ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 11.10.2006, 9:50
گفت‌و‌گو با گردانندگان مجله الکترونيکی ۷سنگ

عطا خليقی سيگارودی/ايتـنا
سه شنبه، ۱۸ مهرماه ۱۳۸۵
عطا خليقی سيگارودی - دنيای کامپيوتر و ارتباطات
اشاره - کمی قبل و شايد همزمان با پديدارشدن وبلاگ‌ها، پديده ديگری نيز در اينترنت فارسی بوجود آمد. مجلات اينترنتی در واقع نسل جديدی از پايگاه‌های فارسی در وب بودند و به صورت گروهی به ارائه محتوا می پرداختند. کيفيت محتوای توليد شده توسط اين مجلات در اکثر موارد، بالاتر از کيفيت محتوای وبلاگ‌ها بود و در برخی موارد نيز با دنيای حرفه‌ای برابری می‌کرد. مجلات اينترنتی زيادی با موضوعات مختلف ايجاد شدند، ولی بسياری از آنها عمری کوتاه داشتند. به ياد دارم در بهار ۱۳۸۳ وقتی که جشنواره وبلاگ‌ها و نشريات اينترنتی برگزار شد، ۱۹ مجله اينترنتی که تنها بخشی از مجلات اينترنتی فعال آن زمان بودند، در نمايشگاه جنبی جشنواره حضور پيدا کردند. اما در حال حاضر، از اين ميان، تعدادی کمی (کمتر از انگشتان يک دست) باقی مانده‌اند. همين موضوع بهانه‌ای شد تا با يکی از پايدارترين و حرفه‌ای‌ترين مجلات اينترنتی، مصاحبه‌ای داشته باشيم و ضمن تقدير از تلاش آنها، دلايل اين امر را بررسی کنيم.

مجله اينترنتی ۷سنگ (http://www.7sang.com) در مرداد ماه امسال چهار ساله شد. محتوای توليد شده توسط هيئت تحريريه اين مجله اينترنتی در طی اين سال‌ها به قدری رشد نمود که نشريات چاپی را نيز بر آن داشت تا از مطالب آنها استفاده نمايند. محمد مهدی مولايی، ۲۳ ساله و حميدرضا حسن پور، ۲۸ ساله از موسسان مجله اينترنتی هفت سنگ، دعوت ماهنامه را پذيرفتند و در گفت‌وگويی با ما شرکت کردند.

عطا - يک توضيح کلی در مورد هفت‌سنگ بدهيد. اينکه گروهی که دور هم جمع شدند چرا فکر کردند که می‌توانند يک مجله اينترنتی راه‌ بيندازند.
مهدی- هفت‌سنگ يک گروه اينترنتی بود که اعضای هسته اوليه آن در انجمن‌های اينترنتی با هم آشنا شدند. يک سری انجمن‌های ادبی در سايت پندار وجود داشت که کسانی که اهل ادبيات بودند، شعرها و داستان‌ها و مطالب‌شان را در آنجا می‌گذاشتند و ديگران نظر می‌دادند. بين يک سری از اين کاربران يک رابطه دوستانه برقرار شد که کم‌کم فراتر از اين انجمن‌ها رفت و تلفنی و حضوری شد. اين حلقه دوستانه هسته اوليه مجله هفت‌سنگ شدند. خب بين اين دوستان اوليه چند نفری تجربه‌های محدودی در زمينه نويسندگی و روزنامه‌نگاری داشتند و بقيه هم به اين کار علاقه‌مند بودند.

