ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 31.03.2019, 9:28
تاثیر عامل انسانی بر حوادث طبیعی

غلامحسین دوانی

پژوهشگر مالی اقتصادی ‏

اگر در گذشته، انسان و طبیعت با برقراری رابطه متقابل روح ‏واحد داشتند و در طی قرون متمادی می‌توانستند به طور ‏مسالمت‌آمیز به حیات خود ادامه دهند در دوران معاصر این ‏ارتباط با کشف عقل جدید و کالائی کردن طبیعت و هوا و ‏باد و... یک سویه شده و با ابژه تلقی شدن طبیعت، نگرش بدان ‏بر اساس میزان بهره وری و منافع اقتصادی صورت می‌گیرد. ‏برآیند این نگرش همچنان که تجارب موجود نشان می‌دهد آسیب ‏پذیری منابع طبیعی و تهدید جدی محیط زیست بوده است. طبیعی ‏است که با این روند، سلسله مراتب چرخه حیات و بافت‌های ‏زنده و غیرزنده در معرض خطر جدی قرار می‌گیرند. به راستی ‏معما یا راز و رمز این مساله در چیست؛ از چه عواملی متأثر ‏است؛ چرا با وجود افزایش آگاهی بشر از پیامدهای تخریب محیط ‏زیست، او بیش از هر وقت دیگر حریصانه به تخریب آن می‌‏پردازد؛ بین تفکر عقلانی و تخریب محیط زیست چه رابطه‌ای ‏وجود دارد؛ آیا در نهایت با تفکر منطقی می‌توان با این ‏بحران مقابله نمود؟

طبیعت و محیط زیست، موهبتی سرزمینی و تاریخی است که از ‏مجموعه موجودات، منابع و عوامل و شرایط هماهنگی که در ‏اطراف هر موجود زنده وجود دارد و ادامه حیات به آن وابسته ‏است به وجود می‌آید‎.‎

آلودگی و تخریب محیط زیست بر کیفیت و چرخه طبیعی اثر می‌‏گذارد و پی‌آمدهای زیان باری برای زندگی انسان، حیوان، ‏گیاه و بناها دارد. در جهان امروز، مسئله محیط زیست ، یکی ‏از مهم‌ترین و حادترین مشکل تمدن انسانی است و نقش انسان ‏در آلودگی و تخریب محیط زیست بسیار چشم‌گیر است. طبیعت، ‏برای بقای نسل بشر آفریده شده است و پیوندی ناگسستی میان ‏انسان و طبیعت وجود دارد‎.‎‏ انسان پیوند ویژه‌ای با طبیعت ‏دارد و زائیده زمین است لذا وظیفه حراست و آبادانی از زمین ‏و طبیعت را داشته و نباید به بهانه آبادانی و سازندگی ، ‏انرا از بین ببرد.‏

جنگل یا طلای سبز، از ثروت‌های طبیعی و از عناصر مهم حیات ‏وحش هر سرزمینی به شمار می‌آید. با قطع درختان و نابودی ‏جنگل‌ها، به پیشروی آب باران در زمین‌های صاف کمک و هموار ‏و در نتیجه از ذخیره شدن آب در خاک جلوگیری می‌شود و به ‏دنبال آن، فرسایش منابع طبیعی آغاز می‌گردد‎.‎

عواملی همچون توجه نکردن به ارزش‌های زیست محیطی و تنوع ‏زیستی، سامان ندادن به مراکز جمعیتی و مشاغل داخل و حاشیه ‏جنگل‌ها، بهره برداری بی‌رویه و غیراستاندارد از درختان و ‏منابع جنگلی و جاده‌سازی، در سرعت بخشی به تخریب وسیع این ‏منابع ارزشمند بسیار مؤثرند. جنگل، هدیه تاریخ هستی به ‏بشر به شمار می‌رود. هیچ یک از پدیده‌های طبیعت، به اندازه ‏جنگل در زندگی سالم آدمیان نقش اساسی ندارد. انسان نخستین، ‏تنها در پناه طبیعت توانست به حیات و تولید نسل خود ادامه ‏دهد. آدمی در قبال نگه‌داری جنگل و نوع بهره‌وری از آن، ‏مسئول است. بدیهی است که جنگل، فقط متعلق به یک نسل و زمان ‏خاص نیست، بلکه یک سرمایه ملی و جهانی بین‌النسلی است. ‏برداشت بی‌رویه خاک چه با سدسازی‌های بدون محاسبات امکان‏سنجی زیست محیطی و چه صادرات خاک به کشورهای همجوار؟!‏

