ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 14.07.2025, 13:57
آیا شاهد شکل‌گیری خاورمیانه‌ای جدید هستیم؟

نیل مک‌فارکوهار

نیویورک تایمز / ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۵

در ماه‌های اخیر، ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود که رئیس‌جمهور جدید سوریه، احمد الشرع، را در حالی نشان می‌دهد که سوار بر اسب سیاه خوش‌سیما، در یک میدان پوشیده از شن با چند درخت نخل تنومند، در حرکت است. او تنها است و ژاکت چرمی خوش‌فرمی بر تن دارد؛ در حالی که اسبی با پاهای کشیده، زیر پایش در میدان می‌چرخد.

آهنگ زمینه این ویدئو سرودی است در ستایش خلافت اموی، امپراتوری‌ای که در سده‌های هفتم و هشتم میلادی بر خاورمیانه فرمان می‌راند. در آغاز ترانه آمده است: «امویان از نسل زرین‌اند؛ نام‌شان در دل شاهان فارس هراس می‌افکند.» البته، مصرع نخست این ترانه مشهور که می‌گوید: «من عرب مسلمم، نه دنباله‌رو ایرانی»، از ویدئو حذف شده است. با این همه، پیام روشن است: سوریه، دیگر زیر سلطه ایران شیعی نیست و به دست اکثریت سنی کشور بازگشته است.

برای بسیاری از عرب‌ها، آن دوره، عصر طلایی تاریخ اسلامی محسوب می‌شود. امویان، که خلافت خود را در سال ۶۶۱ میلادی در دمشق بنیان نهادند، نخستین دولت اسلامی را برپا کردند، شاهان فارس را شکست دادند و ظرف ۹۰ سال، قلمرو خود را تا آسیای مرکزی و سراسر شمال آفریقا گسترش دادند. اکنون، برخی در رهایی سوریه از سلطه ایران، پژواکی از آن تاریخ را بازمی‌یابند.

سقوط نفوذ منطقه‌ای ایران ــ به‌ویژه بیرون رانده شدنش از سوریه، اصلی‌ترین متحد عرب این کشور ــ نقطه عطفی به شمار می‌آید که خاورمیانه طی بیش از دو دهه گذشته مشابه آن را ندیده است. یکی از ابعاد این بازآرایی ژئوپلیتیکی، شاید عقب‌نشینی از فرقه‌گرایی آشکاری باشد که از زمان اشغال عراق به دست آمریکا و به قدرت رسیدن شیعیان در بغداد، منطقه را گرفتار کرده است.

با سقوط حکومت بشار اسد در سوریه در دسامبر گذشته، آنچه ملک عبدالله دومِ اردن زمانی «هلال شیعی» خوانده بود ــ شبکه‌ای از متحدان مسلح، از ایران تا عراق و سوریه و مناطق تحت کنترل حزب‌الله در لبنان ــ از هم پاشید. دولت اسد، که برخلاف دیگر گروه‌های وابسته به ایران، یک دولت تمام‌عیار و نه یک گروه شبه‌نظامی بود، برای تهران حکم سنگ بنای محور مقاومت و مرکز ثقل حمایت از سایر نیروهای این محور علیه اسرائیل و غرب را داشت.

البته، دین به‌تنهایی نمی‌تواند آنچه را در خاورمیانه می‌گذرد توضیح دهد. سال‌ها است که قدرت‌های منطقه‌ای مانند ایران و عربستان سعودی، دین را پوششی برای پیگیری اهداف مادی خود کرده‌اند. در بازآرایی امروز، مسئله بر سر قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی است. این واقعیت را هم باید در نظر گرفت که محرک اصلی این تغییر، نه مسلمانان سنی یا شیعه، بلکه اسرائیل بوده است. با این حال، ایران سال‌ها برای پیشبرد نفوذ خود، دستور کار فرقه‌گرایانه را در منطقه دامن زد ــ کاری که کشورهای عرب خلیج فارس نیز غالباً در برابر آن متقابلاً انجام می‌دادند. اما بعید است ایران به این زودی بتواند دوباره همان مسیر را در پیش بگیرد.

