ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 01.02.2015, 4:30
جریان‌اصولگرایی‌درحال عقبگرد است

آرمان/دکتر محمد جواد حق‌شناس

احسان انصاری/ عکس: حجت سپهوند
یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۳

«من هنگامی که مشاهده می‌کنم چهره‌های قدیمی حزب موتلفه اسلامی به عنوان یکی از قدیمی‌ترین احزاب کشور در ذیل جبهه پایداری تعریف می‌شوند بسیار ناراحت ونگران می‌شوم. من بسیار تاسف می‌خورم هنگامی که مشاهده می‌کنم دبیرکل حزب موتلفه اسلامی با آن همه سابقه سیاسی‌‌ همان موضع را می‌گیرد که نماینده تندرو تهران در مجلس شورای اسلامی اتخاذ می‌کند. این مساله‌ای نگران‌کننده است». این جملات سخنان دکتر محمد جواد حق‌شناس، استاد با سابقه علوم سیاسی و چهره مطرح اصلاح‌طلب است. دکترحق‌شناس همچنین درباره تاخیر اصولگرایان در تحلیل درست از وضعیت دولت احمدی‌نژاد عنوان می‌کند: «اصلاح‌طلبان چند سال زود‌تر از اصولگرایان به ماهیت احمدی‌نژاد پی بردند». در ادامه متن گفت‌وگوی «آرمان» با دکتر محمدجواد حق‌شناس را از نظر می‌گذرانید.

برگزاری همایش اصلاح‌طلبان چه پیامدهایی برای این جریان دارد؟ آیا این همایش در رویکردهای خود موفق بود؟
جریان اصلاح‌طلبی از ابتدا تاکنون فراز و فرود‌های بی‌شماری را از سر گذرانده است. در سال ۷۶ جریان اصلاح‌طلبی با یک اقبال گسترده و غیرقابل منتظره روبه رو بود. در آن مقطع زمانی اصلاح‌طلبان در سقف مقبولیت سیاسی، اجتماعی و مدیریتی جامعه قرار داشتند. اصلاح‌طلبان پس از آنکه قوه مجریه را به دست گرفتند در انتخابات بعدی موفق شدند مجلس را نیز به دست بگیرند و دورانی را رقم زدند که گفتمان اصلاح‌طلبی به‌طور کامل بر فضای سیاسی کشور مسلط شده بود. با این وجود در دولت دوم آقای خاتمی به‌دلیل مشکلاتی که برخی درون گروهی بود و برخی از بیرون به این جریان تحمیل شد جریان اصلاح‌طلبی دچار فرودهایی شد که در نتیجه این فرود‌ها اتفاقاتی مانند شورای دوم شهر تهران رخ داد. در این دوران ما شاهد بودیم که در کلانشهری مانند تهران به دلیل عدم مدیریت صحیح اصلاح‌طلبان، جریانی وارد شورای شهر شد که دارای گذشته و سابقه روشنی نبود. در ‌‌نهایت هم از دل این جریان فردی مانند محمود احمدی‌نژاد برای شهرداری تهران انتخاب شد که برگ جدیدی از تحولات سیاسی را در کشور رقم زد. همزمان با این اتفاق مساله تحصن نمایندگان اصلاح‌طلب برای انتخابات هفتم مجلس رخ می‌دهد که یک اشتباه استراتژیک از جانب جریان اصلاح‌طلبی محسوب می‌شود.

