ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 18.08.2021, 11:39
حکایت طالبان و یک دنیا میمون، از افغانستان تا بلوچستان

عبدالستار دوشوکی

نمی‌دانم این گفته از چه کسی است که گفته بود: “من غالباً از خودم ‏نقل قول می‌کنم. این کار لطف سخنم را بیشتر می‌کند”. همان شخص نیز ‏گفته بود: “هیچ چیزی خطرناک تر از یک “جاهل ء بیسواد” که به عارضه ‏‏”سندرُم دانایی” مبتلا گشته و بجای عقل در سر، کلاشنیکُف در دست دارد ‏نیست که با فکر بسته و دهان باز و با اتکاء به لوله تفنگ خویش از ره ‏کراهت و استحقار به دیگران می‌نگرد.” لذا با عنایت به واژه معروف ‏‏”تکرار تاریخ” باید گفت که تصرف افغانستان توسط طالبان یا همان ‏‏”جاهلان بی‌سواد” در سال ١٩٩٦ میلادی یک تراژدی بود. اما تکرار مجدد آن ‏یک “کمدی بسیار تلخ” است. زیرا غرب صدها هزار میلیارد دلار صرف کرد ‏تا بناهای سست و پوشالی در بستر یا مسیل رودخانه ویرانگری بسازد که ‏آنها فکر می‌کردند برای همیشه خُشک شده و از بین رفته است. اما دریغا ‏که به‌قول شاعر: “به جویی که یک روز بگذشت آب / نسازد خردمند ازو جای ‏خواب”.‏

اجازه بدهید فرار آمریکا و اشرف غنی با چند چمدان پول نقد (به گفته ‏سفارت روسیه در کابل) از افغانستان را به حکایتی تشبیه کنم که در ‏هند رخ داده بود تا حق مطلب ادا شود. روزی روزگاری در روستایی در ‏هند؛ مردی به روستایی‌ها اعلام کرد که برای خرید هر میمون ۱۰ دلار به ‏آنها پول خواهد داد. روستایی‌ها هم که دیدند اطراف‌‌شان پر است از ‏میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتن‌‌شان کردند و مرد هم هزاران ‏میمون به قیمت ۱۰ دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمون‌ها ‏روستایی‌ها دست از تلاش کشیدند. به همین خاطر مرد این ‌بار پیشنهاد داد ‏برای هر میمون به آنها ۲۰ دلار خواهد پرداخت. با این شرایط روستایی‌ها ‏فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی میمون باز هم کمتر و ‏کمتر شد تا روستائیان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ ‏کشتزارهای‌‌شان رفتند. این بار پیشنهاد به ۲۵ دلار رسید و در نتیجه ‏تعداد میمون‌ها آن ‌قدر کم شد که به سختی می‌شد میمونی برای گرفتن پیدا ‏کرد. این‌ بار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون ۵۰ دلار ‏خواهد داد ولی چون برای کاری باید به شهر می‌رفت کارها را به شاگردش ‏محول کرد تا از طرف او میمون‌ها را بخرد. اما دیگر میمونی در جنگل ‏باقی نمانده بود. لذا در غیاب تاجر، شاگرد به روستایی‌ها گفت: “این ‏همه میمون در قفس را ببینید! من آنها را به ۳۵ دلار به شما خواهم ‏فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به ۵۰ دلار به او بفروشید”. ‏روستایی‌ها که وسوسه شده بودند، همه هستی و اندوخته‌های قبلی و ‏پول‌های‌ جدیدشان را روی هم گذاشتند و تمام میمون‌ها را خریدند. البته ‏از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستایی‌ها ‏ماندند و یک دنیا میمون!‏

در ابتدای این نوشتار گفته بودم که تصرف دوباره افغانستان یک کمدی ‏بسیار تلخ است که در باره آن فقط در چند روز اخیر ده‌ها هزار مقاله ‏نوشته شده و تحلیل‌های بی‌شمار صورت گرفته. طالبان از قوم پشتون ‏‏(پتان) هستند که از برخی جهات با قوم همسایه خود یعنی بلوچ‌ها شباهت ‏بسیار و قرابت نزدیکی دارند. به همین دلیل در طی دو هفته گذشته ‏بسیاری از امامان جمعه سُنی مذهب بلوچ استان سیستان و بلوچستان از ‏جمله مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه زاهدان شدیدا از طالبان ‏حمایت کردند و خواهان فسخ قانون اساسی فعلی افغانستان و اجرای ‏احکام شریعت در افغانستان شدند.