عطا - من گروه هفت‌سنگ را برای اولين بار در سال اوليه فعاليتش ديدم به نظرم آمد يک گروه، با يک طرز تفکر خاص هستند. در نگاه اول به نظر آمد مثلا در يک جايی مثل دانشگاه بايد با هم آشنا شده باشيد.
حميد- نه اينطور نبود. اتفاقا يکی از خصوصيات هفت‌سنگ تنوع عقايد و سلايق اعضايش بوده است. همانطور که مهدی توضيح داد اين آشنايی اساسش اينترنتی بود. در آن انجمن‌ها دوستان مطالب‌شان را به نقد می‌گذاشتند و همينطور دو سه نفری هم به تازگی وبلاگ‌نويسی را شروع کرده بودند. اين ماجرا به اوايل سال ۸۱ برمی‌گردد. تا اينکه يک روز مهدی مطرح کرد که من فکر می‌کنم پتانسيل مطالب بچه‌ها بالاست و به اين شکل که مطالب را به صورت محدود فقط خودمان می‌خوانيم اين مطالب حرام می‌شوند. مهدی پيشنهاد کرد برای جمع‌وجور کردن اين مطالب يک نشريه اينترنتی راه بيندازيم.

عطا - در صفحه «درباره»تان نوشته‌ايد که فاز صفر داشته‌ايد. در پروژ‌ه‌های مهندسی، فاز صفر يعنی فاز شناخت و تحقيقات اوليه. شما هم منظورتان همين بوده است؟
مهدی- آن ايام دات‌کام گرفتن و راه انداختن آن مثل الان اينقدر ساده نبود. از طرف ديگر ما يک مجموعه حرفه‌ای نبوديم. مشخص نبود اين ايده و پيشنهاد يعنی راه‌اندازی يک مجله اينترنتی به نتيجه می‌رسد يا نه تا ما برای آن هزينه کنيم و وقت‌ بگذاريم. پس ما تصميم گرفتيم برای مدت دو سه ماهی به ‌صورت آزمايشی فعاليت کنيم. به همين خاطر فکر کرديم که يک آدرس و فضای مجانی در اينترنت می‌گيريم و يک نشريه درست می‌کنيم، اگر در طول دو سه ماه کار مرتب و منظم پيش رفت و توانستيم مطالب قابل توجهی در نشريه کار کنيم، کار را جدی می‌کنيم. البته در فاز صفر کيفيت اين کار اوليه ما خيلی پايين بود و کار مخصوصا از نظر فنی آماتور بود. مطالب هم اوايل حال و هوای شخصی و مانند وبلاگ داشت که کم‌کم کيفيت بهتری پيدا کرد.

حميد- به اين ترتيب بود که ما اولين پيش‌شماره‌مان را در ۱۲ مرداد سال ۸۱ منتشر کرديم. با وجود اينکه شغل من يک شغل فنی است اما علاقه‌مندی‌های خاص خود من در زمنيه ادبيات است. با توجه به اينکه من پنج سال از اکثر بچه‌ها بزرگ‌تر بودم بعد از اينکه کار در مرحله صفر راه‌افتاد به مهدی پيشنهاد کردم چند نفر ديگر از دوستانی که می‌شناختم و در زمينه روزنامه‌نگاری فعاليت کرده بودند ولی با فضای اينترنت آشنا نبودند به مجموعه اضافه شوند. اين اتفاق افتاد و تعدادی از اين دوستان هم به مجموعه ما اضافه شدند. کم‌کم که جلو می‌رفتيم سطح مطالب بالاتر می‌رفت و بعد از مدت کوتاهی به اين نتيجه رسيديم که می‌توانيم کار را جدی‌تر دنبال کنيم. به همين خاطر رفتيم دنبال دات‌کام شدن. دنبال گرفتن دامنه و هاست و طراحی و آماده‌سازی سايت را گرفتيم و اينکارها هم يکی دو ماهی طول کشيد. در اين مدت فاز صفر ما سه ماه طول کشيد و ۱۴ پيش شماره منتشر کرديم.

