مناظره خیالی و فکاهی دو شهروند ایرانی درباره اتباع افغانستانی در ایران
تهیه و تنظیم: علیمحمد طباطبایی
مجری: “سلام و عرض ادب به همه بینندگان محترم. امشب در یک برنامه ویژه، به موضوع حساس حضور اتباع افغانستانی در ایران میپردازیم. در این مناظره، حسین آقا، فعال حقوق مهاجران و مدافع ماندن افغانها در ایران حضور دارند. در مقابل، جواد آقا، نماینده سابق مجلس و کارشناس مسائل اجتماعی که نگرانیهایی درباره این موضوع دارد، نظرات خود را بیان خواهند کرد.
حسین آقا، لطفاً ابتدا شما دیدگاه خود را بیان کنید.
حسین آقا (با لحنی دلسوزانه و آرام): متشکرم. دوستان، ما درباره انسانها صحبت میکنیم. درباره خانوادههایی که سالهاست در ایران زندگی میکنند، کار میکنند و بخشی از جامعه ما شدهاند. بسیاری از این عزیزان، کودکانشان را اینجا به دنیا آوردهاند و ایران تنها خانهای است که میشناسند. آیا انسانی است که این خانوادهها را مجبور به ترک کشوری کنیم که سالها در آن زیستهاند؟
مجری: حالا نوبت جواد آقا است. لطفاً پاسخ خود را بفرمایید.
جواد آقا (با لحنی محکم اما مودبانه): با تشکر از مجری محترم. جناب حسین آقا، با تمام احترامی که برای احساسات انسانی شما قائلم، باید به چند واقعیت اجتماعی اشاره کنم: اول از همه و مهمتر از بقیه موضوع مسئله امنیت ملی ما مطرح است. (با اشاره به آمار) تنها در سال گذشته، ۴۰ درصد جرائم سازمان یافته در شرق کشور توسط اتباع غیرقانونی انجام شده است. آیا حفظ حقوق قانونی شهروندان ایرانی اولویت ندارد؟ مسئله مهم دیگر فشار بر منابع کشور است. (با نمایش نمودار) در شرایط تحریم و کمبود آب، آیا منطقی است که سالانه ۳ میلیارد مترمکعب آب مصرفی ما توسط اتباع غیرمجاز استفاده شود؟ و آخر از همه موضوع بسیار مهم قانونمداری در کشور عزیز ما ایران است. (با تأکید) ما کشوری قانونمند هستیم. بیش از ۸۰٪ این افراد یا مدارک معتبر ندارند یا ویزای آنها منقضی شده. آیا نباید حاکمیت قانون را محترم بشماریم؟
اما پیشنهاد یا راهکار من چیست: تسهیل بازگشت داوطلبانه با حمایت دولت/ ایجاد پایگاههای مرزی اشتغال برای استفاده از نیروی کار متخصص آنها/ اعطای فرصت ۶ ماهه به دارندگان مدارک معتبر برای ساماندهی وضعیت.
و حالا پرسش من از شما حسین آقا: آیا حاضرید در قبال خانوادههای بیسرپرست ایرانی که به دلیل کاهش دستمزدها توسط نیروی کار ارزان افغان در مضیقه هستند، همین اندازه احساس مسئولیت نشان دهید؟
(جواد آقا با آرامش سر جای خود مینشیند)
حسین آقا (با چهرهای متأثر اما قاطع): اجازه دهید اول از پاسخ به نگرانیهای امنیتی شروع کنم: (با نمایش پروندهای) این آمار شما را به چالش میکشم! گزارش پلیس میگوید سهم اتباع در جرائم سازمان یافته تنها ۱۲٪ است. (با تأکید) آیا میدانید ۶۸٪ از همین افراد متهم، سالهاست بیکارگاه ثبتنام شدهاند؟
و اما در در مورد منابع آبی: (با اشاره به نمودار خود) جالب است! همین “اتباع غیرمجاز” در مزارع جنوب تهران مشغول کارند که ۴۰٪ محصولات کشاورزی پایتخت را تأمین میکنند. (با صدایی رسا) آیا حذف ناگهانی آنها بحران غذایی ایجاد نمیکند؟
و حالا نوبت پاسخ به پیشنهادهای شما است: در خصوص بازگشت “داوطلبانه”؟ (با لبخندی تلخ) آیا میدانید ۹۰٪ بازگشتها به دلیل فشار اقتصادی است، نه اختیار؟ دوم پایگاههای مرزی؟ (مدرکی نشان میدهد) پروژههای مشابه در ترکیه با ۸۰٪ شکست مواجه شد. و مورد آخر فرصت ۶ ماهه؟ (با تأسف) همین حالا صدها خانواده در مراکز ثبتنام معطل ماندهاند!