چرا تحصن نمایندگان اصلاح‌طلب برای مجلس هفتم اشتباه بود؟
این حرکت در آغاز می‌توانست به عنوان یک حرکت سمبولیک مورد توجه قرار بگیرد اما تداوم این مساله نه تنها دستاوردی برای جریان اصلاح‌طلبی نداشت بلکه باعث شد مجلس هفتم بطور کامل در اختیار اصولگرایان قرار بگیرد. تداوم این وضعیت در ‌‌نهایت به گام سوم خطای استراتژیک اصلاح‌طلبان ختم می‌شود که تشتت در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۸۴ است. اصلاح‌طلبان در آن زمان دچار تفرقه در آرای خود شدند که در ‌‌نهایت باعث ظهور چهره‌ای مانند محمود احمدی‌نژاد در فضای سیاسی کشور شد. به همین دلیل آسیب‌هایی که احمدی‌نژاد در طول هشت سال ریاست‌جمهوری خود به مدیریت زد نتیجه اشتباه استراتژیک مشترک اصلاح‌طلبان و اصولگرایان بود. این اشتباه مشترک سبب هشت سال تحمیل فضایی بود که آثار و عواقب بسیاری برای کشور در پی داشت. به نظر من حداقل هشت سال نیاز است که آثار دولت گذشته مدیریت و جبران شود. این خطای سه گانه ناشی از تحلیلی نادرست از توانایی‌های جریان اصلاح‌طلبی بود. اصلاح‌طلبان رقیب خود را دست کم گرفته بودند و فاقد اولویت‌بندی در مسائل سیاسی بودند. اصلاح‌طلبان در زمان دولت اول احمدی‌نژاد هم نتوانستند استراتژی مناسبی برای خود تدوین کنند و عملا توسط عوامل درونی و بیرونی که در این زمان تقویت شده بود به حاشیه رفتند. این وضعیت تا انتخابات سال۸۸ ادامه داشت. در سال ۸۸هم اتفاقاتی رخ داد که به جز جریان حامی احمدی‌نژاد همه جریان‌های اصیل سیاسی و همچنین نظام سیاسی متضرر شدند.

آیا اصلاح‌طلبان پس از اتفاقات سال۸۸ در رویکرد خود تغییر به وجود آوردند؟
بله؛ اصلاح‌طلبان پس از سال۸۸ درک متفاوتی نسبت به واقعیت‌های اجتماعی پیدا کردند و با درس گرفتن از اشتباهات گذشته رویکرد جدیدی را در پیش گرفتند. همین تغییر رویکرد باعث بازسازی و پالایش جریان اصلاحات شد. نخستین نشانه‌های تصمیم‌گیری صحیح اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نهم و زمانی بود که آقای خاتمی به عنوان شخصیت محوری جریان اصلاحات در یک تحلیل درست و دقیق در انتخابات مجلس شرکت کردند. با این وجود این تصمیم اگرچه به صورت صحیح و عقلانی گرفته شده بود اما دیرهنگام بود و استفاده صحیحی از آن به عمل نیامد. اصلاح‌طلبان نتوانستند از هزینه‌ای که آقای خاتمی برای این اقدام خود پرداخت کرده بود به صورت صحیح استفاده کنند. پس از این اتفاق جریان رادیکالی که در سال ۸۸ به صورت تصمیم‌گیرنده برای جریان اصلاح‌طلبی درآمده بود و در یک فضای هیجانی به سر می‌برد رفته رفته به فضای عقلانیت بازگشت و رویکردهای منطقی را پذیرفت.

عدم حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نهم چه پیامدهایی برای این جریان داشت؟
من معتقدم اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نهم نباید تنها به حضور و مشارکت آقای خاتمی در انتخابات بسنده می‌کردند و بلکه باید به صورت گسترده‌تری در انتخابات شرکت می‌کردند. اگر اصلاح‌طلبان با اندکی دوراندیشی انتخابات مجلس نهم را جدی‌تر می‌گرفتند و آرایش سیاسی مناسب‌تری اتخاذ می‌کردند قطعأ مجلس نهم دارای چنین ترکیب و کارکردی نبود و نسبت به شرایط فعلی وضعیت متفاوتی داشت. اصلاح‌طلبان می‌توانستند با یک برنامه مناسب‌تر تعداد نمایندگان خود را در مجلس نهم چندین برابر کنند تا فضای مجلس بیش از اندازه یک طرفه نباشد. حضور شخصی مانند علی مطهری در مجلس یا چهره‌های دیگری که در مقابل هجمه‌های تندرو‌ها در مجلس ایستادگی می‌کنند بر اثر فقدان رویکرد گفتمانی پدید آمده است. این در حالی است که اگر جریان اصلاح‌طلبی به صورت جدی‌تری در انتخابات شرکت می‌کرد مجلس به پویایی بیشتری دست پیدا می‌کرد. با این وجود این گام مقطعی و لرزان آقای خاتمی زمینه‌سازگام محکم و بلند اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ و سبب به وجود آمدن یکی از درخشان‌ترین مقاطع تاریخ جریان اصلاح‌طلبی شد.

