iran-emrooz.net | Thu, 29.04.2010, 23:23
توهم بوسه بر انگشت كودكان كار
سميه جاهد عطاييان
جمعه ۱ ۰ ارديبهشت ۱۳۸۹
ایلنا
اين هفته، هفته كارگر است. ايامى كه شايد فرصتى باشد براى شنيدن درددلهاى كارگرى، انتقاد، وعده و وعيد و يا تقديم يك شاخه گل ناقابل به كارگران عرقريخته و زحمتكش!
كمى به دور و برمان نگاه كنيم. در اين ميان نانآوران كوچكى نيز هستند كه نه دست پرمهرى آنها را نوازش مىكند و نه آغوشى براى حمايتشان باز شده است. نمىخواهيم بوسه بر انگشتان كوچكشان بزنيم، تنها كمى تامل كافى است!
كارگاههاى كمنور زيرزمينى، مغازههاى كوچك صنعتى، واحدهاى توليدى و .... هزاران هزاران كودك را در خود مىبلعد، بىآنكه نگاهى نگران عاقبت آنها را جستوجو كند.
اين روزها چشمها به روى كودك كار بسته مانده و اذهان پرادعاى مسوولان به روى هزاران كودكى كه پنهانى كار مىكنند و مورد انواع بهرهكشىها واقع مىشوند خنثى مانده است.
دست لاجون كودك و آجر سنگين كورهپزخانه
كودك سياهسوخته، پاها را تا عرض شانه باز كرده و آجرهاى تازه از كوره درآمده را با كهنه دستمال مرطوبى پاك مىكند. با دستهاى كوچكش ضربههاى لاجونى به آجر مىزند تا گردههاى آن جدا شود. حميد چهار سال دارد و در كورهپزخانههاى محمودآباد كنار برادر، مادر و خواهرش كارگرى مىكند.
شيرين براى خودش يك بانوى تمام و كمال است. مادرش به دليل فقر از صبح خروسخون تا بوغ سگ در خانههاى مردم را مىشورد و مىسابد.
شيرين هر روز صبح با راهى كردن برادرهاى قد و نيمقدش براى كار، خواهر كوچولوى دو سالهاش را به كمر مىبندد و تشت پر از لباس چرك برادرهاى شيطانش را با دست چنگ مىزند، عصرها با همان كودك روى كول به كانون حمايتى كودكان كار به پامنار مىرود و شبها با كورسوى نورى كه از خيابان به حياط مىتابد، محتاطانه درس مىخواند. برادر شيرين دياليزى است و كليههايش را بابت مصرف آب نامناسب در كارگاه توليدى از دست داده است.
دار قالى و سر انگشت ريز كودكان
ناهيد، رقيه، فريده و انسيه با انگشتان كوچك، اما ماهر خود بهترين قالى دستباف تبريز را مىبافند. در روستاى دورافتاده آنها اكثر كودكان در كارگاههاى كمنور و مرطوب قالىبافى مىكنند و با تحمل غرولندهاى صاحب كار، در آخر كار هم حقالزحمه آنها با پدرشان تسويه مىشود و باز در عين نانآورى، نانخور محسوب مىشوند. اكيپ دستهجمعى آنها از صبح تا شب جان مىكند تا رضايت صاحب كار را به دست آورد. كودكى آنها پشت دار قالى مخفى مانده است.
عطيه چشمان گيراى عسلى دارد و تا دو سال پيش شاگرد درسخوان مدرسه شبانه بوده. اولياى مدرسه و اعضاى يكى از انجمنهاى حمايتى به دليل غيبتهاى مكرر، جوياى احوالات عطيه مىشوند و با مراجعه به خانه خشتى و بيغوله دختربچه ۱۴ ساله با ديدن پردهاى كه به تنفروشى دختر بچه اختصاص داشت، به دلايل غيبت و تركتحصيل طفل معصوم پى مىبرند!