در پاسخ به سؤال شما: (دست روی سینه) من هر هفته به کمپهای حاشیه شهر سر میزنم. (با احساس) اما تفاوت من با شما اینجاست که معتقدم حل مشکلات ایرانیان نباید به قیمت قربانی کردن دیگران باشد.
و این هم از پیشنهادهای عملی من: صدور کارتهای هوشمند با قابلیت رهگیری/ ایجاد شهرکهای صنعتی مشترک در مرزها/ مالیاتستانی هدفمند از کارفرمایان.
و حالا سؤال اساسی من از جواد آقا: (با نگاهی عمیق) آیا تا به حال با یک کودک افغان که فارسی را با لهجه تهرانی حرف میزند صحبت کردهاید؟ آیا واقعاً فکر میکنید بازگرداندن آنها به کشوری که هرگز ندیدهاند، راه حل انساندوستانهای است؟
مجری (با مدیریت بحث): آقایان! هر دو دیدگاه ارزشمند است. به نظر میرسد نقطه اشتراک شما توجه به ‘ساماندهی’ است. شاید بتوان...”
جواد آقا (با چهرهای جدی و صدایی محکم) سخنان مجری را قطع میکند: (با لبخندی پیروزمندانه) پاسخ به آمارهای شما حسین اقای گرامی: (با نمایش سند رسمی) آمار ۱۲٪ شما فقط جرائم ثبت شده رسمی است! (با تأکید) گزارش محرمانه نیروی انتظامی نشان میدهد ۶۵٪ قاچاق مواد مخدر در مرزهای شرقی توسط شبکههای افغان انجام میشود!
و در باره آنچه در خصوص محصولات کشاورزی ادعا کردید: (با خندهای تلخ) “جنابعالی چرا از کشاورزان ایرانی که به دلیل استخدام نیروی کار ارزان افغان بیکار شدهاند سخنی نمیگویید؟ (با اشاره به تصاویر) اینجا لیست ۲۰۰۰ کشاورز ایرانی است که زمینهایشان را از دست دادهاند!
و سر انجام پاسخ به پیشنهادهای شما: گفتید صدور کارتهای هوشمند برای اتباع بیگانه: (با طعنه) طرحی که ۵ سال است در کمیسیون امنیتی در حال بررسی است! آیا میدانید هزینه اجرای آن از بودجه سالانه سلامت بیشتر است؟
و در باره شهرکهای مرزی که فرمودید: (با لبخندی زیرکانه مدرکی را بالا میگیرد) پروژه پیشنهادی شما دقیقاً در منطقه طالباننشین اجرا خواهد شد! آیا مسئولیت جان کارگران ایرانی را میپذیرید؟
و از همه عجیبتر ادعای شما در باره مالیات هدفمند: (با صدایی رسا) آمار نشان میدهد ۷۰٪ کارفرمایان متخلف خودشان اتباع افغان هستند که با نام ایرانی ثبت شدهاند!
و در پاسخ دلسوزی نابجای شما برای کودکان افغان: (با لحنی آهسته اما تند) بله دیدم! کودکی که پدرش قاچاقچی مواد بود و مادرش بدون مجوز در خیابان فال میفروخت! (مکثی معنادار) شما فقط اشک تمساح میریزید!
و این هم از پیشنهاد نهایی من: اول تشکیل پلیس ویژه مرزبانی/ مرحله بعد اجباری شدن بیمه کارگران خارجی/ و در نهایت جریمه سنگین برای کارفرمایان متخلف.
خب حالا سؤال اساسی من: (با نگاهی تند به حسین اقا) وقتی یک افغان غیرمجاز با دستمزد نصف قیمت بازار، شغل یک ایرانی را میدزدد، به کدام انسانیت اشاره میکنید؟ آیا خون جوان بیکار ایرانی برای شما ارزشی ندارد؟
مجری (با اضطراب): آقایان لطفاً! این بحث نیاز به آرامش دارد... آقایان لطفاً! این بحث نیاز به آرامش دارد ...
حسین آقا (با چهرهای برافروخته اما با کنترل خود): در پاسخ به آمار قاچاق: (با عصبانیت کنترل شده) این آمارهای ساختگی را کنار بگذارید! (سندی را محکم روی میز میکوبد) گزارش رسمی ستاد مبارزه با مواد مخدر نشان میدهد ۸۰٪ قاچاق توسط باندهای ایرانی-پاکستانی انجام میشود!”
