۱۴ ژوئن ۲۰۲۵
برگردان: شریفزاده و آزاد
تصمیم اسرائیل برای حمله به برنامه هستهای ایران در تاریخ ۱۳ ژوئن ممکن است در تاریخ بهعنوان نقطه آغاز یک جنگ منطقهای مهم ثبت شود؛ نقطه عطفی که سرانجام ایران را به سمت دستیابی به سلاح هستهای سوق داد. اما ممکن است این حملات، همچنین، بهعنوان نخستین لحظه در چند دهه گذشته به یاد آورده شوند که جهان دیگر با خطر بمب هستهای ایران روبهرو نبود. تحلیلگران سالهاست که درباره پیامدهای احتمالی چنین حملهای مطالعه کردهاند — و به پیشبینیهایی کاملاً متفاوت رسیدهاند. اکنون، همه خواهند دید که کدام پیشبینی درست بوده است.
هنوز برای قضاوت درباره نتیجه نهایی خیلی زود است. ممکن است هفتهها طول بکشد تا کارشناسان ابعاد کامل خسارتی را که اسرائیل وارد کرده درک کنند — چه رسد به اینکه بدانند ایران چگونه، و آیا اصلاً، خواهد توانست بازیابی کند. در هر حال، حملات حتی هنوز به پایان نرسیدهاند. اما هرچند هنوز نمیتوان درباره اثرات بلندمدت حملات اسرائیل قضاوت کرد، تحلیلگران میدانند که هنگام ارزیابی نتایج، باید دنبال چه نشانههایی باشند. به بیان دیگر، کارشناسان میتوانند عوامل تعیینکننده در موفقیت یا عدم موفقیت این حملات در محرومسازی ایران از توانمندی ساخت سلاح هستهای را مشخص کنند.
برخی از این عوامل قابل اندازهگیری هستند. برای توقف یا کندسازی جدی توانایی ایران در ساخت سلاح، حملات اسرائیل باید ایران را از دستیابی به مواد لازم برای سوخترسانی به سلاحهای هستهای محروم کرده باشند. این حملات باید تجهیزات لازم برای تولید سلاح را منهدم کرده باشند. و باید دستکم بخشی از دانش مورد نیاز برای تبدیل این مواد به بمب را از بین برده باشند. اما عامل نهایی کمتر ملموس است: برای موفقیت کامل، حمله اسرائیل باید ایران را متقاعد کرده باشد که ادامه پروژه سلاح هستهای دیگر امکانپذیر یا مقرون به صرفه نیست.
تا اینجا، حملات اسرائیل موفق شدهاند بسیاری از نیروگاهها، ساختمانها و زیرساختهایی را که ایران برای برنامه هستهای خود به آنها نیاز دارد نابود کنند. اسرائیل همچنین توانایی خود را برای حمله تقریباً آزادانه به اهداف داخل خاک ایران به نمایش گذاشته است. اما موفقیت به هیچوجه تضمینشده نیست؛ بهدلیل سرمایهگذاری عظیم ایران در تأسیسات دفاعی، تعهد سرسختانهاش به این برنامه، وجود سامانههای پشتیبان و ماهیت ذاتاً دشوار مأموریت اسرائیل.
ناشناختههای معلوم
تا اینجای کار، میزان خسارت واردشده به تأسیسات ایران در نتیجه حملات اسرائیل، ترکیبی و متغیر به نظر میرسد. بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، سایت غنیسازی اورانیوم فردو، که خطرناکترین تأسیسات ایران در این زمینه محسوب میشود، هدف حمله قرار گرفته است، اما هنوز هیچ تأییدی وجود ندارد مبنی بر اینکه تدابیر دفاعی این سایت شکسته شده یا اینکه چند هزار سانتریفیوژ موجود در آن نابود شدهاند. همچنین هیچ نشانهای در دست نیست که اسرائیل توانسته باشد ذخایر اورانیوم غنیشده ایران را بلااستفاده کند. اگر این ذخایر همچنان موجود باشند، و اگر سانتریفیوژهای ایران همچنان باقی مانده باشند، تهران ممکن است بتواند ظرف چند هفته برنامه سلاح هستهای خود را از نو فعال کند. بهعنوان مثال، ایران میتواند ذخیره اورانیوم غنیشده تا سطح ۶۰ درصد خود را به فردو (یا سایتی مخفی) منتقل کرده و برای غنیسازی بیشتر استفاده کند؛ که بهسرعت میتواند اورانیوم کافی برای ساخت یک بمب را در اختیارش بگذارد.
اما برای ساخت واقعی یک سلاح هستهای، ایران به چیزی بیش از اورانیوم غنیشده در سطح تسلیحاتی نیاز دارد. این کشور همچنین به تجهیزات فرآوری نیاز دارد که بتواند اورانیوم را به فلز تبدیل کند، آن را به اجزای سلاح شکل دهد، و سپس سلاح را مونتاژ نماید. انجام همه این مراحل در میانه جنگ بسیار دشوار خواهد بود، بهویژه با توجه به تلاش چند دههای جامعه جهانی برای محروم کردن ایران از دسترسی به چنین تجهیزاتی. تحلیلگران همچنین نمیدانند که ایران تا چه اندازه به توانایی ساخت یک کلاهک برای نصب روی موشک نزدیک شده بود، هرچند نهادهای اطلاعاتی پیشتر برآورد کرده بودند که این روند برای ایران چند ماه زمان خواهد برد.
