ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 30.08.2021, 22:10
آخرین پرواز کرکس‌ها!‏

احمد پورمندی

فردا آخرین هواپیمای آمریکائی از فرودگاه کابل پرواز می‌کند تا وقتی که در اطراف کابل ‏چرخی زد، شاید خلبان آن، اجساد سوخته هشت کودک افغان را که در آغوش خانواده، در ‏انتظار پرواز رهائی خفته بودند، ببیند و شاید عکسی هم بگیرد و وقتی به آمریکا رسید، ‏آنرا به خلبان پهپادی نشان بدهد که در مر کز کنترل پنتاگون، به فرمان ژنرال پرستاره‌‏اش، خانه این کودکان را به راکت بست تا به رئیس جمهور گزارش عملیات پیروزمندانه ‏انهدام مقر و خودروی سرکرده داعش را بدهد.

تصویر دلخراش اجساد ذغال شده این کودکان، بر تصویر آخرین هواپیما حک خواهد شد تا ‏در کنار آخرین بالگرد بر بام سفارت آمریکا در‌ سایگون، بر تارک مجسمه آزادی بنشیند، ‏زخم کهنه ویتنام را تازه کند و آن چرای بزرگ را بار دگر فریاد بزند.‏

یانکی‌ها رفتند و از خود یک سرزمین سوخته دیگر بر جای گذاشتند. دولت دست‌ساز آنها ‏گلخانه‌ای بود. پوشالی بود. مثل برف در آفتاب تموز آب شد و رفت. می‌دانستند که دارند ‏چه کار می‌کنند. پا جای پای خرس قطبی می‌گذاشتند. خرسی که در لانه زنبور گرفتار آمده ‏بود و زخمی و بی‌رمق فرار کرده بود. لانه زنبوری که یانکی‌ها خودشان ساخته بودند. ‏بیلان کار درخشان است: بخش عظیم بودجه نظامی سالانه ۷۰۰ میلیارد دلاری، در ‏طی بیست سال جذب شد! جیب مالیات دهنده آمریکائی بریده شد تا صندوق صنایع ‏تسلیحاتی انباشه شود و تا پیمانکاران مرگ، صد‌ها میلیارد دلار به جیب بزنند. به نام ‏افغانستان و به کام اسلحه‌سازان و پیمانکاران مرگ!

در میدان جنگ افغانستان، برای یانکی‌ها نه شکستی در کار است و نه نشانی از پیروزی ‏در میان. قرار نبود طور دیگری باشد. پول‌هائی باید جا‌به‌جا می‌شدند که شدند.

تاریخ مصرف افغانستان تمام نمی‌شد، اگر پای چین و پای بودونبود سروری آمریکا به ‏میان نمی‌آمد. اژدهای چین، آرام و سنگین پیش می‌خزد. می‌بلعد. فتح می‌کند و پهن می‌‏شود. آمریکا اگر به خود نجنبد به محاصره اژدها در می‌آید. این را ترامپ هم فهمید و ‏چرخش عظیم استراتژیک در کاخ سفید آغاز شد.

دولت بایدن ۴ هزار میلیارد دلار برای ‏بازسازی اقتصاد، راه‌ها، شبکه درمان و آموزش و نظایر اینها در نظر گرفت تا اقتصاد ‏آمریکا از اقتصادی میلیتاریزه، به سمت اقتصادی هوشمند و قرن بیست و یکمی تغییر ‏جهت و تغییر ساختار بدهد و بتواند با چین در زمین خودش بجنگد. با این چرخش، تاریخ ‏مصرف میدان‌های جنگ، حداقل برای مدتی و در بخش‌هائی از جهان، تمام شد و ‏افغانستان نخستین قربانی این چرخش بود. جنگ‌سالاران آمریکائی، افغانستان را مثل یک ‏دستمال کاغذی مصرف شده، به‌دور انداختند و در کنار اجساد سوخته آن هشت کودک کابلی‏، تلی از ننگ، سنگی بر گور لیبرال-دموکراسی صادراتی و یک بمب میکروبی ویرانگر ‏برای آیندگان بر جای گذاشتند.‏

چاشنی این بمب را زلمای خلیل‌زاد در دوحه کارگزاری کرد و ضامن آن را امشب آخرین ‏خلبان آمریکایی خواهد کشید. از فردا با بالا رفتن پرچم امارت اسلامی در ارگ حکومتی، ‏میکروب حکومت اسلامی در سراسر افغانستان پخش خواهد شد. چه طالبان از پدران ‏سیاسی خود در روسیه لنین و ایران خمینی بیاموزند و کرنسکی و بازرگان را برای دوره ‏گذار به کار بگیرند و چه بی‌واسطه شعار  “همه قدرت به دست طالبان” را متحقق کنند، ‏افغانستان وارد یک سیاهچاله تلخ فرجام شده است.

طرفه آنکه هیچ یک از همسایگان و ‏قدرت‌های محلی و جهانی به شمول ایالات متحده، هیچ اعتقادی به توانائی کشورداری ‏طالبان ندارند و هیچ کدام نمی‌خواهند که افغانستان تحت حکومت طالبان به بزرگ‌ترین ‏مرکز صدور تروریسم در منطقه بدل بشود. اما گویا ابر و باد و مه و خورشید دست در ‏دست هم داده‌اند تا یک بناپارتیسم تروریستی در افغانستان مستقر بشود.

در فاجعه ‏افغانستان، تنها مردم این کشور همسایه و به‌ویژه روشنفکران آن نیستند که از هستی ساقط می‌شوند، در کنار لیبرال دموکراسی آمریکا که مزه چکمه نظامیان را بر گلوی خود بار ‏دیگر حس می‌کند، طیف کوچکی از مدعیان در صفوف اپوزیسیون در کشور ما هم سیلی ‏سختی خورده‌اند. آنها که آن نامه کذائی به ترامپ را نوشتند و دیگرانی که در کنار آنها، ‏همه کار کردند تا پای نظامیان آمریکا را به ایران باز کنند، بازندگان ایرانی فاجعه ‏افغانستان‌اند.

افغان‌ها که در طول تاریخ مزه رنج و فقر را بسیار چشیده‌اند، همیشه به امید زنده بوده‌اند ‏و همواره می‌گویند امید آخرین چیزی است که از دست می‌دهیم. هنوز در افغانستان همه ‏روزنه‌های امید کور نشده‌اند. وقتی کارت‌های روسی و آمریکائی بازی شدند و سوختند، ‏حالا چراغ تحول ملی و درونزا، آرام-آرام روشن می‌شود. ما قرن‌ها با این مردم ‏زحمتکش، هم‌میهن و هم‌سفره بوده‌ایم. باشد که سفره‌هایمان را برای برادران افغان‌مان ‏پهن کنیم و در روشن کردن این چراغ، یاورشان باشیم تا امید زنده بماند.



نظر خوانندگان:


■ پورمندی عزیز، همدلی‌تان امیدافزاست. باشد که به دست فرهیختگان انسان‌دوست در این خرابه‌ها چراغ آزاداندیشی روشن نگه داشته شود تا به دست مردمان رنج دیده آن آزادی و سعادت پا بگیرد.
چه زیبا سرود شاعر آزادی ما:
آه اگر آزادی سرودی می‌خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده یی،
هیچ کجا دیواری فروریخته بر جای نمی‌ماند.
با درود آ. نیکراد