عطا– به نظر می رسد هنوزم يه پنج سالی بزرگتر باشی(خنده جمع). راستی چرا اسم مجله را هفت‌سنگ گذاشتيد؟ نمی‌دانم منظور شما از هفت‌سنگ همان بازی هفت‌سنگ بوده يا چيز ديگری.
مهدی- خب می‌دانيد، سنگ يک جورهايی زمخت است و آدم را ياد چيزهای خوبی نمی‌‌اندازد! البته وقتی ياد بازی هفت‌سنگ می‌افتيم، خاطرات خوبی به ذهن خطور می‌کند. خاطراتی از بازی‌های گروهی و شاد دوران کودکی. و البته نکته اين بازی اين است که هر چند وقت، جاها عوض می‌شود و هيچ کس در هفت‌سنگ مدير نيست!

حميد - خب البته سنگ‌های قيمتی هم داريم! اين مسئله را که مطرح کرديد درست است. کار ما هم يک کار گروهی بود. ما در اولين سرمقاله‌مان نوشتيم که آمده‌ايم هفت‌سنگ بازی کنيم. ما حتی در جشنواره‌ها و نمايشگاه‌های مختلفی که حضور فيزيکی داشته‌ايم هفت‌ عدد سنگ و يک توپ بازی هفت‌سنگ را به عنوان نماد هفت‌سنگ به صورت دکور در غرفه‌ قرار داديم.

عطا- چطور کارتان جدی‌تر شد و وارد فاز اول کار شديد؟ وضعيت فنی و محتوايی هفت‌سنگ در ابتدای کار چطور بود؟
حميد- طراحی گرافيکی اوليه هفت‌سنگ با خانم شکيبا رحمانی بود. لوگوی هفت‌سنگ را حامد بديعی طراحی کرد و کارهای فنی هفت‌سنگ را هم مهدی انجام می‌داد.

مهدی- در مجموعه اوليه ما کسی نبود که اطلاعات فنی بالايی داشته باشد و به طور تخصصی در زمينه راه‌اندازی وب‌سايت فعاليت کرده باشد. از طرف ديگر قرار نبود برای اين کار هزينه کنيم. خود من اطلاعات محدودی داشتم و يک‌سری چيزها را هم ياد گرفتم تا توانستم امور فنی هفت‌سنگ را پيش ببرم. در دوره اول فعاليت، هفت‌سنگ از نظر فنی هفت‌سنگ بسيار ساده بود و صفحات آن استاتيک بود به شکل ابتدايی و با برنامه فرانت‌پيج (FrontPage) بسته می‌شد. در واقع برای هر شماره مجله بيست تا صفحه درست می‌کرديم و در سايت آپلود می‌کرديم.

حميد- ما در دوره اول هفت‌سنگ برای مطالب‌مان مبنای هفت‌هفت داشتيم. در واقع مجله را به هفت‌بخش تقسيم کرده بوديم که اسامی همه اين بخش‌ها به سنگ مربوط می‌شد. مثل سنگفرش، سنگلاخ، سنگ‌آوا، سنگريزه و ... ما برای شروع هفت‌سنگ کار را خيلی جدی گرفتيم و علاوه بر مجموعه خودمان شروع کرديم از آدم‌های ديگری که در زمينه‌های مختلف در خارج از فضای اينترنت مطلب می‌نوشتند هم مطلب گرفتيم. مثلا آقای وحيد اميری که شاعر بودند برای همان شماره اول ما يک شعر با صدای دکلمه به ما دادند.

مهدی- ما ازهمان شماره اول مد نظرمان بود يک نشريه واقعا اينترنتی باشيم و علاوه بر مطالب مکتوب از قابليت‌ها وبی استفاده کنيم. صدا يکی از اينها بود. مثلا برای شماره اولمان شعر را با صدای شاعر در سايت قرار داديم. يا برای شماره دوم يک ويژه‌نامه در مورد شاعر معاصر م.آزاد منتشر کرديم که بخش عمده‌ای از آن شعرخوانی و سخنرانی به شکل صوتی بود. برای شماره سوم يک سری گزارش از مراسم شانزده آذر سال ۸۱ تهيه کرديم که صوتی بود، و به همين ترتيب.