منظور شما از درخشان‌ترین مقطع تاریخ اصلاح‌طلبی چیست؟
در سال ۹۲اصلاح‌طلبان از فرصتی که نظام سیاسی و به‌ویژه پیام مقام معظم رهبری در نوروز۹۲ برای آنان فراهم کرده بودند ‌‌نهایت استفاده را کردند. تاکید مقام معظم رهبری بر حضور همه سلایق و عقاید در انتخابات، باعث به وجود آمدن یک رقابت سالم شد. اصلاح‌طلبان از این فرصت استفاده کردند و با گذشتن از منافع خود، نشان دادند که منافع ملی هم می‌تواند در اولویت اول تصمیم‌گیری یک جریان سیاسی قرار بگیرد. با کنار کشیدن آقای عارف از انتخابات به سفارش آقای خاتمی مردم و اصلاح‌طلبان توانستند به گزینه اصلح برسند وآقای روحانی با اجماع اصلاح‌طلبان و معتدلین اصولگرا به پیروزی در انتخابات دست پیدا کرد. نکته مهم انتخابات سال ۹۲ این بود که جریان تندرو با تمام امکانات و تجهیزاتی که در اختیار داشت نتوانست بیش از چهارمیلیون رأی به دست بیاورد. این انتخابات نشان داد که جریان اصلاحات وارد فاز جدیدی از عقلانیت و فهم دقیق از مساله و در‌‌نهایت تصمیم‌گیری شده است. پس از انتخابات ۹۲ هم اصلاح‌طلبان در‌‌ همان مسیر عقلانیت و تدبیر حرکت کردند. حمایت از دولت، کاهش سطح توقعات جامعه از دولت وتوجه به مسدود بودن برخی مسیر‌ها برای رسیدن به خواسته‌های گروهی که شاید تمایل آن هم توسط دولت وجود داشته است نشان‌دهنده این مساله است که جریان اصلاح‌طلبی موفق شده متناسب با وضعیت موجود به تحلیل و درک صحیحی از مسائل سیاسی کشور برسد. اصلاح‌طلبان از سال ۹۰تاکنون هم در تعیین تاکتیک و هم در اتخاذ راهبرد عملکرد قابل قبولی داشته‌اند.

عدم حضور آقای خاتمی در همایش اصلاح‌طلبی چه تاثیری بر عملکرد این همایش داشت؟
شورای هماهنگی اصلاح‌طلبی در این زمینه هماهنگی‌های لازم را با آقای خاتمی انجام نداده بود. به نظر می‌رسد اعلام حضور آقای خاتمی در این همایش بدون اطلاع آقای خاتمی بوده است. اگر از قبل با ایشان هماهنگ می‌شد و سپس اطلاع‌رسانی انجام می‌شد چنین اتفاقی رخ نمی‌داد. اعلام حضور آقای خاتمی و پس از آن عدم حضور ایشان قطعا دارای تبعات و پیامدهایی برای همایش، آقای خاتمی و جریان اصلاح‌طلبی است.

