جنگ ۱۲ روزه خامنهای و نتانیاهو از حمله تروریستی ۷ اکتبر که در آن بیش از هزار اسرائیلی کشته و حدود ۲۵۰ نفر شامل کودکان خردسال گروگان گرفته شدند آغاز گردید. خامنهای که نشانههای دخالتش در این حمله تروریستی حداقل در پشتیبانی تمام قدش از آن نمایان شد[۱] شاید تحقق توهماش مبنی بر نابودی اسرائیل را در آن جستجو میکرد. حماس که با خامنهای و دیگر نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در محو اسرائیل همنظر بود، از خودداری آنان در مشارکت فعال در این حمله تروریستی شدیدا سرخورده شد.
ارتش اسرائیل و نیروهای امنیتیاش پس از خروج از شوک وارده، با مشت آهنین به غزه حمله کرد. از ابتدا روشن بود که این حمله دارای نشانههایی از انتقامجویی و فلسطینستیزی افراطی است. این حملات که قطع آب و برق و حتی محدود شدن شدید کمکهای بشر دوستانه به این باریکه را در پی داشت به سرعت همدردی ابتدایی مردم و دولتهای جهان با اسرائیل را به انتقاد از رویکرد نا متناسب اسرائیل علیه مردم غزه تبدیل کرد. در حال حاضر مردم غزه گروگان گروه تروریستی حماس و دولت جنایتکار اسرائیلاند.
به موازات رویدادهای غزه، گروههای نیابتی به اصطلاح “محور مقاومت” از جمله حوثیهای یمن، حزبالله لبنان و شبهنظامیان عراقی با هدایت پنهان سپاه قدس و وزیر خارجه دولت رئیسی کوشیدند از راه حملات موشکی به کشتیهای تجاری در دریای سرخ و یا خاک اسرائیل دولت آمریکا و اسراییل را برای توقف عملیات نظامی اسرائیل علیه حماس ناچار سازند.
در این بین اسرائیل با کشتن هنیه در تهران و بسیاری دیگر از رهبران حماس و نیز حمله به کنسولگری خامنهای در سوریه، تنش میان دو کشور را افزایش چشمگیری داد که به دو حمله متقابل موشکی و هوایی دو کشور انجامید.
روند تضعیف حزبالله با کشته و زخمی شدن بسیاری از اعضای این گروه که در جریان انفجار ابزارهای ارتباطی این گروه و سپس ترور حسن نصرالله، جانشیناش و بسیاری از فرماندهان ارشد این گروه آغاز شده بود، پیآمدهای فاجعهباری برای نیروهای سپاه قدس در منطقه در بر داشت. پیش از هر چیز رژیم اسد در سوریه سقوط کرد، بشار اسد به مسکو گریخت و ۲۰۰۰ نیروی سپاه در سوریه به شکل تحقیرآمیزی با هواپیماهای روسی از این کشور خارج شدند.
انتخاب مجدد ترامپ که از جمله به یاری “آمریکاییهای عربتبار” در برخی از ایالتهای چرخشی با هدف تنبیه بایدن و هریس صورت گرفت، پشتیبانی امریکا از نسلکشی نتانیاهو در غزه را افزایش چشمگیری داد. بهزودی برخورد با برنامه مشکوک هسته خامنهای در دستور کار ترامپ قرار گرفت.
ترامپ در سال ۲۰۱۸ با رویکرد غیر مسئولانه از برجام خارج شد و تلاشهای بایدن برای مهار برنامه هستهای این کشور بختی در پی نداشت. ترامپ پس از انتخاب مجدد، خامنهای را که مذاکره با آمریکا را “نه هوشمندانه و نه شرفتمندانه” سنجیده بود، با ارسال هواپیماها و ابزار جنگی پیش رفته به جزیره دیگو گارسیا ناچار ساخت به میز مذاکره باز گردد.
آمریکا و اسرائیل خواستار غنیسازی صفر در ایران شدند و مقاومت خامنهای در برابر این درخواست مذاکرات را به بنبست کشاند.
با تضیف خامنهای در منطقه، نگرانی از برنامه نظامی هستهای، توسعه موشکهای بالستیک و مهمتر از همه پافشاری رهبران جمهوری جهل و جنایت بر نابودی اسرائیل و آمریکاستیزی در کنار چراغ سبز ترامپ، اسرائیل در خرداد ۱۳۰۴ به ایران حمله کرد.
به گزارش تارنمای “دیده بان ایران” در این حمله غافلگیرانه که به مدت ۱۲ روز به درازا کشید ۳۸ سرلشگر و سرتیب از فرمانداران سپاه و ارتش که دست بسیاری از آنان به خون جانباختگان خیزشهای ادواری و جنبش زن زندگی آزادی آغشته بود کشته شدند.
