ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 17.12.2025, 17:11
سرنوشت ایران و ایدئولوژی مقاومت منطقه‌ای

سعید پیوندی

چرا بخشی جامعه ایران و به ویژه شماری از نیروهای سیاسی، مدنی، کنشگران و روشنفکری از سال‌های شصت به این‌سو کمتر تمایل داشته‌اند تن به بررسی سنجشگرانه سیاست‌ خارجی جمهوری اسلامی دهند؟ این امتناع از بازاندیشی نقادانه هم در مورد جنگ ایران و عراق صدق می‌کند و هم سیاست منطقه‌ای و یا حتا غنی‌سازی اورانیوم. هر سه پرونده نقش اساسی در سرنوشت کشور داشته‌اند و شاید فراتر از سویه‌های سیاسی و ژئوپولتیکی، از نظر اقتصادی پرهزینه‌ترین پروژه‌های تاریخ ایران هم بودند.

رفتار حکومت، سرداران، و کاسبان تحریم در فرار از نقد گذشته چندان شگفتی‌آور نیست. نظام حاکم هربار روایتی را برای توجیه سیاست‌های خود و تلقین “حقیقت” حکومتی ساخته‌ است. از داستان “راه قدس از کربلا می‌گذرد”، “اگر در سوریه نجنگیم باید در تهران با داعش بجنگیم” و “مدافعان حرم” تا “عمق استراتژیک” و “بازدارندگی”. حکومت حتا درباره جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل هم با شتاب کتاب درسی برای دانش‌آموزان نوشته تا مبادا روایتش از گذشته و دلایل این جنگ مورد تردید و پرسش نسل جوان قرار گیرد.

آن‌چه مایه شگفتی است سکوت کسانی در بیرون از حکومت و یا توجیه و حمایت آشکار از این سیاست‌ها است. شماری به گونه تقلیلی و سودار با بازتولید روایت رسمی همه چیز را به دخالت قدرت‌های بزرگ و حمایت آن‌ها از اسرائیل و یا کشورهای منطقه ربط می‌دهند، دیگرانی به تاریخ و دخالت‌های خارجی برمی‌گردند برای توجیه حضور نظامی و کسانی هم به سراغ عوامل ژئوپولتیکی پرشمار خاورمیانه می‌روند برای این‌که بگویند ج.ا. برای حفظ امنیت کشور راه دیگری نداشت‌. در این گرایش همه نوع آدمی را می‌توان پیدا کرد. از چپ ضدامپریالیستی دو آتشه تا اصلاح‌طلبان حکومتی و یا منتقدان نظام سیاسی، سکولارهای لیبرال و ناسیونالیست. هر کسی هم از گمان خود یار محور مقاومت حکومتی شده است : یکی در این سیاست مبارزه با زیاده‌خواهی و زورگویی اسرائیل و امریکا را می‌بیند و دیگری قدرت و نفوذ منطقه‌ای ایران و سپر دفاعی در برابر تهدیدات منطقه‌ای.

بحث بر سر نادیده گرفتن دخالت قدرت‌های بزرگ مانند امریکا و کم بها دادن به نقش کشورهای پرنفوذ منطقه مانند ترکیه، عربستان، امارات و یا سرکوب بی‌رحمانه فلسطینی‌ها توسط اسرائیل نیست. کسی هم نمی‌خواهد همه کاسه کوزه‌های بحران‌های تودرتوی خاورمیانه را بر سر ج.ا. بشکند. بحث اصلی بر سر نتایج سیاست منطقه‌ای ج.ا. و “محور مقاومت” و بیلان آن با توجه به ایدئولوژی دینی حکومت و یا منافع ملی ایران است.

همه می‌دانند که سنگ اول این دیوار کج با اشغال سفارت امریکا و کش دادن جنگ با عراق گذاشته شد. از شعارهایی مانند آزاد سازی قدس، “نابودی اسرائیل”، تا تشکیل سپاه قدس برای آزاد کردن فلسطین و بعدها به وجود آوردن نیروهای نیابتی و محور مقاومت، خطوط راهبردی سیاست منطقه‌ای ج.ا. و جایگزینی عقلانیت با توسعه‌طلبی شیعه بودند و هستند. بر خلاف برهان های شماری از موافقان شرطی یا غیر شرطی دخالت نظامی جمهوری اسلامی در منطقه، زمانی که شعار نابودی اسرائیل طرح شد و یا پروژه تشکیل سپاه قدس شکل گرفت نه تهدید امنیتی خاصی از سوی اسرائیل در چند صد کیلومتری ایران وجود داشت و نه دخالت نظامی قدرت‌های بزرگ در کنار مرزهای کشور. امروز در کنار همه زیان‌های مادی و انسانی، نه تنها “فتوحات” محور مقاومت بر باد رفته، که به جای امنیت، کشور هم مورد تجاوز نظامی قرار گرفته است.