البته مولانا عبدالحمید در شهریور ‏سال ٩۷ در نامه‌ای به نخست‌وزیر پاکستان نیز خواهان اجرای شریعت در ‏پاکستان شده بود. امام جمعه زاهدان در خطبه نماز جمعه ٢٢ مرداد و ‏همچنین در پیام تبریک پیروزی طالبان به تاریخ ٢٦ مرداد خواهان اجرای ‏شریعت در افغانستان شد. بر اساس نامه دانشجویان بلوچ بسیاری از ‏امامان جمعه اهل سنت بلوچ استان از همان مدارس مذهبی در پاکستان ‏فارغ التحصیل شده‌اند که رهبران طالبان و کادر بالای آنها نیز در آن ‏مدارس تحصیل “علم” کرده‌اند. در نتیجه در فردای یک ایران مُدرن مبتنی ‏بر مدنیت و دموکراسی و جدایی نهاد دین از دولت و سیستم فدرال یا ‏خودمختار (خودگردان) که مناطقی مثل بلوچستان می‌توانند مجلس و ‏قوانین داخلی خودشان را داشته باشند، با توجه به تسلط نیروهای مذهبی ‏بلوچ و رشد و غلبه جزم‌گرایی مذهبی به احتمال زیاد در بلوچستان بر ‏اساس رای آزاد و خواست مردم شریعت اسلامی به سبک طالبان جاری خواهد ‏شد. این یک واقعیت است که در عرض چند روز گذشته بیش از پیش در ‏بلوچستان عریان‌تر و عیان‌تر گشته است. و به گفته دانشجویان بلوچ ‏زنگ خطر طالبانی در بلوچستان هم به صدا در آمده است.‏

دکتر عبدالرحمن ولایتی، نویسنده و پژوهشگر افغان سرزمین خویش را ‏نفرین‌شده و رها گشته در منجلاب تحجر و ارتجاع می‌خواند و با تشبیه ‏طالبان به انسان‌های نخستین غارنشین می‌گوید باید پذیرفت طالبان چیزی ‏جز برخاسته از شعور جمعی و ناخودآگاه اجتماعی جامعه افغان نیست که ‏با دهها متر پارچه به سر و کمرش پیچیده و ریش و کوپال تا کمرش ‏نمایان، هنوز با زندگی در بستر شتر و اسب و خانه‌های گلی و عجوزه و ‏ضعیفه در گرداب تحجر دست و پا می‌زند و سعادت و خوشبختی انسان را ‏بازگشت به سلف ١٤٠٠ سال پیش می‌داند و الاغیر.

صد البته به‌عنوان یک ‏بلوچ اینگونه مقایسات و تشابهات را با مردم بلوچ یکسان نمی‌دانم، ‏زیرا انسان همیشه عیب دیگران را می‌جوید و می‌بیند و می‌گوید. در ‏نامه دانشجویان بلوچ آمده بود: “جمهوری اسلامی که یک نظام مذهبی ‏تندرو است به زنان بلوچ اجازه داده سفیر و معاون استاندار و ‏فرماندار و شهردار و مسئول ادارات شوند. برای لحظه‌ای تصور کنید اگر ‏تفکر طالبانی بر امورات استان سیستان و بلوچستان حاکم بشود. سرنوشت ‏زنان چگونه خواهد بود.”‏

اما همانگونه که پاکستان (حامی طالبان) از یک سو فعالان سکولار بلوچ ‏را سرکوب و زندانی و اعدام می‌کند، و از سوی دیگر با همیاری مالی و ‏لجستیکی کشورهای غربی و عربی (بخصوص رسانه‌های آنها) در عمل ‏ایدئولوژی جزم‌اندیشانه مذهبی نوع طالبانی را در بلوچستان ترویج می‌‏کند، که مورد حمایت عملی و مطلق جمهوری اسلامی نیز است، باید اعتراف ‏کرد که ما نیز در طی دو دهه گذشته کاخ آرزوهای خود را در مسیل به‌ظاهر ‏خشک‌شده همان رودخانه‌ای بنا نهاده‌ایم که در افغانستان شاهد آن ‏بودیم.

نمونه آن اطلاعیه کانون مدافعان حقوق بشر که از مولوی ‏عبدالحمید خواسته است در عقایدش تجدیدنظر کند، یا وگرنه جایزه ‏‏”تلاشگرحقوق بشر” که در سال ١۳٩۳ به او اعطا کرده بودند را پس خواهند ‏گرفت. زیرا مولانا عبدالحمید از رئیسی که قاتل هزاران ایرانی بی‌گناه ‏است حمایت کرده بود و اکنون از اجرای شرع اسلام توسط طالبان حمایت می‌‏کند و در خطبه‌های نماز جمعه این هفته با صراحت می‌گوید که قوانین ‏شرع اسلام بسیار پیشرفته‌تر از “منشور جهانی حقوق بشر” سازمان ملل و ‏کشورهای غربی است.

باز هم به‌قول شاعر “به جویی که یک روز بگذشت آب / ‏نسازد خردمند ازو جای خواب”. اسفاء که باز هم ما می‌مانیم و هزاران ‏میمون بر روی دست‌مان. همانگونه که هنوز نیز میمون‌های روی دست ‏مانده از انقلاب ۵۷ را می‌شماریم که آن لوطی زرنگ و ناقلا به ما ‏فروخت.‏

عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان لندن
مرداد ١٤٠٠‏