شش روز پس از انتشار بیانیه جبهه اصلاحات ایران، سید علی خامنهای از مخفیگاه خود خارج شد تا در نخستین ظهور جدی سیاسی، پس از شکست خفتبار در جنگی که گفته بود «سر نمیگیرد!»، تمامقد در مقابل جبهه اصلاحات بایستد. او با تکرار توهمات ضدملی، ضدانسانی و نابخردانه خود در مورد دشمنی آمریکا با ایران، و با بیان اینکه «یک دولتی، یک قدرتی پیدا شده در دنیا که نسبت به ایران ـــ ایران با این تاریخ، ایران با این عزت، ایران با این ملت ـــ این توقع را دارد که این کشور، این تاریخ، این ملت بزرگ، با همه افتخاراتش، گوشبهفرمان او باشد»، به اصلاحطلبان هشدار داد که او ایران و ملت ایران است و برای مذاکره مستقیم و جامع با دولت آمریکا، باید از روی نعش او رد شوند.
خامنهای برای آنکه جبهه اصلاحات و رئیسجمهور پزشکیان را از یکدیگر دور کند، با سیاست چماق و هویج، کوشش کرد تا ضمن دفاع از پزشکیان در مقابل افراطیون ولایی، او را بیش از پیش نمکگیر خود کند و به او بفهماند که تداوم حیاتش در پست ریاستجمهوری، نه در نرد عشق باختن با اصلاحطلبان، بلکه در گروی تبعیت از اوست.
همزمان با سخنرانی خامنهای، سپاه پاسداران نیز با انتشار بیانیهای سیاسی، ضمن اظهار مکرر تبعیت از «امام خامنهای»، با اشاره ضمنی به بیانیه جبهه اصلاحات، آنها را بدخواه ایران و ایرانی نامید و مدعی شد که «بدون توجه به عملیات روانی و ماجراسازیهای رسانهای بدخواهان ایران و ایرانی تا هنگامه نیاز کشور» به حضور در اقتصاد ادامه خواهد داد.
سپاه و خامنهای بهطور همزمان دو قیچی را بر گلوی پزشکیان و جبهه اصلاحات نزدیک کردهاند: پزشکیان باید میان حمایت سپاه و خامنهای یا تداوم شلوغکاریهای اخیرش، یکی را انتخاب کند و اگر حمایت آنها را میخواهد، دور مذاکره با آمریکا، تعلیق غنیسازی و اینگونه امور ممنوعه را خط بکشد. همچنین جبهه اصلاحات باید، پیش از آنکه مرکّب بیانیه ۲۶ مرداد خشک شود، اگر نمیخواهد متهم به تسلیم کشور باستانی ایران به ترامپ و قرار گرفتن در صفوف بدخواهان ایران و ایرانی شود، باید اولاً، با طرح خواستههایی نظیر خروج سپاه از سیاست و اقتصاد، پا روی دُم برادران قاچاقچی نگذارد و ثانیاً، با طرح ضرورت تعلیق غنیسازی و مذاکره مستقیم با آمریکا، در مقابل شاخ گاو مافیا و گاو بیت قرار نگیرد.
مفاد سخنان خامنهای و بیانیه سپاه، نشاندهنده آن است که نقشه دقیقی برای به محاصره درآوردن جبهه اصلاحات و شکستن آن طراحی شده است. برای خامنهای و سپاه، نگرانیهای جبهه اصلاحات در مورد خطر بازگشت مکانیسم ماشه و خطر فروپاشی اقتصاد کشور، اصلاً اهمیتی ندارد. آنچه برای آنها مهم است همنوایی اصلاحطلبان با مهندس موسوی و تکرار نگرانیهایی است که موسوی پیشتر بر آنها انگشت نهاد و در پیوند با آنها، خواستار رفراندوم قانون اساسی و تشکیل مجلس مؤسسان شد.
جبهه اصلاحات که حدود سی سال تجربه چالش با خامنهای و سپاه را پشت سر دارد، قطعاً میبایست منتظر واکنش تند آنها و همنوایی بیت و ستاد با حسین شریعتمداری و بقیه اوباش «کیهان»، «وطن امروز» و «جوان» بوده باشد. ایستادگی در مقابل این یورش همهجانبه، فقط با رویکرد به سوی مردم میسر است. آیا سران جبهه، آنگونه که موسوی در ۸۸ گفت و بدان گفته پایبند ماند، غسل شهادت کردهاند و یا قدر عافیت را بیشتر از ریسک ایستادن پای ایران میدانند؟ کارنامه تا امروز بخشهایی از جبهه، امید چندانی برای ایستادگی برنمیانگیزد، اما در هر حال برای دریافت پاسخ این سؤال، خیلی نباید منتظر ماند!
■ جناب آقای پورمندی با احترام
به نظر میرسد برای اولین بار جبهه اصلاحات و حامیان آن، مصمم به ایستادگی در برابر دیکتاتور خامنهای و برادران قاچاقچی هستند زیرا بیش از پیش متوجه شدهاند که استبداد دینی در اوج ضعف و استیصال قرار گرفته است. ضمن این که ایران نیز در شرایط خطیری قرار دارد... نگاه کنید به مواضع جدید آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات، جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات، محسن آرمین رئیس کمیته سیاسی جبهه اصلاحات و افرادی مثل احمد زیدآبادی و عباس عبدی که علیرغم نقدی که به بیانیه دارند، با کلیات موضع جبهه موافقند و ایضا پاسخ امروز محمدجواد روح سردبیر روزنامه هممیهن که در پاسخ به تهدید اژهای رییس قوه قضائیه که گفته بود: رفتارتان را اصلاح کنید، با شجاعت و صراحت تمام پاسخ داده که: شما باید رفتارتان را اصلاح کنید...
ارادتمند: علی فردین
■ آقای فردین عزیز! آنچه باعث شد که، علیرغم همه بزدلیها و خرابکاریهای اصلاحطلبان، امیدهایی نسبت به این اقدام آنها، از جمله در نزد من، پدید بیاید، وضعیت خطیر کشور و قرار گرفتن جبهه اصلاحات در موقعیتی شبیه مرگ و زندگی است که در مقدمه و مواخره بیانیه مورد تاکید قرار گرفته است. آنچه محتملتر مینماید این است که اعضای متزلزل جبهه تحت فشار خامنهای و سپاه وابدهند و خرجشان را جدا کنند، اما یک هسته نیرومند آن، به بیانیه موسوی بپیوندد.
با ارادت پورمندی