یکی از اتفاقات قابل تامل در مجلس، ناتمام ماندن نطق علی مطهری بود. شکل و شیوه اعتراض نمایندگان به سخنرانی علی مطهری با واکنش‌های مختلفی روبه رو شد. ارزیابی شما از این اتفاق چیست؟
این اتفاق از جمله اتفاقاتی است که قطعا به ضرر مجلس تمام خواهد شد. شاید یکی از بهترین موضع‌گیری‌ها در این زمینه توسط آیت‌ا... موحدی کرمانی امام جمعه موقت تهران صورت گرفت که عنوان کردند «این اتفاقات در شأن مجلس شورای اسلامی نبود». حضرت امام بار‌ها اعلام کردند که «مجلس در رأس امور است». این جمله و تاکید حضرت امام نشان‌دهنده اهمیت جایگاه مجلس در نظام جمهوری اسلامی است. طبق قانون اساسی هر کدام از نمایندگان می‌توانند در پشت تریبون و در صحن علنی مجلس درباره مسائل مختلف کشور اظهارنظر کنند. بنا براین هرگونه تعرض و اخلال در سخنرانی یک نماینده حتی اگر نطق آن نماینده مورد پسند اکثریت مجلس نباشد جایز نیست. این مساله خاص یک نماینده نیست و شامل همه نمایندگان می‌شود. حتی اگر آقای مطهری درباره مساله حجاب یا انتقاد از دولت هم هیچ گونه سخنی به زبان نمی‌آورد و از ابتدا تا انتهای سخنرانی خود به مساله «حصر» می‌پرداخت طبق قانون اساسی و فرمایش حضرت امام کسی حق تعرض به ایشان را نداشت. مشخص نیست که چرا برخی تا به این اندازه از خود ناشکیبایی نشان می‌دهند و در مقابل سخنان مخالف خود ناتوان شده‌اند. مجلس محل گفت و شنود و تضارب آراست. نمایندگان اگر به نطق آقای مطهری انتقاد داشتند می‌توانستند به صورت محترمانه از مجلس وقت بگیرند و به سخنان آقای مطهری پاسخ بگویند. مجلس شورای اسلامی باید مظهر و الگویی تمام‌عیار برای صبر، متانت و خرد ورزی جمعی باشد. امروز مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی به مجلس نگاه و از آن الگوبرداری می‌کنند. به همین دلیل مجلس باید درس تحمل سخن مخالف را به سایر نهاد‌ها یاد بدهد نه اینکه خود به محلی برای مناقشه و کشمکش تبدیل شود. مقام معظم رهبری بار‌ها به گسترش کرسی‌های آزاداندیشی تاکید و سفارش کرده‌اند. مهم‌ترین دستاورد کرسی‌های آزاداندیشی این است که دانشجویان یاد می‌گیرند که چگونه نظر مخالف خود را تحمل کنند. ما چگونه می‌توانیم به جوانان خود درس تحمل سخن مخالف را بیاموزیم درحالی که برخی نمایندگان مجلس که باید عصاره فضایل ملت باشند نمی‌توانند سخن یکدیگر را تحمل کنند. این اتفاق تبعات بسیار سنگینی برای مجلس و مجموعه اصولگرایانی که در مجلس حضور دارند خواهد داشت. بنده انتظار داشتم آقای لاریجانی و هیات رئیسه مجلس از این اتفاق ناخوشایند که در مجلس رخ داده است از مردم عذرخواهی کنند. نماینده‌ای که پشت تریبون مجلس قرار می‌گیرد و به بیان دیدگاه‌های خود می‌پردازد نماینده و مورد اعتماد مردم است و نظرات مردم را نمایندگی می‌کند.

چه اتفاقی افتاده است که برخی از اصولگرایان مانند علی مطهری رفتارهای اصلاح‌طلبانه از خود نشان می‌دهند؟ آیا این مساله به ناکارآمدی گفتمانی باز می‌گردد یا اینکه مقتضیات زمانی باعث چنین رفتارهایی شده است؟
بنده رفتارهای آقای مطهری را اتفاقا کاملا در موضع و خاستگاه اصولگرایی تحلیل می‌کنم. تعریف اصول چیست؟ اصول یعنی اینکه باید به قانون اساسی پایبند باشید. اصول یعنی اینکه نظرات حضرت امام را در مسائل مختلف کشور سرلوحه کار خود قرار دهید. اصول یعنی اینکه سخنان مخالف خود را قطع نکنید. در نتیجه رفتارهای آقای مطهری هیچ گونه منافاتی با مشی اصولگرایی ندارد. اتفاقا تعریفی که آقای مطهری از اصولگرایی ارائه می‌کند تعریف صحیحی است. در عین حال کسانی که مدعی اصولگرایی هستند به نظر می‌رسد از مسیر خود خارج شده‌اند.

به نظر می‌رسد برخی از اصولگرایان در پی جبران اشتباهات خود درباره حمایت از محمود احمدی‌نژاد برآمده‌اند و رویکردهای جدیدی را در پیش گرفته‌اند. نمونه بارز این مساله سخنان آیت‌ا... علم الهدی بود که عنوان کردند «احمدی‌نژاد تمام شد». به نظر شما اصولگرایان خیلی دیر به اشتباهات خود پی نبردند؟
این اتفاق خیلی خوبی است که برخی از اصولگرایان به این نتیجه رسیده‌اند که احمدی‌نژاد، عوضی رفته است. به نظر می‌رسد که این افراد در سال‌های گذشته چشم خود را به روی واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی بسته بودند. نکته مهم دیگر اینکه همین سخنانی که امروز آقای علم الهدی در سال۹۳ عنوان می‌کند را ما در سال۸۶ یعنی هفت سال زود‌تر از ایشان عنوان کردیم. اصلاح‌طلبان چند سال زود‌تر از اصولگرایان به ماهیت احمدی‌نژاد پی بردند. با این وجود این عده به جای اینکه از مردم عذرخواهی کنند و از اشتباهات خود درس بگیرند هنوز هم گمان می‌کنند که در جایگاه مناسبی از اندیشه و فهم مسائل سیاسی قرار دارند و همچنان به رفتارهایی که در طول سال‌های گذشته انجام می‌دادند ادامه می‌دهند.

