ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 14.08.2020, 10:08
آقای حجاریان آدرس غلط ندهید!

شیرین عبادی

سعید حجاریان را تئوریسین اصلاح‌طلبی در ساختار جمهوری اسلامی می‌دانند. اصرار دارم بر این ساختار جمهوری اسلامی تاکید کنم. چون نظرات سیاسی او ربطی به اصلاحات ساختاری در کشور نداشته بلکه تلاش کرده است که در چارچوب نظام جمهوری اسلامی گشایشی ایجاد کند که آن هم به دلیل اینکه عزم و اراده و فکر جدی برای غلبه بر حریف مخالف در حکومت وجود نداشت تاکنون با شکست مواجه شد.

در تازه‌ترین اظهار نظر سعید حجاریان کشور را دچار بن‌بست سیاسی توصیف کرده و گفته که راه برون‌رفت از آن اصلاحات ساختاری است. آیا کشور ایران دچار انسداد سیاسی است؟ یا این سیاستمداران فعلی و در دایره بسته حکومت ایران هستند که دچار انسداد شده و باز هم در فکر گشایشی برای بقای حکومتی سراپا فساد و تبعیض و ستم هستند؟

آزموده را آزمودن خطاست

از بیست و سه سال پیش  بسیاری از مردم به سخنان #اصلاح‌طلبان حکومتی دل بستند و امید داشتند که کشور بعد از جنگ و تنشهای پرخشونت حکومت در دهه شصت و قلع و قمع مخالفان، کمی روی آرامش ببیند.

سخن گفتن از جامعه مدنی و آزادی‌های نسبی دلایل این امیدواری بود. سخنانی که مدعیان سیاسی آن که آقای حجاریان سردمدار آن بودند جز حرف کاری برایش نکردند. حتی جامعه مدنی که ادعایش می‌رفت باز هم باید مورد سلیقه و خواست آقایان حکومتی می‌بود کما اینکه حتی در اصلاح‌طلبانه‌ترین دوره وزارت کشور نیز به امثال من و ما اجازه ثبت سازمان حقوق بشری و مدنی در ساختار جامعه مدنی ندادند و مثلا کانون مدافعان حقوق بشر با وجود رفت و آمدهای فراوان هرگز پاسخ مثبتی از مقامهای رسمی (وزارت کشور) دریافت نکرد.

کانون هرگز تابع اوامر حکومت نبود و مهمترین فعالیتش تلاش برای دفاع از حقوق سیاسی و مدنی مردم بود و پس از مدتی دیگر نتوانستند آن را تحمل کنند و  بالاخره هم تعطیل شد و همه اموال و حتی مکانش که با پول جایزه نوبل خریداری شده بود، غصب شد.

این سرانجام بسیاری از گروه‌های مستقل از حکومت بوده است.  بنابراین جامعه مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد اصلاح طلبی هم باید زیر مجموعه‌ای از سلیقه‌های حکومت‌پسند را پوشش می‌داد نه خواست و نیاز مردم را.

اصلاحات یعنی تغییر ندادن چارچوب فاسد

از آغاز هم واضح بود که بخش غیر اصلاح طلب حکومت اجازه گشایش سیاسی نخواهد داد. زیرا گشایش سیاسی یعنی وارد کردن مردم و فعالانی که وابستگی به این حکومت نداشته‌اند مثل فعالان دانشجویی مستقل، فعالان سیاسی منتقد، فعالان حقوق زنان، فعالان حقوق بشر و روشنفکران، محققان، نویسندگان، هنرمندان و روزنامه‌نگارانی که وابسته به این جناح و آن جناح نبودند. کسانی که  بعد از انقلاب اگر از تیغ اعدام و حبس و ترک وطن گذشته بودند، وادار به سکوت شده یا به شیوه حذف فیزیکی وزارت اطلاعات از سر راه برداشته شده بودند. آیا اصلاح طلبی از مدل آقای حجاریان چنین افرادی را در بر می‌گرفت؟

آیا امروز اتفاق دیگری رخ داده؟ آیا امیدی به اینکه این حکومت قدرت مطلقه‌اش را واگذار کند وجود دارد؟ اصلاحات ساختاری دقیقا به چه معنی است؟ آیا زیر پرچم ولایت فقیه برابری و آزادی ممکن است؟

آقای سعید حجاریان و یارانشان در بدنه اصلاحات حکومت به خوبی از چنین مقاومتی خبر دارند و می‌دانند چنین چیزی ممکن نیست و هرگز هم ممکن نبود. آنها در عمل هرگز بین حکومت جبار و مردمی که با رای آنها اعتباری گرفته و به میدان راه داده شده بودند، طرف مردم نایستادند. هرگز خواسته‌های مردم را جدی نگرفتند!

عجیب نیست که آقای حجاریان به جای اشاره به «سرکوب اعتراضهای مردم»، این خفقان را به بی‌حالی و خستگی مردم نسبت می‌دهد!

انسداد در نقش اصلاح‌طلبان است

در سال ۷۸ که دانشجویان در کوی دانشگاه با سرکوب خشونت‌بار لباس‌شخصی‌ها و ماموران امنیتی حکومتی روبه‌رو شدند از سوی اصلاح‌طلبانی که در قدرت بودند چه عمل موثری صورت گرفت؟ به‌جا بود حتی اگر همان زمان که نمی‌توانستند پای رای مردم بایستند به احترام آنها کوتاه نمی‌آمدند و به صورت گروهی از قدرت کناره می‌گرفتند.

در سال ۸۸ آیا مردم نبودند که در خیابانها فریاد ضد دیکتاتوری سر دادند و جان دادند؟ مردم برای حقشان هزینه داده‌اند اما اصلاح‌طلبان برای ماندن در قدرت مبارزه کرده‌اند. خود آقای سعید حجاریان نمونه بارز این قربانی شدن و هزینه دادن است. آیا او برای حقوق مردم هزینه داد یا در نتیجه رقابتهای سیاسی و تسویه‌حسابهای داخلی حکومت؟

سعید حجاریان، با توصیف مردمی که خسته‌اند و «میل به خروج از خانه‌هایشان ندارند چه رسد به میل به خروج از حاکمیت» آنها را تحقیر می‌کند. آیا او خروج مردم را در آبان ۹۸ ندید؟
کارگران هفت تپه دو ماه است که در خیابانهای شهر شوش برای طلب کردن حقوق کار و انسانی‌شان در گرمایی که از تحمل آدم خارج است مانده‌اند و به اعتصاب و اعتراضشان ادامه داده‌اند. آیا آنها جزء مردم ایران نیستند؟ آیا آنها به سیاستهای ضد مردمی اقتصادی اعتراض ندارند؟

واقعیت این است که هرجا که مردم دنبال اصلاح‌طلبان راه افتادند حضورشان را مشروع دانستند و هرجا که حرف مستقل خودشان را زدند یا فریاد زدند که «اصلاح‌طلب اصول‌گرا دیگه تموم ماجرا» تحقیر شده‌اند. گاهی آنها را طبقه فرودست می‌نامند و گاهی هم به جای اشاره به سرکوب وحشیانه سیاسی می‌گویند میل به بیرون رفتن از خانه ندارند.

سخنان آقای حجاریان به نظر من اثبات صحت شعار گذار مردم از این رقابتهای درون حکومت است. مردم چیزی فراتر از شعارهای اصلاح‌طلبانه می‌خواهند. چیزی که آقای حجاریان جرات گفتن آن را ندارند. مردم تغییر ساختاری می‌خواهند نه اصلاحات ساختاری.