ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 20.10.2025, 7:44
حمله به قلب ساختار اجتماعی مدرن ایران

لیلا قرا‌گوزلو / سی‌ان‌ان

* تحریم‌ها مدت‌هاست که از سوی غرب به‌عنوان ابزاری «انسان‌دوستانه» در جعبه‌ابزار سیاست خارجی و دیپلماسی معرفی می‌شوند؛ ابزاری که حامیانش آن را «جراحی‌شده و دقیق» توصیف می‌کنند، به این معنا که حکومت‌ها و رهبران را هدف می‌گیرد و تأثیر کمی بر مردم عادی دارد. اما پژوهش دربارهٔ ایران ــ یکی از کشورهایی که بیش از هر کشور دیگری در جهان تحت تحریم بوده است ــ نشان می‌دهد که این ابزار نه‌تنها اقتصاد ایران را ویران کرده، بلکه بخشی از جامعه را تنبیه کرده است که در تمام دوران معاصر نیروی محرکهٔ اصلاحات و تغییر بوده است: طبقهٔ متوسط.

یکشنبه  ۱۹ اکتبر ۲۰۲۵

کارشناسان می‌گویند طبقهٔ متوسط ایران ــ که از دیرباز نیرویی برای اعتدال سیاسی، ثبات، رشد اقتصادی و پایگاه اصلی جنبش اصلاح‌طلبی در کشور به شمار می‌رفت ــ زیر فشار تحریم‌های غرب به‌سرعت در حال کوچک شدن است. در پی این روند، شکاف طبقاتی و نارضایتی‌های اجتماعی رو به گسترش گذاشته است.

در پژوهشی که در نشریهٔ اروپایی اقتصاد سیاسی منتشر شده، با استفاده از روشی نوآورانه میزان واقعی تأثیر و آسیب تحریم‌های غرب علیه ایران از سال ۲۰۱۲ بررسی شده است. نتایج نشان می‌دهد که این تحریم‌ها باعث کوچک شدن طبقهٔ متوسط و گرفتار شدن شمار بیشتری از ایرانیان در دام درآمدهای پایین شده، در حالی که گروه کوچکی از نخبگان از این شرایط سود می‌برند.

نارضایتی میان طبقات اجتماعی، به‌ویژه در گفت‌وگو با ایرانیان، به‌روشنی احساس می‌شود و سرخوردگی نسل جوان و تحصیل‌کرده بیش از هر زمان دیگری آشکار است. بر اساس آمار مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری کنونی کشور ۷.۴ درصد است، در حالی که صندوق بین‌المللی پول (IMF) این رقم را برای سال ۲۰۲۵ حدود ۹.۲ درصد برآورد کرده است.

الهام، معلمی در تهران، که تلاش می‌کند با دشواری‌های اقتصادی روزگار بگذراند، می‌گوید: «تفاوت بین فقیر و غنی را حالا خیلی بیشتر احساس می‌کنی؛ همه‌چیز گران شده، از نان گرفته تا مرغ. در همین حال، مردم را می‌بینی که در کافه‌ها و رستوران‌های لوکس می‌نشینند.»

الهام به دلایل امنیتی خواست تنها با نام کوچک از او یاد شود؛ سایر ایرانیانی که با شبکهٔ سی‌ان‌ان گفت‌وگو کرده‌اند نیز به همین دلیل چنین درخواستی داشتند.

حداقل دستمزد در ایران حدود ۱۰۴ میلیون ریال، معادل تقریباً ۱۱۰ دلار در ماه است. قیمت کالاهای اساسی به‌شدت افزایش یافته و طبق آمار صندوق بین‌المللی پول در ماه اکتبر، نرخ تورم سالانه به ۴۲.۴ درصد رسیده است. در جنوب تهران، به گفتهٔ مغازه‌داران و ساکنان محلی، قیمت کالاهای ضروری مانند برنج تقریباً چهار برابر شده است. در همان حال، در شمال شهر، ساکنان مرفه در استودیوهای اختصاصی پیلاتس [سالن‌های ورزشی تناسب اندام] شرکت می‌کنند که شهریه‌ای معادل ۱۷ میلیون ریال می‌گیرند.