خاک، از منابع مهم طبیعت و پالاینده و تصیفه‌کننده آن است. ‏زمانی گفته می‌شد اساس هستی انسان‌ها آب، باد، آتش و خاک ‏عناصر چهارگانه هستی تلقی می‌شوند زیرا بدون خاک سالم، ‏تداوم زندگی امکان‌پذیر نیست زیرا حدود ۹۵ درصد غذای ‏انسان از زمین تأمین می‌شود. همه این نعمت‌ها برای انسان ‏خلق شده تا انسان بتواند با مهار طبیعت آن را به عنوان بنیاد ‏تداوم زندگی استوار سازد.‏

‏ دنیای امروز و محیط زیست بی‌روح
جهان صنعتی امروز یا پساسرمایه‌داری که همه انسان‌ها و ‏پدیده‌های طبیعی را همچون کالا فرض کرده با تخریب جنگل‌ها ‏و نابودی فضاهای سبز و پژمردگی و مرگ گل و گیاه، محیط ‏زیست آنان‌ها را با خطر مواجه شاخته است. از زمان ‏ظهور گازهای گل‌خانه‌ای، تا آزمایشات مخرب مخفی و علنی و ‏ایچاد شهرک‌های لوکس تفریجی زنده‌دلان شب‌پرست در دل جنگل‌ها ‏و کوه‌های ایران زمین ، ساخت‌وسازهای بی‌رویه در مجاری و ‏مسیل‌های تاریخی شهرها، ساخت سد‌های بزرگ بدون مطالعات ‏پایه که موجب تخریب لایه‌های پنهان زمین و گسست سفره‌های ‏زیرزمینی آّب و خاک می‌شوند، ساخت برج‌های بلند مرتبه در ‏مسیر غرب تهران که مجرای وردوی باد تهران بوده (مسیر باد ‏تهران غربی – شرقی است)، قطع درختان و جنگال‌های سرسبز ‏نواحی غرب کشور به‌ویژه کن و سولقان که از دوره مسئولیت ‏سردار سازندگی و به دست شهردار غیرپاسخگوی وی ( غلامحسین ‏کرباسچی) شروع شد و ادامه این سیاست مخرب در شهرستانها، ‏علاوه بر تخریب زیست محیطی عملا لایه‌های آب و خاک کشور را در ‏معرض نابودی قرار داد که هر از چندی با فوران بارش و باران‏، هستی شهروندان کشور را تهدید می‌کند.

غارت جنگل‌های سبز ‏شمال توسط مسئولان با نفوذ و آقازاده‌های ژن خوب آنها، ‏آخرین روزنه‌های امید مردمان ساکن آن نواحی را که «جنگل‌ها و دشت‌های خرم و مزرعه‌های سرسبز بود»، تباه ساخت و ‏انسان‌ها را در میان آهن‌های خشن، دیوارهای بتونی و دود و ‏آلودگی‌های گوناگون صنعتی، بی‌کس و تنها رها کرد. اکنون ‏انسان‌های بی‌شماری به سرگردانی، پریشان حالی و افسردگی ‏دچار شده‌اند که نتیجه شوم و ناخواسته جهان غارت‌شده صنعتی ‏است و آرام آرام به فاجعه‌ای انسانی تبدیل می‌شود.

گفتنی ‏است که دانشمندان، آفات صنعتی را بیش از بلاهای طبیعی ‏دانسته‌اند. بر این اساس، احیای دوباره محیط زیست و ‏برگرداندن سرزندگی و شادابی زمین به آن، عامل مهمی در ‏ایجاد روحیه نشاط و امید در انسان از آنجا که جنگل‌ها و ‏مراتع و همه عناصر طبیعت اموال اشتراکی انسانه‌ها به شمار می‌‏روند هیچ کس حق نابودی و آلودگی آنها را ندارد. عواملی چون ‏رشد شهرنشینی، ازدیاد زباله‌های شهری و جذب شدن برخی مواد ‏شیمیایی در خاک، حفاری‌های معادن، چرای بی‌رویه دام‌ها، ‏استفاده از سموم و آفت‌کش‌ها و مصرف بیش از حد کودهای ‏شیمیایی، به فرساش و آلودگی خاک و تخریب سطح زمین می‌‏انجامد.