حميد- علاوه بر صدا ما کليپ هم کار کرديم. يعنی مثلا اگر در مورد يک خواننده يا گروه موسيقی مطلب در مجله داشتيم يکی از آهنگ‌هايش را هم به‌صورت کليپ فلش اجرا می‌کرديم و در سايت قرار دهيم.

مهدی- در دوره اول انتشار علاوه بر ويژ‌ه‌نامه‌ها و گفت‌وگوها مطالب هفت‌سنگ دو دسته بودند. مطالب شخصی و مطالب موضوعی. اين مطالب شخصی چيزی شبيه به ستون‌های شخصی بودند که در مطبوعات هم مرسوم است.

عطا- شما در هفت‌سنگ برای مطالبتان چارچوب خاص تعيين کرده بوديد؟ يعنی اساسنامه داشتيد؟ در اين زمينه از کسی راهنمايی و کمک هم گرفتيد؟
حميد- قبل از اينکه ما مجله را راه‌بيندازيم چند نفر بودند که از نظر فکری به ما کمک کردند. اساتيدی که جلساتی با آنها داشتيم و در زمينه کارمان به ما ايده دادند و ما را راهنمايی کردند و در ادامه کار هم به ما کمک کردند. يکی از اين اساتيد دکتر قاضی‌زاده بود که استاد ارتباطات هستند که يک‌سری توصيه‌ اساسنامه‌ای در زمينه روزنامه‌نگاری برای ما داشتند، ديگری نادر داوودی بود، عکاس و مدير مسئول آن زمان مجله تماشاگران، ديگری وحيد اميری شاعر و متجرم و همينطور ‌ابوالفضل‌زرويی که طنزپرداز هستند.

عطا- اينها همه برای شما وقت گذاشتند و به شما کمک کردند. فکر می‌کنيد چه چيزی باعث شد برای شما وقت بگذارند و همينطوری به شما کمک کنند. انگيزه‌شان چه چيزی بود؟
مهدی– خب ما يک‌ عده جوان پر شور و اشتياق و چست‌وچابک بوديم! (خنده جمع)

عطا- درست است. اما از اين دسته جوان‌های چست و چابک زياد پيدا می‌شوند! شايد اينترنتی بودن قضيه و تکنولوژی جديد هم برايشان مهم و جذاب بوده باشد.
مهدی- بله شايد. احتمالا آنها هم به نحوی راجع به کار ما کنجکاو بودند. چون در آن زمان اينترنت هنوز خيلی فراگير نشده بود و کارهای مشابه ما بسيار محدود انجام شده بود.

عطا - خب چطور وارد فاز دوم کارتان شديد.
مهدی- ما حدود يک سال فعاليت کرديم، بعد يک خانه تکانی کلی کرديم و در همه زمينه‌ها دچار تغيير شديم. اول از همه بعد از يک سال از لحاظ فنی با مشکل مواجه شديم. تعداد صفحات ما زياد شده بود و چون صفحات استاتيک بودند مديريت آرشيو برايمان مشکل شده بود. اين بود که تصميم گرفتيم سايت را دايناميک کنيم.
از آنجايی که نمی‌توانستيم برای سايت برنامه‌نويسی کنيم و هزينه بالايی صرف کنيم، به همين خاطر برنامه‌های مديريت محتوای مجانی در اينترنت را سنجيديم و برنامه مووبل‌تايپ (MovableType) را انتخاب کرديم و با تغييراتی از اين برنامه برای به‌روزرسانی مجله استفاده کرديم. اين جنبه فنی کار بود. همينطور گرافيک سايت هم کاملا عوض شد.
گرافيک مجله هم در دوره اول به رنگ تيره بود که با نظر مخاطبان‌مان به رنگ روشن تغيير پيدا کرد. از نظر محتوايی هم کار تغيير پيدا کرد. چون اکثر اعضای هفت‌سنگ در طول يک‌سال وبلاگ‌های شخصی‌شان را راه‌انداخته بودند صفحات با مضمون شخصی از هفت‌سنگ حذف شد و مطالب تخصصی‌تر شد. همينطور دسته‌بندی مطالبمان را عوض کرديم و آن مدل هفت‌تايی که ما را محدود می‌کرد را برداشتيم. همينطور يک‌سری از اعضا فعاليت‌شان کمتر شد و دوستان جديدی به ما اضافه شدند. يک عده از خواننده‌‌های اينترنتی ما هم به جمع نويسنده‌های ما اضافه شدند.

