ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 24.10.2017, 10:21
چرا به روحانی رأی دادیم

مرجان توحیدی در گفتگو با بهزاد نبوی/شرق

بهزاد نبوی از دلایل حمایت اصلاح‌طلبان از دولت می گوید

سه شنبه ۲ آبان ۱۳۹۶
بسته نایلونی کوچکی را از جیب شلوارش بیرون آورد. خبرنگار مشغول سؤال‌پرسیدن بود. بهزاد سه عدد قرص از آن بیرون آورد و یکی یکی و پشت سر هم آنها را با لیوان آبی که مقابلش بود، خورد. بعد به ادامه صحبت‌های خبرنگار گوش کرد که از او درباره انفعال اصلاح‌طلبان در مقابل روحانی می‌پرسید. از اینکه در ائتلافی که بین اصلاحات و اعتدال شکل گرفته، جریان اصلاحات منفعلانه ظاهر شده است و این آغاز یک جدال بود در پایان نشستی که حزب «ندا» با حضور بهزاد نبوی ترتیب داده بود تا درباره جریان‌شناسی اصلاحات صحبت کند. به اینجا که رسید، بهزاد گفت شما بر اساس فرضیاتی صحبت می‌‌‌کنید که وجود ندارد. او در ادامه تأکید کرد که مگر در انتخابات ٩٢، ٩٤ و ٩٦ جنبش اصلاحی که در رأس آن شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان است، با روحانی وارد ائتلاف شده؟ یا خاتمی با روحانی در ازای حمایت در انتخابات، شرط بیع گذاشته است؟ در هیچ‌کدام از این انتخابات، اصلاحات شرایط بیع برای حمایت نداشت بلکه اصلاح‌طلبان به تشخیص خودشان عمل کردند. نه اینکه با توافقی با روحانی وارد عمل شده باشند و حالا بگویند از آن توافق تخلفی صورت گرفته است.

