ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 30.09.2025, 10:40
آیا طرح صلح ترامپ می‌تواند بر ظلم بی‌سابقه غلبه کند؟

توماس ال. فریدمن

نیویورک تایمز – ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵

طرح ۲۰ ماده‌ای صلح پرزیدنت ترامپ برای غزه، طرحی هوشمندانه است برای تبدیل یک دهانه بمب‌گذاری به سکوی پرتابی برای صلح ــ برای آنکه از یک جنگ وحشتناک در غزه استفاده شود تا نه‌تنها بنیانی تازه برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین ایجاد گردد، بلکه زمینه‌ای برای عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی، لبنان، سوریه و شاید حتی عراق نیز فراهم آید. اگر این طرح موفق شود، حتی می‌تواند تحولی ضروری را در داخل ایران به حرکت درآورد.

باید به معماران اصلی این طرح ــ جرد کوشنر، استیو ویتکاف و تونی بلر ــ آفرین گفت. بدون تلاش‌های آنان، چنین ابتکاری هرگز متولد نمی‌شد.

اما اگرچه این طرح در خلاقیت بی‌سابقه است، با لحظه‌ای روبه‌رو می‌شود که در بی‌رحمی بی‌سابقه است؛ و همین، شانس موفقیت آن را بسیار اندک می‌سازد.

ای کاش این طرح برای حل یک اختلاف مرزی میان سوئدی‌ها و نروژی‌ها بود. دریغ که قرار است خونین‌ترین و مرگبارترین دو سال نبرد میان یهودیان و فلسطینیان در تاریخ این منازعه را متوقف کند.

قتل‌عام کورکورانه اسرائیلی‌ها به دست حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ــ قتل والدین در برابر چشمان فرزندان و قتل کودکان در برابر والدین، به‌علاوه ربودن نوزادان و سالمندان ــ که با تلافی‌های اغلب کورکورانه ارتش اسرائیل همراه شد، ارتشی که روزانه آماده بود برای یافتن یک جنگجوی حماس ده‌ها غیرنظامی و کودک فلسطینی را بکشد یا زخمی کند ــ و در همین حال غزه را به تلی از ویرانه بدل می‌کرد ــ شاید کاری کرده باشد که هیچ‌یک از جنگ‌های پیشین عربی-اسرائیلی نتوانست: صلحِ ضروری را به امری ناممکن تبدیل کرد.

در تمام سال‌هایی که این منازعه را پوشش داده‌ام، هرگز ندیده بودم که چنین به اجزای کوچک و پرشماری شکسته شود؛ اجزایی که هر یک سرشار از بی‌اعتمادی و نفرت بیشتر نسبت به دیگری هستند. کنار هم آوردن این قطعات برای اجرای طرح پیچیده‌ای که شامل آتش‌بس، عقب‌نشینی مرحله‌ای اسرائیل از غزه، آزادی گروگان‌ها، آزادی زندانیان فلسطینی و سپس بازسازی نوار غزه تحت نظارت بین‌المللی است، کاری بس دشوار خواهد بود. این کار نیازمند حل یک «روبیک دیپلماتیک» در هر روز است ــ در حالی که همه دشمنان این توافق، هر روز می‌کوشند آن را بر هم بزنند.

من تردید دارم که ترامپ درک کند این تلاش تا چه حد عظیم خواهد بود، چقدر زمان و سرمایه سیاسی شخصی از او خواهد طلبید، و تا چه حد باید هم بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، هم حماس و هم متحدان عرب آمریکا را وادار کند کارهایی انجام دهند که نه‌تنها نمی‌خواهند، بلکه حتی می‌تواند از لحاظ سیاسی و فیزیکی برایشان خطرناک باشد.

سیاستمداران خاورمیانه در خفا دروغ می‌گویند

اگرچه نتانیاهو گفته با این طرح موافق است، من تنها زمانی باور می‌کنم که او این را به زبان عبری، خطاب به مردم و کابینه خودش بگوید. قانون نخست گزارش‌نویسی خاورمیانه فریدمن چنین است: آنچه سیاستمداران در خفا می‌گویند بی‌اهمیت است؛ تنها چیزی اهمیت دارد که آنان در انظار عمومی، به زبان خودشان، خطاب به مردم خودشان می‌گویند. در واشنگتن، مقام‌ها در ملأعام دروغ می‌گویند و در خفا حقیقت را بازگو می‌کنند. اما در خاورمیانه، مقام‌ها در خفا دروغ می‌گویند و در ملأعام حقیقت را بیان می‌کنند.

