ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 21.04.2021, 18:40
ستون اصلاح‌طلبی و سقف اصلاح‌طلبان

حمید فرخنده

بعد از انتخابات دوم خرداد ۷۶ که زلزله سیاسی در نظام حکمرانی ایرانِ بعد از انقلاب بود، مدتی طول کشید تا اصولگرایان از شوک اولیه خارج شوند. آنها تا پیش از آن تاریخ انتخابی بی‌روح کاملا مطابق سلیقه خود طراحی و مناسک گونه برگزار می‌کردند. اصول‌گرایان به تجدید قوا و ترمیم آرایش صفوف خود و گاه ارجاع به اصول مبهم قانون اساسی نیاز داشتند تا با ظاهری قانونمند با این رقبای خودی و مدعیان جدید که با شعار قانونگرایی به میدان آمده بودند، مبارزه و اقداماتشان را خنثی کنند. کار به‌جایی رسید که هر ۹ روز یک بحران برای دولت دوم خاتمی درست کردند. البته خاتمی به‌جای استعفای آرام یا “خروج از حاکمیت” و علیرغم گله‌گزاری‌های بسیار از کارشکنی‌های رقیب، تا آخر ماند.

پایان دولت خاتمی پایان کابوس اصولگرایان بود. کابوس دیگری اما در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ در انتظارشان بود که به یمن تشتت در صفوف اصلاح‌طلبان و قهر بخشی از پایه اجتماعی آنها از صندوق‌های رای و نهایتا پیروزی احمدی‌نژاد، آن را از سر گذراندند. درصورت اجماع اصلاح‌طلبان بر یک کاندیدای مشترک پیروزی آنها در سال ۸۴ تقریبا قطعی بود. اگر محمد معین پیروز شده بود آیا او به شیوه سلف خود کارشکنی‌های اصولگرایان که همواره از حمایت مستقیم و غیرمستقیم رهبر جمهوری اسلامی برخوردار بوده‌اند را تحمل می‌کرد؟ ظاهرا شخصیت و منش دکتر معین چنان نبود که بسوزد و بسازد.

درسی که اصولگرایان از پیروزی آقای خاتمی در خرداد ۷۶ و پیروزی اصلاح‌طلبان در مجلس ششم گرفتند این بود که نگذارند شخصیت اصلاح‌طلبی مانند خاتمی دوباره رئیس جمهور شود و یا اصلاح‌طلبان پیگیری مانند بهزاد نبوی، فاطمه حقیقت‌جو، علی‌اکبر موسوی خوئینی، نورالدین پیر مؤذن و محسن صفائی فراهانی وارد مجلس شوند.

اصولگرایان اما هنوز فکر می‌کردند چون حضور کاندیداهای اصلاح‌طلب در انتخابات مهم ریاست جمهوری بازار انتخابات را رقابتی و گرم می‌کند بهتر است کاندیداهای آنها را تایید صلاحیت کنند ولی نگذارند برنده بیرون بیایند. یعنی نوعی استفاده ابزاری از حضور اصلاح طلبان. ولی آنها در سال ۸۸ با توجه به تولد جنبش سبز و وقایعی که در پی آن انتخابات روی داد درس گرفتند که قادر به چنین کاری بدون پرداخت هزینه‌های زیاد، از جمله ریزش نیروهای خودی، نیستند. از آن پس تصمیم گرفتند که عطای مشارکت بالا را به لقای خیابانی‌شدن اعتراضات ببخشند و دیگر اصلاح‌طلبان واقعی یا پیگیر را از صافی شورای نگهبان رد نکنند. در سال‌های ۹۲ و ۹۶ همه این تجارب و درس‌های به‌کار گرفته شده توسط اصولگرایان و نهادهای اصلی قدرت، منجر به تایید صلاحیت آقای روحانی که تا حدودی به اصلاح‌طلبان نزدیک بود از سوی شورای نگهبان شد تا هم تنور انتخابات و مشارکت گرم باشد هم آن مشکلات و هزینه‌های انتخابات قبلی بر دوش حاکمیت نیفتد.

در انتخابات ۱۴۰۰ هم به نظر می‌رسد اشخاصی در حد علی لاریجانی یا ابراهیم رئیسی ‌و یکی از کاندیداهای سپاه، کاندیداهای اصلی این انتخابات باشند. نهایتا چنانکه شواهد و تجربه نشان می‌دهد بخشی از اصلاح‌طلبان میانه‌رو و کارگزاران سازندگی از آقای لاریجانی یا شخصی مانند او حمایت خواهند کرد. با روندهایی که تاکنون به‌ویژه بعد از اعتراضات ۹۶ طی شده است به نظر می‌رسد انتخابات بی‌مسما شده به همین روال، با تنور سرد و سقف کوتاه اصلاح‌طلبی بدون حضور اصلاح‌طلبان پیگیر برگزار شود.

ستون اصلاح‌طلبی گرچه در ایران استوانه‌های استوار خود را دارد، سقف اصلاح‌طلبی اما در بنایی که قدرتِ حقیقی بنٌای اصلی آن است، به تنهایی زده نمی‌شود. این سقف از سوی کسانی که فضای بسته‌تر با سقف‌های کوتاه‌تر را ترجیح می‌دهند، در ۲۴ سال گذشته پیوسته کوتاه و کوتاه‌تر شده است، گاه حتی به سقف کاذب نیز رسیده است. ستون‌های اصلی از سقف بیرون زده‌اند بدون اینکه از ساختمان منفک یا خارج شده باشند.

اکنون که بحث ورود آقای مصطفی تاج‌زاده به انتخابات در مجامع سیاسی ایران گرم است باید به این نکته توجه داشت که در صورت اعلام آمادگی او برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری احتمال تایید صلاحیت شدن ایشان از سوی شورای نگهبان تقریبا نزدیک به صفر است.

حال فرض کنید نظام قصد دارد او را تایید صلاحیت کند و بخواهد واقعا اجازه دهد انتخابات میان دو جناح رقابتی و آزاد باشد، بازهم برای اینکه مردم باور کنند انتخابات واقعی خواهد بود باید حاکمیت از همین الان حداقل چندین اقدام مهم مانند آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر و بیرون آوردن صدا و سیما از انحصار یک جناح انجام دهد تا به جامعه علامت بفرستد که قصدش جدی است. هیچکدام از این نشانه‌ها تاکنون دیده نشده است و برعکس حرکت و اقدامات حاکمیت در دو سال گذشته در جهت عکس بوده است.

ورود تاج‌زاده به عرصه انتخابات اما در هر حال اقدامی شجاعانه، اصلاح‌طلبانه و به سود نهاد انتخابات در کشور است. انتخابات فقط روزِ ریختن آرا به صندوق رای نیست. فعالیت‌های انتخاباتی و بسیج نیروها ذیل گفتمان راهبردی خویش عین سیاست‌ورزی و حرکتی اصلاح‌طلبانه است.