نبوی ادامه داد: آنها خودشان به این نتیجه رسیدند که انتخاب روحانی به صواب نزدیک‌تر است. می‌‌‌خواهم بگویم پس ما درباره چه حرف می‌‌‌زنیم. ما نه به خاطر اینکه بخشی از کابینه در اختیار اصلاحات باشد و نه به خاطر مزایا بلکه به خاطر مصلحت به جای رئیسی به روحانی رأی دادیم. ما می‌‌‌توانستیم به رئیسی رأی بدهیم چون همان رابطه انتخاباتی که با روحانی داشتیم، با رئیسی هم داشتیم (مقصودش این بود که رابطه‌ای وجود ندارد). بعد هم ادامه داد: اینکه می‌‌‌گویم اجرتان را ضایع نکنید، این است که شما که برای وزارت و پست نرفتید پشت روحانی. ما به خاطر منافع کشور از او حمایت کردیم. در اینجا همهمه از میان حضاری که در سالن حزب نشسته بودند، بلند شد. یکی گفت پس روحانی خیرالموجودین بود؟! بهزاد با سر، این گفته را تأیید کرد و بعد برای اینکه حرف خود را بیشتر توضیح داده باشد، رو به جمع گفت: «اگر روحانی می‌‌‌گفت حتی یک پست و یک امتیاز یا یک سیاست شما را اجرا نمی‌‌‌کنم، من اگر بودم ترجیحم این بود به روحانی رأی بدهیم. می‌‌‌خواهم بگویم به همین دلیل کسی نرفت دنبال ائتلاف. بله، روحانی خیرالموجودین بود. اگر شما روحانی را انتخاب نمی‌‌‌کردید، می‌‌‌خواستید به چه کسی رأی بدهید. مرد و مردانه اگر روحانی با شرط‌های ما موافقت نمی‌‌‌کرد، ما چه می‌‌‌خواستیم انجام دهیم؟». دوباره یکی از جمع پرسید؛ خب جهانگیری؟ نبوی با حالتی جدی گفت اینکه خیلی نامردی بود! جهانگیری که نمی‌‌‌توانست در مقابل روحانی قرار بگیرد. اصلا نامردی بود، نیامده بود که بماند. فرض کنید همه اصلاحات گفته بودند شرط ما برای حمایت رفع حصر بود. اصلا فرض کنید خاتمی رئیس‌جمهور بود. آیا می‌‌‌توانست کاری انجام دهد؟ رفع حصر دست خاتمی بود؟ روحانی اما گفت تلاش می‌‌‌کنم. اگر روحانی بتواند مشکلات اقتصادی را حل کند، درباره رفع حصر هم می‌‌‌تواند كمك کند. به اینجا که رسید، رو کرد به همان سؤال‌کننده نخستین و گفت: از همه شما دوستان خواهش می‌‌‌کنم از حالا به مردم گرا ندهید که در انتخابات ١٤٠٠ پای صندوق نیایید، چون سر شما کلاه می‌‌‌گذارند! مردم از ٩٢ یاد گرفتند که در هر شرایط پای صندوق حاضر شوند. چون می‌‌‌دانند اگر قهر کنند، نتیجه می‌‌‌شود شورای شهر دوم. ببینید مردم به دنبال اینکه گزینه وزارت علوم، فرجي‌دانا یا غلامی باشد، نیستند. باید به مردم گفت اگر پای صندوق نیامدید، چه می‌‌‌شود. واقعیت این است هروقت فکر می‌‌‌کنم چرا به روحانی رأی دادم، می‌‌‌بینم برای این است که کسانی نیایند که وضع را بدتر کنند. در مجموع باید بگویم ما ائتلافی نداشتیم که روحانی بخواهد خلاف وعده عمل کند. مردم را مأیوس نکنید، بگذارید خودشان تصمیم بگیرند. در ادامه همین مباحث مجری موضوع انتخاب وزیر علوم را پیش کشید و گفت اصرار الان جریان اصلاحات بر معرفی فرجي‌دانا در حالی است که همین گزینه نتوانست از مجلس ششم رأی اعتماد بگیرد. بعد این را به تنزل‌خواهی جریان اصلاح‌طلبی از آرمان‌هایش نسبت داد. نبوی در پاسخ گفت من در دوره نمایندگی به هرکسی كه آقای خاتمی به عنوان وزیر پیشنهاد کرد، رأی دادم، معتقد بودم خاتمی رئیس دولت اصلاحات است و ما مجلس اصلاحاتیم. اگر دعوایی هم هست، بیرون باید حل کرد. بله. ما یک‌روزی به فرجي‌دانا رأی ندادیم. اما حالا او جزء ایده‌آل‌های ماست که قابل دسترسی هم نیست. بعد رو به جمع کرد و درباره تنزل‌طلبی جریان اصلاحات گفت: بله. اگر برگردیم به آن دوره (دوم خرداد) خیلی کارها را ممکن است به شکل دیگری انجام دهیم و روش‌های قبلی را اجرا نکنیم. این یک بحث گسترده است. ممکن است اشتباهات بزرگی هم شده باشد که همه را مرتکب نشده باشیم. اما یا نمی‌‌‌خواهیم بگوییم یا نمی‌‌‌شود گفت. بنابراین در این فضا تنها ذکر اشتباهات خودمان باعث می‌‌‌شود جریان مقابل آنها را بکوبد بر سر ما. بنابراین بگذارید در این حد کلی بگویم که به نظرم باید بعضی کارها را انجام می‌‌‌دادیم و بعضی کارها را نمی‌‌‌کردیم. اما نگذارید باز کنم. چراکه حرکت اصلاحی باید از بدو شکل‌گیری بررسی شود. من درباره ٨٤ حرف دارم، درباره عملکرد خودمان در مجلس ششم حرف دارم. ولی اینها در فضایی که همه چیز را بشود بدون تنش مطرح کرد، ممکن می‌‌‌شود، نه اینکه بخشی را گفت و بخشی را نگفت.
واکاوی جریان‌های سیاسی

نبوی اما در سخنرانی خود به واکاوی جریان‌های سیاسی بعد از انقلاب پرداخت و این جریان‍‌شناسی را تا بعد از انتخابات ٨٨ و تا امروز ادامه داد.

