iran-emrooz.net | Mon, 25.12.2006, 15:37
بم همچنان در تکاپوی برخاستن از ویرانههاست
ح. لشکر فیروز
در پنجم دی مه سال ١٣٨٢در پی زلزلهای شدید شهر بم فرو ریخت. ٨٥ در صد ساختمانهای خصوصی و دولتی شهر ویران شدند و همراه با آن بیش از ٤٠٠٠٠ نفر از شهروندان بم در زیر آوار جان باختند.
بازماندگان زلزله پس از بخاک سپردن عزیزان از داده خود با روحیهای آشفته امُا مصم در جستجوی راه حلی برای بازسازی واحد خا نواده، منازل مسکونی و واحدهای تجاری و ساختمان شهری شدند* و این مهم را بر دیوارهای ویران باغهای خرما نوشتند : "بم را دوباره خواهیم ساخت". این نه تنها خواست بازماندگان زلزله بم , بلکه مردم ایران و حتی مردم جهان بود, که سخت از این فاجعه قرن متاثر ومبهوت شده بودند.
نیروی کار بم ،زنان و مردان جوان، با از دست دادن محل کار وکسب خود بطور کامل به کمک از خارج از شهر وابسته شدند. سالمندان و زنان خانه دار با ازدست دادن نان اور خانواده نیز در انتظار کمکهای مردمی و دولتی ماندند
و سرو سامان دادن به بیش از ٦٠٠٠ کودک بی سرپرست بمی در الویت قرار گرفت.
بم ؛اکنون در استانه سومین سالگرد زلزله "جان و جا" برانداز خود همچنان در تکاپوی برخاستن از ویرانههاست.
نویسنده در پی ان است که با مروری موجز بر تاریخچه قدیم شهر بم و نگاهی گذرا ( چرا که برسی ٣ سال گذشته شهر زلزله زده بم بعنوان نمادین؛ میتواند محکی بر کارکرد دولت در به انجام رساندن و سازماندهی کارهای عاجل و غیر مترقبه باشد و در پی ان معیاری برای احترام به، به اجراء در اوردن حقوق مدنی,اجتماعی و اقتصادی شهروندان در کشور بزرگ ما ایران باشد.) بر شهر جدید بم و انچه در پی زلزله رخ داد؛خاطره قربانیان زلزله را در وجدان عمومی زنده کند و مهمتر از ان رنج و محنتی که بر بازماندگان میرود از نگاهی دیگر به اطلاع عموم برساند.
بخش نخست؛
تاریخچه بم باستان به اختصار،
هسته اولیه شهر؛
... با استناد به داستان« هفتواد» در شاهنامه وکتاب کارنامک اردشیر بابکان میتوان پی به وجود شهری برد، با نام کجاران یا کوزران، که اکنون محلهای به همین نام در شمال غربی شهر بم میباشد،که بطور حدس میتوان ان را بعنوان اولین هسته شهر بم تلقی کرد.
داستان هفتواد شاهنامه، جلد هفتم صفحه ١٩٤٧ چاپ بروخیم سال ١٣١٤ :
زشهر «کجاران» بدریای پارس که گوید ز بالای پهنای پارس
و در کتاب کارنامک اردشیر بابکان ( آحمد کسروی) امده :
اندر راه سپاه هفتان بخت خداوند کِرم بدیشان رسیده و انمال و خواسته و بنه و همگی از باران اردشیربستاند و در «کلالان» بدز کلال که کرم انجای جای داشت برد.
نام این شهر که در شاهنامه « کجاران» و در کارنامک اردشیر «کلالان» امده و بنا به نوشته اقای کسروی در خط پهلوی این دو کلمه شبیه هم دیگر نوشته میشوند،همان کوزران است. بنا بر این محل قدیمی سکونتگاهی بم را میتوان به محله کوزران ربط داد.(جغرافیای شهر بم؛ محمد مهدی محلا تی، چاپ طلوع ازادی ؛ چاپ اول بهار١٣٦٧).
فردوسی در داستان «هفتواد» به کرمی افسانهای میپردازد که دختر «هفتواد» بر حسب اتفاق در بازگشت از کار روزانه ان را مییابد و از ان پس است که روزگار بر وفق مراد او میچرخد و او وجود کرم را به فال نیک میگیرد و به تیمار کرم میپردازد.
