ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 20.08.2025, 9:02
صلح ترامپ در زمان ما

یوشکا فیشر

برگردان: آزاد ـ شریف‌زاده
۱۹ اوت ۲۰۲۵

پیامی که اجلاس ترامپ–پوتین به اوکراین فرستاد، این بود که حتی رئیس‌جمهور ایالات متحده هم می‌پذیرد که امپراتوری روسیه بازگشته است. به اوکراین گفته شد: «تو متعلق به روسیه‌ هستی، نه به غرب؛ و صلح تنها زمانی باز خواهد گشت که تو این واقعیت خشن را قبول کنی».

مونیخ – دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین بار دیگر با هم دیدار کردند، این بار در آلاسکا، سرزمینی که پیش‌تر متعلق به روسیه بود. یک ناظر بیرونی می‌توانست چنین احساسی داشته باشد که گویی زمان به عقب برگشته است، به دوران پیش از پایان جنگ سرد، زمانی که دو ابرقدرت، ایالات متحده و اتحاد شوروی، هنوز با غرور سرنوشت جهان را تعیین می‌کردند. اما این دیدار چیزی فراتر از یک یادآوری تاریخی بود.

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، لباسی غیرمعمول بر تن داشت که آن را مناسب این مناسبت و اهداف پوتین می‌دانست: یک بلوزی با نوشتهٔ «CCCP» (مخفف روسی اتحاد جماهیر شوروی) بر سینه. اگر این یک شوخی بود، پشت آن تهدیدی نهفته بود. کسانی که وزیر خارجه دیرپای روسیه را می‌شناسند می‌دانند که نه او به شوخ‌طبعی مشهور  است و نه در کار جدی دیپلماسی از کنار جزئیات می‌گذرد. انتخاب او عمدی بود: او می‌خواست اعلام کند که روسیه بزرگ به میز اصلی سیاست جهانی بازگشته است. فروپاشی اتحاد شوروی و امپراتوری اروپای شرقی‌اش در سال‌های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ پشت سر گذاشته شده است. امپراتوری بازگشته و سرزمین‌های از دست‌رفته‌اش را بازمی‌ستاند. مهم‌ترین این سرزمین‌ها، البته، اوکراین است. همان‌طور که زبیگنیو برژینسکی، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا، در سال ۱۹۹۴ به‌درستی گفت: «بدون اوکراین، روسیه دیگر امپراتوری نخواهد بود.»

بلوز لاوروف دربارهٔ جنگ سرد نبود، بلکه دربارهٔ جهانی بود که روسیه قصد ساختنش را دارد. دعوت ترامپ از پوتین – متهم به جنایت جنگی – برای دیدار در خاک آمریکا، تأیید همین چشم‌انداز بود. حضور مشترک پوتین با رئیس‌جمهور آمریکا، دست دادن در فرش قرمز باند فرودگاه و سوار شدن در یک لیموزین، پیامی به جهان داد: روسیه، بدون آنکه ذره‌ای از خواسته‌های حداکثری‌اش دربارهٔ آینده اوکراین کوتاه بیاید، بار دیگر به عنوان شریک برابر به رسمیت شناخته شد. و با این کار، پوتین بیش از سه سال انزوای دیپلماتیک خود را شکست.

پیام برای اوکراین هم روشن بود: حتی رئیس‌جمهور ایالات متحده پذیرفته است که امپراتوری روسیه بازگشته است. خیال نکن با رفتن به سوی غرب می‌توانی از آن بگریزی. تو متعلق به جایی هستی که هستی؛ تنها در زمانی صلح باز خواهد گشت که تو این واقعیت خشن را بپذیری . تو تنها هستی؛ آمریکا به تو کمک نخواهد کرد و اروپا هم به تنهایی  نمی‌تواند.