نقطه آغازین بحث خود را جبهه ملی و حمایتش از بني‌صدر قرار داد و گفت: جبهه ملی نزدیک به بني‌صدر بود. حتی در تجمع ١٤ اسفند هم سران این جمعیت کنار بني‌صدر بودند. با رفتن بني‌صدر و شروع ترورها، این جریان منفعل شد و عملا از صحنه سیاسی کنار رفت؛ مثلا در مجلس اول ما ٧٠، ٨٠ نماینده نهضتی، جبهه ملی و ملي‌مذهبی داشتیم که منفعل شدند؛ البته نه از ترس بلکه از نظر سیاسی فکری کم آوردند؛ یعنی از مجموعه کارهایی که انجام شده بود و در رأس آن بني‌صدر بود، دفاعی نداشتند. تازه بني‌صدر عضو شورای ملی مقاومت هم شده بود؛ تشکلی که مسئولیت ترور خیلي‌ها را به‌عهده داشت و نمی‌‌‌توانستند از آن دفاع کنند. بعد از این مرحله جبهه ملی عملا از صحنه سیاسی کنار رفتند و آرایش جدیدی شکل گرفت. به اینها فشارهایی هم وارد شد؛ اما نه در حدی که بگیرند و محاکمه کنند؛ ولی روزنامه میزان متعلق به نهضت را هم‌زمان با روزنامه انقلاب اسلامی بستند که مشی آنها هم مثل هم بود.
شکل‌گیری آرایش جدید چپ و راست مسلمان

پنکه سالن می‌‌‌چرخید و سکوت به طور کامل بر جمع حکمفرما بود. بهزاد با همان لحن آهسته یکنواخت ادامه داد: «از اینجا آرایش جدیدی شکل گرفت بین مجموعه خط امام و این آرایش به چپ و راست معروف شد. چپ مسلمان نه به معنی کمونیست و مارکسیست؛ بلکه چپ‌هایی که گرایش عدالت‌خواهانه قوي‌تر داشتند. راست مسلمان هم نمی‌‌‌گفتند ما گرایش عدالت‌خواهانه نداریم؛ ولی مثل چپ‌ها هم اعتقاد نداشتند که باید کارهایی کرد؛ چه در قالب احکام دینی و چه نظراتی که مغایرتی با احکام شرع نداشته باشد تا بتوان عدالت اجتماعی را پیاده کرد. راست مسلمان معتقد بود و به چپ‌ها می‌‌‌گفت شما نمی‌‌‌خواهد به خدا کمک کنید. شما همین که احکام خدا را پیاده کنید، تکلیف عدالت مشخص می‌‌‌شود و کار اضافه‌ای نمی‌‌‌خواهد انجام دهید. شروع این موضوع از داخل سازمان بود و به‌تدریج این گرایش‌ها در حزب جمهوری اسلامی هم شکل گرفت که ما جزء چپ‌ها بودیم. او ادامه داد: نمایند جناح راست حسین زیبایي‌نژاد بود و دوستان او که جناح راست بودند، به‌تدریج در حزب جمهوری اسلامی هم به وجود آمدند. مهندس موسوی و دوستانش جناح چپ حزب جمهوری شدند و عسگراولادی و دوستانش جناح راست شدند. این آرایش تا پایان دولت موسوی ادامه داشت.
آغاز راست و چپ مدرن

نبوی از اینجا وارد دوره هاشمی‌‌‌رفسنجانی شد و گفت: با روي‌کارآمدن هاشمی‌‌‌رفسنجانی، این آرایش دچار تغییرات جزئی شد. در جناح راست دو دسته پیدا شدند، راست سنتی و راست مدرن. مدرن‌ها معتقد به اقتصاد باز و آزاد بودند؛ ولی با معیار جدید. سنتي‌ها هم معتقد بودند؛ اما نه با معیار جدید. مثلا بانک و بیمه و مالیات را خلاف شرع می‌‌‌دانستند و می‌‌‌گفتند مالیات ممنوع است و فقط باید خمس و زکات داد. چپ‌ها هم در این دوران به دو دسته‌ تقسیم شدند که یک دسته چپ سنتی بودند و یک دسته هم مدرنی که هر دو گرایش عدالت‌طلبانه داشتند؛ ولی راه‌های آنها تخیلی و غیرقابل‌اجرا بود. نه اینکه چپ مدرن به مفهوم جهانی آن باشند؛ بلکه با دید جدید وارد صحنه سیاسی شدند و این آرایش تا دوره اصلاحات ادامه یافت.