فقر و ندارى آمار ندارد
امثال عطيه، ناهيد، رقيه، حميد و هزاران هزار كودك كار در كشور زياد است، اما عدهاى با زبالهگردى، دستفروشى يا تكدىگرى در سر چهارراهها به چشم مىآيند و عدهاى هم پنهان و آرام تلف مىشوند.
در ميان همين جان كندنهاى بىوقفه كودكان، كسى اشارهاى به وضعيت كودكان كار ، قربانيان جنسى، كودكان حملكننده مواد مخدر و .... نمىكند.
حال مسوولان آمار و ارقام هم دهند، فرقى نمىكند. فقر و ندارى آمار نمىخواهد، چشم بصيرت و نگاه بىادعاى جسور مىخواهد! نگاهى كه حتى دورترين و كوچكترين مكان خواب يك كودك كار را جستوجو كند.
با وجود فقر آمارى در ايران در هر حوزه از جمله كودكان كار، همچنان راه انكار اين معضل به روى مسوولان باز گذاشته شده است.
مريم پناهى عضو كانون فرهنگى، حمايتى كودكان كار در گفتوگو با ايلنا به تحقيقى پيرامون ۲۰ مورد از انواع كار كودكان اشاره مىكند و مىگويد: كودكان كار جنسى، كودكان گلفروش، كودكان حملكننده موادمخدر، كودكان بزرگراهى، كورهپزخانهها، كودكان كار خانگى، كارخانهها، مزارع، دامدارىها و كودكان ازدواج كرده از جمله مواردى هستند كه مورد بررسى قرار گرفته و شرايط آنها سنجيده شده است.
او در پاسخ به سئوالى پيرامون آمار مربوط به اين كودكان، ادامه مىدهد: بزرگترين معضل مربوط به اين قبيل كودكان خلاءهاى آمارى است؛ چرا كه كار كودك در خانهها ناديده گرفته شده و تعداد بىشمارى از كودكان در شرايط بسيار نابسمان كارى و دور از چشم مردم و مسوولان مشغول به كار هستند.
اجحاف مضاعف با وجود فقر آمارى
پناهى عضو كانون فرهنگى ـ حمايتى كودكان كار مىگويد: وقتى ده سال گذشته كار خود را در محله پامنار آغاز كرديم، تعداد كودكان به ۳۰ نفر نمىرسيد، اما در حال حاضر بعد از گذشت ده سال، هزار و ۲۰۰ كودك در پامنار تحت حمايت انجمن هستند و اين روند در ساير انجمنهاى حمايتى پراكنده در كشور كه پيرامون كودكان فعاليت مىكنند، نيز مشاهده مىشود.
پناهى به تحقيقات صورت گرفته اشاره مىكند و ادامه مىدهد: روستاهاى تبريز، بالاترين آمار مربوط به كودكان كار در قالىبافخانهها و يا كارگاهها را دارند كه بهترين قالىها را با ارزانترين قيمت مىبافند؛ چرا كه گرههاى در هم تنيده شده توسط انگشتان ريز كودكان به خوبى بافته مىشود. سختى كار كودك در روستاهاى زابل، زاهدان، سيستان و بلوچستان، بسيار چشمگير بوده و اين مساله بيشتر شامل دختران كار است كه بيشتر در معرض انواع آسيبهاى جسمى، جنسى، روحى و عاطفى قرار دارند.
عضو كانون فرهنگى ـ حمايتى كودكان كار ادامه داد: متاسفانه در حال حاضر دغدغهاى در شهردارى وجود دارد كه بر اين اساس نسبت به جمعآورى فلهاى كودكان كار در خيابانها اقدام مىكنند. در حالى كه تعداد كثيرى از كودكان با كار در كارگاههاى زيرزمينى و توليدى هر گونه تحقير و توهينى را تحمل مىكنند و شاهد انواع تبعيضها هستند.