با این حال، نکات بسیاری درباره برنامه تسلیحاتی ایران وجود دارد که کارشناسان هنوز از آنها بیاطلاعاند. برای مثال، اندکی پیش از آغاز حملات، آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارشی جامع درباره پرسشهای بیپاسخ متعدد پیرامون برنامه هستهای ایران، بهویژه فعالیتهای تسلیحاتی گذشته آن، منتشر کرد. برخی از این پرسشها بر محل نگهداری تجهیزاتی تمرکز دارد که در تولید سلاح مفیدند — تجهیزاتی که ایران ممکن است اکنون نیز بتواند از آنها استفاده کند. ممکن است مأموران اطلاعاتی اسرائیل از محل این تجهیزات آگاه باشند و آنها را شب گذشته نابود کرده باشند (یا در آینده نزدیک چنین کنند). با توجه به موفقیتهای عملیاتی پیشین، دستکم گرفتن توان اطلاعاتی اسرائیل در ایران اقدامی نادرست و خطرناک است. اما ایران کشوری وسیع است، با مکانهای فراوان برای مخفیسازی و بهرهبرداری از اینگونه تجهیزات.
ایران همچنین دارای بدنهای گسترده از دانشمندان و تکنسینهای هستهای است، و هنوز مشخص نیست چه تعداد از آنها کشته شدهاند. اسرائیل فریدون عباسی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران، و محمدمهدی طهرانچی، فیزیکدان و رئیس دانشگاه آزاد اسلامی تهران را ترور کرده است — بههمراه شماری از فرماندهان نظامی. اما این ترورها بهتنهایی برای توقف کامل پروژه هستهای ایران کافی نخواهند بود. تا زمانی که ایران گروهی از متخصصان فنی باانگیزه، ماهر و آموزشدیده را در اختیار داشته باشد، توان آن را خواهد داشت که بهسرعت در مسیر دستیابی به سلاح هستهای پیش برود.
روحیهی مقاومت
در مورد میزان خسارات قابل سنجش وارد شده به برنامه هستهای ایران توسط اسرائیل، تردید و ابهام فراوانی وجود دارد. اما شاید پرسش مهمتر این باشد که آیا حمله اسرائیل، اراده ایران برای پیشبرد این برنامه را نیز نابود کرده است یا نه.
در نگاه نخست، ممکن است تصور اینکه ایران به حمله اسرائیل جز با خشم و ستیزهجویی پاسخ دهد، غیرواقعبینانه به نظر برسد. اما اگر میزان خسارات وارد شده به برنامه هستهای و توان نظامی ایران بیشتر از آن چیزی باشد که اکنون به چشم میآید، تهران ممکن است بهدنبال راههای خروج از بحران بگردد. در صورتی که روند خسارات رو به افزایش بگذارد، ایران ممکن است حتی گزینه دیپلماسی را نیز مد نظر قرار دهد.
در نهایت، اسرائیل هنوز عملیات خود را به پایان نرسانده، و ممکن است حملات آن در روزهای آینده ویرانگرتر هم شود. ارتش اسرائیل پدافند هوایی ایران را تقریباً بهطور کامل از کار انداخته، بنابراین اکنون توانایی حمله به ساختارهای مرکزی دولت و مقامات ارشد رژیم را دارد. اسرائیل همچنین میتواند بخشهایی از بخش نفت و گاز ایران را هدف قرار دهد، که برای اقتصاد کشور حیاتی است. در برابر چنین خساراتی، تهران ممکن است گزینه مصالحه و صلح را برگزیند، که میتواند به توافقی منجر شود که برنامه هستهای ایران را محدود کند.
اما منطقی است که نسبت به پذیرش توافقی از سوی ایران که تحت فشار نظامی بهدست آمده، تردید داشت. حتی اگر ایران به چنین توافقی تن دهد، ممکن است آن را با حسن نیت اجرا نکند. در عوض، محتملترین سناریو این است که ایران به اقدامات تلافیجویانه خود ادامه دهد و در عین حال تلاش کند جامعه جهانی را متقاعد سازد که اسرائیل یک بازیگر خودسر است که تنها چند روز پیش از آغاز مجدد مذاکرات میان تهران و واشنگتن، به زور متوسل شده است. تصمیم رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، برای نسبت دادن بخشی از اعتبار این حملات به خود نیز رسیدن به توافق را دشوارتر خواهد کرد — با آنکه دولت او پیشتر تلاش کرده بود خود را از این حملات دور نگه دارد.
حملات اسرائیل علیه ایران از منظر تاکتیکی بسیار هوشمندانه و با اطلاعات دقیق همراه بودهاند. اما توانایی اسرائیل در انجام چنین عملیات پیچیدهای هرگز محل تردید نبود. تحلیلگران از پیش میدانستند که ارتش اسرائیل از قابلیتهایی چشمگیر برخوردار است و برگهای برندهای در آستین دارد. پرسش واقعی همواره این بوده که آیا حملهای صرفاً از سوی اسرائیل — یا حتی عملیاتی مشترک با آمریکا — میتواند بهطور معناداری ایران را از حرکت شتابزده به سوی سلاح هستهای باز دارد یا نه.
بهزودی جهان پاسخ این پرسش را خواهد دانست.
https://www.foreignaffairs.com/israel/can-israel-destroy-iran-nuclear-program