محور مقاومت حکومتی و ایدئولوژی مقاومت دیگران

در ایران امروز ما می‌توانیم در کنار محور مقاومت حکومتی از رواج ایدئولوژی مقاومت به معنای امتناع از بازاندیشی و خوانش سنجشگرانه از آن چه که گذشت هم سخن به میان آوریم. مقاومت وقتی از ابزار به هدف تبدیل می‌شود شکل ایدئولوژیک و دگم سیاسی به خود می‌گیرد. پرسش‌ بنیادی این است که مقاومت برای چه هدفی؟ در برابر چه کسانی؟ با چه توان و منابعی و با چه هزینه‌‌ای؟ چه رابطه‌ای میان منافع ملی و امنیت ما با چنین راهبردی وجود دارد؟ آیا ما برای تامین امنیت کشور ناگزیر بودیم به سوی چنین گزینه‌های پرهزینه برویم؟ پرسش بر سر عاملیت یک کشور در سمت و سو دادن به سیاست خارجی در راستای منافع ملی در یک منطقه بحرانی و تنش‌زده است. هنر یک سیاست خارجی ملی در خاورمیانه چگونگی دور ماندن از آتش بحران‌ها است.

ایدئولوژی مقاومت از توهم یا تعریف نادرست قدرت هم تغذیه می‌کند و هزینه‌ها و پی‌آمدها به حاشیه رانده می‌شود. به همین خاطر هم بازاندیشی درباره این ماجراجویی‌های ایدئولوژیک و نقد و تغییر این سیاست، معنای تسلیم در برابر “کدخدا” و قدرت‌های بزرگ و یا “بده بره” را پیدا می‌کند و مقاومت هم به ایستادگی و داشتن تعصب ملی تبدیل می‌شود.

واقعیت این است هزینه‌ای که کشور برای محور مقاومت در داخل کشور هم پرداخته بسیار سنگین است. ایران در مقایسه با کشورهای دیگرنه تنها فرصت‌های طلایی توسعه را از دست داده که با بحران‌های بزرگی در حوزه اقتصادی، زیست‌محیطی و اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کند. نارضایتی و بی‌اعتمادی عمومی و مهاجرت گسترده کارآفرینان و متخصصان از پی‌آمدهای ناگزیر این حکمرانی نامطلوب در داخل و سیاست خارجی است.

معنای امروزی مقاومت به سبک و سیاق گذشته بیشتر به همان شعار “جنگ جنگ تا پیروزی” و یا ادامه سیاست‌هایی می‌ماند که ایران را در دو دهه گذشته گام به گام به سوی شرایط تهدید جنگی دایمی و فاجعه کنونی سوق داده اند. ما در برابر یک کارنامه عینی و مشخص قرار داریم: آن چه که قرار بود به عامل امنیت ایران تبدیل شود به صورت اصلی‌ترین تهدید امنیتی در آمده است. نتایج این دخالت ها برای کشورهای دیگر هم فاجعه‌بار بوده است و ج.ا. در عمل در متلاشی کردن دولت‌های ملی در چندین کشور نقش‌آفرین بوده است.

شفافیت، پاسخگویی و مسئولیت‌پذیر کردن حکومت در برابر نتایج سیاست منطقه‌ای یک مسئله ملی و موضوع حیاتی برای دمکراسی در ایران، صلح در منطقه و مشارکت جامعه در اموری است که با سرنوشت کشور پیوند خورده است. به همین دلیل هم باز کردن این پرونده‌ها در عرصه عمومی راهی است برای تحلیل و نقد پی‌آمدهای سیاست‌های گذشته در داخل و خارج کشور، بازتعریف جایگاه ایران بر اساس منافع ملی و صلح،  شکل دادن به هوشیاری جمعی جدیدی درباره رابطه ایران با جهان و کشورهای منطقه.

ایران در یک بن‌بست تاریخی گرفتار آمده و به یک کشور معلق، بدون نقشه راه و آینده تبدیل شده است. زمانه شفافیت و بازگشت به آورده‌ها و بیلان سیاستی است که در ورشکستگی اقتصادی، سلطه نظامیان در سیاست داخلی، شکست‌های ژئوپولتیکی ایران و تهدید نظامی دایمی ایران نقش اساسی داشته است.

کانال شخصی سعید پیوندی
https://t.me/paivandisaeed