iran-emrooz.net | Wed, 14.01.2009, 12:29
تلاش براى جرأت “نه” گفتن به آتش
دكتر شيوا دولت آبادى/زينب غنى
چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۸۷
تلاش براى جرأت "نه" گفتن به آتش
دكتر شيوا دولت آبادى
برخى وقايع ناگوار بسيار فراتر از خود رويداد مىروند و به نمادهايى براى تأمل در وضعيت بشر تبديل مىشوند. در تاريخ اخير ما حادثه مدرسه سفيلان يكى از اين وقايع تلخ و فراموش ناشدنى است.
يك روز سرد زمستانى در روستايى بنام سفيلان در لردگان، دانشآموزان با شانههايى كه از سرما جمع شدهاند، با دستهايى كه خشك و سردند و با لباسهايى كه روى هم پوشيدهاند، در كلاس درسى كه سوز و سرما از تار و پود آن به داخل هجوم مىآورد، در كنار بخارى جمع شدهاند. بخارى آتش مىگيرد، شعلهها زبانه مىكشند، بچهها در كلاس مىمانند، معلم تلاشهايى مىكند ولى شعلههاى آتش پر شتاب و بى امان همه را مىسوزاند، بچهها را و معلم را. آن كه جان به در مىبرد نه فقط با عوارض شديد آسيب ديدگى روانى، از مشاهده رويداد مصيبت بار گفت، بلكه چيز ديگرى هم گفت. او گفت كه بچهها ايستادند، فرار نكردند، از آتش نگريختند، و آنها مىگفتند كه معلم بايد به آنها اجازه خارج شدند از كلاس را بدهد. از كجاى اين فاجعه بگوييم، از نا ايمنى فضايى كه كودكان ما در آن نگهدارى مىشوند؟ از حقوق پايمال شده عدم دسترسى به شرايط شايسته و امن؟ و يا از نبود جرآت ورزى حتا براى بقاء؟
دهه هاست كه از مهارتهايى براى زيستن و ضرورت آموزش همگانى آن سخن مىگوييم، مهارتهاى آموختنى كه زندگى فردى و با هم زيستن را تسهيل مىكند. يكى از اين مهارتها "نه گفتن" است. حداقل "نه گفتن به آتش".
در يك مطالعه مقايسهاى مشخص شد كه والدين اسكانديناويايى فرزند ايدهآل را فرزندى مىدانند كه مستقل باشد، در حالى كه والدين سوماليايى فرزند ايدهآل خود را فرزندى مىدانند كه "حرف شنو" باشد.
در ايران ما چگونه است؟ فرزند ايدهآل و دانشآموز ايدهآل بهتر است چگونه باشد؟ آيا همين حرف شنوى كوركورانه ناشى از ترس نيست كه اين دانشآموزان بى گناه را به كام آتش برد؟ آيا توجيهى براى اين همه حرف شنوى وجود دارد؟
مدارس ما نه فقط جادارد نماد و جايگاه احقاق حقوق آشكارى نظير حق ايمنى، حق رفاه و نشان دهنده استانداردهاى انسانى براى حراست از جان فرزندان ما باشند كه به آنها سپرده مىشوند، مدارس ما نه فقط بايد انسانهايى با سواد توليد كند، بلكه بايد به آنها حق اظهار نظر، حق نقد و حق "نه گفتن" را بياموزند. در كشور ما بايد اين همه تنوع فرهنگى و شيوههاى گوناگون فرزند پرورى در خانوادهها، مدرسه مسئوليت خطير پروراندن شهروندان آگاه، حق طلب و مسئوليت پذير را دارد. هرگاه مدرسه از عهده اين مهم برآمد از بسيارى از بى قوارگىهاى اجتماعى و ارتباطى ما كاسته خواهد شد و فراتر از آن انسانى كه براى خود و ديگران ارزش قائل است مىتواند به خطر هشيارانه "نه" بگويد.