تناور شد ان کِرم و نیرو گرفت سر و پشت او رنگ نیکو گرفت
همی تنگ شد دوکدان بر تنش چو مشک سیه گشت پیراهنش
با رشد کرم بخت هفتواد و پسرانش اوج گرفت. شهرهای همسایه را به تصرف دراوردند و گنج و گوهر بسبار بدستشان افتاد. بر بالای کوه دژی ساختند.( طبق این روایت دژ ساخته شده ارگ بم میباشد).
اردشیر(دراز دست) در پی دو جنگ که هم در شاهنامه امده وهم در کارنامک از سپاه هفتواد شکست میخورد ودر پی ان به وجود کرم اگاه میشود و با حیله به قلعه وارد میشود؛ خود را به جایگاه کرم* میرساند و سمی را که همراه داشته به دهان کرم ریخته و سر انجام کرم با صدائی بم که به هوا بلند میشود متلاشی شده و هلاک میگردد. (و این اولین روایت از وجه تسمیه نامگذاری بم است).
* امروزه در یک طرف ارگ بم محلی است معروف به دروازه یا« کـُتِ کِرم » به ضم کاف وسکون تاء.
" کد" در زبان پهلوی به معنی خانه و منزل میباشد و بعلت کثرت استعمال "کت" گویند و "کت" به ضم کاف وسکون تاء ، بزبان محلی بمی و خاصه به لهجه کرمانی بمعنی "سوراخ" است که به جایگاه جانوران نیز گفته میشود.
برای پی گیری موقعیت سکونت در بم باید از قلعه کوچکی در شمال ارگ بم و در طرف دیگر رودخانه پشت رود بفاصله قریب به ٣٠٠ متری از ارگ بم، به نام قلعه دختر یا کوهک نام برد. که اطاقهای ان به شکل جناقی و از خشتهای به ابعاد ٣٠× ٣٠×٦ سانتیمتر ساخته شده وبر اساس تحقیقات باستان شناسان در تخت جمشید ریشه طاقهای جناقی به دوره هخامنشی وحتی اقوام ایلامی باز میگردد.
همچنین تپههای تاریخی "بیدرون" در ١٠ کیلو متری شمل و"تل آنشی" در دارستان در ٣٠ کیلومتری شرق بم که متعلق به هزارههای دوم تا چهارم قبل از میلاد مسیح است، گواه بر سکونت شش هزار سا له در بم و حومه ان دارد. از دادههای اورده شده وهمچنین کشف سکهای متعلق به دوره اشکانیان در ارگ بم، وجود سکونتگاه انسانی قبل از
سلسله ساسانیان در محدوده کنونی بم و دشت متعلق به ان به اثبات میرسد.
باستانی پاریزی نیز در کتاب "کوچه هفت پیچ" مینویسد : "بلاش" حاکم اخر دوره اشکانیان با سکنی گزیدن در «قله دختر» ودر جای امن تسلط مستقیمی بر مردم ساکن کجاران (کوزران) داشته است.......
نامگذاری شهر؛
همانطور که نقل شد و در کتاب نزهة القلوب نوشه حمدالله مستوفی بسال ٧٤٠ ه –ق- هم اورده شده: گویند که کِرم هفتواد در انجا(با صدائی بم) بترکید بدان سبب انرا بم خواندند. (اولین روایت).
دومین روایت ، مطلبیست که صنیع الدوله در کتاب مراة البلدان اورده ودر کتاب جغرافیای تاریخی و نسخ التواریخ و روضة الصفا بدان اشاره شده و پیشکسوتان شهر هم از گذشتگان خود نقل میکنند چنین است:
بهمن بن اسفندیار(شاه هخامنشی)، که او را اردشیر درازدست مینامیدند، به خونخواهی پدرش از استخر فارس به زابل لشکر کشیده و فرامرز پسر رستم از حرکت سپاه بهمن اگاه گشت و با لشکری بعزم جنگ بسوی لشکر بهمن شتافته ودر محل کنونی بم با او تلاقی کرده ، بهمن پیروز گشته و فرامرز را بدار اویخت. گویند بهمن از شرق محل زدوخورد داری تهیه کرده و در غرب ان دار را استوار ساخته و فرامرز را در انجا بدار اویخت.
پس از هزارهها این دو محل در دوطرف شهر کنونی بم با نامهای "دارستان" محل تهیه دار و "دارزین" محل به دار زدن فرامرز، همچنان با همین نامها پابرجایند.(جغرافیای بم)
بهمن بن اسفندیار در محل جنگ به بنای برج و بارو میپردازد و جمعیتی را در ان سکنی داده و از این جهت انجا را بم (مخفف بهمن) گفتند.