منابع محیط زیست، از مشترکات هر ملتی تلقی و همه ‏حق دارند درست و منظم از آنها استفاده بکنند و کسی حق ‏ندارد با آلوده کردن و استفاده نادرست و غارت و تخریب ‏آنها، زیست دیگران را به محیطی غیربهداشتی، دشوار و خطر‏آفرین تبدیل واقع مدرنیته بی‌سر و پای اجرا شده در چهل ‏ساله اخیر عامل اساسی فروپاشی جامعه و طبیعت توامان بوده ‏است. زمانی بیش از یکصد سال پیش کارل مارکس از پیشگامان ‏حفط محیط زیست براساس بحثی در مورد تخریبِ بلندمدت خاک، ‏ناشی از کودهای شیمیایی در کشاورزی نوشت: «تمام پیشرفت‌های ‏کشاورزیِ سرمایه‌دارانه، پیشرفت در مهارت است؛ نه تنها غارتِ ‏کارگر، بلکه سرقت خاک است. تمام پیشرفت‌ها در افزایش باروریِ ‏خاک در یک دوره‌ی زمانی مشخص،‌ پیشرفتی برای از بین بردن ‏منابع پایدار همان باروری است.‏‎»

او توضیح داد: «تولید سرمایه‌دارانه، با متراکم کردن جمعیت ‏در مراکز بزرگ …گردش ماده بین انسان و خاک را مختل می‌کند، ‏یعنی با استفاده از عناصر [خاک] در قالبِ خوراک و پوشاک ‏توسط انسان، از بازگشت آن‌ها به خاک جلوگیری می‌کند. از این ‏رو، شرایط لازم برای تداومِ باروری خاک را از بین می‌برد». و ‏اضافه کرد: «بنابراین، تنها با تضعیفِ منابع اصلی ثروت، ‏یعنی خاک و کارگر است که تولید سرمایه‌دارانه باعث پیشرفتِ‌ ‏تکنولوژی و فرآیندهای ترکیب شده‌یِ مختلف به شکل یک کلِ ‏اجتماعی،‌ می‌شود.» (سرمایه، جلد اول، ۱۸۶۷) مارکس در یک ‏پیش‌بینی دوراندیشانه، هشدار داده بود که نوسازیِ مداوم ‏سرمایه‌داری، «این فرآیند نابودی» را افزایش می‌دهد که ‏امروزه به عینه در جوامع تسلطی سرمایه‌داری به ویژه در دوره ‏نئوکان‌ها آثار تخریبی زیست محیطی را در همه جای جهان ‏بخصوص کشورهای پیرامون و بالاخص ایران شاهد آن هستیم.‏‎

بهره برداری معقولانه از محیط زیست از جمله چالش‌های جدی ‏بشر در قرن اخیر بوده به طوری که جوامع مختلف دریافته‌اند، ‏تداوم هستی جامعه بدون ملاحظات زیست محیطی امکان‌پذیر ‏نخواهد بود. با توجه به اهمیت شناخت میزان تأثیر انسان بر ‏تخریب منابع محیطی در پایداری و دوام اکوسیستم‌های طبیعی، ‏دولت‌ها و مردم وظیفه دارند در حفاظت محیط زیست و جلوگیری ‏از اثرات تخریبی عوامل انسانی در تخریب آن همصدا و یکدست ‏عمل نمایند، اما در کشوری که دست دولت و حاکمیت با دست ‏مردم همصدائی ندارد، چگونه مردم می‌توانند این مسئولیت را ‏به تنهائی بدوش بکشند بویژه وقتی مشخص شده که فلان نهاد ‏نظامی غیرپاسخگو مسیل سیلاب تاریخی شهر شیراز را که اتفاقا ‏در مجاورت دروازه قرآن قرار داشته مسدود و ساخت‌وساز نموده ‏است؟!‏

ایران کشوری است کویری که همیشه در مورد آبّ و خاک آن ‏هشدارهای بسیاری داده شده که کمتر مورد توجه مسئولان بی‏تدبیرش واقع گشته است. تغییرات جوی چند ساله اخیر که ‏موجبات خشکسالی کشور را با تداوم سیاست‌های ضد محیط زیستی ‏دولت‌ها فراهم ساخته، آنان را از بارش‌های توفانی غافل ‏کرده بود، علاوه بر آن کاریزها و کانال‌ها و مجاری سیلاب‌های ‏درون‌شهری و روستائی با ساخت و ساز بی‌رویه و تجاوز به حریم ‏رودخانه‌ها عملا مسدود شده بود که هنگام بارش، خیزش‌های ‏بارانی در این مسیل‌ها مهار گردند. نمونه بارز آن در فیلم‌های ارسالی از سیل شیراز به خوبی هویدا است که چگونه سیل ‏وحشی بدون مهار در مسیل‌ها روانه خیابان‌ها شده است. ویژگی ‏شهری کشور آن است که متاسفانه علیرغم آنکه در قبل انقلاب ‏حداقل دو شهر کشور «آبادان و اصفهان» به سیستم فاضلاب ‏اکوسیستم مجهز بودند، در حال حاضر آّب و فاضلاب کشور در ‏بسیاری مناطق همسو و همراه هستند که از بوی ‏سبزیجات جنوب تهران می‌توان این فاجعه را درک کرد.‏