عطا- فاز دو، چطور سه شد؟
مهدی- ما هميشه تغيير فازهايمان را همزمان با سالگردمان قرار می‌دهيم. فاز دوم به شکلی که توضيح دادم حدود يک سال ادامه داشت. اواخر اين دوره چند ويژ‌ه‌نامه هم منتشر کرديم که خيلی از آن استقبال شد. يکی ويژ‌ه¬نامه‌ شاملو بود که مطالب دسته اول و خوبی داشت. آقايان حسن‌عليشيری و يغما گلرويی زحمت تهيه مطالب آن را کشيده بودند و مجموعه کاملی از مطالب بزرگان ادبيات فارسی در مورد شاملو بود.
استقبالی که از اين ويژ‌ه‌نامه شد باعث شد ما تصميم بگيريم توانمان را بيشتر صرف انتشار اينطور کارها کنيم و از حجم مطالب مربوط به روزمرگی‌ها در هفت‌سنگ کم کنيم. از طرف ديگر در زمانی که ما شروع کرديم توليد محتوای فارسی در اينترنت بسيار محدود بود. البته هنوز هم به هيج‌وجه قابل قبول نيست اما بهتر از چند سال پيش است. در ادامه کار به جايی رسيديم که ديديم توليد محتوا به يک سطحی رسيده است و مجموعه‌های شبيه ما راه‌افتاده بودند که مطالب کم ‌و بيش مشابه ما منتشر می‌کردند. ما رفتيم به اين سمت که محتوای هدف‌مندتر توليد کنيم.
يعنی ويژه‌نامه‌هايی که به عنوان مرجع در اينترنت وجود داشته باشند و هميشه بتوانند مورد استفاده قرار گيرند. کارهای ماندگارتری انجام دهيم. تا آن‌زمان هفت‌سنگ يک دوهفته‌نامه بود که در داخل هر شماره آن پرونده‌های موضوعی يا ويژ‌ه‌نامه‌های کوچک هم منتشر می‌شد.

عطا - پس انتشار ويژ‌ه‌نامه‌های جدی شما به اين زمان برمی‌گردد.
حميد- بله. فاز سوم را با اين ديد شروع کرديم که ويژ‌ه‌نامه‌های تخصصی منتشر کنيم. با همين تفکر ما از آغاز فاز سوم، هفت‌سنگ را به دو بخش تقسيم کرديم. يک هفته‌نامه که بيشتر به موضوعات روز پرداخته می‌شود و يک ماه‌نامه که همان ويژ‌ه‌نامه ماست و هر شماره به يک موضوع اختصاص دارد و چون موضوعات تخصصی هستند هر شماره هم يک سردبير دارد.

