ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 21.07.2022, 8:33
خیانت چپ

اسلاوی ژیژک / سودابه قیصری

افسوس بخوریم بر همه‌ی “چپ‌گرایان” غربی‌ِ توجیه‌گر پوتین

ریسمانی مشترک بسیاری از رهبران سیاسی فعال و بالقوه از ولادیمیر پوتین و شی جین‌پینگ تا دونالد ترامپ و یاران ‏جمهوریخواهش را به هم پیوند می‌زند. همگی می‌خواهند قدرت خود را ایمن و مستحکم کرده و آن را از راه‌های مستبدانه ‏و توجیه‌ناپذیر اعمال کنند- دقیقا همان تهدیدی که قبلا چپ بین‌المللی را به هم پیوند می‌داد‎.

در انتهای فیلم سال ۱۹۹۹ دیوید فینچر، باشگاه مشت‌زنی، راوی بی‌نام (با بازی ادوارد نورتون) دوست نزدیک و قابل ‏اعتمادش تایلر دردن (براد پیت) را می‌کُشد و سپس ساختمانی را که در آتش می‌سوزد تماشا می‌کند، آتشی که میل او و ‏دوست شفیق‌اش برای نابودی تمدن مدرن را ارضا می‌کند. اما در نسخه‌ی چینی فیلم که اوائل امسال اکران شد، پایان‌بندی ‏جای خود را به نوشته‌ای به زبان انگلیسی داد که توضیح می‌داد، “پلیس فورا کل نقشه را متوجه شد و همه‌ی مجرمان را ‏دستگیر و با موفقیت از انفجار بمب جلوگیری کرد. پس از محاکمه، تیلر به آسایشگاه روانی فرستاده شد تا تحت درمان ‏روانشناسانه قرار گیرد. او در ۲۰۱۲ از بیمارستان مرخص شد‎.”


چرا مقامات چینی باید پایان فیلمی به شدت انتقادی نسبت به جامعه لیبرال غربی را تغییر و موضع سیاسی انتقادی آن را ‏به نمایش دیوانگی تقلیل دهند؟ دلیل ساده است: برای رهبران چین دفاع از قدرتِ مستقر مهم‌تر از پیشبردِ دستور کار ‏ایدئولوژیک خاص است.

به یاد داشته باشیم که در اواسط اُکتبر ۲۰۱۹، رسانه‌های چین پویشی تبلیغاتی را شروع کردند، همان گونه که سی‌ان‌ان ‏آن را “تظاهرات در اروپا و امریکای جنوبی، نتیجه‌ی مستقیم رواداری غرب در برابر ناآرامی‌های هنگ‌کنگ است” ‏توصیف کرد. مشکل این بود که تظاهرکنندگان در شیلی و اسپانیا از تظاهرکنندگان هنگ‌کنک سرمشق می‌گرفتند. مثل ‏همیشه، حزب کمونیست چین محتاطانه حسی از وحدت و همبستگی را میان همه‌ی کسانی که قدرت را در دست داشتند و ‏با جمعیتی شورشگر و ناراضی روبرو بودند، ترویج می‌داد.‌ رهبران غربی و چینی طوری حرف می‌زدند گویی در ‏نهایت، علایق اساسی مشابهی در حفظ تعلیق سیاسی- برگذشتن از تنش‌های ایدئولوژیک و ژئوپولتیک- دارند‎.

حالا رویدادهای اخیر در ایالات متحد را در نظر بگیرید. در ۱۸ ژوئن، جمهوریخواهان تگزاس اعلام کردند که ‏رئیس‌جمهور جو بایدن “به شکل قانونی انتخاب نشده”؛ تکرار جمله‌ای مشابه از سوی دیگر جمهوریخواهان در سراسر ‏کشور. ردِ مشروعیت بایدن از طرف جمهوریخواهان به مثابه‌ی رد سیستم دموکراسی امریکا بود. این حزب بیش از ‏پیش از قدرت و کنترل تام بر دولت طرفداری کرده است‎.

این واقعیت را در کنار دلزدگی روزافزونِ توده‌ی آمریکایی از جنگ در اوکراین بگذارید تا دورنمایی تیره پدیدار شود: ‏اگر ترامپ برنده‌ی انتخابات ۲۰۲۴ بشود، چه می‌شود؟

علاوه بر سختگیری بر مخالفان سیاسی و دگراندیش در داخل، او ممکن است به همان روشی که با کردهای سوریه ‏رفتار کرد، برای رهاکردن اوکراینی‌ها با روسیه وارد معامله شود. هر چه باشد، ترامپ هرگز بی‌میل نبوده که کنار ‏خودکامگان جهان بایستد‎.

طی خیزش “میدان” در ۲۰۱۴، مکالمه‌ی تلفنی یک مقام ارشد وزارت خارجه امریکا، ویکتوریا نولاند، به بیرون درز ‏کرد که به سفیر ایالات متحد در اوکراین می‌گفت: “ترتیب اتحادیه اروپا رو بده!” از آن زمان، رئیس‌جمهور روسیه ‏ولادیمیر پوتین با حمایت از برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا)، جدایی‌طلبان کاتالونیا و چهره‌های راست افراطی ‏چون ماری لوپن در فرانسه و ماتئو سالوینی در ایتالیا دقیقا دنبال آن هدف بود‎.