کمترین مسئولیت استاندار و فرماندار و سایر مراکز مسئول آن ‏بوده که به جای همداستانی با تخریب کنندگان محیط زیست و ‏غارت منابع طبیعی و جلوگیری از خاک تراشی و جنگل‌تراشی با ‏جمع‌آوری اطلاعات اولیه از منابع آماری در خصوص میزان و نوع ‏بهره‌برداری از منابع موجود و همچنین نقش بهره برداران ‏عرصه‌های طبیعی، در صدد فراهم آوردن راهکارهای برای ‏عواملی نظیر افزایش جمعیت مناطق روستایی همراه با پایین ‏بودن سطح آگاهی‌های عمومی آن‌ها، شدت بهره برداری و ‏استفاده نامتناسب از اراضی، چرای دام در مناطق جنگلی و ‏چرای بیش از ظرفیت دام در مراتع، مصرف بی‌رویه کودها و ‏سموم شیمیایی و استفاده از پس‌آب‌های صنعتی، کشاورزی و ‏شهری از جمله عوامل اصلی آلودگی و تخریب منابع زیست محیطی‏، برآیند. فقدان اعمال مدیریتی مناسب جهت کاهش اثر این ‏عوامل از طریق آمایش سرزمین، استفاده از روش‌های نوین ‏بیولوژیک، نظارت دقیق بر تصفیه فاضلاب‌ها و از همه مهمتر ‏توجه به اجرای برنامه‌های آموزشی همراه با جلب مشارکت‌های ‏مردمی برای جلوگیری از تخریب محیط زیست اهمیت بسزائی داشته ‏که متاسفانه امر آموزش در این فرآیند اساسا فراموش شده است‏؟!‏

شاید اولین گام در این مورد از آموزش‌های ابتدائی شروع ‏می‌شود که به جای کتاب‌های درسی مشحون از مسائل نادرست و ‏باورهای ضد علمی، به کودکان و نوجوانان بیاموزیم درختان ‏در محیط‌های جنگلی، موانع فیزیکی طبیعی برای جلوگیری از ‏شستشوی خاک و در نتیجه جاری شدن سریع آب محسوب می‌‏شوند. تجاوز به حریم رودخانه‌ها ، سوء مدیریت در مسائل زیست ‏محیطی، ساخت‌وسازهای بی‌رویه در حاشیه امن مسیل‌های سیلاب‏، جنگل خواری، پاک‌تراشی جنگل و درختان چه در شهرها و چه ‏در مناطق روستائی و کوهستان‌ها، مصیبت تاریخی برای نسل‌های بعدی بوجود خواهد آورد. اما بحث این است که بسیاری از ‏مسئولان و دولتمردان که دست آلوده آنان به غارت عادت کرده ‏خود مانع اساسی اجرای این سیاست‌های درست زیست محیطی هستند ‏و بدیهی است به قول سعدی «اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی/ ‏بر آورند غلامان او درخت از بیخ»، وقتی فلان امام جمعه و ‏آقازاده و داماد کرامت‌الشان ایشان جنگل‌تراشی و منابع ‏جنگلی را صادر می‌کنند از آن روستائی بخت برگشته‌ای که ‏محتاج نان شب است چه انتطار دارید؟! اگر چه آن روستائی را ‏هم در تخریب محیط زیست مقصر بدانیم. شاید این حوادث درسی ‏شود تا به جای بازداشت هواداران محیط زیست که اتفاقا نقش پنهان غارت‌کنندگان و تخریب کنندگان محیط زیست را لو داده ‏بودند، به بازداشت غارت‌کنندگان این منابع طبیعی دست بزنیم ‏تا دیگر کسی جرئت نکند در دوره‌ای که صدها نفر از جوانان ‏این آّب و خاک در دشت‌های داغ خوزستان به خون می‌غلطیدند با ‏نخل‌تراشی و صدور آنها به دوبی و کویت به ثروت‌اندوزی ‏مشغول شوند. بلی ‌ای هموطن! این موضوع ریشه در همان سالهای ‏شصت به بعد دارد اما سرداران سازندگی آن را تسریع ‏بخشیدند. ‏