هر كس حق دارد از آموزش بهرهمند شود
(ماده ۲۶ اعلاميه جهانى حقوق بشر)
زينب غنى
اعلاميه جهانى حقوق بشر و ميثاق حقوق اقتصادى اجتماعى فرهنگى بر حق آموزش تأكيد دارند و تصريح مىكنند آموزش حداقل در مرحله ابتدايى بايد مجانى باشد مواد ۲۹ و ۲۸ كنوانسيون حقوق كودك هم مقررات مشابهى در خصوص حق بر آموزش كودكان بيان كردهاند و افزون بر آن بر اين امر تأكيد كردهاند كه نظم و ترتيب مدرسه بايد به صورتى اداره شود كه با شأن انسانى كودكان سازگار باشد و آموزش بايد در راستاى رشد شخصيت، استعدادها و توانايىهاى جسمى و ذهنى كودكان باشد.
حق بر آموزش كه يكى از پايهاى ترين حقوق بشر است و براى تحقق كامل حقوق بشر اهميت حياتى دارد در برگيرنده تكاليف متعددى براى دولت هاست. به عنوان مثال به موجب بند دوم ماده ۱۳ كنوانسيون حقوق اقتصادى اجتماعى فرهنگى بهبود شرايط مادى معلمان يكى از تكاليف دولتها براى تحقق كامل حق بر آموزش مىباشد. در شناسايى محتواى حق بر آموزش بايد به اين نكته توجه كرد كه اين حق از جمله حقوق فرهنگى و اجتماعى كودكان است و مبناى اصلى در اين حقوق همانند حقوق اقتصادى برابرى است. بنابراين پيش از هر چيز در سياست گذارىهايى كه در خصوص اين حقوق بايد مورد توجه قرار بگيرد مسئله برابرى به معناى برابرى در فرصتها و رفتارها و دسترسى به امكانات و تجهيزات است. اهميت اين مسئله به گونهاى است كه مىتوان گفت چنانچه در جامعهاى اكثريت مدارس در نقاط اصلى كشور از امكانات آموزشى كافى بهرهمند هستند و كودكان اين مناطق در محيطى كاملا مناسب از امكانات كافى آموزشى به نحو مناسبى برخوردار هستند و تمام اهداف مندرج در كنوانسيون حقوق كودك كه براى آموزش در نظر گرفته شده براى اين كودكان در حال تحقق است از آنجا كه اين امر نشان دهنده وضعيت تبعيض آميز است نمىتوان گفت در اين جامعه حق برآموزش تضمين شده است حتا چنانچه سياست گذارى آموزشى يك كشور در پى ايجاد امكانات مشابه در سالهاى آينده براى مناطق محروم از اين امكانات باشد از آنجا كه اصل برابرى و دسترسى برابر به امكانات و فرصتهاى آموزشى را ناديده گرفته است نمىتوان چنين سياست گذارىاى را در چارچوب حق آموزش و ارزشهاى اصلى حقوق بشرى مورد قبول دانست چرا كه در نهايت سياستى تبعيض آميز است. در همين رابطه كنوانسيون منع تبعيض در آموزش يونسكو نيز تصريح كرده است كه دولتها موظف هستند كه سياست ملىاى را در پيش بگيرند كه برابرى در فرصتها و رفتار را در آموزش تضمين كند.
با توجه به گفتههاى بالا دسترسى و بهرهمندى برابر به فرصتها و تجهيزات آموزشى اولين عنصر اصلى حق بر آموزش است كه در متون مختلف حقوق بشرى الزام آور بر آن تأكيد شده است و مىتوان گفت فقر و بى عدالتى با نقض حق بر آموزش ارتباط بسيار نزديكى دارند.
به ياد ۱۳ كودك سفيلانى كه در آتش سوزى مدرسه روستاى سفيلان جان پاكشان را فدا كردند
انجمن حمایت از حقوق کودکان
http://www.irsprc.org