اين فعال حوزه كودكان تصريح مىكند: در حال حاضر كارفرمايان اين كودكان هزاران خواسته و توقع بىجا در كارگاههاى تنگ و تاريك دارند و با انواع و اقسام آزارهاى جسمى، روحى، روانى و .... آنها را شكنجه مىدهند.
فشار چهار چنگولى انجمنها و فشار مضاعف مسوولان غافل
پناهى از نگرانىها مىگويد: گزارشهايى رسيده مبنى بر اينكه كودكان خارج از چرخه تحصيل و يا ترك تحصيل كردههايى كه چوب فقر خانواده را مىخورند، در صورتى كه نتوانند كار پيدا كنند و يا شانس به آنها رو نكند، شلاق پدر و يا سركوفت مادر هر ۲۰ روز يك بار آنها را تهديد مىكند و يا اگر دختر هم باشند، نيروى كار خانه محسوب مىشوند.
عضو كانون فرهنگى ـ حمايتى كودكان كار به هفته كارگر اشاره مىكند و به حرفهاى تكرارى ده سال گذشته مىرسد و مىگويد: تمام انجمن و كانونهاى حمايتى مربوط به كودكان مانند جزيرهاى متروك تلاش مىكنند تا سختى پديده كار كودك را از طريق پرداخت كمك هزينه تحصيل كم كنند، اما اين كار از وظايف مسلم دولت است؛ چرا كه ايران از نظر منابع ثروتمند است.
او از آموزش و پرورش مىخواهد تا به كودكان خارج از چرخه تحصيل توجه كند و مىگويد: با همان فشار چهارچنگولى كه انجمنها براى هدايت كودكان به سمت آموزش به كار مىبرند، دو برابر اين نيرو در آموزش و پرورش صرف بازماندن اين كودكان از چرخه تحصيل مىشود!
كودك كار در آرزوى ازدواج با نانآور ديگر
كودكان كار نه تشكيلات و صنفى دارند و نه با حقوق خود آشنا هستند. كورسوى اميد آنها به تعدادى از انجمنهاى حمايتى است كه اين انجمنها هم با بىعنايتى مسوولان مواجهند.
على ۱۲ ساله، كودك گلفروش جاده بهشتزهرا آرزو دارد وقتى بزرگ شد با زهرا كه شيفت صبح گل مىفروشد، ازدواج كند و مىخواهد آنقدر پول جمع كند تا شايد روزى بتواند زهرا را زير مشت و لگدهاى ناپدرىاش راحت كرده و او را با خود به دنياى آرامش ببرد.
كودكان كار نمىدانند كه مطابق با ماده ۷۹ قانون كار كودكان و نوجوانان، به كار گماردن افراد كمتر از ۱۵ سال تمام، ممنوع بوده و نزديك به هفت سال نيز از پيوستن ايران به مقاولهنامه ۱۸۲ سازمان بينالمللى كار مبنى بر منع بدترين اشكال كار براى كودكان وجود دارد، اما آيا مسوولان هم به قوانين اشراف دارند؟
فاطمه قاسمزاده عضو كميته هماهنگى شبكه يارى كودكان كار ايران به ايلنا مىگويد: اين امكان وجود دارد كه كودكان كار ۱۵ سال به بالا مورد نظارت و حمايت قرار گيرند اما چون وزارت كار، نانآورى كودكان زير ۱۵ سال را مجاز نمىداند، نظارتى هم بر روند اجراى اين قوانين نمىكند. در عين حال هيچ نظارتى هم بر كارگاههايى كه تعداد كارگرهاى شاغل در آن كمتر از ۱۰ نفر بوده، نيست چرا كه اين كارگاهها را از شمول قانون كار خارج مىدانند و به اين بهانه كه تعداد نيروهاى نظارتى كم است، از اين امر مهم سر باز مىزنند.