بنای ارگ بم؛
بنا بر روایات وشواهد اورده شده هسته اولیه قلعه (ارگ) بم در اواخر دوره اشکانیان و اوایل دوره ساسانیان بر بالای صخرهای مرتفع ومستحکم در شمال شرقی شهر کنونی بم و بر کناره رودخانه پشت رود بنا میشود. بنای مرکزی ارگ در مقابل «قلعه دختر» که در ان طرف رودخانه بنا شده بود و با شباهتهای معماری نسبت به ان ساخته میشود.به احتمال زیاد بدست "هفتواد" پس از پیروزی بر حاکم قلعه دختر و از انجا بر" کوزران" حکومت میکند تا اینکه آردشیر{٢٢٤-٢٣٩ ب.م.} براو چیره میگردد( به توصیفی که در اول امد). در پی مستقر شدن حاکم جدید در قلعه ارگ ، از یک طرف بدستور حاکم؛ برای زیر سلطه داشتن اهالی و از طرف دیگر برای در امان ماندن از دست غارتگران قبایل چادر نشین، مردم کوزران به دامنه صخره که ارگ بر قله ان بنا شده بود کوچ میکنند و به ساختن خانههای خشتی در جوار و دامنه صخره میپردازند و با کشیدن دیواری قطور و مرتفع به دور خود وکندن خندقی عریض در بیرون و جوار دیوار، که از اب رودخانه پشت رود پر میشد؛ خود را محصور و محفوظ میکنند.
گسترش بم در ادوار تاریخی؛
بم در عهد ساسانیان، که گسترش شبکه ارتباطی یکی از مشخصههای این دوران است، به رونق تجاری میرسد.
و علاوه بر گروه کشاورزان،گروه پیشه وران هم در بم در پی تقسیم کار اجتماعی بوجود میاید.
بم از موقعیت ارتباطی مهمی برخوردار میگردد و به مرکز مهمی در سر راه ارتباط بین هند ، اسیای مرکزی و جنوب شرقی اسیا میشود.
در قرن هفتم (م.) بم نیز از حمله اعراب در امن نمیماند. در کتاب "تاریخ کرمان" نوشته احمد علی وزیری امده است که در سال ٣١ هجری خلیفه عثمان ، عبادالله عامر را راهی کرمان میکند. او مجاشع بن مسعود را در گواشیر گذاشت و خود رو به بم نهاد. در زد و خورد با زرتشتیان ،که تعدادشان زیاد تر از مسلمانان بود با خوشونت برخورد کرد ، تعدادی از انها به اسلام گرویدند و بقیه تحت نفوذ مسلمانان قرار گرفتند.
از قرن دهم(م.) وجود ارگ بم در اسناد تاریخی مکتوب شده است. همچنین در اسناد و کتب تاریخی متعددی موقعیت اقتصادی بم بثبت رسیده است. بم در قرن دهم و یازدهم(م.) دارای اقتصادی شکوفا در ضمینه کشت و برداشت پنبه بوده است. اکثریت مردم شهر به بافند گی اشتغال داشتهاند و پارچههای بم با مرغوبیت خوب به دیگر نقاط ، حتی تا بغداد و مصر فرستاده میشد. ابن حوقل در کتاب" صورة الارض" مینویسد: پارچههای بمی در خراسان وعراق ومصر با رغبت فراوان خریده میشدند.
در قرن سیزدهم(م) بنا بر نوشته " رشید الدین" تاریخدان، بدلیل بی ثباتی و تاخت وتاز حکام مختلف و اسیب دیدن قنوات، بم دچار رکود اقتصادی میشود.( سمینار شرق شناسی دانشگاه زوریخ بر گرفته از کتب : شهرهای ایران "هانس گاوبه" و بم " باستانی پاریزی").
رخوت اقتصادی ، فقر و ویرانی حدود دو قرن ودر دوران سلسلههای مختلف به طول میانجامد.در اینجا به یک نقل بسنده میکنیم. شاه شجاع (ال مظفر) ٧٨٦ ه.ق. به فرزند خود سلطان احمد میگوید : در زمین کرمان سه شهر است ؛ بردسیر، سیرجان و بم، اگر ان دو شهر خراب و بم معمور بود، این شهرهای دیگر معمور شود و اگر ان دو شهر معمور بود وبم خراب، بم را معمور نتوان کرد. چه بم سرحد هند و سند و سیستان و خراسان و کابل است. ( تاریخ ال مظفر).