دوره اصلاحات

نبوی درباره دوره اصلاحات هم گفت: بعد از پیروزی خاتمی در ٧٦ به‌تدریج آرایش جدیدی با عنوان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی شکل گرفت. در همان دوره دوم خاتمی هم هر دو جریان حالت جبهه‌ای داشتند و حزب واحدی وجود نداشت. اصلاح‌طلبان چپ‌های قدیم بودند به همراه راست مدرن و بخشی از گرایش چپ جدید. اینها کنار هم قرار گرفتند و از اصلاحات خاتمی حمایت کردند. در مقابل آنها، راست سنتی بود به همراه بخشی از راست مدرن و بخشی از چپ جدید. در دوم خرداد ٧٦ اسمی از اصلاح‌طلبی مطرح نبود. این اسم بعدها مطرح شد و شاید خود خاتمی هم اینها را اصلاح‌طلب نام‌گذاری نکرد. عده‌ای نام‌گذاری کردند و از نیروهایی استفاده کرد که معتقد به اصلاح وضع موجود در چارچوب قانون اساسی و نظام بودند؛ آن هم با روش‌های قانونی و مردمی که وضع موجود را به وضع بهتر تغییر بدهند. این دو طیف تا بعد از انتخابات ٨٨ وجود داشتند. بعد از این انتخابات به‌تدریج آرایش اصلاح‌طلب و اصولگرا دستخوش تغییر شد.
آرایش در جریان ٨٨

به ٨٨ که رسید، رو به جمع که عموما چهره‌های جوان بودند، کرد و گفت: فکر نمی‌‌‌کنم شما ٨٨ را به یاد بیاورید! شماها بچه بودید! آرایش بعد ٨٨ این‌گونه شد که یک طرف معتدل و یک طرف تندرو شکل گرفت. تعدادی از راست سنتی قدیمی هم با اینکه اعتقادی به این گرایش‌ها ندارند؛ اما دنبال این جریان می‌‌‌روند.

انتخابات ٩٢

نبوی ادامه داد: در سال ٩٢ روحانی نامزد رئیس‌جمهوری شد. او عضو جامعه روحانیت بود و عضو چپ‌های این تشکل هم نبود؛ اما در نهایت در ٩٢ اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیدند که به جای عارف از روحانی حمایت کنند. این سرآغاز آرایش جدیدی شد. روحانی رئیس‌جمهور شد. در این فضا هم اصلاح‌طلبان از او حمایت کردند و هم ساکتین فتنه و هم خواص! در انتخابات ٩٤ هم فهرست‌هایی دیدیم که در آنها عناصر اصلاح‌طلب، مستقل و اصولگرای معتدل هم بود و تا امروز هم این طیف‌بندی وجود دارد. 
اصلاح‌طلبان امروز هم جزء معتدلان هستند، اینها غیر از تندروهایی هستند که اصل نظام را قبول نداشتند. این آخرین آرایش کشور است. البته اینها روش است، ایدئولوژی نیست.

اصلاح‌طلبان چه کنند

در آخرین بحث خود درباره اینکه اصلاح‌طلبان در شرایط فعلی چه باید بکنند، گفت: اولین توصیه من این است که آنها (اصلاح‌طلبان) سازمان خود را تقویت کنند؛ چگونه؟ یعنی احزاب سعی کنند روز به روز تشکیلات خود را تقویت و خود را به تشکل واقعی تبدیل کنند. این ٢٠، ٣٠ حزب، به معنای واقعی حزب نیستند. من ندا را یک تشکل می‌‌‌دانم؛ اما ضعیف هستند. اتحاد و کارگزاران و اعتمادملی و... تشکل هستند؛ اما حزب قوی نیستند و تا رسیدن به آن کار زیادی دارند تا جبهه اصلاحات را به جبهه نیرومندی تبدیل کنند. بنابراین چه‌بسا برخی از این احزاب بهتر باشد باهم ادغام شوند. چه‌بسا خیلی از این احزاب فرقشان با بقیه مشخص نیست. بهتر است ادغام شوند و یک تشکل نیرومند ایجاد کنند. در شرایط فعلی، شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان که نماینده ٢٥ حزب و اشخاص حقیقی است، تشکل نیرومندی است که باید بتواند جای شخصیت‌های حقیقی را بگیرد و این کارِ امروز و یک هفته نیست.

