودی و ترکیب دو روایت متأخر از آن یعنی «پادرمیانی شخصی خداوند» و «گفتهٔ میکائیل» مبنی بر “بی‌آزار ساختن آتش” باشد:

https://independent.academia.edu/ArminLangroudi

————————————-
زیرنویس‌ها:
۱- توجه شود که نام عربی «قرآن» می‌تواند برگرفته از نام سُریانی «قریانا» (Qaryāana) گرفته شده باشد، که مسیحیان سریانی به مجموعه‌ای از «قرائت‌های کتاب مقدس» برای مراسم عبادی در کلیساها داده بودند.
۲- «تلموت یا تَلْمود» (به عبری: תלמוד) ‌بمعنی آموختن یا «تلمّذ» - که از آن به‌عنوان «تورات شفاهی» نیز یاد می‌شود - یکی از کتاب‌های اصلی یهودیت ربانی است. نام تلمود، معمولاً با «تلمود بابِلی» گره خورده است، هرچند که تلمود دیگری به نام «تلمود اورشلیمی» نیز موجود می‌باشد، که رواج کمتری دارد. تلمود، دارای دو بخش اصلی است: نخستین بخش «میشنا» (משנה) نام دارد که از حدود سدهٔ دوم م. موجود است و تفسیر خاخام‌های یهودی بر تورات می‌باشد. بخش دوم «گمارا» نام دارد که به سدهٔ پنجم م. نسبت داده می‌شود که در بسیاری موارد به مسائلی فراتر از آنچکه در تورات آمده، می‌پردازد. میشنا دارای شش بخش است: زراعیم (זרעים) (دانه‌ها)، موعد (מועד) (جشنها)، نشیم (נשים) (زنان)، نزاکین (נזיקין) (ضررها)، کداشیم (קדשים) (مقدسات) و طهورت (טהרות) (پاکیزگیها).
۳- تلمود از نظر محتوایی به دو دسته «هلاخا» و «آگادا» بخش شده است. «هلاخا» به فتاوا و نظرات فقهى روحانیون یهود گفته می‌شود که با استناد به متن تورات نگاشته شده‌اند. «هاگادا» (آگادا: در لغت به معناى داستان و حکایت) بیان حکایت‌ها یا داستانهایى است که براى رفع ابهام شرعی، بگونهٔ بازگویی از زندگى‌نامه، حکایت‌ها و برای تشویق افراد به پاکدامنى و پیروى از شریعت هستند، ولی پایهٔ توراتی ندارند، آورده شده‌اند.
۴- «میدراش» (جمع: midrashim) تفسیر متون مذهبی در یهودیت خاخامی است. کلمه میدراش از فعل عبری “darash” (דרש) به معنای “طلب کردن یا جستجو کردن” گرفته شده و برابر خود را در فقه اسلامی با “درس، مدرسه و طالب” می‌یابد. میدراش به فرآیند تفسیری معاصر متون کتاب مقدس اشاره دارد.
۵- «برشیت ربّا» یا کتاب «پیدایش ربّا» تفسیری در کتاب «میدراش» در باب کتاب پیدایش است.
۶- «پساخیم» متعلق بخش دوم میشنا در تلمود یعنی «موعد و یا جشنها» می‌باشد.
۷- «شموت ربّا» در میدراش، تفسیر در کتاب دوم موسی، یعنی «خروج» است.