در دوران صفویه ارگ بم بدیل موقعیت نظامی مهمی که داشت تا حدودی بازسازی میشود از جمله برجهای جانبی در ورودی ارگ بم که به این دوران تعلق داشت. در اواخر دوران صوفیه محمود افعان به قصد تسخیر کرمان با شش هزار سوار از بم میگذرد ولی موفق به تسخیر ارگ بم نمیشود و قراء حول وحوش قلعه را مثل سرابستان و مهداب وعیش اباد را غارتیده، این واقعه در سال ١١٣٣ ه.ق اتفاق میافتد. (تاریخ کرمان ، احمد علی وزیری ).
در دوران زندیه ، بم محل تاخت و تاز قبایل بلوچ و سیستانی میشود و در بدترین شرایط اقتصادی خود قرار میگیرد و بعد از ان دیگر خبری از صنعت نساجی بم بمیان نمیاید.
اخرین واقعه مهم تاریخی که در ارگ بم رخ میدهد به انقراض خاندان زندیه و بنیانگذاری خاندان قاجاریه(١٢٠٩ه.ق.) برمی گردد.
اغا محمد خان قاجار ، جهت سرنگونی اخرین خان زندیه، به کرمان لشکر کشیده ، لطفعلی خان زند پس از شکست از اغا محمد خان به ارگ بم پناه میبرد و در انجا توسط محمد زابلی، حاکم ارگ دستگیر میشود. اغا محمد خان قاجار بیادگار این پیروزی منارهای از کلههای ششصد تن از مخالفین خود در قلعه بم برافراشت(دایرة المعارف فارسی، دکتر غلامحسین مصاحب).
در تاریخ اجتماعی ایران (مرتضی راوندی ) میاید: خان قاجار در بم نیز مثل تیمور فرمان داد از سر مردم بیگناه کله منارهها بسازند و چندین هزار نفر را کشتند و پوست کندند.
پاتینجر( سیاح انگلیسی) در سفرنامه خود از سفر خود در حدود سال ١٨١٠ (م.) به بم مینویسد ودر دیدار از ارگ بم ان را چنان مستحکم میبیند که بی نظیری ان را در تمام ایران حدس میزند. او از وجود منارههای ساخته شده از کله انسانها با وجود گذشت ١٥ سال از تسخیر ارگ توسط اغا محمد خان خبر میدهد.
در این دوران اقا خان محلاتی ( رئیس فرقه اسماعیلیه) که حاکم کرمان بود با حاکمان در تهران اختلاف پیدا میکند و به تهران به دارالخلافه احضار میشود و شاهزاده فیروز میرزا نصرت الدوله به حکمرانی کرمان منصوب میشود.
اقا خان محلاتی سرپیچی کرده بسوی بم روان میشود و قلعه (ارگ) بم را تسخیر میکند و بنای فتنه وتاخت و تاز را در محال کرمان میگذارد (جغرافیای کرمان ، احمد علی وزیری).
فیروز میرزا با محصاره یک ساله ارگ بم مقاومت او را در هم میشکند و اقا خان محلاتی را دستگیر میکند و لشکر او خانههای مردم را ویران اموال انها را به غارت میبرند.
ترک ارگ و پدید آمدن شهر جدید بم؛
دستگیری لطفعلی خان زند و قتل عام مردم ارگ همراه با مناره درست کردن از سر کشتگان در قلعه بم ، باعث انزجار مردم ارگ میگردد و پارهای از انها زندگی را در بیرون از قلعه بر روی زمینهای حاصلخیز اطراف ترجیح میدهند. در پی ماجرای اقا خان محلاتی و غارت و ویرانی خانههای درون حصار ارگ ، همچنین گسترش زمینهای کشاورزی و باغات خرما و مرکبات در اطراف ارگ ، تخلیه تدریجی شهر قدیم (درون حصار ارگ) که از چهل سال پیش اغاز شده بود قطعی میشود { این روند را بسیاری از سالخورده گان مطلع شهر ؛ قبل از زلزله ، به نقل از پدران و مادران خود بازگو میکردند.}. این روند با تخلیه کامل ارگ از سکنه در حدود ١٥٠ سال پیش پایان مییابد.احمد علی وزیری که در سال ١٢٤٣ خورشیدی از بم دیدن میکند در کتاب جغرافیای کرمان مینویسد: جز دو دسته سرباز ویک صاحب منصب و چند نفر توپچی و دو عراده توپ با عمله ان و تقریبا پنجاه سوار..... کسی دیگر در ارگ منزل ندارد.
