ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 11.11.2021, 15:09
انقلاب نمی‌شود، انقلاب می‌کنند

حمید فرخنده

در هر فرصتی که مخالفان «انقلاب» به مثابه روش تحول سیاسی، از نکات منفی یا مضرات این روش می‌گویند، کسانی که در اساس طرفدار انقلاب یا براندازی هستند ولی در عین حال به دلیل ناکامی انقلاب سال ۵۷ و مصائبی که در ۴۳ سال گذشته بر مردم رفته است نمی‌خواهند خود را مستقیما موافق انقلاب بنامند، می‌گویند: «انقلاب نمی‌کنند، انقلاب می‌شود»، یا  «کسی تصمیم نمی‌گیرد انقلاب بشود، انقلاب اتفاق می‌افتد».

خارج از  محتوای موضوع مورد بحث، از منظر دستور زبان، همین تغییر فعل انقلاب از متعدی به لازم، گویای تلاش برای شانه خالی کردن از  نقش و مسئولیت کنشگران این امر و نوعی هویت مستقل بخشیدن به انقلاب است و یا حداکثر آن را متغیری تابع نظام‌های سیاسی بسته و استبدادی دانستن.

درست است که نظام‌های بسته، استبدادی و یا ناکارآمد زمینه انقلاب‌ها را فراهم می‌کنند و این هم درست است که یک نیروی سیاسی یا یک شخصیت کاریزماتیک به تنهایی تصمیم نمی‌گیرد انقلاب کند، اما برآیند نیروهای مختلف و متنوعی پروسه انقلاب را به پیش می‌برد.

در حقیقت فیلسوفان یا دانشمندان نظریه‌پردازی می‌کنند، روشنفکران تبیین و تبلیغ می‌کنند، گفتمان ساخته می‌شود، انقلابیون با پرداخت هزینه‌های مختلف سازماندهی، برنامه ریزی و ترویج آن را به عهده می‌گیرند، جرقه‌ای زده می‌شود و نهایتا مردم به صحنه می‌آیند و کار را تمام می‌کنند.

پس اگر شعور نظری، قلم روشنفکری، اجماع نخبگانی، سیاه‌نمایی مصلحتی، ماشین حزبی، دیو و فرشته‌سازی، شور انقلابی، سخنرانی‌های آتشین، فداکاری مردمی و امیدواری ملی نسبت به انقلاب نباشد، صرف وجود شرایط سخت زندگی و نارضایتی گسترده عمومی از شرایط بد اقتصادی و نبود آزادی‌های سیاسی به انقلاب، به معنای واژگونی یک نظام سیاسی و جایگزینی یک نظام جدید، منجر نمی‌شود. تجمیع این عوامل گرچه شرط لازم انقلاب است، اما شرط کافی آن نیست.

انقلاب قبل از اینکه وارد مرحله حضور گسترده مردم انقلابی و پیروزی شود، از مراحل مختلفی گذشته است. در ذهن‌های مختلفی پرورده شده و به عنوان راه نجات، رستگاری یا رهایی به مردم عرضه شده است. مردم با حساب هزینه و فایده، مزایای مادی و معنوی انقلاب را بیش از اصلاح یا تحمل مضرات رژیم آماج انقلاب، ارزیابی کرده و به تدریج آماده هزینه دادن و ورود به عرصه خیابان شده‌اند. احتمالا مدینه‌ای فاضله یا جامعه‌ای آرمانی و بی‌طبقه و یا حداقل پیش‌درآمد چنین جوامعی از سوی روشنفکران، فعالان و یا رهبران انقلاب به مردم وعده داده شده است. روشنفکران و نیروهای سیاسی که حامل چنین ایده‌هایی هستند تلاش می‌کنند آنها را در جامعه خود به شکل وارداتی ترویج کنند یا اینکه با استفاده از اسطوره‌های فرهنگی و باورهای دینی این ایده‌ها را بومی سازی کنند تا برای اذهان عمومی پذیرفتنی تر شوند. از زمانی که اکثریت مردم باور کردند یا به این نتیجه رسیدند که با واژگونی قدرت حاکم و به قدرت رساندن انقلابیون فردای بهتری از نظر سیاسی، اقتصادی و استقلال کشور در انتظار شان خواهد بود، تا انقلاب راه زیادی نیست.

شاید الان برای اکثریت مردم ایران سخن گفتن از مجانی شدن آب، برق و وسایل نقلیه عمومی خنده‌دار باشد، اما در سال ۵۷ این موضوع نه تنها از نگاه آیت‌الله خمینی، که از نظر بسیاری از نیروهای سیاسی با اتکا به درآمد نفت ایران عملی بود و مطرح ‌شد.

هم‌اکنون نیز طبق نظریه انقلاب لنین، «شرایط عینی انقلاب» در ایران تقریبا فراهم است، اما علیرغم مشکلات اقتصادی بسیار عظیم تر از سال‌های ۵۶ و ۵۷، وضعیت انقلابی بر کشور حاکم نیست. نه تنها شرایط ذهنی انقلاب نیز فراهم نیست، بلکه اصولا گفتمان جهانی، تجربه کشورهای همسایه و مهم‌تر از همه تجربه خود ملت ایران از انقلاب ۵۷ به سود تکرار انقلاب نیست. اجماع عقلا، نهادهای مرجع و دیدگاه‌های نیروهای عمده سیاسی نیز در حقیقت نشان از «شرایط ذهنی مخالفت با انقلاب» دارد. «شرایط عینی نارضایتی و تحول خواهی» البته  فراهم است ولی بجای «وضعیت انقلابی»، «وضعیت اعتراضی» حاکم است. شورش‌ها، اعتراض‌ها و خواسته‌های صنفی می‌توانند تکرار شوند و ادامه یابند. روشن است که پائینی‌ها مدت‌هاست که ناراضی‌اند و نمی‌خواهند مثل گذشته زندگی کنند، اما علیرغم همه این سختی‌ها «وضعیت انقلابی» حاکم نیست. بالایی‌ها اختلافاتی با هم دارند، هرچند مشکلات پائینی‌ها می‌تواند به تشدید اختلاف بالایی‌ها دامن زند و گاه البته برعکس به اتحاد آنها برای حفظ نظام کمک کند.

برای دیدن کمبودها، لمس تبعیض‌ها و رنج بردن از سوءمدیریت‌ها و بروز اعتراضات خیابانی البته مردم نیاز چندانی به نظریه‌پردازی و فعالیت نیروهای سیاسی ندارند. هر نارضایتی گسترده اما در جامعه لزوما به انقلاب منتهی نمی‌شود. شورش می‌شود، اما انقلاب می‌کنند.

——————————————
توضیح: تیتر ‌و بحث مطرح شده در این یادداشت متاثر از گفتار آقای مهدی تدینی درباره «نظریه انقلاب» است.