اما اروپایی‌ها نیز باید به دقت به پیام‌های ضمنی اجلاس آلاسکا توجه کنند، زیرا این نمایش یک نظم جهانی مبتنی بر منافع قدرت‌های بزرگ، برای آنها هم پیام‌های هشداردهنده‌ای دارد. اگر در این نشست بوی کنفرانس یالتای ۱۹۴۵ – جایی که پیروزمندان جنگ جهانی دوم غنایم ژئوپولیتیکی را تقسیم کردند – به مشام رسید، به این دلیل بود که این نیز نقطهٔ عطفی دیگر در افول چندجانبه‌گرایی و فراملی‌گرایی بود.

ایدهٔ «غرب» دیگر برای آمریکا تحت رهبری ترامپ معنای چندانی ندارد. تنها چیزی که اهمیت دارد، جهان‌بینی ترامپ و برداشت او از منافع آمریکاست – هرچند این برداشت‌ها مبهم و نادرست‌اند. اروپایی‌ها باید خود تصمیم بگیرند که کجا می‌ایستند. اگرچه ایالات متحده فعلاً روابط رسمی‌اش با اروپا را تغییر نخواهد داد، ترامپ همچنان به سخنان اروپایی‌ها گوش خواهد داد، با لبخندی تمسخرآمیز از چاپلوسی‌شان خوشنود خواهد شد و سپس آنها را نادیده خواهد گرفت – درست همان‌طور که در دیدار آلاسکا کرد.

بنابراین اروپایی‌ها باید بفهمند که در این نظم جهانی جدید تنها هستند. آمریکا دیگر منافع آنها را در نظر نخواهد گرفت – نه در امنیت و نه در تجارت. اروپا باید به سرعت و با قدرت به یک بازیگر جهانی مستقل بدل شود و با همهٔ چالش‌های گستردهٔ این جایگاه – از جمله فضا، سرویس‌های اطلاعاتی، و کل بخش دیجیتال – روبه‌رو شود. این «نقطهٔ عطف» در تاریخ طولانی اروپا به تلاش‌هایی بسیار بیشتر و گسترده‌تر از صرفاً بازتسلیح نظامی با تجهیزات و نیروی انسانی نیاز دارد، هرچند آن هم مهم است. این همان پیامی است که آلاسکا برای اروپایی‌ها دارد.

اما چرا آمریکای ترامپ آشکارا بر خلاف منافع خود عمل می‌کند؟ به جز لغو احتمالی تحریم‌های اقتصادی، پوتین عملاً هرچه می‌خواست از این اجلاس به‌دست آورد: خروج از انزوای دیپلماتیک، به رسمیت شناخته شدن روسیه به عنوان قدرتی جهانی هم‌سنگ آمریکا، و پذیرش سرنوشت اوکراین به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از «روسکی میر» (جهان روسی). چرا ترامپ بدون هیچ چشم‌داشتی روسیه را تقویت می‌کند؟

چنین پرسش‌هایی – هرچند برای اروپایی‌ها حیاتی‌اند – تنها در عرصه سیاست داخلی آمریکا پاسخ خواهند یافت. اروپا اکنون باید خود به فکر خویش باشد.

———————-
* یوشکا فیشر، وزیر امور خارجه و معاون صدراعظم آلمان در سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵، به مدت نزدیک به ۲۰ سال از رهبران حزب سبز آلمان بود.
* تصویر بالای گزارش عکسی تاریخی مربوط به نوویل چمبرلین (Neville Chamberlain)، نخست‌وزیر بریتانیا، است که در ۳۰ سپتامبر ۱۹۳۸ (۹ مهر ۱۳۱۷ شمسی) در فرودگاه هِستون (Heston Aerodrome) در لندن گرفته شده. چمبرلین پس از بازگشت از مونیخ، جایی که توافق مونیخ را با آدولف هیتلر امضا کرده بود، کاغذ توافق را در دست تکان می‌دهد و عبارت معروف “صلح برای زمان ما” (Peace for our time) را اعلام می‌کند. این توافق اجازه داد آلمان نازی منطقه سودتنلند چکسلواکی را ضمیمه کند، اما کمتر از یک سال بعد، با حمله آلمان به لهستان، جنگ جهانی دوم آغاز شد و این توافق به عنوان نمادی از سیاست مماشات (appeasement) چمبرلین شناخته می‌شود.