و حماس، که بیشتر رهبران زنده‌اش در پناهگاهی در دوحه مخفی شده‌اند، هنوز باید پای این توافق را امضا کند. نحوم بارنئا، ستون‌نویس روزنامه «یدیعوت آحارونوت» به من گفت «راه‌های بسیاری وجود دارد که نتانیاهو یا حماس می‌توانند این طرح را به شکست بکشانند»، اما مانند من، او هم معتقد است این تلاش ارزش امتحان دارد و کسانی را که این طرح را طراحی کرده‌اند می‌ستاید.

زیرا این طرح از جهات بسیاری ضروری است. برای آغاز، هر کس که حداقل دانشی ابتدایی از جنگ و مسیر آن داشته باشد، می‌تواند ببیند که اسرائیلی‌ها، اعراب و ایرانی‌ها توان یک جنگ دیگر را ندارند. پهپادها و حتی موشک‌های هوشمندتر و ارزان‌تر، روزبه‌روز گسترده‌تر در حال توزیع‌اند و به سرعت بازیگران بیشتری را توانمند می‌سازند.

لازم نیست به اسرائیلی‌ها یادآوری کنم که در اول ژوئن، بیش از ۱۰۰ پهپاد اوکراینی که به‌طور قاچاق وارد روسیه شده بودند، پایگاه‌های هوایی در عمق داخل خاک روسیه را هدف قرار دادند و دست‌کم یک دوجین هواپیما، از جمله بمب‌افکن‌های راهبردی دوربرد را آسیب زدند یا نابود کردند. حدس می‌زنم این حمله جسورانه و غافلگیرکننده برای اوکراین چیزی در حد یک خرید سنگین از فروشگاه «بست بای» هزینه داشته باشد، نه چیزی نزدیک به حدود ۸۰ میلیون دلار بهای یک جنگنده اف-۳۵ ساخت لاکهید مارتین در ناوگان اسرائیل.

نکته دوم این است که نتانیاهو هرچقدر هم بخواهد می‌تواند بگوید ــ همان‌طور که دوشنبه گفت ــ اگر حماس این طرح را نپذیرد، «اسرائیل خودش کار را در غزه تمام خواهد کرد»؛ حرفی که ترامپ هم گفت از آن حمایت می‌کند. گفتنش آسان است، عمل کردنش نه. اگر چنین شود، اسرائیل خود را با یک اشغال دائمی نظامی غزه روبه‌رو خواهد یافت که در برابرش یک شورش دائمی شکل خواهد گرفت ــ چیزی که حتی فرماندهی نظامی خود اسرائیل هم مخالف آن است. این هم از «تمام کردن کار». به همین دلیل است که حالا که ترامپ این طرح را روی میز گذاشته، نه برای بی‌بی و نه برای حماس به‌سادگی ممکن نیست آن را قاطعانه رد کنند.

این ما را به آخرین دلیل ضرورت این توافق می‌رساند، حتی اگر غیرممکن به نظر برسد. گسترش شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه تیک‌تاک، به این معناست که فیلم هر قربانی غیرنظامی ــ هر بدن تکه‌تکه‌شده ــ اکنون می‌تواند بر صفحه تلفن هوشمند هر فرد روی کره زمین ظاهر شود. بنابراین، همان‌طور که اسرائیل دارد درمی‌یابد، تنها راهی که بتواند دشمنی مانند حماس را، که در میان غیرنظامیان جا گرفته است، شکست دهد، این است که خود را به بهای بدل شدن به مطرود جامعه جهانی و تحریم شدن تیم‌های ورزشی، دانشگاهیان و هنرمندانش در سراسر جهان، نابود کند.