قلعه بم (ارگ) تا اوایل دوران پهلوی استفاده نظامی دارد و به عنوان ژاندارمری از ان استفاده میشود.
اولین عکسهای بدست امده از ارگ که فرمانفرما، حاکم کرمان را با خوانین بم در درون ارگ نشان میدهد و در عکسهای دیگر قشون را سوار بر اسب و همچنین بر بالای دیوار ارگ، دلیل این مدعاست ( سایت میراث فرهنگی).
پس از ان ارگ به دست فراموشی سپرده میشود و خانهها و بربج و باروی ان بر اثر باد و باران فرسایش میبابد و روی به ویرانی میگذارد.
در سال ١٣٣٥ ارگ بم در شمار اثار ملی باستانی ثبت میشود و اولین تعمیرات از سال ١٣٣٧ توسط اداره اموزش و پرورش بم در ارگ اغاز میگردد و در پی ان اداره میراث فرهنگی عهده دار باز سازی و مرمت ارگ میگردد که بدون وقفه تا دی مه ١٣٨٢ (زلزله ٥ دی ماه) ادامه مییابد.
ساختار و گسترش شهر جدید بم بر دامنه ارگ قدیم ؛
انچه مشخص است با ترک تدریجی ارگ ، مردم در نقاط و محلههای مختلف و با فواصل مختلف از شهر قدیم(ارگ)
بر روی زمینهای حاصلخیز ودر کنار باغات خرما سکنا گزیدندن ، ولی مرکز تجاری و قلب شهر به فا صله کمی و در نزدیکی ارگ باقی ماند. در جنوب غربی ارگ اولین بازار بم در حدود سالهای ١٢٢١ خورشیدی ساخته میشود و در پی گسترش تجارت در ضمینههای کشاورزی و دامداری دو بازار دیگر ساخته میشوند که درب ورودی انها به خیابانی که در سالهای بعد در محور شمالی-جنوبی شهر کشیده و امتداد پیدا میکند ، باز میشود. این خیابان که به خیابان یکطرفه معروف است ، همچنان محور اصلی و نبض اقتصادی شهر را در کنار بازار بر عهده دارد. درکنار محور شما لی-جنوبی که از جنوب به جاده کرمان-زاهدان و از شمال به محله اسپیکان محدود میشود، محور غربی- شرقی که در اصل بر بطن مسیر فدیم رودخانه بم احداث شده در غرب از محله عباسعلی و در شرق از امامزاده زید میگذرد. شهر بم در امتداد این دو محور روند گسترش خود را در پیش میگیرد. اما گسترش اصلی شهر در بخش جنوب غربی ادامه مییابد و در مرحله بعد گسترش به سمت شرق ادامه مییابد و ارتباطات نزدیکتر و دسترسی اسانتر به دهاتهای(شهرهای) بروات و نرماشیر را که در مسیر راه ارتباطی بم-زاهدان قرار دارند ، امکانپذیر میکند.
شهر بم با مساحتی در حدود ٣٨٠٠ هکتار وجمعییتی در حدود صد هزار نفر ( قبل از زلزله) ، به شهری سرسبز و زیبا با داشتن خانه باغهای بزرگ و نخلستانهای بیشمار به یکی از سرسبز ترین شهرهای استان کرمان تبدیل میشود. طبیعت سر سبز، کوچه باغها با نهرهای اب روان قنوات، هوای ملایم و مطبوع از عطر بهار نارنج در فصل بهار و وجود ارگ و داشتن مردمی مهمان نواز سالانه بیش از صد هزار توریست را بدیدن خود فرامی خواند.
بود روزی زندگی در شهر بم اشتیاق و شور بود و عشق هم
طبع مردم را تمنائی نبود بهر این در ماندگی جائی نبود
مردمی شاداب ومهماندار داشت شاد و خرم از تضرع عار داشت
چشم مردم فرش راه دوست بود بهر مهمان هر چه را نیکوست بود
................................
دکتر عباس اسماعیلی (حکیم)
زلزله پنجم دی ماه١٣٨٢
در آن جعه شوم زمین لرزید وبم فرو ریخت. بم به میراث فرهنگی جهان پیوست.
در بخش بعد به سه سال گذشته میپردازم.
ح. لشکر فیروز