مهدی- ما با اين کار سعی کرديم در حد توان خودمان در زمينه توليد محتوای جدی‌تر در اينترنت اقدام کنيم. مثلا يکی از ويژ‌ه‌نامه‌های هفت‌سنگ ويژ‌ه‌نامه‌ای با موضوع «خودکشی» است. شما اگر کلمه خودکشی را به انگليسی در اينترنت جست‌وجو کنيد علاوه بر محتواهايی که ممکن است شما را به خودکشی تشويق کند، با حجم عظيمی از مقالات علمی و روان‌شناسی روبرو می‌شويد که سعی می‌کنند به فردی که قصد خودکشی دارد از نظر فکری کمک کنند تا از اقدامش منصرف شود.
اين محتوا توسط مراکز و انستيتوهای بهداشتی دولتی و غيردولتی غربی توليد شده است. در صورتی که در وب‌فارسی هيچ اقدامی در اين زمينه انجام نشده بود. ما در ويژ‌ه‌نامه خودکشی در هفت‌سنگ چند مقاله در اين زمينه توليد و ترجمه کرديم.
الان اگر شما در گوگل کلمه خودکشی را به فارسی جست‌وجو کنيد اولين نتيجه مقاله هفت‌سنگ با عنوان: «قبل از خودکشی اين‌را بخوان!» می‌آيد که از نظر روانشناسانه تلاش می‌کند شخصی که قصد خودکشی دارد را منصرف کند. يا به عنوان مثال ديگر همانطور که می‌دانيد سال ۲۰۰۷ از طرف يونسکو به عنوان سال مولانا انتخاب شده است. در دنيا خيلی‌ها مولانا را به عنوان يک شخصيت ايرانی نمی‌شناسند و در خبرها هم داشتيم که از طرف يونسکو کشورهای ترکيه، افغانستان و مصر به عنوان برگزارکنندگان سال مولانا اعلام شده‌اند و متاسفانه از ايران خبری نيست. ما در هفت‌سنگ داريم به اندازه توان‌مان در اين زمينه اقدام می‌کنيم و به زودی ويژ‌ه‌نامه‌ و همينطور برنامه پادکست در مورد مولانا به دو زبان منتشر خواهيم کرد.

عطا- در هفت‌سنگ از آن آزادی اينترنت هم استفاده يا سوءاستفاده کرديد؟
مهدی - اصلا به اين شکل نبوده است که تصور کنيم حالا که بستر انتشار ما اينترنت است می‌شود هر کاری انجام داد يا هر مطلبی را منتشر کرد. هر چند هنوز قانون خاصی در اين زمينه وجود ندارد اما ما از همان ابتدا چارچوب‌های کارمان را به صورت مکتوب برای نويسندگان مشخص کرديم و خط قرمزهايی برای کارمان تعريف کرديم که متناسب با شرايط ملی، دينی و عرفی کشور باشد.

عطا- فکر می‌کنيد چه موضوعاتی در اينترنت مخاطب بيشتری به خود جذب می‌کند؟
مهدی- خب به شهادت نتايج موتورهای جست‌وجو و آمار پربيننده‌ترين وب‌سايت‌های فارسی، سايت‌های سرگرمی و سايت‌هايی که مسائل روزمره سياسی را مطرح می‌کنند در اينترنت طرفداران زيادی دارند و ما هم به اين مسائل نمی‌پردازيم. پس جذب مخاطب برای ما سخت‌تر هم می‌شود.

عطا- در هفت‌سنگ بخش‌هايی به هفت زبان وجود دارد. اين زبان‌های مختلف را چه زمانی به هفت‌سنگ اضافه کرديد و آيا هدفتان بين‌المللی شدن است؟
مهدی- اين بخش‌ها در شروع فاز سوم هفت‌سنگ به کار اضافه شدند. همانطور که ما در زمينه محتوای فارسی در اينترنت ضعيف هستيم، در مورد محتوا به زبان‌های ديگر درباره ايران در اينترنت، ضعيف‌تر هستيم. در اين زمينه هم اقدام دولتی و غيردولتی بسيار محدود بوده است. ما تلاش کرديم در حد وسعمان به زبان‌های ديگر در مورد ايران هم محتوا توليد کنيم.