تغییر دیدگاه جمهوری‌خواهان درباره اسرائیل

نتانیاهو می‌تواند با دلایلی واقعی اعلام کند که اسرائیل با شکست دادن حماس اسلام‌فاشیست در غزه از ارزش‌های دموکراتیک غربی دفاع می‌کند. حماس سازمانی هولناک است ــ پیش از همه برای خود فلسطینی‌ها. اما امروز هر نوجوانی در تیک‌تاک می‌تواند همزمان ببیند که بی‌بی و یهودیان برتری‌طلب اسرائیل در حال تداوم استعمار غربی‌گونه شهرک‌نشینان در کرانه باختری‌اند. هیچ‌کس فریب نمی‌خورد ــ و منظورم واقعاً هیچ‌کس است.

به گفته شِبلی تلهامی، استاد دانشگاه مریلند که این داده‌ها و سایر نتایج نظرسنجی‌ها را تحلیل کرده است: «یک نظرسنجی مؤسسه پیو که در مارس ۲۰۲۵ انجام شد، نشان داد که دیدگاه جمهوری‌خواهان جوان‌تر درباره اسرائیل از سال ۲۰۲۲ تغییر چشمگیری داشته است؛ دیدگاه جمهوری‌خواهان زیر ۵۰ سال نسبت به اسرائیل بسیار منفی‌تر شده (۵۰ درصد) در مقایسه با ۳۵ درصد در سال ۲۰۲۲ ــ یعنی تغییری ۱۵ واحدی.»

این طرح صلح از آن رو نیز ضروری است که ما نباید از راه‌حل دوکشوری دست بکشیم ــ هرچند بعید به نظر برسد، چرا که همچنان تنها نتیجه عادلانه و عقلانی برای این منازعه است. اما باید اذعان کرد که از وضعیت کنونی نمی‌توان مستقیماً به آن رسید.

ما نیازمند پلی هستیم که اعتماد را بازسازی کند، جایی که هر ذره اعتماد نابود شده است. این طرح می‌کوشد چنین پلی را ایجاد کند؛ از طریق شکل‌دهی به نوعی قیمومت مورد تأیید سازمان ملل برای قرار دادن غزه تحت نظارت یک نهاد بین‌المللی حکمرانی و نیروی نظامی، با موافقت اعراب و با مشارکت تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری. منطق این طرح چنین است: تا زمانی که فلسطینی‌های غزه نتوانند ظرفیت اداره این منطقه را بسازند و نشان دهند، سخن گفتن از راه‌حل دوکشوری ناممکن است.

اما برای اینکه فلسطینی‌ها بهترین شانس را برای اثبات این ظرفیت داشته باشند، آنان نه‌تنها به حمایت بین‌المللی نیاز دارند، بلکه لازم است اسرائیل از سر راهشان در غزه کنار برود و ــ به باور من ــ همچنین ساخت‌وساز شهرک‌های اسرائیلی در کرانه باختری متوقف شود؛ ساخت‌وسازی که عملاً برای محو هرگونه امکان حاکمیت فلسطینی طراحی شده است. اسرائیل باید وادار شود در صورت دستیابی فلسطینیان به معیارهای مشخص حکمرانی، احتمال تشکیل دولت فلسطینی را باز بگذارد. تنها ترامپ ــ که در طرحش به «دولت» به‌عنوان «آرزوی مردم فلسطین» اذعان شده ــ می‌تواند این الزام را بر بی‌بی تحمیل کند.

اما این همان انگیزه پنهانی است که اسرائیل را وادار می‌کند به طرح ترامپ چنگ بزند. نابودی ویرانگر ظرفیت نظامی ایران و حزب‌الله توسط اسرائیل، یک پیروزی نظامی تاکتیکی بود که امکانات جدید و عظیمی را برای ادغام منطقه‌ای ایجاد کرده است.

این امر به سقوط رژیم دست‌نشانده ایران در سوریه انجامید و راه را برای روی کار آمدن یک ائتلاف شکننده دموکراتیک در آن کشور هموار کرد. همچنین فضایی ایجاد کرد تا بهترین زوج رهبری لبنان از زمان جنگ داخلی ــ رئیس‌جمهور جوزف عون و نخست‌وزیر نواف سلام ــ بتوانند دموکراسی نحیف لبنان را از چنگ مرگبار ایران و حزب‌الله رها کنند. افزون بر این، فضای بیشتری برای دولت منتخب عراق فراهم آورد تا کنترل بهتری بر شبه‌نظامیان طرفدار ایران در آن کشور به دست گیرد.