محور ضداروپایی که پوتین را با گرایش‌هایی خاص در امریکا متحد می‌کند یکی از خطرناک‌ترین عوامل در سیاست ‏امروز است. اگر دولت‌های آمریکای لاتین، آسیایی و آفریقایی از غریزه‌ی ضداروپایی سنتی خود پیروی کنند و به ‏روسیه متمایل شوند، وارد دنیای تاسف‌انگیز جدیدی خواهیم شد که در آن، قدرتمندان به شدت از هم حمایت می‌کنند. در ‏چنین جهانی، با رهبرانی با قدرتِ بی‌حد و غیرمسئول، چه بر سر قربانیان سرکوب‌شده و در حاشیه مانده‌‌‌ای که چپ‌ها ‏به طور سنتی از آنان دفاع کرده‌اند می‌آید؟

شوربختانه، برخی از چپ‌های غربی مانند اولیور استونِ کارگردان مدت‌هاست ادعای کرملین مبنی بر این که “میدان” ‏شورشی سازماندهی‌شده توسط امریکا علیه دولتی دموکراتیک بود را طوطی‌وار تکرار می‌کنند. این ادعایی کاملا غلط ‏است. تظاهراتی که در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳ در میدان استقلال (میدان) کی‌یف آغاز شد، شاید آشفته بوده و تنوعی از ‏گرایشات سیاسی و دخالت‌های خارجی را به نمایش گذاشتند اما تردیدی وجود ندارد که خیزشی عمومی و معتبر بودند‎.

طی خیزش، میدان به کمپ اعتراضی عظیمی تبدیل و توسط هزاران معترض اِشغال و با سنگربندی موقتی حفاظت شد. ‏آشپزخانه، ایستگاه‌ کمک‌های اولیه و امکانات خبررسانی، همچنین سکوهای سخنرانی، مناظره و نمایش داشت. بسیار ‏دورتر و بعیدتر از بلوا و شورش “نازی” بود که کرملین ادعا می‌کرد‎.

در حقیقت، رویدادهای “میدان” مانند بهار عربی و خیزش‌های مشابه در هنگ‌کنک، استانبول و بلاروس بودند. ‏تظاهرات بلاروس ۲۱-۲۰۲۰ با خشونت سرکوب شدند و تظاهرکنندگان را می‌توان فقط برای زیادی ساده‌لوح بودنشان ‏در طرفداری از اروپا ملامت کرد؛ آنان از تقسیمات و تضادهایی که اروپای امروز را درنوردیده‌اند غافل بودند‎.‎
در مقابل، حمله‌ی ۶ ژانویه‌ ۲۰۲۱ به کپیتول آمریکا به طور قطع “میدان امریکایی” نبود. شواهد گسترده‌ای وجود دارد ‏که نشان می‌دهد از قبل برنامه‌ریزی شده بود و ترامپ – قدرتمندترین شخص کشور- کمابیش مطلع بود که قرار است آن ‏روز چه روی دهد. با این وجود، بلافاصله پس از شورش و قبل از دانستن همه‌ی جزییات، برخی از دوستان چپ من ‏حسِ بربادرفتنِ قدرت را منتقل و هدایت کردند. آن‌ها حسرت خوردند که “افرادی نامناسب دارند قدرت را در دست ‏می‌گیرند و ما باید این کار را می‌کردیم‎!”

بد نیست به آن‌چه پوتین در ۲۱ فوریه ۲۰۲۲ گفت برگردیم. پس از ادعای این که اوکراین به وسیله‌ی لنین خلق شد، پوتین ‏ادامه داد: “نوادگان قدرشناس بلشویک‌ها در اوکراین مجسمه‌های لنین را واژگون کردند. آن‌ها چنین حرکتی را ‏کمونیسم‌زدایی خواندند. کمونیسم‌زدایی می‌خواهید؟ خیلی خب، ما مشکلی با آن نداریم. اما چرا کار را ناتمام رها کردید؟ ‏ما آماده‌ایم نشانتان دهیم کمونیسم‌زدایی واقعی چه معنایی برای اوکراین خواهد داشت‎.”

با این سخنان، پوتین “عملیات نظامی ویژه”اش را آغاز کرد‎.

منطق پوتین روشن است: چون اوکراین (از قرار معلوم) مخلوق کمونیست‌هاست، کمونیسم‌زدایی واقعی مستلزم نابودی ‏کامل اوکراین است. اما “کمونیسم‌زدایی” همچنین نیازمند دستورکاری است که هدفش زدودنِ آخرین بقایای دولت رفاه- ‏ستون هسته‌ای میراث چپ- است‎.

بنابراین، ما باید بر همه‌ی “چپ‌گرایان” غربی‌ای که به توجیه‌گران پوتین تبدیل شده‌اند افسوس بخوریم. آنان به ‏صلح‌گرایان “ضدامپریالیست” شبیهند که در ۱۹۴۰ ادعا می‌کردند نباید در برابر تاخت و تاز نازی‌ها در سراسر اروپا ‏مقاومت کرد‎.

سال‌هاست که هر وقت خیزشی توده‌ای در سپهر نفوذ چین و روسیه رخ داده، رهبران این کشورها دچار هراس و ‏دستپاچگی شده‌اند. طبق روال، چنین رخدادهایی را نقشه و تحریک غرب- انقلاب‌های رنگین- تعبیر کرده‌اند‎.

حداقل رژیم کنونی چین آن‌قدر صادق است که بپذیرد نارضایتی عمیق در سراسر جهان واقعیت دارد. واکنش این کشور ‏توسل به حس مشترک ناامنی است که بسیاری از قدرتمندان احساس می‌کنند‎.

در مقابل، واکنش چپ‌ها باید حفظ همدلی با کسانی باشد که در برابر قدرت متجاوز و مستبد در اوکراین یا هر جای ‏دیگری مقاومت می‌کنند. از جهاتی، همه می‌دانیم آن فیلم چگونه به پایان می‌رسد‎.‎


منبع: تلگرام سودابه قیصری