در مورد کشاورزان: (با صدایی لرزان از خشم) چه ریاکاری آشکاری! (به تصاویر اشاره میکند) همین الان میتوانم دهها کشاورز ایرانی را معرفی کنم که بخاطر نیروی کار ارزان افغانها توانستهاند کارگاهشان را نگه دارند!
و در پاسخ به انتقادات شما: در مورد هزینههای کارت هوشمند (با خندهای تحقیرآمیز) پس چرا برای ۳ میلیون کارت سوخت ایرانی بدون مشکل هزینه میکنید، اما برای امنیت اجتماعی مردم پول ندارید؟
در خصوص شهرکهای مرزی: (با فریاد) دروغ محض! (نقشهای نشان میدهد) پیشنهاد من مناطق امن در داخل خاک ایران بود، نه مرزها!
و در مورد کارفرمایان متخلف: (مشت را تکان میدهد) این آمار جعلی را از کجا آوردهاید؟ سند من از وزارت کار نشان میدهد ۹۰٪ متخلفان، کارخانهداران ایرانی هستند!
در پاسخ به مثال کودک: (با چشمانی پر از اشک) جنایتکار در هر ملیتی وجود دارد! (صدایش میلرزد) آیا به خاطر یک پدر مجرم باید سرنوشت یک کودک معصوم را نابود کنیم؟!
پیشنهاد فوری من: این چنین است: تشکیل دادگاههای ویژه برای رسیدگی به تخلفات کارفرمایان/ ایجاد سامانه ردیابی شفاف نیروی کار/ مجازات سنگین برای تحریککنندگان تنفر قومی.
و پرسش نهایی نهایی من از جواد آقا: (با صدایی رسا و پر از خشم) آقا جواد! وقتی خودتان پسرتان را با هزینه دولت به کانادا فرستادهاید، چه حقی دارید درباره شغل جوانان ایرانی داد سخن میدهید؟! (مکثی دراماتیک) آیا میدانید شرکت شما ۵۰ کارگر افغان با حداقل دستمزد استخدام کرده است؟!
مجری (با صدایی لرزان): “این بحث را متوقف میکنیم! بینندگان عزیز، متأسفم... این جلسه... (با استرس) جلسه را به حالت تعلیق درمیآوریم!”
[صحنه به هم ریخته و نویز شدید صدایی]
جواد آقا (با چهرهای سرخ از خشم و صدایی لرزان): در پاسخ به آمار قاچاق: (میز را محکم میکوبد) “سند جعلی شما را نمیپذیرم! (با عصبانیت پروندهای را باز میکند) این گزارش محرمانه است که ثابت میکند ۷۰٪ مواد مخدر استان سیستان توسط اتباع افغان قاچاق میشود!
در مورد کشاورزان: (با خندهای عصبی) توجیهات مسخره! (به عکسهایی اشاره میکند) اینجا اسامی ۵۰۰ کشاورز ایرانی است که بخاطر استخدام افغانهای غیرمجاز، پروانه کارشان باطل شده!
پاسخ به پیشنهادهای شما: در مورد کارت هوشمند، (با فریاد) دروغگو! (اسنادی را پرتاب میکند) این صورتجلسه مجلس است که نشان میدهد هم حزبیهای شما با اختصاص بودجه این طرح مخالفت کردهاند!
و در باره شهرکهای مرزی: (با حرکتی نمایشی) خیانت آشکار! (نقشه را پاره میکند) نقشه واقعی پیشنهادی شما مناطق مرزی افغانستان را نشان میداد!
و کارفرمایان متخلف: (با لرزش صدا) توهین به شعور مردم! (موبایلش را نشان میدهد) اینجا لیست ۲۰۰ شرکت متعلق به بستگان حزبی شماست که از کارگران افغان سوءاستفاده میکنند!
و در پاسخ به مثال کودک: (با چشمانی خیس) من هم کودکان ایرانی گرسنه را دیدهام! (مکثی تلخ) کودکانی که پدرانشان بخاطر بیکاری دست به خودکشی زدهاند!
پیشنهاد فوری من: ۱. انحلال فوری تمام NGOهای مدافع اتباع بیگانه ۲. تشکیل دادگاه ویژه برای خائنین به منافع ملی ۳. تبعید فوری تمام اتباع غیرمجاز
و بالاخره سؤال نهایی من: (با فریادی خشمگین) حسین! پدر زنت که تاجر مواد مخدر در دوبی است، چطور اجازه دارد از حقوق افغانها دفاع کند؟!
مجری (با وحشت): “پخش زنده را قطع کنید! سریع! (با صدایی لرزان)... بینندگان محترم، متأسفانه...”
[صدا قطع میشود. تصویر تار شده و سپس سیاه میشود]