رهبری ایران همچنان در توهم

همزمان، این تحولات در داخل ایران بحثی آرام را برانگیخته است درباره اینکه آیا صرف میلیاردها دلار و تبدیل کردن تهران به یک مطرود بین‌المللی برای حمایت از بازندگان سیاسی‌ای چون حماس و حزب‌الله و تهدید دائمی اسرائیل، اصلاً فایده‌ای دارد یا نه.

اگر، اگر، اگر طرح صلح ترامپ بتواند پلی به سوی راه‌حل دوکشوری بسازد، این امر اختیار گسترده‌ای به عربستان سعودی، لبنان، سوریه و حتی عراق خواهد داد تا پیوستن به «توافق‌های ابراهیم» و عادی‌سازی روابط با اسرائیل را در نظر بگیرند.

به بیان دیگر، این طرح می‌تواند شکست تاکتیکی نظامی‌ای را که اسرائیل و دولت ترامپ در جنگ ۱۲ روزه بر ایران وارد کردند، به یک دستاورد راهبردی بدل کند.

ترامپ در نشست خبری روز دوشنبه در کاخ سفید عمداً تلاش کرد این پیام را به ایران بدهد که اگر تهران مایل باشد، او نیز آماده برقراری رابطه‌ای تازه است. ترامپ گفت: «چه کسی می‌داند، شاید حتی ایران هم بتواند وارد این روند شود»، اشاره‌اش به توافق‌های ابراهیم بود، در حالی که نتانیاهو در کنار او ایستاده بود.

«رغیده درغام»، رئیس مؤسسه بیروت، چندی پیش در مقاله‌ای تحلیلی در «النهار العربی» نوشت که برای تحقق این هدف، اسرائیل باید بر «ذهنیت محاصره و شجاعت‌نمایی نظامی‌گرایانه» خود غلبه کند و ایران نیز باید بر «ذهنیت بازار، در نوسان میان عربده‌کشی و امتیازدهی، تشدید و عقب‌نشینی» فائق آید.

او خاطرنشان کرد که رهبری ایران همچنان «یک قدم به سمت مصالحه و دو قدم به سمت تشدید تنش» پیش می‌رود و همچنان به این توهم چسبیده است که زمان به نفع آنهاست. اما در پسِ این سرپیچی، وحشت خاموشی نهفته است. در این وضعیتِ به تنگنا افتاده، تهران همچنان به اشتباهات محاسباتی پرهزینه‌ای دست می‌زند، به‌ویژه در مورد اسرائیل و افسانه‌های رو به زوالِ «محور مقاومت» به رهبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لبنان، عراق و یمن، و تا حد کمتری در سوریه، جایی که شبکه‌های ایران قطع شده‌اند.»

اگر این توافق ترامپ به اجرا درآید، ایران چنان منزوی خواهد شد که شاید سرانجام یک کشمکش واقعی داخلی و تغییر راهبردی در آنجا را نیز برانگیزد.

سخن آخر من: اگر اهل شرط‌بندی هستید، روی این شرط ببندید که ضروری به ناممکن تبدیل خواهد شد ــ تاریخ فراوانی در دست شماست که نشان می‌دهد هرچه به صلح نزدیک‌تر شده‌ایم، نفرت‌پراکنان آن را به شکست کشانده‌اند.

اگر اهل امیدواری هستید، امیدوار باشید که این بار متفاوت باشد.

اگر اهل دعا هستید، دعا کنید که همه آنچه از این منطقه، رهبران کنونی آن و میراث سمی جنگ غزه می‌دانید، پشت سر گذاشته شود ــ زیرا به شکلی، همه بازیگران کلیدی دریابند که این واقعاً آخرین قطار به سوی جایی آبرومند است؛ و قطار بعدی، و همه قطارهای پس از آن، مستقیم به دروازه‌های جهنم خواهند رفت.