عطا- همان محتوای بخش فارسی را ترجمه می‌کنيد؟
مهدی- محدوديتی وجود ندارد. هم ترجمه بخشی از مطالب بخش فارسی‌مان که شايد برای مخاطب غير ايرانی جالب باشد و هم محتوای اختصاصی به زبان‌های ديگر داريم. الان بخش انگليسی ما هر چند وقت يک‌ بار بروز می‌شود. اما زبان‌های ديگر بخش‌های ثابت شامل اطلاعات اوليه هستند که اگر امکانش فراهم شود آنها هم فعال خواهند شد. ما متناسب با توانايی‌هايمان اين بخش‌ها را راه‌اندازی کرديم. مثلا در هفت‌سنگ دوستانی هستند که با زبان‌های ژاپنی، فرانسوی، عربی آشنا هستند و اين بخش‌ها با کمک اين دوستان راه‌افتاده است و هيچ بودجه‌ای برای هزينه کردن در اين زمينه نداشته‌ايم.

عطا- فکر می‌کنيد زمانی که صرف هفت‌سنگ کرده ايد، ارزشش را داشته است؟ چه چيز‌ی نصيب‌تان شده؟ البته اين را می‌دانم که بحث اقتصادی برای شما مطرح نبوده است و اين را در صفحه درباره ما هم نوشته‌ايد.
حميد- خوب اين کار برای ما هيچ‌ درآمدی نداشته است. تنها درآمدی که به صورت خيلی محدود بوده است از آگهی اينترنتی بوده که به زحمت جبران هزينه هاست ما را می‌کند.

مهدی- ببين مسئله‌ای که وجود دارد اين است که نوع کاری که ما انجام می‌دهيم به شکلی نيست که حتی اميدوار باشيم به زودی به درآمد می‌رسد. اول از همه ابن بحث مطرح می‌شود که در ايران کسب درآمد از اينترنت با توجه به اينکه فرهنگ‌سازی کافش نشده و تجارت الکترونيک جا نيفتاده است مشکل است. اصلا از اين قضيه هم که بگذريم نوع کار ما که توليد محتواست نمی‌توان اميد زيادی به کسب درآمد از آن داشت. شما اگر يک سرويس‌دهنده اينترنتی خوب باشيد با يک برنامه خوب شايد بتوانی به درآمد قابل قبول هم برسی اما يک مجله اينترنتی نه.

عطا- حتی در نمونه‌های خارجی هم اينطور نيست. معمولا از جای ديگری پول درمی‌آوردند و اينجا خرج می‌کنند.
مهدی- دقيقا. مثلا شما مجله اينترنتی اسليت (Slate) را به عنوان يکی از معروف‌ترين نمونه‌های خارجی در نظر بگيريد. اين مجله تا سال گذشته تحت ماليک شرکت مايکروسافت بود و اين شرکت بخش بسيار کوچکی از درآمدش را برای اين مجله کنار می‌گذاشت و پس از ان هم توسط واشينگتن‌پست خريداری شد و اين مجموعه از آن حمايت مالی می‌کند. در ايران هم تا آنجايی که من می‌دانم هيچ مجله اينترنتی مستقلی که فقط کار توليد محتوای جدی انجام دهد به درآمد نرسيده است و بعيد می‌دانم به زودی برسد. اصلا نوع کار ما اقتصادی نيست.

عطا- پس چرا چهار سال ادامه پيدا کرده است؟ خب لابد يک چيزی بوده که شما چهار سال است کارتان را ادامه داده‌ايد!
مهدی- کار ما و کارهای مشابه ما هر چقدر هم که پيشرفت کنند و ظاهر حرفه ای و پرمحتوا پيدا کنند از جهاتی شبيه به کارهای دانشجويی هستند. مگر اينکه همين گروه کسب و کار اينترنتی ديگری در کنار اين مجموعه راه بيندازد، که البته در آن‌صورت هم باز بايد از جای ديگری پول درآورد و در مجله اينترنتی خرج کرد. شايد نشوند خيلی دليل منطقی برای ادامه کارما و مجموعه‌های مشابه ما پيدا کرد. برای فعاليت چهار ساله ما خيلی نبايد دنبال دليل و استدلال منطقی گشت. به هر حال ما داريم کاری را انجام می‌دهيم که برای ما بازده مالی ندارد و صرفا از روی علاقه‌مندی اعضا جلو می‌رود.
هر کدام از اعضای هفت سنگ در جای ديگری شاغل هستند و از آنجا کسب درآمد می‌کنند و هفت سنگ حتی به عنوان يک کار دوم هم برای آنها مطرح نيست. نه تنها هيچ درآمدی از اين کار نداريم بلکه برای جلو رفتن کار از جيبمان هم خرج می کنيم. بر همين اساس هم نمی‌شود تضمينی در مورد آينده داد. در واقع هفت‌سنگ جايی بوده که بتوانيم به‌وسيله آن دور هم باشيم! (خنده جمع)