در جریان درگیری اخیر با اسرائیل، شکاف طبقاتی بیش از پیش نمایان شد. بمباران‌های اسرائیل در پایتخت، هم مناطق ثروتمند و هم محله‌های فقیرتر تهران را هدف قرار داد، اما کسانی که از امکانات مالی و دسترسی به سوخت اضافی برخوردار بودند ــ در میانهٔ کمبود سوخت ــ توانستند از شهر و حتی از کشور بگریزند. یکی از ساکنان تهران به نام رضا، ۳۶ ساله، گفت: «من حتی اگر می‌خواستم هم نمی‌توانستم تهران را ترک کنم. نه سوخت داشتم که جایی بروم، نه توان مالی سفر به ارمنستان یا ترکیه را.»

به گفتهٔ محمدرضا فرزانه‌گان، استاد اقتصاد خاورمیانه در دانشگاه ماربورگ آلمان و یکی از نویسندگان این پژوهش، شکاف روزافزون ثروت و نابرابری در ایران به زخمی چرکین می‌ماند که می‌تواند به نارضایتی عمیق اجتماعی و آسیب به وحدت ملی در کشوری با جمعیت حدود ۹۲ میلیون نفر بینجامد.

او در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان افزود: «در حالی که نخبگان ایرانی همچنان از منافع نظام کنونی بهره‌مند می‌شوند، بقیهٔ جامعه ناچارند برای دست یافتن به منابعی رو به کاهش در اقتصادی در حال افول با یکدیگر رقابت کنند. نتیجه، جامعه‌ای است با نابرابری فزاینده و احساس نابرابری.»

او اضافه کرد که همین احساس نابرابری از خود نابرابری واقعی خطرناک‌تر است و تهدیدی بزرگ‌تر برای ثبات اجتماعی به شمار می‌آید.

تحریم‌ها مدت‌هاست که از سوی غرب به‌عنوان ابزاری «انسان‌دوستانه» در جعبه‌ابزار سیاست خارجی و دیپلماسی معرفی می‌شوند؛ ابزاری که حامیانش آن را «جراحی‌شده و دقیق» توصیف می‌کنند، به این معنا که حکومت‌ها و رهبران را هدف می‌گیرد و تأثیر کمی بر مردم عادی دارد. اما پژوهش دربارهٔ ایران ــ یکی از کشورهایی که بیش از هر کشور دیگری در جهان تحت تحریم بوده است ــ نشان می‌دهد که این ابزار نه‌تنها اقتصاد ایران را ویران کرده، بلکه بخشی از جامعه را تنبیه کرده است که در تمام دوران معاصر نیروی محرکهٔ اصلاحات و تغییر بوده است: طبقهٔ متوسط.

محمدرضا فرزانه‌گان و همکارش نادر حبیبی، استاد اقتصاد در دانشگاه برَندایز در ایالات متحده، برای سنجش آثار تحریم‌ها از روشی موسوم به «کنترل مصنوعی» استفاده کردند. آنها با بهره‌گیری از داده‌های آماری، نسخه‌ای فرضی و بدون تحریم از ایران ایجاد کردند ــ یک «ایران دوقلو» ــ و آن را با ایران واقعیِ تحت تحریم مقایسه نمودند. نتایج این مقایسه نشان داد که تحریم‌ها تأثیراتی گسترده و عمیق بر جمعیت عمومی داشته‌اند؛ تأثیراتی نه فقط اقتصادی، بلکه انسانی، اجتماعی و سیاسی.

به‌گفتهٔ این پژوهش، در فاصلهٔ سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹، مقایسهٔ ایران واقعی با «ایرانِ بدون تحریم» نشان داد که اگر تحریم‌ها وجود نداشتند، طبقهٔ متوسط ایران ۱۷ درصد رشد می‌کرد. اما طبق مدل‌سازی انجام‌شده، تا سال ۲۰۱۹ اندازهٔ طبقهٔ متوسط در ایران واقعی ۲۸ درصد کوچک‌تر از حدی بود که در شرایط بدون تحریم می‌بایست باشد. پژوهشی جداگانه که در کتاب «چگونه تحریم‌ها عمل می‌کنند» منتشر شده، با بررسی داده‌های خانوار در ایران تخمین زده است که بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ حدود ۹ میلیون نفر جایگاه خود را در طبقهٔ متوسط از دست داده‌اند.