پرسش این است که در نبودِ استفاده ابزاری از شکاف‌های سنی ــ شیعه در رقابت‌های ژئوپلیتیکی، چه نظمی از دل این تحولات سر بر خواهد آورد. سوریه اکنون به مهم‌ترین آزمون این نظم جدید بدل شده است. کشورهای با اکثریت سنی به رهبری عربستان سعودی و ترکیه مصمم‌اند اختلافات فرقه‌ای را که آن را تهدیدی برای ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی خود می‌دانند، پشت سر بگذارند.

شاید هیچ آزمونی دشوارتر از سوریه نباشد. ده سال پیش، هنگامی که نیروهای ایرانی به نجات حکومت اقلیت‌محور شیعه در دمشق از دست مخالفان عمدتاً سنی برخاستند، تنش‌های فرقه‌ای در سراسر خاورمیانه به اوج رسید. امروز هم این تنش‌ها در سوریه به‌کلی از میان نرفته است. افزون بر آن، ریشه‌های حکومت جدید دمشق به گروه‌های جهادی سنی بازمی‌گردد ــ گروه‌هایی که دشمن قسم‌خورده همه مظاهر تشیع‌اند. اما رهبران کنونی دریافته‌اند که هرگونه شعله‌ور شدن دوباره جنگ فرقه‌ای، تلاشی را که برای برپایی یک دولت باثبات و متحد در جریان است، نابود خواهد کرد.

مصطفی فحص، تحلیل‌گر سیاسی نزدیک به محافل شیعه لبنان، می‌گوید: «وقتی دمشق را به اهل سنت بازمی‌گردانی، کل جغرافیای سیاسی خاورمیانه را دگرگون می‌کنی. این یک رویداد تاریخی است.»

عصر جدید فرقه‌گرایی

در لبنان، حسن نصرالله بیش از ۳۰ سال رهبری حزب‌الله را بر مبنای الگوی ایرانی در دست داشت ــ تا آنکه در سپتامبر گذشته در حمله‌ای هوایی از سوی اسرائیل کشته شد. با این حال، بازسازی الگوی جمهوری اسلامی ایران در لبنان هیچ‌گاه امکان‌پذیر نبود. نصرالله در گفت‌وگویی که در سال ۲۰۰۲ با من داشت، اذعان کرد که کشورش آن‌قدر چندفرهنگی است که نمی‌توان در آن، برداشت‌های سنتی از تشیع را ــ مثل اجبار همه زنان به حجاب یا ممنوعیت مصرف الکل ــ به اجرا گذاشت.

کشورهای عربی بیم داشتند که ایران در پی بی‌ثبات‌سازی آن‌ها باشد؛ به‌ویژه پس از آنکه خیزش‌های عربی، به تهران فرصت داد تا مجموعه‌ای از نیروهای نیابتی در منطقه را تقویت کند ــ از جمله حوثی‌ها در یمن و گروه‌های شبه‌نظامی مختلف در عراق. عربستان سعودی، به‌ویژه، آشکارا خصومت خود را با ایران حفظ کرد. اما نگرانی اصلی سعودی‌ها بیش از آنکه به اختلاف مذهبی با ایران مربوط باشد، این بود که تهران ممکن است درصدد تضعیف همسایگان خود برآید. در عمل، این بیشتر پیروان متعصب هر دو مذهب بودند که بر تفاوت‌های فرقه‌ای تمرکز داشتند.

خطابه‌های ضدشیعی، که در آن‌ها پیروان این مذهب به شکل افرادی مادون انسان تصویر می‌شدند، در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ به بخش ثابت برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای سعودی بدل شده بود ــ شبکه‌هایی که مبلغین سلفی تندرو در آن‌ها حضور داشتند. در تبلیغات رسمی خود نیز، حکومت سعودی بارها حکومت ایران را «صفویان» می‌خواند ــ اشاره‌ای تحقیرآمیز به امپراتوری شیعه‌مذهب و توسعه‌طلب سده شانزدهم میلادی. در سال ۲۰۱۶، دولت عربستان یک روحانی برجسته شیعه و شمار زیادی از فعالان را به اتهاماتی از جمله تلاش برای دخالت دادن ایران، اعدام کرد.

محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی، در مصاحبه‌ای با نشریه «آتلانتیک» در سال ۲۰۱۸، آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، را بدتر از هیتلر خواند. او گفت: «هیتلر می‌خواست اروپا را فتح کند، اما رهبر عالی ایران در پی تسخیر جهان است.» او ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران را «شر محض» توصیف کرد.

اما از سال ۲۰۲۳، عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس تصمیم گرفتند از طریق تنش‌زدایی و دیپلماسی، تنش‌های منطقه‌ای با تهران را کاهش دهند. در همین راستا، ولیعهد سعودی پیشتر نهادهای دینی کشورش را که به‌گمان او زمینه‌ساز افراط‌گرایی ــ از جمله فرقه‌گرایی ــ بودند، منحل کرده بود.

عربستان سعودی ــ مانند بسیاری از کشورهای عربی ــ با فشار ناشی از رشد جمعیت روبه‌رو است. منطقه برای جوانانش به فرصت‌های شغلی نیاز دارد. پیش‌تر، فقدان چشم‌انداز آینده یکی از عوامل اصلی جذب جوانان به گروه‌های جهادی بود. اکنون، دولت‌های منطقه امیدوارند با پروژه‌های بزرگ توسعه اقتصادی، از جمله طرح‌های شهرهای آینده‌نگر، ابتکارات مبتنی بر هوش مصنوعی و سرمایه‌گذاری‌های فناورانه، این چرخه را دگرگون کنند.

آشوب منطقه‌ای می‌تواند همه این برنامه‌ها را به خطر بیندازد. به همین دلیل بود که حمله اسرائیل به ایران، که ایالات متحده نیز به آن پیوست، در آغاز، مایه نگرانی جدی شد. کشورهای خلیج فارس نگران بودند که نه‌تنها هدف حملات تلافی‌جویانه ایران قرار گیرند، بلکه مبادا تجربه عراق تکرار شود ــ یعنی همان اتفاقی که با تهاجم آمریکا رخ داد: فروپاشی رژیم، سیل پناهجویان و سال‌ها خونریزی فرقه‌ای.

با این همه، در نهایت، این درگیری کوتاه، توهم قدرت ایران را در هم شکست. هرچند هنوز معلوم نیست که این حملات تا چه اندازه برنامه هسته‌ای ایران را به عقب رانده باشد، اما ناتوانی ایران در دفاع از خود، ضعف‌های عمیق ساختاری این کشور را آشکار کرد ــ و این نشان می‌دهد که شاید نظم جدیدی در منطقه در حال شکل‌گیری باشد.

سوریه؛ میدان آزمون

سوریه، کشوری که پس از نزدیک به ۱۴ سال جنگ داخلی ویران شده است، اکنون به میدان آزمایش مرحله بعدی تحولات منطقه بدل شده است.

رژیم اسد، اشتراک چندانی با جمهوری اسلامی ایران نداشت؛ اما از سر دشمنی مشترک با اسرائیل و صدام حسین، رهبر وقت عراق، با تهران متحد شد. از همین رو، بازگشت سوریه به آغوش جهان سنی، همچون قطعه مرکزی پازلی دیده می‌شود که ناگهان در جای خود قرار گرفته است.

عربستان سعودی، ترکیه و امارات متحده عربی ــ همگی کشورهای سنی‌اکثریت ــ مصمم‌اند سوریه را بازسازی کنند و آن را به چهارراه اقتصادی منطقه بدل سازند: جاده‌ها، خطوط لوله نفت، کابل‌های فیبر نوری و شبکه‌های برق. با این حال، دولت مرکزی سوریه به‌شدت ضعیف است و برای ایستادن روی پای خود نیازمند حمایت خارجی خواهد بود. برآورد می‌شود هزینه بازسازی سوریه بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار باشد ــ رقمی که اقتصاد فلج‌شده سوریه هرگز قادر به تأمین آن نیست.