افزون براین ۱۳ نفر از دستاندرکاران برنامه نظامی هستهای خامنهای نیز در این حمله کشته شدند و از جمله شماری از تاسیسات صنعتی و کارگاههای تولید سانتریفیوژ، پهبادها، بسیاری از پرتابگرها و موشکهای بالستیک، ساختمان صداوسیما و چندین پایگاه بسیج نابود شدند. در این حملات بیش از ۱۰۰۰ نفر در ایران کشته شدند که حدود یک سوم آنان غیر نظامی بودند.
سپاه نیز صدها موشک و پهباد به اسرائیل شلیک کرد که ۲۷ کشته بهجای گذاشت. براساس گزارش عفو بینالملل، سپاه خامنهای در حملاتش به مناطق مسکونی تلآویو از مهمات خوشهای بهره گرفت که مغایر با قوانین و میثاقهای بینالمللی است.[۲] افزون براین سپاه به تلافی از حمله هوایی آمریکا به سایت فردو، با اطلاع قبلی به پایگاه نظامی این کشور در قطر حمله کرد که خسارت جانی در پی نداشت.
برپایه اعتراف عباس عراقچی حمله هوایی آمریکا با هواپیماهای بی۲ با بمبهای سنگرشکن به فردو و حمله موشکی به سایت نطنز و مرکز هستهای اصفهان، به تاسیسات هستهای کشور آسیب جدی وارد کرده است.
در این جنگ ۱۲ روزه تحقیر شدگی دیکتار شایان توجه بود. وی تهدید به مرگ شد و ولی خودخوانده مسلمین جهان ناچار شد در پناهگاهی پنهان شود. او اغراق کرد که “ضربه سنگین” بوده است اما افزود که “دشمن” به اهداف خود نرسید.
دیکتاتور متوهم در اولین واکنش به حمله اسرائیل و آمریکا ادعا کرد که اسراییل را ” له ” کرده است.
در مراسم عاشورا برای اولین بار از مداح بیت خواست سرود “ای ایران” خوانده شود. این نشان میداد که گفتمان “امت” رهبر خود شیفته کاراییاش را از دست داده است.
روزنامه اکونومیست چاپ لندن نوشت پیش از آنکه خامنهای به پناه گاه برود، با واگذاری بخشی از اختیاراتش به ارتش و فرماندهان سپاه، احتمال شکلگیری یک حکومت نظامی و تقلیل جایگاه او به نماد را افزایش داده است. این روزنامه میافزاید که جنگ قدرت برای جانشینی وی شدت گرفته است.
با وجودی که به اعتراف وی ضربات حمله اسرائیل “سنگین” و حمله دوباره به ایران دور از انتظار نیست، کشور با خطر بیآبی مطلق روبروست و خاموشیها و گرانی مردم را به ستوه آورده است. خامنهای در آخرین نمایش قدرت در جریان مراسم چهلم کشته شدگان گفته است “ما در راه تقویت دین و گسترش و تعمیق دانشهای گوناگون (بخوان هستهای و موشکی) خود قدمهای بلندی بر خواهیم داشت. به کوری دشمن خواهیم توانست ایران را به اوج ترقی و افتخار برسانیم”[۳]
آیا این گفتار از دهان رهبری که از ترس جانش بیشتر اوقات در پناه گاه بسر میبرد ناشی از وقاحت و یا توهم اوست؟
شور بختانه در شرایطی که رژیم ولایی در سختترین شرایطش به سر میبرد و اکثریت مردم ایران از نظام دینی گذر کردهاند، بخش مهمی از مخالفین خارج کشور در انفعال بسر میبرند و میدان را برای کنشگری پهلویطلبان گشودهاند. تجربه انقلاب ۵۷ نشان داد بدون همکاری کلیه نیروهای مخالف، بدیل مورد اعتماد و امیدبخش به جامعه مدنی وجود نخواهد آمد و بدیل نادرست میتواند به فاجعهای همچون جمهوری دینی و استبدادی منتهی گردد.
تیز ۱۳۰۴
mrowghani.com
———————
[۱] - نشریه نیویورک تایمز در ۲۱ مهر ۱۳۰۳ گزارش داد که براساس اسناد بدست آمده، حماس از سال ۱۴۰۰ در حال رایزنی با جهموری اسلامی برای حمایت از حمله بزرگ خود به اسرائیل بوده است. صدای آمریکا، ۳۰ آبان ۱۴۰۳
[۲] - عفو بینالملل ایران را به استفاده از مهمات خوشهای در جنگ با اسرائیل متهم کرد. ۲۴/۰۷/۲۰۲۵
[۳] - سخنان خامنهای در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی، خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۷ مرداد ۱۴۰۴