فرزانه‌گان معتقد است ایران از جهات گوناگون نمونه‌ای منحصربه‌فرد در مطالعهٔ آثار تحریم‌هاست. نخست به‌دلیل شدت و گسترهٔ بی‌سابقهٔ تحریم‌هایی که بر آن اعمال شده است. هرچند ایران از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، که در آن شاه محمدرضا پهلوی ــ متحد غرب ــ سرنگون شد و حکومت روحانیون شکل گرفت، همواره با تحریم‌هایی روبه‌رو بوده است، اما در سال ۲۰۱۲ و در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما، شدیدترین تحریم‌های تاریخ معاصر علیه این کشور وضع شد. پس از توافق هسته‌ای موسوم به برجام در سال ۲۰۱۵، برای مدتی کوتاه از شدت فشارها کاسته شد، اما در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ بار دیگر با سیاست «فشار حداکثری» خود تحریم‌ها را به‌طور کامل بازگرداند.

عامل دوم، ویژگی جمعیتی خاص ایران است؛ به گفتهٔ فرزانه‌گان، ایران در میان کشورهای تحریم‌شده جایگاهی استثنایی دارد زیرا از طبقهٔ متوسطی بزرگ، تحصیل‌کرده و پیش‌تر رو به رشد برخوردار بود. او توضیح داد که تحریم‌های غربی «به قلب ساختار اجتماعی مدرن ایران حمله کرده‌اند».

یک قرن تلاش برای ساخت طبقهٔ متوسط

شکل‌گیری طبقهٔ متوسط ایران ــ متشکل از کارمندان دولت، معلمان و حرفه‌ای‌ها ــ حاصل بیش از یک قرن تلاش بوده است. طی ۴۵ سال گذشته نیز کوشش‌هایی صورت گرفته تا جوامع فقیر و به‌حاشیه‌رانده‌شده از طریق آموزش و فرصت‌های شغلی ارتقا یابند.

از دههٔ ۱۹۹۰ و پس از پایان جنگ ایران و عراق، طبقهٔ متوسط ایران رشدی پیوسته را تجربه کرد که تا سال ۲۰۱۲ ادامه داشت. افزون بر نقش سیاسی‌اش، این طبقه موتور کارآفرینی در کشور بود و از دل آن موفق‌ترین استارت‌آپ‌های ایرانی پدید آمدند؛ شرکت‌هایی مانند اسنپ (معادل ایرانی اوبر) یا دیجی‌کالا (نسخهٔ ایرانی آمازون).


کارمندان در اتاق عملیات سرویس تاکسی آنلاین اسنپ در تهران

اما بسیاری از جوانان ایرانی امروز می‌گویند فرصت‌های پیش‌روی‌شان به‌شدت کاهش یافته است.

علی، ۳۴ ساله و ساکن تهران، می‌گوید: «بخش زیادی از وقتم را صرف این فکر می‌کنم که آیا باید بروم، کجا می‌توانم بروم، و اصلاً ویزا از کجا می‌شود گرفت. الان با اسنپ کار می‌کنم و بعضی وقت‌ها هم پیک موتوری هستم، اما هنوز زندگی سخت است. با این کمبود شغل‌ها نمی‌دانم چه کار دیگری می‌شود کرد.»

علی، مانند بسیاری از ایرانیان، روزگار دشواری را می‌گذراند. او در رشتهٔ مهندسی کامپیوتر تحصیل کرده، اما برای یافتن شغلی در حوزهٔ تخصصی خود به بن‌بست خورده است. نگرانی‌هایش از زمان حملات اسرائیل و ایالات متحده به ایران در ماه ژوئن ــ که تأسیسات هسته‌ای را هدف گرفتند ــ افزایش یافته و در حالی‌که تلاش‌های دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن به بن‌بست رسیده، تحریم‌ها بیش از پیش تثبیت شده‌اند.

کارشناسان می‌گویند آثار سیاسی سال‌ها تحریم، هم‌اکنون در بافت اجتماعی ایران مشهود است.

سینا طوسی، پژوهشگر ارشد اندیشکدهٔ آمریکایی مرکز سیاست بین‌المللی، می‌گوید: «تحریم‌ها بازیگران اقتصادی مستقل را تضعیف کرده و در عوض، نهادهای وابسته به حکومت و بخش‌های امنیتی مانند سپاه پاسداران و بنیادها را تقویت کرده‌اند».

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یکی از قدرتمندترین نهادهای نظامی ایران، علاوه بر نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک، در اقتصاد کشور نیز نقش گسترده‌ای دارد. بنیادها نیز نهادهای خیریهٔ شبه‌دولتی هستند که از حمایت حاکمیت برخوردارند.

طوسی افزود: «با هدایت منابع به‌سوی نهادهایی که از انزوا سود می‌برند، تحریم‌ها توازن قدرت را به نفع جناح‌هایی تغییر داده‌اند که بر کنترل و تقابل بنا شده‌اند و در نتیجه، قدرت جریان‌های تندرو را تثبیت کرده‌اند.»