عطا- حداقل مهدی علاقه اصلی خودش را پيدا کرد و رشته مکانيک دانشگاه شريف را رها کرد و به دانشگاه علامه رفت تا ارتباطات بخواند. تصميم بزرگی که به اين راحتی کسی نمی‌گيرد.
مهدی- بله

عطا- در حال حاضر چند نشريه اينترنتی فعال وجود دارند؟
مهدی- در اين دو سه سال شاهد بوديم که حدود سی تا چهل نشريه اينترنتی فارسی منتشر شدند که اکثر آنها حتی تا يکسال هم ادامه پيدا نکردند. به نظر من تعطيل شدن اين نشريات خيلی عجيب نبوده است به همان دلايل مالی که گفتم. تا آنجايی که من خاطرم هست در حال حاضر از نشريات اينترنتی مستقل فقط چند نشريه مثل هفت‌سنگ و فروغ پابرجا مانده‌اند. البته ما به تازگی شاهد موج جديدی هستيم که نشريات اينترنتی تخصصی با حمايت بخش‌های مختلف راه‌اندازی می‌شوند. بخش‌های دولتی و خصوصی در اين زمنيه سرمايه‌گذاری‌هايی انجام داده‌اند و چند مجله اينترنتی به اين شکل راه‌اندازی شده است که تعداد محدودی از آنها نمونه‌های موفقی بوده‌اند.

عطا- فکر می‌کنيد سرنوشت اين نوع نشريات چه می‌شود؟ توليد محتوای فارسی به کدام سمت می‌رود؟
مهدی- اينکه بخش‌هايی حاضر به سرمايه‌گذاری در اين زمينه شده‌اند اتفاق خوبی است. محتوای تخصصی و جدی در اينترنت توليد خواهد شد که می‌تواند مورد استفاده علاقه‌مندان قرار بگيرد. اگر اين مجموعه‌ها از روی اصول و به درستی کارشان را جلو ببرند برای اينترنت فارسی اتفاق خوبی خواهد بود. از طرف ديگر همانطور که می‌دانيد شورای عالی اطلاع‌رسانی در دوره جديد فعاليت شعارش را توليد محتوا قرار داده است. در اين زمينه هم می‌توان هم خوشحال بود و هم نگران. خوشحال از اين جهت که توليد محتوا در اين سطح جدی گرفته می‌شود و نگران از اين جهت که ممکن است محصول نهايی و سرنوشت کار به سرانجام بعضی کارهای دولتی ديگر در ايران دچار شود و خيلی موفقيت‌آميز نباشد.
حميد - من تصور می‌کنم اگر اينها مثلا آدم‌هايی که قابليت توليد محتوا دارند را به سمت اينترنت سوق بدهند که آنها محتوا توليد کنند شايد نتيجه قابل قبولی حاصل شود و گرنه نتيجه دچار آفت‌های کار دولتی شود.

عطا – اگر اين مصاحبه را هفت سنگ انجام می‌داد، چه تيتری برايش انتخاب می کرد؟
حميد- بنويسيد مهدی مولايی و شهاب مباشری (مدير دوهفته‌نامه اينترنتی فروغ) را زن بدهيد، فاتحه نشريات اينترنتی خوانده می‌شود.(خنده جمع)

عطا- از وقتی که در اختيار ما قرار داديد، متشکرم.
http://www.itna.ir