در هفته‌های اخیر فسادهای اقتصادی جدیدی افشا شده است که توجه افکار عمومی را به خود معطوف کرده است. چه اتفاقی در دولت احمدی‌نژاد رخ داد که دولتی که خود را منادی مبارزه با فساد اقتصادی می‌دانست و خود را پاک‌ترین دولت تاریخ معرفی می‌کرد تا به این اندازه فساد اقتصادی در‌آن دولت رخ داده است که حتی معاون اول رئیس‌جمهور نیز محکوم شده است؟
در این زمینه من به سخنان آقای احمد توکلی باز می‌گردم که ایشان عنوان می‌کردند «فساد سیستماتیک شده است». اتفاقی که در دولت احمدی‌نژاد رخ داد این بود که فساد مساله‌ای سیستماتیک شده است. در دولت احمدی‌نژاد یک شخص یا گروه عامل ایجاد فساد نبود و بلکه سیستم مدیریتی فسادخیز شده بود. در نتیجه این سیستم خودبه‌خود فساد را بازتولید می‌کرد. متاسفانه برخی در جریان اصولگرایی چشم خود را به روی این مساله بستند. مساله فساد در دولت احمدی‌نژاد مانند این بود که خون یک انسان دچار آلودگی شده بود و توسط قلب به تمام نقاط بدن پمپاژ می‌شد. در نتیجه تمام بدن این فرد در معرض آسیب و بیماری قرار داشت. درمان این بیماری نیاز به یک همدلی و تجدید نظر در جایگاه افراد و موقعیت قانون اساسی دارد. دراین مساله اگر نگاه فردمحورانه داشته باشیم و یک نفر را مقصر تلقی کنیم بطور حتم دچار گمراهی خواهیم شد. ما باید در این زمینه قاعده و قانون را حاکم کنیم تا اگر هر فردی از رئیس‌جمهور گرفته تا پایین‌ترین رده‌های دولت دچار آلودگی شد نتواند دیگر بخش‌ها را نیز آلوده کند و باعث آسیب رساندن به کل سیستم شود. بنابراین ما در این زمینه نیازمند یک عزم جدی برای شناسایی ودرمان قطعی مساله فساد هستیم.