چهرهٔ تغییر‌یافتهٔ اعتراض

طبقهٔ متوسط در تاریخ معاصر ایران همواره نیرویی برای اعتدال و ثبات بوده است؛ پلی میان شکاف‌های اجتماعی و مانعی در برابر افراط‌گرایی.

به گفتهٔ فرزانه‌گان: «طبقات متوسط به‌دلیل برخورداری از امنیت اقتصادی و سطح بالاتر آموزش، توان آن را دارند که از آزادی‌های مدنی و پاسخ‌گویی سیاسی دفاع کنند. اما پژوهش ما نشان می‌دهد تحریم‌ها این امنیت را به‌شکل نظام‌مند از میان برده‌اند. وقتی مردم درگیر تأمین معاش روزمره‌اند، توانایی‌شان برای مشارکت سیاسیِ سازمان‌یافته و بلندمدت به‌شدت کاهش می‌یابد.»

طبقهٔ متوسط ایران ستون فقرات جنبش اصلاح‌طلبی و نیروی محرکهٔ بسیاری از جنبش‌های اعتراضی در دهه‌های گذشته بوده است. این طبقه پایگاه اجتماعی رؤسای‌جمهور اصلاح‌طلبی چون محمد خاتمی در سال ۱۹۹۷، حسن روحانی در سال ۲۰۱۳ و اکنون مسعود پزشکیان به شمار می‌رفت.

اما با کوچک شدن این طبقه، فرزانه‌گان هشدار می‌دهد که جامعه به دو بخش قطبی‌شده تقسیم می‌شود: از یک‌سو، گروهی کوچک از نخبگان که از تحریم‌ها سود می‌برند و هم‌زمان از پیامدهای آن مصون‌اند؛ و از سوی دیگر، چیزی که او آن را «فقیران نوظهور» می‌نامد ــ میلیون‌ها ایرانی که در سلسله‌مراتب اجتماعی و اقتصادی سقوط کرده‌اند.

او گفت: «تحریم‌ها در ترکیب با فساد، درست مانند رابین‌هودی معکوس عمل می‌کنند؛ از طبقهٔ متوسط و فقیر می‌گیرند تا ثروت و قدرت را در دستان اقلیت حاکم متمرکز کنند.»

به گفتهٔ او، این روند به‌کلی مشارکت سیاسی را از میان نمی‌برد، بلکه ماهیت آن را تغییر می‌دهد: «مطالبات سیاسی از خواستِ طبقهٔ متوسط برای حقوق و اصلاحات، به فریاد طبقهٔ کارگر برای بقا و نان تبدیل شده است.»

این دگرگونی را می‌توان در اعتراضات کارگری، مانند اعتراضات آبان ۱۳۹۸ علیه افزایش قیمت بنزین، به‌وضوح دید. فرزانه‌گان گفت این‌گونه اعتراض‌ها نیرویی اجتماعی و مهم هستند، اما در عین حال «پراکنده‌تر و متمرکز بر نارضایتی‌های اقتصادی کوتاه‌مدت‌اند، و همین امر آن‌ها را هم بی‌ثبات و هم آسیب‌پذیر در برابر سرکوب حکومتی می‌کند.»

مسئلهٔ دیگری که او به آن اشاره می‌کند این است که فقر فزاینده، وابستگی مردم به خدمات دولتی را افزایش می‌دهد. در ایران، این به معنای تکیه بر خدمات اجتماعی مرتبط با سپاه پاسداران است که خود نیز زیر فشار تحریم‌ها آسیب دیده‌اند و در نتیجه، «دامی ناپایدار» پدید آورده‌اند.

تحریم‌ها منبع اصلی درآمد دولت، یعنی صادرات نفت را فلج کرده و توان حاکمیت را برای حمایت از میلیون‌ها ایرانی فقیر از طریق شبکه‌های تأمین اجتماعی محدود ساخته‌اند.

آیندهٔ ایران، در حالی‌که خطر بروز دوبارهٔ درگیری در منطقه همچنان وجود دارد، نامعلوم است. با این حال، بازسازی طبقهٔ متوسط ــ هرچند ممکن ــ کاری است طولانی‌مدت و پرچالش.

فرزانه‌گان در پایان گفت: «این فرآیندی است که یک نسل زمان می‌برد. بازگرداندن آن با زدن یک کلید ممکن نیست؛ حتی اگر فردا تمام تحریم‌ها لغو شوند.»