پیش از هر چیز، دولت جدید باید اختلافات خونین فرقه‌ای را که هم از جنگ داخلی زاده شد و هم آن را دامن زد ــ و همچنان می‌تواند مانع از وحدت سوریه شود ــ مهار کند. در ماه مارس، قتل‌عام خونینی علیه علویان، اقلیت مذهبی وابسته به خاندان اسد، رخ داد که حدود ۱۶۰۰ کشته بر جای گذاشت. همچنین، در ماه ژوئن، یک بمب‌گذار انتحاری دست‌کم ۲۵ نفر را در یک مراسم مذهبی کلیسای ارتدکس یونانی در دمشق به قتل رساند.

خاستگاه جهادی شبه‌نظامیان پراکنده‌ای که هسته اصلی دولت جدید سوریه را تشکیل داده‌اند، پرسش‌هایی را برمی‌انگیزد. پروفسور نادر هاشمی، کارشناس سیاست خاورمیانه و اسلام در دانشگاه جورج‌تاون، می‌گوید: «ملی‌گرایان سوری ــ به‌ویژه گروهی که اکنون در سوریه به قدرت رسیده ــ از دل جریان‌های تندرو و راست‌افراطی القاعده و سلفی‌گری سنی برخاسته‌اند؛ جریانی که از حیث الهیاتی و سیاسی، خصومت عمیقی با تشیع داشته است.» با این همه، برخی تحلیل‌گران، موج گسترده احساسات ضدشیعی در میان سوری‌ها را ابزاری برای طرد و انتقاد از ایران تلقی می‌کنند.

تحلیل‌گران نزدیک به دولت سوریه می‌گویند که این دولت، مانند حامیان عرب و ترک خود، به‌دنبال پایان دادن به درگیری‌های فرقه‌ای است. رهبران عرب، پیش‌تر در کشورهایی چون لبنان، در رقابتی بی‌امان، با تأمین مالی شبه‌نظامیان رقیب، کشور را به ورطه نابودی کشانده بودند. اما به نظر می‌رسد در سوریه تلاش دارند هماهنگ عمل کنند.

سرهنگ هشام مصطفی، تحلیل‌گر سیاسی و راهبردی سوری که در جریان انقلاب از ارتش جدا شد، می‌گوید: «واقعاً یک تعادل جغرافیایی جدید در حال شکل‌گیری است. هنوز به‌طور کامل تبلور نیافته، اما آشکارا در حال شکل گرفتن است ــ به‌ویژه پس از عقب‌نشینی غیرقابل بازگشت نفوذ ایران در سوریه و بازآرایی گسترده‌تر امور عربی که دیگر بر شعارهای فرقه‌ای استوار نیست.»

سرهنگ مصطفی اذعان دارد که برخی افراد، با ارجاع به تاریخ و دین، سعی دارند اظهاراتی فرقه‌ای درباره نقش جدید سوریه مطرح کنند. او می‌گوید: «مقایسه با دوره امویان، این پیام را در بر دارد که رهبری سیاسی سوریه، هویت اصیل عربی خود را بازمی‌یابد و خود را از سلطه بیگانگان آزاد می‌کند.»

دکتر مصطفی العیسی، تحلیل‌گر سیاسی سوری، می‌گوید که رهبری جدید به‌طور رسمی هرگز از واژه «اموی» استفاده نکرده است. او می‌افزاید: «دولت سوریه به‌طور فعال در تلاش است شکاف میان جوامع مختلف سوری را از میان بردارد. ساده‌ترین ــ و البته خطرناک‌ترین ــ ابزاری که نظام پیشین به کار می‌برد، تفرقه دینی بود؛ نه فقط میان سنی و شیعه، بلکه حتی در درون هر فرقه یا گروه اجتماعی.»

«گرفتار میان دو آتش»

کشورهای عربی از عقب رانده شدن ایران به پشت مرزهایش و تضعیف تهدید هسته‌ای آن ناخشنود نیستند، اما از اینکه این روند به‌واسطه تهاجم نظامی اسرائیل با پشتیبانی ایالات متحده تحقق یافته، نگران‌اند. روابط حسنه‌ای که کشورهای خلیج فارس با اسرائیل در حال شکل دادن به آن بودند، به‌ویژه در پرتو افکار عمومی خشمگین از جنگ غزه و تبعات فاجعه‌بار آن، از همان ابتدا با چالش مواجه بود.