كودكان كار اتحاديه مىخواهند
اين فعال حوزه كودكان با اعلام اينكه فقر مالى خانوادهها باعث افزايش تعداد نانآوران كوچك شده است، مىگويد: سازمانهاى دولتى بايد براى كاهش رنج كودكان گام بردارند چرا كه متاسفانه كار كودك قابل حذف نيست و از روى تفنن انجام نمىشود، بلكه فقر، كودكان را به كار وا مىدارد.
او ادامه مىدهد: كودكان كار تشكيلاتى ندارند كه منافع خود را در چارچوب اتحاديهها حفظ كنند، در حالى كه بايد براى كودكان كار نوجوان در سنين ۱۵ تا ۱۸ سال، جايگاهى در نهادهاى غيردولتى در نظر گرفته شود تا بتوانند مشكلات خود را مطرح كنند. چرا كه اين نوجوانان با نداشتن اتحاديه و ارگان نظارتى از بسيارى حقوق مسلم، محروم مىشوند.
قاسمزاده به معضل ديگرى اشاره مىكند و مىگويد: نظارت وزارت كار بر روى كارگاهها هم از نظر كيفى مشكل دارند و هم از نظر كمى؛ به طورى كه با كم بودن تعداد نيروهاى نظارتى توانايى نظارت بر كار كودكان از عهده وزارت كار ساقط است.
عضو كميته هماهنگى شبكه يارى كودكان كار ايران تاكيد مىكند: سالها از مصوبه هيات دولت مبنى بر اينكه كارگاههاى كمتر از ده نفر جمعيت از شمول قانون كار خارج هستند، مىگذرد در حالى كه اين مساله با وجود تعداد زيادى كودك شاغل در كارگاههاى اينچنينى يك نقص بزرگ است.
او به ضعف قوانين نيز مىپردازد و ادامه مىدهد: از ناحيه قانون هم به كودكان اجحاف مىشود چرا كه تنها در دنباله قانون كار بزرگسالان، چند ماده به كودك كار اشاره كرده و از ديدگاه قانونى تدبيرى براى كودكان كار نشده است و زمان كار كودكان تنها نيم ساعت با كار بزرگسالان تفاوت دارد، در حالى كه نيم ساعت مشكلى از معضلات عديده كودكان كار كم نمىكند و در طى نيم ساعت نمىتوانند مهارتى ياد بگيرند و كودكى كنند.
سهم گم شده كودكان كار در هفته كارگر
هفته كارگر كه در اصل يادآور مبارزات كارگران در دورههاى مختلف است مىتواند فرصت مناسبى براى طرح معضلات و كاستىهاى مربوط به كودكان كار باشد چرا كه دولت ايران در سال ۸۰ به مقاولهنامه ۱۸۲ حقوق بنيادين كار پيوسته و كنوانسيون حقوق كودك را در سال ۷۰ امضا كرده است. تمام قوانين با تمام كاستىها و ضعف در اجرا براى آن است كه شايد فشارهاى وارد آمده بر روى كودكان كه نشات گرفته از فقر است، جبران شود.
كودكان كار بايد بتوانند سهمى از حق خود براى كودكى را ادا كنند و مانند ساير شهروندان از حقوق انسانى مانند آموزش، بهداشت، تغذيه مناسب، اوقات فراغت، تامين اجتماعى و ... برخوردار شوند نه آنكه به واسطه فقر و شرايط نامناسب كارى با ساير معضلات مانند اعتياد، آزار جنسى و ... دست و پنجه نرم كنند و مشكلى به معضلات آنها افزوده شود.
به لقمههاى كوچك كودكان كار تامل كنيم
بياييد به كثيفى لقمههاى غذا در مخازن زباله شهردارى براى كودكان كار فكر كنيم، كيسه سياهرنگ مواد مخدر كه توسط كودكان جابجا مىشود و يا به حرارت كورهپزخانهها، كورههاى ذوب مواد اوليه و صدها پله زيرزمينى كه كودكان با سرازير شدن در اين كارگاهها جاى پاى كودكان آينده را هم براى چنين سرنوشتى باز مىكنند، بيانديشم.