ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Thu, 28.05.2020, 10:19
داس مرگ در گیلان

حمید فرخنده

.(JavaScript must be enabled to view this email address)

در فاصله تنها چند روز دو قتل ناموسی تکان‌دهنده در استان گیلان اتفاق افتاده است. ‏کودکی ۱۴ ساله با داس پدر سر بریده می‌شود و پیکر دختر دیگری در آتش خشم برادر می‌سوزد. این قتل‌ها در ایران هر از چندی روی می‌دهد و متاسفانه آخرین آن نیز نخواهد ‏بود. چراکه زمینه برای انجام این اتفاقات ناگوار هم از نظر فرهنگی و هم در عرصه قانونی ‏فراهم است.‏

آنچه اما این قتل‌های فجیع را در میان دیگر قتل‌های ناموسی برجسته چنانکه برخی ‏ناظران دیگر هم اشاره کرد‌اند این است که این دو مورد در استان گیلان اتفاق افتاده که ‏معمولا از فرهنگ مدارای بالاتری (اگر بالاترین نباشد) در میان استان‌های کشور داراست. ‏اگر در گیلان این اتفاقات در مدت کوتاهی از هم می‌افتد در استان‌های سنتی‌تر و دارای ‏تعصب مذهبی بیشتر باید منتطر چه باشیم؟ دوم اینکه در مورد رومینا مقتول کودک محسوب می‌شود. سوم اینکه ظاهرا رومینا از ماموران خواسته بود با توجه به خطری که او را تهدید می‌کند به خانه‌اش تحویل ندهند و آنها این خطر را جدی نگرفته‌اند و درنتیجه به سهم ‏خود در این ماجرای دردناک مقصرند. مامور یا ماموران درگیر در این ماجرا باید پاسخ دهند چرا ‏با وجود چنین تهدیدی برای جان رومینا و درخواست او، وی را به خانه‌اش که پدری ‏خشمگین در انتظارش بوده تحویل داده‌اند؟ چهارم اینکه فردی که رومینا با او فرار کرده بوده ‏بیش از دو برابر او سن داشته و تقریبا هم سن پدر او بوده است. در یک نظام قانونمند که ‏در آن عرف سن قانونی رعایت می‌شود این نوع رابطه کودک‌ربایی محسوب می‌شود و ‏قانون برای حفاظت از رومینا و خانواده‌اش باید فرد موردنظر را تحت تعقیب قانونی قرار می‌‏داده است. و نهایتا اینکه یک دختربچه ۱۴ ساله که عاشق یک مرد ۲۸ یا ۳۵ ساله می‌‏شود قطعا به روان درمانی و کمک روانکاو احتیاج دارد.‏

نکته تاسف برانگیز دیگر این است که مادر رومینا خواستار قصاص شوهر خود شده است. ‏هرچند در مورد قتل‌های ناموسی قانون در ایران آسان‌گیر است و در ایران مرد به‌خاطر این ‏قبیل قتل‌ها به مرگ محکوم نمی‌شود.‏

در همه کشورهای پیشرفته دنیا در کنار آموزش‌های مداوم از سنین کودکی، قوانین ‏حمایتی از قربانیان خشونت خانگی، خانه‌های امنی برای زنان و دختران یا کودکانی که ‏قربانی این نوع خشونت هستند وجود دارد تا سرپناهی باشد برای زنان و دختران فراری از ‏خانه یا تحت فشار و آزار نزدیکان.

در ایران اما این معضل چندجانبه است. نگاه اجتماعی یا عقب‌مانده جامعه سنتی به ‏رابطه مرد و زن، نابرابری حقوقی مایه گرفته از شرع بین مردان و زنان، دفاع بخشی از ‏جامعه و حاکمیت از کودک همسری، عدم وجود قوانین قوی حمایتی از قربانیان خشونت‌های ناموسی و فقدان خانه‌های امن برای حفاظت از قربانیان و نبودن آزادی بیان ‏کامل برای به زیر سوال کشیدن مسئولین همه در وقوع این فجایع سهم دارند.

‏گویا در ایران ابر و باد مه و خورشید و فلک در پیمانی شوم دست بدست هم داده‌اند تا ‏داس مرگ پدر گلوی دختر ۱۴ ساله ببرد و آتش خشم برادر پیکر خواهر بسوزاند.‏