او ادامه داد: تشکل‌ها باید بتوانند موقعیت بهتری پیدا کرده و توانایی تأثیرگذاری در فضای سیاسی را پیدا کنند و به همان میزان بتوانند جای اشخاص حقیقی را بگیرند. مثلا کدام‌یک از این احزاب به اندازه «تکرار می‌‌‌کنم» می‌‌‌توانند جای این شخصیت حقیقی را بگیرند؟ نمی‌‌‌توانند. بنابراین باید هم تشکل‌ها و هم احزاب تقویت شوند. حتی شنیدم شورای عالی در حال بررسی برگزاری کنگره سراسری است تا اشخاص حقیقی در کنگره انتخاب شوند. دومین حرکت این است که بین این جریان با جناح‌های معتدل و اصولگرا و مستقل، تعامل بیشتری برقرار شده و شکل رسمی‌‌‌تر به خود بگیرد؛ یعنی سعی کنند یک جبهه ائتلافی از اصولگرایان معتدل، مستقلان عاقل و اصلاح‌طلب شکل بدهند. این به معنی ازبین‌رفتن اصلاح‌طلبی و اصولگرایی نیست.
١٥ میلیون رأی رئیسی کم نیست

در همین جا، اشاره کرد به میزان آرای رئیسی و گفت: ١٥ میلیون رأی رئیسی رأی کمی نیست. آقای رئیسی که شناخته‌شده نبود؛ این رأی را جریان اقلیتی ایجاد کرد که قدرت سازماندهی و بسیج زیادی دارد به اندازه صد حزب اصلاح‌طلب. آنها این رأی را با کار تشکیلاتی به دست آوردند، نه فقط با وعده. البته وعده هم شرط است؛ ولی کار تشکیلاتی هم خیلی مهم است. من شنیدم در این انتخابات در تک‌تک روستاها درباره سند ٢٠٣٠ صحبت شده بوده و همین توانسته بود موضع عده‌ای را تغییر دهد.

او ادامه داد: ممکن است اصلاح‌طلبان فکر کنند رأی مردم را دارند یا به عبارت درست‌تر داشتند؛ چون نمی‌‌‌دانم این روند تداوم می‌‌‌یابد یا نه؛ مثل خرداد ٧٦ و اصلاحات که به شکل واقعی تغییر کرد. بنابراین اگر مردم رأی دادند، معلوم نیست این روند تا چه زمانی ادامه پیدا می‌‌‌کند. به همین دلیل، تشکیل ائتلاف بزرگ‌تری از اعتدال و جبهه اعتدال، مفید و لازم برای ادامه کار است.

عدم تقابل با تندروها
او در ادامه آخرین راهکار اصلاحات را مقابله‌نکردن با تندورها عنوان کرد و گفت: جامعه ما طاقت آن مدل جنگ‌ها و جدل‌ها را ندارد (اشاره به زمان اصلاحات و ٧٦)؛ این به معنی عبور از حرف‌ها (احتمالا شعارها) نیست. ما باید یکدیگر را به رسمیت بشناسیم و یکدیگر را نوکر اجنبی ندانیم. در عین اینکه رقابت می‌‌‌کنیم، تعامل هم داشته باشیم. طوری نباید باشد که تنش‌های داخلی به کشور که از نظر اقتصادی و موقعیت خارجی گرفتاری زیادی دارد، لطمه بزنند. روحانی اگر مشکل تنش داخلی نداشت، بهتر می‌‌‌توانست از نتایج برجام استفاده کند. ما نباید با جناح تندرو کشور تنش داشته باشیم. از این جریان در همین حد که دموکراسی را در حد انتخابات ٩٦ قبول کرد، قبول کنیم تا کشور فضای آرام‌تری را تجربه کرده و مشکلات حل شود. جلسه که تمام شد، با همان قامت لاغر و خمیده در حلقه‌ای از جمعیت گرفتار آمد؛ با‌این‌حال باحوصله به ادامه صحبت‌ها توجه کرد. در همین مسیر از پله‌های دفتر حزب بالا رفت و خود را به نمازخانه رساند تا نماز اول‌وقتش را بخواند.