اصولگرایان هم‌اکنون با سه چالش مهیا نبودن زمینه‌های وحدت، عدم مرزبندی بین معتدلین و افراطیون و احتمال بازگشت محمود احمدی‌نژاد مواجه شده‌اند. تحلیل شما از این سه چالش و همچنین وضعیت کلی جریان اصولگرایی چیست؟
بنده در شرایط فعلی معتقدم که جریان اصولگرایی تنها با یک چالش روبه‌رو شده و آن عقبگرد است. اصولگرایان به دلیل حمایت‌هایی که در هشت سال گذشته از دولت احمدی‌نژاد انجام دادند هم‌اکنون موقعیت و پایگاه اجتماعی خود را از دست داده‌اند. جریان اصولگرایی همواره حرکت خود را در چارچوب اصول و قواعد تعریف شده خود دنبال کرده است. با این وجود در هشت سال گذشته اصولگرایان از چارچوب مبانی خود خارج شدند و انعطاف لازم را برای پذیرش اشتباهات خود نداشتند. اصولگرا به شخصی مانند آقای عسکراولادی گفته می‌شود که هنگامی که به یک نقطه می‌رسد که احساس می‌کند یک مساله به سود منافع ملی است از گفتن حقیقت ابایی ندارد و مصالح ملی را با توجه به هجمه هم حزبی‌های خود بر منافع جریانی و گروهی ترجیح می‌دهد. اصولگرا به شخصی مانند آقای ناطق‌نوری گفته می‌شود که وقتی مشاهده می‌کند احمدی‌نژاد چارچوب و اصول را رعایت نمی‌کند در مقابل وی می‌ایستد. متاسفانه اصولگرایی امروز از مشی خود خارج شده است. اصولگرایی زمانی می‌تواند به جایگاه مناسب خود باز گردد که دوباره بر‌‌ همان اصول و قواعد اصلی خود تاکید و پافشاری کند. بازگشت اصولگرایان به جایگاه خود حتی برای فضای سیاسی هم اتفاق خوشایندی خواهد بود. به نظر من مطالبه اصلاح‌طلبان هم باید بازگشت اصولگرایان به جایگاه خود باشد. اصولگرایان نباید اجازه بدهند این جریان توسط تندرو‌ها مصادره شود. مهم‌ترین خطری که اصولگرایان را تهدید می‌کند این مساله است که جریان اصولگرایی بطور کامل در جریان افراطی هضم شود. اگر این اتفاق رخ بدهد علاوه بر اینکه جریان‌های سیاسی آسیب می‌بینند کلیات نظام سیاسی هم دچار آسیب و صدمه خواهد شد. من هنگامی که مشاهده می‌کنم چهره‌های قدیمی حزب موتلفه اسلامی به عنوان یکی از قدیمی‌ترین احزاب کشور در ذیل جبهه پایداری تعریف می‌شوند بسیار ناراحت ونگران می‌شوم. من بسیار تاسف می‌خورم هنگامی که مشاهده می‌کنم دبیرکل حزب موتلفه اسلامی با آن همه سابقه سیاسی‌‌ همان موضع را می‌گیرد که نماینده تندروی تهران در مجلس اتخاذ می‌کند. این مساله‌ای نگران‌کننده است. به همین دلیل مهم‌ترین راهکار اصولگرایی بازسازی این جریان است. برای من بسیار عجیب است که چرا اصولگرایان در چنین شرایطی به سراغ شخصیت‌های امتحان پس داده و سرد و گرم چشیده‌ای چون آقای ناطق نوری نمی‌روند و از ایشان نمی‌خواهند که با به دست گرفتن تشکل جامعه روحانیت مبارز محوریت اصولگرایان را به دست بگیرند. جامعه روحانیت مبارز می‌تواند مساله فقدان وحدت را در بین اصولگرایان حل کند. حتی چهره‌هایی مانند علی لاریجانی یا محمدرضا باهنر هم می‌توانند در کنار آقای ناطق نوری به بازسازی جریان اصولگرایی بپردازند. مهم‌ترین و نخستین اولویت جریان اصولگرایی جلوگیری از فروپاشی این جریان و خط کشی و مرزبندی این جریان با جریان افراطی است.

استراتژی اصلاح‌طلبان را برای انتخابات مجلس دهم چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اصلاح‌طلبان باید‌‌ همان استراتژی برد- برد که در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۹۲اجرایی کردند را در انتخابات مجلس هم در دستور کار قرار بدهند. اصلاح‌طلبان باید به این نکته آگاهی داشته باشند که پیروزی آن‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری به معنای شکست جریان اصولگرایی نبوده است. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۹۲ اصلاح‌طلبان، مردم، نظام سیاسی و جریان خردگرای اصولگرایی با هم پیروز شدند. تنها جریانی که در انتخابات شکست خورد جریانی بود که بیش از چهار میلیون رأی نداشت و قصد داشت فضای سیاسی را همچنان در حالت «سیاه و سفید» و دودستگی نگه دارد. اصلاح‌طلبان اگر مانند انتخابات ریاست‌جمهوری به این نکته توجه داشته باشند که توجه به منافع ملی از توجه به منافع گروهی مهم‌تر است می‌توانند به موفقیت برسند. ما باید یاد بگیریم که در بازی‌های سیاسی درست بازی کنیم و بیش از آنکه به مسائل خودمان نگاه کنیم به اقتصاد شکننده، مشکلات مردم و وضعیت خطرناک کشور در منطقه توجه داشته باشیم. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد و اصلاح‌طلبان به دنبال استراتژی برد- برد باشند برد اصلاح‌طلبان به مفهوم برد نظام سیاسی و کشور قلمداد خواهد شد و در‌‌نهایت جامعه و کشور از این وضعیت سود خواهند برد.