این جنگ ــ که آن هم خارج از چارچوب فرقه‌ای در جریان است ــ به مانع بزرگی بر سر راه چشم‌انداز یک جهان عربِ باثبات‌تر و پیوسته‌تر، در پی افول ایران، بدل شده است. تا زمانی که مسئله فلسطین حل‌وفصل نشود، همچنان منبعی برای بی‌ثباتی خواهد ماند.

بدر الصیف، استاد تاریخ در دانشگاه کویت، می‌گوید: «ما اینجا میان دو آتش گرفتار شده‌ایم. کشورهای خلیج فارس قطعاً تمایل ندارند بخشی از نظمی منطقه‌ای به رهبری اسرائیل باشند.»

هنوز مشخص نیست پس از فروکش کردن تنش‌های فرقه‌ای، چه نظمی سر بر خواهد آورد. سیاست خارجی ایران همچنان در هاله‌ای از ابهام است؛ همان‌طور که معلوم نیست نیروهای نیابتی مسلح این کشور در منطقه تا چه حد خواهند کوشید تا دوباره خود را سازماندهی کنند.

تازه‌ترین سابقه تاریخی به دهه ۱۹۹۰ بازمی‌گردد، زمانی که ایران، پس از تحمل ویرانی‌های ناشی از جنگ هشت‌ساله با عراق، به درون خود بازگشت تا کشور را بازسازی کند. در آن دوره، نیروهای میانه‌رو که به قدرت رسیدند، عمدتاً از تلاش برای صدور ایدئولوژی انقلابی جمهوری اسلامی دست کشیدند. بسیاری از شیعیان منطقه نیز از آن مسیر فاصله گرفتند.

تحلیل‌گران بر این باورند که اکنون نیز ممکن است شاهد روندی مشابه باشیم. با تضعیف نفوذ ایران، کشورهای عربی می‌توانند مقاومت نشان دهند و جوامع شیعه ــ از سوریه تا عربستان سعودی و بحرین ــ ممکن است به‌جای جدایی، مسیر همگرایی داخلی را در پیش گیرند.

لورانس لوئر، کارشناس خاورمیانه در مرکز مطالعات بین‌المللی «علوم پو» پاریس، می‌گوید: «آنچه در ماه‌ها و سال‌های آینده جالب خواهد بود، این است که ببینیم چگونه مراکز قدرت شیعه در لبنان، عراق، حتی بحرین و پاکستان، به تضعیف ایران و کاهش توان آن برای تحمیل شبکه‌های حمایتی خود در میان جوامع شیعه سراسر خاورمیانه واکنش نشان خواهند داد. ممکن است شاهد باشیم که پویایی‌های ملی و محلی شیعیان، بر تلاش‌های ایران برای تبدیل کردن آن‌ها به یک پایگاه حامی تهران پیشی بگیرد.»

—-
* نیل مک‌فارکوهار از سال ۱۹۹۵ گزارشگر نیویورک تایمز بوده و درباره موضوعات مختلفی از جنگ و سیاست تا هنر، در سطح بین‌المللی و در ایالات متحده، گزارش داده است.



نظر خوانندگان:


■ در یک کلام: نگاهی روشن در نوشتاری منسجم، با واکاوی دقیق صحنه شطرنج گسترده و پر پیچ و خم خاورمیانه، با بازیگران گوناگون و ترسیم آینده‌ای امید بخش، با ترجمه‌ای یکدست و آموختنی.
به امید روزی که تحلیلگران ایرانی هم پیچیدگی‌های روابط و تاثیرات متقابل بین‌المللی را در جهان معاصر، با این نوع نگاه و با این زبان آکادمیک واکاوی کنند: بدون کاربرد واژه‌هایی غیر آکادمیک مثل جنایتکار، خون‌ریز، جهان‌خوار، صهیونیزم، تجاوز، دشمن، هیچ غلطی نمی تواند بکند و ...
با سپاس از نویسنده و مترجم سعید سلامی